١. خدا.
٢. انسان.
٣. واقعيات مفيد براى انسان.
بقيه ى عوامل، در برخى كيفيات ثانويه ى تاريخ موثرند و بعضى ديگر مواد مهمى هستند كه انسان با شناخت و در اختيار گرفتن آنها، تاريخ خود را توجيه مى كند. بعضى ديگر مى توانند تاثيرات مقطعى و يا مشروط داشته باشند.
معانى سنت در آيات قرآنى و نهج البلاغه
سنت به معناى طريق و اصل و قانون و به معانى متعدد، در قرآن و نهج البلاغه آمده است.
با نظر به آيات قرآنى و جملاتى از نهج البلاغه كه شامل كلمه ى سنت و سنن توجه و آموزش و تجربه اندوزى از سنت هاى تاريخ، امرى لازم است. بدون كوشش در اين مسير، نه تنها شناسايى ما درباره ى سر گذشت بشرى و طرق و اصول و قوانين حاكمه در تاريخ ناقص خواهد بود، بلكه از يك جهت بايد گفت بدون كوشش مزبور، معارف ما درباره ى هويت انسان و مختصات موقت و پايدار و مفيد و مضر، به قدرى ناچيز خواهد بود كه شايستگى توجه و اعتنا را از دست خواهد داد.
به هر حال، بر خلاف سطح بينان و مردم كم اطلاع كه گمان مى كنند اسلام به تاريخ و سرگذشت بشرى توجهى ندارد، با در نظر گرفتن قصه هاى فراوانى كه خداوند متعال در قرآن براى شناساندن انسان در دو منطقه ى انسان آنچنان كه هست و انسان آنچنان كه بايد تذكر داده، و مخصوصا با در نظر داشتن تذكر فراوان در انواع سنت هايى كه در تاريخ مورد پيروى بوده يا مى بايست مورد پيروى و تبعيت قرار بگيرد، بطلان گمان آن مردم بى اطلاع يا غرض ورز، با كمال وضوح اثبات مى شود. [ در قرآن مجيد، در مواردى متعدد، خداوند متعال به سير روى زمين و مطالعه و تحقيق در سر گذشت انسان ها در امتداد تاريخ، دستور صادر فرموده است. از آن جمله در سوره ى حج، آيه ى ٤٦. مضمون اين دستور سازنده در موارد زير آمده است: سوره ى يوسف، آيه ى ١٠٩، سوره ى روم، آيات ٩ و ٤٢، سوره ى فاطر، آيه ى ٤٤، سوره ى غافر، آيات ٢١ و ٨٢، سوره ى محمد ص ، آيه ى ١٠، سوره ى آل عمران، آيه ى ١٣٧، سوره ى انعام، آيه ى ١١، سوره ى نحل، آيه ى ٣٦، سوره ى نمل، آيه ى ٦٩، و سوره ى عنكبوت، آيه ى ٢٠. ] اكنون مى پردازيم به بيان انواع سنت ها كه در قرآن و نهج البلاغه آمده است.
١. سنت به معناى طريق يا اصل نافذ در اجتماع كه از مدتى پايدار برخوردار بوده و اجتماع يا اجتماعاتى را تحت تاثير قرار داده است:
پيش از شما سنت هايى گذشته است. در روى زمين سير كنيد و ببينيد چگونه بود عاقبت تكذيب كنندگان. [ سوره ى آل عمران، آيه ى ١٣٧. ]
در اين آيه ى مباركه، سير در روى زمين و بررسى و تحقيق در سنت هايى كه در روى زمين بروز، و مدتى از زمان در جريان بوده اند، مورد دستور قرار گرفته است. مسلم است كه اين سير و بررسى تنها براى پر كردن حافظه و سياه كردن كاغذهاى سفيد نيست. بلكه با نظر به توجه دادن مردم در ذيل آيه ى مباركه به سرنوشت نهايى تكذيب كنندگان پيامبران و پيام هاى خداوندى، معلوم مى شود كه منظور از سير و بررسى، شناخت علل و معلولات و اصول و قوانين حاكم در تاريخ بوده است. در سوره ى حج، آيه ى ٤٦ مى فرمايد: آيا آنان در روى زمين سير نكرده اند تا براى آنان دل هايى باشد به وسيله ى آنها تعقل كنند.
عظمت محتواى اين آيه ى مباركه وصف ناپذير است. زيرا مى توان گفت بنابر مفهوم اين آيه، كسانى كه از سرگذشت انسانها در روى زمين و نتايج كارها و انديشه هاى آنان و نمودها و محصولاتى كه از همه شئون حياتى و قواعد و سنت هايى كه به موجوديت انسان ها و عموم شئون حياتى آنان حكمفرما بوده است، آگاهى ندارند، از تعقل به وسيله دل هاى آگاه محروم اند. بالعكس، گشت و گذار و بررسى و تحقيق در سرگذشت انسان ها در گذرگاه تاريخ، دل هاى آنان را براى تعقل آماده مى كند.
