بانوی ملکوت

بانوی ملکوت0%

بانوی ملکوت نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

بانوی ملکوت

نویسنده: علی کریمی جهرمی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7670
دانلود: 3951

بانوی ملکوت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 7 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7670 / دانلود: 3951
اندازه اندازه اندازه
بانوی ملکوت

بانوی ملکوت

نویسنده:
فارسی

 

كتاب حاضر نوشته ی آیت الله علی کریمی جهرمی درباره ی شخصیت و فضایل کریمه ی اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است.
بحث هاى محورى كتاب، چهار موضوع زیر است:
1- اخبار و روايات مربوطه.
2- قم، حرم اهلبيت صلوات اللَّه عليهم اجمعين.
3- چراغ حرم اهلبيت، فاطمه معصومه، عليهاالسلام .
4- بحثى از افتخارات و گروهى از مفاخر قم.

از اين رو از پى او فرستادند كه ناگهان ديدند دو نفر سوار، كه دهان خود را با لگام بسته بودند، با شتاب بسيار از جانب ريگزار پيداشدند و چون نزديك جنازه رسيدند پياده شده، بر آن مخدّره نماز خواندند، داخل سرداب شده و آن بدن مطهّر را دفن كردند و آنگاه بيرون آمده، سوار شدند و رفتند و هيچ كس نفهميد كه آنان چه كسانى بودند.(۳۳)

شايان ذكر است كه اين جريان اصلاً قابل استبعاد نيست، زيرا شواهد بسيارى در كتب اخبار و تاريخ و سيره و معجزات دارد كه ما به بعضى از آنها اشاره مى كنيم:

۱- سلمان فارسى در مداين از دنيا رفت و در آن هنگام حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام در مدينه بودند ولى براى دفن سلمان از مدينه با تصرف الهى خود و به اذن اللَّه سبحانه به مداين آمدند و پس از انجام مراسم دفن او به مدينه بازگشتند.(۳۴)

۲- شطيطه، زن با ايمان نيشابورى در نيشابور از دنيا رفت و حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام از مدينه طيّبه بر حسب وعده اى كه از پيش داده بودند، براى نماز بر جنازه او به نيشابور آمدند در حالى كه بر شتر سوار بودند و چون از امر او فارغ شدند، سوار بر شتر خود شده به طرف بيابان برگشتند و به ابوعلى بن راشد فرمودند: سلام مرا به ياران خود برسان و به آنان بگو: من و ساير امامان ناچاريم كه بر جنازه شما حاضر شويم در هر شهرى كه باشيد. پس در كار خودتان از خدا بترسيد.(۳۵)

۳- در جريان دفن حضرت سيدالشّهداعليه‌السلام از مسلّمات است كه حضرت امام زين العابدين از زندان كوفه به صحنه كربلا آمد و تجهيزات بدن مبارك پدر بزرگوار خود را انجام داد.

بارى، بر حسب ظاهر و به مقتضاى اين اخبار و روايات خصوصاً جمله اخير از جريان شطيطه، مى توان حدس زد كه آن دو بزرگوار دو امام معصوم از خاندان حضرت معصومهعليها‌السلام مثلاً حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام و حضرت رضاعليه‌السلام بوده اند كه براى دفن بدن مطهّر حضرت معصومهعليها‌السلام ، آمده اقدام به دفن آن پيكره تقوا فرموده اند. و چه كسى به تجهيزات فاطمه معصومهعليها‌السلام سزاوارتر از آن دو بزرگوار مى باشد؟!

قابل ذكر است كه گاهى شنيده مى شد كه حضرت معصومهعليها‌السلام به عزم ديدار برادرشان از مدينه به سمت توس حركت كرد و در قم خبر شهادت حضرت رضاعليه‌السلام را شنيد و در آنجا بيمار شد و بالاخره از دنيا رفت.

ولى اين مطلب خلاف تحقيق است؛ چنانكه روايت سعدبن سعد از حضرت رضاعليه‌السلام بر اين مطلب دلالت ظاهر دارد كه حضرت معصومهعليها‌السلام پيش از حضرت رضاعليه‌السلام از دنيا رفته اند، زيرا در آن روايت، سعد مى گويد: من از امام رضاعليه‌السلام راجع به زيارت فاطمهعليها‌السلام دختر موسى بن جعفر پرسش كردم.(۳۶)

اين سؤال حاكى از آن است كه در زمان پرسش، حضرت معصومهعليها‌السلام از دنيا رفته بودند و مرقد و مضجع وى معلوم بوده است.

مرحوم محقّق بزرگ، ميرزاى قمى اعلى اللَّه مقامه در جواب سؤالى كه از وى راجع به اين موضوع شده، به همين روايت تمسك كرده اند و صورت سؤال و جواب اين است:

سؤال: از عيون اخبارالرضا حديثى نقل شده است كه راوى گفت:

سَأَلْتُ اَبَالْحَسَنِ الرِّضا عَنْ زيارَةِ فاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ بِقُمْ، و آنچه در زبان روضه خوان ها مشهور است، آنست كه حضرت معصومهعليها‌السلام از مدينه به اراده ديدن برادر بزرگوار خود بيرون آمدند. وقتى كه به قم رسيدند، خبر شهيدشدن آن حضرت در توس به ايشان رسيد، چند روزى در قم مكث نمودند و وفات كردند. وجه جمع چگونه است؟

جواب: آخوند ملّامحمّدباقر رحمةاللَّه عليه در بحار دو حديث بلكه سه حديث از حضرت امام رضاعليه‌السلام نقل كرده كه دلالت مى كنند بر اينكه در حيات آن حضرت، فاطمه بنت موسى بن جعفرعليه‌السلام در قم مدفون شده بود، و خلاف آن را نقل نكرده است.(۳۷) علاوه بر اين تاريخ شهادت حضرت رضاعليه‌السلام مضبوط و در دست است و آن بر حسب نقل مورّخان، آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجرى قمرى است و سال مسافرت آن بزرگوار به توس سال ۲۰۰ از هجرت بوده است و حضرت معصومهعليها‌السلام بر حسب نقل در پى مسافرت برادرشان و به تصريح بعضى از اهل تاريخ در سال ۲۰۱ هجرى به عزم ديدار وى حركت كرده اند. بنابراين وفات آن مخدّره حدودو دوسال قبل از شهادت حضرت رضاعليه‌السلام واقع شده است.

و نمى دانيم كه چگونه اين جريان بعكس اشتهار پيدا كرده است. اينجا اين نكته را يادآور مى شويم كه خوبست خطبا و وعاظ محترم در نقل مطالب، مداقّه نموده و مطالب را هرچه بيشتر مستند ذكر كنند و نكند كه يك مطلب خلاف، در طى قرون و اعصارى به وسيله منبر و اهل آن ترويج شود.

زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام

از جمله زيارات مسلّم و مأثور از خاندان وحى، زيارت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام است. روايات متعدّدى از امامان معصوم در ترغيب و تشويق مردم به زيارت آن حضرت و راجع به اجر و ثواب عظيمى كه بر زيارت وى مترتّب است وارد شده است.

علّامه مجلسى اعلى اللَّه مقامه از كتاب تاريخ قم نقل كرده است كه حضرت صادقعليه‌السلام فرمودند:

اِنَّ لِللَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ اِنَّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ مَدينَةُ وَ اِنَّ لأميرَالْمُؤمِنينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ اِنَّ لَنا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةِ قُمْ وَ سَتُدْفَنُ فيها اِمْرَأةٌ مِنْ اَوْلادى تُسَمَّى فاطِمَةُ فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةَ. قالَعليه‌السلام ذلِكَ وَ لَمْ تَحْمِلْ بِمُوسى اُمُّه؛(۳۸) راستى كه براى خدا حرمى است و آن مكّه است و براى رسول خدا حرمى است و آن مدينه است و براى اميرالمؤمنين حرمى است و آن كوفه است و براى ما حرمى است و آن شهر قم است و به زودى زنى از اولاد من به نام فاطمه در آن سرزمين دفن مى شود، پس هركس او را زيارت كند، بهشت بر او واجب خواهد شد.

امام صادقعليه‌السلام اين را فرمود در حالى كه هنوز مادر موسى بن جعفرعليه‌السلام به آن حضرت حمل بر نداشته بود.

اهميّت مقام اين بانوى مكرّمه و عنايت خاصّى كه روى زيارت آن حضرت است از اين روايت به خوبى ظاهرمى شود، زيرا:

اوّلاً زمانى امام صادقعليه‌السلام از اين مكرّمه و زيارت او سخن مى گويد كه هنوز انعقاد نطفه پدر بزرگوار او نشده، چه رسد به خود او.

و ثانياً از دفن فاطمه معصومهعليها‌السلام در قم اطّلاع مى دهند و ظاهراً به همين لحاظ قم را حرم امامان قلمداد مى كند در حالى كه شهرهاى متعدد داريم كه مدفن امامزادگان والامقام و بلكه مدفن امامان است، ولى اين وجهه و عنوان را پيدانكرده اند كه حرم امامان باشند.

و ثالثاً وعده صريح و قطعى بهشت به زائران قبر حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام داده است.

و اين روايت به سند ديگرى نيز آمده و در آنجا عبارت چنين است كه: حضرت صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

اِنِّ زيارَتَها تَعْدِلُ الْجَنَّةَ؛(۳۹) زيارت فاطمه معصومهعليها‌السلام معادل و هم طراز بهشت است.

ابن قولويه متوفّاى سال ۳۶۷ ه'ق كه خود استاد شيخ مفيد اعلى اللَّه مقامه بوده نقل كرده است كه سعدبن سعد گفته: من از حضرت اباالحسن، امام رضاعليه‌السلام راجع به زيارت فاطمهعليها‌السلام ، دختر حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام پرسش كردم. حضرت فرمودند: مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّة؛(۴۰) هركس او را زيارت كند، بهشت از براى اوست.

