ويژگيهاى زندگى امام باقرعليهالسلام
امام محمد باقرعليهالسلام
در بين برادرانش، خليفه و جانشين پدرش امام سجادعليهالسلام
بود و بعد از او به مقام امامت رسيد. امام باقرعليهالسلام
در فضايل انسانى و علم و پارسايى، بر همه برادرانش برترى داشت و نامش در ميان شيعه و سنى، از همه آنان بلندتر بود و در مقامهاى معنوى از همه بزرگتر و ارجمندتر بود.
در ميان فرزندان امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام
) از هيچ كس مانند امام باقرعليهالسلام
علم دين، آثار، روايات، علوم قرآن و انواع فنون و آداب، آشكار نشد.
باقى ماندگان از اصحاب رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
و بزرگان تابعين و رؤ ساى فقها و دانشمندان مسلمين، اركان دين و احكام اسلام را از آن حضرت نقل كرده اند و او در فضل و دانش، نشانه عظيم علما و دانشمندان بود به طورى كه در اين راستا، ضرب المثل همه شده بود، نويسندگان و شاعران در وصف او، نثرها نوشته اند و شعرها سروده اند.
«قرظى» (يكى از شاعران) مى گويد:
يا باقر العلم لاهل التقى
|
|
و خير من لبى على الاجبل
|
«اى شكافنده و آشكار كننده علم براى پرهيزكاران! و اى برترين انسانى كه بر فراز كوهها(ى حجاز) لبيك گفتى!»
و مالك بن اعين جهنى (شاعر ديگر) در تمجيد آن حضرت مى گويد:
اذا طلب الناس علم القرآن وان قيل اين بن بنت النبى نجوم تهلل للمدلجين
|
|
كانت قريش عليه عيالا نلت بذاك فروعا طوالا جبال تورث علما حبالا
|
يعنى : «هرگاه مردم به كسب دانش قرآن بپردازند، قريشيان جيره خوار (سفره علم) امام باقرعليهالسلام
هستند و اگر گفته شود پسر دختر پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
در كجاست؟ با اين جستجو به شاخه هاى بلند (علم و دين كه وجود امام باقرعليهالسلام
سرشار از آن است) دست يافته اى، شاخه هايى به بلنداى ستارگانى كه نوربخش روندگان شب هستند و به بلنداى كوهايى كه دانش بسيار از آنها سرازير گردد».
ابلاغ سلام پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
به امام باقرعليهالسلام
امام باقرعليهالسلام
به سال 57 هجرى (سوم صفر يا آغاز ماه رجب) در مدينه متولد شد و به سال 114 هجرى (هفتم ذيحجه) در سن 57 سالگى در مدينه از دنيا رفت.
نسبت او، هم از ناحيه پدر و هم از ناحيه مادر به هاشم (جد دوم رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
مى رسد و هم از دوطرف به امير مؤ منان علىعليهالسلام
مى رسد (زيرا مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبىعليهالسلام
بود) پس او هم هاشمى است و هم علوى. قبر شريفش در بقيع (واقع در مدينه) مى باشد.
امام صادقعليهالسلام
مى گويد: پدرم فرمود: نزد جابر بن عبدالله انصارى (صحابى بزرگ ) رفتم سلام كردم و او جواب سلام مرا داد و سپس گفت : «تو كيستى؟» (اين در وقتى بود كه جابر نابينا شده بود) گفتم : «محمد بن على بن حسين هستم».
گفت : پسر جان! نزديك بيا، نزديك او رفتم، دستم را بوسيد و سپس خم شد كه پايم را ببوسد من كنار رفتم و نگذاشتم. سپس گفت : «رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
به تو سلام رساند».
گفتم : «سلام و رحمت و بركات خدا بر رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
باد، او چگونه به من سلام رساند؟!».
جابر گفت : «روزى به حضور رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
رفتم، به من فرمود: اى جابر! شايد تو زنده بمانى تا با مردى از فرزندان من ملاقات كنى كه محمد بن على نام دارد».
يهب الله له النور والحكمة فاقراءه منى السلام؛ خداوند نور و حكمت به او ببخشد، سلام مرا به او ابلاغ كن.
دلايل امامت امام باقرعليهالسلام
1 - در وصيت امير مؤ منان علىعليهالسلام
به فرزندانش، نام امام باقرعليهالسلام
آمده و به او سفارش شده است.
