فصل ششم : در بيان گرفتارى و امتحان مؤمن
(الفصل السادس فى الابتلاء و الاختبار)
مِنْ كِتَابِ الصَّبْرِ وَ التَّأْدِيبِ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَدْعُو اللَّهَ تَعَالَى فِى حَاجَةٍ فَيَقُولُ اللَّهُ أَخَّرْتُ حَاجَتَهُ شَوْقاً إِلَى دُعَائِهِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى عَبْدِى دَعَوْتَنِى فِى كَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ دَعَوْتَنِى فِى كَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا قَالَ فَيَتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِى الدُّنْيَا لِمَا يَرَى مِنْ حُسْنِ ثَوَابِهِ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: مؤمن براى حاجتى خداوند را مى خواند و لكن خداوند مى فرمايد: حاجتش را به خاطر اشتياق به دعايش به تأ خير انداختم ، هنگامى كه روز قيامت رسد خداوند متعال مى فرمايد: بنده من ! تو از من (در دنيا) حاجتى خواستى و من اجابتش را به تأ خير انداختم ، ولى ثوابش را به تو مى دهم ، و باز حاجت ديگرى خواستى و من اجابتش را به تأ خير انداختم ، و ثوابت دهم ، امام فرمود: در اين هنگام مؤمن آرزو مى كند اى كاش ! هرگز حاجتهاى من در دنيا بر آورده نشده بود، و اين به خاطر ثوابهاى خوبش است
عَنْ أَبِى الْحَسَنِ مُوسَىعليهالسلام
قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ إِنِّى لَمْ أُغْنِ الْغَنِيَّ لِكَرَامَةٍ لَهُ عَلَيَّ وَ لَمْ أُفْقِرِ الْفَقِيرَ لِهَوَانٍ بِهِ عَلَيَّ وَ هُوَ مِمَّا ابْتَلَيْتُ بِهِ الْأَغْنِيَاءَ بِالْفُقَرَاءِ وَ لَوْ لَا الْفُقَرَاءُ لَمْ يَسْتَوْجِبِ الْأَغْنِيَاءُ الْجَنَّةَ
امام كاظمعليهالسلام
فرمود: خداى عزّ و جلّ مى فرمايد: من توانگر را به خاطر شرافتش نزد خودم توانگر نساختم ، و فقير را براى خواريش در نظرم فقير نكردم ، بلكه اين از چيزهايى است كه توانگران را به وسيله فقرا آزمودم ، و اگر فقرا نبودند، توانگران سزاوار بهشت نمى شدند.
عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليهالسلام
قَالَ إِنَّ مَلَكَيْنِ هَبَطَا مِنَ السَّمَاءِ فَالْتَقَيَا فِى الْهَوَاءِ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ فِيمَ هَبَطْتَ قَالَ بَعَثَنِيَ اللَّهُ إِلَى بَحْرِ أَيْلَةَ أَحُشُّ سَمَكَةً إِلَى جَبَّارٍ مِنَ الْجَبَابِرَةِ تَشَهَّى عَلَيْهِ سَمَكَةً فِى ذَلِكَ الْبَحْرِ فَأَمَرَنِى أَحُشُّ إِلَى الصَّيَّادِ سَمَكَ ذَلِكَ الْبَحْرِ حَتَّى يَأْخُذَهَا لَهُ لِيَبْلُغَ اللَّهُ بِالْكَافِرِ غَايَةَ مُنَاهُ فِى كُفْرِهِ وَ قَالَ الاْخَرُ فَفِيمَ بُعِثْتَ أَنْتَ فَقَالَ بَعَثَنِيَ اللَّهُ فِى أَعْجَبَ مِنَ الَّذِى بَعَثَكَ فِيهِ بَعَثَنِى إِلَى عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْمُجْتَهِدِ الْمَعْرُوفِ دُعَاؤُهُ وَ صَلَاتُهُ فِى السَّمَاءِ لِأُكْفِئَ قِدْرَهُ الَّتِى طَبَخَهَا لِإِفْطَارِهِ لِيَبْلُغَ اللَّهُ بِالْمُؤْمِنِ الْغَايَةَ فِي اخْتِبَارِ إِيمَانِهِ
امام باقرعليهالسلام
فرمود: دو فرشته هنگام فرودشان از آسمان به زمين با يك ديگر ملاقات كردند، يكى از آن دو به ديگرى گفت : چرا به طرف زمين مى روى ؟ گفت : خداوند مرا به طرف درياى ابلّه مأ مور كرد تا يك ماهى را به سوى ستمگرى از ستمگران كه ميل به آن پيدا كرده بود برانم ، لذا به من فرمان داد كه ماهيهاى اين دريا را به سوى صيّاد سوق دهم كه آن ماهى را براى آن ستمگر صيد كند، تا خداوند نهايت آرزوى كافر را بر آورد.
فرشته ديگر گفت : تو براى چه فرستاده شده اى ؟ گفت : مأ موريت من از جانب خداوند از كار تو نيز شگفت انگيزتر است ، خداوند مرا به سوى مؤ منى روزه دار شب زنده دار كوشاى در عبادت كه دعا و نمازش در آسمان مشهور است ، فرستاده تا ظرف غذايى را كه براى افطارش آماده نموده وارونه سازم ، تا خداوند بدين وسيله ايمانش را به خوبى امتحان كند.
عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَهْبَطَ مَلَكاً إِلَى الْأَرْضِ فَلَبِثَ فِيهَا دَهْراً طَوِيلًا ثُمَّ عَرَجَ إِلَى السَّمَاءِ فَقِيلَ لَهُ مَا رَأَيْتَ قَالَ رَأَيْتُ عَجَائِبَ كَثِيرَةً وَ مِنْ أَعْجَبِ مَا رَأَيْتُ أَنِّى رَأَيْتُ مُتَقَلِّباً فِى نِعَمِكَ يَأْكُلُ رِزْقَكَ وَ يَدَّعِى الرُّبُوبِيَّةَ لِنَفْسِهِ فَعَجِبْتُ مِنْ جُرْأَتِهِ عَلَيْكَ وَ مِنْ حِلْمِكَ مِنْهُ فَقَالَ اللَّهُ أَ فَمِنْ حِلْمِى عَجِبْتَ فَإِنِّى قَدْ أَمْلَكْتُهُ أَرْبَعَمِائَةِ عَامٍ لَا يَضْرِبُ عَلَيْهِ عِرْقٌ وَ لَا يُرِيدُ مِنَ الدُّنْيَا شَيْئاً إِلَّا أَتَاهُ وَ لَا يَتَغَيَّرُ عَلَيْهِ مَطْعَمٌ وَ لَا مَشْرَبٌ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: خداوند فرشته اى را به سوى زمين فرستاد، او مدتى طولانى در زمين توقف كرد، سپس به طرف آسمان بازگشت ، از او پرسيده شد: چه ديدى ؟ گفت :
شگفتيهاى بسيارى ديدم ، و از عجيب ترين مشاهداتم كسى بود كه نعمتهاى تو را وارونه مى كرد، رزق و روزى تو را مى خورد و لكن خودش را خدا مى دانست ، از جرأ ت او و بردبارى تو در شگفت شدم ، خداوند فرمود: آيا از بردبارى من به شگفت نيامدى ؟ من به او چهار صد سال عمر دادم ، هرگز مريض نشد، و از دنيا چيزى نخواست مگر اينكه به او دادم ، و هيچ تغييرى در غذا و نوشيدنى او ندادم
عَنْهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَذُودُ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ عَمَّا يَكْرَهُ مِمَّا يَشْتَهِى الْمُؤْمِنُ كَمَا يَذُودُ الرَّجُلُ الْبَعِيرَ الْأَجْرَبَ عَنْ إِبِلِهِ مِمَّا لَيْسَ مِنْهَا
امام صادقعليهالسلام
فرمود: خداوند بنده مؤمن را از آنچه بدش آيد و مؤمن ميل فراوان به آن دارد دور مى كند، همان گونه كه انسان شتر گرى را كه جزء شترانش نيست دور مى كند.
