مجلس نود و سوم روز جمعه دوازدهم شعبان ٣٦٨
در اين روز اصحاب جلسه و مشايخ خدمت شيخ فقيه ابو جعفر محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمىرضياللهعنه
گرد آمدند و از او خواستند كه دين اماميه را بطور مختصر براى آنها ديكته كند و او در جواب گفت : دين اماميه همان اقرار به يگانگى خداى تعالى ذكره است با نفى تشبيه و تنزيه او از آنچه شايسته او نيست و اقرار به پيغمبران خدا و رسل و حجج و فرشته ها و كتب او و اقرار به اينكه محمد سيد انبياء و مرسلين است و افضل آنها است و همه فرشتگان مقرب و او خاتم انبياء است و پس از او تا قيامت پيغمبرى نيست و همه انبياء و ائمه بهتر از فرشتگانند و همه معصومند و از هر آلودگى و پليدى پاكند و قصد گناه صغيره و كبيره نكنند و مرتكب آن نشوند و امان اهل زمينند چنانچه ستاره ها امان اهل آسمانند و ستونهاى سازمان اسلام پنج است نماز، زكات روزه ، حج و ولايت پيغمبر و ائمه بعد از او كه دوازده اند اول آنها امير المؤمنين على بن ابى طالب است و بعد حسن و حسين ، على بن الحسين و باقر محمد بن على ، صادق جعفر بن محمد، كاظم موسى بن جعفر، رضا على بن موسى ، جواد محمد بن على ، هادى على بن محمد. سپس عسكرى حسن بن على و بعد حجة بن حسن بن علىعليهالسلام
و اقرار به اينكه ايشان همان اولو الامرى هستند كه خداى عز و جل دستور طاعت آنها داده و فرموده پيروى كنيد از خدا و پيروى كنيد از رسول و اولو الامر خود و طاعت آنها طاعت خداست و معصيتشان معصيت خدا، دوستشان دوست خداست و دشمنشان دشمن خداى عز و جل دوستى ذريه پيغمبر كه به روش پدران پاك خود باشند فريضه ايست واجب بر گردن بندگان تا قيامت و آن مزد نبوتست براى گفته خداى عز و جل (شورى - ٢٣) بگو از شما مزدى نخواهم جز دوستى خويشانم اعتراف باينكه اسلام اقرار به شهادتين است و ايمان اقرار به زبان و تصميم با دل و عمل با اعضاى تن است و ايمان جز همين نيست ، هر كه شهادتين گويد مال و خونش محفوظ است جز براى احقاق حق و حسابش با خداست اقرار به سؤ ال و جواب در قبر هنگام دفن ميت و به منكر و نكير و به عذاب قبر، اقرار به آفريده شدن بهشت و دوزخ و اقرار به معراج پيغمبر تا آسمان هفتم و از آنجا به سدرة المنتهى و از آنجا به حجب نور و راز گوئى با خداى عز و جل و اينكه با تن و جان بدرستى و حقيقت بالا رفته نه خواب ديده باشد و اين براى آن نبوده كه خدا در مكانى است كه رفت زيرا خدا برتر است از مكان ولى خداى عز و جل او را بالا برد براى احترام و ترفيع مقام و براى نمودن ملكوت آسمانها بوى چنانچه ملكوت زمين را تا نمود عظمت خدا را در آنها مشاهده كند و به امتش از آنچه ديده از آيات و علامات علويه گزارش دهد. و اقرار به حوض و شفاعت براى گنهكاران مرتكب كبيره اقرار به صراط و حساب و ميزان و لوح و قلم و عرش و كرسى
و اقرار به اينكه نماز ستون دين است و اول عملى است كه روز قيامت بنده از آن بازپرسى شود و اول عملى است پس از معرفت كه بنده مسئول آنست و اگر قبول شود اعمال ديگر قبول شوند و اگر رد شود اعمال ديگر رد شوند و نمازهاى واجب شبانه روزى پنج نمازند و هفده ركعت ، ظهر چهار ركعت ، عصر چهار ركعت و مغرب سه ركعت و عشاء چهار ركعت و صبح دو ركعت ، نافله دو برابر فريضه است سى و چهار ركعت ، هشت ركعت پيش از ظهر و هشت ركعت پيش از عصر، چهار ركعت بعد از مغرب و دو ركعت نشسته بعد از عشاء كه يك ركعت محسوبند و آن بجاى وتر است براى كسى كه در آخر شب وتر