6
-
چه كسی را می توانم صدا بزنم؟ در حالی كه تو فضل و عطایت را از فقیری چون من، منع كرده باشی.
7
-
مجد و عظمت تو برتر از آن است كه گنهكار را نا امید نمایی، در حالی كه عطای تو از هر كسی برتر و بخشش تو از هر كسی، وسیعتر است.
مناجات دیگر:
1
-
(
اجلك عن تعذیب مثلی علی ذنبی و لا ناصر لی غیر نصرك یا رب
)
2
-
(
انا عبدك المحقور فی عظم شانكم من الماء قد انشات اصلی و من ترب
)
3
-
(
و نقلتنی من ظهر ادم نطفه احدر فی قفر جریح من الصلب
)
4
-
(
و اخر جتنی من ضیق قعر یمنكم و احسانكم اهوی الی الواسع الرحب
)
5
-
(
فحاشاك فی تعظیم شانك و العلی تعذب محفورا باحسانكم ربی
)
6
-
(
لانا راینا فی الا نام معظما یخلی عن المحقور فی الحبس و الضرب
)
7
-
(
و از فده مالا و لو شاء قتله لقطعه باسیف اربا علی ارب
)
8
-
(
و ایضا اذا عذبت مثلی و طابعا تنعمه فالعفو منك لمن تحبی
)
9
-
(
فما هو الا لی فمند رایته لكم شیمه اعددته لمحو للذنب
)
10
-
(
و اطمعتنی لما رایتك غافرا و وهاب قد سمیت نفسك فی الكتب
)
11
-
(
فان كان شیطانی اعان جوارحی عصتكم فمن توحید كم خلا قلبی
)
12
-
(
فتو جید كم فیه و ال محمد سكنتم به فی حبه القلب و اللب
)
13
-
(
و جیرانكم هذا الجوارح كلها و انت فقد او صیت بالجار ذی الجنت
)
14
-
(
و ایضا راینا العرب تحمی نزیلها و جیرانها التابعین من الخطب
)
15
-
(
فلم لا ارجی فیك یا غایه المنی جما مانعا ان صح هذا من العرب
)
یعنی:
1
-
من تو را بزرگتر از آن می دانم كه انسانی مانند مرا بر گناهانش عذاب نمایی و حال آنكه غیر از نصرت تو، یار و یاوری بر آیم نمانده است.
2
-
شان و مقام شما عظیم و رفیع است، ولی من بنده حقیر توام، كه مرا از آب و خاك خلق نمودی.
3
-
نطفه مرا از پشت آدم انتقال دادی تا اینكه از صلب پدر، در قعر رحم مادر قرار گرفتم.
4
-
باز بر من منت نهاده مرا از تنگنای رحم بیرون كشیدی و به سبب لطف و احسان تو به این دنیای وسیع و فراخ پای نهادم.
5
-
از مقام و مرتبه رفیع و عظیم تو دور است كه بنده حقیری مانند مرا
-
كه به دست تو پرور یده شده
-
عذاب نمایی.
6
-
چون در میان، خلایق، گاهی اوقات دیده می شود كه شخص بزرگی، زندانی پست و حقیر خود را از حبس و زدن، آزاد می كند (تا چه رسد به تو).
7
-
علاوه بر آزادی، مالی نیز به او بخشید و حال آنكه اگر می خواست او را بكشد، می توانست با شمشیر پاره پاره اش نماید.
8
-
اگر گنهكاری مانند مرا عذاب نمایی و بنده مطیع را نعمت دهی، پس عفو خود را برای چه كسی نگه داشته ای؟.
9
-
عفو تنها برای امثال من است. من از روزی كه آن را خوی و خصلت همیشگی شما یافتم، به عنوان محو كننده گناهان خود قرارش دادم.
10
-
از وقتی كه خود را در كتابها، غافر و وهاب آمرزنده و بخشنده نام نهادی، مرا به طمع انداختی.
11
-
اگر شیطان، اعضا و جوارح مرا كمك كرد كه از فرمان شما سرپیچی كنند، ولی قلب من از توحید (و ایمان به شما) خالی نیست.
12
-
به آل محمد
صلىاللهعليهوآلهوسلم
سوگند! كه توحید شما در قلب من استوار است، شما خودتان آن را در قلب و اندیشه من كاشته اید.
