گفتار سوم «حاوی مباحث» :
مهم ترین راز عبادت طهارت ضمیر است
مصلتین کیانند
کرامت چیست
خصلت نمازگزاران
سخن عارف بزرگ
رضایت به کار خیر دیگران موجب سهیم شدن است
مهمترین رازهای عبادی همان طهارت ضمیر است که انسان جانش را از هر چه غیر خداست پاک کند. وقتی سخن از مسجد مطرح است راز مسجد ساختن را خداوند این چنین تبیین می کند:(
فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا
ۚوَاللَّـهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ
)
.
در این معبد و مرکز عبادی مردانی هستند که می خواهند پاک شوند - مسجد را به عنوان مرکز تطهیر معرفی می کند - انسان طاهر، محبوب خداست. اگر کسی محبوب خدا باشد، آثار خدائی در او ظهور می کند، زیرا خدای سبحان محبوب خود را رها نمی گذارد. فرمود خدا افراد طاهر را دوست دارد و مسجد جای طهارت است.
خدای سبحان اگر عبادت ظاهری را مقرر کرد، رازش را که محبوب شدن است در کنار او ذکر کرد. فرمود خدا انسان طاهر را دوست دارد و مسجد و معبد و مرکز عبادت برای پرورش افراد طاهر است، یعنی برای تربیت انسانی است که محبوب خدا باشد. اگر کسی محبوب خدا شد آثار خدایی در او ظهور می کند و هیچ عاملی به او گزند نمی رساند، زیرا سراسر نظام هستی سپاهیان حق اند:(
وَلِلَّـهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
)
. خدای سبحان محبوب خود را با سراسر عالم حفظ می کند، آنگاه چیزی نمی تواند محبوب خدا را از پای در آورد.
وقتی قرآن کریم سخن از نماز به میان می آورد، می فرماید نماز بخوانید تا یاد مرا زنده کنید:(
وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي
)
. که من در یاد شما به وسیله نماز ظهور کنم، و اگر یاد خدا بوسیله نماز ظهور کرد آن قلب مطمئن است.
و از طرفی یاد خدا دلها را مطمئن می کند(
أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
)
. پس انسان نمازگزار مطمئن است، چیزی او را نمی هراساند، هرگز از غیر خدا نمی ترسد، هیچ دشمنی چه از درون و چه از بیرون نمی تواند او را بهراساند؛ زیرا اهل نماز اهل یاد حق هستند و یاد حق عامل طمأنینه است. اگر کسی مطمئن شد دیگر هراسناک نیست، از هیچ عاملی نمی ترسد.
پس هر دستوری که خدای سبحان چه دستور عبادی و چه دستور مالی - که خود عبادی است - معین می کند رازش را همان طهارت ضمیر ذکر می کند. می فرماید آن مسجدی که براساس تقوی بنیانگذاری شده است شایسته است که در آن نماز اقامه کنید و در آن قیام کنید، و در این مسجد مردانی هستند که می خواهند طاهر شوند و طهارت را دوست دارند. طهارت نه به عنوان یک تکلیف بلکه به عنوان یک محبوب برای آنها مطرح است. طهارت ضمیر را دوست دارند، می خواهند پاک باشند و خدا طاهرین را دوست دارد:(
لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا وَاللَّـهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ
)
. اینها محبند که طاهر باشند و خدا طاهرین را دوست دارد. پس اینها اگر کوشیدند و به طهارت رسیدند محبوب خدا می شوند. اگر محبوب خدا شدند چیزی از جهان در برابرشان به مخالفت بر نمی خیزد، زیرا سراسر عالم مطیع خداست و خدای سبحان سراسر عالم را در اختیار محبوبش قرار می دهد. ممکن نیست انسانی محبوب خدا شود و نظام آفرینش از او اطاعت نکند. چون کسی که محبوب خدا شد خواسته ای جز خواسته خداوند ندارد؛ و اگر خواسته ای جز خواسته خدا نداشت، سراسر عالم مطیع خواسته حق اند، پس سراسر عالم مطیع خواسته محبوب حق اند، و محبوب حق همواره پیروز است.
