قرآن در آيينه احكام

قرآن در آيينه احكام0%

قرآن در آيينه احكام نویسنده:
گروه: علم فقه
صفحات: 28

قرآن در آيينه احكام

نویسنده: احمد سعادتفر
گروه:

صفحات: 28
مشاهدات: 2854
دانلود: 317

توضیحات:

قرآن در آيينه احكام
  • فصل اول: قرآن و فاقدان طهارت

  • فصل سوم: مستحبات و مكروهات

  • فصل پنجم: حفظ حرمت قرآن

  • فصل هفتم: چند بحث ديگر

  • فهرست منابع و مآخذ

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • مشاهدات: 2854 / دانلود: 317
اندازه اندازه اندازه
قرآن در آيينه احكام

قرآن در آيينه احكام

نویسنده:
فارسی
قرآن در آيينه احكام


قرآن در آيينه احكام

نام نويسنده : احمد سعادتفر


پيشگفتار

روشن است كه جز به (نور هدايت) الهي نمي توان راه دشوار هدايت را شناخت و از وادي ضلالت واوهام نجات يافت وبه رستگاري رسيد، و اين نور هدايت تنها و تنها، در قرآن كريم است وجز به حُسنِ نظر در اين صحيفه قدسي و فروغ پر تلؤلؤ تعاليم اهل بيت(ع) نمي توان در زمره هدايت شدگان راستين جاي گرفت.
در چند سال اخير - كه به بركت انقلاب شكوهمند اسلامي و توجهات خاص مسؤولان محترم نظام، به تدريج غبار غربت و مهجوريت از اين يادگار جاويد پيامبر و ثقل اكبر الهي زدوده مي شود - شاهد آنيم كه بخش عظيمي از جامعه اسلامي از پير و جوان گرفته تا كودك و نوجوان هر يك به نحوي در پي انس با اين انيس نفيس و تمتع از اين درياي بيكران معارف الهي برآمده اند؛ ليكن بايد دانست كه پرداختن به علوم قرآن و قرائت و حفظ اين كتاب الهي و نيز پي بردن به گوشه هايي از معارف اين بحر ژرف ربوبى، به استناد آيه كريمه (لا يمسّه اِلا المطهّرون) جز به تحصيل مقدماتي ظاهري و باطني حاصل نمي شود، مقدماتي كه علاوه بر تطهير درون و فراگيري برخي از علوم، حفظ حرمت و رعايت آداب و احكام ظاهري مربوط به قرآن كريم را نيز شامل مي شود.
علما و مراجع بزرگ وگرانقدر جهان تشيع نيز از ديرباز تاكنون در كنار كتب تفسيرى، عرفانى، اخلاقى، فقهي و اصولي خود كوشيده اند تا تكاليف ظاهري و آداب و وظايفي را كه هر مكلّف در رابطه با قرآن كريم ملزم به رعايت آنهاست در كتب فقهي خويش متذكر شوند. اما از آنجا كه احكام مربوط به قرآن كريم درلابلاي كتب فقهي و رساله هاي عمليه مراجع عاليقدر، غالباً به صورت پراكنده و در ضمن مباحث و ابواب مختلف فقهي آورده شده است، نياز به گردآوري مجموعه اي از احكام كه به طور خاص وظايف ما را در ارتباط با اين كتاب شريف معين سازد احساس مي شد. در كتابي كه پيش رو داريد سعي شده تا با تفحصي نسبتاً وسيع، در لابلاي كتب فقهى، رساله هاي عمليه، حواشي و استفتاهاي برخي از مراجع معاصر، مجموعه اي را گرد آوريم كه به نحو كاملتري جوابگوي اين نياز جامعه اسلامي به ويژه قاريان، حافظان، استادان، دبيران و معلمان قرآن كريم باشد.
اين كتاب شامل فتاوي چهار مرجع بزرگ معاصر شيعه - آيات عظام حضرت امام خمينى، گلپايگانى، اراكي و خوئي (رحمهم الله) - مي باشد. اين فتاوي به نحوي با قرآن مجيد ارتباط دارند. هر چند در مدت تدوين اين كتاب شاهد فقدان دو تن ديگر از اين مراجع بزرگ، يعني آيات عظام گلپايگاني و اراكي (ره) بوديم اما به دلايل زير كار تدوين و چاپ كتاب را متوقف نساختيم:.
١- فتاواي مراجع ياد شده چنان نيست كه با مرور زمان از اهميت و ارزش علمي آن كاسته شود، بلكه مي تواند دائماً مورد توجه متخصصان و علاقه مندان قرآن كريم واقع شود.
٢- تنظيم وفصل بندي احكام فقهي در اين كتاب، به نحوي صورت گرفته كه با توجه به نحوه دسته بندي و احياناً تغيير و تكميل بيشتر آن مي توان زمينه خوبي را براي تحقيقات تخصصي دقيقتر در زمينه احكام فقهي قرآن كريم براي حوزه هاي علمي و مراكز پژوهشي فراهم آورد و شايد بيجا نباشد اگر دركنار ابواب پنجاه و دوگانه فقهي بابي نيز به احكام فقهي مربوط به قرآن كريم اختصاص يابد.
٣- بسياري از مكلفاني كه قبلاً مقلد يكي از مراجع فوق بوده اند (با استناد به فتواي مجتهد زنده خود مبني بر باقي ماندن بر تقليد ميّت)، هنوز برتقليد از مراجع سابق خود باقي مانده اند. فتاوي مراجع فوق براي اين دسته همچون زمان حياتشان معتبر است. همچنين كساني كه به جاي تقليد، راه احتياط را در پيش گرفته اند، مي توانند از اين احكام استفاده كنند.
٤- با افزودن حواشي و جايگزين كردن فتاوي مراجع جديد، اين كتاب قابليت بهره برداري بيشتري خواهد يافت كه اميد است در چاپهاي بعدي اين كتاب، توفيق آن حاصل شود.
در پايان چند نكته را براي معرفي بيشتر مجموعه اي كه خواننده گرامي پيش روي دارد، خالي از فايده نمي دانيم:.
١) متن كتاب براساس فتاوي حضرت امام خميني (ره) تدوين شده و چنانچه در يك مسأله به اختلاف نظري از سايرمراجع عظام برخورد نموده ايم آن را به صورت پاورقي درذيل همان صفحه يادآور شده ايم.
٢) آدرس دقيق مسائل و استفتاها برطبق شماره اي كه هرمسأله در متن دارد، در پايان هر فصل ذكر شده است.
٣) تقسيماتي كه به صورت نمودار در خلال مباحث آورده شده، همگي مطابق با فتاوي حضرت امام (ره) تنظيم شده اند.
٤) پرانتزهاي داخل متن كه داراي شماره پاورقي مي باشند، بيانگر نظر اختصاصي حضرت امام (ره) درآن مسأله هستند.
٥) مطالب درون قلابها ( )، توضيحات و مثال هايي هستند كه جهت فهم بهتر مسأله بدان افزوده شده اند.
٦) جهت اختصار، در پاورقيها از ذكر عناوين، القاب و نام كامل آيات عظام خودداري نموده و تنها به نام مشهوراين بزرگان اكتفا نموده ايم.
٧) جهت تأثير بيشتر و احياناً تكميل بعضي از مطالب، درمواردي چند، به آخر بحث، حديث و يا احاديثي از ائمه معصومين (ع) را افزوده ايم.
چنانچه اين كتاب جهت تدريس در محافل قرآني - خصوصاً آموزش مربيان وقاريان و حافظان قرآن كريم - مورد استفاده قرارگيرد لازم است به نكاتي چند توجه شود:.
١- چون يكي از اهداف مورد نظر درتدوين اين كتاب جمع آوري كامل فتاوي مربوط به قرآن كريم بوده از اين رو بر استادان محترم است كه با در نظر گرفتن سطح معلومات، شرايط سني و جنسي مخاطبان ونيازهاي آنها و نيز مدت دوره آموزش خود، بخشها ومسائل خاصي از كتاب را جهت تدريس و مابقي را به عنوان مطالعه آزاد به متعلمان معرفي نمايند.
٢- استادان محترم مي توانند علاوه بر استفاده از نمودارهاي پاياني هر بخش، سؤالاتي را نيز طرح كنند و در اختيار متعلمان خود قراردهند.
در ضمن لازم است از جناب آقاي هادي حجت كه كار تأليف را به عهده داشته اند و همكارانشان آقايان هادي رحيمي صادق، علي مختارآبادي و عبدالمجيد مجدي زاده كه در تنظيم مطالب و تكميل حواشي كتاب همكاري نموده اند و اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي كرمان كه با تشكيل انجمن علمي و فرهنگى، مقدمات تحقيق و پژوهش را فراهم نموده است و از مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميّه قم كه كار انتشار اين كتاب را به عهده گرفته اند؛ كمال تقدير و تشكر به عمل آوريم و توفيق روز افزون آنان را از پيشگاه قادر متعال مسألت نماييم. بديهي است تذكرات مشفقانه خوانندگان گرامي مي تواند بر غناي بيشتر اين مجموعه بيفزايد.

انجمن علمي - فرهنگي كتابخانه ملّي كرمان

بخش معارف اسلامي و اديان

احمد سعادتفر



۱
قرآن در آيينه احكام

فصل اوّل: قرآن و فاقدان طهارت


۲

قرآن و شخص بي وضو
استفتاهايي از حضرت امام خمينى (ره)
استفتاهايي از آية الله العظمي گلپايگانى (ره)
استفتايي از آية الله العظمي اراكي (ره)
خلاصه مطالب
قرآن و شخص تيمم كننده
استفتايي از حضرت امام خمينى (ره)
استفتايي از آيةالله العظمي گلپايگانى (ره)
خلاصه مطالب
قرآن و شخص جنب
استفتاهايي از حضرت امام خمينى (ره)
استفتايي از آيةالله العظمي گلپايگانى (ره)
استفتايي از دفتر آيةالله العظمي اراكي (ره)
خلاصه مطالب
قرآن و زنهاي حائض و نفساء
استفتاهايي از حضرت امام خمينى (ره)
خلاصه مطالب
قرآن و زن مستحاضه
يادآورى:
خلاصه مطالب
قرآن و مسّ كننده ميت
استفتايي از حضرت امام خمينى (ره)
خلاصه مطالب
خلاصه اي از مطالب فصل اول
فهرست منابع فصل اول
قرآن و شخص بي وضو
قرآن و شخص تيمم كننده
قرآن و شخص جنب
قرآن و زنهاي حائض و نفساء
قرآن و زن مستحاضه
قرآن و مسّ كننده ميت

۳

قرآن و شخص بي وضو

١- مسّ نمودن خطّ قرآن، يعني رساندن جايي از بدن به خطّ قرآن، براي كسي كه وضو ندارد حرام است.
٢- در حرمت مس بر فاقد طهارت، فرقي نيست كه مس با دست باشد يا با ساير اجزاي بدن، چه اجزاي ظاهري باشد و چه اجزاي باطني مانند زبان و دندان، و نيز احوط(١) ترك مسّ با موست‏(٢) گرچه بعيد نيست مسّ با مو جايز باشد؛ و همچنين فرقي نيست بين اقسام خطها حتي خطي كه متروك شده باشد، مانند: خط كوفى؛ و همچنين اقسام نوشتنها: خطى، چاپى، خط بريده با كاغذ و خط كنده، راست يا معكوس (مثل مهر ثبت).
٣- مسّ نمودن اسماء خداوند متعال و صفات خاصّه الهي بر شخص بي وضو حرام است‏(٣) و احتياط واجب آن است كه فاقد طهارت از مسّ نامهاي پيامبران، ائمه و ملائكه خصوصاً پيامبر و امامان - عليهم السلام - اجتناب نمايد(٤) و مسّ اسم مبارك پيامبر (ص) و امام (ع) حضرت زهرا (س) اگر هتك و بي احترامي باشد حرام است.(٥).
٤- اگر قرآن به زبان فارسي يا به زبان ديگري ترجمه شود مسّ آن بدون وضو، اشكال ندارد لكن كسي كه وضو ندارد حرام است اسم خداوند متعال را(٦) به هر زباني كه نوشته شده باشد مس نمايد.
٥- فرقي نيست بين مس ابتدايي و استدامى‏(٧) پس اگر دست شخص بر خط قرآن باشد و فاقد طهارت شود واجب است كه دستش را فوراً بردارد و همچنين اگر غفلتاً دست گذاشت به محض آن كه التفات يافت فاقد طهارت است، بايد بردارد.
٦- مسي كه محو كننده خط قرآن باشد نيز براي فاقد طهارت حرام است، پس براي فاقد طهارت جايز نيست كه با زبان يا با دستِ تر، خط قرآن را محو كند.
٧- فرقي نيست در حرمت مس قرآن بين آيه و كلمه، بلكه يك حرف از آن، اگر چه نوشته شود ولي خوانده نشود مانند (الف) در آخر (قالوا) و (آمنوا)؛ بلكه همچنين است حروفي كه خوانده مي شوند ولي نوشته نمي شوند، اگر نوشته شوند(٨) مثل (واو) دوم در (داود)، هرگاه با دو (واو) نوشته شود و (الف) در (رحمن) و (لقمن) اگر (رحمان) و (لقمان) (با الف) نوشته شوند.
٨- مسِ مد، تشديد و اعرابهاي قرآن مجيد نيز بر فاقد طهارت حرام است.
٩- فرقي نيست در حرمت مس كلمات قرآن بين اين كه در قرآن باشد يا در كتاب ديگرى، بلكه اگر كلمه يا حتي نصف كلمه اي از قرآن در كاغذي باشد (مثلاً از قرآن يا آن كتاب پاره شده باشد) مس آن نيز (بر فاقد طهارت) حرام است.
١٠- در كلمات مشترك بين قرآن و غيرآن، ملاك، قصد نويسنده است (يعني در كلماتي كه هم در قرآن و هم در غيرآن يافت مي شوند مانند (شمس) و (قمر)، فقط در صورتي مسّ آن حرام است كه به قصد قرآن بودن نوشته شده باشد).
١١- در چيزي كه قرآن بر آن نوشته شده است فرقي نيست بين كاغذ، تخته، زمين، ديوار، جامه و يا بدن انسان؛ پس هرگاه (آيه اي را) بر دست خود نوشت، جايز نيست هنگام وضوگرفتن آن را مسّ كند، بلكه واجب است اول آن را محو كند(٩) و سپس وضو بگيرد.(١٠).
١٢- هرگاه شخص، قسمتي از قرآن را بدون قلم بركاغذ بنويسد، ظاهراً مسّ آن اشكالي ندارد، زيرا به آن خط نمي گويند؛ بلي اگر با چيزي كه اثرش بعداً ظاهر مي شود بنويسد، ظاهراًمسّ آن حرام است (مانند آب پياز كه اثر آن بر روي كاغذ، پس از حرارت دادن آشكار مي شود).
١٣- حرام نيست بر فاقد طهارت، مسّ شيشه يا كاغذ نازكي كه روي قرآن گذاشته شده است، هرچند خط زير آن، نمايان باشد و همچنين آينه اي كه قرآن در آن منعكس شده باشد، بلي اگر اثر قلم چنان در كاغذ نفوذ كند كه خط از پشت كاغذ ظاهر شود، مس آن جايز نيست، خصوصاً هنگامي كه معكوس نوشته شده باشد كه از طرف ديگر طبق قاعده خوانده مي شود.
١٤- در مسّ فضاي خاليي كه حرف، آن را احاطه كرده مانند (ح) يا (ع) اشكال است و اقوي جواز آن ا ست.(١١).
١٥- اگر آيه اي از قرآن برنان نوشته شود (چنانچه خوردن مستلزم مسّ آن نوشته باشد)(١٢)، خوردن آن نان بر فاقد طهارت جايز نيست؛ اما براي متطّهر مانعي ندارد خصوصاً اگر به نيّت شفا يا تبرّك بخورد.
١٦- در اين كه آيا فاقد طهارت مي تواند آيه اي از قرآن را با انگشت خويش بر زمين يا غيرزمين (مثلاً با شيره بر روي نان) بنويسد، اشكال است؛ (احتياط ترك نشود)(١٣) و بعيد نيست عدم حرمت‏(١٤)، زيرا خط بعد از مسّ ايجاد مي شود (به عبارت ديگر در حال مس با انگشت، خطي موجود نيست بلكه خط، با مس موجود مي شود.)؛ و اما نوشتن خط بر بدن فاقد طهارت اگرچه كاتب با وضو باشد حرام است.(١٥) (در صورتي كه اثر آن باقي بماند احوط ترك است و اگر اثرش باقي نماند اقوي عدم حرمت آن است)(١٦).
١٧- حرمت مسّ، مختصّ به مكلّفين است، پس منع كردن اطفال و ديوانگان از مسّ كلمات قرآن، واجب نيست مگر آن كه مستلزم هتك قرآن باشد و احوط آن است كه سبب مسّ ايشان نشود(١٧) (ظاهراً دادن قرآن به آنها براي تعليم يا غير آن جايز است هرچند بداند كه آنها قرآن را مسّ خواهند نمود؛ بلي احوط آن است كه كشانيدن دست آنها بر قرآن جايز نيست‏(١٨) و هرگاه طفل مميز وضو گرفت چون بنابر اقوي وضوي او و ساير عباداتش صحيح است، مسّ او نيز اشكالي ندارد.
١٨- مسّ غيرخط قرآن مانند: ورق، جلد، غلاف و مابين سطرها بر فاقد طهارت حرام نيست، لكن كراهت دارد، همچنان كه به گردن افكندن و حمل نمودن آن نيز مكروه است.
١٩- واجب است وضو گرفتن براي آب كشيدن قرآني كه نجس شده ، يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتي كه مجبور باشد دست يا جاي ديگربدن خود را به خط قرآن برساند، ولي چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بي احترامي به قرآن باشد، بايد بدون اين كه وضو بگيرد قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد، و يا اگر نجس شده آب بكشد و تا ممكن است از دست گذاشتن به خط قرآن خودداري كند.(١٩).
٢٠- اگر شخصي نذر كرده باشد كه جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند واجب است وضو بگيرد.
٢١- وضو گرفتن براي خواندن، نوشتن، حمل كردن يا لمس كردن حواشي قرآن، مستحب است.
٢٢- وضوگرفتن براي قرائت قرآن شرط كمال است وبراي مسِّ نوشته قرآن، شرط جواز.

