عمره
حضرت حمزه سيدالشهدا
در «اعيان الشيعه» مى خوانيم : نام او، قبل از اسلام و بعد از اسلام حمزه به معناى شير يا شدت بود، به فرمان پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) لقب او «اسداللّه» و «اسدرسوله» و «سيدالشهدا» گذاشته شده .
حضرت حمزه در سال دوم بعثت اسلام آورد و همراه پيامبر عزيز (صلّى اللّه عليه وآله) هجرت نمود. او از نامداران قريش بود، همين كه شنيد ابوجهل توهين و جسارت به پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله) كرده ، با شدت ناراحتى وارد مسجدالحرام شد، ديد كه ابوجهل در كنار كعبه نشسته است با كمان خود چنان بر سر او زد كه شكافته شد و گفت : من دين محمد (صلّى اللّه عليه وآله) را پذيرفته ام ، چرا به او توهين كرده اى مسلمان شدن حمزه ، در قدرت اسلام و جلوگيرى از آزار پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) نقش مهمى داشت . پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله) ميان حمزه و زيدبن حارثه برادرى برقرار كرد.
حضرت على (عليه السلام) مى فرمود: اى كاش ، بعد از رحلت پيامبر اسلام ، دو يار همچون جعفر طيار و حمزه داشتيم .
حمزه در سال اول هجرى پرچمدار رسول اللّه (صلّى اللّه عليه وآله) در جنگ بواط و جنگ بنى قينقاع بود(٢٤١) كه ٧٠ نفر از مشركان را به اين سرنوشت برساند، ولى آيه نازل شد كه : «هرگاه خواستيد مجازات كنيد، فقط به مقدارى كه به شما تعدّى شده ، كيفر دهيد نه بيشتر از آن ، و اگر صبر و شكيبايى كنيد، اين كار براى شكيبايان بهتر است»(٢٤٣).
حمزه به فرمان پيامبر بزرگوار (صلّى اللّه عليه وآله) در بعضى جنگها فرمانده بود و با تهديدات خود، جلوى سوء قصدها و توطئه ها را نسبت به پيامبر عزيز (صلّى اللّه عليه وآله) مى گرفت .(٢٤٥)
حمزه كسى است كه روز قيامت بر مركب رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله) سوار مى شود.(٢٤٧)
حمزه كسى است كه پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) درباره اش فرمود: هر كس مرا زيارت كند، ولى به زيارت حمزه نرود، جفا كرده است .(٢٤٩)
پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) لباس خود را از تن بيرون آورد و بر روى جنازه قطعه قطعه شده حضرت حمزه انداخت .(٢٥١)
پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) هفتاد و دو بار، بر بدن حمزه نماز خواند به اين ترتيب كه اول بر حمزه نماز خواند، سپس هر يك از شهدا را كه مى آوردند در كنار بدن مقدس حمزه قرار مى دادند و پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله) بر هر دو نماز مى گزاردند.(٢٥٣)
حمزه شهيدى است كه پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) همين كه ديد، زنان مدينه براى ساير شهدا عزادارى و گريه مى كنند، با چشمان اشكبار فرمود:
لكِنْ حَمزةُ لا بَواكىَ لَهُ(٢٥٥)
نام شهداى اُحد
مرحوم علامه امينى (ره) در «الغدير»(٢٥٧)، نام تمام شهداى اُحد را به اين ترتيب نوشته اند:
١ - حمزة بن عبدالمطلب .١٢ - عمرو بن ثابت .
٢ - عبداللّه بن جحش .١٣ - ثابت بن وقْش .
٣ - مُصعَب بن عُمير.(٢٥٩)٤٣ - اوس بن ارقم .
٢٦ - قيس بن عمرو.٤٤ - مالك بن سنان .
٢٧ - ثابت بن عمرو.٤٥ - سعد بن سويد.
٢٨ - انيس بن قتاده .٤٦ - حنظلة بن ابى عامر.
٢٩ - عامر بن مخلد.٤٧ - علبة بن ربيع .
٣٠ - ابوهبيرة بن حارث .٤٨ - ثعلبة بن سعد.
٣١ - عمرو بن مطرف .٤٩ - نقيب بن قروة .
٣٢ - اوس بن ثابت .٥٠ - عبداللّه بن عمرو.
٣٣ - انس بن نضر.٥١ - ضمرة الجهنى .
٣٤ - قيس بن مخلد.٥٢ - نوفل بن عبداللّه .
٣٥ - عمرو بن اياس .٥٣ - عباس بن عباده .
٣٦ - سليم بن حارث .٥٤ - مالك بن اياس .
٣٧ - نعمان بن عبد.٥٥ - كيسان مولى بنى النجار.
٣٨ - خارجة بن زيد.٥٦ - نعمان بن مالك .
٣٩ - سعد بن ربيع .٥٧ - مجذّر بن ذيادبلوىّ.
٤٠ - عبادة بن حسحاس .٥٨ - سهل بن قيس .
٥٩ - رفاعة بن عمرو.٦٦ - ذكوان بن عبد قيس .
٦٠ - عبداللّه بن عمرو.٦٧ - عبيد بن المعلّى .
٦١ - عمرو بن جموح .٦٨ - مالك بن غيلة .
٦٢ - خّلاد بن عمرو بن جموح .
٦٣ - ابو ايمن مولى عمرو.٦٩ - مُخيريق .
٦٤ - عبيدة بن عمرو.٧٠ - اياى بن عدى .
٦٥ - عنتره مولى عبيدة .٧١ - حارث بن عدى .
٧٢ - ثابت بن دَحداحه .
يك درس مهم
اى زائران مدينه و قبر پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله)، اكنون بر مزار شهداى احد حاضر شده ايد، لازم است ، لحظه اى در فكر عوامل شكست جنگ احد باشيد
از خود سؤ ال كنيد كه :
١ - چرا سال قبل (دوم هجرى)، مسلمانان در جنگ بدر پيروز شدند، ولى سال بعد (سال سوم هجرى) كه قدرتمند تر بودند شكست خوردند؟
٢ - چرا حزب خدا كه طبق وعده الهى بايد پيروز شود، در اينجا شكست خورد.
٣ - چرا در همين جنگ احد، در حمله اول موفق شدند، ولى پايان كار به ضرر مسلمانان تمام شد؟
بعضى از اين سؤ الات را خود مسلمين هم ، بعد از جنگ ، از يكديگر مى پرسيدند؟
ولى قرآن بسيار زيبا جواب مى دهد و مى فرمايد:
لَقَدْ صَدَقَكْمُ اللّه وَعْدَهُ اِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِاِذْنِهِ(٢٦١).
ليكن ، رمز شكست در پايان كار اين بود كه شما را ضعف و ترس فرا گرفت ، با اينكه پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) فرموده بود، سنگر خود را (در رابطه با حفاظت كوه هاى احد) رها نكنيد، همين كه خيال كرديد، حفاظت مانع رسيدن شما به غنائم جنگى است ، در اثر اختلاف با يكديگر سنگر را رها كرده و از پنجاه نفر محافظ چهل نفر بخاطر رسيدن به دنيا، به سراغ جمع غنائم رفتيد، دشمن نيز، از همان راه نفوذ كرد و ده نفر ديگر از شما را كشت . آرى ، اگر شما با وحدت كلمه ، در حفاظت سنگر، استوار باقى مى مانديد به چنين سرنوشت تلخى دچار نمى شديد.
وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما اَريكُمْ ما تُحِبُّونَ(٢٦٣).
بنابراين انسان بايد در مقدمات كار، كوتاهى نكند. حضرت امام حسين (عليه السّلام) شب عاشورا، شمشير خود را تيز مى كرد. لطف خداوند قانون و برنامه دارد و براى بهره بردارى از آن ، دستوراتى داده شده است .
قرآن سفارش كرده است كه براى ورود به خانه از در وارد شويد، يعنى هر كارى را بايد از راهش انجام داد، با ضعف و ترس و تفرقه و نافرمانى ، هرگز پيروز نمى شويد، زيرا راه پيروزى ، ايمان و قدرت و وحدت و اطاعت است .
شرط امدادهاى غيبى در جبهه ها
قرآن باكمال صراحت مى فرمايد: اِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ ياءْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوَّمينَ(٢٦٥)
لزوم هدايا
از آنجا كه توفيق حج نصيب هر كس نمى شود و اطرافيان و بستگان زائر بيت اللّه ، بطور طبيعى ، به سفر مبارك حج ، نگاه حسرت آميز مى نمايند و با تمام وجود مى گويند: «خوشا به حال تو كه اين راه را در پيش دارى و اى كاش اين توفيق نصيب ما هم مى شد»؛ در اينجا بايد زائران خانه خدا به نحوى اين تمايل مكتبى را پاسخ دهند. يكى از راههاى آن وعده دعا و زيارت به آنهاست و راه ديگر هديه آوردن است به علاوه در ايام سفر بطور طبيعى دوستان و بستگان و همسايگانى هستند كه در حفظ خانه و فرزند ما خدماتى مى كنند و بطور طبيعى بايد از خدمات آنان نيز قدردانى شود.
از سوى ديگر افراد كم ظرفيتى در اطراف انسان هستند كه گاه و بيگاه حسادتشان تحريك مى شود و نسبت به انسان كينه پيدا مى كنند ولى آوردن هدايا و سوغات در ايجاد محبت و بر طرف كردن شعله هاى حسادت نقش مهمى دارد. امام صادق (عليه السّلام) فرمود: اَلْهَديَّةُ تَذهَب بِالضَغَائِن (٢٦٧) و پولى كه صرف تهيه آن مى شود، پاداش همان مالى را دارد كه صرف اصلِ حج مى شود.
همانگونه كه اصل خريد و فروش بعد از مراسم ، مورد عنايت است .
امام صادق (عليه السّلام) فرمود : وقتى از احرام و اعمال حج فارغ شديد، خريد و فروش داشته باشيد.(٢٦٩)
كسانى كه خرج حج را بخاطر يك سرى خريدهاى زياد و ديد و بازديدهاى طولانى و پرخرج تحمل مى كنند همين كه سخنى از رفتن به مكّه پيش مى آيد، نشاط چندانى از خود نشان نمى دهند.
در روايات مى خوانيم در ايامى كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله) در مدينه بودند، علاقمندان از مكّه براى حضرت آب زمزم را به عنوان سوغات مى آوردند و ايشان با روى باز مى پذيرفت .(٢٧١)
٧ - تقسيم سوغات بايد عادلانه و بدون منت و محترمانه باشد.
٨ - مردم نيز بايد با كمال خوش رويى ، هديه را قبول كنند و هرگز آن را كم نشمرده و پس ندهند، و با هداياى ديگران مقايسه ننمايند، زيرا رسول اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) فرمود: اگر مرا براى غذاى بسيار ساده اى همچون يك پاچه گوسفند دعوت نمايند آن را مى پذيرم (٢٧٣) «كسى كه در خريد و فروش كلاه سرش رود نه اجر دارد و نه پسنديده است». به همين جهت است كه امام صادق (عليه السّلام) در سرزمين مِنى براى خريد گوسفند چانه مى زد، بطورى كه بعضى از ياران تعجب كردند، حضرت حديث فوق را خواندند.
البته معناى چانه زدن اين نيست كه انسان در اين سفر الهى كم خرج كند، زيرا در روايات سفارش به خرج كردن در اين سفر بسيار به چشم مى خورد، بلكه مراد اين است كه در معامله ، كلاه سر انسان نرود و جنس خوب را با قيمت مناسب بخرد، مثلا انسان در خريد گوسفند دقت كند و چانه بزند ولى چاق ترين گوسفند را خريدارى نمايد.
اگر در روايات مى خوانيم كه در اين سفر خرج كنيد مراد آن است كه جنس خوب تهيه كنيد و خود و همراهانتان را در رفاه قرار دهيد. و اگر رواياتى مى گويد: چانه بزنيد، يعنى از گران خريدن بپرهيزيد.پس هيچگونه منافاتى ميان اين دو دسته روايات نيست .
نكته اى كه بايد تذكّر دهم آن است كه در حديث مى خوانيم : خداوند اجازه نمى دهد مؤ من خود را ذليل نمايد(٢٧٥) «كسى كه در پاداشهاى اخروى كم بهره باشد مغبون است».
و در جاى ديگر امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
مَنِ اسْتَوى يَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ(٢٧٧)
در دعاى مكارم الاخلاق ، امام سجّاد (عليه السلام) از خداوند مى خواهد كه توفيق تشكر از مردم را به او مرحمت فرمايد: وَ اَنْ اشْكُرَ الحَسَنَةَ(٢٧٩)
وليمه
بسيار بجاست كه حاجى بعد از برگشت از مكّه ، وليمه دهد، يعنى از مؤ منين پذيرايى نموده و به آنان اطعام كند. اصل كلمه «وليمه» به معناى «طناب و ريسمان» است چون اطعام به مومنين به منزله ريسمان و حبل محبت است به آن وليمه گفته شده است .(٢٨١)
مساءله اطعام در موارد فوق از سنتهاى ديرينه اسلام و حتى قبل از اسلام است . در تاريخ مى نويسند كه بعد از خطبه عقد خديجه با رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله)، خديجه خطاب به پيامبر گفت : به عمويت بفرما براى وليمه عروسى شترى بكشند.(٢٨٣)
پايان نامه
نه مسائل عمره تمام شد و نه اسرار و تذكرات ، بلكه علم من پايان يافت ، و اين حقيقتى است كه هركس درباره معارف دينى يا اولياء دين مطلبى مى نويسد، در حقيقت خود و اطلاعات محدودش را نشان مى دهد، نه واقعيت را مثلاً اگر من كتابى را درباره امام صادق (عليه السّلام) يا فاطمه زهرا (سلام اللّه عليها) بنويسم مقدار علم خود را روى كاغذ مى آورم ، نه واقعيت و سيماى ملكوتى آن بزرگواران را در اين باره هم بايد بگويم يادداشتهايى كه درباره حج داشتم تمام شد ولى روح حج چيست ؟ نمى دانم ؟ هر چه هست ارزشى است كه امامان ما خيلى به آن عنايت داشته اند و به سويش پياده راه مى رفتند، در سرزمينش اشك مى ريختند. هر چه هست خاطراتى از ايثار و اخلاص و تسليم ابراهيم (عليه السلام) است ، مركز وحدت و شعار و شعور و سوز و فرياد و عرفان و مانور و سياست و هجرت است . اَللّهُمَ اجْعَلْنا مِنْ اَحْسَنِ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى كُلِ عامٍ.
