باب التعمق (باريك بينى)
٧١٥٩ ١- من تعمّق لم ينب الى الحقّ.
٥ ٣٨١ كسى كه در باره خداى تعالى تعمّق كند به سوى حق بازنگردد (و به جايى نرسد بلكه متحيّر و سرگردان شود).
باب العمل (كار كردن)
٧١٦٠ ١- العلم بلا عمل وبال. ٢ ٨ علم بدون عمل وبال و خسران است.
٧١٦١ ٢- العمل الصّالح افضل الزّادين.
٢ ٢٢ عمل شايسته برترين زاد و توشه از دو توشه زندگى است.
٧١٦٢ ٣- العالم من شهدت بصحّة اقواله افعاله. ٢ ٣١ عالم و دانشمند (واقعى) كسى است كه كارهايش گواهى به درستى گفتارش دهد.
٧١٦٣ ٤- الدّاعى بلا عمل كالقوس بلا وتر. ٢ ٥٥ دعا كننده بدون عمل (يعنى كسى كه صرفا با زبان دعا كند و دست به اقدام عملى نزند) همچون كمان بىزه است (كه كارى از آن ساخته نيست).
٧١٦٤ ٥- المؤمن بعمله. ١ ٦١ مؤمن به عمل خود مؤمن است (نه به زبان فقط).
٧١٦٥ ٦- العلم بالعمل. ١ ٦٢ علم و دانش با عمل (علم) است (نه به درس خواندن تنها).
٧١٦٦ ٧- العمل عنوان الطّويّة. ١ ٨٠ عمل دليل و نشانه درون و مكنون خاطر است.
٧١٦٧ ٨- العمل شعار المؤمن. ١ ١١٢ عمل شعار و جامه زيرين مؤمن است.
٧١٦٨ ٩- العمل اكمل خلف. ١ ١٣٠ عمل كاملترين باقيمانده انسان است.
٧١٦٩ ١٠- العمل رفيق الموقن. ١ ٢٤٠ عمل رفيق و دوست انسانى است كه داراى يقين است.
٧١٧٠ ١١- المرء لا يصحبه الّا العمل.
١ ٢٤٦ چيزى جز عمل همراه انسان نخواهد بود.
٧١٧١ ١٢- المحسن من صدّق اقواله أفعاله. ١ ٢٩٧ نيكوكار كسى است كه كردارهاى او گفتارش را تصديق كند.
٧١٧٢ ١٣- العلم كثير و العمل قليل. ١ ٣٢١ علم و دانش بسيار است ولى عمل كم است.
٧١٧٣ ١٤- الاعمال فى الدّنيا تجارة الآخرة. ١ ٣٤٥ عملها در دنيا كالاى تجارت آخرت است.
٧١٧٤ ١٥- العلم كلّه حجّة الّا ما عمل به.
١ ٣٦٨ علم و دانش همهاش حجّت است مگر آنچه بدان عمل شده (و ما بقى مورد احتجاج و بازخواست قرار گيرد).
٧١٧٥ ١٦- العامل بالعلم كالسّائر على الطّريق الواضح. ١ ٣٩٦ كسى كه به علم خود عمل كند، مانند كسى است كه در راه روشن راه مىرود.
٧١٧٦ ١٧- التّارك للعمل غير موقن بالثّواب عليه. ١ ٣٩٨ كسى كه عمل را ترك كند، يقين به ثواب و پاداش بر عمل خويش ندارد (و گرنه عمل را ترك نمىكرد).
٧١٧٧ ١٨- شتّان بين عمل تذهب لذّته و تبقى تبعته، و بين عمل تذهب مئونته و تبقى مثوبته. ٤ ١٨٠ چه دور است فاصله ميان عملى كه لذت آن رفته و پى آمد آن به جاى مانده، و ميان آن عملى كه رنجش رفته و پاداش نيكش بجاى مانده.
٧١٧٨ ١٩- طوبى لمن بادر صالح العمل قبل أن تنقطع أسبابه. ٤ ٢٤٣ خوشا به حال كسى كه مبادرت كند به عمل شايسته پيش از آنكه اسباب آن بريده شده و از دست برود.
٧١٧٩ ٢٠- طوبى لمن قدّم خالصا و عمل صالحا و اكتسب مذخورا و اجتنب محذورا. ٤ ٢٤٥ خوشا به حال كسى كه پيش فرستد عمل خالصى و كار شايستهاى انجام دهد و اندوختهاى كسب كند، و از آنچه دستور دورى آن را دادهاند، دورى كند.
