الخصال الممدوحه و المذمومه - صفات پسنديده و نكوهيده

الخصال الممدوحه و المذمومه - صفات پسنديده و نكوهيده0%

الخصال الممدوحه و المذمومه - صفات پسنديده و نكوهيده نویسنده:
گروه: متون حدیثی

الخصال الممدوحه و المذمومه - صفات پسنديده و نكوهيده

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: شيخ صدوق (ره)
گروه: مشاهدات: 96448
دانلود: 3934

توضیحات:

الخصال الممدوحه و المذمومه - صفات پسنديده و نكوهيده
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 179 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 96448 / دانلود: 3934
اندازه اندازه اندازه
الخصال الممدوحه و المذمومه - صفات پسنديده و نكوهيده

الخصال الممدوحه و المذمومه - صفات پسنديده و نكوهيده

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

بادهاى چهارگانه‏

الرياح الأربع‏

١٣٨ - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ وَ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِى بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍعليه‌السلام عَنِ الرِّيَاحِ الْأَرْبَعِ الشَّمَالِ وَ الْجَنُوبِ وَ الدَّبُورِ وَ الصَّبَا وَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ يَذْكُرُونَ أَنَّ الشَّمَالَ مِنَ الْجَنَّةِ وَ الْجَنُوبَ مِنَ النَّارِ فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جُنُوداً مِنْ رِيَاحٍ يُعَذِّبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ مِمَّنْ عَصَاهُ وَ لِكُلِّ رِيحٍ مِنْهَا مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِهَا فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُعَذِّبَ قَوْماً بِنَوْعٍ مِنَ الْعَذَابِ أَوْحَى إِلَى الْمَلَكِ الْمُوَكَّلَ بِذَلِكَ النَّوْعِ مِنَ الرِّيحِ الَّتِى يُرِيدُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا قَالَ فَأَمَرَهَا الْمَلَكُ فَتَهِيجُ كَمَا يَهِيجُ الْأَسَدُ الْمُغْضَبُ وَ لِكُلِّ رِيحٍ مِنْهَا اسْمٌ أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِى وَ نُذُرِ وَ ذَكَرَ رِيَاحاً فِى الْعَذَابِ ثُمَّ قَالَ فَرِيحُ الشَّمَالِ وَ رِيحُ الصَّبَا وَ رِيحُ الْجَنُوبِ وَ رِيحُ الدَّبُورِ أَيْضاً تُضَافُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ الْمُوَكَّلِينَ بِهَا

١٣٨- ابى بصير گويد: بادهاى چهارگانه: شمال و جنوب و غربى و شرقى را از امام باقر پرسيدم و عرض كردم كه مردم ميگويند نسيم شمال از بهشت است و باد جنوب از دوزخ فرمود: خداى را عز و جل لشكرهائى است از بادها و هر كس از گنهكاران را كه بخواهد با آن بادها شكنجه ميدهد و براى هر يك از آن بادها فرشته‏اى گماشته شده است كه چون خداوند بخواهد گروهى را بطورى عذاب كند به فرشته‏اى كه بر آن طور از عذاب كه ميخواهد عذابشان كند گماشته شده است وحى ميكند امام فرمود:

فرشته بر آن باد دستور ميدهد پس آن باد همچون شيرى خشمناك مى‏جنبد و هر بادى نامى دارد مگر گفتار خداى عز و جل را نشنيده‏اى كه ميفرمايد: قوم عاد تكذيب كردند پس عذاب من و ترسانندگان چگونه بودند؟ و بادهائى را در باره عذاب ياد كرد سپس فرمود باد شمال و باد صبا و باد جنوب و باد غربى بفرشتگانى كه بر آنها گماشته شده‏اند منسوبند.

شرح :

استاد شعرانى در حاشيه شرح كافى بيانى دارد كه معنايش چنين است: اين حديث كه هم از حيث سند صحيح است و هم از نظر معنا به اعتبار نزديك است ما را به ++طريقه ائمه عليهم السلام در اين گونه مسائل طبيعى متوجه مينمايد زيرا از سؤال سائل كه ميگويد: (مردم ميگويند) پيداست كه ذهن مردم متوجه بسبب طبيعى بادها بوده است كه از كجا بوجود مى‏آيد و چرا بعضى از بادها سرد است و پاره‏اى گرم و بيش از اين براى آنان قابل فهم نبوده كه نسيم شمال چون خنك است از بهشت است و باد جنوب چون گرم است از آتش برميخيزد و امامعليه‌السلام در پاسخ ميخواهد ذهن او را از تحقيق اين جهت از امام منصرف نمايد زيرا غرض از فرستادن پيغمبران و نازل كردن كتابهاى آسمانى نه اين است كه امور طبيعى براى مردم كشف گردد.

