دل و رضای دوست
خدای تعالی به یکی از صدیقین وحی کرد، در میان بندگان من کسانی هستند که مرا دوست دارند و من نیز آنان را دوست می دارم؛ آنان به من مشتاق اند و من نیز به آنان اشتیاق دارم؛ آنان همیشه به یاد من هستند و من به یاد آنانم؛ آنان به من نظر دارند و من هم به آنان نظر دارم؛ اگر راه آنان را بپیمایی تو را نیز دوست می دارم و گرنه دشمن ات خواهم شد.
آن صدیق عرض کرد: پروردگارا! علامت آنان چیست؟ خداوند فرمود: آنان در روز چشم به سایه می دوزند همان گونه که چوپان مهربان چشم به گله خود می دوزد. و به آرزوی غروب آفتاب اند همان گونه که پرنده به هنگام غروب به آرزوی بازگشت به لانه خویش است. همین که شب فرا می رسد و تاریکی آنها را در بر می گیرد و بسترها گسترده و هر دوستی با محبوب مورد علاقه خود خلوت می نماید، آن گاه آنان رو به من می ایستند و با کلام من با من مناجات می کنند و به راز و نیاز می پردازند و این به خاطر نعمت هایی است که به آنها داده ام.
گاهی فریاد می زنند و گریه می کنند و گاهی ناله و شکایت می نمایند و این را در حال نشسته و ایستاده و در حال رکوع و سجود انجام می دهند. می بینم که به خاطر من چه رنجی را تحمّل می کنند و می شنوم که از محبت - در فراق - من چه شکایت ها دارند، کمترین چیزی که به آنها عطا می کنم سه چیز است:
اوّل، قدری از نور خودم را در دل آنان می اندازم که در پرتو آن از من خبر می دهند، همان گونه که من از آنها خبر می دهم.
دوّم، اگر آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست در میزان عمل آنها باشد باز آن را برای آنان اندک می شمارم.
سوّم، روی به سوی ایشان می کنم و کسی را که من رو به او می کنم هیچ کس نمی داند که چه می خواهم به او عطا کنم.
با این اوصاف دلی مانند دل حضرت ابراهیمعليهالسلام
که تسلم رضای حق و نیز دل حضرت اسماعیل که تابع رضای خدا شد، دلی که اندوه اش چون اندوه حضرت داودعليهالسلام
و دلی که فقر او چون فقر یحییعليهالسلام
و صبر او چون صبر ایّوبعليهالسلام
و شوق او چون شوق حضرت موسیعليهالسلام
در مناجات، و تسلیم او چون تسلیم زکریّاعليهالسلام
و هاجر و اخلاص او چون اخلاص حضرت محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم
و بالأخره در جوان مردی، فتوّت، دانش، شجاعت و به طور کلی در همه صفات پسندیده چون دل امیرمؤمنان علیعليهالسلام
لازم است، که به قول شاعر:
و در مقام عهد و پیمان و عشق به شهادت چون دل حسینعليهالسلام
که روزی روی دوش پیامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
بود و می گفت: «رضاً برضائک» یک روز هم در زمین کربلا زیر سمّ اسبان فرمود: «رضاً برضائک» یعنی روی دوش پیامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
راضی بود، زیر سمّ اسبان نیز راضی است.
و رسول بزرگوار اسلام حضرت محمّد مصطفیصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود:
ما مِنْ عَبْد اِلاّ وَلِقَلْبِهِ عَیْنانِ وَ هُما غَیْبٌ یُدْرَکُ بِهِما الْغَیْبٌ فَاِذا اَرادَاللّهُ بِعَبْد خَیْراً فَتَحَ عَیْنَی قَلْبِهِ فَرَأی ما هُوَ غائبٌ عَنْ بَصَرِه؛
هیچ بنده ای نیست مگر آن که برای دل اش دو چشم است. و این دو دیده پنهان و نهان از ادراک است که به وسیله آن امور نهانی درک می شود. چون خداجویی بنده ای بخواهد دو چشم دل اش را می گشاید پس آنچه که از دیدگان ظاهرش پنهان باشد به وسیله آنها می بیند.
دوّم: حصول وقت
حصول وقت، که علمای اخلاق آن را فراغت وقت در عبادت تعبیر کرده اند، از آن جهت دارای اهمیّت است که فراغت وقت با حضور قلب در عبادت و پرستش مکمل یک دیگرند. و هر کدام بدون دیگری ناقص اند، شوق و جذبه قابل قبولی را نخواهد داشت.
آن عارف وارسته، اسوه تمام و کمال اخلاق و بنده شایسته حضرت معبود، امام خمینیرحمهالله
در این مورد فرمودند:
عبادت بی حضور قلب قیمتی ندارد و آنچه باعث حضور قلب شود دو امر است: یکی فراغت وقت و دیگری فهماندن به قلب اهمیّت عبادت را. و مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانه روز برای عبادت خود وقتی را معین کند که در آن وقت خود را موظّف بداند فقط به عبادت. و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد.