در سوره معارح درباره اسرار نماز می فرماید: طبع انسان در برابر شداید جزع می کند، و اگر خیری به او رسید سعی می کند انحصار طلب باشد و به دیگران ندهد. این طبع انسان است و نه فطرت انسان. فطرت انسان بر توحید است. طبیعت انسان بر رجس و رجز و آلودگی است. آنچه را فطرت است انبیاء احیا می کنند. آنچه طبیعت است آلودگی است:(
إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا
*إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا
*وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا
*إِلَّا الْمُصَلِّينَ
)
اگر رنج و شری به او برسد جزع و بی تابی می کند، صبر را از دست می دهد؛ و اگر خیری به او برسد سعی می کند که به دیگران نرساند و مناع خیر باشد، اما نمازگزاران طبیعت را کوبیدند و فطرت را احیاء کردند. خاصیت نماز احیای فطرت است. نمازگزار کسی است که سرکشی طبیعت را رام کند، نمازگزار در شداید جزع نمی کند، و اگر خیری به او رسید منع نمی کند و به دیگران می رساند. نمازگزار را در این سوره معرفی کرد، و در حقیقت اسرار نماز را بیان کرد و خاصیت نماز را تشریح فرمود.
مصلین کیان اند:(
الَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ
)
؛ آنان همواره نمازشان را می خوانند و هرگز نماز را ترک نمی کنند و به برکت نماز این چنین خواهند بود.
(
وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ
*لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ
)
. نمازگزار کسی است که همه آنچه در اختیار اوست به خود اختصاص نمی دهد - سخن از مال حلال است نه مال حرام؛ اگر کسی از مال حرام بخشش کرد که طرفی نمی بندد؛ آن کسی که از راه حلال به دست آورد مالک مال می شود - فرمود نمازگزار کسی است که مال او حساب شده است، دیگران در مال او سهمی دارند. دیگران دو قسم اند: عده ای سائل اند که روی سؤال دارند؛ عده ای روی سؤال هم ندارند، یا دسترسی ندارد. نمازگزار کسی است که اموال او مورد تعلق حق دیگران قرار می گیرد.
(
وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ
)
؛ نمازگزاران کسانی هستند که به قیامت باور دارند؛ چون یاد معاد است که انسان را طاهر می کند، و همه مشکلات بر اثر فراموشی قیامت است. وقتی قرآن علت تبهکاری تبهکاران را می شمارد، می فرماید:(
لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ
)
. چون روز حساب را فراموش کردند تن به گناه دادند. نمازگزار قیامت را فراموش نمی کند، آن را باور دارد.
(
وَالَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ
)
؛ اینها از عذاب خدای سبحان هراسناک اند. نماز آن است که انسان را از قیامت هراسناک کند. نماز آن است که انسان را به یاد معاد متذکر کند.
(
إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ
)
. چه کسی در امان است که گرفتار عذاب خدا نشود؛ مگر انسان برگه ایمنی دریافت کرده است.
آنگاه قرآن در تتمه بیان خواص می فرماید:(
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ
)
. آنانکه امانتهای خود را، چه مالی و چه غیر مالی، رعایت می کنند. و تعهداتی را که دارند، چه بین خود و خدا و چه بین خود و دیگران، عمل می کنند. خدا آن قدر به ما نزدیک است که به ما می فرماید با من عهد ببندید، مرا طرف معامله خود قرار بدهید. برخی از بزرگان رساله هایی نوشته اند به نام رساله عهد. یکی از اینها نوشته ابن سیناست که تعهدات خود را در آن رساله بیان می کند. اینان عهد می کنند که زبان جز به ذکر حق باز نکنند، عهد می کنند که در مجالس گناه شرکت نکنند، عهد می کنند در محافلی که سودی ندارد حضور پیدا نکنند. در این عهدنامه ها مواد عهدی بین خود و خدای را توضیح می دهند مؤمن با خدای خود عهدی دارد و خدا آن قدر نزدیک است که مؤمن می تواند با او عهد ببندد.
(
وَالَّذِينَ هُم بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ
)
. کسانی که در شهادتهای خود ایستادگی می کنند - اگر به وحدانیت حق شهادت می دهند، می ایستند، اگر به رسالت حق شهادت می دهند می ایستند، اگر در دیگر مسائل حقوقی به حق شهادت می دهند ایستادگی می کنند. اهل ایستادگی اند، اهل قیام اند.
(
وَالَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ
)
. مصلین کسانی هستند که مواظب نماز خویشتن اند، همه اوقات نماز را حفظ می کنند.
(
أُولَـٰئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُّكْرَمُونَ
)
. اینان در بهشت از کرامات الهی برخوردارند.
