امام علی (علیه السلام) خورشیدی در افق بشریت

امام علی (علیه السلام) خورشیدی در افق بشریت0%

امام علی (علیه السلام) خورشیدی در افق بشریت نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

امام علی (علیه السلام) خورشیدی در افق بشریت

نویسنده: سيد محمد شيرازي
گروه:

مشاهدات: 5108
دانلود: 3138

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 45 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5108 / دانلود: 3138
اندازه اندازه اندازه
امام علی (علیه السلام) خورشیدی در افق بشریت

امام علی (علیه السلام) خورشیدی در افق بشریت

نویسنده:
فارسی

پاسداری از اموال مردم

اموال مردم در پرتو نظام اسلامی تا حدی محترم و محفوظ است كه هيچگونه تعدی حتی به مقدار يك درهم به اموال مردم نمی شود، خواه مسلمان باشند و يا كفار در ذمه اسلام، بله در اسلام چهار نوع ماليات مقرر شده كه عبارتند از:

۱.خمس ، يعنی بيست درصد در آمدهای اضافه بر مقدار مصرف انسان، كه تفصيل آن در كتابی فقهی آمده.

۲.زكات ، كه حداكثر آن ده درصد و حداقل آن يك درصد است آنهم در نه كالا يعنی: (گندم، جو، خرما، مويز، شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره)، با شرايطی كه در كتابهای فقهی ذكر شد، و لذا شخصی از امام صادقعليه‌السلام پيرامون موارد زكات پرسيد؟ امام نه مورد فوق را ذكر كرده و فرمودند: كه پيامبر خدا غير از اينها را عفو كرده، آن شخص عرضه داشت: ما حبوبات ديگری چون برنج، كنجد و نظاير اينها داريم، آيا زكات ندارد؟ امام فرمودند: من بتو می گويم كه پيامبر خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم غير از اين موارد نه گانه را عفو كرده و تو مجددا ميپرسی؟!.

۳.جزيه ، و آن عبارت از ماليات بسيار اندكی است كه دولت اسلامی از اقليتهای مذهبی دريافت می كند، و در روايت است كه حضرت امير مؤمنان از ثروتمندان ساليانه ۴۸ درهم نقره و از افراد متوسط ساليانه ۲۴ درهم و از افراد كم درآمد ساليانه ۱۲ درهم دريافت می كرد، و همين تسهيلات و قوانين انسانی اسلام بود كه آنان را راغب به اسلام می نمود.

۴خراج ، و آن عبارت از پول اجاره سرزمينهای بلاد كفار است، كه توسط مسلمين فتح شده است.

در نظام اسلامی جز موارد فوق پولی به عنوان ماليات از مردم گرفته نمی شود، بنا بر اين ماليات بر سفر، اقامت، دخول و خروج از يك مملكت، نوسازی، ساختمان، مغازه، آب، برق، تلفن و دهها موارد ديگر همه و همه در اسلام نيست.

سؤال : آيا تنها آن چهار موردی را كه در ماليات اسلامی ذكر كرديد، جهت اداره مملكت و انجام خدمات دولت كفايت می كند؟

پاسخ : آری، بلكه اضافه هم می آيد كه آن اضافه بعنوان صلحه و جوايز بيت المال، بطور مساوی به عموم مسلمين داده می شود و اين شيوه از زمان خود پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آغاز شد، كه آن حضرت اموال اضافی بيت المال را ساليانه چند بار بطور مساوی در ميان كليه مسلمين تقسيم می كرده و تا زمان آخرين خليفه عثمانی ادامه داشت، البته تعدادی از خلفا و فرمانروايان ماليات ديگری را هم گاهی دريافت می كرده، كه تمام علمای مسلمين آنها را منحرف می دانسته اند.

و علت اين افزايش بر مصارف دولت اين بوده كه در نظام اسلامی، دولت كارمندان زيادی ندارد، و تمام كارها و خدمات به مردم سپرده می شود، تا سرمايه گذاری كنند و اجحاف نكنند، و دولت فقط ناظر است و لذا هميشه پول بيت المال اضافه می آمده حتی در حالتهای بحرانی و شرايط جنگی هيچيك از رهبران اسلامی بيش از آن ماليات چهارگانه، چيز ديگری از مردم نمیگرفتند، مثلا پيامبر بزرگ اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در طول بيش از ده سال، كه غالبا در حال دفاع از تجاوزات جنگی كفار بود، و حضرت امير مؤمنان كه در طول حدود پنج سال دوران حكومت خود در مبارزه با جنگ افروزان به سر می برد، هيچگاه حتی يك درهم به زور از مردم دريافت نكردند، بلكه بعنوان اعانه و كمك گاهی پولهائی جمع آوری میكردند.