عَنْهُ قَالَ بَيْنَا مُوسَى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَمْشِى عَلَى سَاحِلِ الْبَحْرِ إِذْ جَاءَ صَيَّادٌ فَخَرَّ لِلشَّمْسِ سَاجِداً وَ تَكَلَّمَ بِالشِّرْكِ ثُمَّ أَلْقَى شَبَكَتَهُ فَأَخْرَجَهَا مَمْلُوَّةً ثُمَّ عَادَ فَأَخْرَجَ مِثْلَ ذَلِكَ حَتَّى اكْتَفَى ثُمَّ مَضَى فَجَاءَ آخَرُ فَتَوَضَّأَ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى وَ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ أَلْقَى شَبَكَتَهُ فَلَمْ يَخْرُجْ لَهُ شَيْءٌ ثُمَّ أَعَادَ فَخَرَجَتْ إِلَيْهِ سَمَكَةٌ صَغِيرَةٌ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ انْصَرَفَ فَقَالَ مُوسَى يَا رَبِّ جَاءَ عَبْدُكَ الْكَافِرُ فَأَلْقَى شَبَكَتَهُ ثَلَاثاً فَخَرَجَتْ لَهُ مَمْلُوَّةً ثُمَّ جَاءَ عَبْدُكَ الْمُؤْمِنُ فَتَوَضَّأَ فَأَسْبَغَ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلَّى وَ حَمِدَكَ وَ دَعَاكَ ثُمَّ أَلْقَى شَبَكَتَهُ ثَلَاثاً فَخَرَجَتْ لَهُ سَمَكَةٌ صَغِيرَةٌ فَحَمِدَكَ وَ انْصَرَفَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُوسَى انْظُرْ عَنْ يَمِينِكَ فَنَظَرَ مُوسَى فَكُشِفَ لَهُ الْغِطَاءُ عَمَّا أَعَدَّ اللَّهُ لِعَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ ثُمَّ قِيلَ يَا مُوسَى انْظُرْ عَنْ يَسَارِكَ فَنَظَرَ فَكُشِفَ لَهُ الْغِطَاءُ عَمَّا أَعَدَّ اللَّهُ لِعَبْدِهِ الْكَافِرِ ثُمَّ قَالَ يَا مُوسَى مَا ضَرَّ هَذَا مَا صَنَعْتُ بِهِ وَ مَا نَفَعَ هَذَا مَا أَعْطَيْتُهُ فَقَالَ مُوسَى يَا رَبِّ حَقٌّ لِمَنْ عَرَفَكَ أَنْ يَرْضَى بِمَا صَنَعْتَ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: روزى موسىعليهمالسلام
در كنار دريا قدم مى زد، ناگهان صيّادى آمد و جلوى خورشيد سجده كرد و كلمات شرك آميز به زبان آورد، سپس دام خود را به دريا انداخت و آن را پر از ماهى بيرون كشيد، دوباره برگشت و مثل دفعه اول مقدار زيادى ماهى صيد كرد و رفت
بعد شخص ديگرى آمد، وضو گرفت و به نماز ايستاد، و حمد و ستايش خداوند را بجا آورد، سپس دام خود را به دريا انداخت ، ولى چيزى به دامش نيافتاد، بار ديگر دام را در آب افكند و فقط يك ماهى كوچك صيد كرد، خداوند را سپاس گفت و رفت
در اين هنگام موسى گفت : پروردگارا! بنده كافرت آمد و دامش را سه مرتبه انداخت و لبريز از ماهى بيرون آورد، سپس بنده مؤمنت وضوى كاملى گرفت و نماز خواند و سپاس تو را گفت و تو را خواند، و دامش را سه مرتبه به آب انداخت و فقط يك ماهى كوچك صيد كرد و تو را ستايش كرد و رفت ! خداوند به موسى وحى فرمود: به طرف راستت بنگر، موسى نگاه كرد از جلوى ديدگانش حجاب بر طرف شد و جايگاهى را كه خدا براى بنده مؤمنش آماده كرده بود مشاهده نمود، سپس گفته شد: اى موسى ! به طرف چپت نگاه كن ، چون نگاه كرد پرده حجاب كنار رفت و جايگاه كافر را كه خدا برايش مهيّا نموده بود مشاهده كرد، سپس فرمود: اى موسى ! آنچه را نسبت به مؤمن انجام دادم ضررى برايش نداشت ، و آنچه را نسبت به كافر نمودم سودى نرساندش ، در اين هنگام موسى گفت : پروردگارا! سزاوار است هر كه تو را شناخت به كردارت راضى باشد.
عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليهالسلام
قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ لَيَكْرُمُ عَلَى اللَّهِ حَتَّى لَوْ سَأَلَهُ الْجَنَّةَ وَ مَا فِيهَا أَعْطَاهُ وَ لَمْ يَنْتَقِصْ مِنْ مُلْكِهِ شَيْءٌ وَ لَوْ سَأَلَهُ مَوْضِعَ قَدَمِهِ مِنَ الدُّنْيَا لَيَحْرِمُهُ وَ إِنَّ الْعَبْدَ الْكَافِرَ لَيَهُونُ عَلَى اللَّهِ حَتَّى لَوْ سَأَلَهُ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لَأَعْطَاهُ وَ لَوْ سَأَلَهُ مَوْضِعَ قَدَمِهِ مِنَ الْجَنَّةِ لَيَحْرِمُهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَيَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ كَمَا يَتَعَاهَدُ الرَّجُلُ أَهْلَهُ بِالْهَدِيَّةِ مِنَ الْغَيْبَةِ وَ يَحْمِيهِ الدُّنْيَا كَمَا يَحْمِى الطَّبِيبُ الْمَرِيضَ
امام باقرعليهالسلام
فرمود: بنده مؤمن نزد خدا به اندازه اى احترام دارد، كه حتى اگر بهشت و هر چه در آن است را بخواهد به او عطا كند، بدون آنكه از ملك او چيزى كم گردد، ولى اگر به مقدار يك قدم از دنيا را بخواهد به او نمى دهد، و بنده كافر به اندازه اى نزد خدا خوار و پست است كه اگر دنيا را با آنچه در آن است از او بخواهد عطايش كند، بدون آنكه از ملك او چيزى كم گردد، و اگر به اندازه يك قدمش از بهشت بخواهد به او نمى دهد، و خدا به وسيله بلا و گرفتارى از بنده مؤمنش دلجويى مى كند، همان طور كه مرد مسافر به وسيله هديه از خانواده اش دلجويى مى كند، و او را از دنيا پرهيز دهد، همان گونه كه پزشك بيمار را پرهيز دهد.
عَنْهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يُعْطِى الدُّنْيَا مَنْ يُحِبُّهُ وَ مَنْ يُبْغِضُهُ وَ لَا يُعْطِى الاْخِرَةَ إِلَّا مَنْ أَحَبَّهُ وَ إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ يَسْأَلُ رَبَّهُ مَوْضِعَ سَوْطٍ مِنَ الدُّنْيَا لَا يُعْطِيهِ إِيَّاهُ وَ يَسْأَلُهُ الاْخِرَةَ فَيُعْطِيهِ مَا شَاءَ وَ يُعْطِى الْكَافِرَ فِى الدُّنْيَا قَبْلَ أَنْ يَسْأَلَهُ وَ لَوْ سَأَلَهُ مَوْضِعَ سَوْطٍ فِى الاْخِرَةِ فَلَا يُعْطِيهِ إِيَّاهُ
امام باقرعليهالسلام
فرمود: خداوند دنيا را به دوستان و دشمنان خود دهد، و آخرت را فقط به دوستانش دهد، و اگر بنده مؤمن از خداوند به اندازه يك جاى تازيانه از دنيا بخواهد به او نمى دهد، و اگر از آخرت بخواهد هر چه خواست به او مى دهد، و به كافر قبل از اينكه بخواهد دنيا دهد، ولى اگر به اندازه جاى تازيانه اى از آخرت بخواهد به او ندهد.
عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيَعْتَذِرُ إِلَى عَبْدِهِ الْمُحْتَاجِ فِى الدُّنْيَا كَمَا يَعْتَذِرُ الْأَخُ إِلَى أَخِيهِ فَيَقُولُ لَا وَ عِزَّتِى مَا أَفْقَرْتُكَ لِهَوَانٍ بِكَ عَلَيَّ فَارْفَعْ هَذَا الْغِطَاءَ وَ انْظُرْ مَا عَوَّضْتُكَ مِنَ الدُّنْيَا فَيَكْشِفُ لَهُ فَيَنْظُرُ إِلَى مَا عَوَّضَهُ اللَّهُ مِنَ الدُّنْيَا فَيَقُولُ يَا رَبِّ مَا ضَرَّنِى مَا مَنَعْتَنِى مَعَ مَا عَوَّضْتَنِى
امام صادقعليهالسلام
فرمود: خداى عزّ و جلّ در دنيا از بنده محتاجش عذر خواهى كند، همان طور كه برادرى از برادرش معذرت مى خواهد، و مى فرمايد: به عزّتم قسم تو را به جهت خوار شدن در نظرم محتاج نكردم ، اكنون حجاب را كنار زن و ببين به عوض دنيا چه چيز نصيبت كرده ام ، پرده از مقابلش برداشته مى شود و آنچه را خداوند به عوض دنيا عطايش فرموده مى نگرد، و مى گويد: پروردگارا! با عوضى كه دادى از آنچه منعم فرمودى ضرر نكردم
عَنْهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يُعْطِى مِنَ الدُّنْيَا مَنْ يُحِبُّ وَ يُبْغِضُ وَ لَا يُعْطِى الْإِيمَانَ إِلَّا أَهْلَ صَفْوَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: خداوند دنيا را به دوست و دشمن مى دهد، ولى ايمان را فقط به مخلوقات برگزيده اش مى دهد.
عَنْهُ قَالَ الْفَقْرُ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ كَالشَّهَادَةِ وَ لَا يُعْطِيهِمَا إِلَّا مَنْ أَحَبَّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: فقر همچون گنجى پنهان نزد خداست مثل شهادت ، و آن را فقط به بندگان مؤمنش كه دوست دارد عطا مى كند.
عَنْهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً وَكَّلَ بِهِ مَلَكَيْنِ فَقَالَ عَوِّقَا عَلَيْهِ مَطْلَبَهُ وَ ضَيِّقَا عَلَيْهِ مَعِيشَتَهُ حَتَّى يَدْعُوَنِى فَإِنِّى أُحِبُّ صَوْتَهُ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: هر گاه خداوند بنده اى را دوست بدارد، دو فرشته را مأمور او مى سازد، و مى فرمايد: خواسته اش را به تأ خير اندازيد، و زندگى را بر او سخت كنيد تا مرا بخواند، من صدايش را دوست دارم
عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مِنْ عَبْدٍ أُرِيدُ أَنْ أُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ إِلَّا ابْتَلَيْتُهُ فِي جَسَدِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا ضَيَّقْتُ عَلَيْهِ فِى رِزْقِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا شَدَّدْتُ عَلَيْهِ الْمَوْتَ حَتَّى يَأْتِيَنِي وَ لَا ذَنْبَ لَهُ ثُمَّ أُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أُرِيدُ أَنْ أُدْخِلَهُ النَّارَ إِلَّا صَحَّحْتُ جِسْمَهُ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ تَمَاماً لِطَلِبَتِهِ عِنْدِى وَ إِلَّا أَمَّنْتُ لَهُ مِنْ سُلْطَانِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ تَمَاماً لِطَلِبَتِهِ وَ إِلَّا هَوَّنْتُ عَلَيْهِ الْمَوْتَ حَتَّى يَأْتِيَنِى وَ لَا حَسَنَةَ لَهُ ثُمَّ أُدْخِلُهُ النَّارَ
امام صادقعليهالسلام
از قول رسول خداصلىاللهعليهوآله
مى فرمايد: خداى عزّ و جلّ فرمود: هر بنده اى را كه بخواهم وارد بهشت كنم بدنش را بيمار سازم ، اگر به اندازه كفّاره گناهش بود (خوشا به حالش)، و گر نه گرفتار تنگى معيشتش مى كنم ، اگر اين كار كفّاره گناهانش باشد (خوشا به حالش)، و گر نه مرگش را دشوار گردانم تا بدون گناه نزد من آيد، سپس او را وارد بهشت كنم ، و هر بنده اى را كه بخواهم داخل دوزخ نمايم ، بدنش را سالم گردانم ، اگر بدان سبب آنچه از من خواهد كامل شود (حسابش پاك گردد)، و گر نه از ترس سلطه گر آسوده اش گردانم ، اگر خواسته هايش از من به اتمام رسد (راحت شود)، و گر نه مرگش را آسان كنم تا نزد من آيد، در حالى كه هيچ كردار نيكى برايش نباشد، سپس او را به دوزخ برم
عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليهالسلام
قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيَكُونُ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ الدَّرَجَةَ السَّنِيَّةَ الْعَظِيمَةَ الشَّرِيفَةَ فَيَبْتَلِيهِ بِالْبَلَاءِ لِكَيْ يَنَالَ تِلْكَ الدَّرَجَةَ فَيَعْدُو إِلَيْهِ النَّاسُ أَفْوَاجاً يُعَزُّونَهُ وَ يَتَوَجَّعُونَ لَهُ مِمَّا أَصَابَهُ وَ لَوْ عَلِمُوا مَا آتَاهُ اللَّهُ مِنْ تِلْكَ الدَّرَجَةِ لَمْ يَتَوَجَّعْ لَهُ أَحَدٌ وَ لَمْ يُعَزِّهِ أَحَدٌ وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيَبْتَلِيهِ اللَّهُ بِالشَّيْءِ لِيُوقِفَ بِهِ آخِرَتَهُ فَيَعْدُو إِلَيْهِ أَفْوَاجٌ يُهَنِّئُونَهُ وَ يَفْرَحُونَ لَهُ لِمَا أُوتِيَ فِي الدُّنْيَا وَ لَوْ يَعْلَمُونَ مَا أُوتِيَ لَهُ مِنْ آخِرَتِهِ لَمْ يُهَنِّئْهُ أَحَدٌ وَ لَمْ يَفْرَحْ
امام باقرعليهالسلام
فرمود: بنده نزد خداوند داراى مقامى بلند و با عظمت و ارجمند است ، خداوند او را به بلا گرفتار كند تا به آن مقامات برسد، مردم گروه گروه به طرفش هجوم مى برند تا او را تسلّى دهند و با وى در مصيبتش همدردى كنند، اگر مى دانستند خداوند چه مقامى به او داده ، هرگز برايش دلسوزى نمى كردند و او را تسليت نمى گفتند، و نيز بنده اى را خداوند به چيزى گرفتار مى كند تا به وسيله آن آخرتش را تأ مين كند، گروهى به سويش مى شتابند و به او تبريك مى گويند و به خاطر دنيايى كه نصيبش شده شاد مى گردند، در صورتى كه اگر بدانند چه آخرتى در انتظارش است هرگز به او تبريك نمى گفتند و شاد نمى گشتند.
عَنْ سَلْمَانَ بْنِ غَانِمٍ قَالَ سَأَلَنِى أَبُو عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
كَيْفَ تَرَكْتَ الشِّيعَةَ فَقُلْتُ تَرَكْتُ الْحَاجَةَ فِيهِمْ وَ الْبَلَاءُ أَسْرَعُ إِلَيْهِمْ مِنَ الْمِيزَابِ السَّرِيعِ فِى مَاءِ الْمَطَرِ فَقَالَ اللّهُ الْمُسْتَعانُ ثُمَّ قَالَ أَ يَسُرُّكَ الْأَمْرُ الَّذِى أَنْتَ عَلَيْهِ أَمْ مِائَةُ أَلْفٍ قُلْتُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَا جِبَالُ تِهَامَةَ ذَهَباً فَقَالَ مَنْ أَغْنَى مِنْكَ وَ مِنْ أَصْحَابِكَ مَا عَلَى أَحَدِكُمْ وَ لَوْ سَاحَ فِى الْأَرْضِ يَأْكُلُ مِنْ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ نَبْتِ الْأَرْضِ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْمَوْتُ
سلمان بن غانم گويد: امام صادقعليهالسلام
از من پرسيد: شيعيان را چگونه يافتى ؟ عرض كردم : آنان را محتاج يافتم ، در حالى كه سرعت گرفتارى به طرف آنان از آب باران به طرف ناودان بيشتر بود.
حضرت فرمود: خداوند كمك كننده است ، سپس فرمود: آيا از عقيده اى كه بر آن هستى شادمانى يا صد هزار (درهم) كه به تو بدهند؟ گفتم : به خدا قسم ، اگر به اندازه كوههاى مكه به من طلا دهند آن را نمى خواهم فرمود: چه كسى از تو و يارانت بى نيازتر است ؟ هيچ كدام از شما ضرر نمى كند اگر چه در روى زمين سير كند و از برگ درختان و گياهان زمين بخورد تا مرگش فرا رسد.
عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليهالسلام
قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلىاللهعليهوآله
لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لَهُ فِى نَفْسِهِ وَ مَالِهِ نَصِيبٌ
امام باقرعليهالسلام
از قول رسول خداصلىاللهعليهوآله
فرمود: خداوند به كسى كه از مال و بدنش براى او بهره اى نيست نيازى ندارد.
عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً مَا مِنْ بَلِيَّةٍ تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ أَوْ تَقْتِيرٍ فِى الرِّزْقِ إِلَّا صَرَفَهُ اللَّهُ عَنْهُمْ لَوْ قُسِمَ نُورُ أَحَدِهِمْ بَيْنَ أَهْلِ الْأَرْضِ جَمِيعاً لَاكْتَفَوْا بِه
امام صادقعليهالسلام
فرمود: خداوند بندگانى دارد كه هيچ بلايى از آسمان نازل نشود و هيچ تنگى در رزق بر ايشان پيش نيايد، مگر اينكه آن را از ايشان بر طرف سازد، و اگر نور يكى از آنها بين همه اهل زمين تقسيم شود، كفايتشان كند.
عَنْهُعليهالسلام
مَا يَمُرُّ بِالْمُؤْمِنِ أَرْبَعُونَ يَوْماً وَ مَا يُعَاهِدُهُ اللَّهُ إِمَّا بِمَرَضٍ فِى جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِيبَةٍ يَأْجُرُهُ اللَّهُ عَلَيْهَا
امام صادقعليهالسلام
فرمود: چهل روز بر مؤمن نمى گذرد، و خداوند او را مبتلا مى سازد، يا به بيمارى در بدنش يا به مصيبتى ، كه خداوند بر آنها پاداشش دهد.
عَنْهُ قَالَ لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ فِى الْمَصَائِبِ مِنَ الْأَجْرِ لَتَمَنَّى أَنْ يُقْرَضَ بالمقارض بِالْمَقَارِيضِ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: اگر مؤمن مى دانست كه چه پاداشى در مقابل صبر بر مصيبتها نصيبش مى شود، همواره آرزو مى كرد كه با قيچى بدنش تكه تكه شود.
عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَعليهالسلام
قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلىاللهعليهوآله
الْمُؤْمِنُ كَخَامَةِ الزَّرْعِ تَنْكَفِئُ وَ تَعْدِلُ وَ الْكَافِرُ كَالْإِرْزَبَّةِ صَحِيحٌ مُصَحَّحٌ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْمَوْتُ إِلَى النَّارِ
امير مؤمنانعليهالسلام
از قول رسول خداصلىاللهعليهوآله
فرمود: مؤمن همانند گياهى ضعيف است كه (در اثر وزش باد) خم و راست مى شود، و كافر مثل ستونى آهنين و آسيب ناپذير است تا مرگش فرا رسد و به دوزخ رود.
عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليهالسلام
قَالَ إِنَّ أُنَاساً أَتَوْا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِعليهالسلام
وَ عِنْدَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَبَّاسِ فَذَكَرُوا لَهُمَا بَلَايَا الشِّيعَةِ وَ مَا يُصِيبُهُمْ مِنْ ذَلِكَ فَأَتَيَا الْحُسَيْنَ فَذَكَرَا ذَلِكَ لَهُ فَقَالَ الْحُسَيْنُ وَ اللَّهِ الْبَلَاءُ وَ الْفَقْرُ أَسْرَعُ إِلَى مَنْ يُحِبُّنَا مِنْ رَكْضِ الْبَرَاذِينِ وَ مِنَ السَّيْلِ إِلَى صِمْرِهِ فَقُلْتُ وَ مَا صِمْرُهُ قَالَ مُنْتَهَاهُ وَ مِنْ قَطْرِ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا أَنْ تَكُونُوا كَذَلِكَ لَعَلِمْنَا أَنَّكُمْ لَسْتُمْ مِنَّا ثُمَّ قَالَ بِنَا يُجْبَرُ يَتِيمُكُمْ وَ بِنَا يُقْضَى دَيْنُكُمْ وَ بِنَا يُغْفَرُ ذُنُوبُكُمْ
امام باقرعليهالسلام
فرمود: گروهى از مردم نزد امام سجادعليهالسلام
آمدند، در حالى كه نزد ايشان عبد اللّه بن عباس نيز بود، از گرفتاريهاى شيعه و سختيهايى كه مى ديدند سخن گفتند، سپس نزد امام حسينعليهالسلام
رفتند، و همين را بر ايشان گفتند، امام حسينعليهالسلام
فرمود: به خدا قسم ، سرعت گرفتارى و فقر به سوى دوستان ما بيشتر از سرعت دويدن گور خران است ، و بيشتر از سرعت سيل به صمرش مى باشد، گفتم : صمر چيست ؟ فرمود: پايان مسير سيل ، و سريعتر از رسيدن باران به زمين است ، و اگر اين چنين نباشيد مى دانيم كه شما از ما نيستيد، سپس فرمود: به وسيله ما يتيمانتان جبران مى شوند، و به وسيله ما قرضهايتان ادا مى شود، و به وسيله ما گناهانتان آمرزيده مى شود.
ذُكِرَ عِنْدَ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
الْبَلَاءُ وَ مَا يَخُصُّ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ أَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً فِى الدُّنْيَا فَقَالَ النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ يُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ بَعْدُ عَلَى قَدْرِ إِيمَانِهِ وَ حُسْنِ أَعْمَالِهِ فَمَنْ صَلَحَ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَتْ أَعْمَالُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ مَنْ سَخُفَ إِيمَانُهُ وَ ضَعُفَتْ أَعْمَالُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ
در محضر امام صادقعليهالسلام
از بلا و آنچه خداوند مؤمن را به آن اختصاص داده سخن گفته شد، امام صادقعليهالسلام
فرمود: از رسول خداصلىاللهعليهوآله
پرسيدند: بلاى چه كسى در دنيا از همه سخت تر است ؟ فرمود: پيامبران ، سپس هر كه به آنان شبيه تر است ، و بعد از آنان مؤمن به اندازه ايمانش و نيكى عملهايش گرفتار مى شود، هر كه ايمانش درست و عملهايش نيكو باشد، گرفتاريش سخت تر است ، و هر كس ايمانش سست و عملش ضعيف باشد، گرفتاريش كمتر است
عَنْ أَبِى صَالِحٍ قَالَ اشْتَكَيْتُ رِجْلِى بِالْمَدِينَةِ فَمَرَّ بِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
وَ أَنَا عَلَى الْمَنَامَةِ بِالدُّكَّانِ فَقَالَ مَا لَكَ قُلْتُ أَشْتَكِى رِجْلِى فَقَالَ ايتِنِى الْمَنْزِلَ فَأَتَيْتُهُ فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَيْهِ وَ دَعَا لِي ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً وَكَّلَهُ مَلَكاً يَبْتَلِيهِ لِكَيْ يَدْعُوَ فَيَسْمَعَ صَوْتَهُ وَ إِذَا أَبْغَضَ عَبْداً وَكَّلَ بِهِ مَلَكاً فَيَقُولُ لَا تَبْتَلِهِ بِشَيْءٍ فَأَنَا أَكْرَهُ أَنْ يَدْعُوَ وَ أَنْ يَسْأَلَنِى
ابو صالح گويد: در مدينه به درد پا مبتلا شدم ، روزى حضرت صادقعليهالسلام
در حالى كه من در حال استراحت بودم از جلوى مغازه ام رد مى شد، فرمود: چگونه اى ؟ گفتم : پايم درد مى كند، فرمود: به منزل من بيا، به نزد ايشان رفتم ، امامعليهالسلام
دست خود را روى پايم نهاد و برايم دعا كرد، سپس فرمود: هر گاه خداوند بنده اى را دوست بدارد، فرشته اى را مأ مور او مى سازد كه گرفتارش كند تا دعا كند و خداوند صدايش را بشنود، و هر گاه بنده اى مورد غضبش قرار گيرد، فرشته اى را مأ مور او كند و به او مى فرمايد: او را گرفتار چيزى نكند، من خوشم نمى آيد كه او دعا كند و از من چيزى بخواهد.
عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ مَا يَمُنُّ عَلَيْهِ أَنْ يَقُومَ لَيْلَةً إِلَّا تَعَاهَدَهُ بِمَرَضٍ فِى جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِيبَةٍ فِى أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِيبَةٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْيَا لِيَأْجُرَهُ عَلَيْهَا
امام صادقعليهالسلام
فرمود: خداوند متعال همواره مؤمن را گرفتار مى سازد، هيچ شبى را به صبح نمى رساند جز آنكه او را گرفتار بيماريى در بدنش يا مصيبتى در خانواده اش يا مالش يا مصيبتى از مصيبتهاى دنيا مى كند، تا او را بر اينها پاداش دهد.
