۱۴. شفاعت
یكى از ابعاد معارف روزه، مسئله شفاعت است. در جاى جاى ادعیه مربوط به ماه مبارك، به گونه اى مستقیم و غیر مستقیم سخن از غفران طلبى، آمرزش خواهى و شفاعت جویى است. از این رو در این ماه، این بخش از معارف روزه نیز باید مورد توجه قرار گیرد. در دعاى معروف جوشن كبیر كه در شب هاى قدر قرائت آن توصیه شده، در بند ۲۷ آمده است: «یا أشفع الشافعین
؛ اى شافع ترین شفاعت كنندگان؛ و در جاى دیگر این دعا سخن از شفیع، شافع، مشفوع و شفاعت است.»
طلب غفران، مسئله مهم دیگرى را به همراه دارد، و آن مسئله شفاعت خواهى است. این مسئله به نوبه خود، بیش از سایر مسائل در فرهنگ ماه مبارك رمضان مى درخشد و معارف این ماه از آن سخن مى گوید. شفاعت، داراى عرصه هاى مختلفى است از جمله اینكه شفاعت كننده و شفاعت شونده چه كسانى هستند؟
شفاعت كننده:
در پاسخ این پرسش باید گفت: هر كسى نمى تواند به مقام شفاعت نائل آید و از دیگران شفاعت كند، بنابراین شفیعان راستین عبارت اند از:
الف.خدا
: شفاعت از آن خداست:(
قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا
)
؛ بگو شفاعت همه خلقان با خداست.
ب.شفیع مأذون
: خداوند شفاعت كسانى را كه به آنان اذن شفاعت داده است، مى پذیرد. قرآن كریم مى فرماید: كه را این جرأت است كه در پیشگاه او به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او.
همچنین در جاى دیگر مى فرماید: و شفاعت كسى هم جز آنكه خدا به او اذن شفاعت داده سودمند نیست.
از آیات فوق به خوبى این حقیقت استفاده مى شود كه شفاعت از آن خداست، و هیچ كس نمى تواند شفاعت كند، مگر آن كسى كه خدا به وى اذن داده باشد.
شافعان مأذون از جانب خداوند عبارتند از:
قرآن
: پیامبرصلىاللهعليهوآله
فرمود:
قرآن شفاعت كننده اى است كه شفاعت وى پذیرفته مى شود و شكایت كننده اى است كه شكایت او در پیشگاه خدا مورد رسیدگى قرار مى گیرد. همچنین آن حضرت فرمود:
قرآن را فرا بگیرید؛ زیرا قرآن در قیامت از پیروان خود و كسانى كه آن را بیاموزند و به آن عمل نماید شفاعت خواهد كرد.
پیامبران و امامان
: امام باقرعليهالسلام
مى فرماید:
بدون تردید پیامبر اكرمصلىاللهعليهوآله
درباره امت خود و ما هم درباره شیعیان خود شفاعت مى كنیم.
پیامبر اكرمصلىاللهعليهوآله
فرمود:
بدون شك شفاعت من براى كسانى است كه داراى گناهان كبیره اند.
علما و شهدا و صالحان
: پیامبرصلىاللهعليهوآله
فرمود: سه گروه شفاعت مى كنند؛ انبیاء علماى ربانى و شهدا، البته شفاعت اینان در پیشگاه خدا پذیرفته است.
در رهنمودى از امام صادقعليهالسلام
آمده است: امامان و صدیقین از مؤمنین از جمله شفاعت كنندگان در قیامت هستند.
غزالى در احیاء العلوم یادآور مى شود: هنگامى كه مقرر شد، برخى از مؤمنان به جهت برخى از معصیتها داخل جهنم شوند، پروردگار، طبق فضل و رحمت خویش، شفاعت را درباره آنان مى پذیرد و در این رابطه، انبیاء صدیقین، علما و صالحان امت و هر كس كه در پیشگاه خداوند آبرویى دارد، به شفاعت از اهل بیت و نزدیكان و آشنایان خود مى پردازد.
عبادات و اعمال صالح
: عبادات و اعمال نیك، از جمله شفاعت كنند گانند و در این باره نصوص و احادیث فراوانى در دست است كه به نقل یك مورد از نهج البلاغه بسنده مى كنیم. علىعليهالسلام
مى فرماید:
خود را با اطاعت از خدا بیارایید و آن را شفیع واسطه اى در جهت دستیابى به خواسته هاى خود برگزینید.
شفاعت شونده:
كسانى هستند كه به مقام ارتضا نائل شده باشند، اعم از آنكه در زندگى همواره، در شمار اهل ایمان بوده اند و یا آنكه از راه توبه و بازگشت از گناه بدین مقام رسیده باشند و یا آنكه داراى مایه هاى درونى قابل قبول در پیشگاه خدا بوده و به خاطر آن مورد شفاعت قرار گرفته اند، گرچه هنوز توبه نكرده باشند.
