چهره های درخشان سامرا

چهره های درخشان سامرا0%

چهره های درخشان سامرا نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: امام حسن عسکری علیه السلام

چهره های درخشان سامرا

نویسنده: علی ربانی خلخالی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 19112
دانلود: 3347

توضیحات:

چهره های درخشان سامرا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 25 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 19112 / دانلود: 3347
اندازه اندازه اندازه
چهره های درخشان سامرا

چهره های درخشان سامرا

نویسنده:
فارسی

بخش هشتم: آستان مقدسه سامرّا: از گذشته تا كنون

آستانه مقدسه سامرّا در گذشته

عمارت اول آستانه سامرّا

عمارت دوم آستانه سامرّا

عمارت سوم آستانه سامرّا

عمارت چهارم آستانه سامرّا

و...

آستانه مقدسه سامرّا در گذشته

آستانه مقدسه سامرّا مدفن مطهر دو پيشواى نور حضرت امام هادىعليه‌السلام و حضرت امام حسن عسكرىعليه‌السلام است.

همچنين مقبره نرجسعليها‌السلام همسر امام حسن عسكرىعليه‌السلام ، حكيمه خاتونعليها‌السلام ، حسين فرزند امام هادىعليه‌السلام ، جعفر كذاب(236) و ابوهاشم جعفرى در اين آستانه قرار دارد.

در ضلع غربى آستانه سرداب معروف به غيبة المهدى، محل غيبت كبرى حضرت مهدىعليه‌السلام امام دوازدهم شيعيان جهان واقع است.

عمارت اول آستانه سامرّا

اتفاق نظر كاملى است بين علماى فريقين كه حضرت امام هادىعليه‌السلام پس از شهادت در خانه خويش دفن گشت و حضرت اين خانه را از دليل، فرزند يعقوب نصرانى خريدارى فرموده بودند و چنانچه از متن روايات «كافى» و «ارشاد» و نيز كتب عامه استفاده مى گردد، اين خانه بسيار وسيع بوده و ظاهرا تمامى صحن شريف امروزى، خانه آن حضرت را در برمى گيرد.

در متون تاريخ چنين تصريح گشته كه پيكر مقدس حضرت امام هادىعليه‌السلام را در وسط حياط خانه خود دفن نمودند و پس از شهادت حضرت، مادر امام حسن عسكرىعليه‌السلام نيز در جنب قبر شريف پدرش به خاك سپردند.

ولى چون در اطراف آن پادگان نظامى بود شيعيان و محبين خاندان عصمت و نبوت مخفيانه به زيارت مى شتافتند و پنجره اى به سمت خيابان باز نموده بودند كه زايرين از آن پنجره زيارت مى كردند و داخل خانه نمى شدند.

البته توليت آن به دست شيعيان بود. حضرت امام حسن عسكرىعليه‌السلام داراى خادمى بود كه ساكن اين خانه بود و هر قسمت از اين خانه كه خراب مى گشت آن را مرمّت مى كرد و اين حالت تا سال 328 هجرى كه پايان عصر غيبت صغرى است، ادامه داشت.

عمارت دوم آستانه سامرّا

عمارت دوم آستانه سامرّا در سال 33 هجرى توسط ابومحمد الحسن مشهور به ناصرالدوله فرزند ابى الهيجاء عبدالله آل حمدان انجام شد.

ولى او اولين فرمانرواى شيعه بود كه حرم و گنبد بر مزار امام هادى و امام عسكرىعليهما‌السلام بنا كرد و بر شهر سامرّا حصار نهاد و منازلى در اطراف آستانه بنا نمود و شيعيان را تشويق به سكونت در آن سامان كرد و كوشش فراوانى در آبادانى شهر سامرّا كرد، ولى بر اثر جنگ هايى كه بين وى و معزالدوله بويه اى رخ داد، اكثر برنامه هاى عمرانى او ناتمام باقى ماند.

عمارت سوم آستانه سامرّا

در سال 377 هجرى ابى الحسين احمد بن بويه، پس از پيروزى بر ناصرالدوله آل حمدان و وقوع صلح بين او و ناصرالدوله وارد شهر سامرّا شد و اموال زيادى در عمران شهر صرف نمود. گنبد بزرگى بر مزار امام هادىعليه‌السلام و امام حسن عسكرىعليه‌السلام برآورد و حرم مجللى اطراف قبر مطهر تأسیس نمود و صحنى براى آستانه احداث كرد.

به دستور او ضريحى از چوب ساج ساخته و بر قبر مطهر نهادند و سرداب غيبة المهدىعليه‌السلام را كه حوض آب جارى در آن بود، با خاك پر نمودند و حقوق ماهانه از براى خدمه آستانه تعيين نمود و تمام تاسيسات ناصرالدوله آل حمدان را به اتمام رساند.

عمارت چهارم آستانه سامرّا

عمارت چهارم آستانه عسكريينعليهما‌السلام به دست عضدالدوله بويه اى (م 372 ه) انجام گشت. عضدالدوله پس از ورود به بغداد و زيارت از عتبات مقدسه دستور داد تا تمام عمارت آنها را خراب كرده و طبق يك نقشه سنجيده، آستانه هاى كربلا، نجف، كاظميه و سامرّا را بنا نمايند.

تجديد بناى آستانه سامرّا از سال 367 تا 372 هجرى - كه سال وفات عضدالدوله بويه اى است - در نهايت شكوه و جلال و عظمت به اتمام رسيد و اين عظيم ترين عمارتى بود كه بر مزار عسكريينعليهما‌السلام بنا گشت و تا عصر حاضر پا برجا مى باشد.

وى هم چنين حصار محكمى جهت امنيت شهر سامرّا بنا كرد و خانه هايى در اطراف آستانه تأسیس نمود و حقوق مستمرى جهت خدمه آستانه تعيين كرد و كوشش فراوانى در آبادانى شهر سامرّا به خرج داد و اين همه باعث شد كه شيعيان از اطراف و اكناف به اين شهر هجرت كنند.

آستانه سامرّا در قرن پنجم هجرى

ابوالحرث ارسلان فرزند عبدالله بساسيرى در سال 450 هجرى بغداد را به تصرف خويش درآورد و دستور داد كه در اذان مساجد بغداد( حى على خيرالعمل ) را - كه در نزاع بين شيعه و سنى حذف شده بود - بگويند.

به گفته قاضى نورالله شوشترى: وى عمارتى عالى بر قبر منور امامين همامين، على الهادى و امام حسن بن علىعليهما‌السلام در سامرّا بنا نهاد و هدايايى به آستانه تقديم نمود.

در سال 495 هجرى قمرى سلطان بركيارق سلجوقى توسط وزير خويش مجدالدوله درهاى آستانه را تجديد نمود و تعميراتى توسط ناصربالله، خليفه عباسى در آستانه انجام گرفت كه از آن جمله در سرداب غيبت حضرت المهدىعليه‌السلام مى باشد كه تا عصر حاضر باقى است و تاريخ 606 هجرى قمرى و بعضى از آيات و نقش هاى ديگر بر آن نمايان است.

آستانه سامرّا در قرن هفتم

در سال 640 هجرى بر اثر سقوط شمع بزرگى كه حرم شريف را روشن مى كرد، آتش سوزى در حرم رخ داده و ضريحى كه بساسيرى در سال 450 هجرى قمرى به آستانه عسكريينعليهما‌السلام اهدا نموده بود، دچار حريق گشت.

سپس خليفه عباسى، المستنصر بالله جبران خسارات وارده به عمارت آستانه مقدسه و دو ضريح شريف نموده و آنها را به زيباترين شكل خود بازگرداند.

آستانه سامرّا در قرن هشتم

پس از تأسیس دولت جلايريان در ايران به دست شيخ حسن ايلكانى در سال 740 هجرى قمرى، همو تعميرات وسيعى در آستانه عسكريينعليهما‌السلام به سال 750 هجرى قمرى انجام داد كه شامل گنبد، گلدسته ها، حرم و رواق هاى مطهر آستانه مى شد و همچنين ضريح مطهر را تزئين كرد و در خارج از شهر، محلى را جهت دفن اموات اختصاص داد و دستور داد تا ديگر در صحن مطهر كسى را دفن نكنند.