استفتاهايي از حضرت امام خمينى (ره)

٢٣- س: نوشتن نام خدا به اين صورت كه نوشته شده، توضيح دهيد كه آيا مسّ كردن آن حرام است يا نه.
الف) اَللّه.
ب) خدا.
پ) بسمه تعالي.
ت) الله بدون حركت.
ث) نام خدا را در ميان شعري بنويسند و حروف آن از هم جدا باشد.
ج) پاره كردن و سوزاندن يا با جوهر از بين بردن.
چ) ا...
ح) اگر قسمتي از آن مسّ شود چطور نام امامان را كه روي اشخاص گذاشته شده است، نوشتن و دورانداختن چطور مسّ كردن آيه قرآني كه حركت ندارد، بدون وضو چگونه است.
ج: مسّ كتابت قرآن و اسماء باري تعالى، يا جزئي از آنها به هر لغت و كيفيت كه باشد، بدون طهارت جايز نيست، و از بين بردن آنها به نحوي كه موجب هتك نشود، اشكال ندارد.
٢٤- س: آيا مسّ كردن نقش آرم جمهوري اسلامي ايران كه روي نامه ها و بليتهاي اتوبوس و ... مي باشد حرام است.
ج: بدون طهارت جايز نيست، علي الاحوط.
٢٥- س: اگر گردنبندي منقّش به آرم جمهوري اسلامي باشد، در اين صورت مي توان از آن استفاده نموده و به گردن آويخت و به آن دست زد.
ج: استفاده از آن مانع ندارد ولي بنابر احتياط، بدون طهارت آن را مسّ نكنند.
٢٦- س: آيا افرادي كه اسمشان: عبداللّه، حبيب اللّه، و... است، اگر بدون وضو آن را بنويسند و يا مسّ كنند چه حكمي دارد.
ج: مسّ اسم اللّه، بدون طهارت جايز نيست.
٢٧- س: آيا حمل، و به دست كردن انگشتري كه بر روي آن نوشته شده است (واللّه بصيربالعباد)، و يا قرآن مجيد در جيب بدون وضو براي ياد خدا درست است يا نه.
ج: مانع ندارد ولي بدون وضو مسّ نكند.
٢٨- س: آيا مسّ كردن كلماتي از قرآن مانند: ابليس، شيطان، كفار، ابولهب و ... در صورتي كه شخص وضو نداشته باشد، حرام است.
ج: جايز نيست.

استفتاهايي از آية الله العظمي گلپايگانى (ره)

٢٩- س: آيا مسّ آيه اي از قرآن كه منسوخ شده است بدون طهارت جايز است يا خير.
ج: آنچه قرآن باشد مسّ آن بي طهارت جايز نيست، خواه حكم آن منسوخ باشد يا نباشد و قرآن منسوخ التلاوه نداريم و با فرض وجود نيز، مسّ آن بي طهارت جايز نيست.
٣٠- س: كلمه اي كه ضمير مستتر در اوست و مرجعش خداست، مسّ آن بدون طهارت جايز است يا خير.
ج: اگر كلمه قرآن است مسّ آن بي طهارت جايز نيست و در غيرآن، اولي و احوط ترك آن است.
٣١- س: اسامي مقدسي كه نام اشخاص مي باشد مانند محمد، على، حسن، حسين، رسول، نبى، عيسى، فاطمه، زهرا و امثال اينها اگر روي سنگ قبر، حجاري گردد و يا در روزنامه ها و كاغذهاىِ مراسلاتي نوشته شود، آيا مي توان بي وضو به آنها دست زد يا نه.
ج: بي وضو دست زدن به اين اسامي جايز است. مع ذلك احترام آن اسامي - اگرچه مقصود، اشخاص عادي هستند - خوب است.
٣٢- س: اطفال در مكتب يا مدرسه، دست بي وضو، بر خطوط قرآن مي گذارند آيا براي آموزگار اشكالي دارد يا نه.
ج: معلم بايد دستور ترك آن را بدهد و اگر ديد منع كند.

استفتايي از آية الله العظمي اراكي (ره)

٣٣- س: نابينايان جهت خواندن ونوشتن از خط برجسته نابينايي معروف به خط (بريل) - به وسيله لمس كردن انگشتان دست - استفاده مي كنند، با عنايت به اين كه اين خط قراردادى، مطابق حروف الفباي خاص از شش نقطه تشكيل گرديده، سؤال اين است كه آيا نابينايان، هنگام آموزش قرائت قرآن و دست گذاشتن به اسماء متبركه به خط نابينايان، نياز به وضو دارند.
ج: مس كتابت خط قرآن بدون وضو جايز نيست و فرقي نيست بين انواع خطوط و همچنين است حكم در اسماي متبركه.

خلاصه مطالب


قرآن و شخص جنب

١- مسّ نوشته قرآن به شرحي كه در احكام وضو گذشت و مسّ نام خداي تعالى‏(٢١) و ساير اسامي و صفات مختص خدا بر شخص جنب حرام است و همچنين است بنابر احتياط واجب، مس اسامي پيامبران و ائمه‏(٢٢) - عليهم السلام -.
٢- كسي كه جنب است اگر بر جايي از بدن او آيه قرآن يا اسم خداوندِ متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن بگذارد و اگر بخواهد غسل كند بايد آب را طوري به بدن برساند كه دست او به نوشته نرسد(٢٣).
٣- خواندن سوره هاي عزائم (سوره هايي كه سجده واجب دارند) يعني چهارسوره: سجده (سوره ٣٢)، فصّلت (سوره ٤١)، نجم (سوره ٥٣) و علق (سوره ٩٦)؛ هرچند يك حرف از آنها باشد، حتي خواندن بسم اللّه الرحمن الرحيم يا بخشي از آن، به نيت يكي از اين سوره ها بر جنب حرام است.(٢٤).
٤- خواندن بيشتر از هفت آيه قرآن از غير سوره هاي عزائم‏(٢٥) برجنب مكروه است و خواندن بيش از هفتاد آيه كراهتش شديدتر ا ست و همچنين رساندن جايي از بدن به جلد، حاشيه، اوراق و بين سطرهاي قرآن؛ ونيز همراه داشتن يا آويزان كردن قرآن (به گردن انداختن آن) بر جنب مكروه است.
٥- جنب اگر دعاي كميل بخواند اقوي اين است كه آيه (أفَمَن كان مؤمناً كمن كان فاسقاً لايَستَوُون) را كه در آن آمده است، نخواند(٢٦)چون بخشي از سوره (سجده) است.
٦- شخص جنب لازم نيست براي سجده تلاوت غُسل كند.

استفتاهايي از حضرت امام خمينى (ره)

٧- س: اگر كسي جنب باشد و سوره هايي كه خواندنش براي او حرام است به فكرش خطور كند و هرچه سعي كند، از فكرش نرود آيا گناهي كرده است.
ج: مجرد خطور در ذهن حرام نيست.
٨- س: بعد از غسل جنابت وضو براي نماز لازم نيست آيا با اين غسل مي توان نافله نماز را هم خواند يا قرآن را مسّ نمود.
ج: مي تواند نماز نافله و ساير كارهاي مشروطِ به طهارت را انجام دهد.

استفتايي از آيةالله العظمي گلپايگانى (ره)

٩- س: جنب، قرآن همراه داشته باشد اشكال دارد يا نه.
ج: اشكال ندارد ولي مسّ خط قرآن مجيد، حرام و مسّ جلد و اوراق و حواشي آن، مكروه است.

استفتايي از دفتر آيةالله العظمي اراكي (ره)

١٠- س: باتوجه به اين كه قرائت قرآن به خودي خود مستحب است، كراهت قرائت آن براي اشخاصي چون جنب، حائض و نفساء به چه معناست (به معني كم شدن ثواب است يا بهتر بودن ترك آن).
ج: هر دو وجه امكان دارد و شايد در بعضي موارد، وجه دوم استظهار شود.

خلاصه مطالب

قرآن و زن مستحاضه

يادآورى:

الف - مُستحاضه برسه قسم است ١- قليله ٢- متوسطه ٣- كثيره، كه تعريف و احكام هرقسم در رساله هاي عمليه مذكور است. در اين جا فقط احكام مستحاضه در رابطه با قرآن ذكر مي شود.
ب - اعمالي كه مستحاضه انجام مي دهد بر دو قسم است: ١- آنهايي كه مشروط به طهارت است، مانند: مسّ خط قرآن مجيد، ٢- اعمالي كه مشروط به طهارت نيست، مانند: قرائت سُوَر عزائم.
١- مستحاضه قليله چنانچه بايد براي هر نمازي وضو بگيرد، همچنين واجب است بر او تجديد وضو براي هر عملي كه مشروط به طهارت است‏(٣٣)، مثلاً: اگر بخواهد جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند(٣٤) بايد مجدداً وضو بگيرد؛ و بنابر احتياط واجب وضويي را كه براي نماز گرفته كافي نيست؛(٣٥) حتي در مسّ خط قرآن بنابراحوط براي هر مسّي وضويي لازم است.
٢- اگر زن در استحاضه كثيره يا متوسط بخواهد پيش از وقت نماز، جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد غسل كند و وضو هم بگيرد ولي اگر بخواهد يكي از سور عزائم‏(٣٦) را بخواند لازم نيست غسل كند(٣٧)، گرچه احتياط (مستحب) آن است كه غسل نمايد. (و ترك احتياط شايسته نيست).(٣٨).
٣- بنابر احتياط واجب وضو و غسلي را كه مستحاضه كثيره و متوسطه به منظور نماز انجام داده اند براي مسّ نوشته قرآن كفايت نمي كند. پس بايد براي مسّ نوشته قرآن وضو و غسل جداگانه انجام دهند.(٣٩) (البته ظاهر آن است كه در حال خواندنِ نمازي كه براي آن طهارت گرفته، تماس با نوشته قرآن جايز است).(٤٠).

خلاصه مطالب


خلاصه اي از مطالب فصل اول



فهرست منابع فصل اول

قرآن و شخص بي وضو

١- رساله، م‏٣١٧.
٢- عروه، ج‏١، في غايات الوضو، م ٦.٣؛ تحرير، ج‏١، في غايات الوضوء، م‏١.
٣- عروه، ج‏١، في غايات الوضو؛ تحرير، ج‏١، في غايات الوضو؛ رساله، م‏٣١٢؛ هدايه، ج‏١، غايات الوضو، م‏١٤٨.
٤- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م ١٧؛ رساله، م‏٣١٧.
٥- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م ١٧ و م‏٤.
٦- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏٥.
٧- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏٧.
٨- تحرير، ج‏١، في غايات الوضو؛ هدايه، ج‏١، غايات الوضوء، م‏١٤٧.
٩- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏٨.
١٠- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏٩.
١١- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏١٠.
١٢- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏١١.
١٣- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏١٢.
١٤- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏١٣.
١٥- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏١٩.
١٦- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏١٤.
١٧- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م ١٥؛ رساله، م‏٣١٨.
١٨- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو، م‏١٦.
١٩- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو؛ رساله، م‏٣١٦.
٢٠- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو؛ رساله، م‏٣١٦.
٢١- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو؛ رساله، م‏٣١٦.
٢٢- عروه، ج‏١، في غايا ت الوضو.
٢٣- استفتائات، ج‏١، ص‏٤٧، س‏٧٩.
٢٤- استفتائات، ج‏١، ص‏٤٧، س‏٨٠.
٢٥- استفتائات، ج‏١، ص‏٤٧، س‏٨١.
٢٦- استفتائات، ج‏١، ص‏٤٨، س‏٨٢.
٢٧- استفتائات، ج‏١، ص‏٤٨، س‏٨٣.
٢٨- استفتائات، ج‏١، ص‏٤٨، س‏٨٤.
٢٩- مجمع، ج‏١، ص‏٨٠، س‏٤٨.
٣٠- مجمع، ج‏١، ص‏٨٠، س‏٤٩.
٣١- مجمع، ج‏١، ص‏٧٩، س‏٤٦.
٣٢- مجمع، ج‏١، ص‏٥٢٨، س‏٥٨.
٣٣- استفتائات، ص ١٠،س‏٤.

قرآن و شخص تيمم كننده

١- عروه، ج‏١، في احكام التيمم، م‏٩؛ تحرير، ج‏١، في احكام التيمم، م‏٢؛ رساله، م‏٧٢٦؛ هدايه، ج‏١، احكام التيمم، م‏٥١٤.
٢- عروه، ج‏١، في احكام التيمم، م‏٣١؛ تحرير، ج‏١، في مسوّغات التيمم، م‏١٥؛ رساله، م‏٧٢٦؛ هدايه، ج‏١، احكام التيمم، م‏٥١٤.
٣- استفتائات، ج‏١، ص‏٩٧، س‏٢٥١.
٤- مجمع، ج‏١، ص‏١٥١، س‏٩٣.

قرآن و شخص جنب

١- عروه، ج‏١، فيما يحرم علي الجنب؛ تحرير، ج‏١، في احكام الجنب؛ رساله، م‏٣٥٥.
٢- رساله، م‏٣٩٠.
٣- عروه، ج‏١، فيما يحرم علي الجنب؛ تحرير، ج‏١، في احكام الجنب؛ رساله، م‏٣٥٥.
٤- عروه، ج‏١، فيما يكره علي الجنب؛ تحرير، ج‏١، في احكام الجنب؛ رساله، م‏٣٥٦.
٥- عروه، ج‏١، فيما يحرم علي الجنب، م‏٥.
٦- عروه، ج‏١، في غسل الجنابه، ص‏٢٨٤.
٧- استفتائات، ج‏١، ص‏٥٤، س‏١١٠.
٨- استفتائات، ج‏١، ص‏٦٤، س‏١٤٥.
٩- مجمع، ج‏١، ص‏٧١، س‏١٩.
١٠- استفتاء مستقل.

قرآن و زنهاي حائض و نفساء

١- عروه، ج‏١، في احكام الحائض؛ تحرير، ج‏١، في احكام الحائض؛ رساله، م‏٤٥٠؛ هدايه، ج‏١، احكام الحيض، م‏٢٤٤.
٢- رساله، م‏٤٦٧.
٣- عروه، ج‏١، في احكام الحائض؛ تحرير، ج‏١، في احكام الحائض؛ رساله، م‏٤٥٠.
٤- عروه، ج‏١، في احكام الحائض؛ تحرير، ج‏١، في احكام الحائض، م‏١٦؛ رساله، م‏٤٤٧.
٥- عروه، ج‏١، في مايحرم علي الجنب، م‏٥.
٦- عروه، ج‏١، في احكام الحائض، م‏٤١.
٧- عروه، ج‏١، في احكام النفساء، م ١٠؛ تحرير، ج‏١، في النفاس، م‏٦؛ رساله، م‏٥١٣.
٨- استفتائات، ج‏١، ص‏٧٢، س‏١٧٠.
٩- استفتائات، ج‏٢، ص‏٧٣، س‏١٧١.
١٠- استفتائات، ج‏١، ص‏٧٣، س‏١٧٢.
١١- استفتائات، ج‏١، ص‏٧٣، س‏١٧٣.

