گفتار هشتم «حاوی مباحث» :
برای انسان همتی بالاتر از لقاء حق فرض ندارد
روزه و ماه روزه از آن خداوند است
قبولی عمل انسان مقدمه قبولی خود انسان است
ادب سخن گفتن را از عموی پیامبر بیاموزیم
انسان بعد از مرگ به همان وضع باطنی خود محشور می شود، خواه باطن سر مثالی او که بصورت یک بدن مثالی در برزخ ظهور می کند و خواه یاطن و سر عقلی او که سخن از صورت و بدن در آن نیست. برای هر عبادت سری است که انسان با سر آن عبادت محشور می شود. باطن به دو قسمت مثال و عقل برمی گردد. یعنی بعضی از اسرار درونی روزه مثلاً مربوط به عالم مثال و بعضی از اسرار درونی آن مربوط به عالم فوق مثال است. اینکه از رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - رسیده است که خدای سبحان فرمود الصوم لی وانا اجری به روزه مال من است و من مستقیماً پاداش روزه دار را به عهده دارم، به این معنا خواهد بود که باطن روزه بصورت لقاء خدا ظهور می کند. برای انسان همتی بالاتر از لقاء حق فرض ندارد، پس روزه باطنی دارد که اگر روزه دار به آن برسد پاداشش لقاء خدای سبحان است. و چون انسان یک موجودی است ابدی که هرگز از بین نمی رود - نهایت از عالمی به عالم دیگر منتقل می شود - اگر باطن روز که لقاء حق است نصیب او شد، او دائماً در محضر حق است، بدون اینکه از این حضور دائم خستگی و رنج ببرد، چون این یک یکنواختی رنج آور نیست. اصولاً در بهشت رنجی نیست، خواه بهشت ظاهری که(
جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ
)
خواه بهشت معنوی. انسان بدون اینکه رنج خستگی و تشنگی و گرسنگی را بچشد لذت سیری را احساس می کند. مثل دنیا نیست. در دنیا انسان زمانی احساس سیری را احساس می کند که قبلاً رنج گرسنگی را تحمل کرده باشد. آب زلال برای کسی گوارا است که قبلاً تشنه باشد و رنج تشنگی او را خسته کرده باشد. کسی که رنج تشنگی را تحمل نکرد، لذت سیراب شدن را هم نمی چشد. و همچنین در مسئله گرسنگی تا کسی رنج جوع را تحمل ننماید، لذت سیر شدن از غذای لذیذ را هم احساس نمی کند. ولی در بهشت این چنین نیست.
علی بن موسی الرضا - سلام الله علیه - از آباء کرام شان از علی - علیه السلام - نقل فرمود
روزی رسول خدا خطبه ای ایراد فرمود، نفرمود آخرین جمعه ماه شعبان بلکه فرمود یک روزی، و این منافات ندارد با اینکه در بعضی از نقل ها بعنوان آخرین جمعه آمده و احیاناً تکرارش هم ممکن است. فرمود: ایها الناس قد اقبل الیکم شهر الله. این خطاب أیها الناس یک هشدار عمومی است. فرمود: مردم ماه خدا رو کرده است، سخن از آمدن نیست. سخن از نزدیک شدن نیست این ماه به خدا منسوب است و این ماه خدا با همراهانش دارند می آیند. بالبرکة والرحمة والمغفرة. این ماه با برکت و رحمت و مغفرت دارد می آید. مواظب باشید به استقبالش بروید. آماده باشید که او را درست درک کنید.
برکت خیر مستدام است، آنچه که می ماند برکت هست. گودال هائی که آب ها در آن جمع می شود و می ماند در بیابان به آنها برکه می گویند. این ماه به همراه برکت رحمت و مغفرت است. رحمت و مغفرت تنها آمرزش از گناهان نیست، آن درجات عالیه را هم خدای سبحان رحمت می نامد. رحمت خاصه که مخصوص مؤمنین است:(
إِنَّ رَحْمَتَ اللَّـهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ
)
. در ماه مبارک رمضان تحصیلش آسان است.
