نماز راز دوست
آيه ٧٦ : نماز و قرض الحسنه به خدا
و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و اقرضوا الله قرضا حسنا...(٤٥٢)
ضمنا ذكر زكات واجب را در اينجا دليل ديگرى بر مدنى بودن اين آيه گرفته اند، زيرا حكم زكات در مدينه نازل شد نه در مكه ، ولى بعضى گفته اند اصل زكات در مكه نازل شد، اما نصاب و مقدارى براى آن بيان نگرديده بود، آنچه در مدينه تشريع شد مساءله نصاب و مقدار زكات بود. (٤٥٤)
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: نماز، هديه مؤ من است به سوى پروردگار، پس هداياى خود را نيكو كنيد تا جوايز نيكو باشد.(٤٥٦)
مؤ لف كتاب «دين ما علماى ما» مى نويسد: در زمان مرجعيت آيت الله العظمى حاج آقا حسين بروجردى (ره) طلبه جوانى را (به نام شيخ على فريدة الاسلام كاشانى) مى ديدم كه قيافه عارفانه اش توجه صاحب نظران را جلب مى كرد، از نظر علمى در مقام اجتهاد و از نظر معنوى در درجات بالاى عرفان بود او در زمان بلوغ به حرم حضرت امام رضا مشرف شد و به حضرت عرض كرد: «بار سنگين تكيليف الهى بر دوشم آمده است ، از شما كمك مى خواهم .» دعاى كميل را با اشك و آه مى خواند و مى لرزيد (در مدرسه فيضيه قم) پس از نماز جماعت كه به امامت آيت الله العظمى اراكى (ره) اقامه مى شد، همه نمازگزاران مى رفتند ولى او به نمازهاى مستحبى مشغول مى شد، من ، نمى توانم وصف نمازش را منعكس كنم ولى همين مقدار مى توانم بنويسم كه در تمام ايام عمرم چنين نمازى كه با اشك و آه و گريه همراه باشد نديدم او يكى از استادان شهيد سيد عبد الكريم هاشمى نژاد بود و آن مجاهد نستوه و پيوسته اين جوان را همراهى مى كرد و به عنوان حفظ ادب و احترام به مقام استاد بزرگوارش چند قدم به دنبال او راه مى رفت ، (فريدة الاسلام كاشانى) در سن بيست و چهار سالگى در يكى از روستاهاى (رودسر، گيلان) مشهور به (كولكاسرا) از دنيا رفت ، ميز بانش مرحوم اشراقى كه از علما بود براى حقير نقل كرد: بعد از خوردن شام گفت : خيلى مايلم در حياط منزل ، زير درخت تا صبح در عبادت باشم ، بعد برخاست دو ركعت نماز خواند ، ذكر ركوعش راد كه شمردم هفتاد بار بود، بعد از نماز كمى از مواعظ و احاديث را براى ما بيان كرد و به سجده مى رفت ديگر سر از سجده بر نمى داشت ، و روح پاكش به ملكوت اعلى پر كشيد. (٤٥٨)
ترجمه : گويند: ما از نمازگزاران نبوديم .
تفسير آيه
در تفسير اين آيه شريفه مى خوانيم : اين آيه جواب گنهكاران و مجرمان است وقتى از آنها سوال مى شود چيزى باعث شد كه شما را وارد دوزخ كنند؟ در جواب اين سوال كه (اصحاب يمين از آنها مى پرسند) آنها ( اصحاب شمال) مى گويند : «ما از نماز گزاردن نبوديم» ( قالوا لم نك من المصلين)
اين گروه از مجرمان (اصحاب شمال) در جواب مومنان راستين و متقيت (اصحاب يمين) چنين بيان مى كنند، اگر نماز مى خوانديم نماز ما را به ياد خدا مى انداخت ، نهى از فحشاء و منكر مى كرد و ما را به صراط مستقيم الهى دعوت مى نمود. (٤٦٠) آيا گوش فرا نمى دهيد به پاسخ دوزخيان كه چون از آنان پرسيدند: «ما سلككم فى سقر قالوا لم نك من المصلين» (٤٦٢)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كسى كه نماز صبح نخواند ، قرآن از او بيزار است هر كه نماز ظهر بجا نياورد پيامبران الهى از او بيزارند، هر كه نماز عصر را ترك كند فرشتگان از او بيزارند، و آن كه نماز مغرب نخواند دين از او بيزار است و كسى كه نماز عشا را ترك كند، خداى جهان از او بيزار است . (٤٦٤)
خداوند متعال در قرآن كريم از انسانهاى پاك و شايسته اى ياد مى كند كه از پيامبران و فرزندان آنان بوده اند و چون آيات خداوند رحمان بر آنان خوانده مى شد به خاك مى افتادند، در حالى كه سجده مى كردند و گريان بودند سپس مى فرمايد: (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتعبوا الشهوات فسوف يلقون غيا) (٤٦٦)
بخوبى از اين گونه روايات استفاده مى شود كه تارك الصلوة جهنمى مى شود چرا كه سرپيچى از دستورات الهى نموده و اين فريضه بسيار مهم دينى را ترك گفته است .
آيه ٧٨ : كسى كه به خدا ايمان نياورد دو نماز نخواند
فلا صدق و لا صلى (٤٦٨)
(بايد توجه داشته باشيم كه در بعضى از تفاسير آمده است منظور از اين آيه كه مى فرمايد، او نه ايمان آورد و نه نماز گزارد «ابوجهل لعنة الله عليه» مى باشد كه پيامبر صلى الله عليه و آله دشمنى عجيبى داشت و هميشه با آن حضرت مجادله و گفتگو مى كرد لعنت ابدى خداوند بر او باد.)
داستان آيه ٧٨
تارك الصلوة بى دين است .
عبيد بن زراره مى گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم گناهان كبيره كدامند؟ فرمود: آنها در نوشتار على عليه السلام هفت چيز است :
١- كفر به خدا ٢- كشتن انسان ٣- عاق پدر و مادر شدن ٤- ربا خوردن ٥- خوردن مال يتيم به ستم ٦- فرار از جهاد ٧- تعرب بعد از هجرت (اعلى شدن پس از مهاجرت)، (اعرابى به كسانى مى گويند كه باديه نشين هستند و از دين و آداب و رسوم آن بى خبرند. و هجرت ، ترك باديه نشينى و آمدن به مركز اسلام و مشرف شدن خدمت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله يا وصى اوست براى متدين شدن به دين خدا و ياد گرفتن احكام و مسائل دينى ، و تعرب بعد از هجرت آن است كه پيش از ياد گرفتن آنچه بايد بفهميم به حالت نخستين از جهالت و نادانى و بى اعتنايى به ديانيت بر گردد.) (٤٧٠)
آيه ٧٩ : ذكر نام خدا و نماز باعث رستگارى
و ذكر اسم ربه فضلى . (٤٧٢)
داستان آيه ٧٩
نماز بر روى آب
«رشيق مادرانى» گفت : خليفه ، معتضد عباسى ، به من و دو نفر ديگر دستور داد كه به طور كاملا محرمانه به سامرا رفته و وارد خانه امام حسن عسكرى عليه السلام كه از دنيا رفته - بشويد و هر كس را كه در آن خانه يافتيد، به قتل برسانيد و سر او را نزد من بياوريد ما به سامرا رفته و بدون هيچ مشكلى وارد خانه شديم و همه جا را بررسى كرديم ، تا اينكه به پرده اى رسيديم آن را كنار زديم ، سردابى پديدار شد، وارد آن شديم و ديديم كه گويا دريايى از آب است و در انتهاى آن حصيرى روى آب افكنده شده و شخص بسيار زيبايى بر آن نشسته و به عبادت و نماز مشغول است و اصلا توجهى به ما ندارد.
