فصل دوم: زندگى نامه حضرت معصومهعليهاالسلام
از آغاز تا شهادت
زندگى نامه حضرت معصومهعليهاالسلام
در اين فصل نظر شما را به طور فشرده به زندگى حضرت فاطمه معصومهعليهاالسلام
جلب مى كنيم:
پدر بزرگوار حضرت معصومهعليهاالسلام
پدر حضرت فاطمه معصومهعليهاالسلام
امام هفتم شيعيان حضرت موسى بن جعفرعليهالسلام
است كه او را ابوالحسن اول نيز مى گويند، و از القاب مشهور آن حضرت كاظم، باب الحوائج و صالح مى باشد.
آن بزرگوار روز يك شنبه هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجرى در روستاى ابواء كه بين مكه و مدينه واقع شده، ديده به جهان گشود.
آن حضرت بيش از ساير امامانعليهمالسلام
فرزند داشت كه بعضى سى، و برخى شصت فرزند براى او نام برده اند.
عالم بزرگ شيخ مفيد (رحمه الله) (وفات يافته سال ۴۱۳ هجرى قمرى) مى نويسد: آن بزرگوار سى و هفت فرزند از همسران متعدد داشت كه نام هاى آنها به اين ترتيب بود:
۱- پسران:
۱- حضرت على بن موسى الرضا ۲- ابراهيم ۳- عباس ۴- قاسم ۵- اسماعيل ۶- جعفر ۷- هارون ۸- حسن ۹- احمد ۱۰- محمد ۱۱- حمزه ۱۲- عبدالله ۱۳- اسحق ۱۴- عبيدالله ۱۵- زيد ۱۶- حسن ۱۷- فضل ۱۸- حسين ۱۹- سليمان.
۲- دختران:
۱- فاطمه كبرى ۲- فاطمه صغرى
۳- رقيه ۴- حكيمه ۵- ام ابيها ۶- رقيه صغرى ۷- ام جعفر ۸- لبابه ۹- زينب ۱۰- خديجه ۱۱- عليه ۱۲- آمنه ۱۳- حسنه ۱۴- بريهه ۱۵- عايشه ۱۶- ام سلمه ۱۷- ميمونه ۱۸- ام كلثوم
آن بزرگوار در سال ۱۴۸ هجرى قمرى زمان خلافت منصور به امامت رسيد و در زمان خلافت مهدى عباسى و هادى عباسى نيز امام بود، وقتى كه هارون الرشيد به خلافت رسيد پس از پانزده سال، در زندان شهيد مشهور بين تاريخ نويسان آن است كه آن بزرگوار در روز ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجرى از دنيا رفت
.
هارون الرشيد آن بزرگوار را در سال ۱۷۹ هجرى قمرى در مدينه دستگير كرده و به طرف عراق آورد و از آن وقت تا آخر عمر در زندان به سر مى برد.
مادر حضرت معصومهعليهاالسلام
آن طور كه شواهد و قرائن و بعضى از روايات
استفاده مى شود، مادر حضرت معصومهعليهاالسلام
همان مادر اما رضاعليهالسلام
است براى مادر حضرتعليهالسلام
نام هاى متعددى ذكر كرده اند، مانند: خيزران، ام البنين، نجمه... روايت شده پس از آنكه حضرت رضاعليهالسلام
از او متولد شد، به او طاهره گفتند.
روز ولايت حضرت فاطمه معصومهعليهاالسلام
مطابق پاره اى از مدارك، حضرت معصومهعليهاالسلام
در روز اول ماه ذيقعده سال ۱۷۳ هجرى قمرى، در مدينه چشم به جهان گشود.
محدث گرانقدر مرحوم آيت الله شيخ على نمازى (وفات يافته در دوم ذيحجه سال ۱۴۰۵ هجرى قمرى كه مرقدش در يكى از حجره هاى صحن رضوى در كنار بارگاه ملكوتى امام رضاعليهالسلام
قرار دارد) در كتاب پربار مستدرك سفينه البحار (كه ده جلد است) در جلد هشتم چنين مى نويسد:
فاطمه المعصومه المولوده فى غره ذى القعد سنه ۱۷۳
فاطمه معصومهعليهاالسلام
در آغاز ماه ذيعقده، ديده به جهان گشود.
مرحوم فيض در كتاب انجم فروزان و گنجينه آثار قم از كتاب لواقح الانوار فى طبقات الاخيار (تأليف عبدالوهاب شعرانى شافعى وفات يافته در سال ۹۳۷ هجرى قمرى) و كتاب نزهه الابرار فى نسب اولاد الائمه الاطهار (تأليف سيد موسى برزنجى شافعى مدنى) چنين نقل مى كند:
و لا فاطمه بنت موسى بن جعفر، فى مدينه المنوره غره ذى العقد الحرام، سنه ثلاث و ثمانين و مأه بعد الهجز النبويه، و توفيت فى العاشر من ربيع الثانى فى سنه احدى و مأتين فى بلده قم؛
حضرت فاطمه (معصوم) دختر امام كاظمعليهالسلام
در مدينه منوره، در آغاز ماه ذيقعده سال ۱۸۴ هجرى قمرى ديده به جهان گشود، و در دهم ما ربيع الثانى سال ۲۰۱ در قم وفات يافت.
مدرك ديگرى نيز در مورد روز ولادت آن حضرت (در آغاز ذيقعده) در دسترس است مانند:
۱- عوالم العلوم، تأليف علامه بحرانى، ج ۲۱، ص ۳۲۸.