٧١٨٠ ٢١- يقبح بالرّجل أن يقصر عمله عن علمه، و يعجز فعله عن قوله.
٦ ٤٩٣ براى مرد زشتتر است كه كوتاه آيد عمل او از علمش و ناتوان باشد كارش از گفتارش.
٧١٨١ ٢٢- العمل ورع راجح. ١ ١٤٧ عمل پارسايى و ورعى است غالب.
٧١٨٢ ٢٣- أفضل العمل ما أريد به وجه اللّه. ٢ ٣٩١ بهترين عمل آن است كه بخاطر خداوند انجام شود.
٧١٨٣ ٢٤- اعمال العباد فى الدّنيا نصب اعينهم فى الآخرة. ٢ ٧١ عملهاى بندگان كه در دنيا انجام دهند برابر ديدگان آنها است در روز قيامت.
٧١٨٤ ٢٥- الشّرف عند اللّه سبحانه بحسن الاعمال لا بحسن الاقوال.
٢ ٨١ شرافت در پيشگاه خداى سبحان به نيكويى عمل است نه به نيكويى گفتار.
٧١٨٥ ٢٦- العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل. ٢ ٨٧ علم (حقيقى) مقرون و بسته است به عمل، و هر كس بداند عمل كند.
٧١٨٦ ٢٧- العلم يهتف بالعمل فان اجابه و الّا ارتحل. ٢ ٨٧ علم و دانش آواز مىدهد و صدا مىزند عمل را، پس اگر پاسخش داد و گرنه كوچ مىكند و مىرود.
٧١٨٧ ٢٨- العاقل يجتهد فى عمله و يقصّر من امله. ٢ ٩٢ آدم عاقل در عمل خود مىكوشد و آرزوى خود را كوتاه مىكند.
٧١٨٨ ٢٩- العمل بالعلم من تمام النّعمة.
٢ ١٢١ عمل كردن به علم و دانش از كمال نعمت الهى است.
٧١٨٩ ٣٠- النّاس فى الدّنيا عاملان: عامل فى الدّنيا للدّنيا قد شغلته دنياه عن آخرته، يخشى على من يخلّف الفقر و يأمنه على نفسه، فيفنى عمره فى منفعة غيره، و عامل فى الدّنيا لما بعدها فجاءه الّذى له بغير عمل فأحرز الحظّين معا و ملك الدّارين جميعا.
٢ ١٤٩ مردمى كه در دنيا كار مىكنند دو گروه هستند: يكى آنكه كار مىكند در دنيا براى دنيا و سرگرم ساخته او را دنيا از آخرتش، مىترسد بر بازماندگان خود از فقر و تنگدستى و ايمن است از تنگدستى خويش، چنين كسى تباه مىكند عمر خود را براى سود رساندن به ديگرى، و ديگر آنكه كار مىكند در دنيا براى عالم پس از آن، كه در اين صورت آنچه مقدّر او است بدون كار و تلاش به وى مىرسد، و اين كسى است كه به هر دو بهره (دنيا و آخرت رسيده) و مالك هر دو خانه (دنيا و آخرت) شده است.
٧١٩٠ ٣١- القرين النّاصح هو العمل الصّالح. ٢ ١٥٣ قرين و همراه خيرخواه، همان عمل شايسته است.
٧١٩١ ٣٢- اعمل تدّخر. ٢ ١٧٠ عمل نيك كن و اندوخته بگذار.
٧١٩٢ ٣٣- اعمل بالعلم تدرك غنما.
٢ ١٧٧ عمل كن به علم تا غنيمت يابى.
٧١٩٣ ٣٤- اجعل رفيقك عملك و عدوّك املك. ٢ ١٨٢ رفيق خويش را عمل، و دشمنت را آرزوى خود قرار ده.
٧١٩٤ ٣٥- اعمل عمل من يعلم انّ اللّه مجازيه بإساءته و احسانه. ٢ ١٩٤ همانند كسى عمل كن كه مىداند خداى تعالى او را به بدى و خوبىاش كيفر دهد.
٧١٩٥ ٣٦- اعملوا بالعلم تسعدوا. ٢ ٢٣٩ عمل كنيد به علم تا نيكبخت شويد.
٧١٩٦ ٣٧- اعملوا اذا علمتم. ٢ ٢٣٩ هرگاه دانستيد عمل كنيد.
