حضرت معصومه (س) فاطمه دوم (س)

حضرت معصومه (س) فاطمه دوم (س)0%

حضرت معصومه (س) فاطمه دوم (س) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

حضرت معصومه (س) فاطمه دوم (س)

نویسنده: محمد محمدی اشتهاردی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 13365
دانلود: 4356

حضرت معصومه (س) فاطمه دوم (س)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 13 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13365 / دانلود: 4356
اندازه اندازه اندازه
حضرت معصومه (س) فاطمه دوم (س)

حضرت معصومه (س) فاطمه دوم (س)

نویسنده:
فارسی

کتاب حاضر از جمله تالیفات جناب محمد محمدی اشتهاردی رحمه الله علیه است که مولف محترم در این نوشته به شرح زندگانی حضرت معصومه سلام الله علیها پرداخته و در مقدمه نیز شرحی مختصر از حرم آن حضرت (شهر قم) آورده است.

بر همين اساس، خلفا و سلاطين به قم توجه خاصى داشتند، تا آنها را آرام نگهدارند، زيرا قم در هر فرصتى از فرمان آنها سرباز مى زدند، از اين رو خلفا براى جلب رضايت مردم قم، غالبا يكى از رجال بزرگ شيعه، يا متمايل به شيعه را فرماندار قم مى نمودند، از جمله مأمون (هفتمين خليفه عباسى) هرثمه را كه از رجال بزرگ و با نفوذ شيعه بود، حاكم قم كرد، و المقتدر عباسى (هيجدهمين خليفه عباسى) حسين بن حمدان را كه سال ها با بنى عباس مبارزه كرده بود، به حكومت قم منصوب نمود.(۱۳۹)

اما متوكل عباسى (دهمين خليفه بنى عباس) ، يكى از دژخيمان ناپاك و خونخوار خود، به نام موسى بن بغا ابن كليب را فرماندار قم كرد، موسى كه شخصى گستاخ و بدزبان بود، و با آل علىعليه‌السلام دشمنى سخت داشت. به قم آمد و حكومت آن را به دست گرفت، او با اينكه به شدت مردم قم را ترسانده بود و آنها را به قتل تهديد نموده بود، ولى مردم قم در برابر او تسليم نشدند، سرانجام جمعى از مردم قم به محضر امام حسن عسكرىعليه‌السلام رفتند و از بودن چنان حاكم سفاكى در قم، شكايت و چاره جويى نمودند.

امام عسكرىعليه‌السلام به آنها امر كرد كه نماز مظلوم بخوانند(۱۴۰) و پس از نماز او را نفرين نمايند، آنها به دستور امام حسن عسكرىعليه‌السلام عمل كردند، نفرين آنها باعث شد كه پس از اندك مدتى، موسى بن بغا به هلاكت رسيد(۱۴۱)

در ورق ديگر تاريخ مى خوانيم: معتمد (پانزدهمين طاغوت عباسى ۲۳ سال (از سال ۲۵۶ تا ۲۷۹) خلافت كرد، و چهارده سال از امامت امام حسنعليه‌السلام مقارن زمان او بود، موسى بن بغا در عصر مهتدى و معتمد عباسى، فرمانده لشكر بود، بسيار ظلم مى كرد، مردم قم از ظلم او به ستوه آمدند، و به محضر امام حسن عسكرىعليه‌السلام رفته، او از ظلم او به آن حضرت شكايت نمودند، امام حسنعليه‌السلام دعايى را به مردم قم آموخت تا در قنوت نماز بخوانند، تا از شر او نجات يابند، فرازى از آن دعا چنين است:

اللهم و لا تدع للجور دعامه الا قصمتها، و لا حبه الا هتكتها، و لا كلمه الا فرقتها... و لا رافعه علم الا نكستها

خدايا! براى ظلم و جور، پايه اى را رها نساز، مگر اينكه آن را درهم بشكن، و سپرى نگذار مگر اينكه آن را پاره كن، و كلام وصف به هم فشرده اى نگذار، مگر اينكه گسيخته كن، و پرچم برافراشته اى نگذار، مگر اينكه سرنگون فرما...(۱۴۲)

نتيجه اينكه: وجود محدثان و شاگردان امامانعليهم‌السلام و به زبان روز وجود علما و طلاب، در همان قرن دوم و سوم در قم، كه بيانگر وجود حوزه علميه كوچك در آن عصر است، باعث شده بود، كه مردم در برابر حكام جور، نه تنها تسليم نمى شدند، بلكه با آنها مبارزه كرده و براى بيرون راندن آنها، اقدامات گوناگون مى نمودند.