در زمانی كه تعدادی از مسلمين ثروتمند بودند، گاهی پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از شدت گرسنگی سه شبانه روز به شكم مبارك خود سنگ می بست و غذائی نداشت، حضرت صديقه كبری فاطمه زهراعليه‌السلام از شدت گرسنگی رنگ مباركشان دگرگون می شد و حضرت امام حسن و امام حسينعليه‌السلام دراثر گرسنگی بمانند دو جوجه می لرزيدند، و اصحاب صفّه (كه جايگاهی در مسجد بوده و فقرای مسلمين آنجا اجتماع می كرده اند) برهنه و نيمه برهنه و بسياری از شبها گرسنه می خوابيده اند با اين وجود هيچ تاريخی ننوشته كه پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جز در موارد چهارگانه حتی يك درهم از ثروتمندان بعنوان ديگری به زور گرفته باشد، چون اسلام پاسدار جان و اموال مردم است.

و در كتاب وسايل الشيعة، باب سيزدهم كتاب الزكات، روايتی از امير مؤمنانعليه‌السلام نقل كرده، كه اهميت حفظ حقوق و اموال مردم را بيان می كند:

حضرت امير مؤمنان برای عاملين خود جهت دريافت ماليات، در توصيه نامه ای چنين می نوشت:

همراه با تقوای خدا (وحده لا شريك له) حركت كن، و مواظب باش كه هيچ مسلمانی را مترسانی، و به زور و اكراه از زمين او رد نشوی، و مواظب باش كه بيش از حق خدا از اموال او درياف نكنی، پس اگر به يك آبادی رسيدی، در خارج آن در كنار منبع و يا قنات آب آنها پياده شو، بدون اينكه وارد خانه هايشان گردی، آنگاه با آرامش و وقار بسوی آنان حركت كن تا به ميان آنان برسی، پس نخست با روئی گشاده سلام كن و بگو:

ای بندگان خدا، ولی و جانشين خدا مرا بسوی شما فرستاده تا حق خدا را از شما بستانم، پس آيا از حقوق خدا چيزی به شما تعلق گرفته تا آن را به ولیّ او برسانم؟ در اين حال اگر كسی گفت: نه، ديگر از او بازخواست مكن، و اگر كسی هم گفت: آری، با او حركت كن بدون اينكه او را بترسانی يا تهديد كنی، يا در مشكلات بيندازی و يا اينكه او را رنج و زحمت اندازی.

آنگاه آنچه را كه آن شخص از طلا و يا نقره به تو تقديم داشت، بپذير و مواظب باش هيچگاه مسلمانی را اهانت و حتی يك يهودی يا نصرانی را برای خراج مورد ضرب و توهين قرار ندهی، و هيچ حيوان باركشی را جهت تأمين ماليات بفروش نرسانی، زيرا ما مأمور گشته ايم از اموال اضافی آنان ماليات دريافت كنيم.

و در روايتی از حضرت امام جعفر صادقعليه‌السلام از پدران بزرگوارش از حضرت امير مؤمنان علیعليه‌السلام چنين آمده كه: پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از اجبار مردم بر پرداخت ماليات نهی كرده و فرموده است، كه گفته مردم در تعلق و يا عدم تعلق ماليات اسلامی بر آنها كافی است، و جايز نيست كه سالانه دو بار از مردم ماليات دريافت شود، كه جز سالانه يكبار ممنوع است، همچنين پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از دريافت ماليات اجباری، يا با ايراد ضرب و شدت و يا بيش از طاقت مردم نهی كرده، و به مأمور ماليات دستور فرموده كه با رعايت عدالت، جز ماليات آنچه را كه در دست مردم می بييند، چيز ديگری را مطالبه نكند.

و در آئين اسلام هركس كه حقوق خدا و حقوق مردم را بپردازد، بقيه دارائيش محترم است و هيچكس بهيچ عنوان حق تعرض به ثروت و دارائی مشروع مردم را ندارد.

بيت المال

كليد بيت المال مسلمين در اختيار پيامبر و امام و در زمان غيبت امام بايد در اختيار مراجع تقليد و رهبران دادگر و شايسته ای باشد، بطوری كه حتی به مقدار يك درهم نيز حيف و ميل نگردد، و حتی خود رهبران اسلامی و يا قضات آنها، يا اينكه از حقوق بيت المال استفاده نمی كرده و از دسترنج خود امرار معاش می نموده اند، و يا اينكه در صورت استفاده، جز به مقدار مورد نياز خود از آن بر نمی داشته اند.

مثلا پس از پايان جنگ حنين به نفع مسلمين، غنايم جنگی بسياری بدست سپاه اسلام افتاد، و پيامبر بزرگ اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چند موی شتر را بدست گرفته و فرمودند: من حتی اين مقدار هم از مال شما نخواهم برداشت و اين غنايم به عموم مسلمين تعلق دارد.

