امام علی (علیه السلام) و اقتصاد / الگوهای رفتاری جلد ۳

امام علی (علیه السلام) و اقتصاد / الگوهای رفتاری0%

امام علی (علیه السلام) و اقتصاد / الگوهای رفتاری نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

امام علی (علیه السلام) و اقتصاد / الگوهای رفتاری

نویسنده: محمد دشتى
گروه:

مشاهدات: 12883
دانلود: 2830


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 129 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12883 / دانلود: 2830
اندازه اندازه اندازه
امام علی (علیه السلام) و اقتصاد / الگوهای رفتاری

امام علی (علیه السلام) و اقتصاد / الگوهای رفتاری جلد 3

نویسنده:
فارسی

بخش چهارم: مسكن و شهرسازى

۱ - حفاظت از حريم جاده ها

امام علىعليه‌السلام سخت به حقوق فردى و اجتماعى انسان ها توجه داشت، امامى كه مى فرمايد:

«اگر اقليم هاى هفتگانه را به من بدهند تا پوست جوى را از دهن مورچه اى به ظلم بيرون بياورم، هرگز چنين نخواهم كرد.»(۲۱۰)

براى استيفاى حقوق اجتماعى، حفظ حريم جاده ها و معابر عمومى، با متجاوزان به حريم كوچه ها و راه ها سخت برخورد مى فرمود.

اصبغ بن نباته مى گويد:

روزى همراه حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام به سركشى بازار كوفه رفتم، امام علىعليه‌السلام مشاهده فرمود كه برخى از بازاريان در ساخت مغازه هاى خود، به حريم كوچه ها و معابر عمومى تجاوز كردند، دستور داد آن مغازه ها را خراب كنند، تا راه باز شود، سپس به سراغ خانه هائى رفت كه قبيله بنى بكاء آن خانه ها را در حريم بازار مسلمين ساخته و به زمين هاى مراكز تجارى تجاوز كرده بودند.

حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام دستور داد كه آن خانه ها را خراب كنند.

و فرمود:

اينجا محل بازار و تجارت مسلمين است، نبايد شما در آن خانه هاى مسكونى بسازيد.(۲۱۱)

اين الگوى رفتارى در عصر ما كه توسعه جاده ها، اتوبان ها ضرورت دارد، مشكلات فراوانى را برطرف مى سازد، كه شهردارى ها، بايد حريم رودخانه ها، مراكز تجارى و حريم جاده ها را حفظ كنند، و از سد معبر، به هر شكلى كه باشد جلوگيرى نمايند.

۲ - حريم كوچه ها و چاه ها

اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود:

فاصله دو چاهى كه براى آب دادن شتر حفر مى شود، ۴۰ ذراع و دو چاه آبيارى كشتزار ۶۰ ذراع و دو چشمه ۵۰۰ ذراع بايد باشد.

و كوچه اى كه مورد نزاع مى باشد، ۷ ذراع آن به كوچه اختصاص دارد.(۲۱۲)

بخش پنجم: خدمات عمومى

۱ - خدمات امام علىعليه‌السلام در زمينه فرهنگى

امام علىعليه‌السلام اولين مدرسه اسلامى را در صفه ساخت و خود در آنجا تدريس فرمود.

به دانشگاه جندى شاپور (در خوزستان) براى تدريس ادبيات و طب و علوم ديگر دعوت شد، اما به علت پيش آمدن جنگ، انجام آن صورت نگرفت.

در تحقق معالجات پزشكى مانند: (جذام، ضد عفونى، امراض داخلى) موفق بود.

در تدوين قرآن (اساسنامه مكتب الهى و فرهنگ اصيل انسانى) نقش أساسى داشت.

تجويد قرآن (نيكو خواندن قرآن، براى نيكو فهميدن، و نيكو فهماندن) را به مسلمين آموخت.

علم نحو را (براى درست خواندن قرآن، و اسناد دينى، در ميان غير عرب زبان) به شاگردانش آموزش داد.

ستاره شناسى و جهت يابى در شب (اولين مرحله، در راه جلولا و نهاوند، براى لشگر، مورد بهره بردارى قرار گرفت).

استفاده از روشنائى جيوه براى كاركردن در شب (اولين بار، براى ساخت كشتى ها در شب بهره گيرى شد).

