فصل سوم : رابطه پدر و فرزند
خوشحالى از ولادت دختر
آداب و رسوم غلط جاهليت هنوز در بين مسلمانان صدر اسلام كاملا محو نشده بود و عده اى با اينكه مسلمان شده بودند اما هنوز رسوبات افكار و عادات جاهلى در مغزشان باقى مانده بود. آنان با شنيدن تولد دخترى چهره عبوس مى كردند و از اينكه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
دخترى را بر زانو نشانيده و با او به مهربانى رفتار مى كند سخت عصبانى مى شدند.
قرآن كريم پرده از افكار و عقايد جاهليت برداشته با اينكه : در جاهليت دخترها را زنده به گور مى كردند و حاضر بودند هر گونه ننگى را بپذيرند اما ننگ دختر داشتن فاجعه اى تلقى مى شد كه هيچكس ياراى پذيرش آن نبود. وقتى به يكى از آنان خبر داده مى شد، كه صاحب دخترى شده است ، چهره در هم مى كشيد و از فرط خشم صورتش سياه مى گشت و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو كظيم
اين آثار فرهنگ جاهلى هنوز در افكار و اذهان مردم حضور داشت ، پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
براى از بين بردن اين تعصبات و رسمهاى جاهلى سخت در برابر آنها مى ايستاد و براى زدودن آنها مبارزه مى كرد.
روزى به رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
مژده دادند كه دخترى به دنيا آمده است پيامبر در همان حال به صورت ياران نگاه كرد با كمال تاءسف چهره همگان درهم كشيده شد بود. پيامبر به آنان فرمود: مالكم ريحانه اءشمها و رزقها على الله شما را چه مى شود؟ چرا ناراحت شديد؟ اين دختر گلى است خوشبو كه بويش را احساس مى كنم و روزيش نيز بر خداست
خداوند به جاى آن پسرك دخترى به آنان عطا كرد كه (از نسل خويش) هفتاد پيامبر به دنيا آورد
اين سه ماجرا تا حدودى حساسيت مردم از آن روز را نسبت به داشتن دختر نشان مى دهد ولى آنچه بيشتر سبب شد كه مردم از آن عقايد خرافى دست بردارند، تشويق پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و معصومينعليهمالسلام
و تكريم دختران و بزرگداشت مقام زن از سوى اهل بيتعليهمالسلام
بود.
در اين باب روايات فراوانى به دست ما رسيده است كه مرحوم صاحب وسائل آنها را چند دسته تقسيم كرده است و اينكه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
خوشحال كردن دختران
پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: هر كس وارد بازار شود و تحفه و هديه اى براى خانواده خود بخرد چون كسى است كه صدقه اى براى گروهى نيازمند برده باشد و اگر خواست آنچه را كه به خانه برده بين آنان تقسيم كند از دختران شروع كند، زيرا هر كه دختر خود را خوشحال كند همانند آن است كه بنده اى را از اولاد اسماعيل آزاد كرده باشد و هر كس سبب شادمانى فرزندى شود مثل آن است كه از ترس خدا گريسته باشد و هر كس از خوف خدا اشك بريزد، خداوند او را به بهشتهاى پر نعمت خويش داخل مى گرداند.
تربيت دختر سپرى در برابر شعله هاى آتش دوزخ
ابن مسعود از پيانبر: من كانت له ابنه فاءدبها و اءحسن اءدبها و علمها فاءحسن تعليمها فاءوسع عليها من نعم الله التى اءسبغ عليه كانت له منعه و سترا من النار.
هر كه دخترى داشته باشد و به او آزار نرساند و بى احترامى نكند و پسرش را بر او مقدم ندارد خداوند او را وارد بهشت مى كند.
آنان كه آرزوى مرگ دختران خويش كنند:
امام صادقعليهالسلام
فرمود: من تمنى موتهن (البنات) حرم اءجرهن ولقى الله عاصيا
اظهار محبت
محبت را بايد از دل به زبان و عمل آورد تا كودك آنرا با تمام وجود لمس كند ممكن است پدر و مادرى فرزند خود را در دل دوست داشته باشند اما اظهار نكنند اين نوع محبت تاءثير چندانى ندارد بلكه گاه تاءثير منفى مى گذارد و كودك مهر و محبت والدين را احساس نمى كند و در نتيجه خود را تنها مى يابد و مى انديشد كه مورد توجه والدين نيست بنابراين عقايد تحقيرآميزى نسبت به خود پيدا مى كند. از اين رو پدر و مادر بايد محبت خود را به صور گوناگون آشكار سازند.
