احترام كودك در حال نماز
گاهى كودكان خرد سال به هنگامى كه پدر يا مادر مشغول خواندن نماز هستند يا از طولانى شدن نماز آنان و يا از گرسنگى بى تابى مى كنند و يا دوست دارند در آن حال از سر و گردن پدر و مادر بالا رفته و بر پشت آنان سوار شوند و بازى كنند.
در اين هنگام پدر و مادر متحير مى مانند كه چه كنند، آيا نماز واجب را شكسته و به خواسته هاى فرزندشان پاسخ مثبت دهند، و يا نماز را ادامه داده و به داد و فرياد و گريه او بى اعتنا باشند؟
آنچه كه مى توان از سيره پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و اهل بيت اطهارعليهمالسلام
آموخت اين است كه نه بايد از ياد خدا غافل ماند و به نماز بى اعتنايى كرد و نه اينكه مهر و عاطفه كودك و نيازهاى او را بى اهميت دانست و به فراموشى سپرد. نماز را بايد كامل و با توجه به جا آورد، اما مى توان با در نظر گرفتن نيازهاى كودكان آن را به اختصار برگزار نمود، گاهى هم مى توان در حال نماز به نيازها و عواطف اطفال پاسخ مناسب داد، در عين حال وضع و حال نمازگزار را هم حفظ نمود.
پيامبر به احترام كودكان نماز را كوتاه مى كند
عبدالله بن سنان از امام صادقعليهالسلام
نقل مى كند: صلى رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
بالناس الظهر، مخفف فى الركعتين الاءخيرتين ، فلما انصرف قال له الناس : هل حدث فى الصلاه شى ء؟ قال : و ما ذاك ؟ قالوا: خففت فى الركعتين الاءخرتين فقال لهم : اءو ما سمعتم صراخ الصبى
هنگامى كه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
در حال نماز صداى كودكى را كه با مادرش بود مى شنيد، سوره هاى سبك و كوتاه قرائت مى كرد.
طولانى كردن سجده به احترام كودك :
روايت شده است كه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
، مردم را به نماز فرا خواند و حضرت امام حسن مجتبىعليهالسلام
طفل خردسال صديقه اطهرعليهاالسلام
نيز با آن حضرت بود، پيامبر كودك را كنار خود نشاند و به نماز ايستاد و در ميانه نماز يكى از سجده ها را خيلى طول داد. راوى حديث گويد: من سر از سجده برداشتم ، ديدم امام حسن از جاى خود برخاسته و روى كتف پيامبر نشسته است وقتى نماز تمام شد نمازگزاران گفتند: يا رسول الله از شما چنين سجده اى نديده بوديم گمان كرديم بر شما وحى نازل مى شود فرمود: وحى نازل نشد، فرزندم حسن ، در حال سجده ، بر دوشم سوار شد، نخواستم شتاب كنم و كودك را بر زمين بگذارم ، آنقدر صبر كردم تا طفل ، خود از دوشم پايين آمد
اشكالى ندارد كه زن كودك را در حال نماز با خود بردارد و در حالى كه تشهد مى خواند به او شير دهد.
ساكت كردن فرزند در حال نماز
على بن جعفر برادر امام موسى بن جعفرعليهالسلام
گويد: ساءلته عن المراءه تكون فى صلاه الفريضه و ولدها الى جنبها يبكى و هى قاعده هل يصلح لها اءن تتناوله فتقعده فى حجرها و تسكته و ترضعه ؟ قال لاباءس
از امام باقرعليهالسلام
درباره كودكانى پرسيدم كه در نماز جماعت شركت كرده اند، حضرت فرمود: آنان را در نماز، به صفهاى آخر واپس نرانيد؛ بلكه (با ايستادن بزرگترها) در ميانشان جدايى بيفكنيد.
به اين ترتیب هم احترام كودكان محفوظ مى ماند و هم از اينكه مسجد به جاى بازى و سرگرمى كودكان مبدل گردد، جلوگيرى مى شود.
