رساله لقاء الله

رساله لقاء الله17%

رساله لقاء الله نویسنده:
گروه: کتابها

  • شروع
  • قبلی
  • 36 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24257 / دانلود: 4879
اندازه اندازه اندازه
رساله لقاء الله

رساله لقاء الله

نویسنده:
فارسی

1

2

3

بلكه جوهرى است تاريك و ظلمانى و اولين ظلمتى است از ظلمت‏ها كه ظهور يافته است؛ ولى چون اصلش از عالم نور است در ذاتش قوه و استعدادى وجود دارد كه مى‏تواند صورت‏هاى نورى را قبول نمايد و به وسيله نور آن صور، تاريكى‏هايش از بين برود.

پس اين نشئه طبيعت نورش با تاريكى درآميخته است و براى همين، وجود و ظهورش ضعيف مى‏باشد و به علت ضعفش، به گهواره مكان و دايه زمان محتاج شده است و افرادى كه بدان مختص شده‏اند، عبارتند از اشقياى جن و انسان و حيوان و نبات و جماد.

و فى الحديث القدسى : ما نظرت الى الأجسام مذ خلقتها (٢٠٩) -و هم اللذون علومهم مختصه بهذا العالم و (يعلمون ظاهراًمن الحياه الدنيا و هم عن الآخره هم غافلون) (٢١٠)

و لم يتجاوز علمهم عن المحسوسات و لم يعرفوا من العوالم العاليه الا الأسماء و كلما سمعوا حكايه منها قدروا له لوازم عالمهم و انكروا ما يقال لهم من لوازم غير عالمهم.

در حديث قدسى آمده است كه خداوند متعال مى‏فرمايد : از هنگامى كه عالم جسم را آفريده‏ام يكبار نيز به آن نظر نكرده‏ام!

اهل اين عالم طبيعت كسانى اند كه علوم آنان مخصوص همين عالم است و آنان فقط به ظاهر زندگى دنيا واقف و از آخرت غافلند.(٢١١)

علم آنان به بالاتر از محسوسات دست نيافته و به جز نامى از عوالم عالى، چيزى از آنها نمى‏دانند و هرگاه حكايتى از عوالم بالا بشنوند با لوازم عالم خود آن را مى‏سنجند و اگر مطابق آن نباشد، انكارش مى‏كنند.

و بالجمله : مرعيهم و مأنسهم و وطنهم هذا العالم المحسوس و ملاذهم و مقاصدهم كلها من مألوفات هذا العالم و هم الذين قلنا انهم من الذين أخلدوا الى الأرض و هم الذين يعتقدون أن أنفسهم هو هذا البدن و أرواحهم‏ هى الروح الحيوانى و ان الجماد كلها موجودات متأصله متحققه و جواهر قائمه بذواتها مخلوقه فى عالمها و حيزها و ان موجودات العوالم الآخر على القول بها موجودات اعتباريه خياليه لا حقيقه لها.

حاصل مطلب اينكه؛ چراگاه و محفل انس و وطن آنان همين عالم محسوس است و پناهگاه و مقاصدشان، همه از چيزهايى است كه در اين عالم طبيعت با آنها انس و الفت گرفته‏اند. اينان همان كسانى‏اند كه گفتيم چشم به زندگى زمينى دوخته‏اند و دائم به آن مى‏انديشند و معتقدند كه همانا نفس‏شان همين بدن و روح‏شان همين روح حيوانى است و جمادات هم موجوداتى هستند اصيل و تحقق يافته و جوهرهايى‏اند كه قائم به خود هستند و در عالم و مكان خودشان خلق شده‏اند و مكانى اشغال كرده‏اند و از ديدگاه اينان، موجودات عوالم ديگر در صورتى كه وجود داشته باشند، وجودشان اعتبارى و خيالى و وهمى است و داراى حقيقت و واقعيت نيستند.

و ان اللذه انما هو فى المأكل و المشرب و المنكح و جاه هذا العالم و ذكرهم و فكرهم و خيالهم و آمالهم و علومهم كلها متعلقه بالمحسوسات و أنسهم بها بحبونها و يستأنسون بها. و يشتاقون لما لم يصلوا اليه من زخارفها و حلوها و خضرتها بل يعشقونها و شغفهم حبها كالعاشق المستهتر فمن كان منهم مع ذلك مؤمناً بالله و ملائكته و كتبه و رسله و اليوم الآخر ولكن بايمان مستقر غير زائل عند الموت لضعفه و قله نوره و شده ظلمه المعاصى و خلط مع ذلك عملاً صالحاً و آخر سيئاً اولئك ممن يرجى له المغفره ولو بعد حين.

و همانا لذت هم فقط همين خوردن و نوشيدن و ارضاى غريزه جنسى و رياست‏هاى دنيوى است و ذكر و فكر و خيال و آرزو و علوم آنها همه متعلق به امور حسى است و با همين امور مأنوس‏اند و آنها را دوست مى‏دارند و با آنها بساط انس و الفت گسترده‏اند و مشتاق زر و زيور و حلاوت و طراوت عالم طبيعت هستند بلكه عاشق اين امورند و دل‏هايشان لبريز از محبت آنهاست مانند لبريز بودن دل عاشق از محبت معشوق كه همين عشق خواب شيرين را از چشمان او ربوده است. با اين حال، بعضى از آنان به خدا و فرشتگان و كتاب‏هاى آسمانى و پيامبران و روز قيامت ايمان داشته باشند و ايمانشان مستقر باشد و هنگام مرگ آن ايمان در اثر ضعف و كمى نور ايمان و شدت ظلمت گناهان از بين نرود و داراى عمل صالح باشد، اميد آن مى‏رود كه مغفرت الهى ولو بعد از مدتى شامل حالش بشود

و أما الطائفه الأولى فهم الأشقياء الكافرون ليس لهم فى الآخره الا النار لأنهم من أهل السجين و يوم القيامه اذا ميزت الحقائق و التحقت الفروع بالأصول التحق ما فى هذا العالم من النور الى عوالمه و بقى ظلمتها و نارها و تبدلت صور كل واحد من الأفعال و الأخلاق بما يناسب عالم القيامه من الحيات و العقارب و عذب بها فاعلها و مختلفها.

و اما براى گروه اول يعنى كافران شقى، در آخرت جز آتش چيزى براى آنها نيست؛ براى اينكه اين افراد خودشان از اهل سجين‏اند و روز رستاخيز كه روز تميز دادن حق از باطل است و هر فرعى به اصل خويش ملحق مى‏گردد پس آنچه در اين عالم از سنخ نور است به عوالم نور ملحق مى‏شود و ظلمت و آتش آن در همين عالم باقى مى‏ماند و صورت‏هاى هر يك از اعمال و اخلاق مبدل مى‏شود به آنچه مناسب عالم قيامت است از قبيل مارها و عقربها و همين‏ها، صاحب آن اعمال و اخلاق زشت را معذب‏ مى‏سازند.

(من كان يريد الحياه الدنيا و زينتها نوف اليهم أعمالهم فيها و هم فيها لايبخسون * أولئك الذين ليس لهم فى الآخره الا النار) (٢١٢)

ولو فرض لهم عمل خير يوف اليهم فى حياتهم الدنيا أو ينقص بقدره من عذابهم فى الآخره.

خداوند متعال مى‏فرمايد : كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند جزاى كارهايشان را در آنجا كه به طور كامل به آنان مى‏دهيم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد. اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود.(٢١٣)

و اگر فرض شود كه داراى عمل نيكى در زندگى دنيوى باشند در همين دنيا به پاداش آن مى‏رسند و به همان نسبت از عذاب آخرتشان كم مى‏شود.

و بالجمله؛ ان الانسان لما خلق ابتداء من هذه الأرض فان بقى فيها بعد ما خلق فيه الروح و العقل و الستأنس بها و ألف لذاتها كان ممن (أخلد الى الأرض) فيوم القيامه ملتحق بالسجين.

و ان خلص منها بعد ذلك بمعنى أن تحقق بآثار العقل و الروح و صار جسداً عقلانياً و هيكلاً نورانياً فيوم القيامه يرتقى الى أعلى عليين.

