اهل كتاب كيانند؟
قبل از اين كه به بررسی ادله حرمت ازدواج با برخی از بيگانگان بپردازيم ، لازم است در اين مبحث مشخص كنيم كه مقصود از اهل كتاب كه در سوره مائده اجازه ازدواج با آنان داده شده است كيانند وغير اهل كتاب چه كسانی هستند.
اصطلاح اهل كتاب در فقه اسلامی معمولا در برابر مشركان ومنكران خداوند قرار دارد، بدين معنا كه از ديدگاه فقه اسلامی ، پيروان اديان آسمانی نسبت به افرادی كه دارای آيين الهی نيستند، دارای حقوق وامتيازات مساوی نيستند واز نظر نوع برخورد نيز مسلمانان با پيروان اديان الهی ، همانند يهود ونصارا، برخوردی متفاوت از مشركان وبی دينان داشته ودارند، فی المثل ، مسلمانان به پيروان اديان الهی اجازه می دهند كه در عين حفظ عقيده ومذهب خود در جمع مسلمانان با پرداخت مالياتی تحت عنوان جزيه ، به صورت تحت الحمايه وهم پيمان ، زندگی آزادی داشته باشند، ولی از ديدگاه بسياری از فقها، مشركان وبی دينان چنين حكمی ندارند ونمی توانند به صورت تحت الحمايه در جامعه اسلامی زندگی نمايند.
چنان كه از نظر فقهای اسلام ، ازدواج با زنان يهودی ومسيحی ، به عنوان يك اصل اولی جايز است ، هر چند كه اكثر فقهای شيعه ازدواج با اهل كتاب را تنها به صورت موقت جايز دانسته اند، ولی همه فقهای اسلام ، ازدواج با مشركان را مطلقا ممنوع دانسته وبسياری از آنان هر نوع همخوابگی را هر چند تحت عنوان بردگی باشد جايز ندانسته اند.
عامل اصلی اين برخورد متفاوت نسبت به اهل كتاب ومشركان ، آيات قرآن كريم است كه در برخورد با مشركان ، تحت الحمايگی را ضمن پرداخت ماليات سرانه ، مطرح نساخته ، ولی درباره اهل كتاب ، جنگ را تنها موقعی كه آنان پرداخت جزيه را تعهد ننمايند، جايز دانسته است
برهمين اساس ، در سوره توبه (آيه ٢٩) می خوانيم(
قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّىٰ يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ
)
، با كسانی از اهل كتاب كه به خدا وروز قيامت ايمان نمی آورند وچيزهايی را كه خدا وپيامبرش حرام كرده است بر خود حرام نمی كنند ودين حق را نمی پذيرند جنگ كنيد، تا آن گاه كه به دست خود در عين مذلت جزيه بدهند.
در تفسير آيه فوق ، هر چند كه مفسران مباحث گسترده ای را مطرح نموده اند واحيانا اختلاف نظرهايی نيز در فهم آيه داشته اند، ولی آنچه را متفقا تاييد كرده اند، همين نكته است كه جنگ با اهل كتاب در صورتی كه آنان آمادگی پرداخت جزيه را داشته باشند جايز نيست
همچنين در سوره مائده (آيه ٥) آمده است(
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
)
، امروز چيزهای پاكيزه بر شما حلال شده است
طعام اهل كتاب بر شما حلال است وطعام شما نيز بر آنها حلال است .ونيز زنان پارسای مومنه وزنان پارسای اهل كتاب ، هرگاه مهرشان را بپردازيد، به طور زناشويی نه زناكاری ودوست گيری ، بر شما حلالند.
براساس آيه سوره مائده ، همگی فقهای اسلام جز كسانی كه اين آيه را منسوخ به آياتی مانند(
وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ
)
و دانسته اند قائل به جواز ازدواج با اهل كتاب هستند وظاهرا تنها بعضی از فقهای شيعه به قرينه جمله اذا اتيتموهن اجورهن آيه را ناظر به ازدواج موقت دانسته اند، ولی بسياری از فقهای شيعه اين دلالت را تمام ندانسته وقائل به جواز ازدواج دائم نيز هستند كه از جمله اين فقها، صاحب جواهر، فقيه بزرگ شيعه می باشد.