تدريس زبان خارجى (زبان پارسى ساسانى - زبان سريانى) مجاز شمرده شد.

فلز شناسى مطرح شد.

تعليم مديريت به كارگزاران جهت اداره جامعه اسلامى تحقق پذيرفت.

۲ - خدمات امام علىعليه‌السلام در زمينه امور اجتماعى

تشكيل بانك اسلامى بدون ربا و سود

حسابدارى دقيق مالى و احداث منظم ترين وزارت دارائى (در بيت المال مسلمين، هر روز بيلان كار، حاضر بود، و همه مستمرى بگيرها، پرونده مخصوص داشتند.)

شهر سازى (در حومه شهر يثرب شهرى تازه ساخت.)

تأسيس آسياب آبى (بعضى از مردم تا آن وقت از آرد آسيابى آبى، نان نخورده بودند.)

ساخت حمام

احداث جاده شوسه (بين جده و مكه)

تهيه سايبان (براى استراحت فقراء)

تأسيس چاپارخانه(۲۱۳) (بين مدينه و مركز نبرد عرب و ايران چهارصد شتر براى انجام اين كار مورد استفاده قرار مى گرفتند).

تلاش براى رفع اختلافات طبقاتى جامعه

بررسى زندگى اشخاص غير مسلمان كه با نام اهل ذمه مطرح بودند. (در حوزه حكومتى)

ساخت سيل بند (هرچند سال يكبار تجديد مى شد).

ترتيب دستگاه قضائى محاسبه شده (كه امام خود بر قاضى القضاة نظارت مى كرد و قاضى القضاة، حاكم بر ساير قضات بود).

تشكيل حوزه قضائى (مركز بررسى كار قضات)

برقرارى مستمرى قضات،

كلاس تعليم قضات،

سركشى به قضات كه اصول محاكمات حقوقى و جزائى را استوار مى كرد.

و مشخصات شاهد (در شهادت دادن) را طرح نمود.

حل مشكلات قضائى خانواده هاى شهدا و برقرارى مستمرى براى فرزندان شهدا

فصل پنجم: كشاورزى و باغدارى

بخش اول: تشويق به كشاورزى

۱ - سفارش به كشاورزى

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

«كان اميرالمؤمنين يكتب و يوصى بفلاحين خيراً »

«اميرالمؤمنينعليه‌السلام هميشه در نامه به كارگزاران حكومتى، سفارش كشاورزان را مى كرد.»(۲۱۴)

۲ - جمع آورى هسته هاى خرما

امام علىعليه‌السلام هسته هاى خرما راجمع آورى مى كرد، تا در باغ هاى خود بكارد، روزى يكى از ياران خدمت حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام رسيد و حدود يك وسق (شصت من) هسته خرما در پيش روى آن حضرت ديد و پرسيد:

چرا اين همه هسته خرما جمع كرده ايد؟

امام علىعليه‌السلام فرمود: همه اينها به اذن خدا، تبديل به درخت خرما خواهد شد.

بعدها ديدم كه حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام همه آنها را كاشت و نخلستانى پديد آورد و سپس آن را وقف كرد.(۲۱۵)

۳ - باغدارى

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

«كان اميرالمؤمنين يضرب بالمر ويستخرج الأَرضَين »

«علىعليه‌السلام همواره بيل مى زد، و نعمت هاى نهفته در دل زمين را استخراج مى كرد.»(۲۱۶)

پيامبر اسلام زمين هائى را در منطقه ينبع از اموال عمومى كه به ديگران بخشيد، به امام علىعليه‌السلام نيز بخشيد، حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام با حفر چاه و درختكارى آنجا را آباد كرد، چاهى در آنجا كند كه آب مانند خون گردن شتر فواره مى زد، شخصى به امام علىعليه‌السلام تبريك گفت،

حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام فرمود: اين چاه وقف زائران خانه خدا ورهگذرانى است كه از اينجا مى گذرند، وكسى حق فروش آن راندارد، وفرزندان من از آن ارث نمى برند.(۲۱۷)

بخش دوم: باغدارى و تأمين نيازها

۱ - باغ ها براى تأمين مسكن بينوايان

موسى بن عيسى مى گويد:

روزى در خدمت امام علىعليه‌السلام در دوران زندگانى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نشسته بوديم كه شخصى آمد و گفت:

يا علىعليه‌السلام در همسايگى شخصى مى نشينم كه با وزش باد از درخت هاى خرماى او مقدارى خرما در حياط ما ريخته شده، و بچه هاى من آنها را خورده اند و اين شخص مى گويد من راضى نيستم، بيا تا او را راضى كنيم.

با حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام حركت كرديم، تا به خانه آن شخص رسيديم هر قدر امام علىعليه‌السلام به عفو و ايثارگرى سفارش و به اخلاق اسلامى اصرار كرد، آن مرد نپذيرفت.

حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام فرمود:

من از طرف رسول خدا به تو ضمانت مى دهم كه باغى در بهشت به تو بخشيده شود.

صاحب خانه امتناع ورزيد.

آفتاب در حال غروب كردن بود.

امام علىعليه‌السلام فرمود: آيا خانه خود را با فلان باغ خرماى من عوض مى كنى؟

صاحب خانه در كمال نا باورى گفت: اگر واقعاً بدهى مى پذيرم.

حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام شاهدان را به گواهى گرفت كه خانه آن شخص را در برابر فلان باغ خود خريده است، سپس رو به فرد نيازمند كرد و فرمود: وارد منزل شو و به عنوان مالك آن را تصرف نما، كه خدا به شما بركت دهد، و نعمت هاى او بر شما حلال باشد.

آنگاه همگى به نماز رفتند.

فردا صبح، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله رو به علىعليه‌السلام كرد و فرمود:

على جان نسبت به كار پسنديده ديشب تو اين آيات نازل شد:

( بسم اللَّه الرَّحمن الرحيم، وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ... فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى * وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى ) (۲۱۸)

به نام خداوند بخشنده مهربان

آيه ۱ - قسم به شب در آن هنگام كه (جهان را) بپوشاند،

آيه ۲ - و قسم به روز هنگامى كه تجلى كند،

آيه ۳ - و قسم به آن كس كه جنس مذكر و مؤنث را آفريد،

آيه ۴ - كه سعى و تلاش شما مختلف است:

آيه ۵ - اما آن كس كه (در راه خدا) انفاق كند و پرهيزگارى پيش گيرد،

آيه ۶ - و جزاى نيك (الهى) را تصديق كند،

آيه ۷ - ما او را در مسير آسانى قرار مى دهيم!

كه آيات بالا به اين صورت تفسير شده است:

على جان، تو به بهشت يقين داشتى و خانه را به آن مرد بخشيدى و باغ خود را از دست دادى و خداوند با نزول اين آيات از تو تشكر فرمود.(۲۱۹)

۲ - احداث نخلستان ها

امام علىعليه‌السلام اوائل زندگى و آغاز زندگى مشترك و در دوران انزواى ۲۵ ساله، همواره فقر را با كار و توليد از ميان بر مى داشت.

به كشاورزى و باغدارى علاقه زياد داشت.

باغات زيادى را در اطراف مدينه احداث كرد كه هزينه هاى زندگى حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام و همسران و فرزندان آن بزرگ مرد از درآمد آن اداره مى شد، و در ايام خلافت نيز از بيت المال كمتر استفاده مى كرد؛

چاه مى كند؛

سنگ هارا جمع آورى مى كرد؛

و بيابان تشنه را سيراب و درختكارى مى كرد؛

وقتى درخت ها شكوفه مى دادند، خدا را شكر مى كرد؛

و بسيارى از باغات را در راه خدا وقف كرد.

باغات منطقه ينبع را وقف همسران وفرزندان خود كرد تا زمين و درخت را نفروشند، و همواره از در آمد آن باغات تأمين گردند، و محتاج به ديگران نباشد، كه در نامه ۲۴ نهج البلاغه، وقف نامه آن را تنظيم و سرپرست وقف را تعيين فرمود، و راه هاى مصرف درآمد باغات را نيز روشن ساخت.(۲۲۰)

۳ - صد هزار درخت خرما

امام علىعليه‌السلام به كار و توليد، به خصوص درختكارى و كشاورزى اهميت زيادى مى داد تا مخارج زندگى زن و فرزندان او تأمين شود، و احتياجى به ديگران نداشته باشند.