و در روايت ديگری از پيامبر بزرگ چنين وارد شده: اگر اموال شما مثل كوههای (تهامه) در اختيار باشد، آن را در ميان شما عادلانه تقسيم می كنم و شما مرا دروغگو، ترسان، و بخيل نمی يابيد.

پيامبر اسلام تمام اموال بيت المال را در ميان مسلمين قسمت كرد، تا جائی كه به هنگام رحلت نزد مردی يهودی چيزی را برسم رهن و گرو گذاشته بود، تا مقداری غذا برای مصرف خود و خانواده اش تهيه كند.

و امير مؤمنان امام علیعليه‌السلام نيز به پيروی از پيامبر اسلام اموال بيت المال را در ميان مردم تقسيم می كرد، حتی دارائی خود را نيز در راه خدا انفاق كرد، تا جائی كه به هنگام شهادت در حدود هفتصد هزار درهم بدهكار بود، با وجودی كه پولهای زيادی در بيت المال به اختيار آن حضرت بود و امام تمام آنها را تقسيم می نمود، و اگر گاهی برای خود چيزی بر می داشت، تنها به قدر سهميه ساير مسلمين به خود حق می داد.

حضرت پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امير مؤمنانعليه‌السلام هميشه مردم را از سوء استفاده در امور مالی و به ويژه اموال مربوط به بيت المال مسلمين برحذر می داشتند، و احترام حقوق مردم را گوشزد می نمودند.

در روايتی آمده: به هنگام توزيع غنائم خيبر توسط پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قطعه پارچه ای ناپديد شد، بعضی از منافقين حضرت را متهم ساختند كه آن پارچه را برداشته، اما بعد معلوم شد كه يكی از اصحاب آن را به سرقت برده، مدتی از اين موضوع گذشت، روزی گذر پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با عده ای از اصحابشان به قبرستان بقيع افتاد، و شخصی كه پارچه را به سرقت برده بود، قبلا از دار دنيا رفته و در آن قبرستان دفن شده بود، يكی از اصحاب پيامبر بر سر قبر او كه رسيد گفت:

(خوشا به حال تو كه در بهشت هستی).

پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روی به اصحاب نموده و فرمود: نه، او در بهشت نيست زيرا پارچه ای را كه در خيبر سرقت كرده بود، در قبر او تبديل به شعله ای آتش شده است.

و در كتاب (غوالی) از پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می كند كه فرمود: كسی كه مال مسلمانی را به زور بستاند، خداوند بهشت را بر او حرام و دوزخ را بر او واجب می كند، سؤال شد: يا رسول الله حتی اگر آن مال چيز اندكی باشد؟! فرمود: حتی اگر يك مسواك باشد.

و در داستان معروفی نقل می كنند: حضرت علیعليه‌السلام با يك مرد غير مسلمان در باره يك زره از بيت المال نزاعشان شد، امام به همراه آن مرد نزد قاضی تشريف بردند، آنچه جلب توجه می كند اين است كه تا چه اندازه حفظ اموال بيت المال دارای اهميت است، كه شخص رئيس دولت برای يك زره بيت المال حاضر شود حتی نزد قاضی برود تا حقی از بيت المال ضايع نگردد.

عدالت در قضاوت

قضاوت در اسلام بسيار ساده است و هيچگونه تشريفاتی ندارد، مثلا حضرت امير مؤمنان علیعليه‌السلام در مركز دولت گسترده خود كه شهر كوفه بود تنها يك قاضی داشت، با اينكه عده ای جمعيت شهر كوفه را در آن زمان چهار ميليون نفر نوشته اند، و علتش اين است كه اسلام با آزاديهای گسترده ای كه به مردم داده ٩٠؟

جرايم امروز دنيا را جرم نمی داند، و مردم را گرفتار دادگاه نمی كند، مثلا اگر نگاهی به دادگاهها كنيد خواهيد يافت كه اكثر به اصطلاح مجرمين عبارتند از:

كسی كه جنسی وارد كرده يا اينكه بطور غير قانونی وارد شده يا اينكه بدون گذرنامه خواسته خارج شود و يا اينكه بدون مجوز قانونی خانه خريده و يا اينكه بدون اجازه جنسی را خريد و فروش كرده، يا بدون مجوز دست به كار و كاسبی زده، يا پروانه ساختمان نداشته و در اراضی خارج از محدوده خانه ساخته و بطور غير قانونی كشاورزی كرده، و بالاخره صدها موردی كه اسلام مردم را در تمام آنها آزاد گذاشته و قوانين ضد اسلام آنها را محدود ساخته است مخالفين آن قوانين را، بعنوان مجرم به دادگاه معرفی می كنند.

