آموزش دين

آموزش دين0%

آموزش دين نویسنده:
گروه: اصول دین

آموزش دين

نویسنده: علامه سيد محمد حسين طباطبائى‏ (ره)
گروه:

مشاهدات: 9179
دانلود: 3320

توضیحات:

آموزش دين
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 12 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9179 / دانلود: 3320
اندازه اندازه اندازه
آموزش دين

آموزش دين

نویسنده:
فارسی

عقائد : 3 - معاد یا رستاخیز

معاد یكى از اصول سه گانه دین مقدس اسلام و از ضروریات این دین پاك است.

صدها آیه از آیات قرآن كریم و هزاران روایت از پیغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه هدى با صراحت تمام بیان مى كند كه خداى متعال همه بندگان خود را پس از مرگ در یك روز معین دوباره زنده مى كند و بحساب اعمالشان رسیده نیكوكاران را نعمت و لذات ابدى مى بخشد و بدكاران را بسزاى كردار و رفتارشان در عذاب همیشگى جاى مى دهد.

خداوند در قرآن كریم مى فرماید كه همه پیامبران گذشته معاد و روز رستاخیز را بمردم تذكر مى داده اند.

ادیان آسمانى دیگر نیز مانند دین اسلام معاد را اثبات مى كند و گذشته از اینها از قبرهاى كهن و باستانى مربوط به هزاران سال پیش كه كشف مى شود آثار و علائمى بدست مى آید كه معلوم مى شود انسان اولى و بشر ماقبل تاریخ نیز براى انسان یكنوع زندگى پس از مرگ قائل بوده است، و از اینجا مى توان فهمید كه انسان با فهم ساده خود روز پاداشى براى نیكوكاران و بدكاران اثبات مى كند و چون چنین روزى در این دنیا وجود ندارد ناگزیر در جهانى دیگر خواهد بود.

معاد و ادیان و ملل

همه ادیان و مذاهبى كه بپرستش خداى متعال دعوت مى كنند و بشر را به نیكوكارى امر و از بدكارى نهى مى نمایند؛ براى انسان معاد و زندگى دیگرى پس از مرگ قائلند زیرا هرگز تهدید نمى كنند كه نیكوكارى وقتى ارزش خواهد داشت كه پاداش نیكى بدنبال خود داشته باشد و چون این پاداش در این جهان مشهود نیست ناگزیر پس از مرگ در جهان دیگرى و با زندگى دیگرى خواهد بود.

گذشته از آن؛ در مقابر بسیار باستانى كه كشف مى شود علائم و آثارى دیده مى شود كه دلالت دارد بر اینكه انسان قدیم بزندگى دیگرى پس از مرگ ایمان داشته و بحسب اعتقاد خود براى اینكه مرده از آن جهان آسایش داشته باشد تشریفاتى انجام مى داده است.

معاد در قرآن

قرآن كریم در صدها آیه معاد را بمردم تذكر مى دهد و هر گونه شك و ریب را از آن نفى مى كند و در موارد زیادى براى افزایش بصیرت و رفع استعاد آفرینش نخستین اشیاء، قدرت مطلقه خداوندى را بمردم یادآورى مى نماید چنان كه مى فرماید:

( اولم یر الانسان انا خلقناه من نطفه فاذا هو خصیم مبین و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من یحیى العظام و هى رمیم قل یحییها الذى انشأها اول مره و هو بكل خلق علیم ) سوره یس آیه 79. خلاصه ترجمه: آیا انسان نمى بیند كه ما او را از قطره آبى آفریدیم؟ آنگاه بمقام مخاصمه بر میآید آفرینش خود را فراموش مى كند و براى ما مثل آورده مى گوید این استخوانهاى پوسیده را چه كسى زنده مى كند؟ بگو: آنها را كسى زنده مى كند كه روز نخستین از نیستى به وجود آورده است، چنانكه روز نخستین آفریده دوباره نیز مى تواند وجود دهد.