اينك نظرى مى افكنيم به برخى از روايات اهل بيتعليهمالسلام
در موضوع مهر ورزيدن به فرزندان و تاءكيدهايى كه بر اين مطلب رفته است
١ - محبت به فرزند بهترين عمل نزد خدا:
امام صادقعليهالسلام
فرمود:
قال موسى يا رب اءى الاءعمال اءفضل عندك ؟ قال : حب الاءطفال فانى فطرتهم على توحيدى فان امتهم اءدخلتهم برحمتى جنتى
خداوند مرد را بخاطر شدت محبت و دوستى فرزندش ، مورد لطف و رحمت خويش قرار مى دهد.
٣ - محبت را اظهار كنيد:
تنها دوست داشتن فرزند كافى نيست بلكه آثار تربيتى اين دوستى آنگاه ظهور تمام مى يابد كه مهر و محبت قلبى به عاطفه و محبت و صميميت در سخن گفتن و عمل كردن مبدل گردد، و يا در عمل بگونه اى رفتار كنيد كه فرزندتان اين محبت را با تمام وجود احساس كند و در يابد. اينك نظر شما را به سه نمونه از اين قبيل رفتارهاى نيكو در زندگى سه تن از ائمه معصومينعليهمالسلام
جلب مى كنيم :
الف) اظهار محبت امير مؤ منان به زينب و قمر بنى هاشم :
در مجموعه شهيد آمده است : قيل لما كان العباس و زينب - ولدى على - صغيرين قال على : للعباس قل واحد فقال واحد، فقال : قل اثنان قال اءستحى اءن اءقول باللسان الذى قلت واحد اثنان ، فقبل على عينيه ثم التفت الى زينب و كانت على يساره و العباس على يمينه فقالت : يا اءبتاه اءتحبنا؟ قال : نعم يا بنى اولادنا اكبادنا فقالت يا اءبتاه حبان لايجتمعان فى قلب المؤ من : حب الله و حب الاءولاد، وان كان لابد لنا فالشفقه لنا و الحب لله خالصا فازداد على بهما حبا
امام صادق پسرى داشت كه او را بسيار دوست مى داشت به آن حضرت عرض شد محبت شما نسبت به او چه اندازه است ؟
فرمود: مهر من به او چنان است كه دوست ندارم پسر ديگرى داشته باشم كه محبتم به او نيز تعلق پذيرد.
ج - اظهار محبت امام هفتم به امام رضاعليهالسلام
:
مفضل بن عمر گويد: دخلت على ابى الحسن موسى بن جعفرعليهالسلام
و على ابنه فى حجره و هو يقبله و يمص لسانه و يضعه على عاتقه و يضمه اليه و يقول باءبى اءنت ما اءطيب ريحك و اءطهر خلقك و اءبين فضلك
»
اظهار علاقه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
به حسنينعليهمالسلام
:
انس و عبدالله بن شيبه از پدرش نقل كند: انه دعى النبى الى صلاه و الحسن متعلق به فوضعه النبىصلىاللهعليهوآلهوسلم
فى مقابل جنبه و صلى ، فلما سجد اءطال السجود، فرفعت راءسى من بين القوم فاذا الحسن على كتف رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
فلما سلم قال له القوم يا رسول الله لقد سجدت فى صلاتك هذه سجدة ما كنت تسجدها كانما يوحى اليك فقالعليهالسلام
: لم يوح الى و لكن ابنى كان على كتفى فكرهت اءن اعجله حتى نزل
هنگامى كه پيامبر نماز مى خواند امام حسنعليهالسلام
و امام حسينعليهالسلام
به پشت آن حضرت مى پريدند و هرگاه كه مى خواست سر از سجده بردارد، و بنشيند دست بر پشت خود مى گذاشت تا آن دو نيفتند.
