جوان از نظر عقل و احساسات جلد ۱

جوان از نظر عقل و احساسات0%

جوان از نظر عقل و احساسات نویسنده:
گروه: جوانان و ازدواج

جوان از نظر عقل و احساسات

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آيت الله محمد تقي فلسفي (ره)
گروه: مشاهدات: 31242
دانلود: 4040


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 466 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 31242 / دانلود: 4040
اندازه اندازه اندازه
جوان از نظر عقل و احساسات

جوان از نظر عقل و احساسات جلد 1

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

زينت و خودآرايى

زيبايى هاى مصنوعى و تجمل و خودآرايى نيز مانند جمال طبيعى مورد عنايت مخصوص قرآن شريف و روايات مذهبى است ، و اولياى گرامى اسلامى ، استفاده از آن را به پيروان خود اكيدا توصيه نموده اند.

جامه زيبا پوشيدن ، مسواك كردن ، به موى شانه و روغن زدن ، معطر بودن ، و خلاصه خود را آراستن در حال عبادت و در مواقع معاشرت با مردم ، در مسجد يا در محيط خانواده ، از مستحبات مؤ كد و جزء برنامه روزانه مسلمين است

( قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّـهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ .)

لباس هاى زيبايى را كه خداوند براى بندگان خود پديد آورده ، چه كسى بر مردم حرام نموده است ؟

( يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ ) .(٣٩)

حضرت مجتبىعليه‌السلام بهترين جامه هاى خود را در موقع نماز در بر مى كرد. كسانى از آن حضرت سبب اين كار را پرسش كردند. در جواب فرمود: خداوند جميل است و جمال و زيبايى را دوست دارد. به اين جهت ، خود را در پيشگاه الهى زينت مى كنم خداوند امر فرموده كه با زينت هاى خود در مساجد حاضر شويد.

«قال الصادقعليه‌السلام : ان الله يحب الجمال والتجمل(٤١) »

فرمود: عايشه ، خداوند دوست دارد كه وقتى مسلمانى براى ديدار برادرش ‍ مى رود، خود را بسازد و خويشتن را براى ملاقات او بيارايد.

از اين چند آيه و حديث چنين برمى آيد كه اولياى اسلام به پرورش حس ‍ زيبايى و بيدار كردن عاطفه جمال دوستى مردم ، علاقه كامل داشتند. ضمنا اين نكته استفاده مى شود كه تزيين و تجمل در نظر اسلام ، نه تنها يك كار پسنديده اجتماعى است ، بلكه اين عمل محبوب خداوند و داراى ارزش ‍ عبادت است پيروان اسلام مى توانند با به كار بستن اين دستور موجبات خشنودى خداوند بزرگ را فراهم آورند.

زيبايى جوانى

جمال دلپذير و جذاب دوران جوانى ، يكى از زيبايى هاى طبيعى بشر است كه در ايام شباب با فروغ خيره كننده خود جلوه مى كند، و تنها نسل جوان از آن زيبايى برخوردار است شور و هيجان ، عشق و اميد، وجد و نشاط، طراوت و لطافت ، تناسب اندام ، صورت شكفته ، موهاى زيبا و صفات ديگرى نظاير اينها، همه و همه از شاخ و بالهاى زيبايى دوران جوانى است

كليه ملل پيشرفته و تمام اقوام عقب مانده ، قوت و نيروى جوانى را درك مى كنند. همه مى فهمند كه جوانان از سالخوردگان و پيران قوى ترند، ولى درك جمال جوانى براى همه مردم ميسر نيست ، زيرا تشخيص زيبايى هاى رقيق و نازك كارى هاى طبيعت ، تنها در پرتو عواطف شكفته و احساسات پرورش يافته قابل درك است

مللى كه از علم و فرهنگ بهره ندارند، قومى كه از تربيت صحيح برخوردار نبوده و حس جمال دوستى در ضميرشان شكفته نشده است ، از درك ظرايف طبيعت عاجزند. آنان نمى توانند جمال جوانى را آن طور كه هست درك كنند و زيبايى هاى رقيق ايام شباب را به خوبى تشخيص دهند.

اگر دنياى متمدن امروز، به جنبه شاعرانه جوانى و زيبايى هاى پرفروغ آن متوجه شده است ، اگر دانشمندان بشر درباره جمال جوانى سخن مى گويند و نويسندگان با ذوق ، پيرامون زيبايى نسل جوان قلم فرسايى مى كنند، و خلاصه اگر جهان متمدن كنونى ، نسل جوان را با ديده احساسات و جمال دوستى مى نگرد، از اين جهت است كه تمدن جديد تحول عظيمى در ذوق و عواطف بشر به وجود آورده و پيشرفت فرهنگ و دانش ، منشاء انقلاب عميقى در بيدارى درك هاى عاطفى و تشخيص زيبايى ها شده است

ناگفته نماند كه هم زمان با فرارسيدن ايام شباب و آشكار شدن زيبايى هاى جوانى ، تمايل زينت كردن و خودآرايى نيز به طور طبيعى در ضمير جوانان بيدار مى شود، و آنان را شيفته آرايش و خودسازى مى كند. به عبارت ديگر، در ايام شباب ، جمال و زيبايى طبيعى با خودآرايى و تجمل مصنوعى هم آهنگ مى شوند. از يك طرف عوامل بلوغ ، خود به خود به جوانان طراوت و جمال طبيعى مى بخشد و آنان را زيبا و دلپذير مى كند، و از طرف ديگر، در باطن آنها، عشق ، تزيين و خودآرايى ايجاد مى نمايد و به تجمل و جلوه گرى علاقه مندشان مى كند.