٧١٩٧ ٣٨- اعملوا و العمل ينفع و الدّعاء يسمع و التّوبة ترفع. ٢ ٢٥٦ عمل كنيد در اين زمانى كه عمل سود دهد، و دعا شنيده (و مستجاب) گردد، و توبه بالا رود (و پذيرفته شود).
٧١٩٨ ٣٩- اعملوا ليوم تذخر له الذّخائر و تبلى فيه السّرائر. ٢ ٢٦٩ عمل كنيد براى روزى كه براى آن اندوخته كنند، و پنهان ها در آن روز آشكار گردد.
٧١٩٩ ٤٠- ايّاك و كلّ عمل ينفّر عنك حرّا او يذلّ لك قدرا او يجلب عليك شرّا او تحمل به الى القيامة وزرا.
٢ ٣١٦ زنهار بپرهيز از هر كار و عملى كه آزادهاى را از تو برماند، يا قدر و منزلتى را از تو خوار گرداند، يا به زيان تو شرّى را به سويت جلب كند، يا به خاطر آن براى روز قيامت گناه سنگينى را بردارى.
٧٢٠٠ ٤١- الا فاعملوا و الالسن مطلقة و الابدان صحيحة و الاعضاء لدنة و المنقلب فسيح و المجال عريض، قبل ازهاق الفوت و حلول الموت
فحقّقوا عليكم حلوله و لا تنتظروا قدومه. ٢ ٣٤٢ آگاه باشيد، و عمل كنيد در حالى كه زبانها باز است و بدنها سالم، و اعضاى بدن نرم، و بازگشتگاه فراخ، و مجال وسيع است، پيش از آنكه زمان بگذرد، و مرگ در رسد، پس رسيدن آن را براى خود مسلّم و قطعى بدانيد، و به انتظار آمدنش نباشيد (بلكه پيش از آنكه بيايد خود را آماده كنيد).
٧٢٠١ ٤٢- انفع العلم ما عمل به. ٢ ٣٨٦ سودمندترين علم و دانش آن است كه بدان عمل شود.
٧٢٠٢ ٤٣- انفع الذّخائر صالح الاعمال.
٢ ٤٠٣ سودمندترين اندوختهها كارهاى شايسته است.
٧٢٠٣ ٤٤- اقرب النّاس من الانبياء اعملهم بما امروا به. ٢ ٤١٠ نزديكترين مردم به پيامبران كسى است كه به دستورهاى آنان بهتر عمل كند.
٧٢٠٤ ٤٥- احسن العلم ما كان مع العمل.
٢ ٤٢٠ بهترين علم آن است كه همراه با عمل باشد.
٧٢٠٥ ٤٦- اشرف العلم ما ظهر فى الجوارح و الاركان. ٢ ٤٢٢ شريفترين علمها آن است كه در اعضا و جوارح بدن آشكار شود.
٧٢٠٦ ٤٧- اسعد النّاس بالخير العامل به.
٢ ٤٥٣ نيكبختترين مردم به كار خير آن كسى است كه بدان عمل كند.
٧٢٠٧ ٤٨- احسن المقال ما صدّقه حسن الفعال. ٢ ٤٦٣ بهترين گفتار آن است كه كردارهاى نيك آن را تصديق كند.
٧٢٠٨ ٤٩- انّ اللّه سبحانه اذا اراد بعبد خيرا وفّقه لانفاذ اجله فى احسن عمله، و رزقه مبادرة مهله في طاعته قبل الفوت. ٢ ٥٦٧ به راستى كه خداى سبحان هر گاه خير و خوبى بندهاى را بخواهد او را موفق دارد
به اين كه عمر خود را در بهترين عمل خود به كار گيرد و پيشى گرفتن مهلت او را در طاعت قبل از مرگ روزى فرمايد.
٧٢٠٩ ٥٠- ان احببت ان تكون اسعد النّاس بما علمت فاعمل. ٣ ٦ اگر دوست دارى كه نيكبختترين مردم باشى بدانچه مىدانى، پس به آن عمل كن.
٧٢١٠ ٥١- ان كنتم عاملين فاعملوا لما ينجيكم يوم العرض. ٣ ٢٠ اگر به راستى مرد عمل هستيد، پس عمل كنيد براى آنچه شما را در روز قيامت نجات بخشد.
