از ازل تا قيامت

از ازل تا قيامت0%

از ازل تا قيامت نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

  • شروع
  • قبلی
  • 18 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21195 / دانلود: 3664
اندازه اندازه اندازه
از ازل تا قيامت

از ازل تا قيامت

نویسنده:
فارسی

خداوند انسان را با چه هدفی خلق کرد؟

چرا خداوند در حالی که می‌دانست بسیاری از انسان‌ها به جهنم می‌روند، در عین حال آنها را خلق کرد؟

آیا انسان اشرف موجودات زمین یا کل هستی است و آیا امکان خلقت موجودی شریف‌تر از انسان وجود دارد؟

و ... این قبیل سئوالات ذهن بسیاری از افراد را به خود متوجه می سازد.

نگارنده کتاب «از ازل تا قیامت» را در دو فصل سامان داده است: یکی معرفت دینی و گرایش به ایمان و دیگری عوالم شش گانه، که در طی این دو فصل درباره سعادت واقعی اشخاص و چگونگی عوالم خلقت انسان پژوهش کرده است. در این مباحث با تحقیق انسان شناختی و با در نظر گرفتن مسائل اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی که گسترده ترین بحث ها را در بر دارد. به شناخت عوالم شش گانه انسان پرداخته، که از گذشته مورد علاقه همگان بوده است؛ تا سوال های بنیادین و همیشگی انسان یعنی: از کجا آمده ام؟ آمدن بهر چه بود؟ و به کجا می روم؟ پاسخ منطقی دهد.

عدم شناخت عوالم خلقت، ضعف ایمان و کسالت روح را همراه دارد و همان گونه که جسم در همه حال به غذای مقوی نیازمند است تا در برابر هجوم میکروب ها ایستادگی نماید؛ روح نیز به غذای مقوی و روح بخش احتیاج دارد تا در مقابل امراض کسل کننده بایستد.

از این رو، چگونگی نشاط روح و جسم در کتاب از ازل تا قیامت، آمده تا همگان خصوصا نسل جوان از آن بهره مند شوند.

به دوستان و عزیزانی که علاقمند به مطالعه در زمینه ی مباحث اعتقادی هستند این کتاب پیشنهاد می شود.

امیدواریم تلاش این مجموعه مورد توجه مخاطبین عزیز قرار گیرد. ما را با نظرات و پیشنهادات خویش، در راستای بهبود سطح کیفی مطالب وب سایت کمک نمائید.

عالم قیامت (معاد)

مقدمه

( القارِعَةُ * ما القارِعَةُ * وَما أدْراک َ ما القارِعَةُ * یَوْمَ یَکُونُ النّاسُ کَالفَراشِ المَبْثُوثِ * وَتَکُونُ الجِبالُ کَالعِهْنِ المَنْفُوشِ * فَأَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ * فَهُوَ فِی عِیشَة راضِیَة * وَأَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ * فَأُمُّهُ هاوِیَهٌ * وَما أَدْراک َ ما هِیَهْ * نارٌ حامِیَةٌ ) ؛ (1)

آن حادثه کوبنده، چه کوبنده عظیمی است. تو نمی دانی که کوبنده چیست، روزی است که مردم چون ملخ فراری روی هم می ریزند و کوه ها چون پشم رنگارنگ زده شده می گردد - از هول آن روز مانند پشم زده متلاشی گردند -. امّا کسی که اعمال اش نزد خدا دارای ارزش باشد، او در عیش رضایت خواهد بود. و امّا آن که اعمال اش وزنی و ارزشی نداشته باشد، او در آغوش و دهن هاویه (قعر جهنّم) خواهد بود. و تو می دانی هاویه چیست؟ آتشی است سوزنده.