و گاهى افكار مردم را بزنده شدن زمین در بهار پس از مرگ زمستانى هدایت كرده قدرت خدا را تذكر مى دهد چنانكه مى فرماید:

( و من آیاته انك ترى الارض خاشعه فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت ان الذى احیاها لمحیى الموتى انه على كل شى ء قدیر ) سوره حم سجده آیه 39 خلاصه ترجمه: یكى از نشانه هاى خداى متعال این است كه زمین را مانند مرده اى بى حس و بى حركت مشاهده مى كنى و همینكه بارانى نازل كردیم بجنبش درآمد سرسبز مى شود، خدایى كه این زمین مرده را زنده مى كند مردگان را نیز زنده خواهد كرد زیرا وى بهمه چیز قادر و توانا است. و گاهى از راه استدلال عقلى پیش آمده نهاد خدادادى انسان را براى اعتراف باین حقیقت بیدار مى كند چنانكه مى فرماید:

( و ما خلقنا السماء و الارض فما بینهما باطلاً ذلك ظن الذین كفروا فویل للذین كفروا من النار ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات كالمفسدین فى الارض ام نجعل المتقین كالفجار ) سوره ص آیه 28 خلاصه ترجمه: آسمان و زمین و آنچه در میان آنها است بیهوده (و بازیچه) نیافریدیم (زیرا اگر همین بود كه انسان مثلا بوجود آید و چند روزى بگردد و بخوابد و بمیرد و باز یكى بهمین ترتیب مكرر شود، آفرینش جهان كارى بیهوده و بازیچه بیش نبود با اینكه كار بیهوده از خداى حكیم سر نمى زند) آنانكه بمعاد كافرند آفرینش را بیهوده پنداشته اند. آیا مردمان مؤمن و نیكوكار را با مردمى مفسد و تبهكار یكسان قرار مى دهیم؟ (زیرا در این جهان نیكوكار و زشت كردار بپاداش كامل اعمالشان نمى رسند اگر جهان دیگرى در بین نباشد كه در آن هر كدام از این دو دسته بپاداش مناسب رفتار و كردار خودشان برسند هر دو دسته پیش خدا یكى خواهند بود و این منافى عدل الهى است).

از مرگ تا قیامت

آنچه میمیرد تن است نه روان

از نظر اسلام انسان آفریده اى است كه از تن و روان (روح و بدن) تشكیل یافته است تن انسان خود یكى از تركیبات ماده و محكوم قوانین مى باشد یعنى حجم و وزن دارد و زندگانى او در زمان و مكانى است و از سرما و گرما و غیر آنها متأثر مى شود و تدریجاً كهنه (پیر) و فرسوده مى گردد و بالاخره چنانكه روزى بامر خداى متعال پیدایش یافته روزى نیز تجزیه شده از بین مى رود.

ولى روان؛ مادى نیست و هیچیك از خاصیتهاى نامبرده ماده را ندارد بلكه صفت علم و احساس و فكر و اراده و صفات دیگر روحى مانند مهر و كینه و شادى و اندوه و بیم و امید و مانند آنها از آن اوست و چنانكه روان خاصیت هاى نامبرده ماده را ندارد صفات روحى نیز از این خاصیت ها دورند بلكه قلب و مغز سایر اجزاء بدن در فعالیتهاى بیشمار خود فرمانبردار روان و صفات روانى مى باشد و هیچیك از اجزاء بدن را بعنوان مركز فرماندهى نمى توان تعیین كرد.

خداى متعال مى فرماید: ( و لقد خلقنا الانسان من سلامه من طین ثم جعلناه نطفه فى قرار مكین ثم خلقنا النطفه علقة فخلقنا العقله مضغه فخلقنا المضغه عظاماً فكسونا العظام لحماً ثم انشاناه خلقاً آخر ) سوره مؤمنون آیه 13 خلاصه ترجمه: ما براى نخستین بار انسان را از ماده اى كه از گل گرفته شده بود ساختیم پس از آن او را نطفه اى قرار دادیم كه در جایگاه آرامى قرار مى گیرد پس از آن نطفه را بصورت قطعه خونى در آوردیم و سپس آنرا مانند گوشت جویده شده (مضغه) ساختیم. و از مضغه استخوانها را خلق كردیم و بر استخوانها گوشت پوشانیدیم صورت بدن را درست كردیم) پس از آن او را آفرینش اساسى و بیسابقه دیگرى دادیم.