و نيز از ابن الرّضا، حضرت جوادعليه‌السلام نقل كرده كه فرمودند: مَنْ زارَ عَمَّتى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّة؛(۴۱) كسى كه قبر عمّه ام را در قم زيارت كند، بهشت از براى اوست.

از تعبير عَمَّتى كه در روايت حضرت جوادالائمهعليه‌السلام آمده به ذهن تداعى مى شود كه امام جوادعليه‌السلام به داشتن چنين عمّه محترمه اى افتخار مى كند و از اين رو به جاى ذكر نام آن مكرّمه، عنوان عاطفى و زيباى عمّه من را به كار مى برد.

علّامه مجلسى رضوان اللَّه عليه مى گويند: در بعضى از كتب و روايات ديدم كه على بن ابراهيم از پدرش از سعد نقل كرده كه حضرت على بن موسى الرضاعليه‌السلام فرمودند: يا سَعْدُ عِنْدَكُمْ لَنا قَبْرٌ؛ براى ما در نزد شما قبرى است. عرض كردم: جانم فدايت، منظورتان قبر فاطمه بنت موسىعليهما‌السلام است؟ فرموند: نَعَمْ، مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ.(۴۲)

آرى، منظورم همان است، كسى كه او را با شناخت حق و مقامش زيارت كند، بهشت از براى اوست.

در عبارت اين روايت لطايفى است:

۱- طبق اين روايت، حضرت امام رضاعليه‌السلام ابتداءً به سعد كه قمى بوده فرموده اند: براى ما در نزد شما قبرى است. عبارت چنانست كه گويى اين قبر مال همه امامان و براى خاندان عصمت و طهارت است و همگى بدان توجّه و عنايت دارند.

۲- در اين روايت نيز وعده بهشت در مقابل زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام داده شده است.

۳- در خصوص اين روايت براى فاطمه معصومهعليها‌السلام قيد شده است كه: عارِفاً بِحَقِّها؛ اگر با معرفت مقام والا و شناخت عالى نسبت به آن بانوى مكرّمه وى را زيارت كند، بهشت از براى اوست.

و طبق اين تعبير، هنگامى بهشت جزاوپاداش زيارت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام است كه زائر، عارف به مقام شامخ و مرتبه رفيع و منيع آن بزرگوار باشد.

بنابراين بايد كوشش كرد كه قبل از زيارت آن حضرت، شناختى نسبت به او پيدانمود و بايد زائر، آشناى به جلالت قدر و منزلت رفيع وى در نزد خداى متعال شود تا به چنين فوز عظيم و مرتبه والايى نايل گردد.

مطلب بسيار مهم و چشمگيرى كه در اين روايات آمده است و قدر مشترك و جامع بين همه آنهاست، وعده بهشت به زائران قبر شريف حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام است. وعده صريح و آشكار به بهشت در مقابل زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام در لسان مبارك سه امام معصوم و مفترض الطاعةعليهم‌السلام آمده است:

حضرت امام صادقعليه‌السلام اين وعده را دادند، حضرت امام رضاعليه‌السلام نيز تصريح به اين وعده فرمودند و بالاخره حضرت جوادعليه‌السلام نيز زائران قبر عمه شان را نويد به بهشت دادند.

بر اساس اين روايات شريفه و اخبار عديده، استحباب زيارت مرقد منوّر حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام جاى اندك ترديدى ندارد و خود مطلبى روشن و واضح است.

زعيم شيعه مرحوم آيت اللَّه العظمى گلپايگانى اعلى اللَّه مقامه نيز در جواب يكى از استفتائاتى كه از ايشان شده، بدين موضوع تصريح كرده اند و متن سؤال و جواب اين است:

سؤال: آيا مى توان گفت زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام در قم با ادلّه اجتهادى ثابت است، بدين ترتيب آيه

وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ...

حديث: مَنْ زارَ فاطِمَةُ بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّةُ.

اجماع: اتفاق همگى علماى شيعه از گذشته تا كنون.

سيره تمامى مردم شيعه از قديم تا حال؟

جواب: بسم اللَّه الرحمن الرحيم. استحباب زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام ، از نظر روايات مسلّم است و حاجتى به استدلال به ادلّه مذكور نيست. واللَّه العالم. ۲۴/ج۲ /۱۴۰۸.(۴۳)

مطلبى را در اينجا براى اكمال بحث اضافه مى كنيم و آن اين است كه مرحوم شيخ صدوق عليه الرّحمة در كتاب ثواب الاعمال و نيز ابن قولويه در كتاب كامل الزّيارات و علّامه مجلسى در بحارالانوار اوّلاً زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام را ذكر كرده اند و سپس به نقل روايت زيارت حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام پرداخته اند.

و اين مراعات تقديم و تأخير آن هم در كتاب هاى علماى كم نظير در عالم تشيّع اسرارى را كشف مى كند و خلاصه اين ترتيب در ذكر حاكى از آنست كه حضرت معصومهعليها‌السلام بر حضرت عبدالعظيم - با تمام جلالت قدرش - تقدّم و ترجيح دارد، با آنكه حضرت عبدالعظيم علاوه بر شرافت امامزاده بودن، محدث نيز بوده است و از جمله راويان معروف اخبار امامان معصوم صلوات اللَّه عليهم اجمعين به شمار مى رود.

آرى، حضرت معصومهعليها‌السلام علاوه بر مقامات معنوى، فرزند بلاواسطه حضرت موسى بن جعفر، امام كاظمعليه‌السلام است وليكن حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام با چهار واسطه به امام مجتبىعليه‌السلام مى پيوندد.(۴۴) ضمناً حضرت معصومهعليها‌السلام نيز از محدّثين و راويان اخبار به شمار مى رود، چنانكه در فصل مربوط به اين موضوع خواهيد ديد كه رواياتى از روايات مهمّه را اين بانوى با عظمت نقل كرده اند.

حضرت ولىّ عصر و زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام

به مقتضاى روايات عديده اى كه از امامان بزرگوار راجع به فضايل و مناقب حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام و ثواب زيارت آن مخدّره معظّمه رسيده است، طبعاً ولىّ عصر، امام زمان ارواحنافداه نيز براى آن بانوى بهشتى احترام و تعظيم فراوان قائلند و از روى همين قراين و شواهد مى توان گفت كه آن ولى اعظم خدا نيز به زيارت عمّه بزرگوار خود، حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام اهتمام دارند و مرقد مطهّر وى مورد توجّه، عنايت و الطاف امام زمانعليه‌السلام مى باشد.

و به همين مناسبت زائران بقعه منوّره از زن و مرد نيز مورد لطف خاصّ امام زمانعليه‌السلام مى باشند، زيرا آن حضرت مى بينند كه دلدادگان آل محمّد و شيعيان اهلبيتعليهم‌السلام سر بر آستان عمّه گرانقدرشان ساييده و عتبه مباركه و ضريح مقدّس او را مى بوسند.

اينها مطالبى بود كه با ملاحظه اخبار و روايات مربوط به زيارت بى بى دو عالم ذكر كرديم. علاوه كه بعضى از مكاشفات و رؤياهاى صادقه نيز كه براى اهل دل و صاحبان نفوس زكيّه واقع شده، حكايت از همين معنا مى كند.

مرحوم آيت اللَّه حاج آقا مرتضى حايرى رضوان اللَّه عليه، فرزند برومند مؤسّس حوزه علميه قم مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى قدس سرّه الشريف در يادداشتهاى خود نوشته اند: من اين جريان را كه اهل علم و تحقيق و دقّت در امور، زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام را در قسمت بالاسر حرم حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام انجام مى دادند، نمى پسنديدم براى اينكه:

اولاً سلام به حسب اعتبار عرفى بايد به طرف آن موجود محترم باشد نه بالاى سر او و رو به قبله، كه جسم مطهّر در طرف چپ واقع مى شود. و تا آنجا كه مى دانم در هيچ يك از سلام ها به اين شكل نرسيده است.

و ثانياً در خصوص ضريح آن حضرت كه قبر مطهّر انحراف دارد، صورت مطهّر نوعاً در پشت سر واقع مى شود.

شبى خواب ديدم كه سه نفر مردمان بيابانى و بيابان گشته كه يكى از آن سه بزرگوار - در عالم خواب معلوم بود كه امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه الشّريف بود، در پشت سر حضرت، رو به قبله در طرف سر مبارك ايستاده اند و به حسب ظاهر زيارت مى كنند، يعنى معلوم بود كه براى زيارت ايستاده اند، ولى من كلمات آنها را نمى شنيدم.

بعداً من به روايت سعد، كه دليل بر زيارت آن وجود مبارك است مراجعه كردم. ديدم «عندالرأس مستقبل القبلة» دارد؛ يعنى نزد سر و جانب سر، روبه قبله و «فوق الرأس» ندارد كه معنى آن «بالاى سر» باشد. ونزد سر، روبه قبله، باتوجه به عرفيّت سلام كه بايد رو به جانب جسد مطهّر باشد منطبق بر همان موضع مى باشد كه در عالم خواب امامعليه‌السلام و دو نفر از ياران آن بزرگوار ايستاده بودند.(۴۵)

بيت النّور يا محراب عبادت حضرت معصومهعليها‌السلام

يكى از مدارس علميّه شهرستان قم، مدرسه مباركه ستيه است كه در محلّه ميدان مير و جنب آن ميدان واقع شده و مشهور است كه حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام در دوران اقامتشان در قم - يعنى در فاصله ورود تا وفات - در اين مكان به سر مى برده و دوران هفده روز نقاهت و بيمارى خود را در آنجا گذرانيده اند و براى آن مجلّله معظّمه در آن مكان محرابى بوده است كه در آن عبادت مى كرده اند و به گفته بعضى از اهل تحقيق آن بقعه مباركه را بيت النّور خوانده اند و آن بقعه جزء خانه موسى بن خزرج بوده و او از آن حضرت در آن جا پذيرائى مى كرده است.