زيارت حضرت رسول (صلّى اللّه عليه وآله)
هنگام داخل شدن به مسجد صد مرتبه «اللّه اكبر» بگو و بعد دو ركعت نماز تحيّت مسجد آنگاه مقابل حجره شريفه بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نَبِىَّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمّدَ بْنَ عَبدِاللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خاتَمَ النَّبِيّينَ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسالَةَ وَ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ اتَيْتَ الزَّكوةَ و اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ عَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصَاً حَتّى اَتيكَ الْيَقِينُ فَصَلواتُ اللّهِ عَليْكَ وَ رَحمَتُهُ وَ عَلى اَهْلِ بَيتِكَ الطّاهِرِينَ.
آنگاه روبه قبله بايست و بگو:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّدً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ رَسُولُ اللّهِ وِ اَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبدِاللّهِ وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لاُِمَّتِكَ وَ جاهَدْتَ فِى سَبِيلِ اللّهِ وَ عَبَدْتَ اللّهَ حَتّى اَتيكَ الْيَقِينُ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ اَدَّيْتَ الَّذى عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ وَ اَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلىَ الْكافِرينَ فَبَلَّغَ اللّهُ بِكَ اَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ الْمُكَرِّمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى اسْتَنْقَذَنا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلالَةِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَ صَلَواتِ مَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ اَنْبِيائِكَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبادِكَ الصّالِحِينَ وَ اَهْلِ السَّمواتِ وَ الاَْرَضِينَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ يا رَبَّ الْعالِمينَ مِنَ الاَْوَّلِينَ وَ اْلاخِرِينَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ اَمِينِكَ وَ نَجِيِّكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ خاصَّتِكَ وَ صَفْوَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ اَعْطِهِ الدَّرَجَةَ الرَّفِيعَةَ وَ اتِهِ الْوَسِيلَةَ مِنَ الجَّنَّةِ وَ ابْعَثْهُ مَقامَاً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ اْلاَوَّلُونَ وَ اْلاخِرُونَ اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ وَ لَوْ اَنَّهُم اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُم جاؤُكَ فَاسْتَغْفِرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّابَاً رَحِيماً وَ اِنِّى اَتَيْتُكَ مُسْتَغفِراً تائِبَاً مِنْ ذُنُوبى وَ اِنّى اَتَوَجَّهُ بِكَ اِلى اللّهِ رَبّى وَ رَبِّكَ لِيَغْفِرَ لِى ذُنُوبى .
به روايتى امام صادق (ع) دست خود را بر قبر گذارده و فرمودند:اَسْئَلُ اللّهَ الَّذِى اجْتَباكَ وَ اخْتارَكَ وَ هَداكَ وَ هَدَى بِكَ اَن يُّصَلِّىَ عَلَيْكَ. سپس خواندند: اِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىّ يا اَيُّهَا الَّذِينَ امِنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً.
زيارت حضرت فاطمه زهراء (سَلامُ اللّهِ عَلَيها)
يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّهُ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ اَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِما امْتَحَنَكِ صابِرَةً وَ زَعَمْنا اَنّا لَكِ اَوْلِياَّءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صابِرُونَ لَكلِّ ما اَتانا اَبُوكِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَتانا بِهِ وَصِيُّهُ فَاِنّا نَسْئَلُكِ اِنْ كُنّا صَدَّقْناكِ اِلاّ اَلْحَقْتِنا بِتَصْدِيقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ اَنْفُسَنا بِاَنّا قَد طَهُرْنا بِوَلايَتِكِ و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبِيبِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَلِيلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفِىِّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنتَ اَمِينِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلقِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءَ اللّه وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِكَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَةَ نِساءِ العالِمينَ مِنَ اْلاَوَّلِينَ وَ اْلاخِرِينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِىِّ اللّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهيدَةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْحَوْرَاَّءُ اْلاِنْسِيَّةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيّتُها التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الُْمحَدِّثَةُ الْعَلِيْمَةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ صَلَّى اللّهُ عَلَيْكِ وَ عَلى رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ اَشْهَدُ اَنَّكَ مَضَيْتِ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ وَ اَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّهِ صَلّى اللّه عَليْهِ و آلِهِ وَ مَنْ جَفاكِ فَقَد جَفا رَسُولَ اللّهِ صَلّى اللّه عَليْهِ و آلِهِ وَ مَن اذاكِ فَقَد اذى رَسُولَ اللّهِ صَلّى اللّه عَليْهِ و آلِهِ وَ مَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّهِ صَلّى اللّه عَليْهِ و آلِهِ وَ مَن قَطَعَكِ فَقَد قَطَعَ رَسُولَ اللّهِِلاَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِى بَيْنَ جَنْبَيْهِ اُشْهِدُ اللّهَ وَ رُسُلِهُ وَ مَلائِكَتَهُ اَنِّى راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ ساخِطٌ عَلى مَنْ سَخِطَتْ عَلَيْهِ مُتَبَّرِءٌ مِمَّنْ تَبَرَّئْتِ مِنهُ مُوالٍ لِمَنْ والَيْتِ مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ اَبْغَضْتِ مُحِبُّ لِمَن اَحْبَبْتِ وَ كَفى بِاللّهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً
پس صلوات مى فرستى بر محمّد و آل محمّد
زيارت ائمّه بقيع (عليهم السلام)
يا مَوالِىَّ يا اَبْناءَ رَسُولِ اللّه عَبْدُكُم وَ ابْنُ اَمَتِكُمْ الذَّليلُ بَيْنَ اَيْديكُمْ وَ الْمُضْعِفُ فى عُلُوِّ قَدْرِكُمْ وَ الْمُعْتَرِفُ بِحَقِّكُمْ جائَكُم مُسْتَجِيراً بِكُم قاصِداً اِلى حَرَمِكُم مُتِقَرِّباً اِلى مَقامِكُم مُتَوَسّلاً اِلى اللّه تَعالى بِكُم ءَاَدْخُلُ يا مَوالِىَّ ءَاَدْخُلُ يا اَوْلِياءَ اللّهِ ءَاَدْخُلُ يا مَلائِكَةِ اللّهِ الُمحْدِقِينَ بِهذَا الْحَرَمِ اَلْمُقِيمِينَ بِهذَا الْمَشْهَد. و بگو:
اللّهُ اَكْبَرُ كَبِيراً وَ الْحَمْدُ لِلّهِ كَثِيراً وَ سُبْحانَ اللّهِ بُكْرَةً وَ اَصِيلاً وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الْماجِدِ اْلاَحَدِ الْمُتَفَضِّلِ الْمَنّانِ الْمُتَطَوِّلِ الْحَنّانِ الَّذِى مَنَّ بِطَوْلِهِ وَ سَهَّلَ زِيارَةَ ساداتى بِاِحْسانِهِ وَ لَمْ يَجْعَلْنِى عَنْ زِيارَتِهِمْ مَمْنُوعاً بَلْ تَطَوَّلَ وَ مَنَحَ .
