وصال خویشان

وصال خویشان0%

وصال خویشان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی
صفحات: 3

وصال خویشان

نویسنده: اقبال حسينى نيا
گروه:

صفحات: 3
مشاهدات: 1582
دانلود: 341

توضیحات:

وصال خویشان
  • ديباچه

  • پيش گفتار

  • فصل اول : كليات

  • 1. مفهوم شناسى

  • 2. شيوه هاى صله رحم

  • 3. مصاديق ارحام

  • 4. سلسله مراتب ارحام

  • فصل دوم : صله رحم در قرآن و حديث

  • 1. صله رحم در قرآن كريم

  • 2. صله رحم در حديث

  • فصل سوم : عوامل ضعف يا قطع پيوندهاى خويشاوندى

  • 1. آگاه نبودن به حقوق و وظايف يكديگر

  • 2. ناهم گونى طبقاتى

  • 3. كوچك شدن خانه ها

  • 4. ميهمانى هاى پرهزينه

  • 5. فساد اخلاقى برخى خويشاوندان

  • فصل چهارم : پى آمدهاى مثبت صله رحم

  • 1. آثار دنيايى

  • 2. آثار آخرتى

  • فصل پنجم : آثار زيان بار قطع رحم

  • 1. كاهش عمر و مرگ نابهنگام

  • 2. محروم ماندن از رحمت خداوند

  • 3. نابودى اجتماع

  • 4. از دست دادن خويشاوندان

  • 5. فقير شدن

  • 6. گرفتار اندوه شدن

  • 7. به اجابت نرسيدن دعاها

  • 8. بى اثر شدن اعمال نيك (حبط اعمال)

  • 9. محروم ماندن از بهشت

  • 10. گرفتارى به لعن خداوند

  • 11. خسران در دنيا و آخرت و نزول بلا

  • فصل ششم : حكايت هاى آموزنده درباره صله رحم

  • وسيله نجات از آتش دوزخ

  • خدمت به پدر و مادر

  • اميد به آمرزش خداوند

  • نيكى به مادر

  • پيوند با قاطع رحم

  • رضايت خداوند در گرو رضايت مادر

  • كفاره گناهان

  • سفارش امام زمان (عج) به صله رحم

  • سفارش امام زمان (عج) نسبت به پدر

  • فصل هفتم : همراه با برنامه سازان

  • پيشنهادهاى كلى

  • پرسش هاى مسابقه اى

  • پرسش هاى مردمى

  • پرسش هاى كارشناسى

  • پي نوشت ها

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 3 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • مشاهدات: 1582 / دانلود: 341
اندازه اندازه اندازه
وصال خویشان

وصال خویشان

نویسنده:
فارسی
وصال خويشان


وصال خويشان

اقبال حسينى نيا


ديباچه
صله رحم ، در قرآن و احاديث معتبر اسلامى از وظايف هر انسان مؤمنى دانسته شده است . بنابر دستور خداوند، انسان نبايد از عشيره و قوم خود كه سال هاى درازى با آنان زندگى كرده و با كمك و حمايت آنان رشد يافته و مانند گلى در باغستان محبت آنان پرورده شده است ؛ دورى كند؛ زيرا دورى از آن محيط، به پژمردگى روح و كم نشاطى يا بى نشاطى فرد و جامعه مى انجامد. كسى كه اين وظيفه الهى را انجام ندهد و از بازخواست الهى ايمن نخواهد بود. در قرآن مجيد آمده است :
ان الله ياءمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذى القربى . (نحل : ٩٠)
خداوند به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى دهد.
بى شك ، همه اعمال نيك يا بد انسان ، آثارى دارد و او سرانجام ، نتيجه آنها را خواهد ديد. گاهى خداوند، پاداش و عقاب برخى اعمال را در دنيا به انسان نمى دهد و در سراى آخرت به اين اعمال رسيدگى مى شود، ولى پاداش و نتيجه برخى اعمال بسيار مهم در دنيا نصيب وى مى شود تا طعم برخى اعمال خوب و بد خود را پيش از قيامت بچشد و نيز مايه پند و عبرت انسان هاى ديگر شود. از جمله اين اعمال ، صله رحم يا قطع رحم است كه آثار نيك يا بد آن در طول عمر متوجه انسان مى شود. امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد :
ثلاث خصال لا يموت صاحبهن اءبدا حتى يرى و بالهن : البغى و قطيعه الرحم و اليمين الكاذبه (١).
سه خصلت است كه صاحب آن ، نتيجه آنها را پيش از مرگش مى بيند :
ستم به ديگران ؛ قطع رحم و سوگند دروغ .
از مهم ترين آثار دنيايى صله رحم ، به طول عمر و گشايش در روزى مى توان اشاره كرد. با وجود سفارش و تاءكيد فراوان آموزه هاى دينى در اين باره ، امروزه به اين سنت حسنه و ديرپاى اسلامى كمتر توجه مى شود.
بنابراين ، براى تقويت و تثبيت آن نيازمند حركت فرهنگى و تبليغى متوليان فرهنگى ، به ويژه صدا و سيما هستيم . از اين رهگذر، پژوهشگر ارجمند خانم اقبال حسينى نيا، با بهره گيرى از متون و آموزه هاى دينى كوشيده است تا دست مايه اوليه تبليغ را در اختيار اصحاب رسانه قرار دهد. با سپاس از تلاش هاى ارزنده ايشان ، اميد مى رود كه اين نوشتار مورد استفاده برنامه ريزان و برنامه سازان قرار گيرد و در پرتو تدبير سازنده متوليان فرهنگى ، روز به روز شاهد ارتقاى كيفى و كمى روابط خويشاوندى و نهادينه سازى صله رحم در روابط اجتماعى باشيم .

انه ولى التوفيق اداره كل پژوهش مركز پژوهش هاى اسلامى صدا و سيما
پيش گفتار
ديد و بازديد در اسلام ، جايگاه ويژه و در ايجاد عواطف انسانى ، نقش ‍ مهمى دارد. به ويژه اگر اين ديد و بازديدها از ارحام و ذوى الحقوق صورت گيرد.
خداوند در حديثى قدسى مى فرمايد :
اءنا الرحمن و هذه الرحم ، شققت لها من اسمى فمن وصلها وصلته و من قطعها قطعته (٢).
من رحمان هستم و نام رحم را از اسم خود مشتق كرده ام . پس هر كس صله رحم كند و با بستگان خود پيوند برقرار سازد، من او را با رحمت خود صله خواهم كرد و هر كس قطع كند، من رحمت خود را از او قطع خواهم كرد.
پيامبر بزرگ اسلام با تاءكيد بر صله رحم ، مى فرمايد :
اءوصى الشاهد من اءمتى و الغائب منهم و من فى اءصلاب الرجال و اءرحام النساء الى يوم القيامه ان يصل الرحم و ان كانت منه على مسيره سنه فان ذلك من الدين (٣).
[به ] آنان كه حاضرند از امت من و آنان كه غايبند و آنان كه از اصلاب پدران و ارحام مادران تا روز قيامت به دنيا مى آيند، سفارش مى كنم كه صله رحم كنند، اگرچه فاصله آن تا ارحامشان به مسافت يك سال باشد؛
زيرا صله رحم از مسائل مهم دين است .
امير مؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد :
زكوه اليسار بر الجيران وصله الاءرحام (٤).
زكات كسانى كه از تسهيلات مالى برخوردارند، نيكى به همسايگان و صله ارحام است .
امام سجاد (عليه السلام) در دعاى مكارم الاخلاق مى فرمايد :
و من عقوق ذوى الاءرحام المبره و من خذلان الاءقربين النصره (٥).
بار خدايا! جدايى از ارحام را به نيكى و پيوستگى بدل فرما و ترك يارى بستگانم را به حمايت و نصرت تبديل فرما.
همچنين امام صادق (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد :
ان صله الرحم و البر ليهونان الحساب و يعصمان من الذنوب فصلوا اءرحامكم و بروا باخوانكم و لو بحسن السلام و رد الجواب (٦).
صله رحم و نيكى كردن به برادران ، حساب را در قيامت ، آسان و آدمى را از گناه حفظ مى كند. پس با ارحام تان ، صله رحم و به برادران خود نيكى كنيد؛ اگرچه به نيكو سلام كردن و جواب دادن باشد.
از سوى ديگر، خداوند در قرآن شريف ، صله رحم را سبب آسانى در حساب رسى اعمال مى داند و مى فرمايد :
و الذين يصلون ما امر الله به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب . (رعد : ٢١)
{صاحبان انديشه } كسانى هستند كه دستور بارى تعالى را درباره پيوند با اشخاصى كه به صله آنها امر شده است ، اطاعت مى كنند و از پروردگارشان مى ترسند و از بدى حساب {روز قيامت } بيم دارند.
نكته جالب آن است كه هرگاه يكى از خويشان به ديگرى آزار برساند و فرد بخواهد قطع رحم كند، فيض الهى از هر دو قطع مى شود. مردى به محضر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) رسيد و گفت : يا رسول الله ! من ارحامى دارم و آنها را صله مى كنم ، ولى آنان مرا آزار مى دهند، مى خواهم تركشان كنم . حضرت فرمود :
"در اين صورت ، خداوند هر دو شما را ترك خواهد كرد"؛(٧) يعنى خدا، فيض و رحمت خود را از شما خواهد بريد.
امام رضا (عليه السلام) از جد بزرگوارش ، امام صادق (عليه السلام) نقل مى كند :
صل رحمك و لو بشربه من ماء و افضل ما توصل به الرحم كف الاءذى عنها(٨).
صله رحم كن ؛ اگرچه به شربت آبى باشد و بهترين صله رحم ، خوددارى از آزار دادن ارحام است .
امير مؤمنان على (عليه السلام)، صله رحم را كه در پيوند و پايدارى روابط اجتماعى نقش مهمى دارد، از ويژگى هاى گرامى ترين انسان ها بر مى شمارد و مى فرمايد : صله الاءرحام من اءفضل شيم الكرام ؛ صله رحم ، برترين خوى و منش مردمان بزرگوار است .(٩) ايشان در سخن حكيمانه ديگرى ، صله رحم را موجب مهر و محبت ميان خويشاوندان و خوارى دشمنان اسلام مى داند : صله الرحم توجب المحبه و تكبت العدو؛ صله رحم ، محبوبيت به بار مى آورد و موجب خوارى دشمن است .(١٠)
بنابر سخن گهربار حضرت على (عليه السلام)، صله ارحام سبب صميميت ، محبت ، اخوت و وحدت امت اسلامى و در نتيجه ، موجب خشم و غضب دشمن مى شود؛ زيرا آنان هرگز وحدت و همبستگى مسلمانان را برنمى تابند و پيوسته در صدد ايجاد تفرقه و جدايى ميان مسلمانان هستند.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) درباره بر آوردن حاجات و نيازهاى انسان هاى مؤمن به ويژه خويشاوندان مى فرمايد :
من كان يؤ من بالله و اليوم الاءخر فليصل رحمه (١١).
هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، پس با رحمش صله كند.
يعنى خويشاوندان خود را دوست بدارد و به آنان احسان و نيكى كند.
همچنين مى فرمايد :
من احب ان يبسط له فى رزقه ، و يؤ خر له فى اءجله فليصل رحمه (١٢).
اگر كسى دوست دارد كه روزى اش فراوان شود و اجلش به تاءخير بيفتد، پس ‍ بايد با رحمش صله كند.
آنچه در پى مى آيد، از بررسى متون دينى به دست آمده است . در فصل اول ، به مفهوم صله رحم ، مصداق هاى آن ، انواع خويشاوندان و حقوق آنها پرداخته مى شود. سپس پنچره اى به روى آيات و روايات مى گشاييم و صله رحم را از زلال متون دينى بررسى مى كنيم . آن گاه به بررسى علل و عوامل گسست ارتباط خويشاوندى مى پردازيم . سپس به پى آمدهاى منفى و مثبت صله و قطع رحم نظر مى افكنيم . همچنين برخى حكايت ها و مصداق هاى آموزنده را زيور نوشتار ساخته و شيرازه مقال را با پيشنهادهايى به برنامه سازان و برنامه ريزان صدا و سيما به پايان رسانده ايم . اميد است كه مورد استفاده قرار گيرد و روزى به كارمان آيد كه لا ينفع مال و لابنون الا من اءتى الله بقلب سليم .

فصل اول : كليات
١. مفهوم شناسى "صله"، مصدر فعل (وصل) از ريشه "وصل" است كه در مقابل "فصل" قرار مى گيرد و به معنى اتصال و پيوستگى است . از اين رو، به نماز كه ميان بنده و خدا ارتباط برقرارمى كند، "صلاه" مى گويند. بنابراين ، صله از نظر لغوى به معناى پيوستن است .(١٣)
به محل استقرار و رشد جنين "رحم" گفته مى شود. جمع رحم ، "ارحام" است و به خويشاوندان به اعتبار انتساب به يك رحم ، ارحام گويند.(١٤)
براساس روايتى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله)، خداوند هنگام خلق رحم خطاب به او فرمود :
اءنا الرحمن و اءنت الرحم ، شققت اسمك من اسمى فمن وصلك وصلته و من قطعك قطعته (١٥).
من رحمانم و تو رحم . اسمت را از اسم خود گرفتم . هر كس به تو بپيوندد، من نيز به او مى پيوندم و هر كس از تو جدا شود، من هم از او جدا مى شوم .
"صله ارحام"، به معنى ارتباط با خويشاوندان است كه از واجبات دينى شمرده مى شود و قطع آن حرام است .
صله رحم در اصطلاح عبارت است از كمك و نيكى كردن به خويشاوندان و هم دردى با آنان با جان و مال در حد توان انسان و قطع رحم به امورى گفته مى شود كه مخالف اين روش باشد.(١٦)
قطع ، معناى متفاوتى دارد. گاه به معناى پيمودن است كه زمينه وصل را فراهم مى سازد و چنين قطعى ممدوح است . گاهى نيز به معناى بريدن و جدا كردن است . كه در اين نوع قطع ، اگر مخالفت با فرمان خدا در امرى باشد كه به آن سفارش شده است ، ناپسند خواهد بود.(١٧)

٢. شيوه هاى صله رحم
به هر كارى كه موجب پيوند خويشان شود، "صله رحم" مى گويند، هر چند كار كوچكى مانند نيكو سلام كردن يا جواب دادن سلام (١٨) يا دادن جرعه اى آب به خويشاوندان باشد.(١٩) به طور كلى ، به هر گونه عملى كه از روى لطف و احسان باشد و سبب تحكيم روابط عاطفى ميان ايشان شود، صله رحم گفته مى شود. در مقابل ، به هر نوع بى اعتنايى در برابر خواسته هاى مشروع خويشاوندان و ادا نكردن حقوق آنان ، قطع رحم مى گويند كه به كدورت و ايجاد فاصله ميان آنها مى انجامد.(٢٠) با استفاده از آيات قرآن و روايت هاى ائمه معصوم ، شيوه هاى صله رحم را به چهار دسته مى توان تقسيم كرد :

الف) زبانى :
كارهايى چون سلام كردن و رد سلام و فرستادن سلام (از طريق واسطه) جزو صله رحم زبانى به شمار مى آيد. خداوند در قرآن كريم مى فرمايد :
و اذا حييتم بتحيه فحيوا باءحسن منها اءو ردوها. (نسا : ٨٦)
چون به شما درود گفته شد، شما بهتر از آن درود گوييد يا همان را در پاسخ برگردانيد.
دعا كردن در حق خويشان ، به نيكى ياد كردن از آنان و دورى از غيبت ، تهمت ، فحش ، بدگويى و خبرچينى درباره آنان نيز از مصداق هاى صله رحم زبانى به شمار مى رود.

ب) فعلى :
ديد و بازديد، گفت وگوى حضورى با خويشاوندان ، رفتن به خانه آنها و دعوت از آنها، نوشتن نامه براى بستگان در سفر، مسافرت براى ديدار با خويشان ، گشاده رويى و مصافحه در برخورد با آنها، قهر نكردن و پيشى گرفتن در برقرارى دوستى دوباره با آنها هنگام قهر و كدورت ، عيادت از بيمار، شركت در تشييع جنازه و مجالس بزرگداشت درگذشتگان ، پذيرفتن دعوت ، اصلاح مفاسد و دفع ستم از بستگان ، برآوردن حاجت آنها پيش از بيان كردن و شريك بودن در شادى و غم آنها را مى توان از موارد صله رحم فعلى دانست .
برخى افراد ترجيح مى دهند به صورت غير حضورى از خويشان و بستگان خود احوال پرسى كنند. آنها به واسطه اين و آن يا به وسيله تلفن و نامه با خويشاوندان تماس برقرار مى كنند و احوالشان را جويا مى شوند. اگرچه با اين كار از احوال خويشان آگاه مى شوند، ولى بايد دانست ديدار گفت وگوى و چهره به چهره ، حلاوت و بركت ديگرى دارد. البته احوال پرسى غير حضورى (تلفنى) نيز خوب است و نوعى صله رحم به شمار مى رود، ولى جاى ديدار حضورى را نمى گيرد. نامه نوشتن به اقوام نيز نيكوست ، ولى بار سفر بستن و به ديدار آنها رفتن و آنان را شاد كردن ، نشان دهنده محبت و علاقه بيشتر به آنان است و به صميميت و يك دلى بيشترى مى انجامد.
رسيدن به نشاط خاطر و بهره مندى از تجربه هاى يكديگر نيز از مزاياى ديدار حضورى است . امام هادى (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد : "ديدار برادران سبب انبساط خاطر و بارورى انديشه است ، هر چند كوتاه و اندك باشد".(٢١) با اين همه آثار و بركتى كه در ديدار حضورى وجود دارد، ديگر چه جاى درنگ و بهانه جويى و عذر تراشى براى ترك رفت و آمد با خويشان و آشنايان است .
بايد هر فرصتى را براى ديدار مغتنم شمرد. برگشتن از مسافرت ، تولد فرزند، مراسم ازدواج ، بيمارى و فوت بستگان ، همه فرصت هايى هستند براى ديدار حضورى . اين ديدارها، پيوند خويشاوندان را مستحكم مى كند، چنان كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد : الزياره تنبت الموده ؛ ديدار، محبت و دوستى را زياد مى كند".(٢٢)
چه خوب است هنگام رفتن به ديدار خويشان قصد قربت كنيم و پاداش آن را تنها از خدا بخواهيم . نگوييم من چند بار به ديدن فلانى رفتم ، ولى او به ديدنم نيامده است ؛ پس من هم ديگر به ديدنش نمى روم ، بلكه براى بهره مندى از ثواب الهى بايد از اين گونه محاسبه ها بپرهيزيم . البته هر "ديدى"، "بازديدى" دارد و هر سلامى ، عليكى ، ولى گاهى بهتر است كريمانه و با بزرگوارى از اين موارد گذشت .
ديدار مؤمن ، ديدار خداست . در حديث قدسى آمده است :
اءيما مسلم زار مسلما فليس اياه زار، اياى زار و ثوابه على الجنه (٢٣).
هر مسلمانى كه به ديدار مسلمانى برود، در واقع مرا زيارت كرده است و پاداش او بر عهده من ، بهشت است .
از امام باقر و امام صادق (عليه السلام) نيز روايت شده است :
هر مؤمنى كه به قصد ديدار مؤمن ديگر از خانه بيرون رود و او را همراه با معرفت به حقوقش زيارت كند، خداوند به پاداش هر گامش در اين راه ، حسنه اى براى او مى نويسد و گناهى از او محو مى كند و درجه اى بر درجه هاى او مى افزايد. چون در بزند، درهاى آسمان به رويش باز مى شود و چون {مؤمنان } با يكديگر ملاقات و مصافحه و معانقه كنند، خداى متعال رو به فرشتگان مى كند و با مباهات مى گويد : "دو بنده ام را بنگريد! به خاطر من با هم دوستى و ديدار مى كنند. بر من است كه از اين پس ، از عذاب مصونشان دارم" و چون برگردد، فرشتگان بدرقه اش مى كنند و اگر تا شب بعد، از دنيا برود، از حساب معاف مى شود.(٢٤)
چه محرومند آنان كه با كوته فكرى و به دلايل پوچ و لجاجت هاى بچه گانه ، با هم قهر و قطع رابطه مى كنند و درهاى خير و بركت الهى را به روى خود مى بندند!