۲- حياه الست، تأليف شيخ مهدى منصورى، ص ۱۰.
۳- فاطمه بنت الامام موسى الكاظم، تأليف دكتر محمد هادى امينى (فرزند علامه امينى صاحب الغدير) ص ۲۱ و ۵.
۴- زندگانى حضرت موسى بن جعفر، تأليف عماد زاده، ج ۲، ص ۳۷۵.
بررسى و شرح كوتاه:
در بعضى از مدارك فوق، سال ۱۸۳ ذكر شده، كه صحيح كه در مستدرك سفينه آمده ۱۷۳ است، زيرا با توجه به اين كه امام كاظمعليهالسلام
در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجرى قمرى در زندان هارون رد بغداد به شهادت رسيد، و كمترين مدت زندانش، چهار سال بود، در اين مدت از خانواده اش كه در مدينه ساكن بودند دور بود، بنابراين ممكن نيست ولادت حضرت معصومهعليهاالسلام
در سال ۱۸۳ رخ داده باشد، و ظاهرا در اين شماره اشتباه شده و به جاى ۱۷۳، ۱۸۳ نوشته شده است.
از اين رو محقق كاوشگر، مرحوم عمازداه اصفهانى، بدون ابهام مى نويسد: حضرت معصومهعليهاالسلام
در مدينه در ماه ذيقعده سال ۱۷۳ متولد شد، و در ربيع الثانى ۲۰۱ (در قم) ديده از جهان فرو بست.
بنابراين بايد پرونده اين مطلب را در همين جا بست، و از باب تسامح در ادله سنن، تاريخ ولادت حضرت معصومهعليهاالسلام
را همان آغاز ذيقعده سال ۱۷۳ هجرى قمرى اعلام كرد، چنان كه اخيرا آستانه مقدسه قم همين اعلام را نموده است، به اميد آنكه با توجه به ولادت با سعادت حضرت رضاعليهالسلام
كه در روز ۱۱ ذيقعده سال ۱۴۸ در مدينه رخ داد، اين ده روز بين روز ولادت حضرت معصومهعليهاالسلام
و روز ولادت امام رضاعليهالسلام
را به عنوان دهه نور ياد نموده و از آن دو برزگوار ياد كرد، و خاطره سازنده و پربار زندگى درخشان آنها را تجديد نمود.
شادى و سرور ولادت
آغاز ماه ذيقعده براى حضرت رضاعليهالسلام
دودمان نبوت، پيام آور شادى مخصوص و پايانه يك انتظار عميق و استثنايى است، زيرا حضرت نجمهعليهالسلام
فرزندى جز حضرت نداشت، و مدت ها پس از حضرت رضاعليهالسلام
صاحب فرزندى نشد (زيرا حضرت رضاعليهالسلام
در سال ۱۴۸ هجرى قمرى متولد شد، ولى حضرت معصومهعليهاالسلام
در سال ۱۷۳، يعنى با ۲۵ سال فاصله) با توجه به اينكه امام صادقعليهالسلام
به ولايت چنين بانويى، بشارت داده بود، بنابراين پس از آنكه حضرت معصومهعليهاالسلام
ديده به جهان گشود، آن روز براى حضرت نجمهعليهالسلام
و حضرت رضاعليهالسلام
روز شادى و سرور و صفت ناپذير و روز نهم از ايام الله بود، چرا كه دخترى از آسمان ولايت و امامت، طلوع كرده بود، كه قلب ها را جلا و صفا مى داد و چشم ها را روشن مى كرد و كانون مقدس اهل بيتعليهالسلام
را گرم مى نمود.
به راستى توصيف عظمت هلهله و غريو شادى از دودمان رسالت را به خاطر اينكه امام رضاعليهالسلام
دارى خواهرى شده كه سال ها قبل در خبرهاى غيبى به وجود او مژده داده شده بود نمى توان ترسيم كرد، چرا كه فروغى از كوثر، و گلى تابناك از گلشن آل محمد به جهان گشوده بود، و جهان ملكوت و معنى را صفاى ديگرى بخشيده بود.
تاريخ وفات حضرت معصومهعليهاالسلام
مدارك متعددى وجود دارد كه حضرت معصومهعليهاالسلام
در سال ۲۰۱ هجرى قمرى در قم، وفات نموده است،
۱- طبق پاره اى از مدارك، دهم ربيع الثانى بوده است.
۲- مطابق بعضى از مدارك، دوازدهم ربيع الثانى بوده است.
۳- و بر اساس مدرك ديگر، هشتم شعبان بوده است.
هيچ يك از اين سه قول، آن گونه كه بايد، مورد اطمينان نيست.
ولى همان گونه كه بعضى از بزرگان گفته اند: انصاف اين است كه براى جمع بين دو قول اول و دوم، براى بزرگداشت مقام آن بزرگ بانوى دو عالم جهان، سه روز (۱۰ و ۱۱ و ۱۲ ماه ربيع الثانى) را به عنوان سوگوارى معصوميه، مراسم سوگوراى برقرار كرد، چنان كه در سال هاى اخير مسوولين و دست اندر كاران آستانه مقدسه حضرت معصومهعليهاالسلام
همين كار را شروع نموده، و اين سنت خوب به جريان افتاده است، و اين سه روز به عنوان ايام معصوميه، جا افتاده است، به اميد آنكه در اين ايام در آستانه مقدسه قم، و در ساير مساجد و محافل، از آن بانوى با عظمت، تجليل شايان گردد، و خاطره زندگى درخشان آن شفيعه روز جزا، تجديد شود.