معنى مرگ از نظر اسلام

روى اصل نامبرده، معنى مرگ از نظر اسلام نه اینست كه انسان هیچ و نابود شود بلكه اینست كه روان انسان كه فناپذیر است علاقه و رابطه خود را از تن قطع كند و در نتیجه تن از بین برود و روان بدون تن بزندگى خود ادامه دهد.

خداى متعال مى فرماید: ( و قالوا اذا اضللنا فى الارض أئنا لفى خلق جدید بل هم بلقاء ربهم كافرون قل یتوفیكم ملك الموت الذى و كل بكم ) سوره سجده آیه 11 خلاصه ترجمه: منكرین معاد مى گویند: چگونه مى شود كه پس از اینكه میمیریم و بدنهاى ما در زمین متلاشى شده گم مى شود، دوباره با آفرینش تازه اى موجود شویم؟ در پاسخ آنان بگو: فرشته مرگ كه بشما موكل است شما را از تن ها دریافت مى دارد و متلاشى شدن تن ها شما را نابود نمى كند.

پیغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرماید: شما نابود نمى گردید بلكه از خانه اى بخانه دیگر منتقل مى شوید.

برزخ - اسلام معتقد است كه انسان پس از مردن بطرز خاصى زنده مى باشد اگر نیكوكار است از نعمت و سعادت برخوردار و اگر بدكار است معذب خواهد بود و هنگامى كه قیامت برپا شود براى حساب عمومى حاضر مى شوند؛ عالمى كه انسان پس از مرگ تا روز قیامت در آن زندگى مى كند برزخ نامیده مى شود.

خداى متعال مى فرماید: ( و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون ) سوره مؤمنون آیه 101 خلاصه ترجمه: بدنبال مردم پس از مرگ تا روز قیامت برزخ است.

و نیز مى فرماید: ( و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله اموتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون ) سوره آل عمران آیه 169 خلاصه ترجمه: چنین مپندار كه كشتگان راه خدا مرده و نابود مى شوند بلكه آنان زنده هستند و پیش خداى خود روزى مى خورند.

رستاخیز حتمى است

هر انسانى (بدون استثناء) با نهاد خدادادى خود فرق میان نیكوكارى و بدكارى را درك مى كند، و نیكوكارى را (اگرچه دنبال نكند) خوب و لازم العمل مى داند و بدكارى را (اگرچه هم گرفتارش باشد) بدو لازم الاجتناب مى بیند، و تردیدى نیست كه خوبى و بدى، نیكوكارى و بدكارى از جهت اثر و پاداشى است كه این دو صفت دارند و نیز تردیدى نیست كه در این جهان روزى وجود ندارد كه پاداش كارهاى نیك و بد نیكوكاران و بدكاران را بایشان برساند؛ زیرا ما عینا مى بینیم كه بسیارى از نیكوكاران؛ روزگار خود را در نهایت تلخى و تیره روزى مى گذرانند، و بسیارى از بدكاران كه سراپا جرم و جنایت هستند با رفتار پلید و كردار زشت و ننگین خود زندگى را با خوشى وكامروائى بسر مى برند.

بنابراین اگر انسان در آینده خود و در جهانى جز این جهان روزى نداشته باشد كه در آن روز بحساب نیك و بد اعمال وى رسیدگى شده پاداش مناسب داده شود، چنین فكرى (نیكوكارى خوب و لازم التحصیل و بدكارى بدو لازم الاجتناب است) در نهاد انسان گذاشته نمى شد.

نباید تصور كرد: پاداش نیكوكارى كه انسان آن را خوب مى شمارد اینست كه بواسطه آن؛ انتظامات در جامعه برقرار مى شود و افراد بسعادت زندگى نائل مى گردند و در نتیجه سهمى از منافع آن بخود نیكوكار مى رسد؛ و همچنین بدكار با كردار و رفتار نارواى خود جامعه را مختل مى سازد و اثر ناگوار آن بالاخره دامنگیر خودش نیز خواهد شد.