سلام كردن به كودكان
سلام دادن به كودكان ، نشانه تواضع و بزرگى و نرمخويى و سبب ارج نهادن به شخصيت كودكان و خلق و خويى پيامبرانه و سنت خوب محمدىصلىاللهعليهوآلهوسلم
است
پيامبر بزرگوار اسلام تا زنده بود اين سنت نيكو را فراموش نكرد و پيوسته به بزرگ و كوچك سلام مى كرد و مى فرمود: خمس لا اءدعهن حتى الممات والتسليم على الصبيان ليكون سنة من بعدى
فرزندت تيرى از تيرهاى تيردان تو است يعنى فرزندت پاره تن تو و ذخيره آينده توست و تو با توهين به شخصيت او هم به خود ضربه مى زنى و هم اينكه كسى را تضعيف مى كنى و بى مقدار مى سازى كه در آينده به تو يارى خواهد رساند و پشتيبان تو خواهد بود و هر عمل نيكى كه انجام دهد، تو نيز از اجر و پاداش آن بهره مند خواهى شد.
خطاب نيكو به فرزندان
از ديگر موارد احترام و تكريم كودكان آن است كه از دوران كودكى آنان را با اوصاف و لقبهاى نيكو و شايسته صدا بزنند. اسمها و لقبهايى نيكوست كه حاكى از مهر و محبت و يادآور خير و فضيلت باشد. صدا كردن كودك با اين قبيل اسمها و لقبها علاوه بر تشديد روابط مهرآميز، شخصيت كودكان را به خوب بودن و رشد و كمال يافتن تشويق و تحريك مى كند و عظمت خاصى در روح آنان مى دمد كه آثار نيكوى آن از ياد نخواهد رفت
پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: بادروا اءولادكم بالكنى قبل اءن تغلب عليهم الاءلقاب
پيامبر فرمود: فرزند آدمى هفت سال اول زندگى سرور و بزرگ است و در هفت سال دوم (٧ تا ١٤) مطيع و فرمانبردار و در هفت سال سوم (١٥ تا ٢١) وزير خانواده و مشاور پدر و مادر است
زمينه سازى اجتماعى براى رشد استعدادهاى كودكان
در كودكان و نوجوانان استعدادهاى فوق العاده اى نهفته است ، شكفتن اين استعدادها نيازمند زمينه سازى است پدر و مادر مى توانند با زمينه سازيهاى مؤ ثر اجتماعى رشد استعدادهاى كودكان را تسريع ببخشند.
به عنوان مثال : اگر كودكى در منزل قرآن را به زيبايى تلاوت مى كند در مجامع عمومى نيز از او خواسته شود تا براى ديگران همان آيات و سوره ها را تلاوت كند.
يا اگر شعرى ، سخنى و هنرى مى داند، از او خواسته شود تا پيش دوستان و خويشان و در محافل و نشستهاى خانوادگى و اجتماعى دانسته ها و مهارتهايش را آشكار سازد، اين امر سبب مى شود كه فرزندان به تواناييهاى خود اطمينان يابند و احساس سرور و بالندگى كنند و بيش از پيش به مسائل فرهنگ علاقه مند شوند و از احساس حقارت نيز كه مايه ركود استعدادهاست رهايى پيدا كنند.
شيخ صدوقرحمهالله
روايت مى كند: روزى حضرت امير مؤ منانعليهالسلام
در مسجد در حين خطابه رو به مردم كرده و فرمود: سلونى قبل ان تفقدونى از من سؤ ال كنيد قبل از آنكه مرا از دست بدهيد. اما هيچكس از جاى بر نخواست تا سؤ الى از آن حضرت كند.
آنگاه امير مؤ منانعليهالسلام
پس از بجا آوردن حمد و ثناى الهى و درود فرستادن بر پيامبر بزرگوار نگاهى به امام حسن مجتبى انداخت و فرمود: فرزندم حسن برخيز به منبر برو و سخنى بگو تا قريش پس از من تو را كوچگ نشمارند، و نگويند: حسن چيزى نمى داند.
امام حسن مجتبى فرمود: پدر جان چگونه به منبر بروم و سخنى بگويم در حالى كه تو در ميان مردم نشسته اى و به سخنانم گوش مى دهى و مرا مى بينى ؟!
