حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام

حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام0%

حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام نویسنده:
گروه: خانواده و کودک

حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد جواد طبسى
گروه: مشاهدات: 15804
دانلود: 3547

توضیحات:

حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 48 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 15804 / دانلود: 3547
اندازه اندازه اندازه
حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام

حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

پيامبر و حسنين :

ابوهريره گويد: خرج علينا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و معه الحسن و الحسين هذا على عاتقه و هذا على عاتقه و هو يلثم هذا مره و هذا حتى انتهى الينا، فقال له رجل يا رسول الله انك لتحبهما؟ فقال : من اءحبها فقد اءحبنى(١٤٨)

يا رسول الله من تاكنون هيچ يك از فرزندانم را نبوسيده ام هنگامى كه از نزد آن حضرت بيرون رفت پيامبر - كه از شدت قساوت و بى رحمى او سخت شگفت زده شده بود - فرمود: اين مرد نزد من از اهل جهنم است

تعجب اقرع بن حابس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

ابو هريره گويد: اءبصر اءقرع بن حابس النبى و هو يقبل حسينا فقال ان لى عشره من الولد ما قبلت واحدا منهم فقال النبى : انه من لايرحم لايرحم.(١٥٠)

هر كس كه كودكى دارد بايستى خود را تا حد طفوليت تنزل دهد.

همچنين شيخ صدوق (رحمه الله عليه) در كتاب من لا يحضره الفقيه از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت مى كند كه : من كان عنده صبى فليتصاب له(١٥٢)

امام حسنعليه‌السلام و امام حسينعليه‌السلام بر پشت پيامبر سوار مى شدند و «حل حل» مى گفتند و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمود: نيكو شترى است ، شتر شما.

تعجب عيينه از بازى كردن پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با حسنينعليهم‌السلام :

علقمه از ابوسلمه روايت كرده است كه : ان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كان يدلع لسانه للحسن و الحسينعليهم‌السلام فيرى الصبى لسانه فيهش اليه ، فقال عيينه بن بدر الفزارى والله ليكون الابن رجلا قد خرج وجهه و ما قبلته قط فقال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : من لم يرحم لا يرحم.(١٥٤)

تشويق و نظارت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر كشتى حسنينعليهم‌السلام :

از امير مؤ منان علىعليه‌السلام نقل شده است كه : روزى حسن وحسين نزد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با هم كشتى گرفتند پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: حسن بجنب !. عرض كردم اى رسول خدا! بزرگتر را بر عليه كوچكتر تشويق مى كنى ! پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: جبرئيل مى گويد: حسين بجنب ! و من مى گويم حسن بجنب !(١٥٦ )

كودكان را دوست بداريد و به آنان اظهار محبت كنيد. پس اگر به آنان وعده اى داديد، به آن وفا كنيد، زيرا آنان روزى خود را به دست شما مى بينند. علىعليه‌السلام از پيامبر نقل مى كند كه : اذا وعد اءحدكم صبيه فلينجز.

هر يك از شما، اگر به فرزند خود وعده اى مى دهد بدان وفا كند، حارث اعور از علىعليه‌السلام نقل مى كند كه لا يصلح من الكذب جد ولاهزل ، ولا اءن يعد اءحدكم صيه ثم لا يفى به ، ان الكذب يهدى الى الفجور، والفجور يهدى الى النار.(١٥٨)

اگر به كودكانتان وعده داديد وفا كنيد زيرا آنان مى پندارند كه روزيشان به دست شماست ؛ به راستى خداوند بر هيچ چيز آن چنان خشم نمى گيرد كه به خاطر زنان و كودكان از مجموع اين روايت چنين استفاده مى شود:

١ - اولا لزومى ندارد كه به فرزند خود وعده چيزى بدهيد، اما اگر وعده اى داديد حتما به آن وفا كنيد، زيرا آثار منفى خلف وعده نسبت به بزرگ و كوچك يكسان است و جمله «ففوا» يا «فلينجز» كه در روايت آمده تصريح مى كند كه عملى ساختن وعده واجب است

٢ - همان گونه كه شما از خداوند و حتى از بندگان او انتظار نداريد كه به وعده هايى كه داده اند وفا نكنند، كودكان شما نيز، انتظار ندارند كه نسبت به وعده هايى كه به آنان مى دهيد عمل نكنيد.