قرآن و زن مستحاضه

١- عروه، ج‏١، في احكام الاستحاضه، م‏١٧؛ تحرير، ج‏١، في الاستحاضه، م‏٨؛ رساله، م‏٤٢٧؛ هدايه، ج‏١، ص‏٥٩، م‏٢٩١.
٢- عروه، ج‏١، في احكام الاستحاضه، م‏١٨؛ رساله، م‏٤٢٩ - ٤٢٨.
٣- عروه، ج‏١، في احكام الاستحاضه، م‏١٨؛ تحرير، ج‏١، في احكام الاستحاضه، م‏٨؛ رساله، م‏٤٢٩.

قرآن و مسّ كننده ميت

١- عروه، ج‏١، في غسل مسّ الميت، م‏١٧ - ١٦؛ تحرير، ج‏١، في غسل مسّ الميت، م‏٦و٧؛ رساله، م ٥٣٢؛ هدايه، ج‏١، ص‏٦٢، م‏٣١١و.
٢- استفتائات، ج‏١، ص‏٧٨، س‏١٨٨.

۴

١. گلپايگانى (ره): احتياط مستحب آن است كه موي خود را هم به خط قرآن نرساند. (رساله، م‏٣٢٣).
٢. خوئى (ره): بلكه در مواردي كه مو عرفاً از توابع پوست محسوب شود اين حكم اظهر است. (عروه).
٣. خوئى (ره): بنابر احتياط واجب. (عروه).
٤. گلپايگانى (ره): احتياط واجب آن است كه ا سم مبارك پيامبر (ص) و امام و حضرت زهرا - عليهم السلام - را مسّ نكند. (رساله، م ٣٢٥).
- خوئى (ره): بهتر آن است كه اسم مبارك پيغمبر و امام و حضرت زهرا - عليهم السلام - را مسّ نكند. (رساله، م ٣٢٥).
٥. اراكي (ره): و اگر بي احترامي نباشد احتياط مستحب آن است كه مس نكند. (رساله، م ٣١٧).
٦. خوئى (ره): بنابر احتياط واجب حرام است مسّ اسم خداوند متعال و صفات خاصّه او به هر زباني كه نوشته شده باشد. (رساله، م ٣٢٥).
٧. ابتدايى، يعني قبل از مس، فاقد طهارت باشد و در اين حالت قرآن را مس نمايد؛ استدامى، يعني درحالي كه با وضوء قرآن را مسّ نموده است فاقد طهارت شود و به مسّ خويش ادامه دهد. (مؤلف).
٨. خوئى (ره): البته اين در صورتي است كه نوشتن آن، غلط محسوب نشود. (عروه).
٩. حضرت امام (ره) اين وجوب محو را وجوب عقلي مي دانند و اضافه نموده اند كه چون براي وضو گرفتن، لمس آن حرام است پس مي تواند وضو را ارتماسي بگيرد و يا آب روي آن بريزد ولي دست نكشد؛ و در صورتي كه محوكردن ممكن نباشد لازم است همين گونه وضو بگيرد تا مرتكب حرام نشود. (عروه).
١٠. گلپايگانى (ره): بلكه اگر بخواهد فاقد طهارت شود احوط وجوب محو است. (عروه).
١١. خوئى (ره): اظهر جواز آن است. (عروه).
١٢. امام خمينى (ره).
١٣. امام خمينى (ره). (عروه).
١٤. خوئى (ره): بلكه عدم حرمت بعيد است. (عروه).
- گلپايگانى (ره): بلكه احوط، حرمت است. (عروه).
١٥. اراكي (ره): ظاهر، حرمت آن است مخصوصاً اگر با چيزي بنويسد كه اثرش باقي بماند. (عروه).
- گلپايگانى (ره): ظاهر، بلكه احوط، حرمت آن است، مخصوصاً اگر با چيزي بنويسد كه اثرش باقي بماند. (عروه).
- خوئى (ره): در حرمت آن اشكال است، گرچه احوط ترك آن است، (عروه).
١٦. ا مام خمينى (ره). (عروه).
١٧. گلپايگانى (ره): به اين كه آنها را امر به مسّ كند يا دست آنها را گرفته و بر كلمات قرآن بگذارد؛ ولي دادن قرآن به آنها براي يادگيري يا امر كردن آنها به گرفتن قرآن، پس اشكالي در رجحانِ آن نيست، گرچه بداند عادتاً آن را مسّ مي كنند. (عروه).
١٨. امام خمينى (ره). (عروه).
١٩. عبارت آخر اين مسأله يعني جمله (وتا ممكن است از... ) در رساله عمليه آيات عظام خوئي و گلپايگاني موجود نيست.
٢٠. گلپايگانى (ره): دراين صورت اقوي جواز آن است. (عروه).
٢١. خوئى (ره): به هر زباني كه باشد. (رساله، م ٣٦١).
٢٢. خوئى (ره): و بهتر آن است كه اسم پيغمبران و امامان و حضرت زهرا - عليهم السلام - را نيز مسّ نكند. (رساله م‏٣٦١).
- اين حكم در مورد نام حضرت زهرا - عليها السلام - در رساله فارسي آيت الله گلپايگاني به صورت فتوا ذكر شده نه احتياط واجب (رساله، م‏٣٦١).
٢٣. خوئى (ره): اگر بر جايي از بدن آيه قرآن يا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد وضو يا غسل را ترتيبي به جا آورد بايد آب را طوري به بدن برساند كه دست او به نوشته نرسد. (رساله، م‏٣٩٦).
- گلپايگانى (ره): بنابر احتياط واجب اگر ممكن است بايد آن را از بين ببرد و اگر ممكن نيست بايد وضو و غسل را ارتماسي انجام دهد و چنانچه بخواهد وضو يا غسل را ترتيبي به جا آورد بايد آب را طوري به بدن برساند كه دست او به نوشته نرسد. (رساله، م ٣٩٦).
٢٤. البته آيات عظام گلپايگاني وخوئي حرمت قرائت را مختص به آيات سجده مي دانند نه باقي سوره، گرچه آيت الله گلپايگاني اضافه نموده اند: (احتياط مستحب آن است كه آيات ديگر سوره سجده را نيز نخواند. (رساله، م ٣٦١).
٢٥. خوئى (ره): خواندن بيش از هفت آيه از قرآن كه سجده واجب ندارند بر جنب مكروه است. (رساله، م ٣٦٢).
٢٦. خوئي و گلپايگانى (ره): اقوي جواز قرائت است زيرا قبلاً گذشت كه حرمت قرائت مختص به آيات سجده است. (عروه).
٢٧. گلپايگانى (ره): در مسّ اسامي پيامبران و ائمه (ع) فتوا به حرمت مي دهند. (هدايه).
٢٨. گلپايگانى (ره): خواندن آياتِ سجده بر حائض حرام است. (هدايه، ج‏١، م‏٢٤٥).
٢٩. امام خمينى (ره).
٣٠. گلپايگاني و خويى (ره): اقوي جواز قرائت آن است زيرا قبلاً گذشت كه حرمت قرائت مختص به آيات سجده است. (عروه).
٣١. امام خميني (ره).
٣٢. امام خميني (ره).
٣٣. گلپايگانى (ره): احتياط آن است كه مستحاضه غير از نماز هركاري را كه شرط آن طهارت است مثل دست كشيدن به خط قرآن، ترك كند، مگر در صورتي كه بر او واجب باشد. (رساله ،م ٤٣٣).
٣٤. لازم به ذكر است كه عبارت عروه در اين رابطه چنين است: (مثلاً اگر مس نوشته قرآن واجب شود ...) و هيچ يك از مراجع موردنظر بر آن حاشيه اي ندارند و مثال فوق از توضيح المسائل استخراج شده است.
٣٥. خوئى (ره): مستحاضه اي كه براي نماز وضو گرفته يا غسل كرده بنابر احتياط نمي تواند در حال اختيار جايي از بدن خود را به خطّ قرآن برساند؛ و در حال اضطرار جايز است، ولي بنابر احتياط بايد وضو بگيرد. (رساله، م ٤٣٣).
٣٦. خوئى (ره): اگر بخواهد پيش از وقت نماز آيه اي را كه سجده واجب دارد بخواند بنابر احتياط مستحب بايد غسل كند. (رساله، م‏٤٣٥).
٣٧. گلپايگانى (ره): اگر بخواهد پيش از وقت نماز سوره اي كه سجده واجب دارد بخواند، بنابر احتياط واجب بايد غسل كند. (رساله، م‏٤٣٥).
- اراكى (ره): اگر مستحاضه، غسلهاي واجب خود را به جا آورد، چنانچه بين نماز و غسل فاصله نينداخته باشد، خواندن سوره اي كه سجده واجب دارد براي او حلال مي شود ولي اگربين غسل ونماز فاصله انداخته باشد، احتياط واجب آن است كه براي خواندن سوره اي كه سجده واجب دارد غسل جداگانه اي انجام دهد؛ و اگر غسلهاي واجب خود را انجام ندهد بنابر احتياط واجب نمي تواند سوره اي كه سجده واجب دارد بخواند. (رساله، م‏٤٢٥).
٣٨. امام خميني (ره).
٣٩. در عروه چنين آمده است: (غسلي كه براي نماز كرده است براي مسّ نوشته قرآن كفايت مي كند، بلي اگر بخواهد مسّ را تكرار كند، واجب است تكرار وضو وغسل علي الاحوط. بلكه احوط ترك مسّ است براي او مطلقاً).و هيچ كدام از مراجع مورد نظرهم در اين مورد اظهار نظرنكرده اند.
٤٠. امام خميني (ره).
٤١. خوئى (ره): خواندن آيه هايي كه سجده واجب دارند. (رساله، م ٥٣٨).
٤٢. گلپايگانى (ره): بايد غسل كند و وضو هم بگيرد. (رساله، م‏٥٣٨).
- اراكى (ره): بايد غسل كند و وضو هم بگيرد. (رساله، م‏٥٢٨).
٤٣. خوئى (ره): ولي براي نماز و مانند آن بايد غسل كند. (رساله،م‏٥٣٨).


۵
قرآن در آيينه احكام

فصل دوّم: احكام قرائت و حفظ قرآن

۶

اخلاص در قرا ئت (ريا و عجب)
ريا
عُجب‏(١)
ريا در قرائت از ديدگاه روايات
قرائت سُوَر عزائم و سجده تلاوت
خلاصه مطالب:
احكام قرائت قرآن درنماز
بخش اول: قرائت سور عزائم درنماز
خلاصه مطالب
بخش دوم: قرائت واجب (حمد و سوره) درنماز
خلاصه مطالب مسأله ٩ و١٠:
خلاصه مطالب
استفتاهايي از حضرت امام خميني (ره)
استفتاهايي از آيةالله العظمي گلپايگاني (ره)
بخش سوم: احكام قرائت غيرواجب
قرائت قرآن در هر جاي نماز
حديثي درباب قرائت قرآن در نماز
قرائت قرآن در ركوع، سجود و قنوت
قرائت در نمازهاي مستحبي
استفتايي از حضرت امام خميني (ره)
بخش چهارم: تجويد و آداب قرائت در نماز
الف) اداي صحيح حروف و كلمات در قرائت
خلاصه مطالب
استفتاهايي از حضرت امام خميني (ره)
استفتاهايي از آيت الله العظمي گلپايگاني (ره)
ب) رعايت يكي از قرائات سبعه
ج) احكام ادغام
استفتايي از آية الله العظمي گلپايگانى(ره)
خلاصه مطالب
د) احكام مدّ
استفتايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)
ه) احكام وقف و وصل
و) احكام همزه وصل و قطع
استفتايي از آية اللّه العظمي گلپايگاني (ره)
ز) رعايت محسّنات تجويدي
استفتاهايي از حضرت امام خميني (ره)
استفتايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)
قرائت قرآن در اذان و اقامه
استفتايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)
قرائت در حجّ
الف) قرائت قرآن در طواف
ب) صحيح بودن قرائت در حج
استفتايي از حضرت امام خميني (ره)
استفتايي از آية الله العظمي اراكي (ره)
استفتاهايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)
حفظ نمودن قرآن
استفتايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)
استفتايي از دفتر آية الله العظمي اراكي (ره)
احاديثي درباب حفظ نمودن قرآن كريم:
قرائت قرآن در ماه مبارك رمضان و مجالس عزا و قرائت به زبان عربي
استفتاهايي از حضرت امام خميني (ره)
استفتايي از آيت الله العظمي گلپايگاني (ره)
شخص روزه دار و غلط خواندن قرآن
استفتايي از حضرت امام خميني (ره)
استفتاهايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)
غنا در قرائت
استفتايي از حضرت امام خميني (ره)
احاديث غنا در قرائت
زن و قرائت قرآن
خلاصه مطالب
استفتاهايي از آية اللّه العظمي گلپايگاني (ره)
فهرست منابع فصل دوم
اخلاص در قرائت
قرائت سور عزائم و سجده تلاوت
قرائت سورعزائم درنماز
قرائت واجب در نماز
قرائت قرآن در هر جاي نماز
قرائت قرآن در ركوع و سجود و قنوت
قرائت در نمازهاي مستحبي
تجويد و آداب قرائت در نماز
رعايت يكي از قرائات سبعه
احكام ادغام
احكام مدّ
احكام وقف و وصل
احكام همزه وصل و قطع
رعايت محسنات تجويدي
قرائت قرآن در اذان و اقامه
قرائت در حج
حفظ نمودن قرآن
قرائت قرآن در ماه مبارك رمضان و مجالس عزا و قرائت به زبان عربي
شخص روزه دار و غلط خواندن قرآن
غنا در قرائت
زن و قرائت قرآن

۷

اخلاص در قرا ئت (ريا و عجب)

ريا

١- در نماز و ساير عبادات همچون قرائت قرآن، خالص بودن نيت از ريا شرط است؛ پس اگر آنها را به قصد ريا انجام دهد عمل باطل مي شود، بلكه ريا از گناهان كبيره مي باشد زيرا كه شرك به خداوند متعال است.
هرچند كه ريا (از نظر حكم تكليفى) حرام است اما (ازنظر حكم وضعى) مي توان آن را با تفصيلي كه در صفحه بعد خواهد آمد به دو قسم مبطل و غيرمبطل تقسيم نمود.
٢- لازم به ذكراست كه به مجرد خطوربه قلب ريا محقق نمي شود، خصوصاً اگر شخص از اين خطور به قلب متأذي وناراحت شود و خود را ملامت كند.

عُجب‏(٢)

٣- عُجب بعد از عمل، مبطل آن نيست به خلاف عُجبي كه مقارن عمل باشد كه مبطل آن است بنابر احوط، اگرچه اقوي آن است كه عُجب مقارن عمل نيزمبطل نيست.


احكام قرائت قرآن درنماز

دراين قسمت به مطالب زير مي پردازيم:.