امير مؤ منانعليهالسلام
فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد، من خود را پنهان ساخته ، به سخن تو گوش فرا مى دهم و تو را در حال خطابه مى بينم ، در حالى كه تو مرا نخواهى ديد.
امام مجتبىعليهالسلام
به دستور پدر عمل كرد، بر منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى و درود بر پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و آل او فرمود: مردم از جدم رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: من شهر علمم و على دروازه آن است آيا مى توان بدون عبور از دروازه وارد شهر علم شد پس از منبر به زير آمد. اميرمؤ منانعليهالسلام
از جاى برخاست و فرزندش را در آغوش كشيد.
آنگاه به فرزند ديگرش ، حضرت امام حسينعليهالسلام
فرمود: فرزندم ! تو نيز برخيز و بر منبر برو و سخنى بگوى كه قريش تو را پس از من كوچك نشمارند و نگويند كه حسين بن على چيزى نمى داند، اما چنان سخن بگوى كه ادامه سخن برادرت باشد.
امام حسينعليهالسلام
به دستور پدر عمل كرده ، و به منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر پيامبر و آل او، فرمود: مردم ! از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: على شهر هدايت است پس هر كس داخل آن شود نجات پيدا كرده است و هر كس از آن تخلف كند هلاك شود.
حضرت از جاى برخاست و در حالى كه او را بر سينه و قلب خود مى فشرد به مردم فرمود: اى مردم شاهد باشيد اين دو فرزندان رسول خدا، امانتى هستند كه آن حضرت به من سپرده است و من اين دو را به عنوان امانت در بين شما مى گذارم مردم بدانيد كه پيامبر از شما درباره اين دو خواهد پرسيد (كه با آنان چه كرده ايد؟)
٧ - دعاى پدر و مادر در حق فرزندان
فرزندان موظفند در حق پدر ومادر دعا كنند، و از خداوند برايشان طلب آمرزش نمايند. قرآن مى فرمايد: و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا
حال كه به اهميت دعاى والدين براى سلامتى و سعادت فرزندان واقف شديم ، اين واقعيت را در سيره و سخن اهل بيت جستجو مى كنيم :
دعاى پيامبر براى كودكان
عايشه گويد: كان رسول الله يؤ تى بالصبيان فيدعو لهم و يبرك عليهم
برنامه امام صادقعليهالسلام
اين بود كه هر شب از طرف فرزندان خود، و هر روز از طرف پدر خود دو ركعت نماز مى خواند و در آن دو ركعت سوره قدر و كوثر را قرائت مى نمود.
دعاى امام زين العابدينعليهالسلام
در حق فرزندان خود
امام زين العابدينعليهالسلام
در صحيفه سجاديه در حق فرزندان خود چنين دعا مى فرمايد: «بار خدايا! به من نعمت عطا فرما بماندن فرزندانم ، و به شايسته گردانيدن ايشان براى (اطاعت و پيروى از) من ، و به بهره بردن من از ايشان بار خدايا! عمرشان را براى من دراز گردان و مدت زندگانيشان را بسيار نما، و خردانشان را براى من پرورش ده ، و ناتوانشان را نيرومند ساز، و تن ها و كيشها و خوهايشان را براى من سالم بدار، و در جانها و اندامشان و در هر چه از كار ايشان به آن مى كوشم تندرستى ده (از دردها و پيشامدهاى ناروا نگاهداريشان فرما) و روزيهايشان را براى من و به دست من فراوان گردان و ايشان را نيكوكاران و پرهيزكاران (از گناه) و بينايان (راه حق) و شنوندگان (سخن راست) و فرمانبران خودت و دوستداران و پنددهنگان براى دوستانت و كينه داران براى همه دشمنانت (كه به تو نگرويده اند) قرار ده آمين
بار خدايا بازوى مرا به وسيله ايشان استوار گردان ، كجى مرا به آنان راست نما(در سختى و گرفتارى و پريشانى آنها را كمك من گردان) و عدد و شماره (اهل و خويش) مرا به آنان افزون كن ، و مجلس مرا به ايشان بيارا (آنانرا اهل علم و دانش و فضل و كمال قرار ده) و ياد مرا به آنها زنده بدار، و در نبودنم مرا به سبب ايشان بى نياز كن ، (آنها را جانشين من گردان) و به وسيله اينان مرا بر حاجت و خواسته ام يارى فرما، و ايشانرا براى من دوستدار و مهربان و روى آور و (در كمك و يارى) پابرجا، و (در انجام دستورم ) فرمانبر قرار ده ، نه گناهكار و بدكننده و مخالفت كننده و خطاكار. و مرا در پرورش و تاءديب (راه پسنديده نمودن) و نيكى كردن ايشان يارى فرما، و مرا از جانب خود افزون بر ايشان فرزندان نرينه ببخش ، و آنان را براى من نيك قرار ده ، و آنها را در آنچه (در اين راز و نياز كه) از تو خواسته ام ياورم گردان و مرا و فرزندانم را از شيطان رانده شده (از رحمتت) پناه ده بار خدايا همه آن خواسته ها را به توفيق و جور شدن اسباب كار و رحمت و مهربانيت به ما عطا فرما، و ما را از آتش پناه ده ، و مانند آنچه از تو براى خود و فرزندانم در دنياى كنونى و آخرت آينده خواستم به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان ببخش ...»