شهر هو عندالله افضل الشهور، این ماه از دیگر ماه ها افضل است. اما افضلیتش را خدا تعیین فرموده، پیش خدا افضل است. همانطوری که هر انسان با تقوایی پیش خدا گرامی است، پیش خدا هر ماهی که پر برکت تر پر رحمت تر پرمغفرت تر باشد، افضل است.
برای ماه مبارک رمضان دو دستور هست: ۱ - عمومی، و آن این است که کل ماه مبارک رمضان را انسان بعنوان یک واحد بداند، و برای این واحد نیت کند و عبادت را در کل ماه مبارک رمضان قصد کند. در شب اول ماه مبارک رمضان می تواند قصد کند که تا آخر ماه مبارک رمضان یک ماهه روزه بگیرد. البته ۲ - خصوصی، که هر روز هم یک تکلیف مستقل و جدایی است.
و ایامه افضل الایام ولیالیه افضل اللیالی. تمام روزهای ماه مبارک رمضان از تمام ایام سال افضل است و تمام شب های ماه مبارک رمضان از تمام شب ها و لیالی سال افضل است.
و ساعاته أفضل الساعات. ساعت یعنی لحظه لحظات آن بهترین لحظه ها است.
اینکه فرمود شهر الله به شما رو کرده است، مناسب است با حدیث شریف الصوم لی. اگر روزه مال خداست پس این ماه هم ماه خدا، و شهر الله است. و به همان نسبت تنها الصوم لی نخواهد بود، آن دعاهای سحر هم لله است. آن عبادت های دیگر هم لله است. چون این شهر شهر الله است اگر این ماه ماه خدا است، کل آنچه که در این ماه انجام می گیرد - خواه بعنوان دعاهای شب و سحر، خواه بعنوان عبادات روز و روزه روز - همه لله است.
هو شهر دعیتم فیه الی ضیافه الله. در این ماه شما مهمان خدا هستید. مهمان بایستی کاری بکند که صاحب خانه می کند. مهمان خدائی که یطعم و لایطعم است انسانی می باشد که یطعم ولا یطعم است. اگر خدای سبحان می بخشد و نمی گیرد، انسان هم بایستی در این ماه خوئی پیدا کند که ببخشد و نگیرد. چون هیچ دستی بهتر از دست بخشنده نیست، و هیچ دستی هم بدتر از دست بگیر نیست، خوی گدامنشی را خداوند ناپسند دارد و خوی بخشش را خدا می پذیرد. اگر کسی تلاش و کوشش کرد که دیگران در کنار سفره او به بهشت بروند، این ید بخشنده دارد و اگر کسی تلاش کرد که به برکت دیگران به بهشت برود این دست گیرنده دارد: الید العلیا خیر من الید السفلی
. این از کلماتی است که قبل از رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - کسی نگفته است. دست بالائی بهتر از دست پائینی است. انسانی که می بخشد دستش بالا است، وقتی می گیرد دستش پائین است. در شبهای ماه مبارک رمضان این روح بلند را به انسان می آموزانند و می گویند هر شب بگوئید خدایا تو که دینت را حفظ می کنی و ممکن نیست دست از دینت برداری آن توفیق را بده که دین تو بدست من زنده بشود. نه اینکه دیگران دین تو را زنده کنند، من کنار سفره دین بنشینم. بگذار که نماز و روزه بدست من و با خون من زنده بشود که دیگران مهمان من باشند، نه اینکه دیگران بجنگند و خون بدهند و دین را احیاء کنند و من نماز بخوانم و روزه بگیرم زیرا در آنوقت من می شوم بگیر: واجعلنی ممن تنتصر به لدینک ولا تستبدل لی غیری
. خدایا چنین عوض نکن که من را بدهی و دیگری را جای من بیاوری. چون این تهدید را خدای سبحان کرد فرمود من از دینم حمایت می کنم و دست از دینم بر نمی دارم، شما نشد دیگری:(
وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم
)
.