در ذيل روايتى كه مرحوم مجلسى اعلى اللَّه مقامه در شرح حال حضرت معصومهعليها‌السلام نقل كرده آمده است كه: محراب نماز فاطمهعليها‌السلام تا هم اكنون در خانه موسى بن خزرج موجود است.(۴۶)

مرحوم محدث قمى رضوان اللَّه عليه بعد از نقل اين مطلب مى گويند: فقير گويد: در زمان ما نيز آن محراب موجود است و آن واقع است در محله ميدان مير و معروفست به ستّيه و ستّى، به معنى خانم و بى بى است.(۴۷)

و ما نيز مكرّر به زيارت آن مكان مقدّس رفته ايم. حجره مزبور كه محراب مبارك حضرت معصومهعليها‌السلام در آن قرار دارد، در قسمت جنوبى مدرسه واقع شده است.

اين مدرسه شريف به امر و همّت مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى گلپايگانى قدس سرّه بازسازى شده است.

در پيشانى درگاه شمالى بقعه عبارت: يا فاطِمَةُ اِشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ و در ذيل آن اين بيت ثبت شده است:

اين جايگاه كيست كه آنقدر منوّر است

اين سجده گاه دختر موسى بن جعفر است.(۴۸)

البته مصراع اول اين شعر موزون نيست و احتياج به تصحيح و تغيير دارد و مى توان گفت:

اين جايگاه كيست كه اين سان منوّر است اين سجده گاه دختر موسى بن جعفر است

در پايان اين بحث دو نكته را يادآورى مى كنيم كه هركدام به نوبه خود، مهم، سازنده و قابل توجّه است:

۱- دخت بلندمقام حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام در مدت هفده روز كه در قم و در خانه موسى بن خزرج اقامت داشته، محراب مخصوصى براى عبادت و نيايش، ترتيب داده بودند و اين درسى بزرگ، براى عموم پيروان مكتب آنل محمّدعليهم‌السلام به ويژه زنان و دختران مسلمان است كه به نماز و نيايش و بندگى خداى تعالى اهتمام بورزند و آن را امرى سهل و آسان قلمداد ننمايند.

۲- الطاف الهى را درباره شيعه بنگريد كه اين بانوى عظمى از دو نقطه شهرستان قم، فيض بخشى مى كند: يكى اقامتگاه چند روزه او و ديگرى خوابگاه هميشگى و مدفن پيكر پاكش. و هر دو مكان از قداست خاصّى برخوردار است و متوسّلان به ذيل عنايت خاندان عصمت و طهارت، گاهى از آن بقعه مباركه و ديگر گاه از اين قبه ساميه و مطهّره، توسل پيدا كرده، دست حاجت و نياز به دربار الهى بلند مى نمايند و مشمول افاضات غيبى پروردگار بزرگ واقع مى شوند.

از رهگذر خاك سر كوى شما بود

هر نافه كه در دست نسيم سحر افتاد

موقعيّت ومحبوبيت حضرت معصومهعليها‌السلام

معظّمه اهلبيت، حضرت معصومهعليها‌السلام از محبوبيت ويژه اى در ميان طبقات مختلف مردم مسلمان بهره مند و برخوردار بوده و هست. نوع محبوبيّت آن مكرّمه، نوع محبوبيّت امامان معصوم صلوات اللَّه عليهم اجمعين است.

علاقه و دلدادگى دينداران به آن بزرگوار، علاقه اى است كه هم ريشه اعتقادى و مذهبى دارد و هم جنبه عاطفى كه آن بزرگ بانوى باجلالت، جزء طبقه زنانى است كه غالباً مورد احترام اند و هم او بانويى جوان بود كه در فصل جوانى از اين جهان درگذشت. علاوه كه در راه سفر و دور از وطن مؤلوف و اقربا و نزديكان خود از دنيا رفت.

حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام ملجأ خاصّ و عام و پناهگاه حاجتمندان است و مردم براى گرفتن حوايج خود از خدا و نيل به خواسته هايشان رو به آستانه آن مكرّمه دوران مى آورند.

هنگام تحويل سال، شور فوق العاده اى براى تشرّف به آستانه مباركه است و آنقدر جمعيّت از محلات مختلف قم، اطراف و شهرهاى مجاور و احياناً بلاد دور دست به اين مكان مقدّس روى مى آورند كه علاوه بر حرم مطهّر، رواق ها و صحن هاى متعدّد نيز مملوّ از جمعيت است و همچون دريايى بى كران موج مى زند.

آرى، آنان همه مى خواهند لحظه آغازين سال نو خود را در پناه حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام باشند و آن لحظه كه به نظرشان سرنوشت ساز و مؤثر در تمام ايام يك سال جديدشان است در زير سايه كرامت وى بگذرانند و خود و بستگانشان را در پرتو آن بزرگ بانوى اسلام، بيمه كنند.

البته آن اجتماع و مراسم هم مثل ساير اجتماعات و بقيّه مراسم دينى و مذهبى، خالى از نقايص و كژيها نبوده و آنچنان كه بايد و شايد مطلوب و ايده آل نيست. اما روى هم رفته منظره اى باشكوه و تماشايى است كه از عمق عقيده، ايمان پاك و اخلاص مردم مسلمان نسبت به دختر بلنداختر حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام حكايت مى كند.

و از مظاهر عمق نفوذ حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام در جان علاقمندان به بيت وحى اين است كه جوانان آنان زندگى نوين عايلى و همسردارى خود را از كنار روضه مطهر و مرقد منوّر آن حضرت قرار مى دهند، عقد و ازدواج عروس و داماد را گاهى با حضور خود آنان و گاهى بدون حضور آنان در داخل حرم شريف يا در رواق هاى مجاور و يا در مسجد بالاسر آن حضرت، اجرا مى كنند كه خود اين جانب مكرّر در جريان مراسم عقد ازدواج اشخاص بوده و عقد همسرى آنان را انشاء نموده ام. و اگر اين مراسم در آنجا انجام نشود، بعد از انجام عقد، عروس و داماد براى تبرّك و ميمنت آغاز زندگى جديد خود به عنوان زيارت به حرم شريف مشرّف مى گردند.

آرى، آغاز زندگى عايلى از كنار حرم دختر جوان حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام و از كنار قبر مطهّر كريمه اهلبيت، موجب يمن و بركت و بقا و استمرار رشته صميميت و كاميابى هر يك از زن و شوهر از ديگرى خواهد بود و خود ضامن سعادتمندى آنان است. زوجين به بركت آن اختر فروزان آسمان ولايت، به خيرات بى شمار دنيا و آخرت دست خواهند يافت و بالاخره ازدواج آنان ان شاءاللَّه تعالى موفقيّت آميز خواهد بود.

و از امورى كه در ميان مردم قم و كلاً علاقمندان به خاندان رسالت، مرسوم و رايج است، بردن جنايز و اموات به سوى حرم مطهّر براى تجديد عهد آنان با حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام است.

آنان سخت به اين موضوع پاى بندند كه جنازه مردگان خود را پس از انجام غسل و مراسم تكفين، به سوى حرم مطهّر ببرند و دور قبر مطهّر آن معظّمه طوف داده و بگردانند و خلاصه آخرين زيارت و ديدار او را از حرم شريف، بدين صورت انجام دهند.

آرى، وداع و خداحافظى با حضرت معصومهعليها‌السلام از يكسو و انجام آخرين زيارت از سوى ديگر نيز استشفاع از آن بانوى بزرگ و رفتن به پناه آن مكرّمه و زاد و توشه معنوى برداشتن از كنار قبر شريف آن بانوى يگانه همه عواملى است كه مردم را به پاى بندى به آن برنامه مقدّس وادار مى كند.

البته جنازه اى كه از كنار قبر حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام ، مطاف دايمى فرشتگان، راهى سفر آخرت شود، مورد لطف و رحمت الهى و تجليل و تكريم فرشتگان مقرّب آسمانى است و بُعدى ندارد كه ملائكه رحمت الهى به استقبال او بيايند و روح وى را به سوى بهشت، كه وعده گاه زائران فاطمه معصومهعليها‌السلام و علاقمندان اوست، ببرند.

مرحوم آيت اللَّه سيخ غلامرضا خراسانى يزدى، در سال ۱۳۲۲ با فرزند خود و عدّه اى به مكّه مشرّف شدند. در بازگشت از كويت به آبادان و از آنجا به كربلا مشرّف گرديدند و در بازگشت از كربلا به قم مشرّف شدند. مدّتى را در قم توقّف داشتند. در همين ايّام فرزند او حاج شيخ محمّد دچار سرماخوردگى و تب شديد شد، او را به بيمارستان منتقل كردند ولى مفيد واقع نشد و از دنيا رفت. در موقع خاكسپارى او، مرحوم حاج شيخ غلامرضا به نزديكان گفته بود: حاج شيخ محمّد سعادت داشت كه در جوار دختر موسى بن جعفرعليه‌السلام فوت نمود.

و بعد به دستور پدر بزرگوار متوفّى، اين عبارت را روى سنگ قبر او حكّ كردند:

پسر غلامرضا يزدى خراسانى، پس از مراجعت از بيت اللَّه الحرام و عتبات عاليات، ميهمان حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام شد.(۴۹)

بالاخره چشم علاقمندان يكسره متوجّه به عنايات حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام است و در حيات، ممات و همه اطوار زندگى اميدشان به اوست كه عنداللَّه تعالى مقامى بس بلند و والا دارد.