را درك نكند، نماز شب هشت ركعت است و هر دو ركعت به يك سلام و شفع دو ركعت به يك سلام و وتر يك ركعت و نافله صبح دو ركعت و همه فرائض و نوافل در شبانه روز پنجاه و يك ركعت است ، اذان و اقامه دو به دو هستند و واجبات نماز هفت است وقت و طهارت و رو به قبله بودن و ركوع و سجود و دعاء و قنوت در هر نماز واجب و مستحب در ركعت دوم است پيش از ركوع و بعد از قرائت حمد و سوره و در ذكر آن كافى است رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انك انت الاعز الاكرم و سه سبحان اللّه هم در آن كافى است و اگر نمازگزار بخواهد نام امامها را در قنوتش ببرد و به آنها صلوات فرستد مختصر كند، تكبيرة الاحرام يكى است و هفت بهتر است و مستحب است بلند خواندن بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ در حمد و سوره و آن آيه ايست از قرآن و به اسم اعظم خدا از سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است و مستحب است در هر تكبير نماز دو دست را بلند كرد و آن زينت نماز است و قرائت دو ركعت اول فريضه حمد و سوره است و نبايد از سوره هاى عزيمه خواند كه در آنها سجده واجب است كه آن سجده در لقمان و حم سجده و النجم و سوره(
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ
)
است و يك سوره(
لايلاف يا أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ و الضحى و أَ لَمْ نَشْرحْ
)
نباشد كه دو سوره يكى محسوبند و به يكى از آنها در نماز واجب اكتفاء نشود هر كه بخواهد از آنها در نماز واجب بخواند بايد ايلاف و أ لم تر كيف را در يك ركعت بخواند يا الضحى و الم نشرح را با هم در يك ركعت و دو سوره ديگر با هم در يك ركعت فريضه روا نيست ولى در نافله هر چه خواهند بخوانند و از سوره هاى عزيمه هم بخوانند زيرا آنها در فريضه ممنوعند و مستحب است در نماز ظهر روز جمعه سوره جمعه و منافقين خواند كه سنت بر آن جاريست و ذكر ركوع و سجود سه تسبيح است پنج احسن است و هفت افضل و يك تسبيح تمام در ركوع و سجود براى بيمار و شتابزده كافى است و هر كه بدون اين عذر يك تسبيح كم گذارد ثلث نمازش كم است و اگر دو تسبيح كم گذارد دو ثلث نمازش كاسته شود و اگر هيچ تسبيح نگويد نماز ندارد مگر بجاى آن به همان اندازه لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ يا اللّه اكبر يا صلوات بر پيغمبر بگويد كه مجريست و در تشهد همان اداى شهادتين كافى است و بيش از آن براى عبادتست و سلام در نماز يكى كافى است كه برابر قبله ادا كند و با چشمش اشاره به سمت راست كند هر كه در جماعت مخالفين است دو سلام به سمت راست و چپش ادا كند چنانچه آنها كنند براى تقيه ، براى نماز گذار سزد كه پس از هر نماز واجب تسبيح فاطمه زهراء گويد ٣٤ اللّه اكبر ٣٣ سبحان اللّه ٣٣ الحمد للّه هر كس پس از نماز واجب پيش از آنكه زانو بردارد چنين كند خدايش بيامرزد سپس صلوات بر پيغمبر و امامان فرستد و براى خود هر چه خواهد دعا كند و بعد از دعا سجده شكر كند و سه بار شكرا للّه بگويد و آن را ترك نكند مگر مخالفى حاضر باشد و تقيه كند و دست بسته نماز نخواند و آمين نگويد بعد از سوره حمد و در سجده كردن زانوها را پيش از دستها بر زمين نگذارد، سجده روا نيست مگر بر زمين و آنچه از زمين رويد غير از خوردنى و پوشيدنى و باكى نيست بر نماز در لباس از موى و كرك هر حيوانى كه گوشتش خوردنى است و آنچه خورده نشود نماز در مو و كركش روا نيست جز در مورد رخصت كه نماز در