البته از آن جا كه از نظر آيين يهود ومسيحيت ازدواج زنان يهودی ومسيحی با همه بيگانگان ممنوع است ، ونيز از نظر آيين اسلام نيز ازدواج زنان مسلمان با غيرمسلمانان مطلقا ممنوع است ، بر اين آيه شريفه عملا اثری مترتب نبوده ، جز اين كه در مواردی زنانی از مسيحيان ويهوديان بر خلاف عقيده دينی خود حاضر به ازدواج با مردان مسلمان بوده باشند، در عين حال اصل بحث در كتب فقهی هميشه مطرح بوده وهست
نكته مهمی كه در اين بخش مطرح است اين كه به هر حال مقصود قرآن از واژه اوتوا الكتهاب در سوره توبه و واژه من الذين اوتوا الكتهاب من قبلكم در سوره مائده چه كسانی هستند؟
آيا مقصود در آيات فوق ، تنها مسيحيان ويهوديان هستند ويا اين كه اين آيات شامل افرادی غير از اين دو گروه نيز در صورتی كه ثابت شود كه آنان نيز دارای كتاب آسمانی بوده ودر اصل ، اعتقاد توحيدی داشته اند می شود؟
بسياری از فقها معتقدند كه مقصود از اهل كتاب ، تنها يهوديان ومسيحيان هستند ودليل آنان بر اين مطلب آيه ديگری از قرآن است كه می فرمايد :(
وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿
١٥٥
﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿
١٥٦
﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ
)
، اين كتابی است مبارك ، آن را نازل كرده ايم ، پس ، از آن پيروی كنيد وپرهيزگار باشيد! باشد كه مورد رحمت قرار گيريد * تا نگوييد كه تنها بر دو طايفه ای كه پيش از ما بودند كتاب نازل شده وما از آموختن آنها غافل بوده ايم* يا نگوييد كه اگر بر ما نيز كتاب نازل می شد، بهتر از آنان به راه هدايت می رفتيم
چه اين كه در اين آيه ، تنها دو گروه يهوديان ومسيحيان را به عنوان كسانی كه پيش از اسلام به آنان كتاب آسمانی نازل شده معرفی می كند واين مطلب هر چند مدعای كسانی است كه در صدد بوده اند به عذر اين كه دارای كتاب آسمانی نيستند، از زيربار مسووليت شانه خالی كنند، ولی به هر حال اينان معتقدند كه قرآن ادعای آنان را ظاهرا تاييد نموده است ، بنابراين ، احكام ويژه اهل كتاب در آيات فوق منحصر به همين دو طايفه می باشد كه يهوديان ومسيحيان هستند.
ولی برخی از فقها و به خصوص بعضی از فقهای شيعه دلالت آيه فوق را بر چنين انحصاری ، تمام ندانسته وهر گروه ديگری را كه ثابت شود پيش از اسلام دارای كتاب آسمانی واعتقاد توحيدی بوده اند، مشمول همين احكام می دانند ودر نتيجه انعقاد پيمان ذمه ونيز ازدواج با آنان را مجاز می دانند.
به عنوان نمونه ، بعضی از فقهای اهل سنت براساس روايتی كه از علیعليهالسلام
نقل شده كه بر پايه آن ، مجوسيان نيز در اصل دارای كتاب آسمانی بوده وپيامبری داشته اند وبعدها دچار انحرافات عقيدتی شده اند
، آنان را نيز اهل كتاب دانسته اند، ولی اكثر فقها اين روايت را از نظر سند معتبر نمی دانند، در عين حال ، براساس روايت ديگری از پيامبرصلیاللهعليهوآلهوسلم
كه بيشتر از طريق اهل سنت نقل شده كه : سنوا بهم سنةاهل الكتاب ، انعقاد پيمان ذمه را با مجوس مجاز می دانند، ولی ازدواج با زنان آنان را مباح نمی شمارند، چه اين كه اين دسته از فقها معتقدند كه حليت ازدواج ، مخصوص اهل كتاب است ، در حالی كه مجوسيان اهل كتاب نيستند ويا لااقل ثابت نشده كه آنان كتاب آسمانی داشته اند وقهرا ازدواج با آنان به حكم آيات عامی كه ازدواج با كفار را جايز نمی داند، صحيح نخواهد بود، ولی انعقاد پيمان ذمه به حكم روايت سنوا بهم سنةاهل الكتاب جايز است ، زيرا اين روايت ، حكم موجود در سوره توبه را در مورد اهل كتاب تعميم داده ومجوس را نيز دارای چنين صلاحيتی دانسته است
(٤٠) اكثر فقهای اهل سنت براساس همين روايت نبوی ودلايل ديگر، انعقاد پيمان ذمه را مخصوص اهل كتاب ندانسته واخذ جزيه از همه مشركان را جايز دانسته اند، به استثنای مشركان عرب كه آنان را از اين حكم مستثنا كرده اند.