ج) قلبى :
آرزوى قلبى براى سعادت مندى خويشان در دنيا و آخرت ، دعا براى دفع بلاهاى دنيوى و اخروى ، آرزوى تداوم نعمت هاى موجود، محبت ورزى به آنان و به ياد يكديگر بودن ، از موارد صله رحم قلبى است .

د) مالى :
كمك مالى بلاعوض براى رفع مشكلات خويشان ، دادن هديه به خويشان در مناسبت هاى خاص ، هزينه كردن مال خويش براى رفع كدورت ها و اختلافات ايشان ، مواسات با آنها در مال ، حفظ اموال خويشان و وارد نكردن خسارت هاى مالى به آنها و پرداخت صدقه هاى مالى به نيابت از آنها، از نمونه هاى صله رحم مالى به شمار مى آيد.

٣. مصاديق ارحام
در يك تقسيم بندى كلى ، رابطه خويشاوندى هر فرد را مى توان به دو دسته ، خويشاوند نسبى و خويشاوند سببى تقسيم كرد : خويشاوندى نسبى ، پيوندى است كه از طريق خون و رحم باشد و خويشاوندى سببى ، پيوندى است كه از طريق ازدواج برقرار مى شود.
نظرهاى گوناگونى درباره مصداق هاى ارحام وجود دارد :
الف) ارحام به كسانى گفته مى شود كه به صورت بى واسطه (مثل برادر و خواهر) يا با واسطه (مثل نوه و عموزاده) به يك رحم منتسب باشند.
ب) خويشاوندانى كه در انتساب به آخرين پدر و مادر مسلمان ، اشتراك داشته باشند، ارحام يكديگر شمرده مى شوند و چون اسلام ، موجب قطع ارحام جاهليت شده است ، انتساب به پدربزرگ و مادربزرگ مشرك يا كافر جزو ارحام به شمار نمى آيد.
ج) كسانى كه به سبب قرابت نسبى يا براساس دستورهاى شرعى از ازدواج با يكديگر منع شده اند، ارحام يكديگر شمرده مى شوند. در مقابل ، كسانى همچون پسر عموها و دختر عموها كه ازدواج آنها ممنوعيت شرعى ندارد، ارحام يكديگر شمرده نمى شوند.
د) ارحام ، تنها به كسانى گفته مى شود كه در طبقه بندى كتاب الارث ، جزو مصداق هاى مورد نظر به شمار مى آيند.
ه) ارحام به كسانى گفته مى شود كه در انتساب به چهارمين جد، مشترك باشند. از اين رو، برادران و خواهران و فرزندانشان ، عموها و فرزندان آنها، عموها و عمه هاى پدرى و مادرى ، دايى ها و خاله ها و فرزندان آنها و به طور كلى ، همه كسانى كه در اين سلسله به نوعى با فرد نسبت دارند، اعم از اينكه جزو محارم باب نكاح باشند يا نه ، از ارث بهره مند شوند يا نه ، خويشاوند دور باشند يا نزديك ، ارحام شمرده مى شوند.

٤. سلسله مراتب ارحام
در رساله حقوق امام سجاد (عليه السلام) آمده است :
حقوق ارحام ، متعدد و متنوع است و بر حسب ميزان قرابت و پيوند نسبى ايشان تنظيم مى شود. واجب ترين اين حقوق ، حق مادر و پس از آن ، حق پدر و در مرحله سوم ، حق اولاد و در مرحله بعد، حق برادران است . بر اين اساس ، حقوق ديگر خويشان بر پايه ميزان قرابت آنها تعيين مى شود.(٢٥)
بقيه حقوق ارحام به ترتيب قرابت و نزديكى است ، مانند :
١. حق مولا و صاحب اختيار و ولى نعمت .
٢. حق كسى كه او، ولى نعمت و صاحب اختيارش باشد.
٣. حق كسى كه به انسان نيكى كرده است .
٤. حق كسى كه براى اعلام وقت نماز، اذان بگويد.
٥. حق امام جماعت .
٦. حق هم نشين .
٧. حق همسايه .
٨. حق دوست و رفيق .
٩. حق شريك .
١٠. حق اموالى كه در اختيار انسان است .
١١. حق بدهكار.
١٢. حق طلبكار.
١٣. حق كسانى كه با انسان رفت و آمد مى كنند.
١٤. حق دشمنى كه عليه او ادعا كرده است .
١٥. حق دشمنى كه انسان عليه او ادعايى كرده است .
١٦. حق مشورت كننده بر مشاور و حق مشاور بر مشورت كننده .
١٧. حق كسى كه به موعظه ها و پندهاى انسان گوش مى سپارد.
١٨. حق كسى كه خيرخواه و مصلحت انديش انسان باشد.
١٩. حق بزرگ ترها.
٢٠. حق كوچك ترها.
٢١. حق كسى كه از او درخواستى داشته يا او از آنها تقاضايى كرده است .
٢٢. حق كسى كه با گفتار يا رفتار، از روى عمد يا سهو به او بدى كرده است .
٢٣. حق هم كيشان .
٢٤. حق كفار ذمى .
٢٥. حقوقى كه در شرايط گوناگون و با دگرگونى اسباب پديدار مى گردند.
اكنون از ميان اين حقوق ، مواردى را كه به موضوع صله رحم ارتباط دارد، توضيح مى دهيم :
الف) حق مادر
فرزند بايد بداند كه مادر، او را پرورش داده و او از شيره جان مادر تغذيه كرده است . مادر هرگونه ناگوارى و غم و غصه را به جان خريده است تا فرزند سالم بماند.
ب) حق پدر
فرزند بايد بداند كه پدر، ريشه و اصل اوست و او شاخه و فرع پدر است و اگر پدر نبود، او نيز نبود. در حقيقت ، كمال و شايستگى و موفقيت هايش را از وجود پدر بداند. پس خدا را ستايش و از پدر نيز سپاس گزارى كند.
ج) حق فرزند
پدر و مادر بايد بدانند كه فرزند از آنها و وابسته به آنهاست و خوب يا بد بودن فرزند به آنها بستگى دارد. پدر، مسئول سرپرستى فرزند است و موظف است او را خوب ، تربيت و به راه راست و اطاعت از پروردگار رهنمون كند؛ زيرا پدر از كارهاى خوب فرزند ثواب مى برد و در برابر گناه و معصيتش مجازات مى شود. پس بايد او را به گونه اى تربيت كند كه به عمل نيك و حسن رفتار در دنيا آراسته شود تا در پيشگاه خداوند از عمل كردن به وظيفه و سرپرستى صحيح و رسيدگى شايسته به فرزندش روسفيد باشد.(٢٦)
پدر و مادر بايد براى فرزندانشان شخصيت و احترام قائل شوند و باورهاى خود را بر آنها تحميل نكنند و به آنها استقلال و حق انتخاب بدهند. البته حق فرزند بر پدر و مادر، پيش از ازدواج زن و مرد آغاز مى شود. مرد بايد براى فرزند خود، مادرى متعهد و شايسته انتخاب كند. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در اين باره مى فرمايد :
حق پسر بر پدر آن است كه براى او مادرى نجيب ، اصيل و بزرگوار در نظر بگيرد، نام نيكو بر او نهد، كتاب خدا را به او ياد دهد، او را پاكيزه نگاه دارد و به او شنا كردن ياد دهد. خوب تربيت كند و در جايگاه نيكو و مناسب قرار دهد.
ايشان در كلام گهربار ديگرى مى فرمايد :
فرزند بر گردن پدر سه حق دارد : نام خوب بر او بگذارد؛ به او نوشتن و خواندن ياد دهد و پس از بلوغ ، زمينه ازدواج او را فراهم كند.(٢٧)
د) حق برادر
انسان بايد بداند كه برادر، پشتيبان اوست و مى تواند بر او تكيه كند و با كمك او به عزت و سربلندى برسد. همچنين از نيرو و توان او براى چيرگى بر دشمنان استفاده كند، ولى او را وسيله نافرمانى خدا و ستم بر بنده خدا و تباه كردن حقوق الهى قرار ندهد. او را در غلبه بر هواى نفس يارى دهد و از وسوسه هاى شيطانى دور سازد. از وى در مقابل دشمنش حمايت كند.
همچنين از نصيحت و خيرخواهى و عنايت به او به خاطر رضاى خداوند غافل نشود. بنابراين ، اگر برادرش مطيع پروردگار است ، در همه كارها به او كمك كند. در غير اين صورت ، مبادا به خاطر مهر و محبت برادرى از او اطاعت كند و به نافرمانى خداوند گرفتار شود.(٢٨)
ه) حقوق سالمندان
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در اين باره مى فرمايد : الشيخ فى اءهله كالنبى فى اءمته ؛ پيرمرد در ميان اهلش ، همچون پيامبرى است ميان امتش . نيز مى فرمايد :
هيچ جوانى ، پيرى را احترام نمى گذارد، مگر آنكه خداوند مقرر كرده است زمانى كه او به سن پيرى برسد، كسى را برگزيند تا او را احترام كند.(٢٩)
اميرالمؤمنين على (عليه السلام) فرموده است :
زمانى كه عقل كامل شود، سخن گفتن كم مى شود و آنچه عمر را طولانى مى كند، آزار ندادن ديگران و احترام به بزرگان و سالمندان و صله رحم است .
انس بن مالك مى گويد :
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مرا به پنج چيز سفارش كرد. از جمله اينكه "بزرگ تران را گرامى بدار تا در روز قيامت از دوستانم باشى" و نيز فرمود : "از ما نيست هر كه به كوچك مان رحم و بزرگمان را اكرام نكند".(٣٠)
جوانان نبايد به سبب ناتوانى جسمى و پيرى سالمندان ، از آنان دورى كنند و براى آسايش و راحتى بيشتر خود و همسرشان ، آنها را به خانه سالمندان ببرند و فقط گاهى به ديدن آنها بروند و گمان كنند كه حق آنها را ادا كرده اند؛
زيرا خودشان نيز روزى پير خواهند شد.
در حكايتى از گلستان سعدى آمده است : روزى جوانى نادان با صداى بلند بر مادر پيرش پرخاش كرد. آن پيرزن دل آزرده به كنجى نشست و با گريه اين گونه گفت :

چه خوش گفت زالى به فرزند خويش / چو ديدش پلنگ افكن و پيل تن گر از عهد خردى ات ياد آمدى / كه بيچاره بودى در آغوش من نكردى در اين روز بر من جفا / كه تو شير مردى من پير زن (٣١)
فصل دوم : صله رحم در قرآن و حديث
پيوند با خويشاوندان ، نوعى رحمت ، مهربانى دل جويى است ؛ اگرچه اين دل جويى با دادن يك ليوان آب يا يك سلام گفتن باشد. صله رحم افزون بر آثار دنيوى و پاداش اخروى و خشنودى پروردگار متعال و امامان معصوم (عليه السلام)، موجب شادى ، آرامش اعصاب و رفع بلا مى شود. به استناد روايت هاى بسيار، صله رحم سبب رفع بيمارى ها و ناراحتى ها، افزايش ‍ روزى و فرزندان ، تاءخير در مرگ ، آسانى مرگ و راحتى قبر و برزخ و قيامت مى شود.
در روايت آمده است : "روز قيامت هر كس از قبرش بيرون مى آيد، بانگ بر مى دارد : پروردگارا! بر من رحم فرما. جوابش مى دهند : هر آينه مهربانى و احسان شما در دنيا به ديگران (خويشاوندان) موجب مهربانى و رحمتتان در روز قيامت است".(٣٢)
با اندك تاءملى در قرآن و حديث ، به ارزش و اهميت صله رحم پى مى بريم و اينكه در اسلام تا چه اندازه به اين امر مهم سفارش و تاءكيد شده است .
اسلام ، انسان را موجودى فرد محور و جدا از جماعت نمى داند، بلكه او را به طور فطرى ، موجودى اجتماعى مى داند كه با برقرارى ارتباط متقابل با هم نوع خويش ، بخش مهمى از نيازهايش را برطرف مى كند و به رشد و كمال دست مى يابد.
خورشيد اسلام هنگامى طلوع كرد كه دشمنى و كينه و خودخواهى و جنگ و خون ريزى ميان قبايل به اوج رسيده بود. اعراب جاهليت از كار كردن ننگ داشتند و از راه غارت قبايل همسايه و خويشاوندان خود امرار معاش ‍ و به اين كار افتخار مى كردند. با طلوع خورشيد اسلام ، پيامبر، فرهنگ غنى اسلام را كه سرشار از آموزه هاى سعادت بخش و محبت آموز بود، به آنان عرضه كرد و فرهنگ متعصب و جاهلى آنان را كه جز جنگ و خون ريزى در پى نداشت ، به فرهنگ محبت ، مودت ، وحدت و يك دلى بدل ساخت . در آيه ١٠٣ آل عمران آمده است :
و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و اذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اءعداء فاءلف بين قلوبكم فاءصبحتم بنعمته اخوانا.
و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آن گاه كه دشمن (يكديگر) بوديد... پس ميان دل هاى شما الفت انداخت و به بركت نعمت او، برادر شديد.
نخستين و مؤثرترين راه حلى كه اسلام براى ايجاد مودت و يك دلى آدميان برگزيد، سفارش به صله رحم بود. در روايت آمده است كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) به عمروبن مره فرمود : "من فرستاده الهى به سوى همه بندگانم تا به اسلام دعوتشان كنم و فرمان دهم كه از جنگ و خون ريزى خوددارى كنند و با خويشاوندان بپيوندند و حضرت احديت را بندگى كنند...". عمروبن مره گفت : اى رسول خدا! اگرچه عده زيادى از اقوامم بر من خشم گيرند و از پذيرفتن حق و احسان بر من خوددارى كنند، اجازه فرماييد براى ارشاد و هدايت اقوامم بروم تا همان گونه كه خداوند تبارك و تعالى در هدايت من لطف فرمود، آنها نيز هدايت گرند. پيامبر رخصت داد و فرمود كه آنها را با مهربانى و مدارا و سخنان نيكو و بدون عصبانيت و خود خواهى و حسادت ، به دين اسلام دعوت كند.(٣٣)
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : "پيوند با خويشاوندان و داشتن اخلاق نيكو موجب زيادى ايمان است".(٣٤) همچنين در كلام ديگرى فرموده است : "از شرايط دين ، صله رحم و پيوند با خويشاوندان است".(٣٥)
امام على (عليه السلام) نيز درباره اهميت صله رحم مى فرمايد :
طايفه و خويشاوندانت را احترام كن . همانا آنان به منزله بال هاى پرنده اى هستند كه به وسيله آن بال ها پرواز مى كنى و آنان ريشه و اصل تو هستند كه به وسيله آنها به اصل و ريشه و نسب خود مى رسى . {آنها} دستى هستند براى تو كه به هدف هاى خود برسى .(٣٦)

١. صله رحم در قرآن كريم
قرآن كريم در آيات بسيارى به رعايت حقوق ارحام ، احسان به والدين ، انفاق به ذوى القربى ، تقدم حق ايشان بر ديگر مؤمنان و پرهيز از قطع رحم سفارش كرده است .
تاءكيد آيات قرآن بر اين امور، نشان دهنده اهميت و جايگاه برجسته اين عمل عبادى - اجتماعى در نظام ارزشى و هنجارى اسلام است كه در ايجاد و تحكيم هم بستگى و پيوند مشترك ميان اعضاى يك جامعه عموما به ويژه ميان خويشاوندان مؤثر است .
براى نمونه ، آياتى از قرآن را كه درباره اهميت صله رحم است ، بيان مى كنيم :
الذين ينقضون عهدالله من بعد ميثاقه يقطعون ما اءمر الله به اءن يوصل و يفسدون فى الاءرض اءولئك هم الخاسرون . (بقره : ٢٧)
همانانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مى شكنند و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده است ، مى گسلند و در زمين به فساد مى پردازند، زيان كارانند.
مفسران درباره معناى "امر الله به اءن يوصل"، احتمال هاى گوناگونى ذكر كرده و از جمله گفته اند مراد از اين آيه ، صله رحم با خويشاوندان است كه خداوند دستور داده پيوند با آنان را مستحكم كنيم . در غير اين صورت ، در آخرت از زيان كاران خواهيم بود.
در آيه هاى ٢٠ تا ٢٥ سوره رعد نيز خداوند متعال از دو گروه ياد مى كند؛
ابتدا ويژگى هاى بهشتيان را اين گونه برمى شمارد : "آنان كه به عهد الهى وفا مى كنند و پيمان شكنى نمى كنند و پيوسته با كسانى كه خداوند به پيوند آنان امر فرموده است ، پيوند دوستى برقرار مى كنند." سپس به سكونت آنها در بهشت هاى جاودان با نعمت هاى فراوان و بى پايان اشاره مى كند.
خداوند در آيه ٢٥ از گروه ديگر اين گونه ياد مى كند :
كسانى كه پس از بستن پيمان با پروردگار، پيمان شكستند و تمام كارهايى را كه خداوند به انجامش امر فرموده بود، ناديده گرفتند و با بريدن آن در روى زمين فساد و فتنه برانگيختند، بر ايشان {نفرين } و لعن باد و جايگاهشان عذاب دوزخ خواهد بود.
خداوند در آيه ديگر اين گونه به پيوند با خويشاوندان (ذوى القربى) سفارش ‍ مى كنند :
ليس البر اءن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من امن بالله و اليوم الاخر و الملائكه و الكتاب و النبيين و اتى المال على حبه ذوى القربى و اليتامى و المساكين .... (بقره : ١٧٧)
نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق يا مغرب بگردانيد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان آورد مال خود را با وجود دوست داشتنش ، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و ... بدهد.
خداوند متعال در اين آيه از كسانى ياد مى كند كه اموال خود را با وجود نياز، براى رضاى پروردگار، به خويشان مى دهند. گاهى اين كار افزون بر رضاى پروردگار، به قصد صله رحم صورت مى گيرد.(٣٧)
در آيه هاى ١٥ و ١٦ سوره بلد نيز مى فرمايد : يتيما ذا مقربه ، اءو مسكينا ذا متربه ؛
به يتيم خويشاوند يا بينواى خاك نشين {اطعام دادن }. در حقيقت ، خداوند در درجه اول به بخشش و صدقه به خويشاوندان امر مى كند؛ زيرا اين كار هم صدقه است هم صله رحم .(٣٨) رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در اين باره مى فرمايد : الصدقه على القرابه صدقه وصله ؛ صدقه به خويشاوندان ، هم صدقه است و هم صله رحم .(٣٩)
آورده اند زينب ، همسر عبدالله بن مسعود، اموالش را به خويشاوندانش ‍ بخشيده بود. اين بزرگوار از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) پرسيد : آيا مرا در اين كار ثوابى هست ؟ حضرت فرمود : "براى تو دو پاداش است ، يكى مزد پيوند {با} خويش و ديگرى صدقه و بخشش".(٤٠)
خداوند در آيات ديگرى ، چگونگى پيوند با خويشاوندان را اين گونه بيان مى كند :
١. كتب عليكم اذا حضر اءحدكم الموت ان ترك خيرا الوصيه للوالدين و الاءقربين بالمعروف ؛ بر شما مقرر شده است كه چون يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالى بر جاى گذارد، براى پدر و مادر و خويشاوندان {خود} به طور پسنديده وصيت كند. (بقره : ١٨٠)
٢. يسئلونك ماذا ينفقون قل ما اءنفقتم من خير فللوالدين و الاءقربين و ...؛ از تو مى پرسند چه چيزى انفاق كنند (و به چه كسى بدهند). بگو هر مالى انفاق كنند به پدر و مادر و نزديكان تعلق دارد. (بقره : ٢١٥)
٣. و اتقوا الله الذى تسائلون به و الاءرحام ...؛ و از خدايى كه به {نام } او از همديگر درخواست مى كنيد، پروا كنيد و زنهار، از خويشاوندان مبريد كه خداوند همواره نگهبان شما است . (نساء : ١)
٤. واذا حضر القسمه اءولوا القربى و اليتامى ...؛ و هر گاه خويشاوندان و يتيمان و مستمندان در تقسيم {ارث } حاضر شدند، {چيزى } از آن را به ايشان ارزانى داريد و با آنان سخنى پسنديده گوييد). (نساء : ٨)
٥. و لكل جعلنا موالى مما ترك الوالدان و الاءقربون ...؛ و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان و كسانى كه شما {با آنان } پيمان بسته ايد، بر جاى گذاشته اند، براى هر يك ، وارثانى قرار داديم . پس نصيبشان را به ايشان بدهيد. (نساء : ٣٣)
٦. و اعبدوا الله و لا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا و بذى القربى ...؛ و خدا را بپرستيد و چيزى را با او شريك مگردانيد و به پدر و مادر و به خويشاوندان و يتيمان و ... نيكى كنيد. (نساء : ٣٦)
با توجه در اين آيات در مى يابيم كه پس از احسان به اعضاى اصلى خانواده ، بر احسان و صله با خويشاوندانى كه با ما رابطه خونى و رحمى (مادرى) دارند، تاءكيد شده است . در پيوند و نيكى با خويشاوندان ، بايد افرادى كه پيوند نزديك ترى دارند، در اولويت قرار گيرند. از اين رو، در درجه اول بايد به پدر و مادر و آن گاه خواهر و برادر و در مراحل بعد به خويشاوندان ديگر محبت كنيم و با آنان صله رحم داشته باشيم . پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله) در اين باره مى فرمايد : بر امك و اءباك و اختك و اءخاك ثم اءدناك فاءدناك ؛ نيكى كن (به ترتيب) به مادر و سپس ‍ پدر و خواهر و برادر؛ سپس نزديك تر به نزديك تر.(٤١)
خداوند، عمر افرادى را كه صله رحم مى كنند، زياد و رزقشان را فراوان مى كند و حساب روز قيامت را بر آنان آسان مى گيرد و در عوض ، عمر كسانى را كه از اقوام دورى مى جويند و سبب ناراحتى آنان را فراهم مى كنند، كوتاه و روزى شان را كم و الطاف خود را از آنان قطع مى كند،(٤٢) چنان كه خداوند در حديثى قدسى مى فرمايد : "من رحمان هستم ؛ هر كه از خويش خود بريد، من هم از او مى برم".(٤٣)
روزى يكى از اصحاب امام صادق (عليه السلام) خدمت ايشان رسيد و گفت : برادران و پسر عموهايم ، خانه ام را تصاحب كرده اند، به گونه اى كه من در يك اتاق زندگى مى كنم و اگر در اين باره (به آنها يا حاكم) شكايت كنم ، تمام اموالم را مى گيرند. امام فرمود : "صبر كن ، همانا پس از سختى ، براى تو گشايشى هست ." پس مرد از شكايت خود منصرف شد. مدتى نگذشت كه همه اقوامى كه او را آزار مى دادند، بر اثر بيمارى وبا مردند. وى پس از مدتى به خدمت امام رسيد. امام پرسيد : "حال اقوامت چه گونه است ؟" مرد گفت : همه مردند.
امام فرمود : "آنها به خاطر آزار به تو كه خويش آنها بودى ، به عقوبت عملشان (قطع رحم) مردند. آيا تو دوست داشتى آنان زنده مى ماندند و به آزار تو ادامه مى دادند؟" مرد گفت : نه والله !(٤٤)