آستانه سامرّا در قرن صفويه

پس از به قدرت رسيدن سلسله صفويه در ايران، شاه اسماعيل صفوى در روز 25 جمادى الثانى سال 914 قمرى به عنوان فاتح بغداد وارد اين شهر گشت و شيعيان عراق از وى استقبال نمودند.

سپس راهى كربلا و نجف شد و بعد به سمت كاظميه و سامرّا شتافت و هداياى ارزنده اى به عتبات مقدسه اهدا كرد، و در سامرّا تمام حرم و رواق هاى اين آستانه را با فرش هاى ابريشمى مفروش ساخت. قنديل هاى طلا و نقره به حرم آستانه اهدا كرد و دستور تعميرات اين آستانه را صادر نمود.

وى پس از مراجعت از زيارت عتبات مقدسه تعيين نمود و دستور داد كه درودگران، مهندسان و معماران را از اطراف و اكناف بلاد جمع كنند تا شش عدد صندوق خاتم داراى نقش هاى خطايى و اسليمى در نهايت ابداع و استوارى بسازند و آنها را در حرم آستانه هاى مشرف بگذارند.

آتش سوزى دوم آستانه سامرّا

در سال 1106 هجرى قمرى فتنه بزرگى در سامرّا از طرف سلاطين عثمانى به راه افتاد و اكثر شيعيان را قتل عام نمودند، چنان كه شهرت دارد، يك نفر از شيعيان در شهر سامرّا نماند و از روى سهو يا عمد آستانه مقدس سامرّا را آتش زدند.

موقعى كه اين خبر موحش به اصفهان رسيد، شاه سلطان حسين صفوى دخالت نمود و جمعى از علما و اعيان اصفهان را به سامرّا گسيل داشت كه تمام خرابى ها را ترميم نمودند و تزيين و تعميرات وسيعى را در آستانه انجام دادند.

وى ضريحى از فولاد به حرم مطهر اهدا نمود و صندوق مطهر را تعمير كرد و كف حرم شريف و صحن را با سنگ مرمر مفروش ساخت.

آستانه سامرّا در عصر نادرشاه

در سال 1156 هجرى قمرى هنگامى كه نادرشاه افشار به زيارت عتبات مقدسه عراق شتافت؛ تعميراتى در آستانه سامرّا انجام داد.

همچنين همسر وى، رضيه بيگم، دختر شاه سلطان حسين صفوى كاشيكارى هاى صحن و گنبد مطهر را ترميم نمود.

آستانه سامرّا در قرن سيزده هجرى

در مطلع قرن سيزدهم هجرى تعميرات آستانه سامرّا توسط احمدخان برمكى آل دنبلى، از امراى آذربايجان شد. او احمدخان ميرزا محمد رفيع فرزند ميرزا محمد شفيع مستوفى الممالك را با مبالغى عظيم از وجوه نقدى به سامرّا گسيل داشت.

در سال 1200 هجرى قمرى به مباشرت وكيل وى، شيخ محمد آل سلماسى و فرزند او شيخ زين العابدين كاظمى آل سلماسى، تعميرات وسيعى را در صحن، حرم و سرداب غيبت، انجام دادند؛ ولى اجل به احمدخان مهلت نداد.

سپس فرزند وى حسين خان برمكى آل دنبلى اين كار عظيم ميرزا محمد تقى خان اميركبير در سال 1268 هجرى قمرى شيخ عبدالحسين شيخ ‌العراقين (م 1286 هجرى قمرى) كه وصى وى بر ثلث ماترك بود، اموال مذكور را صرف تعميرات عتبات مقدسه عراق نمود.

از جمله در آستانه سامرّا صحن شريف را توسعه داد و پس از تعميراتى در حرم، ضريح نقره اى بر مزار مقدس نهاد و به همت او گنبد آستانه سامرّا طلاپوشى شد و صحن و گلدسته ها و سرداب غيبت كاشيكارى گرديد. كف حرم و صحن با سنگ مرمر مفروش شد. شروع اين تعميرات در سال 1270 هجرى قمرى و پايان آن در سال 1286 هجرى قمرى و پايان آن در سال 1286 هجرى قمرى بود.

بعضى از مورخان به اشتباه، اين تعميرات را به ناصرالدين شاه قاجار نسبت داده اند.

آستانه سامرّا در قرن چهاردهم هجرى

در مطلع قرن چهاردهم هجرى در عصر ميرزاى اول مجدد شيرازى (م 1312 هجرى قمرى) حرم و رواق ها آيينه كارى گشت و سنگ هاى كف صحن شريف ترميم شد و ساعت بزرگى بر در قبله نصب نمودند.

در اواخر سال 1355 هجرى قمرى جمعى هنگام شب به آستانه سامرّا حمله ور شده و مقدارى از طلاهاى گنبد را به سرقت بردند.

و در ماه صفر سنه 1356 هجرى قمرى در شب، قفل در آستانه را شكستند و شمعدان هاى آستانه را - كه از نقره خالص بود و هر يك هشتاد كيلو وزن داشت - ربودند.

در سال 1380 هجرى قمرى تعميرات وسيعى توسط حاج على اصفهانى آل كهربائى از تجار معروف كربلا در آستانه عسكريينعليهما‌السلام شروع گشت كه اولين آن ضريح نقره و طلاى مزار مطهر است كه فعلا بر مرقد شريف نصب مى باشد. بر سردر ضريح مقدس ذكر شده كه يك چهارم آن توسط حاج على اصفهانى كهربائى تأمین شده است.

سپس در سال 1387 ق هر دو گلدسته آستانه به هزينه شخصى وى تذهيب گشت و هم چنين خانه هاى قسمت شمال و شرق صحن شريف را خريدارى نمود و صحن آستانه عسكريينعليهما‌السلام را توسعه داد.

آستانه سيد محمدعليه‌السلام

ابى جعفر محمد فرزند حضرت امام هادىعليه‌السلام در سال 228 قمرى به دنيا آمد. وى در يكى از مسافرت هاى خويش بين سامرّا و بغداد در سال 252 قمرى وفات يافت.

وى از برادر خود حضرت امام حسن عسكرىعليه‌السلام بزرگتر بوده، مقام امامت با ايشان بود كه پس از حصول بداء يك و يا دو سال - به اختلاف روايات - قبل از پدر خود فوت نمود.

مدفن آن بزرگوار به آستانه سيد محمدعليه‌السلام معروف مى باشد و در هشت فرسخى شرق شهر سامرّا و نزديك شهر بلد، از نواحى دو جبل در پنج كيلومترى غرب شط دجله بين راه بغداد سامرّا واقع است.

امروزه يكى از عظيم ترين زيارت گاهاى شيعيان است و اعراب عراق عقيده خاصى به اين آستانه دارند.

عمارت اول:

اين آستانه مباركه چون در مسير اصلى راه سامرّا نبوده و با راه اصلى فاصله داشته بر اثر ناامن بودن آن منطقه تا عصر صفويه متروك مانده بود از اين رو به طور دقيق از تاريخ بناى آن اطلاعى در دست نيست، جز اين كه در تعميرات اساسى كه در سال هاى 1379 - 1384 هجرى قمرى در اين آستانه انجام گشت.

از قرائن و پى هايى كه مشاهده شد، بعضى از اهل اطلاع اظهار مى دارند كه عمارت اول اين آستانه متعلق به قرن چهارم است كه توسط عضدالدوله ديلمى انجام گرفته است.

عمارت دوم:

عمارت دوم در قرن دهم هجرى توسط شاه اسماعيل صفوى پس از فتح بغداد انجام گشت كه در آن هنگام قسمتى هم جهت سكونت زائرين اين آستانه بنا شد.

از اين قرن به بعد آستانه سيد محمدعليه‌السلام رفته رفته روى به عمران و آبادى نهاد و تمامى زائرينى كه قصد زيارت سامرّا را داشتند از اين آستانه زيارت كرده و در آنجا توقف مى نمودند.

