شرايط لازم ازدواج،
از شرايط لازم ازدواج، شناخت درست دختر و پسر از يك ديگر و رعايت شرايط همسانى در مسائل اعتقادى و خانوادگى و تحصيلات است و جوان و نوجوان مى تواند براى جبران ضعف هاى ناشى از اين دوره، از كمك خانواده و مشاوران دلسوز استفاده نموده، از تجارب آنان بهره مند شود.
در پايان، خاطرنشان مى شود كه نقش ازدواج در رشد و تعالىِ فكرى و روحى جوانان، نبايد مورد غفلت واقع شود. ازدواج، ظرفيّت ها و استعدادهاى خفته ى جوان را شكوفا كرده، به آهنگ رشدِ آن سرعت مى بخشد. جوان با احساس مسئوليّت در رفتار و اعمال خود دقيق تر شده، سريع تر به پختگى اجتماعى مى رسد و نسبت به مسائل جامعه نيز حساس تر مى شود و با دقت و تيزبينى بيش ترى بدان ها مى پردازد.
بهترين زمان براى ازدواج چه سنّى است؟ آيا ازدواج در اوايل جوانى با شرايط كنونى جامعه مناسب است؟
پروردگار عالم، انسان را به گونه اى آفريد كه بدون همسر، ناقص است و براى رشد و تعالى و پاسخ گويى درست به نيازهاى روحى و جسمى، نيازمند تشكيل خانواده مى باشد.
هميشه براى جوان اين پرسش مطرح است كه «چه زمانى ازدواج كنيم؟» در پاسخ بايد گفت : زمان مناسب، هنگامى است كه بلوغ جنسى و عقلى در انسان به كمال برسد و انسان به حدّ رشد رسيده باشد. هر زمانى كه از درون انسان، اين نيروى فطرى و غريزى، نداى طلب سرداد و احساس نيازِ روحى و جسمىِ انسان را گوشزد نمود و خويش را آماده ى قبول مسئوليّت احساسات و عواطف طرف مقابل معّرفى نمود، هنگام ازدواج است.
هر كس مى تواند به خوبى اين ندا را از درون خود بشنود؛ البته به شرطى كه اين نيرو در اثر بعضى عوامل، كه باعث بلوغ زودرس مى شوند، منحرف و بيمار نشده باشد.
كسى كه به خوبى غوغاى درونش را درك مى كند و احساس نياز به همسر را هم چون غذاى روزانه لمس مى كند و به سوى جنس مخالف كشيده مى شود و هميشه غرق در افكار و رؤياها، دل نگران تنهايى و پريشانى خود است و به خوبى مى داند كه ايام بچّگى، گذشته و تحوّلى در او به وجود آمده و دايم به دنبال گم شده اى است كه آرامش بخش لحظه هاى سكوت و تنهايى او باشد و همچون يار و ياورى غمخوار با تمام وجود دركش كند، چنين كسى به بلوغ لازم براى ازدواج رسيده است و تأخير در آن جز پشيمانى و حسرت ارمغان ديگرى ندارد. البته جوانى كه هنوز ازدواج را نوعى بازى كودكانه مى پندارد و تنها هدف آن را تخليه ى نيروى تحريك شده از محرّكات گوناگون، تلقّى مى كند، هنوز به بلوغ فكرى لازم نرسيده است.
جوان بايد به اين نكته برسد كه در كنار همسر، جداى از آن كه به نيازهاى روحى و جسمى خود پاسخى درست مى دهد، در مقابل سلامت جامعه ى امروز و آينده مسئول است؛ بنابراين در انتخاب همسر بايد دقّت لازم را نموده، فردى را برگزيند كه با تعهّدى عميق و مقدّس، به سوى ايجاد كانونى گرم و با صفا براى تأمين نيازهاى روحى و روانى و جسمى و تربيت نسل آينده، گام بردارد.
چه بسا جوانانى با رسيدن به بلوغِ لازم، احساس نياز نموده، خويشتن دارى برايشان مشكل است، اما به سبب فضاى جامعه و به خيال عدم استقلال مالى و به ويژه با عدم مساعدت خانواده، تن به ازدواج نمى دهند. بسى روشن است چنين جوانى كه به بهانه هاى تحصيل و مشكلات مالى و هزينه ى جشن، ازدواج را به تأخير بيندازد، خواه ناخواه طراوات و طهارت روح او از بين رفته و به روابط غير قانونى با جنس مخالف تن داده، به انحراف كشيده مى شود كه به اعتراف همه ى روان شناسان و جامعه شناسان، عواقب آن از هر معضل ديگرى زيان بارتر است.