على رضا خان كاشانى، معروف به دكترشفاءالدولة مطبّى را در خيابان ارم روبروى در صحن مطهّر، در طبقه دوم عمارت شخصى خود بازكرده و بر نماز ديوار بيرونى اشعارى را با كاشيكارى عالى نوشته است. (طبقه دوم كه مطب او بوده، درست روبروى حرم مطهّر است و كسى كه آنجا باشد، مشرّف بر رواق آيينه و قسمتى از سحن شريف مى باشد. ) و آن اشعار كه حاكى از عمق دلدادگى به بانوى اسلام مى باشد و بعد از گذشت ده هاسال هنوز باقى مانده است، اين است:

رواق حكمت اينجا، كاخ سبط مصطفى آنجا

بشارت دردمندان را، دوا اينجا، شفا آنجا

در اينجا طبّ يونانى و تشريح اروپايى فرامين و الهيّات و آيات خدا آنجا

سبب اينجاست يعنى حكمت و تدبير و دانايى توانايى است يعنى حكم و تقدير قضا آنجا

تواضع بزرگان در آستانه حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام

به موجب اينكه جلالت قدر و عظمت مقام بانوى اسلام، سيّده جليله طاهره حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام از مسلّمات است و مورد هيچ گونه ابهام و اجمال و يا سخن و اشكالى نيست، رؤساى مذهب و زعماى دين در همه اعصار براى آن بانوى آسمانى احترام فوق العاده قائل بوده و هستند و همگى در برابر آستان باعظمت و جلالش سرتسليم فرود مى آورند. تشرّف به حرم مطهّر و وليّةاللَّه را افتخار دانسته و به بوسيدن اعتاب آن حضرت سرافرازند و زيارت وى را مايه سعادت و خوشبختى دو جهان و نجات و رهايى خويشتن از عذاب اليم الهى مى دانند.

از جمله اين اعاظم و بزرگان، سيدالطائفه مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى اعلى اللَّه مقامه است كه شخصيّت بزرگ جهانى بود و زعيمى بلامنازع و تقريباً متّفق عليه به شمار مى رفت.

او نسبت به مقام والاى بانوى عصمت و امامت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام تعظيم و تفخيم خاصّى مى كرد. يكى از اعلام از حواريّين آن زعيم بزرگ نقل مى كردند كه: صحبت اين بود كه ابن سعود در سفر به تهران براى ملاقات با ايشان به قم بيايد. آقا نپذيرفتند و موافقت نكرده، فرمودند: چون اگر به قم بيايد به زيارت حرم حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام نمى رود و اين توهين به آن حضرت است كه با من ملاقات كند ولى به زيارت حرم مطهّر حضرت معصومهعليها‌السلام نرود!

شدّت تعظيم و احترام فوق العاده آن پيشواى بزرگ اسلامى، نسبت به مقام رفيع حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام را بنگريد كه از چنين موقعيّت عظيم ظاهرى و اجتماعى چشم پوشى مى كند و از اينكه پادشاه كشور سعودى به زيارتش بيايد، مى گذردكه نكند اندك غبارى بر شخصيّت والاى كريمه آل محمّدعليها‌السلام وعليهم اجمعين بنشيند، در حالى كه در آن روز و آن شرايط آمدن پادشاه سعودى به قم براى ديدارشان بستر بسيار مساعدى براى ارايه شخصيّت جهانى آن مردخدا بود.

و اين درس بزرگى براى همگان است كه درست متوجّه باشند كه نقطه مركزى و محور همه عظمتها در قم، حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام و حرم مطهّر اوست و هرشخصى در پرتو آن بزرگوار مورد تعظيم و اجلال است و هرگونه احترام و تكريم از يك شخصيّت دينى و روحانى بدون مراعات مقام والاى آن حضرت بى ارزش است و قابل قبول و تحمّل براى انسان هاى بزرگ و وارسته نيست.

اهتمام شيعه به زيارت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام

زيارت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام در نزد شيعيان بسيار با اهميّت است و آنان از ديرزمان به آن اهميت داده، حتّى اگر ساكن قم نباشند، رنج سفر را بر خود هموار كرده و براى عرض ادب به پيشگاه مبارك آن حبيبه دربار خدا به قم مشرّف مى شوند.

بسيارى از شيعيان كشورهاى خارج كه براى زيارت حضرت رضاعليه‌السلام به ايران مى آيند، تقيّد و اهتمام كامل دارند كه از مشهد به قم بيايند و قبر منوّر حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام را هم زيارت كنند و همانگونه كه ايرانيانى كه به مكّه مشرّف مى شوند، اگر قبل از اعمال حجّ به زيارت رسول خدا صلّى اللَّه عليه وآله در مدينه مى شتابند و يا اگر به عراق براى زيارت حضرت اميرالمؤمنين و حضرت سيدالشّهدا بروند، مقيّدند علاوه بر زيارت آن دو بزرگوار و زيارت كاظمينعليهما‌السلام اگرچه يك روز هم كه شده به سامرّا بروند و قبر مبارك حضرت هادى و حضرت عسكرىعليهما‌السلام را زيارت كنند، زائران خارجى حضرت رضاعليه‌السلام نيز سفر زيارتى خود رإ؛ ۹۹ك ك با زيارت مرقد منوّر حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام تكميل مى كنند و بالاخره هرسال جماعت بسيارى از شيعيان و مواليان اهلبيتعليهم‌السلام از اطراف و اكناف ايران از اقصى نقاط جهان و از بلاد بعيده و دوردست، براى درك فيوضات بى شمار در پرتو زيارت آن معظمه آل عصمت به قم آمده، در كنار قبر شريف و مرقد دلرباى وى عرض ادب و اخلاص مى كنند.

عشق و علاقه قلبى و عميق دلدادگان اهلبيت عصمت و طهارت به زيارت كريمه خاندان وحى حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام چنان است كه گاهى خيل عاشقان و علاقمندان آن حضرت وارد شهر قم مى شوند و چون در اين شهر آشنايى نداشته و وضع مالى و مادّى آنان ايجاب نمى كند كه در هتلها و حتى مسافرخانه هاى معمولى سكونت كنند، در كنار رواق ها و صحن هاى شريف و گاهى در ميادين و خيابان هاى مجاور حرم شريف بار مى اندازند و گاهى كنار خيابان و پياده روها، مختصر چيزى را انداخته، فرش مى كنند و با كمبود وسايل و نبود امكانات لازم همانجا مختصر غذايى طبخ و يا تهيّه مى نمايند و مصرف مى كنند و همانجا در گرما و سرما استراحت مى نمايند.

آرى، همه اين شدايد و سختيها را تحمّل كرده و بر خود هموار مى سازند و رلخوشى آنان به اين است كه توانسته اند قبر مطهّر دختر موسى بن جعفرعليه‌السلام را زيارت كنند. اينها مظاهر عشق و علاقمندى مردم مسلمان و ديندار به زيارت بانوى اسلام و كريمه اهلبيت است.

خانم محترمه و باديانتى(۵۰) با گروهى به زيارت قبر حضرت رضاعليه‌السلام مشرّف شده بودند. در بازگشت هنگام شب وارد قم مى شوند و درب حرم و صحن منوّر حضرت معصومهعليها‌السلام بسته بوده است. زائران مى خواسته اند كه راننده اتوبوس تا اذان صبح توقّف كند تا بتوانند حرم مطهّر حضرت معصومهعليها‌السلام را زيارت كنند، ولى او نمى پذيرد و به درخواست آنان اعتنا نكرده، به سوى شيراز ادامه حركت مى دهد.

آن خانم محترمه براى هميشه دلسوخته و افسرده خاطر بود كه موفّق به زيارت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام نشده است.

علماى بزرگ و طراز اوّل شيعه همواره اهتمامى شديد به زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام داشتند، از جمله آنان استاد بزرگ ما مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى گلپايگانى اعلى اللَّه مقامه مقيّد به اين موضوع بودند. ايشان ساليان سال نماز صبح را در مسجد بالاسر مى خواندند و در همين فرصت مدّتى را در نزديكى قبر مطهر حضرت معصومهعليها‌السلام مى نشستند و به زيارت و رازدل گويى با آن حضرت مى پرداختند. در سالهاى اواخر اشتغالشان به تدريس، روز چهارشنبه بعد از فراغت از درس مشرّف مى شدند و مدّتى بالاى سر حضرت معصومهعليها‌السلام درست متصل به قبر مبارك به زيارت و عبادت مى پرداختند. خدّام محترم حرم در ساعت زيارت ايشان قسمت بالاى سر مبارك را خلوت مى كردند و تا پايان برنامه، مراقبشان بودند تا هجوم جمعيّت به سوى ايشان مانع زيارت و ديگر برنامه هايشان نشود، البته به طور متفرق و به مناسبات هم به حرم مشرف مى شدند و اين برنامه همواره انجام مى شد.

يكى از سالها كه براى تغيير آب و هوا به جاسب - محلّى در اطراف قم - مى رفتند و شايد آخرين مسافرت تابستانى ايشان به آنجا بود، كسالت و ضعف و خستگى شان شدّت داشت، با اين حال فرمودند: اول به حرم مشرّف مى شوم و از آنجا به جاسب مى رويم. بعضى از نزديكان ايشان عرض كردند: حالتان مساعد نيست، بنابراين همچنان كه اتومبيل از كنار حرم عبور مى كند شما از داخل سلام كنيد و زيارت نماييد، ولى ايشان نپذيرفتند و بالاخره با همان حالت به حرم رفتند، در حالى كه بعد از پايان زيارت نتوانستند مسافت كوتاه ما بين داخل حرم تا درب كنار خيابان موزه را راه بيايند. لذا براى ايشان در نزديكى درب خروجى مسجد طباطبائى - مسجدموزه - صندلى گذاشتند و بعد از مختصر استراحتى ايشان را به نزديك ماشين آورده و سوار كردند.