13
-
این اعضا و جوارح من، همگی همسایه های شمایند، خودت امر فرمودی كه حتی با همسایه های دور نیز، خوشرفتاری داشته باشید.
14
-
افزون بر این، عرب را می بینیم كه میهمانان خود را حمایت می كنند، و همسایه ها و توابع خود را از بلاهای بزرگ نگهداری می نمایند.
15
-
وقتی چنین حمایتی از عربها نیكو و صحیح شمرده می شود، پس چرا من حمایتی كه مانع از آتش جهنم و عذاب باشد را از همچون تویی كه نهایت آرزوها هستی، امیدوار نباشم.
نصیحت (اگر دعا اجابت نشد)
اگر دیدی اجابت دعایت به تاخیر افتاد، سزاوار است كه به قضای الهی راضی باشی و آن را حمل بر خیر كنی. و بدانی كه حتما آن حالی كه فعلا عین صلاح تو است، چون تنها در این صورت است كه به درجه عالی، تفویض و واگذار كردن كارها به ذات اقدس الهی خواهی رسید. در این مورد از رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
روایت شده كه فرمود:
43
-
(
لا تسخطوا نعم الله، و لا حوا علی الله، و اذا ابتلی احدكم فی رزقه و معیشه فلا یحدثن شیئا یساله فی ذلك حتفه و هلاكه، ولكن لیقل
)
:
اللهم بجاه محمد واله الطیبین ان كان ما كرهته من امری هذا خیرا لی و افضل فی دینی فصبرنی علیه و قونی علی احتماله و نشطنی بثقله، و ان كان خلاف ذلك خیرا فجد علی به و رضنی بقصائك علی كل حال فلك الحمد
.
یعنی: از نعمتهای الهی بدتان نیاید و فكر نكرده از خدا چیزی طلب نكنید.
و اگر بلائی در روزی و زندگانی یكی از شما پدیدار شد، مبادا چیز دیگری از خدا طلب كند چون شاید آن چیز جدید، موجب مرگ و نابودی او شود، بلكه اینگونه بگوید:
بار خدایا! تو را به جاه و جلال محمد و آلش
صلىاللهعليهوآلهوسلم
قسمت می دهم! اگر این مسئله ای كه مرا ناراحت كرده، برایم خیر است، مرا نسبت بدان صبور گردان و نه تنها قوت بر تحملش عنایت كن، بلكه مرا نسبت بدان با نشاط نیز بگردان. اما اگر خلاف آن برایم خیر است، پس همان (خلاف) را به من ببخش. به هر حال مرا نسبت به قضای خود، راضی گردان كه تنها تو سزاوار ستایشی.
و آنچه كه از امام صادق
عليهالسلام
روایت شده نیز همین معنا را می رساند كه: خدای متعال به موسی بن عمران
عليهالسلام
اینگونه وحی كرد:
44
-
(
یا موسی ما خلقت احب الی من عبدی المومن، و انی انما ابتلیته لما هو خیر له، و اعافیه لما هو خیر له، و انا اعلم بما یصلح عبدی علیه، فلیصبر علی بلائی، و لیشكر علی نعمائی، اثبته فی الصدیقین عندی اذا عمل برضائی و اطاع امری
)
.
یعنی: ای موسی! احدی را محبوبتر از بنده مومنم خلق نكردم و اگر او را مبتلا بر بلایی می سازم یا از آن معافش می دارم، حتما به خیر و صلاح اوست؛ چون من صلاح او را بهتر می دانم. پس در موارد بلا، سزاوار است صابر و در موارد نعمت، شاكر باشد تا او را نزد خود جزء صدیقین قرار بدهم. و این وقتی است كه مطابق رضای من عمل كند و فرمان مرا اطاعت نماید
.
45
-
(
یا عبادی اطیعونی فیما امرتكم به ولا تعلمونی بما یصلحكم فانی اعلم به ولا علیكم بمصالحكم
)
.
یعنی: ای بندگان من! هر فرمانی كه دادم اطاعتش كنید، مبادا بخواهید مصالح خود را به من بیاموزید؛ چون من خود بهتر از شما می دانم و بخیل هم نیستم (تا بگویند مصلحت ما را می داند و نمی دهد).