ميل جوان به خودآرايى

«جوانان ، به اصطلاح رودن ، پيشقدمان زيبايى هستند، و ارزش هاى مربوط به جمال پسندى را در مرحله اول اهميت قرار مى دهند. عشق به جمال ، در نزد بعضى از دختران جوان منجر به يك نوع بت پرستى براى بدن و هنر مى گردد.

ارتباط تجمل با غريزه جنسى

ترديدى نيست كه علاقه مندى و مرجح داشتن هر آن چه زيباست ، با توسعه بدن از لحاظ زيست شناسى و به خصوص با جهش غريزه جنسى ارتباط كامل دارد. ذوق جواهرات و آرايش ها و هر آن چه ممكن است نظر اشخاص را با لطف و علاقه مندى به سوى شخص جلب كند، در حقيقت چيزى جز تكميل عمل طبيعت نيست كه در اواخر دوران بلوغ ، به رنگ بدن ، به نگاه ، به شكل اعضاى دختران جوان ، يك نوع زيبايى غير قابل مقايسه با سابق و در عين حال كم دوام مى دهد.

احساس لذت زيبايى

سير در زيبايى و تماشاى جمال ، يكى از فعاليت هايى است كه جوانان به آن بسيار علاقه مند هستند. زيبايى در ايشان يك نوع لذتى ايجاد مى كند و هر قدر اين كيفيت لذت بردن از زيبايى بيشتر به يكى از صفات ايشان اتكا داشته باشد، شدت ادراك آن لذت ، بيشتر است .»(٤٣)

ارضاى تمايل جمال

خواهش فطرى تجمل و خودآرايى در نسل جوان ، يكى از تمايلاتى است كه بايد تحت مراقبت كامل قرار گيرد و به طور عادلانه و دور از افراط و تفريط ارضا گردد. اسلام از راه پاكيزگى بدن ، مسواك كردن دندان ، معطر بودن ، رنگين كردن و روغن زدن مو، جامه قشنگ پوشيدن و كارهايى نظاير اين ها، حس خودآرايى جوانان را به راه صحيح و بى خطر هدايت نموده و برجلوه و جمال آنان افزوده است

«قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله : اختضبوا فانه يزيد فى شبابكم و جمالكم(٤٥) »

امام صادقعليه‌السلام فرموده : موقع روغن زدن موى سر، بگو: بارالها، از تو درخواست زيبايى و زينت دارم

«عن الباقرعليه‌السلام : ان اميرالمؤ منينعليه‌السلام اتى البزازين فقال لرجل بعنى ثوبين فقال الرجل يا اميرالمؤ منين عندى حاجتك ، فلما عرفه مضى عنه فوقف على غلام فاءخذ ثوبين احدهما بثلثة دراهم والاخر بدرهمين فقال يا قنبر خذ الذى بثلثة ، فقال انت اولى به ، تصعد المنبر و تخطب الناس ، فقال و انت شاب و لك شره الشباب و انا استحيى من ربى ان اتفضل عليك ، سمعت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يقول البسوهم مما تلبسون و اطعموهم مما تاءكلون(٤٧) »

زيبايى علم و اخلاق

علىعليه‌السلام فرموده است : امتياز مرد به عقل او و جمال و زيبايى اش به مردانگى و فضايل اخلاقى اوست

«و عنهعليه‌السلام : العلم جمال لايخفى و نسب لايجفى(٤٩) »

امام عسكرىعليه‌السلام فرموده است : زيبايى صورت ، جمال ظاهرى انسان است و زيبايى عقل و فكر، جمال باطنى اوست

در روايات اسلامى و همچنين در مضامين ادعيه وارده ، مكرر كلمه جمال درباره ذات مقدس حق به كار رفته و اولياى گرامى اسلام خداوند را با صفت جمال ياد كرده اند.

«عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : قال اميرالمؤ منين (ع) ان الله جميل يحب الجمال ، و يحب ان يرى اثر النعمة على عبده.(٥١)

كسى كه سيماى جان خود را به زيور علم و اخلاق بيارايد، كسى كه ضمير خويش را به صفات جماليه و سجاياى انسانى مزين نمايد، او داراى جمال معنوى و زيبايى روحانى است او با اين عمل توانسته است به خدا نزديك شود و خويشتن را محبوب خلق خدا نمايد.