نيكى به پدر و مادر
احسان به پدر و مادر و رعايت حقوق آنان ، از مهم ترين مصداق هاى صله رحم است . خداوند در قرآن مى فرمايد :
و قضى ربك اءلا تعبدوا الا اياه و بالوالدين اءحسانا اءما يبلغن عندك الكبر اءحدهما اءو كلاهما فلاتقل لهما اءف و لاتنهرهما و قل لهما قولا كريما. (اسراء : ٢٣)
پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر {خود} احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند، به آنها {حتى } اف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى .
با تدبر در آياتى كه خداوند متعال در آنها به نيكى و احسان به والدين سفارش كرده است ، در مى يابيم كه خداوند پس از امر به پرستش و ايمان به يگانگى خود، به احسان به والدين فرمان مى دهد. در حقيقت ، پس از تعظيم خود، به تكريم پدر و مادر دستور داده كه بيان كننده اهميت اين مسئله است .
بنابراين ، نبايد پدر و مادر را به اسم صدا زد. بايد با احترام و ادب با ايشان سخن گفت و در حضورشان صدا را بلند نكرد و اگر به دليل پيرى سبب رنجش فرزندانشان شدند، فرزندان نبايد به آنان كوچك ترين بى ادبى كنند و سخنان ناراحت كننده (حتى اف) بگويند. امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :
اگر چيزى كمتر از كلمه "اف" وجود داشت ، بارى تعالى از آن نهى مى فرمود.(٤٥)
متاءسفانه با وجود سفارش هاى بسيار خداوند در برخى از آيات قرآن بر احسان به والدين ، امروزه به اين آموزه اسلامى كمتر عمل مى شود. فرزندان به اصطلاح متمدن امروزى ، والدين سالخورده خود را به خانه سالمندان مى سپارند و به پندار خام خود، وظيفه خويش را در قبال آنها به پايان مى رسانند. اين فرزندان ، زندگى در خانه سالمندان را براى پدر و مادرشان بهتر از زندگى در خانه خود و با فرزندان و نوه هايشان مى دانند، به اين دليل كه ممكن است در خانه به آنان بى احترامى شود و دل رنجور آنها بشكند.
همچنين اگر با محبت باشند، فقط در مناسبت هاى ويژه اى مانند "روز مادر" و "روز پدر" به ديدار آنها مى روند و دسته گلى به آنها تقديم و از آنها دل جويى مى كنند، در حالى كه همه روزهاى سال ، چشم خسته والدين در خانه سالمندان در انتظار آمدن و ديدن فرزندان به راه مانده است .
وقتى كه گفتن اف به پدر و مادر روا نيست ، به يقين ، گفتن سخنان ركيك و ناسزا و نگاه هاى غضبناك ، گناه افزون ترى دارد و مخالفت گفتارى و رفتارى با والدين به مراتب بدتر است . در آيات متعدد قرآن ، به حسن رفتار با پدر و مادر (مسلمان يا كافر) و احترام به آنها بسيار سفارش شده است ، از آن نمونه اند :
١. و اذ اءخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله و بالوالدين احسانا؛ و چون از فرزندان اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر احسان (نيكى) كنيد. (بقره : ٨٣)
٢. كتب عليكم اذا حضر اءحدكم الموت ان ترك خيرا الوصيه للوالدين و الاءقربين بالمعروف حقا على المتقين ؛ بر شما مقرر شده است كه چون يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالى بر جاى گذارد، براى پدر و مادر و خويشاوندان (خود) به طور پسنديده وصيت كند. {اين كار} حقى است بر پرهيزكاران . (بقره : ١٨٠)
٣. يسئلونك ماذا ينفقون قل ما اءنفقتم من خير فللوالدين و الاءقربين ...؛ از تو مى پرسند : چه چيزى انفاق كنند ( و به چه كسى بدهند؟) بگو : هر مالى كه انفاق كنيد، به پدر و مادر و نزديكان تعلق دارد. (بقره : ٢١٥)
٤. قل تعالوا اءتل ما حرم ربكم عليكم اءلا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا؛ بگو : بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است ، براى شما بخوانم : چيزى را با او شريك قرار ندهيد و به پدر و مادر احسان كنيد. (انعام : ١٥١)
٥. و قضى ربك اءلا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا؛ و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر خود احسان كنيد. (اسراء : ٢٣)
٦. و برا بوالديه و لم يكن جبارا عصيا؛ و يحيى با پدر و مادر خود نيك رفتار بود و زورگويى نافرمان نبود. (مريم : ١٤)
٧. و برا بوالدتى و لم يجعلنى جبارا شقيا؛ و مرا {سخن حضرت عيسى است } نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است . (مريم : ٣٢)
٨. و وصينا الانسان بوالديه حسنا و ان جاهداك لتشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما؛ ما به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادرش ‍ نيكى كند و اگر آن دو مشرك باشند و تلاش كنند كه تو براى من همتايى قائل شوى كه به آن علم ندارى ، از آنها پيروى مكن . (عنكبوت : ٨)
در آيه هاى ١٤ و ١٥ سوره لقمان و نيز در آيه ١٥ سوره احقاف ، مضمونى شبيه به آيه ٨ سوره عنكبوت آمده است . با نگاهى اجمالى به تفسير اين آيه ها در مى يابيم كه احترام به پدر و مادر و حقوق آنها چنان ارزشمند و والاست كه بى درنگ ، در مرتبه اى پس از پرستش ذات مقدس خداوند قرار مى گيرد. اصل وجود هر انسانى از پدر و مادر است و هر شخصى ، ادامه پدر و مادر و شاخه هاى آنهاست . بنابراين ، هيچ كس به اندازه آنها به انسان نزديك نيست و ارزش و احترام آنها از همه خويشاوندان بالاتر است . پدر و مادر به فرزندان حق حيات مى بخشند. آنها در دوران ضعف و نياز كودك و زمانى كه او حتى نمى تواند مگسى را از خود براند يا خود را از گرما، سرما، گرسنگى ، بيمارى و خطرهاى گوناگونى كه او را تهديد مى كند، حفظ كند، از او مراقبت مى كنند.
پدر و مادر، سخاوتمندانه ، شيره جان خود را به فرزندانشان مى بخشند تا او رشد كند و بتواند روى پاى خود بايستد و مستقل شود.(٤٦) با اين حال ، بيشتر فرزندان با رسيدن به سن بلوغ و رشد و قدرت ، خردى و ناتوانى خود را فراموش مى كنند و زحمت هاى طاقت فرساى والدين و حقوق آنان را ناديده مى گيرند.
امام على (عليه السلام) درباره زيارت قبور پدر و مادر مى فرمايد :
من زار قبر ابويه فى يوم الجمعه اءو ليلته اءو احدهما كتب له حجه مبروره .(٤٧)
هر كس قبر پدر و مادر يا قبر يكى از آن دو را در روز جمعه يا شب جمعه زيارت كند، برايش حج نيكويى نوشته شود.
در حكايتى آمده است : "موسى بن عمران (عليه السلام) با پروردگار خويش مناجات مى كرد. ناگهان مردى را زير سايه عرش خدا ديد. فرمود : پروردگارا! اين مرد كيست كه به روى عرش تو سايه افكنده است ؟ خطاب رسيد اين مرد دو صفت پسنديده دارد : به پدر و مادر خود نيكى مى كند و براى سخن چينى گام برنمى دارد".(٤٨)
احترام و رفتار كريمانه با پدر و مادر فقط به والدين مسلمان منحصر نمى شود، بلكه حتى اگر پدر و مادرى كافر باشند، بايد با آنان خوش رفتارى كرد و به آنان احترام گذاشت ، ولى نبايد در كفر و الحاد از آنان پيروى كرد.
خداى متعال در اين باره مى فرمايد :
و ان جاهداك على اءن تشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما و صاحبهما فى الدنيا معروفا. (لقمان : ١٥)
و اگر {پدر و مادر} تو را وا دارند تا درباره چيزى كه تو را با بدان دانشى نيست ، به من شرك ورزى ، از آنان فرمان مبر، {ولى } در دنيا به خوبى با آنان معاشرت كن .
در اسلام بر احترام و احسان به والدين حتى والدين كافر، تاءكيد شده است .
از امام صادق (عليه السلام) نقل مى شود :
مردى نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آمد و گفت : من جوان ورزيده اى هستم و جهاد را دوست دارم ، ولى مادرى دارم كه از رفتن من {به جنگ } ناراحت است و رضايت نمى دهد. پيامبر فرمود : "برگرد و نزد مادرت باش كه انس يك شب مادر با تو از يك سال جهاد در راه خدا بهتر است".(٤٩)
مادر، مظهر عاطفه و سرشار از محبت است . اوست كه با راءفت و مهر خود محيط خانه را دل چسب مى كند. اوست كه در چهار ديوارى خانه ، مدينه فاضله مى سازد و به پرورش و سازندگى كودك مى پردازد. مادر است كه انسان هايى شرافتمند و مفيد براى جامعه مى پرورد. مادر، سرچشمه فضيلت است و تقواى عملى و ايمان او راهنماى اعضاى خانه است .(٥٠) امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :
شخصى نزد پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) آمد و گفت : يا رسول الله ! به چه كسى نيكى كنم ؟ حضرت فرمود : به مادرت . پرسيد : پس از او به چه كسى ؟ پيامبر پاسخ داد : به مادرت . براى بار سوم آن شخص پرسيد : سپس ‍ به چه كسى نيكى كنم ؟ حضرت فرمود : به مادرت . ديگر بار پرسيد : پس از مادر به چه كسى خوبى كنم ؟ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود : به پدرت .(٥١)
نقل است كه مردى سرگرم طواف خانه خدا بود و مادرش را نيز بر دوش ‍ گرفته بود و طواف مى داد. در همان حال رسول خدا (صلى الله عليه و آله) را ديد. پس از ايشان پرسيد : آيا با اين كار حق مادرم را ادا كرده ام ؟ حضرت فرمود : "خير، تو با اين كارت حتى يكى از ناله هاى او را (به هنگام وضع حمل) جبران نكرده اى".(٥٢)
پس فرزند بايد در همه موارد جز در مسئله شرك به خدا، از پدر و مادر پيروى كند؛ پدر و مادر را به اسم كوچك صدا نزند؛(٥٣) جلوتر از آنها راه نرود(٥٤) و پيش از آنها ننشيند.(٥٥) سبب خجالت و سرشكستگى پدر و مادر نشود(٥٦) و در همه حال سپاس گذار آنها باشد.(٥٧) جلوى پاى آنها به نشانه احترام برخيزد.(٥٨)
شخصى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد : منظور از احسان به پدر و مادر چيست ؟
حضرت فرمود :
با آنها نيكو معاشرت كنى و آنها را مجبور نكنى چيزى را كه نياز دارند، از تو بخواهند؛ اگرچه بى نياز باشند، بلكه بايد اظهار نكرده ، وظيفه خود را انجام دهى ؛ كه خداوند مى فرمايد : "هرگز به نيكى نمى رسيد مگر آنچه را دوست داريد، انفاق كنيد"...(٥٩) و منظور از "اف"؛ يعنى اگر دل تنگت كردند، به آنها اف مگو؛ اگر تو را كتك زدند، با آنها تندى مكن و با آنها با احترام و مهربانى سخن بگو و از روى مهربانى براى آنها حالت افتادگى پيش ‍ آور.
شخصى از امام سجاد (عليه السلام) پرسيد : شما احسان كننده ترين مردم نسبت به مادرت هستى . پس چرا با مادرت در يك سفره هم غذا نمى شوى ؟ حضرت فرمود : "مى ترسم در برداشتن لقمه اى كه چشم مادرم به آن است ، پيش دستى كنم و به واسطه اين عمل عاق شوم ."(٦٠) آن امام همام در رساله حقوق درباره مادر مى فرمايد :
حق مادر اين است كه بدانى تو را در شكم خود نگهدارى و با خود حمل كرده است كه هيچ كس را در آنجا جاى ندهد و نتوان جا داد و از ميوه دل خود (خون خود)، غذايت داده است كه هيچ كس به كس نمى دهد و با همه اعضاى خود، تو را نگه دارى كرده است . تو را سير كرده ، با آنكه خودش ‍ گرسنه بوده و تو را آب داده با آنكه خودش تشنه بوده است . برهنه مانده و حال آنكه تو را پوشانده ، در سايه نگه دارى ات كرده و حال آنكه خود زير آفتاب بوده و بى خوابى كشيده تا تو را خوابانده و سرانجام تو را از سرما و گرما حفظ كرده است . پس اولاد نمى تواند زحمت ها و فداكارى مادر را جز با توفيق الهى ، شكرگزارى و قدردانى كند.(٦١)
بنابراين سخن امام سجاد (عليه السلام)، حق مادر بيش از پدر است .

٢. صله رحم در حديث
در روايت هاى بسيارى به صله رحم و پيوند با خويشاوندان و نيكى به آنان سفارش شده است كه نمونه هاى آن را بيان مى كنيم :

الف) كار پاكيزه
خداوند در حديثى مى فرمايد :
به درستى كه من جز عمل پاكيزه اى را كه براى من (خالص) صورت گرفته باشد، نمى پذيرم و صله رحم از جمله آن اعمال پاكيزه است . به درستى كه من خداى بخشنده و مهربانم (رحمان) و رحم را به اقتضاى رحمت خويش ‍ آفريدم تا مردم از طريق آن به يكديگر مهر ورزند و در روز قيامت در پيشگاه من از حجت قاطع برخوردار شوند. من قطع مى كنم كسى كه آن را قطع كرده باشد و وصل مى كنم با كسى كه به آن پيوسته باشد. اين گونه عمل خواهم كرد با كسى كه امر مرا ضايع كرده باشد.(٦٢)

ب) پرتويى از رحمت حق
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) خويشاوندى را پرتويى از رحمت حق مى داند و مى فرمايد :
اءلرحم شجنه من الله عزوجل ؛ رحم ، پرتو و نشانه اى از رحمت خداوند است .(٦٣)

ج) خويشاوند؛ بال آدمى
امام على (عليه السلام) درباره معاشرت با خويشان مى فرمايد :
طايفه و خويشاوندانت را احترام كن . همانا آنان به منزله بال هاى پرنده اى هستند كه به وسيله آن بال ها پرواز مى كنى و آنان ريشه و اصل تو هستند كه به وسيله آنها به اصل و ريشه و نسب خود مى رسى و دستى هستند براى تو كه به كمك آن به هدف هاى خود دست مى يابى .(٦٤)

د) توجه به خويشاوند بينوا
مولاى متقيان على (عليه السلام)، در خطبه بيست و سوم نهج البلاغه مى فرمايد :
بدانيد كه هيچ يك از شما نبايد از خويشاوندى كه گرفتار فقر و بينوايى است ، روى برتابد، بلكه بايد او را با مالى كه اگر انفاقش نكند، بر دارايى اش ‍ نيفزايد و اگر انفاقش كند، سبب نقصان در مال او نگردد، يارى دهد. اگر كسى دست يارى از عشيره خود فرو بندد، {در حقيقت ،} يك دست از يارى عشيره كاسته شده ، ولى او خود را از يارى دست هاى بسيارى محروم كرده است . {پس } هر كس با اطرافيان خود به مدارا رفتار كند، همواره دوستى و مودت آنان را نصيب خود ساخته است .(٦٥)

ه) رسيدگى به خويشاوند
همچنين در خطبه ديگرى ، از ثروتمندان مى خواهد كه خويشان مستمند خود را دريابند و به فقيران ، قرض داران ، نيازمندان و گرفتاران رسيدگى كنند.
ايشان مى فرمايد :
كسى كه خدا به او مال و خواسته اى ارزانى داشته است ، بايد به خويشاوندان رسيدگى كند و مهمانى هاى نيكو دهد و گرفتاران را از بند برهاند و به فقيران و وام داران قرضى بدهد تا ثوابى حاصل كند. پس خود شكيبايى ورزد و حقوقى را كه به گردن دارد، ادا كند و با سختى ها بسازد دست يافتن به اين خصلت ها، در دنيا سبب شرف و بزرگى و درك فضيلت هاى آخرت مى شود، اگر خدا بخواهد.(٦٦)

و) پيش تازى در صله رحم
امام على (عليه السلام) همواره در كارهاى خير پيش تاز بود. ايشان مى فرمايد :
اى مردم ! به خدا سوگند، من هرگز كسى را به هيچ طاعتى برنينگيختم ، مگر آنكه خود بر آن كار پيش تاز بودم و شما را از هيچ گناهى نهى نكردم ، مگر آنكه پيش از شما، خويشتن را از آن بازداشتم .(٦٧)
نخستين پيشواى شيعيان در صله رحم نيز پيشرو بود، چنان كه خود مى فرمايد : لن يسرع اءحد قبلى الى دعوه حق و صله رحم ؛ در پذيرش دعوت حق و صله رحم ، هيچ كس مانند من پيش تاز نبوده است .(٦٨)

ز) نفى صله رحم با منت
صله ارحام يك وظيفه دينى و شرعى است و پاداش فراوانى دارد و هرگز نبايد با منت گذاشتن بر خويشاوند همراه باشد. اين عبادت به هر شكل كه باشد (سر زدن ، كمك كردن و...)، توفيقى الهى است و آثار و بركات دنيوى و اخروى بسيار دارد. امام على (عليه السلام) در پيش بينى شگفت انگيزى ، از آينده و روزگارى خبر مى دهد كه صله رحم با منت همراه مى شود. ايشان مى فرمايد :
يعدون الصدقه فيه غرما وصله الرحم منا.(٦٩)
روزگارى بر مردم خواهد آمد كه صدقه ، زيان به شمار مى آيد و صله رحم ، {نوعى } منت شمرده مى شود.