و از رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
روایت شده است كه فرمود:
46
-
(
یا عباد الله، انتم كالمرضی، و رب العالمین كالطبیب، فصلاح المرضی بمایعلمه الطبیب و یدبره لا فیما یشتهیه المریض و یفتر حه، الا فسلموا الله امره تكونوا من الفائزین
)
.
یعنی: ای بندگان خدا! شما همانند مریض هستید و پروردگار عالمین همانند طبیب است و صلاح مریض در آن چیزی است كه طیب آن را می آموزند و عاقبت اندیشی می كند، نه در اشتهای مریض و خواسته های بی جایش، پس تسلیم فرمان حق باشید تا رستگار و پیروز گردید
.
از امام صادق
عليهالسلام
نیز آمده است:
47
-
(
عجبت للمرء المسلم لا یفضی الله بقضائه الا كان خیراله، ان قرض بالمقاریض كان خیرا اله، و ان ملك مشارق الارض و مغاربها كان خیرا له
)
.
یعنی: حالات مرد مسلمان موجب شگفتی است، هر حكمی كه ذات اقدس الهی در مورد او جاری كند برای او خیر می باشد، اگر با قیچی قطعه قطعه گردد خیر اوست كما اینكه اگر مالك شرق و غرب عالم گردد نیز، برای وا خیر خواهد بود
.
و از آن حضرت است كه خداوند متعال می فرماید:
48
-
(
لیحذر عبدی الذی یستبطی ء رزقی ان اغضب فا فتح علیه بابا من الدنیا
)
.
یعنی: آن بنده ای كه گمان می كند من روزی خود را دیر به او می رسانم، باید خود را از غضب من نگه دارد (و چنین گمانی را بر طرف نماید) كه مبادا (در اثر همین خیالش) بابی از دنیا را بر او بگشایم
.
و از جمله سخنانی كه ذات اقدس الهی بر داوود نبی
عليهالسلام
وحی فرستاد این است كه:
49
-
(
من انقطع الی كیفته و من سالنی اعطینه و من دعانی اجبته
)
. یعنی: هر كس به من روی كند و از غیر من قطع امید بنماید، او را كفایت می كنم (و كارهایش را بر عهده می گیرم و به انجام می رسانم) هركه از من درخواست كند به او عطا خواهم كرد و هر كه مرا بخواند، جوابش را خواهم داد
.
(
و انما اوخر دعوته و هی معلقه و قد استجبتها له حتی یتم قضائی فاذا تم قضائی انفذت ما سال
)
.
یعنی: و اگر دعای اجابت شده او را معلق می گذارم و آن را به تاخیر می اندازم به خاطر این است كه حكم و قضای من به درجه اتمام و اكمال برسد (و تمام مصالح آن فراهم گردد) و وقتی به این درجه رسید، درخواستش را انجام خواهم داد
.
(
قل للمظلوم: انما اوخر دعوتك و قد استجبتها لك علی من ظلمك حتی یتم قضائی لك علی من ظلمك لظروب كثیره غابت عنك و انا احكم الحاكمین
)
.
یعنی: ای داود! به مظلوم بگو: اگر من دعای مستجاب شده ات علیه كسی كه به تو ظلم روا داشته را به تاخیر می اندازم، به خاطر كامل شدن قضا و فراهم آمدن جهات مصلحت آن است، این جهات بسیار زیاد بوده، تو آن را نمی دانی ولی من احكم الحاكمین هستم (دستوراتم بی پایه و بی سابقه نیست بلكه استوارترین احكام از من صادر می شود
.
(
ما ان تكون قد ظلمت رجلا فدعا علیك فتكون هذه بهذه لا لك و لا علیك
)
.
یعنی: به عنوان مثال، ممكن است تو در گذشته بر كسی ظلمی كرده باشی كه آن مظلوم علیه تو دست به دعا برداشته باشد، در نتیجه این، در مقابل آن، نه طلبكاری و نه بدهكار (و حال آنكه اگر دعای تو علیه ظالم را اجابت می كردم، می بایست دعای آن مظلوم علیه تو را نیز اجابت می نمودم، در نتیجه دچار عذاب و عقاب می شدی).
-
(
و اما ان تكون لك درجه فی الجنه لا تبلغها عندی الا بظلمه لك لانی اختبر عبادی فی اموالهم و انفسهم
)
.