٧٢١١ ٥٢- انّك لن يغنى عنك بعد الموت الّا صالح عمل قدّمته فتزوّد من صالح العمل. ٣ ٥٨ به راستى كه تو را بىنياز نسازد پس از مرگ مگر عمل شايستهاى كه از پيش فرستادهاى، (پس هر چه مىتوانى) توشه برگير از عمل شايسته.
٧٢١٢ ٥٣- انّكم باعمالكم مجازون و بها مرتهنون. ٣ ٥٩ به راستى كه شما پاداش عملهاى خود را دريافت كرده و در گرو آنها هستيد.
٧٢١٣ ٥٤- انّك لن تحمل الى الآخرة عملا انفع لك من الصّبر و الرّضا و الخوف و الرّجاء. ٣ ٥٨ به راستى كه تو برندارى براى آخرت عملى را كه پر سودتر باشد از صبر و خوشنودى و بيم و اميد.
٧٢١٤ ٥٥- انّكم الى العمل بما علمتم احوج منكم الى تعلّم ما لم تكونوا تعلمون. ٣ ٦٠ به راستى كه شما به عمل كردن بدانچه دانستهايد نيازمندتر هستيد تا به ياد گرفتن آنچه را نمىدانيد.
٧٢١٥ ٥٦- انّكم الى اعراب الاعمال احوج منكم الى اعراب الاقوال. ٣ ٦١ به راستى كه شما به اعراب گذارى و تصحيح عملها نيازمندتريد تا به اعراب گذارى و تصحيح گفتارها.
٧٢١٦ ٥٧- انّكم الى اكتساب صالح الاعمال احوج منكم الى مكاسب
الاموال. ٣ ٦٢ به راستى كه شما به كسب كردن (و به دست آوردن) عملهاى شايسته نيازمندتريد تا به كسب كردن اموال.
٧٢١٧ ٥٨- انّكم ان اغتنمتم صالح الاعمال نلتم من الآخرة نهاية الآمال. ٣ ٦٦ به راستى كه شما اگر عملهاى شايسته را غنيمت بشماريد، به نهايت آرمانهاى خود در آخرت مىرسيد.
٧٢١٨ ٥٩- انّما زهّد النّاس فى طلب العلم، كثرة ما يرون من قلّة من عمل بما علم. ٣ ٨٦ جز اين نيست كه آنچه مردم را در تحصيل و طلب علم بىرغبت كرده آن است كه بسيار مىبينند كه عمل كنندگان به علم اندكند (و همين سبب بىرغبتى آنها در تحصيل علم شده).
٧٢١٩ ٦٠- آفة العلم ترك العمل به. ٣ ١٠٧ آفت علم عمل نكردن بدان است.
٧٢٢٠ ٦١- اذا احسنت القول فاحسن العمل، لتجمع بذلك بين مزيّة اللّسان و فضيلة الاحسان. ٣ ١٧٩ هر گاه گفتار خود را نيكو كردى كردار خود را نيز نيكو كن تا بدينوسيله گرد آورى ميان مزيّت و برترى زبان و فضيلت و برترى احسان.
٧٢٢١ ٦٢- اذا رمتم الانتفاع بالعلم فاعملوا به و اكثروا الفكر فى معانيه تعه القلوب. ٣ ١٨٧ هرگاه خواستيد سودمند گرديد به علم و دانش، عمل كنيد بدان، و بسيار انديشه كنيد در معناهاى آن، تا در نتيجه دلها آن را حفظ كند و نگه دارد.
٧٢٢٢ ٦٣- بحسن العمل تجنى ثمرة العلم لا بحسن القول. ٣ ٢٢٨ به عمل نيكو است كه ميوه علم و دانش چيده شود نه به گفتار نيكو.
٧٢٢٣ ٦٤- بالاعمال الصّالحات ترفع الدّرجات. ٣ ٢٢٩ به وسيله كارهاى شايسته است كه درجهها و مرتبهها بالا رود.
٧٢٢٤ ٦٥- بالصّالحات يستدلّ على حسن الايمان. ٣ ٢٢٤ به وسيله كارهاى شايسته راهنمايى شود بر نيكويى ايمان.
٧٢٢٥ ٦٦- بادروا العمل و اكذبوا الامل و لاحظوا الاجل. ٣ ٢٤١ به علم و كار مبادرت ورزيد، و آرزو را دروغ بدانيد، و مرگ را ملاحظه كنيد (كه ناگهان در رسد).