علاوه بر جمال باطن ، خداوند جمال ظاهر مردم را نيز دوست دارد. خدا دوست دارد نعمت هايى را كه به مردم بخشيده و زيبايى هايى را كه به آنان عطا فرموده ، آشكارا مشاهده نمايد. آن كس كه اندام موزون و صورت زيبا دارد، خود را شكسته و نازيبا ننمايد. كسى كه داراى نعمت قوت و سلامت است ، خويشتن را مريض و ناتوان جلوه ندهد. كسى كه تمكن مالى دارد، لباس پستى كه مايه خوارى وى مى شود، نپوشد. خلاصه خداوند دوست دارد ظاهر و باطن مردم زيبا باشد. خدا دوست دارد كه جان مردم از زيور صفات جماليه زيبا گردد و جسم مردم از تجمل ظاهرى و نعمت هايى كه عطا فرموده ، جميل و زيبا باشد.

ميل جوان به جمال روحانى

خوشبختانه ، در دوران شباب ، ميل به جمال روحانى و سجاياى اخلاقى ، خود به خود در باطن جوانان بيدار مى گردد و علاقه به زيبايى معنوى ، مانند عشق به خودآرايى و تجمل ظاهرى ، در ضميرشان شكفته مى شود. به عبارت ديگر، جوانان به طور طبيعى مايل به فتوت و جوانمردى هستند، و به فضايل اخلاقى و صفات ممتازه انسانى علاقه دارند. جوانان فطرتا شيفته راستگويى ، درستكارى ، وفاى به عهد، اداى امانت ، عزت نفس ، خدمت به مردم ، فداكارى و صفاتى نظاير اينها هستند و از دروغگويى ، نادرستى ، عهدشكنى و خيانت متنفرند، و از مشاهده رفتار و گرفتار نادرست ديگران برافروخته و خشمگين مى كردند.

پرورش سجاياى اخلاقى

مربيان لايق بايد از اين سرمايه طبيعى استفاده كنند و خواهش فطرى سجاياى اخلاقى را در ضمير جوانان پرورش دهند. مربيان بايد ميل به خلقيات پاك انسانى را، كه مايه جمال روحانى و زيبايى معنوى است ، در نسل جوان تقويت نمايند و آنان را مردانى شايسته و لايق بار آورند.

«ايده آل اخلاقى با ايده آل جمال پسندى جوان بستگى دارد. هر مربى و معلمى كه از نداى ارزشهاى اخلاقى غافل بماند و از اين قدرت استفاده نكند، مقصر و بدبخت است

ارزش هاى اخلاقى جوانان ، با نوع ارزش هاى سنين كمال متفاوت اند. تعاون و همكارى ، به نظر آنان ، همچون فداكارى است نيكى مفهوم ترحم را دارد. بردبارى كه در دوران جوانى بسيار مشكل است ، صورت يك جوانمردى قهرمانى را پيدا مى كند.

صفاى باطن جوان

ارزش هاى ديگرى وجود دارد كه جوانان آنها را ترجيح دهند. مثلا شرافت ، كفايت و لياقت شخص ، دوستى و صميميت قاطع ، مانند قهرمانان افسانه اى شجاعت تا درجه اى كه به فداكارى در راه هدفى كه انسان دوست دارد منجر شود. تمام اين صفات ، جوان را براى شكفتگى كامل امكانات فردى آماده مى سازند.»(٥٣) »

امامعليه‌السلام فرمود: توجه تبليغى خود را به نسل جوان معطوف دار و نيروى خويش را در راه هدايت آنان به كارانداز، زيرا جوانان زودتر حق را پذيرند و سريع تر به هر خير و صلاحى مى گرايند.

فضيلت خواهى جوان

در اين حديث ، امام صادقعليه‌السلام ، به صفاى باطن و فضيلت دوستى نسل جوان تصريح فرموده و به ابى جعفر احول ، كه مبلغ مذهبى و مربى مردم بوده ، يادآور شده است كه روح جوان خوبى ها را زودتر مى پذيرد، و به صفات انسانى سريع تر متصف مى شود. اين خود اشاره به اين مطلب است كه در ايام شباب ، خواهش جمال روحانى و ميل به فضايل اخلاقى در ضمير جوانان بيدار مى شود.