عمارت سوم:

عمارت سوم در سال 1198 قمرى توسط ملامحمد رفيع فرزند محمد شفيع خراسانى تبريزى، به هزينه احمدخان دنبلى انجام گشت. سيد حسن امين در «دائرة المعارف الاسلامية الشيعية» به نقل از كتاب «تحفة العالم» ميرزا عبداللطيف تسترى آن را عمارت اول ثبت كرده است.(237)

عمارت چهارم:

اين عمارت در سال 1208 قمرى توسط شيخ زين العابدين كاظمى آل سلماسى انجام گرفت و گنبدى از گچ و آجر بر روى قبر شريف بنا شد و همچنين كاروان سراى بزرگى در قسمت شرقى آستانه براى سكونت زائرين ايجاد گرديد كه قسمتى از هزينه آن را احمدخان دنبلى تقبل كرد.

اين عمارت را شيخ ذبيح الله محلاتى در كتاب خود «تاريخ سامرّا» به عنوان عمارت اول ثبت كرده و سيد حسن امين به نقل از «مآثرالكبراء» شيخ ذبيح الله محلاتى در «دائرة المعارف الاسلامية الشيعية» عمارت سوم آستانه سيّد محمدعليه‌السلام ثبت نموده است.

عمارت پنجم:

عمارت پنجم در سال 1244 هجرى قسمت توسط ملامحمد صالح برغانى فزوينى حائرى و با نظارت سردار حسن خان و حسين خان قزوينى حائرى و با نظارت سردار حسن خان و حسين خان قزوينى انجام گشت كه تمامى عمارت سابق را خراب نمودند و آستانه مجللى با گنبد بزرگ كاشى كارى بنا كردند، كه شروع آن در سال 1244 هجرى قمرى و پايان عمارت در سال 1250 هجرى قمرى بود.

تاريخ مذكور بر روى سنگ مرمر به خط ثلث در دو طرف ايوان آستانه نصب است. سيد حسن امين بر آن است كه در سال 1250 هجرى قمرى سردار حسين خان آن را تعمير نموده و اين عمارت در سال 1310 قمرى توسط ميرزا حسين نورى تعمير گشت و قسمت هايى از كاشى كارى گنبد كه ريخته بود، مرمت شد و تاريخ آن در پيشانى گنبد ثبت شده و هشت حجره در جنوب صحن شريف جهت سكونت زائرين احداث گرديده بود.

پس از هجرت ميرزاى شيرازى رحمة الله به سامرّا، در يكى از مسافرت هاى ميرزا كه همراه شاگردانش پياده از سامرّا به آستانه سيدمحمد مشرف گشتند، تعميراتى انجام داده و چند حجره به حجرات صحن افزودند. سپس ميرزا محمد تهرانى عسكرى صحن شريف را توسعه داد و حجراتى بدان اضافه نمود.

آستانه سيد محمدعليه‌السلام در عصر مرجعيت حاج آقا حسين قمى رحمة الله

در عصر مرجعيت حاج آقا حسين قمى رحمة الله جمعى از مردم ايران اموال زيادى جهت تعميرات آستانه سيد محمد ارسال داشتند و به خصوص بين سال هاى 1308 تا 1384 هجرى قمرى اين آستانه به شكل باشكوهى تكامل يافت.

عمارت جديد داراى صحن مربع شكل به ضلع 150 متر است و در وسط صحن شريف حرم مطهر واقع است كه گنبد كاشى كارى آن نظر هر بيننده را به خود جلب مى دارد.

محيط گنبد حدود 50 متر و ارتفاع آن 40 متر است و در كنار آن مناره اى به ارتفاع 40 متر در سال 1379 قمرى برافراشته اند. در مقابل حرم يك ايوان مسقف با ستون هاى باشكوه خودنمايى مى كند.

حرم مطهر با كاشى كارى و آيينه كارى هنرمندان ايرانى مزيّن شده و آيتى از هنر اسلامى را منعكس مى كند. قبر مطهر در وسط حرم واقع است و بر روى آن صندوق نفيس و ضريح نقره نصب است.(238)

چهره هاى درخشان ديگر

چهره هاى درخشان زيادى از سادات علوى و دانشمندان و دانشوران بسيارى از علماى اسلام در سرزمين سامرّا عمرى را سپرى كرده يا در حول و حوش تربت عسكريينعليهما‌السلام دفن گشته اند كه ما تنها فهرستى از آنها را در اين بخش تقديم مى كنيم:

1 - محمد بن حسين، از نوادگان امام حسنعليه‌السلام .

2 - محمد بن صالح از سادات حسنى و از شاعران شهيد شيعه.

3 - عبيدالله بن عبدالله، از سادات حسنى كه روزگارى نيز در كوفه امير بوده است.

4 - ابوالفضل محمد بن جعفر فرزند حسن مثنّى پسر امام حسن مجتبىعليه‌السلام كه در زندان عباسيان شهيد شد.

5 - موسى بن محمد، فرزند سليمان بن داوود پسر حسن المثنّى بن الامام الحسنعليه‌السلام .

6 - محمد بن قاسم، از نوادگان امام سجادعليه‌السلام .

7 - قاسم بن عبدالله، فرزند حسين بن على زين العابدينعليه‌السلام .

8 - على المكفّل از نوادگان زيد شهيد فرزند امام سجادعليه‌السلام .

9 - على بن ابراهيم بن على بن عبيدالله فرزند حسين اصغر پسر امام سيدالساجدينعليه‌السلام كه در جلو خانه جعفر فرزند معتمد خليفه عباسى، او را كشتند و قاتلش شناخته نشد.

10 - زيد بن موسى معروف به زيدالنّار، فرزند امام موسى كاظمعليه‌السلام .

11- عبدالله بن حسين، از نوادگان جعفر طيّارعليه‌السلام .(239)

12 - ابومحمد حسن فحّام سامرّائى، فرزند محمد بن يحيى، كسى كه شيخ طوسى در امالى خويش مجلس دهم و بخشى از مجلس يازدهم را از او كفايت مى كند.(240)

13 - عثمان بن سعيد عمرى كه عسكرى نيز خوانده مى شود، بزرگمردى كه اولين نائب خاص از نواب اربعه مولا ولى عصر روحى فداه مى باشد.

14 - ابوالحسن على بن محمد سمرى يا سامرّائى، آخرين نائب خاص از نائبان چهارگانه حضرت بقيّة الله عجل الله تعالى فرجه.

15 - عبدالرحمان بن احمد بن جبرويه، معروف به ابومحمد عسكرى، از متكلمان شيعه كه خوشنويس (حسن التصنيف) و زبان آور (جيدالكلام) بود، از جمله كتابهايش: كتاب الكامل در امانت و كتاب حسن است.

16 - ابوزكريّا يحيى بن عبدالحميد حمّانى، خطيب بغدادى پس از آن كه او را با اوصافى چون: صدوق، ثقه مى ستايد مى گويد كه از او نقل شده كه گفت:( مات معاويه على غير ملة الاسلام؛ ) معاويه در حالى از دنيا رفت كه مسلمان نبود.

سپس مى نويسد: حمّانى در سال 228 ق در ماه رمضان، در سامرّا وفات يافت و او نخستين كس از محدثان متقدم بود كه در سامرّا درگذشت.(241)

هنگامى كه متوكّل عباسى از امام هادىعليه‌السلام مى پرسد: شاعرترين شاعران كيست؟

امامعليه‌السلام مى فرمايد: حمّانى، چنان كه مى گويد:

لقد فاخرتنا من قريش عصابة

بمطّ خدود و امتداد الاصابع

فلما تنازعنا المقال قضى لنا

عليهم بما يهوى نداء الصوامع

فاءنّ رسول الله احمد جدّنا

و نحن بنوه كالنجوم الطوالع

گروهى از قريش با ريش دراز و انگشترى بزرگ با ما مفاخره مى كنند و فخر مى فروشند.

و هنگامى كه با ما نزاع مى كنند و سخن را به درازا مى كشند، صداى اذان است كه از ماءذنه هاى مسجدها بلند مى شود و به بحث خاتمه مى دهد.

چرا كه رسول خدا حضرت احمدصلى‌الله‌عليه‌وآله جد ماست و ما پسر آن حضرتيم كه چون ستارگان مى درخشيم و نور مى دهيم.