سنجاب و سمور و فنك و خز است و بهتر است كه در آنها هم نماز خوانده نشود ولى هر كه بخواند درست است ولى در پوست روباه نماز جائز نيست مگر در حال تقيه يا اضطرار، قاطع نماز خروج ريح است از نمازگزار يا ديگر آنچه وضوء را باطل كند يا بيادش آيد كه وضوء ندارد يا آزار وضويى بيند كه نتواند در نماز بر آن صبر كند يا خون دماغ شود و خون بسيار از او به روى بريزد يا رو از قبله برگرداند تا باندازهاى كه پشت سرش كسى را بيند و چيزى نماز مسلمان را نبرد چون سگ يا زن كه از برابرش عبور كند يا چيز ديگرى در نافله حكم شك و سهو نيست هر كه در نافله شك كند تكليفى ندارد بهر چه خواهد بنا گذارد (بر اقل يا اكثر) حكم شك منحصر در نماز واجب است هر كه در دو ركعت اول شك كند نماز را اعاده كند، هر كه در نماز مغرب شك كند نماز را اعاده كند، هر كه ميان سه و چهار شك كند بنا بر اكثر نهد و چون سلام گفت آنچه گمان كم شدن دارد تمام كند و سجده سهو بر نماز گذار واجب نشود مگر براى قيام در حال قعود يا قعود در جاى قيام يا ترك تشهد يا شك در زيادى و كمى نماز بعد از سلام و دو سجده سهو پس از سلام است و در آنها گويد بسم اللّه و باللّه السلام عليك ايها النبى و رحمة اللّه و بركاته اما در سجده قرآن گويند لا اله الا اللّه حقا حقا لا اله الا اللّه ايمانا و تصديقا لا اله الا اللّه عبودية و رقا سجدت لك يا رب تعبدا و رقا لا مستنكفا و لا مستكبرا بل انا عبد ذليل خائف مستجير و چون سر بردارد اللّه اكبر گويد و از نماز بنده پذيرفته نشود مگر آنچه را از دل بدان متوجه است و بسا است از نمازى ربع يا ثلث يا نصف يا كمتر يا بيشتر قبول شود ولى خداى عز و جل آن را با نافله درست كند و سزاوارتر مردم براى امامت جماعت قرآندانتر آنها است و اگر در دانستن قرآن مساويند آنكه پيشتر هجرت داشته و اگر در هجرت مساويند سن مقدم است و اگر در سن هم برابرند خوشروتر مقدم است و صاحب مسجد در مسجد خود اولى به امامت است و هر كه امام جماعت مردمى شود و در آنها اعلم از او باشد تا قيامت كارشان به پستى رود جماعت در روز جمعه واجب، است و در روزهاى ديگر مستحب است و هر كه آن را وانهد و از آن و از جماعت مسلمانان روگردان باشد بدون عذر نماز ندارد، نماز جمعه از نه طائفه ساقط است، نابالغ، پير، ديوانه، مسافر، بنده، زن، بيمار، كور و كسى كه دو فرسخ از محل نماز جمعه دور است. نماز جماعت بيست و پنج بار بهتر است از فرادى، نماز واجب در سفر دو ركعت است مگر نماز مغرب كه رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
آن را بحال خود وانهاد در سفر و حضر، در سفر نافلههاى روز ساقط است و نوافل شب ترك نشود و نماز شب را از اول شب نتوان خواند مگر در سفر و اگر قضاى آن را بخوانند بهتر است كه سر شب بخوانند و سفرى كه در آن نماز شكسته و روزه افطار شود هشت فرسخ است و اگر تا چهار فرسخ سفر كند و نخواهد همان روز برگردد مخير است كه شكسته بخواند يا تمام و اگر قصد دارد همان روز برگردد شكسته خواندن واجب است بر او، هر كه سفرش معصيت است بايد تمام بخواند و روزه هم بدارد، كسى كه در سفر تمام بخواند چون كسى است كه در وطن شكسته بخواند و كسانى كه بايد در سفر تمام بخوانند و روزه بدارند مكاريست و مكرى و حامل پست و چوپان و كشتى ران كه اين كارهاى سفرى شغل آنها است و شكارچى اگر براى محض تفريح و خوشگذرانى شكار رود بايد تمام بخواند و روزه بگيرد و اگر براى اداره زندگى عيالش باشد نماز و