به شرحى كه در قرآن شريف و روايات اسلامى رسيده ، فرزندان يعقوب نسبت به حضرت يوسف ، برادر كوچك خود، ستم كردند و او را، به غلامى ، به كاروان مصر فروختند. پس از چند سال كه يوسف در مصر به سلطنت رسيد و برادران از اين موضوع آگاه شدند، از ستم خويش درباره يوسف پشيمان گذشتند و نزد يعقوب و يوسف زبان به عذرخواهى گشودند، در برابر يعقوب گفتند:

( قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ﴿ ٩٧ ﴾قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيإِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ) .(٥٥) »

به حق قسم است كه خداوند تو را بر ما برترى داده و ما خطاكار بوده ايم

يوسف در جواب فرمود: شما را بخشيدم اكنون بر شما ملامتى نيست خداوند نيز شما را ببخشد كه او از هر رحيمى مهربان تر است

اسماعيل بن فضل هاشمى از امام صادقعليه‌السلام سئوال كرد:

- چرا حضرت يعقوب طلب عفو فرزندان را به تعويق انداخت ، ولى يوسف فورا برادران گناهكار خود را بخشيد و براى آمرزش آنان دعا كرد؟

«قال لان قلب الشاب ارق من قلب الشيخ ، و كان جناية ولد يعقوب على يوسف و جنايتهم على يعقوب انما كانت بجنايتهم على يوسف ، فبادر يوسف الى العفو عن حقه و اخر يعقوب العفو، لان عفوه انما كان عن حق غيره فاخرهم الى السحر ليلة الجمعة.(٥٧)

نتيجه بحث آن كه طراوت و شكفتگى هاى دوران جوانى ، خود يكى از مظاهر عالى جمال طبيعى است فروغ دل پذير و جذاب دوران شباب ، به نسل جوان زيبايى و جمال مى بخشد و آنان را در نظر مردم عزيز و دلخواه جلوه مى دهد.

موقعى كه جوانان خود را مى آرايند و جمال طبيعى خويش را با تزيين و تجمل مى آميزند، وقتى كه موى و روى خود را آرايش مى كنند و جامه قشنگ مى پوشند، بر محبوبيتشان افزوده مى شود و بيشتر جذاب و دلپذير مى گردند. آرى ، جمال و زيبايى رمز محبوبيت و سر نفوذ در مردم است

جمال كامل و زيبايى همه جانبه زمانى به دست مى آيد كه جوانان ، با وجود زيبايى طبيعى و تجمل ظاهرى ، واجد جمال معنوى و سجاياى اخلاقى باشند. چنين جوانانى محبوب واقعى و دلپذير عموم مردم اند و همه جا مورد تكريم و احترام خواهند بود.

ارزش جمال روحانى

جمال باطنى و زيبايى روحانى ، در نظر جامعه بشر، به مراتب ارزنده تر از جمال طبيعى و تجمل ظاهرى است به همين جهت ، يك جوان زيبا و خوش ظاهر كه واجد تمام مراتب جمال طبيعى و تجمل مصنوعى است ، اگر فاقد جمال معنوى باشد، اگر خائن و جنايتكار باشد، مردم به زيبايى ظاهرى اش اعتنا نمى كنند، و او را با ديده انزجار و تنفر مى نگرند و به علت ناپاكى و پليدى اش از خود مى رانند.

هدف بزرگ اولياى گرامى اسلام ، در پرورش نسل جوان اين است كه آنان را در بحبوحه جمال ظاهرى از زيبايى معنوى و جمال روحانى نيز برخوردار كنند و با سجاياى اخلاقى و صفات انسانى تربيتشان نمايند، تا در دوران شباب ، اساس سعادت تمام عمر در ضميرشان پى ريزى شود.

براى آن كه جوانان به ارزش جمال معنوى و فضايل روحانى بيشتر پى ببرند و اين حقيقت را بهتر درك نمايند، براى آن كه در دوران شباب موجبات خوشبختى ابدى خويش را فراهم آورند و خود را به زيور سجاياى اخلاقى بيارايند، مثل ساده اى مى آورم كه براى همه طبقات قابل درك باشد.

گل هاى گوناگون با رنگ هاى مختلف و جمال طبيعى خود، محبوب زيباپسندان و مورد علاقه مردم اند. گل فروشان آنها را از شاخه ها جدا مى كنند و از اقسام مختلفشان دسته گل مى سازند و نوارهاى رنگارنگ به آن مى پيچند و با اين كار بر زيبايى و جلوه گل مى افزايند. سپس دسته گل نوار بسته را در گلدان زيبايى قرار مى دهند و دوستداران جمال و زيبايى آن را با قيمت قابل ملاحظه اى مى خرند و در سالن پذيرايى يا روى ميز غذا مى گذارند، تا از جمال طبيعى گل و تجمل مصنوعى اش محظوظ و بهره مند گردند.

گلى كه بوى مطبوع يا نامطبوعى ندارد و تنها زيبا و جميل است ، به سبب جمال دلپذيرش ، مورد علاقه مردم است جمال دوستان كه شيفته زيبايى هستند، آن را خريدارى مى كنند و از تماشاى جمال با طراوتش لذت مى برند.

گل زيبايى كه علاوه بر جمال طبيعى و تجمل ظاهرى داراى بوى مطبوع و عطر دلخواهى است محبوبيت بيشترى دارد، و مردم رغبت و علاقه زيادترى نسبت به آن نشان مى دهند. زيرا از يك طرف روى زيبايش چشم را محظوظ مى كند و از طرف ديگر، بوى مطبوعش شامه را بهره مند مى سازد.