يكى از همراهان ما خواست تا داخل شود و او را دستگير؟ گند، اما درون آب افتاد و چيزى نمانده بود كه غرق شود من دستم را دراز كرده و او را بيرون كشيدم ، و تا يك ساعت بيهوش بود آنگاه رفيق ديگر ما اقدام به رفتن به سوى او را كرد، ولى او هم در آب افتاد و او را هم بيرون كشيديم .
من مات و متحير شده بودم و به او خطاب كرده و گفتم : از خدا و از شما عذر مى خواهم كه مزاحم شدم ! ولى او اعتنايى نكرد و ما بازگشتيم و جريان را براى معتضد گفتيم او به ما گفت : اين جريان و ماجرا بايد پنهان بماند و جايى آن را نقل نكنيد، وگرنه سر شما را از بدن جدا مى كنم . (٤٧٤)
ترجمه : آن بنده خداى را كه به نماز مشغول شد؟ (مراد ابوجهل است كه در نماز، پيغمبر و اصحابش را مى آزرد).
تفسير آيه
منظور آيه فوق درباره ابوجهل آمده است آيا چيزى مستحق عذاب و كيفر الهى نيست ؟! در احاديث آمده است : «ابوجهل از اطرافيان خود سوال كرد آيا محمد در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى گذارد؟ گفتند : آرى ، گفت : سوگند به آنچه ما به آن سوگند ياد مى كنيم ، اگر او را در چنين حالى بينم با پاى خود گردن او را له مى كنم ! به او گفتند: ببين ، او در آنجا مشغول نماز خواندن است !
ابوجهل حركت كرد تا گردن پيامبر صلى الله عليه و آله را زير پاى خود بفشارد، ولى هنگامى كه نزديك آمد عقب نشينى كرده و با دستش گوئى چيزى را از خود دور مى كرد! به او گفتند: اين چه وضعى است در تو مى بينم ؟ گفت : ناگهان ميان خودم و او خندقى از آتش ديدم و منظره وحشتناك و همچنين بال و پرهائى مشاهده كردم ؟ در اينجا پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:!
قسم به كس كه جانم در دست او است اگر به من نزديك شده بود فرشتگان خدا بدن او را قطعه قطعه مى كردند و عضو عضو او را مى ربودند ! اينجا بود كه اين آيه و آيات سوره علق نازل شد. (٤٧٦)
طبرسى در مجمع البيان نيز نقل مى كند: كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به خديجه فرمود : هنگامى كه تنها مى شود ندائى مى شنوم (و نگرانم)! خديجه عرض كرد: خداوند جز خير درباره تو كارى نخواهد كرد، چرا كه به خدا سوگند تو امانت را ادا مى كنى ، صله رحم بجا مى آورى ، و در سخن گفتن راستگو هستى .
خديجه مى گويد: بعد از اين ماجرا ما به سراغ «ورقة بن نوفل» رفتيم (او از آگاهان عرب و عمو زاده خديجه بود) رسول الله صلى الله عليه و آله آنچه را ديده بود براى ورقه بن نوفل بيان كردند هنگامى كه آن منادى به سراغ تو مى آيد دقت كن چه مى شنوى ؟ سپس براى من نقل كن پيامبر صلى الله عليه و آله در خلوتگاه خود اين را شنيد كه مى گويد: اى محمد بگو: بسم الله الرحمن الرحيم الحمد الله رب العالمين ...، تا ولا الظالين ، سپس حضرت به سراغ ورقه بن نوفل آمد و مطلب را براى او بازگو كرد ورقه بن نوفل گفت : بشارت بر تو باد، باز هم بشارت بر تو ، من گواهى مى دهم تو همان كسى هستن كه عيسى بن مريم بشارت داده است !و تو شريعت همچون موسى دارى تو پيامبر مرسلى ، و به زودى بعد از اين روز ماءمور به جهاد مى شوى و اگر من آن روز را درك مى كنم در كنار تو جهاد خواهم كرد.!
هنگامى كه ورقه بن نوفل از دنيا رفت رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من اين روحانى را در بهشت (بهشت برزخى) ديدم در حالى كه لباس حرير بر تن داشت ، زيرا او به من ايمان آورد و مرا تصديق كرد. (٤٧٨)
داستان آيه ٨٠
برخوردى مهربان
حضرت محمد صلى الله عليه و آله نماز مى خواند و مردمى كه از آنجا مى گذشتند، مى ديدند، نوه عبدالمطلب دارد با خويش كلماتى فصيح و زيبا بيان مى كند و ركوع و سجود مى رود و بدون اينكه بتى پيش رويش باشد به خاك مى افتد و نام خدا را بر زبان مى آورد يكى از كفار شهر مكه جسارت كرد و در حالى كه پيامبر سر به سجده نهاده بود، امعاء و احشاء شتر را برگردن و كتف مباركشان گذاشت .
دختر كوچكش فاطمه عليه السلام گريه كنان برخاست و آن كثافات را از گردن مبارك پيامبر برداشت و به كنارى انداخت پيامبر با حوصله عجيب ، نمازش را با طماءنينه و وقار خاصى ادامه داد و نماز كه تمام شد، جبرئيل و ميكائيل پيش روى حضرت ايستاده بودند سلام كردند و گفتند، «خداوند سبحان سلام مى رساند و ما را فرمان داده است كه آنچه به ما دستور دهى ، انجام دهيم ، و هر خدمتى كه از دست ما بر آيد، كوتاهى نكنيم .»
پيامبر فرمود: «مرا در اين كار كه خواهيم كرد، يارى دهيد و دعايى كه خواهم خواند، با آمين مدد نماييد» جبرئيل و ميكائيل ترسيدند كه اگر همين لحظه از خداوند متعال بخواهد سنگ يا آتش بر اهل مكه ببارد، يا كفار مسخ شده ، يا به زمين فرو روند، هر آينه به اجابت خواهد رسيد دستهاى مبارك بالا رفت و لبهاى آن عزيز جنبيد: بار الها! قوم مرا به راه راست هدايت فرما، كه ايشان نمى دانند...» جبرئيل و ميكائيل شگفت زده شدند ديده بودند همين كفار بارها و بارها آزارش داده بودند متواضعانه گفتند: «اى رسول خدا! به درستى كه تو رحمت عالميان هستى !» پيامبر صلى الله عليه و آله دستهاى كوچك دخترش را در دست گرفت و با قدمهاى آرام و شمرده به سوى خانه خديجه عليه السلام گام بر داشت . (٤٨٠)
ترجمه : آيه در حالى كه دستورى را دريافت نكرده بودند جز اين كه كمال خلوص به آيين توحيد خدا را پرستش كنند نماز را بر پا دارند و زكات بدهند، اين است آيين راستين .