روزى يكى از افراد مدينه، حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام را ديد كه دو كيسه بزرگ بر قاطر نهاده و خود بالاى آنها نشسته به بيابان مى رود.

پرسيد: اينها چيست، كه بر روى آن نشسته اى؟

امام علىعليه‌السلام پاسخ داد:

«مأة ألف عذقٍ انشاء اللَّه »

«اگر خدا بخواهد صد هزار درخت خرماست»(۲۲۱)

يعنى حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام و خانواده آن يگانه رهبر معصوم، پس از مصرف خرما هسته هاى آنرا جمع آورى مى كردند، و سپس در باغات و زمين هاى آماده مى كاشتند، هم صرفه جوئى در مصرف بود، و هم صرفه جوئى در توليد، كه از غذاهاى روزانه و معمولى، هم نيازهاى غذائى تأمين مى شد، و هم باغدارى و كشاورزى تحقق مى پذيرفت.(۲۲۲)

۴ - علل روى آوردن به كشاورزى و باغدارى

پس از كودتاى سقيفه، شوراى نظامى حكومت خليفه اول اينگونه مى انديشيد كه عده زيادى با خليفه اول بيعت نكردند و در رأس مخالفان، علىعليه‌السلام و اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله قرار دارند، يكى از راه هاى تسليم نمودن علىعليه‌السلام و بنى هاشم را محاصره شديد اقتصادى مى دانستند كه ناچار شوند دست نياز به سوى حكومت دراز كنند و تسليم شوند و قدرت اداره و سرپرستى مخالفان را نيز نداشته باشند از اين رو:

الف - فدك و باغات آن را كه حدود ۵ سال قبل، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به فاطمه (سلام الله علیها) بخشيده بود غصب كردند.

ب - حضرت زهرا (سلام الله علیها) را از ارث پدر محروم ساختند. (با يك حديث ساختگى)

ج - خمس را كه حق اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بود، به طور كلى از احكام اسلام حذف كردند.(۲۲۳)

و فكر مى كردند كه روزنه اميدى ديگر براى امام علىعليه‌السلام و اهل بيتعليهم‌السلام باقى نمانده است و ناچارند كه تسليم شوند.

اما امام علىعليه‌السلام با تلاش در كار و توليد و احداث باغات فراوان در اطراف مدينه و سرزمين ينبع، و حفر چاه هاى پر آب، نقشه آنها را نقش بر آب و خود و خاندان خود را براى هميشه از نظر اقتصادى بيمه كرد.

زمين هاى مدينه نوعاً حاصلخيز، و آب هاى زير زمينى آن در سطح بالا قرار دارد، كه حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام از اين موهبت خدادادى استفاده كرد، باغاتى را وقف سادات علوى كرد مانند: نخلستان عين ابى نيزر و عين بغيبغه كه آنها را صدقات على مى ناميدند.

و همچنين در سرزمين عقيق كه آن را وادى عقيق مى ناميدند نخلستان هائى احداث كرد، و باغات خرماى سرزمين ينبع را طى نامه ۲۴ نهج البلاغه وقف همسران و فرزندان خود كرد.

نامه اينگونه آغاز مى شود:

« من وصيَّةٍ له بما يعمل في أمواله، كتبها بعد منصرفه من صفين:

الوصايا الاقتصادية

هذا ما أمر به عبد اللَّه عليُّ بن أبي طالبٍ أمير المؤمنين في ماله، ابتغاء وجه اللَّه، ليولجه به الجنَّة، وى عطيه به الْأمنة.

منها: فإنَّه يقوم بذلك الحسن بن عليٍّ يأكل منه بالمعروف، وينفق منه بالمعروف، فإن حدث بحسنٍ حدثٌ وحسينٌ حيٌّ، قام بالْأمْربعْده، وأصْدره مصْدره.

وإنَّ لاِبني فاطِمة مِن صدقةِ علِيٍّ مِثل الَّذِي لِبنِي علِيٍّ، وإِني إِنَّما جعلت القيام بذلك إلى ابني فاطمة ابتغاء وجه اللَّه، وقربةً إلى رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه وآله، وتكريماً لحرمته، وتشريفاً لوصلته.