یعنی: و با اینكه برای تو در بهشت درجه ای فراهم كردم كه بدان نمی رسی مگر اینكه بر تو ظلمی شود؛ چون من بندگانم را در مالها و جانهایشان مورد امتحان و آزمایش قرار می دهم
.
(
و ربما امرضت العبد فقلت صلاته و خدمته، و لصوته اذا دعانی فی كربته احب الی من صلاه الصلین
)
.
یعنی: چه بسا بنده ای را مریض كنم كه اثر آن، نماز و خدمات او كم گردد، اما صدای او در حالت غم و اندوهش، نزد من محبوبتر و دوست داشتنی تر از نماز نماز گزاران است
.
(
و ربما صلی العبد فاضرب بها واحجب عنی صوته، اتدری من ذلك یا داود؟ ذلك الذی یكثر الالتفات الی حرم المومنین بعین الفسق، و ذلك الذی حدثته نفسه لو ولی امرا لضرب فیه الاعناق ظلما
)
یعنی و چه بسا بنده ای نماز بگزارد ولی من همان نماز را بر چهره او بكوبم و صدایش را نشنوم و بدان اعتنایی نكنم.
ای داوود! آیا می دانی او چه كسی است؟ او فردی است كه به حرم مومنین، با نگاه شهوت آلود و حرام، زیاد می نگرد و كسی است كه اگر بر مردم حاكم شود، ظلم كرده، گردنها را می زند
.
(
یا داود، نح علی خطیئتك الثكلی علی ولدها
).
یعنی: ای داوود! برای گناهانت نوحه و زاری كن آنچنان كه مادر فرزند مرده بر پسرش نوحه و زاری می كند
.
(
لو رایت الذین یاكلون الناس بالسنتهم و قد بسطتها بسط الادیم، و ضربت نواحی السنتهم بمقامع من نار، ثم سلطت علیهم موبخا لهم یقول: یا اهل النار، هذا فلان السلیط فاعرفوه
)
.
یعنی: خوب بودی می دیدی حالات آن افرادی را كه با زبانشان، گوشت مردم را می خورند (نظیر غیض كنندگان) در حالی كه زبانهایشان را مانند پوستی می گسترانم و اطرافش را با گرزهایی از آتش می زنم، سپس فردی را بر او می گمارم كه توبیخش كند و بگوید: ای اهل جهنم! این فلان شخص بد زبان است بشناسیدش
.
(
كم ركعه طویله فیها بكاء بخشیه قد صلاها صاحبها لا تساوی عندی فتیلا حین نظرت فی قبله فوجدته ان سلم من الصلوه و برزت له امراه و عرضت علیه نفسها اجابها، و ان عامله مؤمن خاتله
).
یعنی: چه بسا ركعتهای طولانی كه دارای اشك و گریه از روی خشیت باشد اما نزد من ذره ای (حتی به مقدار تار باریك هسته خرما) ارزش ندارد، چون وقتی نظر به قلب او می كنم، می بینم اگر بعد از نماز، زنی خود را به او عرضه كند، اجابتش خواهد كرد. و اگر مومنی با وی معامله ای انجام بدهد، آن مؤمن را فریب خواهد داد
.
روایات
اخباری كه دلالت بر تشویق به دعا دارند بسیارند كه ذكر همه آنها موجب طولانی شدن بحث می شود، بنابر این فقط نمونه هایی از آن عرضه می گردد:
اول
-
حنان بن سدیر
می گوید
به امام باقر
عليهالسلام
عرض كردم: كدام عبادت برتر است؟ فرمود:
50
-
(
ما من شی ء احب الی الله من ان یسال و یطلب ما عنده، و ما احد ابغض الی الله ممن یستكبر عن عبادته ولا یسال ما عنده
)
.
یعنی: هیچ چیزی نزد خدا محبوبتر از این نیست كه بندگان از او طلب كنند و حاجت بخواهند. و هیچ كس نزد او مبغوض تر نیست از كسی كه از عبادت خدا سركشی و از او چیزی نخواهد
.
دوم
-
زراره
از امام
باقر
عليهالسلام
روایت كرد كه حضرت فرمود:
51
-
(
ان الله عزوجل یقول: ان الذین یستكبرون عن عبادتی سید خلون جهنم داخرین. قال: هو الدعاء و افضل العباده الدعاء
)
.