تفسير آيه
منظور از كلمه «و ما امروا...» در اينجا چيست ؟ جمعى
گفته اند منظور اين است كه اهل كتاب در آئين خودشان مساله توحيد و نماز و زكات وجود داشته و اينها مسائلى است ، ثابت ولى آنها به اين دستور نيز وفادار نمانده اند.
جمعى ديگر گفته اند در آئين اسلام دستورى جز توحيد خالص و نماز و زكات و مانند آن نيامده و اينها امورى هستند شناخته شده ، چرا از قبول آن سرباز مى زنند؟ و در پذيرش آن اختلاف مى كنند.
معنى دوم :
نزديكتر به نظر مى رسد، زير به دنبال آيه قبل كه سخن از و اختلاف آنها در پذيرش آئين جديد مى گفت مناسب همين است كه «و ما امروا» ناظر به آئين جديد باشد از اين گذشته معنى اول فقط تنها درباره اهل كتاب صادق است و مشركان را شامل نمى شود، در حالى كه معنى دوم همگان را شامل مى شود اما منظور از كلمه «دين» در آيه شريفه آنست كه بايد آن را براى خدا خالص كنند به عقيده بعضى از مفسران همان «عبادت» است و جمله ، «الا ليعبدون الله» كه قبل از ذكر شده نيز همين معنى را تاءييد مى كند ولى احتمال ديگرى هم وجود دارد كه منظور از كلمه «دين» مجموعه دين و شريعت باشد، يعنى تمام جهات خالص گردانند، اين معنى با گستردگى مفهوم «دين» سازگارتر است ، و جمله بعد «ذلك دين القيمه» «اين است آئين مستقيم و پايدار» كه دين را به معنى وسيع مطرح كرده ، همين را تاءييد مى كند.
پس جمله «و ذلك دين القيمه» اشاره شده به آن است كه اين اصول يعنى توحيد خالص و نماز توجه به خالق و زكات توجه به خلق از اصول ثابت و پا بر جاى همه اديان است ، بلكه مى توان گفت اينها در متن فطرت آدمى قرار داد.
و كلمه ديگر در آيه «حنفا» جمع «حنيف» از ماده «حنف» بر وزن كنف به گفته راغب در مفردات به معنى تمام يافتن از گمراهى به سوى راه مستقيم است ، و عرب تمام كسانى را كه حج بجا مى آوردند يا ختنه مى كردند حنيف مى ناميد، اشاره به اينكه آنها بر آئين اسلام بوده اند و «حنف» به كسى گفته مى شود كه پاى او كج باشد روى هم رفته از كتب مختلف لغت چنين به دست مى آيد «حنيف» اصل به معين انحراف و كجى بوده منتهى در قرآن و اخبار اسلامى به معنى انحراف از شرك به سوى توحيد و هدايت به كار رفته است پس «حنيف» به معنى تمايل يافتن از گمراهى به سوى راه مستقيم است و به معنى حق گراه آمده است (٤٨٢)
در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در فضيلت تلاوت اين سوره چنين نقل شده : اگر مردم مى دانستند چه بركاتى اين سوره دارد خانواده و اموال را رها كرده به فرا گرفتن آن مى پرداختند! مردى از قبيله «خزاعه» عرض كرد: اى رسول خدا! تلاوت آن چه اجر و پاداشى دارد؟ فرمود: هيچ منافقى آن را قرائت نمى كند، و نه كسانى كه شك و ترديد در دلشان است ، به خدا سوگند فرشتگان مقرب از آن روز كه آسمانها و زمين آفريده شده است آن را مى خوانند ، و لحظه اى در تلاوت آن سستى نمى كنند، هر كس آن را در شب بخواند خداوند فرشتگانى را ماءمور مى كند كه دين و دنياى او را حفظ كنند، و آمرزش و رحمت براى او بطلبد، و اگر در روز بخواند به اندازه آنچه روز آن را روشن مى كند و شب آن را تاريك مى سازد ثواب به او مى دهد. (٤٨٤)
در اين باره باز امام صادق عليه السلام فرمود: خداى شما بسيار بخشنده است و پاداش عمل را هر چند كم باشد عطا مى فرمايد: بنده اش دو ركعت نماز با اخلاص مى خواند و خداوند براى همان دو ركعت نماز خالص ، او را به بهشت مى برد. (٤٨٦)
سيد مرتضى (ره) در وصيت خويش اظهار داشت : تمام نمازهاى مرا كه در طول عمرم خوانده امن به نيابت از من دوباره بخوانيد نزديكان و اطرافيان او با شگفتى پرسيدند: چرا؟ شما كه عاشق نماز بوده ايد و قبل از فرا رسيدن وقت نماز وضو گرفته و روى سجاده مى نشيند تا وقت نماز فرار رسد حال چگونه چنين وصيتى مى كنيد؟ سيد مرتضى در پاسخ فرمود: آرى من عاشق نماز بودم و از راز و نياز لذت فراوان مى بردم دليل وصيتم اين است كه تصور مى كنم ، شايد نمازهاى من صد در صد خالص براى خدا انجام نگرفته ، بلكه لذت روحى و معنوى خودم در آنها تاءثير داشته است پس نمازهايم را به نيابت از من قضا كنيد چون اگر يك درصد از نماز هم براى غير خدا انجام گرفته باشد، شايسته درگاه الهى نيست . (٤٨٨)
ترجمه : واى بر چنان نمازگزاران
تفسير آيه
منظور آيه كه مى فرمايد واى بر چنان نمازگزاران ، همان نمازگزارانى كه نماز خود را به دست فراموشى مى سپرند اما كسى كه پيوسته نماز را فراموش مى كند و آن را به دست فراموشى مى سپارد ، پيداست كه براى آن اهميتى قائل نيستند و يا اصلا به آن ايمان ندارد، اگر گهگاه نماز مى خواند از ترس زبان مردم ، و مانند آن است .
جمع بندى بحثهاى سوره ماعون
در اين سوره مباركه مجموعه اى از صفات رذيله كه در هر كس باشد نشانه بى ايمانى و پستى و حقارت او است آمده ، و قابل توجه اينكه همه آنها را فرع تكذيب دين ، يعنى جزا يا روز جزا قرار داده است ، تحقير يتيمان ، ترك اطعام گرسنگان ، غفلت از نماز ، ريا كارى ، و عدم همكارى با مردم حتى در دادن وسائل كوچك زندگى اين مجموعه در تشكيل مى دهد، و بدين ترتيب در اين سوره افراد بخيل و خود خواه ، و متظاهرى را منعكس مى كند كه نه پيوندى با «خلق» دارند و نه رابطه اى با «خالق» ، افرادى كه نور ايمان و احساس مسؤ ليت در وجودشان نيست نه به پاداش الهى مى انديشد و نه از عذاب او بيمناكند. (٤٩٠)
فضيلت تلاوت
در حديثى از امام باقر عليه السلام آمده است «من قراء راءيت الذى يكذب بالدين فى فرائضه و نوافله قبل الله صلاته و صيامه ، و لم يحسابه بما كان منه فى الحياة الدنيا» هر كس اين سوره را در نمازهاى فريضه و نافله اش بخواند خداوند نماز و روزه او را قبول مى كند، و او را در برابر كارهائى كه در زندگى دنيا از او سر زده است مورد محاسبه قرار نمى دهد. (٤٩٢)
آيه ٨٣ : غافلان نماز
الذين هم عن صلاتهم ساهون . (٤٩٤)
داستان آيه ٨٣
غفلت معاويه در نماز و ابليس
معاويه در كاخ خود خوابيده بود. ناگهان مردى او را بيدار كرد. وقتى كه معاويه را ديد، به پشت كاخ رفت و در آنجا پنهان شد. معاويه فرياد زد: تو كيستى كه اين گونه گستاخى كرده و بى اجازه من وارد كاخ شده اى ؟ او گفت : من ابليس هستم ! معاويه گفت : چرا مرا بيدار كردى ؟ شيطان گفت : هنگام نماز است تو را بيدار كردم كه سر وقت به مسجد براى نماز بروى .