روزهاش شكسته است، روزه سفر بقصد تبرع نيكوكارى نيست مسافر بىروزه در روز ماه رمضان حق جماع ندارد، نماز سه قسمت است يك ثلث طهارتست و يك ثلث ركوع است و يك ثلث سجود و نماز بىطهارت درست نيست، وضوء يك بار يك بار شسته مىشود و اگر دو بار شسته شود اين جائز است جز آنكه اجرى ندارد هر آبى پاك است تا دانسته شود كه نجس است، آب را تباه نكند مگر جانورى كه خون روان دارد، وضوء با گلاب و غسل جنابت با گلاب جائز است ولى آبى كه با آفتاب گرم شده وضوء با آن روا ولى بد است و هم شستن لباس و غسل جنابت با آن بد است زيرا مورث برص است، آب باندازه كر را چيزى نجس نكند و كر هزار و دويست رطل مدنى است و روايت شده كه كر مقدار سه وجب طول در سه وجب عرض در سه وجب عمق است، آب چاه همهاش پاك است تا چيزى در آن افتد كه آن را نجس كند، آب دريا همه پاك است، وضوء را باطل نكند مگر آنچه از دو سوراخ پائين درآيد از بول و غائط و باد و منى و خوابى كه هوش را ببرد و مسح روى عمامه يا كلاه روانيست و نه روى كفش و جوراب مگر از ترس دشمن يا برفى كه بترسند پاها را زيان زند كه بر روى كفش بجاى پا مسح كنند و بر جبيره شكسته هم مسح رواست، عائشه از پيغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
روايت كرده كه دريغخورترين مردم در قيامت كسى است كه وضويش را روى پوست ديگرى بيند، عايشه گفت اگر بر پشت جانورى در بيابان مسح كنم به است از مسح بر موزه و كفش، هر كه آب ندارد تيمم كند چنانچه خدا فرموده (مائده) تيمم كنيد بر صعيد طيب- صعيد زمين بلند است و طيب آنست كه آب از آن سرازير شده- چون كسى خواهد تيمم كند يك بار دست بر زمين زند و آنها را بتكاند و رويش را با آنها مسح كند. و سپس دست چپ بر زمين زند و با آن دست راست را از مچ تا سر انگشتان مسح كند سپس دست راست بر زمين زند و دست چپ را از مرفق تا سر انگشتان مسح كند و در روايت است كه جبين و دو ابرو را مسح كند و پشت دو دست را و مشايخ ما بر اين عقيده رفتهاند، هر چه وضوء را بشكند تيمم را هم بشكند و به علاوه تمكن از آب تيمم را بشكند، هر كه تيمم كند و نماز بخواند و آب يابد در وقت باشد يا وقت گذشته باشد اعاده ندارد زيرا تيمم يكى از دو طهارت است و بايد براى نماز ديگر وضوء سازد و باكى ندارد كه شخص با يك وضوء نماز شب و روز را همه بخواند تا حدثى از او سر نزده و تيمم هم تا حدثى نديده و يا بهآب نرسيده چنين است، غسل در هفده جا است شب ١٧ و ٢١ و ٢٣ ماه رمضان و براى عيدين و دخول حرمين و وقت احرام و غسل زيارت و غسل دخول به خانه كعبه و روز ترويه و عرفه و غسل ميت و غسل مس ميت بر كسى كه او را غسل داده يا كفن كرده يا بعد از سرد شدن مس كرده، غسل روز جمعه و غسل آفتاب گرفتن در همه قرص خورشيد در صورتى كه از آن مطلع نشده، غسل جنابت واجب است و غسل حيض زيرا امام صادقعليهالسلام
فرمود غسل جنابت و حيض يكى است، هر غسل پيش از آن وضوء، دارد جز غسل جنابت كه فرض است و چون دو فرض لازم آيد بزرگتر از كوچكتر كافى است، هر كه خواهد غسل جنابت كند بكوشد كه پيش از آن بشاشد تا هر چه منى در احليلش بجا مانده درآيد و پيش از آنكه دست در ظرف آب كند سه بار آن را بشويد سپس استنجاء كند و فرج خود را بشويد و سه مشت آب بر سر خود ريزد و با انگشت مويها را بر هم زند تا آب به همه بيخ موها رسد. سپس ظرف آب را بردارد و بر سر و بدنش دو بار دو بار بريزد و دست بر همه تن كشد و دو گوش را با انگشت بخاود و آب بهر جا رسد