مرحوم آقاى حاج آقا حسين فاطمى رحمةاللَّه عليه راجع به استادش مرحوم آقاى حاج ميرزا جواد آقاملكى تبريزى مى نويسد: براى رفتن به زيارت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام بسيار جديّت داشتند و با داشتن مرض قلب همه روزه به حرم مشرّف مى شدند.(۵۱)

بلكه از بعضى از آثار گذشتگان مانند نوشته شيخ عبدالجليل قزوينى رازى استفاده مى شود كه زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام اختصاصى به شيعه نداشته، بلكه اهل سنت و علما و دانشمندان آنان نيز به زيارت بانوى بهشتيان مى رفته اند و عبارت او در اين مورد چنين است: و اهل قم به زيارت حضرت فاطمهعليها‌السلام ، بنت مطهّره موسى بن جعفرعليه‌السلام روند كه ملوك و امرا و علماى حنفى و شافعى به زيارت آن تربت، تقرّب نمايند.(۵۲)

بلكه اين عبارت حاكى از آنست كه علماى مذاهب مختلف اهل سنت به زيارت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام بنت موسى بن جعفرعليه‌السلام مى آمده اند و چون در مقدّمه مصنّف آن كتاب، از تاريخ ماه ربيع الاول سال پانصدوپنجاه وشش از هجرت صاحب شريعت، ذكرى كرده، بايد گفت: علماى اهل سنت از شهرهاى سنّى نشين ايران در قرن ششم براى زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام به قم مى آمده اند و وقتى علماى سنى مذهب چنين باشند، به طور طبيعى عوام و پيروان آنان نيز اينگونه بوده و به زيارت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام اهميّت مى داده اند.

كرامات حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام

حضرت فاطمه بنت الكاظمعليه‌السلام نيز مانند ديگر اولياى پاك خداوند، داراى كرامتهاى باهره بوده و مى باشند و در اعصار و قرون مختلف، عموم طبقات از عالم و عامى، شاهد و ناظر بعضى از آن كرامات بوده و گواهى داده اند. البته روشن است كه در پرتو مقامات عاليه معنوى و تقرّب خاصى كه آن مكرّمه در نزد خداى تعالى دارند، از موهبت عظيم عنايات الهى و الطاف ويژه پروردگار برخوردار گرديده، داراى چنين كراماتى شده اند.

مرحوم قائم مقام فراهانى مى گويد: جناب آميرزاآقاى سركشيك حضرت معصومه قم مى فرمود: در سنه ۱۳۰۰ ضعيفه مفلوجه اى را از كاشان به قصد استشفا به قم آوردند دخيل حضرت معصومهعليها‌السلام شد، شب كشيك من بود. ضعيفه دور حرم مانده و درب حرم را بستند، چون نصف شب شد آن ضعيفه آواز داد: حضرت مرا شفا داد. در را گشودم. ديدم همانطور است كه مى گويد. واقعه را پرسيدم. گفت:

عطش بر من غلبه كرد، خجالت كشيدم آب بخواهم، با آن حالت خوابم ربود، در واقع جام آبى به من دادند و گفتند: اين آب را بخور، شفا مى يابى. آب را خوردم و از خواب بيدار شدم. ديدم نه از عطش خبرى است و نه از فلج اثرى.

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

و مى فرمود: سالى نيست كه دو سه نفر كور و شل از بركت توسل به آن معصومهعليها‌السلام شفا نيابند.(۵۳)

و هم او در جاى ديگر مى نويسد: كراماتى كه در عصر خود اين حقير، از حضرت معصومهعليها‌السلام ملاحظه نموده زياد است، خود كتابى لازم دارد. چند فقره آن را در اين رساله درج نموده كه از جمله آنها:

خاقان مغفور، فتحعلى شاه قاجار البسه اللَّه حلل النّور در مطلبى يك صدهزار تومان نذر نمودند. بعد از رسيدن به مطلب، به علاوه آن وجه را خرج طلاى گنبد مبارك و ساختن صحن و مدرسه دارالشفا و غيرها نمودند.

حسين خان نظام الدوله شاه سون كه نذرى نمودند آن گلدسته ها را ساختند.

نوّاب والامستطاب اشرف ارفع والانائب السلطنه كامران ميرزا خود مى فرمودند: من بعد از زيارت، از قم بيرون آمدم و بر دو فرسنگى براى صرف نهار پياده شدم. ديدم چند تيهو برخاستند. تفنگ را از تفنگدار خواستم و به جانب آنها انداختم و تفنگ دولوله از ميان لولها تركيد. ريزه ريزه شد و آسيبى به من و حاضرين - محض آنكه زوّار آن حضرت بوديم - وارد نيامد. از همانجا شخصى را فرستادم كه گلدسته هاى حضرت را صلا نمايد.

صحن نو را مرحوم مغفور ابراهيم خان امين السلطان ساختند.(۵۴)

مرحوم حاجى نورى رضوان اللَّه عليه داستانى را نقل مى كنند كه چون در زمان خودشان و در نزديكى محلّ اقامت ايشان واقع شده و گويا صاحب جريان را مى شناخته اند، داستانى ارزشمند است. ايشان مى گويند:

در ايّامى كه ما در كاظمين اقامت داشتيم و مجاور بوديم، در بغداد يك مرد نصرانى بود به نام يعقوب كه دچار بيمارى استسقا شد و هرچه مراجعه به اطبا كرد نفعى نداد و بيمارى او شدت يافت، چنان رنجور و لاغر گرديد كه از راه رفتن عاجز شد. او خود مى گويد: پيوسته مى گفتم خدايا، يا شفايم ده يا مرگم را برسان.

تا اينكه شبى همچنان كه روى تختخواب، خوابيده بودم، خواب ديدم سيدجليل، نورانى و بلندقامتى نزد من آمده و تخت مرا حركت داد و گفت: اگر شفا مى خواهى بايد به شهر كاظمين بروى و زيارت كنى كه از اين بيمارى رهاشوى. از خواب بيدار شدم و جريان خواب را براى مادرم نقل كردم. او كه نصرانى بود گفت: اين خواب شيطانى است و رفت صليب و زنّار آورد و به گردنم آويخت.

من دوباره خواب رفتم و در عالم رؤيا بانويى با جلالت و پوشيده را ديدم كه آمد و تخت مرا حركت داد و فرمود: برخيز، چه آنكه صبح طالع شد. مگر پدرم به تو نفرمود به زيارتش بروى تا تو را شفا دهد؟!

عرض كردم: پدر شما كيست؟

فرمود: امام موسى بن جعفرعليه‌السلام

گفتم: تو كيستى؟

فرمود: اَنَا الْمَعْصُومَة اُخْتُ الرّضاعليه‌السلام ؛ منم معصومه، خواهر رضاعليه‌السلام

من بيدار شدم و متحيّر بودم كه چه كار كنم و كجا بروم. پس در قلبم افتاد كه به خانه سيّد محترم، سيدراضى بغدادى كه ساكن در محله رواق بغداد است، بروم. به راه افتادم تا به خانه او رسيدم. در را كوبيدم. او گفت: كيستى؟ گفتم: در را بازكن، چون صداى مرا شنيد، دخترش را صدا زد كه در را بازكن كه يك نصرانى است و مى خواهد مسلمان شود.

من وارد شدم و گفتم از كجا دانستيد كه نصرانى مى خواهد مسلمان شود؟ گفت: جدّم حضرت كاظمعليه‌السلام در خواب به من خبر دادند.

بعد مرا به كاظمين و به خانه عالم جليل شيخ عبدالحسين تهرانى برد و داستان را به ايشان عرض كردم. به دستور او مرا به حرم مطهّر بردند و دور ضريح طواف دادند، ولى اثرى از براى من ظاهر نشد. چون بيرون آمدم و مختصر زمانى گذشت دچار تشنگى شدم. آب آشاميدم. در آن وقت حالم دگرگون شد و به زمين افتادم و آن وقت بود كه احساس كردم كه بارگرانى چون كوه بر پشتم بود و برداشته شد و ورم بدنم از بين رفت و به كلى كسالت و دردم مرتفع گرديد.

به بغداد برگشتم. بستگانم كه از جريان اطّلاع پيداكردند ناراحت شدند. مادرم گفت: خدا رويت را سياه كند. كافرشدى؟ گفتم: از بيمارى چيزى مى بينى؟ او گفت: اين از سحر است و بالاخره مرا زدند، اذيت كردند و خون آلود نمودند و گفتند: تو از دين ما خارج شده اى.

من به كاظمين برگشتم و خدمت شيخ عبدالحسين تهرانى رفتم و او اسلام و شهادتين را به من تلقين كرد و مسلمان شدم و چون خطر، مرا تهديد مى كرد، او مخفيانه مرا به كربلا فرستاد و چون زيارت كردم و برگشتم مرا با مرد صالحى از اهل اصطهبانات به بلاد عجم فرستاد و يكسال در آن قريه - اصطهبانات - از توابع شيراز ماندم و بعد به عتبات برگشتم....

مرحوم محدث نورى مى گويد: و باز به محل هجرت خود برگشت و در آنجا همسر گرفت و مشغول به قرائت مصائب حضرت امام حسينعليه‌السلام شد و الآن در آنجاست و اهل و اولادى دارد...(۵۵)

استاد ما در شيراز در قسمتى از سطوح، مرحوم آيت اللَّه آقاى حاج سيّدمحمّد باقرآيت اللهى معروف به حاج عالم رضوان اللَّه عليه كرامتى را از حضرت معصومهعليها‌السلام نقل كرده اند كه خود در جريان آن بوده و مشاهده كرده اند و آن اين است كه مى فرمايد:

در سال ۱۳۴۹ هجرى قمرى به قصد تشرّف به قم از شيراز مسافرت نمودم. در اصفهان براى پيداكردن وسيله براى قم به گاراژ رفتم. يك ماشين سوارى آماده بود. من و يك نفر ديگر كه اصفهانى و مرد باوقارى بود سوار شديم. جوان ديگرى هم آمد كه سوار شود، مادرش كه به بدرقه او آمده بود با چشم گريان روى به حقير نموده و گفت: آقا! دعاكن فرزندم به سلامت برسد.

ما سه نفر عقب ماشين جاگرفتيم و راننده، جلوى ماشين را براى ديگرى در نظر داشت. راه افتاديم. چندين كوچه و خيابان گردش كرديم تا درب خانه اى نگه داشت و شخصى را سوار نموده و به سمت قم به راه افتاديم.

ضمناً معلوم شد آن جوان از ارامنه و كارمند بانك تهران است و آن شخص آخر اهل كردستان و رئيس دخانيات اصفهان است. رفتيم تا به مورچه خورت كه حدود چندفرسنگى اصفهان مى باشد، رسيديم.