فرمود این چنین نیست که حالا اگر دیگران در برابر اسلام صف بستند خداوند دست از اسلام بکشد. بطور یقین خدا دینش را حفظ می کند حال اگر حفظ دین با شما نشد، با دیگری شما اگر خلوص را از دست دادید شما را می برد و دیگری را جای شما می آورد. روی این تهدید و تعلیم قرآن کریم به ما دعاء آموختند. فرمودند در شبهای ماه مبارک رمضان بگوئید خدایا تو که دینت را حفظ می کنی آن توفیق را بده که دین تو بدست من زنده بشود. این را می گویند همت بلند. این را می گویند دست بخشنده. صاحب خانه را در دعاهای این ماه معرفی کردند. هو یطعم و لا یطعم، یجیر ولا یجار علیه
یهلک ملوکاً و یستخلف آخرین
و امثال ذلک. بعد به ما گفتند شما مهمان یک همچو خدائی هستید.
دعاهای علی بن ابیطالب - سلام الله علیه - که نشانه روح بزرگوار آن حضرت است برای آن است که مهمان خدائی بود که خدا را به خوبی شناخت. همان آثار و اوصاف خدائی را از خدا طلب می کند: بی نیازی را از خدا طلب می کند. به خدای سبحان عرض می کند: اللهم اجعل نفسی اول کریمة تنتزعها من کرائمی وأول ودیعة ترتجعها من ودائع نعمک
خدایا همه این نعمت هائی را که دادی از ما می گیری ولی اولین نعمتی را که از ما می گیری جانمان باشد. اینطور نباشد که اعضاء و جوارح ما را اول از ما بگیری و ما محتاج فرزندانمان باشیم، آنگاه جان ما را بگیری. آن زندگی ذلیلانه است. مشابه این روح بزرگ منشی در دیگر دعاهای ائمه -عليهمالسلام
- هست.
حضرت علی (علیه السلام) و نیز امام سجاد (علیه السلام) عرض می کنند: اللهم صن وجهی بالیسار ولا تبذل حساهی بالاقتار فاسترزق طالبی رزقک فافتتن بحمد من اعطانی و بذم من منعنی و انت مع ذلک ولی الا عطاء والمنع
. خدایا تمام روزی ها که از دست تو است و بدست تو است، مرا بدون واسطه این و آن از روزی ات برخوردار کن این چنین نباشد که روزی ام بدست این و آن باشد که از غیر به من چیزی برسد و من ناچار بشوم غیر را مدح کنم، در حالی که از تو است، و آن که به من نداد بد او را بگویم در حالی که سرپرست دادن و ندادن توئی.
این خوی بزرگ منشی را در دعاها به ما آموختند که سعی کنید این چنین دعا کنید. هرگز از خدا مال زیاد نخواهید، بخواهید آبرویتان محفوظ باشد، چون بقیه اش دیگر وبال است.
عبدالرحمن عوف پیش ام سلمه آمد و گفت وضع مالی ام خوب است؛ خیلی ثروت دارم و می ترسم این برای من وبالی باشد. ام سلمه گفت: انفق. در راه خدا انفاق کن برای این که من از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که: ان من اصحابی من لا یرونی بعدما أفارقه
. بعضی از اصحاب من دیگر مرا در قیامت نمی بینند چه اینکه خداوند فرموده است: و امتازوا الیوم ایها المجرمون
. صف مجرمین را جدا می کنند لذا تبه کاران آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) را نمی بینند.