بله موارد بسيار اندكی از مشكلات فردی و اجتماعی وجود دارد، كه دادگاه اسلامی با كمال سادگی آنها را حل و فصل می كند، و لذا ممكن است در يك شهر يك يا چند ميليونی تنها يك قاضی به كارها رسيدگی كند.

يكی ديگر از بدعتهای غرب تشكيل دادگاههای متفاوت است مثل دادگاه جزاء، محكمه صلح، دادگاه ارتش، دادگاه ويژه فلان چيز و نظاير اينها، اما در اسلام چون تساوی حقوق همگان در برابر قانون در نظر گرفته شده تنها يك دادگاه و يك حاكم است كه به تمام امور فوق رسيدگی می كند، بله طبق پاره ای از روايات دادگاه تميز و استيناف نيز در نظام قضائی اسلام وجود دارد.

مثل روايت زير : سعد بن عباس نقل می كند كه: رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روزی از منزل عائشه خارج شد و مرد عربی را سوار بر يك شتر ملاقات كرد، مرد عرب عرضه داشت: ای محمد آيا اين شتر را خريداری می كنی؟ پيامبر فرمودند: آری، آن را بچند می فروشی؟

مرد عرب گفت: يكصد درهم، پيامبر فرمودند: ارزش شتر تو بيش از اين است، و بالاخره شتر را به مبلغ چهارصد درهم خريداری نمود، اما هنگامی كه پيامبر پول را به آن مرد عرب تحويل داد، آن مرد گفت: شتر شتر من و پول هم پول من است و اگر محمد ادعائی دارد، بايستی شاهد داشته باشد.

پيامبر اكرم فرمودند: آيا راضی به قضاوت پيرمردی كه به نزديك ما می آيد، هستی؟

گفت: آری، وقتی پير مرد نزديك شد پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض حال كردند: من شتر را خريده ام و حال شتر از آن من و پولها از آن عرب است، اما مرد عرب انكار كرده و شاهد خواست، به همين جهت داور برحسب ظاهر حق را به مرد عرب داد، پيامبر در اين رای استيناف خواسته و مرد عرب را نگاه داشتند، تا اينكه مرد ديگری پيدا شد، پيامبر فرمودند آيا به قضاوت اين شخص كه نزديك ميشود راضی هستی؟

گفت: آری، وقتی نزديك شد پيامبر اسلام شكايت كردند و مرد عرب منكر شد، و داور دوم نيز مثل داور اول رای داد، پيامبر اسلام مجددا استيناف خواسته و مرد عرب را نگاه داشت و به او فرمود: بنشين تا شخصی بيايد و به حق قضاوت كند، دراين ميان حضرت علیعليه‌السلام نزديك شد، پيامبر فرمودند: آيا قضاوت اين جوان را می پذيری؟

گفت آری، امام كه نزديك شد و طرفين عرض حال كردند، حق را به پيامبر اكرم داد و به آن عرب فرمود: پيامبری كه در تمام گفته هايش از سوی خداوند راست گفته چگونه برای يك شتر دروغ می گويد از اين روايت جواز تجديد نظر و استيناف رأی دادگاه بدست می آيد.

به هرحال رعايت عدالت از سوی قاضی بسيار سفارش شده، و حتی اسلام دستور می دهد كه قاضی بايستی طرفين نزاع را احترام كند و صدای خود را بلندتر از آنان نكند.

در تاريخ حضرت امير مؤمنان علیعليه‌السلام آمده: امام روزی يكی از قضات خود بنام (ابوالاسود الدؤلی) را از منصب خود معزول داشت، اين شخص به خدمت امام شرفياب شده و عرضه داشت: يا اميرالمؤمنين، چرا مرا معزول داشتيد در حالی كه من نه جنايت و نه خيانتی مرتكب شده ام؟! امام فرمودند: چون شنيده ام كه صدايت را بلندتر از صدای طرفين نزاع قرار می دهی.

آخرين وصيت

امام حضرت امير مؤمنان علی بن ابی طالبعليه‌السلام در ميان كعبه خانه خدا بدنيا آمده و در ميان محراب خانه خدا مسجد كوفه در حالت نماز ضربت خورده و كم كم چشم از دنيا فرو بست.

زندگانی آن امام بزرگ از بدو تولد تا روز شهادت سراسر درس و اسوه است برای هر انسانی كه به دنبال سعادت دنيا و آخرت باشد، ما به گوشه هائی از آن زندگانی افتخارآميز اشارت برده، و تا حدودی چگونگی رفتار و كردار او را متذكر شديم، كه او هميشه شايسته رهبری جوامع انسانی، و شايسته امامت بوده و هست، و علیعليه‌السلام برای هميشه بسان خورشيدی است كه در افق بشريت پيوسته می درخشد، نور می دهد و حتی اگر هم روزی خورشيد سرد و خاموش و بی فروغ گردد، واقعيت آن امام عظيم برای هميشه باقی و جاويد است.

