خدا را با اين صفات بشناس
و در نامه اى كه اميرمؤ منان به فرزندش امام حسن مى نويسد چنين آمده است : (فرزندم)! بدان كسى كه حقيقت گنجينه هاى دنيا و آخرت در دست اوست به تو اجازه داده كه از او بخواهى و ضامن شده كه خواسته ات را اجابت كند. و به تو فرموده است بخواه تا به تو بدهد و او مهربان است ميان تو و خويش ترجمانى ننهاده است و از تو در پرده غايب نيست و تو را به كس ديگرى واگذارد كه در درگاه الهى برايت شفاعت كند، و اگر بد كردى مانع توبه تو نمى شود. و در بازگشت به سوى او سرزنشت نمى كند، و در كيفر تو شتاب نمى ورزد و چون به رسوايى گرايى تو را رسوا نسازد، و از تو غرامت نخواهد و تو را از رحمت نوميد نكند و در توبه كردن بر تو سختى نكند و گريز از گناه را حسنه حساب كرده و هر گناه تو را يكى محسوب كرده و كار خوب تو را ده برابر شمرده و در توبه و از سرگرفتن كارهاى نيك را به رويت باز كرده است و هر گاه كه بخواهى دعاى آشكار و نهانت را بشنود و اجابت كند و نيازت را به او عرضه دارى و از خويشتن با خدا سخن بگويى و از ناراحتيهايت به او شكوه و ناله كنى و در هر كارت از او يارى جويى و هر چه را كه از مردم پنهان مى دارى با او در ميان گذارى
واى به حال كودكان آخر زمان از دست پدرانشان ! عرض شد يا رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
از پدران مشرك آنها؟ فرمود: نه بلكه از پدران مسالمانشان كه چيزى از فرائض مذهبى را به آنان نمى آموزند، و اگر فرزندان بخواهند خود در صدد آموزش مسائل دينى باشند آنان را از اين امر باز مى دارند. و تنها به اين دلخوشند كه فرزندانشان بهره ناچيزى از دنيا به دست آورند. من از اين قبيل پدران بيزارم و آنان نيز از من بيزارند.
بهر حال آموزش دين را دست كم نگيريم و كم اهميت ندانيم مبادا فرزندانمان را كه براى بهشت آفريده شده اند، با سهل انگارى در آموزش مسائل دينى ، با دست خودمان از مسير بهشت دور نسازيم و جهنمى نكنيم
بياييد كمى همت كنيم و بر اساس دستوراتى كه از پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
و امامان معصومعليهالسلام
رسيده ، فرزندان دلبندمان را با مسائل دينى آشنا سازيم كه هم خود ساخته شوند و هم در آينده الگوى خوبى براى ديگران شوند.
از وقتى كه كودك زبان به تكلم باز مى كند دوره آموزش او شروع مى شود و تا سنين رشد مراحلى را طى مى كند و سير آموزش كودك در روايات معصومينعليهمالسلام
مرحله بندى شده است
اولين جمله كلمه لا اله الا الله
ابن عباس از پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
چنين روايت مى كند: افتحوا على صبياكم اول كلمه لا اله الا الله
وقتى فرزندانتان زبان به سخن گشودند به آنها لا اله الا الله را ياد دهيد.
پاداش آموزش لا اله الا الله
عايشه از پيامبر بزرگوار اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
: من ربى صغيرا حتى يقول لا اله الا الله لم يحاسبه الله
روزى پيامبر در حال نماز بود و امام حسينعليهالسلام
(كه هنوز بخوبى زبانش باز نشده بود) در كنار حضرتش ايستاده بود.
پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
براى شروع نماز تكبيره الاحرام گفت امام حسنعليهالسلام
نيز سعى كرد كه الله اكبر بگويد اما نتوانست پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
دوباره تكبير گفت و امام تلاش مى كرد كه الله اكبر بگويد اما باز نمى توانست پيامبر همچنان تكبيره الاحرام را تكرار مى كرد تا حسينعليهالسلام
بتواند آن را بگويد، ولى تلفظ آن براى حضرتش مشكل بود. تا اينكه پيامبر هفت بار الله اكبر نماز را تكرار كرد. تكبير هفتم را كه گفت زبان امام حسين نيز باز شد و تكبيره الاحرام را درست ادا كرد امام صادقعليهالسلام
فرمود: از اين رو بود كه هفت تكبير سنت شد.