زيرا اگر مقصود اين بود بطور مسلم بسيارى از نيازمنديهاى بشر را بيان مى‏كردند از قبيل داروى بيماريها مانند سل و سرطان و خواص بقيه مركبات و در قرآن نيز بعلت خسوف و كسوف مثلا مكرر اشاره ميشد همان طور كه زكاة و نماز و توحيد خداوند و رسالت پيغمبران مكرر گفته شده است و همان طور كه در روايات بطور متواتر موضوع امامت و ولايت و معاد و بهشت و دوزخ گفته شده است در باره گاو و ماهى كه زمين بر پشت او قرار گرفته است!! و يا اجزائى كه آب را تشكيل ميدهد و مانند اينها نيز بطور مكرر ياد آورى ميشد با اينكه مى‏بينيم اين گونه چيزها نه در قرآن است و نه در سنت متواتر و اگر هست يا در بعضى از روايات ضعيفه نامعتبر وارد شده و يا طورى است كه احتمال ميرود راوى تحريف و يا سهو. نموده باشد در صورتى كه بناى شارع مقدس بر اين است كه آنچه در نظر شارع اهميت دارد و بايستى مردم آن را بدانند بوسيله امامان بلكه خود پيغمبر نيز آن مطلب را كاملا ثابت و مسجل ميكنند كه نه جاى ترديدى باشد و نه مجال تأويلى بارى چون امامعليه‌السلام از سؤال سائل متوجه شد كه مردم در مورد سؤال تمام توجه‏شان بجهات طبيعى است خواست كه آنان را از اين جهت منصرف نمايد و بر حسب وظيفه روحانى‏اش كسى را كه ميخواهد در باره بادها نظرى كند بجهت روحانى و معنوى بادها متوجه فرمايد و كيفيت عبرت گرفتن و پند پذيرفتن را ياد دهد خواه از بهشت بوزد خواه از شام يا افريقا و يا يمن پس نخستين چيزى كه مى‏بايست متوجه بود اين است كه همه عوامل طبيعى در تحت اراده الهى مسخراند و خداوند بر هر يك فرشته‏اى گماشته است و اين جسم ملكى در تحت نفوذ و قدرت آن مجرد ملكوتى است كه از عوارض ماده و ماديات دور است چنانچه در محل خود ثابت شده است كه ماده بصورت بر پا است و صورت بوسيله عقل مفارق بر پا است و نكته مهمى كه در اين حديث است و پيدا است كه حديث صحيح است و از معصوم صادر شده است همين نكته است كه گفته شد و در مرحله دوم لازم است كه از عذابهائى كه بوسيله بادها بر امت‏هاى گذشته رسيده است آدمى عبرت بگيرد و منافعى را كه مترتب بر آنها است متوجه شود پس آنچه بر يكفرد مسلمان لازم است از تفكر در امور طبيعيه اين سنخ جهات معنوى و الهى آنها است‏

مردم چهار صنف‏اند

الناس على أربعة أصناف‏

١٣٩ - حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُقْرِئُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِئُ الْجُرْجَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِيُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ الطَّرِيفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو زَيْدٍ عَيَّاشُ بْنُ زَيْدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكَحَّالُ مَوْلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ أَخْبَرَنِى زَيْدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِى مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍعليه‌السلام قَالَ النَّاسُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ جَاهِلٌ متردى «مُتَرَدٍّ مُعَانِقٌ لِهَوَاهُ وَ عَابِدٌ متقوى «مُتَقَوٍّ كُلَّمَا ازْدَادَ عِبَادَةً ازْدَادَ كِبْراً وَ عَالِمٌ يُرِيدُ أَنْ يُوطَأَ عُقْبَاهُ وَ يُحِبُّ مَحْمَدَةَ النَّاسِ وَ عَارِفٌ عَلَى طَرِيقِ الْحَقِّ يُحِبُّ الْقِيَامَ بِهِ فَهُوَ عَاجِزٌ أَوْ مَغْلُوبٌ فَهَذَا أَمْثَلُ أَهْلِ زَمَانِكَ وَ أَرْجَحُهُمْ عَقْلًا

١٣٩ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: مردم چهار صنف‏اند.