آن را پاك كرده باشد و چون جنب يك بار در آب فرو رود بجاى غسل او باشد و اگر زير باران ايستد تا سراپا شسته شود غسل او محسوبست ، هر كه خواهد در غسل جنابت مضمضه يا استنشاق كند روا باشد ولى واجب نيست زيرا غسل بر برون تنست نه درون آن جز آنكه اگر خواهد پيش از غسل بخورد يا بنوشد روا نبود جز آنكه دو دستش را بشويد و مضمضه و استنشاق كند كه اگر پيش از آن بخورد يا بنوشد بسا باشد پيس شود و چون جنب در جامه خود عرق كند و جنابت از حلال باشد نماز در آن رواست و اگر از حرام باشد روا نيست كمتر حيض سه روز است و بيشترش ده روز، كمتر طهر ده روز است و بيشتر آن اندازه ندارد حد اكثر نفاس كه در آن از عبادت باز نشيند هجده روز است و يك روز تا دو روز هم استظهار كند مگر پيش از آن پاك شود، زكات در نه چيز واجب است گندم ، جو، خرما و مويز، شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره و رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
از جز اينها در گذشته ، زكات را بايد به شيعه داد و به پدر و مادر و فرزند و شوهر و زوجه و مملوك و واجب النفقه ديگر نتوان داد- خمس در اندازه يك دينار طلا از گنج و معدن و غوص و غنيمت جنگ واجب است و حق خدا و رسول و ذى القربى است از توانگران و حق فقيران و يتيمان مساكين و ابن سبيل از مسلمانان و روزه سال سه روز است از هر ماه پنجشنبه اول و چهارشنبه ميانه و پنجشنبه دهه آخر ماه ، روزه ماه رمضان واجب است و برؤ يت ثابت شود نه به رأ ى و گمان هر كه بى رؤ يت رؤ يت روزه دارد و يا افطار كند مخالف دين اماميه است و شهادت زنان در طلاق و رؤ يت هلال پذيرفته نيست و نماز ماه رمضان چون نماز ماههاى ديگر است و هر كه خواهد بيفزايد شبى بيست ركعت نافله بخواند كه هشت ركعتش ميان مغرب و عشاء باشد تا شب بيستم ماه و سپس شبى سى ركعت بخواند كه هشت ركعت ميان مغرب و عشاء باشد و بيست و دو ركعت بعد از عشاء و در هر ركعت حمد بخواند و هر چه از قرآن تواند جز در شب ٢١ و ٢٣ كه مستحب است احياء كرد و صد ركعت نماز خواند در هر ركعت حمد و ده بار(
قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ
)
و هر كه اين دو شب را در مذاكره و علم احياء كند بهتر باشد و سزاوار است براى هر كسى كه شب عيد فطر پس از نماز مغرب به سجده رود و گويد يا ذا الطول يا ذا الحول يا مصطفى محمد و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفر لى كل ذنب اذنبته و نسيته و هو عندك فى كتاب مبين سپس صد بار گويد اتوب الى اللّه عز و جل و بعد از مغرب و عشاء و نماز صبح و نماز عيد و ظهر و عصر روز عيد اين تكبيرات ايام تشريق را بگويد اللّه اكبر اللّه اكبر لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ و اللّه اكبر اللّه اكبر و الحمد للّه على ما هدانا و الحمد للّه على ما ابلانا ديگر در آن نگويد و رزقنا من بهيمة الانعام كه مخصوص ايام تشريق است ، زكات فطر واجب است بر هر مردى كه از طرف خود و نانخوران خود از خرد و بزرگ و آزاد و بنده و مرد و زن يك صاع خرما يا كشمش يا گندم يا جو بدهد و بهتر همان خرما است ، صاع چهار مد است و مد دويست و نود درهم و نيم است و مى شود دو هزار و صد و هفتاد درهم عراقى و ميتواند بهاى آن را طلا يا نقره دهد و ميتواند از خود و همه عيال خود را به يكى دهد ولى يك فطره را بدو تن نتوان داد و باكى نيست كه فطره را از روز اول ماه رمضان تا آخر آن بپردازد و آن زكات باشد تا نماز عيد را