آموزش عملى احكام
پس از آموزش خلاصه اى از معارف اسلامى به زبان ساده ، بايد بتدريج فرزندان را عملا با احكام و مسائل شرعى آشنا ساخت بدين معنا كه پيش چشم آنان شيوه عمل به احكام را به طور ملموس نشان دهيم تا در راه فراگيرى احكام ، دچار شك و شبهه نشوند؛ به عنوان مثال به وضو اشاره مى كنيم
در اين باره بايد در آغاز طرز صحيح وضو گرفتن را به كودك ياد داد. سپس عملا اين كار را انجام مى دهيم و از كودك مى خواهيم كه با دقت نگاه كند و گاهى هم بر وضو گرفتن كودك نظاره مى كنيم
طبيعى است كه جنبه آموزشى شيوه عملى و بصرى بسيار مؤ ثرتر و پرجاذبه تر از شيوه گفتارى صرف است
ميرزاى نورى از «فقه الرضا» روايت مى كند: روزى امير مؤ منان به فرزندش محمد بن حنفيه فرمود: فرزندم مقدارى آب بياور تا وضو بگيرم
محمد ظرفى آب خدمت پدر آورد، حضرت نخست دست را در آب فرو برد و فرمود: بسم الله والحمد لله الذى جعل الماء طهورا ولم يجعله نجسا... آنگاه مضمضه كرد و خواند: اللهم لقنى حجتى يوم اءلقاك و اءطلق لسانى بذكرك سپس استنشاق كرده ، فرمود: اللهم لا تحرمنى رائحه الجنه واجعلنى ممن يشم ريحها و روحها و طيبها... آنگاه صورت خود را شست و در حين شستن صورت فرمود: اللهم بيض وجهى يوم تسود الوجوه سپس دست راست خود را شسته و فرمود: اللهم اءعطنى كتابى بيمينى والخلد بشمالى سپس دست چپ خود را شسته و فرمود: اللهم لا تعطنى كتابى بشمالى ولا تجعلها مغلوله الى عنقى و اعوذبك من مقطعات النيران آنگاه ! سر مسح كشيده و فرمود:: اللهم غشنى برحمتك و بركاتك و عفوك سپس دو پاى خويش را مسح كشيد و فرمود: اللهم ثبت قدمى على الصراط يوم تزول فيه الاقدام و اجعل سعيى يما يرضيك عنى آنگاه به محمد رو كرد و فرمود: فرزندم ! هر بنده مؤ منى همانند من وضو بگيرد و آنچه را كه در حال وضو خواندم ، بخواند، خداوند در برابر هر قطره آب وضويش فرشته اى مى آفريند كه تا روز قيامت برايش تسبيح بگويد.
فرزندم ! اگر بخواهى قدرتمند و توانا شوى در طاعت و عبادت الهى قوى شو و اگر احساس ناتوانى كنى در نافرمانى خدا ضعيف و ناتوان شو.
مبادا در عمل با من مخالفت كنى
حماد لحام از امام صادق از پدرش نقل كند كه فرمود: يا بنى انك ان خالفتنى فى العمل لم تنزل غدا معى فى المنزل ثم قال : ان الله عزوجل ليولين قوما يخالفونهم فى اءعمالهم ينزلون معهم يوم القيامه كلا و رب الكعبه !
فرزندم پيوسته كوشا و تلاشگر باش هرگز خود را در عبادت و اطاعت الهى بى تقصير مدان زيرا خداوند چنانكه سزاوار عبادت اوست ، پرستش نمى شود.
پسرم با دست خالى از دنيا نرو
لقمان حكيم به فرزندش مى گويد: يا بنى اياك اءن تخرج من الدنيا فقيرا و تدع اءمرك و اءموالك عند غيرك قيما فتصيره اءميرا.
از تنگدلى و تنبلى پرهيز كن كه اين دو بهره تو را از دنيا و آخرت محروم سازند.
فرزندم قبل از مرگ توشه سفر برگير
لقمان حكيم به فرزند خود مى گويد: يا بنى بادر بعملك قبل اءن يحضر اءجلك وقبل اءن تسير الجبال سيرا و تجمع الشمس و القمر.
مادر حضرت سليمان به او گفت : فرزندم شبها از خواب زياد پرهيز كن ، زيرا پرخوابى شبانه ، انسان را در روز قيامت فقير و نيازمند خواهد كرد.
شگفتى از كسى كه از كيفر مى ترسد اما...
علىعليهالسلام
به فرزند خود حسينعليهالسلام
چنين مى فرمايد: اءى بنى العجب ممن يخاف العقاب فلم يكف و رجا الثواب فلم يتب و يعمل
فرزندم ! مبادا به احسان و عمل صالحت مغرور شوى و آن را بزرگ بشمارى ، كه هلاك خواهى شد.