اگر گل زيبايى بوى نامطبوع و زننده داشته باشد، اگر استشمام هواى مجاور آن باعث سردرد و تهوع شود، هرگز عزيز و محبوب نخواهد شد. مردم از چنين كس راضى نمى شود آن گل بدبو را، هر قدر هم كه زيبا باشد، در سالن پذيرايى يا روى ميز غذاى خود قرار دهد و به قيمت تماشاى جمال آن ، سلامت و آسايش خود را به خطر اندازد.

جوانان در بوستان بشريت به منزله گل هاى نو شكفته و زيبايى هستند كه به علت طراوت و جمال طبيعى ، در نظر مردم جمال شناس ، عزيز و محبوب اند. تزيين و خودآرايى ، موهاى منظم و معطر، لباس هاى آراسته ، و خلاصه تجمل ظاهرى ، به منزله نوارهاى خوش رنگ و زيبايى است كه بر جلوه و جمال جوانان مى افزايد و آنان را بيشتر دلخواه و محبوب مى كند. صفات خوب و بد و خلقيات پسنديده و ناپسند براى جوانان ، به منزله بوهاى مطبوع و نامطبوع گل هاى مختلف است

جوانان با فضيلت

جوانى كه داراى سجاياى اخلاقى و صفات انسانى است ، جوانى كه پاكدل و با ايمان ، راستگو درستكار، خدمتگزار و فداكار، امين و خيرخواه ، و خلاصه داراى ملكات پسنديده است ، در جامعه محبوبيت بسيار دارد. او واجد زيبايى ظاهرى و جمال معنوى است و همواره مورد علاقه و احترام مردم خواهد بود. چنين جوانى ، مانند شاخه گل معطرى است كه علاوه بر طراوت و جمال طبيعى ، داراى بوى مطبوع و شامه نواز است اين گل محبوب ، دست به دست مى گردد و مردم از ديدن روى زيبا و بوى مطبوع آن لذت مى برند و همواره در نگاهدارى اش مى كوشند و به آن ابراز علاقه مى كنند.

بعضى از جوانان اند كه فاقد صفات پسنديده و سجاياى انسانى هستند، ولى به صفات ناپسند و پليدى هاى اخلاقى هم آلوده نشده اند. اينان اگر خدمتى نمى كنند، خيانتى هم نمى نمايند. اگر خيرشان به مردم نمى رسد، شرى هم ندارند، اگر نمى توانند دو رنجيده خاطر را آشتى دهند، باعث تفتين و افساد هم نيستند. اگر از بينوايان دستگيرى نمى نمايند، به آنان آزار هم نمى رسانند. اگر يار مظلومان نيستند، به ستمگران هم كمك نمى كنند. اگر بازوى افتادگان را نمى گيرند، آنان را لگدكوب هم نمى نمايند. خلاصه ، اگر از فضايل انسانى محروم اند، به رذايل اخلاقى هم آلوده نشده اند.

اين گروه از جوانان نيز تا اندازه اى محبوب اجتماع اند، زيرا به مردم آسيبى نمى رسانند و جامعه از شر آنان در امان است اينان مانند گل هاى زيبا و با طراوتى هستند كه اگر عطر مطبوعى ندارند، بوى بد و آزار دهنده اى هم ندارند كه باعث ناراحتى و ايذاى مردم گردند.

جوانان آلوده

جوانى كه آلوده به صفات رذيله و فساد اخلاق است و مردم از رفتار و گفتار ناپسندش همواره و در عذاب اند، هر قدر زيبا و جميل باشد، و به هر اندازه موى و روى خود را بيارايد و جامه زيبا بپوشد، باز هم در مورد بدبينى و انزجار است و مردم از ديدن وى متنفرند. جمال جوانى و تجمل و خودآراى قادر نيست نقايص معنوى او را جبران نمايد و حسن ظاهر هرگز نمى تواند قبح باطنش را بپوشاند و از وى محبوبيتى نزد مردم ايجاد نمايد.

او مانند گل زيبايى است كه مردم از بوى بد و زننده اش دچار انقلاب و ناراحتى مى شوند. گل بدبو و آزاردهنده هر قدر زيبا باشد محبوب مردم نخواهد شد، و كسى حاضر نيست آن را در منزل خود نگاهدارى كند و در كنارش بنشيند.

قبح خيانت

اگر جوان زيبا و خوشى لباسى مرتكب عمل جنايتى غيرانسانى شود و كودك بى گناهى را در كمال قساوت قلب و بى رحمى به قتل برساند، سيل خشم و تنفر جامعه به وى متوجه مى شود. مردم وقتى او را مى بينند يا عكسش را در روزنامه ها مشاهده مى كنند، نه تنها از ديدن روى زيبا و اندام موزون و لباس زيباى وى مسرور نمى شوند، بلكه برعكس به شدت ابراز انزجار مى كنند، و اگر دستشان برسد، آزارش مى نمايند. زيرا قبح جنايتكارى و فساد اخلاق به قدرى شديد است كه با وجود آن ، زيبايى طبيعى و حسن ظاهرى قدر و قيمتى نخواهد داشت

براى آن كه جوانان به سجاياى اخلاقى متخلق شوند و از جمال روحانى برخوردار گردند، براى آن كه جوانان گرفتار فساد اخلاق نشوند و سرانجام مطرود جامعه نگردند، بايد خودشان و همچنين مربيانشان همواره متوجه وظايف خويش باشند.