موضع گيرى پنج عالم بزرگ قم، در برابر طاغوت

۱- ميرزاى قمى (رحمه الله) در برابر فتحعلى شاه

حوزه علميه قم در هيمن منوال قرن به قرن، منشأ آثار مختلف سياسى بوده، تا عصر قاجار، چنان كه قبلا گفتيم، مرجع عظيم الشأن حضرت آيت الله العظمى ميرزا ابوالقاسم قمى( ۱۴۳)( معروف به ميرزاى قمى) در قم سكونت داشت، اين مرجع عالى مقام در رتق و فتق امور، و در سياست دخالت مى كرد، و با نصايح خود، فتحعلى شاه و حكام ديگر را از ظلم و ستم داستان زير كه بيانگر دخالت ميرزيا قمى (رحمه الله) در امور سياسى، و قاطعيت او در برابر سلطان عصرش است: توجه كنيد:

۱- فحتعلى شاه گاهى به ديدار ميرزاى قمى مى آمد در يكى از ملاقات ها، ميرزا به فتحعلى شاه گفت: اى پادشاه! عدالت را رعايت كن، از آن ترس دارم كه بر اثر رابطه اى كه با تو دارم مشمول عذاب و خشم خدا گردم، چرا كه خداوند در قرآن مى فرمايد:

لا تركنوا الى الذين ظلموا فتمسكم النار

و تكيه بر ظالمان نكنيد كه موجب مى شود آتش دوزخ شما را فراگيرد.(۱۴۴)

۲- در ملاقات ديگر، ميرزاى قمى؛ دست بر ريش بلند فتحعلى شاه كشيد و فرمود: اى پادشاه! مبادا كارى كنى كه اين ريش در روز قيامت بسوزد.(۱۴۵)

۳- و در يكى از ملاقات ها، فتحعلى شاه به ميرزاى قمى عرض كرد: اجازه بده دخترم را همسر پسرت كنم و به اين وسيله بين ما و شما رابطه خانوادگى برقرار گردد.

در آن ملاقات، در اين مورد نتيجه گرفته نشد، ميرزا از اين پيش نهاد نگران بود (چرا كه چنين وصلتى موجب تأييد كارهاى شاه مى شد، و ميرزا هرگز نمى خواست، با خاندان شاه نزديك گردد و او را تأييد كند) ميرزا كه نمى توانست چنين اجازه اى بدهد، و از طرفى احتمال آن وجود داشت كه مجبور به اجازه گردد، دست به دعا برداشت و گفت: خدايا اگر بنا است دختر شاه همسر پسرم شود، مرگ جوانم را برسان.

طولى نكشيد كه پسر ميرزا در ميان حوض خانه افتاد و غرق شده و فوت كرد.(۱۴۶)

نظير اين موضع گيرى در مورد ملامحسن يزدى يكى از علماى مشهور ايران در عصر فتحعلى شاه رخ داد، شاه با اصرار مى خواست دخترش ضياء السلطنه را همسر پسر ملا محسن يزدى كند، ولى ملا محسن با كمال قاطعيت مانع چنين وصلتى گرديد.(۱۴۷)

۲- آيت الله حائرى و رضاخان

قبلا گفتيم حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى (رحمه الله) در سال ۱۳۴۰ هجرى قمرى وارد قم شد، و حوزه علميه را باسازى و منظم كرد، به طورى كه به عنوان موسس حوزه علميه لقب گرفت.

دوران زعامت و مرجعيت آيت الله حائرى، با سلطنت مشئوم رضا خان، مصادف بود، و رضاخان دشمن سرسخت روحانيت بود، و مأمورين دژخيم او، عمامه ها را از سر طلاب مى گفتند، و انواع هتاكى ها و آزارها را نسبت به عما و روحانيون روا مى داشتند، در اين عصر خشونت و ديكتاتورى، آيت الله حائرى (رحمه الله) هرگز تسليم رضا خان نشد و در برابر او ايستادگى كرد، و با تدابير داهيانه و سياست معقول، حوزه را از گزند رضا خان و دژخيمان او محافظت نمود.

توضيح اينكه: آيت الله حائرى در برابر رضاخان، بيشتر در صدد حفظ حوزه علميه بود، از اين رو زياد خود را به عنوان مخالف او آشكار نمى نمود، زيرا در آن عصر، بازسازى حوزه مهم تر از همه چيز بود، در عين حال با سياست هاى رضا خان پوشيدن لباس روحانيت را ممنوع نمود، ولى آيت حائرى عملا افراد را به پوشيدن لباس تشويق مى كرد، آيت الله بهبهانى در مورد سياست معقول و تدبير داهيانه آيت الله حائرى گفته بود: اگر آيت الله حائرى نبود، اين عمامه به سرها نبودند.