٧٢٢٦ ٦٧- بادروا العمل و خافوا بغتة الاجل تدركوا افضل الامل. ٣ ٢٤٢ شتاب كنيد به سوى عمل، و بترسيد از ناگهان رسيدن مرگ، تا در نتيجه برسيد به برترين آرمان خويش (كه سعادت جاويدان است).
٧٢٢٧ ٦٨- بادروا بالعمل عمرا ناكسا.
٣ ٢٤٣ پيشى گيريد به عمل، به عمر نگونسار و سرافكنده (يعنى تا به آن زمان از عمر نگونسار نرسيدهايد شتاب كنيد).
٧٢٢٨ ٦٩- بادروا بالعمل مرضا حابسا و موتا خالسا. ٣ ٢٤٣ شتاب كنيد به عمل، بيمارى بازدارنده، و مرگ رباينده را (يعنى تا بيمارى آن چنانى و مرگ اين چنينى نرسيده به سوى عمل بشتابيد).
٧٢٢٩ ٧٠- بادروا صالح الاعمال و الخناق مهمل و الرّوح مرسل. ٣ ٢٤٩ بشتابيد به عملهاى شايسته، در حالى كه گلوى شما (از فشار مرگ) رها است، و جان شما آزاد است (و تا آن حالت نرسيده به سوى عمل بشتابيد).
٧٢٣٠ ٧١- بركة العمر فى حسن العمل.
٣ ٢٦٢ بركت عمر در عمل نيكو است.
٧٢٣١ ٧٢- تمام العلم استعماله. ٣ ٢٧٦ تمامى علم و كمال آن، در به كار گرفتن آن است.
٧٢٣٢ ٧٣- تصفية العمل اشدّ من العمل.
٣ ٢٧٨ تصفيه و پاك كردن عمل، سختتر از خود عمل است.
٧٢٣٣ ٧٤- تمام العلم العمل بموجبه.
٣ ٢٨٠ تمامى علم و كمال آن در عمل كردن به لوازم آن است.
٧٢٣٤ ٧٥- تارك العمل بالعلم غير واثق بثواب العمل. ٣ ٢٩٠ كسى كه عمل به علم را واگذارد، چنان است كه اطمينانى به پاداش عمل ندارد.
٧٢٣٥ ٧٦- ثمرة العمل الاجر عليه. ٣ ٣٢٩ ميوه عمل پاداش آن است.
٧٢٣٦ ٧٧- ثمرة العقل العمل للنّجاة.
٣ ٣٢٩ ميوه عقل، عمل كردن براى رستگارى و نجات است.
٧٢٣٧ ٧٨- ثمرة العمل الصّالح كاصله.
٣ ٣٣٣ ميوه عمل شايسته همچون اصل و ريشه آن شايسته است.
٧٢٣٨ ٧٩- ثمرة العمل السّيّىء كاصله.
٣ ٣٣٣ ميوه كار بد همچون اصل و ريشه آن بد است.
٧٢٣٩ ٨٠- ثمن الجنّة العمل الصّالح.
٣ ٣٤٩ بهاى بهشت، عمل شايسته است.
٧٢٤٠ ٨١- ثقّلوا موازينكم بالعمل الصّالح. ٣ ٣٥٠ ترازوهاى عمل خود را با عمل شايسته سنگين كنيد.
٧٢٤١ ٨٢- ثواب العمل ثمرة العمل. ٣ ٣٥٣ پاداش عمل ميوه عمل است.
٧٢٤٢ ٨٣- جماع الخير فى العمل بما يبقى و الاستهانة بما يفنى. ٣ ٣٦٠ مجموعه خير و نيكى در كار كردن به آنچه به جاى ماند، و خوار شمردن آنچه فانى شود، خواهد بود.
٧٢٤٣ ٨٤- ثواب عملك افضل من عملك.
٣ ٣٤٦ پاداش عمل و كار تو، بهتر از خود عمل است.
٧٢٤٤ ٨٥- جمال العالم عمله بعلمه. ٣ ٣٦٣ زيبايى عالم و دانشمند عمل كردن او است به علم و دانش خود.
٧٢٤٥ ٨٦- حسن العمل خير ذخر و افضل عدّة. ٣ ٣٩٤ عمل نيكو بهترين اندوخته و برترين توشه آماده است.
٧٢٤٦ ٨٧- خير الاعمال ما اصلح الدّين.
٣ ٤٢٤ بهترين عملها آن است كه دين را اصلاح كند.
