باب الآخرة و الترغيب اليها
(سراى جاويدان و ترغيب بدان) ٩١ ١- الآخرة فوز السّعداء. ١ ١٨٣ آخرت، سراى رستگارى نيك بختان است.
٩٢ ٢- اشتغالك باصلاح معادك ينجيك من عذاب النّار. ١ ٣٨٥ سرگرمى تو به اصلاح روز واپسين خود، تو را از عذاب دوزخ رهايى بخشد.
٩٣ ٣- الرّابح من باع العاجلة بالآجلة.
١ ٣٨٦ سود برنده در بازار دنيا آن كسى است كه دنياى حاضر را به آخرتى كه به دنبال آيد بفروشد.
٩٤ ٤- المال و البنون زينة الحياة الدّنيا و العمل الصّالح حرث الآخرة.
٢ ٦٢ دارايى و پسران، زيور زندگى دنيا است، و كار شايسته نيز كشت و زراعت آخرت مىباشد.
٩٥ ٥- احوال الدّنيا تتبع الاتّفاق و احوال الآخرة تتبع الاستحقاق. ٢ ١١٦ دگرگونىهاى دنيا بر حسب اتفاق است و از روى شايستگى و استحقاق نيست، ولى احوال آخرت به شايستگى افراد و انسانها بستگى دارد.
٩٦ ٦- الحازم من لم يشغله غرور دنياه عن العمل لاخراه. ٢ ١٠٤ دور انديش كسى است كه دنيا از عمل براى آخرت او سرگرمش نكند.
٩٧ ٧- الآخرة دار مستقرّكم فجهّزوا اليها ما يبقى لكم. ٢ ١٢١ سراى آخرت خانه ماندنى شما است پس آنچه را برايتان ماندنى است براى آنجا تهيّه كنيد.
٩٨ ٨- اجعل همّك و جدّك لآخرتك.
٢ ١٧٩ همه اندوه و تلاش خود را براى آخرت خود قرار ده.
٩٩ ٩- اجعل همّك لمعادك تصلح.
٢ ١٨٣ اندوه خود را براى روز واپسينت قرار ده تا اصلاح شوى.
١٠٠ ١٠- استفرغ جهدك لمعادك تصلح مثواك، و لا تبع آخرتك بدنياك. ٢ ٢١٢ تلاش خود را براى روز واپسين خود فارغ و مخصوص گردان تا جايگاهت اصلاح شود، و آخرت خود را به دنيا مفروش.
١٠١ ١١- اجعل همّك لآخرتك و حزنك على نفسك، فكم من حزين وفد به حزنه على سرور الابد و كم من مهموم أدرك امله. ٢ ٢٣٠ اندوه خود را براى آخرتت و دلتنگى را براى نفس خود قرار ده، كه چه بسا غمگينى كه دلتنگىاش او را به شادمانى جاويدان در آورد، و چه بسا اندوهگينى كه اميد خود را دريابد.
١٠٢ ١٢- اعرضوا عن كلّ عمل بكم غنى عنه، و اشغلوا أنفسكم من أمر الآخرة بما لا بدّ لكم
منه. ٢ ٢٦٣ رو بگردانيد از هر كارى كه بىنياز از آنيد (مانند بسيارى از كارهاى دنيا) و سرگرم كنيد خود را به كار آخرت يعنى بدانچه چارهاى از آن كار نداريد و در آخرت بدان نيازمنديد.
١٠٣ ١٣- احذروا يوما تفحص فيه الأعمال و تكثر فيه الزّلزال و تشيب فيه الاطفال. ٢ ٢٨٥ بر حذر باشيد از روزى كه از كردارها و اعمال در آن روز بازجويى و جستجو شود، و لرزش زمين در آن بسيار باشد، و كودكان در آن روز پير شوند. ١٠٤ ١٤- ايّاك ان تخدع عن دار القرار و محلّ الطيّبين الاخيار و الاولياء الابرار، الّتى نطق القرآن بوصفها و اثنى على اهلها، و دلّك اللَّه سبحانه عليها و دعاك اليها. ٢ ٣٢٠ زنهار بپرهيز از فريب خوردن از بهشت يعنى خانه قرار و آرامش، و جايگاه
پاكيزگان برگزيده و دوستان نيكوكارى كه قرآن به وصف آن گويا شده، و ساكنان و اهل آن را ستايش نموده، و خداى سبحان تو را بدان راهنمايى كرده، و به سوى آن خوانده است.
١٠٥ ١٥- ألا متزوّد لآخرته قبل ازوف رحلته. ٢ ٣٢٩ آيا توشه گيرندهاى براى آخرت خود نيست پيش از آنكه كوچ كردنش نزديك شده باشد ١٠٦ ١٦- اغنى النّاس في الآخرة أفقرهم في الدّنيا. ٢ ٤٤٢ بىنيازترين مردم در آخرت آن كسى است كه در دنيا از ديگران نيازمندتر و فقيرتر باشد.
١٠٧ ١٧- اوفر النّاس حظّا من الآخرة اقلّهم حظّا من الدّنيا. ٢ ٤٤٢ افزونترين انسانها در بهره روز واپسين، آن كسى است كه در دنيا بهرهاش از ديگران كمتر بوده.
١٠٨ ١٨- انّ من الشّقاء افساد المعاد.
٢ ٤٩١ به راستى كه تباه كردن معاد نشانه بدبختى است.
تتمة باب الآخرة و الترغيب اليها
١٠٩ ١٩- انّ اليوم عمل و لا حساب، و غدا حساب و لا عمل.
٢ ٥٠٣ به راستى كه امروز روز عمل و كار است و باز پرسى و حسابى نيست ولى فرداى قيامت روز باز پرسى است و عملى در كار نيست.
١١٠ ٢٠- انّ ما تقدّم من خير يكن لك ذخره و ما تؤخرّه يكن لغيرك خيره.
٢ ٥٢٦ به راستى كه هر كار خيرى را از پيش فرستى اندوخته آن براى تو خواهد بود.
و آنچه را پس انداز كنى خير آن براى ديگرى خواهد بود.
١١١ ٢١- انّ الدّنيا ماضية بكم على سنن و أنتم و الاخرة في قرن.
٢ ٥٣٢ به راستى كه دنيا با شما به راه و روش مخصوص خود عمل خواهد كرد ولى شما با آخرت به يك رشته به هم بسته شدهايد.
١١٢ ٢٢- انّ امامك طريقا ذا مسافة بعيدة و مشقّة شديدة و لا غنى بك من حسن الارتياد و قدر بلاغك من الزّاد.
٢ ٥٣٦ به راستى كه در پيش روى تو راهى بس دور و دراز و پر مشقّت است، و چارهاى ندارى از اين كه نيك در طلب بكوشى و به اندازهاى توشه برگيرى كه تو را به منزل برساند.