بخواند و اگر بعد از نماز دو باره داد آن سابقى صدقه باشد و بهترين وقتش روز آخر ماه رمضانست هر كس مملوكى دارد چه مسلمان و چه ذمى بايد فطره او را بدهد و اگر تا پيش از ظهر روز فطر نوزادى آورد بايد فطره او را بدهد و اگر بعد از ظهر بزايد فطره ندارد و همچنين است مسلمان شدن پيش از زوال و بعد از آن حج بر سه وجه است قران ، افراد و تمتع كه بعد از آن حج باشد و اهل مكه و حاضران آن نتوانند حج تمتع گزارند و بايد يا حج قران كنند يا افراد چون خدا فرمايد (بقره) اين حج تمتع براى كسى است كه خاندانش حاضران مسجد الحرام نيستند و ميزان حاضران آن تا مسافت چهل و هشت ميل (
١٦- فرسخ) است و هر كه از اين اندازه دورتر است بايد حج تمتع گذارد و حج ديگرى قبول نيست اول احرام از مسلخ است و دومش عمره است و اول افضل است رسول خدا ميقات اهل عراق را عقيق مقرر كرد و براى اهل طائف قرن المنازل و براى اهل يمن ، يلملم و براى اهل شام مهيعه كه جحفه باشد و براى اهل مدينه ذو الحليفه كه مسجد شجره است ، احرام قبل از ميقات جائز نيست مگر براى علتى يا تقيه ، واجبات حج هفت است احرام ، چهار تلبيه كه اين است لبيك اللهم لبيك لبيك لا شريك لك لبيك ان الحمد و النعمة و الملك لك لا شريك لك و جز اين تلبيه مستحب است و سزاست كه محرم بسيار گويد لبيك ذا المعارج لبيك كه آن تلبيه پيغمبر است طواف بر خانه واجب است با دو ركعت در مقام ابراهيمعليهالسلام
سعى ميان صفا و مروه واجب است وقوف به عرفه واجب است ، وقوف به مشعر واجب است ، قربانى تمتع واجب است و جز اينها از مناسك حج مستحب است هر كه روز ترويه هنگام زوال شمس را درك كند تا شب حج تمتع را درك كرده و هر كه روز عيد مشعر را تا پنج تن در آنند درك كند حج را درك كرده شتر قربانى نبايد كمتر از پنج سال تمام داشته باشد ولى گاو و بزى كه در سال دوم وارد شده كافى است و بره اى كه شش ماه تمام دارد كافى است و قربانى نبايد معيوب باشد و يك ماده گاو از پنج تن از يك خاندان كافى است و نره گاو از يكى كافى است و ماده شتر از هفت كس و نره شتر از ده كس و لو بيگانه باشند، چپش از مرد و خاندانش كفايت كند و چون قربانى ناياب شود يك گوسفند از هفتاد كس بس باشد، قربانى را سه سهم كنند يكى را خود بخورند و ثلثى را هديه دهند و ثلثى را صدقه به فقراء، روزه در ايام تشريق (١١- ١٣ ذيحجه) روا نيست كه ايام خوردن و نوشيدن و همسر بودنست و سنت افطار روز عيد قربان بعد از نماز عيد است و در روز عيد فطر پيش از رفتن به نماز و تكبيرات ايام تشريق در منى دنبال پانزده نماز است از ظهر روز عيد تا صبح روز چهارم و در شهرهاى ديگر دنبال ده نماز است از ظهر روز عيد تا صبح روز سوم فرج زنان بسه وجه حلال گردد، نكاح دائم كه ميراث دارد، نكاح منقطع كه ميراث ندارد و ملك يمين ، كسى بر زن ولايت ندارد مگر پدرش تا باكره است و اگر بيوه باشد هيچ كس بر او ولايت ندارد و پدر و جز پدر او را تزويج نكنند مگر بكسى كه خودش راضى باشد به صداق معين و طلاق واقع نشود جز طبق كتاب و سنت و قسم به طلاق و عتق صحيح نيست ، پيش از نكاح طلاقى نباشد و پيش از ملك عتقى نيست ، عتق بايد بقصد قربت باشد، وصيت جز در ثلث مال درست نيست و هر كه به بيشتر وصيت كند به همان ثلث برگردد و شايسته است مسلمان براى خويشان خود كه ارث نبرند چيزى وصيت كند كم يا بيش و هر كه چنين نكند عمرش به گناه ختم شده ، سهام ميراث از شش فزون نشود و احدى با وجود فرزند و پدر و مادر