از آنچه در بالا خاطر نشان شد نتيجه مى گيريم كه سن حضرت معصومهعليهاالسلام
هنگام وفات، در حدود ۲۸ سال بوده است (از سال ۱۷۳ تا ۲۰۱ هجرى قمرى) پس اينكه در زبان عوام، آن حضرت به عنوان ۱۸ يا ۲۳ ساله، معروف شده، مدرك و سند محكمى ندارد.
چرا حضرت معصومهعليهاالسلام
ازواج نكرده است؟
تقريبا قطعى است كه حضرت معصومهعليهاالسلام
ازدواج نكرد، در اين صورت اين سوال پيش مى آيد كه سنت ازدواج از مستحبات موكد است، تا آنجا كه رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود:
ما بنى فى الاسلام بناء احب الى عزوجل، و اعز من التزويج
در اسلام در پيشگاه خدا بنايى بر پا نشده كه محبوب تر و عزيزتر از بناى ازدواج باشد.
نيز فرمود:
النكاح سنتى، فمن رغب عن سنتى فليس منى
ازدواج سنت و برنامه من است، پس كسى كه از سنت من دورى كند از من نيست.
در عصر امام باقرعليهالسلام
بانويى به خاطر رياضت و كسب فضليت، ازدواج نمى كرد، امام باقرعليهالسلام
به او فرمود: اگر در ترك ازدواج، فضليتى به دست مى آمد، حضرت فاطمهعليهاالسلام
سزاوارتر از تو بود، كه به خاطر كسب فضايل اخلاقى، ازدواج نكند، زيرا هيچ بانويى در كسب كمالات، از فاطمهعليهاالسلام
پيشى نگرفته است.
پاسخ:
در پاسخ به اين سوال دو مطلب گفته شده كه هر كدام، يا يكى از آنها، دليل شايسته اى است كه موجب ترك ازدواج حضرت معصومهعليهاالسلام
شده است:
۱- دختران امام كاظمعليهالسلام
به ويژه حضرت معصومهعليهاالسلام
در سطحى از كمالات بودند كه براى خود كفو و همسر مناسبى نيافتند، تا با او ازدواج كنند، امام كاظمعليهالسلام
به آنها سفارش كرده بود كه با رأى و مشورت بردارشان حضرت رضاعليهالسلام
ازدواج كنند
اين سفارش و قرائن ديگر بيانگر اين است، كه بايد براى آنها همسر مناسبى باشد. با توجه به اينكه در مورد حضرت زهراعليهاالسلام
، امام صادقعليهالسلام
فرمود: اگر خداوند متعال، علىعليهالسلام
را براى فاطمهعليهالسلام
نمى آفريد، در سراسر زمين از حضرت آدم گرفته تا هر انسانى بعد از او، همسر و همتاى مناسبى براى فاطمه عليها السلام پيدا نمى شد.
۲- ترس و وحشت حكومت پر از خفقان و اختناق هارون، به گونه اى بود كه كسى كه جرأت نمى كرد با دختران امام كاظمعليهالسلام
ازدواج نمايد و داماد آن حضرت شود، زيرا دامادى آن حضرت، از نظر دستگاه طاغوتى هارون، موجب خطر شديد براى آن داماد مى شد، به اين ترتيب، حضرت معصومهعليهاالسلام
و بعضى از خواهرانش، از ازدواج صرف نظر كردند.
در ضمن نبايد اين مطلب را از نظر دور داشت كه امام كاظمعليهالسلام
در زندان به سر مى برد، و اطلاع امام رضاعليهالسلام
از آينده (در مورد شهادت پدر، و هجرت اجبارى او به خراسان) شايد دليل ديگرى براى ترك ازدواج حضرت معصومهعليهاالسلام
باشد.
و اين نيز از مصائب و رنج هاى روزگار نسبت به خاندان نبوت است، كه ستمگران كنيه توز، با ايجاد شرايط نامساعد، آن ها را از مواهب زندگى، محروم ساختند.
هجرت عظيم حضرت معصومهعليهاالسلام
از حجاز به ايران
مأمون عباسى در سال ۲۰۰ هجرى قمرى، با نامه ها و پيام ها بسيار، حضرت رضاعليهالسلام
را به خراسان دعوت كرد، آن بزرگوار، ناگزير از روى اكراه، اين دعوت را پذيرفت و با كاروان كه مأمون فرستاده بود، به سوى خراسان آمد.
يك سال بعد (سال ۲۰۱) حضرت معصومهعليهاالسلام
به شوق ديدار برادرش حضرت رضاعليهالسلام
عازم خراسان گرديد و با همراهان حركت كردند، ولى حقيقت اين است كه اين حركت، هجرت معنى دار و عظيم حضرت معصومهعليهاالسلام
براى حمايت از ولايت امام على بن موسى الرضاعليهالسلام
و تقويت مسأله رهبرى بود، كه در ظاهر به صورت سفر براى ديدار برادر عنوان مى شد آن حضرت در اين هجرت به ساوه رسيدند. در مورد آمدن حضرت معصومهعليهاالسلام
از ساوه به قم، مطالب مختلفى گفته شده است.