١١٣ ٢٣- انّ امامك عقبة كؤودا المخفّ فيها احسن حالا من المثقل، و المبطئ عليها اقبح امرا من المسرع، انّ مهبطها بك لا محالة على جنّة او نار.
٢ ٥٦٨ به راستى كه در پيش رويت گردنهاى است سخت و صعب العبور، كه سبكبار در آنجا خوشحالتر است از گرانبار، و كندرو در آنجا وضعش رقّت بارتر است از تندرو، و به راستى كه به ناچار (در پايان) بر بهشت فرود آيى يا بر دوزخ.
١١٤ ٢٤- انّ الغاية القيامة و كفى بذلك واعظا لمن عقل، و معتبرا لمن جهل، و بعد ذلك ما تعلمون من هول المطّلع و روعات الفزع و استكاك الاسماع و اختلاف الاضلاع و ضيق الارماس و شدّة الابلاس.
٢ ٦٠٠ به راستى كه سرانجام قيامت است، و آن براى خردورزان پند دهنده، و براى نادانان وسيله عبرت خوبى است، و پس از آن فرا رسد آنچه را كه بدان آگاهى داريد از ترس از قيامت، و دهشتهاى بيم آور، و كر شدن گوشها، و در هم فرو رفتن استخوانها، و تنگى قبرها، و شدّت غم و اندوه.
١١٥ ٢٥- انّ الدّنيا و الآخرة عدوّان متفاوتان و سبيلان مختلفان، فمن احبّ الدّنيا و توالاها ابغض الآخرة و عاداها، و هما بمنزلة المشرق و المغرب و ماش بينهما، فكلّما قرب من واحد بعد من الآخر، و هما بعد ضرّتان.
٢ ٦٥٦به راستى كه دنيا و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه جداگانهاند، كسى كه دنيا را دوست دارد و بدان عشق ورزد، آخرت را دشمن مىدارد و بدان عداوت مىورزد، و اين دو همچون مشرق و مغربند و آدمى همچون كسى كه ميان آن دو راه مىرود، كه هر زمان به يكى نزديك شود از ديگرى دور گردد، و از اينها گذشته اين دو همچو دو «هوو» هستند (كه به طور معمول با يكديگر در يك جا جمع نشوند).
١١٦ ٢٦- ان رغبتم في الفوز و كرامة الآخرة فخذوا في الفناء للبقاء.
٣ ٢٢ اگر به رستگارى و بزرگوارى آخرت ميل و رغبت داريد، در اين سراى فانى توشهاى براى سراى جاويدان برگيريد.
١١٧ ٢٧- انّك في سبيل من كان قبلك فاجعل جدّك لآخرتك و لا تكثرت بعمل الدّنيا.
٣ ٤٩ به راستى كه تو در راهى هستى كه پيشينيان بودهاند، پس تلاش خود را در راه آخرت خود قرار ده و به كار دنيا اهميّتى مده.
١١٨ ٢٨- انّك مخلوق للآخرة فاعمل لها.
٣ ٥٧ به راستى تو براى آخرت آفريده شدهاى پس براى آن كار كن.
١١٩ ٢٩- انّك ان عملت للآخرة فاز قدحك.
٣ ٥٨ به راستى تو اگر براى آخرت كار كنى تيرت به نشانه خورده (و در كار خود توفيق يافتهاى).
١٢٠ ٣٠- انّكم الى الآخرة صائرون و على اللَّه معرضون.
٣ ٥٩ به راستى كه شما به سوى آخرت خواهيد رفت و در پيشگاه خداوند قرار خواهيد گرفت.
١٢١ ٣١- خير الاستعداد ما اصلح به المعاد.
٣ ٤٣١ بهترين آمادگىها آن است كه انسان به وسيله آن، معاد خود را اصلاح كند.
١٢٢ ٣٢- حلاوة الآخرة تذهب مضاضة شقاء الدّنيا.
٣ ٣٩٨ شيرينى آخرت، درد بدبختى دنيا را از
بين مىبرد.
١٢٣ ٣٣- دار البقاء محلّ الصّدّيقين و موطن الابرار و الصّالحين. ٤ ١٥ سراى جاويدان جايگاه راستگويان و ميهن نيكان و شايستگان است.
١٢٤ ٣٤- حصّلوا الآخرة بترك الدّنيا و لا تحصّلوا بترك الدّين الدّنيا.
٣ ٤٠٧ آخرت را با ترك دنيا به چنگ آوريد و دنيا را با ترك دين به دست نياوريد.
١٢٥ ٣٥- ذكر الاخرة دواء و شفاء.
٤ ٣٠ ياد آخرت دارو و درمان است.
١٢٦ ٣٦- شيمة ذوى الالباب و النّهى الإقبال على دار البقاء و الاعراض عن دار الفناء، و التّولّه بجنّة المأوى.
٤ ١٩٢ شيوه برگزيدگان و خردمندان رو آوردن به سراى ماندنى، و رو گرداندن از دنياى فانى، و شيفتگى و شيدايى به بهشت جاويدان است.
١٢٧ ٣٧- طوبى لمن ذكر المعاد فأحسن.
٤ ٢٤٨ خوشا به حال كسى كه روز واپسين را به ياد آورد و (براى آن) كار نيك انجام دهد.
١٢٨ ٣٨- طلب الجمع بين الدّنيا و الآخرة من خداع النّفس.
٤ ٢٥١ آرمان جمع كردن ميان دنيا و آخرت از فريبها و نيرنگهاى نفس است (و جمع ميان دنيا و آخرت ممكن نيست).
١٢٩ ٣٩- طالب الآخرة يدرك منها امله و يأتيه من الدّنيا ما قدّر له.
٤ ٢٥٥ كسى كه در طلب آخرت باشد به خواسته خويش مىرسد، و از دنيا نيز آنچه برايش مقدّر گشته به او خواهد رسيد.
١٣٠ ٤٠- عليك بالجدّ و الاجتهاد في إصلاح المعاد.
٤ ٢٩٥ بر تو باد به تلاش و كوشش در راه اصلاح و رو به راه كردن معاد و روز واپسين.
١٣١ ٤١- عجبت لمن انكر النشأة الاخرى و هو يرى النّشأة الاولى.
٤ ٣٣٦ در شگفتم از كسى كه زنده شدن در آخرت را انكار كند، در صورتى كه زنده شدن در دنيا را به چشم خود مىبيند.
١٣٢ ٤٢- عزيمة الكيّس و جدّه، لاصلاح المعاد و الاستكثار من الزّاد.
٤ ٣٦٥ انسان زيرك، عزم و تصميم خود را در راه اصلاح معاد و تهيّه توشه بسيار براى آن روز بكار مىبندد.