پيامبر نماز مى خواند در حالى كه امامه دختر زينب را در بغل گرفته بود و هرگاه مى خواست به ركوع رود او را به زمين مى گذاشت و هرگاه مى خواست برخيزد بار ديگر او را به بغل مى گرفت
تعجب يهودى از برخورد محبت آميز پيامبر با كودكان : ليث بن سعد گويد: ان النبى كان يصلى يوما فى فئه و الحسين بالقرب منه فكان النبىصلىاللهعليهوآلهوسلم
اذا سجد جاء الحسين فركب ظهره ثم حرك رجليه و قال حل حل ، فاذا ازاد ان يرفع راءسه اءخذه فوضعه الى جانبه فاذا سجد عاد على ظهره و قال : حل حل فلم يزل يفعل ذلك حتى فرغ النبىصلىاللهعليهوآلهوسلم
من صلاته فقال يهودى : يا محمد انكم لتفعلون بالصبيان شيئا ما نفعله نحن فقال النبى : اءما لو كنتم تؤ منون بالله و رسوله لرحمتم الصبيان قال : فانى اءؤ من بالله و برسوله فاءسلم لما راءى كرمه مع عظم قدره
و هر گاه پيامبر مى خواست سر از سجده بردارد او را مى گرفت و در كنار خود مى نشاند، اما همين كه به سجده مى رفت بار ديگر امام حسينعليهالسلام
بر پشت آن حضرت قرار مى گرفت و جمله : حل حل را تكرار مى كرد، تا اينكه پيامبر از نماز فارغ شد. يك يهودى (كه نظاره گر مهربانى پيامبر به امام حسين بود) به سخن درآمد و گفت : اى محمد شما با فرزندان خود رفتارى مى كنيد كه هرگز ما چنين نمى كنيم ، پيامبر فرمود: اگر شما نيز به خدا و رسول او ايمان داشتيد بى ترديد نسبت به فرزندان خود مهربان بوديد. مرد يهودى گفت پس من به خدا و رسول او ايمان مى آورم و اسلام آورد زيرا مشاهده كرد كه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
با همه عظمتى كه داشت چگونه بزرگوارانه (با كودكان) رفتار مى كند.
اظهار محبت به ساير كودكان
١ - ابو سعيد گويد: جاء صبى - قد سماه - الى رسول الله و هو ساجد فركب على ظهره فاءمسكه بيده ثم قام و هو على ظهره ثم ركع ثم اءرسله فذهب
يعنى : نماز ظهر يا عصر را در محضر رسول الله خواندم ، همين كه آن حضرت سلام دادند به ما فرمودند: بر جايتان بمانيد و فرمود: كوزه اى است با مقدارى حلوا. آنگاه براى تقسيم آن در ميان نمازگزاران از جا برخاست و به هر كدام انگشتى حلوا مى خوراند تا اينكه به من رسيد من كودك بودم آن حضرت انگشتى حلوا بمن خوراند سپس فرمود: باز هم بدهم ؟ عرض كردم آرى آن حضرت انگشتى ديگر به خاطر خردسال بودنم به من خورانيد و بدين حال بودند تا آن گاه كه به همگان حلوا دادند.
٣ - اسامه بن زيد گويد: كان نبى اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
لياءخذنى و يقعدنى على فخده و يقعد الحسن على الاءخرى ثم يضمنا ثم يقول اللهم ارحمهما فانى اءرحمهما
پيامبر به من فرمود: صورت اسامه را بشوى سپس به من نگاهى افكند و من در حال تميز كردن اسامه بودم ، آن حضرت دست مرا كنار زده خود از جاى برخاست و صورت اسامه را شست و سپس او را بوسيد.
٥ - مرحوم طبرسى گويد: و كان رسول الله يؤ تى بالصبى الصغر ليدعو له بالبركه او يسميه فياءخذه فيضمه فى حجره تكرمه لاءهله فربما بال الصبى عليه فيصيح بعض من رآه حين يقول فيقول : لاتزرموا بالصبى فيدعه حتى يقضى بوله ، ثم يفرع له من دعائه او تسميته و يبلغ سرورا اءهله فيه ولايرون انه تاذى ببول صبيهم فاذا انصرفوا غسل ثوبه بعده
٧ - نوازش فرزند شهيد: جعفر طيار در جبهه جنگ به شهادت رسيد. رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
به خانه او رفت و به اءسماء بنت عميس ، همسر جعفر فرمود: كودكان جعفر را بياور. سپس آن حضرت ، فرزندان شهيد را در آغوش كشيد و آنان را بوسيد. عبدالله پسر جعفر مى گويد: خوب به خاطر دارم كه روزى پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
نزد مادرم آمد و خبر شهادت پدرم را به او داد. سپس دست محبت بر سر من كشيد.