جوان فرسوده اى مى گفت :
چندين سال است كه استمنا مى كنم. اكنون برايم همسرى گرفته اند، به او ميل ندارم و نمى توانم از او لذّت ببرم. هنوز هم استمنا مى كنم و اين كار را بر مباشرت با همسر ترجيح مى دهم
به اعتراف كارشناسان علوم تربيتى و علوم اجتماعى، ازدواج در سنين جوانى، بهترين راه حل براى سلامت فرد و جامعه است. دختر و پسر مى توانند با نامزدى شرعى، هم از لذايذ زندگى بهره مند شوند و هم عفاف و طهارت جسم و روح را نگه دارند و در عين حال، به خاطر اين كه مسئوليّت هاى زندگى بر دوششان نيست، ادامه ى تحصيل دهند.
بديهى است در صورت همراهى و برنامه ريزى درستِ خانواده ها، مى توان اين گونه نامزدى را راه حلّ مناسبى براى وضعيت كنونى جامعه دانست. [٤٨] هر چند بايد در مدت زمان آن دقت نمود و مناسب با شرايط و محيط افراد عمل كرد تا آثار سوئى از آن به بار نيايد.
آيا هم كلام و هم قدم شدن در حدّ شرعى براى آشنايى قبل از ازدواج اشكال دارد؟ در ابتدا بايد اشاره نمود كه منظور از هم كلام شدن و هم قدم شدن در حدّ شرعى چيست؟ اگر منظور شما، رابطه ى رسمى و با موافقت خانواده و به صورت عقد موقّت است - كه در برخى از مناطق ايران مرسوم شده است - اشكالى ندارد. بلكه از جهات مختلف مفيد مى باشد و دختر و پسر مى توانند براى شناخت و تفاهم بيش تر تلاش نموده، آماده ى زندگى مشترك گردند. اما اگر مراد، رابطه اى غير از آن باشد، ديگر شرعى نبوده و مانند ساير دوستى ها و رابطه هاست؛ اگر دختر و پسرى مراحل انتخاب را گذراندند و از جهات مختلف به نظرات مثبتى رسيدند و قصد ازدواج دارند، مى توانند با هماهنگى خانواده ها، با هم صحبت و تبادل افكار كنند تا تصميم نهايى را بگيرند و در اين صورت، هم كلام شدن بدون اشكال است؛ البته فقط براى مدتى كه لازم است، معمولا با يك يا دو جلسه.
در اين جا لازم است يادآورى كنيم كه هدف بيش تر جوانان، به ويژه دختران در برقرارى ارتباط با جنس مخالف، ازدواج بوده، در آرزوى يافتن همدلى صادق براى زندگى مشتركند؛ اين دسته از جوانان بايد بدانند كه ازدواج بايد با ديدى باز و شناختى كامل از روحيّات و اخلاق و سليقه هاى يك ديگر صورت پذيرد تا دختر و پسر به اتّحاد و يكرنگى هر چه بيش تر رسيده، در فراز و نشيب زندگى، يار و ياور هم باشند و به كمك عشق و محبّت راستين، در كوران مشكلات مقاومت نمايند. اما چه شناختى براى ازدواج لازم است و چگونه مى توان به خصوصيّات واقعى طرف مقابل پى برد و از زواياى مخفى انديشه و روحيّات و اخلاق او سر در آورد؟ آيا به صرف اظهار محبّت به روش هاى گوناگون، مى توان به همه ى اين ها پى برد؟ آيا دختر و پسرى كه غرق در احساسات و غرايز بوده، همه چيز را با خوش بينى و حسن نيّت - كه لازمه ى اين سن و سال است - مى بينند مى توانند به شناخت لازم برسند؟ جداى از آن كه غريزه ى جنسى و شهوات نيز بر دل و ديده ى آن ها حكومت مى كند.
دوستى ها و روابط قبل از ازدواج، شناخت لازم را براى زندگى تأمين نمى كند و دو طرف را از الزامات و تعهّدهاىِ درونى نسبت به عشق و خانواده و مسئوليّت زندگى و مقدار ظرفيّت هاى روانى و اخلاقى آن ها باخبر نمى سازد؛ بلكه شناختى سطحى و كاملا عاطفى و احساسى است.
در شناختِ لازم براى ازدواج، بايد معيارها و ملاك هاى اساسى، چون : ايمان و دين دارى، اصالت و شرافت خانوادگى، اخلاق نيك و حسن معاشرت، رعايت همسانى و كفو بودن در مسائل فرهنگى، خانوادگى و اقتصادى و... را در نظر گرفت، و با مطالعه بر روى خانواده ى طرف مقابل و اخلاق و ايمان ساير اعضا و آشنايى با بافت فرهنگى و تربيتى آنان و با صحبت هاى رسمى با طرف مقابل - البته به دور از تسلّط غريزه ى جنسى و احساسات - مى توان به شناخت لازم دست يافت.