١٣٣ ٤٣- غاية الآخرة البقاء.
٤ ٣٧٠ سرانجام آخرت، پايندگى است.
١٣٤ ٤٤- في الآخرة حساب و لا عمل.
٤ ٤٠٣ در آخرت حسابرسى است و عملى در كار نيست.
١٣٥ ٤٥- قدّموا بعضا يكن لكم، و لا تخلّفوا كلّا فيكون عليكم.
٤ ٥١٤ برخى (از اموال خود) را از پيش فرستيد كه به سود شما باشد، (و به كارتان آيد) و همه را به جاى نگذاريد كه به زيان شما است.
١٣٦ ٤٦- كلّ شيء من الآخرة عيانه اعظم من سماعه.
٤ ٥٤١ هر چيزى از (نعمتها و عذابهاى) آخرت ديدنش بزرگتر از شنيدن آن است (بر عكس دنيا).
١٣٧ ٤٧- كونوا من أبناء الآخرة و لا تكونوا من أبناء الدّنيا، فانّ كلّ ولد سيلحق بأمّه يوم القيامة.
٤ ٦١٧ از پسران و فرزندان آخرت باشيد و از پسران دنيا نباشيد كه به راستى هر فرزندى در روز قيامت به مادرش بپيوندد.
١٣٨ ٤٨- كن في الدّنيا ببدنك و في الآخرة بقلبك و عملك.
٤ ٦٠٦ با بدن و جسم خود در دنيا باش ولى با دل و عمل در آخرت باش (يعنى با اين كه در دنيا هستى همه توجّه و كار تو براى آخرت باشد). ١٣٩ ٤٩- من عمل للمعاد ظفر بالسّداد.
٥ ٢١٥ كسى كه براى معاد و روز جزا كار كند به راه درست و پايدار دست يافته است.
١٤٠ ٥٠- من عمر آخرته بلغ آماله.
٥ ٢٧٧ كسى كه آخرت خود را آباد كند به آرمانهاى خود رسيده است.
١٤١ ٥١- من ابتاع آخرته بدنياه ربحهما.
٥ ٢٥٧ كسى كه بخرد آخرتش را به وسيله دنياى خود، از هر دو سود برده است.
١٤٢ ٥٢- من باع آخرته بدنياه خسرهما. ٥ ٢٥٧ كسى كه بفروشد آخرتش را به دنياى خود، از هر دو زيان كرده است.
١٤٣ ٥٣- من عمر دار اقامته فهو العاقل.
٥ ٢٦٩ كسى كه سراى پايدار خود را آباد كند به راستى خردمند و عاقل است.
١٤٤ ٥٤- من ايقن بالآخرة اعرض عن الدّنيا.
٥ ٢٩١ كسى كه يقين به آخرت دارد از دنيا روى بگرداند.
١٤٥ ٥٥- من اصلح المعاد ظفر بالسّداد.
٥ ٢٨١ كسى كه معاد خود را اصلاح كند به راه درست دست يافته است.
١٤٦ ٥٦- من ايقن بالآخرة لم يحرص على الدّنيا.
٥ ٢٦٠ كسى كه يقين به روز جزا دارد بر دنيا حرص نورزد.
١٤٧ ٥٧- من حرص على الآخرة ملك.
٥ ٢٩٤ كسى كه براى رسيدن به آخرت حرص ورزد مالك آن گردد (و بدان برسد).
١٤٨ ٥٨- لكلّ شيء من الآخرة خلود و بقاء.
٥ ١٧ آخرت چنان است كه هر چيزش ابدى و جاويدان است.
١٤٩ ٥٩- ليس عن الآخرة عوض و ليست الدّنيا للنّفس بثمن. ٥ ٨٥ آخرت را جايگزينى نيست و دنيا بهاى جان نيست (كه آدمى خود را به دنيا بفروشد).
١٥٠ ٦٠- ليس بمؤمن من لم يهتمّ باصلاح معاده. ٥ ٩٢ مؤمن نيست كسى كه در باره اصلاح معاد خود اهتمام نورزد (و تلاش ننمايد).
١٥١ ٦١- من رغب في نعيم الاخرة قنع بيسير الدّنيا. ٥ ٣٠٩ كسى كه از نعمتهاى آخرت روى بگرداند به دنياى اندك قانع شود.
١٥٢ ٦٢- من اخسر ممّن تعوّض عن الآخرة بالدّنيا. ٥ ٣٠٩ چه كسى زيانبارتر از آن كسى است كه آخرت را به دنيا جايگزين كرده.
١٥٣ ٦٣- من جعل كلّ همّه لآخرته ظفر بالمأمول. ٥ ٣١٠ كسى كه همه اندوه (و فكر) خود را در باره آخرت خويش بكار بندد به خواسته خويش دست يابد.
١٥٤ ٦٤- من سعى لدار اقامته خلص عمله و كثر وجله. ٥ ٣٢٩ كسى كه تلاش و كوشش خود را براى سراى پايدار خود به كار گيرد، عمل او پاك و خالص، و ترس و واهمهاش بسيار گردد.
١٥٥ ٦٥- من ايقن بالاخرة سلا عن الدّنيا.
٥ ٣٤٢ كسى كه يقين به آخرت دارد از دنيا جدا و كنده شود.
١٥٦ ٦٦- من اكثر من ذكر الاخرة قلّت معصيته. ٥ ٣٦٥ كسى كه زياد به ياد آخرت باشد نافرمانى و گناهش اندك شود.
١٥٧ ٦٧- من دعاك الى الدّار الباقية و اعانك على العمل لها فهو الصّديق الشّفيق. ٥ ٣٦٦ دوست دلسوز تو كسى است كه تو را به سراى جاويدان دعوت كرده و در باره عمل براى آنجا تو را كمك كند.
١٥٨ ٦٨- من اصلح امر آخرته اصلح اللَّه له امر دنياه. ٥ ٣٨٣ كسى كه كار آخرت خود را اصلاح كند خداوند كار دنياى او را رو به راه و اصلاح كند.
١٥٩ ٦٩- من كانت الاخرة همّته بلغ من الخير غاية امنيّته. ٥ ٣٩٣ كسى كه همّت و ارادهاش آخرت باشد (نه دنيا) به انتهاى خواسته خويش از خير و خوبى رسيده است.
١٦٠ ٧٠- من لم يعمل للاخرة لم ينل
امله. ٥ ٤١٦ كسى كه براى آخرت كار نكند به آرمان و آرزوى خود نخواهد رسيد.
١٦١ ٧١- مرارة الدّنيا حلاوة الاخرة.
٦ ١٣٠ تلخى دنيا، شيرينى آخرت را به دنبال دارد.
١٦٢ ٧٢- ما زاد فى الدّنيا نقص في الاخرة. ٦ ٨٥ هر چه در دنيا افزون گردد در آخرت كاسته شود.