ح) شافع روز جزا
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود :
الشفعاء خمسه : القرآن و الرحم و الامانه و نبيكم و اهل بيت نبيكم .(٧٠)
در قيامت پنج شفيع وجود دارد : قرآن ؛ رحم ؛ امانت دارى ؛ پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) و اهل بيت رسول .

ط) گستردگى حق رحم
راوى مى گويد : "از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم : كسانى با من قرابت رحمى دارند، ولى با من هم عقيده نيستند، آيا حقى از آنان بر عهده من است ؟ حضرت فرمود : بلى ، حق رحميت را چيزى قطع نمى كند".(٧١)

ى) سفارش پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود :
حاضر و غايب امتم و آنانى را كه از پشت پدران و رحم مادرانشان تا روز قيامت به دنيا مى آيند، به صله رحم سفارش مى كنم ، اگرچه به فاصله {رفتن براى ديدن آنها} يك سال راه باشد؛ زيرا صله رحم جزو دين است .(٧٢)

ك) نشانه دين دارى
امام على (عليه السلام) فرمود :
براى اهل دين نشانه هايى است كه با آن شناخته مى شوند و از جمله آن نشانه ها، صله رحم و ارتباط با خويشان است .(٧٣)

ل) محبوب ترين و با فضيلت ترين اعمال
امام باقر (عليه السلام) فرمود :
هيچ قطره اى در پيشگاه خداوند از قطره خونى كه در راه ريخته يا قطره اشكى كه در ظلمت شب از خشيت الهى جارى شود، محبوب تر نيست و هيچ قدمى بهتر از قدمى نيست كه براى صله رحم برداشته مى شود.(٧٤)
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
مردى از طايفه خثعم از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پرسيد : بالاترين عمل در اسلام چيست ؟ حضرت فرمود : "ايمان به خدا." مرد پرسيد : بعد از ايمان چيست ؟ حضرت پاسخ داد : "صله رحم".(٧٥)

م) نشانه تقوا
امام رضا (عليه السلام) فرمود :
كسى كه با رحم خود ارتباط نداشته باشد، از تقواى الهى برخوردار نيست .(٧٦)

ن) نشانه سخاوت
امام على (عليه السلام) فرمود : "فرد سخاوتمند، نيكو خصال ، احسان كننده نعمت ها و اهل صله رحم است ."(٧٧) نيز مى فرمود : ثمره الكرم صله الرحم ؛ ثمره جوان مردى و بخشندگى ، صله رحم است .(٧٨)

س) والاترين فضيلت
امام على (عليه السلام) فرمود :
افضل الفضائل صله الهاجر و ايناس النافر و الاءخذ بيد العاثر(٧٩).
والاترين فضيلت ، پيوستن به خويشاوندانى است كه از تو بريده و انس با كسى است كه از تو رميده و دست گيرى از كسى است كه در مهلكه افتاده باشد.

ع) پاداش فراوان
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود :
پاداش صدقه و احسان ، ده برابر؛ پاداش قرض ، هجده برابر؛ پاداش صله و پيوند با دوستان ، بيست برابر و پاداش صله رحم ، بيست و چهار برابر است .

ف) زكات اعضا
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
خداوند بر هر يك از اعضا و جوارح انسان ، بلكه بر هر تار مو بر هر لحظه از عمر، زكاتى واجب كرده است . زكات پا، اهتمام در اداى حقوق الهى مانند ديدار نيكان ، شركت در مجالس عبادت ، اصلاح امور مردم و صله رحم خواهد بود.(٨٠)
نيز مى فرمايد : "خداوند بر دستان آدمى ، صدقه و صله رحم و جهاد در راه حق را واجب كرده است".(٨١)

ص) مصداق قرض الحسنه
معاويه بن عمار، از امام صادق (عليه السلام) درباره آيه من ذالذى يقرض الله قرضا حسنا؛ كيست كه به خدا قرض دهد، قرضى نيكو. (بقره : ٢٤٥) پرسيد. امام فرمود : "اين آيه درباره صله رحم نازل شده است ."(٨٢) اين پرسش از امام موسى بن جعفر (عليه السلام) نيز پرسيدند. امام همان پاسخ را داد.(٨٣)

ق) مايه آرامش
حضرت على (عليه السلام) فرمود :
هر گاه كسى از رحم خويش عصبانى شود و بر او غضب كند، {مناسب است كه } به سوى او روانه شود و با او تماسى (مصافحه و معانقه) حاصل كند؛ زيرا رحم هنگامى كه با رحم پيوند يابد، به آرامش مى رسد.(٨٤)


۱
وصال خويشان


فصل سوم : عوامل ضعف يا قطع پيوندهاى خويشاوندى
با دقت در آنچه در فصل هاى پيشين گفته شد، جايگاه و اهميت صله رحم به خوبى روشن مى شود. با اين حال ، امروزه اين سنت پيامبر و امامان معصوم (عليه السلام) بسيار كم رنگ شده است و نسبت به آن بى مهرى مى شود.
در نتيجه ، روابط خانوادگى در برخى خانواده ها تيره گشته و در برخى موارد به قهر و جدايى انجاميده است .

١. آگاه نبودن به حقوق و وظايف يكديگر يكى ديگر از عوامل كم توجهى يا بى توجهى به پيوندهاى خويشاوندى ، اين است كه افراد از اهميت اين پيوندها در زندگى اجتماعى ، ميزان اهتمام دين (اسلام) به برقرارى و تحكيم اين روابط، آثار و فوايد دنيوى و اخروى اين پيوندها، حقوق و تكاليف متقابل و چگونگى اداى اين حقوق غافلند. احياى ارزش هاى مذهبى و اخلاقى فراموش شده ، بيدار كردن وجدان جمعى و فرهنگ عمومى ، گوشزد و يادآورى كردن پيوسته به نقش و آثار صله رحم يا قطع آن با هدف جامعه پذير كردن افراد در برابر اين هنجار و مبارزه با عناصر فرهنگى مزاحم و بيگانه ، از جمله عواملى است كه مى تواند اعضاى جامعه اسلامى را در ايفاى درست اين وظيفه الهى يارى كند.(٨٥)

٢. ناهم گونى طبقاتى از ويژگى هاى جامعه امروزى ، گونه گونى باورهاى فرهنگى ، خلق و خوها، سليقه ها و توجه به نوگرايى و مدپرستى است . اين مسائل نوعى ناهم گونى طبقاتى ميان افراد جامعه پديد مى آورد و فاصله هاى اجتماعى ميان آنها را تشديد مى كند. در چنين شرايطى ، افراد معمولا به ارتباط با كسانى علاقه مندند كه علايق و وجوه مشتركى با آنها دارند. در مقابل ، هرگونه ناهمسانى و اختلاف طبقاتى ، فاصله ميان آنها را افزايش مى دهد.(٨٦) در نتيجه ، ديد و بازديدها و جويا شدن از وضعيت خويشان و در يك كلام ، صله رحم كم رنگ مى شود.

٣. كوچك شدن خانه ها يكى از عواملى كه گاه سبب ضعف يا قطع پيوند با خويشاوندان مى شود، آپارتمان نشينى و كوچك شدن فضاى سكونت خانواده هاست . امروزه گاهى روابط ميان خويشاوندان و دوستان به برگزارى ميهمانى هاى تشريفاتى - بسته به توانايى مالى ، شاءن اجتماعى و سطح توقع طرفين - محدود مى شود كه اين امر هزينه زيادى بر ميزبان تحميل مى كند. بديهى است برپايى اين گونه ميهمانى ها و پذيرايى هاى همراه با تشريفات و چشم و هم چشمى ، مستلزم داشتن امكاناتى چون خانه مسكونى مناسب و بزرگ است . نبود اين امكانات ، فرد را از برقرارى ارتباط صميمانه و مستحكم با خويشان و دوستان باز مى دارد؛ زيرا توان مقابله به مثل و پذيرايى مناسب را ندارد. از اين رو، به قطع صله مى انجامد. بنابراين ، براى برقرارى و تقويت پيوندهاى خويشاوندى و ارتقاى صله رحم ، بايد از سطح توقع ها كاسته شود.(٨٧)

٤. ميهمانى هاى پرهزينه برپايى ميهمانى هاى پرهزينه و تشريفات كمر شكن و دادن هداياى گران قيمت به مناسبت هاى گوناگون به خويشاوندان خود سبب مى شود برخى افراد به دليل ناتوانى مالى يا بخل ، با خويشاوندان قطع رابطه كنند. اين امر از عوامل بسيار مهم در تضعيف پيوندهاى خويشاوندى در جوامع امروزى است .(٨٨)

٥. فساد اخلاقى برخى خويشاوندان يكى ديگر از عواملى كه به تضعيف يا قطع پيوندهاى خويشاوندى مى انجامد، فساد اخلاقى و گرايش به ناهنجارى هاست . بدون شك ، انسان ها تمايل دارند با افراد درست كار و موجه و شايسته ، ارتباط و با آنان رفت و آمد داشته باشند. از اين رو، كسانى كه جايگاه خويش را نزد خويشاوندان از دست مى دهند، ارتباط ديگران با آنان كم رنگ مى شود.

فصل چهارم : پى آمدهاى مثبت صله رحم
صله رحم آثار مثبت مادى ، معنوى ، فردى و اجتماعى بسيارى دارد كه در احاديث و روايت ها به آن اشاره شده است . امام باقر (عليه السلام)، آثار شگفت انگيز صله رحم را اين گونه بيان مى كند :
پيوند با خويشان ، اعمال را پاكيزه و نيكو مى كند و به بهترين درجه از كمال مى رساند. بزرگ ترين ثواب را ارزانى صاحبش مى دارد و او را از كاستى ها، پاك و مقبول درگاه الهى مى سازد. ثروت را فزونى مى دهد، گرفتارى ها و بلاها را دور حساب روز قيامت را آسان مى كند و مرگ را به تاءخير مى اندازد.(٨٩)
همچنين امام سجاد (عليه السلام) خطاب به ابى حمزه فرمود :
اگر دوست دارى كه خداوند، مرگ تو را نيكو مقرر كند و از گناهانت درگذرد، نيكى كن ؛ در خفا صدقه بده و صله رحم به جاى آر. به درستى كه آنها عمر انسان را زياد مى كنند و فقر را از بين مى برند.(٩٠)
در اين بخش به برخى از آثار صله رحم در قالب احاديث نبوى و ائمه اطهار عليه السلام اشاره مى كنيم .

١. آثار دنيايى
الف) طولانى شدن عمر
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود :
هر كس براى من يك چيز را ضمانت كند، من چهار چيز را براى او ضمانت مى كنم . صله رحم كند تا خداوند او را دوست بدارد؛ روزى اش را توسعه دهد؛ عمرش را زياد و او را به بهشت موعود داخل كند.(٩١)
امير مؤمنان على (عليه السلام) نيز مى فرمايد :
صله الرحم فانها مثراءه فى المال و منساءه فى الاءجل (٩٢).
صله رحم (احسان و نيكويى به خويشان) است كه سبب افزايش مال و طول عمر مى شود.
همچنين از امام حسين (عليه السلام) نقل است : "هر كه دوست دارد مرگش به تاءخير افتد، صله رحم كند".(٩٣)
شخصى به نام يعقوب خدمت امام موسى بن جعفر (عليه السلام) رسيد. چون نگاه امام به او افتاد، فرمود : "اى يعقوب ! ديروز كه به اينجا (مكه) وارد شدى ، ميان تو و برادرت نزاعى درگرفت و كار به جايى رسيد كه همديگر را دشنام داديد.
{بدان كه } اين روش ما و دين پدران ما نيست . ما كسى را به اين كارها امر نمى كنيم . از خشم خداى يگانه بپرهيز. به زودى مرگ ميان تو و برادرت جدايى خواهد افكند و اين به سبب آن است كه شما قطع رحم كرديد."
يعقوب پرسيد : فدايت شوم ، مرگ من كى فرا خواهد رسيد؟ حضرت فرمود :
"همانا اجل تو نيز نزديك بود، ولى چون تو با عمه ات صله رحم كردى ، بيست سال به عمرت افزوده شد." گويند كه برادر يعقوب در همان سفر وفات يافت و به وطنش نرسيد.
در حديثى از امام رضا (عليه السلام) آمده است :
ما نعلم شيئا يزيد فى العمر الا صله الرحم ، حتى ان الرجل يكون اءجله ثلاث سنين فيكون وصولا للرحم فيزيد الله فى عمره ثلاثين سنه فيجعلها ثلاثا و ثلاثين سنه و يكون اءجله ثلاثا و ثلاثين سنه ، فيكون قاطعا للرحم فينقصه الله ثلاثين سنه و يجعل اءجله الى ثلاث سنين .(٩٤).
ما براى زياد شدن عمر، وسيله اى جز صله رحم نمى شناسيم . صله رحم به اندازه اى در زياد شدن عمر مؤثر است كه شخصى كه از عمرش سه سال مانده است ، خداوند به سبب صله رحم سى سال به عمرش مى افزايد كه مجموعا سى و سه سال مى شود و كسى كه از عمرش سى و سه سال تمام باقى مانده است ، خداوند به سبب قطع رحم سى سال از عمرش بر مى دارد و آن را به سه سال كاهش مى دهد.
در روايت ديگرى آمده است : امام باقر يا امام صادق (عليه السلام) (ترديد از راوى است) به شخصى به نام ميسر فرمود : "اى ميسر! گمان مى كنم {تو} به خويشان خود نيكى مى كنى ؟" عرض كرد : آرى ، من در نوجوانى در بازار براى كسى كار مى كردم و تنها دو درهم مزد مى گرفتم . يك درهم را به عمه و درهم ديگر را به خاله ام مى دادم . آن گاه امام فرمود : "به خدا سوگند! دو بار مرگت نزديك شد، ولى به دليل اين صله رحم به تاءخير افتاد".(٩٥)
همچنين نقل است روزى امام صادق (عليه السلام) خطاب به يكى از يارانش فرمود :
"چه كار كرده اى كه خداوند عمر تو را افزوده است ؟ چون بارها اجل و مرگ تو فرا رسيده و عمر تو پايان يافته ، ولى دوباره بر عمر تو اضافه شده است ." او گفت : من جوان بودم ، كارگرى مى كردم و روزى پنج درهم مزد مى گرفتم و به دايى ام كه مرد بينوايى بود، كمك مالى مى كردم . حضرت فرمود : "همين كه تو به رحم و خويشاوند نزديكت رسيده اى و از او تفقد كرده اى ، اجل و مرگ تو به تاءخير افتاده و عمرت افزون شده است ".(٩٦)
از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) نقل است كه فرمود :
من سره اءن يمد الله فى عمره ... فليصل رحمه (٩٧).
هر كس خوش دارد خدا عمر او را طولانى گرداند، بايد صله رحم كند.

ب) برخوردارى از پشتيبانى خويشاوندان
امام على (عليه السلام) با سفارش كردن به گرامى داشت خويشاوندان و تشبيه آنها به بال هاى پرواز آدمى ، فرموده است :
خويشانت را گرامى دار كه بال هاى تواند و به نيروى آنان پرواز توانى كرد. رحم ، ريشه است كه بدان باز مى گردى و هم دستت كه با آن مى توانى به دشمن يورش برى .(٩٨)
ايشان در كلامى ديگر مى فرمايد :
اى مردم ! بى گمان هيچ كس - هر چند كه مال و خواسته فراوان داشته باشد - از دفاع و حمايت خويشاوندان خود - به دست و زبان - بى نياز نباشد، زيرا خويشان در پشتيبانى و پر كردن شكاف هاى زندگى به هنگام فرود آمدن بلا و حادثه اى ، كوشاتر از هر كس ديگرى باشند كه به او دل بستگى هاى بيشترى دارند.(٩٩)
بديهى است بهره گيرى كامل از آثار و پى آمدهاى اين آموزه اخلاقى ، در گرو احساس وظيفه همگانى و رعايت و اداى حقوق متقابل خويشاوندى است .
همچنين در روايتى آمده است كه صله رحم موجب حمايت خويشان مى شود. امير مؤمنان على (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد :
به خويشان خود اكرام كن . بردباران ايشان را تعظيم كن . در مقابل بى خردان آنها بردبارى نشان ده و بر گرفتاران آنها آسان گير؛ زيرا آنها بهترين حاميان تو هنگام سختى ها و آسودگى ها خواهند بود.(١٠٠)
بدون شك ، بيان وفادارى بى شايبه به خويشاوندان ، تلاش همه جانبه براى تحكيم و تقويت اين پيوندها و حرمت نهادن به حقوق و تكاليف يكديگر، تاءثير فراوانى در تثبيت پيوندهاى رايج خويشاوندى و در جنبه وسيع تر، در تقويت و تحكيم هم بستگى ها و روابط اجتماعى بر جاى مى گذارد.