آنگاه روبه قبور كرده و بخوان :
اَلسَّلامُ عَلَيْكُم اَئِمَّةَ الْهُدى اَلسَّلامُ عَلَيْكُم اَهْلَ التَّقْوى اَلسَّلامُ عَلَيْكُم اَيُّهَا الْحُجَجُ عَلى اَهْلِ الدُّنْيا اَلسَّلامُ عَلَيْكُم اَيُّهَا الْقُوّامُ فِى الْبَرِيَّةِ بِالْقِسْطِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُم اَهْلَ الصَّفْوَةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُم الَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُم اَهْلَ النَّجْوى اَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَ نَصَحْتُمْ وَ صَبَرْتُمْ فى ذاتِ اللّهِ وَ كَذَّبْتُمْ وَ اُسِيى ءُ اِلَيْكُم فَغَفَرْتُم وَ اَشْهَدُ اَنَّكُمُ اْلاَئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ وَ اَنَّ طاعَتَكُم مَفْرُوضَةٌ وَ اَنَّ قَوْلَكُمْ الصِّدْقُ وَ اَنَّكُمْ دَعَوْتُمْ فَلَم تُجابُوا وَ اَمَرْتُم فَلَم تُطاعُوا وَ اَنَّكُم دَعائِمُ الدِّينِ وَ اَرْكانُ اْلاَرْضِ لَمْ تَزالُوا بِعَيْنِ اللّهِ يَنْسَخُكُمْ مِنْ اَصْلابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ يَنْقُلُكُم مِنْ اَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ لَمْ تُدَنِّسُكُمُ الْجاهِلِيَّةُ الجُهَلاءُ وَ لَم تَشْرَكْ فيكُم فِتَنُ اْلاَهْواءِ طِبْتُم وَ طابَ مَنْبَتُكُم مَنَّ بِكُم عَلَيْنا دَيّانُ الدِّينِ فَجَعَلَكُم فى بُيُوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلوتَنا عَلَيكُم رَحْمَةً لَنا وَ كَفّارَةً لِذُنُوبِنا اِذِ اخْتارَكُمُ اللّهُ لَنا وَ طَيَّبَ خَلْقَنا بِما مَنَّ عَلَيْنا مِنْ وَلايَتِكُم وَ كُنّا عِنْدَهُ مُسِمِّينَ بِعِلْمِكُم مُعْتَرِفينَ بِتَصْدِيقِنا اِيّاكُم وَ هذا مَقامُ مَنْ اَسْرَفَ وَ اَخطَاَ وَ اسْتَكانَ وَ اَقَرَّ بِما جَنى وَ رَجى بِمَقامِهِ الخَلاصَ وَ اَنْ يَسْتَنْقِذَهُ بِكُم مُسْتَنْقِذُ الْهَلْكى مِنَ الرِّدى فَكُونُوا لِى شُفَعاءَ فَقَدْ وَفَدْتُ اِلَيْكُم اِذْ رَغِبَ عَنْكُم اَهْلُ الدُّنْيا وَ اتَّخَذُوا اياتِ اللّهِ هُزُواً وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها يا مَنْ هُوَ قائِمٌ لا يَسْهُو وَ دائِمٌ لايَلْهُو وَ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَىٍ لَكَ الْمَنُّ بِما وَفَّقْتَنِى وَ عَرَّفْتَنِى بِما اَقَمْتَنِى عَلَيهِ اِذْ صَدَّ عَنهُ عِبادُكَ وَ جَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ وَ اسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ وَ مالُوا اِلى سِواهُ فَكانَتِ الْمِنَّةُ مِنْكَ عَلىَّ مَعَ اَقْوامٍ خَصَصْتَهُم بِما خَصَصْتَنى بِهِ فَلَكَ الْحَمْدُ اِذْ كُنْتُ عِنْدَكَ فى مَقامى هذا مَذْكُوراً مَكْتُوباً فَلاتَحْرِمْنى ما رَجَوْتُ وَ لاتُخَيِّبْنِى فِيما دَعَوْتُ بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍوَ الِهِالّطاهِرِينَ و صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّد وَ ال مُحَمَّد
زيارت فاطمه بنت اسد
اَلسَّلامُ عَلى نَبِىِّ اللّه اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللّه اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْمُرسَلِينَ اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ اْلاَوَّلِين اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ اْلاخِرينَ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَعَثَهُ اللّهُ رَحْمَةً لَلْعالَمِينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ اَسَدٍ الْهاشِمِيَّةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الْمَرْضيَّةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْكَرِيمَةُ الرَّضِيَّةُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا كافِلَةَ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا والِدَةَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مَنْ ظَهَرَتْ شَفَقَتُها عَلى رَسُولِ اللّهِ خاتَمِ النَّبِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مَنْ تَربِيَتُها لِوَلِىِّ اللّهِ اْلاَمِينِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ وَ عَلى رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ الّطاهِرِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ وَ عَلى وَلَدِكِ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّكِ اَحْسَنْتِ الْكَفالَةَ وَ اَدَّيْتِ اْلاَمانَةَ وَ اجْتَهَدْتِ فى مَرضاتِ اللّهِ وَ بالَغْتِ فى حِفظِ رَسُولِ اللّهِ عارِفَةً بِحَقِّهِ مُؤ مِنَةً بِصِدقِهِ مُعْتَرِفَةً بِنُبُوَّتِهِ مُسْتَبْصِرَةً بِنِعْمَتِهِ كافِلَةً بِتَربِيَتِهِ مُشْفِقَةً عَلى نَفْسِهِ واقِفَةً عَلى خِدْمَتِهِ مُخْتارَةً رِضاهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى اْلاِيمانِ وَ الَّتمَسُّكِ بِاَشْرَفِ اْلاَدْيانِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً طاهِرَةً زَكِيَّةً تَقِيَّةً نَقِيَّةً فَرَضِىَ اللّهَ عَنْكِ وَ اَرْضاكِ وَ جَعَلَ الجَنَّةَ مَنْزِلَكِ وَ مَاءويكِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْفِعْنى بِزيارَتِها وَ ثَبِّتْنى عَلى مَحَبَّتِها وَ لا تَحْرِمْنى شَفاعَتَها و شَفاعَةَ الاَْئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِها وَ ارْزُقْنى مُرافَقَتَها وَ احْشُرْنى مَعَها وَ مَعَ اَوْلادِهَا الّطاهِرينَ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زيارَتى اِيّاها وَ ارْزُقْنِى الْعَوْدَ اِلَيها اَبَداً ما اَبقَيْتَنى وَ اِذا تَوَفَّيْتَنى فَاحْشُرْنى فى زُمْرَتِها وَ اَدْخِلْنى فى شَفاعَتِها بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَللّهُمَّ بِحَقِّها عِنْدَكَ وَ مَنْزِلَتِها لَدَيْكَ اِغْفِرْ لى وَ لِوالِدَىَّ وَ لِجَميعِ الْمُؤ مِنينَ وَ الْمُؤ مِناتِ وَ اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا بِرَحْمَتِكَ عَذابَ النّارِ
زيارت حضرت حمزه
در اين جنگ بود كه پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) هرچه تير داشت ، پرتاب كرد و كمانش شكست .
در اين جنگ بود كه حضرت على (عليه السلام) در سن ٢٦ سالگى ، چنان از پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) حمايت كرد كه ندايى در ميدان شنيده شد كه : لا سَيف الاّ ذوالفقار، لا فتى الاّعلى ، «شمشيرى همچون ذوالفقار و جوانمرى همچون على بن ابى طالب نيست»، زيرا اميرالمؤ منين (عليه السلام) با هفتاد زخم كه در بدن داشت از رسول خدا(صلّى اللّ ه عليه وآله) دفاع مى كرد و از بيست و دو نفر كشته كفار، يازده نفرشان به دست مبارك على (عليه السلام) هلاك شدند.