١٦٣ ٧٣- ما اخسر من ليس له في الاخرة نصيب. ٦ ٨٦ چه زيانكار است كسى كه در آخرت بهره و نصيبى ندارد.
١٦٤ ٧٤- ما المغرور الّذى ظفر من الدّنيا بادنى سهمته، كالآخر الّذى ظفر من الآخرة باعلى همّته. ٦ ١٠٦ يكسان نيست آن فريب خوردهاى كه از دنيا به پستترين بهره خود رسيده، با آن (شخص سعادتمند) ديگرى كه از آخرت به والاترين همّت (و آرمان) خود دست يافته است.
١٦٥ ٧٥- نال المنى من عمل لدار البقاء.
٦ ١٦٩ به آرمان خويش رسيده آن كس كه براى سراى پايدار كار كرده است.
١٦٦ ٧٦- همّ المؤمن لاخرته و كلّ جدّه لمنقلبه. ٦ ٢٠٩ انسان با ايمان اندوهش در باره آخرت خويش، و همه تلاش و كوشش در راه بازگشتگاه او است.
١٦٧ ٧٧- لا تبيعوا الاخرة بالدّنيا و لا تستبدلوا الفناء بالبقاء. ٦ ٣٠٣ آخرت را به دنيا نفروشيد و خانه فانى شدنى را به سراى جاويدان مبادله نكنيد.
١٦٨ ٧٨- لا يشغلنّك عن العمل للآخرة شغل، فانّ المدّة قصيرة. ٦ ٢٨٩ مبادا سرگرم كنندهاى تو را از كار و عمل براى آخرت سرگرم سازد كه زمان كوتاه است ١٦٩ ٧٩- لا تلتمس الدّنيا بعمل الآخرة
و لا تؤثر العاجلة على الآجلة، فانّ ذلك شيمة المنافقين و سجيّة المارقين.
٦ ٣٣٣ با انجام كارهاى آخرت (و عبادات) در جستجوى دنيا مباش و دنياى حاضر زود گذر را جايگزين آخرت پايدار مكن، كه اين كار شيوه منافقان و خلق و خوى مارقان (و خارج شدگان از دين) است.
١٧٠ ٨٠- لا تجتمع الاخرة و الدّنيا. ٦ ٣٧٠ دنيا و آخرت در كنار هم جمع نشوند.
١٧١ ٨١- لا يجتمع الفناء و البقاء. ٦ ٣٧٠ فناء و بقاء (دنياى نابود شدنى و آخرت ماندنى) با هم جمع نشوند.
١٧٢ ٨٢- لا يدرك احد ما يريد من الآخرة الّا بترك ما يشتهى من الدّنيا. ٦ ٤١١ هيچ كس به خواسته و آرمان خود از آخرت نرسد، مگر به اين كه خواسته خود را از دنيا واگذارد.
١٧٣ ٨٣- ينبغي للعاقل ان يقدّم لاخرته و يعمر دار اقامته. ٦ ٤٤٢ شايسته انسان عاقل و خردمند است كه براى آخرت خود چيزى از پيش فرستد، و سراى ماندنى خود را آباد نمايد.
١٧٤ ٨٤- لا يترك النّاس شيئا من دنياهم لاصلاح آخرتهم الّا عوّضهم اللَّه سبحانه خيرا منه. ٦ ٤١٣ مردمان چيزى از دنياى خود را بخاطر اصلاح آخرتشان وا نگذارند، جز آنكه خداى سبحان بهتر از آن را براى آنها جايگزين كند.
١٧٥ ٨٥- ينبغي لمن عرف دار الفناء ان يعمل لدار البقاء. ٦ ٤٤١ شايسته است براى آن كس كه سراى فانى را بشناسد، كه براى سراى پايدار كار كند.
١٧٦ ٨٦- ينبغي لمن ايقن ببقاء الآخرة و دوامها ان يعمل لها. ٦ ٤٤٢ شايسته است براى آن كس كه يقين به پايدارى آخرت دارد كه براى آن كار كند.
١٧٧ ٨٧- انّ الغاية امامكم و انّ السّاعة ورائكم تحدوكم. ٢ ٥٢٧ به راستى كه سرانجام كار پيش روى شما است، و به راستى كه قيامت پشت
سر شما است كه شما را به جلو مىراند. ١٧٨ ٨٨- عليك بالآخرة تأتك الدّنيا صاغرة. ٤ ٢٨٤ بر تو باد به آخرت (و عمل براى آنجا) زيرا دنيا زبونانه نزد تو خواهد آمد. ١٧٩ ٨٩- غرض المؤمن إصلاح المعاد.
٤ ٣٨٧ هدف مؤمن اصلاح معاد و روز واپسين است.
١٨٠ ٩٠- من وفّق لرشادة تزوّد لمعاده.
٥ ٢١٨ كسى كه موفق به پيدا كردن راه راست خود گردد، براى معاد خويش توشه برگيرد.
١٨١ ٩١- من أيقن بالمعاد استكثر من الزّاد. ٥ ٢٨١ كسى كه يقين به معاد دارد توشه بسيار برگيرد.
١٨٢ ٩٢- من سرّه الفساد ساءه المعاد.
٥ ٢٨١ كسى كه فساد و تباهى او را شاد گرداند، معاد و روز واپسين او را بدحال كند.
١٨٣ ٩٣- إنّ المرء على ما قدّم قادم و على ما خلّف نادم. ٢ ٥٢٧ به راستى كه آدمى بر آنچه از پيش فرستاده در آيد، و بر آنچه بر جاى نهاده پشيمان است.
١٨٤ ٩٤- إن كنتم للنّعيم طالبين فأعتقوا أنفسكم من دار الشّقاء. ٣ ٢٢ اگر به راستى طالب و جوياى نعمتهاى الهى هستيد جانهاى خود را از سراى بدبختى آزاد كنيد.
١٨٥ ٩٥- إنّكم مدينون بما قدّمتم و مرتهنون بما أسلفتم. ٣ ٦٠ به راستى شما پاداش داده خواهيد شد بدانچه از پيش فرستادهايد، و در گرو كارهايى هستيد كه جلوتر انجام دادهايد.
١٨٦ ٩٦- اجعل جدّك لاعداد الجواب ليوم المسألة و الحساب. ٢ ٢٢٣ تلاش و كوشش خود را در راه آماده كردن پاسخ براى روز باز پرسى و حساب قرار ده.
١٨٧ ٩٧- أسهروا عيونكم، و ضمّروا بطونكم، و خذوا من اجسادكم تجودوا بها على أنفسكم. ٢ ٢٤٣ ديدگانتان را بيدار نگهداريد، و شكمهاتان را لاغر كنيد، و از بدنهاى خود بگيريد تا آن را به جانهاى خود ببخشيد. (يعنى ظاهر بدن را ضعيف و لاغر كنيد تا روح و جان تقويت شود).