ضرورة حفظ الاموال

ويشترط على الَّذي يجعله إليه أن يترك المال على أصوله، وينفق من ثمره حيث أمر به وهدي له، وألاَّ يبيع من أولاَد نَخيلَ هذه القرَى وَديَّةً حَتَّى تشكلَ أَرضهَا غرَاساً.

ومن كان من إمائي - اللاَّتي أطوف عليهنَّ - لها ولدٌ، أو هي حاملٌ، فتمسك على ولدها وهي من حظه، فإن مات ولدها وهي حيَّةٌ فهي عتيقةٌ، قد أفرج عنها الرقُّ، وحرَّرها العتق.

قولهعليه‌السلام في هذه الوصية: وألا يبيع من نخلها وديةً، الودية: الفسيلة، وجمعها ودي.

و قولهعليه‌السلام : حتى تشكل أرضها غراساً هو من أفصح الكلام، و المراد به أن الأرض يكثر فيها غراس النخل حتى يراها الناظر على غير تلك الصفة التي عرفها بها فيشكل عليه أمرها و يحسبها غيرها

(پس از بازگشت از جنگ صفين اين وصيت نامه اقتصادى را نوشت)

وصيت اقتصادى نسبت به اموال شخصى

«اين دستورى است كه بنده خدا على بن ابيطالب، اميرمؤمنان نسبت به اموال شخصى خود، براى خشنودى خدا داده است، تا خداوند با آن به بهشتش در آورد، و آسوده اش گرداند.

(قسمتى از اين نامه است)

همانا سرپرستى اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن على است، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد، و از آن انفاق كند، اگر براى حسن حادثه اى رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستى آن را پس از برادرش بعهده گيرد، و كار او را تداوم بخشد.

پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران على خواهند داشت، من سرپرستى اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم، تا خشنودى خدا، و نزديك شدن به رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله و بزرگداشت حرمت او، و احترام پيوند خويشاوندى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله را فراهم آورم.

ضرورت حفظ اموال

و با كسى كه اين اموال در دست اوست شرط مى كنم كه اصل مال را حفظ نموده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند، و هرگز نهال هاى درخت خرما را نفروشند، تا همه اين سرزمين يك پارچه زير درختان خرما بگونه اى قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد، و زنان غيرعقدى من كه با آنها بودم و صاحب فرزند يا حامله مى باشند، پس از تولد فرزند، فرزند خود را گيرد كه بهره او باشد، و اگر فرزندش بميرد، مادر آزاد است، كنيز بودن از او برداشته، و آزادى خويش را باز يابد.»

(ودية به معناى نهال خرما، و جمع آن ودى بر وزن على مى باشد، و جمله امام نسبت به درختان حتى تشكل ارضها غرساً از فصيح ترين سخن است، يعنى: تا اينكه زمين پر از درخت شود، بطورى كه چيزى جز درختان به چشم نيايند.)

در چشمه سار نهج البلاغه

۱ - اعتدال در دنيا

خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه

۱- استخدام الدّنیا فی طریق للآخرة

«مَا كُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هَذِهِ اَلدَّارِ فِي اَلدُّنْيَا، وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي اَلْآخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ؟ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا اَلْآخِرَةَ: تَقْرِي فِيهَا اَلضَّيْفَ، وَ تَصِلُ فِيهَا اَلرَّحِمَ، وَ تُطْلِعُ مِنْهَا اَلْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا، فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا اَلْآخِرَةَ .

فَقَالَ لَهُ اَلْعَلاَءُ: يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ، أَشْكُو إِلَيْكَ أَخِي عَاصِمَ بْنَ زِيَادٍ. قَالَ: وَ مَا لَهُ؟ قَالَ: لَبِسَ اَلْعَبَاءَةَ وَ تَخَلَّى عَنِ اَلدُّنْيَا. قَالَ: عَلَيَّ بِهِ. فَلَمَّا جَاءَ قَالَ :

۲- نقد الرهبنة

يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ! لَقَدِ اِسْتَهَامَ بِكَ اَلْخَبِيثُ! أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ؟! أَ تَرَى اَللَّهَ أَحَلَّ لَكَ اَلطَّيِّبَاتِ، وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا؟! أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اَللَّهِ مِنْ ذَلِكَ!

قَالَ: يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ، هَذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَ جُشُوبَةِ مَأْكَلِكَ!.