و از اهمیّت فراغت وقت آن است که انسان در وقت معلوم با روح و جسم سرشار از عشق به عبادت و با طمأنینه و دور بودن از تمام وساوس روحی و تطهیر جسمی که مبرّا از تمام خباثت و رذالت است آماده به راز و نیاز بندگی - که در شأن و مقام بندگان است - با بهترین اذکار و اوراد با معبود خویش مشغول باشد.
و مهمّ تر از فراغت وقت، فراغت قلب است. بلکه فراغت وقت نیز مقدمه ای برای این فراغت است. و آن چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند. و توجّه ی قلب را از امور متفرّقه و خواطر متشتّته منصرف نماید، و دل را یکسره خالی و خالص برای توجّه به عبادت و مناجات با حقّ تعالی نماید. و تا فراغت قلب از این امور حاصل نشود تفرّغ برای او و عبادت او حاصل نشود.
پس، دل بریدن از هموم و غموم دنیا لازمه اش این است که در وقت معلوم که از جهاتی دارای معنویّت خاص می باشد به راز و نیاز با معبود بپردازد، و به نفس عادت دهد که در اوقات پرفیض که دارای نورانیّت ملکوتی و مراتب کمال است، در مقابل قدرت لایزال خداوند بایستد، آن چنان خاضعانه از خود بی خود شود و سر بر خاک نهد که جز معبود خویش نبیند و با حال دل گوید:
به عزتّت سوگند! از سر صدق و راستی که اگر مرا رخصت دهی که در گفتار آزاد باشم در پیشگاه ی تو چون امیدواران می خروشم و مانند عزیز از کف دادگان در درگاه ات ناله بر می آورم، که:
ای فریادرس فریادکنندگان! ای نهایت آرزوی عارفان! ای دادرس دادرسان! ای حبیب قلوب راستان! و ای خدای جهانیان کجایی؟! تا حال بنده ای که با وجود اخلاص سر بر خاک نهاده یعنی خدایا! از خاکم و به خاک بر می گردم، از لطف و کرامت به ما نظاره کنی، که بندگان تو جز تو بنده پروری ندارند.
خداوند اوقات با فضیلت نمازهای پنج گانه را در سوره های مختلف قرآن بیان فرمودند، که اهمیّت حصول (فراغت) وقت را می رساند.
در ذیل تفسیر آیه ی:(
وَأَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفَیِ النَّهارِ...
)
که، اوّلا خداوند اهمیّت حصول وقت و از طرفی حسنات یا ثواب اقامه نماز در اوّل وقت، را بیان می فرماید. و در این مقام خداوند وجود بندگان را از خبایث و رذایل صیقل و شفّاف می نماید، تا عبد در مقابل جلال و جمال معبود با صفای عشقورزی و تطهیر روحی و جسمی با خضوع و خشوع سر بر خاک نهد. حضرت علیعليهالسلام
در ذیل تفسیر آیه ی:(
وَأَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفَیِ النَّهارِ...
)
روزی رو به مردم کرد و فرمود:
به نظر شما امیدبخش ترین آیه ی قرآن کدام است؟
بعضی گفتند، آیه ی:(
إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ ما دُونَ ذ لِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَمَنْ یُشْرِک ْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِیداً
)
؛
خداوند شرک به او را نمی آمرزد، ولی کمتر از آن را برای هر کس بخواهد - و شایسته ببیند - می آمرزد و هر کس برای خدا شریکی قایل شود در گمراهی دوری افتاده است. »
امام فرمود: خوب است، ولی آنچه من می خواهم نیست.
بعضی گفتند، آیه ی:(
وَمَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُوراً رَحِیماً
)
؛
هر کس عمل زشتی انجام دهد یا بر خود ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. »
امام فرمود: خوب است، ولی آنچه را من می خواهم نیست.
بعضی گفتند، آیه ی:
(
قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ
)
؛
ای بندگان من! که بر خود اسراف و ستم کرده اید، از رحمت خداوند مأیوس نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد. »
امام فرمود: خوب است، امّا آنچه من می خواهم نیست.
بعضی دیگر گفتند، آیه ی:(
وَالَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاّ اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ
)
؛
و آنهایی که هنگامی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند به یاد خدا می افتند. و برای گناهان خود طلب آمرزش می کنند - و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد - و اسرار به گناه نمی کنند با این که می دانند. »
هم چنین امام فرمود: خوب است، ولی آنچه من می خواهم نیست.
در این هنگام مردم از هر طرف به سوی امام متوجّه شدند و همهمه کردند، امام فرمود: چه خبر است مسلمانان؟!
عرض کردند: به خدا سوگند! ما آیه ای دیگر در این زمینه سراغ نداریم.
امام فرمودند: از حبیب خودم رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
شنیدم که فرمود:
امیدبخش ترین آیه قرآن این آیه است:
(
وَأَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَزُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الحَسَناتِ یُذهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذ لِکَ ذِکْری لِلذّاکِرِینَ
)
؛
و
در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار، چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها) را از بین می برند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند. »
روز و شب من به گفتگوی تو گذشت
|
|
سال و مه من به جستجوی تو گذشت
|
عمرم به طواف گرد کوی تو گذشت
|
|
القصّه، در آرزوی روی تو گذشت
|