معاويه گفت : تو شيطان هستى ، و شيطان خير بندگان را نمى خواهد. آيا ادعاى دزد بر اين كه براى پاسبانى خانه آمده ام درست است ؟! پاسخ داد: تو را از خواب بيدار كردم كه مبادا بخوابى و نمازت قضا شود و با دل شكسته ، آه سوزان بكشى ، كه نمازم قضا شد و به مسجد نرفتم . ارزش اين آه از، از صدها نماز معمولى كه عادت انسان شده ، بالاتر است . خواستم چنين آه و ناله نصيب تو نشود كه مشمول رحمت حق تعالى گردى ! (٤٩٦)
ترجمه : پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن .
تفسير آيه
آرى بخشنده نعمت او است ، بنابراين نماز و عبادت و قربانى كه آن هم نوعى عبادت است براى غير او معنى ندارد، مخصوصا با توجه به مفهوم «رب» كه حكايت است از تداوم نعمتها و تدبير و ربوبيت پروردگار مى كند.
اما بايد در يك سخن كوتاه بگوئيم «عبادت» خواه به صورت نماز باشد يا قربانى كردن مخصوص «رب» و ولى نعمت است ، و او منحصرا ذات پاك خداست اين نعمتهاى خود از خدا مى دانستند و به هر حال تعبير «لربك» دليل روشنى است بر مساله لزوم قصد و قربت در عبادات .
بسيار از مفسران معتقدند كه منظور روز عيد قربان ، و قربانى كردن در همان روز است ، ولى ظاهرا مفهوم آيه عام و گسترده اى است هر چندت نماز و قربانى روز عيد يكى از مصداقهاى روشن آن است .
اما تعبير كلمه «وانحر» در آيه از ماده «نحر» كه مخصوص كشتن شتر است ، شايد به خاطر اين است كه در ميان قربانيها شتر از اهميت بيشترى برخوردار بود، و هر مسلمانان نخستين علاقه بسيار به آن داشتند، و قربانى كردن شتر بدون ايثار و گذشت ممكن نبود. (٤٩٨)
و در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه در تفسير اين آيه با دست مباركش اشاره كرده و فرمود:منظور اين است كه دستها را اينگونه در آغاز بلند كنى به طور كه كف آنها رو به قبله باشد. (٥٠٠)
توضيح مطلب
پيغمبر اكرم صل الله عليه و آله دو فرزند پسر از حضرت خديجه داشت يكى «قاسم » و ديگرى «طاهر» كه او را نيز «عبدالله مى ناميدند ، و هر دو در مكه از دنيا رفتند و پيامبر اكرم صل الله عليه و آله فاقد فرزند پسر شد، اين موضوع زبان بد خواهان قريش را گشود و كلمه ، «ابتر» را براى حضرت انتخاب كردند (٥٠٢)
داستان آيه ٨٤
خداوند كوثر عطا مى كند.
خداوند متعال ؛ اين سوره كوثر خطاب به نبى اكرم (ص) فرمود: «انا اعطيناك الكوثر» «اى رسول حق ما به تو كوثر عطا كرديم . (٥٠٤) براى شكر اين نعمتها نماز بخوان و قربانى كن (٥٠٦)
نماز راز دوست
1- سوره حج آيه 41.
2- كنزل العمال ج 7 حديث 185.
3- بقره آيه 3
4- بقره آيه 3
5- تفسير نمونه ج 1 ص 70
6- تفسير نمونه چ 1 ص 73
7- تفسير نور الثقلين ج 1 ص 31
8- تفاسير مجمع البيان و نور الثقلين ،ذيل آيه موردبحث
9- كتاب ثواب الاعمال ، طبق نورالثقلين ج 1 ص 26
10- تفسير نمونه ج 3 ص 213
11- طه آيه 1و2
12- ميزان الحكمه ج 5 ص 368
13- المراجعات ص 76،251،ش 3
14- انوار نعمانيه ص 342
15- منتهى الامال ج 1 باب دوم ،فصل دوم ص 98
16- جلاء العيون ج 2 ص 188
17- اصول كافى ج 2 ص 602
18- نقل از، حجة الاسلام و المسلين سيد احمد خمينى (ره) كتاب امام در سنگر نماز دفتر 7 ص 71
19- سوره بقره آيه 43
20- سوره بقره آيه 43
21- آدرس همان
22- رساله حضرت امام خمينى (ره) مساءله 1400
23- لثانى الاخبار ج 2 ص 204
24- تاريخ طبرى ج 2 ص 56
25- مناهج الشارعين
26- تهذيب الاحكام ط جديد ج 2 ص 266 لثانى الاخبار ج 4 ص 205
27- كشكول ممتاز ص 281 - 280
28- بقره آيه 45
29- مجمع البيان - ذيل آيه مورد بحث
30- آدرس همان
31- تفسير الدار المنثور ج 1 ص 67
32- تفسير الدار المنثور ج 1 ص 67
33- تفسير الدار المنثور ج 1 ص 67
34- تفسير الدار المنثور ج 1 ص 67
35- سوره بقره آيه 83
36- تفسير نمونه ج 1 ص 328
37- «قريظه» و «نفضير»همانند «اوس»و «خزرج» دو برادرند كه از هر كدام طايفه اى بوجود آمد
38- تفسير مجمع البيان و تفسير المنار ظلال - ذيل آيات مورد
39- مناهج الشارعين
40- بقره آيه 110
41- تفسير نمونه ج 1 ص 400
42- ثواب الاعمال ج 2 ص 506 حديث امام صادق (ع)
43- سوره مدتر آيه 42
44- گفتار معنوى ص 96 - 95
45- سوره بقره آيه 125
46- محل بازگشت و توجه
47- تفسير نمونه ج 1 ص 247
48- درباره امنيت سرزمين مكه در جلد دهم تفسير نمونه ص 366 ذيل آيه 35 سوره ابراهيم هم نيز بيان شده است
49- تفسير نمونه ج 1 ص 450
50- ترجمه تفسير طبرى ج 7 ص 1957
51- بقره آيه 153
52- سوره زمر آيه 10
53- سوره لقمان آيه 17
54- كتاب كافى طبق نقل الميزان ج 1 ص 154.
55- نماز نشانه حكومت صالحان ص 39 - 37
56- نماز در اسارت ص 23
57- بقره آيه 177
58- تفسير نمونه ج 1 ص 600.