در صورتى كه خانواده براساس آشنايى سطحى و خيابانى بنا شود، در معرض خطر از هم گسستگى است و با مشكل كوچكى متزلزل مى شود. در يكى از نشريات، حكايت هشدار دهنده اى درج شده كه مردى بعد از پنج ماه زندگى مشترك، به دادگاه آمده بود تا همسرش را طلاق دهد و در بيان علت آن مى گفت :
از همسرم شناخت كافى نداشتم و امروز ديگر نمى توانم زندگى ام را با او ادامه دهم. او در چگونگى آشنايى و ازدواج خود مى گويد : در يك توليدى پوشاك كار مى كنم. چند وقت قبل از ازدواج با او، بر حسب تصادف، شماره ى محل كار مرا مى گيرد كه براى اوّلين بار پاسخ گوى تماس او مى شوم و دوباره اين كار تكرار مى شود و نهايتاً به ملاقات هاى حضورى در خيابان و ازدواج مى انجامد؛ اما حالا دريافتم كه اين ازدواج پيامد خوبى ندارد.
دكتر «شيخى» در مصاحبه اى مى گويد :
عشق و علاقه هايى كه اغلب در آشنايى هاى خيابانى و حاصل مى شود، بيش تر در همان دوران پايدارند و هنگام تشكيل زندگى، اين قبيل دوست داشتن ها به سردى مى گرايد و در نهايت، برخى به طلاق مى انجامد.
پس بهتر است، از اين گونه دوستى ها پرهيز نمود و به تعاليم تربيتى اسلام تمسّك جست و چشم و دل خود را پاك نگه داشت و به هنگام ازدواج، با مشاوره ى خانواده، با دخترى با ايمان و عفيف و خانوده دار ازدواج نمود و خود را از آلودگى ها حفظ كرد.
روابط دو دانشجويى كه با توافق خود و والدين قصد دارند در پايان تحصيلات با هم ازدواج كنند، چگونه است؟ ازدواج مهم ترين حادثه ى زندگىِ انسان است كه خوش بختى و سلامت آينده، در گرو اين تصميم است. اگر بتوانيم يار و ياورى پاك و صادق براى زندگى مشترك برگزينيم و همدلى همراه بيابيم، مى توان گفت كه به خوش بختى و شادى دست يافته ايم. نكته ى مهم، در يافتن شخص مناسب و شناخت صحيح از اوست. روابط دو دانشجو - هرچند با توافق والدين - اگر بدون خواستگارى رسمى و عقد شرعىِ موقّت يا دايم باشد، از نظر شرعى توجيه پذير نيست. حال در اين هنگام كه دو جوان به تفاهم رسيده و هم ديگر را قبول دارند و دو خانواده نيز موافقند، چه خوب است اين روابط به صورت رسمى در آورده شود كه هم سبب پايدارى و تعهّد عميق شود و از تزلزل خارج گردد و هم از نظر شرعى، نگاه ها و روابط دوستانه و عاشقانه حرام نباشد و زوجين در كمال آرامش روحى و روانى از گرماى وجود هم لذت برده، خود را از آلودگى ها مصون دارند. البته گفتنى است كه ازدواج بايد با ديدى باز و شناختى كامل از روحيّات و سليقه هاى فردى صورت گيرد و دختر و پسر از انديشه ها و زواياى مخفى اخلاق و رفتار يك ديگر، تا حدّ امكان، شناخت پيدا نمايند و هر چه اين شناخت عميق تر باشد، در زندگى به اتّحاد و وحدت بيش ترى رسيده، در فراز و نشيب زندگى با اندك ناملايمات و اختلاف سليقه، كانون گرم خانوادگى به خطر نمى افتد. در ازدواج بايد به معيارهايى كه در پاسخ پرسش قبل ذكر شده، توجّه كافى نمود تا به آينده اى سرشار از صفا و يكرنگى و محبّت دست يافت.
چگونه مى توان دوستى قبل از ازدواج را به صورت شرعى انجام داد؟
يكى از مشكلاتى كه جامعه ى امروزى با آن رو به روست، بحث ارتباط دختر و پسر است. البته اين مسئله در اين سؤال، با عنوان دوستى قبل از ازدواج مطرح شده و شايد منظور رابطه اى است كه مقدمه ى ازدواج به حساب آيد.