در اين جنگ بود كه زنى به نام «نسيبه» كه در آغاز نبرد به رزمندگان آب مى داد، همين كه وضع دگرگون شد، شمشير به دست گرفت و از جان مقدس رسول اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) چنان دفاع كرد كه زخمهاى متعددى بر بدن اين بانو وارد شد، و بعد از جنگ ، رسول گرامى (صلّى اللّه عليه وآله) شخصى را براى عيادت به منزل او فرستاد.
در اين جنگ بود كه دشمنان اسلام با شعار اُعْلُ هُبَل ، اُعْلُ هُبَل ، «سرافراز باد، بت هبل» و با شعار نحن لنا العزّى و لا عُزّى لكم ، «ما بت عُزّى داريم ، ولى شما نداريد»، روحيه رزمندگان خود را تقويت مى كردند و پيامبر عزيز (صلّى اللّه عليه وآله) در برابر شعارهاى آنان ، شعارهاى توحيدى را به مؤ منان تعليم داد و بدين وسيله جلوى تبليغات مسموم را گرفتند.(٢٣٩).
عمره
1- بحار جلد 99 ص / 29.
2- اِنّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزئين . حجر / 95.
3- لِيُظْهِرَهُ عَلى الدّينِ كُلِّه . توبه /33، فتح /28، صف /9.
4- نهج الفصاحه جمله 198
5- بحار ج /99 ص /120
6- محاسن برقى
7- سفينة البحار ج /2 ص /252
8- محجة البيضاء ج / 4 ص / 60
9- محجة البيضاء ج / 4 ص / 59
10- محجة البيضاء ج / 4 ص / 73
11- بحار ج / 76 ص / 273
12- بحار ج / 76 ص / 268
13- بحار ج / 76 ص / 275
14- محجة البيضاء ج / 4 ص / 64
15- وافى ج / 2
16- بحار ج / 76 ص /273
17- بحار ج / 76 ص / 274
18- فروع كافى ج / 4 ص / 545
19- بحار ج / 76 ص / 268
20- روايات در جلد 76 بحار موجود است .
21- بحار ج / 99 ص / 8، تهذيب ج /5 ص /22
22- وسائل ج /8 ص / 106
23- كل نعيم مسؤ ول عنه صاحبه الا ما كان فى غزو او حج . وسائل ج /8 ص / 70
24- وافى ج /2 آداب سفر ص /63
25- وافى ج /2 ص / 63
26- سفينة البحار (حج)
27- سوره ذاريات 50
28- شعر: جواد محدثى
29- وسائل الشيعه ج /8 ص /56.
30- فروع كافى ج /4 ص /280.
31- من اراد الدنيا و الا خرة فلياُمّ هذا البيت . من لايحضر الفقيه ج /2 ص /219
32- تهذيب الاحكام ج /5 ص /22.
33- اِنّ اوّل بَيتٍ وُضِع لِلنّاس ... آل عمران /96.
34- تهذيب الاحكام ج /5 ، ص /23.
35- كافى ج /2 ، ص /16.
36- سوره طه آيه 12
37- قال النبى (ص) وجب الاحرام لعلة الحرم . وسائل جچ صفحه 3.
38- قال الرضا (عليه السلام): انما يامروا بالاحرام لتخشعوا قبل دخولهم حَرَم اللّه ... ولئلايلهوا ويشتغلوا بشى ء من امور الدنيا و زينتها و لذاتها و يكونوا جادين فيماهم فيه قاصدين ... مع ما فيه من التعظيم للّه عز و جل و التذلل لانفسهم عند قصدهم الى اللّه وفادتهم اليه راجيا ثوابه راهبين من عقابه ... وسائل جلد9 صفحه 3.
39- پاورقى قبل .
40- پاورقى قبل .
41- پاورقى قبل .
42- من مات محرما بعث يوم القيامة ملبيا بالحج مغفورا له . من لايحضر جلد2 صفحه 229.
43- سوره حج آيه 24.
44- نفسير نمونه جلد14 صفحه 63.
45- لغت نامه دهخدا (مكه).
46- بحار حد 99.
47- وافى ؛ سئلته عن الرجل يصلى فى جماعة فى منزله بمكة افضل او وحده فى المسجد الحرام فقال (ع) وحده)
48- وافى ؛
49- سوره حج آيه 25.
50- نورالثقلين جلد3 صفحه 483.
51- سوره انفعال آيه 34.
52- سوره اسراء آيه 1.
53- سوره توبه ، آيه 19.
54- سوره مائده ، آيه 2.
55- قال الباقر (عليه السلام) صلوة فى مسجدالحرام افضل من ماة الف صلوة فى غيره من المساحد. ثواب الاعمال صفحه 127.
56- اين قسمت ترجمه حديث مفصلى است كه در جلد9 وسائل صفحه 321 مى خوانيم .
57- قال النبى (صلى اللّه عليه و آله): ان اللّه يباهى بالطائفين . مستدرك جلد2 صفحه 147.
58- سنگ سياهى است كمى از صورت انسان بزرگتر، كه مى گويند: اول سفيد بوده و به خاطر تماس دست مشركان در جاهليت سياه شده است و روايات متعددى درباره اين سنگ آمده است ، از جمله اين سنگ اول فرشته اى بوده كه به صورت جماد در زمين قرار گرفته (همانگونه كه عصاى حضرت موسى (عليه السلام) اول جماد بود كه بعد به صورت اژدها درآمد) و اين سنگ در قيامت در قالب شاهد بر پيمان مردم ظاهر خواهد شد و اين سنگ ، شاهد اقرار مردم به يگانگى خدا است و لذا حجاج همين كه در طواف به آن مى رسند، مى گويند: «امانتى اديتها» يعنى آگاه باش كه من بر پيمان توحيدى خود هستم . وسائل جلد9 صفحه 403.
59- وسائل جلد9 صفحه 406.
60- مستدرك جلد2، صفحه 148.
61- سوره صافات آيه 102.
62- سوره بقره آيه 152.
63- جايگاه نماز طواف را مقام ابراهيم قرار دهيد. سوره بقره آيه 125.
64- من لايحضر
65- بحار جلد 99 صفحه 374.
66- سوره بلد آيه 1 و 2.
67- قال الصادق (ع) لوبقييت الارض بغير امام لساخت . اصول كافى كتاب الحجة باب ان الارض لاتخلوا من حجة
68- بحارالانوار جلد 52 صفحه 152.
69- سوره بقره آيه 158.
70- سوره صافات آيه 100
71- سوره ابراهيم آيه 37.
72- بحار جلد99 صفحه 244.
73- سفينة البحار (حج).
74- وسائل جلد9 صفحه 518.
75- تفسير نمونه جلد1 گچاپ جديد صفحه 542 فروغ ابديت جلد (دعوت عمومى).
76- نهايه ابن اثير (عَمَرَ)
77- جز تراشيدن سر، بيرون رفتن از مكه ، صيد، كندن گياه و درخت حرم كه همچنان حرام است .
78- ميزان الحكمه جلد2 صفحه 266.
79- «من كل فج عميق » سوره جچ آيه 27.
80- «و على كل ضامر» سوره حج آيه 27.
81- «احب الارض الى اللّه تعالى مكه » من لايحضر جلد2 صفحه 243.