59- اصول كافى ج 2 باب البر بالوادين ص 129 حديث 15
60- نقل از خاطرات دكتر غلامعلى افروز
61- بقره آيه 238
62- تفسير نمونه ج 2 ص 147
63- تفسير الميزان ج 26
64- بقره آيه 277
65- تفسير نمونه ج 2 276
66- بحار الانوار ج 83 ص 20
67- آل عمران آيه 39
68- آل عمران آيه 38
69- تفسير نمونه ج 2 ص 402
70- تفسير نمونه ج 2 ص 403
71- تفسير نمونه ج 2 ص 404
72- عيون اخبار الرضا ج 2 ص 28 - 27
73- دائرة المعارف بزرگ اسلام ج 4 - 2
74- نساء آيه 43
75- تفسير نور الثقلين ج 1 ص 483 و تفسير قرطبى ج 3 ص 177
76- تفسير نور الثقلين ج 1 ص 483 شبيه به اين مضمون در صحيح بخارى نيز آمده است .
77- اسرار الصلوة ص 31
78- كتاب الثالى
79- داستان هاى صاحبدلان ،ج 2،ص 220،حديث از پيامبر صلى الله عليه و آله
80- نساء آيه 77
81- از بعضى از احاديث استفاده مى شود كه آنها سخنانى درباره قيام مهدى شنيده بودند بعضى از آنها انتظار داشتند كه مسئله جهاد به زمان قيام مهدى عليه السلام موكول شود!تفسير نور الثقلين ج 1،ص 518
82- تفسير نمونه ج 4،ص 15
83- تفسير تبيان - قرطبى - المنار - در ذيل آيه مورد بحث
84- حديقه الشيعه ، ص 186
85- مقتل الحسين مقرم ص 256
86- نساء آيه 101.
87- مفردات راغب ماده «ضرب»
88- براى اطلاع بيشتر به ج 5،كتاب وسائل الشيعه و كتاب سنن بيهقى ج 3 ص 134 و غير آن مراجعه شود
89- نساء آيه 23
90- تفسير نمونه ج 4،ص 95
91- آين حديث در سنن بيهقى ج 3 ص 134 از صحيح مسلم نقل شده است و در تفاسير و كتب فقهى نيز آمده است .
92- وسائل الشيعه ج 5 ص 540
93- تفسير نمونه ج 4 ص 97
94- نقل از حجه الاسلام و المسلمين سيد احمد خمينى در كتاب امام در سنگر نماز دفتر 7 ص 82
95- نساء آيه 102
96- تفسير نمونه ج 4 ص 100
97- كنز العرفان ج 1 ص 191
98- تفسير نمونه ج 4 ص 104
99- تفسير نمونه ج 4 ص 104
100- تفسير تبيان ج 3 ص 311 و تفاسير ديگر
101- كتاب ادوار فقه استاد شهابى ج 1 ص 261
102- نساء آيه 103
103- «قياما» هم معنى مصدرى (ايستادن) و هم جمع قائم است (ايستادگان»و «قعود» نيز چنين است يعنى هم به معنى (نشستن) و هم به معنى (نشستگان) آمده است و در آيه فوق هر دو معنى احتمال دارد.
104- تفسير نمونه ج 4 ص 104
105- براى اطلاع از احاديث فوق به تفسير نور الثقلين ج 1 ص 545 مراجعه كنيد
106- در كنز العرفان ج 1 ص 59 اين معنى را تاييد كرده و در تفسير تيبان و مجمع البيان به عنوان يك قول ذكر شده است
107- تفسير نمونه ج 1 ص 105
108- نهج البلاغه صبحى صالح عهد 27 ص 385 - 384
109- مستدرك الوسائل ج 1 ص 170
110- مكارم الاخلاق ج 2 ص 542 - امالى شيخ طوسى چاپ سنگى جزء 18 ص 336
111- امالى شيخ طوسى چاپ سنگى جزء 18 ص 336
112- نساء آيه 142
113- تفسير نمونه ج 4 ص 177
114- وسائل ج 3 ص 24
115- لثالى الاخبار 330
116- نساء آيه 162
117- تفسير نمونه ج 4 ص 210
118- ياد نامه علامه ص 131
119- گلهاى باغ خاطره ص 139
120- مائده آيه 6
121- سيبويه كه از ادباى مشهور لغت عرب است مى گويد :«الى» و ما قبل آن از يك جنس باشند، ما بعد داخل در حكم است و اگر از دو جنس باشند خارج است (مثلا اگر گفته شود تا آخرين ساعت روز امساك كن مفهومش اين است كه آخرين ساعت را نيز امساك كن و اگر گفته شود تا اول شب امساك كن مفهومش اين است كه اول شب داخل در حكم نيست - تفسير المنار ج 6 ص 223
122- شك نيست كه در ميان «وجوهكم» و «ارجلكم» فاصله نسبتا بسيار است و لذا عطف بر آن بعيد به نطر مى رسد به علاوه جمع كثيرى از قراء نيز «ارجلكم»را با كسره خوانده ا ند - تفسير نمونه ج 4 ص 287
123- در قاموس «كعب» به سه معنى ذكر شده «برآمدگى پشت پا»، «مفصل»و «قوزكها» كه در دو طرف پا قرار دارند،اما با توضيحى كه در سنت وارد شده مسلم است كه منظور قوزكها نيستند ،ولى در اينكه آيا منظور استخوان بر آمده پشت پا با مفصل است در ميان فقها اتفاق نظر نيست و در هر حال احتياط آنست تا مفصل مسح شود - تفسير نمونه جلد 4 ص 287
124- وسائل الشيعه 1 ص 257
125- بحار الانوار ج 10 ص 89 - داستان راستان ،داستان 103
126- مرگى در نور ص 86
127- مائده آيه 12
128- تفسير نمونه ج 4 ص 310
129- تفسير نمونه ج 4 ص 310
130- بحار الانوار ج 82 ص 204
131- مائده آيه 55
132- به كتاب احقاق الحق ج 2 ص 399 الى مراجعه مى شود
133- به كتاب المراجعات ص 155 مراجعه شود
134- كتاب منهاج البرااعه ج 2 ص 350 مراجعه شود
135- براى اطلاع بيشتر به كتاب احقاق الحق ج 2 و به كتاب الغدير ج 2 و به كتاب المراجعات مراجعه شود
136- نقل از كتاى تحف العقول
137- امامت و رهبرى استاد شهيد مطهرى ص 180 طهارت روح استاد شهيد مطهرى ص 208
138- مائده آيه 58
139- در اينكه ضمير اتخذوا به (نماز) بر مى گردد يا به (مناداة «اذان») ميان مفسران گفتگو است و از شان نزول آيه استفاده مى شود كه ضمير به هر دو احتمال است كه برگردد زيرا منافقان و كفار هم نداى روح پرور اذان را استهزاء مى كردند و هم نماز را،ولى ظاهر آيه بيشتر اين احتمال را تاييد مى كند كه ضمير به صلوة برگردد
140- تفسير نمونه ج 4 ص 436
141- گوينده اين سخن گلادستون از سياستمدران طرز اول انگليس در عصر خودش بود
142- وسائل ج 4 ص 612
143- تفسير مجمع البيان - ابو الفتوح رازى - ذيل اين آيه بيان شده است .