٣ - وفا نكردن به اين قبيل وعده ها در روايات تجاوز به حقوق كودك محسوب شده است و چون كودك نمى تواند از حق خود دفاع كند، زيرا زير پاگذاشتن حق او خشم الهى را بر خواهد انگيخت ؛ كه خداوند پشتيبان محرومان و ناتوانان است

٤ - در اثر وفا نكردن به وعده هاى دروغين دريچه اى به روى فرزندان خود باز مى كنيد كه اولين ره آورد آن پيدايش روحيه نفاق و دروغگويى در كودكان است ؛ زيرا كودكان بيشتر، از سيره عملى والدين درس مى گيرند تا سخنان آنها و به اين ترتيب احساس مى كنند كه دروغ گفتن زشت نيست و وفاى به عهد و پيمان ضرورى نيست و هيچ مانعى ندارد كه براى حفظ ظاهر و نشان دادن عنايت خويش به ديگران وعده هايى به آنها بدهيم اما با هزار بهانه و معذرت خواهى امروز و فردا كنيم و سرانجام نيز از عملى كردن وعده هايمان شانه خالى كنيم

بى ترديد اين گونه رفتارهاى ناپسند زمينه ساز انحرافات گوناگون كودكان و سبب دورى آنها از پاكى و صداقت خواهد شد.

٥ - رعايت عدالت و مساوات بين فرزندان

يكى ديگر از وظايف اخلاقى پدران و مادران اين است كه هميشه سعى كنند بين فرزندان خود، بر اساس عدالت و مساوات رفتار كنند، و هيچ گاه پسر را بر دختر يا فرزندى را بر فرزندان ديگر مقدم ندارند و يا نزد بچه ها، يكى را بيش از همه مورد مهر و محبت و نوازش قرار ندهد. اگر مى بوسند تمام بچه ها را ببوسند، اگر سوغاتى مى خرند براى همه بچه ها بخرند.

بديهى است كه پدر و مادر از ثمره تلخ اين تبعيضها بى بهره نمى مانند و اعتماد بچه ها از آنان سلب مى شود، علاوه بر اين با دست خود آتش ‍ حسادت ، دشمنى و كينه ورزى را بين فرزندانشان شعله ور مى سازند، البته جز اين هم ، نبايد انتظار داشت

نعمان بن بشير از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت مى كند كه : اتقوالله و اعدلوا بين اءولادكم كما تحبون اءن يبروكم.(١٦٠)

پدرم (امام باقرعليه‌السلام ) فرمود: به خدا سوگند! من گاهى با يكى از فرزندانم بيش از حد نرمى و مدارا مى كنم او را بر زانو مى نشانم و به شيرين كارى با او مى پردازم ، و از او تعريف و تمجيد مى كنم در حالى كه مى دانم حق با ديگر فرزندانم است ، اما از اين ترس دارم كه مبادا ماجراى حضرت يوسف و آنچه كه برادرانش با او كردند بر سر او نيز بيايد و در حقيقت خداوند متعال اين سوره را جز براى درس عبرت نازل نكرده است از بهر آنكه بعضى از ما بر بعضى ديگر حسد مورزند، چنان كه برادران يوسف بر او حسادت و ستم كردند.

خداوند اين حكايت را براى پيروان و شيفتگان ما رحمت و بر دشمنان آشكار ما حجت قرار داد.

عدالت بين پسر و دختر

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نسبت به تبعيض قائل شدن بين پسران و دختران ، بسيار حساس بودند. نمونه گويايى از اين حساسيت اين است كه :

روزى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گرماگرم سخن گفتن با ياران بود. پسر بچه اى آمد و به نزد پدر خود - كه در گوشه اى از مجلس نشسته بود - رفت پدرش دستى به سر او كشيد و او را بر زانوى راست خود نشانيد اندكى بدين حال بود كه دختر خردسال آن مرد آمد و به طرف پدرش رفت ، چون به نزديك او رسيد مرد دستى به سرش كشيد و در كنار خود بر زمين نشانيد.

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (كه تبعيض و بى عدالتى او را مشاهده كرد) به او فرمود: چرا او را بر زانوى چپ خود ننشاندى !

آن مرد (كه به رفتار نادرست خود پى برده بود، به دستور پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عمل كرد و) دخترش را بر زانوى ديگر نشانيد. رسول خدا فرمود: الآن عدالت را رعايت كردى.(١٦٢) پروردگار دوست دارد كه بين فرزندانتان عدالت را رعايت كنيد حتى در بوسيدن آنان و عن النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اءنه نظر الى رجل له ابنان فقبل اءحدهما و ترك الاخر فقال النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فهلا ساويت بينهما.(١٦٤)

بين فرزندان خود در دادن هديه به عدالت رفتار كنيد همانگونه كه دوست داريد آنان نيز در نيكى و لطف و محبت به شما به عدالت رفتار كنند.