بخش دوم: قرائت واجب (حمد و سوره) درنماز

١- واجب است در ركعت اول و دوم از نمازهاي واجب يوميه، قرائت سوره حمد و پس از آن يك سوره كامل ديگر؛ البته جايز است ترك سوره در حال بيماري وعجله داشتن، بلكه ترك سوره در موارد ضروري مانند ضيق وقت، و ترس از(دزد يا درنده و مانند آن)، واجب است. اگر عمداً سوره را بر حمد مقدم داشت نمازش باطل است.(٢٨) وبايد نمازش را اعاده كند. و اگرسهواً سوره را بر حمد مقدم داشت و قبل از ركوع يادش آمد پس اگر حمد را بعد از سوره نخوانده است بايد اول حمد را بخواند و بعد سوره را اعاده كند و اگر حمد را بعد از سوره خوانده باشد فقط سوره را اعاده نمايد.
٢- سوره حمد هفت آيه و سوره توحيد چهار آيه است.(٢٩).
٣- كسي كه حمد و سوره را از حفظ نداشته باشد جايز است از روي قرآن بخواند، بلكه براي كسي كه حافظ قرآن باشد نيز بنابر اقوي جايز است. چنانكه جايز است براي وي متابعت از كسي كه او را آيه آيه، تلقين نمايد، لكن احوط اعتبار عجز ازحفظ واقتداست.
٤- اگر زبان شخص، داراي نقصي باشد كه قادر به تلفظ نباشد بايد در دل خود قرائت كند(٣٠) واحوط آن است كه زبان را به آنچه در دل مي گذرد حركت دهد.
٥- شخص گنگ درقرائت بايد به مقدار قرائت زبان خود را حركت دهد و با دست خود به الفاظ آن اشاره كند.
٦- كسي كه قرائتش صحيح نيست، واجب است ياد بگيرد(٣١) اگرچه متمّكن از اقتدا كردن نيزباشد(٣٢) ... و اگر قادر هست و وقت تنگ باشد، در صورت امكان، احوط اقتدا كردن است و كسي كه قرائتش غلط است و قدرت بر تعلم صحيح هم نداشته باشد، مي تواند به آنچه كه مي داند اكتفا كند واقتدا كردن بر او واجب نيست اگرچه احوط است.
٧- كسي كه قادر به يادگيري (قرائت نماز) هست ولي وقت تنگ باشد، لازم است آنچه را كه از فاتحةالكتاب مي داند بخواند و عوض آنچه را كه نمي داند بنابراحوط از باقي قرآن بخواند، واحوط آن است كه همان قدر از فاتحةالكتاب را كه مي داند نيزبه مقدار باقي مانده تكراركند.
اما اگر هيچ چيز از فاتحةالكتاب را نيز نداند به قدرحروف آيات فاتحةالكتاب، از آيات ديگر قرآن بخواند، و هرگاه بطور كلي چيزي از آيات قرآن را نداند عوض فاتحةالكتاب به قدرحروف آن، تسبيح و تكبير ذكر بگويد واحوط آن است كه تسبيحات اربعه را اختيار نمايد.
يادگيري سوره نيز واجب است لكن ظاهر آن است كه با ندانستن سوره و تنگي وقت، بدل آن چيزي واجب نمي شود اگرچه احوط انجام بدل است.


١١- بنابر اقوي قرائت دو سوره يا بيشتردر هر ركعت از نماز، جايز است اما مكروه است واحوط ترك آن است، ولي در نماز نافله مكروه هم نيست.
١٢- سوره (فيل) و (ايلاف) با هم يك سوره است و همچنين سوره (وَالضُّحى) و (اَلَم نَشرَح) بنابر اين خواندن يكي از آنها (در نماز واجب) كفايت نمي كند، بلكه بايد با هم، به ترتيب و با (بسم الله الرحمن الرحيم) بين آنها خوانده شود.
١٣- در اول هرسوره (بسم الله الرحمن الرحيم) جزء آن سوره است و بايد آن را بخواند، غيراز سوره برائت كه (بسم الله) ندارد.
١٤- بنابر اقوي وقتي مي خواهد (بسم الله الرحمن الرحيم) بگويد واجب است سوره را تعيين كند(٣٥) و چنانچه بسم الله را به قصد سوره معيني گفت، در صورتي كه از آن سوره به سوره ديگري عدول نمود، به آن بسم الله نمي تواند اكتفا كند، بلكه واجب است بسم الله را (به نيت سوره جديد ) اعاده كند.
١٥- هرگاه بسم الله را براي سوره معيني خواند و بعد ازآن فراموش كرد كه كدام سوره را معين كرده، بايد براي هر سوره اي كه اختيار مي كند، بسم الله جداگانه اي بگويد.
١٦- چنانچه بسم الله را به قصد يكي از دو سوره (توحيد) يا (جحد) (كافرون) گفت و بعد از آن فراموش كرد كه كدام را قصد كرده بايد دوباره به قصد يك سوره معين از اين دو سوره، بسم الله بگويد و همان را بخواند و جايز نيست سوره ديگري را اختيار كند.
١٧- احوط آن است كه در روزجمعه از سوره جمعه و منافقون به سوره ديگر، عدول نكند، اگرچه به نصف آن نرسيده باشد.
١٨- تا وقتي به نصف سوره نرسيده است، جايز است‏(٣٦) از آن سوره به سوره ديگر عدول كند، بجز سوره (جحد) (كافرون) و سوره (توحيد) كه به مجرد شروع در آنها عدول از آنها به سوره ديگرجايز نيست، اگرچه فقط بسم الله آنها را شروع كرده باشد، بلي در خصوص روزجمعه در نمازظهر، يا نمازجمعه كه مستحب است در ركعت اول، سوره (جمعه) و در ركعت دوم، سوره (منافقون) بخواند اگر نسياناً شروع به سوره ديگري نمايد حتي سوره (كافرون) و (توحيد) مادام كه به نصف آنها نرسيده، جايز است‏(٣٧) از آن به جمعه و منافقون عدول كند و هرگاه عمداً شروع كند به سوره (كافرون) يا (توحيد) عدول از آنها جايز نيست بنابر احوط.
١٩- درنمازهاي مستحبي عدول از هر سوره به سوره ديگرجايز است حتي اگر به نصف آن رسيده باشد. (اگرچه احوط واولي آن است كه در نماز مستحبي نيز از (توحيد) و (جحد) عدول نكند.)(٣٨).
٢٠- در صدق تلفظ به تكبيرةالاحرام و غير آن از اذكار و ادعيه و قرآن، شرط است طوري آنها را بگويد كه خودش بشنود، تحقيقاً يا تقديراً (بدين معني كه اگر مانعي براي شنيدن وجود نداشته باشد بتواند صدا را بشنود) پس اگر آهسته تر از اين مقدار تلفظ كند، باطل است.٢١- واجب است درقرائت(حمدو سوره) نمازظهر و عصر، غيراز (بسم الله الرحمن الرحيم) مابقي آهسته خوانده شود، و بر مردها واجب است در نماز صبح و در ركعت اول و دوم نماز مغرب وعشاء، قرائت حمد و سوره را بلند بخوانند، پس كسي كه عمداً به عكس عمل نمايد، نمازش باطل است، اما كسي كه اصلاً حكم مسأله را نمي دانسته و توجه به سؤال كردن ازآن هم نداشته، يا اينكه حكم را مي دانسته ولي فراموش كرده (مثلاً به جاي بلند خواندن آهسته مي خوانده) نمازش صحيح است، بلكه همچنين است حكم مطلق افرادي كه عمد ندارند؛ و بر زنان، بلند خواندن قرائت واجب نيست، بلكه در صورتي كه نامحرمي نباشد، زنان بين آهسته خواندن وبلند خواندن مخيّرند؛ و در مواردي كه بر مردان آهسته خواندن واجب است، زنان هم بايد آهسته بخوانند؛ و درمواردي كه مردها معذورند، آنان نيز معذورند.
٢٢- براي مردها بلند گفتن (بسم الله الرحمن الرحيم) براي حمد و سوره در نمازظهر و عصرمستحب است، همچنان كه براي آنها بلند خواندن قرائت در نمازظهر روزجمعه مستحب است. ليكن احتياط درآهسته خواندن است.

خلاصه مطالب


استفتاهايي از حضرت امام خميني (ره)

٢٣- س: حمد و سوره و آيه اي كه درنماز خوانده مي شود آيا به قصد انشاء بايد خوانده شود يا به قصد حكايت.
ج: بايد به قصد حمد و سوره قرآن بخواند.
٢٤- س: حكم نمازگزار نسبت به قرائت چيست آيا در هنگام قرائت بايد قصد كند مخاطب قراردادن خداوند در مثل (ايّاك نعبدوايّاك نستعين ... ) يا فقط به قصد قرآن بخواند و خواندن به قصد دعا جايز نيست.
ج: بايد به قصد قرائت واجبه در نماز بخواند.
٢٥- س: در نماز واجب براي توجه بيشتر يا جبران عدم توجه، مي توان سوره مباركه (حمد) را دوباره قرائت كرد.
ج: به قصد قرائت قرآن نه به قصد جزء، مانع ندارد.
٢٦- س: درنمازها، واجب است كه در ركعت اول و دوم يكي ازسوره هاي قرآن كريم را بخوانيم آيا هر سوره بجز چهار سوره كه سجده واجب دارد مي توانيم بخوانيم يا خير حتي بقره.
ج: اختيار داريد.
٢٧- س: اگركسي قرائت نماز را به خوبي نمي داند مثلاً (ح) را (ه) بخواند يا به عكس يا ... آيا واجب است درنماز جماعت شركت كند.
ج: شركت درنماز جماعت واجب نيست بايد سعي كند قرائت را به نحو صحيح ياد بگيرد.
٢٨- س: اگرشخصي در نمازظهر سهواً حمد و سوره را بلند بخواند يا درنماز مغرب سهواً حمد و سوره را آهسته بخواند نمازش باطل است يا صحيح.
ج: در فرض مرقوم نماز صحيح است.

استفتاهايي از آيةالله العظمي گلپايگاني (ره)

٢٩- س: شخصي دراوايل تكليفش، درنماز، سوره (قل هوالله احد) مي خوانده و از جهت جهل وتقصير هاء (هو) را به لام (قل) و واو (هو) را به (الله) متصل مي نموده كه (قله والله) مي شد دراين صورت نمازهايي كه با اين كيفيت خوانده قضا دارد يا نه.
ج: با تمكن از تصحيح، احتياط لازم آن است كه نمازهايي كه به اين نحو خوانده قضا نمايد.
٣٠- س: هرگاه كسي در بسم الله از جهتي شك نمود كه صحيح گفته يا نه حتي از جهت جهر واخفات، دراين صورت ،اعاده آن چه صورت دارد.
ج: اگر بعداز فراغ از كلمه، شك در صحت نمايد اعتنا نكند واگر در حين ادا، با شك در صحت ادا شود، تكرار كند؛ و در هر دو صورت اگر رجاءً بسم الله را تكرار نمايد اشكال ندارد.
٣١- س: بنده درنماز در ركعت اول بعد از حمد، سوره توحيد را مي خوانم و در ركعت دوم هميشه بعد از حمد، بسم الله مي گويم و هرسوره اي كه برزبانم جاري شد مي خوانم، معيّن نمي كنم كه بسم الله براي اين سوره بالخصوص باشد، در اين صورت نمازهايم باطل بوده و بايد قضا كنم يا نه.
ج: به نظرحقير خلاف احتياط واقع شده واحتياطاً قضا لازم است ولي مي توانيد در اين مسأله به كسي كه تعيين بسم الله را لازم نمي داند و يا جهل به حكم اعاده نمي داند رجوع كنيد.
٣٢- س: اگر كسي به واسطه جهل به مسأله به جاي سوره (قل هوالله احد) چند آيه از قرآن بخواند نمازش چه صورت دارد.
ج: در فرض مسأله نماز باطل است وقضاي آن را بايد به جا آورد.

بخش سوم: احكام قرائت غيرواجب

قرائت قرآن در هر جاي نماز

١- در تمام حالات نماز، ذكر گفتن و دعا كردن به غيرحرام، و همچنين قرائت قرآن غيراز آنچه موجب سجده مي شود، اشكال ندارد.
٢- در قرائت قرآن ( در حال نماز) معتبر است قصد قرآنيت نمايد، پس اگر كلامي بگويد كه مشترك باشد بين قرآن و غيرقرآن بدون اين كه قصد قرآن نمايد و بدون اين كه دعا باشد نمازش باطل است بلكه اگر آيه مختص به قرآن را به قصد غيرقرآن بخواند نيز مبطل است و همچنين است خواندن چيزي كه نمي داند از قرآن است.
٣- اگر در نماز چيزي بخواند به گمان آن كه ذكر يا قرآن يا دعاست و معلوم شود كه كلام آدمي بوده، احوط آن است كه دو سجده سهو براي آن به جا آورد، لكن بنابر ظاهر واجب نيست.(٣٩).
٤- قرائت آيات قرآن و ادعيه ديگر در نماز ميّت مادامي كه صورت نماز محفوظ بماند جايز است.

استفتايي از حضرت امام خميني (ره)

٢- س: آيا در نوافل هم بعد از حمد در صورتي كه بخواهد سوره اي بخواند، بايد آن سوره را كامل بخواند يا مي شود به چند آيه از يك سوره اكتفا كرد.
ج: لازم نيست يك سوره كامله بخواند.
دو نماز مستحبي كه لازم است با آيات خاصي خوانده شوند.
٣- نماز غفيله: كه دو ركعت است و بعد از نماز مغرب تا وقتي كه سرخي طرف مغرب از بين برود خوانده مي شود؛ كه در ركعت اول نماز بعد از حمد اين آيه خوانده مي شود:.
(وَذَا النّونِ اذ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَيهِ فَنادي في الظّلمات اَن لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحانكَ اِنّي كُنتُ مِنَ الظّالمين فاستَجَبنا لَهُ وَ نَجَيَّناهُ مِنَ الغَمِّ وَ كذلِكَ نُنجِي المُؤمنينَ).(٤٤).
و در ركعت دوم بعد از حمد خوانده مي شود:(وَ عِندِهُ مفاتحُ الغَيبِ لا يَعلَمُها اِلاّ هُوَ و يَعلَمُ ما فىِ البَرِّ وَالبَحرِ وَما تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ اِلاّ يَعلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الَارضَ وَ لا رَطبٍ وَ لا يابسٍ اِلاّ في كِتابٍ مُبينٍ).(٤٥)و سپس در قنوت دعاي وارده را بخواند.
٤- نماز ليلة الدفن، (وحشت) و آن هديه اي است كه مستحب است در شب اول دفن، براي ميت خوانده شود. و كيفيت آن بدين قرار است: در ركعت اول بعد از سوره حمد، دو مرتبه سوره توحيد، و در ركعت دوم بعد از سوره حمد، ده مرتبه سوره تكاثر و بعد از سلام بگويد:(اَللّهُمَّ صَلِ‏ّ عَلي مُحِمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ وَ ابعَث ثَوابَها الَي قَبرِ فَلانِ بنِ فلان).
و بنا بر روايت ديگر، در ركعت اول بعد از سوره حمد، آية الكرسى، و در ركعت دوم بعد از سوره حمد، ده مرتبه سوره (اِنّا اَنزَلناهُ‏َ) و سپس سلام بگويدو دعاي مذكوره را بخواند. و احتياط آن است كه آية الكرسي را تا (هُم فيها خالِدونَ) بخواند.

بخش چهارم: تجويد و آداب قرائت در نماز

الف) اداي صحيح حروف و كلمات در قرائت

١- واجب است كه قرائت (نماز) صحيح باشد، پس اگر عمداً به چيزي از كلمات يا حروف حمد و سوره خلل وارد كند، يا حرفي را به حرف ديگر تبديل كند، حتي (ضاد) را به (ظاء) يا بالعكس ، نمازش باطل است، و همچنين اگر اخلال در حركت بنايي يا اعرابي يا مد واجب يا تشديد يا سكون لازم باشد يا حرفي را از غير مخرج ادا كند بطوري كه در عرف عرب از صدق آن حرف، بيرون رود، نماز باطل است.
٢- واجب نيست مخارج حروف را مطابق آنچه علماي تجويد ذكر كرده اند بداند، بلكه همين قدر كه حروف از مخارج بيرون آيند، اگر چه ملتفت آن نيز نباشد كافي است؛ بلكه بيرون آمدن حروف از مخارج آن نيز لازم نيست و صدق عرفي آن حرف كفايت مي كند (يعني بطوري ادا كند كه اهل اين زبان بگويد فلان حرف را ادا كرده نه حرف ديگر را) اگر چه از غير مخرجي كه علماي تجويد معين كرده اند بيرون آيد، مثلاً اگر (ضاد) را طبق قاعده تلفظ كند لكن نه بطوري كه علماي تجويد گفته اند كه در (ضاد) بايد طرف راست يا چپ زبان را به دندانهاي بالا گذارد، نمازش صحيح است و مناط، صدق آن حرف است در عرف عرب، و همچنين است در ساير حروف؛ پس آنچه علماي تجويد در مخارج حروف ذكر كرده اند، مبني بر غالب است.
٣- اگر ِاعراب يا بنا يا بعضي از حروف كلمه را نداند كه مثلاً (صاد) است يا (سين)، (ذال) است يا (زاء)، (غين) است يا (قاف) و ... واجب است كه ياد بگيرد و در نماز، جايز نيست كه كلمه را دو مرتبه بگويد، مثلاً يك دفعه با (سين) و يك دفعه با (صاد) زيرا يكي از آن دو غلط و غيرقرآني بوده و تكلم به آن مبطل نماز مي باشد. يادگيري اعراب آخر كلمه نيز در صورتي كه شخص بخواهد آن كلمه را به ما بعد وصل كند لازم است مثلاً اگر بخواهد (العالمينَ) را به (الرّحمن الرّحيم) وصل كند بايد بداند كه نون (العالمينَ) مفتوح است؛ بلي در صورتي كه سر هر آيه وقف مي كند واجب نيست حركت آخر كلمه را بداند.
٤- اگر در حركت كلمه اي شك داشته باشد (كه مثلاً مفتوح است يا مكسور) يا در مخرج حرفي شك داشته باشد، در صورتي كه بداند يا شك داشته باشد كه يكي از آن دو وجه باطل است جايز نيست به هر دو وجه بخواند لكن اگر يكي از آن دو وجه را اختيار كند و بنا داشته باشد كه پس از نماز بپرسد و در صورت باطل بودن نمازش را اعاده كند، اشكال ندارد.
٥- اگر پس از قرائت آيه يا كلمه اي در صحت قرائت آن آيه يا كلمه شك كند در صورتي كه از محل آن نگذشته باشد بايد آن را اعاده كند و اگر از محل آن گذشته باشد بايد به شكش اعتنا نكرده و بگذرد؛ گرچه جايز است به قصد احتياط آن را اعاده كند و اگر مكرراً در آيه يا كلمه اي شك كند تكرار آن اگر از روي وسواس نباشد اشكال ندارد ولي در تكرار از روي وسواس قائل شدن به صحت مشكل است.(٤٦).