متوكّل گفت: منظور از «نداء الصوامع» چيست؟

امام فرمود:( اشهد ان لا اله الا الله و اءشهد اءنّ محمدا رسول الله، ) جدّ من، نه جد تو... ».(242)

17 - ابراهيم بن عباس صولى كاتب (176 - 243 ق) از شاعران بزرگ شيعى و از ستايشگران آل عدالتعليهم‌السلام ، شاعر امام رضاعليه‌السلام كه حضرت به او بيش از دعبل خزاعى التفات مى فرمود و ابراهيم را بر او مقدم مى داشت و دعبل خزاعى نيز مى گفت: اگر ابراهيم به شعر روى آورد، ما را جا خواهد گذاشت، ديگر براى ما جايى در عرصه شاعرى نخواهد ماند.

اين بزرگ مرد را با الفاضى چون: اعجوبه عصر خويش، بهترين نويسنده عباسى و... ستوده اند.

علامه شوشترى پس از آن مى گويد: «صول» مردى بود از نژاد ترك كه ابراهيم صولى به او نسبت مى برد، مى نويسد:

«ابراهيم صولى نويسنده اى حاذق و بليغ و فصيح و مبتكر بود» مرقدش را نيز در حول و حوش آستان قدس عسكريينعليهم‌السلام نوشته اند.(243)

18 - على بن محمد بن احمد مصرى، در سال 257 ق در سامرّا متولد گشته و در سال 338 ق از دنيا رفته است، وى را پارسا، زاهد، فقيه، عارف به حديث خوانده اند و بيش از بيست كتاب و رساله اش را نام برده اند.

19 - على بن جعفر مدنى، از اهل علم و راويان و حافظان حديث در سامرّا، پس از 72 سال عمر، در سال 234 درگذشته است.

20 - جعفر بن على الهادىعليه‌السلام معروف به جعفر كذاب و نواب.(244)

21 - سيد احمد، پسر امام هادىعليه‌السلام .

22 - زيد بن على، پسر امام هادىعليه‌السلام .

23 - عبدالله بن على، پسر امام هادىعليه‌السلام .

24 - سيد على، پسر امام هادىعليه‌السلام .

25 - موسى بن على، پسر امام هادىعليه‌السلام .

26 - عليّه دختر امام هادىعليه‌السلام .

27 - ابوالعباس احمد نجاشى، نويسنده كتاب معروف «رجال نجاشى» كه به اعتقاد بعضى بهترين و معتبرترين كتاب در علم رجال است. اين بزرگ رجالى شيعه - كه رحمت خدا بر او باد - در سال 372 متولد و در سال 450 در مطيرآباد متوفّى گشته است، مطيرآباد يا «مطيره» روستايى است در نواحى سامرّا.

28 - افشين از سرسپردگان و سپاهيان بنى عباس كه به دست آنها نيز زندانى شد تا دارش زدند و جسدش را سوزانيدند.

29 - بابك خرّم دين.

30 - بغاء تركى (درگذشته 248) از سركردگان سپاه بنى عباس كه با آل علىعليه‌السلام ميانه خوبى داشت و به فقراى سادات احسان بسيار مى كرد.

31 - مازيار، فرمانرواى طبرستان، كه پس از زندانى شدن و شكنجه در سامرّا جان باخت.(245)

32 - حافظ حسن فرزند عرفة بن يزيد، ابوعلى عبدى بغدادى، (م 357) وى كه از علماى عامّه و از راويان حديث غدير است پيش علماى سنى موثّق و مورد اعتماد است، او پس از 110 سال عمر، در سامرّا درگذشته است.(246)

شاهد عينى

در تأئید اين موضوع جا دارد سندى را بياوريم كه يكى از فضلا بالعيان موفق به مشاهده قبور ستارگان ديگر شده است.

حضرت حجة الاسلام و المسلمين سيد جعفر حسينى شاهرودى طى نامه اى اين گونه نگاشته اند:

حضور محترم دانشمند ارجمند جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاى ربّانى خلخالى

احتراما به عرض مى رساند در راستاى توفيقات الهى حضرت عالى نسبت به تألیف كتاب گران بهايى در خصوص امامين عسكريينعليهما‌السلام در سامرّا به عرض مى رساند كه در زمان مرجعيت مرحوم آيت الله العظمى شاهرودى از آنجايى كه دولت وقت در رسيدگى و توجه به بقاع متبركه امامان معصومعليهم‌السلام مخصوصا مدفون در شهر سامرّا ستم مى كردند، لذا در آن زمان مرحوم والد اين جانب آيت الله حاج سيد على شاهرودى بر اماكنى كه زياد توجه نمى شد، عنايت خاصى را مبذول مى داشتند.

از آن جمله به دستور مرحوم آيت الله العظمى حاج سيد محمود شاهرودى و تحت اشراف و توجه فرزند برومندشان مرحوم آيت الله حاج سيد على شاهرودى به كمك جمعى از شيعيان و بازارى هاى بازار آن روز بغداد كمك هاى فراوانى جهت تعميرات روشنايى و غبارروبى آن بقاع متبركه انجام مى شد كه سالانه يك بار توسط اين جانب حاج سيدجعفر شاهرودى و تعدادى از طلاب و فضلاى حوزه نجف و بعضى از برادرانم(247) به دستور مرحوم والد به سامرّا رفته و در بعضى وقت ها كليدهاى حرم زيرزمين غيبت را شبانه روز در اختيار ما قرار مى دادند تا اين كه به وضع روشنايى آنجا و همچنين غبارروبى و بعضى وقت ها تعميراتى جزئى انجام بدهيم و اميدواريم ان شاء الله ذخيره آخرت قرار بگيرد.

در راستاى تعظيم از شعائر مذهبى و توفيقات ربّانى اين جانب را بر آن داشت كه در جوار آستان قدس علوى اميرالمؤمنينعليه‌السلام و اشتغال به دروس حوزوى در نجف اشرف بعضى از ايام تعطيل حوزه علميه نجف اشرف را مشرف به شهر مقدس سامرّا بشوم و سر به آستان مقدس امامان غريب امام هادى و امام حسن عسكرىعليهما‌السلام بگذارم و در سال هاى طولانى عتبه بوسى باشم و نواقص موجود در حرم مقدس به امر آيت الله العظمى آقاى سيد محمود رحمة الله ترميم به همراه جمعى ديگر از فضلا و علما اصلاح نماييم.

در اين رابطه اطلاع يافتم كه در سرداب مطهر زير ضريح عسكريينعليهما‌السلام حدود 22 صورت قبر از خاندان امام هادىعليه‌السلام وجود دارد. بنا شده بود كه سرداب عميق و تعمير گردد، ولى متعصبينى از اهل تسنن به بغداد تلگراف زدند كه شيعه ها مى خواهند قبر جعفر را باز كنند و جسمش را بيرون از حرم ببرند، بر اين اساس از بغداد مأمور آمد و راه هاى منتهى به سرداب را بستند.

مردم سامرّا عموما اهل تسنن مى باشند. يكى از مراجع بزرگ شيعه حفظه الله مى فرمودند: اهل سامرّا اكثرا از اولاد امام هادىعليه‌السلام مى باشند، چون جعفر كثيرالاولاد بوده و بيش از صد نفر فرزند داشته است.

سه ستاره ديگر

در ميان خلفاى عباسى، متوكّل بيش از همه به خاندان رسالتعليهم‌السلام و شيعيان سخت مى گرفت، چنان كه 17 بار به دستور او آستان قدس حسينى را در كربلا خراب كردند.(248) و فدك را كه در زمان مأمون دوباره به فرزندان فاطمهعليه‌السلام برگردانده شده بود به زور از آنها گرفت، وى نه تنها خود، زندانها و سياه چال هاى سامرّا و اطراف را پر از سادات علوى و شيعيان كرد، بلكه هر يك از دشمنان آل على را حاكم شهرهاى شيعه نشين ساخت تا در آن شهرها كسى جراءت ارتباط با آل عدالت را نداشته باشد.