یعنی: خداوند سبحان می گوید: كسانی كه از عبادت من استكبار بورزند، با خواری داخل در جهنم می شوند، منظور از عبادت، دعاست كه برترین عبادت است
.
زراره می گوید: عرض كردم معنای این آیه چیست كه می فرماید:
(
ان ابراهیم لاواه حلیم
)
قال: الاواه هو الدعاء.
یعنی: هر آینه ابراهیم او اه و بردبار بود فرمود: او اه یعنی بسیار دعا كننده
.
سوم
-
ابن قداح
از امام
ششم
عليهالسلام
اینگونه روایت كرد:
52
-
(
قال امیر المومنین
عليهالسلام
: احب الاعمال الی الله فی الارض الدعاء، و افضل العفاف، قال: و كان امیر المومنین
عليهالسلام
رجلا دعاء
)
.
یعنی: امیر المومنین علی بن ابی طالب
عليهالسلام
فرمود: محبوبترین كارها در روی زمین، نزد خداوند متعال، دعاست. و برترین عبادت عفاف می باشد. بعد حضرت صادق
عليهالسلام
فرمود: امیر المومنین
عليهالسلام
بسیار اهل دعا بود
.
چهارم
-
عبید بن زراره
از
پدرش و او هم از مردی نقل كرده كه حضرت جعفر بن محمد الصادق
عليهالسلام
فرمود:
53
-
(
الدعاء هو العباده قال الله: ان الذین یستكبرون عن عبادتی... الایه ادع الله ولا تقل الامر قد فرغ
)
.
یعنی: دعا همان عبادتی است كه در آیه شریفه آمده: كسانی كه از عبادت من سركشی كنند... خدا را بخوان و نیكوكار از كار گذشته است
.
پنجم
-
عبد الله بن میمون قداح
از امام
صادق
عليهالسلام
روایت كرد كه فرمود:
54
-
(
الدعاء كهف الاجابه كما ان السحاب كهف المطر
)
.
یعنی: دعا معدن (و موجب) اجابت است همچنانكه ابر، معدن باران می باشد
.
ششم: هشام بن سالم گوید امام صادق
عليهالسلام
فرمود:
55
-
(
اتعرفون طول البلاء من قصره؟ قلنا: لا. قال: اذا الهم احدكم الدعاء فاعلموا ان البلاء قصیر
)
.
یعنی: آیا می توانید بلای طولانی را از بلای كوتاه تشخیص بدهید؟ گفتند: نه. فرمود: هرگاه به یكی از شما دعا الهام گردید (و بدان موفق شد) بدانید كه بلا كوتاه خواهد بود
.
هفتم
-
ابو ولاد
گوید
: امام موسی كاظم
عليهالسلام
فرمود:
56
-
(
ما من بلاء ینزل علی عبد مؤمن فیلهه الله الدعاء الا كان كشف ذلك البلاء و شیكا، و ما من بلاء ینزل علی عبد مؤمن فیمسك عن الدعاء الا كان البلاء طویلا فاذا نزل البلاء فعلیكم بالدعاء و التضراع الی الله عزوجل
)
.
یعنی: اگر بلا بر بنده مومنی كه خداوند او را موفق به دعا كرده نازل شود، بزودی بر طرف خواهد شد، اما اگر بر بنده مومنی كه از دعا كردن دست نگه داشته، بلایی نازل گردد، طولانی خواهد گردید، پس هرگاه بلایی نازل شد، بر شماست كه به درگاه خداوند عزیز و جلیل، دعا و تضرع كنید
.
هشتم -از وجود مقدس حضرت رسول
صلىاللهعليهوآلهوسلم
روایت گردید:
57
-
(
افزعوا الی الله فی حوائجكم، و الجلاوا الیه فی ملماتكم، و تضرعوا الیه و ادعوه فان الدعاء مخ العباده، و ما من مؤمن یدعو الله الا استجاب له، فاما ان یعجل له فی الدنیا او یوجل له فی الاخره، و اما ان یكفر عنه من ذنوبه بقدر ما دعا ما لم یدع بماثم
)
.