خلاصه مطالب


د) احكام مدّ

١- احوط آن است كه درقرائت مراعات مدّ لازم را بنمايد گرچه بنابر اقوي مراعات آن لازم نيست. و مدّ لازم آن است كه حرف مدّ و دو سبب آن يعني (همزه و سكون)، در يك كلمه جمع شده باشند مثل: (ج‏آء)، (سو)، (جى)، (دآبّة)، (ق)، (ص).
٢- در مدّ كشيدن به مقدار دو الف كافي است و كاملتر آن است كه به مقدار چهار الف بكشد، و چنانچه در مدّ لازم يا غيرلازم بيش از حد متعارف مدّ دهد مانعي ندارد و مبطل نيست مگر اينكه كلمه از صدق آن كلمه بودن خارج شود.

استفتايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)

٣- س: بعد از حروف مدّ اگر حرف بعد از آنها را به خاطر وقف كردن، ساكن تلفظ نماييم مثل: (نستعين)، (رحيم)، (مستقيم) آيا مدّ واجب است يا مستحب.
ج: در فرض سؤال مدّ واجب نيست.

ه) احكام وقف و وصل

١- قبلاً گذشت در صورتي كه كسي بخواهد كلمه اي را به ما بعدش وصل كند لازم است كه حركت آخر آن را بداند؛ مثلاً اگر بخواهد (العالَمين) را به (الرّحمن الرّحيم) وصل كند بايد بداند كه نون العالمين مفتوح است و همينطور در ساير كلمات ولي اگر سر هر آيه وقف كند واجب نيست حركت آخر آيه را بداند.
٢- احوط آن است كه وقف به حركت و وصل به سكون ننمايد اگر چه اقوي جواز آن است‏(٥١).
٣- هرگاه بين حروف كلمه اي آنقدر فاصله بيندازد كه از صدق يك كلمه بودن خارج شود، در صورتي كه عمداً چنين كرده نماز باطل است و در صورت اضطرار، اعاده آن كلمه واجب است.
٤- اگر در هنگام گفتن (اَلصِّراطَ المُستَقيمَ) بعد از آن كه لام (المستقيم) را گفت نفس او قطع شود؛ آيا واجب است بعد از آن (المستقيم) را با (الف و لام) بگويد يا گفتن مستقيم بدون الف و لام نيز كفايت مي كند در چنين حالتي احوط گفتن با الف و لام است و احوط از آن اين است كه (الصراط) را نيز اعاده كند و همچنين اگر كلمه (الف و لام) دار را غلط بگويد احوط اعاده (الف ولام) است و همچنين اگر مضاف اليه را غلط بگويد، احوط آن است كه مضاف را هم اعاده كند، مثلاً اگر (المضغوب) را غلط بگويد احوط آن است كه در هنگام اعاده لفظ (غير) را نيز اعاده كند.
٥- هرگاه اعراب آخر كلمه را بگويد به قصد آن كه به ما بعد آن وصل كند ولي نفس او قطع شود و وقف به حركت شود احوط(٥٢) اعاده آن كلمه است و اگر فاصله زياد نباشد اكتفا به آن جايز است.

و) احكام همزه وصل و قطع

١- هرگاه (در نماز) همزه وصل در اثناي قرائت قرار گيرد، بنابر احتياط واجب بايد حذف شده وخوانده نشود، مثل همزه (اللّه) و همزه (اِهدنا) ولي همزه قطع ثابت مانده و خوانده شود مثل همزه (اَنعمتَ).

استفتايي از آية اللّه العظمي گلپايگاني (ره)

٢- س: در موقع خواندن حمد و سوره در نماز مراعات كردن همزه هاي وصل در درج كلام لازم است يا نه.
ج: بلي اسقاط همزه وصل در حال وصل لازم است.

ز) رعايت محسّنات تجويدي

١- شايسته است رعايت بعضي مطالب تجويدي همچون اظهار تنوين يا نون ساكن در صورتي كه بعد از آنها يكي از حروف حلقي باشد و يا قلب كردن تنوين و نون ساكن به ميم در صورتي كه بعد از آنها (باء) باشد، و يا ادغام آنها در صورتي كه بعد از آنها يكي از حروف (يرملون) باشد، و يا اخفاي آنها در صورتي كه بعد از آنها يكي از حروف ديگر باشد. لكن رعايت هيچ يك از اين موارد واجب نيست حتي ادغام در (يرملون).
٢- رعايت محسّنات قرائت كه علماء تجويد ذكر كرده اند مثل (اماله، اشباع، تفخيم، ترقيق، شدّ ت، رخوت، استعلا) و امثال آن در نماز، واجب نيست اگر چه رعايت كردن آنها بهتر است.
٣- در تكبيرة الاحرام نماز، احتياط آن است كه (لام) و (راء) را با تفخيم ادا شودند، هر چند بنابر اقوي ترك تفخيم جايز است.
٤- سزاوار است كلمات قرائت را متمايز و جداي از يكديگر بخواند و به نحوي قرائت نكند كه از بين دو كلمه، كلمه مهملي (بي معنايى) متولد شود؛ مثلاً در (الحمدُلِلّه) لفظ (دُلل) و در (لِلّه ربّ) لفظ (هِرَب) و در (مالك يوم الدين) لفظ (كِيَو) و در (ايّاك نعبد) لفظ (كَنَع) و در (اياك نستعين) لفظ (كَنَس) و در (انعمت عليهم) لفظ (تَعَ) و در (مغضوب عليهم) لفظ (بِعَ) متولّد شود.
٥- اگر در (قل هوالله احد) بر (احد) وقف نكرد احوط آن است كه در حال وصل تنوين را حذف نكند و (اَحَدُاللّه الصَّمد) به حذف تنوين‏(٥٣)نخواند، بلكه بگويد (اَحَد نِ الله الصَّمد) به كسر نون تنوين و بنابراين فرض سزاوار است لام (اللّه) را ترقيق كند؛ بنابروجه اول سزاوار بود لام (اللّه) را تفخيم كند، چنانچه قاعده كلّي در لام چنين است كه اگر حرف قبل از آن مفتوح يا مضموم باشد لام را تفخيم و اگر مكسور باشد ترقيق كنند.(٥٤).

استفتاهايي از حضرت امام خميني (ره)

٦- س: آخر بعضي از كلمات مكسوراست آيا مي توانيم در نماز آنها را به صورتي اشباع كنيم كه صداي ياء توليد شود مثلاً (مغضوب) را (مغضوبى) بخوانيم.
ج: بايد به كسره خوانده شود و اگر كمي اشباع شود بدون تبديل به ياء مانع ندارد.
٧- س: در بعضي از كلمات نماز مانند: (عَلَيهِم)، (عَلَينا)، (غير) و(لَيلَة)، حرف ماقبل ياء مفتوح است ولي عده اي از افراد حتي بعضي از عربها حرف ماقبل ياء را به صورت مكسور مي خوانند مانند: (عَلِيهم) و (غِير) در صورتي كه در زبان عرب، ياء ماقبل مكسور را به صورت اشباع بايد خواند و اين چنين تلفظي از نظر لغت صحيح نيست، به هر حال منتظر نظر شريف حضرتعالي هستيم.
ج: بايد به فتحه خوانده شود و چنانچه به نحوي بخواند كه نزد عرف عرب صحيح باشد اشكال ندارد.

استفتايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)

٨- س: كلماتي مانند (يَوم) و (فَوق) و (فِرعَون) در قرآن و غير قرآن مثل ادعيه هست كه بعضي به ضَمّه - البته بدون اشباع - مي خوانند حال اگر در حال نماز باشد مثل اين كه : (مالك يوم الدين) را اين طور بخوانند آيا موجب بطلان مي شود يا نه.
ج: صحت آن بدون اشباع بعيد نيست اگر چه فتحه كاملاً ظاهر نشده، لكن چنانچه فتحه را كاملاً اظهار كنند اَوفقِ به قواعد و اَحسن است ولي با اشباع، غلط است.

قرائت قرآن در اذان و اقامه

استفتايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)

١- س: (آيا) در بين اذان و اقامه جايز است فصل به كلمات آدمي و بعضي از دعاها يا عباراتي مثل اينكه بين دو (حَىَّ عَلي الصلوة) بگويد: (اِنّ الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر) يا نمي شود و فقط همين عبارات اذان و اقامه را بايد گفت.
ج: فصل بين اذان واقامه به كلمات آدمى، ننمايد و قرآن يا دعا اگر طولاني نشود مضّر نيست لكن به قصد ورود نخوانند.

قرائت در حجّ

الف) قرائت قرآن در طواف

١- قرائت قرآن، دعا و ذكر خداي متعال در هنگام طواف مستحب است.

ب) صحيح بودن قرائت در حج

استفتايي از حضرت امام خميني (ره)

٢- س: آيا به كسي كه قرائت نماز او صحيح نيست ولي در مقام اصلاح است مي شود نيابت حج واگذار كرد.
ج: اگر در وقت عمل قرائت خود را درست كند و صحيح بخواند مانع ندارد.

استفتايي از آية الله العظمي اراكي (ره)

٣- س: (در مناسك حجّ) تكليف كسي كه قرائت او صحيح نيست چنانچه در تصحيح نكردن قرائت مقصر باشد چيست.
ج: در تصحيح كردن قرائت نبايد كوتاهي كند و در مقام تصحيح قرائت خود بر آيد و تا مادامي كه قرائت او درست نشده نماز را به همان قسم كه مي تواند، بخواند و احتياطاً نايب هم بگيرد و اگر مي تواند به جماعت هم بخواند.

استفتاهايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)

٤- س: شخصي كه قرائت و يا اذكار واجب نمازش صحيح نيست آيا جايز است كه نيابت حجّ را قبول نمايد و بعد از اينكه خودش نماز طواف را خواند ديگري را نيز نايب كند يا نه و بر فرض عدم جواز چون جاهل به مسأله بوده و چنين كاري كرده تكليفش چيست.
ج: استيجار چنين شخصي خلاف احتياط است و در فرض بعد هم احوط اين است كه از مستاجر استرضا كند و يا وجه را مسترد دارد.
٥- س: آيا كسي كه قرائت نماز او و همچنين اعراب تلبيه او صحيح نيست مي تواند به نيابت ديگري حج به جا آورد يا نه و به فرض عدم جواز، آيا مي تواند اجير شود ولكن شرط كند براي نماز و تلبيه، كسي را اجير نمايد يا اين كه تحت نظر معلم تلبيه بگويد يا نه.
ج: در فرض سؤال اگر با تلقين معلم بتواند صحيح بخواند نيابت او جايز است و در غير اين صورت ، محل اشكال است.

حفظ نمودن قرآن

استفتايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)

١- س: حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني چون اين جانب سيدعبدالرضا ... موفق به حفظ تمام قرآن مجيد شده ام و مدت سه سال تمام است كه از تشويق حضرت مستطاب عالي بهره مند هستم بعد از تشكر ... براي تشويق ساير طلاب مقتضي است كتباً هم حقير را بدست خط شريف تشويق فرمائيد.ج: موفقيت جنابعالي در حفظ تمام قرآن مجيد موجب خوشوقتي و كمال تقدير است انشاء الله تعالى، با تلاوت مكرّر آن نمي گذاريد فراموشتان شود، اميدوارم خداوند متعال همانطور كه توفيق حفظ متن قرآن را به شما عطا فرموده توفيق فراگرفتن معارف و علوم قرآن مجيد را به شما عنايت فرمايد.

استفتايي از دفتر آية الله العظمي اراكي (ره)

٢- س: حفظ كردن قرآن كريم و فراموش كردن آن از نظر فقهي چه حكمي دارد.
ج: اگر منظور حرمت فراموش كردن است ثابت نيست.

احاديثي درباب حفظ نمودن قرآن كريم:

عن علي (عليه السلام):.
اقرأوا القرآنَ وَ استظهرَوهُ، فَاِنَّ اللّه تعالي لا يُعذّب قلباً وَعَي القرآن.
و قال (عليه السلام): مَن استظهَر القرآنَ و حَفِظَه و اَحلّ حَلاله، وَ حَرَّمَ حَرامه، أَدخَلَه اللّهُ به الجنّة وَ شَفّعَه في عَشرة مِن اَهلِ بَيتِه، كُلّهُم قَد وَجَبَ لَهُ النارُ(٥٥).
از علي (عليه السلام) نقل است كه فرمود:.
(قرآن بخوانيد و آن را از حفظ كنيد، همانا خداوند متعال، قلبي را كه حافظ و دربرگيرنده قرآن باشد عذاب نمي كند.) و حضرت فرمود:( كسي كه قرآن را از حفظ كند وآن را نگاه دارد و حلال آن را حلال و حرامش را حرام شمارد، خداوند به واسطه اين عمل او را در بهشت وارد نموده و او را شفيع ده تن از خانواده اش كه آتش بر همه آنها واجب بوده مي گرداند.).
عن ابي عبدالله (عليه السلام): اِنَّ الذي يعالج القرآن و يَحفَظُهُ بمَشِِقّةٍ منه و قِلَّةِ حفظٍ لَهُ اَجران(٥٦).
از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:( به راستي آن كس كه با قرآن همدم است و آنر ا به مشقت حفظ مي كند اجر مضاعف دارد).
عن ابي عبدالله (عليه السلام): مَن نَسِىَ سورة من القرآن مُثِّلَت لَهُ في صورة حسنة و دَرَجَة رفيعة في الجنّة. فاذا رَآها قالَ: ما اَنتَ ما اَحسَنَكَ لَيتَكَ لى فيقول: أمَا تَعرِفُنى أنا سورة كذا و كذا وَ لَولَم تَنسَني رَفَعتُكَ الي هذا (٥٧).
از امام صادق (عليه السلام) نقل است كه:( هر كس سوره اي از قرآن را فراموش كند، آن سوره براي او در صورتي زيبا و درجه اي بلند در بهشت نمودار مي شود و چون شخص آن را ببيند گويد توكيستى و چقدر زيبايي اي كاش از آن من بودى! او در پاسخ گويد: آيا تو مرا نمي شناسى من فلان سوره ام و اگر مرا فراموش نكرده بودي تو را به اين مقام بالا مي آوردم.).

قرائت قرآن در ماه مبارك رمضان و مجالس عزا و قرائت به زبان عربي

استفتاهايي از حضرت امام خميني (ره)

١- س: اين جانب مي توانم عربي بخوانم، ولي معناي آن را درك نمي كنم ولي انگليسي را به خوبي متوجه مي شوم؛ بر اساس حديث نبوي كه هر كس يك آيه از قرآن در ماه رمضان بخواند مانند مطالعه تمامي قرآن است؛ آيا اگر به انگليسي هم خوانده شود همينطور است اگر كسي قرآن را به عربي بخواند و معني آن را نفهمد باز هم ثواب خواهد داشت.
ج: ثواب قرائت منوط به درك معناي آن نيست؛ اگر چه خوب است سعي شود تا معني آن را درك نمايد تا از ارشاد و علوم آن بهره مند گردد.
٢- س: آيا مي توان اعمال شب قدر را به زبان غير عربي انجام داد.
ج: مانعي ندارد؛ ولي قرائت سور و آيات قرآن و ادعيه ماثوره به نيت تحصيل ثواب مخصوص منوط به قرائت متن عربي است.
٣- س: عده اي با خواندن زيارت و دعا و شركت در مجالس عزاداري مخالفت مي كنند و مي گويند قرآن خواندن در صورت نفهميدن معاني آيات فايده اي ندارد و با خواندن قرآن در مجالس ترحيم نيز مخالفت مي نمايند نظر امام چيست.
ج: خواندن زيارات، ادعيه ماثوره و عزاداري براي سيدمظلومان و صلوات بر پيغمبر وآل، از افضل قربات و آدم ساز است و قرائت قرآن از مستحبات و اهداي آن به اموات موجب مثوبت است.