٢ - ابن عباس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ساووا بين اءولادكم فى العطيه ، فلو كنت مفضلا اءحدا لفضلت النساء.(١٦٦)

روزى بشير بن سعد فرزند خود نعمان را به محضر پيامبر آورده ، عرض كرد: من به اين فرزندم بنده اى هديه كردم ، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آيا به تمام فرزندانت چنين بخششى كردى ؟ عرض كرد: خير. يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اين را هم كه به او داده اى باز پس گير.

٤ - جابر روايت مى كند كه : قالت امراءه بشير انحل ابنى غلاما و اشهد لى رسول الله ، فاءتى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال ان ابنه فلان ساءلتى اءن اءنحل ابنها غلاما، قالت اشهد لى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم له ؟ نعم قال : فكلهم اعطيت مثل ما اءعطيت قال : لا قال : فليس يصلح هذا و انى لا اشهد الا على حق(١٦٨)

فرزندان خود را احترام كنيد، و آدابشان را نيكو گردانيد كه مورد رحمت و بخشش قرار خواهيد گرفت

احترام كودك در حال نماز

گاهى كودكان خرد سال به هنگامى كه پدر يا مادر مشغول خواندن نماز هستند يا از طولانى شدن نماز آنان و يا از گرسنگى بى تابى مى كنند و يا دوست دارند در آن حال از سر و گردن پدر و مادر بالا رفته و بر پشت آنان سوار شوند و بازى كنند.

در اين هنگام پدر و مادر متحير مى مانند كه چه كنند، آيا نماز واجب را شكسته و به خواسته هاى فرزندشان پاسخ مثبت دهند، و يا نماز را ادامه داده و به داد و فرياد و گريه او بى اعتنا باشند؟

آنچه كه مى توان از سيره پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بيت اطهارعليهم‌السلام آموخت اين است كه نه بايد از ياد خدا غافل ماند و به نماز بى اعتنايى كرد و نه اينكه مهر و عاطفه كودك و نيازهاى او را بى اهميت دانست و به فراموشى سپرد. نماز را بايد كامل و با توجه به جا آورد، اما مى توان با در نظر گرفتن نيازهاى كودكان آن را به اختصار برگزار نمود، گاهى هم مى توان در حال نماز به نيازها و عواطف اطفال پاسخ مناسب داد، در عين حال وضع و حال نمازگزار را هم حفظ نمود.

پيامبر به احترام كودكان نماز را كوتاه مى كند

عبدالله بن سنان از امام صادقعليه‌السلام نقل مى كند: صلى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بالناس الظهر، مخفف فى الركعتين الاءخيرتين ، فلما انصرف قال له الناس : هل حدث فى الصلاه شى ء؟ قال : و ما ذاك ؟ قالوا: خففت فى الركعتين الاءخرتين فقال لهم : اءو ما سمعتم صراخ الصبى.(١٧٠)

هنگامى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حال نماز صداى كودكى را كه با مادرش بود مى شنيد، سوره هاى سبك و كوتاه قرائت مى كرد.

طولانى كردن سجده به احترام كودك :

روايت شده است كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، مردم را به نماز فرا خواند و حضرت امام حسن مجتبىعليه‌السلام طفل خردسال صديقه اطهرعليها‌السلام نيز با آن حضرت بود، پيامبر كودك را كنار خود نشاند و به نماز ايستاد و در ميانه نماز يكى از سجده ها را خيلى طول داد. راوى حديث گويد: من سر از سجده برداشتم ، ديدم امام حسن از جاى خود برخاسته و روى كتف پيامبر نشسته است وقتى نماز تمام شد نمازگزاران گفتند: يا رسول الله از شما چنين سجده اى نديده بوديم گمان كرديم بر شما وحى نازل مى شود فرمود: وحى نازل نشد، فرزندم حسن ، در حال سجده ، بر دوشم سوار شد، نخواستم شتاب كنم و كودك را بر زمين بگذارم ، آنقدر صبر كردم تا طفل ، خود از دوشم پايين آمد.(١٧٢)

اشكالى ندارد كه زن كودك را در حال نماز با خود بردارد و در حالى كه تشهد مى خواند به او شير دهد.