وليكن حقيقت اين است كه اهل كتاب منحصر به يهود ومسيحيت نيست ، بلكه شامل فرق ديگری نيز كه دارای كتاب آسمانی وآئين توحيدی بوده اند می شود، مانند : مجوسيان وپيروان زرتشت وپيروان حضرت ابراهيم وحضرت نوح جمله علی طائفتين من قبلنها همان گونه كه علامه طباطبائیرحمهالله
در تفسير الميزان می نويسد :
ناظر است به حصر شريعت وقانونی كه امكان داشت در اختيار مسلمانان ومردم عرب قرار گيرد وناظر به انحصار كتاب آسمانی نيست ، ولذا از آن جا كه شريعت نوح وابراهيم به دليل گذشت زمان نمی توانست به صورت كتاب شريعت در اختيار مسلمانان قرار گيرد وتنها تورات ، به عنوان شريعت در جزيرةالعرب مطرح بود كه آن هم به زبان عبری بود و نه تنها مسلمانان ، بلكه يهوديان ومسيحيان عرب نيز با آن آشنايی نداشته اند
قرآن كريم می فرمايد : ما پس از تورات موسی قرآن را برای شما نازل كرديم ، تا برای شما كه به زبان عربی آشنا هستيد عذری نبوده باشد.
جالب اين كه آيه ١٥٤ و١٥٥ همين سوره ، يعنی دو آيه قبل از آيه فوق می فرمايد :(
ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
)
سپس به موسی كتاب داديم تا بر كسی كه نيكوكار بوده است نعمت را تمام كنيم وبرای بيان هر چيزی ونيز برای راهنمايی ورحمت ، باشد كه به ديدار پروردگارشان ايمان بياورند * اين كتابی است مبارك ، آن را نازل كرده ايم
پس ، از آن پيروی كنيد وپرهيزگار باشيد! باشد كه مورد رحمت قرار گيريد.
بنابراين ، كتاب تورات برای يهوديان ومسيحيان نازل شده وپس از آن ، قرآن به زبان عربی برای مسلمانان نازل گشته وقهرا در اين آيه نظری به انحصار كتاب آسمانی در تورات نيست
نكته قابل توجه اين كه بسياری از فقها ومفسران براساس همين آيه شريفه از دو كتاب تورات وانجيل ياد كرده اند، در حالی كه در آيه شريفه ، تنها تورات مورد توجه است كه كتاب مشترك يهود ونصارا بوده واساسا هيچ نظری به كتاب انجيل ندارد، چه اين كه مسيحيان در شريعت ، تابع مقررات توراتند وحضرت عيسی در آيين يهود تحولاتی به وجود آورده وبه تعبير قرآن بخشی از محرماتی را كه به عنوان عقوبت وكيفر بر يهود حرام شده بود، نسخ فرموده وپاره ای از دستورات مربوط به اخلاق واحكام را به اين آيين افزوده است ، و لذا در حقيقت انجيل كتاب شريعت نيست ، چنان كه زبور نيز چنين است ، ولی تورات وقرآن دو كتاب شريعتند واستبعادی ندارد كه كتاب زرتشت نيز كتاب شريعت باشد، يا صابئين نيز دارای كتاب باشند، ولی چنين منابعی به صورت جدی در دسترس اعراب نبوده وقهرا نمی توانستند از آنها استفاده نمايند.
مهمتر اين كه در قرآن كريم در موارد متعددی از كتب نازل شده بر پيامبران ديگر، بلكه از شرايع الهی ديگر بحث شده است ، مثلا، آمده است كه :(
شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ
)
، برای شما آيينی مقرر كرد، از همان گونه كه به نوح توصيه كرده بود واز آنچه بر تو وحی كرده ايم وبه ابراهيم وموسی وعيسی توصيه كرده ايم كه دين را بر پای نگه داريد ودر آن فرقه فرقه مشويد.
تحمل آنچه بدان دعوت می كنيد بر مشركان دشوار است