و خلاصه اينكه؛ همانا انسان در آغاز آفرينش، از همين زمين آفريده شد پس‏ اگر بعد از آفرينش روح و عقل در او و مأنوس شدنش با دنيا و الفت او با لذت‏هاى آن، باز هم در اين عالم طبيعت باقى بماند از كسانى خواهد بود كه خلود و توجه كاملشان به زمين و دنيا است.(٢١٤)

پس چنين كسى روز رستاخيز به سجين و دوزخ ملحق خواهد شد و اگر اين شخص بعد از خلقت روح و عقل، توانست از زمين و عالم طبيعت رها شود، به اين معنا كه آثار عقل و روح در او تحقق يابد و يك جسد عقلانى و هيكل نورانى گردد، در روز قيامت به اعلا عليين صعود خواهد كرد

و بعباره و ضحى خلق الله الانسان فى أولما خلق من سلاله من طين و بقى مده فى صوره السلاله و النطفه و العلقه و المضغه و العظم و اللحم ثم أعطاه الحياه و بقى حياً الى أن وهبه قوه الحركه و البطش وبقى على ذلك حتى وهبه قوه التميز بين النافع والضار فأراد النافع و كره الضار.

و به عبارت روشن‏تر : خداوند متعال در آغاز آفرينش، انسان را از عصاره‏اى از گل آفريد و مدتى در همين صورت و شكل نطفه و علقه و مضغه و استخوان و گوشت باقى گذاشت، سپس به او حيات ارزانى فرمود و مدتى را در همين مرحله سپرى كرد تا اينكه به او قدرت حركت و حمله بخشيد و باز در همين مرحله مدتى را گذراند تا اينكه به انسان قوه تميز عنايت فرمود تا به وسيله آن امور نافع و سودمند را از امور مضر و زيان‏بخش تشخيص دهد و براى همين بود كه به امور سودمند علاقه‏مند شد و امور زيان‏بخش را ناخوش داشت.

فان اتبع ارادته لاراده الله جل جلاله فى جميع حركاته و سكناته و لم‏ يبق له اراده مخالفه لأرادته تعلى فهذا مقام الرضا و هذا الشخص دائماً يكون فى الجنه و لهم فيها ما يشائون و لذلك كان اسم خازن الجنه الرضوان.

پس اگر اين انسان در خواسته‏هاى خود تابع خواسته الهى - جل جلاله - گرديد و تمام حركات و سكناتش دل‏بخواه حضرت حق گشت و به هيچ وجه خواسته و اراده او مخالف خواسته و اراده الهى نشد، در اين صورت به مقام رضا دست يافته است و چنين شخصى هميشه در بهشت خواهد بود و هرچه كه بخواهد در بهشت براى او مهياست و از اين رو، دربان بهشت رضوان نام دارد!

--------------------------------------------

پي نوشت ها :

١٩٨) تنبيه الخواطر (مجموعه ورام) ١/٢٨٦ با مختصر تفاوت.

١٩٩) السقاطيل (نسخه بدل) .

٢٠٠) سوره مؤمنون (٢٣) ، آيه ١٠٠.

٢٠١) نهج البلاغه خطبه ٥.

٢٠٢) نهج البلاغه خطبه همام، خطبه ١٩٣ با مختصر تفاوت.

٢٠٣) سوره سجده (٣٢) ، آيه ٧.

٢٠٤) سوره سجده (٣٢) ، آيه ٧.

٢٠٥) سوره اعراف (٧) ، آيه ١٧٦.

٢٠٦) سوره فرقان (٢٥) ، آيه ٤٤.

٢٠٧) سوره اعراف (٧) ، ١٧٦.

٢٠٨) سوره فرقان (٢٥) ، آيه ٤٤.

٢٠٩) ر.ك : بحارالانوار ٧٠/١١٠.

٢١٠) سوره روم (٣٠) ، آيه ٧.

٢١١) سوره روم (٣٠) ، آيه ٧.

٢١٢) سوره هود (١١) ، آيه ١٥.

٢١٣) سوره هود (١١) ، آيه ١٥.

٢١٤) سوره اعراف (٧) ، آيه ١٧٦.

۸

فصل پنجم : در محبت و شوق

الفصل الخامس فى المحبة و الشوق

مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليه‌السلام فِى حَدِيثٍ لَهُ قَالَ لِزِيَادٍ وَيْحَكَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ أَ لَا تَرَى قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ أَ وَ لَا تَرَى قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُحَمَّدٍ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِى قُلُوبِكُمْ وَ قَالَ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ فَالدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّينُ

امام باقرعليه‌السلام در ضمن حديث طولانى به زياد فرمود: واى بر تو! آيا دين غير از دوست داشتن است ؟ آيا كلام خداى عزّ و جل را نديده اى ؟ (اگر خدا را دوست مى داريد از من پيروى كنيد، تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را ببخشد)، آيا سخن خداى عزّ و جل را به محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله نشنيده اى (ايمان را براى شما محبوب قرار داد و آن را در دلهاى شما زينت داد) و فرمود: (دوست مى دارند كسى را كه بسوى آنها هجرت كند)، دين همان دوست داشتن است و دوست داشتن همان دين است

عَنْهُعليه‌السلام قَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ فِيكَ خَيْراً فَانْظُرْ إِلَى قَلْبِكَ فَإِنْ كَانَ يُحِبُّ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ يُبْغِضُ أَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفِيكَ خَيْرٌ وَ اللَّهُ يُحِبُّكَ وَ إِنْ كَانَ يُبْغِضُ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ يُحِبُّ أَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فِيكَ خَيْرٌ وَ اللَّهُ يُبْغِضُكَ وَ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ

امام باقرعليه‌السلام فرمود: هر گاه خواستى بدانى در تو خيرى هست ، به دلت نگاه كن ، اگر اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصيت خدا را دشمن بدارد؛ در تو خير هست و خدا نيز تو را دوست دارد، و اگر اهل طاعت خدا را دشمن و اهل معصيت خدا را دوست بدارد در تو خيرى نيست و خدا دشمنت بدارد، و هر كسى همراه دوست خود است

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ إِذَا تَحَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا بِسِيمَاءَ وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْيَا كَأَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حُبِّ اللَّهِ فَلَمْ يَشْتَغِلُوا بِغَيْرِهِ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر گاه مؤمن از دنيا كنار كشد رفعت يابد و شيرينى دوستى خدا را بچشيد، گويا نزد اهل دنيا ديوانه باشد، در صورتى كه شيرينى محبت خدا به آنها آميخته شده كه به چيز ديگر غير از او مشغول نشوند.

عَنْهُعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله لِأَصْحَابِهِ أَيُّ عُرَى الْإِيمَانِ أَوْثَقُ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصَّلَاةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الزَّكَاةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصِّيَامُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الْجِهَادُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله كُلَّمَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَيْسَ بِهِ وَ لَكِنْ أَوْثَقُ عُرَى الْإِيمَانِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِى اللَّهِ وَ أَنْ تُوَالِيَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ وَ تَبْرَأَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ

و نيز از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه : رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به اصحابش فرمود: كداميك از دستگيره هاى ايمان محكمتر است ؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند، و بعضى گفتند:

نماز، و برخى گفتند: زكات ، و بعضى گفتند: روزه ، و برخى گفتند: حج و عمره ، و بعضى گفتند جهاد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: براى هر يك از اينها كه گفتيد فضيلتى است ، ولى جواب سؤ ال من نيست ، لكن محكمترين دستگيره هاى ايمان دوستى براى خدا و دشمنى براى خداست ، و اينكه دوستان خدا را دوست بدارى و از دشمنان خدا دورى كنى

عَنِ الْبَاقِرِعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله الْمُتَحَابُّونَ فِى اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى أَرْضٍ زَبَرْجَدَةٍ خَضْرَاءَ فِى ظِلِّ عَرْشِهِ عَنْ يَمِينِهِ وَ كِلْتَا يَدَيْهِ يَمِينٌ وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الثَّلْجِ وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الطَّالِعَةِ يَغْبِطُهُمْ بِمَنْزِلَتِهِمْ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ يَقُولُ النَّاسُ مَنْ هَؤُلَاءِ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِى اللَّهِ

امام باقرعليه‌السلام از قول رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: دوستى كنندگان براى خدا در روز قيامت روى زمين زبرجدين و سبز رنگ زير سايه عرش خدا، سمت راست او خواهند بود، در حالى كه هر دو دست او راست است ، چهره آنان سفيدتر از برف و نورانى تر از خورشيد درخشان است ، هر فرشته مقرّب و هر پيغمبر مرسلى به مقام آنان حسرت مى خورد.