خودشناسى جوانان

جوانان بايد خود را بشناسند و در خاطر داشته باشند كه ايام كودكى را پشت سر گذارده و اينك خود داراى استقلال و مسؤ وليت شخصى هستند. بايد بدانند كه اكنون قسمت اعظم خوشبختى و بدبختى آنان در اختيار خودشان قرار گرفته است

اين جوانان هستند كه مى توانند با مراقبت هاى صحيح علمى و عملى و با كوشش هاى مداوم خود، در راه فراگرفتن سجاياى اخلاقى و به كار بستن آنها، موجبات سعادت ابدى خود را فراهم آورند و از زيبايى و جمال معنوى كه مايه محبوبيت اجتماعى است ، برخوردار گردند.

اين جوانان هستند كه مى توانند با شركت در مجالس گناه و آميزش با افراد آلوده و ناپاك ، موجبات تيره روزى و بدبختى خود را فراهم آورند و خويشتن را به فساد اخلاق ، كه باعث بدنامى و نفرت اجتماعى است ، آلوده نمايند.

طبع زود رنج جوان

پدران و مادران و مربيان نيز بايد همواره طبع حساس و زود رنج جوانان را در نظر داشته باشند و با آنان بر اساس تكريم و احترام برخورد نمايند. بايد متوجه باشند كه بى احترامى به جوانان و تحقير شخصيت آنان ، يكى از عوامل تجاوزكارى و طغيان نسل جوان است پدران و مادرانى كه مراعات عواطف فرزندان جوان خود را نمى نمايند و با كلمات تند و رفتار خشن ، باعث آزردگى و رنجش خاطرشان مى گردند، بايد بدانند كه با اين رفتار ناپسند، آنان را به راه سيئات اخلاقى و انتقام جويى سوق مى دهند و عملا فكر نادرستى و احيانا جنايتكارى را در مغزشان مى پرورانند.

«قال رسول الله يا على لعن الله والدين حملا ولدهما على عقوقهما.(٥٩)

دوران جوانى يكى از فرصت هاى گران بها در طول زندگانى بشر است جوانى كانون نيرو و قوت و مظهر زيبايى و جمال است

استعدادهاى نهفته

استعدادهايى كه در جسم و جان جوانان نهفته است و شرايط مساعدى كه براى تعالى و تكامل در نهاد آنان وجود دارد، اگر به درستى مورد استفاده و بهره بردارى قرار گيرند، مى توانند پايه اساسى سعادت نسل جوان براى تمام دوران عمر باشند.

پدران و مادرانى كه به سعادت و خوشبختى فرزندان جوان خود علاقه دارند، جوانانى كه شيفته كامروايى و پيروزى خود هستند، بايد اين فرصت ثمربخش را از هر جهت مغتنم شمارند و حداكثر استفاده ممكن را از شرايط مفيد و مساعد آن بنمايند.

استفاده از فرصت

اولياى گرامى اسلام ، به منظور بيان ارزش جوانى و براى تاءمين سعادت نسل جوان ، ضمن بيانات خود، يادآورى هايى فرموده و مغتنم شمردن اين فرصت گران بها را به پيروان خود اكيدا خاطر نشان كرده اند.

«قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : يا اباذر اغتنم خمسا قبل الخمس ، شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك و غناك قبل فقرك و فراغك قبل شغلك و حيواتك قبل موتك(٦١) »

علىعليه‌السلام فرموده : درياب جوانى ات را قبل از پيرى ، و سلامتت را قبل از بيمارى

« جعفر بن محمد عن آبائه عليهم السلام فى قوله تعالى : و لاتنس ‍ نصيبك من الدنيا. قال لاتنس صحتك و قوتك و فراغك و شبابك و نشاطك و غناك و ان تطلب به الاخرة(٦٣) »

نصيب آدميان چيزى جز محصول سعى و عمل آنان نخواهد بود.

«قال ابو عبداللهعليه‌السلام : احمل نفسك لنفسك فان لم تفعل لم يحملك غيرك.(٦٥) »

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمود: در ايام زندگى شما لحظاتى فرامى رسد كه در معرض ‍ نسيم حيات بخش الهى قرار مى گيريد و فرصت مناسبى به دست مى آورد. بكوشيد كه از آن فرصت ها استفاده كنيد، و خويشتن را در مسير فيض الهى قرار دهيد.