يكی از آخرين وصيتهائی كه نمود اين بود:

«الله الله ف ی القرآن، فلا يسبقنكم بالعمل به غيركم » يعنی: خدا را بياد آوريد، خدا را بياد آوريد، در باره قرآن نكند غير مسلمين به قرآن عمل كنند و از شما سبقت گيرند.

متأسفان امروز قوانين اسلامی در غالب خود كشورهای اسلامی عمل نمی شود، بلكه كشورهای غير اسلامی آنها را به مرحله اجرا گذاشته، و پيوسته به پيش می تازند.

پيشرفت كشورهای غير اسلامی

سخنی است منسوب به سيد جمال الدين اسد آبادی كه می گويد: (در اروپا اسلام را ديدم اما بدون مسلمين، و در بلاد اسلام مسلمين را ديدم اما بدون اسلام) و اين واقعيتی است كه متأسفانه در حال حاضر اسلام چيزی است و مسلمين چيز ديگر!.

ما بايد برای پيشرفت خود، عوامل دشمن را بسنجيم و بشناسيم، تا بدانيم او چرا نيرومند است و ما نيستيم؟!.

مثلا در كشور اشغال شده فلسطين كه هم اكنون بدست اسرائيليان و صهيونيستها اداره می شود، اگر ريشه يابی كنيم كه چگونه آنان توانسته اند در ميان دريائی از مسلمين و در قلب اعراب، با وجود حالت جنگ هميشگی پيوسته باقی مانده و روز بروز به پيش بتازند؟!

خواهيم يافت كه آنان چگونگی سعادت و ترقی در دنيا را از اسلام آموخته و به مرحله اجرا گذاشته اند. بطور مثال در كشور اسرائيل تعدد احزاب، آزادی اظهار نظر، آزادی انتخابات، آزادی مطبوعات و ديگر آزاديها برای مردم تأمين شده و اخوت و برادری در سايه؟

دين كليمی را در اسرائيل مشاهده می كنيد، چنانچه در پاره ای از كتابها و همچنين روزنامه های خارجی آمده: كه انسان در كشور اسرائيل به جامعه غريب و شگفت آوری بر می خورد: افراد يهودی اعم از سياه، سپيد، سرخ پوست، زرد پوست، آفريقائی، آسيائی، اروپائی، آمريكائی همه با هم برابر و با وجود اختلافات زياد در رنگ، زبان و آداب و رسوم با يكديگر مجتمع و متحد هستند.

وآنگهی آنان دين خود را جزو سياستشان دانسته، و معيار را در درجه اخلاص به آئين يهود و خدمت به يهوديان قرار داده اند، به عنوان نمونه بگزارشی كه در يك روزنامه عربی چند سال پيش بچاپ رسيده بود توجه فرمائيد:

(قبل از انتخاب (مناخيم بگين) برياست دولت اسرائيل، رقيب انتخاباتی او كانديداتوری خود را پس گرفته و انصرافش را اعلام نمود، و همين كار موجب شد كه بگين به قدرت برسد و علت انصراف رقيب بگين در حزب مخالفش اين بود كه حزب طرفدار بگين چند روزی قبل از انجام انتخابات اعلام كرد كه همسر آقای (شيمون پرز) رقيب انتخاباتی بگين، مبلغ دو هزار دلار بعنوان پس انداز در بانكهای آمريكا سپرده، و اين دليل بی اعتمادی بر بانكهای اسرائيلی است، و هرچه او و همسرش از اين مسئله دفاع كردند، كه آمريكا دوست اسرائيل است و همسر آقای پرز در راه سفر به دليل ترس از دزدان اين كار را كرده اما دفاع آنها مؤثر واقع نشد و بالاخره همين اتهام ناچيز موجب پيروزی بگين در انتخابات شد).

همچنين اسرائيل مردم خود را تشويق به ازدواج و افزايش فرزندان می كند، و يك نفر كه در زمان شاه مخلوع از ايران برای معالجه به اسرائيل سفر كرده بود، نقل می كند: در آنجا بيشتر زنان كارمند در بيمارستان و مكانهای ديگر را حامله يافتم، از يكی علت اين كار را پرسيدم؟ گفت: دولت اسرائيل ما را تشويق به حامله شدن و تكثير نسل می كند.

و در يك گزارش روزنامه عربی ديدم كه مجموعه مطبوعات اسرائيل در جرايد و مجلات بيش از جرايد و مجلات تمام كشورهای عربی است، و اصدار مجله و يا روزنامه در اسرائيل مجاز و آزاد است، و همچنين در حدود يك هزار روزنامه و مجله و صدها ايستگاه راديوئی طرفدار اسرائيل در خارج اين كشور پيوسته به نفع اسرائيل تبليغات می كنند.