در عبادت زياده روى نكن
فجيع عقيلى گويد: حدثنى الحسن بن على بن اءبى طالبعليهالسلام
قال لما حضرت والدى الوفاه اءقبل يوصى الى اءن قالعليهالسلام
: (واقتصد فى عبادتك و عليك فيها بالاءمر الدائم الذى تطيقه
(زمانى كه به همراه پدرم به حج مشرف شده بودم) روزى با پدرم طواف مى كردم در حاليكه جوان بودم (در يكى از شوطها) سخت مشغول عبادت بودم و عرق مى ريختم در اين حال پدرم از كنارم عبور مى كرد، مرا ديد و فرمود: جعفر! فرزندم ! خداوند اگر بنده اى را دوست داشته باشد او را به بهشت مى برد و از او به عبادتى اندك خشنود مى شود.
همچنين امام صادقعليهالسلام
فرمود: اجتهدت فى العباده و انا شاب فقال لى اءبى يا بنى دون ما اءراك تصنع فان الله اذا اءحب عبدا رضى منه باليسير.
به گونه اى روزه بگير كه شهوتت را ريشه كن سازد نه آنچنانكه تو را از خواندن نماز باز دارد، زيرا نماز نزد خدا محبوبتر از روزه مى باشد.
موعظه و نصيحت
از ديگر اصول مسلمى كه تمام جوامع سخت بدان نيازمند مى باشند، مساءله موعظه و نصيحت است يعنى سفارش و توصيه يكديگر به كارهاى نيك موعظه و نصيحت مخصوص دسته و گروه خاص نيست كه وظيفه اى همگانى است در همان حال كه افراد به خودسازى و تطهير روح و روان و اعمال خود مشغولند اين وظيفه را هم دارند كه ديگران را نيز تحت تاءثير قرار دهند و هيچ كس از موعظه بى نياز نيست بديهى است كه اگر اين اصل خوب رعايت شود بسيارى از انحرافات و فسادها از جامعه رخت خواهد بست البته موعظه بايد بنرمى و از سر صدق و خلوص و صميميت ادا شود نه با درشتى و بزرگمنشى ، كه تاءثير معكوس خواهد داشت
قرآن مجيد مى فرمايد:(
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا يَعْصُونَ اللَّـهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ
)
.
وقتى اين آيه نازل گرديد مردى از مؤ منان نشست و گريست و گفت : من در نگه داشتن نفس خودم عاجز مانده ام ، متكفل مسئوليت خانواده ام نيز شدم
پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: تو را همين بس كه آنان را امر كنى به آنچه كه نفس خود را امر مى كنى و نهى كنى از آنچه كه نفس خود را از آن باز مى دارى
همچنين در روايت ديگرى آمده است كه شخصى از رسول خدا پرسيد چگونه خانواده ام را (از گناه) باز دارم ؟ فرمود: آنان را به آنچه كه خداوند امر كرده امر كن و به آنچه كه از آن نهى كرده بازدار. پس اگر اطاعتت كردند تو آنها را باز داشته اى و اگر معصيت كردند بو به وظيفه ات عمل كرده اى
خود و خانواده خود را به انجام كارهاى خير عادت دهيد و آنان را تربيت و نيك رفتارى بياموزيد.
ارتباط با جهان آخرت
كودكان و نوجوانان ، داراى فطرت پاك الهى اند. از اين رو دروغ نمى گويند مگر اينكه از والدينشان آموخته باشند. كودكان مى كوشند به دوستانشان كمك كنند، به خوبى ها علاقه مند و از بدى ها گريزانند. اين فطرت الهام گرفته از خالق هستى است كه اين چنين زشتى ها و زيباييها را به آنها آموخته است با اينكه علم و دانش رسمى كسب نكرده و حتى به مدرسه گام ننهاده اند، اما مى فهمند كه راستگويى پسنديده و دروغگويى زشت است ، حفظ امانت خوب و خيانت بد است ، كمك به ديگران خوب و ظلم بد است
خداوند شناخت خوبى ها و بدى ها را به فطرت پاك او الهام كرده است فاءلهمها فجورها و تقواها ما بايد بينديشيم كه چگونه اين فطرت پاك الهى در وجود فرزندانمان واكسينه شود و همچنان بى آلايش باقى بماند و در زندگى پرفراز و نشيب آينده هدايتگر آنها باشد. و چگونه آنها را با زندگى راستگويان و درستكاران و خدا جويان پيوند بزنيم و از شيطانهاى وسوسه گر و خناسان شب پرست و زشت سيرتان تبهكار دور سازيم ؟
بياييد با توجه به تعاليم پيامبران و پيشوايان راستين ، فرزندان دلبندمان را با معاد و زندگى ابدى آشنا سازيم ، سرانجام جهان را به آنان بگوييم ، و آنان را در مسير واقعيت هاى زندگى هدفهاى والاى آن قرار دهيم والدين همان گونه مسؤ ول بزرگ كردن فرزندان و تاءمين كننده نيازهاى معيشتى و زيستى و اجتماعى آنها هستند، مهمتر از همه مسؤ ول تربيت معنوى و فرهنگى نونهالان خويشند و از اين رو آشنا ساختن فرزندان با معارف الهى و سير زندگى بشر و جهان هستى به سوى خدا و زندگى ابدى و بخصوص صحنه هاى زيباى بهشت وباغها و چشمه سارهايى آنان را از ركود فكرى و محدوديت افق ديد و نگرش نجات مى دهد.