ساكت كردن فرزند در حال نماز

على بن جعفر برادر امام موسى بن جعفرعليه‌السلام گويد: ساءلته عن المراءه تكون فى صلاه الفريضه و ولدها الى جنبها يبكى و هى قاعده هل يصلح لها اءن تتناوله فتقعده فى حجرها و تسكته و ترضعه ؟ قال لاباءس.(١٧٤)

از امام باقرعليه‌السلام درباره كودكانى پرسيدم كه در نماز جماعت شركت كرده اند، حضرت فرمود: آنان را در نماز، به صفهاى آخر واپس ‍ نرانيد؛ بلكه (با ايستادن بزرگترها) در ميانشان جدايى بيفكنيد.

به اين ترتیب هم احترام كودكان محفوظ مى ماند و هم از اينكه مسجد به جاى بازى و سرگرمى كودكان مبدل گردد، جلوگيرى مى شود.

سلام كردن به كودكان

سلام دادن به كودكان ، نشانه تواضع و بزرگى و نرمخويى و سبب ارج نهادن به شخصيت كودكان و خلق و خويى پيامبرانه و سنت خوب محمدىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است

پيامبر بزرگوار اسلام تا زنده بود اين سنت نيكو را فراموش نكرد و پيوسته به بزرگ و كوچك سلام مى كرد و مى فرمود: خمس لا اءدعهن حتى الممات والتسليم على الصبيان ليكون سنة من بعدى.(١٧٦) فرزندت تيرى از تيرهاى تيردان تو است يعنى فرزندت پاره تن تو و ذخيره آينده توست و تو با توهين به شخصيت او هم به خود ضربه مى زنى و هم اينكه كسى را تضعيف مى كنى و بى مقدار مى سازى كه در آينده به تو يارى خواهد رساند و پشتيبان تو خواهد بود و هر عمل نيكى كه انجام دهد، تو نيز از اجر و پاداش آن بهره مند خواهى شد.

خطاب نيكو به فرزندان

از ديگر موارد احترام و تكريم كودكان آن است كه از دوران كودكى آنان را با اوصاف و لقبهاى نيكو و شايسته صدا بزنند. اسمها و لقبهايى نيكوست كه حاكى از مهر و محبت و يادآور خير و فضيلت باشد. صدا كردن كودك با اين قبيل اسمها و لقبها علاوه بر تشديد روابط مهرآميز، شخصيت كودكان را به خوب بودن و رشد و كمال يافتن تشويق و تحريك مى كند و عظمت خاصى در روح آنان مى دمد كه آثار نيكوى آن از ياد نخواهد رفت

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بادروا اءولادكم بالكنى قبل اءن تغلب عليهم الاءلقاب(١٧٨)

پيامبر فرمود: فرزند آدمى هفت سال اول زندگى سرور و بزرگ است و در هفت سال دوم (٧ تا ١٤) مطيع و فرمانبردار و در هفت سال سوم (١٥ تا ٢١) وزير خانواده و مشاور پدر و مادر است

زمينه سازى اجتماعى براى رشد استعدادهاى كودكان

در كودكان و نوجوانان استعدادهاى فوق العاده اى نهفته است ، شكفتن اين استعدادها نيازمند زمينه سازى است پدر و مادر مى توانند با زمينه سازيهاى مؤ ثر اجتماعى رشد استعدادهاى كودكان را تسريع ببخشند.

به عنوان مثال : اگر كودكى در منزل قرآن را به زيبايى تلاوت مى كند در مجامع عمومى نيز از او خواسته شود تا براى ديگران همان آيات و سوره ها را تلاوت كند.

يا اگر شعرى ، سخنى و هنرى مى داند، از او خواسته شود تا پيش دوستان و خويشان و در محافل و نشستهاى خانوادگى و اجتماعى دانسته ها و مهارتهايش را آشكار سازد، اين امر سبب مى شود كه فرزندان به تواناييهاى خود اطمينان يابند و احساس سرور و بالندگى كنند و بيش از پيش به مسائل فرهنگ علاقه مند شوند و از احساس حقارت نيز كه مايه ركود استعدادهاست رهايى پيدا كنند.

شيخ صدوقرحمه‌الله روايت مى كند: روزى حضرت امير مؤ منانعليه‌السلام در مسجد در حين خطابه رو به مردم كرده و فرمود: سلونى قبل ان تفقدونى از من سؤ ال كنيد قبل از آنكه مرا از دست بدهيد. اما هيچكس از جاى بر نخواست تا سؤ الى از آن حضرت كند.

آنگاه امير مؤ منانعليه‌السلام پس از بجا آوردن حمد و ثناى الهى و درود فرستادن بر پيامبر بزرگوار نگاهى به امام حسن مجتبى انداخت و فرمود: فرزندم حسن برخيز به منبر برو و سخنى بگو تا قريش پس از من تو را كوچگ نشمارند، و نگويند: حسن چيزى نمى داند.