یعنی: در حوائجتان از خدا كمك بخواهید، در شداید و گرفتاریها به او پناه ببرید و به سوی او تضرع كنید، او را بخوانید و دعا كنید؛ چون دعا مغز عبادت است، هیچ مومنی خدا را نمی خواند مگر آنكه به یكی از این وجوه اجابت می شود:
- یا در دنیا بزودی حاجتش را خواهد گرفت.
- یا در آخرت آن را دریافت خواهد كرد.
- و یا به مقداری كه دعا كرده، گناهانش پرده پوشی خواهد شد به شرط آنكه برای گناه دعا نكرده باشد
.
نهم
-
و نیز از آن حضرت نقل گردیده است كه:
58
-
(
اعجز الناس من عجز عن الدعاء، و ابخل الناس من بخل بالسلام
)
.
یعنی: عاجزترین مردم كسی كه از دعا درمانده باشد و بخیل ترین مردم كسی است كه در سلام كردن، بخل بورزد
.
دهم
-
همچنین فرمود:
59
-
(
الا ادلكم علی ابخل الناس، و اكسل الناس، و اسرق الناس، و اجفا الناس، و اعجز الناس؟ قالوا: بلی یا رسول الله، قال: اما بخل الناس، فرجل یمر بمسلم و لم یسلم علیه، و اما اكسل الناس، فعبد صحیح فارغ لا یذكر الله بشفه ولا بلسان. و اما اسرق الناس، فالذی یسرق من صلاته تلف كما یلف الثوب الخلق فیضرب بها و جهه. و اما اجفا الناس، فرجل ذكر، بین یدیه فلم یصل علی. و اما اعجز الناس، فمن یعجز عن الدعاء
)
.
یعنی: آیا بخیل ترین، كسل ترین، و دزدترین، و ستمكارترین و عاجزترین مردم را به شما معرفی كنم؟ گفتند: بلی یا رسول الله
صلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود:
- بخیل ترین مردم كسی است كه گذارش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی كند.
- كسل ترین مردم فردی است كه از صحت و سلامت برخوردار است ولی در اوقات بیكاری با لب و زبانش ذكر حق نمی گوید.
- دزدترین مردم كسی كه از نمازش می كاهد، چنین نمازی همانند لباس كهنه، در هم پیچیده شده به صورتش زده می شود.
- جفا كار ترین مردم كسی است كه نام من در برابرش برده می شود، ولی بر من صلوات نمی فرستد.
- عاجزترین مردم كسی است كه از دعا، درمانده باشد
.
یازدهم
-
و نیز از آن حضرت روایت شده است كه فرمود:
60
-
(
افضل العبادات الدعاء، و اذا اذن الله للعبد فی الدعاء فتح له باب الرحمه، انه لن یهلك مع الدعاء احد
)
.
یعنی: برترین عبادت، دعاست، اجازه دعا كردن از سوی خداوند متعال و گفتگوی بنده با او مساوی است با گشودن در رحمت برای وی، كسی كه اهل دعا باشد، هرگز بدبخت نمی شود
.
دوازدهم
-
معاویه بن عمار
گوید
: به امام صادق
عليهالسلام
عرض كردم: دو نفر در یك لحظه نمازشان را آغاز می كنند، یكی از آن دو در نمازش قرآن بیشتری تلاوت می كند و دیگری بیشتر دعا می نماید و سپس هر دو در یك لحظه نمازشان را پایان می دهند، كدامیك افضلند؟ فرمود:
61
-
(
كل فیه فضل و كل حسن
)
.
یعنی: هر دو دارای فضیلت بوده و هر دو نیكند
.
گفتم: می دانم هر دو خوبند، ولی می خواهم بدانم كدامیك بهتر است؟
فرمود:
(
الدعاء افضل، اما سمعت قول الله عزوجل: و قال ربكم ادعونی استجب لكم ان الذین یستكبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین؟ هی والله العباده، هی والله افضل؛ هی والله العباده، هی والله اشدهن
)
.
یعنی: دعا، برتر است، مگر سخن خدای متعال را نشنیدی كه فرمود: مرا بخوانید تا اجابتتان كنم، همانا كسانی كه از عبادت من سركشی كردند، آن را با خواری داخل جهنم خواهم كرد، به خدا قسم! منظور از عبادت، همان دعاست، به خدا قسم! دعا برتر است، به خدا قسم! دعا عبادت است، به خدا قسم! دعا شدیدترین عبادت است
.