2 - مطابق روايات (كه يك نمونه آن در جريان جابر، ذكر شد) رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
نام او را ذكر كرده و به عنوان «باقرالعلوم» (شكافنده علوم) ياد نموده است.
3 - در «حديث لوح» مطابق نقل علماى شيعه، آمده است كه جبرئيل آن را از بهشت به حضور رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
آورد و رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
آن را به فاطمه (سلام الله عليها) داد و در آن «لوح» نام همه دوازده امام (عليهمالسلام
) نوشته شده است و در آن نام «محمد بن على» (امام باقر) به عنوان امام بعد از پدرش، خاطرنشان شده است.
4 - نيز از علماى شيعه نقل شده است كه خداوند «نامه مهر شده» اى كه داراى دوازده مهر بود، براى رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرستاد و به پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمان داد كه آن را به امير مؤ منان علىعليهالسلام
بسپارد و به او دستور دهد كه اولين مهر آن را بشكند و طبق دستورهاى آن عمل كند و هنگام مرگش آن را به فرزندنش حسنعليهالسلام
بسپارد و به او دستور دهد مهر دوم را بشكند و به دستورات آن عمل كند و هنگام مرگش آن را به برادرش حسينعليهالسلام
بدهد و به او دستور دهد كه مهر سوم را بشكند و به دستورات آن عمل نمايد و هنگام مرگش آن را به پسرش على بن حسين (عليهماالسلام) بسپارد و به او دستور دهد كه مهر چهارم را بشكند و به دستورات آن عمل نمايد و هنگام مرگش آن را به پسرش «محمد بن على» امام باقرعليهالسلام
بسپارد و به ترتيب مذكور به او دستور دهد كه هنگام مرگش آن را به پسرش بسپارد تا به آخرين امام برسد.
5 - روايات بسيارى از امير مؤ منان و امام حسن و امام حسين و امام سجاد (عليهمالسلام
) نقل شده است كه به امامت امام باقرعليهالسلام
بعد از پدرش صراحت دارد.
6 - و روايات بسيارى را ساير راويان در فضايل آن حضرت نقل كرده اند كه ذكر آنها به طول مى انجامد و در اين كتاب كه بنايش بر اختصار است، به همين مقدار مذكور كه بيانگر معانى همان روايات است، كفايت مى شود.
مدت امامت امام باقرعليهالسلام
و عهده دارى و خلافت آن حضرت بر شؤ ون مردم بعد از پدرش نوزده سال ادامه يافت.
گفتارى از بزرگان در شأن امام باقرعليهالسلام
1 - «عبدالله بن عطاء مكى» مى گويد: «دانشمندان و بزرگان علم را نديده ام كه پيش هيچ كس كوچكتر از آن جلوه كنند كه در نزد امام باقرعليهالسلام
آنگونه جلوه مى كنند».
و من خودم «حكم بن عيينه» را ديدم كه با آن مقام ارجمندى كه در نزد مردم داشت، همانند كودكى كه در مقابل معلمش بنشيند، در حضور امام باقرعليهالسلام
مى نشست.
2 - «جابر بن يزيد جعفى» (كه از اصحاب بزرگ امام باقرعليهالسلام
بود) وقتى كه مطلبى را از آن حضرت نقل مى كرد، تعبيرش چنين بود:
حدثنى وصى الاوصياء و وارث علوم الانبياء محمد بن على بن الحسين (عليهمالسلام
).
«وصى اوصيا و وارث دانشهاى پيامبران، محمد بن على بن حسين (عليهمالسلام
) براى من حديث كرد».
فرزندان امام باقرعليهالسلام
امام باقرعليهالسلام
داراى هفت فرزند بود كه عبارتند از:
1 - ابوعبدالله جعفر بن محمد (امام صادق (ع».
2 - عبدالله (مادر اين دو «ام فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر است).
3 - ابراهيم.
4 - عبيدالله (اين دو در زمان كودكى از دنيا رفتند، مادرشان «ام حكيم» دختر اسيد بن مغيره، ثقفى است).
5 و 6 - على و زينب كه مادرشان، ام ولد بود.
7 - ام سلمه. كه مادرش، ام ولد بود.
و درباره هيچيك از فرزندان امام باقرعليهالسلام
كسى اعتقاد به امامت نداشته، جز در مورد جعفر بن محمد (امام صادق (ع».
ضمنا بايد توجه داشت كه عبدالله برادر امام صادقعليهالسلام
به فضايل و نيكى شهرت داشت.