ولى در اين باره بهترين و اصيل مدارك، تاريخ قديم قم است كه در قرن چهارم نگاشته شده و مرحوم علامه مجلسى و محدث قمى و بزرگان از علما به آن اعتماد مى كنند، آنچه كه حسن بن محدث نويسنده تاريخ قديم قم به گفته علامه مجلسى در بحار الانوار، و محدث قمى در سفينه البحار
و در اين باره نظر مى دهد، چنين است:
حضرت رضاعليهالسلام
به دعوت مأمون در سال ۲۰۰ هجرى از مدينه به خراسان آمد، حضرت معصومهعليهاالسلام
در سال ۲۰۱ براى ديدار برادر، از مدينه رهسپار خراسان شد (ناگفته پيداست كه در اين سفر دور، گروهى از برادران و خدمتكاران به همراه حضرت معصومهعليهاالسلام
بوده اند) وقتى كه به ساوه رسيدند، حضرت معصومهعليهاالسلام
بيمار شد، پرسيد از اين مكان تا قم چقدر راه است؟ عرض كردند: ده فرسخ، به خدمتكار دستور داده كه به جانب قم رهسپار گردند، به اين ترتيب به قم آمد و به منزل موسى بن خزرج بن سعد اشعرى كه از اصحاب امام رضاعليهالسلام
بود، وارد شد.
اما روايت صحيح تر اين است كه: چون خبر ورود آن بانوى با عظمت حضرت فاطمه معصومهعليهاالسلام
به آل سعد رسيد، همگى به اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت كنند، در ميان آنها موسى بن خزرج به كاروان حضرت معصومهعليهاالسلام
رسيد، زمام شتر آن حضرت را گرفته و به طرف قم آمد و در منزل خود با كمال افتخار از آن بانو پذيرايى كرد، ولى پس از ۱۶ يا ۱۷ روز آن بانوى ارجمند، رخت از جهان بر بست و پسران سعد را در سوگ خود نشانيد.
آرى خاطر حضرت معصومهعليهاالسلام
خيلى آزرده بود، آرزوى ديدار پدر و برادر در دلش ماند، و با دنيايى از غم و اندوه با اين جهان وداع گفت.
در اين چند روزى كه حضرت معصومهعليهاالسلام
در قم بود از فراق برادر مى گريست و محزون و غمگين بود، در سراى موسى بن خزرج عبادتگاهى داشت كه هنوز باقى است و هم اكنون مكان شريف با بنايى مجلل و جالب مشخص است، داراى حجرهايى است كه در آن طلاب علوم دينى هستند، و در جنب آن مسجد با شكوهى ساخته اند.
اينك آنجا به نام مدرسه ستيه
در محله ميدان مير قم، معروف مى باشد.
ماجراى ورود حضرت معصومهعليهاالسلام
به قم در روايات ديگر
امام كاظمعليهالسلام
وقتى كه زندانى شد، به فرزندش امام رضاعليهالسلام
وصيت كرد تا سرپرستى دخترانش (كه خواهران حضرت رضاعليهالسلام
باشند) را عهده دار گردد، و به آنها سفارش كرد، كه در همه امور از برادرشان حضرت رضاعليهالسلام
اطاعت كنند. حضرت معصومهعليهاالسلام
هنگام شهادت پدر (كه در سال ۱۸۳ هجرى قمرى رخ داد) ده سال داشت و بخش مهمى از دوران كودكيش را با روزگار تلخ فراق پدر (كه در زندان به سر مى برد) گذراند.
حضرت معصومهعليهاالسلام
در پناه برادرش زندگى مى كرد، زيرا پدرش در زندان بود، هنگامى كه يگانه برادر و پناهگاهش از روى اكراه به خراسان رفت، يك سال در مدينه بدون برادر زندگى كرد، ولى كاسه صبرش لبريز شد، تصميم گرفت به خاطر ديدار برادر، سفر دور و دراز بين مدينه و خراسان را بپيمايد، سرانجام همراه كاروانى از بستگان، مدينه را به قصد خراسان ترك كرد، و با يك جهان اشتياق و اميد، بلكه پس از يك سال دورى بردار و سرپرستش، به فيض زيارت او نايل گردد، ولى در ساوه بيمار گرديد....
بعضى علت بيمارى آن حضرت را چنين نوشته اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از اين رو وقتى كه موكب حضرت معصومهعليهاالسلام
و همراهانش به ساوه رسيد، به آن حمله كردند و جنگ سختى در گرفت، برادران و بزرگان حضرت معصومهعليهاالسلام
در اين جنگ به شهادت رسيدند، حضرت معصومهعليهاالسلام
همچون عمه اش زينبعليهاالسلام
وقتى كه بدن هاى پاره پاره آنها را كه ۲۳ تن بودند ديد، به شدت غمگين گشته و بر اثر آن بيمار شد
و سپس روانه قم گرديد، و در قم بيمارى او ادامه يافت و پس از ۱۶ يا ۱۷ روز رحلت كرد.
و در روايت ديگر آمده: هارون بن موسى بن جعفرعليهالسلام
همراه ۲۳ نفر از بستگان كه يكى از آنها خواهرش حضرت معصومهعليهاالسلام
بود، در يك كاروان وارد ساوه شدند، دشمنان اهل بيتعليهمالسلام
به هارون كه در حال غذا خوردن بود، حمله كردند و او را به شهادت رساندند و افراد ديگران كاروان را مجروح و پراكنده ساختند. نقل شده: در غذاى حضرت معصومهعليهاالسلام
زهر ريختند
و آن بانوى گرامى، مسموم گشته و بسترى شد، و طولى نكشيد كه در قم به شهادت رسيد.
مطابق نقل بعضى، مسموم نمودن آن حضرت توسط زنى در ساوه انجام شد.