آيت الله حائرى در برابر مزاحمت هاى رضا خان، تلگراف اعتراض آميزى به او كرد، و رضا خان جواب تند و تهديدآميزى داد.

آيت الله حائرى در ماجراى كشف حجاب، به عنوان اعتراض به رضا خان، درس خود را تعطيل كرد، و نماز جماعت خود را ترك نمود، اين امور نشان مى داد كه آيت الله العظمى حائرى (رحمه الله) به انحاء مختلف نارضايتى خود را به اعمال رضا خان نشان مى داد، از اين رو هنگامى كه آيت الله حائرى وفات كرد و مجلس ترحيم او را در مسجد امام قم برقرار نمودند، در همان آغاز مجلس، چكمه پوشان رضاخانى، مجلس را به هم زدند، و از برگزارى مجالس ترحيم به مناسبت رحلت آن مرحوم، جلوگيرى نمودند، با اينكه قبل از ايشان، به مناسبت وفات آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم قمى، و وفات آيت الله حاج ميرزا جواد تبريزى، چهل شبانه روز، مجالس ترحيم بر پا بود.(۱۴۸)

۳- فرياد آيت الله بافقى بر ضد رضا خان

در سال ۱۳۰۶ شمسى، عصر حكومت ديكتاتورى رضا خان، در قم شايع شد كه چند نفر از زنان خانواده رضا خان (همسر و دو دخترش شمس و اشرف) بدون حجاب وارد قم شده اند، و مى خواهند با همان وضع وارد حرم گردند، در اين ميان خبر به يكى از مدرسين عالى مقام حوزه علميه قم، كه از نزديكان و شاگردان برجسته و مجاهد آيت الله حائرى بود، يعنى آيت الله محمد تقى بافقى (رحمه الله) رسيد، اين مجاهد شجاع، نخست به خانواده رضا خان پيام داد كه اگر مسلمان هستيد نبايد، با اين وضع در اين مكان مقدس (حرم حضرت معصومهعليها‌السلام حضور يابيد، اگر مسلمان نيستيد، باز هم حق نداريد (زيرا كافر نبايد وارد حرم شود. )

خانواده رضا خان به پيام آيت الله بافقى، اعتنا نكرد، آن عالم مجاهد شخصا به حرم حضرت معصومهعليها‌السلام آمد، و به خانواده رضا خان به شدت اخطار كرد، و همين برخورد قاطع نزديك بود موجب قيام و شورش مردم قم بر ضد حكومت شاه گردد.

از طرف شهربانى قم به رضا خان اطلاع دادند كه: خانواده شما (همسر و دو وختر شما) به دستور روحانيون در اتاقى زندانى شده اند و به آنها اخطار شده كه بدون حجاب، حق ورود به حرم حضرت معصومهعليها‌السلام را ندارند.

رضا خان شخصا با يك واحد نظامى به قم آمد و خانواده خود را نجات داد، و با چكمه وارد صحن مطهر شد، و آيت الله بافقى را مورد ضرب و شتم قرار داد، سپس با اشاره او دژخيمان او آن عالم ربانى را دمر خوابانيدند و شاه با عصاى ضخيم خود بر پشت او مى زد، سرانجام به دستور رضاخان، مدتى آيت الله بافقى (رحمه الله) را زندانى كردند و سپس به شهر رى تبعيد نمودند، و تا آخر عمر تحت نظر اداره آگاهى به عبادت اشتغال داشت و همانجا از دنيا رفت( ۱۴۹)

وى در سال ۱۳۳۲ شمسى در تبعدگاه خود رحلت كرد، و جنازه او را به قم آوردند، قبر شريفش در مسجد بالاسر جنب مرقد حضرت معصومهعليها‌السلام است.