١٨٨ ٩٨- اعملوا و أنتم في آونة البقاء و الصّحف منشورة و التّوبة مبسوطة، و المدبر يدعى و المسىء يرجى، قبل ان يخمد العمل و ينقطع المهل و تنقضى المدّة و يسدّ باب التّوبة.
٢ ٢٦٨ عمل كنيد اكنون كه در دوران زندگى در دنيا هستيد، و نامههاى اعمال گشوده، و توبه گسترده، آنكه پشت كرده دعوتش به بازگشت كنند، و آنكه گنه كرده اميدوارش كنند، پيش از آنكه عمل خاموش شود، و مهلت بريده شود، و دوران سر آيد و باب توبه بسته شود.
١٨٩ ٩٩- ارغبوا فيما وعد اللَّه المتّقين فانّ أصدق الوعد ميعاده. ٢ ٢٤٧ رغبت كنيد در آنچه خداوند به پرهيزكاران وعده داده كه به حقيقت راستترين وعدهها وعده او است.
١٩٠ ١٠٠- استحقّوا من اللَّه ما اعدّ لكم بالتّنجّز لصدق ميعاده، و الحذر من هول معاده. ٢ ٢٤٨ خود را سزاوار و شايسته گردانيد در پيشگاه خداوند بدانچه آماده كرده براى شما به خاطر اين كه وعدهاش راست شود، و دورى از دهشت روز بازگشت و معاد.
١٩١ ١٠١- اسعوا في فكاك رقابكم قبل ان تغلق رهائنها. ٢ ٢٤٩ تلاش و كوشش كنيد در رهانيدن گردنهاتان (و آزاد كردن جانتان از دوزخ) پيش از آنكه گروهاى آن بسته شود (يعنى بديهاتان كه در گرو اعمال شماست از اين جهان به جهان ديگر برود).
١٩٢ ١٠٢- ارتد لنفسك قبل يوم نزولك، و وطّىء المنزل قبل حلولك. ٢ ٢٠١ از براى خود منزلگاهى را پيش از فرودآمدنت انتخاب كن و قبل از ورود به جايگاهت آن را آماده ساز.
١٩٣ ١٠٣- الحذر الحذر ايّها المستمع و الجدّ الجدّ ايّها الغافل و لا ينبّئك مثل خبير. ٢ ٢٧٩ زنهار، زنهار اى شنونده، تلاش، تلاش، اى بىخبر هيچ كس جز شخص آگاه، تو را از حقايق با خبر نمىسازد ١٩٤ ١٠٤- الا عامل لنفسه قبل يوم بؤسه. ٢ ٣٢٩ هان آيا كسى نيست كه پيش از رسيدن روز سختى براى آن كار كند ١٩٥ ١٠٥- الا و قد امرتم بالظّعن و دللتم على الزّاد فتزوّدوا من الدّنيا ما تحوزون به انفسكم غدا. ٢ ٣٣٩ آگاه باشيد كه به راستى فرمان كوچ كردن شما صادر شده، و به زاد و توشه راهنمايى شدهايد، از اين دنيا توشهاى برگيريد كه فرداى قيامت خود را بدان حفظ كنيد.
١٩٦ ١٠٦- الا فاعملوا عباد اللَّه و الخناق مهمل و الرّوح مرسل، في قنية الارشاد و راحة الاجساد و مهل البقيّة و انف المشيّة و انظار التّوبة و انفساح الحوبة، قبل الضّنك و المضيق و الرّدع و الزّهوق، قبل قدوم الغائب المنتظر و اخذة العزيز المقتدر. ٢ ٣٤٨ هان اى بندگان خدا كار كنيد تا ريسمانهاى مرگ بر گلوى شما نيفتاده، و روح شما آزاد است براى بدست آوردن كمالات، و بدنها آسوده است، و مهلت داريد، و جاى تصميم و مهلت توبه و بازگشت از گناه باقى است، و پيش از آنكه در شدت تنگناى وحشت و ترس و اضمحلال و نابودى قرار گيريد، و قبل از آنكه مرگى كه در انتظار شما است فرا رسد، و دست قدرت عزيز قدرتمند شما را دريابد. ١٩٧ ١٠٧- انّ النّفس الّتى تجهد في اقتناء الرّغائب الباقية، لتدرك طلبها و تسعد في منقلبها. ٢ ٥٣٧ به راستى آن جانى كه تلاش مىكند براى كسب چيزهاى مرغوب ماندنى، بدانها مىرسد و در بازگشتگاه خود نيكبخت
مىگردد.
١٩٨ ١٠٨- انّ لكم نهاية فانتهوا الى نهايتكم، و انّ لكم علما فانتهوا بعلمكم. ٢ ٥٢٨ به راستى كه شما را سرانجامى است پس برسيد به سرانجامتان، و به راستى كه شما را راهنمايى است پس برسيد به راهنماى خود.
١٩٩ ١٠٩- اين تتيه بكم الغياهب و تختدعكم الكواذب. ٢ ٣٦٢ كجا (و چرا) تاريكيهاى گمراهى شما را سرگردان مىكند، و دروغها شما را فريب مىدهد.
٢٠٠ ١١٠- انّكم الى الاهتمام بما يصحبكم الى الآخرة احوج منكم الى كلّ ما يصحبكم من الدّنيا. ٣ ٦٢ به راستى كه شما به همت گماردن بدانچه بايد در آخرت همراه شما باشد، از همه آنچه در دنيا همراه شما است نيازمندتر هستيد.
٢٠١ ١١١- انّكم الى عمارة دار البقاء أحوج منكم الى عمارة دار الفناء.
٣ ٦٣ به راستى كه شما به آباد كردن سراى ماندنى و پايدار از آباد كردن سراى ناپايدار نيازمندتر هستيد.
٢٠٢ ١١٢- انّكم انّما خلقتم للآخرة لا للدّنيا، و للبقاء لا للفناء. ٣ ٦٦ به راستى كه شما براى آخرت آفريده شدهايد نه براى دنيا، و براى ماندن خلق شدهايد نه براى فانى شدن.
٢٠٣ ١١٣- انّكم ان رغبتم الى اللَّه غنمتم و نجوتم، و ان رغبتم الى الدّنيا خسرتم و هلكتم. ٣ ٦٨ به راستى كه شما اگر به سوى خدا راغب شديد غنيمت برده و نجات يافتهايد، و اگر به دنيا رغبت كرديد زيان كرده و هلاك گشتهايد.