استفتايي از آيت الله العظمي گلپايگاني (ره)

٤- س: به نظر حضرت عالي چرا نماز را حتماً به عربي صحيح بايد خواند، ولي نيت آن را به هر زباني مي توان گفت.
ج: نيت امري است قلبي و به زبان آوردن آن لازم نيست و قرائت و اذكار به حكم خدا و رسول بايد به همان الفاظ مخصوصه عربي خوانده شود.

شخص روزه دار و غلط خواندن قرآن

استفتايي از حضرت امام خميني (ره)

١- س: اگر كسي در ماه مبارك رمضان آيه قرآن و يا حديثي را كه مي خواهد از قول امام معصوم نقل كند غلط بخواند وقصدش اين بوده صحيح بخواند ليكن در ضمن اين كه مي خواند متوجه مي شود دارد غلط مي خواند آيا وقتي كه فهميد دارد غلط مي خواند اگر ادامه بدهد روزه اش باطل مي شود يا نه و در صورتي كه متوجه روزه اش نباشد حكم روزه اش چيست.
ج: اگر غلط خواندن موجب تغيير معني شود و آن معني غلط را بخواهد نسبت به خدا ورسول دهد، حرام است و موجب بطلان روزه مي شود.

استفتاهايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)

٢- س: غلط خواندن قرآن در ماه مبارك رمضان روزه را باطل مي كند يا خير.
ج: روزه را باطل نمي كند.
٣- س: اگر شخص روزه داري قرآن را غلط درس دهد و عده اي از روزه داران نيز كلام او را گوش دهند آيا روزه او و كساني كه گوش مي دهند باطل مي شود يا نه.
ج: اما قاري قرآن، اگر خبر دهد كه آنچه را مي خواند قرآن است و از روي عمد وعلم غلط قرائت كند روزه اش باطل مي شود و اما اگر غلط بخواند بدون اينكه خبر دهد قرآن است پس بطلان روزه او محل اشكال است و احتياطاً چنين قرائتي را ترك كند و اما اگر به گمان صحّت، غلط بخواند پس روزه اش باطل نمي شود، و اما مستمعين، روزه شان باطل نمي شود، مگرآنكه خبر دهند به اين كه آنچه خوانده مي شود قرآن است با اين كه علم دارند غلط است. .

غنا در قرائت

١- انجام دادن و شنيدن غنا و كسب كردن با آن حرام است وغنا تنها زيبا كردن صدا نيست بلكه عبارت است از كشيدن و برگرداندن صدا با كيفيت خاصي كه طرب آور و مناسب مجالس لهو و محافل طرب و آلات لهو و ادوات موسيقي باشد، و فرقي نيست كه آن را در كلام حق مانند قرائت قرآن، دعا و مرثيه به كارگيرند يا در غير آن، چون شعر يا نثر؛ بلكه اگر آن را در چيزي كه خداوند متعال به آن اطاعت مي شود به كار گيرند عقابش مضاعف است.

استفتايي از حضرت امام خميني (ره)

٢- س: خواندن آيات قرآن به صورت سرود و آهنگ دار جايز است يا نه.
ج: اگر مطرب باشد جايز نيست.

احاديث غنا در قرائت

از پيامبر اكرم (ص) نقل است كه فرمود:.
اقرءوا القرآن بِاَلحانِ العَرَبِ و اَصواتِها وَ اِيّاكُم وَ لُحُونَ اَهل الفسق وَ اَهلِ الكبائرِ فَاِنّهُ سَيَجيى‏ء بَعدي اقوام يُرَجعّونَ القرآنَ تَرجيعَ الغِناءِ و النَّوح و الرُهبانيّة، لا يَجوُزُ تَرقيهم، قُلوبُهُم مَقلوبة و قلوبُ مَن يُعجبُهُ شانُهم‏(٥٨).
(قرآن را با لحنها و آواز عرب بخوانيد واز لحن فاسقان و گنهكاران دوري كنيد، زيرا پس از من مردماني بيايند كه قرآن رادر گلو بچرخانند، مانند خوانندگى، نوحه خواني و خواندن كشيشان كه چنين قرائتي از گلوي آنها نگذرد (و مقبول درگاه خدواند واقع نگردد)؛ دلهاي آنها و هر كس كه از خواندن ايشان خوشش آيد وارونه است.).

زن و قرائت قرآن

١- اقوي آن است كه شنيدن صداي زن بيگانه مادامي كه با تلذّذ و ريبه نباشد جايز است و همچنين براي زن جايز است - در صورتي كه ترس از فتنه نباشد - صدايش را به گوش مردان بيگانه برساند، اگر چه احوط در غير مقام ضرورت ترك آن است خصوصاً اگر زن جوان باشد، و عده اي از علما، شنيدن و شنواندن را حرام دانسته اند ولي اين قول ضعيف است، البته بر زن حرام است كه با مردان با كيفت هيجان انگيز و نازك نمودن گفتار و نرم نمودن سخن و زيبا كردن صدا صحبت كند زيرا كسي كه در قلبش مرض است طمع مي كند(٥٩).
٢- س: هنگامي كه در مراسم صبحگاهي مدرسه، يكي از خواهران قرآن را با صوت تلاوت مي كند دبيران مرد صداي وي را مي شنوند آيا بطور كلي تلاوت قرآن در صورت شنيدن نامحرم توسط خواهران گناه است.
ج: اشكال ندارد مگر آنكه موجب تحريك و مفسده باشد.

خلاصه مطالب

۸
قرآن در آيينه احكام

فصل سوم : مستحبات و مكروهات

۹

بخش اول: مستحبات
الف) مستحبات قرائت در نماز
احاديث مستحبات قرائت قرآن
١- گفتن اِستعاذه
٢- ترتيل
٣- قرائت با صداي خوش
٤- وقف كردن بر فواصل آيات
٥- تدبُّر در آيات
٦- طلب كردن نعمت هنگام قرائت آياتي كه در آن ذكر نعمتي شده و پناه بردن به خداوند هنگام قرائت آيات عذاب
٧- خشوع و حزن در قرائت
٨- مسواك زدن و پاكيزگي دهان
٩- قرائت از روي مصحف و نگاه كردن به خط قرآن
١٠- بسيار تلاوت قرآن نمودن
١١- حفظ نمودن قرآن
ب) سوره هايي كه مستحب است در نماز خوانده شود
١- در نمازهاي يوميه:
٢- در نماز جمعه:
٣- در نماز آيات:
٤- در نماز عيدقربان و عيدفطر:
٥- در نماز استسقاء:
٦- در نماز جعفرطيّار:
ج) موارد استحباب خواندن يا نوشتن قرآن كريم‏(١)
١- درحال وضو
٢- در تعقيبات نماز
٣- در هنگام طواف
٤- در اوقات نماز براي حائض
٥- نزد مريض
٦- نزد محتضر
٧- نوشتن قرآن بركفن
٨ - هنگام گذاردن ميت در لحد
٩- هنگام زيارت قبور مؤمنين
١٠- هرگاه مردگان را ياد كردند
خلاصه مطلب
بخش دوم: مكروهات
الف) مكروهات قرائت در نماز عبارتند از:
ب) موارد كراهت خواندن قرآن:
بعضي مكروهات درارتباط با قرآن
خلاصه مطالب
احاديث بحث مكروهات
فهرست منابع فصل سوّم
مستحبات قرائت در نماز
سوره هايي كه مستحب است در نمازها خوانده شود
موارد استحباب خواندن يا نوشتن قرآن كريم
مكروهات قرائت در نماز
موارد كراهت خواندن قرآن
بعضي مكروهات ديگر در ارتباط با قرآن

۱۰

بخش اول: مستحبات

الف) مستحبات قرائت در نماز

١) گفتن اِستعاذه در ركعت اول، پيش از قرائت، به اينكه بگويد (اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الَّرجيمِ) يا بگويد (اَعُوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشيطانِ الرّجيمِ) و سزاوار است آهسته گفته شود.
٢) بلند گفتن (بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرّحيمِ) در نمازهاي اِخفاتى، و همچنين در دو ركعت اخير(٢)، در صورتي كه سوره حمد را بخواند، اما در نماز جهرية بلند گفتن آن (بر مرد) واجب است.
٣) ترتيل، يعني تأني در قرائت و ظاهركردن حروف، به نحوي كه شنونده بتواند آنها را بشمارد.
٤) قرائت با صداي خوش و نيكوكردن صوت بدون غنا.
٥) وقف كردن بر فواصل آيات.
٦) ملاحظه كردن معاني آنچه را كه مي خواند و مُتّعِظ شدن (پند گرفتن) به آنها.
٧) طلب نمودن نعمت از خداوند منان هنگام تلاوت آيه اي كه در آن ذكر نعمتي است؛ و پناه بردن به خداوند متعال هنگام تلاوت آيه اي كه در آن ذكر عذابي شده است.
٨) سكوت كردن بين حمد وسوره (به مقدار كم) و همچنين بعد از فراغت از سوره و پيش از قنوت يا تكبير ركوع.
٩) گفتن دومرتبه يا سه مرتبه (كذلكَ اللّهُ ربّى) يا (كذلك اللّهُ ربُّنا) بعد از فراغ از سوره (قل هوالله احد).
١٠) گفتن (الحمدللّه ربِ العاليمن) بعد از قرائت سوره حمد توسط مأموم در نمازجماعت و همچنين در نماز فرادى.

احاديث مستحبات قرائت قرآن

در احاديث و آيات كريمه نيز به رعايت برخي امور در هنگام قرائت قرآن كريم تأكيد و ترغيب شده است كه در اين جا به ذكر برخي از اين موارد مي پردازيم.

١- گفتن اِستعاذه

در آيه ٩٨ سوره نحل چنين آمده است: (فاذا قَرَأتَ القرآن فاَستَعِذ باللّه من الشيطان الرّجيم؛ هرگاه به قرائت قرآن مشغول مي شوي از شيطان رجيم به خدا پناه ببر.).
عن الحلبي عن ابي عبدالله (ع): قال: سَألتُهُ عَنِ التَعوُّذِ مِنَ الشيطانِ عِندَ كُلِ‏ّ سُورة تَفتَحُها فَقال نَعَم، فَتَعوَّذ باللّهِ مِنَ الشَيطانِ الرّجيم اَخبَثُ الشياطين.(٣).
از حلبي نقل شده است كه از امام صادق (ع) سئوال كردم از تعّوذِ (پناه بردن) از شيطان هنگام شروع هر سوره اي ؛ پس حضرت (ع) فرمودند: ( آرى، پس پناه ببر به خدا از شيطان رجيم (رانده شده) كه پليدترين شياطين است.).

٢- ترتيل

در آيه ٤سوره مُزّمّل چنين آمده: (و رتِّلِ القرآن ترتيلاً؛ قرآن را با ترتيل، قرائت كن.).
و حديث ذيل، مراد از ترتيل در اين آيه را چنين بيان نموده: (في قوله تعالي و رتِّلِ القرآن...) قال على (ع): (بَيِّنهُ تِبياناً وَلا تَهُذُّه هَذَّ الشِعرِ ولاتَنثُرهُ نَثرَ الرَّملِ ولكنِ افزَعُوا قُلُوبَكُمُ القاسِيَةَ وَلايَكُن هَمُّ أحَدِكُم آخِرَ السّورَة(٤) يعني آن را نيكو بيان كن و كلماتش را روشن ادا نما و چون شعر، آن را شتابان مخوان و چون ريگ پراكنده اش مساز؛ بلكه دلهاي سخت خود را با آن به هراس اندازيد و فقط همت خويش را مصروف آن نداريد كه سوره اي را به پايان رسانيد.

٣- قرائت با صداي خوش

عن النبى (ص): (زيّنوا القرآن باصواتِكم (٥).) قر آن را با صداهايتان زينت دهيد.
سئل النبى (ص): ( اىّ الناس احسن صوتاً بالقرآن قال (ص): مَن اِذا سَمِعتَ قِراءَتَهُ رَأيتَ اَنّه يَخشىَ اللّهَ.)(٦).
از پيامبر اكرم (ص) سئوال شد: (خوش صداترين مردم در قرائتِ قرآن چه كسي است) حضرت فرموند: (كسي كه وقتي قرائتش را بشنوي او را ترسان از خدا بيابى).

٤- وقف كردن بر فواصل آيات

عن ام سلمة انهّا قالت: (كان رسول الله (ص) يُقَطَّع قِراءَتَه آيةً آيةً.)(٧).
از ام سلمه نقل شده كه گفت: (رسول خدا (ص) قرائتش را در ابتداي هرآيه قطع مي كرد.).

٥- تدبُّر در آيات

عن على (ع): (اَلا، لاخَيرَ في قراءَة لَيسَ فيها تَدَبُّر، اَلا، لا خَيرَ في عِبادة لَيسَ فيها تَفَقُّه.)(٨).
از اميرالمؤمنين (ع) نقل شده كه: ( آگاه باشيد كه در قرائت بي تدبّر خيري نيست و آگاه باشيد كه در عبادت بدون تفقه خيري نيست.).

٦- طلب كردن نعمت هنگام قرائت آياتي كه در آن ذكر نعمتي شده و پناه بردن به خداوند هنگام قرائت آيات عذاب

عن ابي عبدالله (ع): ( يَنبَغي لِمَن يقرأُ القرآنَ اِذامَرَّ ب‏آية مِنَ القرانِ فيها مَسألة اَو تَخويف، اَن يَسأَلَ اللّهَ عِندَ ذلك ما يَرجو، و يسأَلَه العافيةَ مِن النار و من العذابِ.)(٩).
از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمود: ( براي آن كس كه قرائت قرآن مي كند شايسته است هرگاه به آيه اي از قرآن رسيد كه درآن درخواستي و يا بيم دادني وجود دارد، از خداوند درخواست خود را طلب كند و سلامت و عافيت از آتش و عذاب الهي را مسألت نمايد.).

٧- خشوع و حزن در قرائت

عن الصادق (ع): (إقْرءُوا القرآنَ بالحُزنِ فَاِنّه نَزَلَ بالحُزن.)(١٠).
(قرآن را با لحني حزين تلاوت كنيد زيرا كه قرآن با حزن نازل شده است.).

٨- مسواك زدن و پاكيزگي دهان

عن النبى (ص): (إنّ اَفواهَكُم طرق القرآن فَطَيبّوها بِالسواك.)(١١).
از پيامبر (ص) نقل شده كه: (دهانهاي شما راههاي قرآنند، پس آنها را با مسواك، پاكيزه نماييد.

٩- قرائت از روي مصحف و نگاه كردن به خط قرآن

من اسحاق بن عمار، عن ابي عبدالله (ع) قال: قلت له: (جُعِلتُ فِداكَ اِنّي اَحفَظُ القرآنَ علي ظهرِ قلبى، فَاَقَرأه علي ظهرِ قلبي اَفضل، اَو أنظُر في المُصحف) قال: فقل لى: (بَلِ اقرَأهُ و انظُر في المُصَحف فَهُوَ افضَل، أما عَلِمتَ اَنَّ النَّظَرَ فِي المَصحَف عِبادَة.)(١٢).
اسحاق بن عمار به حضرت امام صادق (ع) عرض كرد: (فدايت شوم من قرآني را از حفظ دارم، اگر آن را از حفظ بخوانم بهتر است يا از روي قرآن)حضرت (ع) فرمود: (البته در قرآن نظركني و بخواني بهتر است، آيا نمي داني كه نگاه كردن در قرآن خود عبادت است.).

١٠- بسيار تلاوت قرآن نمودن

عن علي (ع) قال: قال رسول الله (ص): (عَلَيكم بتَعَلُّم القٍرآن وكثَرة تِلاوته...)(١٣).
حضرت علي (ع) از پيامبر اكرم (ص) نقل نمود: (بر شما باد آموختن قرآن و بسيار تلاوت كردن آن.).
عن ابي جعفر (ع) (... انما شيعة علي (ع)... صلاتهم كثيرة و دعاؤهم، كثير تلاوتهم كتابَ الله.)(١٤).
حضرت امام محمدباقر (ع) در بيان صفات شيعيان اميرمؤمنان علي (ع) پس از ايراد جملاتي چنين مي گويند: (... آنان بسيار نماز بپا داشته و دعا مي كنند و كتاب خدا را زياد تلاوت مي كنند.).