144- نقل از كتاب طهارت روح - استاد شهيد مطهرى ص 270
145- حماسه حسينى - استاد شهيد مطهرى ج 1 ص 221
146- حكايتها و هدايتها ص 178
147- كتاب همراه با نماز حجه السلام قرائتى ص 278
148- مائده آيه 91
149- تفسير نمونه ج 7 ص 51
150- تفسير نمونه ج 5 ص 73 و 70
151- بقره - 219
152- نساء سوره 43
153- تفيسر فى ظلال ج 3 ص 33
154- وسائل الشيعه ج 3 ص 18
155- بحار الا نوار ج 82 ص 202 به نقل جامع الاخبار ص 87
156- بحار الانوار ج 84 ص 259
157- مائده آيه 106
158- عنكبوت آيه 45
159- تفسير نمونه ج 5 ص 116- 114
160- وسائل الشيعه ج 3
161- انعام آيه 72
162- تفسير نمونه ج 5 ص 298
163- مومنون آيه 101
164- انبياء آيه 28
165- اعراف آيه 56
166- محجة البيضاءج 4 ص 231
167- انعام آيه 93
168- تفسير المنار ج 7 ص 623
169- استعاذه ص 143
170- انعام آيه 162
171- تفسير نمونه ج 6 ص 61
172- منتخب قواميس الدار ص 144
173- سفينه البحار ماده خلص
174- انعام آيه 162
175- انسان كامل ص 178
176- اعراف آيه 170
177- تفسير نمونه ج 6 ص 435
178- داستانهاى مثنوى ج 2 ص 17- 16
179- انفال آيه 3
180- تفسير نمونه ج 7 ص 88
181- سفينة البحار ج 1 ص 162 - 161
182- انفال آيه 35
183- تفسيرنمونه ج 7 ص 157
184- جن آيه 18
185- واعظ خانواده ص 52 به نقل از كافى ،كتاب الصلوة
186- توبه آيه 5
187- تفسيرنمونه ج 7 ص 292
188- تفسير نمونه ج 7 ص 249
189- كتاب پاداشها و كيفرها
190- توبه آيه 11
191- تفسير نمونه ج 7 ص 309 - 303
192- كتاب راه تكامل استاد امين ج 7 ص 210
193- توبه آيه 18
194- تفسير نمونه ج 7 ص 315
195- اين حديث در كتاب وسايل باب 8 از ابواب احكام مساجد و هم چنين در تفسير المنار ج 10ص 213 از ابن عباس نقل شده است .
196- كتاب محاسن ص 57 بنا به نقل كتاب كنزالعرفان ج 1 ص 108
197- تفسير نمونه ج 7 ص 316
198- وسائل ج 3 ص 507
199- مجمع البيان ج 1 ص 477
200- توبه آيه 108
201- توبه آيه 54
202- تفسير نمونه ج 7 ص 448
203- تفسير نمونه ج 7 ص 451
204- شهيد مدنى جلوه اخلاص ،ص 113 - 112
205- مستدرك الوسائل ج 1 ص 183
206- مصباح الفلاح ص 173
207- توبه آيه 71
208- تفسير نمونه ج 8 ص 37 - 36
209- عرفان اسلامى ج 11 ص 54
210- رموز نماز يا اسرار الصلوة ص 93
211- توبه آيه 84
212- تفسير نمونه ج 8 ص 68
213- تفسير الميزان ج 9ص 385
214- از پاره اى از روايات استفاده مى شود كه بعد از نزول اين آيه نيز پيامبر صلى الله عليه و آله بر منافقان نماز مى گذارد ولى چهار تكبير بيشتر نمى گفت : يعنى از تكبير آخر كه مربوط به دعا بر ميت است صرف نظر مى فرمود،اين روايت در صورتى قابل قبول است كه جمله «لا نصل» در آيه مورد بحث به معنى «دعا كن» بوده باشد ولى اگر به معنى نماز بخوان بوده باشد اين روايت مخالف قرآن است و قابل قبول نيست ،و نمى توان انكار كرد كه جمله «لا نصل» ظاهر در معنى دوم است لذا ما نمى توانيم از نظر حكم اسلامى بر چنين افرادى كه نفاقشان بر ملا شده ، نماز بخوانيم ،و به خاطر روايت مبهمى دست از ظهور آيه فوق برداريم .
215- تفسيرنمونه ج 8 ص 70
216- داستان و دوستان ،ج 1 ص 270
217- يونس آيه 87
218- البته بعضى از مفسران قبله را در آيه فوق به معنى مقابل نگرفته اند،بلكه به همان معنى قبله نماز گرفته اند ،جمله واقبموا الصلوة را گواه بر آن مى دانند ولى اول با مفهوم اصلى لغوى كلمه سازگارتر مى باشد به علاوه اراده هر دو معنى از اين كلمه نيز اشكالى ندارد چنانچه بارها نظيرش را داشته ايم .
219- تفسير نمونه ج 8 ص 370
220- اصول كافى ج 2 ص 123باب التواضع
221- هود آيه 87
222- تفسير نمونه ج 9 ص 206
223- كتاب يكصد و چهارده نكته درباره نماز - محسن قرآئتى -ص 63
224- هود آيه 114
225- سوره اسرار آيه 78
226- سوره بقره آيه 238
227- تفسير، نمونه ج 9ص 265
228- مجمع البيان ذيل همين آيه
229- مجمع البيان ذيل همين آيه
230- مجمع البيان ذيل همين آيه
231- مجمع البيان ذيل همين آيه
مجمع البيان ذيل همين آيه
232- هود آيه 114
233- بحار الانوار ج 82 ص 220
234- تفسير منهاج الصادقين ج 4 ص 462
235- بحار الانوار ج 82 ص 204
236- رعد آيه 22
237- صبر نه تنها در برابر «اطاعت» و «معصيت» لازم است بلكه در برابر نعمت هم نيز بايد صبر كرد،يعنى آنچنان انسان را به غرور و مستى و بى بند بارى نكشد.
238- مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث
239- كلمات قصار نهج البلاغه جلمه 158
240- تفسير نمونه ج 10 ص 192 - 188
241- كتاب زندگى و شخصيت شيخ صفحه 82»
242- ابراهيم آيه 31
243- تفسير نمونه ج 10 ص 354 - 351
244- الكلام يجر الكلام ج 2 ص 36 - 35
245- ابراهيم آيه 37
246- تفسيرنمونه ج 10 ص 263
247- تفسيرنمونه ج 10ص 366
248- تفسير نور الثلقلين ج 2 ص 574
249- نهج البلاغه خطبه 192 (قاصعه)
250- سوره ابراهيم آيه 37
251- جلوه هاى نماز در قرآن و حديث ص 228
252- جلوه هاى نماز در قرآن وحديث ص 228
253- ابراهيم آيه 40
254- تفسير نمونه ج 10ص 371 - 365
255- كشف الاسرار ج 1 ص 654
256- درختى است كه در آسمان هفتم كه در سوره النجم آيه 14 ياد شده (فرهنگ معين) و نيز در (قاموس قرآن) آمده است از روايات استفاده مى شود كه سدرة المنتهى در آسمانهاست (قاموس قرآن ج 3 ص 248
257- معراج نامه ابو على سينا ص 112 - 111
258- اسراء آيه 78
259- وسائل جلد 3 ص 115
260- بقره آيه 238
261- بقره آيه 238
262- هود آيه 238
263- تفسير نمونه روح المعانى ج 15 ص 126
264- تفسير روح المعانى ج 12 ص 126
265- تفسير نمونه ج 12 ص 221 تا 224
266- بحار الانوار ج 87 ص 142 تا 148
267- بحار الانوار ج 87 ص 142 تا 148
268- بحار الانوار ج 87 ص 142 تا 148
269- بحار الانوار ج 87 ص 142 تا 148
270- بحار الانوار ج 87 ص 138 تا 142
271- همان مدرك
272- وسائل الشيعه ج 5 ص 268
273- وسائل الشيعه ج 5 ص 269
274- بحار الانوار ج 87 ص 140
275- جمعى از فقهاء احتياط كرده اند كه در نماز شفع قنوت نخوانند و يا به قصد رجاء بخوانند.