٢٠٤ ١١٤- انّما خلقتم للبقاء لا للفناء و انّكم في دار بلغة و منزل قلعة. ٣ ٧٥ جز اين نيست كه شما براى ماندن آفريده شدهايد نه براى فانى شدن، و شما در خانه عاريت و منزلگاهى هستيد كه بايد توشه از آن برگيريد و از آن كوچ كنيد.
٢٠٥ ١١٥- انّما المرء مجزىّ بما أسلف و قادم على ما قدّم. ٣ ٨٥ جز اين نيست كه آدمى كيفر شود بدانچه انجام داده، و در آيد بر آنچه از پيش تهيه كرده.
٢٠٦ ١١٦- انّما حظّ أحدكم من الارض ذات الطّول و العرض، قيد قدّه متعفّرا على خدّه. ٣ ٨٦ جز اين نيست كه بهره هر يك از شما از زمين با اين طول و عرض جز به اندازه قامت او نيست كه در روى خاك بر گونهاش غلطيده باشد.
٢٠٧ ١١٧- تخفّفوا فانّ الغاية أمامكم و السّاعة من ورائكم تحدوكم. ٣ ٢٩١ سبكبار شويد كه سرانجام كار پيش روى شما است، و قيامت از پشت سر، شما را به پيش مىراند.
٢٠٨ ١١٨- انّما الدّنيا دار ممرّ و الآخرة دار مستقرّ، فخذوا من ممرّكم لمستقرّكم و لا تهتكوا استاركم عند من يعلم اسراركم. ٣ ٨٧ جز اين نيست كه دنيا خانه گذر است و آخرت خانه پا برجا، از اين خانه گذرا براى آن خانه پا برجا توشه برگيريد، و پردههاى خود را نزد كسى كه اسرار درونى شما را مىداند، ندريد.
٢٠٩ ١١٩- اذا أعرضت عن دار الفناء و توّلّهت بدار البقاء فقد فاز قدحك، و فتحت لك ابواب النّجاح و ظفرت بالفلاح. ٣ ١٧٦ هر گاه از خانه فانى دنيا روى بگردانى و به خانه ماندنى آخرت شيفته گردى، بدانكه در اين مسابقه برنده شدهاى و درهاى رستگارى بر تو گشوده شده و به فلاح دست يافتهاى.
٢١٠ ١٢٠- بادروا قبل قدوم الغائب المنتظر. ٣ ٢٤٣ پيشى گيريد قبل آمدن پنهان از نظرى كه چشم به راهش هستيد (يعنى مرگ).
٢١١ ١٢١- بادروا قبل أخذة العزيز المقتدر. ٣ ٢٤٤ پيشى گيريد پيش از اين كه خداى عزيزقدرتمند شما را برگيرد.
٢١٢ ١٢٢- بادروا قبل الضّنك و المضيق.
٣ ٢٤٤ پيشى گيريد قبل از سختى و تنگى راه.
٢١٣ ١٢٣- بادروا قبل الرّوع و الزّهوق.
٣ ٢٤٤ پيشى گيريد قبل از ترسيدن و بيرون رفتن جان.
٢١٤ ١٢٤- بادروا في مهل البقيّة و انف المشيّة و انتظار التّوبة و انفساح الحوبة. ٣ ٢٤٤ پيشى گيريد در مهلت باقيمانده و زمان تصميم گيرى و انتظار توبه و بازگشت از گناه.
٢١٥ ١٢٥- بادروا و الابدان صحيحة و الالسن مطلقة و التّوبة مسموعة و الاعمال مقبولة. ٣ ٢٤٥ پيشى گيريد در حالى كه بدنها سالم و زبانها باز، و توبه قابل پذيرش، و عملها مورد قبول است.
٢١٦ ١٢٦- بادروا آجالكم بأعمالكم و ابتاعوا ما يبقى لكم بما يزول عنكم.
٣ ٢٤٦ پيشى گيريد با عمرهاى خويش به عملهاتان، و بخريد آنچه را از عمرتان باقى مانده به وسيله آنچه از دست شما مىرود.
٢١٧ ١٢٧- بادروا الموت و غمراته و مهّدوا له قبل حلوله و اعدّوا له قبل نزوله. ٣ ٢٤٧ پيشى گيريد بر مرگ و سختىهاى آن، و آماده كنيد خود را براى آن پيش از رسيدنش، و آماده شويد براى مرگ پيش از فرود آمدنش.
٢١٨ ١٢٨- بادروا في فينة الارشاد و راحة الأجساد و مهل البقيّة و انف المشيّة. ٣ ٢٤٧ پيشى گيريد در هنگام راهنمايى و آسودگى بدنها، و مهلت باقيمانده و هنگام تصميم گيرى.
٢١٩ ١٢٩- بادروا أعمالكم و سابقوا آجالكم، فانّكم مدينون بما أسلفتم
و مجازون بما قدّمتم، و مطالبون بما خلّفتم. ٣ ٢٤٨ پيشى گيريد به انجام اعمال خود و سبقت گيريد بر مرگهاى خود كه به راستى شما كيفر داده مىشويد به آنچه از پيش انجام دادهايد، و پاداش داده خواهيد شد به آنچه فرستادهايد، و باز خواست شويد از آنچه به جاى گذاردهايد.
٢٢٠ ١٣٠- بادروا الامل و سابقوا هجوم الاجل فانّ النّاس يوشك ان ينقطع بهم الامل فيرهقهم الاجل. ٣ ٢٤٨ پيشى گيريد بر آرزو و سبقت گيريد بر هجوم أجل، كه به راستى مردم به بريده شدن آرزوها و فرا گرفتن اجلها نزديكند.
٢٢١ ١٣١- بادر غناك قبل فقرك، و حياتك قبل موتك. ٣ ٢٤٩ شتاب كن به بهره گرفتن از توانگرى خود پيش از فقر و ندارى، و از زندگى خود پيش از رسيدن مرگ.
٢٢٢ ١٣٢- بئس الاختيار التّعوّض بما يفنى عمّا يبقى. ٣ ٢٥٨ چه بد انتخابى است عوض گرفتن چيزى را كه فانى شود از آنچه به جاى مىماند.
٢٢٣ ١٣٣- بيعوا ما يفنى بما يبقى و تعوّضوا بنعيم الآخرة عن شقاء الدّنيا. ٣ ٢٦٩ بفروشيد آنچه را فانى شود به چيزى كه به جاى مىماند، و عوض بگيريد نعمتهاى آخرت را از سختى و بيچارگى دنيا.
٢٢٤ ١٣٤- تزوّدوا من ايّام الفناء للبقاء فقد دللتم على الزّاد و امرتم بالظّعن و حثثتم على المسير. ٣ ٢٩٤ توشه برگيريد از روزهاى فانى براى سراى پايدار، كه به راستى شما راهنمايى شدهايد بر توشه، و فرمان كوچ كردن در باره شما صادر شده، و به رفتن از اين جهان برانگيخته شدهايد.