ياد معاد يك محرك نيرومند و قوى است كه نوجوانان را نه تنها به سوى ارزش هاى انسانى ، هدايت مى كند بلكه استعداد آنان را براى بهسازى و آبادى زندگى دنيوى و اخروى ، بيش از پيش به كار مى اندازد و شكوفا مى سازد زيرا آنان به اين باور مى رسند كه بايد در جهان آخرت از عهده پاسخگويى به اعمال خوب و بد خود برآيند. نيز مى آموزند كه نبايد در دنيا سربار ديگران باشند، او در سايه ياد معاد، آزاد، مستقل و با عزت خواهد زيست و توانش را به كار خواهد گرفت تا با استفاده از نعمت هاى الهى زندگى شرافتمندانه اى داشته باشد و با بهره گيرى از اين نعمتها سعادت اخروى را نيز فراهم خواهد ساخت
آرى نوجوان و جوانى كه معرفت به جهان آخرت در زندگى او راه يافته ، بكلى با كسانى كه به دور از تعاليم انبيا و بخصوص بى اعتقاد به زندگى اخروى تربيت يافته اند، متفاوتند. باور به رستاخيز ابدى موج نيرومندى از مسؤ وليت الهى و عشق به خدمت در راه خدا، براى وصول به وعده هاى بهشتى پديد مى آورد. در پرتو اعتقاد به معاد است كه روح فضيلت و درستكارى و ترك هواپرستى و هرزگى خوى دائمى آدمى مى گردد. ياد آخرت و مسائل آن هيچ دلى را اشغال نمى كند جز آنكه شوائب و آلودگيها و تيرگيهاى فكرى و عملى را از آن مى شويد و مى زدايد. بدين ترتيب زندگى هدفدار و با معنى مى گردد. و جوان و نوجوان مى تواند با اتكا به اين عقايد زندگى ساز شخصيتى استوار و سرشار از اميد و اعتماد به نفس و ميل به سازندگى و خير خواهى داشته باشد و از بازار زندگى و بزنگاه حادثه ها و گرفتاريهاى روزگار به سلامت و موفق و سعادتمند بيرون آيد و از هر آسيب فرساينده و خسار تبار ايمنى يابد و نشيب و فراز زندگى به عزت و استوارى او صدمه اى نزند.
لقمان حكيم اين چنين فرزندش را هشدار مى دهد: يا بنى تعلمت سبعه آلاف من الحكمه فاحفظ منها اءربعه و مر معى الى الجنه ، احكم سفينتك فان بحرك عميق ، و خفف حملك فان العقبه كؤ ود، واكثر الزاد فان السفر بعيد، واءخلص العمل فان العمل فان الناقد بصير
من از زمانى كه چشم به دنيا گشودم به آن پشت كردم و به آخرت روى آوردم ، پس منزلى كه تو به سوى آن در حركت هستى ، به تو نزديكتر از منزلى است كه به آن پشت كرده و در حال دور شدن از آن هستى
چگونه انسان به خواب مى رود در حاليكه
لقان حكيم به فرزند خود مى گفت : يا بنى كيف ينام ابن آدم و الموت يطلبه ، و كيف يغفل ولايغفل عنه
فرزندم ! همانگونه كه مى خوابى ، مى ميرى و همچنانكه از خواب برمى خيزى در روز قيامت ، زنده خواهى شد.