آخرین مرحله از مراحل ششگانه انسان معاد یا روز رستاخیز است. پس عوالم ششگانه که از عالم ذرّ شروع می شود و به معاد ختم می گردد، یک سیر جسمی و روحی تکامل و تعالی انسان را به مرحله نمایش می گذارد و معاد نتیجه این تکامل است. و خداوند در روز رستاخیز به نتیجه اصلی خالقیّت دست می یابد که آیا این بنده واقعاً آن «أَحْ-سَنُ الخالِقِ-ینَ»(2) است و یا نه یک چیز بیهوده و عبث می باشد. «خَلَ-قْناکُمْ عَ-بَثاً»(3) و یا یک کارخانه نجاست ساز است. چون از حیث آفرینش اگر انسان را از نطفه تا عظاماً بررسی کنیم، یک سیر الی اللّهی که فقط لطف خداوند شامل حال آن تکامل جسمی و معنوی می باشد بوده است. ولی بعد از آن که نوزاد انسان به دنیا آمد، رشد می کند، جوان می شود، چون پیر شده می میرد و از ولادت تا مرگ اش هم یک تکامل جسمی مادی است، روش زندگی یکسان تکرار می شود. شب و روز، روز و شب می شود، انسان می خورد، می آشامد، می خوابد، مدفوع دارد، به خواسته های خویش می رسد. آیا غیر از این زندگی یکسان چیز دیگری وجود ندارد؟ آیا می توان باور کرد، هدف از آفرینش انسان همین است و بس؟! پذیرفتن این معنی برابر است با این که بگوییم انسان، به عنوان یک کارخانه نجاست ساز آفریده شده و همه این شگفتی ها و زیبایی ها، بیهوده و بی فایده می باشد؛( أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَأَنکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ ) ؛ (4) آیا می پندارید شما را بیهوده آفریدم و به سوی ما باز نخواهید گشت. » در صورتی که در سوره دیگر می فرماید:( فَإِذا جاءَتِ الصّاخَّةُّ * یَوْمَ یَفِرُّ المَرْءُ مِنْ أَخِیهِ * وَأُمِّهِ وَأبِیهِ * وَصاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ * لِکُلِّ امْرِیء مِنْهُمْ یَوْمَئِذ شَأْنٌ یُغْنِیهِ ) ؛ (5) پس چون بانگ قیامت - صیحه اسرافیل - برآید، روزی که هر کسی از برادرش بگریزد و حتی از مادر و پدرش فرار کند. و از زن و فرزندش گریزان باشد و هر یک از شما آن چنان گرفتار کار خود است که به دیگری نپردازد. »

حضرت رضاعليه‌السلام فرمود:

إن اوحش ما یقوم علی هذا الخلق فی ثلاث مواطن:

یوم یلد و یخرج من بطن امّه فیری الدنیا، و یوم یموت فیعاین الآخرة و اهلها، و یوم یبعث حیّاً، فیری احکاماً لم یرها فی دار الدنیا و قد سلم الله علی یحیی فی هذه المواطن...؛(6)

موحّش ترین موقع برای این مخلوق، سه وقت است:

یکی، آن روز که از مادر متولد می شود و دنیا را می بیند. و دیگر روزی که می میرد و اوضاع آخرت را مشاهده می کند. و سوّم روزی است که زنده، از قبر برانگیخته می شود و با مقررّات و احکامی مواجه می گردد که آنها را در دنیا ندیده است. خداوند سلامت را در این سه روز شامل حال یحیی نمود....

خداوند سلامت را در این سه مرحله شامل حال یحیی نمود و او را در برابر وحشت ها امنیّت و آرامش داد و فرمود:( وَسَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً ) ؛ (7) و سلام بر او، آن روز که تولّد یافت، و آن روز که می میرد، و آن روز که زنده برانگیخته می شود. »

سه روز مشکلی که در سرنوشت انسان تعبیر به( وَسَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً ) می شود. در تاریخ زندگی او و انتقال او از عالمی به عالم دیگر وجود دارد. روز گام نهادن به این دنیا «یوم ولد» و روز مرگ و انتقال به جهان برزخ «یوم یموت» و روز انتقالی «یوم یبعث حیّاً» که طبیعتاً با بحران هایی روبه رو است. خداوند سلامت و عافیت خود را شامل حال بندگان خاص اش قرار می دهد و آنها را در این سه مرحله طوفانی در کنف حمایت خویش می گیرد.(8)

مولوی می گوید:

کمترین کارش به هر روز این بود

کو، سه لشکر را روانه می کند

لشکری ز اصلاب سوی امّهات

بهر آن تا در رحم روید نبات

لشکری ز ارحام سوی خاکدان

تا ز نر و ماده برگردد جهان

لشکری از خاکدان سوی اجل

تا ببیند هر کس حسن عمل

--------------------

پاورقی ها :

1. قارعه (101) آیات 1 - 11.