مردم گويند: اينها كيانند؟ به آنها گفته مى شود: دوستى كنندگان براى خدايند.

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ مَا الْتَقَى مُؤْمِنَانِ قَطُّ إِلَّا كَانَ أَفْضَلُهُمَا أَشَدَّهُمَا حُبّاً لِأَخِيهِ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هرگز دو مؤمن با هم روبرو نشوند، مگر اينكه برترين آنها مهربانترين آن دو به ديگرى است

وَ عَنْهُعليه‌السلام مِنْ أَوْثَقِ عُرَى الْإِيمَانِ أَنْ يُحِبَّ فِى اللَّهِ وَ يُبْغِضَ فِى اللَّهِ وَ يُعْطِيَ فِى اللَّهِ وَ يَمْنَعَ فِى اللَّهِ

از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه : از محكمترين دستگيره هاى ايمان دوست داشتن براى خدا و دشمنى كردن براى خدا و بخشش ؛ و امتناع او از بخشش فقط براى خداست

عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ لَمَّا اشْتَدَّ عَلَى أَبِى ذَرٍّ الْأَمْرُ قَالَ رَبِّ خَنِّقْنِى خِنَاقَكَ فَوَ عِزَّتِكَ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّ قَلْبِى يُحِبُّكَ

از امام باقرعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: چون كه كار بر ابوذر سخت گشت گفت : پروردگارا! اندوه تو مرا خفه كرد، به عزتت قسم تو مى دانى كه قلبم تو را دوست دارد.

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ حُبُّ الْأَبْرَارِ لِلْأَبْرَارِ ثَوَابٌ لِلْأَبْرَارِ وَ حُبُّ الْفُجَّارِ لِلْأَبْرَارِ فَضِيلَةٌ لِلْأَبْرَارِ وَ بُغْضُ الْفُجَّارِ لِلْأَبْرَارِ زَيْنٌ لِلْأَبْرَارِ وَ بُغْضُ الْأَبْرَارِ لِلْفُجَّارِ خِزْيٌ عَلَى الْفُجَّارِ

از امام صادقعليه‌السلام نقل شد كه فرمود: دوستى نيكان به نيكان ثواب است ، و دوستى بدان به نيكان فضيلت براى نيكان است ، و دشمنى بدكاران با نيكان براى نيكان زينت است ، و دشمنى نيكان با بدكاران براى بدكاران رسوايى است عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ رَجُلًا لِلَّهِ لَأَثَابَهُ اللَّهُ عَلَى حُبِّهِ إِيَّاهُ وَ إِنْ كَانَ الْمَحْبُوبُ فِى عِلْمِ اللَّهِ مِنْ أَهْلِ النَّارِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَبْغَضَ رَجُلًا لِلَّهِ لَأَثَابَهُ اللَّهُ عَلَى بُغْضِهِ إِيَّاهُ وَ إِنْ كَانَ الْمُبْغَضُ فِى عِلْمِ اللَّهِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ

از امام باقرعليه‌السلام نقل شد كه فرمود: اگر مردى براى خدا مردى را دوست بدارد، خدا براى دوستيش او را ثواب دهد، اگر چه آن كس را كه دوست داشته در علم خدا اهل دوزخ باشد، و اگر مردى براى خدا مردى را دشمن بدارد، خدا براى دشمنيش به او ثواب دهد، اگر چه آن كس را كه دشمن داشته در علم خدا از اهل بهشت باشد.

عَنْ أَبِى الْحَسَنِعليه‌السلام قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْ عُرْضِ النَّاسِ يَلْقَانِى فَيَحْلِفُ بِاللَّهِ إِنَّهُ يُحِبُّنِى فَأَحْلِفُ بِاللَّهِ إِنَّهُ صَادِقٌ فَقَالَ امْتَحِنْ قَلْبَكَ فَإِنْ كَانَ يُحِبُّهُ فَاحْلِفْ وَ إِلَّا فَلَا

مردى به حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام عرض كرد: مردى از عامّه مردم به من مى رسد و قسم به خدا مى خورد كه مرا دوست مى دارد، آيا مى توانم به خدا قسم بخورم كه او راستگوست ؟ فرمود: قلبت را آزمايش كن اگر او را دوست مى دارى قسم بخور و الّا نه

سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام عَنِ الرَّجُلِ يَقُولُ أَوَدُّكَ فَكَيْفَ أَعْلَمُ أَنَّهُ يَوَدُّنِى فَقَالَ امْتَحِنْ قَلْبَكَ فَإِنْ كُنْتَ تَوَدُّهُ فَإِنَّهُ يَوَدُّكَ

مردى از امام صادقعليه‌السلام در مورد شخصى سؤ ال كرد كه مى گويد: تو را دوست مى دارم ، من چگونه بدانم كه او مرا دوست مى دارد؟

فرمود: دلت را آزمايش كن ، اگر تو نيز او را دوست دارى او هم تو را دوست دارد.

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ مَنْ وَضَعَ حُبَّهُ فِى غَيْرِ مَوْضِعِهِ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْقَطِيعَةِ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر كس بى جا دوستى كند خود را در معرض جدايى قرار داده

قَالَ الْبَاقِرُصلى‌الله‌عليه‌وآله إِنَّا لَنُحِبُّ أَنْ نَتَمَتَّعَ بِالْأَهْلِ وَ اللُّحْمَةِ وَ الْخَوَلِ وَ لَنَا أَنْ نَدْعُوَ بِمَا لَمْ يَنْزِلْ أَمْرُ اللَّهِ فَإِذَا نَزَلَ أَمْرُ اللَّهِ لَمْ يَكُنْ لَنَا أَنْ نُحِبَّ مَا لَمْ يُحِبَّهُ اللَّهُ

امام باقرعليه‌السلام فرمود: ما علاقمنديم كه از همسر و خويشاوندان و عطاياى الهى از قبيل بندگان و كنيزكان بهره مند شويم ، وظيفه ماست كه دعا كنيم به آنچه حكم خدا در باره آن نازل نشده ، و هر گاه حكم خدا نازل شد ما نمى توانيم دوست بداريم آنچه را كه خدا دوست نمى دارد.

وَ مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ عَنِ الصَّادِقِعليه‌السلام قَالَ إِنَّ النَّاسَ يَعْبُدُونَ اللَّهَ عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ فَطَبَقَةٌ يَعْبُدُونَهُ رَغْبَةً فِى ثَوَابِهِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْحُرَصَاءِ وَ هُوَ الطَّمَعُ وَ أُخْرَى يَعْبُدُونَهُ فَرَقاً مِنَ النَّارِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ هِيَ الرَّهْبَةُ وَ لَكِنِ اعْبُدْهُ حُبّاً لَهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْكِرَامِ وَ هُوَ الْأَمْنُ لِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ وَ لِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ فَمَنْ أَحَبَّ اللَّهَ أَحَبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَانَ مِنَ الاْمِنِينَ

از امام صادقعليه‌السلام نقل شد كه فرمود: مردم خداى عزّ و جل را بر سه وجه عبادت مى كنند:

گروهى او را به خاطر چشم داشت به پاداشش مى پرستند، اين پرستش ‍ آزمندان است ، و از روى طمع است ، و گروهى چون از آتش مى هراسند او را مى پرستند، اين عبادت بندگان و از روى هراس است ، ولى من از روى مهرى كه به او دارم او را مى پرستم ، و اين پرستش جوانمردان است ، و از روى آرامش خاطر است ، چون خداى عزّ و جل مى فرمايد: (اينان از هول و هراس در چنين روز هولناكى آسوده خاطرند) و باز مى فرمايد: (بگو اى پيغمبر اگر دوستدار خداييد از من پيروى كنيد تا خدا دوستدار شما باشد و گناهان شما را بيامرزد) هر آنكه خدا را دوست بدارد خدايش او را دوست بدارد، و هر كس كه خدا دوستش بدارد از آسوده خاطران است

قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله مَنْ أَحَبَّنَا كَانَ مَعَنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر كس ما را دوست بدارد؛ در روز قيامت همراه ما خواهد بود، و اگر مردى سنگى را دوست بدارد خدا با همانش محشور گرداند.