٧٢٤٧ ٨٨- خير عملك ما اصلحت به يومك، و شرّه ما استفسدت به قومك. ٣ ٤٣٤ بهترين عمل تو آن است كه وضع امروزت را اصلاح كنى، و بدترين آن چيزى است كه به وسيله آن فساد و تباهى قوم و مردم خود را بخواهى.
٧٢٤٨ ٨٩- خذ من صالح العمل و خالل خير خليل، فانّ للمرء ما اكتسب و هو فى الآخرة مع من احبّ. ٣ ٤٦٤ عمل شايسته را برگير، و بهترين دوست را بگير، كه براى انسان خواهد بود آنچه را كسب كرده و در آخرت نيز با كسى خواهد بود كه او را دوست مىداشته.
٧٢٤٩ ٩٠- شكر المؤمن يظهر فى عمله.
٤ ١٥٩ شكر و سپاس مؤمن در عمل و كردار او آشكار شود.
٧٢٥٠ ٩١- شكر العالم على علمه، عمله به و بذله لمستحقّه. ٤ ١٦٠ سپاسگزارى عالم بر علم و دانشش، عمل كردن او است به آن علم، و بخشيدن آن به كسى كه شايسته آن است. ٧٢٥١ ٩٢- شرّ العمل ما افسدت به معادك. ٤ ١٦٧ بدترين عملها آن است كه معاد و آخرت خود را بدان تباه كنى.
٧٢٥٢ ٩٣- شرّ العلم علم لا يعمل به. ٤ ١٧٠
بدترين علمها علمى است كه بدان عمل نشود.
٧٢٥٣ ٩٤- صلاح المعاد بحسن العمل.
٤ ١٩٥ صلاح و شايستگى معاد و آخرت به نيكويى عمل است.
٧٢٥٤ ٩٥- طلب الجنّة بلا عمل حمق.
٤ ٢٥٠ طلب كردن بهشت بدون عمل حماقت و نادانى است.
٧٢٥٥ ٩٦- عليك بصالح العمل فانّه الزّاد الى الجنّة. ٤ ٢٨٩ بر تو باد به عمل شايسته كه توشه بهشت همان است.
٧٢٥٦ ٩٧- عليك بادمان العمل فى النّشاط و الكسل. ٤ ٢٩١ بر تو باد مداومت عمل در خوشحالى و بى حالى.
٧٢٥٧ ٩٨- على العالم ان يعمل بما علم ثمّ يطلب تعلّم ما لم يعلم. ٤ ٣١٧ بر عالم (لازم) است كه (نخست) عمل كند بدانچه مىداند، و سپس بجويد ياد گرفتن آنچه را نمىداند.
٧٢٥٨ ٩٩- عجبت لمن يعلم انّ للاعمال جزاء، كيف لا يحسن عمله. ٤ ٣٤٢ در شگفتم از كسى كه مىداند عملها را كيفرى است چگونه عمل خود را نيكو نمىكند.
٧٢٥٩ ١٠٠- علم المؤمن فى عمله. ٤ ٣٥٠ علم و دانش مؤمن در عمل او است.
٧٢٦٠ ١٠١- علم بلا عمل كشجر بلا ثمر.
٤ ٣٥٠ علم بى عمل همچون درخت بى ثمر و بى ميوه است.
٧٢٦١ ١٠٢- علم بلا عمل كقوس بلا وتر.
٤ ٣٥٠ علم بى عمل همچون كمان بىزه است.
٧٢٦٢ ١٠٣- علم بلا عمل حجّة للّه على العبد. ٤ ٣٥١ علم بى عمل حجّت و دليلى است براى خدا نسبت به بندهاش (كه خداى تعالى به
وسيله آن بر بنده خود احتجاج كند).
٧٢٦٣ ١٠٤- غاية العلم حسن العمل. ٤ ٣٧٠ نهايت علم، عمل نيكو است.
٧٢٦٤ ١٠٥- فى كلّ وقت عمل. ٤ ٣٩٦ در هر وقتى (از اوقات) عملى است (كه انسان مىتواند در آن وقت عملى انجام دهد و وقت خود را بيهوده نگذراند).
٧٢٦٥ ١٠٦- فى الدّنيا عمل و لا حساب.
٤ ٤٠٢ در دنيا عمل است و حسابى نيست.