٢٢٥ ١٣٥- تيسّر لسفرك و شم برق النّجاة و ارحل مطايا التّشمير. ٣ ٢٩٤ آسان شو براى سفر خود، و ديده خود را به جرقه برق نجات و رستگارى بدوز، و بار و بنه سفر را محكم بر پشت مركب خود ببند.
٢٢٦ ١٣٦- تزوّدوا من الدّنيا ما تحوزون به أنفسكم غدا و خذوا من الفناء للبقاء. ٣ ٣٠٠ توشه برگيريد از دنيا به چيزى كه فرداى قيامت خود را بدان حفظ كنيد، و از سراى فانى براى سراى باقى ساز و برگى تهيه كنيد.
٢٢٧ ١٣٧- تنفّسوا قبل ضيق الخناق و انقادوا قبل عنف السّياق. ٣ ٣٠٢ پيش از آنكه مرگ گلويتان را بفشارد آسوده نفس بكشيد (و كار كنيد)، و پيش از سختى جان كندن فرمان بريد.
٢٢٨ ١٣٨- توقّ سخط من لا ينجيك الّا طاعته، و لا يرديك الّا معصيته، و لا يسعك الّا رحمته، و التجىء اليه و توكّل عليه. ٣ ٣١٠ بپرهيز از خشم كسى كه نجات ندهد تو را مگر فرمانبرداريش، و نابودت نكند مگر نافرمانيش، و تو را فرا نگيرد جز رحمت او، و به او پناه بر، و بر او توكل كن.
٢٢٩ ١٣٩- ثواب الآخرة ينسى مشقّة الدّنيا. ٣ ٣٤٨ پاداش آخرت به فراموشى سپارد سختى دنيا را.
٢٣٠ ١٤٠- ثوبوا من الغفلة، و تنبّهوا من الرّقدة، و تأهّبوا للنّقلة، و تزوّدوا للرّحلة. ٣ ٣٤٩ از بىخبرى باز گرديد، و از خواب (غفلت) بيدار شويد، و براى جا به جا شدن آماده شويد، و براى رفتن توشه برگيريد.
٢٣١ ١٤١- ثوب العمل يخلّدك و لا يبلى و يبقيك و لا يفنى. ٣ ٣٥٠ جامه عمل (صالح) تو را پاينده مىدارد و كهنه نشود، و تو را باقى دارد و فانى نشود.
٢٣٢ ١٤٢- ثابروا على اغتنام عمل لا يفنى ثوابه. ٣ ٣٥١ مداومت كنيد بر غنيمت بردن عملى كه پاداشش از ميان نرود.
٢٣٣ ١٤٣- ثابروا على الاعمال الموجبة لكم الخلاص من النّار و الفوز بالجنّة.
٣ ٣٥١مداومت كنيد بر اعمالى كه سبب رهايى شما از دوزخ و رستگارى به بهشت گردد.
٢٣٤ ١٤٤- خذ ممّا لا يبقى لك و لا تبقى له، لما لا تفارقه و لا يفارقك. ٣ ٤٦٤ توشه بر گير از آنچه براى تو مىماند ولى تو براى آن نخواهى ماند، براى آنچه از آن جدا نخواهى شد و آن نيز از تو جدا نگردد.
٢٣٥ ١٤٥- خذوا من أجسادكم تجودوا بها على أنفسكم، و اسعوا في فكاك رقابكم قبل ان تغلق رهائنها. ٣ ٤٥٠ برگيريد از بدنهاتان و بخشش كنيد آنها را به جانهاى خود، و تلاش كنيد در آزاد كردن گردنهاى خود پيش از آنكه گروهاى آن بسته شود. ٢٣٦ ١٤٦- خذوا مهل الايّام، و حوطوا قواصى الاسلام، و بادروا هجوم الحمام. ٣ ٤٤٨ مهلت هاى روزگار را برگيريد (و از آن استفاده كنيد) و سر حدّات اسلام را نگهبانى كنيد، و بر رسيدن ناگهانى مرگ سبقت جوييد.
٢٣٧ ١٤٧- خذ ممّا لا يبقى لك لما يبقى لك و لا يفارقك. ٣ ٤٤٠ توشه برگير از آنچه براى تو به جاى نماند، براى آنچه برايت بماند و از تو جدا نشود.
٢٣٨ ١٤٨- حقّ على العاقل العمل للمعاد و الاستكثار من الزّاد. ٣ ٤١١ بر شخص عاقل لازم و حقّ است كه براى معاد خود كار كند و توشه بسيار برگيرد.
٢٣٩ ١٤٩- رحم اللَّه امرء اغتنم المهل و بادر العمل و اكمش من وجل. ٤ ٤٣ خدا رحمت كند آنكه مهلت را غنيمت شمرده، و مبادرت به عمل جسته، و از ترس (براى تلاش و كار) دامن به كمر زده است.
٢٤٠ ١٥٠- رحم اللَّه امرء بادر الاجل و اكذب الامل و أخلص العمل. ٤ ٤٤
خدا رحمت كند كسى را كه بر اجل پيشى گيرد، و آرزو را دروغگو داند و عمل خود را خالص گرداند.
٢٤١ ١٥١- رحم اللَّه امرء أخذ من حياة لموت، و من فناء لبقاء، و من ذاهب لدائم. ٤ ٤٦ خدا رحمت كند كسى را كه توشه برگيرد از زندگى براى مرگ، و از فنا براى بقا، و از لذت رفتنى براى نعمت ماندنى و ابدى.
٢٤٢ ١٥٢- دعاكم ربّكم سبحانه فنفرتم و ولّيتم، و دعاكم الشّيطان فاستجبتم و أقبلتم. ٤ ٢٥ پروردگارتان شما را خواند، ولى شما رميده و پشت كرديد، اما شيطان شما را خواند او را اجابت كرده و به سويش روى آورديد.
٢٤٣ ١٥٣- سابقوا الاجل و احسنوا العمل تسعدوا بالمهل. ٤ ١٥٢ سبقت گيريد بر اجل و نيكو گردانيد عمل را تا در سبقت به كار خير نيكبخت شويد.
٢٤٤ ١٥٤- طوبى لمن سعى في فكاك نفسه قبل ضيق الانفاس و شدّة الابلاس.
٤ ٢٤١ خوشا به حال كسى كه تلاش مىكند در آزادى خويش، پيش از تنگى نفسها و سختى سرگردانىها (در هنگام مرگ).
٢٤٥ ١٥٥- دعاكم اللَّه سبحانه الى دار البقاء و قرارة الخلود و النّعماء و مجاورة الانبياء و السّعداء، فعصيتم و اعرضتم، و دعتكم الدّنيا الى قرارة الشّقاء و محلّ الفناء و انواع البلاء و العناء، فأطعتم و بادرتم و اسرعتم.