از آیه شریفه:(
و لا یشفعون الا لمن الرتضى
)
؛ به دست مى آید كه، شفاعت تنها شامل كسانى مى شود كه به مقام ارتضا نائل آمده باشند. بر این اساس امام صادقعليهالسلام
در ضمن دستور العملى كه براى جمعى از مؤمنین نوشتند، این نكته را متذكر شدند كه:
كسى كه دوست دارد تا شفاعت شافعان براى او سودمند باشد، باید بكوشد تا رضاى الهى را در زندگى به دست آورد.
همچنین امیرالمؤمنینعليهالسلام
در این راستا فرمودند: مطیع پیامبران الهى و تسلیم دستورات و تعالیم آنها باشید تا از شفاعت آنان برخوردار گردید.
بعضى از مفسران مى گویند كه: مقام ارتضاء غیر از توبه و ترك گناه است. ایشان مى گویند: آنگاه كه شفاعت كنندگان از صاحبان كبیره و صغیره راضى باشند، شفاعت انجام مى گیرد گرچه در دنیا توبه نكرده باشند، لكن بعضى از اهل نظر مى گویند: اگر توبه نكرده باشند. مشمول شفاعت نخواهند گشت؛ یعنى توبه كننده مستحق شفاعت و آمرزش است.
به طور كلى گناهكارانى شفاعت مى شوند كه خطا و گناهان آنان اصل ایمان و ولایت آنان را به خطر نیفكنده باشد، بنابراین گناهانى همچون: كفر، شرك، انحراف از خط ولایت باعث مى گردد تا آدمى مشمول شفاعت نگردد. قرآن در این باره مى فرماید: مشمول شفاعت نمى شوند مگر كسانى كه داراى عهد الهى باشند.
با توجه به آیه فوق، كسى از شفاعت برخوردار مى شود كه عهد الهى را از دست نداده باشد طبق برخى از نصوص، مراد از عهد، ایمان خالص و اعتقاد به ولایت علىعليهالسلام
است.
آرى، همچنان كه یادآور شدیم، شفاعت، شامل هر كسى نمى شود، به عبارت دیگر هر نوع گناه و اشتباهى مورد شفاعت قرار نمى گیرد؛ مثلا: كفر و شرك از جمله گناهانى هستند كه اهل خود را از شفاعت محروم مى كنند، همچنان كه عدم ولایت امیرالمؤمنینعليهالسلام
انسان را به چنین سرنوشتى دچار مى كند.
زمخشرى در ذیل آیه(
فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ
)
؛ مى نویسد: هنگامى كه مرگ تكذیب كنندگان كفار فرا رسید، هیچ شفاعتى از هیچ شفیعى اعم از فرشتگان و پیامبران، در حق آنان سود نبخشد. و یادآور مى شود: شفاعت شامل كسانى مى شود كه مورد رضایت خدا و داراى ایمان باشند، لذا كفار از نعمت شفاعت محروم مى شوند.
سپس مى افزاید: شفاعت در آن روز، بر درجات كسانى كه مورد رضایت خدا هستند، مى افزاید.
گنهكاران:
گنهكاران دو دسته اند: دسته اى از آنان پیش از ورود به جهنم مورد شفاعت قرار مى گیرند؛ و دسته اى دیگر پس از دخول به جهنم، مورد شفاعت واقع شده و آزاد مى گردند؛ این دسته در میان بهشتیان، شناخته مى شوند و به ایشان جهنمیان گویند.
در حدیث آمده است:
گروهى از اهل جهنم با شفاعت من از آتش آزاد مى گردند و آنان را اهل جهنم مى خوانند.
اثر تربیتى اعتقاد به شفاعت در زندگى:
اثر اعتقاد به شفاعت در زندگى دنیوى و اخروى قابل انكار نیست؛ همچنانكه اثر این اعتقاد در زندگى فردى و اجتماعى آدمى نیز غیر قابل انكار است.
الف. اعتقاد به شفاعت باعث از بین رفتن بیمارى یأس مى شود كه از بزرگترین و فراگیرترین بیماریهاى روانى در میان بشر مى باشد. وقتى انسان مأیوس همه درها را به روى خود بسته مى بیند، به انواع بیماریهاى روانى مبتلا مى شود، اما وقتى راه چاره وجود داشته و بداند درهایى به روى وى باز است، هرگز مأیوس نمى شود.
ب. اعتقاد به شفاعت، انگیزه اى است براى روى آوردن به توبه و جبران خطاها و اشتباهات گذشته، و این یكى از بهترین راه هاى رهایى از ظلمات و اقدام و پرداختن به نیكی هاست.
ج. اعتقاد به شفاعت، عامل توجه مردم به اسوه هاى هدایت، تقوا و طهارت دل كه به عنوان شفیع معرفى شده اند مى باشد.