82- «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم » سوره مائده آيه 3.
83- آيات نخستين سوره توبه .
84- «ترهبون به عدواللّه و عدوكم » سوره انفال آيه 60.
85- بحار جلد 99 صفحه 33.
86- «وَ لِتَستَبينَ سَبيلُ الْمُجْرِمينَ» سوره انعام آيه 55.
87- «لا تَسُبُِوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دون اللّه لَيَسُتُبُوا اللّه عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ» سوره انعام آيه 108.
88- بحارالانوار جلد 16 صفحه 2.
89- بحارالانوار جلد 16 صفحه 2.
90- بحارالانوار جلد16 صفحه 7.
91- سيره ابن هشام ، ج 1د ص 199.
92- بحارالانوار جلد16 صفحه 8.
93- بحارالانوار جلد 16 صفحه 8.
94- بيش از سودى كه به ساير افراد مى داد با حضرت قرارداد بست ، سيره ابن هشام جلد1 صفحه 199.
95- سيره ابن هشام جلد1 صفحه 199.
96- اعيان الشيعه جلد6، صفحه 311 و 312، چاپ بيروت .
97- اعيان الشيعه جلد6، صفحه 311 و 312، چاپ بيروت .
98- اعيان الشيعه جلد6، صفحه 311 و 312، چاپ بيروت .
99- اعيان الشيعه جلد6، صفحه 312، چاپ بيروت .
100- اعيان الشيعه جلد6، صفحه 312، چاپ بيروت .
101- اعيان الشيعه جلد6، صفحه 312، چاپ بيروت .
102- الصحيح من السيرة جلد1 صفحه 120.
103- سفينة البحار (خدج).
104- تاريخ پيامبر اسلام ، دكتر آيتى صفحه 64. در «سفينة البحار» مهريه ، مبلغ ديگرى بيان شده است ، و در بيان ديگرى مى خوانيم كه حضرت خديجه (عليهاالسلام) درجلسه اى كه براى گفتگو تشكيل شده بود فرمود: مهريه من از مال خودم پرداخت و به عهده خودم است .
105- سفينة البحار.
106- سفينة البحار.
107- «حجون » تقريباً در يك كيلومترى مسجدالحرام و امروز در قلب شهر مكه و قبرستان ابوطالب در همان محله است .
108- ابوطالب مظلوم تاريخ صفحه 1.
109- الصحيح من السيره جلد1 صفحه 125.
110- الصحيح من السيره جلد1 صفحه 125.
111- وسائل الشيعه جلد10 صفحه 232.
112- عمره داراى پنج عمل است .
113- بحارالانوار جلد19 صفحه 60.
114- كامل التواريخ چاپ بيروت ، جلد2 صفحه 106 به نقل از «نگرشى كوتاه به زندگى پيامبر اسلام ».
115- بحارالانوار جلد22 صفحه 325، و سفينة البحار جلد2 صفحه 68.
116- بحارالانوار جلد 22 صفحه 354، با اندكى تغيير.
117- بحارالانوار جلد19 صفحه 108.
118- الصحيح من السيره جلد 3 صفحه 20.
119- الصحيح من السيره حلد3 فصل ساختن مسجد.
120- بحارالانوار جلد 97 صفحه 139.
121- بحارالانوار جلد 97 صفحه 139 چاپ بيروت .
122- بحارالانوار جلد97 صفحه 141.
123- بحارالانوار جلد97 صفحه 141.
124- در سه حديث كلمه (متعمدا و قاصدا) آمده كه مرحوم مجلسى آن را زيارت عاشقانه و خالصانه معنا كرده است .
125- بحارالانوار جلد 97 صفحه 144.
126- بحارالانوار جلد 97 صفحه 144، تمام روايات زيارت رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله) در كتاب شريف «تهذيب » جلد 6 صفحه 4آمده است .
127- روايات متعدد، ذيل آيات (ميزان) وارد شده است كه امامان معصوم (عليهم السلام) فرمودند: مراد از مزان در قيامت ما هستيم (تفسير صافى).
128- شخصى مى گفت : كه بر مزار پاك پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله) جمعيت زيادى را مشاهده كردم با خود گفتم ، اى پيامبر عزيز(صلّى اللّه عليه وآله) آيا از اين مردم راضى هستى ؟ در دستم قرآنى بود از رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله) خواستم كه قرآن را باز مى كنم ، چنانچه راضى يا ناراضى هستى با همان اولين آيه بالاى صفحه با من حرف بزن . همينكه قرآن را گشودم ، اين آيه آمد كه ترجمه اش در بالا ذكر شد: «وَ قالَ الرَّسُولُ يا ربَّ اِنَّ قَوْمى اتَّخَذُوا هذَا الْقُرآنَ مَهْجُوراً»، سوره فرقان آيه 30.
129- سوره نساء آيه 64.
130- وفاء الوفاء، نوشته پانصد سسال قبل ، درباره مدينه در دو جلد كه هر جلد. حدود هفتصد صفحه است .
131- «يا اَيَّهَاالَّذينَ آمَنوا استْجيُبو اللّه وَ لِلرسُولِ اِذا دَعاكُمَ لِما يُحييكُمْ». «اى مؤ منان به كسى كه شما را به زندگى و حيات واقعى و اسنانى دعوت مى كند، پاسخ مقبت دهيد. چون او شما را به حياة واقعى دعوت مى كند». سوره انفعال آى
132- واقعه را در كتاب «وفاء الوفاء» جلد2 صفحه 648 نقل كرده است .
133- الغدير ج 5 صفحه 146.
134- الغدير ج /5 ص /156 136 مرحوم علامه امينى (ره) در اين جلد مفصلاً بحث فرموده است .
135- جناب آية اللّه احمدى ميانجى ، منابع اين كتاب شريف بطورى كه در پايان آورده است از 129 كتاب تفسير و تاريخ و حديث مى باشد.
136- سيره ابن هشام جلد 3 صفحه 306، و سنن ابن ماجه ، جلد1 صفحه 468.
137-«اذهَبُوا بِقَميصى هذا فَالْقُوهُ عَلى وَجْهِ ابى يَاءتِ بَصيراً» سوره يوسف آيه 94
138- «اَغْناهُمُ اللّه وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلهِ»، سوره توبه آيه 74، خدا و رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله) آنان را بى نياز نمود، «اتيهُمُ اللّه وَ رَسُولُهُ» ، سوره توبه آيه 59، خداوند و رسولش (صلّى اللّه عليه وآله) به آنان دادند.
139- كتاب «التبرك » ص / 151 از الوفاء والبيان و... الغدير، جلد5 ص 148.
140- الغدير جلد5 صفحه 148.
141- الغدير جلد 5 صفحه 147.
142- بحارالانوار جلد44 صفحه 328.
143- بحارالانوار جلد46 صفحه 92، به نقل از التبرك .
144- سوره حجرات آيه 2
145- سوره نازعات آيه 5.
146- سوره ذاريات آيه 4.
147- سوره يس آيه 12.
148- سوره انفطار آيه 11.
149- سوره سجده آيه 11.
150- سوره نساء آيه 80.
151- صحيح مسلم جلد 3 صفحه 1691 يؤ تى بالصبيان فيبرك عليهم .
152- سنن ابى داود جلد 4 سفحه 328.
153- تبرك الصحابه .
154- تبرك الصحابه .
155- بحار، جلد 38. صفحه 134.