قَالَ الصَّادِقُعليه‌السلام مِنْ أَوْثَقِ عُرَى الْإِيمَانِ أَنْ يُحِبَّ فِى اللَّهِ وَ يُبْغِضَ فِى اللَّهِ وَ يُعْطِيَ فِى اللَّهِ وَ يَمْنَعَ فِى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: از محكمترين دستگيره هاى ايمان اين است كه دوست داشتنش براى خدا و دشمنى داشتنش براى خدا و بخشيدنش براى خدا و نبخشيدنش هم براى خداى عزّ و جل باشد.

قَالَ النَّبِيُّصلى‌الله‌عليه‌وآله ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَجَدَ طَعْمَ الْإِيمَانِ مَنْ كَانَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا وَ مَنْ كَانَ يُحِبُّ الْمَرْءَ لَا يُحِبُّهُ إِلَّا لِلَّهِ وَ مَنْ كَانَ يُلْقَى فِى النَّارِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنْ أَنْ يَرْجِعَ إِلَى الْكُفْرِ بَعْدَ أَنْ أَنْقَذَهُ اللَّهُ مِنْهُ

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اگر در كسى سه خصلت باشد طعم ايمان را چشيده : كسى كه خدا و رسولش در نظر او محبوبتر از غير اين دو باشد، و كسى كه مردم را فقط براى خدا دوست مى دارد، و كسى كه افتادن در دوزخ برايش محبوبتر از آنست كه بعد از نجات از آتش جهنم دوباره كافر گردد.

وَ قَالَصلى‌الله‌عليه‌وآله وَ الَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ لَا تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ حَتَّى تُؤْمِنُوا وَ لَا تُؤْمِنُوا حَتَّى تَحَابُّوا أَ وَ لَا أَدُلُّكُمْ عَلَى شَيْءٍ إِذَا فَعَلْتُمُوهُ تَحَابَبْتُمْ أَفْشُوا السَّلَامَ بَيْنَكُمْ

و نيز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد: قسم به آنكه جانم در دست اوست ، داخل بهشت نمى شويد تا اينكه ايمان آوريد، و ايمان نمى آوريد مگر اينكه با هم محبت كنيد، آيا شما را راهنمايى كنم به چيزى كه اگر آن را انجام دهيد دوست دار يك ديگر شويد؟ با صداى بلند به يك ديگر سلام كنيد.

وَ قَالَ إِذَا النَّاسُ أَظْهَرُوا الْعِلْمَ وَ ضَيَّعُوا الْعَمَلَ وَ تَحَابُّوا بِالْأَلْسُنِ وَ تَبَاغَضُوا بِالْقُلُوبِ وَ تَقَاطَعُوا فِى الْأَرْحَامِ لَعَنَهُمُ اللّهُ عِنْدَ ذَلِكَ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: زمانى كه مردم علم را فرا گيرند و عمل را ضايع گردانند، و زبانى با هم دوست و در قلب دشمن باشند، و قطع رحم كنند، خداوند در اين هنگام آنان را مورد نفرين قرار مى دهد، و آنها را گنگ و بينائى و بصيرت آنان را كور گرداند.

وَ قَالَ أَيْضاً لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ ذَاتَ يَوْمٍ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَحْبِبْ فِى اللَّهِ وَ أَبْغِضْ فِى اللَّهِ وَ وَالِ فِى اللَّهِ وَ عَادِ فِى اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا تُنَالُ وَلَايَةُ اللَّهِ إِلَّا بِذَلِكَ وَ لَا يَجِدُ رَجُلٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ وَ إِنْ كَثُرَ صَلَاتُهُ وَ صِيَامُهُ حَتَّى يَكُونَ كَذَلِكَ وَ قَدْ صَارَتْ مُوَاخَاةُ النَّاسِ يَوْمَكُمْ هَذَا أَكْثَرُهَا فِى الدُّنْيَا عَلَيْهَا يَتَوَادُّونَ وَ عَلَيْهَا يَتَبَاغَضُونَ وَ ذَلِكَ لَا يُغْنِى عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً فَقَالَ لَهُ وَ كَيْفَ لِى أَنْ أَعْلَمَ أَنِّى قَدْ وَالَيْتُ فِى اللَّهِ وَ عَادَيْتُ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ وَلِيُّ اللَّهِ حَتَّى أُوَالِيَهُ وَ مَنْ عَدُوُّ اللَّهِ حَتَّى أُعَادِيَهُ فَأَشَارَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى عَلِيٍّ فَقَالَ أَ تَرَى هَذَا فَقَالَ بَلَى قَالَ هَذَا وَلِيُّ اللَّهِ فَوَالِهِ وَ عَدُوُّ هَذَا عَدُوُّ اللَّهِ فَعَادِهِ وَ وَالِ وَلِيَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ قَاتِلُ أَبِيكَ وَ وُلْدِكَ وَ عَادِ عَدُوَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ أَبُوكَ وَ وَلَدُكَ

روزى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به يكى از ياران خود فرمود: اى بنده خدا، براى خدا دوستى كن ، و براى رضاى خدا دشمنى كن ، و براى خدا دوست بدار، و در راه خدا ستيز كن ، به حقيقت كسى به ولايت خدا نمى رسد؛ جز به آن طريق ، و هيچ كس مزه ايمان را نخواهد چشيد تا چنين نشود، گرچه نماز و روزه اش بسيار باشد، و مسلما برادرى نمودن مردم امروز بيشتر در باره دنياست ، بر اساس آن به يك ديگر اظهار دوستى مى كنند، و بر همان اساس به يك ديگر خشم و كينه مى ورزند، و اين كار از پروردگار بى نيازشان نمى سازد، در اين هنگام آن مرد عرض كرد: اى پيامبر خدا! برايم ميسّر خواهد شد كه بفهمم به يقين و اطمينان در راه خدا دوستى و دشمنى كرده ام ؟ و ولىّ خداى عزّ و جل كيست ؛ تا دوستدار و فرمانبردار او باشم ؟ و دشمن خدا چه كسى است ؛ تا با او كينه و دشمنى ورزم ؟

رسول خدا در حالى كه به علىعليه‌السلام اشاره مى نمود؛ به آن مرد فرمود: آيا اين مرد را مى بينى و مى شناسى ؟ عرض كرد: بلى ، فرمود: او دوستدار خداست پس دوستدار او باش ، و دشمن اين مرد دشمن خداست ، با دشمن او دشمنى نما، و با دوستدارش پيوستگى و دوستى كن ، گرچه او قاتل پدر و فرزند تو باشد، و با دشمن اين مرد دشمنى كن ؛ اگر چه او پدر و اولاد تو باشد.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَظَّمَهُ مَنَعَ فَاهُ مِنَ الْكَلَامِ وَ بَطْنَهُ مِنَ الطَّعَامِ وَ عَنَّى نَفْسَهُ بِالصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ قَالُوا بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا أَنْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ قَالَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ سَكَتُوا فَكَانَ سُكُوتُهُمْ فِكْراً وَ تَكَلَّمُوا فَكَانَ كَلَامُهُمْ ذِكْراً وَ نَظَرُوا فَكَانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَةً وَ نَطَقُوا فَكَانَ نُطْقُهُمْ حِكْمَةً وَ مَشَوْا فَكَانَ مَشْيُهُمْ بَيْنَ النَّاسِ بَرَكَةً وَ لَوْ لَا الاْجَالُ الَّتِى كُتِبَتْ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ خَوْفاً مِنَ الْعَذَابِ وَ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر كه خدا را شناخت و بزرگ داشت ، زبانش را از سخن بيهوده نگاه دارد، و شكمش را از پرخورى باز دارد، و نفس خود را با روزه گرفتن و شب زنده دارى رياضت دهد، عرض ‍ كردند: اى رسول خدا! پدران و مادران ما به فدايت ؛ اينها اولياء خدايند؟ فرمود: اولياء خدا خاموشى گزيدند امّا خاموشى آنها انديشه بود، و سخن گفتند و سخن گفتنشان ذكر خدا بود، و نگريستند و نگاهشان عبرت بود، و سخن گفتند و سخنانشان حكمت بود، در ميان مردم راه رفتند و راه رفتنشان بركت بود، اگر نبود كه اجل و مرگشان از قبل معيّن شده بود؛ از ترس عذاب و شوق ثواب روح آنها در پيكرشان آرام نمى گرفت

وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا رَأَى أَهْلَ قَرْيَةٍ قَدْ أَصْرَفُوا فِى الْمَعَاصِى وَ فِيهَا ثَلَاثُ نَفَرٍ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ نَادَاهُمْ جَلَّ جَلَالُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ يَا أَهْلَ مَعْصِيَتِى لَوْ لَا مَنْ فِيكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ الْمُتَحَابِّينَ لِجَلَالِى الْعَامِرِينَ بِصَلَاتِهِمْ أَرْضِى وَ مَسَاجِدِى وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ خَوْفاً مِنِّى لَأَنْزَلْتُ بِكُمْ عَذَابِى ثُمَّ لَا أُبَالِى

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: خداوند تبارك و تعالى هر گاه اهل آبادى را ببيند كه در گناهان زياده روى كردند و در بين آنها سه نفر از مؤمنين هست ، خداوند جلّ جلاله و تقدّست اسماؤه آنها را مى خواند: اى كسانى كه معصيت مرا مى كنيد! اگر نبودند در بين شما مؤمنينى كه دوستدار جلالت من هستند، و با نماز خواندنشان زمين و مساجدم را آباد نمى كردند، و سحرها از ترس طلب مغفرت نمى كردند، به حقيقت عذابم را بر شما مى فرستادم ، و از آن باكى نداشتم

مِنْ كِتَابِ السَّيِّدِ نَاصِحِ الدِّينِ أَبِى الْبَرَكَاتِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى هَلْ عَمِلْتَ لِى عَمَلًا قَطُّ قَالَ إِلَهِى صَلَّيْتُ لَكَ وَ صُمْتُ وَ تَصَدَّقْتُ وَ ذَكَرْتُكَ كَثِيراً قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمَّا الصَّلَاةُ فَلَكَ بُرْهَانٌ وَ الصَّوْمُ جُنَّةٌ وَ الصَّدَقَةُ ظِلٌّ وَ الزَّكَاةُ نُورٌ وَ ذِكْرُكَ لِى قُصُورٌ فَأَيَّ عَمَلٍ عَمِلْتَ لِى قَالَ مُوسَى دُلَّنِى عَلَى الْعَمَلِ الَّذِى هُوَ لَكَ قَالَ يَا مُوسَى هَلْ وَالَيْتَ لِى وَلِيّاً قَطُّ أَوْ هَلْ عَادَيْتَ لِى عَدُوّاً قَطُّ فَعَلِمَ مُوسَى أَنَّ أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِى اللَّهِ

خداوند عزّ و جل به موسىعليه‌السلام فرمود: آيا هرگز براى من عملى انجام داده اى ؟ عرض كرد: خدايا! برايت نماز خواندم و روزه گرفتم و صدقه دادم و بسيار ذكر تو گفتم ، خداى تبارك و تعالى فرمود: امّا نماز روشنگر راه تو بود، و روزه سپرى از آتش ، و صدقه سايه اى ، و زكات نور، و ذكر گفتن تو هم قصرهايى (در بهشت) برايت بود، پس چه كارى را براى من انجام دادى ؟ موسى گفت : مرا راهنمايى كن بر كارى كه براى توست ، فرمود: اى موسى ! آيا هرگز براى من با كسى دوستى كرده اى ؟ يا هرگز براى من با كسى دشمنى نموده اى ؟ موسى فهميد كه بهترين كارها دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خداست

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَعليه‌السلام مَا ضَرَّكَ إِنْ أَحْبَبْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَحَبَّكَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مَنْ أَبْغَضَكَ فَإِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ يُبْغِضُ أَحِبَّاءَ اللَّهِ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ غَيْرِهِ يُحِبُّكَ فَيَنْفَعُكَ حُبُّهُ ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله لَا يَسْتَوْحِشُ مَنْ كَانَ اللَّهُ أَنِيسَهُ وَ لَا يَذِلُّ مَنْ كَانَ اللَّهُ أَعَزَّهُ وَ لَا يَفْتَقِرُ مَنْ كَانَ بِاللَّهِ غَنَاؤُهُ فَمَنِ اسْتَأْنَسَ بِاللَّهِ آنَسَهُ اللَّهُ بِغَيْرِ أَنِيسٍ وَ مَنِ اعْتَزَّ بِاللَّهِ أَعَزَّهُ اللَّهُ بِغَيْرِ عَدَدٍ وَ لَا عَشِيرَةٍ وَ مَنْ يَسْتَغْنِي بِاللَّهِ أَغْنَاهُ اللَّهُ بِغَيْرِ دُنْيَاهُ

امير مؤمنانعليه‌السلام فرمود: اگر خدا و رسولش را دوست بدارى ، و خدا و رسولش تو را دوست بدارند، دشمنت به تو زيانى نمى رساند زيرا هيچ يك از دوستان خدا نيست كه با دوستان خدا دشمن باشد، و دوستى كسى جز خدا نمى تواند برايت سودمند باشد.

سپس فرمود: رسول خدا فرمود: كسى كه خدا انيس و همدم او باشد، ترس ‍ و وحشتى ندارد، و كسى كه خدا عزيزش نموده ، ذليل نمى شود، و كسى را كه خدا بى نيازش ساخته ، محتاج نمى شود، هر كس به خدا انس بگيرد فقط خداوند همدمش خواهد شد، و هر كس از خدا طلب عزّت كند؛ خداوند بدون ياور و قبيله او را عزت دهد، و هر كس از خدا طلب بى نيازى كند، خداوند او را از غير دنيايش بى نياز سازد.

فصل پنجم : در محبت و شوق

الفصل الخامس فى المحبة و الشوق

مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليه‌السلام فِى حَدِيثٍ لَهُ قَالَ لِزِيَادٍ وَيْحَكَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ أَ لَا تَرَى قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ أَ وَ لَا تَرَى قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُحَمَّدٍ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِى قُلُوبِكُمْ وَ قَالَ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ فَالدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّينُ

امام باقرعليه‌السلام در ضمن حديث طولانى به زياد فرمود: واى بر تو! آيا دين غير از دوست داشتن است ؟ آيا كلام خداى عزّ و جل را نديده اى ؟ (اگر خدا را دوست مى داريد از من پيروى كنيد، تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را ببخشد)، آيا سخن خداى عزّ و جل را به محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله نشنيده اى (ايمان را براى شما محبوب قرار داد و آن را در دلهاى شما زينت داد) و فرمود: (دوست مى دارند كسى را كه بسوى آنها هجرت كند)، دين همان دوست داشتن است و دوست داشتن همان دين است

عَنْهُعليه‌السلام قَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ فِيكَ خَيْراً فَانْظُرْ إِلَى قَلْبِكَ فَإِنْ كَانَ يُحِبُّ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ يُبْغِضُ أَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفِيكَ خَيْرٌ وَ اللَّهُ يُحِبُّكَ وَ إِنْ كَانَ يُبْغِضُ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ يُحِبُّ أَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فِيكَ خَيْرٌ وَ اللَّهُ يُبْغِضُكَ وَ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ

امام باقرعليه‌السلام فرمود: هر گاه خواستى بدانى در تو خيرى هست ، به دلت نگاه كن ، اگر اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصيت خدا را دشمن بدارد؛ در تو خير هست و خدا نيز تو را دوست دارد، و اگر اهل طاعت خدا را دشمن و اهل معصيت خدا را دوست بدارد در تو خيرى نيست و خدا دشمنت بدارد، و هر كسى همراه دوست خود است

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ إِذَا تَحَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا بِسِيمَاءَ وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْيَا كَأَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حُبِّ اللَّهِ فَلَمْ يَشْتَغِلُوا بِغَيْرِهِ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر گاه مؤمن از دنيا كنار كشد رفعت يابد و شيرينى دوستى خدا را بچشيد، گويا نزد اهل دنيا ديوانه باشد، در صورتى كه شيرينى محبت خدا به آنها آميخته شده كه به چيز ديگر غير از او مشغول نشوند.

عَنْهُعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله لِأَصْحَابِهِ أَيُّ عُرَى الْإِيمَانِ أَوْثَقُ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصَّلَاةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الزَّكَاةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصِّيَامُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الْجِهَادُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله كُلَّمَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَيْسَ بِهِ وَ لَكِنْ أَوْثَقُ عُرَى الْإِيمَانِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِى اللَّهِ وَ أَنْ تُوَالِيَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ وَ تَبْرَأَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ

و نيز از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه : رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به اصحابش فرمود: كداميك از دستگيره هاى ايمان محكمتر است ؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند، و بعضى گفتند:

نماز، و برخى گفتند: زكات ، و بعضى گفتند: روزه ، و برخى گفتند: حج و عمره ، و بعضى گفتند جهاد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: براى هر يك از اينها كه گفتيد فضيلتى است ، ولى جواب سؤ ال من نيست ، لكن محكمترين دستگيره هاى ايمان دوستى براى خدا و دشمنى براى خداست ، و اينكه دوستان خدا را دوست بدارى و از دشمنان خدا دورى كنى

عَنِ الْبَاقِرِعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله الْمُتَحَابُّونَ فِى اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى أَرْضٍ زَبَرْجَدَةٍ خَضْرَاءَ فِى ظِلِّ عَرْشِهِ عَنْ يَمِينِهِ وَ كِلْتَا يَدَيْهِ يَمِينٌ وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الثَّلْجِ وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الطَّالِعَةِ يَغْبِطُهُمْ بِمَنْزِلَتِهِمْ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ يَقُولُ النَّاسُ مَنْ هَؤُلَاءِ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِى اللَّهِ

امام باقرعليه‌السلام از قول رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: دوستى كنندگان براى خدا در روز قيامت روى زمين زبرجدين و سبز رنگ زير سايه عرش خدا، سمت راست او خواهند بود، در حالى كه هر دو دست او راست است ، چهره آنان سفيدتر از برف و نورانى تر از خورشيد درخشان است ، هر فرشته مقرّب و هر پيغمبر مرسلى به مقام آنان حسرت مى خورد.

مردم گويند: اينها كيانند؟ به آنها گفته مى شود: دوستى كنندگان براى خدايند.

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ مَا الْتَقَى مُؤْمِنَانِ قَطُّ إِلَّا كَانَ أَفْضَلُهُمَا أَشَدَّهُمَا حُبّاً لِأَخِيهِ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هرگز دو مؤمن با هم روبرو نشوند، مگر اينكه برترين آنها مهربانترين آن دو به ديگرى است

وَ عَنْهُعليه‌السلام مِنْ أَوْثَقِ عُرَى الْإِيمَانِ أَنْ يُحِبَّ فِى اللَّهِ وَ يُبْغِضَ فِى اللَّهِ وَ يُعْطِيَ فِى اللَّهِ وَ يَمْنَعَ فِى اللَّهِ

از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه : از محكمترين دستگيره هاى ايمان دوست داشتن براى خدا و دشمنى كردن براى خدا و بخشش ؛ و امتناع او از بخشش فقط براى خداست

عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ لَمَّا اشْتَدَّ عَلَى أَبِى ذَرٍّ الْأَمْرُ قَالَ رَبِّ خَنِّقْنِى خِنَاقَكَ فَوَ عِزَّتِكَ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّ قَلْبِى يُحِبُّكَ

از امام باقرعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: چون كه كار بر ابوذر سخت گشت گفت : پروردگارا! اندوه تو مرا خفه كرد، به عزتت قسم تو مى دانى كه قلبم تو را دوست دارد.

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ حُبُّ الْأَبْرَارِ لِلْأَبْرَارِ ثَوَابٌ لِلْأَبْرَارِ وَ حُبُّ الْفُجَّارِ لِلْأَبْرَارِ فَضِيلَةٌ لِلْأَبْرَارِ وَ بُغْضُ الْفُجَّارِ لِلْأَبْرَارِ زَيْنٌ لِلْأَبْرَارِ وَ بُغْضُ الْأَبْرَارِ لِلْفُجَّارِ خِزْيٌ عَلَى الْفُجَّارِ

از امام صادقعليه‌السلام نقل شد كه فرمود: دوستى نيكان به نيكان ثواب است ، و دوستى بدان به نيكان فضيلت براى نيكان است ، و دشمنى بدكاران با نيكان براى نيكان زينت است ، و دشمنى نيكان با بدكاران براى بدكاران رسوايى است عَنْ أَبِى جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ رَجُلًا لِلَّهِ لَأَثَابَهُ اللَّهُ عَلَى حُبِّهِ إِيَّاهُ وَ إِنْ كَانَ الْمَحْبُوبُ فِى عِلْمِ اللَّهِ مِنْ أَهْلِ النَّارِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَبْغَضَ رَجُلًا لِلَّهِ لَأَثَابَهُ اللَّهُ عَلَى بُغْضِهِ إِيَّاهُ وَ إِنْ كَانَ الْمُبْغَضُ فِى عِلْمِ اللَّهِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ

از امام باقرعليه‌السلام نقل شد كه فرمود: اگر مردى براى خدا مردى را دوست بدارد، خدا براى دوستيش او را ثواب دهد، اگر چه آن كس را كه دوست داشته در علم خدا اهل دوزخ باشد، و اگر مردى براى خدا مردى را دشمن بدارد، خدا براى دشمنيش به او ثواب دهد، اگر چه آن كس را كه دشمن داشته در علم خدا از اهل بهشت باشد.

عَنْ أَبِى الْحَسَنِعليه‌السلام قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْ عُرْضِ النَّاسِ يَلْقَانِى فَيَحْلِفُ بِاللَّهِ إِنَّهُ يُحِبُّنِى فَأَحْلِفُ بِاللَّهِ إِنَّهُ صَادِقٌ فَقَالَ امْتَحِنْ قَلْبَكَ فَإِنْ كَانَ يُحِبُّهُ فَاحْلِفْ وَ إِلَّا فَلَا

مردى به حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام عرض كرد: مردى از عامّه مردم به من مى رسد و قسم به خدا مى خورد كه مرا دوست مى دارد، آيا مى توانم به خدا قسم بخورم كه او راستگوست ؟ فرمود: قلبت را آزمايش كن اگر او را دوست مى دارى قسم بخور و الّا نه

سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام عَنِ الرَّجُلِ يَقُولُ أَوَدُّكَ فَكَيْفَ أَعْلَمُ أَنَّهُ يَوَدُّنِى فَقَالَ امْتَحِنْ قَلْبَكَ فَإِنْ كُنْتَ تَوَدُّهُ فَإِنَّهُ يَوَدُّكَ

مردى از امام صادقعليه‌السلام در مورد شخصى سؤ ال كرد كه مى گويد: تو را دوست مى دارم ، من چگونه بدانم كه او مرا دوست مى دارد؟

فرمود: دلت را آزمايش كن ، اگر تو نيز او را دوست دارى او هم تو را دوست دارد.

عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ مَنْ وَضَعَ حُبَّهُ فِى غَيْرِ مَوْضِعِهِ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْقَطِيعَةِ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر كس بى جا دوستى كند خود را در معرض جدايى قرار داده

قَالَ الْبَاقِرُصلى‌الله‌عليه‌وآله إِنَّا لَنُحِبُّ أَنْ نَتَمَتَّعَ بِالْأَهْلِ وَ اللُّحْمَةِ وَ الْخَوَلِ وَ لَنَا أَنْ نَدْعُوَ بِمَا لَمْ يَنْزِلْ أَمْرُ اللَّهِ فَإِذَا نَزَلَ أَمْرُ اللَّهِ لَمْ يَكُنْ لَنَا أَنْ نُحِبَّ مَا لَمْ يُحِبَّهُ اللَّهُ

امام باقرعليه‌السلام فرمود: ما علاقمنديم كه از همسر و خويشاوندان و عطاياى الهى از قبيل بندگان و كنيزكان بهره مند شويم ، وظيفه ماست كه دعا كنيم به آنچه حكم خدا در باره آن نازل نشده ، و هر گاه حكم خدا نازل شد ما نمى توانيم دوست بداريم آنچه را كه خدا دوست نمى دارد.