ج) افزونى ثروت و رفع فقر
يكى ديگر از آثار صله رحم ، زياد شدن مال و دارايى است . توجه به خويشان و اداى تعهدات متقابل سبب مى شود خويشان به هنگام نياز، به يارى يكديگر بشتابند. تلاش براى تاءمين نيازهاى خويشان ، فراهم آوردن خواسته هاى مشروع آنها در حد توان و به طور كلى ، گام برداشتن در مسير تحقق آرمان مقبول هم نوعان به ويژه خويشاوندان ، آثار وضعى بسيارى از جمله افزايش مال و ثروت را در پى دارد.
نقش ديگرى كه صله رحم دارد، اين است كه پيوند مستحكم ميان خويشاوندان و پاى بندى آنها به رعايت حقوق و وظايف متقابل يكديگر و هميارى براى تاءمين نيازها و رفع مشكلات همديگر، به ريشه كن يا كم شدن فقر در جامعه مى انجامد. از اين رو، سفارش به ترجيح ارحام فقير بر ديگردان به هنگام صدقه دادن و كمك مالى ، اقدامى در جهت تثبيت و تحكيم پيوندهاى خويشاوندى است . امام جواد (عليه السلام) مى فرمايد : "صله رحم نيكى به همسايگان ، مال و ثروت را زياد مى كند".(١٠١)
به امام صادق (عليه السلام) عرض شد كه فلان خانواده به يكديگر خوب مى رسند و در حق يكديگر صله مى كنند و از احسان و نيكويى در حق هم دريغ نمى كنند.
امام فرمود : "در اين صورت ، آنان رشد خواهند كرد و ثروت و دارايى شان افزون خواهد شد؛ مگر آنكه ميانشان به هم بخورد و روابطشان تيره شود كه حتما اوضاعشان آشفته خواهد شد".(١٠٢)
امام سجاد (عليه السلام) از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) نقل مى كند :
من سره ... و اءن يبسط له فى رزقه فليصل رحمه (١٠٣).
هر كس كه خوش دارد خدا روزى اش را توسعه دهد، بايد صله رحم كند.
در حديث ديگرى فرمود :
صله الرحم تزيد فى العمر و تنفى الفقر(١٠٤).
صله رحم عمر را زياد مى كند و فقر و پريشانى را از بين مى برد.
همچنين ايشان از قول پيامبر فرمود :
من اءحب اءن يوسع له فى رزقه و ينسى ء له فى اءجله فليصل رحمه (١٠٥).
كسى كه دوست دارد روزى اش گسترده شود و اجلش به تاءخير بيفتد، بايد صله رحم كند.

د) تزكيه و پاك شدن اعمال
يكى ديگر از آثار صله رحم ، پاك شدن اعمال از گناه و ناخالصى است .
امام باقر (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد :
صله الاءرحام تزكى الاءعمال و تدفع البلوى و تنمى الاءموال و تنسى ء له فى عمره و توسع فى رزقه و تحبب فى اءهل بيته فليتق الله وليصل رحمه (١٠٦).
صله ارحام ، اعمال را پاك مى كند، بلا را دور مى سازد؛ اموال را بركت مى دهد؛ عمر را دراز مى كند؛ روزى را وسعت مى بخشد و انسان را ميان خانواده و بستگانش محبوب مى سازد. پس بايد از خدا پروا كرد و صله رحم به جا آورد.
از امام صادق (عليه السلام) نيز در اين باره نقل است .
ان صله الرحم تزكى الاءعمال و تنمى الاءموال و تيسر الحساب و تدفع البلوى و تزيد فى العمر(١٠٧).
صله رحم ، اعمال را پاك ؛ اموال را افزون ؛ حساب رسى قيامت را آسان ؛ بلاها را دفع و عمر را زياد مى كند.

ه) پالايش روح
امام صادق (عليه السلام) يكى از آثار صله رحم را پالايش روح مى داند و مى فرمايد :
صله الاءرحام تطيب النفس و تزيد فى الرزق و تنسى ء فى الاءجل (١٠٨).
صله رحم ، دل را پاكيزه مى سازد؛ بر روزى مى افزايد و اجل را به تاءخير مى اندازد.

و) دور شدن بلا
اين كار نيك (صله رحم) چنان خشنودى پروردگار را در پى دارد كه گاه تقدير الهى به سبب آن عوض مى شود و خداوند به پاداش اين عمل نيكو، بلاى حتمى را از انسان دفع مى كند. امام باقر (عليه السلام) در اين زمينه مى فرمايد :
صله الاءرحام تزكى الاءعمال و تدفع البلوى (١٠٩).
پيوند با خويشاوندان ، سبب پاك شدن اعمال و دور شدن بلا از انسان مى شود.
امام صادق (عليه السلام) نيز يكى از پى آمدهاى نيك صله رحم را دفع شدن بلا از انسان مى شمارد :
ان صله الرحم ... و تدفع البلوى .(١١٠).
نيكى به خويشاوندان و صله رحم با آنان ، بلا را دور مى سازد.
در مقابل ، قطع رحم و بريدن از خويشاوندان ، در نظر خداوند، شوم و ناپسند است و پى آمدهاى منفى بسيارى دارد. قطع صله از عمر مى كاهد، روزى را تنگ و مشكلات و گرفتارى ها را افزون مى كند.

ز) خوش اخلاقى و تقويت روحيه سخاوت مندى
امام صادق (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد : صله الاءرحام محسن الخلق و تسمح الكف ؛ صله رحم ، خلق را نيكو و دست را سخاوت مند مى سازد.(١١١)
شهيد دستغيب رحمة الله عليه در بيان اين اثر صله رحم ، با استناد به يكى از روايت ها مى نويسد :
حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود : صله رحم سبب بهره مندى از صفت پسنديده و زيباى حسن خلق و سخا و كرم مى شود (؛ زيرا {فرد} با عمل به اين تكليف مهم الهى ناچار است كه در معاشرت ارحام ، حسن سلوك را رعايت كند و پس از تمرين و ممارست ، صاحب ملكه حسن خلق مى شود. حتى نسبت به ديگران به توفيق ملكه سخا و جود مى رسد و از بيمارى بخل نجات مى يابد) و نيز نفسش از بيمارى كينه و حسد پاك مى شود و از بلاى دشمنى با خلق راحت مى شود (؛ چون به سبب صله رحم ، محبوب نزديكان ، بلكه افراد ديگر مى شود و از شر آنها در امان خواهد بود).(١١٢)

ح) آرامش روانى و سلامت بدن
در حديثى آمده است :
هر گاه كسى از رحم خود عصبانى شود و بر او غضب كند، پس بايد به سوى او روانه شود و با او تماس برقرار كند (به او نزديك تر شود). به درستى كه دو رحم در تماس با يكديگر به آرامش و سكون مى دسند.(١١٣)
امروزه با ترك اين سنت حسنه (صله رحم)، آرامش از زندگى ها رخت بربسته است و برخى از افراد به دليل ارتباط نداشتن با خويشاوندان دچار افسردگى شده اند. اسلام اين معضل را با سفارش به ديدار خويشاوندان و دل جويى و رفع گرفتارى از آنها (حتى با يك سلام و احوال پرسى كوتاه) به آسانى حل مى كند.
حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) در كلامى گهربار مى فرمايد : "كسى كه تاءخير در اجل و سلامتى بدن را دوست دارد، صله كند." امام صادق (عليه السلام) نيز خطاب به محمدبن ابى فاطمه فرمود :
نيكى كنيد و صله رحم به جاى آوريد؛ كه همه امور شما را در طريق درست سامان خواهد داد (به سلامتى بدن خواهيد رسيد).(١١٤)
هم نوع گرايى و وابستگى به يك گروه ويژه ، مشاركت اجتماعى ، تعامل عاطفى - روانى ، جلب اعتماد عمومى ، توسعه شخصيت اجتماعى ، امكان رسيدن به آرزوها در پرتو كمك و حمايت جمع ، پشت گرمى و تقويت روحيه در رويارويى با مشكلات ، به عنوان برخى ديگر از آثار صله رحم است كه آرامش روانى و در نتيجه ، سلامت بدن را تاءمين مى كند.

ط) افزايش دل بستگى و محبت ميان خويشاوندان
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) به نقل از خداوند تعالى فرمود :
من خدايى بخشنده و مهربانم و رحم را به اقتضاى رحمت خويش آفريدم تا انسان ها با آن به يكديگر عطوفت ورزند و در قيامت نيز نزد من از حجت قاطع برخوردار خواهند بود.(١١٥)
ايشان در حديثى ديگر فرمود : "صله رحم سبب زياد شدن مال و ايجاد محبت ميان خويشان مى شود."(١١٦) امام على (عليه السلام) نيز مى فرمايد : ان الرحم اذا تماست تعاطفت ؛ خويشاوندان وقتى با يكديگر ارتباط برقرار كنند، عطوفت آنها به هم بيشتر مى شود.(١١٧)

ى) بهره مندى از هدايت حق و تقرب به خدا
امام صادق (عليه السلام) نيز فرمود : "با نيكوكارى و صله رحم ، به خداوند تقرب جوييد."(١١٨) و در كلامى ديگر فرمود :
براى شما سزاوار است با نيكى ، روزه ، نماز، صله رحم و پيوند با دوستان ، به خداوند تقرب جوييد. به درستى كه پيامبران الهى هنگام انتخاب جانشين براى خود، اين گونه عمل و به اين امور امر مى كردند.(١١٩)

ك) آسان گيرى هنگام فرارسيدن مرگ
امام سجاد (عليه السلام) خطاب به ابن حمزه فرمود :
اگر دوست دارى كه خداوند مرگ تو را نيكو مقرر كند و گناه تو را در روز قيامت ببخشد، نيكى كن ؛ در خفا صدقه بده و صله رحم به جاى آر.(١٢٠)
امام صادق (عليه السلام) نيز در اين باره فرمود :
كسى كه دوست دارد خداى متعال سختى هاى مرگ را بر او آسان سازد، نسبت به خويشان و نزديكان و پدر و مادر، نيكوكار باشد. اگر چنين بود، خداى متعال سختى هاى مرگ را بر او آسان مى كند.(١٢١)

ل) آبادانى سرزمين
رسول الله (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد :
ان الصدقه وصله الرحم تعمران الديار و تزيدان فى الاءعمار(١٢٢).
صدقه و صله رحم ، سرزمين ها را آباد و عمرها را زياد مى كند.
حضرت على (عليه السلام) از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) نقل مى كند : "صله رحم ، آبادى سرزمين ها را موجب مى شود، هر چند سكنه آن از نيكان نباشند".(١٢٣)
به يقين ، رسيدن به آبادانى و پيشرفت جامعه در گرو وحدت ، هماهنگى ، همكارى و فعاليت هاى هدفمند اعضاى آن جامعه است . پيوند طبيعى ميان خويشان و هميارى متقابل آنان در فعاليت هاى اجتماعى ، آن جامعه است . پيوند طبيعى ميان خويشان و هميارى متقابل آنان در فعاليت هاى اجتماعى ، يكى از راهبردهاى اساسى براى دست يابى به اين هدف است .

م) افزايش جمعيت
در خطبه حضرت فاطمه زهرا (عليه السلام) آمده است : فرض الله صله الاءرحام منماه للعدد؛ خداوند، صله رحم را براى زياد شدن نفوس ‍ واجب كرده است .(١٢٤)
با تاءمل در احاديث و روايات در مى يابيم كه قطع رحم سبب كاهش ‍ جمعيت مى شود. وقوع حوادث و بلايا، عقيم شدن رحم ها و در نتيجه ، انقطاع نسل از جمله پى آمدهاى قطع رحم است . در قرآن كريم مى خوانيم :
فهل عسيتم ان توليتم اءن تفسدوا فى الاءرض و تقطعوا اءرحامكم . (محمد : ٢٢)
پس آيا اميد بستيد كه چون برگشتيد {سرپرست مردم شديد}، در زمين فساد كنيد و خويشاوندهاى خود را از هم بگسليد؟

ن) افزايش مهترى در جامعه
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد : صله الرحم تنمى العدد و توجب السؤ دد؛ پيوند با خويشان ، جمعيت را زياد مى كند و موجب مهترى و سيادت مى شود.(١٢٥)
رسيدن به سرورى و مهترى ميان خويشان ، با هدف بهره گيرى از سرمايه هاى مادى و معنوى آنها در مسير اعطاى خدمات اجتماعى ، محصولى است كه به عنوان پاداش صله رحم و تحمل هزينه هاى جانبى آن نصيب فرد و در سطح وسيع ، نصيب اجتماع مى شود.(١٢٦)

س) مصونيت از گناه
مصونيت از گناه ، چه به عنوان ثمره اى از ايمان و اعتقاد مذهبى و خود سازى و چه به عنوان نتيجه اى از نتايج نظارت ، ارشاد و بر حذر داشتن فرد از ارتكاب نواهى و نيز تشويق او به انجام دادن معروف ، به عنوان عادى ترين پى آمدهاى تعلق اعضاى شبكه خويشاوندان به يكديگر، ره آورد نظارت اجتماعى اعضا به شمار مى رود كه خود، محصول التزام عميق به رعايت صله رحم است .(١٢٧)
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
صله رحم و نيكى به خويشان ، حساب رسى را آسان مى كند و انسان را از گناه مصون مى سازد. پس با ارحام خود، صله رحم و به برادرانتان نيكى كنيد؛ گرچه به سلام و جواب سلام باشد.(١٢٨)
امام على (عليه السلام) در به عبدالله بن عباس و در حمايت از قبيله بنى تميم ، در مدح صله ارحام و نكوهش قطع صله فرمود :
و ان لهم بنا رحما ماسه و قرابه خاصه نحن ماءجورون على صلتها و ماءزورون على قطعتها(١٢٩).
ايشان را ما با خويشاوندى ويژه پيوندى ناگسستنى است كه پاسدارى از آن موجب پاداش است و گسستن آن بار سنگينى از گناه دارد.

٢. آثار آخرتى
الف) بخشش گناه
امام على بن الحسين (عليه السلام) نيز خطاب به ابى حمزه فرمود :
اگر دوست دارى كه خداوند در روز قيامت از گناهانت درگذرد، نيكى كن ؛ در خفا صدقه بده و صله رحم به جاى آر.(١٣٠)

ب) بلندمرتبگى
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود :
كسى كه با هدف اجابت دعوت اقارب و ارحام خود به سوى ايشان مى رود، خداوند پاداش صد شهيد به او اعطا خواهد كرد و اگر چيزى از او درخواست كنند و او با مال و جان خود، در راه برآوردن آن گام نهد، براى هر قدمى كه برمى دارد، چهل ميليون حسنه خواهد داشت و چهل ميليون درجه به درجه هاى معنوى او افزوده مى شود و با اين {كار}، گويا صد سال خدا را عبادت كرده است .(١٣١)
امام على (عليه السلام) نيز مى فرمايد : "صله رحم اموال را زياد مى كند و اعمال را بالا مى برد."(١٣٢) همچنين در كلام گهربار ديگرى فرمود :
كسى كه خود يا مالش را در راه صله رحم و خدمت به خويشان به كار مى گيرد، خداوند پاداش صد شهيد را به او اعطا مى كند و براى هر قدمى كه در اين راه برمى دارد، چهل هزار حسنه {به او} داده مى شود و چهل هزار گناه از گناهان او پاك و به همين ميزان بر درجات معنوى او افزوده مى شود و هفتاد حاجت از حوايج دنيوى او برآورده مى شود.(١٣٣)

ج) برترى پاداش صله رحم بر صدقه و قرض
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در اين باره فرمود :
پاداش صدقه و احسان ، ده برابر؛ پاداش قرض ، هجده برابر، پاداش صله و پيوند با دوستان ، بيست برابر و پاداش صله رحم ، بيست و چهار برابر است .(١٣٤)

د) آسان شدن حساب رسى قيامت
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) در اين باره مى فرمايد :
بر الوالدين و صله الرحم تهونان الحساب (١٣٥).
نيكى كردن به پدر و مادر و صله رحم ، حساب رسى روز قيامت را آسان مى كند.
حضرت على (عليه السلام) نيز خطاب به يكى از يارانش مى فرمايد : "اى ابا محمد، آيا مى دانى كه صله رحم ، حساب رسى روز قيامت را آسان مى كند."(١٣٦) در حديثى از امام صادق (عليه السلام) نيز آمده است : "با رحم خويش وصل كن {تا} خدا با آن ، عمر تو را زياد و حساب تو را در روز قيامت آسان كند."(١٣٧) همچنين امام باقر (عليه السلام) درباره رهايى از عذاب دوزخ به نقل از پيامبر مى فرمايد :
در روز قيامت ، رحم و امانت در دو طرف پل صراط قرار مى گيرند و هنگامى كه فرد به جاى آورنده صله رحم و ادا كننده امانت از آن عبور كند، از افتادن در آتش دوزخ در امان خواهد بود و به بهشت رسد و چون خائن امانت و قاطع رحم از آن عبور كند، هيچ عمل {نيكى } با وجود اين دو گناه سودش ‍ نبخشد و در آتش دوزخ سرنگون شود.(١٣٨)

ه) راه يابى به بهشت
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود :
شش عمل است كه هر كس يكى از آنها را انجام دهد، در روز قيامت به نفع او احتجاج خواهند كرد تا او را وارد بهشت كنند و به خداوند عرضه مى دارند : خدايا! اين بنده اى است كه در دنيا مرا به جاى آورده است . آن شش عمل عبارتند از : نماز؛ زكات ؛ حج ؛ روزه ؛ اداى امانت و صله رحم .(١٣٩)
همچنين مى فرمايد :
در بهشت ، درجه اى است كه تنها امام عادل يا كسى كه بسيار اهل صله رحم باشد يا فرد عايله مندى كه بر مشكلات ناشى از آن صبر كند، به آن دست مى يابد.(١٤٠)
در كلام ديگرى از ايشان چنين آمده است :
كسى كه حقوق خويشاوندان نسبى خود را مراعات كند، {خداوند} يك ميليون درجه از درجه هاى بهشتى به او اعطا مى كند كه ميان هر درجه با درجه ديگر {از باب تشبيه معقول به محسوس } به ميزان مسافت پيمودن يك اسب نجيب و تيزرو در مدت صد سال فاصله وجود دارد. يكى از درجه هاى آن از نقره ، ديگرى از طلا، سومى از ياقوت ، چهارمى از زمرد، پنجمى از برليان ، ششمى از مشك ، هفتمى از عنبر و هشتمى از كافور خواهد بود. همه آن درجات بهشتى از صنف هاى بالا تشكيل شده اند و كسى كه حقوق نزديكان محمد (صلى الله عليه و آله) و على (عليه السلام) را مراعات كند، بهترين درجه ها و برترين پاداش ها به ميزان برترى محمد (صلى الله عليه و آله) و على (عليه السلام) بر پدر نسبى انسان به او اعطا خواهد شد.(١٤١)
مسئوليت پذيرى ، ايثارگرى ، احيا و تثبيت ارزش هاى متعالى و تلاش براى عينيت بخشى به آموزه ها و سنت هاى اجتماعى با هدف ايجاد بسترهاى فرهنگى و شكوفايى روابط سالم جامعه انسانى ، مهم ترين جلوه هاى اعتقادى ، روانى و اجتماعى صله رحم است . نيز از اين رهگذر سعادتمندى فرد و امكان دست يابى او به بهشت جاويدان فراهم مى شود.(١٤٢)
حضرت على (عليه السلام) در نهج البلاغه ، ايجاد الفت و هم بستگى ميان خويشان را ارمغان بعثت و رسالت مى شمارد و در خطبه اى مى فرمايد :
پيامبر بر حسب ماءموريتى كه داشت ، ندا داد و رسالت هاى پروردگارش را ابلاغ كرد. خداوند به وسيله آن حضرت ، شكاف هاى ناشى از اختلاف را پر كرد و ميان خويشاوندان ، هم بستگى و الفت به وجود آورد. آن هم در پى شعله هاى دشمن كه در سينه ها افروخته شده بود و كينه هاى نهفته اى كه هر آن در دل ها جرقه مى زد.(١٤٣)
از اين رو، توجه عميق به آثار دنيوى و اخروى صله رحم ، عامل بسيار مهمى در كمك به تشويق همگان به انجام دادن اين عمل و ضمانت اجرايى مطمئنى براى احيا و تثبيت اين سنت ارزشمند و وحدت آفرين به شمار مى آيد.