در اينجا مأمور تفتيش اثاثيه مسافرين آمد و چون شب تاريك بود چراغ دستى را گرفت و نگاه به داخل ماشين كرد. از من پرسيد آقا اسباب شما كجاست؟ گفتم جلوى ماشين روى كاپوت بسته اند، برو نگاه كن.

از آن جوان پرسيد: اين صندوقچه كه روى ركاب ماشين است چيست؟ گفت: مشروب است.

از آقاى رئيس پرسيد: صندوقچه بسته شده چيست؟ آن هم گفت: مشروب است و ما هم مى شنيديم و مى فهميديم، ولى مجبور بوديم خود را به نفهمى بزنيم. بعد مأمور تفتيش آمد و از اينكه سؤال از اثاثيه اينجانب كرده بود، معذرت خواست.

به هرحال بدون تفتيش از آنجا گذشتيم. هوا بسيار سرد بود. آقاى رئيس - شايد براى رفاع از سرما - بطرى را سرمى كشيد. بوى آن بلند مى شد و به مشام آن جوان ارمنى كه عقب سوار بود، مى رسيد و او براى طعنه به اينجانب صدا مى زد: جناب رئيس! بوى خوشى مى آيد و قاه قاه مى خنديد و چندمرتبه اى اين جريان تكرار شد و هرچه كه تملّق جناب رئيس را گفت، او جرعه اى هم به او نداد و حتى تعارفى هم به او نكرد. به همين ترتيب رفتيم تا از حدود دليجان گذشتيم.

در اين هنگام ماشين پنچر شد. براى پنچرگيرى بيرون آمديم و در سرما نشستيم. جوان ارمنى دم به دم مى گفت: البته ماشينى كه در آن خلاف شرع بشود، پنچر مى گردد و ما را به باد مسخره مى گرفت و صداى قاه قاه او و نيز آقاى رئيس بلند مى شد.

عاقبت اين حقير نزديك رئيس شدم و خود را به دوستى با آقاى صديقى وزيرى از اهل كردستان كه در دارايى شيراز بود، براى او معرفى كردم و دم و دود رئيس را با اين بهانه بستم و از تكرار سركشيدن بطرى بازداشتم و فيمابين او و جوان ارمنى جدايى افكندم.

پس از اتمام پنچرگيرى سوار شده و به طرف قم حركت كرديم. اين حقير به توجّه قلبى متوسّل به ساحت محترم حضرت معصومهعليها‌السلام شدم و از جريان جوان و رئيس شكايت نمودم تا به قم رسيديم. ماشين درب گاراژ سوت زد كه درب بسته بازشود و وارد گردد.

درب باز شد و ماشين خواست وارد شود، ناگهان صندوق هاى آن جوان و رئيس كه در يك رديف روى ركاب ماشين بسته بود، اصطكاك با آستانه درب گاراژ پيدا كرد و حساب هر دو صاف شد و از درب گاراژ تا وسط حياط يك جدول مشروف به راه افتاد و صداى مسخره حمالهاى گاراژ برخاست.

اين حقير هم فوراً اثاثيه خود را به شخصى دادم كه بياورد و حسابم را با راننده تصفيه كردم و بيرون آمدم و آنها را به حرمان از مقصد واگذار كردم و از عنايت حضرت معصومهعليها‌السلام سپاسگزارى نمودم.(۵۶)

آيت اللَّه شب زنده دار راجع به عموى محترمشان، عبدصالح مرحوم آقاى حاج قنبر رحمةاللَّه عليه نقل كردند كه: همسرشان حمل پيدا كرده بود و بعد از مدتى متوجّه مى شوند كه جنين حركت ندارد. مراجعه به دكتر مى شود و او مى گويد: بچه در شكم مادر مرده و بايد عمل جراحى انجام شود و بچه مرده را بيرون بياورند. آن زمان - شصت سال قبل - هم كه هنوز عمل جراحى شايع نبود و امكانات و وسايل امروز را نداشته اند و از اين رو عمل براى آن خانم و بستگانش گران تمام مى شود و بالاخره تصميم مى گيرند كه براى استشفا به مشهد مقدّس مشرّف شوند. لذا حركت مى كنند تا به قم مى رسند، خود آن محترمه گفته است: براى زيارت حضرت معصومهعليها‌السلام رو به سوى حرم رفتيم و به مجرّد اينكه پا را داخل حرم گذاشتيم بچه شروع به حركت كرد و به جنبش آمد. اين جريان موجب شادى آنان مى شود و مرحوم حاج قنبر از قم نامه اى به جهرم مى فرستد و جريان را اطلاع مى دهد و مى گويد: ما پيش از آنكه به مشهد برسيم، خداوند لطف كرده و شفا داد.

آثار توسّل به حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام

توسّل به خاندان عصمت و طهارت راهگشاى انسان ها در مواضع تحيّر و حلّال مشكلات آنان ر دشواريها و سختيهاى زندگى است و اين مطلب كاملاً تجربه شده و قابل ترديد نيست و از جمله توسل به ذيل عنايت عليامعظّمه حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام بنت موسىعليه‌السلام از ابواب نجات و از وسايل قضاى حاجات، نيل به مقاصد، خواسته ها و رفع بليّات است. حتّى بعضى از افراد بر اثر شدّت اتصال روحى و معنوى با آن بانوى يگانه عالم رسماً با او حرف مى زنند و به بركت عنايات و افاضات آن حضرت به سرعت به مطالب و خواسته هاى خويش دست مى يابند كه در اين مجال مواردى را نمونه مى دهيم و چه بسا كه اين خود يادآور موارد متعدّدى باشد كه خوانندگان محترم ديده و تجربه كرده باشند.

۱- مرحوم مغفور حجة الاسلام آقاى سيدمحمّدباقر موسوى گوگدى، والد ماجد مرحوم آيت اللَّه العظمى گلپايگانى رضوان اللَّه عليه، گاهى از گلپايگان به عزم زيارت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام به قم مى آمده اند و فرزند گرانقدرشان رضوان اللَّه عليه فرمودند: به ياد دارم كه يك بار مرا هم با خود به قم آوردند و من با ايشان بودم.

در يكى از سفرهايى كه آن سيّد جليل و بااخلاص به قم مى كنند، منزلى را به مبلغى اجاره مى كنند كه مال الأجاره آن نسبتاً زياد و گران بوده است. آن مرد بااخلاص و صاحب مقام يقين فرموده بود: اى عجب من از عمّه ام - حضرت معصومهعليها‌السلام خواستم كه منزل خوبى برايم فراهم كنند و ايشان اجابت كردند، ولى از يادم رفت كه از ايشان بخواهم كه ارزان هم باشد.

۲- مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزامهدى بروجردى رحمةاللَّه عليه، اب الزوجه آيت اللَّه العظمى گلپايگانى كه در ماه جمادى الاخرى سال ۱۳۸۸ ه'ق درگذشت، راجع به دفن ايشان در حول و حوش حرم مطهّر حضرت معصومهعليها‌السلام از ناحيه عوامل طاغوت سختگيرى و اشكال تراشى مى شد و با آنكه خود ايشان قبرى را براى خود پيش بينى كرده و يا آن را از قبل خريدارى كرده بودند، بعد از فوتشان مورد مخالفت مسئولان دولتى قرار گرفت. آقا فرمودند: من به حضرت معصومهعليها‌السلام عرض كردم: ايشان يك عمر پناهنده به شما بود و به اين مكان مقدّس رفت و آمد داشت. اكنون او را از جوار خودتان محروم نسازيد. و بحمداللَّه خداوند اصلاح كرد و رفع مانع شد و آن عالم محترم را در آن مركز مقدّس دفن كردند.

۳- براى خود اينجانب هم شرايطى پيش آمد كه از نظر اقتصادى در تنگنا قرار گرفتم و مخارج تمام شد و مرا كه در دوران تجرّد به سر مى بردم، مضطرب و ناراحت كرد. وقت عصرى بود كه از فرط ناراحتى و دلتنگى از مدرسه مباركه رضويه كه محلّ سكونتم بود، بيرون آمدم و به حسب ظاهر به سوى حرم رفتم. ديگر ياد ندارم كه چه گفتم و چه كردم، ولى به خوبى در ذهنم مانده است كه در بيرون حرم، در خيابان موزه كه دو در از درهاى صحن و حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام از آنجا باز مى شود و نيز در اصلى مسجداعظم در آن قسمت است. در نزديكى درب مسجد، ميان رفت و آمد مردم كسى رسيد و مراسم تعارفات مختصرى انجام شد و او دست داد و وجهى در دستم گذاشت و رفت و من او را نشناختم و آن وجه هرچند زياد نبود، ولى براى دو سه روز يا يكى دو روز در آن شرايط كارگشا بود. اينجانب مدّعى نيستم كه آن شخص از رجال غيبى و اولياءاللَّه بوده و با شناخت از بنده اين لطف را كرده ولى اين مقدار برايم تقريباً روشن است كه عنايت معظّمه دوران، دخت موسى الكاظمعليه‌السلام موجب شده به دل آن مرد بيفتد كه در ميان آن رفت و آمد اين وجه را خيلى محترمانه در دست من بگذارد و زود هم برود كه البته احتمال اوّل هم بعدى ندارد، ولى بنده شاهد و مؤيدى براى آن ندارم كه موجب اطمينان باشد.

جوان محترم تحصيل كرده اى از دوستان مى گفت: من هر وقت براى حاجتى به ويژه تشرّف به مشهد، متوسّل به حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام شدم موفق گرديده و مشرّف شدم و راستى كه حضرت معصومهعليها‌السلام اخت الرّضاست.

بالاخره توسّل به آن مكرّمه يگانه، يكى از مايه هاى سعادت و رفع مشكلات و نيل به مقاصد است و مقام رفيع و شأن منيع او هم ايجاب مى كند كه اگر مضطرِّگرفتارى رو به آن بزرگوار بياورد، به اذن اللَّه به خواسته خود برسد و به حاجتش دست يابد.