لازم توجه:

از اين چند نمونه ای كه در اسرائيل معمول است، تذكر چند نكته را لازم می دانيم:

۱. تأمين آزادی در اسرائيل و سركوبی آزادی در اغلب كشورهای اسلامی، موجب پيشرفت آنان شده، كه اسلام نيز آزادی را محترم و سركوبی آن را حرام شمرده، اما اين قانون اسلامی را متأسفانه دشمن مورد بهره برداری قرار می دهد.

۲. اخوت و برادری در سايه دين را اسرائيل عمل می كند، و مسلمين از آن دور شده و در ميان خود مرزهائی قائل هستند كه تمام اين مرزها برخلاف اسلام بوده، و متأسفانه از اين قانون اسلامی نيز دشمن بهره می برد.

۳. اسرائيل برای رهبران خود اخلاص به دين و مردم را شرط می داند و اين قانونی است اسلامی كه غالبا مسلمين بدان پشت پا زده اند.

۴. اسرائيل مردم را تشويق به ازدواج و تكثير نسل می كند برخلاف اغلب مسلمين كه نسل خود را محدود و يا عقيم می سازند و شعار (فرزند كمتر، زندگی بهتر) را سر می دهند، در حالی كه پيامبر بزرگ اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ازدواج كنيد و تكثير نسل كنيد كه من با كثرت شما روز قيامت بر امتهای ديگر مباهات می كنم حتی اگر فرزندان شما سقط شده هم باشند.

۵. در اسرائيل مطبوعات آزاد و در اغلب كشورهای اسلامی بسيار محدود و تحت مقررات است و كسی حق اخراج روزنامه و يا مجله ندارد مگر با رضايت مقامات، آنهم تحت شرايطی كمرشكن و در صورت اجازه هم بايد تحت نظارت دولت و توجيه كننده اعمال آن باشد.

۶. اسرائيل همه گونه تبليغات در سراسر دنيا دارد بر خلاف مسلمين.

البته اسرائيل بعنوان يك نمونه از دشمن محارب ما بود، و الا همين اوضاع و احوال در ديگر كشورهای باصطلاح دمكراتيك نيز وجود دارد، كه اميد است با رشد و آگاهی يك ميليارد مسلمان و شناخت صحيح آنان از اسلام و معارف اسلام بزودی مسلمين از خواب سنگين خود بيدار شده، و مجددا قدرت و عظمت خود را باز يابند. انشاءالله.

حاكميت اميرمؤمنان

س۱: چرا در زمان امير مؤمنان علیعليه‌السلام اوضاع آرام نشده و مكتب حاكميت نيافت؟ و چرا آن حضرت پيوسته مشغول جنگ جمل يا صفين و يا نهروان بود؟

ج: جنگ با رئيس دولتی دليل بر عدم آرامی اوضاع و عدم حاكميت مكتب نيست، چنانچه در زمان پيامبر بزرگ هم دهها جنگ رخ داد، پس جنگ با يك رهبر دليل بر عدم قدرت و حاكميت او و يا مكتبش نيست.

س۲: پس چرا آن حضرت از كار ياران و اطرافيان خودش آه می كشيد، و تأسف می خورد؟

ج: زيرا آن حضرت می خواست بدون كيفر دادن به افراد و بدون خونريزی، كشور را اداره كند، و بجای مجازات افراد و خشونت با تبهكاران، منطق را حاكم كند تا اسوه باشد و رحمت اسلامی را به مرحله اجرا گذارد، چرا كه خداوند متعال ارحم الراحمين است، و در روايات چنين آمده كه: به اخلاق خدائی خو بگيريد، و همچنين پيامبر بزرگ اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رحمتی برای تمامی عالميان بوده، و علیعليه‌السلام نيز رحمت برای همگان بود.

و اگر امير مؤمنان آدمكشی، خونريزی، زندان و شكنجه می كرد، تا به امروز يك فرمانروای نمونه و شايسته ای برای جهانيان جهت حل مشكلاتشان نبود، همانطوری كه آقای (برناردشو) در حق پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می گويد: (محمد است كه اگر امروزه زنده و برانگيخته شود، می تواند مشكلات جهانيان را حل كند).

و لذا مشاهده می شود كه امام علیعليه‌السلام كسانی را كه ناسزايش گفتند، آزارش دادند و مورد اهانت قرارش دادند، مورد عفو و بخشش قرار داد.