امام حسن مجتبى فرمود: پدر جان چگونه به منبر بروم و سخنى بگويم در حالى كه تو در ميان مردم نشسته اى و به سخنانم گوش مى دهى و مرا مى بينى ؟!

امير مؤ منانعليه‌السلام فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد، من خود را پنهان ساخته ، به سخن تو گوش فرا مى دهم و تو را در حال خطابه مى بينم ، در حالى كه تو مرا نخواهى ديد.

امام مجتبىعليه‌السلام به دستور پدر عمل كرد، بر منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى و درود بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و آل او فرمود: مردم از جدم رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: من شهر علمم و على دروازه آن است آيا مى توان بدون عبور از دروازه وارد شهر علم شد پس از منبر به زير آمد. اميرمؤ منانعليه‌السلام از جاى برخاست و فرزندش را در آغوش كشيد.

آنگاه به فرزند ديگرش ، حضرت امام حسينعليه‌السلام فرمود: فرزندم ! تو نيز برخيز و بر منبر برو و سخنى بگوى كه قريش تو را پس از من كوچك نشمارند و نگويند كه حسين بن على چيزى نمى داند، اما چنان سخن بگوى كه ادامه سخن برادرت باشد.

امام حسينعليه‌السلام به دستور پدر عمل كرده ، و به منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر پيامبر و آل او، فرمود: مردم ! از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: على شهر هدايت است پس هر كس داخل آن شود نجات پيدا كرده است و هر كس از آن تخلف كند هلاك شود.

حضرت از جاى برخاست و در حالى كه او را بر سينه و قلب خود مى فشرد به مردم فرمود: اى مردم شاهد باشيد اين دو فرزندان رسول خدا، امانتى هستند كه آن حضرت به من سپرده است و من اين دو را به عنوان امانت در بين شما مى گذارم مردم بدانيد كه پيامبر از شما درباره اين دو خواهد پرسيد (كه با آنان چه كرده ايد؟)(١٨٠)

٧ - دعاى پدر و مادر در حق فرزندان

فرزندان موظفند در حق پدر ومادر دعا كنند، و از خداوند برايشان طلب آمرزش نمايند. قرآن مى فرمايد: و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا(١٨٢)

حال كه به اهميت دعاى والدين براى سلامتى و سعادت فرزندان واقف شديم ، اين واقعيت را در سيره و سخن اهل بيت جستجو مى كنيم :

دعاى پيامبر براى كودكان

عايشه گويد: كان رسول الله يؤ تى بالصبيان فيدعو لهم و يبرك عليهم(١٨٤)

برنامه امام صادقعليه‌السلام اين بود كه هر شب از طرف فرزندان خود، و هر روز از طرف پدر خود دو ركعت نماز مى خواند و در آن دو ركعت سوره قدر و كوثر را قرائت مى نمود.

دعاى امام زين العابدينعليه‌السلام در حق فرزندان خود

امام زين العابدينعليه‌السلام در صحيفه سجاديه در حق فرزندان خود چنين دعا مى فرمايد: «بار خدايا! به من نعمت عطا فرما بماندن فرزندانم ، و به شايسته گردانيدن ايشان براى (اطاعت و پيروى از) من ، و به بهره بردن من از ايشان بار خدايا! عمرشان را براى من دراز گردان و مدت زندگانيشان را بسيار نما، و خردانشان را براى من پرورش ده ، و ناتوانشان را نيرومند ساز، و تن ها و كيشها و خوهايشان را براى من سالم بدار، و در جانها و اندامشان و در هر چه از كار ايشان به آن مى كوشم تندرستى ده (از دردها و پيشامدهاى ناروا نگاهداريشان فرما) و روزيهايشان را براى من و به دست من فراوان گردان و ايشان را نيكوكاران و پرهيزكاران (از گناه) و بينايان (راه حق) و شنوندگان (سخن راست) و فرمانبران خودت و دوستداران و پنددهنگان براى دوستانت و كينه داران براى همه دشمنانت (كه به تو نگرويده اند) قرار ده آمين