اینکه فرمود شما در این ماه مهمان خدایید یعنی ببینید صاحب خانه چه دارد، آنها را بخواهید. کسی که مهمان خدا شد، اوصاف صاحب خانه را بعنوان آنچه در نزد خدا است، از خدا مسئلت می کند. انسان روح بی نیازی و بزرگواری را بعنوان مسئلت از مهماندار - خدای سبحان - بخواهد. خدا اگر مهمان را پذیرایی می کند، ضیافه الله همان لقاءالله را نتیجه خواهد داد. وجعلتم فیه من اهل کرامه الله. شما در این ماه کریم هستید. انسان کریم آن بزرگوار و بزرگ منشی است که طبعش به طبیعت آلوده نیست. هر کسی را کریم نمی گویند. مرحوم کلینی - رضوان الله علیه - نقل می کند
در یکی از جبهه های جنگ در اثر سیل یا حادثه دیگری که اتفاق افتاد سربازان اسلام یک طرف و رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - هم طرف دیگر، بین حضرت و ستاد نظامی حضرت فاصله شد. حضرت هم در دامنه کوه مشغول استراحت شدند. یکی از مشرکین از این فرصت استفاده کرده بالای سر حضرت آمد شمشیر کشید و گفت: مَنْ يُنْجِيكَ مِنِّي يَا مُحَمَّدُ ؟ شما که در حال خوابیدن هستید، سربازان شما هم که از شما دورند، در این حال چه کس شما را نجات می دهد. فرمود: الله. بین سر من و این لبه تیز شمشیر تو یک قدرتی است که نمی بینی. آن مشرک که به این حرف معتقد نبود پوزخند زد و همراه پوزخند شمشیر را پائین آورد که حضرت آسیب برساند، خودش یک طرف و شمشیرش به طرفی دیگر افتاد. حضرت برخاست و شمشیر کشیدند فرمودند: مَنْ يُنْجِيكَ مِنِّي. من به خدا معتقد بودم در خطر می گفتم الله، تو به چه کسی معتقد هستی؟ گفت: کن خیر آخذ. من به کرامت تو تکیه می کنم. تو یک انسان بزرگواری هستی. فرمود: برخیز من از کشتن تو صرفنظر کردم. این روحیه کرم البته در بزرگان از بشر و انسان های کامل است.
در خطبه شریفه شعبانیه تا آخر، سخن از این نیست که از خدا خانه و لوازم زندگی بخواهید. خدا اینها را به دیگران هم می دهد. این همه کفار و منافقین را خداوند روزی می دهد. این همه درندگان را خداوند روزی می دهد. کدام مار و عقرب و درنده ایی را خدا بی روزی گذاشت تا ما برای روزی تلاش کنیم و از خدا روزی ظاهری طلب کنیم. البته آن را هم باید طلب کنیم خود را در رسیدن به او هم باید محتاج خدا می دانیم و محتاجیم و حرفی در او نیست اما در ماه رمضان چه بخواهیم؟ فرمود شما در این ماه از اهل کرامت هستید، یک انسان کریم از خدا چه می خواهد.
وقتی امام سجاد - سلام الله علیه - به مکه مشرف شدند
به حضرت عرض کردند شما در مدینه باغی داشتید که مأمورین هیئت حاکمه این باغ را از شما غصب کردند، الان عبدالملک خلیفه از شام به مکه آمده است شما تظلم کنید. بروید به عبدالملک بگوئید که باغ مرا در مدینه مأموران شما گرفتند، حق مسلم تان را بگیرید. حضرت فرمود: من در کنار خانه خدا از خدا دنیا نمی خواهم چه رسد با آنکه از عبدالملک بخواهم.
انسان در هر جائی نباید هر چیزی را از خدا بخواهد؛ این زشت است که آدم در بهترین دوران زندگی یا ایام سال پست ترین چیزها را از خدا بخواهد. بگوید: به من مال بده، خانه بده، زندگی بده، اینها را می دهند؛ اما این ها را نخواهید، فرمود شما در این ماه کرامت بخواهید و آبروی انسان کریم را خداوند نمی ریزد همیشه آن را حفظ می کند. سخن از کرامت است نه سخن از اینکه جهنم نرویم، یا بهشت برویم. فرمود: شما در این ماه بایستی توشه کرامت تهیه کنید که همان وصف خاص فرشتگان است. اگر فرشتگان بل عباد مکرمون
بندگان مکرام اند و کریم اند، شما در کنار سفره کرامت دعوت شده اید سعی کنید کریم بشوید. انفاسکم فیه تسبیح نفسهائی که بر می آورید مثل آن است که گفته باشید سبوح قدوس، ونومکم فیه عبادة خوابیدنتان عبادت است. وعملکم فیه مقبول کارهای جزیی را که انجام می دهید خدا قبول می کند.