و حتی هنگامی كه عده ای بر عليه آن امام عظيم الشأن دست به تظاهرات زدند، امام نخست فرزندش امام حسنعليه‌السلام را به سوی آنان فرستاد تا ارشاد شان كند، و هنگامی كه اصرار آنان را بر تظاهرات ضد خود ديد، آزادشان گذاشت و اين آيه شريفه را تلاوت فرمود( وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَىٰ وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ) (۱۵) يعنی: كسی كه با پيامبر ستيزه جوئی كند، پس از آنكه راه هدايت برايش شناخته شده، و جز راه مؤمنان را پيروی كند، با آنچه كه دوست داشت قرارش داده، و به جهنم واصلش می كنيم، و جهنم بدسرنوشتی است.

بنا بر اين قدرت و حاكميت امير مؤمنانعليه‌السلام استوار بود:

۱ هميشه وجدان و روح آن حضرت آسوده خاطر بود به حدی كه هنگام شهادت فرمود: بخدای كعبه رستگار شدم.

۲ عموم مسلمين رضايت كامل از رفتار امام داشتند، جز تعدادی از سودجويان و طمعكاران، و اين طبيعی است كه هر دولت و رئيس دولتی يك عده سودجو، ناراضی و مخالف دارد و به همين جهت است كه می بينيم در مدت حكومت آنحضرت هيچكس به فكر ترور او نبوده و جز شخصی تبهكار از روی حقد و كينه درونی و شهوت جنسی، و گمان می رود كه اصل توطئه آن حضرت از سوی معاويه طرح ريزی شده بود، طبق پاره ای از شواهد تاريخی.

و لذا به هنگام شهادت امير مؤمنانعليه‌السلام مردم طوری گريه و ناله می كردند مثل ايام رحلت پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

۳ از روز شهادت بلكه از روز ولادت آن حضرت تا به امروز بهترين ياد و نام را در جوامع انسانی از خود بجای گذاشته، و امروز نام مبارك او بر فراز مأذنه ها، منابر، راديوها، تلويزيونها و مطبوعات با كمال احترام و عظمت برده می شود، و او تنها امامی است كه شيعيان واهل سنت اتفاق نظر بر خلافت او پس از پيامبر اسلام دارند، منتهی شيعيان او را خليفه نخستين پيامبر خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و اهل سنت او را خليفه چهارم می شمارند.

۴ همچنين فرزندان برومند آن حضرت يكی پس از ديگری تا به امروز مورد احترام تمام جهانيان و محافل علمی هستند، و اين جز برای امير مؤمنان، برای شخص ديگری معروف نيست كه فرزندانش تا اين درجه مورد احترام همگان باشند.

۵ زير پرچم آن حضرت دولتهای شيعه در تاريخ اسلام تشكيل يافت از قبيل دودمان آل بويه، صفويه، طباطبائيان، حمدانيان، فاطميان، ادريسيان، قطب شاهيان و جز اينها از دهها دولتهای شيعی مذهبی كه زمان كشورهای اسلامی را پس از آن امام به مدت كوتاهی تا به امروز به دست گرفته اند، و اين به معنی تأييد ما از تمامی آن دولتها و كارهايشان نيست، بلكه می خواهيم بگوئيم كه يكی از بزرگترين عوامل سعادت و حاكميت يك انسان اين است كه بنام و شهرت او دولتهائی تشكيل و بر سر كار آيند.

۶ بارگاه آن پيشوای عظيم الشأن در شهر نجف اشرف هميشه محور دلها بوده، چنانكه در زمان حضرت امام جعفر صادقعليه‌السلام بلكه پيش از او نيز تا به امروز اين مطلب عيانست، و هر سال ميليونها انسان به زيارت بارگاه شريف او شرفياب می شوند و اگر آزادی در كشورهای اسلامی رعايت می شد، می ديديم كه امروزه شهر نجف اشرف يكی از بزرگترين شهرهای جهان بود، و شايد بتوان گفت در حدود پنجاه ميليون انسان در كنار مرقد مقدس مولای متقيان در اين شهر مقدس اقامت می گزيدند، اما متأسفانه اتحاد شرق و غرب بر عليه اسلام و تخلف مسلمين و مرزبندی و جدائی كشورهای اسلامی از يكديگر، همراه با فشارهای رو به افزايش استعمار بر مسلمين و بويژه بر شيعيان موجب عدم تحقق اين هدف گشته، و اينجانب اميد دارم كه انشاء الله به زودی روزی خواهد آمد كه نجف اشرف چنين شود، و ميليونها نفر هر ماه و هر روز به زيارت مولای متقيان شرفياب شوند، همانطور كه هم اكنون خوشبختانه در زوار بارگاه مقدس حضرت امام رضاعليه‌السلام مشاهده می شود كه ايرانيان چگونه به زيارت آن امام بزرگ می شتابند، و گاهی اوقات مثل ايام تعطيلات تابستان زوار امام رضاعليه‌السلام هر سال از مرز پنج ميليون زائر می گذرند، با وجودی كه بيشتر زوار امام رضا ايرانی هستند، و دولتهای كشورهای اسلامی ملتهای خود را از زيارت آن حضرت در خراسان باز داشته و ممانعت می كنند، و بايد دانست كه در حال حاضر جمعيت شيعيان سراسر جهان در حدود پانصد ميليون نفر است كه در شوروی، چين، هند، پاكستان، افغانستان، اندونزی، يمن، كشورهای خليج، عراق، سوريه، لبنان، تركيه و ايران و غيره پخش هستند.