وَ مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ عَنِ الصَّادِقِعليه‌السلام قَالَ إِنَّ النَّاسَ يَعْبُدُونَ اللَّهَ عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ فَطَبَقَةٌ يَعْبُدُونَهُ رَغْبَةً فِى ثَوَابِهِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْحُرَصَاءِ وَ هُوَ الطَّمَعُ وَ أُخْرَى يَعْبُدُونَهُ فَرَقاً مِنَ النَّارِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ هِيَ الرَّهْبَةُ وَ لَكِنِ اعْبُدْهُ حُبّاً لَهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْكِرَامِ وَ هُوَ الْأَمْنُ لِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ وَ لِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ فَمَنْ أَحَبَّ اللَّهَ أَحَبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَانَ مِنَ الاْمِنِينَ

از امام صادقعليه‌السلام نقل شد كه فرمود: مردم خداى عزّ و جل را بر سه وجه عبادت مى كنند:

گروهى او را به خاطر چشم داشت به پاداشش مى پرستند، اين پرستش ‍ آزمندان است ، و از روى طمع است ، و گروهى چون از آتش مى هراسند او را مى پرستند، اين عبادت بندگان و از روى هراس است ، ولى من از روى مهرى كه به او دارم او را مى پرستم ، و اين پرستش جوانمردان است ، و از روى آرامش خاطر است ، چون خداى عزّ و جل مى فرمايد: (اينان از هول و هراس در چنين روز هولناكى آسوده خاطرند) و باز مى فرمايد: (بگو اى پيغمبر اگر دوستدار خداييد از من پيروى كنيد تا خدا دوستدار شما باشد و گناهان شما را بيامرزد) هر آنكه خدا را دوست بدارد خدايش او را دوست بدارد، و هر كس كه خدا دوستش بدارد از آسوده خاطران است

قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله مَنْ أَحَبَّنَا كَانَ مَعَنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر كس ما را دوست بدارد؛ در روز قيامت همراه ما خواهد بود، و اگر مردى سنگى را دوست بدارد خدا با همانش محشور گرداند.

قَالَ الصَّادِقُعليه‌السلام مِنْ أَوْثَقِ عُرَى الْإِيمَانِ أَنْ يُحِبَّ فِى اللَّهِ وَ يُبْغِضَ فِى اللَّهِ وَ يُعْطِيَ فِى اللَّهِ وَ يَمْنَعَ فِى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ

امام صادقعليه‌السلام فرمود: از محكمترين دستگيره هاى ايمان اين است كه دوست داشتنش براى خدا و دشمنى داشتنش براى خدا و بخشيدنش براى خدا و نبخشيدنش هم براى خداى عزّ و جل باشد.

قَالَ النَّبِيُّصلى‌الله‌عليه‌وآله ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَجَدَ طَعْمَ الْإِيمَانِ مَنْ كَانَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا وَ مَنْ كَانَ يُحِبُّ الْمَرْءَ لَا يُحِبُّهُ إِلَّا لِلَّهِ وَ مَنْ كَانَ يُلْقَى فِى النَّارِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنْ أَنْ يَرْجِعَ إِلَى الْكُفْرِ بَعْدَ أَنْ أَنْقَذَهُ اللَّهُ مِنْهُ

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اگر در كسى سه خصلت باشد طعم ايمان را چشيده : كسى كه خدا و رسولش در نظر او محبوبتر از غير اين دو باشد، و كسى كه مردم را فقط براى خدا دوست مى دارد، و كسى كه افتادن در دوزخ برايش محبوبتر از آنست كه بعد از نجات از آتش جهنم دوباره كافر گردد.

وَ قَالَصلى‌الله‌عليه‌وآله وَ الَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ لَا تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ حَتَّى تُؤْمِنُوا وَ لَا تُؤْمِنُوا حَتَّى تَحَابُّوا أَ وَ لَا أَدُلُّكُمْ عَلَى شَيْءٍ إِذَا فَعَلْتُمُوهُ تَحَابَبْتُمْ أَفْشُوا السَّلَامَ بَيْنَكُمْ

و نيز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد: قسم به آنكه جانم در دست اوست ، داخل بهشت نمى شويد تا اينكه ايمان آوريد، و ايمان نمى آوريد مگر اينكه با هم محبت كنيد، آيا شما را راهنمايى كنم به چيزى كه اگر آن را انجام دهيد دوست دار يك ديگر شويد؟ با صداى بلند به يك ديگر سلام كنيد.

وَ قَالَ إِذَا النَّاسُ أَظْهَرُوا الْعِلْمَ وَ ضَيَّعُوا الْعَمَلَ وَ تَحَابُّوا بِالْأَلْسُنِ وَ تَبَاغَضُوا بِالْقُلُوبِ وَ تَقَاطَعُوا فِى الْأَرْحَامِ لَعَنَهُمُ اللّهُ عِنْدَ ذَلِكَ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: زمانى كه مردم علم را فرا گيرند و عمل را ضايع گردانند، و زبانى با هم دوست و در قلب دشمن باشند، و قطع رحم كنند، خداوند در اين هنگام آنان را مورد نفرين قرار مى دهد، و آنها را گنگ و بينائى و بصيرت آنان را كور گرداند.

وَ قَالَ أَيْضاً لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ ذَاتَ يَوْمٍ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَحْبِبْ فِى اللَّهِ وَ أَبْغِضْ فِى اللَّهِ وَ وَالِ فِى اللَّهِ وَ عَادِ فِى اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا تُنَالُ وَلَايَةُ اللَّهِ إِلَّا بِذَلِكَ وَ لَا يَجِدُ رَجُلٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ وَ إِنْ كَثُرَ صَلَاتُهُ وَ صِيَامُهُ حَتَّى يَكُونَ كَذَلِكَ وَ قَدْ صَارَتْ مُوَاخَاةُ النَّاسِ يَوْمَكُمْ هَذَا أَكْثَرُهَا فِى الدُّنْيَا عَلَيْهَا يَتَوَادُّونَ وَ عَلَيْهَا يَتَبَاغَضُونَ وَ ذَلِكَ لَا يُغْنِى عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً فَقَالَ لَهُ وَ كَيْفَ لِى أَنْ أَعْلَمَ أَنِّى قَدْ وَالَيْتُ فِى اللَّهِ وَ عَادَيْتُ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ وَلِيُّ اللَّهِ حَتَّى أُوَالِيَهُ وَ مَنْ عَدُوُّ اللَّهِ حَتَّى أُعَادِيَهُ فَأَشَارَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى عَلِيٍّ فَقَالَ أَ تَرَى هَذَا فَقَالَ بَلَى قَالَ هَذَا وَلِيُّ اللَّهِ فَوَالِهِ وَ عَدُوُّ هَذَا عَدُوُّ اللَّهِ فَعَادِهِ وَ وَالِ وَلِيَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ قَاتِلُ أَبِيكَ وَ وُلْدِكَ وَ عَادِ عَدُوَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ أَبُوكَ وَ وَلَدُكَ

روزى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به يكى از ياران خود فرمود: اى بنده خدا، براى خدا دوستى كن ، و براى رضاى خدا دشمنى كن ، و براى خدا دوست بدار، و در راه خدا ستيز كن ، به حقيقت كسى به ولايت خدا نمى رسد؛ جز به آن طريق ، و هيچ كس مزه ايمان را نخواهد چشيد تا چنين نشود، گرچه نماز و روزه اش بسيار باشد، و مسلما برادرى نمودن مردم امروز بيشتر در باره دنياست ، بر اساس آن به يك ديگر اظهار دوستى مى كنند، و بر همان اساس به يك ديگر خشم و كينه مى ورزند، و اين كار از پروردگار بى نيازشان نمى سازد، در اين هنگام آن مرد عرض كرد: اى پيامبر خدا! برايم ميسّر خواهد شد كه بفهمم به يقين و اطمينان در راه خدا دوستى و دشمنى كرده ام ؟ و ولىّ خداى عزّ و جل كيست ؛ تا دوستدار و فرمانبردار او باشم ؟ و دشمن خدا چه كسى است ؛ تا با او كينه و دشمنى ورزم ؟