2. مؤمنون (23) آیه 15.

3. مؤمنون (23) آیه 115.

4. مؤمنون (23) آیه 115.

5. عَبَسَ (80) آیات 33 - 37.

6. بحرانی، سیدهاشم، تفسیر برهان، ج 3، ص 7.

7. مریم (19) آیه 15.

8. مکارم شیرازی، آیة اللّه ناصر، تفسیر نمونه، ذیل آیه، ج 13، ص 26.

--------------------

تعریف معاد

معاد، به سه معنی آمده:

اوّل؛ به معنی مصدری اش که عود و بازگشتن است.

دوّم؛ مکان بازگشتن.

سوّم؛ زمان بازگشتن.

و معنای اصلی معاد همان است که خداوند بیش از بیست مورد در قرآن کریم به آن اشاره می فرماید، و همگان را نسبت به آن آگاه می کند. و آنها عبارتنداز:

1. یوم القیامة (روز رستاخیز)؛ 2. یوم الدّین (روز جزا)؛ 3. الیوم الآخر (روز واپسین)؛ 4. یوم الحسرة (روز دریغ)؛ 5. یوم الوقت المعلوم (روزی که زمان اش معلوم است)؛ 6. یوم الحقّ (روز حقّ)؛ 7. یوم الفصل (روز جدا شدن)؛ 8. یوم الحساب (روز حساب رسی)؛ 9. یوم التغابن (روز مغبونی، روزی که بسیاری از مردم احساس می کنند که در دنیا باخته اند)؛ 10. یوم الجمع (روزی که همه مردم در آن جمع می شوند.) و....

و خداوند اوصاف معاد را در قرآن چنین بیان می فرماید:

1.( یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَلا خُلَّةٌ وَلا شَفاعَةٌ ) ؛ (1) روزی که در آن نه خرید و فروش باشد و نه دوستی و شفاعتی. »

2.( یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النّاسُ ) ؛ (2) روزی که مردم در آن گردآورده شوند. »

3.( لِیَوْم تَشْخَصُ فِیهِ الأَبْصارُ ) ؛ (3) روزی که چشم ها در آن خیره می ماند.»

4.( یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جاز عَنْ والِدِهِ شَیْئاً ) ؛ (4) روزی که هیچ پدری کیفر فرزند را به عهده نگیرد و هیچ فرزندی کیفر پدر را عهده دار نشود. »

5.( یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَ * إِلاّ مَنْ أَتَی اللّهَ بِقَلْب سَلِیم ) ؛ (5) روزی که نفع نمی دهد مال و نه پسران، مگر کسی که آمد نزد خدا با دلی درست و پاک. »

--------------------

پاورقی ها :

1. بقره (2) آیه 254.

2. هود (11) آیه 103.

3. ابراهیم (14) آیه 42.

4. لقمان (31) آیه 33.

5. شعرا (26) آیات 88 - 89.

--------------------

معاد در عهد قدیم و جدید

جمله های واضح و با صراحت درباره معاد یا روز قیامت در تورات نیامده، ولی جمله هایی درباره اعتقاد به زندگی پس از مرگ را به فراوان بیان کرده و بازگشت آدمی یان به زمین مقدس و بهره مند شدن از نعمت ها و برکات بی پایان آن، یک امر واجب و الهی دانسته اند. و چنین آمده است:

روز عظیم خداوند نزدیک است، و به زودی هر چه تمام تر می رسد. آواز روز خداوند مسموع است و مرد زورآور در آن به تلخی فریاد برخواهد آورد، آن روز روز غضب است. روز تنگی و اضطراب، روز جزایی و ویرانی، روز تاریکی و ظلمت، روز ابرها و ظلمت غلیظ، روز کرنا و هنگامه جنگ به ضدّ شهرهای حصاردار، و به ضدّ بُرج های بلند، و مردمان را چنان به شک می آورم که کورکورانه راه خواهند رفت، زیرا که به خداوند گناه ورزیده اند، پس خون ایشان مثل غبار و گوشت ایشان مانند سرگین ریخته خواهد شد. در روز غضب خداوند نه نقره و نه طلای ایشان را تواند رهایند، و تمامی جهان از آتش غیرت او سوخته خواهد شد، زیرا که بر تمامی ساکنان جهان هلاکتی هولناک وارد خواهد آورد. ای امتی که حیا ندارید! فراهم آیید و جمع شوید قبل از آن که حُکم نتاج بیاورد و آن روز مثل کاه بگذرد قبل از آن که حدّت خشم خداوند بر شما وارد آید، قبل از آن که روز خشم خداوند بر شما برسد. ای جمیع حلیمان زمین! احکام او را به جا آورید، عدالت را بطلبید و تواضع را بجویید شاید که در روز خشم خداوند مستور شوید.(1)

و در کتاب دیگر چنین آمده:

مُردگان تو زنده خواهند شد و جَسَدهای من خواهند برخاست، ای شما که در خاک ساکنید! بیدار شده ترنّم نمایید، زیرا که شبنم تو شبنم نباتات است. و زمین مُردگان خود را بیرون خواهد افکند. ای قوم من! بیایید به حُجْره های خویش داخل شوید و درهای خود را در عقب خویش ببندید، خویش را اندک لحظه پنهان کنید تا غضب بگذرد. زیرا خداوند از مکان خود بیرون می آید تا سزای گناهان ساکنان زمین را به ایشان برساند، پس زمین خون های خود را مکشوف خواهد ساخت و کشته گان خویش را دیگر پنهان نخواهد نمود.(2)

هر چند در تورات جمله های به طور صریح درباره روز قیامت وارد نشده است، اما جمله های درباره زندگی پس از مرگ در آن آمده و از باب نمونه صریح ترین جمله ای که درباره معاد وارد شده این جمله است: «میراننده، زنده کننده، زیرآورنده به قبر و بیرون آورنده خداوند است. »(3)

و یا: «در روز حدّت خداوند، نه نقره و نه طلای ایشان به رهانیدن ایشان قادر خواهد بود، زآن رو که تمامی زمین از آتش غیرت او خواهد سوخت، زیرا که به زودی زود تمامی ساکنان زمین را به انجام خواهد رسانید. »(4)؛ «مردگان تو زنده خواهند شد و اموات ما خواهند برخاست. ای شما که ساکنان در خاک هستید! بیدار شده ترنّم کنید چون که شبنم تو، مثل شبنم گیاه است و زمین اموات را بیرون خواهد انداخت. »(5) این جمله ها می تواند نظر صریح تورات درباره معاد باشد.

در انجیل، معاد را جنبه روحانی آن پنداشته و اعتقادشان بر همان مبناست. در حالی که قرآن کریم آن را هم جسمانی و روحانی می داند.

و در پاره ای از موارد مسأله رستاخیز، به تعبیرهای دیگری مانند: حیات جاویدان، روز جزا آمرزش، عذاب جهنم و بهشت مطرح گردیده است. مانند این فرازها:

خواهش پدر که مرا فرستاد این است که هر چه به من بخشید، من هیچ چیز آن را ضایع نکنم، بلکه در روز بازپسین برخیزانم و خواهش آن کس که مرا فرستاده این است که هر کس که پسر را ببیند و بر او ایمان بیاورد مالک زندگانی جاودانی بشود و من او را در روز بازپسین خواهم برخیزانید.(6)

و در باب دیگر آمده:

ناگاه شخصی آمده وی را گفت: ای استاد نیکوی من! چه کار نیکو به عمل آورم تا زندگی جاوید یابم. گفت: از چه رو مرا خوب گفتی و حال آن که هیچ کس خوب نیست جز یکی و آن خداست و اگر اراده داری که داخل حیات شوی، فرایض را نگاه دار. گفت: کدام فرایض؟ عیسی گفت: همین که قتل مکن، زنان مکن، دزدی مکن، شهادت زور مگو، پدر و مادر خود را محترم دار و آشنای خود را چون خود دوست دار. جوان گفت: همه این گفته ها را از ابتدای جوانی خود محفوظ داشته ام... عیسی گفت: اگر قصد داری که کامل گردی، برو اشیای خود را فروخته به فقرا تسلیم نما که در آسمان گنجی خواهی یافت... پس عیسی شاگران خویش را فرمود: شخص ثروتمند در نهایت دشواری داخل ملکوت آسمان خواهد گشت.(7)

هم چنین در فراز دیگر آن آمده:

حکم مکنید تا بر شما حکم نشود، زیرا که به آن طریق که حکم می کنید، حکم بر شما خواهد شد و به همان پیمانه که می پیمایید از برای شما پیموده خواهد شد(8)؛ زیرا آن روز که فرزند انسان در جلال پدر خود با ملائکه خویش خواهد آمد و آن گاه هر کس را بر وفق عمل او جزا خواهد داد.(9)

و در انجیل یوحنا چنین آمده است:

و این درخواست پدر است که مرا فرستاد، همانا هر چه به من عطا نمود چیزی از آن را تلف نکنم، بلکه در روز آخر بپا دارم؛ زیرا این همان خواست کسی است که مرا فرستاد. هر کسی پسر را ببیند و به او ایمان آورد، دارای حیات جاودانی گردد و من او را در روز آخر بر می خیزانم.(10)

چون «معاد» دارای بحث بسیار گسترده ای است. و خداوند نیز به این موضوع اهمیّت به سزایی داده و در بیشتر سوره های قرآن اش به تعریف و اوصاف آن پرداخته، تا در روز جزا بشر نسبت به آن غافل نباشد. و این گستردگی بحث در قرآن و مجهول بودن چگونگی زندگی بشر در عالم قیامت باعث گردیده که علما و دانشمندان در خصوص «معاد» و اهداف آن به قلم فرسای و تحقیقات قابل تحسین بپردازند. و ما هم در این مرحله به طور اجمال و تکمیل بحث عوالم ششگانه به معارفه می نشینیم. و قبل از آن که به بحث اصلی بپردازیم بد نیست نظریه قرآن را درباره عقاید خالی از حقیقت دو دین یهود و مسیحی بیان کنیم. آن جا که خداوند بزرگ در رده نظریات تورات و انجیل در قرآن مجید به رسول اش می فرماید:

«بگو ای اهل کتاب! در دین خود، علوّ (و زیادِروی) نکنید؛ و غیر از حق نگویید؛ و از هوس های جمعیّتی که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی ننماید. [و] کافران بنی اسرائیل، بر زبان داوود و عیسی بن مریم، لعن (و نفرین) شدند. این به خاطر آن بود که گناه کردند؛ و تجاوز می نمودند. »(11)

در این ره انبیا چون ساربانند

دلیل و رهنمای کاروانند

وزایشان سیّد ما کَشته سالار

همو اوّل هم او آخر در این کار

جمال جان فزایش شمع جمع است

مقام دلگشایش جمع جمع است

شده او پیش و دلها جمله در پی

گرفته دست دلها دامن وی

--------------------

پاورقی ها :

1. کتاب مقدسِ عهد عتیق و جدید، کتاب اصفیاء نبی، باب اوّل و دوّم چاپ تهران.

2. کتاب مقدسِ عهد عتیق و جدید، کتاب اشعیاء نبی، باب بیستو ششم چاپ تهران.

3. کتاب اوّل سموئیل، فصل دوم، جمله6.

4. کتاب اصفیاء نبی، فصل اوّل، جمله18.

5. کتاب اشعیاء، فصل 26، جمله19.

6. انجیل متی، فصل 6، جمله های 39 - 40.

7. همان، باب19، تلخیص از جمله های 16 - 23.

8. همان، باب7، جمله های 1 - 2.

9. همان، باب16، جمله27.

10. باب 6، جمله39 - 40.

11. مائده (5) آیات 77 و 78.