داغ پر سوز فراق
نظر به اينكه اين ماجرا در سال ۲۰۱ هجرى قمرى، حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضاعليهالسلام
رخ داده است (زيرا امام رضاعليهالسلام
در سال ۲۰۳ شهيد شد) اين نيز از مصائب ديگر حضرت رضاعليهالسلام
است، مصيبتى جان سوز، كه خواهر مهربانش در نيمه راه وصال، مظلومانه و غريبانه به شهادت رسيد، و ديدار و ملاقات، به فراق و جدايى، تبديل گرديد و داغ جان سوز شهادت حضرت معصومهعليهاالسلام
قلب مبارك حضرت رضاعليهالسلام
را جريحه دار كرده حضرت معصومهعليهاالسلام
نيز با دلى پر از سوز فراق اميد ديدار برادر، و با چشمى گريان از دورى برادر شهيد شده است، شاعر معاصر آقاى حسان در اين راستا گويد:
از مدينه به قصد خطه طوس
|
|
رهروى خسته پاست معصومه
|
تا زيارت كند برادر خويش
|
|
فكر و ذكرش دعاست معصومه
|
روز و شب عاشقى بيابان گرد
|
|
خواهرى با وفاست معصومه
|
قطعا حضرت رضاعليهالسلام
نيز هنگام شهادت، همان گونه كه از يگانه فرزندش حضرت جوادعليهالسلام
ياد كرده، از خواهر مهربانش، حضرت معصومهعليهاالسلام
نيز ياد كرده كه شاعر از زبان آن حضرت مى گويد:
مرحوم محقق دانشمند آقاى قرنى در اين راستا چنين سروده است:
ماجراى دفن جنازه حضرت معصومهعليهاالسلام
زمينى كه آستانه حضرت معصومهعليهاالسلام
در آن واقع است، با بلان نام داشته، و اين زمين پيش از آنكه مرقد مطهر آن حضرت شود، بنايى نداشته است، فقط ملكى از ملك هاى موسى بن خزرج بوده است، اين زمين را موسى بن خزرج كه هم مهمان دار حضرت معصومهعليهاالسلام
بود و هم در عصر خويش رئيس و محترم بود، براى دفن آن حضرت معين كرد.
آل سعد در اين سرزمين سردابى حفر كردند تا آن را مقبره حضرت معصومهعليهاالسلام
قرار دهند، پس از آنكه جنازه مطهر آن بى بى بزرگوار را غسل داده و كفن نمودند، آن را به آن سرزمين آوردند، در اين وقت ميان آل سعد گفتگو شد كه چه كسى داخل قبر شده، و جنازه را در سرداب به خاك بسپارد، سرانجام اتفاق كردند كه شخصى به نام قادر كه پيرمرد پرهيزكار و صالح و سيد بود داخل قبر شود و آن گوهر پاك را دفن كند.
چون به سراغ آن مرد رفتند، ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقاب دار پيدا شدند، همين كه به نزديك رسيدند، از مركب خود پياده شدند و بر جنازه حضرت معصومهعليهاالسلام
نماز گزرادند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن كردند، آن گاه بيرون آمده و رفتند، و كسى نفهميد كه آنها چه كسى بودند.
آنگاه موسى بن خزرج سقف و سايبانى از بوريا بر سر قبر برافراخت تا هنگامى كه حضرت زينب دختر امام نهمعليهاالسلام
وارد قم گرديد و قبه اى بر آن مرقد مطهر بنا كرد.
بعد از مدتى ام محمد دختر موسى پسر امام جوادعليهالسلام
وفات كرد، جنازه او را در كنار مرقد مطهر حضرت معصومهعليهاالسلام
به خاك سپردند.
مدتى بعد، ميمونه خواهر ام محمد وفات كرد، او را نيز در كنار مرقد مطهر حضرت معصومهعليهاالسلام
به خاك سپردند و قبه اى جداگانه بر روى قبر آن دو بانو، بنا نمودند سپس بريهه دختر موسى بن امام جوادعليهالسلام
وفات نمود، او را نيز در آنجا به خاك سپردند.
مرحوم محدث قمى، غير از بانوان فوق، از بانوان ديگر نيز نام برده كه در كنار مرقد مطهر حضرت معصومهعليهاالسلام
مدفون هستند، مانند: زينب دختر امام جواد، ام اسحاق كنيز محمدبن موسى مبرقععليهالسلام
، و ام حبيب كنيز محمد بن احمد بن موسى مبرقععليهالسلام
بنابراين اين در مجموع شش تن از امامزادگان، و منسوبين به امامانعليهمالسلام
در كنار مرقد مطهر حضرت معصومهعليهاالسلام
دفن شده اند.
از اين رو شايسته است آنان كه مرقد شريف حضرت معصومهعليهاالسلام
را زيارت مى كنند، از آنها نيز ياد كنند، گرچه با اين جمله كوتاه باشد:
السلام عليكن يا بنات رسول الله، السلام عليكن و رحمه الله و بركاته
سلام بر شما اى دختران رسول خدا، سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد.
پيكرهاى تر و تازه، پس از هزار و چند سال
از گفتنى هاى عجيب و معجزه آسا كه در عصر ناصر الدين شاه (متوفاى ۱۳۱۳ هجرى قمرى) رخ داده اينكه: مرحوم آيت الله حاج آقا حسين مجتهد (كوچه حرمى جد پدرى حرم پناهى ها و جد مادرى اشراقى كه قبرش به صورت مرتفع در صحن نو، مقابل قبر مطهر حضرت معصومهعليهاالسلام
با سنگ هاى مرمر، در قسمت پايين پاى حضرت، روزنه اى به سرداب باز شد، ضرورى به نظر رسيد كه افرادى انتخاب شوند و داخل سرداب بروند و وضع آنجا را بررسى كنند كه اگر نياز به تعمير داشت، تعمير نمايند.