276- داستانهاى صاحبدلان ج 1 ص 131
277- اسراء آيه 110
278- تفسير نور الثقلين ج 3 ص 233 به بعد
279- تفسير نور الثقلين ج 3 ص 234
280- تفسير نمونه ج 12 ص 329
281- مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث .
282- اسداالغابة ج 5 ص 66
283- مريم آيه 31
284- تفسير نمونه ج 13 ص 54 - 53
285- مريم آيات 29،30،31
286- سفينة البحار ج 2 ص 42
287- كتاب امام مهدى عليه السلام ص 38
288- درختى است در آسمان هفتم كه در سوره نجم آيه 14 ياد شده (فرهنگ معين) و نيز (در قاموس قرآن) آمده است ،از روايات استفاده مى شود كه سدرة المنتهى در آ سمانهاست ( قاموس قرآن ج 3 ص 248
289- معراج نامه ابو على سينا ص 112 - 111
290- مريم آيه 55
291- شعراء آيه 214
292- تفسير نمونه ج 13 ص 96
293- ر. ك منتهى الامال ج 2 ص 378 چاپ هجرت
294- تفسير نمونه ج 13 ص 101
295- تفسير اليمزان ج 14 ص 84
296- تفسير الميزان ج 14 ص 84
297- عنايات حضرت مهدى موعود(عج»به علماء و مراجع تقليد ص 114
298- طه آيه 14
299- تفسيرنمونه ج 13 ص 174
300- بحار الانوار ج 13 ص 8
301- انعام آيه 160
302- اسرار الصلوة و مهماتها،ص 109
303- اسرارالصلوة و مهماتها ،ص 109
304- طه آيه 132
305- تفسير نمونه ج 13 ص 343 - 342
306- نماز پيوند خلق و خالق ص 30 و 31
307- نهج البلاغه خطبه 199 ص 235
308- وسائل شيعه ج 3 ص 12
309- شب مردان خدا،ص 17 - 16
310- طهارت روح ، 384 - 386
311- سيماى فرزانگان ،ج 3 ص 169
312- كنز العمال ج 7 ص 785،ش 21403
313- انبياء آيه 73
314- مقدم داشتن كلمه (لنا) بر (عابدين) دليل بر حصر و اشاره به مقام توحيد خالص اين پيشوايان بزرگ است يعنى آنها فقط خدا را عبادت مى كردند.
315- سوره قصص آيه 41 كه به فرعون و لشكر او اشاره مى كند اين حديث در تفسير صافى از كتاب كافى نقل شده است .
316- تفسير نمونه ج 13 ص 456 - 455
317- حج آيه 35
318- تفسير نمونه ج 14 ص 104 - 103
319- بحار الانوار ج 84ص 247
320- روزنامه جمهورى اسلامى به نقل از «آيت الله بنى فضل از اساتيد حوزه علميه قم
321- حج آيه 41
322- تفسير نمونه ج 14 ص 121 - 118 - 117
323- تفسير على بن ابراهيم ( مطابق بانقل نور الثقلين ج 3 ص 506
324- داستان نماز عارفان ص 20
325- وسائل الشيعه ج 3 ص 474 چاپ 20 جلدى - بحار الانوار ج 82 ص 310 - 309
326- ر.نهج البلاغه خطبه 182 ص 189
327- كشف اليقين - علامه حلى ص 118
328- حج آيه 78
329- تفسير نمونه ج 14 ص 185
330- تفسير نمونه قرطبى و تفسير الوالفتح رازى و تفسير فخر رازى و تفسير ورح المعانى در ذيل آيه مورد بحث
331- سيماى فرزانگان ص 170
332- مومنون آيه 2
333- تفسير نمونه ج 14 ص 194
334- تفسير صافى و تفسيرمجمع البيان ذيل آيه مورد بحث
335- تفسير مجمع البيان و تفسير فخر ارزى در ذيل آيه مورد بحث
336- تفسير نمونه ج 14 ص 204
337- ققص العلماء ص 1
338- از سخنان مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى - از كتاب ژزفاى نماز ص 16 - 15
339- مومنون آيه 9
340- تفسير نمونه ج 14 ص 201
341- منتهى الامال ج 2 ص 529، يكصد و چهارده نكته درباره نماز ص 21
342- نور آيه 37
343- تفسير نمونه ج 14 ص 482 و 483
344- تفيسر نور الثقلين ذيل آيه مورد بحث ج 3 ص 609
345- حيوة القلوب ج 1 ص 578
346- نور آيه 41
347- تفسير نمونه ج 14 ص 295
348- تفسير صافى ذيل آيه مورد بحث
349- تفسير نمونه ج 14 ص 500 - 496
350- بحار الانوار ج 81 ص 233 - 231،تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام ص 35 - 34
351- نور آيه 56
352- آداب الصلوة ص 178
353- الميزان ج 11 ص 67
354- نور آيه 58
355- تفسير نمونه ج 14 ص 540 - 538
356- كنز العرفان ج 2 ص 225
357- بحار الانوار ج 10 ص 83
358- كتاب در سايه آفتاب ص 246
359- نمل آيه 3
360- تفسير نمونه ج 15 ص 369
361- كتاب رجال نجاشى ص 197 با تحقيق آيت لله زنجانى
362- عنكبوت آيه 45
363- فرق بين «فحشاء»و «منكر»در يك عبارت كوتاه مى توان گفت فحشاء اشاره به گناهان بزرگ پنهانى و منكر گناهان بزرگ آشكار است ،و با فحشاء گناهانى است كه بر اثر غلبه قواى شهويه ،و منكر بر اثر غلبه قوه غضيه صورت مى گيرد.