156- التبرك ، صفحه 61
157- صحيح مسلم جلد4 صفحه 43.
158- كتاب «التبرك » آية اللّه احمدى ميانجى بعد از نقل اين 28 حديث مى فرمايد: چون مسلم و بخارى و ابى داود و نسائى اين روايات را نقل كرده اند جائى براى وسوسه نيست .
159- مرآة الحرمين به نقل از كتاب ( قبل از حج بخوانيد)
160- اصول كافى كتاب الحجة .
161- فضائل الخمسة جلد 3 صحفه 236 از صحيح بخارى فى الصلح .
162- فضائل الخمسة جلد 3 صفحه 240 از مسند امام حنبل جلد 4 صفحه 122.
163- فضائل الخمسة جلد 3 صفحه 249.
164- فضائل الخمسة جلد 3 صفحه 252.
165- فضائل الخمسة جلد 3 صفحه 248 از سنن بيهقى و مستدرك الصحيحين .
166- فضائل الخمسة جلد 3.
167- سنن ابن ماجه ، جلد 2 صفحه 1190.
168- صحيح ترمذى جلد 2 صفحه 376 بهد نقل ار فضائل الخمسة .
169- فضائل الخمسة جلد 3 صفحه 272 و صحيح بخارى جلد 1 صفحه 184.
170- فضائل الخمسة جلد 3 صفحه 306.
171- فضائل الخمسة جلد 3 صفحه 212.
172- وهّابى ها.
173- سنن ابن داود ج / 2 ، ص / 218 آخرين باب از ابواب حج
التاج ج / 2 ، ص / 189
174- رواياتى را نقل مى كنند كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) آن مسافرت را تنها براى سه مسجد اجازه داده است ، بر فرض صحيح باشد، مراد آن است كه در ميان مساجد دنيا براى سه مسجد مسافرت كنيد، ولى غيراز مساجد، اهداف عالى ديگر از مدار حديث خارج و روايات نظر به ساير سفرهاى علمى ، تجربى ، جهادى و غيره ندارد، مگر شش مرتبه آيه «سِيرُوا فِى اْلاَرْض » در قرآن نيامده است ؟
175- مالك ، رئيس مذهب مالكى .
176- وفاء الوفاء ج / 4 ، ص / 1376. اشاره به توبه حضرت آدم (عليه السلام ) است كه خداوند را به مقام محمّد (صلّى اللّه عليه و آله) و اهل بيت (عليهم السلام) سوگند داد تا مورد عفو قرار گرفت . و در روايات طريق آشنايى آدم (عليه السلام) با نام محمّد (صلّى اللّه عليه و آله) و امامان معصوم (عليهم السلام) آمده است .
177- آئين وهابيت صفحه 75 نقل از خصائص الكبرى سيوطى .
178- سنن نسائى ، جلد2 ، جزء 4 صفحه 95، شرح جلال الدين سيوطى .
179- وفاء الوفاء جلد/3 ، صفحه /899.
180- صحيح بخارى ج /1 باب صلوة الاستسقاء ص / 128.
181- سوره مائده / 34.
182- «فَالّذينَ آمَنوا بِهِ و عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ و اتَّبعُوا النّورَ الَّذى اُنزِلَ مَعهُ اُولئِكَ هُم المُفْلِحُونَ»اعراف / 157.
«آنان كه به پيامبر ايمان آورده ، او را گرامى داشته و يارى نموده اند و از نورى كه (قرآن) بر او فرستاده شده پيروى كنند، رستگارند». در اين آيه ايمان و نصرت و پيروى از نور، تنها مربوط به زمان حيات رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله) نيست ، پس جمله (عَزَّرُوهُ) هم كه به معناى احترام است ، تنها مربوط به زمان حيات نيست ، احترام رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله) بعد از مرگ هم لازم است و در نزد همه مردم ، احترام ذريّه ، احترام خود شخص است .
183- آئين وهابيت صفحه 100 از شرح بخارى .
184- «ربّنا اَنزِل عَلَينا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكونُ لَنا عيدَاًِلاَوّلنا و آخرنا» «پروردگارا، بر ما غذاى آسمانى فرو فرست تا براى تمام مسيحيان تاريخ (گذشتگان و آيندگان) عيد باشد». سوره مائده / 114.
185- سوره شعراء / 80.
186- سوره نحل / 69.
187- سوره يونس / 57.
188- سوره فتح / 4.
189- سوره توبه / 103.
190- «و اَوحَينا اِلى موسى اِذِاسْتَسْقيهُ اَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ». سوره اعراف /160
191- سوره بقره / 154 و سوره آل عمران / 169.
192- سوره اعراف / 7978.
193- تفسير نمونه جلد 6 صفحه 241، اى طلحه تو در اسلام خدمات قابل ملاحظه اى داشتى حيف كه ...
194- تفسير نمونه جلد 6 صفحه 241.
195- سوره اعراف / 93.
196- سوره زخرف / 45.
197- نهج البلاغه صبحى صالح ، خطبه 235. اين خطبه مفصل است و ما جملاتى از آن را آورديم .
198- كشف الارتياب از خلاصة الكلام . ما قبلاً از سيره ابن هشام جلد 4 صفحه 306 و سنن ابن ماجه جلد 1 صفحه 468 در همين جزوه نقل كرديم كه ابوبكر بعد از فوت رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله) صورت او را بوسيد و ...
199- سوره فاطر / 22.
200- اگر دو نفر از دور و با اشاره به هم سلام كنند، يك درجه پيوند روحى پيدا مى كنند، ولى اگر در بدن و جسم اين دو به هم نزديك شده ، دست يكديگر را بفشارند و يا يكديگر را در بغل بگيرند، درجه علاقه و پيوند روحى آنان بيشتر مى شود، بنابراين ، نزديك قبر شهيد و اولياى خدا رفتن ، علاوه بر درس عبرت گرفتن و تجليل از مقام معنوى اولياى خدا سبب آمادگى و پيوند قلبى بيشتر است .
201- سوره غافر / 78.
202- در سوره نمل از آيه 19 تا 40 اين ماجرا مفصل آمده است .
203- در آيه آخر سوره رعد مى خوانيم : «وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَروا لَسْتَ مُرسَلاً قُل كَفى بِاللّ ه شَهيداً بَيْنى وَ بَيْنَكم و مَن عِنْدَه عِلمُ الْكِتابِ» كفار مى گويند: تو رسول خدا نيستى بگو خدا و كسى كه علم كتاب دارد شاهد است كه من رسول خدا هستم .
توجه بفرماييد كه جاى دقت است ، كسيكه اندكى علم كتاب مى داند آن همه قدرت دارد، پس كسى كه تمام كتاب را مى داند، چقدر؟
204- سورع ليل / 12.
205- سوره روم / 47.
206- سوره توبه / 11.
207- سوره هود / 6.
208- در جلد يك سنن ابن ماجه صفحه 441 مى خوانيم : «اللّهم اِنّى اَسئَلك بِحقِّ السّائلين »، به حق سؤ ال كنندگان ، سوگند.
209- سوره حجر / 72
210- سنن نسائى جلد7 ص 74.
211- سوره حاقه آيات 28 و 29.
212- سوره حاقه آيات 28 و 29.
213- الغدير جلد 7 صفحه 232.
214- بحار الانوار جلد 43 صفحه 30.
215- اعلامالورى صفحه 157.
216- هيهات من الذلة ... حجور طابت و طهرت .