دو نفر بانوى صالحه انتخاب شدند، چراغى برداشته داخل سرداب شدند، ديدند قبر مطهر حضرت معصومهعليهاالسلام
در آن سرداب نيست، بلكه آن سرداب در پايين قبر مطهر آن حضرت است، در آن جا سه پيكر مطهرتر و تازه را ديدند كه گويى همان روز، روح از بدنشان جدا شده بود يك تن بانو، و دو تنى كنيز و سياه چهره بودند.
از بررسى كتب فهميده مى شود كه آن بانوى ارجمند ميمونه دختر موسى مبرقع بن امام جوادعليهالسلام
بوده، و آن كنيز، ام اسحاق و ام حبيب، بوده اند. آرى پس از گذشت يازده قرن از وفاتشان، بدن مباركشان، هيچ تغيير نكرده بود، و مصداق اين سخن پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
شدند كه فرمود:
ان الله حرم لحو منا على الارض فلا يطعم منها شيئا
خداوند گوشت هاى ما را بر زمين حرام كرده، هرگز زمين چيزى از گوشت ما را نمى خورد.
نگاهى به فضايل حضرت معصومهعليهاالسلام
از آنجا كه شناخت، پايه دين است، و اظهار عقيده و انجام كارهاى نيك و از روى شناخت، به عقيده و اعمال، ارزش چندان برابر مى دهد، و از آنجا كه امير مومنان علىعليهالسلام
به كميل فرمود:
ما من حركه الا و انت محتاج فيها الى معرفه
هيچ حركتى نيست مگر اينكه تو به شناخت خير و شر آن نيازمند هستى.
و حضرت رضاعليهالسلام
در مورد پاداش زيارت مرقد مطهر حضرت معصومهعليهاالسلام
فرمود:
من زارها عارفا بحقها فله الجنه
كسى كه او را در حالى كه حقش را شناخته، زيارت كند، براى او بهشت است.
و در فرازى از زيارتنامه حضرت معصومهعليهاالسلام
كه از حضرت رضاعليهالسلام
نقل شده مى خوانيم:
و ان لا يسلبنا معرفتكم انه ولى قدير
از خدا مى خواهيم كه معرفت به شأن را از ما سلب نكند، او سرپرست توانا است.
نتيجه مى گيريم كه قبل از هر چيز بايد امامانعليهمالسلام
و شخصيت هاى بزرگى چون حضرت معصومهعليهاالسلام
را شناخت، و درك پاداش و درجات ارزش، بستگى به شناخت آنها دارد، از اين رو در اينجا نظر شما را به ده نمونه از فضايل حضرت فاطمه معصومهعليهاالسلام
كه موجب شناخت بيشتر است، جلب مى كنيم:
دختر روح و جسم پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
در زيارتنامه اى كه در شأن حضرت معصومهعليهاالسلام
از حضرت رضاعليهالسلام
نقل شده، حضرت معصومهعليهاالسلام
به عنوان:
دختر رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
، دختر فاطمه و خديجهعليهالسلام
دختر اميرالمؤمنان علىعليهالسلام
، دختر حسن و حسينعليهالسلام
، دختر ولى خدا (امام كاظم) ، خواهر ولى خدا (امام رضاعليهالسلام
، و عمه ولى خدا (امام جوادعليهالسلام
خوانده شده است.
اين تعبيرات، تنها بيانگر شرافت خانوادگى نيست، بلكه علاوه بر آن، بيانگر آن است كه حضرت معصومهعليهاالسلام
از نظر معنوى و مقامات علاوه بر آن، ملكوتى، به راستى فرزند روح جسم پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
را نظر معنوى و مقامات عالى ملكوتى، به راستى فرزند روح و جسم پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و حضرت زهرا و خديجه كبرىعليهالسلام
و امامان معصومهعليهاالسلام
است.
مقام عصمت و طهارت حضرت معصومهعليهاالسلام
روايت شده: حضرت رضاعليهالسلام
فرمود:
من زار المعصومه بقم كمن زارنى
كسى كه معصومه را در قم زيارت كند، مانند آن است كه مرا زيارت كرده است.
گرچه شواهد و قراين و در مورد مقام عصمت حضرت معصومهعليهاالسلام
بسيار است، ولى سخن فوق از امام معصوم حضرت رضاعليهالسلام
صراحت دارد كه حضرت معصومهعليهاالسلام
داراى مقام عصمت بوده است، ضمنا اين سخن بيانگر آن است كه: اين لقب را حضرت رضاعليهالسلام
به حضرت معصومهعليهاالسلام
داده است، وگرنه نام حضرت معصومهعليهاالسلام
فاطمه كبرى است از سوى ديگر، به فرموده حضرت رضاعليهالسلام
پاداش زيارت حضرت رضاعليهالسلام
است.
يكى از قوانينى كه بيانگر مقام عصمت حضرت معصومهعليهاالسلام
است، اين كه (چنان كه خاطر نشان شد) دو نفر نقاب دار از عالم غيب آمدند و جنازه آن حضرت را به خاك سپردند.
با توجه به اين كه: ما معتقديم، معصوم را بايد معصوم دفن كند، به احتمال قوى، آن دو نفر، امام رضاعليهالسلام
و امام جوادعليهالسلام
بوده اند.