ابوالفرج اصفهانى مى نويسد:

و ديگر از كارهاى متوكّل آن بود كه عمر بن فرج را بر مكه و مدينه حاكم ساخت و او از فرزندان ابوطالب جلوگيرى مى كرد تا با مردم تماس نگيرند و مانع از اين مى شد كه مردم نيز به آنها كمك و احسانى كنند و اگر مى شنيد كسى به آنها كمكى كرده است هر اندازه هم آن كمك اندك بود آن شخص را تحت شكنجه و آزار قرار مى داد و جريمه سنگينى برايش تعيين مى كرد، همين سبب شد كه كار تنگدستى زن هاى علويه مدينه به جايى رسيد كه چند تن از آنها يك پيراهن بيشتر نداشتند و ناچار بودند هنگام نماز آن پيراهن را روى نوبتى بپوشند و نماز بخوانند....(249)

وى پس از آن، براى پنج بزرگمرد از آل على فصلى از كتابش «مقاتل الطالبيين» را باز كرده و به تفصيل به ذكر قيام و شهادتشان مى پردازد و از آنجايى كه اين دليرمردان بيشتر در زندان هاى شهر سامرّا به شهادت رسيده اند، ما نيز به طور خيلى خلاصه از ايشان نام مى بريم:

1 - محمد بن صالح بن عبدالله كه با پنج واسطه نسبت به امام حسن مجتبىعليه‌السلام مى رساند، او يكى از دليرمردان علوى و از شاعران شيعى بود، پس از آن يارانى دورش گرد آمدند خروج كرد ولى با دسيسه مزدوران متوكّل دستگير و روانه زندان شد، بعد از سه سال و اندى كه در زندان بود، در سامرّا از دنيا رفت.(250)

2 - محمد بن جعفر، از نوادگان امام سجادعليه‌السلام كه در رى خروج كرد و پس از دستگيرى در نيشابور زندانى شد و در زندان بود، تا اين كه وفات يافت.

3 - قاسم بن عبدالله بن حسين بن على؛ امام سجادعليهما‌السلام ايشان را عمر بن فرج والى مدينه دستگير كرده و به سامرّا فرستاد، پس از مدتى كه در آنجا زير نظر مأمورين حكومتى بود مريض شد، خليفه به بهانه عيادت او، پزشكى را به پيش قاسم بن عبدالله فرستاد و آن پزشك با طرز مرموزى او را مسموم كرد، چنان كه پس از چند روز شهيد شد.

4 - احمد بن عيسى بن زيد، فرزند امام زين العابدينعليه‌السلام ، مردى دانشمند و شجاع و فاضل و راوى بود كه پدرانش يكى پس از ديگرى قيام كرده و هر يك عاشورايى به پا كرده بودند، او نيز پس از عمرى زندانى شدن و شكنجه ديدن و سال ها دربه درى و مخفيانه زيستن، بالاخره در زمان متوكّل وفات يافت.

5 - عبدالله به موسى كه با سه واسطه نسب شريفش به امام حسن مجتبىعليه‌السلام مى رسد، اين بزرگوار در زمان مأمون متوارى گشت و تا عصر متوكّل نيز پنهانى زندگى مى كرد و مأموران خلافت شب و روز در تعقيبش بودند.

پس از شهادت امام رضاعليه‌السلام مأمون نامه اى به عبدالله نوشت و از او خواست كه خود را آشكار سازد و گفت كه در نظر دارم تو را به جاى امام رضاعليه‌السلام ولى عهد خويش كنم، اما عبدالله در نامه اى كه به مأمون نوشت، تمام رشته هاى او را پنبه كرد.(251)

آستانه سامرّا در عصر حاضر

پيشتر يادآور شديم كه شهر سامرّا در يكصد و بيست كيلومترى شمال بغداد و در شرق نهر دجله واقع است و اساس آن را خليفه عباسى، المعتصم بالله در سال 221 ق نهاد.

در قلب اين شهر آستانه عظيم عسكريينعليهما‌السلام واقع است. اين آستانه يكى از مهم ترين زيارت گاه هاى شيعيان اثنى عشريه جهان محسوب مى گردد.

حرم آستانه سامرّا كه در وسط صحن شريف در قرون گذشته تغييراتى يافته كه در آن از آثار صفويه و قاجاريه تا دوران معاصر به هم آميخته گشته است.

قبر مقدس در وسط حرم آستانه واقع است. بر روى مزار مطهر صندوق نفيس خاتم كارى نصب شده كه ساخته دست هنرمندان ايرانى است.

ضريح نقره اى و طلايى صندوق را در بر دارد كه در سال 1380 هجرى قمرى به دست هنرمندان اصفهانى در اصفهان ساخته شده است.

حرم مطهر داراى گنبد طلائى عظيمى است كه از بزرگترين گنبدهاى جهان محسوب مى گردد، هم چنين داراى رواق هاى متقارن و متحدالشكلى است و تمامى سقف و ديوارهاى حرم و رواق ها در ربع قرن اخير به دست هنرمندان ايرانى و با هزينه حاج على نقى كاشانى آيينه كارى شده است.

در مقابل در جنوبى حرم مطهر ايوان مستطيل شكل سرتاسرى واقع است كه ديوارهاى آن كاشى كارى شده و دو طرف شرق و غرب ايوان كفش كن، جهت ورود به ايوان و بعد به حرم مطهر قرار دارد.

هم چنين در منتهى اليه غرب و شرق ايوان دو گلدسته بنا شده كه در سال 1387 هجرى قمرى توسط حاج على اصفهانى كهربائى طلاپوشى شده است.

در ضلع شمال غربى صحن شريف سرداب غيبت واقع است كه داراى گنبد كاشى كارى مى باشد.

آستانه غيبت - يا سرداب غيبت - تا سال 1202ه. ق داخل خانه اى قديمى بود و درب آن از پشت آستانه عسكريينعليهما‌السلام باز مى شد. سپس احمدخان برمكى آل دنبلى درب آن را تغيير داد و از طرف شمال غربى صحن مطهر باز كرد و درب اول را بست و گنبدى براى سرداب بنا كرد و آن را كاشى كارى نمود.

در عصر حاضر پس از ورود به حرم به يك درب قديمى برخورد مى كنيم كه از آثار ناصرالدين خليفه عباسى است كه در سال 606 هجرى قمرى ساخته شده و اين تاريخ بر روى آن با نقش هاى زيبا ذكر گرديده است. سپس از پلكان به سرداب غيبت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مى رويم كه تمامى سقف و ديوارهاى آن آيينه كارى و كاشى كارى است.(252)

آستانه سامرّا در سال 1427 هجرى قمرى

به راستى اين همه شكوه و عظمت در آغاز سال 1427 هجرى قمرى در محرم الحرام يكباره به دست دشمنان اهل بيتعليهم‌السلام در برابر ديدگان اشك آلود صاحب عصر و زمان حضرت مهدىعليه‌السلام و شيعيان و دوستداران اهل بيتعليهم‌السلام هتك حرمت شد.

آيا عجيب نيست؟

آيا عجيب نيست كه در ميان همه مقام ها و بارگاه هايى كه اهل ملل مختلف در سراسر دنيا دارند، فقط بارگاه امامان شيعه در طول تاريخ مورد حملات وحشيانه نظير آتش زدن و خراب كردن و آب بستن و با خاك يكسان كردن قرار مى گيرد؟

روزگارى حرم امام حسينعليه‌السلام و زمانى مزار ائمه بقيععليهم‌السلام و روز ديگرى امام هفتمعليه‌السلام ، و روزى مشهدالرضاعليه‌السلام تا امروز كه نوبت به سامرّا رسيد.

آيا عجيب نيست كه به يك حرم چنين حمله كنند، حمله اى كه به مقامات زنده دنيا نمى كنند؟

آيا عجيب نيست كه دشمنان هيچ دين و ملتى براى نشان دادن قدرت خود به بارگاه حمله نمى كنند، و اين فقط دشمنان شيعه هستند كه هر از چندگاه افكار خود را جمع مى كنند و آخرين هدف خود را تخريب حرمها قرار مى دهند؟

آيا عجيب نيست در جهانى كه حمله به مقدسات اقوام و ملل محكوم و نشانه هتّاكى و بى آبرويى است، باز هم دشمنان شيعه دست از اقدامات خود برنمى دارند؟

آيا عجيب نيست كه دشمنان مسيحيت، يهوديت و حتى فرقه هاى مختلف اسلام دست به تخريب مقدسات آنان نزده اند، و اين فقط دشمنان شيعه اند كه روزگارى با وسايل قديمى و امروز با مدرن ترين ابزار دست به تخريب اين حرم هاى باعظمت مى زنند؟

آرى، پرواضح است

آرى، پرواضح است كه اين جا قبر نيست، يك مقام زنده( و حى عند ربّه، ) از اين خانه دل هاى مردم را هدايت مى كند و بالاتر از هدايت با آن جاذبه ذاتى، قلوب را از راه هاى دور به سوى خود مى كشد، و با پاى پياده روانه آن ديار مى كند.