بار خدايا بازوى مرا به وسيله ايشان استوار گردان ، كجى مرا به آنان راست نما(در سختى و گرفتارى و پريشانى آنها را كمك من گردان) و عدد و شماره (اهل و خويش) مرا به آنان افزون كن ، و مجلس مرا به ايشان بيارا (آنانرا اهل علم و دانش و فضل و كمال قرار ده) و ياد مرا به آنها زنده بدار، و در نبودنم مرا به سبب ايشان بى نياز كن ، (آنها را جانشين من گردان) و به وسيله اينان مرا بر حاجت و خواسته ام يارى فرما، و ايشانرا براى من دوستدار و مهربان و روى آور و (در كمك و يارى) پابرجا، و (در انجام دستورم ) فرمانبر قرار ده ، نه گناهكار و بدكننده و مخالفت كننده و خطاكار. و مرا در پرورش و تاءديب (راه پسنديده نمودن) و نيكى كردن ايشان يارى فرما، و مرا از جانب خود افزون بر ايشان فرزندان نرينه ببخش ، و آنان را براى من نيك قرار ده ، و آنها را در آنچه (در اين راز و نياز كه) از تو خواسته ام ياورم گردان و مرا و فرزندانم را از شيطان رانده شده (از رحمتت) پناه ده بار خدايا همه آن خواسته ها را به توفيق و جور شدن اسباب كار و رحمت و مهربانيت به ما عطا فرما، و ما را از آتش پناه ده ، و مانند آنچه از تو براى خود و فرزندانم در دنياى كنونى و آخرت آينده خواستم به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان ببخش ...»(١٨٦) سه دعاست كه از لطف و رحمت و استجابت الهى محروم نمى ماند... دعاى پدر براى فرزند خود، در صورتى كه به پدر نيكى كرده باشد. و نفرينش در صورتى كه به پدر بى مهرى و از او نافرمانى كرده باشد.

بالا رفتن درجات در اثر استغفار والدين

ابوالقاسم كوفى از پيامبر اكرم روايت كند كه : ان العبد ليرفع له درجه فى الجنه لايعرفها من اءعماله ، فيقول : رب انى لى هذه ؟ فيقول : باستغفار والديك لك من بعدك.(١٨٨)

٨ - شكيبايى در سوگ فرزند

از ديگر ويژگيهاى خوب يك پدر و مادر نمونه اين است كه در سوگ فرزند از دست رفته شان هر چند هم كه عزيز و بزرگوار باشد بردبارى نشان دهند و چيزى كه موجب خشم پروردگار است ، بر زبان نياورند. اين صفت والاى اخلاقى از پيامبر و معصومين و علماى بزرگ براى ما به يادگار مانده و حاكى از تعالى فكرى و سعه وجودى آنان است ؛ زيرا آنان به واقعيات جهان و ماهيت زندگى دنيوى كه سراپا آزمايش است و اقفترند و روح بزرگشان در برابر پيشامدهاى دلخراش آسيب چندانى نمى بيند.

پيامبر در سوگ فرزندش ابرهيم

هنگامى كه ابراهيم فرزند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حال احتضار بود، حضرت فرمود: لولا اءن الماضى فرط للباقى و ان الاخر لاحق بالاءول لحزنا عليك يا ابراهيم ، ثم دمعت عينه و قال : تدمع العين و يحزن القلب و لانقول الا مايرضى الرب و انا بك يا ابراهيم لمحزونون(١٩٠)

امام صادقعليه‌السلام در سوگ اسماعيل

زمانى كه اسماعيل فرزند امام صادقعليه‌السلام در حال احتضار بود مردم ، امام را در آن حال بسيار بى تاب و مضطرب ديدند به صورتى كه گاهى به درون خانه مى رود و گاهى بيرون مى آيد، زمانى مى ايستد و زمانى ديگر مى نشيند؛ اما وقتى كه اسماعيل از دنيا رفت امام به اندرون رفت و تميزترين لباس خود را پوشيد؛ سرش را شانه كرد و به مجلسى كه داشت برگشت و در جاى خود نشست اما از مصيبت وارده سخنى نگفت گويى هرگز مصيبتى بر او وارد نيامده است به حضرت عرض كردند: چرا از اين واقعه سخين نمى گويى حضرت فرمود ما اهل بيتى هستيم كه خدا را درآنچه كه مى پسندند اطاعت مى كنيم و آنچه را كه دوست داريم از او مى خواهيم و اگر آن را به ما ارزانى داد، خدا را سپاس مى گوييم و اگر با ما آن كند كه دوست نمى داريم راضى خواهيم بود.(١٩٢)

براى مصيبت كوچك اين همه بى تابى

از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است كه : انه راءى رجلا قد اشتد جزعه على ولده فقال : يا هذا جزعت للمصيبه الصغرى و غفلت من المصيبه الكبرى ، لو كنت لما صار اليه ولدك مستعدا لما اشتد عليه جزعك ، فمصابك بترك الاستعداد اءعظم من مصابك بولدك(١٩٤)