--------------------

تقسیم بندی معاد طبق نظریه مفسران و علمای قرآنی

الف) معاد عقلی

معاد عقلی

بعضی از دانشمندان، در این باره مثالی زده اند و آن این که آدمی در این دنیا، همانند جوجه در تخم مرغ است. همان طور که کمال جوجه در شکستن تخم و بیرون آمدن از آن است، از شرایط تکامل آدمی نیز مفارقت روح بدن و حصول مرگ است، و اگر این مرگ نباشد آدمی به کمال خود نخواهد رسید:( الَّذِی خَلَقَ المَوْتَ وَالحَیوةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ) ؛ (1) او خداوندی است که مرگ و حیات را آفرید است برای آن که شما را امتحان نماید تا کدام تان نیکوکارترید. »

و همان گونه که هسته خرما تا نپوسد درخت میوه آور نمی شود. گندم تا آرد نگردد و خمیر و نان نشود، جزی بدن ما قرار نخواهد گرفت. و به طور کلی بذر و دانه تا نشکند و تغییر چهره ندهد، تبدیل به گیاه و درخت تکامل یافته نمی شود، آدمی نیز تا نمیرد و بدن زیبای اش متلاشی نشود به کمال مطلوب اش نخواهد رسید.

در فصل زمستان زمین و نباتات فاقد حیات می باشند. و فصل زمستان فصل خواب و استراحت زمین و نباتات است. ولی در فصل بهار به جنبوجوش و تکاپو می افتند و با نسیم روح بخش و ریزش باران بهاری فعّالیّت خود را شروع می کنند. و بار دیگر زمین جامه سبزینه خود را می پوشد و همه جا سرسبز و با طراوت می گردد. در نتیجه زمینِ مرده و بی تحرّک، پس از مدتی زنده می شود و آثار حیات خود را نشان می دهد. قرآن نیز با چنین نمونه هایی که هر سال در زندگی افراد تکرار می شود، امکان حیات مجدّد انسان را استدلال می کند، آن جا که می فرماید:

( وَاللّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلی بَلَد مَیِّت فَأَحْیَیْنا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذ لِکَ النُّشُورُ ) ؛ (2)

خداوند کسی است که بادها را می فرستد و بادها، ابرها را به حرکت در می آورد، آن گاه خداوند ابر را به زمین مرده - بی آب و علف - می فرستد و زمین را به وسیله آن زنده می کند چنین است رستاخیز انسان و جهان.

--------------------

پاورقی ها :

1. مُلک (67) آیه 2.

2. فاطر (35) آیه 9.

--------------------

قرآن و اثبات معاد عقلی

تمام آیات قرآن که شأن نزول اش برای معاد است، دو هدف عمده را دنبال می کند:

اوّل؛ عبث نبودن خلقت انسان:( أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَأَنکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ ) ؛ (1) آیا می پندارید شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما باز نخواهید گشت».

دوّم؛ حیات جاوید (معاد) :( لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِیُّهُمْ ) ؛ (2) برای آنها (در بهشت) خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود و او ولی و یاور آنها خواهد بود. »

بهترین دلیل معاد، عقل است. بیان این مطلب معقول نیست که آفریده ای عظیم و شگفت انگیز که همه مخلوقات عالم به تسخیر او درآمده و از تمام ذرّات عالم به نحوی استفاده و بهره می برد. و حتی اگر روشن دلی تمام اعضا و جوارح خود را وارسی کند و لحظه ای بیاندیشد، خواهد دید که ذرّه ای از ذرّات موجود و تشکیل دهنده در وجود انسان بی حکمت و عبث نیست. و هر کدام برای وظیفه ای معیّن و مخصوص خود آفریده شده. و اگر خللی در هر کدام از دستگاه های اندام انسان ایجاد شود، بقیّه اعضا در بی تابی و مشقّت قرار می گیرند. سؤال این جاست که هر ذرّه در وجود انسان و ذرّات کروی آسمان ها و کهکشان ها وظیفه مخصوص خودشان را دارند، آیا ممکن است که این عالم با این همه ذرّت کوچک و بزرگ بیهوده و بی هدف باشد؟ و یا ناظم مدبّر و توانایی نیست که از کاینات و جز جزی همه مخلوقات آگاه باشد؟

پاسخ پرسش های بالا را خداوند این چنین در قرآن بیان می فرماید:

( أَوَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللّهُ السَّمواتِ وَالأَرْضَ وَما بَیْنَهُما إِلاّ بِالحَقِّ وَأَجَل مُسَمّیً وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَکافِرُونَ ) ؛ (3)

آیا آنان با خود نیندیشدند که خداوند، آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز به حق و برای زمان معیّنی نیافریده است؟ ولی بسیاری از مردم و رستاخیز و القای پروردگارشان را منکرند.