عَنْهُ قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ هُوَ يَذَّكَّرُ فِى كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً بِبَلَاءٍ يُصِيبُهُ إِمَّا فِى مَالِهِ أَوْ فِى وَلَدِهِ أَوْ فِى نَفْسِهِ فَيُؤْجَرُ عَلَيْهِ أَوْ هَمٍّ لَا يَدْرِى مِنْ أَيْنَ هُوَ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: هيچ مؤمنى نيست ، جز آنكه در هر چهل روز به گرفتارى كه به او مى رسد ياد آورى مى شود، يا در مالش يا در فرزندانش يا در خودش ، و بر آن پاداش داده مى شود، يا غم و غصه اى كه نمى داند از كجاست
عَنْهُ قَالَ الْمُؤْمِنُ لَا يَمْضِى عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ لَيْلَةً إِلَّا عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ يَحْزُنُهُ وَ يَذَّكَّرُ بِهِ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: چهل روز بر مؤمن نمى گذرد، جز آنكه برايش مشكلى پيش آيد كه غمگينش كند و متذكرش سازد.
عَنْهُ قَالَ إِنَّهُ لَتَكُونُ لِلْعَبْدِ مَنْزِلَةٌ عِنْدَ اللَّهِ فَمَا يَنَالُهَا أَبَداً إِلَّا بِإِحْدَى خَصْلَتَيْنِ إِمَّا بِذَهَابِ مَالِهِ أَوْ بَلِيَّةٍ فِى جَسَدِهِ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: بنده نزد خداوند مقامى دارد كه هرگز بدان نرسد مگر به يكى از دو خصلت : يا از بين رفتن مالش ، يا به بيمارى در بدنش
عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليهالسلام
قَالَ إِذَا كَانَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ أَنْ يُكْرِمَ عَبْداً وَ لَهُ ذَنْبٌ عِنْدَهُ ابْتَلَاهُ بِالسُّقْمِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ ابْتَلَاهُ بِالْحَاجَةِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ شَدَّدَ عَلَيْهِ عِنْدَ الْمَوْتِ لِيُكَافِيَهُ بِذَلِكَ الذَّنْبِ وَ إِذَا كَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ يُهِينَ عَبْداً وَ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةٌ صَحَّحَ بَدَنَهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ وَسَّعَ عَلَيْهِ فِى مَعِيشَتِهِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ هَوَّنَ عَلَيْهِ مَوْتَهُ حَتَّى يُكَافِيَهُ بِتِلْكَ الْحَسَنَةِ
امام باقرعليهالسلام
فرمود: هر گاه خداوند بخواهد بنده اى را كه در پيشگاهش گنهكار است گرامى بدارد، او را گرفتار بيمارى كند، اگر هم اين كار را نكند به نيازمندى مبتلايش گرداند، و اگر اين كار را هم نكرد مرگ را برايش دشوار سازد تا گناهانش را بدين وسيله جبران كند، و هر گاه بخواهد بنده اى را كه نزدش كار نيكى دارد؛ خوار كند، بدنش را سالم سازد، و اگر اين كار را در باره اش نكند، زندگيش را گشايش دهد، و اگر اين كار را نكند مرگ را بر او آسان كند تا عمل نيكش را جبران نمايد.
عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
قَالَ إِنَّ فِى الْجَنَّةِ لَمَنْزِلَةً لَا يَبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلَّا بِبَلَاءٍ فِى جَسَدِهِ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: در بهشت مقام و جايگاهى است كه بنده به آن نرسد گر به واسطه بيماريى كه دربدنش پيدا شود.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍعليهالسلام
قَالَ خَرَجَ مُوسَى فَمَرَّ بِرَجُلٍ مِنْ بَنِى إِسْرَائِيلَ فَذَهَبَ بِهِ حَتَّى خَرَجَ إِلَى الطُّورِ فَقَالَ لَهُ اجْلِسْ حَتَّى أَجِيئَكَ وَ خَطَّ عَلَيْهِ خَطَّةً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ اسْتَوْدَعْتُكَ صَاحِبِى وَ أَنْتَ خَيْرُ مُسْتَوْدَعٍ ثُمَّ مَضَى فَنَاجَاهُ اللَّهُ بِمَا أَحَبَّ أَنْ يُنَاجِيَهُ ثُمَّ انْصَرَفَ نَحْوَ صَاحِبِهِ فَإِذَا أَسَدٌ قَدْ وَثَبَ عَلَيْهِ فَشَقَّ بَطْنَهُ وَ فَرَثَ لَحْمَهُ وَ شَرِبَ دَمَهُ قُلْتُ وَ مَا فَرْثُ اللَّحْمِ قَالَ قَطْعُ أَوْصَالِهِ فَرَفَعَ مُوسَى رَأْسَهُ فَقَالَ يَا رَبِّ اسْتَوْدَعْتُكَهُ وَ أَنْتَ خَيْرُ مُسْتَوْدَعٍ فَسَلَّطْتَ عَلَيْهِ شَرَّ كِلَابِكَ فَشَقَّ بَطْنَهُ وَ فَرَثَ لَحْمَهُ وَ شَرِبَ دَمَهُ فَقِيلَ يَا مُوسَى إِنَّ صَاحِبَكَ كَانَتْ لَهُ مَنْزِلَةٌ فِى الْجَنَّةِ لَمْ يَكُنْ يَبْلُغُهَا إِلَّا بِمَا صَنَعْتُ بِهِ يَا مُوسَى انْظُرْ وَ كَشَفَ لَهُ الْغِطَاءَ فَنَظَرَ مُوسَى فَإِذَا بِمَنْزِلٍ شَرِيفٍ فَقَالَ رَبِّ رَضِيتُ
امام باقرعليهالسلام
فرمود: روزى موسىعليهالسلام
از منزل خارج شد، به مردى از بنى اسرائيل رسيد و با او به كوه طور رفت ، و به او گفت : اينجا بنشين تا برگردم ، بعد خطّى به دور او كشيد، سپس سرش را به سوى آسمان بلند كرد و فرمود: دوستم را به تو سپردم و تو بهترين نگهدارنده اى ، سپس رفت و خداوند با او به صورتى كه دوست داشت مناجات كرد، سپس به طرف دوستش بازگشت ، و ناگاه مشاهده كرد كه شيرى بر او حمله ور شده و شكمش را دريده و گوشتش را خورده و خونش را آشاميده ، راوى گويد: گوشتش را چگونه خورده بود؟ گفت : قطعه قطعه كرده بود، موسى در اين هنگام سرش را بلند كرد و گفت : پروردگارا! به تو سپردمش و تو بهترين نگهدارى ، ولى بدترين سگانت را بر او مسلط نمودى تا شكمش را بدرد، و گوشتش را تكه تكه كند و خونش را بنوشد.