پاسخ به يك سئوال
در اينجا اين سوال مطرح مى شود كه مگر غير از پيامبران و چهارده معصومهعليهاالسلام
ديگرى نيز داريم؟
پاسخ: مقام عصمت كه عالى ترين مقام معنوى و پاكى است، درجاتى دارد، در وهله اول بر گونه است: ۱- معصوم از خطا ۲- معصوم از گناه، حضرت معصومهعليهاالسلام
همانند حضرت زينبعليهاالسلام
در يكى از درجات عصمتند، گرچه در درجات چهارده معصومعليهالسلام
نباشند، زيرا چهارده معصومعليهالسلام
علاوه بر عصمت از گناه عصمت از خطا نيز دارند.
به هر حال وجود ذيجود حضرت معصومهعليهاالسلام
كه بانويى بسيار ارجمند، و گلى باشكوه از گلستان نبوت و امامت است، همچون روحى در پيكر سرزمين قم است، او با نورانيت معنوى خود، سرزمين قم رونقى ديگر بخشيده است، و قدم مباركش در قم، هزاران چندان بر عظمت قم افزوده است. او سلابه پاك از خزائن امامت و ولايت، و گوهرى گرانقدر و تابناك از صدف ملك امكان است كه روز به روز و ساعت به ساعت بر شكوه و شرافت قم، مى افزايد، به گفته شيخ زكى باغبان در قصيده معروف خود:
بر نعش مجرمى كه نشيند غبار قم
چند شعر از نگارنده تقديم به حضرت معصومهعليهاالسلام
نگارنده نيز در حد بضاعت اندك خود، در اين راستا چنين سروده ام:
آرى حضرت رضاعليهالسلام
به ما ياد داده كه در زيارت او چنين بخوانيم:
يا فاطمه اشفعى لى فى الجنه، فان لك عندالله شأنا من الشان
اى فاطمه معصومهعليهاالسلام
! در مورد رفتن به بهشت، مرا شفاعت كن، چرا كه تو در پيشگاه خداوند، داراى مقام و منزلتى، بس ارجمند هستى.
۳- پيشگويى امام صادقعليهالسلام
از حضرت معصومهعليهاالسلام
قبل از ولادتش
از امورى كه به روشنى بيانگر عظمت مخصوص مقام حضرت معصومهعليهاالسلام
است، اين كه امام صادقعليهالسلام
قبل از ولادت او، حتى قبل از ولادت پدر او، از او ياد كرده است، اين موضوع بيانگر آن است كه اين بانوى خاندان نبوت، از امتيازات و ويژگى هاى عميق و ارجمندى برخوردار بوده است، و در سطح بالايى از شخصيت و ارزش هاى انسانى و ملكوتى قرار داشته است، به عنوان مثال:
۱- يكى از شيعيان به محضر امام صادقعليهالسلام
آمد، ديد آن حضرت در كنار گهواره كودكى، با آن كودكى، با آن كودك گفتگو مى كند، تعجب كرد و گفت: آيا با كودك نوزاد سخن مى گويى؟
امام صادقعليهالسلام
فرمود: اگر تو هم مايل هستى نزد اين كودك بيا و با او گفتگو كن.
او مى گويد: كنار گهواره آن كودك نوزاد رفتم، سلام كردم، جواب سلام مرا داد، به من فرمود: نامى كه براى دختر تازه متولد شده ات برگزيده اى عوض كن، زيرا خداوند آن نام را دشمن دارد. (باتوجه به اين كه او چند روز قبل از او داراى دختر شده بود و نامش را حميرا گذاشته بود. )
آن شخص مى گويد: سخن گفتن نوزاد، و اطلاع او از اخبار پنهان، و نهى از منكر او، مرا بيشتر به تعجب نكن، اين كودك فرزندم موسى است خداوند از او دخترى به من عنايت كند كه نامش فاطمه است، او در سرزمين قم به خاك سپرد مى شود، و هر كس (مرقد) او را در قم زيارت كند، بهشت بر او واجب است.
۲- نيز امام صادقعليهالسلام
قبل از ولادت حضرت معصومهعليهاالسلام
در ضمن گفتارى در شأن او فرمود:
و ستدفن فيها امرأه من اولادى تسمى فاطمه، فمن زارها و جبت له الجنه
به زودى در قم بانويى از فرزندان من به نام فاطمه دفن شود، پس هر كس او را زيارت كند، بهشت براى او موجب مى گردد.
در ذيل اين روايت آمده، امام صادقعليهالسلام
اين سخن را قبل از ولادت امام كاظمعليهالسلام
فرمود.
با توجه به اينكه امام كاظمعليهالسلام
در سال ۱۲۸ هجرى قمرى چشم به جهان گشوده است، و تولد حضرت معصومهعليهاالسلام
در سال ۱۷۳ رخ داده، نتيجه مى گيريم كه امام صادقعليهالسلام
اين سخن را ۴۵ سال قبل از تولد حضرت معصومهعليهاالسلام
فرموده است.
اين پيش گويى امام صادقعليهالسلام
، در سخن ديگرى نيز آمده كه فرمود: در قم بانويى از فرزندانم رحلت مى كند كه به شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت مى گردند.
اين پيشگويى ها دلالت ضمنى و در عين حال عميق و آشكار بر عظمت جلال و مقام رفيع حضرت معصومهعليهاالسلام
دارند، و در ضمن دعوت شيعيان به توجه بيشتر به مقام اين بانو، و آرمان هاى مقدس او است.
اين مطلب نيز به نوبه خود حاكى از فضايل مخصوص حضرت معصومهعليهاالسلام
و مقام ارجمند و ممتاز او است.