در صورتی که خداوند از تمام اعضا و جوارح انسان بر اعمال و کارهایی که انجام داده اند، شهادت می گیرد. و می فرماید:

( الیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَتُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ ) ؛ (4)

امروز بر دهان هاتان مهر خموشی نهیم، و تنها دست هایتان سخن گفته و پاهاتان بر آنچه کرده اید شهادت دهند.

روز محشر هر نهان پیدا شود

هم زخود هر مجرمی رسوا شود

دست و پا بدهد گواهی با بیان

بر فساد او به پیش مستعان

دست گوید من چنین دزدیده ام

لب بگوید من چنین بوسیده ام

پای گوید من شدستم تا مُنی

فرج گوید من بکردستم زنا

چشم گوید غمزه کردستم حرام

گوش گوید چیده ام سوءالکلام

پس دروغ آمد زسر تا پای خویش

چون گواهی می دهد اعضا زپیش

و یا:

( یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ) ؛ (5)

بترسید از روزی که بر اعمال (زشت و ناپسند) آنها زبان و دست ها و پاهای شان گواهی دهند.

آری! ذره ای از ذرّات عالم وجود بی حکمت نیست، پس آیا خود عالم وجودی بی حکمت است؟! جزیی از اجزای بدن حتی ناخن و موهای زاید بدن بی مصلحت خلق نشده. آیا خود بدن انسان بی غرض و مصلحت آفریده شده است؟!

( وَما خَلَقْنَا السَّماءَ وَالأَرْضَ وَما بَیْنَهُما باطِلاً ذ لِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النّارِ ) ؛ (6)

ما آسمان و زمین را با هر چه که میان آنهاست، بیهوده نیافریده ایم، این گمان کسانی است که کافرند، وای! به حال آنها از آتش جهنّم.

( اللّهُ یَبْدَأُ الخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ) ؛ (7)

خداوند خلق را نخست بیافرید و پس باز گرداند. و سپس به سوی او بازگشت می کنند.

اثبات معاد عقلی در قرآن کریم بسیار است، و خداوند در سوره قیامت در خصوص آفرینش انسان و اثبات زنده کردن بعد از مردن را به واضح بیان می فرماید:

( أَیَحْسَبُ الإِنْسانُ أَنْ یُتْرَک َ سُدیً * أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی * ثُمَّ کانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوّی * فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالأُنْثی * أَلَیْسَ ذ لِک َ بِقادِر عَلی أَنْ یُحْیِیَ المَوْتی ) ؛ (8)

آیا آدمی گمان می کند که بیهوده و مهمل واگذاشته می شود. مگر نطفه ای از منی نبود که ریخته می شد، پس به صورت علقه ای در آمد و خدای اش او را در راه تکامل به حدّ اعتدال و مساوات رسانید. و از دو قسم ماده و نر پدید آورد، آیا چنین خدایی توانا و قادر نیست که مردگان را زنده کند؟

و در سوره دیگر می فرماید:

( کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَکُنْتُمْ أمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ) ؛ (9)

چگونه به خدا کافر می شوید در حالی که مرده بودید، پس شما را زنده کرد. و سپس شما را می میراند؛ آن گاه دوباره زنده تان می نماید.

--------------------

پاورقی ها :

1. مؤمنون (23) آیه 115.

2. انعام (6) آیه 127.

3. روم (30) آیه 7.

4. یس (36) آیه 65.

5. نور (24) آیه 24.

6. ص (38) آیه 27.

7. روم (30) آیه 11.

8. قیامت (75) آیات 36 - 40.

9. بقره (2) آیه 28.

--------------------