لحظات زودگذر

بدبختانه فرصت هايى كه بر سر راه زندگى بشر در تمام شئون مادى و معنوى پيش مى آيد ناپايدار و زودگذر است ، و ممكن است بر اثر كمترين مسامحه و سهل انگارى ، بزرگ ترين فرصت ثمربخش از كف برود و براى صاحبش تنها شكست و ندامت باقى بماند. به همين جهت ، اولياى گرامى اسلام ، در برنامه هاى تربيتى خود، اين نكته را مورد توجه مخصوص قرار داده ، همواره خطر از دست رفتن فرصت ها را به پيروان خود خاطرنشان نموده اند.

« النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : قال من فتح له باب خير فلينتهزه فانه لايدرى متى يغلق عنه .»(٦٧)

علىعليه‌السلام فرموده است : فرصت مانند ابر از افق زندگى مى گذرد. مواقعى كه فرصت هاى خيرى پيش مى آيد، غنيمت بشماريد و از آنها استفاده كنيد.

«و عنهعليه‌السلام : الفرصة سريعد الفوت و بطيئة العود.(٦٩) »

راوى از امام هادىعليه‌السلام معنى حزم و محكم كارى را سئوال كرد. در جواب فرمود: حزم عبارت از اين است كه فرصت خير را مغتنم بشمارى و به قدر ممكن در استفاده از آن تسريع نمايى

سرمايه هاى جوانى

دوران جوانى بهترين فرصت براى نيل به پيروزى هاى درخشان زندگى است در جسم و جان جوانان ، به طور طبيعى ، سرمايه هايى وجود دارد كه اگر به خوبى مورد استفاده قرار گيرند، مى توانند موجبات خوشبختى و سعادتشان را تا پايان عمر فراهم آورند.

نيروى جسمانى جوانان ، رشد همه جانبه بدن ، استخوان بندى محكم ، عضلات قوى ، اعصاب پولادين ، و خلاصه مجموعه قواى جسمانى نسل جوان ، بهترين وسيله براى كار و فعاليت است آنان مى توانند در نبرد زندگى به سخت ترين كارها دست بزنند و با نيروى جوانى بر همه مشكلات پيروز شوند.

در نظر پيشواى عالى قدر اسلام ، قوت و شدت قواى بدن ، يكى از شاخه هاى سعادت آدمى شناخته شده و خوش بختانه جوانان در دوران شباب از اين نعمت برخوردارند.

«قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : طوبى لمن اسلم و كان عيشه كفافا و قواه شدادا.(٧١)

اگر جوانان به وضع طبيعى خود متوجه شوند و از عطاياى الهى آگاه گردند، اگر بتوانند در پرتو سعى و عمل از سرمايه هاى گران بهايى كه در جسم و جان دارند استفاده كنند و آنها را در راه تاءمين سعادت مادى و معنوى خود به كار اندازند، توانسته اند از فرصت بى نظير جوانى و شرايط مساعد آن بهره بردارى نمايند.

«قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : فلياءخذالعبد المؤ من من نفسه لنفسه ، و من دنياه لاخرته ، و فى الشبيبة قبل الكبر و فى الحيوة قبل الممات.(٧٣) »

و نيز فرموده است كه فرشته الهى هر شب به جوانان بيست ساله ندا مى دهد كوشش و جديت كنيد و براى نيل به كمال و سعادت خود مجاهده نماييد.

مسؤ وليت شخصى جوان

دوران شباب ، ايام مؤ اخذه و مسؤوليت شخصى است سن بيدارى و به خود آمدن است موقع كار و فعاليت است كسى كه در بحبوحه جوانى به سعادت خود فكر نمى كند و در راه خوشبختى مادى و معنوى خويش قدم برنمى دارد، جوانى كه با سستى و سهل انگارى بهترين ايام عمر خود را به رايگان از كف مى دهد و از آن فرصت بى نظير قدردانى نمى نمايد، استحقاق توبيخ و كيفر دارد.

« ابى عبداللهعليه‌السلام فى قول الله عزوجل «اولم نعمركم ما يتذكر فيه من تذكر »توبيخ لابن ثمانى عشر سنة .»(٧٥)

ناگفته نماند كه بهره بردارى صحيح از فرصت جوانى يا ضايع كردن و به هدر دادن آن ، در تمام دوران عمر آدمى مؤ ثر است و نتايج خوب و بدش تا پايان زندگى عايد مى گردد، زيرا پايه هاى اساسى سعادت و خوشبختى ، با تيره روزى و بدبختى هر انسانى ، در جوانى اش پى ريزى مى شود.