١ - نادان هلاك‏شده هوا پرست.

٢ - عابد رياكار و متقى نما كه هر چه عبادت بيشتر كند تكبرش افزونتر شود.

٣ - دانشمندى كه ميخواهد به دنبالش راه روند و دوست دارد كه مردم ستايش‏اش كنند.

٤ - شناساى راه حق كه دوست دارد قيام بحق كند ولى ناتوان است يا شكست خورده اين چنين شخص از همه مردم زمان تو بهتر است و خردمندتر.

خواب بر چهار گونه است‏

النوم على أربعة وجوه‏

١٤٠ - حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَصْرِيُّ بِإِيَلَاقَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ جَبَلَةَ الْوَاعِظُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّعليه‌السلام قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍعليه‌السلام بِالْكُوفَةِ فِى الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَكَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ أَخْبِرْنِى عَنِ النَّوْمِ عَلَى كَمْ وَجْهٍ هُوَ فَقَالَ النَّوْمُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَوْجُهٍ الْأَنْبِيَاءُعليه‌السلام تَنَامُ عَلَى أَقْفِيَتِهِمْ مُسْتَلْقِينَ وَ أَعْيُنُهُمْ لَا تَنَامُ مُتَوَقِّعَةً لِوَحْيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُؤْمِنُ يَنَامُ عَلَى يَمِينِهِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ وَ الْمُلُوكُ وَ أَبْنَاؤُهَا تَنَامُ عَلَى شَمَائِلِهَا لِيَسْتَمْرِءُوا مَا يَأْكُلُونَ وَ إِبْلِيسُ وَ إِخْوَانُهُ وَ كُلُّ مَجْنُونٍ وَ ذُو عَاهَةٍ يَنَامُ عَلَى وَجْهِهِ مُنْبَطِحاً

١٤٠ - امام حسينعليه‌السلام فرمود: امير المؤمنين در مسجد كوفه بود كه مردى از اهل شام بپا خواست و سؤالاتى نمود كه از جمله اين بود كه عرض كرد بيان بفرمائيد كه خواب بر چند گونه است فرمود:

خواب بر چهار گونه است پيغمبرانعليهم‌السلام بر پشت ميخوابند و چشمشان نميخوابد و به انتظار روحى الهى بيدار است و مؤمن بپهلوى راست ميخوابد روى به قبله و پادشاهان و شاهزادگان به پهلوى چپ ميخوابند تا عمل گوارش غذا بخوبى انجام گيرد و شيطان و برادرانش و هر ديوانه و هر بيمارى برو ميخوابد.

شيطان چهار بار ناله كرد

رن إبليس لعنه الله أربع رنات‏

١٤١ - حَدَّثَنَا أَبِى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ رَنَّ إِبْلِيسُ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ أَوَّلُهُنَّ يَوْمَ لُعِنَ وَ حِينَ أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ وَ حِينَ بُعِثَ مُحَمَّدٌصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ حِينَ أُنْزِلَتْ أُمُّ الْكِتَابِ وَ نَخَرَ نَخْرَتَيْنِ حِينَ أَكَلَ آدَمُ مِنَ الشَّجَرَةِ وَ حِينَ أُهْبِطَ مِنَ الْجَنَّةِ

١٤١ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: ابليس چهار بار ناله كرد اولين ناله‏اش روزى بود كه از رحمت خدا دور شد ٢ - هنگامى كه به زمين فرود شد ٣ - وقتى كه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به هنگام خاموشى چراغ هدايت پيغمبران به پيغمبرى مبعوث گرديد ٤ - موقعى كه سوره فاتحة بر پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرود آمد و دو بار از شادى باد در بينى انداخت ١ - هنگامى كه آدم بار درخت خورد ٢ - هنگامى كه آدم از بهشت فرود آمد.