بله ممكن است در موردى آنچه را كه انسان درخواست مى كند به صلاح او نباشد يا كلاً مصلحت نظامات مقرّره الهى نباشد، در اين مورد البته توسّل بى اثر مى ماند و يا به كلى حال دعا و توسّل از آدمى گرفته خواهد شد.

چنانكه مرحوم آقاى گلپايگانى نقل فرمود كه: در زمان مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالكريم حائرى، شخصى از اهل علم از من درخواست كرد كه از آقاى حاج شيخ وجهى براى مخارج او بگيرم. من اين را به ايشان عرض كردم ولى مؤثر واقع نشد و چيزى ندادند. من با خود گفتم: اكنون كه چنين شد من به حرم مطهر حضرت معصومهعليها‌السلام بروم و براى آن شخص دعا كنم، شايد كار او بدينوسيله حل شود. به اين عزم به حرم مشرّف شدم و بسيار دعاكردم ولى همين مطلب كه به خاطر آن رفته بودم بكلى از يادم رفت و راجع به آن اصلاً دعا نكردم!

حل مشكلات علمى

آنچه كه راجع به تأثير فراوان به ذيل عنايت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام ذكر شد، منحصر به جنبه مادى و اقتصادى و ظواهر زندگى نيست و در اين محدوده خلاصه نمى شود بلكه آنانى كه تشنه كام مقامات معنوى و يا زلال علم اند و به دنبال حلّ مشكلات علمى، گام برمى دارند نيز از رهگذر توسّل و روى آوردن به حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام مى توانند، مشكلات خود را رفع كرده و حجاببها را از روى چهره مطالب علمى بردارند و به مقصد عالى و هدف والاى خود نايل گردند، بلكه از نقطه نظر اينكه سازمان وجودى آن مكرّمه و كلاً خاندان پيغمبر با علم و معرفت صورت گرفته و خاندان علم و فضيلت اند، طلب نيل به علم و كمال از آنان زمينه مساعدترى براى پذيرش و اجابت دارد.

تاريخ نشان مى دهد كه افرادى با استمداد از انفاس قدسيّه حضرت معصومهعليها‌السلام و در پرتو توسّل به ذيل عنايت آن مكرّمه، حجابهاى علمى را كنار زده، حقايق و نكاتى براى آنان از اين رهگذر روشن شده است و بالاخره حوايج و درخواستهاى علمى حاجتمندان نيز در اين جايگاه باعظمت رواشده و درخواست كنندگان به حاجت خود رسيده اند.

مرحوم محدّث قمى اعلى اللَّه مقامه الشريف در شرح حال صدرالمتألّهين شيرازى نوشته اند: از بعضى از مشايخ خود شنيدم كه مرحوم ملاصدرا به واسطه بعضى از ابتلائات از اقامتگاه خود به دارالايمان قم كه عُشّ آن محمّد و حرم اهلبيتصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، مهاجرت كرد و به حكم اِذا عَمَّتِ الْبَلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَيْكُمْ بِقُمْ وَ حَواليها وَ نَواحيها فَاِنَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْها؛(۵۷) هنگامى كه فتنه ها و ابتلائات شهرها را فراگرفت بر شما باد به قم و حوالى آن، زيرا فتنه ها از آنجا رفع گرديده است. به قريه اى از قراى قم كه در چهارفرسخى آن شهر واقع و موسوم به «كهك» است، پناه برد و گاهگاهى كه بعضى مطالب علميّه بر او مشكل مى گرديد، از كهك به زيارت حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام تشرّف مى يافت و از آن حرم فيض آثار بر او افاضه مى شد.

سپس محدّث بزرگوار در تأييد اين جريان مى گويند:

فاضل اشكورى لاهيجى، در كتاب محبوب القلوب، در احوال خاتم الحكماءاليونانيّين، ارسطاطاليس فرموده است: چون ارسطو در بلده اسطاغيرا از دنيا رحلت كرد، اهل آنجا استخوانهاى او را پس از آنكه پوسيده شده بود در ظرفى از مسّ گزاردند و آن را در موضعى دفن كردند و آن مكان را مجمع خود قرار داده، از براى مشورت در كارهاى بزرگ و امور جليله در آنجا جمع مى شدند و هر وقت مطلبى از فنون علم و حكمت برايشان مشكل مى شد، قصد آنجا را نموده، برسر قبر او نشسته، مشغول به مناظره و مباحثه مى گرديدند، تا آنكه مشكل ايشان حلّ و مطلبشان واضح و روشن مى شد و چنان اعتقاد داشتند، كه آمدن بر سر قبر ارسطوطاليس بر عقل و ذكاء آنان مى افزايد و اذهانشان را پاك و تلطيف مى نمايد.

محدث بزرگ در اينجا اضافه مى كند: پس هرگاه حكماى يونان، اين نحو اعتقاد به استخوانهاى پوسيده ارسطاطاليس داشته باشند، عجبى نيست كه حكيم الهى و فيلسوف امامى، صدرالمتألّهين، هرگاه مسأله اى علمى بر او مشكل شود، از چهارفرسخى قم به قصد تشرّف به آستان ملك پاسبان حضرت سيّدتنا فاطمهعليها‌السلام كه مهبط فيوضات ربانيه و تجليّات سبحانيّه است حركت كند، براى آنكه علوم بر او افاضه شده و مطالب عويصه برايش كشف و حلّ گردد.(۵۸)

كسان ديگرى نيز در همين موضوعِ حلّ مشكلات علمى توسّل به آن بانوى زمانه پيداكرده، خداوند قادر متعال به بركت آن وجود پاك و آن گوهر تابناك و بى همتاى هستى افاضه مطالب كرده و حلّ قضيه و مشكل علمى و جواب مسأله غامض را به ذهن توسّل جويان القا و الهام فرموده است.

يكى از علماى برجسته و پرهيزكار در حاشيه كتاب مكاسبى كه از روى آن تدريس مى كرده اند در صفحه ۱۴۳ (بحث ترتّب عقود متعدّده بر مال مجيز) نوشته اند:

بسم اللَّه الرحمن الرحيم. ديروز هرچه روى اين قسمت، مطالعه و فكر نمودم برايم روشن نشد و موقع مباحثه شد، با بناء بر اينكه با تصريح به ابهام مطلب در اين قسمت درس را بگويم، آماده حركت شدم و هنگام خروج از منزل با توسّل به حضرت معصومهعليها‌السلام ، خزينه غيرمنقوصه الهىعليها‌السلام ، دعانمودم و بيرون رفتم. ديگر حتى فكر مطلب هم نبودم. امّا همينكه نزديك صحن مطهّر رسيدم، ناگهان خصوصيّات مطلب از اول: «وللعقوداللاحقة... » تا «على المعوّض ابتداً» به ذهنم، به اذن اللَّه تعالى و بركت سيّدتنا فاطمه معصومهعليها‌السلام القا شد و روشن گرديد.

وَالْحَمْدُ لِللَّهِ عَلى آلائِهِ وَ نِعَمِهِ، اِلهى بِفاطِمَةَ بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهِمْنا كُلَّ خَيْرٍ وَ وَفِّقْنا لِما تُحِبُّ وَ تَرْضى اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ. ۲۱شوّال المكرم۱۴۱۱

اين بحث و نكات و مطالبى كه پيرامون آن گفته شد، توجّه و آگاهى مى دهد كه علماى اعلام و طلاب و فضلا مى توانند علاوه بر مطالعات مستمرّ و دقّت و باريك شدن در مطالب از مسير توسّلات نيز قسمتى از مسايل علمى خود را حل كنند، به ويژه براى روحانيّت قم كه ميهمانان مستمرّ حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام بوده، همواره بر سر سفره احسان و لطف آن بانوى بهشتى نشسته و به انواع نعم مادّى و معنوى متنعّم و برخوردارند، در اين نوع مشكلات و مسائل، دست توسل به ذيل عنايت اين كانون خير و احسان زده، او را در خانه خداوند متعال، واسطه كنند تا به بركت آن بزرگوار شفّافيّت ذهن و قوّت حافظه پيداكرده، قوّه درّاكه در آنان نيرومند گردد و به زودى به عمق مسائل و مطالب رسيده و يا اگر مشكلى در راه رسيدن به مطلب است، خداوند مرتفع سازد و راه نيل به مطالب را هموار فرمايد.

بركات حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام

نزول اجلال حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام و ورود او به قم، منشأ خيرات و بركات گوناگون و چشمگير و ماندنب براى قم و اهل واردين آن، بلكه براى عموم مسلمانان جهان، حتّى در اقصى نقاط عالم گرديد.

شهر، شهر زيارتى شد و از مشرق و مغرب جهان مردم علاقمند به بيت وحى براى زيارت آن معظّمه يگانه روبه اين شهر شريف مى آورند و در آمدن اين جمعيّت هاى فراوان چه منافع بزرگى براى شهر و مردم آن تأمين مى شود، ارتباط بين قم و بلاد و ممالك اسلامى حاصل مى گردد، فرهنگ اسلامى از اين پايگاه علمى به نقاط مختلف انتقال مى يابد، جنبه هاى اقتصادى مردم قم رشد مى كند و ده ها منافع ديگر كه در پرتو زيارتى شدن اين شهر، خداوند بزرگ متوجّه مردم اين شهر و واردين و ديگر ملت اسلامى گردانيده است.

و از بركات بى نظير، آنكه اين شهر قداست پيدا كرده، مورد توجّه و اقبال علما و دانشمندان قرارگرفت و بالاخره بزرگترين پايگاه دينى و عاليترين حوزه علميه در جهان گرديد. ورود دو شخصيّت بزرگ علمى، مرحوم حايرى و مرحوم بروجردى به قم بدون ترديد از بركات حضرت معصومهعليها‌السلام است و به نظر ما اندك ابهام و اجمالى ندارد و زمينه هيچ گونه شكّ و ترديدى در آن نيست.