د. اعتقاد به شفاعت و توجه به مقام منیع شفاعت كنندگان باعث مى شود كه انسان به گونه اى عمل كند كه به این مقام نائل شده و بتواند از دیگران شفاعت نماید.
علامه حسن زاده آملى در حاشیه خود بر كشف المراد نوشته علامه حلى؛، مى نویسد: آنچه كه در پرتو شفاعت به دست مى آید، آن است كه انسان با ایمان در این دنیا به خاطر تبعیت از سیره شفیع، در مزرعه نفس خود، چیزهایى را به دست مى آورد كه در قیامت نتیجه آن را مى یابد.
فلسفه شفاعت:
مطلب این بخش را با این سؤ ال آغاز مى كنیم كه چرا خدا بدون واسطه شدن شفیع. و به طور مستقیم الطاف خویش را شامل حال انسان نمى كند؟
اولا؛ شفاعت نوعى پاداش است كه خداوند براى صالحان منظور داشته است. مفسران، مراد از مقام محمود در آیه شریفه:(
عَسَىٰ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا
)
را شفاعت دانسته اند.
ثانیا؛ اذن شفاعت از سوى خدا براى بعضى از اولیاء الله به نوبه خود ارجاع دادن و فراخوانى مردم به سوى آنان اسوه هاى فضیلت و هدایت است.
اعتقاد به شفاعت بهترین راهى است كه انسان خود را همرنگ كسانى سازد كه مشمول لطف و نظر خداوند هستند، تا از شفاعت آنان بهره مند گردد.
ثالثا؛ اعتقاد به شفاعت، روح تسلیم و انقیاد در برابر رهبران الهى و تعالیم آسمانى را در شفاعت خواهان زنده مى كند.
رابعا؛ مسئله شفاعت اثر تربیتى ویژه اى نه تنها در شفاعت خواهان، بلكه در شفاعت كننده بر جاى مى نهد؛ یعنى شفاعت انگیزه اى است تا آدمى در پرتو انجام اعمال حسنه، به این مقام دست یابد؛ زیرا مقام شفاعت، بر اساس تفضل الهى براى اولیاء الله منظور گشته است.
علامه مجلسى؛ در اعتقادات مى نویسد: معناى شفاعت كبرى آن است كه ائمه معصومینعليهالسلام
در این عالم و در عالم آخرت، واسطه رسیدن فیوضات خداوندى و رحمتهاى قدسى قابلیت دارند و به طفیل ایشان، رحمت خدا به سایر موجودات افاضه مى شود، و همین، حكمت لزوم صلوات بر ایشان و توسل به آنها در هر حاجتى مى باشد، بدون تردید مبداء متعال، فیاض است و نیز محل، قابل است.
قابل ذكر است كه رحمت الهى، بر اساس نظام احسن طبق صلاح دید پروردگار متعال بدون نظام انجام نمى گیرد.
با توجه به مطالب و نكات فوق مسئله مغفرت الهى از طریق نفوس كامل و ارواح برتر انبیاء و اولیاء از همین نظر مورد ارزیابى قرار مى گیرد، بنابراین باید گفت: مغفرت الهى از راه واسطه تحقق مى یابد:
و شفاعت نیز یكى از مجارى فیض و لطف خداست.
شهید مطهرى مى نویسد: شفاعت همان مغفرت الهى است؛ زیرا هنگامى كه شفاعت به پروردگار متعال نسبت داده شود، مغفرت خوانده مى شود و آنگاه كه به وسائط و مجارى رحمت و فیض حق نسبت داده شود، شفاعت نامیده مى شود.
بنابراین هر شروطى كه براى شمول مغفرت و رحمت الهى مطرح است، براى شمول شفاعت نیز مطرح مى باشد.
كسى كه از شمول مغفرت و رحمت الهى محروم بماند، از شمول شفاعت نیز محروم مى باشد. همان گونه كه كفر، شرك و... مانع مغفرتند،
مانع شفاعت نیز مى باشند.
مشركان مكه معتقد بودند كه بتها شفیعان آنهایند؛ آنان بت را خدا نمى دانستند، ولى معتقد بودند كه بت ها مى توانند در اراده خدا دخالت كنند، و شفاعت نمایند. این عمل آنها بر خلاف توحید افعالى بود. بنابراین مشركان، از حیث خالقیت مشرك نبودند، بلكه از حیث ربوبیت مشرك بودند؛ زیرا اعتقاد داشتند:(
هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّهِ
)
؛ بر خلاف شفاعت مورد نظر مشركان مكه شفاعت مورد نظر ما، دخالت در ربوبیت خدا ندارد، بلكه همگام با قانون و نظام الهى است؛ قرآن مشركان مكه را به جرم این اعتقاد باطل و نادرست مورد نكوهش و ملامت قرار داده است.