زیرا این تصور اگرچه در افراد بیدست و پا تا اندازه اى جارى است ولى افرادى كه باوج قدرت رسیده اند و انتظام و اختلال جامعه در خوشبختى و كامیابى آنان تأثیرى ندارد بلكه هر چه آشوب و فساد در جامعه بیشتر و روزگار مردم تیره تر باشد آنان خوشوقت تر و كامیاب تر مى گردند؛ دلیل ندارد كه نهاد این افراد نیكوكارى را خوب و بدكارى را بد بداند.

و همچنین نباید تصور كرد كه اینان اگر چه در زندگى چند روزه خود كامروا مى باشند بواسطه بدكارى، براى همیشه نامشان ننگین شده و نفرت عمومى همراهشان مى باشد.

زیرا ننگین جلوه نمودن نام آنان و قضاوت ناگوار آیندگان در حقشان وقتى است كه ایشان از میان رفته و هیچ شده اند و كمترین تأثیرى در زندگى سرتاسر خوشى و لذت و كامیابى آنان ندارد.

در این صورت هیچ دلیلى نخواهد بود كه انسان نیكوكارى را نیك بداند و تحصیل نماید و بدكارى را بد بیند و از آن بپرهیزد و به اعتقاد نامبرده بگراید. با اینكه اگر معادى در بین نباشد قطعا یك اعتقاد خرافى خواهد بود.

پس ما از این اعتقاد پاك تزلزل ناپذیر كه دست آفرینش در نهاد ما گذاشته باید بفهمیم كه معادى در كار است، و روزى براى انسان خواهد رسید كه در پیشگاه آفریدگار حساب رفتار و كردار وى را بكشند؛ و پاداش كارهاى نیك و سزاى كارهاى بد را بوى برسانند.

معاد از نظر دین

هر یك از ادیان آسمانى پاره اى مقررات اعتقادى و عملى دارد كه انسان را با پیروى آنها فرمانبردار خدا مى داند و بپاداش نیك وعده مى دهد، و با تخلف و سركشى از آنها، بنافرمانى و سزاى بد محكوم مى سازد و مقتضاى آن اینست كه روز پاداشى وجود داشته باشد، و چون در این جهان چنین روزى نداریم ناچار در جهان دیگر و پس از مرگ خواهد بود.

از این است كه اسلام این روز را كه روز قیامت (روز رستاخیز) نامیده مى شود با كمال صراحت اثبات كرده و شك نپذیر معرفى مى كند و اعتقاد بآن را یكى از اصول سه گانه دین مى شمارد و در قرآن كریم همین مطلب را از دعوت پیامبران گذشته نقل مى فرماید.

عقائد : 4 - عدل

خداى تعالى عادل و دادگر است زیرا عدل یكى از صفات كمال است. و خداوند عالم همه صفات كمال را دارا مى باشد. و نیز كراراً در كلام خود عدل را ستوده وظلم و ستم را نكوهش مى كند و مردم را بعدالت امر نموده و از ظلم نهى مى فرماید و چگونه ممكن است كه چیزى را زشت شمارد و خود بآن متصف شود یا چیزى را خوب و زیبا شمارد و خود داراى آن چیز نباشد.

در سوره نساء آیه 40 مى فرماید: ( ان الله یظلم مثقال ذره ) خلاصه ترجمه: خدا به اندازه ذره ئى بكسى ظلم نمى كند.

و نیز در سوره كهف آیه 44 مى فرماید: ( و لا یظلم ربك احداً ) خداوند بهیچ موجودى ستم نمى كند.

و همچنین در سوره نساء آیه 72 مى فرماید: ( ما أصابك من حسنه فمن الله ما اصابك من سیئه فمن نفسك ) خلاصه ترجمه: آنچه نیكى بتو مى رسد از خدا و آنچه بدى بتو مى رسد از خود تو است.

و نیز در سوره سجده آیه 7 مى فرماید: ( الذى احسن كل شى ء خلقه ) خلاصه ترجمه: آن خدائى است كه هر چه را آفریده نیكو آفریده است.