آرى، اين جا خاكى نيست كه مرده اى در ميان آن سپرده شده باشد، اين جا بدن مطهر حجت پروردگار است كه زنده مى باشد و زائرانش را مى بيند و به سلام آنان پاسخ مى گويد و حتى سلامى از راه دور را با محبت پاسخ مى دهد و حوائج آنها را عنايت مى كند.

آرى، اين جا مكان آمد و شد فرشتگان است و ستونى از نور تا آسمان بالا مى رود و رحمت پروردگار را بر مردم سرتاسر جهان فرومى فرستد.

دشمنان چه اعتقاد به اين همه عظمت داشته باشند و چه نداشته باشند، محكوم اند! چرا كه اگر اعتقاد دارند؛ پس چرا به مبارزه با نور خدا آمده اند؟ و اگر اعتقاد ندارند براى چه آن را خراب مى كنند؟

اينان در عصرى كه آزادى بيان، اعتقاد و فكر جزو اصول مسلم جوامع بشرى است كارهايى از نوع قرون وسطايى مى كنند.

با يك سوال علامت تعجب ابدى را در برابر اين كينه توزان قرار مى دهيم كه آيا واقعا با تخريب چنين بارگاه هاى باعظمتى به جنگ فكر و انديشه مردم آمده اند؟!

آيا واقعا فكر مى كنند با چند آجر كه از روى هم فرو بريزد اعتقاد مردم از بين مى رود؟

آيا بقيع را نمى بينند كه با آن كينه توزى تخريب شد، اما پس از حدود يك قرن، هنوز هزاران نفر كنار همان خاك با ادب و پابرهنه مى ايستند و با همان اعتقاد به امامان خود سلام مى دهند و حوائج خود را مطرح مى كنند و پاسخ مى گيرند؟

از بقيع تا سامرّا

آيا مى دانيد در طى چند سال حرم بقيع را دوبار تخريب كردند؟ پس از تخريب مرتبه اول همه اماكن تخريب شده بازسازى شد. اما پس از چندسال بار ديگر دشمنان اسلام و وهابيون تسلط يافتند و اقدام به تخريب حرم نمودند.

اكنون بيش از هشتاد سال از آن روزها مى گذرد و سيل حجاجى كه وارد مدينه مى شوند و زيارت آن مراقد متبركه را ترك نمى كنند و معتقد كه:

( مِن تمام الحج زيارة الامام )

كامل شدن حج با زيارت امام است.

مبارزه با حقيقت فقط به تخريب حرم اختصاص ندارد، بلكه اطراف بقيع را حصار مى كشند و از اطراف آن هم مردم را دور مى كنند. اما نور همچنان مى تابد و چشم ها را خيره مى كند.

شيعيان با چشمانى اشكبار از هتل ها و ساختمان هاى بلند نگاه حسرت آميزى به مراقد مطهر مى كنند و از همان جا با سيل اشك دلها را به زيارت مى فرستند و با تجمع در نزديكترين محل ممكن به بقيع، شروع به عزادارى، زيارت و اظهار ارادت مى كنند.

به اين نتيجه مى رسند كه بايد درهاى بقيع را باز كرد و بيش از اين به جنگ حقيقت نرفت.

درها كه باز مى شود و هزاران زائر مشتاق با پاى برهنه روى خاك هاى بقيع قدم مى گذارند و تا كنار حرم مطهر مى روند و زير نگاه هاى غضب آلود نگاهبانان با رساترين صدا به امامان خود عرض ادب مى كنند.

آنان عملا نشان مى دهند سلامت و تخريب آن حرم هاى پاك هيچ گاه در ارتباط آنان با ائمه معصومينعليهم‌السلام تاءثيرى نداشته و رابطه دل ها با ايشان برقرار است.

امروز هم سامرّا چنين است. چه در گذشته كه آن گنبد نورانى خار چشم دشمنان بوده و چه امروز كه ظاهر آن تخريب شده اما عظمت آن در همه دل ها بيش از پيش جا دارد.

از راه هاى دور و نزديك بر اين جسارت اشك ها ريخته شد. ابراز تنفّر و انزجار و لعن و تبرى از مسببين چنين حادثه اى اعلام شد و اديان و ملل مختلف آن را محكوم كردند.

آرى، بارگاه آن دو امام همام را ويران كردند، ولى در قلوب شيعيان و مواليان اهل بيتعليهم‌السلام و آزادى طلبان جهان هزار مزار و بارگاه ساخته شد.

بقيع چرا؟ سامرّا چرا؟

يك سئوال ديگر! چرا در بين حرم هاى مطهر ائمهعليهم‌السلام بقيع و حرم عسكريينعليهما‌السلام مورد حمله قرار گرفته و تخريب شده است؟

پاسخ آن روشن است.

چرا كه بقيع به دست دشمنان افتاد و شيعيان نتوانستند از آن بارگاه مطهر دفاع كنند و چه بسيار شيعيان دلسوخته اى كه در راه آن به شهادت رسيدند.

سامرّا نيز همين گونه شد. حرمى كه در محدوده دشمنان واقع است و شيعيان قدرتى براى حفاظت آن ندارند. از اين رو دشمنان به راحتى توانسته اند وارد حرم شوند و آن گونه كه خواسته اند، اقدام به تخريب آن كنند، آيا دشمن اين را هنر خود مى داند؟

در زمانى كه شيعيان حتى براى زيارت نمى توانستند به شهر سامرّا سفر كنند و در بين راه و خود شهر امنيت نداشتند، چگونه مى توانستند از حرم امامانشان دفاع كنند؟

چه سزاوار است كه با سكونت و مهاجرت بيشتر شيعيان به شهر سامرّا و با برنامه ريزى دقيق شيعيان جلوى چنين فجايع بزرگى را گرفت.

اينجا كجاست؟

شيعه، حرم عسكريينعليهما‌السلام را به خوبى مى شناسد كه برايش اشك مى ريزد. اين جا نه فقط مرقد مطهر دو امام معصومعليهما‌السلام حضرت امام ابوالحسن على بن محمد الهادى النقىعليه‌السلام و حضرت امام ابومحمد الحسن بن على الزكى العسكرىعليه‌السلام است، بلكه چند نقطه درخشان از تاريخ شيعه نيز در همين جا مى درخشد.

يكى قبر مطهر حضرت حكيمه خاتون خواهر مكرمه امام عسكرى و عمه امامعليهم‌السلام .

و ديگرى حضرت نرگس خاتون مادر امام زمانعليهما‌السلام كه در كنار مزار دو امام قرار دارد.

سوم اين كه صحن و سراى حرم عسكريينعليهما‌السلام در حقيقت، خانه شخصى آن دو امام بزرگوار بوده است و ما وقتى وارد آن صحن وسيع مى شويم و در واقع قدم در خانه امامان مى گذاريم كه اكنون متعلق به امام زمان - عجل الله تعالى فرجه الشريف - است.

و چه زيباست كه وقتى وارد آن حرم شريف مى شويم در واقع به خانه شخصى حضرت بقية الله الاعظمعليه‌السلام وارد مى شويم كه پس از هزار و دويست سال همچنان در ملك حضرت است.

چهارم سرداب مطهر غيبت كه يادگار هزار و دويست سال از خانه قديمى حضرت است و آخرين بارى كه دشمنان پس از شهادت امام عسكرىعليه‌السلام در جست و جوى امام زمان - عجل الله تعالى فرجه الشريف - بوده اند، آن حضرت را در آن جا زيارت كرده اند.

سرداب غيبت

شيعه مى گويد:

اين خانه را ارج مى نهم چون آخرين بارى كه مردم امام زمانم را ديده اند اين جا بوده است. بدين مكان مهر مى ورزم، چون حضرت بقية الله الاعظم - عجل الله تعالى فرجه الشريف - تا سن پنج سالگى در اين خانه زندگى كرده اند و پس از آن از ديده ها پنهان شده اند.