١١- حفظ نمودن قرآن

عن على (ع): (إقرءُوا القُرآنَ، وَاستَظهِروُهُ، فَاِنَّ اللّهَ تعالي لايُعَذّبُ قَلباً وَعَي القرآن.)(١٥).
از حضرت على (ع) نقل است كه فرمود: (قرآن بخوانيد و آن را حفظ كنيد همانا خداوند متعال قلبي كه قرآن را در خود جاي داده باشد عذاب نمي كند.).

ب) سوره هايي كه مستحب است در نماز خوانده شود

١- در نمازهاي يوميه:

- در نماز صبح، مستحب است قرائت سوره (نبأ) يا (دهر) يا (غاشيه) يا (قيامت) و امثال آن.
- درنماز ظهر و عشاء، مستحب است قرائت سوره (اَعلى) يا (شمس) و امثال آن.
- در نماز عصر و مغرب، مستحب است قرائت سوره (نصر) يا (تكاثر).
- در نماز صبح روز جمعه، مستحب است قرائت سوره (جمعه) در ركعت اول و (منافقون) در ركعت دوم، يا سوره (جمعه) در ركعت اول و (توحيد) در ركعت دوم.
- در نماز صبح روز جمعه، مستحب است قرائت سوره (جمعه) در ركعت اول و (منافقون) در ركعت دوم.
- در نماز مغرب و عشاء شب جمعه، مستحب است قرائت سوره (جمعه) در ركعت اول و سوره (اعلى) در ركعت دوم يا در ركعت دوم مغرب (توحيد) و در دوم عِشاء (منافقون).
- در نماز صبح روز دوشنبه و پنجشنبه مستحب است قرائت سوره (دهر) در ركعت اول و (غاشيه) در ركعت دوم.
- قرائت سوره (قدر) در ركعت اول، و (توحيد) در ركعت دوم، در هر نمازي مستحب است.

٢- در نماز جمعه:

مستحب است قرائت سوره (جمعه) در ركعت اول و (منافقون) در ركعت دوم.

٣- در نماز آيات:

مستحب است قرائت سوره هاي بزرگ مانند (يس)، (روم)، (كهف) و مانند آن.

٤- در نماز عيدقربان و عيدفطر:

مستحب است قرائت سوره (شمس) در ركعت اول و (غاشيه) در ركعت دوم، يا سوره (اعلى) در ركعت اول و (شمس) در ركعت دوم.

٥- در نماز استسقاء:

مستحب است قرائت سوره هايي كه در نماز عيدفطر و قربان مستحب است.

٦- در نماز جعفرطيّار:

مستحب است قرائت سوره (زلزال) در ركعت اول و (عاديات) در ركعت دوم، سوره (نصر) در ركعت سوم و (توحيد) در ركعت چهارم.

ج) موارد استحباب خواندن يا نوشتن قرآن كريم‏(١٦)

١- درحال وضو

خواندنِ سوره (قدر) مستحب است ؛و پس از وضوخواندن (آيةالكرسى).

٢- در تعقيبات نماز

بعد از فراغت از نماز، حتي نماز مستحبي خواندن تعقيبات مستحب است. و بر استحباب آن بعد از نماز واجب، خصوصاً نمازصبح، تأكيد بيشتري شده؛ و مقصود از تعقيبات آن است كه مشغول دعا، ذكر، قرائت قرآن، و مانند اينها شود.

٣- در هنگام طواف

قرائت قرآن و دعا و ذكر خداي متعال مستحب است.

٤- در اوقات نماز براي حائض

مستحب است وضو بگيرد و رو به قبله مشغول قرائت قرآن، ذكر و... شود.

٥- نزد مريض

از جمله آداب عيادت مريض آن است كه سوره (حمد) را هفتاد بار، يا چهل بار يا هفت بار يا يك بار بر مريض بخوانند.

٦- نزد محتضر

خواندن اين سوره ها و آيات، نزد محتضر مستحب است: ١- سوره هاي (يس) و (صافات) به جهت زودتر راحت شدن محتضر. ٢- آيةالكرسي تا (هُم فيها خالِدونَ) ٣- آيه سخره (ان رَبَكُمُ اللّهُ الّذي خَلَقَ السَماواتِ وَالاَرضِ...)(١٧) و سه آيه آخر سوره بقره يعني از (للّه ما في السماواتِ والارضِ ... ) تا آخر سوره. ٤- سوره (احزاب) ٥- بلكه قرائت مطلق قرآن مستحب است.

٧- نوشتن قرآن بركفن

نوشتن تمام قرآن بركفن مستحب است و بهتر است براي مصون ماندن از تلويث و آلودگى، قرآن و دعاها را بر وَصله يا پارچه اي جداگانه بنويسند و در بالاي سر، يا سينه ميت بگذارند.

٨ - هنگام گذاردن ميت در لحد

مستحب است بگويد: (بسم اللهِ و باللّهِ وعلي ملّةِ رسولِ اللّه)؛ و سپس سوره (حمد) و (آيةالكرسى) و سوره (فلق) و (ناس) و (توحيد) را بخواند و بگويد: (اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشيطان الرّجيم).

٩- هنگام زيارت قبور مؤمنين

مستحب است قرائت قرآن و طلب رحمت و مغفرت براي آنان و مستحب است زائر دست خود را بر قبر گذارد و رو به قبله نموده، هفت بار سوره (قدر) را بخواند؛ و مستحب است قرائت سوره (يس) و نيز هريك از سوره هاي (حمد)، (ناس)، (فلق) و همچنين (آيةالكرسى) را سه مرتبه خواندن و بهتر آن است كه در حال نشسته و رو به قبله باشد، هرچند در حال ايستاده نيز جايز است.

١٠- هرگاه مردگان را ياد كردند

مستحب است آيه (انالله وانّا اليه راجعون) را بخوانند. .

خلاصه مطلب


بخش دوم: مكروهات

الف) مكروهات قرائت در نماز عبارتند از:

١- ترك سوره توحيد، در تمام فرايض پنجگانه.
٢- خواندن سوره توحيد به يك نفس، و همچنين قرائت حمد و سوره به يك نفس. (و بعيد نيست كه قرائت حمد نيز به يك نفس مكروه باشد.(١٨).
٣- خواندن يك سوره در هر دو ركعت يك نماز، مگر سوره توحيد.
٤- خواندن دو سوره يا بيشتر در هر ركعت از نماز واجب، و احوط ترك آن است.(١٩).
٥- خواندن قرآن در ركوع و سجود.
٦- نگاه كردن به خط قرآن در حال نماز.
٧- نماز خواندن در مقابل قرآن باز.

ب) موارد كراهت خواندن قرآن:

١- برجنب: مكروه است خواندن بيش از هفت آيه از سوره هايي كه سجده واجب ندارند، و خواندن بيش از هفتاد آيه كراهتش بيشتر است.
٢- برحائض: مكروه است خواندن قرآن اگر چه كمتر از هفت آيه باشد.
٣- بر نفساء: مكروه است خواندن قرآن اگر چه كمتر از هفت آيه باشد.

بعضي مكروهات درارتباط با قرآن

١- بر اشخاص زير همراه داشتن يا (به گردن) آويزان كردنِ قرآن و مس جلد، اوراق و بين سطرهاي قرآن مكروه است:.
١) بي وضو.
٢) جُنُب.
٣) حائض.
٤) نفساء.
٢- به همراه داشتن انگشتري كه اسم خدا يا قرآن برآن باشد در حال جماع مكروه است.

خلاصه مطالب


احاديث بحث مكروهات

عن علىّ (ع)، قال: ( سَبعَة لايَقرَؤوُن القرآنَ: الراكعُ و الساجِدُ وَ في الكَنيفِ، وَ في الحَّمام و الجُنُب و النُفَساء، وَ الحائض.)(٢٠).
از اميرمؤمنان على (ع) نقل شده است كه: (هفت گروه قرآن نخوانند، آن كس كه: درحال ركوع است، در حال سجده است، درمستراح، درحمام، شخص جُنُب، نفساء و حائض.
نَهي على (ع) عَن قِراءَةِ القُرآنِ عُرياناً.(٢١) حضرت على (ع) از تلاوت قرآن درحال برهنگي نهي نمود.
عن ابي عبداللّه (ع) قال: (ثَلاثَة يَشكُونَ الَي اللّه عَزّوجَلّ: (مَسجدُ خَراب لايُصلّي فيهِ اَهلُه، و عالمُ بَين جُهّال، و مُصحف مُعَلَّق قَد وَقَعَ عَليهِ الغُبارُ لايُقرأ فيهِ.)(٢٢).
از امام صادق (ع) نقل شده است كه: (سه گروه به خداوند عزّوجلّ شكايت مي كنند:.
١- مسجد خرابي كه اطرافيانش در آن نماز نخوانند.
٢- عالمي كه بين نادانها بوده باشد.
٣- قرآن كريمي كه گَرد و غبار روي آن را گرفته و خوانده نشود.).
عن ابي عبدالله (ع)، قال: (مَن مَضي به يوم واحد صَلّي فيهِ خَمسُ صَلَوات، لَم يَقرأ فيها (قل هو اللّهُ اَحَد) قيل لَهُ: يا عَبدَاللّه لَستَ مِنَ المُصلّينَ.)(٢٣).
از امام صادق (ع) نقل شده است كه: (هركس يك شبانه روز بر او بگذرد و پنج نماز بخواند و سوره مباركه توحيد را در هيچ يك از آنها نخواند، به او گفته مي شود: ( اي بنده خدا تو از نمازگزاران نيستى.).

فهرست منابع فصل سوّم

مستحبات قرائت در نماز

عروه، ج‏١، في مستحبات القرائة.

سوره هايي كه مستحب است در نمازها خوانده شود

١- عروه، ج‏١، في مستحبات القرائة، فصل‏٢٦؛ تحرير، ج‏١، في القرائة، م‏٢١.
٢- تحرير، ج‏١، في صلوة الجمعه، فرع پنجم.
٣- تحرير، ج‏١، في صلوة الآيات، م‏١١.
٤- تحرير، ج‏١، القول في صلوة العيدين.
٥- تحرير، ج‏١، صلوة الاستسقاء.
٦- عروه، ج‏٢، في صلوة جعفر (ع)، م‏٢.

موارد استحباب خواندن يا نوشتن قرآن كريم

١- عروه، ج‏١، في بعض مستحبات الوضوء.
٢- عروه، ج‏١، فصل في التعقيب، م‏٣٦؛ تحرير، ج‏١، القول في التعقيب، م‏١؛ رساله، م‏١١٢٢.
٣- تحرير، ج‏١، في واجبات الطواف، م‏٢٦.
٤- عروه، ج‏١، في احكام الحائض، م‏٤١.
٥- عروه، ج‏١، فصل في احكام الاموات، فصل عيادة المريض.
٦- عروه،ج‏١، فصل فيما يتعلق بالمحتضر.
٧- عروه، ج‏١، فصل في مستحبات الكفن.
٨- عروه، ج‏١، في مستحباتِ الدفن.
٩- عروه، ج‏١، في مستحبات الدفن، مورد٣٥.
١٠- عروه، ج‏١، في مستحبات الدفن، مورد٣٤.

مكروهات قرائت در نماز

١- عروه، ج‏١، في مستحبات القرائة، م‏١.
٢- عروه، ج‏١، في مستحبات القرائة، م‏٢.
٣- عروه، ج‏١، في مستحبات القرائة، م‏٣.
٤- عروه، ج‏١، في احكام القرائة، م‏١٠.
٥- عروه، ج‏١، في مستحبات السجود، م‏٣.
٦- رساله، م‏١١٥٧.
٧- تحرير، ج‏١، في مكان المصلى، م‏٢٠.

موارد كراهت خواندن قرآن

١- عروه، ج‏١، فصل فيما يكره علي الجنب؛ تحرير، ج‏١، القول في احكام الجنب؛ رساله، م‏٣٥٦.
٢- تحرير، في احكام الحائض، م‏١٦.
٣- عروه، ج‏١، في احكام النفاس، م‏١٠.

بعضي مكروهات ديگر در ارتباط با قرآن

١- در فصل اول گذشت.
٢- عروه، ج‏٢، كتاب النكاح، م‏١١.

۱۱

١. امام (ره) و اراكى (ره): احتياط آن است كه در اين دو ركعت آهسته بخواند. (عروه).
- گلپايگانى (ره): استحباب بلندگفتن در دو ركعت اخير محل تأمل است. (عروه).
٢. ميزان الحكمة، ج‏٨، ص‏٨٦؛ بحارالانوار، ج‏٩٢، ص.
٣. اصول كافى،ج‏٤، باب ترتيل القرآن، ح.
٤. بحارالانوار، ج‏٩٢، ص.
٥. بحارالانوار، ج‏٩٢، ص‏١٩٥؛ ميزان الحكمة،ج‏٨، ص.
٦. جامع الاخبار، ج‏١، ص‏٢٦٤؛ مجمع البيان، ج‏١٠، ص.
٧. بحارالانوار، ج‏٩٢، ص.
٨. جامع الاخبار، ج‏١، ص‏٢٨٩ (به نقل از اصول كافى).
٩. اصول كافى، ج‏٢، ص.
١٠. ميزان الحكمه، ج‏٨، ص.
١١. جامع الاخبار، ج‏١، ص‏٣٢٨ (به نقل از اصول كافى).
١٢. كنزالعمال، ج‏١، ص.
١٣. جامع الاخبار، ج‏١، ص‏٣٠١،.
١٤. بحارالانوار، ج‏٩٢، ص‏١٩، جامع الاخبار، ج‏١، ص‏٣٥٤، ح.
١٥. (واضح است كه قرائت قرآن في نفسه مستحب است، لكن در احاديث و روايات متعددى، بر تلاوت بعضي از آيات و سور در مواضع و موارد خاصي تأكيد شده است).
١٦. سوره يونس (١٠)، آيه.
١٧. امام خمينى (ره). (عروه).
١٨. گلپايگانى (ره): احتياط ترك نشود. (عروه).
١٩. خصال، ص‏٣٥٧، ح‏٤٢. مرحوم صدوق (ره) در كتاب (خصال) ذكر كرده اند كه نهي در اين حديث بر كراهت دلالت دارد نه بر حرمت.
٢٠. بحارالانوار، ج‏٩٢، ص‏٢١٦، ح.
٢١. اصول كافى، ج‏٢، ص‏٦١٣، ح.
٢٢. ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ص.


۱۲
قرآن در آيينه احكام

فصل چهارم : تعليم و تعلم قرآن

۱۳
سپردن كودك براي يادگيري قرآن
احاديثي در باب ياد دادن قرآن به كودك
گرفتن اجرت براي خواندن، نوشتن و تعليم قرآن
خلاصه مطلب
استفتاهايي از آيةاللّه العظمي گلپايگانى (ره)
احاديث اخذ اجرت جهت تعليم قرآن
فهرست منابع فصل چهارم
سپردن كودك براي يادگيري قرآن
گرفتن اجرت براي خواندن، نوشتن و تعليم قرآن
۱۴

سپردن كودك براي يادگيري قرآن

١- بر ولىّ كودك جايز است كه او را به شخص اميني بسپارد تا صنعت، قرائت، خط، حساب، علوم عربي و غيراينها، از علومي كه براي دين و دنيايش مفيد است به او تعليم دهد و بر معلم لازم است بچه را از فساد اخلاق حفظ كند، تا چه رسد از آنچه كه براي عقايدش ضرر دارد.
(در رابطه با تعلم بانوان نزد استاد مرد، به استفتائاتي از آيةالله گلپايگاني در پايان بحث (بانوان و قرائت قرآن) و در رابطه با دست بي وضو گذاردن اطفال بر خطوط قرآن به مسائل ٣٢ - ١٧ بحث (قرآن و شخص بي وضو) مراجعه شود.).