بنابراین هر پدیده ئى در پیش خود در نهایت خوبى ساخته شده است، زشتى و ناروائى یا عیب و نقصى كه در بعضى از موجودات دیده مى شود از راه مقایسه و نسبت پیش مى آید؛ مثلا مار و كژدم وجودشان نسبت بد و ناروا است، و خار چون به گل قیاس شود زیبا نیست اما در جاى خود آفریده اى شگفت انگیز و سرتاپا زیبائى هستند.

به عبارت دیگر:

هر نیاز و نقصى كه اشیاء در وجود و بقاء وجود خود دارند خودشان نمى توانند آنرا رفع كنند و از راه انفاق و تصادف نیز رفع نمى شود بلكه از یك مقامى كه مافوق جهان مشهود است تأمین مى گردد.

اوست كه هر نیاز و نقصى را رفع مى كند و البته خودش از هر نیاز و نقصى منزه است وگرنه مبدا دیگرى لازم است كه نیاز و نقص او را رفع كند و در اینصورت خودش نیز یكى از اجزاء نیازمند جهان خواهد بود.

اوست كه با قدرت و علم نامتناهى خود هر پدیده از پدیده هاى جهان را هستى مى بخشد و جهان و جهانیان را در شاهراه تكامل انداخته با قوانینى استثناناپذیر بسوى هدف وجود و سر منزل كمال رهبرى مى كند.

از این بیان نتیجه گرفته مى شود كه:

1 - خداى متعال در جهان هستى سلطنت مطلقه دارد و هر موجودى كه بوجود مى آید و هر حادثه اى كه تحقق مى پذیرد از حكم و فرمان او سرچشمه مى گیرد چنانكه مى فرماید:

( له الملك و له الحمد ) سوره تغابن آیه 1؛ سلطنت و پادشاهى مطلق مخصوص اوست و هر ستایشى در حقیقت در خور و سزاوار اوست (زیرا نیكى و خوبى از آفرینش او برخاسته است) و نیز مى فرماید: ( ان الحكم الا الله ) سوره یوسف آیه 40 بحقیقت هر حكم از آن خداى متعال مى باشد.

2 - خداى متعال عادل است زیرا عدالت در حكم یا در اجراء آن اینست كه استثنا و تبعیض برندارد و مواردیكه مشمول حكمند بطور یكنواخت ثابت شود و در مواردیكه قابل اجراء است بطور یكنواخت اجراء شود، و چنانكه معلوم شد جهان هستى و اجزاء آن در شعاع یك سلسله قوانین استثناناپذیر كه جامع آنها قانون علیت و معلولیت است اداره مى شود مثلا آتش با شرائط خاصى جسمى را كه قابل احتراق است خواهد سوزانید ذغال سیاه باشد یا الماس؛ هیزم خشك باشد یا جامه نیازمندى بینوا.

گذشته از آن كسیكه عدالت را ترك گفته بظلم و ستم مى پردازد براى رفع یك نوع نیازمندى دست باین كار شوم مى زند خواه نیاز مادى داشته باشد مانند كسیكه مال دیگران را مى رباید و باندوخته خود مى افزاید یا نیازمندى معنوى مانند كسیكه از تعدى بحقوق دیگران یا از اظهار قدرت و نفوذ و سلطه لذت مى برد.

و چنانكه معلوم شد هیچگونه نیازمندى را بساحت مقدس آفریدگار جهان راه نیست و هر حكمى كه از مصدر جلال صادر مى شود اگرحكمى است تكوینى براى تأمین مصالح عامه است كه در محیط آفرینش مراعات آن لازم مى باشد و اگر حكمى است تشریعى براى سعادت و نیكبختى بندگان است و منافعش بخودشان برمى گردد.

خداى متعال در كلام خود مى فرماید: ( ان الله لا یظلم مثقال ذره ) سوره نساء آیه 40 خداى متعال باندازه سنگینى یك ذره ظلم نمى كند.

و نیز مى فرماید: ( و ما الله یرید ظلما للعباد ) سوره مؤمن آیه 31 خداى متعال نمى خواهد ببندگان خود ظلم كند.