٤ ٢٥ خداى سبحان شما را به سراى ماندنى و قرارگاه ابدى، و نعمت، و همسايگى پيامبران و نيكبختان خواند، امّا شما نافرمانى كرده و روى گردانديد، ولى دنيا شما را به قرارگاه بدبختى و جايگاه فانى و انواع بلا و گرفتارى دعوت كرد، و شما اطاعتش كرده و پيشى گرفته و به سويش شتافتيد.
٢٤٦ ١٥٦- ذر ما قلّ لما كثر، و ما ضاق لما اتّسع. ٤ ٣٣
واگذار اندك را براى بسيار، و اين جهان تنگ را براى آخرت وسيع و پهناور.
٢٤٧ ١٥٧- سارعوا الى الطّاعات و سابقوا الى فعل الصّالحات، فان قصّرتم فايّاكم و ان تقصّروا عن اداء الفرائض. ٤ ١٤٩ بشتابيد به سوى طاعتهاى پروردگار، و پيشى گيريد به انجام كارهاى شايسته، و اگر در اين باره كوتاهى كنيد سخت بپرهيزيد از اين كه در انجام واجبات كوتاهى كنيد.
٢٤٨ ١٥٨- شغل من الجنّة و النّار أمامه.
٤ ١٨٦ (به دنيا) سرگرم شده كسى كه بهشت و دوزخ را در پيش رو دارد.
٢٤٩ ١٥٩- شوّقوا أنفسكم الى نعيم الجنّة تحبّوا الموت و تمقتوا الحياة.
٤ ١٨٧ آرزومند كنيد جانهاى خود را به سوى نعمت بهشت، تا مرگ را دوست بداريد و زندگى را دشمن داريد.
٢٥٠ ١٦٠- طوبى لمن ذكر المعاد فاستكثر من الزّاد. ٤ ٢٤١ خوشا به حال كسى كه به ياد معاد و رستاخيز افتاده و توشه خود را براى آن روز بسيار كرده است.
٢٥١ ١٦١- طوبى لمن بادر الاجل و اغتنم المهل و تزوّد من العمل. ٤ ٢٤٧ خوشا به حال كسى كه بر اجل خويش پيشى گرفته، و مهلتها را غنيمت شمرده، و از عمل توشه برگرفته است.
٢٥٢ ١٦٢- طوبى لمن خاف العقاب و عمل للحساب، و صاحب العفاف و قنع بالكفاف، و رضى عن اللَّه سبحانه.
٤ ٢٤٧ خوشا به حال كسى كه از عقاب الهى بترسد و براى حساب و باز پرسى كار كند، و با پاكدامنى همراه شود، و به كفاف زندگى قناعت كند و از خداى سبحان راضى باشد.
٢٥٣ ١٦٣- عليك بحسن التّأهّب و الاستعداد و الاستكثار من الزّاد.
٤ ٢٩٥بر تو باد كه به خوبى براى آخرت آماده شده و توشه بسيار برگيرى.
٢٥٤ ١٦٤- عجبت لغفلة ذوى الالباب عن حسن الارتياد و الاستعداد للمعاد.
٤ ٣٣٩ در شگفتم از بىخبرى خردمندان از اين كه براى روز رستاخيز طلب نيكو كنند و خود را آماده نمايند.
٢٥٥ ١٦٥- عجبت لمن عرف ربّه كيف لا يسعى لدار البقاء. ٤ ٣٤٠ در شگفتم از كسى كه پروردگار خود را شناخته چگونه براى سراى ماندنى كوشش نمىكند.
٢٥٦ ١٦٦- عجبت لمن عرف انّه منتقل عن دنياه كيف لا يحسن التّزوّد لاخراه. ٤ ٣٤٣ در شگفتم از كسى كه مىداند از دنيا نقل مكان مىكند، چگونه براى آخرت خويش توشه نيكو بر نگيرد.
٢٥٧ ١٦٧- في العمل لدار البقاء ادراك الفلاح. ٤ ٣٩٤ رسيدن به رستگارى در اين است كه براى سراى ماندنى آخرت كار كنند.
٢٥٨ ١٦٨- من اغبن ممّن باع البقاء بالفناء. ٥ ٣٠٩ چه كسى مغبونتر و فريب خوردهتر است از آنكه سراى باقى را به خانه فانى فروخته است ٢٥٩ ١٦٩- من رغب فيما عند اللَّه كثر سجوده و ركوعه. ٥ ٤٥٠ كسى كه علاقهمند باشد بدانچه در پيشگاه خدا است، سجده و ركوعش بسيار باشد.
٢٦٠ ١٧٠- فليصدق رائد أهله و ليحضر عقله و ليكن من أبناء الآخرة، فمنها قدم و اليها ينقلب. ٤ ٤١٨ بايد ديدهبان جمعيت به افراد خود راست گويد و عقل خود را حاضر كند، و بايد از فرزندان آخرت باشد، زيرا از آنجا آمده و بدانجا باز خواهد گشت.
٢٦١ ١٧١- ما قدّمت اليوم تقدم عليه غدا، فامهد لقدمك و قدّم ليومك.
٦ ٨٢ آنچه را امروز از پيش فرستى فرداى قيامت بر آن درخواهى آمد، پس جايى را براى جاى پاى خويش آماده كن، و (چيزى را) براى روز (وا نفساى) خود از پيش فرست.
٢٦٢ ١٧٢- ما آنسك ايّها الانسان بهلكة نفسك أما من دائك بلول ام ليس لك من نومتك يقظة، أما ترحم من نفسك ما ترحم من غيرك. ٦ ١٠٣ اى انسان چه چيز تو را به هلاكت نفس خويش علاقهمند كرده آيا درد تو را بهبود نخواهد بود آيا خواب تو را بيدارى نيست آيا همان گونه كه بر ديگران رحم مىكنى بر خويشتن رحم نمىكنى
٢٦٣ ١٧٣- ما صبّرك ايّها المبتلى على دائك و جلّدك على مصائبك و عزّاك عن البكاء على نفسك. ٦ ١٠٤ چه چيز تو را اين گونه بر درد خويش شكيبا كرده، اى گرفتار بلا و چه دلير كرده بر مصيبتهايت، و تسلّى داده تو را از گريه بر خويش
٢٦٤ ١٧٤- ما المغبوط الّذى فاز من دار البقاء ببغيته كالمغبون الّذى فاته النّعيم بسوء اختياره و شقاوته. ٦ ١٠٦ آن كسى كه در سراى جاويدان به آرمان خويش رسيده و مورد غبطه و آرزوى ديگران است، همانند آن مغبونى نيست كه در اثر انتخاب بد و بدبختى خود نعمتهاى ابدى را از دست داده است.