على بن مهزيار گويد مردى به امام جوادعليه‌السلام نامه اى نوشت و در آن از مصيبت از دست دادن فرزند خود و از شدت غم و اندوه ناشى از آن شكايت كرد. حضرت در جوابش نوشت : اءما علمت اءن الله عزوجل يختار من مال المؤ من من ولده اءنفسه لياجره على ذلك(١٩٦)

فصل چهارم : ادب آموزى و تربيت فرزندان

يكى از مسائل بسيار مهم زندگى هر انسانى ، اين است كه نسبت به تربيت فرزندان خود احساس مسؤوليت كند و در ادب آموزى آنان اهتمام ورزد؛ اين حقى از حقوق فرزند بر والدين است در روايات بيشمارى از اهل بيتعليهم‌السلام به اين مهم اشارت رفته است

درست از حضرت كاظمعليه‌السلام چنين روايت مى كند: جاء رجل الى النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال : يا رسول الله ما حق ابنى هذا؟ قال : تحسن اسمه و اءدبه وضعه موضعا حسنا.(١٩٨ )

حق فرزند بر پدر سه چيز است :

دايه و مربى خوبى برايش انتخاب كند؛ نام خوبى برايش بگذارد و در تربيت او تلاش فراوان كند.

تربيت نيكو از انفاق برتر است :

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد: لاءن يؤ دب اءحدكم ولده خير له من اءن يتصدق بنصف صاع كل يوم(٢٠٠)

هيچ هديه اى از طرف پدر به پسر بهتر از حسن ادب و تربيت نيكو نيست

ادب آموزى بهترين ارث والدين :

علىعليه‌السلام ضمن وصيتى به فرزند خود امام حسينعليه‌السلام مى فرمايد: والاءدب خير ميراث(٢٠٢)

هيچ ميراثى از ادب و تربيت صحيح براى فرزند بهتر نيست

نقش تربيت در تكامل انسان

امير المؤ منينعليه‌السلام از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كند كه : يعرف المؤ من منزلته عند ربه باءن يربى ولدا له كافيا قبل الموت(٢٠٤)

بى ترديد دل نوجوان چون زمينى آماده و بى كشت است و آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن افكنده شود، پس به تربيت تو شتافتم پيش از آنكه دلت سخت شود و خاطرت به چيزى اشتغال يابد.

ادب آموزى در كودكى :

امام صادقعليه‌السلام فرمود لقمان حكيم به فرزند خود چنين سفارش ‍ كرد: يا بنى ان تاءدبت صغيرا انتفعت به كبيرا، و من عنى بالاءدب اهتم به و من اهتم به تكلف علمه و من تكلف علمه اشتد له طلبه و من اشتدله طلبه اءدرك به منفعته فاتخذه عاده ، و اياك و الكسل منه والطلب بغيره(٢٠٦)

واگذار فرزندت هفت سال بازى كند. سپس هفت سال او را ملازم خود گردان (يعنى هفت سال تمام او را زير نظر بگير و تحت تربيت مستمر و بى وقفه خود داشته باش) اگر رستگار شد كه چه بهتر وگرنه معلوم مى شود در او خيرى نيست

اين روايت با كمى تفاوت به دو طريق ديگر وارد شده است كه در هر دو روايت دوره بازى كودك را شش سال بيان كرده است ، ليكن در روايت ديگرى كه مرحوم طبرسى نقل مى كند، دوره كودكى و نوجوانى به سه مرحله تقسيم مى شود: شش سال اول دوران بازى ، شش سال دوم دوران آموزش و سپس هفت سال تربيت مستمر، كه براساس دو روايت اول ، آغاز تربيت مستمر كودك از هفت سالگى شروع مى شود امام در روايت مرحوم طبرسى اين دوره از سيزده سالگى آغاز مى شود.

فوايد ادب در كودكى و نوجوانى

فوايد ادب در دوران كودكى و نوجوانى آن چنان روشن و آشكار است كه چندان نيازى به بحث و بررسى طولانى ندارد، زيرا قسمت عمده پيروزيها و موفقيتها و احيانا شكستها و نابسامانيهاى دوره بزرگسالى ، ريشه در كمال تربيت يا سوء تربيت در دوره كودكى و نوجوانى دارد و گذشتگان خوب گفته اند كه علم و ادب آموزى و تربيت يافتن در خردسالى ، همچون نقش و نگار بسيار زيبايى كه بر قالب سنگى حكاكى و طراحى شود زوال ناپذير است

سعدى مى گويد:

هر كه در خرديش ادب نكنند در بزرگى فلاح از او برخاست چوب تر را چنان كه خواهى پيچ نشود خشك جز به آتش راست در صفحات پيشين هم از لقمان حكيم آموختيم كه ادب آموزى دوره كودكى سود و سرمايه عظيم بزرگسالى است از ديگر سخنان لقمان به فرزندش آن است كه فرمود: فاتخذه (الادب) عاده فانك تخلف فى سلفك و تنفع به من خلفك وير تجيبك فيه راغب و يخشى صولتك راهب.(٢٠٨)

تشويق فرزندان

از تدابير مهمى كه در بازسازى رفتار فرزندان مى توان از آن استفاده كرد تشويق است

تشويق از مسائل بسيار مهم تربيت اسلامى و از بهترين شيوه هاى تربيت كودك است ، فرزندان از تحسين و تشويق لذت مى برند و اين از تمايلات فطرى آنان است كه بايد به بهترين شيوه و براى گرايش دادن آنها به فعاليتهاى ارزشمند از آن استفاده كرد.

نياز به تشويق ، نيازى هميشگى است و اين خطاست كه برخى تصوركنند كه چون فرزندانشان بزرگ شده اند، پس ديگر نيازى به تشويق ندارند. بلكه بجز انبيا و اوليا و برگزيدگان الهى ، همه افراد در همه مراحل زندگى نيازمند تشويق و تمجيدند.

فوايد تشويق

١ - تشويق موجب تقويت روحى فرزندان مى شود و نيروى تازه اى به آنان مى بخشد تا بتواند با اعتماد به نفس و پشت گرمى بيشتر كارهاى خوب مورد ذوق و علاقه خود را دنبال كنند و به اهميت آنها بيش از پيش پى ببرند.

٢ - تشويق استعدادهاى درونى كودكان را رشد داده و به شكوفايى سوق مى دهد. و زمينه هاى ياس و نااميدى و بدبينى را در آنها از بين مى برد.

٣ - كودك در پرتو بشويق ياد مى گيرد كه مشكلات و سختيها را بر خود هموار سازد تا هدف مطلوب خود را دنبال كند و تداوم تشويق به تداوم فعاليتهاى رشد دهنده كودك مى انجامد.

٤- تشويق كودكان توسط پدر و مادر و اطرافيان و مربيان باعث مى شود كودكان با نظرى خوب و خوش بينانه به آنها نگاه كنند و آنها را دوست و همدم و يار صميمى خود تلقى كنند و اين خود ثمرات بسيارى در بر دارد.

٥ - گاه يك تشويق بجا و حكيمانه و ساده ممكن است مسير زندگى كودكى را عوض كند و او را از بدكاريها و انحرافات نجات بخشد.

٦ - تشويق كودكان براى انجام فعاليتهاى مثبت و پاداش دادن پس از انجام آنها، باعث ايجاد انگيزش و تحرك در آنها خواهد شد و جو رقابتى خوبى در ميان آنها پديد خواهد آورد.

اما فرزندانى كه مورد تشويق قرار نمى گيرند، اغلب دچار شكست روحى مى شوند و اعتماد به نفس خود را از دست داده و خود را پست و حقير مى شمارند. و جراءت دست زدن به كار خوب را در خود نمى يابند. بنابراين كه تشويق عمل بسيار پسنديده اى است جاى ترديد نيست ؛ اما مهمتر از تشويق ، نوع و نحوه تشويق است كه بايد مد نظر والدين قرار بگيرد. والا چه بسا كه بازتاب منفى هم داشته باشد.

تشويق خوب آن است كه تنها زبانى نباشد بلكه عملى هم باشد و اينكه اصالت پيدا نكند و به سرگرمى مبدل نشود. بلكه دقيقا به عنوان وسيله اى براى ايجاد و تقويت رفتارهاى مثبت به كار رود. و كودكان بخوبى بدانند براى چه تشويق مى شوند و چه بايد بكنند تا مورد تشويق قرار گيرند. همچنين تشويق خوب آن است كه در حضور جمع صورت گيرد، نه فقط در خفا و به پنهانى

تشويق خداوند

خداوند در قرآن مجيد به مناسبتهاى گوناگونى بندگان صالحش را - از انبيا و صلحا گرفته تا اوليا و پيشوايان معصومعليهم‌السلام تشويق و تمجيد كرده است ، مثلا ايوب پيامبر را به پاس صبر و پايداريش در مقابل رنجها مورد تمجيد و ستايش قرار داده و درباره او فرموده :

( وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ) (٢١٠) و بدرستيكه تو بر خلق بزرگى