ارث نبرد جز زوج يا زوجه ، مسلمان از كافر ارث برد و كافر از مسلمان ارث نبرد، پسر زنى كه لعان شده به پدر ارث ندهد و به خويشان پدرى ولى مادر از او ارث برد اگر نباشد اخوان و خويشان مادرى وارث او باشند و اگر چنين پدرى ولى مادر از او ارث برد اگر نباشد اخوان و خويشان مادرى وارث او باشند و اگر چنين پدرى پس از لعان اعتراف بدان ولد كند به اوى ملحق گردد ولى زن باو بر نگردد اگر اين پدر مرد پسر از او ارث برد ولى او از چنين پسرى ارث نبرد. از شرايط دين اماميه است يقين ، اخلاص ، توكل ، رضا، تسليم ، ورع ، اجتهاد، زهد، عبادت ، صدق ، وفاء، اداى امانت به بر و فاجر و لو قاتل حسينعليهالسلام
، بر به والدين ، استعمال مروت و صبر و شجاعت و اجتناب محرمات و قطع طمع از آنچه در دست مردم است ، امر به معروف و نهى از منكر و جهاد در راه خدا با جان و مال با وجود شرائط آن و مواسات با برادران و عوض دادن به احسان و شكر نعمت ده و ستايش نيكوئى كننده و قناعت و صله رحم و حرمت دارى پدر و مادر و خوش همسايگى و انصاف و ايثار و همنشينى نيكان و دورى از بدان و معاشرت مردم به خوشى و سلام كردن بر همه كس با اعتقاد به اينكه سلام خدا به ظالمان نميرسد و احترام مسلمان سابقه دار و احترام بزرگتر و مهربانى با كوچكتر و احترام بزرگ هر قومى و تواضع و خشوع و بسيار ذكر خدا كردن و قرآن خواندن و دعا و چشم پوشى و تحمل و مدارا و تقيه و خوش صحبت بودن و خشم فرو خوردن و مهرورزى با فقراء و مساكين و هم زندگى بودن با آنها و پرهيزكارى نسبت بخدا در نهان و عيان و خوشرفتارى با زنان و مملوكان و دم بستن جز از خوب گفتن و خوش گمانى بخداى عز و جل و پشيمانى از گناه و بكار بستن جود و بخشش و اعتراف به تقصير و بكار بردن همه مكارم اخلاق و خلق خوب در امور دين و دنيا و كناره گيرى از كارها و اخلاق بد، كلى و جزئى و اجتناب از غضب و خشم و حميت و تعصب و تكبر و ترك زورگوئى و خوار شمردن مردم و بخود باليدن و خودبينى و بيشرمى و هرزگى و زنا و قطع رحم و حسد و آز و شكم خوارگى و طمع و بد خلقى و نادانى و سفاهت و دروغ و خيانت و فسق و نابكارى و قسم دروغ و نهان داشتن گواهى و گواهى ناحق و غيبت و بهتان و سخن چينى و دشنام و لعن گوئى و طعن و نيرنگ و فريب و پيمان گسلى و بد قولى و قتل ناحق و ستم و سخت دلى و ناسپاسى و نفاق و ريا و زنا و لواط و خود نمائى و فرار از جهاد و تعرب پس از هجرت و ناسپاسى پدر و مادر و كلاهبردارى و مال يتيم خوردن بناحق و بد نام كردن زنان پارسا اين خلاصه دين اماميه است كه شتابانه بيان شد، گفت كه من شرح و تفسير آن را هم اگر خدا توفيق مراجعت از مقصد خودم را به نيشابور داد بيان ميكنم ان شاء اللّه و لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظيم و صلى اللّه على محمد و آله و سلم بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- امام صادقعليهالسلام
فرمود در ماه رمضان هر شب هزار بار سوره(
إِنّا أَنْزَلْناهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ
)
بخوان و شب بيست و سوم دل محكم كن و گوش باز كن و عجايب بشنو از آنچه بينى ، گفت كه مردى به امام باقرعليهالسلام
عرض كرد يا ابن رسول اللّه چگونه بدانم كه شب قدر در هر سال هست ، فرمود از اول ماه رمضان هر شب سوره دخان را بخوان و شب بيست و سوم آنچه را از آن پرسيدى به چشم خود ببين و باور كن از امام ششم روايت شده كه صبح شب قدر هم چون شب آنست عبادت كن و بكوش