سه دعاست كه از لطف و رحمت و استجابت الهى محروم نمى ماند... دعاى پدر براى فرزند خود، در صورتى كه به پدر نيكى كرده باشد. و نفرينش در صورتى كه به پدر بى مهرى و از او نافرمانى كرده باشد.
بالا رفتن درجات در اثر استغفار والدين
ابوالقاسم كوفى از پيامبر اكرم روايت كند كه : ان العبد ليرفع له درجه فى الجنه لايعرفها من اءعماله ، فيقول : رب انى لى هذه ؟ فيقول : باستغفار والديك لك من بعدك
٨ - شكيبايى در سوگ فرزند
از ديگر ويژگيهاى خوب يك پدر و مادر نمونه اين است كه در سوگ فرزند از دست رفته شان هر چند هم كه عزيز و بزرگوار باشد بردبارى نشان دهند و چيزى كه موجب خشم پروردگار است ، بر زبان نياورند. اين صفت والاى اخلاقى از پيامبر و معصومين و علماى بزرگ براى ما به يادگار مانده و حاكى از تعالى فكرى و سعه وجودى آنان است ؛ زيرا آنان به واقعيات جهان و ماهيت زندگى دنيوى كه سراپا آزمايش است و اقفترند و روح بزرگشان در برابر پيشامدهاى دلخراش آسيب چندانى نمى بيند.
پيامبر در سوگ فرزندش ابرهيم
هنگامى كه ابراهيم فرزند رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در حال احتضار بود، حضرت فرمود: لولا اءن الماضى فرط للباقى و ان الاخر لاحق بالاءول لحزنا عليك يا ابراهيم ، ثم دمعت عينه و قال : تدمع العين و يحزن القلب و لانقول الا مايرضى الرب و انا بك يا ابراهيم لمحزونون
امام صادقعليهالسلام
در سوگ اسماعيل
زمانى كه اسماعيل فرزند امام صادقعليهالسلام
در حال احتضار بود مردم ، امام را در آن حال بسيار بى تاب و مضطرب ديدند به صورتى كه گاهى به درون خانه مى رود و گاهى بيرون مى آيد، زمانى مى ايستد و زمانى ديگر مى نشيند؛ اما وقتى كه اسماعيل از دنيا رفت امام به اندرون رفت و تميزترين لباس خود را پوشيد؛ سرش را شانه كرد و به مجلسى كه داشت برگشت و در جاى خود نشست اما از مصيبت وارده سخنى نگفت گويى هرگز مصيبتى بر او وارد نيامده است به حضرت عرض كردند: چرا از اين واقعه سخين نمى گويى حضرت فرمود ما اهل بيتى هستيم كه خدا را درآنچه كه مى پسندند اطاعت مى كنيم و آنچه را كه دوست داريم از او مى خواهيم و اگر آن را به ما ارزانى داد، خدا را سپاس مى گوييم و اگر با ما آن كند كه دوست نمى داريم راضى خواهيم بود.