کرامت یک تعبیر لطیف عربی است که ظاهراً معادلی در فارسی ندارد. در فارسی کلمه ای نیست که بتوان ترجمه کرامت باشد. بزرگداشت و تکریم و مانند اینها غیر از مسئله کرامت است. کرامت آن بزرگواری و بزرگ منشی است که انسان کریم برخوردار است. خداوند کرامت را صفت فرشتگان می داند. وقتی ملایکه را معرفی می کند می گوید ملایکه کریم اند، مکرم اند، بزرگوارند. سائلی از عبدالله بن جعفر در مسافرتی ناشناس چیزی خواست، او پول سنگین و فراوانی به سائل داد، گفتند ای عبدالله بن جعفر، تو در این منطقه ناشناسی و این سائل هم به کمتر از این مقدار قناعت می کرد، چرا چنین پول سنگینی به وی دادی. فرمود اگر مردم این منطقه مرا نمی شناسند، من خودم را می شناسم؛ و اگر او به کمتر از این قناعت می کرد، طبع بلند من قناعت نمی کرد، من راضی نمی شدم که داشته باشم و کمتر بدهم. این روح، روح کرامت است
.
خدا وقتی فرشته ها را می ستاید، می فرماید فرشته ها مکرم اند:(
بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ
)
و می گوید نمازگزاران مکرم اند، اینها در بهشت تکریم می شوند، تنها سخن از خوردن و نوشیدن و پوشیدن حریر و استبرق نیست، سخن از کرامت است، وقتی نمازگزاران را می ستاید، می گوید نمازگزاران در بهشت مکرم اند. لذائذ حسی درجات نازله بهشت است. ولی لذت با فرشته بودن کرامت است. نمازگزار در دنیا با فرشته هاست، در آخرت هم چون فرشته ها مکرم است.
از امام پنجم - سلام الله علیه - رسیده است: للمصلی ثلاث خصال: اذا هوقام فی صلوته حفت به الملائکه من قدمیه الی عنان السماء و یتناثر البر علیه من اعنان السماء الی مفرق راسه وملک موکل به ینادی لو یعلم المصلی من یناجی ما انفتل
. نمازگزار سه خصلت دارد:
خصلت اول - وقتی نمازگزار به نماز ایستاد فرشتگان از آنجا تا دورنمای آسمان او را در بر می گیرند و او در میان صفوف فرشتگان می باشد. این چه نمازی است که همه فرشتگان مأمور حفظ انسان اند؟ از چه چیز؟ از وسوسه ها، تا شیطان و وهم از هیچ راهی حواس نمازگزار را به خود متوجه نکنند، چون شیطان در کمین است.
یک وقت می گوئیم فلان نماز صحیح است، همان نماز که وقتی تمام شد صورتش سیاه است و به نمازگزار می گوید: تو مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند. و یک وقت هم صورتش سفید است و روشن می گوید: تو مرا حفظ کردی خدا تو را حفظ کند. اگر نمازگزار به حضور خدای سبحان برای نماز ایستاد همه اطراف او را فرشتگان فرا می گیرند که مبادا شیطان گزندی به او برساند، چون شیطان در کمین نماز، و روزه است، و نشانی او کمین کارهای خیر است، در کنار کار خیر می نشیند و وسوسه می کند. خودش گفت: لا قعدن لهم صراطک المستقیم
. من در کمین راه راست می نشینم، کمین می گیرم و نمی گذارم اینها بگذرند. هر جا که مرکز فساد و گناه است در تیول شیطان است. شیطان در نماز وسوسه می کند، یک وقت انسان متوجه می شود که نمازش تمام شده است و می گوید السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
یکی از عرفای بزرگ سخنی دارد که در کتاب اسرار الصلوة امام خمینی - دام ظله - هم آمده است. آن عارف بزرگوار اسلامی می فرماید کسی که در نماز حواسش پیش غیر خدا و پیش زندگی است او چگونه به خود اجازه می دهد بگوید در پایان نماز السلام علیکم و رحمه الله، من شرمندام. سرش آن است که نمازگزار با خدا مشغول مناجات است: المصلی یناجی ربه. پس با مردم نیست، در جمع دیگران نیست، وقتی نمازش تمام شد و مناجاتش با خدای سبحان به پایان رسید، از حضور خدا بر می گردد و در بین مردم قرار می گیرد، و چون اولین بار است که وارد جمع دیگران می شود، می گوید السلام علیکم. افرادی که در مجمع و مجلسی در کنار یکدیگر نشسته اند هیچکدام به یکدیگر سلام نمی کنند زیرا در حضور یکدیگرند؛ کسی که در آن جمع نیست و از جای دیگر وارد می شود سلام می کند. سلام آخر نماز نه دعاست و نه ذکر است، این تحیت است نه دعا. لذا اگر در وسط نماز کسی عمداً بگوید السلام علیکم، نمازش باطل است؛ و اگر اشتباهاً گفت، دو سجده سهو دارد. سلام آخر نماز کلام آدمی است که به عنوان تحیت و درود است؛ چون نمازگزار با خدایش مناجات می کند. و در بین مردم نیست، وقتی که نمازش تمام شد و از مناجات خدا برگشت و زمین شد و به جمع مردم پیوست به مردم سلام می کند. لذا گفتند در نماز جماعت هنگام گفتن السلام علیکم امام به کدام قسمت نگاه کند، مأمومین به کدام قسمت نگاه کنند. آن بزرگ عارف می گوید؛ من در تعجبم کسی که حواسش پیش زندگی است، او اصلاً با خدا مناجات نکرده و از مردم جدا نشده است، چگونه به خود اجازه می دهد که بگوید السلام علیکم.
امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - فرمود: سلونی قبل ان تفقدونی فانی بطریق السماء اعلم منی بطرق الارض
؛ هرچه می خواهید از من بپرسید، من راههای آسمانی را بهتر از راههای زمین می دانم، اسرار غیبی را بهتر از احکام عالم شهادت می دانم. کسی برخاست و عرض کرد یا علی، از آنجا که شما ایستاده اید تا عرش خداوند چقدر راه است. حضرت فرمودند سؤالت چنان باشد که مطلبی یاد بگیری، غرضت تعنت نباشد؛ و اما اینکه سؤال کردی از اینجا که من ایستاده ام تا عرش خداوند چقدر فاصله است: من موضع قدمی الی العرش ان یقول قائل مخلصا لا اله الا الله؛ اگر گوینده ای با اخلاص این کلمه طیبه را بگوید تا به عرش خدا راه دارد. ضمیر طاهر مومن عرش و فرش را طی می کند چون: قلب المؤمن عرش الرحمن است
.
از امام صادق - علیه السلام - نقل شده است که من قال لا اله الا الله مخلصاً دخل الجنه واخلاصه ان تحجزه ان تحجزه لا اله الا الله عما حرم الله عزوجل
. اخلاص این کلمه آن است که این کلمه انسان را حاجز و حایل باشد و نگذارد انسان گناه کند، این کلمه بین انسان و گناه دیوار محکم باشد. معنای اخلاص این است. بنابراین همه فرشتگان با نمازگزاران هستند تا نمازگزاران هستند تا نمازگزار نمازش را به پایان برساند.
خصلت دوم - اینکه خیرات از چهره های آسمانی مرتب بر سر نمازگزار فرود می آید تا نمازش را به پایان برساند.
خیر چیست، و ما چه چیزی را خیر می دانیم؟ بعضی از عمرها با برکت است: داشتن رفیق خوب، داشتن استاد خوب، داشتن شاگرد خوب، داشتن فرزند صالح، داشتن اخلاص، اینها جزء خیراتی است که وسیله است تا انسان را به آن خیر نهایی برساند.
خصلت سوم - اینکه خدای سبحان فرشته ای را وکیل کرد که به نمازگزار بگوید؛ تو اگر بدانی با چه کسی مناجات می کنی هرگز دست از نماز برنمی داری. لذا از معصوم - علیه السلام - در مناجات آمده است: واذقتی حلاوه ذکرک؛؛شیرین یادت را به من بچشان - ما چون نچشیدیم نماز برای ما یک عادت است.
پس اگر خداوند در قرآن ملائکه را مکرم می داند و می فرماید(
بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ
)
، و در روایات فرمود نمازگزاران در بهشت مکرم اند، برای آن است که نمازگزار خوی فرشتگی پیدا کرده است، هر چه فرشتگان دارند او دارد. خدا فرشته را معرفی می کند به اوصافی، سپس به ما می فرماید آن اوصاف را شما هم تحصیل کنید. در سوره انبیاء فرمود: فرشتگان کسانی اند که (لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ
)
؛ فرشتگان هرگز جلو نمی افتند و تابع امر خدا هستند، سعی می کنند برابر دستور خدا کار انجام دهند. آنگاه در سوره حجرات به مؤمنین می فرماید:(
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ
)
؛ مؤمنین! شما جلو نیفتید، تابع دستور حق باشید، یعنی همانند فرشته باشید، فرشتگان تابع اند، شما هم تابع باشید. تا خوی فرشتگی در شما ایجاد شود، خود فرشته بشوید.