سیزدهم: یعقوب بن شعیب گوید: شنیدم كه امام صادق
عليهالسلام
فرمود:
62
-
ان الله اوحی الی ادم
عليهالسلام
انی ساجمع لك الكلام فی اربع كلمات. قال: یا رب ما هن؟ قال: واحده لی ء واحده لك، واحده فیما بینی و بینك، واحده بینك و بین الناس، فقال ادم
عليهالسلام
: بینهن لی یا رب. فقال الله تعالی: اما التی هی لی فتعبدنی ولا تشرك بی شیئا، و اما التی لك فاجزیك بعملك احوج ما تكون الیه، و اما التی بینی و بینك فعلیك الدعاء و علی الا جابه، و اما التی بینك و بین الناس فترضی للناس ما ترضی لنفسك
.
یعنی: خداوند متعال بر حضرت آدم
عليهالسلام
وحی فرستاد كه من تمام سخنان را در چهار جمله برای تو گرد می آورم.
گفت: پروردگار! آن چهار جمله چیست؟
فرمود: یكی مال من، دیگری مال تو، سومی مربوط به ما بین من و تو و آخری مربوط به ما بین تو و مردم است.
حضرت آدم
عليهالسلام
گفت: پروردگار! آنها را برایم روشن كن خداوند متعال فرمود:
- آنكه مال من است این است كه بنده من باشی و چیزی را شریك من قرار ندهی.
- و آنكه مال تو است كه جزای عملت را به چیزی كه بیشترین احتیاج را بدان داری می دهم.
- و آنكه مربوط به ما بین من و تو است این است كه تو دعا كن، من اجابت می نمایم.
- و آنكه مربوط به مابین تو و مردم است این است كه هر آنچه را كه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند
.
چهاردهم: از كتاب دعای محمد بن حسن صفار از رسول الله
صلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل شده كه فرمود:
63
-
(
یدخل الجنه رجلان كانا یعملان عملا واحدا فیری احد هما صاحبه فیقول: یا رب، بما اعطیته و كان عملنا واحدا؟ فیقول الله تبارك و تعالی: سالنی و لم تسالنی، ثم قال
صلىاللهعليهوآلهوسلم
: اسالوا و اجزلوا فانه لا یتعاظمه شی ء
)
.
یعنی: دو نفر كه هر دو یك گونه عمل انجام داده اند وارد بهشت می شوند ولی یكی دیگری را برتر از خود می بیند، لذا می گوید: پروردگار! من و او عملمان یكی بود، این مقام برتر او در برابر چیست؟ خدای تبارك و تعالی می فرماید: او از من درخواست كرد ولی تو نخواستی. آنگاه حضرت فرمود: از خدا بخواهید و زیاد هم بخوانید؛ چون در برابر ذات اقدس حدیث، چیزی بزرگ نیست
.
پانزدهم
-
و نیز در همان كتاب آمده است كه از رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود:
64
-
(
لیسالن الله او لیقضین علیكم، ان الله عبادا یعملون فیعطیهم، و اخرین یسالونه صادقین فیعطیهم ثم یجمعهم فی الجنه فیقول الذین عملوا: ربنا عملنا فاعطیتنا فبما اعطیت هولاء؟ فیقول: هولاء عبادی اعطیتكم اجوركم و لم التكم من اعمالكم شیئا، و سالنی هولاء فاعطیتهم، و هو فضلی اوتیهه من اشاء
)
.
یعنی: از خدا بخواهید تا او حكم كند، همانا خداوند متعال به یك سری از بندگانش در مقابل اعمالشان بخشش دارد و به گروه دیگر در برابر درخواست صادقانه شان، سپس هر دو گروه را در بهشت جمع می كند، گروه اول می گویند: پروردگار! ما اهل عمل بودیم، به ما عطا كردی اما اینها را به چه سبب؟ می فرماید: اینان بندگان من هستند، من اجر و پاداش شما را و از آن چیزی كم نكردم، اما اینان از من درخواست كردند و من هم از فضل و رحمت فوق العاده خود به آنان دادم (بلكه) به هر كسی كه بخواهیم، می دهم
.