خاتمه

و در پايان اين تذكر را می دهيم كه اگر امت اسلامی به دنبال خير و سعادت دنيا و آخرت است، و اگر می خواهد از يوغ استعمار رهائی يابد، بايد به پيامبر خدا و امير مؤمنانعليهما‌السلام اقتدا كند، و بويژه در طرز حاكميت و انتخاب فرمانروايان اسلامی تا انشاءالله يك هزار ميليون مسلمان زير پرچم يك دولت واحد و تحت حاكميت شورای فقهای مراجع تقليد مسلمين گردهم آيند، و از آن شورای فقها احزاب اسلامی آزادی منشعب شود زير نظر مراجع تقليد، و با يكديگر برقابتهای سازنده بپردازند.

كه اگر چنين شد، مرزهای استعماری در ميان كشورهای اسلامی برداشته شده، قوانين اسلامی اجرا و برادری و اخوت اسلامی در ميان تمامی مسلمين پديد می آيد و آنگاه ديگر هيچ مانعی در سفر، اقامت، عمران و ساختمان، كشاورزی و نظاير اينها نخواهد بود، و ماليات تنها خمس، زكات، جزيه و خراج خواهد بود، و بدين وسيله دولت خودكفا شده و حتی يك درهم اضافی از مردم نخواهد گرفت، زيرا:

اولاً تمام آزاديها برای مردم فراهم شده، و در آن صورت هرگونه كسب، تجارت، منابع مباح و غيره آزاد خواهد بود.

ثانياً تمام خدمات به دست مردم خواهد افتاد حتی مدارس، بيمارستانها، فرودگاهها، وسايل حمل و نقل، كارخانجات و غيره و دولت فقط ناظر بر عدم اجحاف و ظلم به مردم خواهد بود، و بدين وسيله تعداد كارمندان تا حد زيادی كاهش يافته، و پشت دولت سبك می شود.

اميد است كه جامعه اسلامی از خواب بيدار شده و با شناخت كامل اسلام آن را به مرحله اجرا در آورد و مجدداً عظمت و مجد خود را باز يابد.

( وَمَا ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ )

پاورقی ها

۱. سوره اعراف، آيه۱۵۶.

۲. سوره ص، آيه٨۷.

۳. سوره غاشيه، آيه های۲۱ و۲۲.

۴. سوره بقره، آيه۲۵۷.

۵. سوره ابراهيم، آيه ۳۱ تا ۳۳.

۶. سوره مائده: آيه ٨۲.

۷. سوره انبياء، آيه۱٠۷.

۸. سوره مائده، آيه۳۲.

۹. سوره شوری، آيه۳۶.

۱۰. سوره آل عمران، آيه۱۵٩.

۱۱. اينجا لازم بتذكر است كه دراسلام حاكميت بر مردم از آن پيامبر و پس از او دوازده امام معصوم است، و رأی مردم در قبول و يا رد حاكميت خلفای انتصابی خداوند هيچگونه نقشی ندارد، بلكه در نواب عام امام زمان در زمان غيبت ايشان دو شرط وجود دارد:

الف: دارا بودن تمام شرايط رهبری كه مورد رضای خدا باشد.

ب: توافق اكثريت مردم ضمن انتخاباتی آزاد در تعيين رهبر واجد شرايط و يا شورای رهبری.

۱۲. واضح است كه حكومتهای دمكراتيك يك دهم آزادی واقعی اسلام را هم تطبيق نمی كنند

۱۳. سوره حجرات، آيه۱۳.

۱۴. اينجا لازم به توضيح است، كه اگر زن به دادگاه اسلامی عرض حال خود را كند، و دادگاه او را طلاق بدهد و پس از اتمام عده، شوهر جديدی انتخاب كند، ازدواج او صحيح و حتی در صورت بازگشت شوهر قابل فسخ نيست، اما در داستان فوق زن به دادگاه اسلامی عرض حال نكرده، و تنها با شنيدن خبر شوهرش عده گرفته بود، كه در اين صورت شوهر اول او بر حال خود باقی و نكاح با شوهر دوم از روی اشتباه بوده و فرزندش از شوهر دوم هم حلال است، و با شنيدن خبر حيات شوهر اول فوراً بايد از شوهر دوم جدا گردد، (مترجم).

۱۵ سوره نساء، آيه۱۱۵.