چهار چيز به هدر ميرود

أَرْبَعَةٌ يَذْهَبْنَ ضَيَاعاً

١٤٢ - حَدَّثَنَا أَبِى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِى جَعْفَرٍ الْكُمَيْدَانِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ بِإِسْنَادِهِ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ أَرْبَعَةٌ يَذْهَبْنَ ضَيَاعاً الْبَذْرُ فِى السَّبَخَةِ وَ السِّرَاجُ فِى الْقَمَرِ وَ الْأَكْلُ عَلَى الشِّبَعِ وَ الْمَعْرُوفُ إِلَى مَنْ لَيْسَ بِأَهْلِهِ‏

١٤٢- امام صادقعليه‌السلام فرمود: چهار چيز به هدر ميرود تخم در شوره‏زار، و چراغ در مهتاب، و خوردن بر سيرى و نيكى به نااهل. ١٤٣ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ضمن وصيتش به

امير المؤمنين فرمود: يا على چهار چيز است كه هدر مى‏شود خوردن سر سيرى و چراغ در مهتاب و كشت در شوره‏زار و نيكى در نزد نااهل.

١٤٣ - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو يَزِيدَ أَحْمَدُ بْنُ خَالِدٍ الْخَالِدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ صَالِحٍ التَّمِيمِيُّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَاتِمٍ الْقَطَّانُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍعليه‌السلام عَنِ النَّبِيِّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أَنَّهُ قَالَ فِى وَصِيَّتِهِ لَهُ يَا عَلِيُّ أَرْبَعَةٌ يَذْهَبْنَ ضَيَاعاً الْأَكْلُ بَعْدَ الشِّبَعِ وَ السِّرَاجُ فِى الْقَمَرِ وَ الزَّرْعُ فِى السَّبَخَةِ وَ الصَّنِيعَةُ عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهَا

١٤٤ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: چهار چيز بيهوده از دست ميرود بذل محبت به بى‏وفا و نيكى نزد شخص ناسپاس و آموزش نزد كسى كه گوش شنوا ندارد و رازى كه بسپارى بر كسى كه راز نگهدار نباشد.

١٤٤ - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِى مَنْصُورٍ الْوَاسِطِيِّ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ أَرْبَعَةُ يَذْهَبْنَ ضَيَاعاً مَوَدَّةٌ تَمْنَحُهَا مَنْ لَا وَفَاءَ لَهُ وَ مَعْرُوفٌ عِنْدَ مَنْ لَا يَشْكُرُ لَهُ وَ عِلْمٌ عِنْدَ مَنْ لَا اسْتِمَاعَ لَهُ وَ سِرٌّ تُودِعُهُ عِنْدَ مَنْ لَا حَصَانَةَ لَهُ‏

فرمايش امام صادق كه مسلمانان را چهار عيد است‏ قول الصادقعليه‌السلام للمسلمين أربعة أعياد

١٤٥ - حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِى الْحُسَيْنُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ الْأَشْعَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِى مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام كَمْ لِلْمُسْلِمِينَ مِنْ عِيدٍ فَقَالَ أَرْبَعَةُ أَعْيَادٍ قَالَ قُلْتُ قَدْ عَرَفْتُ الْعِيدَيْنِ وَ الْجُمُعَةَ فَقَالَ لِى أَعْظَمُهَا وَ أَشْرَفُهَا يَوْمُ الثَّامِنَ عَشَرَ مِنْ ذِى الْحِجَّةِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِى أَقَامَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَعليه‌السلام وَ نَصَبَهُ لِلنَّاسِ عَلَماً قَالَ قُلْتُ مَا يَجِبُ عَلَيْنَا فِى ذَلِكَ الْيَوْمِ قَالَ يَجِبُ عَلَيْكُمْ صِيَامُهُ شُكْراً لِلَّهِ وَ حَمْداً لَهُ مَعَ أَنَّهُ أَهْلٌ أَنْ يُشْكَرَ كُلَّ سَاعَةٍ وَ كَذَلِكَ أَمَرَتِ الْأَنْبِيَاءُ أَوْصِيَاءَهَا أَنْ يَصُومُوا الْيَوْمَ الَّذِى يُقَامُ فِيهِ الْوَصِيُّ يَتَّخِذُونَهُ عِيداً وَ مَنْ صَامَهُ كَانَ أَفْضَلَ مِنْ عَمَلِ سِتِّينَ سَنَةً