گفته شد: اى موسى ! رفيقت در بهشت جايگاهى داشت كه جز با كارى كه كردم به آن نمى رسيد، اى موسى ! بنگر حجابها كنار رفت موسى نگاه كرد، او را در منزلى با شرافت ديد، موسى گفت : پروردگارا! راضى شدم
عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
قَالَ إِنَّ رَجُلًا أَقْبَلَ إِلَى النَّبِيِّصلىاللهعليهوآله
فَقَالَ النَّبِيُّ لَهُ مَتَى عَهْدُكَ بِأُمِّ مِلْدَمٍ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا أُمُّ مِلْدَمٍ فَقَالَ صُدَاعٌ هَاهُنَا وَ سَخَنُهُ عَلَى الرَّأْسِ وَ الصَّدْرِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِى بِهَذَا مِنْ عَهْدٍ ثُمَّ أَدْبَرَ مُوَلِّياً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِجُلَسَائِهِ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى هَذَا الْمُوَلِّى ثُمَّ قَالَ إِنَّ مَثَلَ الْمُنَافِقِ كَمَثَلِ جِذْعٍ أَرَادَ صَاحِبُهُ أَنْ يَنْتَفِعَ بِهِ فِى بَعْضِ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ فِي بِنَايَةٍ فَلَمْ يَسْتَقِمْ لَهُ فِى ذَلِكَ فَيُحَوِّلُهُ إِلَى مَوْضِعٍ آخَرَ فَلَمْ يَسْتَقِمْ لَهُ فَكَانَ آخِرُ ذَلِكَ أَنْ يُحْرِقَهُ بِالنَّارِ وَ مَثَلُ الْمُؤْمِنِ كَمَثَلِ خَامَةِ الزَّرْعِ يُهَيِّجُهَا الرِّيحُ فَتَنْكَفِئُ يَعْنِى يَقْلِبُهَا الرِّيحُ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَيْهَا أَوَانُهَا فَتُحْصَدَ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: مردى خدمت رسول خداصلىاللهعليهوآله
رسيد، پيامبر به او فرمود: چه وقت گرفتار ام ملدم شده اى ؟ گفت : اى رسول خدا! ام ملدم چيست ؟ فرمود: سر دردى در اين قسمت سر و حرارتى است در سر و سينه ، گفت : اى رسول خدا! من تاكنون مبتلايش نشده ام ، بعد آن مرد پشت كرده و از نزد رسول خدا رفت ، سپس رسول خداصلىاللهعليهوآله
به ياران خود فرمود: هر كه دوست دارد كه مرد جهنمى را ملاقات كند به اين مرد پشت كننده نگاه كند.
سپس فرمود: مثل منافق مثل تنه درختى است كه صاحبش مى خواهد در قسمتى از ساختمانش از آن استفاده كند، ولى آن تنه مورد استفاده ساختمان قرار نمى گيرد، آن را به جاى ديگر مى برد، باز هم به كارش نمى آيد، سرانجام آن را به وسيله آتش مى سوزاند، و مثل مؤمن مثل كشت زارى است كه تازه روئيده ، باد آن را به هر طرف خم مى كند و به حال خودش بر مى گردد، يعنى باد دگرگونش مى سازد تا هنگامى كه وقت چيدنش برسد.
عَنْهُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلىاللهعليهوآله
مَثَلُ الْمُؤْمِنِ كَمَثَلِ خَامَةِ الزَّرْعِ تُكْفِئُهَا الرِّيحُ كَذَا وَ كَذَا وَ الْمُؤْمِنُ تُكْفِئُهُ الْأَوْجَاعُ وَ الْأَمْرَاضُ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْمَوْتُ وَ مَثَلُ الْمُنَافِقِ كَالْإِرْزَبَّةِ الْمُسْتَقِيمَةِ الَّتِى لَا يُصِيبُهَا شَيْءٌ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْمَوْتُ فَيَقْصِفَهُ قَصْفاً
امام صادقعليهالسلام
از قول رسول خداصلىاللهعليهوآله
مى فرمايد: حكايت مؤمن حكايت كشت زارى است كه تازه روييده ، باد آن را به هر طرف تكان مى دهد، مؤمن را هم دردها و بيماريها كج مى كند تا مرگش فرا رسد، و حكايت منافق حكايت عصاى آهنين راستى است كه آسيبى به آن نمى رسد تا مرگش در رسد، و او را بكشد.
عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
الْمُؤْمِنُ يُصِيبُهُ الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ فَقَالَ هَذَا مِنَ الذُّنُوبِ وَ التَّقْصِيرِ وَ ذُنُوبُ النَّبِيِّينَ وَ الْمُوقِنِينَ مَغْفُورَةٌ لَهُمْ
مفضل بن عمر گويد: از امام صادقعليهالسلام
پرسيدم : آيا غم و اندوه به مؤمن روى مى آورد؟
فرمود: غم و اندوهش به خاطر گناهان و اشتباه است ، و گناههاى پيامبران و اهل يقين بخشيده گرديده است
عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِيِّ قَالَ كُنَّا عِنْدَ أَبِى جَعْفَرٍعليهالسلام
جَمَاعَةً وَ فِينَا حُمْرَانُ بْنُ أَعْيَنَ فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ أَ رَأَيْتَ مَا أَصَابَ النَّبِيَّ وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَهْلَ بَيْتِهِ مِنَ الْمَصَائِبِ بِذَنْبٍ فَقَالَ يَا حُمْرَانُ أَصَابَهُمْ مَا أَصَابَهُمْ مِنَ الْمَصَائِبِ بِغَيْرِ ذَنْبٍ وَ لَكِنْ يَطُولُ عَلَيْهِمْ بِالْمَصَائِبِ لِيَأْجُرَهُمْ عَلَيْهَا مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ
ضريس كناسى گويد: به همراه جماعتى خدمت امام باقرعليهالسلام
رسيديم ، و در بين ما حمران بن اعين نيز بود، حمران گفت : فدايت شوم ، خداوند فرموده : (آنچه از مصيبت به شما برسد به واسطه كردارتان است)، آيا مصيبت پيامبرصلىاللهعليهوآله
و امير مؤمنانعليهالسلام
و اهل بيتش به واسطه گناه بود؟ فرمود: اى حمران ! مصيبتهايى كه به آنان رسيد از ناحيه گناه نبود، بلكه مصيبتهايشان طولانى مى شد تا به عوض پاداش داده شوند.
عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلىاللهعليهوآله
لِأَصْحَابِهِ سَلُوا رَبَّكُمُ الْعَافِيَةَ فَإِنَّكُمْ لَسْتُمْ مِنْ أَصْحَابِ الْبَلَاءِ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: رسول خداصلىاللهعليهوآله
به اصحابش فرمود: از پروردگارتان سلامت بطلبيد، زيرا شما به بلا گرفتار نخواهيد شد.