حضرت بسيار ناراحت شده و اشك از چشمانش جارى گرديد و بعد او را روى زانوى خود نشانيد و فرمود ناراحت مباش ، من از امروز پدر تو و دخترم فاطمهعليهاالسلام
خواهر تو است كودك شادمان شد و برخاست و فرياد زد: اى بچه ها، ديگر مرا سرزنش نكنيد كه پدرم از پدرهاى شما بهتر است آن گاه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
دست او را گرفتند و به خانه دخترشان فاطمهعليهاالسلام
بردند و گفتند دخترم : اين كودك ، فرزند ما و برادر تو است ، از او نگهدارى كن فاطمهعليهاالسلام
نيز جامه اى پاكيزه بر او پوشاند، سرش را روغن زد و ظرف خرمايى پيش روى او گذاشت و فرمود: حسن و حسينم بياييد و با هم غذا بخوريد.
بعد از رحلت حضرت رسولصلىاللهعليهوآلهوسلم
او بر سر خود خاك مى ريخت و فرياد مى زد: وا ابتاه امروز من يتيم شدم و همه مردم از سوز او مى گريستند
حسن جان مانند پدرت باش و حق را از بند اسارت به در آور و خدايى را بپرست كه پر فضل و احسان است و از دشمنان كينه توز پيروى مكن
شيوه هاى گوناگون مهرورزيدن به كودكان
بوسيدن فرزند
ابراز محبت شيوه هاى گوناگونى دارد، بهترين آنها، بغل كردن ، درآغوش فشردن ، نوازش كردن ، سخن گفتن ملايم و دلپذير، بازى كردن با فرزند و بوسيدن او است
دل پاك كودك آئينه اى است درخشان و اظهار محبت پدر و مادر به فرزند خود و به خصوص بوسيدن او، آئينه روح كودك را جلا مى دهد و به طور خلاصه مهرورزى والدين ضامن سلامت روحى و تعادل عاطفى كودك است .شايد فلسفه سفارشهاى اكيد اسلام به بوسيدن فرزندان نيز در همين نكته مهم نهفته باشد.
در روايات قبل به برخى از شيوه هاى اظهار محبت اشاره شد و پرتوى از سيره معصومينعليهمالسلام
نيز در اين باره ملاحظه گرديد. اينك با توجه به اهميت «بوسيدن فرزندان» به چند روايت در اين باب اشاره مى كنيم
بوسيدن فرزندان نيكويى است :
فضل بن اءبى قره از امام صادقعليهالسلام
و او از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل فرمود كه : من قبل ولده كتب الله له حسنه
بوسيدن (فرزند) نيكويى است و پاداش هر نيكويى ده برابر است
فرزندان خود را ببوسيد زيرا به هر بوسه اى رتبه اى است در بهشت و فاصله دو رتبه از يكديگر پانصد سال است
مهر پيامبر به فرزندان خود:
علاقه و محبت پيامبر نسبت به فرزندان آن چنان زياد بود كه هيچ گاه پوشيده نمى ماند و گاه در حال سخن گفتن با مردم به فرزندان خود ابراز محبت و علاقه مى كرد و آنها را مكرر مى بوسيد.
پيامبر ابراهيم را مى بوسيد:
انس بن مالك گويد: ما راءيت اءحدا كان اءرحم بالعيال من رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
، كان ابراهيم مسترضعا له فى عوالى المدينه و كان ظئره قينا فكان ياءتيه وان البيت ليدخن فياءخذه فيقبله
در خدمت پيامبر بودم در حالى كه فرزندش ابراهيم بر زانوى چپ رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نشسته بود و حسين بن على بر زانوى راستش و حضرت گاهى اين را مى بوسيد و گاهى آن را.