اگر در مرگ و معاد شك دارى
امام باقرعليهالسلام
فرمود: لقمان به فرزندش چنين توصيه مى كرد: يا بنى ان تك فى شك من الموت فادفع عن نفسك النوم و لن تستطيع ذلك ، و ان كنت فى شك من البعث فادفع عن نفسك الانتباه ولن تستطيع ذلك فانك اذا فكرت فى هذا علمت اءن نفسك بيد غيرك ، و انما النوم بمنزله الموت و انما اليقظه بمنزله البعث بعد الموت
فرزندم ! آرزوهايت را كم كن و به ياد مرگ باش و در دنيا زهد و پارسايى را پيشه كن زيرا تو گروگان مرگ و آماج گرفتاريها و زمين خورده بيماريها هستى
بياد صحنه هاى پس از مرگ باش
لقمان به فرزند خود مى گفت : يا بنى انك مدرج فى اكفانك و محل قبرك و معاين عملك كله
آخرت و آنچه را كه در آن است : از نعمتها و عذاب دردناك بسيار ياد مى كن ؛ زيرا تو را در دنيا زاهد و پارسا مى سازد و دنيا را در نظرت خوار و بى مقدار مى گرداند.
٢ - به كم و ناچيز قناعت خواهد كرد
امام علىعليهالسلام
در ضمن وصيتى به فرزند خود امام حسينعليهالسلام
مى فرمايد: و من اكثر ذكرالموت رضى من الدنيا باليسير
پسر جانم بسيار به ياد مرگ مى باش و به ياد آنچه كه ناگهان در آن واقع شوى و پس از مرگ به سوى آن كشانده شوى مرگ را پيش روى خود مى دار تا آنگاه كه به تو برسد و تو از آن ايمن باشى و خود را پيش روى آن استوار نگهدارى مبادا تو را غافلگير و مدهوش سازد و عزتت را از تو برگيرد.
برداشتن توشه براى آخرت
جوانى كه از دوران بلوغ در اثر راهنماييها و تلقينهاى خردمندانه پدر و مادر بتدريج با جهان آخرت آشنا مى شود، در مى يابد كه نعمتهاى دنيوى ماندنى نيست از اين رو مى كوشد در مسير ابديتى كه پيش رو دارد براى خود توشه اى گيرد. و بر همين اساس زندگى آينده خود را تنظيم مى كند، زيرا سعادت آينده را در گرو اعمال خويش مى داند و مى كوشد براى راه طولانى و گردنه هاى صعب العبور آينده توشه كافى برگيرد و تا آنجا كه در توان دارد از هر نظر خود را آماده و شكيبا سازد.
امام صادقعليهالسلام
فرمود: لقمان فرزندش را چنين پند داد:
فرزندم ! مردم پيش از تو براى فرزندان خود ثروتى گرد آورده بودند، ولى نه آن ثروت گرد آمده باقى ماند و نه كسانى كه ثروتها را براى آنها گرد آورده بودند و بى گمان تو چون بنده مزدورى هستى كه به او دستورى داده و اجرتى برايش تعيين كرده اند، پس كارت را تمام كن و اجرتت را به طور كامل بگير. (عزيز دلم) در اين دنيا مانند گوسفندى مباش كه در ميان مزرعه اى سبز و پر آب و علف رها شده و آنچنان با حرص و ولع مى خورد تا فربه شود اما غافل از آنكه مرگش به هنگام فربهى اوست بلكه دنيا را مانند پلى بدان كه بر روى نهرى قرار دارد و از آن مى گذرى و آن را وا مى گذارى و تا پايان روزگار به سويش بر نمى گردى آن را ويران كن و آبادش مساز كه به ساختنش ماءمور نيستى
و بدانكه چون فرداى قيامت در برابر خداى عزوجل بايستى ، از چهار چيز پرسيده شوى : ١ - جوانيت را در چه راهى فرسودى ؟ ٢ - عمرت را در چه راهى نابود ساختى ؟ ٣ - ٤ - دارايى ات را از كجا فراهم آوردى و در چه راهى مصرف كردى ؟
پس كه به اين پرسشها پاسخ بگويى و پاسخ آنها را فراهم آر. (دلبندم)! بر آنچه از دنيا از دستت رفت افسوس مخور، زيرا (سرمايه) اندك دنيا را دوام و بقايى نيست و (حاصل) فراوانش نيز از بلا ايمن نباشد پس آماده و بر حذر باش و در كار خود كوشش كن و پرده غفلت را از روى خود بردار و متوجه احسان پروردگار خويش باش (و در سپاس نعمتهاى الهى كوشش كن) و در دلت توبه را تازه دار و در زمان فراغت (به سوى نيكيها) بشتاب ، پيش از آنكه آهنگ تو كنند، و مرگت فرا رسد و ميان تو و خواسته هايت مانع افكنده شود