٧٢٦٦ ١٠٧- ربّ آمر غير مؤتمر. ٤ ٧٨ بسا دستور دهندهاى كه خود دستور نپذيرد (و به دستورش عمل نكند). ٧٢٦٧ ١٠٨- زكاة العلم بذله لمستحقّه و اجهاد النّفس فى العمل به. ٤ ١٠٦ زكات علم عطا كردن آن است به كسى كه شايسته آن است، و به تلاش واداشتن نفس است در عمل كردن به آن.
٧٢٦٨ ١٠٩- كن عاملا بالخير ناهيا عن الشّرّ منكرا شيمة الغدر. ٤ ٦٠٧ عمل كننده باش به كار خير، و بازدارنده باش از كار بد، و انكار كننده باش خوى بى وفايى را.
٧٢٦٩ ١١٠- قليل العلم مع العمل خير من كثيره بلا عمل. ٤ ٥٠٦ كمى از علم توأم با عمل، بهتر است از بسيار آن كه عمل با آن نباشد.
٧٢٧٠ ١١١- قد سمّى اللّه سبحانه آثاركم و علم اعمالكم و كتب آجالكم. ٤ ٤٨٦ خداى سبحان به دقّت آثار شما را ثبت كرده، و عملهاى شما را دانسته و عمرهاى شما را نوشته است.
٧٢٧١ ١١٢- فضيلة العلم العمل به. ٤ ٤٢٧ فضيلت و برترى علم، به عمل كردن آن است.
٧٢٧٢ ١١٣- فالارواح مرتهنة بثقل اعبائها، موقنة بغيب انبائها، لا
تستزاد من صالح عملها، و لا تستعتب من سيّىء زللها. ٤ ٤٤٣ (در قيامت) ارواح در گرو اعمال خويشند، و در آنجا به اسرار نهانى يقين حاصل كنند، نه بر كارهاى شايسته آنها چيزى افزوده شود، و نه از كارهاى زشتشان مىتوانند توبه كنند. ٧٢٧٣ ١١٤- من حسن عمله بلغ من اللّه امله. ٥ ٣٧٦ كسى كه عملش نيكو باشد به آرمان خويش از خداى تعالى رسيده است.
٧٢٧٤ ١١٥- من لم يعمل بالعلم كان حجّة عليه و وبالا. ٥ ٤١٠ كسى كه به علم (خود) عمل نكند، آن علم حجّتى به زيان او و بارى بر دوش او خواهد بود.
٧٢٧٥ ١١٦- من كمال العلم العمل بما يقتضيه. ٦ ١١ از كمال علم، عمل كردن به مقتضاى آن است.
٧٢٧٦ ١١٧- من المروّة العمل للّه فوق الطّاقة. ٦ ١٩ از مردانگى است عمل كردن براى خداوند بيش از توان و طاقت.
٧٢٧٧ ١١٨- ما علم من لم يعمل بعلمه.
٦ ٦١ ندانسته است (و عالم نيست) كسى كه به علم خود عمل نكند.
٧٢٧٨ ١١٩- ما احسن من اساء عمله. ٦ ٦٢ نيكى نكرده است هر كس كه عمل خود را بد كرده است.
٧٢٧٩ ١٢٠- ما زكا العلم بمثل العمل به.
٦ ٧٣ پاكيزه نگردد علم به چيزى مانند عمل بدان.
٧٢٨٠ ١٢١- ملاك العلم العمل به. ٦ ١١٧ ملاك و معيار علم عمل به آن است.
٧٢٨١ ١٢٢- نعم الزّاد حسن العمل. ٦ ١٦٠ نيكويى عمل توشه خوبى است.
٧٢٨٢ ١٢٣- لا تكن ممّن يرجو الآخرة بغير عمل، و يسوّف التّوبة بطول الامل، يقول فى الدّنيا بقول الزّاهدين، و يعمل فيها بعمل الرّاغبين. ٦ ٣٣٢ مباش از كسانى كه بدون عمل اميد به آخرت دارد و به تأخير مىاندازد توبه را به خاطر درازى آرزو، سخن مىگويد در باره دنيا به گفته زاهدان (و مذمّت دنيا كند) ولى عمل كند در باره آن همانند عمل علاقهمندان به آن.
٧٢٨٣ ١٢٤- لا تجارة كالعمل الصّالح.
٦ ٣٦٤ تجارتى همچون عمل صالح (و كار شايسته) نيست.
٧٢٨٤ ١٢٥- لا ذخر أنفع من صالح العمل.