روزى كه بدن مقدس امام عسكرىعليه‌السلام را براى نماز آوردند، امام زمانعليه‌السلام جلو آمدند و بدون آن كه مردم و مأموران بتوانند عكس العملى نشان دهند بر بدن مبارك پدر نماز خواندند و به سرداب خانه رفتند.

دشمنان كه به شدت در جست و جوى آخرين يادگار امامت و عصمت بودند، يقين كردند امام عسكرىعليه‌السلام فرزندى دارد كه در همين خانه است، اما به او دسترسى نداشتند.

خانه را جست و جو كردند، ولى آن حضرت را نيافتند و خدا آن بزرگوار را از چشم دشمنان پنهان داشت.

جاسوسان خبر از شنيدن صداى نماز وى از زيرزمين خانه دادند. دو نفر از مقامات عالى رتبه مخصوصا مأموريت خاصى يافتند كه براى يافتن حضرت شخصا به آن جا بروند. وقتى وارد سرداب شدند كودكى پنج ساله را در حال نماز ديدند، ولى هر چه سعى كردند قدرت نزديك شدن به آن حضرت را نداشتند. در واقع خداى متعال مى خواست هم وجود حجت خود را نشان دهد تا شكى در دل ها نماند و هم او را از شر دشمنان حفظ كند.

آخرين تصميم دشمنان بر آن شد كه عده اى سرباز را با فرماندهى به خانه حضرت بفرستند و ضمن تفتيش كامل، آن حضرت را دستگير كرده بياورند.

اين بار هم معجزه الهى به وقوع پيوست. در حالى كه در صحن خانه سربازان در برابر فرمانده خود به صف ايستاده بودند و او دستور آماده باش به آنان صادر كرده و در برابرشان ايستاده بود، همه سربازان شاهد بودند كه كودكى پنج ساله از سرداب خانه بيرون آمد و پيش چشم همه به طرف درب خانه به راه افتاد و از بين سربازان و فرمانده آنان عبور كرد و بيرون رفت.

لحظاتى بعد يكى از سربازان به خود جرئت داد و از فرمانده پرسيد: كدام كودك؟

همه سربازان به فرمانده اظهار كردند كودكى را ديده اند كه از سرداب بيرون آمده و از جلوى صفوف سربازان و پيش چشم فرمانده عبور كرده و از خانه خارج شده است.

فرمانده با تعجب اظهار داشت: هرگز آن حضرت را نديده و متوجه او نشده است؟!

و آخرين بارى كه مردم امام زمانعليه‌السلام را ديدند هنگام خروج از سرداب غيبت بود و از روزى كه از در آن خانه خارج شد ديگر كسى به طور علنى آن حضرت را نديد و غيبت صغرى آغاز شد و تا هفتاد سال بعد از آن ادامه يافت كه در اين مدت نواب اربعه بين مردم و آن حضرت واسطه بودند، و بعد از آن غيبت كبرى آغاز شد و تا امروز ادامه يافته است.

اى عزيز زهرا! جاى جاى اين سرداب را به ياد آخرين روزهايت كه در اين خانه زندگى كرده ايد مى بوسم، و در آن جا با شما نجوا مى كنم و عطر شما را از آن جا استشمام مى نمايم و چشمهايم به دنبال قدم هايتان از سرداب بيرون مى آيد و از در خانه يتان عبور مى كند و تا دشت ها و كوه ها پر مى كشد و شما را جست و جو مى كند.

و آنگاه كه شما را نمى يابد تا دوردست هاى ظهورتان چشم مى دوزد و حسرت مندانه با نداى «يا اءباصالح» صدايتان مى زند و با ذكر( يا داعى الله ) سلامتان مى كند و با كلمه( يا ولى الله ) درودتان مى فرستد و با گل واژه( العجل، العجل ) انتظارتان را مى كشد و با فرياد( اءدركنى، اءدركنى ) از شما مدد مى طلبد و با التماس «يا مهدى» از شما جوابى مى خواهد و با نداى( يا منتقم ) آرزوى ديدارتان را دارد.

مظهر اعتقاد و محبت

شيعه مى داند كه اين گنبدهاى درخشنده يكى از بزرگترين مظاهر اعتقاد است كه هم در قلوب ما جايگاهى عظيم دارد و هم براى قلوب دشمنان به شدت دردآور است.

دشمن هم به خوبى مى فهمد كه شيعه زاد و توشه معنوى و بركات دنيا و آخرتش را از اين جا مى گيرد.

اگر نام خدا و رسول در روى زمين زنده است از همين بيوتى است كه( اءذن الله اءن ترفع و يذكر فيها اسمه. )

شيعه معتقد است كه دروازه هاى محبت را از اين حرم هاى مطهر بايد به دل ها باز كرد و تنها همين خانه هاست كه به عرش خدا راه دارد و اگر كسى جوياى تقرب به پروردگار است بايد از در اين خانه ها وارد شود و نخست سر بر آستان ملك پاسبان ايشان سايد.

دشمن هم دريافته است چشمه هاى جوشان محبتى كه در اين خانه ها جارى است در هيچ جا نمى توان يافت و به غلط گمان كرده است كه با تخريب بارگاه آنان مى تواند اين چشمه جوشان زاينده را بخشكاند و اين شعله پرفروغ را نابود كند.

اكنون كه دشمن كينه توز به مصداق( يريدون ليطفووا نور الله بافواههم ) مى خواهد فروغ اين چراغ ايزدى را به دم سر خود خاموش كند، خداى متعال نيز به مصداق( و الله متمّ نوره و لو كره الكافرون ) چنان شور و انگيزه و همتى در دلهاى شيعيان خواهد آفريد كه بارگاهى باشكوهتر از پيش بر فراز آن، بنا خواهند كرد و از اين آزمايش الهى سربلند بيرون خواهند آمد، تا كور شود هر آن كه نتواند ديد.(253)

اعتراض گسترده مراجع تقليد و مردم

انتقاد آيت الله العظمى حاج شيخ محمد فاضل لنكرانى از عدم اعتراض جدى حوزه هاى علميه در برابر توهين به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

آيت الله العظمى فاضل لنكرانى از واكنش كمرنگ روحانيون و حوزه هاى علميه در برابر توهين به پيامبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم انتقاد كرد.

آيت الله العظمى فاضل لنكرانى صبح روز سه شنبه در درس خارج فقه خود تصريح كرد:

اين كاريكاتورهايى كه دشمنان اسلام و آمريكا و اروپا صحنه گردان آن هستند به همه چيز اهانت نموده و در آنها همه مقدسات را مورد اهانت قرار داده، به خداوند تبارك و تعالى و پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و قرآن كريم اهانت شده است.

آن كاريكاتورها قلب هر انسان مسلمان و بلكه غيرمسلمانى را جريحه دار نموده است.

اين اشكال و عكس ها جدا نه تنها براى مسلمانان، بلكه براى هر كسى كه پيرو هر دينى از اديان الهى متأثركننده است. اين كاريكاتورها در حدى از قبح و زشتى است كه در تصور هيچ انسانى نمى گنجد، آن قدر توهين عجيب است كه گريه و اشك انسان جارى مى شود، به حدى از فضاحت است كه زبان ياراى گفتن آن را ندارد، و نه من مى توانم بگويم و نه شما توان شنيدن آن را داريد. اين توطئه كه در كشورهاى متعدد اروپايى استمرار پيدا كرده براى مقابله با اسلام است.

مسئولان كشورهاى اروپايى گفتند كه آزادى بيان و قلم هزينه دارد و آن قدر محترم است كه ما حاضريم هزينه آن را بپردازيم، حتى يكى از آنها با صراحت گفت: حاضر به عذرخواهى نيستيم.

اين مطلب نه تنها موجى در كشورهاى اسلامى ايجاد كرد، بلكه انعكاس وسيعى در جهان پيدا كرد، در همه نقاط دنيا مسلمانان برآشفتند و اعتراض خود را اعلام و انزجار خويش را ابراز كردند به طورى كه در برخى از تظاهرت ها و اعتراضات عده اى كشته و مجروح شدند.