رسول خدا در حالى كه به علىعليه‌السلام اشاره مى نمود؛ به آن مرد فرمود: آيا اين مرد را مى بينى و مى شناسى ؟ عرض كرد: بلى ، فرمود: او دوستدار خداست پس دوستدار او باش ، و دشمن اين مرد دشمن خداست ، با دشمن او دشمنى نما، و با دوستدارش پيوستگى و دوستى كن ، گرچه او قاتل پدر و فرزند تو باشد، و با دشمن اين مرد دشمنى كن ؛ اگر چه او پدر و اولاد تو باشد.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَظَّمَهُ مَنَعَ فَاهُ مِنَ الْكَلَامِ وَ بَطْنَهُ مِنَ الطَّعَامِ وَ عَنَّى نَفْسَهُ بِالصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ قَالُوا بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا أَنْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ قَالَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ سَكَتُوا فَكَانَ سُكُوتُهُمْ فِكْراً وَ تَكَلَّمُوا فَكَانَ كَلَامُهُمْ ذِكْراً وَ نَظَرُوا فَكَانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَةً وَ نَطَقُوا فَكَانَ نُطْقُهُمْ حِكْمَةً وَ مَشَوْا فَكَانَ مَشْيُهُمْ بَيْنَ النَّاسِ بَرَكَةً وَ لَوْ لَا الاْجَالُ الَّتِى كُتِبَتْ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ خَوْفاً مِنَ الْعَذَابِ وَ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر كه خدا را شناخت و بزرگ داشت ، زبانش را از سخن بيهوده نگاه دارد، و شكمش را از پرخورى باز دارد، و نفس خود را با روزه گرفتن و شب زنده دارى رياضت دهد، عرض ‍ كردند: اى رسول خدا! پدران و مادران ما به فدايت ؛ اينها اولياء خدايند؟ فرمود: اولياء خدا خاموشى گزيدند امّا خاموشى آنها انديشه بود، و سخن گفتند و سخن گفتنشان ذكر خدا بود، و نگريستند و نگاهشان عبرت بود، و سخن گفتند و سخنانشان حكمت بود، در ميان مردم راه رفتند و راه رفتنشان بركت بود، اگر نبود كه اجل و مرگشان از قبل معيّن شده بود؛ از ترس عذاب و شوق ثواب روح آنها در پيكرشان آرام نمى گرفت

وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا رَأَى أَهْلَ قَرْيَةٍ قَدْ أَصْرَفُوا فِى الْمَعَاصِى وَ فِيهَا ثَلَاثُ نَفَرٍ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ نَادَاهُمْ جَلَّ جَلَالُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ يَا أَهْلَ مَعْصِيَتِى لَوْ لَا مَنْ فِيكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ الْمُتَحَابِّينَ لِجَلَالِى الْعَامِرِينَ بِصَلَاتِهِمْ أَرْضِى وَ مَسَاجِدِى وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ خَوْفاً مِنِّى لَأَنْزَلْتُ بِكُمْ عَذَابِى ثُمَّ لَا أُبَالِى

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: خداوند تبارك و تعالى هر گاه اهل آبادى را ببيند كه در گناهان زياده روى كردند و در بين آنها سه نفر از مؤمنين هست ، خداوند جلّ جلاله و تقدّست اسماؤه آنها را مى خواند: اى كسانى كه معصيت مرا مى كنيد! اگر نبودند در بين شما مؤمنينى كه دوستدار جلالت من هستند، و با نماز خواندنشان زمين و مساجدم را آباد نمى كردند، و سحرها از ترس طلب مغفرت نمى كردند، به حقيقت عذابم را بر شما مى فرستادم ، و از آن باكى نداشتم

مِنْ كِتَابِ السَّيِّدِ نَاصِحِ الدِّينِ أَبِى الْبَرَكَاتِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى هَلْ عَمِلْتَ لِى عَمَلًا قَطُّ قَالَ إِلَهِى صَلَّيْتُ لَكَ وَ صُمْتُ وَ تَصَدَّقْتُ وَ ذَكَرْتُكَ كَثِيراً قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمَّا الصَّلَاةُ فَلَكَ بُرْهَانٌ وَ الصَّوْمُ جُنَّةٌ وَ الصَّدَقَةُ ظِلٌّ وَ الزَّكَاةُ نُورٌ وَ ذِكْرُكَ لِى قُصُورٌ فَأَيَّ عَمَلٍ عَمِلْتَ لِى قَالَ مُوسَى دُلَّنِى عَلَى الْعَمَلِ الَّذِى هُوَ لَكَ قَالَ يَا مُوسَى هَلْ وَالَيْتَ لِى وَلِيّاً قَطُّ أَوْ هَلْ عَادَيْتَ لِى عَدُوّاً قَطُّ فَعَلِمَ مُوسَى أَنَّ أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِى اللَّهِ

خداوند عزّ و جل به موسىعليه‌السلام فرمود: آيا هرگز براى من عملى انجام داده اى ؟ عرض كرد: خدايا! برايت نماز خواندم و روزه گرفتم و صدقه دادم و بسيار ذكر تو گفتم ، خداى تبارك و تعالى فرمود: امّا نماز روشنگر راه تو بود، و روزه سپرى از آتش ، و صدقه سايه اى ، و زكات نور، و ذكر گفتن تو هم قصرهايى (در بهشت) برايت بود، پس چه كارى را براى من انجام دادى ؟ موسى گفت : مرا راهنمايى كن بر كارى كه براى توست ، فرمود: اى موسى ! آيا هرگز براى من با كسى دوستى كرده اى ؟ يا هرگز براى من با كسى دشمنى نموده اى ؟ موسى فهميد كه بهترين كارها دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خداست

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَعليه‌السلام مَا ضَرَّكَ إِنْ أَحْبَبْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَحَبَّكَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مَنْ أَبْغَضَكَ فَإِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ يُبْغِضُ أَحِبَّاءَ اللَّهِ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ غَيْرِهِ يُحِبُّكَ فَيَنْفَعُكَ حُبُّهُ ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله لَا يَسْتَوْحِشُ مَنْ كَانَ اللَّهُ أَنِيسَهُ وَ لَا يَذِلُّ مَنْ كَانَ اللَّهُ أَعَزَّهُ وَ لَا يَفْتَقِرُ مَنْ كَانَ بِاللَّهِ غَنَاؤُهُ فَمَنِ اسْتَأْنَسَ بِاللَّهِ آنَسَهُ اللَّهُ بِغَيْرِ أَنِيسٍ وَ مَنِ اعْتَزَّ بِاللَّهِ أَعَزَّهُ اللَّهُ بِغَيْرِ عَدَدٍ وَ لَا عَشِيرَةٍ وَ مَنْ يَسْتَغْنِي بِاللَّهِ أَغْنَاهُ اللَّهُ بِغَيْرِ دُنْيَاهُ

امير مؤمنانعليه‌السلام فرمود: اگر خدا و رسولش را دوست بدارى ، و خدا و رسولش تو را دوست بدارند، دشمنت به تو زيانى نمى رساند زيرا هيچ يك از دوستان خدا نيست كه با دوستان خدا دشمن باشد، و دوستى كسى جز خدا نمى تواند برايت سودمند باشد.

سپس فرمود: رسول خدا فرمود: كسى كه خدا انيس و همدم او باشد، ترس ‍ و وحشتى ندارد، و كسى كه خدا عزيزش نموده ، ذليل نمى شود، و كسى را كه خدا بى نيازش ساخته ، محتاج نمى شود، هر كس به خدا انس بگيرد فقط خداوند همدمش خواهد شد، و هر كس از خدا طلب عزّت كند؛ خداوند بدون ياور و قبيله او را عزت دهد، و هر كس از خدا طلب بى نيازى كند، خداوند او را از غير دنيايش بى نياز سازد.


7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17