عَنْهُ قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِعليهالسلام
يَقُولُ إِنِّى لَأَكْرَهُ فِى الرَّجُلِ أَنْ يُعَافَى فِى الدُّنْيَا فَلَا يُصِيبَهُ شَيْءٌ مِنْ مَصَائِبِهَا
امام صادقعليهالسلام
فرمود: امام سجادعليهالسلام
مى فرمود: من مردى را كه همواره در آسايش و سلامتى به سر مى برد و هيچ گاه گرفتار مصيبت نمى شود دوست ندارم
عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليهالسلام
قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ لَعِبَاداً لَا يَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِينِهِمْ إِلَّا بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فِى أَبْدَانِهِمْ
امام باقرعليهالسلام
فرمود: خداى عزّ و جلّ مى فرمايد: برخى از بندگان مؤمنم كسانيند كه دينشان جز با فقر و تنگدستى و بيمارى در بدنهايشان كامل نگردد.
عَنْهُ قَالَ إِنَّ الرَّجُلَ يَعْرِفُ الدُّعَاءَ فَتَنْزِلُ بِهِ الشِدَّةُ وَ الضَّرُورَةُ فَيَدْعُو بِهِ فَيُعْرَفُ صَوْتُهُ وَ إِنَّ الَّذِى لَيْسَ كَذَلِكَ يَنْزِلُ بِهِ الشِدَّةُ وَ الضَّرُورَةُ فَيَدْعُو فَيُقَالُ مَا يُعْرَفُ قَالَ مَا عَرَضَ لِى أَمْرَانِ أَحَدُهُمَا لِلدُّنْيَا وَ الاْخَرُ لِلاْخِرَةِ فَآثَرْتُ الَّذِى لِلدُّنْيَا إِلَّا رَأَيْتُ مَا أَكْرَهُ قَبْلَ أَنْ أُمْسِيَ ثُمَّ قَالَ عَجَباً لِبَنِى أُمَيَّةَ إِنَّهُمْ يُؤْثِرُونَ الدُّنْيَا عَلَى الاْخِرَةِ مُنْذُ كَانُوا وَ لَا يُرِيدُونَ شَيْئاً يَكْرَهُونَهُ
امام باقرعليهالسلام
فرمود: مردى كه اهل دعاست ،
هنگامى كه گرفتار سختى و مشكل مى شود و دعا مى كند، صدايش شناخته مى شود، اما آنكه چنين نيست ، اگر دچار مشكل و گرفتارى شود و دعا كند گفته مى شود: شناخته نشد.
فرمود: هنگامى كه دو موضوع برايم پيش مى آيد كه يكى مربوط به دنيا و ديگرى مربوط به آخرت است ، دنيا را مقدم نكردم جز آنكه هنوز شب فرا نرسيده برايم يك ناراحتى پيش مى آيد، سپس فرمود: از بنى اميّه در شگفتم كه همواره دنيا را بر آخرت بر مى گزيدند، و هرگز به دنبال چيزى كه ناراحتشان كند نمى رفتند.
عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَرِيرٍ قَالَ لَمَّا صَرَعْتُ تِلْكَ الصَّرْعَةَ وَ كَانَ سَقَطَ عَنْ بَعِيرِهِ قَالَ جَعَلْتُ فِى ذَلِكَ أَقُولُ فِى نَفْسِى لِذَنْبٍ كَانَ عُقُوبَةَ مَا أَرَى قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِى عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ لِى مُبْتَدِئاً إِنَّ أَيُّوبَ ابْتُلِيَ بِغَيْرِ ذَنْبٍ أَوْ قَالَ مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ فَلَمْ يَسْأَلْ رَبَّهُ الْعَافِيَةَ حَتَّى أَتَاهُ قَوْمٌ يَعُودُونَهُ فَلَمْ تَتَقَدَّمْ عَلَيْهِمْ دَوَابُّهُمْ مِنْ رِيحِهِ فَنَادَاهُ بَعْضُهُمْ أَيْ أَيُّوبُ لَوْ لَا أَنَّكَ مُذْنِبٌ مَا أَصَابَكَ الَّذِى أَصَابَكَ فَقَالَ عِنْدَهَا يَا رَبِّ يَا رَبِّ فَصَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ
اسماعيل بن جرير گويد: هنگامى كه شترم رم كرد و من به زمين افتادم ، با خودم مى گفتم :
شايد اين عقوبت گناهى است كه مرتكب شده ام ؟ روزى خدمت حضرت صادقعليهالسلام
رسيدم ، قبل از اينكه چيزى بگويم فرمود: ايّوب بدون گناه گرفتار شد، ولى از پروردگارش طلب بهبودى ننمود، تا اينكه گروهى به عيادتش آمدند، امّا چهار پايانشان از بوى بد ايّوب جلو نيامدند، يكى از آنان صدا زد: اى ايّوب ! اگر گناهكار نبودى گرفتار اين مصيبت نمى شدى ، در اين هنگام ايّوب پروردگارش را خواند، و خداوند هم شفايش داد.
عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليهالسلام
فِى قَوْلِهِ تَعَالَى وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ الاْيَةَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ لَوْ فَعَلَ لَكَفَرَ النَّاسُ جَمِيعاً
امام صادقعليهالسلام
در تفسير آيه شريفه : (اگر (تمكن كفّار از مواهب مادى) سبب نمى شد كه همه مردم امّت واحد (گمراه) شوند، ما براى كسانى كه به (خداى) رحمان كافر مى شدند خانه هايى قرار مى داديم با سقفهايى از نقره)، فرمود: اگر خداوند چنين مى كرد همه مردم كافر مى شدند.
عَنْهُ قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَوْ لَا أَنْ يَجِدَ عَبْدِى فِى نَفْسِهِ لَتَوَّجْتُ عَبْدِيَ الْكَافِرَ تَاجاً مِنْ ذَهَبٍ لَا يَرَى بُؤْساً حَتَّى يَلْقَانِى
امام صادقعليهالسلام
فرمود: خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: اگر بنده ام محزون نمى شد، بنده كافرم را تاجى از طلا مى دادم كه هيچ گرفتارى نبيند تا روزى كه مرا ملاقات كند.
عَنْهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ دَاراً وَ خَلَقَ لَهَا أَهْلًا وَ هِيَ الدُّنْيَا وَ جَعَلَ أَوْلِيَاءَهُ أَضْيَافاً عَلَيْهِمْ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: خداوند خانه اى آفريد و براى آن ساكنينى قرار داد، آن خانه دنياست ، و دوستانش را مهمان اهل دنيا قرار داد.
عَنْهُ قَالَ مَا يَضُرُّ مَنْ كَانَ عَلَى هَذَا الرَّأْيِ وَ لَا يَكُونُ لَهُ أَنْ يَسْتَظِلَّ فِيهِ إِلَّا الشَّجَرَ وَ لَا يَأْكُلُ إِلَّا فِى رِزْقِهِ
امام صادقعليهالسلام
فرمود: كسى كه بر اين عقيده است ضرر نمى كند، و سزاوار نيست سر پناهى غير از درختان داشته باشد، و چنين كسى فقط از برگ درختان مى خورد.