در ذیل آیه کریمه:(
الْحَمْدُ لِلَّـهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
)
. آمده است که جعفر طیار - سلام الله علیه - وقتی دو دستش را در راه خدا داد، خدای سبحان به او دو بال مرحمت کرد که یطیربهما مع الملائکه فی الجنه
جعفر طیار با فرشتگان در بهشت است. این محشور شدن با ملایکه است. هیچ لذتی بالاتر از این نیست. اینگونه پاداش های غیبی به عنوان ظهور راز عبارت و اطاعت، به عنوان بروز روح عبادت اند که انسان با فرشتگان محشور باشد.
امام باقر - علیه السلام - می فرماید: مامن عبد من شیعتنا یقوم الی الصلوة الا اکتنفته بعدد من خالفه ملائکه یصلون خلفه و یدعون الله عزوجل حتی یفرغ من صلوه
.اگر کسی به سمت خدا ایستاد و دیگران با او مخالف بودند، فرشتگان به عدد مخالفین پشت سر او اقتداء می کنند. این انسان چه موجودی است که می تواند امام فرشتگان باشد. مگر به ما نگفتند که شما آن قدر می توانید رشد کنید که بگویید واجعلنا للمتقین اماما
. خدایا، ما را به جایی برسان که اهل تقوی به ما اقتدا کنند. اهل تقوی تابع ما باشند و ما آنان را رهبری کنیم.
آنگاه در عظمت نماز امام ششم - سلام الله علیه - فرمودند وقتی شما سخن انبیاء را در قرآن می شنوید می بینید عیسی مسیح - سلام الله علیه - می گوید خدای من مرا به نماز توصیه کرد: سال معاویه بن وهب ابا عبدالله - علیه السلام - عن افضل ما یتقرب به العباده الی ربهم واحب ذلک الی الله - عزوجل - ما هو؟ فقال: ما اعلم شیئا بعد المعرفه افضل من هذه الصلوة؛ الاتری ان العبد الصالح عیسی بن مریم - علیه السلام - قال و اوصانی بالصلوة
: بعد از معرفت خدا چیزی از این نماز بالاتر نیست؛ معرفت جزء اصول اعتقادات است؛ معرفت است که به عبادت روح می بخشد؛ عیسی مسیح می فرماید: خداوند مرا به نماز توصیه کرده است.
مردی به رسول خدا - سلام الله علیه - عرض کرد دعا کنید که خدا مرا به بهشت برد. فرمود: اعنی بکثره السجود
. من دعا می کنم اما تو مرا با این امر کمک کن که دعای من مستجاب شود و آن زیاد سجده کردن و سجده های طولانی کردن است. این سجده انسان را خاکسار می کند هرگز نمی گوید من.
اگر کار خیری از دست دیگران صادر شده است و ما توفیق آن را نداشتیم، اگر به آن کار راضی و خوشحال بودیم سهیم در ثواب آن هستیم و دیگر حسرت نمی بریم
. اینکه می بینیم بسیاری از افراد گرفتار این امرند که چرا من نکردم برای آن است که او عمل صالح را نمی خواهد، خود می خواهد. ممکن است کار خیر از دست دیگران صادر شود و انسان وارسته در ثواب شریک باشد چون واقعاً به آن کار راضی است. انما یجمع الناس الرضا و السخط
. ما اگر توانستیم نفس را که هرگز دست از ما بر نمی دارد سرکوب و رام کنیم آنگاه راحت هستیم. و این به وسیله عبادات است. گفته اند هرگز کینه یکدیگر را در دل نگیرید، با هم اختلاف نداشته باشید، منشأ اختلافها خودخواهی است. این از وصایای امیرالمؤمنین و از توصیه های رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - است: ایاکم و التباغض فانها الحالقه للدین
بعضاء و عداوت دین را حلق می کند. حلق یعنی با تیغ موی سر را مثلاً تراشیدن. مویی که تیغ شود به این آسانی نمی روید. فرمود اختلاف و عداوت دین را تیغ می کند و از ریشه می زند. مگر نمونه هایش را ندیده ایم که چگونه انسانی به دام کافری پناه می برد، به دام کسی که یقیناً از شمر بدتر است، چون از شمر چنین کارهایی سر نزده است. این از کجا نشأت می گیرد. اینکه گفتند خدا را بخوانید و بخواهید که انسان را لحظه ای به حال خود وانگذارد برای آن است که حسد، کینه و عداوت دین را حلق می کند و چیزی برای ریشه های دین نمی گذارد. و این از منیت شروع می شود و نماز این منیت را از بین می برد. در سجده زود سر را از خاک برندارید. گفتند نمازهای عمومی را یک طرز بخوانید، اما در حالت خاصه خود خیلی زود سر از سجده بر ندارید
. چون این دشمن درونی، انسان را آرام نمی گذارد تا آخرین لحظه می کوشد انسان را بگزد.
از امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - نقل شده است که الصلوة قربان کل تقی
؛ قربانی هر نمازگزاری نماز اوست. هر عملی که انسان را به خدا نزدیک کند قربانی او می شود. تنها کشتن گوسفند در روز دهم ذی الحجه در سرزمین منی قربانی نیست. هر عملی که انسان را به خدا نزدیک کند قربانی است. اگر عمل به خدا نزدیک شود عامل نیز به خدا قطعاً نزدیک می شود. چنین نیست که عمل از عامل جدا باشد، اعمال ما و نیات ما و ارادت ما از ما جدا شود و به خدا برسد و ما به خدا نرسیم و به لقای حق نایل نشویم. اگر نماز قرب به حق است نمازگزار هم به خدا نزدیک خواهد شد. امیرالمؤمنین از رسول خدا - علیه آلاف التحیه والثنا - نقل فرمود: انما مثل الصلوة فیکم کمثل السری (و هو النهر) علی باب احد کم یخرج الیه فی الیوم واللیله یغتسل منه خمس مرات فلم یبق الدرن مع الغسل خمس مرات ولم تبق الذنوب مع الصلوة خمس مرات
نماز مثل نهر روانی است به درب خانه شما، انسان شبانه روز پنج بار در این نهر شنا و شستشو می کند و دیگر نباید آلوده باشد. پس اگر آثار گناه ماند معلوم می شود که ما روح نماز را از بین برده ایم و نمازی بی روح خوانده ایم، آن روحی که خدای سبحان فرمود:(
أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي
)
آن یاد حق در ما زنده نشد، چون هرگز نماز پنج وقت نمی گذارد کسی آلوده بماند. عزرائیل - سلام الله علیه - در شبانه روز پنج وقت به خانه افراد سر می زند و نگاه می کند. این در مواقع پنجگانه نماز است. این فرشته عظیم شبانه روز پنج با اشراف دارد و حضور پیدا می کند، نگاه می کند، ببیند شما چه می کنید
.
حتی در میدان جنگ به ما گفتند اصل عبادت ولو به صورت نماز خوف را فراموش نکنید. اینکه نماز مسافر شکسته است اصلش در قرآن کریم در مورد نماز خوف رزمندگان است، روایات این را تتمیم کرد که هر مسافری باید نمازش شکسته باشد
. وگرنه این آیات در نماز خوف به رزمندگان متذکر می شود که در میدان جنگ و در حال حمله چگونه نماز بخوانند. فرمود در حال حمله امام جماعت که شروع به نماز کرد رزمندگان دو قسمت شوند.
(
وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا.
*وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّـهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا
*فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّـهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا
)
ای پیامبر، اگر در حال حمله به عنوان رهبر در بین رزمندگان بودی و نماز جماعت اقامه کردی، عده ای به شما اقتداء کنند، یک رکعت را بجماعت بخوانند، سپس سریعاً قصد فرادی کنند، رکعت دوم را خود بخوانند و بروند؛ آن گروه دیگر بیایند و در رکعت دوم به شما اقتدا کنند که گروه دوم هم مانند گروه اول نماز را به جماعت خوانده باشند، و مواظب سنگرها و سلاحهایشان باشند، زیرا کفار علاقه مندند که شما از سلاح و متاعتان غافل شوید تا ناگهان بر شما حمله کنند، اسلحه را حفظ کنید و هوشیاری را هم از دست ندهید؛ و اگر کسی مریض است و برای او مقدور نیست که با سلاح نماز بخواند سلاح بر ندارد، اما هوشمندی خود را حفظ کنید و غافل نباشید، خداوند برای آنان عذاب خوارکننده را مهیا کرده است. و بعد از آنکه نماز را در میدان جنگ به جای آوردید نمازهای بعدی را با طمأنینه بیشتری بخوانید. قهراً این فضایلی که خدای سبحان برای نماز ذکر فرموده است به آن روح نماز برمی گردد.