وى اظهار داشت: بالاخره مسلمانان و متدينان به اديان آسمانى فرياد اعتراض خود را بلند نمودند و عكس العمل هاى خوب و مناسب و شديد نشان دادند، حتى در برخى از كشورهاى اروپايى جمعيت هاى مفصلى به راه افتادند، در برخى از كشورها راهپيمايى مفصلى انجام شد كه شايد كم نظير بوده و بالاخره در اين رابطه همه عكس العمل نشان دادند حتى اصناف و گروه ها.

آيت الله العظمى فاضل لنكرانى گفت:

آيا لازم نبود در اين امر روحانيت و حوزه هاى شيعه پيش قدم باشند؟ ما فكر مى كرديم كه روحانيت عكس العمل جدى نشان خواهد داد، گرچه خود اين جانب پيامى را منتشر نمودم و برخى از بزرگان و مراجع معظم نيز اعتراض خود را اظهار نمودند. اما اشكال اين جانب اين است كه چرا روحانيت سراسر كشور و چرا حوزه هاى علميه در اين معنى واكنش جدى نشان ندادند؟ چرا مراكز حوزوى ما نسبت به اين امر كه ديگر از آن مقدس تر و مهم تر نداريم، از اعتقاد به خدا و رسول ديگر مقدس تر و باارزش تر نداريم، واكنش و عكس العمل نشان ندادند؟

اين مرجع تقليد اضافه كرد:

ارزش انقلاب اسلامى ما به اسلامى بودن آن و به هويت آن كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و ائمه معصومينعليهم‌السلام است بستگى دارد. حوزه هاى علميه بايد يك عكس العملى نشان دهد كه انعكاس عمومى و جهانى داشته باشد.

انتظار اين جانب آن است كه روحانيت شيعه هرچه سريعتر عكس العمل جدى در همه حوزه ها نشان دهد. البته انتظار ديگر آن بود كه مسوولان دولت جمهورى اسلامى و رسانه هاى ما نسبت به اين امر حساسيت بيشترى نشان مى دادند، چرا برخورد و موضع گيرى در حدى معمولى و ضعيف بوده است؟

وى تاكيد كرد: مساءله اهانت به خدا و رسول قابل مقايسه با مساءله انرژى هسته اى نيست، چرا در اين امر به اندازه انرژى هسته اى واكنش نشان نداديد؟ لازم بود در اين امر عزاى عمومى اعلام مى شد.

بنده به برخى از مسوولان حوزه هم پيغام داده ام و ان شاء الله بايد روزى را به اين امر اختصاص دهند و حوزه هاى علميه سراسر كشور را تعطيل نمايند. ما از امام بزرگوار اين درس را فراگرفته ايم كه بايد در مقابل توطئه هاى استكبار ايستاد و روحانيت بايد اين درسى را كه از امام گرفته است جامه عمل بپوشاند.

بيانيه هاى بزرگان دين در اعتراض به هتك حرمت آستانه سامرّا

اكنون در اين بخش متن بيانيه هاى مراجع تقليد را تقديم خوانندگان و دوستداران اهل بيتعليهم‌السلام مى نماييم:

پيام حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ محمد فاضل لنكرانى به مناسبت انفجار حرم امام هادى و امام حسن عسكرىعليهما‌السلام

بسم الله الرحمن الرحيم

( انا لله و انا اليه راجعون )

در ايام عزادارى سالار شهيدان اباعبدالله الحسينعليه‌السلام كه قلوب و دل هاى مسلمانان و شيعيان آكنده از مصيبت و مالامال از سوز و گداز است و اهانت دنياى كفر و ظلم به خدا و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله كه مقدس ترين امورند و هيچ قداستى فوق آن تصور نمى شود، مصيبت را دو چندان نموده بود، حادثه بسيار جانگداز هتك و انفجار حرم امام هادى و امام حسن عسكرىعليهما‌السلام در سامرّا كه مولد حضرت صاحب الزمانعليه‌السلام و يكى از مراكز علمى حوزه هاى شيعه است و كشته شدن جمعى از مؤمنين بى گناه قلوب همه را غمبار و تمامى شيعيان را در اندوهى عظيم فروبرد.

دشمن خونريز و هتاك مگر نمى داند كه در طول تاريخ آبا و اجداد خبيث آنان مكرر در مكرر چنين فجايعى را آفريدند، اما روز به روز محبت و اعتقاد به صاحبان نورانى اين اعتاب مقدسه افزون گشت و امروزه صدها ميليون انسان افتخار پيروى از اهل بيت عصمت و طهارتعليهم‌السلام را دارند.

دشمنان بدانند اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در قلوب همه ما زنده و ما افتخار پيروى از آنان را داشته و داريم و در اين مسير هيچ تزلزلى به خود راه نداده و قدمى عقب نخواهيم نشست.

دشمنان اسلام كه اين روزها از حيات مجدد عراق و بازگشت مجدد و عظمت به اين كشور بيمناك گشته اند، دنبال مى نمايند كه البته بحمدالله تاكنون با بيدارى شيعيان و هدايت هاى بزرگان و علما به هدف شوم خود نرسيده اند و ان شاء الله نخواهند رسيد.

اين جانب با چشمى اشكبار و قلبى داغدار اين مصيبت را به ساحت مقدس بقية الله الاعظم روحى له الفداء و همه حوزه هاى علميه و تمامى مسلمانان و شيعيان تسليت عرض نموده و روز شنبه درس خود را به عنوان عزا تعطيل و سوگوار خواهم بود.

از خداوند متعال مسئلت مى دارم دل هاى مجروح ما را با ظهور ولى خود تسكين داده و هرچه زودتر بساط ظلم و جنايت از عالم وجود برچيده شود.

( و سيعلم الذين ظلموا اءىّ منقلب ينقلبون. )

محمد فاضل لنكرانى

سوم اسفند 1384

23محرم الحرام 1427

بيانيه رهبر معظم انقلاب

بسم الله الرحمن الرحيم

( انا لله و انا اليه راجعون )

دست تبهكار و به خون آلوده جنايتكاران سيه دل، امروز فاجعه اى بزرگ آفريد و در تجاوز به حريم مقدسات دينى، مرتكب گناهى ديگر شد.

حرم مطهر حضرت امام هادى و حضرت امام حسن عسكرىعليهما‌السلام مورد اهانت و تخريب قرار گرفت و داغى سنگين بر دل شيعيان و همه مسلمانان ارادتمند به اهل بيتعليهم‌السلام نهاد.

اين جنايت كه احتمالا عوامل اجرايى آن از متعصبان متحجر و مزدوران بدبخت و غافل انتخاب شده اند، بى شك به وسيله تصميم گيرانى توطئه گر و با نيات خبيث شيطانى طراحى شده است.

اين يك جنايت سياسى است و سررشته آن را بايد در سازمان هاى اطلاعاتى اشغالگران عراق و صهيونيست ها جست و جو كرد.

قدرت هاى سلطه گر كه اوضاع سياسى و اجتماعى عراق را با هدف هاى سيطره جويانه خود در تضاد مى بينند، نقشه هاى شومى در سر مى پرورانند كه تشديد ناامنى و ايجاد اختلاف هاى مذهبى از جمله آنهاست.

جنايت امروز در سامرّا، برگ ديگرى در پرونده سيه كارى هاى اشغال گران عراق افزود.

حرم مطهر حضرات عسكريينعليهما‌السلام بار ديگر به همت عاشقانه ارادتمندان اهل بيتعليهم‌السلام باشكوهتر از گذشته قامت خواهد افراشت ان شاءالله.

ولى اين جنايت بر پيشانى دشمنان اسلام و مسلمين لكه سياه ديگرى ثبت كرد كه تا مدت هاى مديد پاك نخواهد شد.

اين جانب ضمن تسليت به ساحت پيامبر مكرم اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله و به پيشگاه حضرت بقية الله ارواحنا فداه به خاطر اين حادثه فاجعه بار، به عموم شيعيان در سراسر جهان و به همه مسلمانان غيور و آگاه و ارادتمندان به خاندان مطهر پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله تسليت عرض مى كنم و يك هفته در كشور عزاى عمومى اعلام مى نمايم.

لازم مى دانم مؤ كدا از مردم عزادار در ايران و عراق و ساير نقاط جهان درخواست كنم كه از هرگونه عملى كه به تعارض و دشمنى برادران مسلمان مى انجامد جدا پرهيز كنند.