به راستى چرا امروزه برخى از جوانان، بر دوستى و روابط اصرار مىورزند و انگيزه ى اصلى آن ها چيست؟ آيا غير از اين است كه در حال حاضر، محرّكات جنسى فزونى يافته و جلوه گرى و دلبرى و بدحجابى ها فراوان شده و نگاه هاى هوس آلود و حجب و حيا كم رنگ شده است؛ تا حدّى كه بعضى از جوانان پاك و معصوم و متشرّع ما نيز به دنبال راه حل شرعى براى اين نوع كاميابى هاى انحرافى و زودگذرند؟ البتّه در طبيعت انسان، كشش درونى به جنس مخالف وجود دارد كه اسلام براى ارضاى صحيح آن، ارتباط قانونى و ضابطه مند را مطرح كرده و خواستار آن است كه افراد در سطح جامعه، بر اساس احترام متقابل و بر مبناى عواطف پاك و خالصانه و به دور از هوى و هوس با هم ارتباط داشته باشند.
در نتيجه، حكم دوستى هاى قبل از ازدواج، اگر تنها براى كاميابى هاى جنسى و در اثر غلبه ى شهوانى باشد، معلوم است.
و اگر دختر و پسر بعد از شناخت اجمالى با فرد و خانواده ى او، احساس تفاهم نمايند و در ظاهر نيز مانعى بر سر راه ازدواج آنان نباشد و خودشان هم قصد جدّى داشته باشند، مى توانند به صورت رسمى، به دور از مسائل شهوانى، چند جلسه اى با هم صحبت كنند تا به صورت دقيق با افكار و عقايد هم آشنا شوند و بهتر است براى آشنايى كامل، مدتى به صورت نامزدى شرعى (بعد از عقد موقّت يا دايم) با هم ارتباط داشته باشند تا آماده ى زندگى مشترك گردند.
جوانى هستم كه هر گاه به ارتباط دختر و پسر فكر مى كنم، به آن علاقه مندم، آما اجازه ى اين كار را به خود نمى دهم؛ چه كنم؟
در بخش نخست و صفحات پيشين، درباره ى نياز طبيعى دختر و پسر به يك ديگر مطالبى بيان شد. آنچه مهم است زمينه سازى و ايجاد بسترى مناسب براى پاسخ به آن است. بنابراين كشش درونى به جنس مخالف و ميل به دوستى و مصاحبت با آنان، امرى طبيعى است، اما نكته ى مهم در اين است كه آيا ارتباط و دوستى، نيازهاى روحى و روانى شما را به طور كامل ارضا مى نمايد و يا اين كه براى حلّ يك مشكل، گرفتار مشكلات متعدّدى مى گرديد؟
اگر تا كنون به اين كار اقدام نكرده ايد و به خود اجازه ى ايجاد رابطه نداده ايد، از اين تصميم درست خود، خرسند باشيد؛ زيرا جوانانى كه به اين راه كشيده مى شوند، اوّلين چيزى كه از دست مى دهند، گوهر ارزشمند عفاف و پاكى است. در پاسخ به پرسش هاى قبلى درباره ى آثار و پيامدهاى منفى اين گونه روابط، به اندازه ى كافى سخن گفتيم كه از جمله ى آن ها، كاهش آرامش روانى، استوارى اجتماع، تزلزل كانون خانواده و افزايش فساد و انحرافات را مى توان نام برد. بنابراين درست است كه جوانان بعد از بلوغ و بيدارى غرايز، به طور طبيعى به جنس مخالف علاقه مند مى گردند و خواستار ايجادِ روابط دوستانه مى شوند تا روح و جسم آنان را آرامش بخشد، اما دوستى هاى خيابانى و پاسخ درستى نبوده، مشكل جوانان را حل نمى كند و همان گونه كه گفتيم، ازدواج، صحيح ترين راه است.
جوان با پذيرش پيمانِ زناشويى و با مورد اعتماد قرار گرفتن، پيوسته احساس ارزشمندى مى نمايد، و شخصيّت او تثبيت و استعدادهايش شكوفا مى گردد.
اين تحوّل، جوان را از انحرف در هرزگى و بى برنامگى و اسراف و فرو رفتن در لاك خود باز مى دارد. پسرى كه ازدواج نموده است، ديگر در هيچ غروبى دلش نمى گيرد و در روز تعطيل، بى حوصله و سر در گم نمى ماند. بلكه در كنار همسر و فرزند خود، در كنار همه ى عشق و اميد و در دنيايى از احساسات پاك، شادمانه پرواز مى كند و اگر براى جوانى، شرايط ازدواج فراهم نيامده و يا فردِ مورد نظر را نيافته است، بايد با عفاف و خويشتن دارى و پرهيز از محرّكات جنسى، از گوهر طهارت و سلامت پاسدارى كند تا به لطف و يارى پروردگار، در زندگى، موفّق و سربلند باشد.
--------------------------------------------