اينك ما جريان ورود هريك از آن دو بزرگوار را به صورت گذرا و اجمالى، ذكر مى كنيم تا صدق مدّعايمان ظاهر گردد.

۱- آمدن مرحوم آيت اللَّه العظمى، مؤسس حوزه، آقاى حاج شيخ عبدالكريم حايرى اعلى اللَّه مقامه به قم و عزم بر اقامت در آن شهر بر اثر يك استخاره اى بوده است كه در كنار حرم حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام و با توسّل به آن حضرت انجام شده و در نتيجه آن توسّل آيه اى آمده كه ايشان راموظّف به ماندن و جمع كردن علما و فضلا فرموده است و خلاصه هدايت بى دغدغه اى در آن جريان در پرتو حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام شامل حال ايشان شده است.

فرزند برومندشان مرحوم آيت اللَّه آقاى حاج شيخ مرتضى حايرى اعلى اللَّه مقامه در اين رابطه مى گويند:

مرحوم والد رَحِمَهُ الْعالىرَحْمَةًواسِعَةً تا آن جا كه من ياد دارم با قرآن استخاره نمى كردند و مى فرمودند: من درست نمى فهمم مثلاً يُسَبِّحُ لِللَّهِ ما فِى السَّمواتِ وَالْاَرْضِ نسبت به موضوع استخاره خوب است يا بد، مربوط به موضوع ديگرى است.

ولى معروف و مسلّم است كه براى ماندن در قم، پس از اصرار عدّه اى از علما و اهالى قم و اهالى تهران، بالاى سر حضرت معصومهعليها‌السلام براى ماندن در قم استخاره كرده بودند و اين آيه آمده بوده است: وَأتُونى بِاَهْلِكُمْ اَجْمَعينَ؛(۵۹)

اين آيه خطاب حضرت يوسف به برادران است، كه به آنان فرمود: همه اهل و بستگان خود را نزد من بياوريد.

اين استخاره در كنار قبر حضرت معصومهعليها‌السلام بدون هيچگونه اجمال و ابهامى مرحوم آيت اللَّه حايرى را به اقامت و آوردن اهل و بستگان خود بدان سرزمين مقدّس فرامى خواند. و از اين رو آن زعيم بزرگوار، بستگان و حواريّون خود را به آمدن به قم از اراك كه قبلاً آنجا بر گرد شمع وجودش اجتماع كرده بودند، فرامى خواند، در نتيجه عزم بر ماندن و پيدا كرده و بالاخره چنين حوزه علميّه با عظمتى را تشكيل مى دهند.

آرى، تشكيل حوزه در شهرستان اراك قبلاً به وسيله همين شخصيّت بزرگ علمى، يعنى مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى اعلى اللَّه مقامه صورت گرفت و دلدادگان علم و فضيلت نيز در آن حوزه جمع شده، گردآمدند و حوزه اراك تحرّك و رونقى پيدا كرد.

نيز تشكيل حوزه علميه در قم با دست تواناى همان عالم ربّانى و فقيه با اخلاص صورت گرفت و حوزه اى قوّى و نيرومند و با بركت شد و رجال بزرگ و كم نظيرى را تربيت كرده، تحويل جهانيان داد و بركات و آثار آن چشمگير و مستمر گرديد و اكنون متجاوز از چهار ربع قرن است كه در جهان اسلام تلألؤى خاص دارد، به طورى كه نه تنها ممالك اسلامى بدان توجّه دارند، بلكه ممالك بيگانه و دور از اسلام چه كشورهاى شرقى و چه غربى براى اين حوزه اهميّت ويژه قايل بوده مركزيت و محوريّت دينى براى آن قائلند و خائنان و ابرقدرتهاى خودسر، از آن بيمناك مى باشند.

بالاخره هر دو حوزه به دست يك نفر احداث و تأسيس شده است، ولى يكى از آن دو، دچار ركود و رقفه شده و يا به قهقرا برمى گردد و ديگرى روز به روز تلألؤ بيشتر پيدا كرد، نور داد و روشنى آفريد و آثار و ثمرات خود را به نقطه نقطه جهان صادر كرد و نداى شيعه را به اقطار عالم رسانيد. اين چه سرّى است و چه رمزِ نهانى دارد؟!

جز اينكه قم چيزى دارد كه اراك و اصفهان و ساير بلاد ندارند و آن بضعه موسى، حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام مى باشد.

مضجع و مرقد مطهّر اين بانوى بزرگ و با عظمت، روحانيّتى خاص و قداست و معنويّتى مخصوص و خلل ناپذير به اين شهر داده است كه با وجود آنكه از نظر جغرافيايى، محيطى مساعد نبوده واز آب و هواى مطلوب و مطبوعى برخوردار نيست، اينچنين مورد توجّه نفوس واقع شده، دلها مجذوب آن گرديده است و جمع كثيرى از هيأت علميه، علما، فضلا و طلاب با محروميت هاى گوناگون مادّى روى به اينجا آورده و اقامت در اين كوير براى اشتغال و فراگيرى علوم و معارف آل محمّدعليهم‌السلام را بر انواع رفاه ها و راحتيها در ساير بلاد ترجيح مى دهند.

و جان كلام اينكه آمدن مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى و تأسيس حوزه و اقبال نفوس، مخصوصاً فضلا و علما، همه از بركات حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام است.

۲- جريان اقامت سيّدالطائفه، مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى بروجردى اعلى اللَّه مقامه نيز مستند به عنايات حضرت معصومهعليها‌السلام است، بدين ترتيب كه ايشان در اواخر سال ۱۳۶۱ ه'ق مبتلا به بيمارى فتق مى شوند و قرار مى شود كه در تهران عمل كنند، هنگامى كه به مقصد معالجه از بروجرد خارج مى شوند، وضع مزاجشان رضايت بخش نبوده و تقريباً در بيهوشى بوده اند و اين حال ادامه داشته تا يك مرتبه در دل شب، چشم گشوده و چراغ هاى قم را مشاهده مى كنند. از همراهان استفسار مى فرمايند، اينجا كجاست؟ عرض مى كنند: قم است.

جذبه اى روحانى و كششى معنوى ايشان را به خود مشغول مى كند و در آن حالت تصميم مى گيرند كه پس از بهبودى، بقيّه عمر را در اين آستان مقدّس بگذرانند.

در عبارت ديگرى آمده كه: هنگام حركت از بروجرد، وضع مزاجى ايشان سخت بوده و در حالت بيهوشى مى گذرانيدند ولى ناگهان در وقت شب از خواب بيدار و از داخل اتومبيل نظرشان به چراغ هاى شهر قم مى افتد، مى پرسند اينجا كجاست؟ همراهان به عرض مى رسانند: اينجا قم است. منظره چراغ هاى شهر قم در آن دل شب اثر عميقى در دل ايشان مى گذارد و قصد مى كنند كه اگر از اين بيمارى شفا يافتند، بقيّه عمر را در كنار مرقد منوّر حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام به سر ببرند.

بالاخره خداوند به بركت حضرت معصومهعليها‌السلام آن بزرگوار را شفا مى دهد و از اين رو بعد از علاج بيمارى به قم مى آيند و آن تحوّل عظيم علمى و فرهنگى را در حوزه به وجود مى آورند. و علما و مجتهدين بسيارى را پرورش داده، صداى روحبخش اسلام و تشيّع را به گوش جهانيان رسانيدند.

قابل توجّه است كه نكته اى را كه در مورد آمدن مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالكريم حايرى اعلى اللَّه مقامه ذكر كرديم، در مورد مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى اعلى اللَّه مقامه نيز صادق است. آن بزرگوار پس از بازگشت از نجف اشرف، حوزه بروجرد را پس از انطماس و ركود احيا كرد و رونقى داد و جماعتى دور وجود مباركش جمع شدند و آن مرد بزرگ، حدود چهل سال در آنجا اقامت فرمود - بعد از آنكه بروجرد زادگاهشان هم بود - و فيض بخشى فراوانى كرد، سپس به قم آمد، حوزه مباركه قم دستاورد مرحوم حايرى بزرگ را توسعه داد و آبيارى كرد. از ابعاد مختلف آن را گسترش داد و نام قم را عالمگير كرد. از اكثر شهرها و بلاد ايران، بلكه از قسمتى از روستاهاى آن جوانانى با شور و شوق را به سوى اين مركز علمى جذب نمود تا بالاخره حوزه يگانه و بى نظير جهان تشيّع گرديد، در حالى كه حوزه بروجرد رو به توقف و ركود گذارد و تحرّك و پويايى خود را از دست داد.

شگفتا شخصيّتى بزرگ و كم نظير مانند آيت اللَّه العظمى بروجردى در رأس دو حوزه قرار مى گيرد و يكى را در خلال مدّت چهل سال رشد نسبى و زودگذر مى دهد و ديگرى را خلال مدّت حدود پانزده سال رشد مطلق مى بخشد و آن را جهانى كرده و به اوج عظمت و سربلندى مى رساند.

اين چه سرّ نهفته و رازِ نهانى است، جز اينكه قم گوهرى دارد كه بروجرد با همه سوابق درخشانش ندارد، چنانكه در جريان مرحوم حايرى اراك نداشت و آن مرقد منوّر دختر بلنداختر حضرت موسى بن جعفرعليها‌السلام مى باشد. آرى، قم، حضرت معصومهعليها‌السلام دارد و اراك و بروجرد ندارند.

اين بانوى بزرگ و سرافراز، پشتوانه عظيمى است كه شخصيّتهاى وزين را بدين سو و سمت مى كشد و متفكران و انديشمندان را از هر نقطه اى جذب مى نمايد و دلها همه در هواى اوست، از اين رو تأسيس حوزه به دست مرحوم آقاى حايرى از بركات حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام است و تجديد و تحكيم اساس آن مركز عظيم و گشترش چشمگير آن به دست مرحوم آقاى بروجردى نيز از بركات آن معظّمه دوران است.