217- ذخائر العقبى صفحه 47.
218- ذخائر العقبى صفحه 47.
219- مناقب خوارزمى به نقل از بانوى نمونه صفحه 104.
220- وفائالوفاء جلد 4 - 3 صفحه 907.
221- وفاء الوفاء جلد 3 صفحه 893 .
222- قبل از حج بخوانيد، حجة الاسلام افتخارى .
223- سفينة البحار ( عثم).
224- سفينة البحار ( فطم).
225- بحارالانوار جلد 15 صفحه 342.
226- بحارالانوار جلد 15 صفحه 342.
227- بحار الانوار جلد 15 صفحه 344 در ادامه اين ماجرا مى خوانيم : كه سينه راست حليمه شير نداشت ، ولى حضرت كه حاضر نشد از چپ بمكد، اين بانو مجبور شد، سينه خشك را در دهان او بگذارد، ولى با اراده خداوند و لطفى كه بر اين نوزاد و بانو داشت ، سينه خشك ، پر از شير شد، چرا چنين نباشد، مگر لب مقدس رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله) از عصاى موسى (عليه السلام) كمتر است كه به گفته قرآن به سنگ زد آب جارى شد؟
228- قبل از حج بخوانيد صفحه 173.
229- سفينة البحار (عباس بن عبدالمطلب).
230- انّما هذا رحمةً، اين گريه عاطفى است نه اعتراض به خداوند،
بحار الانوار جلد 22 صفحه 151.
231- محاسن برقى صفحه 313.
232- كتاب قبل از حج را بخوانيد.
233- سوره فاطر آيه 18.
234- منتهى الامال از استدلال و تلاوت آيه از عايشه نقل مى كند، صفحه 494.
235- ابوعامر پدر حنظله بود.
236- عبداللّه بن ابى سلول پدر عروس و رئيس منافقان مدينه بود.
237- اذ تصعدون و لا تلوون على احد والرسول يدعوكم فى اخريكم ،
سوره آل عمران آيه 153
238- پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله) در برابر شعار اعل هبل ، اعل هبل ، فرمودند، بگوييد: اللّه اعلى و اجلُّ و در برابر شعار دوم فرمودند، بگوييد: اللّهُ مولينا و لا مولى لكم ، اللّهُ مولى نا و لا مولى لكم .
239- گرچه اين بانو پيشتاز همه ايثارگران عالم است ، ولى در انقلاب اسلامى ايران ، شاهد زنانى بوده ايم كه چهار فرزند خود را، يكى پس از ديگرى به جبهه فرستادند و از دل به امام (ره) دعا كردند. در تاريخ مى خوانيم كه شتر به سوى مدينه نمى آمد، پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله) به آن بانوى نمونه فرمود : شوهرت هنگام رفتن به ميدان از خدا چه خواست ؟
آن بانو گفت : دعا كرد كه به خانه برنگردد.
پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود : دعاى او مستجاب شده ، آن جنازه ها را به مدينه نبريد و در همان اُحد دفن نماييد.
240- جنگ با يهوديانى كه پيمان خود را شكستند و اين واقعه بعد از جنگ بدر بود، كامل ابن اثير جلد 2 صفحه 137.
241- نورالثقلين ، جلد 3 صفحه 96 ذيل آيه 126 سوره نحل .
242- وَ اِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقبْتُمْ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصّابِرينَ.
سوره نحل آيه 126.
243- منتهى الامال صفحه 461.
244- فروغ ابديت ، جلد 1 صفحه 273 و صفحه 272.
245- فروغ ابديت جلد 1 صفحه 506.
246- سفينة البحار، حمزه .
247- بحارالانوار، جلد 10، صفحه 442.
248- سفينة البحار (حمزه) جلد 1 صفحه 337.
249- سفينة البحار (هند).
250--- سفينة البحار ج 1 ص 338.
251- اعيان الشيعه جلد 6 صفحه 246.
252- اعيان الشيعه جلد 6 صفحه 246.
253- تنقيح المقال مامقانى جلد 1 صفحه 375.
254- سيره ابن هشام جلد 3 صفحه 104.
255- سيره ابن هشام جلد 3 صفحه 105.
256- سيره ابن هشام جلد 3 صفحه 105.
257- الغدير جلد 5 صفحه 163.
258- تاجر زاده اى كه در رفاه كامل بود، ولى به عشق اسلام ، همه را رها كرد و برخلاف فشار والدين ، به سراغ اسلام آمد. پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله) همين كه قيافه آن اشراف زاده را با لباسهاى كهنه ديد، فرمود: به كسى كه خدا قلب او را نورانى كرده است ، نظر كنيد. (سفينة البحار «صعب »
259- در سفينة البحار مى خوانيم كه عمرو بن قيس ، در همان احد اسلام آورد حتى يك ركعت نماز نخواند، ولى به خاطر اسلام و شركت فورى در جبهه و شهادت فورى در احد به بهشت رفت .
260- سوره آل عمران آيه 152.
261- سوره آل عمران آيه 152.
262- سوره آل عمران آيه 152.
263- سوره آل عمران آيه 121 وَ اِذْ غَدَوْتَ مِنْ اَهْلِكَ.
264- سوره آل عمران آيه 125.
265- اقتباس از كتاب گنجينه هاى ويران .
266- وسائل جلد 12 صفحه 214.
267- سفينة البحار (حج).
268- اذا احلّ الرّجل مِن اِحرامِهِ و قَضى نَسكُهُ فَليَشْتَرِ وَليَبعْ فى الْمَوسِم .
تفسير صافى ج / 2 ص / 177.
269- اقلل النّفقةَ فى الحجِّ تَنشطْ للحجِّ و لا تكثُرِ النّفقةَ فى الحجِّ فَتَملّ الحجَّ. الحياة جلد 1 صفحه 246.
270- التبرك صفحه 311.
271- وسائل جلد 12 صفحه 214.
272- لوْ اُهدىَ الىَّ كراعٌ لَقَبِلتُ. بحار جلد 77 صفحه 54.
273- وسائل جلد 12 صفحه 335
274- وسائل جلد 11 صفحه 424 : اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَوَّضَ اِلَى الْمُؤْمِنِ اُمُورَهُ كُلَّها وَلَمْ يُفَوَّضْ اِلَيْهِ اَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ. خداوند امور مؤ من را بر او واگذار كرده ليكن اجازه ذليل كردن خودش را به او واگذار نفرموده است .
275- وسائل جلد 11 صفحه 311.
276- وسائل جلد 11 صفحه 376.
277- وسائل الشيعه جلد 11 صفحه 541، حديث مفصل است كه ما خلاصه اى از ترجمه آن را نقل كرديم .
278- دعاى مكارم الاخلاق .
279- وسائل الشيعه جلد 8 صفحه 559.
280- مجمع البحرين (ولم) جلد 6.
281- وسائل جلد 14 صفحه 65. «قال رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله) لا وليمة الا فى خمسٍ فى عُرسٍ (عروسى) اوْ خُرسٍ (تولد فرزند) اوْ عِذارٍ (ختنه) اَوْ وِكارٍ (خريد يا اتمام ساختمان منزل) اَوْ رِكازٍ (اطعام بعد از حج كه بخاطر زيادى ثواب به منزله غنيمت است). مجمع البحرين .
282- بحار جلد 16 صفحه 14 به نقل از بانوى نمونه .
283- سائل جلد 14 صفحه 65.