١٤٥ - مفضل بن عمر گويد: بامام صادق عرض كردم مسلمانان را چند عيد است؟ فرمود: چهار عيد، عرض كردم: دو عيد (فطر و قربان) را با روز جمعه ميدانم بمن فرمود: بزرگترين و شريف‏ترين عيدها روز هيجدهم از ماه ذى الحجة است همان روزى كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در آن روز امير المؤمنين را بپا داشت و رهبر و راهنمايش ساخت، گويد: عرض كردم در چنين روزى ما را وظيفه چيست؟ فرمود: بر شما لازم است كه آن روز را به شكرانه و ستايش خداوند روزه بگيريد با توجه باينكه خداوند همه وقت شايسته سپاسگزارى است چنانچه همه پيغمبران بجانشينان خود دستور دادند روزى را كه جانشين‏شان رسماً معرفى شده است روزه بدارند و عيدش كنند و هر كس اين روز را روزه بدارد ثوابش از عبادت شصت سال برتر است.

گفتار خداى عز و جل به ابراهيمعليه‌السلام

كه چهار پرنده بگير و سپس آنان را در گرد خود قرار بده‏ قول الله عز و جل لإبراهيمعليه‌السلام فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ الآية

١٤٦ - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى الْقَاسِمِ قَالَ حَدَّثَنِى أَبُو سُمَيْنَةَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْكُوفِيُّ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام فِى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً الآْيَةَ قَالَ أَخَذَ الْهُدْهُدَ وَ الصُّرَدَ وَ الطَّاوُسَ وَ الْغُرَابَ فَذَبَحَهُنَّ وَ عَزَلَ رُءُوسَهُنَّ ثُمَّ نَحَزَ أَبْدَانَهُمْ فِى الْمُنْحَازِ بِرِيشِهِنَّ وَ لُحُومِهِنَّ وَ عِظَامِهِنَّ حَتَّى اخْتَلَطَتْ ثُمَّ جَزَّأَهُنَّ عَشْرَةَ أَجْزَاءٍ عَلَى عَشْرَةِ أَجْبُلٍ ثُمَّ وَضَعَ عِنْدَهُ حَبّاً وَ مَاءً ثُمَّ جَعَلَ مَنَاقِيرَهُنَّ بَيْنَ أَصَابِعِهِ ثُمَّ قَالَ ائْتِينَ سَعْياً بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَطَايَرَ بَعْضُهَا إِلَى بَعْضِ اللُّحُومِ وَ الرِّيشِ وَ الْعِظَامِ حَتَّى اسْتَوَتِ الْأَبْدَانُ كَمَا كَانَتْ وَ جَاءَ كُلُّ بَدَنٍ حَتَّى الْتَزَقَ بِرَقَبَتِهِ الَّتِى فِيهَا رَأْسُهُ وَ الْمِنْقَارُ فَخَلَّى إِبْرَاهِيمُ عَنْ مَنَاقِيرِهِنَّ فَوَقَعْنَ وَ شَرِبْنَ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ وَ الْتَقَطْنَ مِنْ ذَلِكَ الْحَبِّ ثُمَّ قُلْنَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ أَحْيَيْتَنَا أَحْيَاكَ اللَّهُ فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ بَلِ اللَّهُ يُحْيِى وَ يُمِيتُ فَهَذَا تَفْسِيرُ الظَّاهِرِ قَالَعليه‌السلام وَ تَفْسِيرُهُ فِى الْبَاطِنِ خُذْ أَرْبَعَةً مِمَّنْ يَحْتَمِلُ الْكَلَامَ فَاسْتَوْدِعْهُمْ عِلْمَكَ ثُمَّ ابْعَثْهُمْ فِى أَطْرَافِ الْأَرَضِينَ حُجَجاً لَكَ عَلَى النَّاسِ وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ يَأْتُوكَ دَعَوْتَهُمْ بِالاسْمِ الْأَكْبَرِ يَأْتُونَكَ سَعْياً بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏

قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ الَّذِى عِنْدِى فِى ذَلِكَ أَنَّهُعليه‌السلام أُمِرَ بِالْأَمْرَيْنِ جَمِيعاً وَ رُوِيَ أَنَّ الطُّيُورَ الَّتِى أُمِرَ بِأَخْذِهَا الطَّاوُسُ وَ النَّسْرُ وَ الدِّيكُ وَ الْبَطُّ وَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ طَيْفُورٍ يَقُولُ فِى قَوْلِ إِبْرَاهِيمَعليه‌السلام رَبِّ أَرِنِى كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‏ الآْيَةَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ إِبْرَاهِيمَ أَنْ يَزُورَ عَبْداً مِنْ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ فَزَارَهُ فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِى الدُّنْيَا عَبْداً يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا قَالَ إِبْرَاهِيمُ وَ مَا عَلَامَةُ ذَلِكَ الْعَبْدِ قَالَ يُحْيَى لَهُ الْمَوْتَى فَوَقَّعَ لِإِبْرَاهِيمَ أَنَّهُ هُوَ فَسَأَلَهُ أَنْ يُحْيِيَ لَهُ الْمَوْتَى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِى يَعْنِى عَلَى الْخَلَّةِ وَ يُقَالُ إِنَّهُ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ لَهُ فِى ذَلِكَ مُعْجِزَةٌ كَمَا كَانَتْ لِلرُّسُلِ وَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَعليه‌السلام سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ يُحْيِيَ لَهُ الْمَيِّتَ فَأَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُمِيتَ لِأَجْلِهِ الْحَيَّ سَوَاءً بِسَوَاءٍ وَ هُوَ أَنَّهُ لَمَّا أَمَرَهُ بِذَبْحِ ابْنِهِ إِسْمَاعِيلَ وَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ إِبْرَاهِيمَعليه‌السلام أَنْ يَذْبَحَ أَرْبَعَةً

مِنَ الطَّيْرِ طَاوُساً وَ نَسْراً وَ دِيكاً وَ بَطّاً فَالطَّاوُسُ يُرِيدُ بِهِ زِينَةَ الدُّنْيَا وَ النَّسْرُ يُرِيدُ بِهِ الْأَمَلَ الطَّوِيلَ وَ الْبَطُّ يُرِيدُ بِهِ الْحِرْصَ وَ الدِّيكُّ يُرِيدُ بِهِ الشَّهْوَةَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ يَحْيَى قَلْبُكَ وَ يَطْمَئِنَّ مَعِى فَاخْرُجْ عَنْ هَذِهِ الْأَشْيَاءِ الْأَرْبَعَةِ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَتْ هَذِهِ الْأَشْيَاءُ فِى قَلْبٍ فَإِنَّهُ لَا يَطْمَئِنُّ مَعِى وَ سَأَلْتُهُ كَيْفَ قَالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ مَعَ عِلْمِهِ بِسِرِّهِ وَ حَالِهِ فَقَالَ إِنَّهُ لَمَّا قَالَ رَبِّ أَرِنِى كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‏ كَانَ ظَاهِرُ هَذِهِ اللَّفْظَةِ تَوْهِيماً «تُوهِمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ يَتَيَقَّنُ فَقَرَّرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِسُؤَالِهِ عَنْهُ إِسْقَاطاً لِلتُّهَمَةِ عَنْهُ وَ تَنْزِيهاً لَهُ مِنَ الشَّكِ‏

١٤٦ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: بيان گفتار خداى عز و جل كه فرمود: چهار پرنده براى خود بگير و آنان را برگرد خود قرار بده و به هر كوهى پاره‏اى از آنان بگذار فرمود: ابراهيم، هدهد و صرد و طاوس و كلاغ را گرفت و سربريد و سرشان را به يك سو نهاد سپس پيكرشان را با پرها و گوشت و استخوان در هاون كوبيد تا بهم در آميخت سپس آنها را ده قسمت كرد و بر ده كوه گذاشت سپس آب و دانه‏اى در كنار خود نهاد و نوك پرنده‏ها را بميان انگشتان خود گرفت سپس گفت: باذن خداى عز و جل هر چه زودتر نزد من آئيد گوشتها و پرها و استخوانها بسوى يك ديگر به پرش در آمدند تا پيكرها بصورت اوليه درست شد و هر پيكرى آمده و بگردنى كه سر و منقارش در آن بود چسبيد ابراهيم نوك‏هاى پرنده‏ها را رها كرد پرنده‏ها بر كنار آب فرود آمدند و آب آشاميدند و دانه برچيدند سپس گفتند: اى پيغمبر خدا هم چنان كه ما را زنده كردى خداى زنده‏ات نگهدارد ابراهيم فرمود: بلكه خداوند زنده ميكند و ميميراند اين تفسير ظاهر آيه است امامعليه‌السلام فرمود: و تفسير آيه از نظر باطن اين است كه چهار نفر از سخن‏سنجان را انتخاب كن و دانش خود را ب‏آنان بياموز و سپس آنان را بنمايندگى از طرف خود باطراف زمين بفرست و هر گاه خواستى كه نزدت آيند بنام بزرگ خدا آنان را ميخوانى كه باذن خدا شتابان نزد تو خواهند آمد.