364- تفسير نمونه ج 16ص 286
365- مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث
366- مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث
367- مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث
368- تفسير نمونه ج 16 ص 289 - 287
369- بحار الانوار ج 82 ص 200
370- وسائل الشيعه ج 3 ص 7 باب 2 ابواب اعداد الفرائض ، حديث 3
371- نهج البلاغه كلمات قصار 252
372- نهج البلاغه كلمات قصار جمله 136
373- نهج البلاغه نامه ها (وصيت) 47
374- بحار الانوار ج 84 ص 320 - 317
375- بحار الانوار ج 84 ص 318
376- وسائل الشيعه ج 3 ص 4
377- تفسيرابو الفتوح رازى ج 1 ص 163
378- بحار الانوار ج 82
379- داستانهاى و حكايتهاى نماز،ج 1 ص 96
380- روم آيه 3
381- تفسير نمونه ج 16 ص 420
382- عيون اخبار الرضا عليه السلام ج 2 ص 282
383- لقمان آيه 4
384- تفسير نمونه ج 17 ص 11
385- خصال شيخ صدوق ج 1 ص 229
386- لقمان آيه 17
387- تفسير نمونه ج 17 ص 53
388- يكصد و چهارده نكته درباره نماز ص 16 - محسن قرائتى
389- رموز نماز يا اسرار الصلوة ص 3»
390- احزاب آيه 33
391- تفسير نمونه ج 17 ص 249 - 291
392- تفسير نمونه سيوطى ج 5 ص 199 - 198 ،صحيح ترمذى ج 13 ص 247،مسند احمدج 2 ص 292، ج 6
393- ص 306 اسد الغايه ج 4 ص 29 و ج 2 ص 330، تهذيب التهذيب ج 3 ص 289
394- كتاب همراه با نماز محسن قرآئتى ص 207
395- «د رالمنثور د رتفسير آيه و امراهلك بالصلوة و مجمع الزوائد ج 9 ص 168
396- «استعباب ج 2 ص 598 اسد الغابه ج 5 ص 174 و مجمع الزوائد»
397- مجمع الزوائد ج 9ص 169
398- كنز العرفان فى فقه القران ج 1 ص 141
399- اسرار عبادت ص 261
400- بحار الانوار ج 84 ص 245
401- فاطر آيه 18
402- الدين فى القصص ج 1 ص 23 - 20
403- فاطر آيه 29
404- مجمع البيان ج 8 ص 407 ذيل آيه مورد بحث
405- تفسير نمونه ج 18 ص 252 - 251
406- نور ملكوت قرآن (انوار الملكوت) ج 1 ص 216- 212
407- جلوه هاى نماز در قرآن و حديث ص 248
408- منهج الصادقى ج 9ص 36
409- بحار الانوار ج 85 ص 41
410- شورى آيه 38
411- تفسير نمونه ج 20 ص 462 - 461
412- مناظره در رابطه با مسائل ايدولوژى ،ص 85 - 84
413- پرتوى از اسرار نماز ص 109
414- ر.ك گفتارهاى معنوى ص 95- 94
415- سوره شورى آيه 38
416- مجادله آيه 13
417- تفسير نمونه ج 23 ص 449
418- مجمع البيان ج 9ص 252 و بسيارى از تفاسير ديگر ذيل آيات مورد بحث
419- روح المعانى ج 28 ص 27
420- ترجمه انوارالبهه ص 298 - 297
421- جمعه آيه 9
422- روح المعانى ج 28 ص 90
423- تفسير نمونه ج 44 ص 127 - 126
424- مجمع البيان ج 9ص 287 و غالب تفاسير ديگر
425- چهارده معصوم عليه السلام ترجمه انوار البهيه ص 592
426- .وسائل الشيعه ج 5 ص 47
427- وسائل الشيعه ج 5 ص 46
428- جمعخ آيه 10
429- مجمع البيان ج 10 ص 289
430- تفسير نمونه ج 24 ص 128 - 127
431- بهترين پناهگاه ص 90(به نقل از: جامع احاديث الشيعه ج 6 ص 45
432- جامع احاديث الشيعه ج 6 ص 47
433- روزنامه كيهان 17 / 9 / 73
434- نماز جمعه و اهميت آن در روايات ص 14
435- معارج آيه 22
436- تفسير نمونه ج 25 ص 27 و 30
437- بر ستيغ نور ص 71
438- ر. ك : فراهايى از وصيت نامه الهى اخلاقى آيت الله العظمى مرعشى نجفى (ره ) ص 19
439- طهارت روح ص 378
440- معارج آيه 23
441- المعجم المفهرس الالفاظ الحديث ج 2 ص 160 ،ماده دوام
442- نورالثقلين ج ص 415
443- نور الثقلين ج 5 ص 416
444- تفسير نمونه ج 25 ص 30
445- حبيب و محبوب ،ص 48
446- شيخ آقا بزرگ ،ص 7
447- معارج آيه 34
448- تفسير نمونه ج 25 ص 39
449- روزنامه كيهان ، 17/9/73
450- روزنامه كيهان 17/9/73
451- مزمل آيه 20
452- تفيسر الميزان ج 2 ص 156
453- تفسير الميزان نمونه ج 25 ص 198 - 197
454- مكيال المكارم ج 2 ص 373
455- ارشاد القلوب ج 2 ص 18 باب 22
456- داستانهاى نماز (عطابى) ص 78
457- دين ما علماى ما، ص 88 - 87
458- مدثر آيه 43
459- تفسير نمونه ج 25 ص 253
460- ر.ك سوره نساء آيه 103
461- سوره مدثر آيه 43 - 42
462- نهج البلاغه ، خطبه 199، ص 235
463- اسرار الصلوة ص 34 (عبد الحسين تهرانى)
464- مصباح الفلاح ص 174
465- ر.ك سوره مريم آيه 59 - 58
466- منهج الصادقين ج 5 ص 438 - 437
467- قيامة آيه 31
468- تفسير نمونه ج 25 ص 315
469- گناهان كبيره (شهيد آيت الله دستغيب (ره) ج 2 ص 6 - 5
470- وسائل الشيعه ج 11 ص 254
471- اعلى ، آيه 15
472- تفسير نمونه ج 26 ص 403 -402
473- محجة البيضاء ج 4 ص 346
474- علق آيه 10
475- تفسير مجمع البيان ج 10 ص 515
476- ابوالفتوح رازى ج 12 ص 96با كمى تلخيص ، همين معنى را بسيارى از مفسران عامه خاصه با شاخ و برگهاى بيشترى كه بعضى قابل قبول نيست نقل كرده اند.
477- تفسير مجمع البيان ج 10 ص 514
478- تفسير نمونه برهان ج 4 ص 478
479- آداب الحرب و الشجاعه ، ص 27 - 26
480- بينه آيه 5
481- تفسير نمونه ج 27 ص 203
482- تفسير نمونه ج 27 ص 196
483- مجمع البيان ج 10 ص 521
484- نور الثقلين ج 1 ص 566
485- سفينة البحار ج 1 ص 408
486- بهترين پناهگاه ص 17
487- سيد مرتضى ، پرچمدار علم و سياست ص 45 - 44
488- ماعون آيه 4
489- تفسير نمونه ج 27 ص 363 - 360
490- تفسير نمونه ج 27 ص 356
491- مجمع البيان ج 10 ص 546
492- داستان و راستان ، شهيد مطهرى ، داستان 58
493- ماعون آيه 5
494- تفسير نمونه ج 27 ص 360
495- داستانهاى مثنوى ج 2 ص 16-15
496- كوثر آيه 2
497- تفسير نمونه ج 27 ص 372
498- مجمع البيان ج 10 ص 550
499- مجمع البيان ج 10 ص 550
500- مجمع البيان ج 10 ص 549
501- پيامبر اكرم صل الله عليه و آله صاحب فرزند پسر ديگرى بنام ابراهيم از «ماريه قيطيه» در مدينه در سال هشتم هجرت شد ولى اتفاقا او نيز قبل از آنكه به دو سالگى و رفاقت او قلب پيامبر را آزرد.
502- مجمع البيان ج 10 ص 548
503- مجمع البيان ج 10 ص 548
504- سوره كوثر آيه 2
505- ر.ك مجمع البيان ج 10-9ص 703، الميزان ج 20 ص 370
506- منتهى الاملال ج 1 باب دوم ، فصل دوم ص 98