اين حوادث به روشنى نشان مى دهد كه حوزه علميه قم در عصر زعامت آيت الله حائرى (رحمه الله) نيز به امور سياسى توجه داشت و براى حفظ كيان اسلام به طاغوتى مانند رضاخان اعتراض مى كرد، در اين راه كتك بخورد و تبعيد گردد.(۱۵۰)

۴- آيت الله بروجردى در برابر شاه

آيت الله بروجردى (رحمه الله) در سال ۱۳۲۴ شمسى وارد قم شد، و زعامت حوزه علميه قم را به دست گرفت، اين زعامت تا سال ۱۳۴۰ شمسى، سال رحلت آن مرجع عظيم الشأن (يعنى ۱۶ سال) ادامه يافت، در اين مدت حوزه علميه قم كاملا مستقل بود، و هرگز با حكومت طاغوتى محمد رضا شاه مقبور، سازش نكرد، در اين راستا، يكى از علما مى نويسد: محمد رضا پهلوى پس از بازگشت از سفر هند، براى ديدار آيت الله بروجردى (رحمه الله) به شهر قم وارد شد، ولى آقاى بروجردى (رحمه الله) ملاقات با او را (در حرم حضرت معصومهعليها‌السلام نپذيرفت، واسطه ها تلاش و اصرار بسيار داشتند تا اين ملاقات انجام شود، ولى آقاى بروجردى قبول نكرد و فرمود: من چگونه ملاقات با كسى را كه به هند رفته و در آنجا همسرش برهنه سوار فيل شده ود در شهرهاى كفر گردش كرده و موجب ذلت مسلمين شده، بپذيرم؟!

شاه مى خواست بعضى از قوانين را به ميل خود تغيير دهد، ولى آيت الله بروجردى (رحمه الله) را چون سدى خلل ناپذير، مانع سر راه خود مى ديد، شاه نخست وزير خود را نزد آيت الله بروجردى فرستاد تا و را راضى كند، نخست وزير از زبان شاه به آيت الله بروجردى گفت: شاه مى گويد اين قوانين در كشورهاى همسايه پياده شده، ما هم مجبوريم آن را اجرا كنيم. آيت الله بروجردى به نخست وزير گفت: به شاه بگوييد، در آن كشورهاى همسايه رژيم پادشاهى به جمهورى تبديل شده است. (كنايه از آنكه اگر تو بخواهى به قوانين دست بزنى، بايد اعلام جمهورى كنى) وزير در مقابل اين سخن آقاى بروجردى نتوانست سخنى بگويد، زيرا اين سخن بزرگترين خطر و هشدارى بود، كه سلطنت محمد رضا را تهديد مى كرد، لذا تا آقاى بروجردى زنده بود، شاه نتوانست، قوانين دلخواه خود را پياده كند.(۱۵۱)

و در مورد ديگرى آيت الله العظمى بروجردى (رحمه الله) اخطار كرد كه از كشور خارج مى شوم، اين خبر به شاه رسيد، شاه ديد خروج آيت الله بروجردى يعنى همان انقلاب داخلى، از اين رو از تصميم نامشروع خود مبنى بر تساوى حقوق زن و مرد، منصرف شد.(۱۵۲)

قاطعيت و بى اعتنايى آيت الله بروجردى (رحمه الله) به شاه در حدى بود كه شاه در بازگشت از خوزستان همراه همسرش ثريا با قطار به قم آمد، و همسرش را در قطار گذاشت و خود سوار بر لندور شده و از خيابان هاى قم گذشت تا به صحن رسيد، و وارد حرم شد، و انتظار داشت در حرم با آيت الله بروجردى (رحمه الله) ملاقات كند، در همان ايام توسط دانشجويان، عكس هايى از همسر شاه براى آقاى بروجردى فرستاده شده بود، كه او در اروپا با زنان و مردان به طرز بسيار زننده اى در استخر شنا كرده است.

شاه به توليت مى گويد: آقاى بروجردى در حرم است؟

توليت جواب مى دهد: نه، آقاى بروجردى همين امروز به خارج شهر رفته اند.

شاه هم دمق شده، بدون اينكه به زيارت برود، يا قرائت زيارت نامه تمام شود، به صورت قهر از در ديگر رفت كه رفت، و از آن پس ديگر ملاقاتى بين شاه و آقاى بروجردى انجام نگرفت.(۱۵۳)

اين برخوردها نيز نشان مى دهد كه حوزه علميه قم، در عصر زعامت مرجع كل آيت الله العظمى بروجردى رحمه الله در برابر شاه و دولت طاغوتى او قرار داشت، و هرگز آن را تأييد نكرد، بلكه به عكس در هر فرصتى مخالفت خود را با آن دستگاه ضد اسلامى، آشكار مى نمود، و به همين منوال همواره حوزه علميه قم بر اساس همين سياست به حيات خود ادامه مى داد، تا آنگاه كه جهان تشيع و حوزه هاى علميه، به ويژه حوزه علميه قم با رحلت آن مرجع عظيم قم بر اساس همين سياست به حيات خود ادامه مى داد، تا آنگاه كه جهان تشيع و حوزه هاى علميه، به ويژه حوزه علميه قم با رحلت آن مرجع عظيم الشأن به سوگ نشست، و آن بزرگ مرد علم و دين، در فروردين سال ۱۳۴۰ شمسى، چشم از جهان فرو بست.