كلام مصنف‏

مصنف اين كتاب گويد: بعقيده من در اين باره آن حضرت بهر دو جهت مأمور بود و روايت شده است پرنده‏هائى كه دستور گرفتنشان را داشت طاوس بود و كركس و خروس و مرغابى و شنيدم از محمد بن عبد اللَّه بن محمد بن طيفور در بيان گفتار ابراهيم كه عرض كرد پروردگارا مرا بنما كه مردگان را چگونه زنده ميكنى ميگفت كه خداى عز و جل دستور داد كه ابراهيم بنده‏اى از بندگان شايسته خدا را زيارت كند ابراهيم آن بنده را ديد و چون با او سخن گفت ابراهيم را گفت كه خداى تبارك و تعالى را بنده‏اى است كه ابراهيمش خوانند خداوند او را بدوستى خود مفتخر فرموده است.

ابراهيم گفت اين بنده را نشان چيست؟ گفت: نشانه‏اش اينكه خداوند مرده را براى او زنده خواهد كرد ابراهيم را بخاطر رسيد كه آن بنده خود او است از اين جهت از خداوند خواست كه مرده را براى او زنده گرداند خدا فرمود: مگر زنده شدن مردگان را باور ندارى؟ عرض كرد: چرا ولى براى اينكه دلم مطمئن گردد و مقصودش اطمينان بدوستى خداوند بود و گفته شده است كه ابراهيم مى‏خواست او نيز اين معجزه را داشته باشد مانند ساير پيغمبران كه معجزه داشتند و از خداوند خواست كه مرده را براى او زنده كند خداوند بابراهيم دستور داد كه در برابر اين كرامت بايستى او نيز زنده‏اى را بكشد و اين دستور همان هنگام بود كه مأمور شد فرزندش اسماعيل را سر ببرد و خداى عز و جل بابراهيم دستور داد كه چهار پرنده را سر ببرد طاوس و كركس و خروس و مرغابى و غرض خداوند از طاوس آرايش دنيا بود و از كركس مقصود آرزوى دراز و مرغابى كناية از حرص و خروس اشارة به شهوت بود خداى عز و جل ميفرمود اگر دوست دارى كه دلت زنده شود و آرام دلت من باشم از اين چهار چيز بيرون شو كه اگر اين چيزها در دلى باشد آن دل بمن آرام نخواهد گرفت پرسيدم‏اش خداوند چرا فرمود: مگر باور ندارى؟ با اينكه از حال و دلش آگاه بود گفت: چون ابراهيم گفت پروردگارا بمن بنما مردگان را چگونه زنده ميكنى و ظاهر اين گفتار، ديگران را بگمان مى‏انداخت كه ابراهيم يقين ندارد خداوند اين پرسش را از او فرمود تا اين تهمت از او بيفتد و دامن‏اش از آلايش بترديد پاك گردد.

چهار خصلت هر كه را باشد خداوند دشمنش ميدارد

أربع خصال يبغض الله عز و جل من كن فيه‏

١٤٧ - أَخْبَرَنِى الْخَلِيلُ بْنُ أَحْمَدَ السِّجْزِيُّ الْقَاضِى قَالَ أَخْبَرَنَا ابْنُ صَاعِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ الْعَبَّاسِ الْمَرْوَزِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ نَصْرِ بْنِ حَاجِبٍ قَالَ حَدَّثَنَا وَرْقَاءُ بْنُ عُمَرَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ أَبِى صَالِحٍ عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ الْفَاحِشَ الْبَذِي‏ءَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ‏

١٤٧ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: خداى عز و جل شخص ياوه گوى هرزه‏دراى گداى طبع پر رو را دشمن ميدارد.