«دوران بلوغ در ادوار زندگى انسان اهميت اساسى دارد. مطالعه بلوغ از روى قواعد علمى زيست شناسى و روان شناسى و جامعه شناسى ثابت مى كند كه اين دوران از لحاظ انواع امكانات ، غنى است و خيلى بيش از آن چه تصور مى شود. مى توان در اين دوره با فعاليت ، مقدمات دوران كمال را آماده نمود. اين دورانى است كه حوادث مختلف تقدير هر كس در آن با يكديگر گره مى خورند.»(٧٧)

معلوماتى كه جوانان در رشته هاى مختلف علمى و فنى ، در ايام شباب ، فرامى گيرند، سرمايه اى است كه در تمام عمر از آن استفاده مى كنند. صفات خوب و بد و خلقيات پسنديده و ناپسندى كه جوانان در ايام شباب كسب مى كنند، برنامه معاشرتشان با مردم در ايام زندگى است

آن كس كه در جوانى از فرصت استفاده نموده و سرمايه دانش و اخلاق اندوخته است ، تا پايان عمر شادمان و مباهى است و همواره بين مردم گرامى و محترم است برعكس ، آن كس كه فرصت جوانى را به هدر داده است ، آن كس كه تنبلى و تن پرورى ، نالايق و بى سوادش بار آورده و سيئات اخلاقى و گناه ، مفتضح و بدنامش نموده است ، در بزرگسالى و پيرى سرافكنده و شرمسار است و همواره در خود احساس پستى و حقارت مى كند.

جوانى از دست رفته

«در جوانى ، امكان ها و امتيازات بسيارى براى زندگى يافت مى شود، در حالى كه در سنين كهولت ، خيلى از اين امكان ها از دست مى روند. چه بسا اشخاصى كه پيوسته افسوس مى خورند از اين كه نمى توانند فرصت هاى درخشانى را كه به غفلت از دست داده اند، دوباره در زندگى بازيابند. همين حسرت ها بود كه سبب شد ديسرائلى بگويد:

جوانى يك اشتباه است ، كهولت بيكار است و پيرى يك حسرت است .»(٧٩)

افراد قدرناشناس

علىعليه‌السلام ، در ضمن يكى از خطبه هاى خود، از ساختمان بدن انسان و اعضايى كه خداوند براى ادامه حيات به وى عنايت فرموده و همچنين از نعمت ها و فرصت هايى كه در اختيار بشر گذارده است ، سخن گفته و سپس ‍ درباره مردم قدرناشناس و هوس باز، درباره كسانى كه دوران سلامت و قوت جوانى را به غفلت گذرانده اند و از نعمت هاى الهى بهره صحيح و كافى نبرده اند، چنين فرموده است :

«لم يمهدوا فى سلامة الابدان ، و لم يعتبروا فى اءنف الاءوان ، فهل ينتظر اهل بضاضة الشباب الا حوانى الهرم.(٨١)

و نيز فرموده است : چه نزديك است دنيا را گذران و رفتن و چه نزديك است جوانى را پيرى و درهم شكستن

جوانانى كه خواهان سعادت و خوشبختى خود هستند، كسانى كه مايل اند فرصت جوانى را مغتنم شمارند و به طور كامل از آن بهره بردارى كنند، لازم است اين چند نكته را همواره به خاطر داشته باشند و صفحه اى بنويسند و در مقابل چشم خود قرار دهند:

١ - دوران جوانى يكى از بهترين و پرارج ترين فرصت هاى ثمربخش در طول زندگانى بشر است

٢ - استفاده از فرصت جوانى و سعى و كوشش در راه بهره بردارى از آن ، شرط اساسى كاميابى و موفقيت آدمى است

٣ - خوشبختى و بدبختى هر انسانى در ايام جوانى اش پى ريزى مى شود. جوانى كه از فرصت شباب به خوبى استفاده مى كند، توانسته است با اين عمل زمينه سعادت خود را براى تمام ايام زندگى فراهم آورد.

٤ - عمر جوانى كوتاه و فرصت شباب زودگذر است يك روز غفلت و سستى ، باعث حسرت و خسران و مايه ندامت و پشيمانى در تمام ايام زندگى است

بر سر راه زندگى بشر موانع بسيارى وجود دارد كه نمى گذارند مردم فرصت هاى گران بهايى كه به دستشان مى آيد، به درستى بهره بردارى كنند و از شرايط مساعدى كه در اختيارشان قرار مى گيرد، استفاده نمايند. به همين جهت ، بسيارى از فرصت ها به رايگان از كفشان مى رود و شكست و محروميت ، به صور مختلف ، دامنگيرشان مى شود.

فرصت جوانى نيز مانند ساير فرصت ها موانع و مشكلاتى بر سر راه دارد كه با محاسبه هاى روانى و مراقبت هاى علمى برطرف شدنى و قابل حل است براى آن كه جوانان تا اندازه اى از آن موانع آگاه شوند و راه برطرف كردن آنها را بياموزند، به بعضى از آنها اشاره مى شود:

افسوس و نگرانى

اضطراب و نگرانى از آينده ، تاءثر و افسوس بر گذشته از جمله موانعى هستند كه اگر در روح كسى نفوذ نمايند، عزم و تصميمش را درهم مى شكنند و او را خود باخته و مرعوب مى سازند. نگرانى از آينده و افسوس برگذشته سد راه سعادت آدمى است اين دو مانع روانى نمى گذارند مردم از فرصت موجود و از نيرويى كه اكنون در اختيار دارند، به درستى استفاده كنند و موجبات پيروزى و موفقيت خود را فراهم آورند.