این قبولی عمل مقدمه است برای اینکه خود انسان را خداوند قبول فرماید، لذا می بینیم در قرآن کریم دو نمونه تعبیر دارد: ۱- اینکه خداوند عمل یک عده ای را قبول می کند ۲- خدا یک عده را قبول می کند، نه فقط عملشان را؛ اینها فوق آن اند. یک عده عمل صالح دارند یک عده صالح اند. آنان که جزء الذین آمنوا و عملوا الصالحات اند، یعنی کارهای خوب دارند ولی هنوز به آن مقام نرسیدند که ذاتشان و گوهرشان خوب بشود، احیاناً ممکن است در معرض خطر باشند. دسته دوم جزء صالحین اند. درباره ابراهیم خلیل - سلام الله علیه - می فرماید:(
إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ
)
صالح یعنی کسی که گوهر ذاتش دیگر شایسته شده است. اینها را خدا قبول می کند. درباره مریم - علیها السلام - تعبیر قرآن این است:(
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا
)
خداوند کریم را قبول کرد؛ نه این که فقط عبادتش را قبول کرد، نه نماز و روزه اش را قبول کرد؛ نماز و روزه دیگران را هم قبول می کند بلکه گوهر ذات افراد کریم را خدا قبول می کند. هرکس را خداوند قبول نمی کند خلاصه آنکه قبول عمل طلیعه است برای اینکه انسان به جائی برسد که ذاتش مقبول باشد.
و دعائکم منه مستحبات اولاً دعاء در سطح بلند و برای همه باشد. اینطور نباشد که تنها خودمان را دعاء کنیم. مردی در حضور رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - عرض کرد
خدایا پیامبر را بیامرز، مرا بیامرز. لسانش لسان حصر بود. حضرت فرمودند تو چرا دور رحمت خدا را سنگ چین کردی. چرا فقط من و تو، بگو همه مؤمنین: اذا دعا احد کم فلیعم فانه اوجب للدعاء..
این دعای امام رضا - علیه السلام - چقدر کریمانه است: واغفرلمن فی مشارق الأرض ومغاربها من المؤمنین والمؤمنات
. خدایا در مشرق و مغرب عالم هر کسی که اهل ایمان است او را بیامرز.
این معنای لطیف را حکیم متأله ابن سینا نیز می فرماید: استوسع رحمة الله. تعبیر لطیفی دارد که مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی می گوید این عبارتها به روایت شبیه تر است مقدمه منطق شرح اشارات تا عبارت های یک کتاب عادی
وسیع کن رحمت خدا را. بگذار دیگران زیر پوشش این رحمت واسعه قرار بگیرند. اگر دعاء مستجاب است، دعاهای بلند کنیم آن هم برای همه.
مردی عصر روزه عرفه
در سرزمین عرفات از دامنه های کوه پائین آمد، در حالی که یک چشمش آسیب دیده و چشم دیگرش سالم بود. چشم سالم او هم از بس که گریه کرده بود مثل شبکه و کاسه ای از خون بود. بعضی از دوستانش به او گفتند چرا این همه رنج و اشک و ناله؟ گفت: در تمام این ناله ها هیچ چیزی برای خودم نخواستم. همه این دعاها و ناله ها برای مؤمنین و دوستانم بود. این روحیه های بلند اصحاب را ائمه -عليهمالسلام
- تربیت کرده اند. آن دینی که می گوید سحر در نماز شب عده زیادی را دعاء کن، حداقل چهل نفر
اگر توانستی ۴۰ نفر یا بیشتر، همان دین می گوید روز به فکر حل کار ۴۰ مؤمن هم باش. برای اینکه وقتی می گوید شب برخیز و دیگران را هم دعاء کن یعنی روز هم مواظب کارشان باش. این دین درس کرم به انسان می آموزد که دیگران مهمان سفره انسان باشند.