۵- امام خمينى در ميدان سياست

بسيارى تصور مى كردند با رحلت مرجع كل آيت الله العظمى بروجردى رحمه الله حوزه علميه افول نموده، يا بى فروغ خواهد شد و بار ديگر در فترت و سكوت قرار مى گيرد، ولى فقها بزرگ و مشعل داران عظيم علم و دين همچون آيت الله العظمى گلپايگانى و آيت الله العظمى مرعشى نجفى، زمام امور را به دست گرفتند و ضايعات را جبران كردند، و در اين ميان، مرجع عالى قدر حضرت امام خمينى (قدس سره) پا به ميدان علم و فقه سياست گذاشت، و با نهضت عظيم خود، تحولات عظيمى در جهان اسلام به وجود آورد، و همزمان حوزه علميه را به مرحله جديدى وارد ساخت، به گونه اى كه حوزويان هويت خود را يافتند، و در پرتو رهنمودهاى داهيانه آن مرجع شجاع و پر صلابت، نهضت را ادامه دادند، و آن چنان در ميدان سياست در خشيدند، كه انقلاب به پيروزى رسيد، و رژيم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهى، به جمهورى اسلامى تبديل يافت، و همين افتخار عظيم براى حوزه علميه قم بس كه در مهد خود بزرگمردى چون امام خمينى (رحمه الله) را پروريد، كه بنيانگذار جمهورى اسلامى در ايران شد، و سياست اسلامى را كه در گوشه انزوا در حال نابودى، به صحنه آورد، و سياست عين دين خواند، و بزرگ ترين گام را براى تثبيت سياست اسلامى برداشت، كه اين رشته را سردار از است و شرح آن نياز به كتاب ها دارد، و بخش هايى از آن در كتاب هاى مربوطه نگاشته شده است، تنها در اينجا پايان اين مقال را با سخنى از آن بزرگمرد الهى و سياسى، مى آراييم: فرض است كه مردم را بيدار كنيد، و به مردم بفهمانيد اين را كه اين نغمه اى (جدايى دين از سياست) كه در همه ممالك اسلامى بلند است كه علما نيايد در سياست دخالت كنند، اين يك نقشه اى است مال ابر قدرت ها... به حرف اين ها گوش ندهيد... اين نغمه، نغمه اى است كه مى خواهند علما را از سياست كنار بزنند، و آن را بكنند كه در زمان هاى سابق بر ما گذشته است، بيدار باشيم.(۱۵۴)

وسعت حوزه علميه بعد از انقلاب اسلامى

حوزه علميه قم بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، از جهات مختلف در ابعاد گوناگون از نظر فرهنگى و سياسى، گسترش عميق يافته، و تحت نظر مديريت و شوراى عالى حوزه، داراى نظم عالى در سطوح مختلف اداره مى شود، برنامه هاى درسى در رشته هاى گوناگون در بيش از ده پايه، با امتحانات شفاهى و كتبى، و برنامه ريزى هاى تخصصى و... دوش به دوش روند انقلاب به پيش مى رود.

در اين راستا مدارس علمى بسيار، با برنامه هاى جديد و منظم، مشغول به كارند، از جمله آنها مدرسه معصوميه است كه بعد از پل صفائيه، روبروى راهنمايى قرار گرفته و خودش معرف عظمت خود مى باشد، و اداره بيمه درمانى طلاب، قبلا در اين مدرسه، و اكنون در نزديك امام زاده سيد علىعليه‌السلام واقع شده است.

مدرسه معصوميه در سال ۱۳۶۰ شمسى با بودجه آستانه مقدسه حضرت معصومهعليها‌السلام و با طرح و مهندسى معماران آستانه، در وسعت ۱۵۰۰۰ متر مربع، و زير بناى ۲۸۰۰ متر مربع، احداث و در سال ۱۳۶۸ مورد بهره بردارى قرار گرفته است.

اين مدرسه داراى ۴۰۶ حجره، دوازده مدرس شصت نفره، و قابل سكونت شبانه روزى ۱۲۰۰ نفر بوده، و نيز داراى سالن اجتماعات و مسجد بزرگ است.

مدرسه فيضيه و دارالشفا نيز بعد از انقلاب، در ابعاد مختلف، توسعه بسيار وسيع و عميق با تشكيلات مهم، يافته كه خود نياز به شرح جداگانه دارد.