به آن كسانى كه كفر ورزيده اند بگو: اگر از كفر و پليدى ها خوددارى كنند، خطاهاى گذشته ى آنان آمرزيده مى شود و اگر به همان كفر و پليدى ها برگردند، سنت گذشتگان كه عذاب و مشاهده ى نتايج دردناك عقايد منحرف و اعمال ناپاك است در گذشته ثابت شده است. [ سوره ى انفال، آيه ى ٣٨. ]
اين يك قانون است كه انسان در گرو اعمال و انديشه هاى خويش است.
عمل و عكس العمل يا فعل و رد فعل و كنش و واكنش ، در همه ى شئون حياتى انسان ها، چه در حال انفرادى و چه در حال جمعى، بدون استثناء حاكميت دارد. چنانكه قانون عليت با اشكال گوناگونش در هر دو قلمرو انسان و جهان حاكميت دارد. به تجربه ثابت شده است كه ستمكاران نتيجه ى كار خود را در طول تاريخ مى بينند. آنان كه گريانده اند خود خواهند گريست، آنان كه در راه خدمت به انسان فداكارى كرده اند، پاداش خود را مانند يك واكنش ضرورى درمى يابند.
اين معنى براى سنت در سوره حجر، آيه ى ١٣، سوره ى اسراء، آيه ى ٧٧، سوره ى كهف، آيه ى ٥٥، سوره ى احزاب، آيات ٣٨ و ٦٣، سوره ى فاطر، آيه ى ٤٣ و سوره ى غافر، آيه ى ٨٥ نيز منظور شده است. در همه ى اين موارد، بروز نتيجه اعمال انسان ها در امتداد تاريخ، مانند بروز معلول به دنبال علت خود گوشزد شده است. در سوره ى فاطر، آيه ى ٤٣، بروز نتايج استكبار و حيله پردازى ها غدر و مكر و نقشه كشى ها براى اجراى ظلم و تعدى را سنت غير قابل دگرگونى معرفى فرموده است. در سوره ى نساء، آيه ى ٢٦، سنت هاى شايسته اى را كه در تاريخ گذشته ى بشرى در جريان بوده است، توصيه مى فرمايد:
خداوند مى خواهد براى شما بيان كند و شما را به سنت هاى اقوام پيش از شما هدايت كند.
بنابراين، در فلسفه ى تاريخ از ديدگاه اسلام، اصل يا قانون عمل و عكس العمل ناشى از يك نظم ثابت، در قلمرو حيات انسان ها وجود دارد كه بدون پذيرش آن، تاريخ بشر قابل تفسير و تحليل نيست.
٢. تقليد از گذشتگان در تاريخ و تكيه بر آنان. قرآن مجيد تقليد بى دليل از گذشتگان و تكيه بر آنان را دور از عقل و ناشايست مى داند، و مردم را از تقليد و تكيه برحذر مى دارد. مى دانيم كه تقليد بى دليل از گذشتگان، يك پديده ى مستمر و فرا گير در تاريخ بشرى است كه اساسى ترين نقش را در ركود تاريخ به عهده داشته است. اگر همين امروز وضع فرهنگ ها و عقايد اقتصادى و حقوقى جوامع را مورد مطالعه و تحقيق قرار بدهيم، خواهيم ديد كه اغلب اين فرهنگ ها و عقايد، تقليد از گذشتگان، مخصوصا تقليد از شخصيت هايى چشمگير است، به اين عنوان كه آنان صاحب نظران و بانيان اين فرهنگ ها و عقايد هستند. نمونه اى از آيات قرآنى درباره ى اين جريان راكدكننده چنين است:
١. بلكه آن تبهكاران در پاسخ پيامبر گفتند: ما پدرانمان را معتقد به عقايد امتى دريافتيم و ما بر مبناى آثار آنان هدايت يافتيم و همچنين ما پيش از تو در هيچ آبادى مبلغى نفرستاديم، مگر اينكه خودكامگان آن آبادى ها گفتند كه ما پدرانمان را معتقد به عقايد امتى دريافتيم و ما از آثار آنان پيروى مى كنيم. آن فرستاده ى خداوندى گفت: شما باز از پدرانتان تبعيت خواهيد كرد اگر چه آن چه را كه من آورده ام هدايت كننده تر از آن باشد كه پدرانتان را معتقد به آن يافته ايد. آنان گفتند: ما به آن چه كه به شما فرستاده شده كفر مى ورزيم. [ سوره ى زخرف، آيات ٢٤ -٢٢. ]
٢. كافران گفتند: بلكه ما از آن چه كه پدرانمان را معتقد به آن يافته ايم پيروى مى كنيم. [ سوره ى بقره، آيه ى ١٧٠. ]
مضمون اين دو آيه ى مباركه در سوره ى مائده، آيه ى ١٠٤، سوره ى اعراف، آيه ى ٢٨، سوره ى يونس، آيه ى ٧٨ و سوره ى انبياء، آيه ى ٥٣ وارد شده است. در بررسى فلسفه ى تاريخ و تحليل و تحقيق درباره ى اصول و عوامل اساسى آن، توجه و اهتمام به پديده ى تقليد و تبعيت از گذشتگان، مخصوصا از شخصيت هاى چشمگير، فوق العاده اهميت دارد. مخصوصا تقليد از شخصيت هايى كه به عنوان بنيان گزاران