احاديثي در باب ياد دادن قرآن به كودك

... عن معاذ قال: سمعتُ رسول اللّه (ص) يقول: (ما مِن رجل عُلّم ولده القرآن الا تَوَّج اللّه ابَوَيه يوم القيامة بتاجِ المَلِك و كُسِيا حُلَّتَين لَم يَرَالناسُ مثلَهُما.)(١).
شيخ طبرسي در كتاب مجمع البيان از معاذ نقل مي كند، كه گفت: (شنيدم از رسول خدا (ص) كه مي فرمود: (هيچ مردي نيست كه به فرزندش قرآن آموخته شود، مگر آن كه خداوند، روز قيامت پدر و مادر آن فرزند را به تاج فرشتگان مفتخر گرداند و دو زيور از زيورهاي بهشتي كه مردمان هرگز مثل آن را نديده اند بر اندام آنها مي پوشاند.).
عن النبى (ص) اَنّه قال: (اذا قال المعلم للصبى: قل (بسم اللّه الرّحمن الرّحيم) فقال االصّبى: (بسم اللّه الرّحمن الرّحيم)، كتب اللّه برائةً للصّبي و براءةً للمعلّم.)(٢).
از پيامبراكرم (ص) نقل شده است كه فرمود: (هنگامي كه معلم به بچه اي خطاب كند كه بگو: (بسم اللّه الرّحمن الرّحيم) و بچه بگويد (بسم اللّه الرّحمن الرّحيم)، خداوند تعالي برائت (از آتش جهنم) را براي فرزند، پدر و مادر و معلمش خواهد نوشت.).
عن على (ع) اَنّه قال: (حقّ الولد علي الوالد اَن يحسّن ادبه و يعلّمه القرآن.)(٣).
از اميرمؤمنان على (ع) نقل شده كه فرمود: حقِ فرزند بر پدر آن است كه فرزند را نيكو ادب كند و به او قرآن بياموزد.

گرفتن اجرت براي خواندن، نوشتن و تعليم قرآن

١- اجرت گرفتن براي به جا آوردن واجبات عيني (مثل نمازهاي يوميه) حرام است (بلكه بنا بر احتياط، حكم واجبات كفايي نيز چنين است، مثل: غسل و كفن و دفن ميت)(٤) و از جمله واجبات بر انسان، تعليم مسائل حلال و حرام است؛ پس جايز نمي باشد اجرت گرفتن بر آن؛ و اما اجرت گرفتن جهت تعليم قرآن و غير آن، مانند نوشتن و خواندنِ خط و جز آن اشكالي ندارد.
٢- اگر كسي را براي ختم قرآن اجير كنند، چنانچه با او شرط كنند كه قرآن را به ترتيب بخواند، عمل به شرط بر او لازم است، والّا بر اجير واجب نيست كه قرآن را به ترتيب بخواند، يعني از سوره (حمد) شروع كرده و به سوره (ناس) ختم كند؛ بلكه جايز است سوره ها و حتي آيات را بر خلاف ترتيب بخواند.(٥) (مگر آن كه متعارف در ختم قرآن، موجب انصرافِ به ترتيب خواندن باشد، همان طور كه ظاهراً نيز چنين است.)(٦).
٣- چنانچه اجير بفهمد كه (در ختم قرآن)، بعضي آيات را غلط خوانده است، يا آن كه خواندن بعضي آيات را فراموش كرده، اعاده همان آيات كافي است؛ اما چنانچه بعد از تمام كردن قرآن اجمالاً يقين كند بعضي از آيات را از نظر اعراب يا اداي حروف از مخرج و... غلط خوانده است (ولي نداند كه كدام آيات و كلمات بوده) (چنانچه اين اشتباهات ناچيزحساب شوند(٧) بعيد نيست كه همان قرائت كافي باشد و اِعاده تمام قرآن بر او واجب نباشد، زيرا با اجاره، خواندن قرآن به نحو متعارف بر او واجب مي شود و معلوم است كه غالباً چنين اشتباهاتي از قاريان صادر مي شود؛ بلي چنانچه از ابتدا با موجر شرط كرده كه اصلاً غلط نخواند بايد قرائت را اِعاده كند. و همچنين است در اجيركردن براي نوشتن قرآن و اَمثال آن، بدين معني كه جا افتادن بعضي كلمات‏(٨) يا حروف يا غلط نوشتن آن ضرري ندارد (در صورتي كه عمدي نبوده و بيش از حد معمول نباشد ولي با اين حال در صورت امكان اگر حرجي نباشد احوط تصحيح نمودن آن است.)(٩).
٤- جايز نيست‏(١٠) اُجرت گرفتن براي تعليم حمد و سوره. همچنين جايز نيست اُجرت گرفتن بر تعليمِ ساير اجزاي واجب نماز، و ظاهراً گرفتن اُجرت بر تعليم مستحبات نماز جايز است.
٥- جايز است اجيرگرفتن پسربچه مميز از ولىّ اجباري او يا غير ولي او، مانند حاكم شرع براي قرائت قرآن و تعزيه و زيارات.
٦- اجيركردن شخص جُنُب، حائض، و نفساء براي قرائت (سُوَر) عزائم جايز نيست و اِجاره، فاسد است، زيرا اِجاره، به فعل حرام، تعلق گرفته است.

خلاصه مطلب

۱۵
قرآن در آيينه احكام

فصل پنجم : حفظ حرمت قرآن

۱۶
بي احترامي به آيات
استفتاهايي از حضرت امام خمينى (ره)
استفتاهايي از آيةاللّه العظمي گلپايگانى (ره)
تنجيس و تطهير قرآن
خلاصه مطالب
فهرست منابع فصل پنجم
تنجيس و تطهير قرآن
۱۷

بي احترامي به آيات

١- (در بحث شرايط مكان نمازگزار آمده است كه): ... روي چيزي كه توقف و ايستادن و نشستن روي آن حرام است، مثل فرشي كه اسم خدا بر آن نوشته شده، نبايد نماز خواند(١) (ولي اگر خواند صحيح است‏(٢) و همين طور بر چيزي كه قرآن روي آن نوشته شده باشد و همچنين بر قبر معصوم يا غيرآن از جاهايي كه ايستادن بر آن موجبِ هتكِ حرمت آن مي باشد.(٣).

استفتاهايي از حضرت امام خمينى (ره)

٢- س: درحال حاضر نام خداوند متعال و پيامبر - صلي الله عليه وآله - و ائمه معصومين - عليهم السلام - و آرم جمهوري اسلامي در روزنامه ها و مجلات و كاغذهاي اداري و ... مشهود است و معمولاً رعايت در حفظِ احترام آن نمي گردد، حكم چيست.
ج: از انداختن آنها در مواضعِ هَتك آميز اجتناب شود.
٣- س: در روزنامه ها آياتِ زيادي از قرآن مجيد و اسماءاللّه واسماء انبيا - عليهم السلام - به چشم مي خورد و بسياري از مردم بطور اجتناب ناپذير، سروكار با آن دارند و اجناسي در آن مي پيچند و زيردست و پا و در محلهاي نجس و كثيف كه توهين است مي اندازند و با عدم طهارت، آنها را دست مي زنند، آيا وظيفه هست به متصديان تذكر دهيم كه فكري براي اين بكنند.
ج: چنين تكليفي نيست ولي اگر در موردي توهين و بي احترامي شود بايد رفع توهين شود.
٤- س: آيا انداختن اسماء لفظ جلاله (اللّه) در داخل سطل زباله بدون قصد اهانت به آنها جايز است و در صورتي كه انداخته شده باشند حكم آنها چيست.
ج: انداختن جايز نيست و بايستي آنها را از موضع هتك برداشت.
٥- س: حكم انداختن روزنامه و مجلات در محل كثافات و زباله چيست در صورتي كه شخص نيز مي داند در آنها اسامي خداوند سبحان و آيات قرآن كريم وجود دارد.
ج: حكم مسأله قبل را دارد.
٦- س: از آن جا كه در حال حاضر بيشتر روزنامه ها و مجلات كشور مشتمل بر آيات قرآن است و معمولاً افراد پس از مطالعه آنها را به جاهاي هتك آميز مي اندازند، لذا تقاضا مي كنيم دستور فرماييد كه اين نشريات از چاپ آيات قرآن و كلماتي كه احترام آنها لازم است خودداري كنند و اگر بهتر است در هنگام ضرورت، سعي كنند آيات قرآن را نقل به معنا كنند نه اين كه عيناً چاپ نمايند.
ج: چاپ و نشر ممنوع نيست ولي از انداختن در جاهايي كه موجب هتك مي شود بايد خودداري كنند.
٧- س: آيا دور ريختن آيات قرآن و اسماء خداوند تبارك و تعالي بعد از تغيير دادن هيأت آنها مثل خط كشيدن بر آنها يا پاره پاره كردن، يا تغيير دادن آنها به صورتي كه معنايشان هنگام قرائت فهميده نشود جايز است.
ج: اگر بعد از تغيير، قرآن و اسم خداي متعال بر آن صدق نكند اشكال ندارد.
٨- س: اينجانب يكي از ايرانيان خارج از كشور هستم كه هرچند وقت يك بار روزنامه هاي ايران برايم فرستاده مي شود و مقدار زيادي از آنها را جمع كرده ام و چون آيات قرآن در آنهاست، نمي دانم آنها را چه كنم، آيا مي توانم آنها را به دور بريزم و يا اين كه در دريا بيندازم.
ج: اگر در آنها آيات قرآني و اسماء محترمه باشد بايد طوري آنها را از بين برد - در صورت لزوم - كه هتك نباشد، مثل به دريا ريختن.
٩- س: در بعضي از شهرستانها كوپنهاي باطل شده خواروبار كه بيشترشان آرم جمهوري اسلامي و يا آيه قرآن بر روي آنها مي باشد، سوزانده مي شود آيا اين كار شرعاً جايز است يا نه.
ج: بنابر احتياط از سوزاندن اجتناب نمايند.
١٠- س: در روزهاي جمعه و در صف جماعت ديده مي شود كه بعضي از برادرها روزنامه مي آورند و روي آن مي نشينند و نماز مي خوانند و مسلماً در روزنامه آيات قرآن يا اسم خدا يا كلمه (الله) يا اسم ائمه (ع) مي باشد آيا نماز صحيح است يا خير.
ج: تا يقين به هتك و بي احترامي نداشته باشند نمازشان اشكال ندارد و بر ديگران لازم نيست به آنها بگويند.

استفتاهايي از آيةاللّه العظمي گلپايگانى (ره)

١١- س: به جهت اين كه نام مبارك خداوند و ائمه اطهار - عليهم السلام - زيردست و پا نيفتد آيا مي شود با قلم آنها را محو و نابود كرد يا نه و آيا در صورت محو، باز احترام سابق را دارد يا نه.
ج: اگر بطوري محو شود كه به هيچ وجه نمايان نباشد، حكم آن اسماء، مرتفع مي شود.
١٢- س: اگر روي ورقه اي ترجمه آيه اي از قرآن نوشته باشد، و در آخر ترجمه اين طور نوشته باشد: (قرآن كريم) يعني مي خواهد به مردم بفهماند كه اين مطلب فارسي در قرآن كريم است، زير دست و پا افتادن اين ورقه چه صورتي دارد و همچنين (بسمه تعالى) يا (بسم رب الشهداء).
ج: زير دست و پا افتادن آنها بي احترامي و حرام است.
١٣- س: اسامي مباركه خداوند متعال مثلِ (الله) ... كه روي زيلوهاي مسجد نوشته شده و مردم بدون توجه بر روي آن پا مي گذارند يا دست بي وضو بر آن مي مالند ازبين بردن آن لازم است يا نه ومحو كردن آن با وقف منافات دارد يانه.
ج: كساني كه بي التفات و بدون وضو به آن دست مي گذارند معذورند ولي اگر زير پا افتاده باشد چون موجب هتك احترامِ اسمِ خداوند متعال است لازم است آن را به نحوي كه خود زيلو پاره نشود محو نماييد.
١٤- س: دفن اوراقِ قرآن، و كُتُب موقوفه كه مورد استفاده نيستند چه صورت دارد.
ج: براي حفظ از هتك مانعي ندارد.
حديثي در باب نحوه محوكردن آيات قرآن.
عن اميرالمؤمنين (ع) قال:.
نهي رسول اللّه - صلي الله عليه وآله و سلّم - اَن يُمحي شي‏ء من كتاب اللّه عزّوجلّ بالبزاق، أويكتب منه.(٤).
(پيامبراكرم (ص) نهي فرمود از اين كه چيزي از كتاب خداىِ عزّوجلّ به وسيله آب دهان محو شود يا نوشته شود.).

تنجيس و تطهير قرآن

١- نجس كردن خط و ورق قرآن، حرام است‏(٥)؛ و اگر نجس شود، بايد فوراً آن را آب بكشند. و اگر آب كشيدن ممكن نباشد واجب است آن را محو كنند. (و همچنين نجس كردن جلد يا غلاف قرآن نيز حرام است‏(٦) و اگر نجس شود در صورتي كه بي احترامي به قرآن باشد بايد آن را آب بكشند.
٢- نجس كردن مساجد و مَشاهد مُشرفه و ضريحهاي مقدسه و به طور كلي هرچه كه شرعاً تعظيم آن واجب است - بطوري كه نجس كردن آن منافات با تعظيم آن دارد - حرام است. مثل تربت شريف حسيني بلكه تربت رسول اللّه و ساير امامان - صلوات الله عليهم - ، و نجس كردن كتابهاىِ حديثِ ائمه معصومين - عليهم السلام - در صورتي كه موجبِ هتك نباشد، بنابر احتياط واجب، و اگر موجبِ هتك باشد بنابر اقوي حرام است‏(٧). و در تمامي اين موارد، وجوبِ تطهير، كفايي است.
٣- گذاشتن قرآن روي عينِ نجس مانند خون و مردار اگرچه آن عين نجس خشك باشد حرام است و برداشتنِ قرآن از روي آن واجب مي باشد.(٨).
٤- گذاردن چيز نجس بر روي قرآن، اگرچه خشك باشد، در صورتي كه موجب بي احترامي باشد حرام است و ظاهراً گذاردن چيز متنجس بر روىِ قرآن در صورتي كه خشك باشد و موجب بي احترامي نيز نشود اشكالي ندارد(٩) لذا شخص باوضو مي تواند در صورتي كه موجب بي احترامي نشود با دست متنجس، قرآن را مس نمايد، اگرچه انجام ندادن آن بهتر است. (خلاصه اينكه ملاك در حكمِ نجس و متنجس، صدقِ بي احترامي است‏(١٠) و هركدام از اين كارها اگر به قصد اهانت انجام شوند قطعاً حرامند.
٥- نوشتن قرآن با مركب نجس، اگر چه يك حرف از آن باشد حرام است‏(١١)؛ و اگر از روي ناداني يا عمد نوشته شود در صورتي كه قابلِ محو است، بايد آن را محو نمود، و اگر قابل محو نيست - مانند رنگ چاپ - بايد تطهير شود.
٦- احتياط واجب آن است كه از دادن قرآن به كافر خودداري كنند؛ و اگر قرآن در دست اوست در صورت امكان از او بگيرند(١٢).
٧- اگر ورقِ قرآن يا چيزي كه احترام آن لازم است مثل كاغذي كه اسمِ خداوند يا پيامبر - صلي الله عليه و آله - يا امام - عليه السلام - برآن نوشته شده در مستراح يا چاه آن بيفتد، بيرون آوردن و آب كشيدن آن اگرچه خرج داشته باشد، واجب است و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد به آن مستراح نروند(١٣) تا يقين كنند كه آن ورق پوسيده است.
٨- وجوب تطهير قرآن، وجوب كفايي است. و اختصاصي به نجس كننده ندارد، هرچند كه مستلزم هزينه باشد. (البته حاكم شرع مي تواند نجس كننده را براي تطهير ملزم كند و در صورت احتياج به هزينه مالَش را در تطهير قرآن صرف كند.)(١٤).
٩- اگر قرآني كه نجس شده مالِ غيرباشد، در صورتي كه صاحب آن اِقدام به تطهيرش نمايد، تطهير بر ديگران جايز نيست، ولي در صورت اِمتناعِ مالك، بر ديگران واجب مي شود.(١٥).
١٠- اگر كسي قرآن ديگري را نجس كند، ضِمانت نقصي كه به واسطه تطيهر آن حاصل مي شود(١٦) بر عهده نجس كننده است.

خلاصه مطالب

۱۸
قرآن در آيينه احكام

فصل ششم : احكام ميت، وصيت و ارث در ارتباط با قرآن

۱۹

بخش اول: ميت وقرآن
الف - نوشتن قرآن بر كفن ميت
ب - گذاشتن قرآن در قبر
ج - قرائت قرآن بر ميت ومحتضر
استفتاهايي از آية الله العظمي گلپايگاني (ره)
بخش دوم: وصيت به قرائت قرآن
استفتاهايي ازآية الله العظمي گلپايگاني (ره)
بخش سوم: پسربزرگتر و ارث بردن قرآن (حَبوَه)
استفتاهايي از آيةالله العظمي گلپايگاني (ره)
فهرست ومنابع فصل ششم
ميت وقرآن
الف) نوشتن قرآن بركفن ميت:
ب) گذاشتن قرآن درقبر:
ج) قرائت قرآن بر ميت ومحتضر:
وصيت به قرائت قرآن:
پسر بزرگتر و ارث بردن قرآن:

۲۰