۲
وصال خويشان


فصل پنجم : آثار زيان بار قطع رحم
قطع رحم نيز همچون صله رحم ، پى آمدهايى دارد. موضع گيرى صريح اسلام در نكوهش اين عمل و بر حذر داشتن مؤمنان از ارتكاب آن ، حساسيت را در اين زمينه به روشنى آشكار مى سازد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) ذيل روايتى از جانب خداوند در نكوهش قطع رحم مى فرمايد :
من قطع مى كنم با كسى كه با رحم قطع كرده باشد و وصل مى كنم با كسى كه با رحم وصل كرده باشد. اين گونه عمل خواهم كرد با كسى كه امر مرا ضايع كرده باشد.(١٤٤)
حضرت على (عليه السلام) در بخشى از خطبه قاصعه نيز با سفارش كامل به عبرت آموزى از سرگذشت ناگوار بنى اسرائيل به سبب تفرقه و فرقه گرايى ، آن را يكى از بدترين آثار قطع رحم برمى شمارد و مى فرمايد :
آنان زير بار شكننده گرفتارى ها و لايه هاى جهل بودند كه زنده به گور كردن دختران ، پرستش بت ها، بريدن از خويشاوندان و چپاول و راه زنى نمونه هاى روشن آن بود.(١٤٥)
مردى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پرسيد : مبغوض ترين عمل در پيشگاه خداوند كدام است ؟ حضرت فرمود : "شرك به خدا" گفت : پس ‍ از شرك به خدا؟ پيامبر فرمود : "قطع رحم ".(١٤٦)

١. كاهش عمر و مرگ نابهنگام امام صادق (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد : الذنوب التى تعجل الفناء قطيعه الرحم ؛ قطع رحم از گناهانى است كه نابودى {افراد يا ملت ها} را سرعت مى بخشد.(١٤٧)

٢. محروم ماندن از رحمت خداوند همچنين از ايشان نقل است مردى به محضر رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) شرف ياب شد و عرض كرد : اى پيامبر خدا! خويشاوندانى دارم كه به آنان رسيدگى مى كنم و صله ارحام به جا مى آورم ، ولى آنها مرا آزار مى دهند و از من دورى مى جويند.
تصميم دارم با آنها قطع رابطه كنم . رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود : "در اين صورت ، خداوند از همگى شما دورى و قطع رحمت خواهد كرد".(١٤٨)

٣. نابودى اجتماع امام باقر (عليه السلام) به نقل از حضرت على (عليه السلام) فرمود : "قسم دروغ و قطع رحم ، شهرها را از سكنه خالى مى كند."(١٤٩) اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در نهج البلاغه نيز مى فرمايد :
سه خصلت است كه دارندگان آن نمى ميرند، مگر آنكه كيفر آنها را در همين دنيا مى بينند : ستم ؛ قطع رحم و قسم دروغ كه به وسيله آن با فرمان خدا مخالفت مى كنند. همانا قسم دروغ و قطع رحم ، سرزمين ها را از اهل آن خالى مى كند و رحم زنان را عقيم مى سازد و عقيم شدن رحم ، انقطاع نسل را در پى خواهد داشت .(١٥٠)
امام صادق (عليه السلام) درباره آثار شوم قطع رحم مى فرمايد :
پناه مى برم به خدا از گناهانى كه سبب تسريع در نابودى است و مرگ را نزديك مى سازد و خانه ها را از سكنه خالى مى كند و آن گناهان عبارتند از : قطع رحم ؛ آزردن پدر و مادر و كنار گذاشتن نيكى ها.(١٥١)
در برخى روايت ها به خالى شدن شهرها به عنوان يكى از پى آمدهاى قطع رحم اشاره شده است كه دليل آن را مى توان مرگ و نابودى افراد يا مهاجرت به سبب قحطى و خشك سالى دانست كه هر دو از پى آمدهاى قطع رحم و دورى از خويشاوندان است .

٤. از دست دادن خويشاوندان على (عليه السلام) قطع رابطه با خويشان را موجب محروميت از حمايت آنان و از دست دادن مقبوليت اجتماعى مى داند و مى فرمايد : ليس ‍ لقاطع رحم قريب ؛ كسى كه با ارحام خود قطع كند، دوست و نزديكى براى او نخواهد ماند.(١٥٢)

٥. فقير شدن امير مؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد : قطيعه الرحم تورث الفقر؛ رحم با خويشاوندان تنگ دستى مى آورد.(١٥٣) همچنين مى فرمايد : ليس مع قطيعه الرحم نماء؛ با قطع رحم هيچ گونه رشد و توسعه اى حاصل نخواهد شد.(١٥٤)
بنابر فرمايش على (عليه السلام)، با قطع صله نه تنها بر ثروت و سرمايه انسان افزوده نمى شود، بلكه سرمايه موجود را نيز از دست مى دهد و تمام دارايى او در دست نااهلان قرار مى گيرد. ايشان مى افزايد : "هرگاه مردم قطع رحم كنند، ثروت و اموال آنها در دست اشرار قرار مى گيرد."(١٥٥) در روايت ديگرى نيز آمده است : "عاق والدين ، سختى زندگى و كاهش عدد و ويرانى سرزمين را به دنبال دارد".(١٥٦)

٦. گرفتار اندوه شدن پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) به نقل يكى از اوصياى حضرت مسيح (عليه السلام)، قطع رحم را از جمله گناهانى بر شمرده است كه دنياى انسان ها را به دوزخ بدل مى كند.(١٥٧) در روايت ديگرى نيز آمده است : قطيعه الرحم تورث الهم ؛ قطع رحم ، حزن و اندوه را به دنبال دارد.(١٥٨) حضرت على (عليه السلام) نيز دراين باره مى فرمايد : حلول النقم فى قطيعه الرحم ؛ پيش آمدن عقوبت ها، در بريدن از خويشان است .(١٥٩)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در ذيل روايتى ، پى آمدهاى قطع رحم را اين گونه بيان مى كند :
زمانى كه دانش در يك جامعه باشد، ولى به آن عمل نشود و زبان ها و دل ها نيز باهم موافق نباشند و آن گاه كه مردم با خويشاوندان نزديك خود قطع رابطه كنند، خشم و غضب الهى چنين مردمى را فرامى گيرد و خداوند، چشم و گوش آنان را كور و كر مى كند.(١٦٠)
در روايت ديگرى آمده است : "قطع كننده رحم ، از آسايش و راحتى بهره اى نخواهد داشت و هنگام رخ دادن اختلاف و نزاع ، دشمنان بر او چيره خواهند شد".(١٦١)

٧. به اجابت نرسيدن دعاها امام صادق (عليه السلام) فرموده است :
گناهى كه نابودى {فرد يا جامعه } را سرعت بخشد، قطع رحم است و گناهى كه مانع اجابت دعاها مى شود و هوا را تيره و تار مى كند، عاق والدين است .(١٦٢)
در روايتى آمده است كه خداوند، در شب نيمه شعبان ، هر دعايى را اجابت مى كند، مگر دعاى كسى كه قاطع رحم باشد يا براى قطع رحم دعا كرده باشد.(١٦٣)

٨. بى اثر شدن اعمال نيك (حبط اعمال) رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود :
در قيامت ، رحم و امانت ، پل صراط را احاطه مى كنند. هنگامى كه صله رحم كننده و امانت دار از آن بگذرند، وارد بهشت مى شوند و زمانى كه قاطع رحم و خيانت كننده به امانت از بگذرند، به آتش افكنده مى شوند؛ زيرا با اين دو گناه ، هيچ عملى به حال ايشان سودمند نخواهد بود.(١٦٤)

٩. محروم ماندن از بهشت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد :
سه گروهند كه هرگز داخل بهشت نمى شوند : شراب خوار، ايمان آورنده به سحر و جادو و قطع كننده رحم .(١٦٥)
همچنين در كلام گهربار ديگرى مى فرمايد :
كسى كه خاندان خود را ضايع و با ارحامش قطع رابطه كند، خداوند در روز قيامت ، او را از پاداش نيك محروم خواهد كرد و كسى كه خدا او را در روز قيامت تباه كند، به درستى كه جزو هلاك شدگان خواهد بود، مگر اينكه براى او شافعى باشد و چنين شافعى براى او يافت نمى شود.(١٦٦)
نيز در روايتى از ايشان آمده است : "كسى كه رحم خود را قطع كند، خداوند، رحمت خود را در روز قيامت از او قطع خواهد كرد."(١٦٧) از امام صادق نقل است :
خداوند، بهشت را آفريد و آن را نيكو و بوى آن را معطر كرد و بوى بهشت از فاصله دو هزار سال به مشام مى رسد، ولى قاطع رحم و كسى كه عاق والدين شده باشد، از اين بوى معطر، محروم خواهند بود.(١٦٨)

١٠. گرفتارى به لعن خداوند خداوند در قرآن مجيد، كسانى را كه قطع رحم مى كنند، سزاوار لعن مى داند و مى فرمايد :
فهل عسيتم ان توليتم اءن تفسدوا فى الاءرض و تقطعوا اءرحامكم اءولئك الذين لعنهم الله . (محمد : ٢٢ و ٢٣)
اگر روى گردان شويد، آيا جز اين انتظار مى رود كه در زمين فساد و قطع رحم كنيد؟ آنها كسانى هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته است .
در جاى ديگر مى فرمايد :
و الذين ينقضون عهدالله من بعد ميثاقه و يقطعون ما اءمر الله به اءن يوصل و يفسدون فى الاءرض اءولئك لهم اللعنه و لهم سوء الدار. (رعد : ٢٥)
آنان كه پس از پيمان بستن ، عهد خدا شكستند و آنچه را خدا به پيوند با آن امر كرده است {مانند رحم }، گسستند و در روى زمين فتنه و فساد برانگيختند، لعنت خدا بر ايشان است و بد جايگاهى براى آنان مقرر شده است .
خداوند متعال در جاى ديگر، كسانى كه عهد او را مى شكنند و قطع رحم مى كنند، فاسق و زيان كار مى شمارد :
اءلذين ينقضون عهد الله من بعد ميثاقه و يقطعون ما اءمر الله به اءن يوصل و يفسدون فى الاءرض اءولئك هم الخاسرون . (بقره : ٢٧)
{فاسقان آنها هستند كه } پيمان خدا را پس از بستن مى شكنند و رشته اى را كه خداوند به پيوند آنها امر كرده است ، مى گسلند و در زمين فساد مى كنند. اينها زيان كارانند.
حضرت امام سجاد (عليه السلام) در وصيت هاى خود به فرزندش ، امام باقر (عليه السلام) فرمود :
و اياك و مصاحبه القاطع لرحمه فانى وجدته ملعونا فى كتاب الله عزوجل فى ثلاثه مواضع (١٦٩).
{فرزندم !} از هم نشينى با افرادى كه پيوند خويشاوندى را قطع كرده اند و نسبت به ارحام خود بد رفتارى مى كنند، بر حذر باش كه من آنها را در سه جا از قرآن ، ملعون يافتم . {سپس آيات ٢٤ و ٢٥ سوره محمد و آيه ٢٥ سوره رعد و آيه ٢٧ سوره بقره را تلاوت فرمود.}
امام صادق (عليه السلام) نيز فرمود :
ملعون است كسى كه پدر و مادر خود را كتك زند. ملعون است كسى كه عاق والدين شود و ملعون است كسى كه قطع رحم كند.(١٧٠)
نه تنها خداوند، قطع كننده رحم را لعن و نفرين و از رحمت خود دور مى كند، بلكه اين فرد، مورد لعن و نفرين همه پيامبران و فرشتگان مقرب خدا قرار مى گيرد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله)، با اشاره به اين افراد مى فرمايد :
{اينها كسانى هستند كه } حرص و طمع و آز مى ورزند، حسد را آشكار مى سازند، ارحام خود را قطع مى كنند و از انجام دادن اعمال نيك خوددارى مى ورزند.(١٧١)

١١. خسران در دنيا و آخرت و نزول بلا امام صادق (عليه السلام) نيز در اين باره مى فرمايد :
هيچ گناهى نيست كه مانند ستم و قطع رحم ، عقوبت آن در دنيا و آخرت سزاوار تسريع باشد؛ زيرا باطل رفتنى است .(١٧٢)
فردى خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيد و عرض كرد : برادران و عموزادگان من خانه را بر من تنگ كرده و مرا به خروج از آن مجبور ساخته اند و اگر مى خواستم ، مى توانستم از ايشان شكايت كنم و حقم را از آنان بگيرم .
حضرت فرمود : "صبر كن ، شايد خداوند گره از كار تو باز كند و راهى پيش ‍ پايت بگذارد." مرد مى گويد : از پيش حضرت رفتم و صبر كردم تا اينكه چند سال بعد همه آنها بر اثر شيوع بيمارى وبا مردند و حتى يك نفر از ايشان باقى نماند. پس از اين ماجرا به ديدار حضرت رفتم . امام از احوال بستگانم جويا شد. به ايشان گفتم : به خدا سوگند! همه از دنيا رفتند و كسى از ايشان باقى نمانده است . حضرت فرمود : "اين نتيجه اعمالى بود كه در حق تو مرتكب شدند و خود را به عاق تو گرفتار ساختند و با تو قطع رحم كردند." سپس افزود : "آيا دوست داشتى آنها زنده باشند و بر تو سخت بگيرند؟" گفتم : نه ، به خدا قسم .(١٧٣)

فصل ششم : حكايت هاى آموزنده درباره صله رحم
وسيله نجات از آتش دوزخ شخصى محضر امام صادق (عليه السلام) رسيد و گفت : پدرى دارم كه بسيار پير و ناتوان است . او را به دوش مى گيرم و براى قضاى حاجت بيرون مى برم . امام فرمود :
"هرچه مى توانى به پدرت خدمت كن و حتى لقمه در دهان او بگذار كه اين كار وسيله نجات تو از آتش دوزخ خواهد بود."(١٧٤)
همچنين در كلام ديگرى فرمود :
چه شده كه شما به پدر و مادرتان - چه زنده و چه مرده - احسان و خوبى نمى كنيد؟ به اين ترتيب كه بر ايشان نماز بخوانيد و به نيتشان صدقه دهيد و از سوى آنها حج بگذاريد و روزه بگيريد كه خداوند به همان اندازه به شما نيز پاداش خواهد داد.(١٧٥)

خدمت به پدر و مادر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) يك خواهر و يك برادر رضاعى (شيرى) داشت . روزى خواهرش نزد ايشان آمد. وقتى نگاه پيامبر به او افتاد، با شادمانى از جا بلند شد و براى او زيرانداز پهن كرد و وى را روى آن نشانيد. سپس با خوشحالى و روى خندان با وى به گفت وگو پرداخت . پس از مدتى خواهر بلند شد و رفت .
پس از او نيز برادر رضاعى رسول الله (صلى الله عليه و آله) نزد ايشان آمد، ولى پيامبر آن استقبال و پذيرايى را كه از خواهرش كرده بود، از برادر نكرد. علت اين كار را از ايشان پرسيدند. حضرت در پاسخ فرمود : "خواهرم بيشتر از برادرم در خدمت به پدر و مادر كوشا بود".(١٧٦)

اميد به آمرزش خداوند شخصى كه بسيار گنه كار بود، خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) آمد و عرض كرد : آيا اميد نجات و بخشايش من هست ؟ پيامبر پرسيد : "آيا پدر و مادرت زنده هستند؟"
مرد گفت : فقط پدرم زنده است . حضرت فرمود : "برو و به او خدمت و نيكى و خوش رفتارى كن ." پس از آنكه مرد رفت ، پيامبر فرمود : "اى كاش ‍ مادرش نيز زنده بود".(١٧٧)

نيكى به مادر زكريا بن آدم مى گويد : من مسيحى بودم و بعدها مسلمان شدم . وقتى به قصد اعمال حج رفته بودم ، امام صادق (عليه السلام) را در مدينه زيارت كردم . از ايشان پرسيدم : من پدر و مادرى دارم كه هنوز بر مذهب نصرانيت (مسيحيت) باقى مانده اند. مادرم نيز نابيناست . من با آنها زندگى مى كنم و با ايشان هم غذا مى شوم . آيا كار من درست است ؟ حضرت پرسيد : "آيا ايشان گوشت خوك مى خورند؟" زكريا گفت : نه هرگز. امام فرمود : "اشكالى ندارد. با آنها هم غذا شو، ولى با مادرت بيشتر خوش رفتارى كن و با وى بسيار مهربان باش و اگر او درگذشت ، شخصا مراسم خاك سپارى او را انجام ده ." زكريا مى گويد : پس از پايان مراسم حج به كوفه برگشتم و بنا بر سفارش امام ، به مادرم بيشتر از هميشه رسيدگى كردم . هر روز لباس و موى سرش تميز مى كردم . روزى مادرم پرسيد : پسرم ، پيش از اينكه در آيين مسيحيت بودى ، با من اين گونه رفتار نمى كردى . از زمانى كه مسلمان شده اى ، رفتار تو بامن بهتر شده است و به من بيشتر رسيدگى مى كنى . دليل آن چيست ؟ گفتم : مردى از فرزندان رسول خدا (صلى الله عليه و آله) {پيامبر ما} چنين دستورى به من داده است . مادرم پرسيد : اين مرد، پيامبر است ؟ گفتم : نه او پيامبر نيست ، بلكه از نوادگان پيامبر است . مادرم گفت : فرزندم ، او پيامبر است و اين گونه رفتارها از وصيت ها و سفارش هاى پيامبران است . گفتم : نه مادر، پيامبر ما خاتم پيامبران است و پس از او پيامبرى نخواهد آمد و امام جعفر صادق (عليه السلام) از فرزندان اوست . سپس مادرم گفت : پسرم ، دين تو بهترين دين است . آن را به من بياموز. من نيز مى خواهم مسلمان شوم . من نيز شهادتين را به او آموختم و او مسلمان شد و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند و شبانه درگذشت و او را دفن كردم .
گفته اند كه حسن بن على ، پسر عموى امام صادق (عليه السلام) بسيار شجاع و قوى بود، به گونه اى كه به او "رمح آل ابوطالب " (نيزه خاندان ابوطالب) مى گفتند. او پرچم دار قيام عبدالله محض (نواده امام حسن (عليه السلام "، بر ضد منصور دوانيقى بود و به اين دليل با امام صادق (عليه السلام) كدورتى داشت تا جايى كه يك بار به امام حمله كرد تا ايشان را بكشد.
سالمه يكى از كنيزهاى امام مى گويد : وقتى امام بيمار بود، از ايشان پرستارى مى كردم كه ناگهان بى هوش شد. وقتى به هوش آمد، به من فرمود : "هفتاد دينار به حسن بدهيد و فلان مقدار به افراد ديگر بپردازيد." عرض ‍ كردم : آيا به مردى كه مى خواست شما را بكشد، هفتاد دينار بدهيم ؟ حضرت فرمود : "آيا نمى خواهى مشمول اين آيه باشم كه خداوند فرمود : آنها كه پيوندهايى را كه خداوند به آنها امر كرده است ، برقرار مى دارند و از پروردگارشان مى ترسند و از بدى حساب بيم دارند، عاقبت نيك در سراى آخرت خواهند داشت ."(١٧٨) سپس افزود : "آرى اى سالمه ! خداوند بهشت را آفريد و پاكيزه و خوش بو ساخت ، به گونه اى كه بوى خوش آن از فاصله دو هزار سال راه به مشام مى رسد، ولى اين بوى خوش به مشام قطع كننده پيوند خويشاوندى و عاق والدين نمى رسد".(١٧٩)

پيوند با قاطع رحم هارون الرشيد، خليفه عباسى ، با امام موسى بن جعفر (عليه السلام) دشمنى داشت و براى اينكه ايشان را زير نظر بگيرد، دستور داد كه شخصى از آل ابى طالب را انتخاب كنند تا درباره حضرت از او خبرهايى بگيرند. يحيى برمكى ، وزير هارون و برخى درباريان ديگر، على بن اسماعيل ، برادر زاده امام را معرفى كردند. به دستور خليفه ، نامه اى براى اسماعيل نوشته شد و از او خواستند به بغداد بيايد. چون امام از سفر او آگاه شد، او را خواست و فرمود : "مى خواهى كجا بروى ؟" گفت : به بغداد مى روم . حضرت فرمود : "براى چه كارى مى روى ؟" گفت : قرض بسيار دارم . موسى بن جعفر (عليه السلام) فرمود : "من قرض تو را ادا مى كنم و خرجت را مى دهم !"، ولى او نپذيرفت و گفت : مرا وصيتى كن !
حضرت فرمود : "تو را وصيت مى كنم كه در خون من شريك نشوى و اولاد مرا يتيم نكنى ." {و اين سخن را} تا سه مرتبه تكرار كرد و سيصد دينار طلا و چهار هزار درهم به وى بخشيد. ياران امام پرسيدند : چرا به او احسان و صله رحم مى كنى ، با وجود آنكه او قطع رحم كرده است ؟ حضرت فرمود : از جدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شنيده ام كه چون صله رحم بريده شود، بايد آن را وصل كرد.(١٨٠)
سرانجام پيش از آنكه اسماعيل از هديه هاى هارون بهره مند شود، بر اثر گلو درد شديد از دنيا رفت .