قَالَ؛ وَيْحَكَ، إِنِّي لَسْتُ كَأَنْتَ، إِنَّ اَللَّهَتَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ اَلْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ اَلنَّاسِ، كَيْلاَ يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ!»

ترجمه خطبه ۲۰۹

(پس از جنگ بصره بر علاء بن زياد وارد شد كه از ياران امام بود، وقتى ديد خانه بسيار مجلل و وسيع دارد فرمود:)

۱ - روش استفاده از دنيا

با اين خانه وسيع در دنيا چه مى كنى؟ در حالى كه در آخرت به آن نيازمندترى

آرى اگر بخواهى مى توانى با همين خانه به آخرت برسى! در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرايى كنى، به خويشاوندان با نيكوكارى بپيوندى، و حقوقى كه بر گردن تو است به صاحبان حق برسانى، پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز مى توانى پرداخت.

(علاء گفت: از برادرم عاصم بن زياد به شما شكايت مى كنم، فرمود چه شد او را؟ گفت عبايى پوشيده و از دنيا كناره گرفته است: امامعليه‌السلام فرمود او را بياوريد، وقتى آمد به او فرمود:)

۲ - برخورد با تفكر ترك دنيا

اى دشمنك جان خويش، شيطان سرگردانت كرده، آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمى كنى؟ تو مى پندارى كه خداوند نعمت هاى پاكيزه اش را حلال كرده اما دوست ندارد تو از آنها استفاده كنى؟ تو در برابر خدا كوچك تر از آنى كه اينگونه با تو رفتار كند.

(عاصم گفت، اى اميرمؤمنان، پس چرا تو با اين لباس خشن، و آن غذاى ناگوار بسر مى برى؟ امام فرمود:)

واى بر تو، من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند.

حكمت ۲۶۹ نهج البلاغه: روش برخورد با دنيا

انواع الناس فی الدنیا

وَ قَالَ عليه‌السلام : «اَلنَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلاَنِ؛ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ؛ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَأَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً، وَمَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيها عِنْدَ اللَّهِ، لاَ يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ

ترجمه حكمت ۲۶۹: روش برخورد با دنيا

و درود خدا بر او فرمود: مردم در دنيا دو دسته اند، يكى آن كس كه در دنيا براى دنيا كار كرد، و دنيا او را از آخرتش بازداشت، بر بازماندگان خويش از تهيدستى ترسان است، و از تهيدستى خويش در امان است، پس زندگانى خود را در راه سود ديگران از دست مى دهد.

و ديگرى آن كه در دنيا براى آخرت كار مى كند، و نعمت هاى دنيا نيز بدون تلاش به او روى مى آورد، پس بهره هر دو جهان را چشيده، و مالك هر دو جهان مى گردد، و با آبرومندى در پيشگاه خدا صبح مى كند، و حاجتى را از خدا درخواست نمى كند جز آن كه روا مى گردد.

۲ - مسئوليت بيت المال

خطبه ۲۳۲ نهج البلاغه

كلم به عبد الله بن زمعة، و هو من شيعته، و ذلك أنه قدم عليه في خلافته يطلب منه مالاً، فقالعليه‌السلام :

الاحتیاط فی بیت المال

«إِنَّ هَذَا اَلْمَالَ لَيْسَ لِي وَ لاَ لَكَ، وَ إِنَّمَا هُوَ فَيْ‏ءٌ لِلْمُسْلِمِينَ، وَ جَلْبُ أَسْيَافِهِمْ، فَإِنْ شَرِكْتَهُمْ فِي حَرْبِهِمْ، كَانَ لَكَ مِثْلُ حَظِّهِمْ، وَ إِلاَّ فَجَنَاةُ أَيْدِيهِمْ لاَ تَكُونُ لِغَيْرِ أَفْوَاهِهِمْ

ترجمه خطبه ۲۳۲

(عبداللَّه بن زمعة از ياران امام بود و در خواست مالى داشت، در جوابش فرمود)

احتياط در بيت المال

«اين اموال كه مى بينى نه مال من و نه از آن توست، غنيمتى گرد آمده از مسلمانان است كه با شمشيرهاى خود به دست آوردند، اگر تو در جهاد همراهشان بودى، سهمى چونان سهم آنان داشتى، وگرنه دسترنج آنان خوراك ديگران نخواهد بود.»