ابوحمزه ثمالی از شاگردان خوب حضرت سجاد - سلام الله علیه - بوده است. امام سجاد - سلام الله علیه - در دعای معروف
به ابوحمزه ثمالی به ما چه می آموزانند؟ عرض می کند: خدایا بزرگ و کوچک ما، زن و مرد، بچه روستائی و شهری، دور و نزدیک، همه و همه را بیامرز، گاهی به عنوان عموم و گاهی تک تک این عناوین و اصناف را نام می برد. این چنین نباشد که انسان در دعاء فقط به فکر خود و بستگان نزدیکش باشد.
چون ماه مبارک رمضان از یک عظمتی برخوردار است حضرت در ماه شعبان می فرمایند: بروید خودتان را آماده بکنید و دعاء کنید که ماه مبارک رمضان را با این برکت و رحمت و مغفرتی که می آید، ادراک کنید. فرمود: فاسئلوا الله ربکم بنیات صادقة وقلوب طاهرة، ان یوفقکم بصیامه و تلاوه کتابه فان الشقی من حرم غفران الله - عزوجل - فی هذا الشهر العظیم، واذکروا بجوعکم وعطشکم فیه جوع یوم القیامه و عطشه. آن کسی که محروم بماند از مغفرت خداوند در حقیقت شقاوتش کامل است.
در بعضی از روایاتی
که بعنوان فضیلت صوم نقل گردیده، آمده است که روزه بگیرید تا گرسنه بشوید و درد گرسنگان را بچشید. این به زبان ما با ما سخن گفتن است. این برای قدم های اولیه است وگرنه چرا ما بایستی بگذاریم کسی گرسنه باشد در عوض خودمان همیشه سیر باشیم؟ اما این تعبیر آن است که شما به فکر قیامت باشید، چون در قیامت واقعاً یک عده ای گرسنه هستند. در عین حالی که غذا می خورند سیر نمی شوند، نه اینکه نمی خورند بلکه می خورند ولی سیر نمی شوند: همانطوری که در دنیا هرگز سیر نمی شدند - در دنیا این حس آز و طمع تمام شدنی نیست - در آخرت هم به صورت هل من مزید ظهور می کند
. فرمود: شما به فکر گرسنگی و تشنگی قیامت باشید نه به فکر گرسنگی و تشنگی دیگران، آن را که باید در قدم های اولیه تأمین کرد.
وتصدقوا علی فقراء کم ومساکینکم روزه برای آن صحنه قیامت است و وظیفه دیگرش در این ماه آن است که به فقراء و مساکین صدقه بدهید، که صدقه بایستی با احترام و قصد قربت همراه باشد نه با تحقیر یا ترحم.
وقروا کبارکم وارحموا صغارکم بزرگانتان را گرامی بدارید و کوچکان را رحم کنید. استاد و معلم را تکریم نمائید و بزرگی تنها مربوط به سن نیست بلکه اگر کسی از شما از نظر مقام معنوی بزرگ تر بود او را گرامی بدارید.
روزی از عباس عموی پیامبر پرسیدند
: انت اکبر ام رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم -؟ شما بزرگتر هستید یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ فرمود: هوا اکبر وانا اسن. او بزرگتر ولی سن من بیشتر است. این را می گویند ادب در گفتار. نگفت من بزرگترم، گفت او بزرگتر است ولی سن من بیشتر است. یا: هو اکبر وانا ولدت قبله. به این تعبیر هم نقل شده است. نسبت به بزرگ مقام تکریم را رعایت کنید، کوچکان را رحم کنید. اگر چیزی می دانید که دیگری نمی داند به او بیاموزید. تنها مسئله، مسئله عاطفی نیست. تعلیم، تربیت، تزکیه و مانند آن یکی از بهترین شعب رحم به صغار است.