رضايت خداوند در گرو رضايت مادر امام صادق (عليه السلام) فرمود : "روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) بر بالين جوانى كه در حال احتضار بود، رفت و كلمه شهادتين را به او تلقين فرمود، ولى جوان نتوانست آن را بر زبان بياورد. حضرت پرسيد : "آيا مادر دارد؟" زنى كه آنجا بود، گفت : بله ، من مادر او هستم . پيامبر فرمود : "آيا از او غضبناكى ؟" زن عرض كرد : بله ، شش سال است كه با او سخن نگفته ام . پس حضرت از مادر خواست تا از پسرش راضى شود. مادر گفت : به خاطر رضايت تو راضى شدم ، خدا نيز از او راضى شود. در همين حال زبان آن جوان به گفتن كلمه توحيد باز شد.
حضرت از او پرسيد : چه مى بينى ؟ جوان گفت : مردى سياه چهره ، زشت رو و بدبو مرا رها نمى كند. حضرت اين كلمات را به او ياد داد : يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير اقبل منى اليسير و اعف عنى الكثير انك اءنت الغفور الرحيم و جوان آنها را تكرار كرد. پس پيامبر فرمود : "چه مى بينى ؟" عرض كرد : آن شخص اولى از من دور شد و محو گرديد و مردى سفيدرو، زيبا و خوش بو به طرف من مى آيد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود : "همان جمله را تكرار كن ." مرد تكرار كرد و با همين حال از دنيا رفت . پس حضرت شاد شد و فرمود : "خدا او را آمرزيد".(١٨١)

كفاره گناهان از ابوخديجه نقل شده است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود : "مردى خدمت حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) آمد و عرض كرد : دخترى داشتم . او را پرورش دادم تا بالغ شد.
روزى به او جامه و زيور پوشانيدم و بر سر چاهى بردم و به چاه انداختم .
آخرين سخن كه از او شنيدم كلمه "پدر جان ، پدر جان " بود. اكنون پشيمانم .
براى جبران اين كار چه بايد بكنم ؟ حضرت فرمود : "آيا مادرت زنده است ؟"
عرض كرد : خير. پيامبر پرسيد : "خاله ات زنده است ؟" مرد گفت : آرى !
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود : "برو و به او نيكى كن كه او نيز به منزله مادر است تا كفاره آن كارت شود".

سفارش امام زمان (عج) به صله رحم حضرت آيت الله مرعشى نجفى مى فرمايد : "در ايام اقامتم در سامرا شب هايى را در سرداب مقدس {امام زمان } بيتوته مى كردم . در يكى از شب ها، آخر شب صداى پايى شنيدم . با اينكه در سرداب قفل بود، ترسيدم ؛ زيرا عده اى از دشمنان اهل بيت (عليه السلام) قصد كشتن مرا داشتند. شمعى نيز كه همراه داشتم ، خاموش شده بود. ناگهان صداى دلربايى را شنيدم كه اين گونه سلام داد : "سلام عليكم يا سيد!" و مرا نام برد. جواب سلامش را دادم و پرسيدم : "شما كيستيد؟" حضرت فرمود : "يكى از بنى اعمام تو!" گفتم : در بسته بود، از كجا آمديد؟ فرمود : "خداوند بر هر چيز قدرت دارد." پرسيدم : اهل كجاييد؟
فرمود : "حجاز." سپس فرمود : "به چه حاجت در اين وقت شب به اينجا آمده اى ؟" گفتم : به جهت {برآورده شدن } حاجت هايى . امام فرمود : "بر آورده شد!" پس سفارش فرمود بر نماز جماعت ، مطالعه فقه ، حديث ، تفسير و بر صله رحم و رعايت حقوق استاد و معلمان .(١٨٢)

سفارش امام زمان (عج) نسبت به پدر شخصى به نام صادقى نقل مى كند : شخصى پدر پيرى داشت و در خدمت گزارى او كوتاهى نمى كرد و هميشه كنار او بود، مگر شب هاى چهارشنبه كه به مسجد سهله مى رفت . پس از مدتى ، رفتن به مسجد سهله را نيز ترك كرد. از او پرسيدم : چرا رفتن به مسجد را ترك كرده اى ؟ گفت : چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم . وقتى شب چهارشنبه آخر رسيد، به طرف مسجد به راه افتادم . عربى را ديدم سوار بر اسب به طرف من مى آيد. با خود گفتم : الان اين عرب مرا برهنه مى كند، ولى وقتى به من رسيد، به زبان عربى بدوى با من سخن گفت و از مقصدم پرسيد. گفتم : به مسجد سهله مى روم .
آن گاه سه مرتبه به من فرمود : اوصيك بالعود؛ تو را سفارش مى كنم كه برگردى .
و از نظرم غايب شد. آن وقت بود كه متوجه شدم ايشان حضرت مهدى (عج) است . همچنين فهميدم كه آن حضرت راضى به جدايى من از پدرم حتى شب هاى چهارشنبه نيست . از اين رو، ديگر به مسجد سهله نرفتم .(١٨٣)

فصل هفتم : همراه با برنامه سازان
پيشنهادهاى كلى زندگى ماشينى و تمدن جديد غرب كه بر پايه سودآورى و كار و تلاش ‍ افراطى بنا شده است ، جايى براى برقرارى روابط صميمانه ميان افراد باقى نگذاشته ، به گونه اى كه روز به روز فاصله ميان اقوام و خويشاوندان ، كم رنگ تر و گسست شديدى در زندگى آنها پديدار شده است .
در مقابل ، متون و آموزه هاى دينى ما به شدت بر صله ارحام و رسيدگى به وضع خويشاوندان تاءكيد كرده و آن را از مسائل مهم دين شمرده است و از پيروان خويش مى خواهد كه درباره صله ارحام كوتاهى و مسامحه نكنند.
با توجه به اين آموزه هاى نورانى ، بسيار شايسته است رسانه اسلامى ، به طور مستقيم يا غير مستقيم نقش روابط خويشاوندى را بيش از پيش در برنامه هاى خود تقويت كند. از اين رو، بالا بردن سطح آموزه هاى دينى و مذهبى مردم و جاى گزين كردن فرهنگ اصيل اسلامى در روابط خويشاوندى به جاى فرهنگ هاى وارداتى بيگانه ، بسيارى ضرورى به نظر مى رسد.
متاءسفانه يكى از عوامل كم رنگ شدن روابط و پيوندها در جامعه اسلامى ، نوع نشست هاى خانوادگى و آداب و رسوم اشرافى در مهمانى هاست . رسانه دينى بايد با به تصوير كشيدن ميهمانى هاى ساده و صميمى كه هدف آنها به جاى شكم بارگى ، ايجاد روابط دوستانه و تحكيم پايه هاى دوستى است ، به گسترش اين ارزش اقدام كند. نمايش مهمانى هاى تشريفاتى و پرزرق و برق نه تنها نادرست است ، بلكه پى آمدهاى منفى در برقرارى روابط خويشاوندى دارد. چه بسا افراد با الگوبردارى از چنين مجالسى ، مجالس مشابهى را برپا كنند و كسانى كه توان مالى كافى ندارند، براى اينكه در برابر خويشاوندان سرشكسته نشوند، از دعوت ها و برقرارى ارتباطها صرف نظر كنند و به تدريج ، روابط خانوادگى ، كم رنگ و حتى بى رنگ شود.
تاءكيد بر خانواده هسته اى و زندگى زوج هاى جوان در مكان هاى مستقل و جدايى آنان از خانواده پدرى ، آثار بسيار ناخوشايندى در افزايش گسست روابط خانوادگى دارد. متاءسفانه بيشتر سريال ها و فيلم هاى داخلى و خارجى ما در تبليغ اين كار مى كوشند و در بيشتر آنها اين مسئله را اين گونه نمايش مى دهند كه زوج هاى جوان در تلاشند كه از ابتداى تشكيل خانواده ، مكان جديدى براى زندگى خود برگزينند. اين در حالى است كه رسانه اسلامى مى تواند با پيام رسانى درباره زندگى در خانواده گسترده ، افزون بر حفظ روابط صميمانه ميان اعضاى خانواده سبب تسريع در امر ازدواج شود كه به بهانه نداشتن مسكن به تاءخير مى افتد. خوشبختانه روح فرهنگ اسلامى - ايرانى با زندگى در خانواده گسترده ، بيگانه نيست . از اين رو، با صرف وقت و ساخت فيلم هاى هماهنگ مى توان اين سنت پسنديده را احيا و تقويت كرد.
نمونه موفق براى اين موضوع سريال "پدر سالار" بود كه اگر در واگذارى مسئوليت ها و ايفاى حقوق به افراد خانواده دقت بيشترى صورت مى گرفت ، مى توانست پى آمدهاى بهترى داشته باشد.
بنابراين ، بسيار مناسب است كه با نقد كارشناسانه چنين سريال هايى ، جنبه هاى قوت آن تقويت شود و مشكل ارتباط خويشاوندى و بالا رفتن سن ازدواج به سبب مشكلات مسكن و مانند آن تا حدودى برطرف گردد.
متاءسفانه بخش زيادى از سريال ها و فيلم هاى صدا و سيما، وارداتى بوده و براساس خاستگاه فرهنگى غرب تهيه و توليد شده است . هر چند استفاده نكردن از اين سريال ها و فيلم ها در شرايط فعلى ، ناممكن به نظر مى رسد، بايد در انتخاب نوع برخورد خانواده ها با يكديگر از يك سو و ارتباط آنان با خويشاوندان زن و شوهر از سوى ديگر، با نهايت دقت صورت گيرد. اگر بر اساس فرهنگ غربى ، اين سطح وسيع و عميق از روابط ميان آنها مرسوم نيست ، دست كم در برخوردهاى گفتارى و كلامى ميان آنها در دوبلاژ فيلم هاى غربى دقت شود؛ زيرا فيلم سازان ما خواه ناخواه از اين روابط الگو مى گيرند. چنان كه در برخى سريال هاى ايرانى ، احترام به والدين رعايت نمى شود و اين فرهنگ بر مخاطبان نيز اثر منفى مى گذارد.
از اين رو، در شرايطى كه ناچار به استفاده از سريال هاى نامناسب خارجى هستيم ، تهيه كنندگان و فيلم سازان ايرانى بايد در ساخت سريال هاى وطنى بر آموزه هاى دينى مانند سرزدن فرزندان به والدين و بر عكس ، تقويت روابط خانوادگى و صله ارحام و نيز حفظ احترام و حرمت والدين در گفت و گوها دقت كافى داشته باشند تا افزون بر خنثى كردن تبليغات فرهنگى غرب ، به نوعى در ترويج فرهنگ اصيل اسلامى موفق عمل كنند.
نوع برخوردها با اقوام دور و نزديك به ويژه بزرگسالان نيز كه مايه بركت خانواده ها هستند، در تغيير نگرش ها و برقرارى روابط دوستانه ميان خويشاوندان بسيار مؤثر است . در ساخت برنامه هاى تلويزيونى بايد در حفظ حرمت يكديگر نهايت دقت به عمل آيد. محور ارتباطها بايد بر پايه گذشت و ايثار بنا شود، نه اينكه بر اثر كوچك ترين بهانه ، روابط خويشاوندى قطع شود. اين در حالى است كه اسلام ، قهر بيشتر از سه روز آن هم در موارد ضرورى را ناپسند شمرده است . از اين رو، در سريال ها و فيلم هاى تلويزيونى ، بزرگان و ريش سفيدان خانواده بايد در رفع كدورت ها و اختلاف ها و گسترش روابط دوستانه پيش قدم شوند و قهر و كينه را به محبت و صميميت بدل سازند. ناگفته نماند كه نوع برخورد با بزرگ ترها الگوى مناسبى براى فرزندان است . اگر در شرايط كنونى ، روابط خانوادگى كم رنگ شود و بزرگان اقوام براى رفع آنها نكوشند، به يقين ، اين گسست هاى ارتباطى روز به روز شديدتر خواهد شد. بنابراين ، صدا و سيما مى تواند پس از تحقيق و آسيب شناسى كارشناسانه ، با پخش سريال هاى تاءثيرگذار، در رفع اين مشكلات اقدام كند.
كاهش ارتباطهاى خويشاوندى و بى توجهى به بستگان خارج از خانه مانند عموها، عمه ها، خاله ها، دايى ها به داخل برخى از خانواده ها نيز كشيده شده است . همچنين خانواده ها كه پايگاه اصلى نگه دارى سالمندان است ، از زير بار اين مسئوليت ها شانه خالى مى كنند و آنان را به خانه سالمندان مى سپارند. تعداد اين خانواده ها، نادر است ، ولى بى توجهى به اين امر مهم ، به تدريج بر ديگر خانواده ها اثر مى گذارد. بنابراين ، رسانه دينى بايد در فيلم ها و سريال هاى خود، آموره هاى نورانى دين اسلام درباره سالمندان را به طور مستقيم يا غير مستقيم به خانواده ها آموزش دهد و آنان را مايه بركت و اميد خانواده ها معرفى كند و با معرفى سالمندان در سريال هاى خارجى به عنوان افرادى ناتوان ، عقب مانده و سربار برخورد جدى داشته باشد. اين گونه نگرش هاى منفى به سالمندان ، به گسست روابط دوستانه ميان نسل ها دامن مى زند و شكاف ميان نسل ها را زياد مى كند.
رسانه اسلامى بايد با ساخت برنامه هاى جذاب ، فرهنگ ديد و بازديد ميان خويشاوندان در مناسبت هاى مهم ملى و مذهبى همچون اعياد اسلامى ، عيد نوروز، ماه مبارك رمضان و مانند آن را گسترش دهد.
فايده ها و آثار مثبت فراوانى در دور هم نشينى و روابط حضورى وجود دارد كه هرگز در روابط غير مستقيم ديده نمى شود.
نمايش پى آمدهاى منفى گسست هاى ارتباطى ميان خويشاوندان ، در تقويت و تحكيم روابط خويشاوندى مفيد است . به تصوير كشيدن پى آمدهاى مادى و دنيوى آن نيز مى تواند سبب تقويت بيشتر ارتباط ميان خويشاوندان شود. در هر حال ، تهيه كنندگان رسانه اسلامى بايد در جاى مناسب خود و نقاط اوج فيلم نامه ها و داستان سريال ها از اين نكته مهم غفلت نكنند.
متاءسفانه برخى اقوام فقط به هنگام مشكلات و گرفتارى ها به همديگر مراجعه مى كنند و انتظار دارند كه به صرف خويشاوندى ، مشكلاتشان به سرعت حل شود. در فرهنگ عرفى ما رسم شده است كه براى افرادى كه فقط وقت گرفتارى ها به سراغ آدمى مى آيند، از ضرب المثل "پارسال دوست ، امسال آشنا" استفاده مى كنند و به يارى آنها برنمى خيزند. صدا و سيما بايد كرامت نفس را در اين موارد برجسته سازد و با نمايش عفو و چشم پوشى از خطاى اطرافيان ، زمينه ارتباطهاى بعدى را فراهم آورد.
همچنين به مردم نشان دهد كه در پرتو ارتباط مستمر، امكان فريادرسى و يارى بيشترى ميان خويشاوندان وجود دارد.
شايد برخى تصور كنند كه اين همه اصرار و تاءكيد درباره صله رحم ، مخصوص كسانى است كه ثروت زيادى دارند و مى توانند به نزديكان خود كمك كنند، ولى صله رحم براى كسانى كه از نظر مالى در تنگنا هستند و توان رسيدگى و كمك به ديگران را ندارند، ضرورى نيست . حال آنكه اين تصور و برداشت ، نادرست است ؛ زيرا براى اداى صله رحم ، نيازى به پول و ثروت نيست ، بلكه چون هدف از صله رحم ، برقرارى پيوند خويشاوندى است ، براساس آموزه هاى دينى ، اين وظيفه را مى توان حتى با دادن يك جرعه آب و آزار نرساندن به خويشاوندان و نيز سلام كردن به يكديگر ادا كرد و از پاداشى كه خدا براى صله رحم مقرر فرموده است ، بهره برد. بنابراين ، صدا و سيما بايد به اصل ارتباط توجه كند و مسئله پذيرايى و تشريفات را در درجه دوم اهميت قرار دهد.
در بيشتر فيلم و سريال هاى خانوادگى ، بانوان ، ساعت ها پيش از برگزارى مهمانى به فكر غذا، پوشاك و چيدمان خانه هستند. هرچند آراستگى ظاهر و خانه پسنديده است ، توجه افراطى به اين مسئله ، زشت و نكوهيده است .
از اين رو، برنامه سازان ارجمند بايد در رفع اين كاستى و تعيين جهت دهى مناسب به ميهمانى ها پيش قدم باشند.