٦ ٣٧٨ اندوختهاى سودمندتر از عمل شايسته نيست.
٧٢٨٥ ١٢٦- لا ثواب لمن لا عمل له. ٦ ٤٠٠ كسى كه عمل ندارد پاداش ندارد. ٧٢٨٦ ١٢٧- لا يتمّ حسن القول الّا بحسن العمل. ٦ ٤٠٥ گفتار نيك كامل نشود مگر با عمل نيك.
٧٢٨٧ ١٢٨- لا ينفع قول بغير عمل. ٦ ٤٠٥ گفتارى كه عمل با آن نباشد سودى ندهد.
٧٢٨٨ ١٢٩- لا يستغنى عامل عن الاستزادة من عمل صالح. ٦ ٤٢٦ هيچ عمل كنندهاى از افزودن عمل شايسته بىنياز نيست.
٧٢٨٩ ١٣٠- لا يستغنى المرء الى حين مفارقة روحه جسده، عن صالح العمل. ٦ ٤١٦ انسان تا آن هنگامى كه روح از بدنش جدا شود از عمل شايسته بىنياز نيست.
٧٢٩٠ ١٣١- لا يترك العمل بالعلم الّا من شكّ فى الثّواب عليه. ٦ ٤٢٣ وانگذارد عمل به علم را مگر كسى كه در پاداش و ثواب آن شك دارد.
٧٢٩١ ١٣٢- لا يعمل بالعلم الّا من ايقن بفضل الاجر فيه. ٦ ٤٢٤ عمل نكند به علم مگر كسى كه يقين دارد به فضيلت پاداش در آن عمل.
٧٢٩٢ ١٣٣- لا خير فى عمل الّا مع اليقين و الورع. ٦ ٤٣٦ خيرى در عمل نيست مگر با داشتن يقين و پارسايى.
٧٢٩٣ ١٣٤- من احسن العمل حسنت له المكافاة. ٥ ٢٧٧ كسى كه نيكو عمل كند جبران و پاداش آن نيكو خواهد بود.
٧٢٩٤ ١٣٥- من نصح فى العمل نصحته المجازاة. ٥ ٢٧٧ كسى كه در عمل خالص باشد پاداش او نيز خالص و پاك خواهد بود.
٧٢٩٥ ١٣٦- من عمل باوامر اللّه احرز الاجر. ٥ ٢٨١ كسى كه به دستورات خداوند عمل كند اجر و پاداش آن را فراهم كرده.
٧٢٩٦ ١٣٧- من انف من عمله اضطرّه ذلك الى عمل خير منه. ٥ ٣٣٣ كسى كه عمل خود را خوش ندارد و آن را لايق خود نداند اين حالت او را به عملى بهتر از آن وادارد.
٧٢٩٧ ١٣٨- ليكن اوثق الذّخائر عندك العمل الصّالح. ٥ ٥١ مطمئنترين اندوختهها نزد تو بايد عمل شايسته باشد.
٧٢٩٨ ١٣٩- من علم عمل. ٥ ١٤٢ كسى كه بداند عمل كند.
٧٢٩٩ ١٤٠- من عمل اشتاق. ٥ ١٥١ كسى كه عمل كند مشتاق گردد.
٧٣٠٠ ١٤١- من يعمل يزدد قوّة. ٥ ٢٠٤ كسى كه عمل كند بر نيروى خود بيفزايد.
٧٣٠١ ١٤٢- من يقصّر فى العمل يزدد فترة. ٥ ٢٠٤ كسى كه در عمل كوتاهى كند بر سستى خود بيفزايد.
٧٣٠٢ ١٤٣- من ابطأ به عمله لم يسرع به نسبه. ٥ ٢٣٦
كسى كه كندى ورزد به او عمل و كردارش (و او را به جايى نرساند) شتاب نكند به او نسب او (يعنى نسب نيكش او را به جايى نمىرساند).
٧٣٠٣ ١٤٤- من عمل بالعلم بلغ بغيته من الآخرة و مراده. ٥ ٢٥٨ كسى كه به علم و دانش خود عمل كند به آرمان و مراد خويش از آخرت برسد.
٧٣٠٤ ١٤٥- كمال العلم العمل. ٤ ٦٣١ كمال علم به عمل است.
٧٣٠٥ ١٤٦- ربّ صغير من عملك تستكبره. ٤ ٧٤ چه بسا عمل كوچكى كه انجام دادهاى و آن را بزرگ به حساب آورى.