پرسش هاى مسابقه اى ١. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در روايتى براى نشان دادن اهميت برقرارى ارتباط، پيمودن چند سال راه را براى صله رحم لازم دانسته است ؟
الف) يك سال O
ب) دو سالَ
ج) سه سالَ
٢. صله رحم به چه معناست ؟
الف) پيوستگى با خانوادهَ
ب) پيوند با خويشان O
ج) محبت قلبى با خويشانَ
٣. كدام يك از موارد زير، از روش هاى صله رحم نيست ؟
الف) انفاق زبانى و قلبىَ
ب) انفاق مالى و فعلىَ
ج) انفاق در نيت و زبان O
٤. كدام يك از موارد زير، از آثار دنيوى صله رحم است ؟
الف) زيادى عمر و فزونى بركت O
ب) آسان شدن حساب رسىَ
ج) راه يابى به بهشتَ
٥. كدام يك از موارد زير، از آثار اخروى برقرارى صله رحم است ؟
الف) آبادانى سرزمينَ
ب) آسان گيرى هنگام مرگ و حساب قيامت O
ج) افزايش دل بستگى به خويشانَ
٦. كدام يك از دلايل زير، دليل اصلى ترك صله رحم است ؟
الف) دورى راهَ
ب) ميهمانى هاى پر هزينهَ
ج) هر دو مورد O
٧. كدام يك از موارد زير بهتر مى توانند صله رحم را در جامعه رونق ببخشند؟
الف) بزرگان اقوام و خويشاوندانَ
ب) صدا و سيما O
ج) خود فرد و تربيت خانوادگى اوَ
٨. كدام يك از موارد زير جزو حقوق خويشاوندان نيست ؟
الف) سرزدن به بستگان و صله رحم كردنَ
ب) بررسى و حل مشكلات ضرورىَ
ج) كمك كردن به ارتقا و بهبود وضع زندگى O

پرسش هاى مردمى ١. صله رحم يعنى چه ؟
٢. چرا برخى مردم آن گونه كه شايسته است ، به روابط خويشاوندى اهميت نمى دهند؟
٣. به نظر شما، نوع مهمان نوازى ها تا چه حد در كاهش روابط خويشاوندى مؤثر است ؟
٤. نداشتن توان مالى تا چه حد مى تواند سبب كم شدن روابط خانوادگى شود؟
٥. با اجراى درست صله رحم چه فوايدى نصيب افراد مى شود؟
٦. ترك صله رحم چه آسيب ها و زيان هايى براى انسان به همراه دارد؟
٧. مى گويند صله رحم سبب افزايش روزى و بركت مى شود. نظر شما چيست ؟
٨. آيا احوال پرسى تلفنى و مانند آن مى تواند جاى ارتباطهاى حضورى و چهره به چهره را بگيرد؟
٩. شما و اقوام و خويشانتان تا چه اندازه براى صله رحم اهميت قائل مى شويد؟
١٠. چرا برخى مردم به صله رحم ، كم توجهى مى كنند؟
١١. براى برقرارى هر چه بيشتر روابط خويشاوندى چه پيشنهادى داريد؟
١٢. تا چه اندازه از آثار منفى ترك صله رحم آگاهى داريد؟
١٣. برخى اقوام و آشنايان فقط هنگام مشكل به ياد يكديگر مى افتند. به نظر شما اين روش چه نتايجى در پى دارد؟
١٤. بنابر آموزه هاى دينى ، قطع رحم سبب كوتاهى عمر، اجابت نشدن دعا و كاهش روزى و... مى شود. فكر مى كنيد اگر مردم ما به خوبى از اين ضررها آگاه شوند، براى تقويت روابط خانوادگى تلاش مى كنند؟
١٥. صدا و سيما تا چه اندازه در كاهش يا افزايش روابط خانوادگى مؤثر است ؟
١٦. كدام يك از سريال ها، فيلم ها و نمايش هاى راديويى را به ياد داريد كه بر اهميت روابط خانوادگى در آن تاءكيد شده باشد؟

پرسش هاى كارشناسى ١. تعريف شما از صله رحم چيست ؟
٢. عوامل كم رنگ شدن روابط خويشاوندى در جامعه چيست ؟
٣. مسائل فرهنگى تا چه اندازه مى تواند در كاهش يا افزايش ارتباط خويشاوندى مؤثر باشد؟
٤. مسائل اقتصادى را تا چه حد در كم رنگ شدن صله ارحام مؤثر مى دانيد؟
٥. روش هاى صله رحم را در روابط خويشاوندى بيان فرماييد.
٦. فرهنگ غرب و تهاجم فرهنگى را تا چه اندازه در كاهش سطح روابط خويشاوندى مؤثر مى دانيد؟
٧. چگونه و با چه روش هايى مى توان مردم را به صله رحم تشويق كرد؟
٨. ابزارهاى جديد ارتباطى مانند تلفن و اينترنت تا چه اندازه در كم رنگ شدن روابط چهره به چهره و حضورى مؤثر است ؟
٩. رابطه ميان صله ارحام و فرهنگ ميهمان دارى را چگونه بررسى مى كنيد؟
١٠. پى آمدها و آثار منفى گسست ارتباطى ميان خويشاوندان را چگونه مى بينيد؟
١١. افزون بر آثار اخروى ، چه پى آمدهايى دنيوى در صله رحم وجود دارد؟
١٢. برخى معتقدند كه صله رحم در جامعه ما نسبت به اوايل انقلاب به شدت كم شده است . دلايل آن چيست ؟
١٣. درباره حقوق خويشاوندان از ديدگاه اسلام توضيح فرماييد.
١٤. جايگاه و اهميت صله رحم و رسيدگى به خويشاوندان را چگونه مى بينيد؟
١٥. رسانه ها چگونه مى توانند در فرهنگ سازى در اين زمينه نقش بيشترى داشته باشند؟
١٦. براى تقويت روابط خويشاوندى و صله رحم چه سفارشى داريد؟
١٧. در حقيقت ، فلسفه برقرارى روابط خويشاوندى ، ايجاد و تحكيم مهر و محبت ميان خويشاوندان است . نظر شما درباره فلسفه صله رحم چيست ؟

--------------------------------------------
پي نوشت ها :
١- محمد بن يعقوب كلينى ، اصول كافى ، تهران ، دارالكتب الاسلاميه ١٣٦٣ ش ، ج ٢، ص ٣٤٧.
٢- جامع السعادات ، ج ٢، ص ٢٥٢، مستدرك الوسائل ، ج ١٥، ص ٢٣٧.
٣- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥١.
٤- فهرست موضوعى غررالحكم و دررالكلم ، ص ١٣٣.
٥- دعاى مكارم الاخلاق ، صص ٣٦١ - ٣٦٤.
٦- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥٧.
٧- ميزان الحكمه ، ج ٤، ص ٨٧.
٨- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥١.
٩- فهرست موضوعى غررالحكم ، ص ١٣٤.
١٠- غررالحكم ، ص ٤٥٦؛ مستدرك الوسائل ، ج ١٥، ص ٢٥٠.
١١- الترغيب و الترهيب ، ج ٣، ص ٣٣٣.
١٢- الترغيب و الترهيب ، ج ٣، ص ٣٣٤.
١٣- حسن عميد، فرهنگ فارسى عميد، ج ٢، ص ١٦٢٩.
١٤- راغب اصفهانى ، مفردات قرآن ، ماده رحم ؛ سيد محمد حسين طباطبايى ، الميزان ، ج ٤، ص ١٣٨.
١٥- محمد باقر مجلسى ، بحارالانوار، ج ٧٤، ص ٩٥، ح ٢٥.
١٦- نك : رضا رجب زاده ، راه نجات ، ص ١٢١، ترجمه منهاج النجاه ، ملا محسن فيض كاشانى .
١٧- عبدالله جوادى آملى ، تسنيم ، (تفسير قرآن)، ج ٢، ص ٥٥٨؛ به آيه ٢٧ سوره بقره اشاره دارد.
١٨- ترجمه فارسى ميزان الحكمه ، ج ٤، ح ٧٠٤٥.
١٩- ترجمه فارسى ميزان الحكمه ، ج ٤، ح ٧٠٤٥.
٢٠- تحليلى اجتماعى از صله رحم ، ص ٤٤.
٢١- ميزان الحكمه ، ج ٤، ص ٢٩٨.
٢٢- سفينه البحار، ج ١، ص ٥٦٧.
٢٣- همان ؛ كافى ، ج ٢، ص ١٧٦.
٢٤- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٨٣.
٢٥- ابن شعبه حرانى ، تحف العقول ، ص ٢٦١.
٢٦- رساله حقوق امام سجاد (عليه السلام)، حقوق و روابط اجتماعى ، ترجمه : محمد جواد مولوى نيا، صص ٣٧ - ٧٠.
٢٧- روضه الواعظين ، ص ٤٣١.
٢٨- رساله حقوق امام سجاد (عليه السلام)، ص ٧١.
٢٩- مستدرك الوسائل ، ج ٨، ص ٣٩٣.
٣٠- مستدرك الوسائل ، ج ٨، ص ٣٩٣.
٣١- كليات سعدى ، باب ششم ، ص ١٥٥.
٣٢- بحارالانوار، ج ٧، ص ١٢١ باب ٥، ح ٦٣؛ ج ٧٧، ص ٣٤، باب ٢، ح ٧.
٣٣- همان ، ج ١٨، ص ١٠٣، باب ١٠، ح ٤.
٣٤- مستدرك الوسائل ، ج ١٥، ص ٢٤٧، ح ١٨١٣١.
٣٥- بحارالانوار، ج ١٠، ص ٤٠٤، باب ١٥ و ٢٥.
٣٦- همان ، ج ٧٤، ص ١٠٥، باب ٣، ح ٦٧، به نقل از : نهج البلاغه ، ص ٥٦.
٣٧- كنزالدقائق ، ج ١، ص ٤١١؛ تفسير شريف لاهيجى ، ص ١٥٣؛ تفسير كبير، ج ٥، ص ٤٠؛ تفسير بيضاوى ، ص ٣٤؛ روح المعانى ، ج ٢، ص ٤٠.
٣٨- تفسير روح الجنان و روض الجنان ، ج ٢، ص ٢؛ تفسير اثنى عشرى ، ج ١، ص ٣٢٣.
٣٩- تفسير بيضاوى ، ص ٣٤.
٤٠- همان .
٤١- آموزه هاى بنيادين علم اخلاق ، ج ٢، ص ١٦٨.
٤٢- سيد على اكبر صداقت ، يك صد موضوع ، ٥٠٠ داستان ، ص ٣٢٩.
٤٣- احياء القلوب ، ص ١٢٧.
٤٤- سفينه البحار، ج ١، ص ٥١٥.
٤٥- اصول كافى ، ج ٢، باب العقوق ، ص ٣٤٩.
٤٦- سيد جعفر مير عظيمى ، حقوق والدين ، ص ٢١.
٤٧- مقام پدر و مادر، ص ٧٢.
٤٨- لئانى الاخبار، ص ٢٤٩؛ بحارالانوار، ج ٤٤، باب ٢، ص ٨٥.
٤٩- جامع السعادات ، ج ٢، ص ٢٦٠.
٥٠- حقوق والدين ، ص ٢٦.
٥١- المحجه البيضاء، ج ٣، ص ٤٣٩.
٥٢- تفسير نمونه ، ج ١٢، ص ٧٨.
٥٣- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥٩.
٥٤- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥٩.
٥٥- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥٩.
٥٦- نور الثقلين ، ص ١٤٩.
٥٧- تحف العقول ، ص ٢٣٨.
٥٨- على كيست ، ص ٤٣٤.
٥٩- نك ، آل عمران ، ٩٢.
٦٠- نخبه المواعظ، ص ١٠٦، برگرفته از : مكارم الاخلاق .
٦١- نخبه المواعظ، ص ١٠٤، برگرفته از : مكارم الاخلاق .
٦٢- بحارالانوار، ج ٧٧، باب ٢، ح ٧. بحارالانوار،
٦٣- همان ، ج ٧٤، باب ٣، ح ٢٥.
٦٤- همان ، ج ٢٣، ص ٢٦٥.
٦٥- نهج البلاغه ، خطبه ٢٣.
٦٦- همان ، خطبه ١٤٢.
٦٧- بحارالانوار، ج ٣٤، ص ٢١٧.
٦٨- نهج البلاغه ، خطبه ١٣٩.
٦٩- بحارالانوار، ج ٥٣، ص ٢٧٨، به نقل از نهج البلاغه .
٧٠- همان ، ج ٨، باب الشفاعه ، ح ٣٩.
٧١- همان ، ج ٧٤، باب ٣، ص ٩٧.
٧٢- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥١.
٧٣- ابن شعبه حرانى ، تحف العقول ، ص ٢١١.
٧٤- بحارالانوار، ج ١٠٠، باب ٧٣، ص ٣١.
٧٥- همان ، ج ٣، باب ٣، ص ٣٠.
٧٦- همان ، باب ٢، باب البر، ح ٤٠.
٧٧- غررالحكم ، ج ٣ و ٤، ح ٥١٩٦ و ح ٤٦٢١.
٧٨- همان .
٧٩- همان ، ج ٢، ص ٤٧٨، ح ٣٣٥٧.
٨٠- بحارالانوار، ج ٧٤، باب ٣، ح ٦٢.
٨١- همان ، ج ٩٦، باب ١، ح ١.
٨٢- همان ، باب ٣٠، ح ٦.
٨٣- همان ، ج ١٠٣، ح ٣.
٨٤- همان ، ج ٧٣، باب ١٣٢، ح ٩.
٨٥- نك : تحليلى اجتماعى از صله رحم ، ص ٣٤٣، (با تلخيص).
٨٦- همان ، ص ٣٥٣، (با تلخيص).
٨٧- همان ، ص ٣٧٢ (با تلخيص)
٨٨- همان ، ص ٣٧٤ (با تلخيص).
٨٩- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥٠، ح ٤.
٩٠- بحارالانوار، ج ٩٦، باب ١٦، ح ٣٧.
٩١- همان ، ج ٧٤، باب ٣، ح ١٦.
٩٢- نهج البلاغه ، ترجمه و شرح : فيض الاسلام ، خطبه ١٠٩.
٩٣- ميزان الحكمه ، ج ٤، ص ٨٤.
٩٤- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥٢، ح ١٧.
٩٥- بحارالانوار، ج ٧١، ص ١٠٠.
٩٦- همان ، ج ٧٢، ص ١٠٠.
٩٧- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥٦.
٩٨- نهج البلاغه ، نامه ٣١.
٩٩- همان ، خطبه ٢٢.
١٠٠- غررالحكم ، ج ٢، ح ٢٤٥٨.
١٠١- بحارالانوار، ج ٧٤، باب ٣، ح ١٦.
١٠٢- همان ، ج ٧٤، ص ١٠٢.
١٠٣- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥٦، ح ٢٩.
١٠٤- بحارالانوار، ج ٧١، ص ٨٨.
١٠٥- مشكوه الانوار، ص ١٦٦.
١٠٦- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥٢، ح ١٣.
١٠٧- بحارالانوار، ج ٧٤، باب ٣، ح ٤٩.
١٠٨- همان ، ح ٧٤؛ اصول كافى ، ج ٢، صص ١٥٠ و ١٥١، ح ٦ و ١٢.
١٠٩- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٥٢.
١١٠- همان .
١١١- بحارالانوار، ج ٧٤، باب ٣، ح ٧٤.
١١٢- سيد عبدالحسين دستغيب ، گناهان كبيره ، كانون انديشه اسلامى ، ١٣٦١، ج ١، ص ١٣٩.
١١٣- بحارالانوار، ج ٧٤، باب ٣، ح ٣٤.
١١٤- همان ، باب ١٧، ح ١٠.
١١٥- همان ، ج ٧٧، باب ٢، ح ٧.
١١٦- همان ، ج ٧٤، باب ٣، ح ٥٨.
١١٧- غررالحكم ، ج ٢، ح ٣٣٩٤.
١١٨- بحارالانوار، ج ٧٤، باب ٣٠، ح ٦.
١١٩- وسائل الشيعه ، ج ٧، (ابواب الصوم المندوب)، باب ١٤، ح ٩.
١٢٠- بحارالانوار، ج ٩٦، باب ١٦، ح ٣٧.
١٢١- شيخ عباس قمى ، سفينه البحار، ج ٢، ص ٥٥٣.
١٢٢- بحارالانوار، ج ٩٦، باب ١٤، ح ٥٥.
١٢٣- همان ، ج ٧٤، باب ٣، ح ٢١.
١٢٤- همان ، ح ٢٣.
١٢٥- غررالحكم ، ج ٤، ح ٤، ص ٥٨٨؛ مستدرك الوسائل ، ج ١٥، ص ٢٥١.
١٢٦- تحليلى اجتماعى از صله رحم ، ص ٢٩٠.
١٢٧- همان ، ص ٢٨٦.
١٢٨- بحارالانوار، ج ٧٨، باب ٢٣، ح ١٥٩.
١٢٩- نهج البلاغه ، نامه ١٨.
١٣٠- بحارالانوار، ج ٩٦، باب ١٦، ح ٣٧.
١٣١- همان ، ج ٧٦، باب ٦٧، ح ٣٠.
١٣٢- غررالحكم ، ج ٤، ح ٥٨٧٩.
١٣٣- بحارالانوار، ج ٧٦، باب ٦٧، ح ١.
١٣٤- همان ، ح ٦٢.
١٣٥- همان ، ج ٧٤، باب ٢، ح ٩٦.
١٣٦- همان ، ج ٤٧، باب ٣١، ح ١٤.
١٣٧- همان ، باب ٢٨، ح ٩.
١٣٨- همان ، ج ٢٢، باب ٢٦، ح ٢٦.
١٣٩- همان ، ج ٦٩، باب ٣٨، ح ٢٠.
١٤٠- همان ، ج ٧٤، باب ٣، ح ٩.
١٤١- همان ، ج ٧٤، باب ٣، ح ٨.
١٤٢- تحليلى اجتماعى از صله رحم ، صص ٣٠٤ و ٣٠٥.
١٤٣- نهج البلاغه ، خطبه ٢٢٢.
١٤٤- بحارالانوار، ج ٧٧، باب ٢، ح ٧.
١٤٥- نهج البلاغه ، خطبه ١٩٢.
١٤٦- سفينه البحار، ج ١، ص ٥١٦.
١٤٧- بحارالانوار، ج ٧٣، باب ١٣٨، ح ١١.
١٤٨- همان ، ج ٧٤، ص ١٠٠، باب ٣، ح ٥٠.
١٤٩- همان ، باب ٣، ح ٤٣.
١٥٠- همان ، ج ٧٤، باب ٣، ح ١٠١.
١٥١- همان ، ج ٨٧، باب ٨١، ح ٥٩.
١٥٢- غررالحكم ، ج ٥، ح ٧٤٨٥.
١٥٣- بحارالانوار، ج ٧٤، باب ٣، ح ١٢.
١٥٤- همان ، ج ٧٧، باب ٩، ح ١.
١٥٥- همان ، ج ١٠٠، باب ٧٧، ح ٣.
١٥٦- همان ، ج ٥١، ص ٢٦٣.
١٥٧- همان ، ج ٧٦، باب ٦٧، ح ١٩.
١٥٨- همان ، ج ٥١، ص ٢٦٣.
١٥٩- غررالحكم ، ج ٣، ح ٤٩٣٠.
١٦٠- بحارالانوار، ج ٧٤، باب ٣، ح ٢٧.
١٦١- همان ، ج ٥١، ص ٢٦٣.
١٦٢- همان ، ج ٧٣، باب ١٣٦، ح ١٨.
١٦٣- همان ، ج ٩٣، باب ١٦، ح ٢٣ و باب ٢٥، ح ٢١.
١٦٤- همان ، ج ٨، باب ٢٢، ح ٩.
١٦٥- همان ، ج ٧٩، باب ٨٦، ح ١٥.
١٦٦- همان ، ج ٧٦، باب ٦٧، ح ٣٠.
١٦٧- همان ، ج ٩٦ ، باب ٤٦، ح ٢٥.
١٦٨- همان ، ج ٤٦، باب ١١، ح ٤٧.
١٦٩- اصول كافى ، ج ٢، ص ٦٤١.
١٧٠- بحارالانوار، ج ٧٤، باب ٣، ص ٩٨.
١٧١- همان ، ج ٧٧، باب ٥، ح ١.
١٧٢- همان ، ج ٧٥، باب ٧٠، ح ١٥.
١٧٣- همان ، ج ٧٤، باب ٣، ح ١٠٣.
١٧٤- اصول كافى ، ج ٢، ص ١٦٢.
١٧٥- همان .
١٧٦- همان ، ص ١٦١.
١٧٧- بحارالانوار، ج ٧٤، ص ٨٢.
١٧٨- نك : رعد : ٢١.
١٧٩- حكايت هاى شنيدنى ، ج ٥، ص ٣٠؛ طوسى ، الغيبه ، ص ١٢٨.
١٨٠- جامع النورين ، ص ٢٤؛ برگرفته از : يك صد موضوع ، ٥٠٠ داستان ، ص ٣٣٠.
١٨١- تفسير نمونه ، ج ٩، ص ١١٢.
١٨٢- شيفتگان حضرت مهدى ج ١، ص ١٣٩، به نقل از : سيد جواد رضوى ، انتظارات حضرت مهدى (عج) از شيعيان ، ص ٣٤.
١٨٣- العبقرى الحسان ، ج ٢، ص ٨٨؛ به نقل از : انتظارات حضرت مهدى از شيعيان ، ص ٦٠.


۳