۴- پدرش به فدايش
يكى از فضايل حضرت زهراعليهاالسلام
اين است كه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
در موارد متعدد، در شأن او فرمود:
فداها ابوها؛ پدرش به فدايش باد.
اين تعبير بيانگر اوج مقام ارجمند حضرت زهراعليهاالسلام
است كه پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
در شأن او گفته است.
در مورد حضرت معصومهعليهاالسلام
نيز نظير اين مطلب از پدرش امام كاظمعليهالسلام
روايت شده، در اين راستا به ماجراى جالب زير توجه كنيد:
مرحوم آيت الله مستنبط (داماد اول آيت الله العظمى سيد ابوالقاسم خويى) از كتاب كشف الئانى كه نسخه خطى آن در كتابخانه شوشترى هاى نجف اشرف موجود است، و تأليف دانشمند محقق صالح بن عرندس دانشمند قرن نهم هجرى مى باشد، چنين نقل مى كند:
عصر امام كاظمعليهالسلام
بود، روزى جمعى از شيعيان براى دريافت پاسخ از سوال هاى خود، به مدينه وارد شدند تا به محضر امام كاظمعليهالسلام
برسند، آن حضرت در مسافرت بود، نظر به اينكه آنها ناگريز به مراجعت بودند، پرسش هاى خود را نوشتند و به افراد خانواده امام كاظمعليهالسلام
تحويل دادند تا در سفر بعد، به آن نائل شوند، مدتى بعد هنگام خدا حافظى، ديدند حضرت معصومهعليهاالسلام
پاسخ پرسش هاى آنها را نوشته و آماده كرده است، آنها شادمان شدند و آن پاسخ ها را دريافت كردند و به سوى وطن رهسپار شدند، در مسير راه به امام كاظمعليهالسلام
برخورد نمودند، و ماجرا را به عرض آن حضرت رساندند، امام كاظمعليهالسلام
آن نوشته را از آنها طلبيد و مطالعه كرد، پاسخ هاى حضرت معصومهعليهاالسلام
را درست يافت، سه بار فرمود:
فداها ابوها؛ پدرش به فدايش باد.
با اينكه حضرت معصومهعليهاالسلام
در آن هنگام خردسال بود، اين ماجراى جالب نيز، ما را به عظمت ويژه حضرت معصومهعليهاالسلام
از نظر علم و معرفت آشنا مى كند، و در جاى خود بى نظير و استثنايى است.
۵- عالمه و محدثه و حجت امين امامانعليهمالسلام
سيره حضرت معصومهعليهاالسلام
در تاريخ گم شده است، علت آن خفقان شديد آن عصر، و ترس از نگارش زندگى اهل بيتعليهمالسلام
بوده است، در عين حال مى توان بعضى از مطالب را از آنچه به جا مانده شرح داد.
از ويژگى هاى حضرت معصومهعليهاالسلام
اين بود كه به علوم اسلامى و آل محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
آگاهى داشت، و آن را براى ديگران و آيندگان، نقل مى كرد، و از راويان و محدثان به شمار مى آمد، چنان كه روايت قبل بيانگر اين مطلب است اين رو امام كاظمعليهالسلام
فرمود: پدرش به فدايش باد، در حدى كه وجود شريفش حجت و امين پدرش امام كاظمعليهالسلام
بود، چنان كه در فرازى از زيارتنامه غير معروفه او آمده:
السلام عليك يا فاطمه بنت موسى بن جعفر و حجه و امينه
سلام بر تو اى فاطمه دختر موسى بن جعفرعليهالسلام
، و حجت و امين موسى بن جعفر.
بنابراين حضرت معصومهعليهاالسلام
حجت و امانت دار پدرش اما كاظمعليهالسلام
بود، كه در اين صورت، حجت و امين خدا و حجت و نشانه اسلام و حافظ امانت الهى بود.
گرچه روايات آن حضرت به دست ما نرسيده، ولى اندكى از آن روايات را كه دست ما رسيده در اينجا مى آوريم:
۱- در كتاب ارزشمند الغدير، به نقل از كتب متعدد اهل تسنن، حديث غدير و حديث منزلت از آن بانوى بزرگوار نقل شده است، به اين ترتيب:
... حدثتنا فاطمه و زينب و ام كلثوم بنات موسى بن جعفر، قلن حدثتنا فاطمه بنت جعفر بن محمد الصادق، حديثتنى فاطمه بنت محمد بن على، حدثتنى فاطمه بنت على بن الحسين، حديثتنى فاطمه و سكنيه ابنتا الحسين بن على، عن ام كلثوم بنت فاطمه بنت النبى، عن فاطمه بيت رسول الله و رضى عنها قالت:
انسيتم قول رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
يوم غدير خم من كنت مولاه فعلى مولاه و قولهصلىاللهعليهوآلهوسلم
انت منى بمزله هارون من موسىعليهالسلام
؛
دختران امام كاظمعليهالسلام
فاطمه (معصومه) و زينب و ام كلثوم گفتند: روايت كرد ما را فاطمه دختر امام صادقعليهالسلام
، او گفت: روايت كرد مرا فاطمه دختر امام باقرعليهالسلام
و او گفت: روايت كرد مرا فاطمه دختر امام سجاد، و او گفت: روايت كردند مرا فاطمه و سكينه دختران امام حسينعليهالسلام
و آنها گفتند: روايت كرد ما را ام كلثوم دختر فاطمه زهراعليهاالسلام
دختر پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
، و او از مادرش فاطمه زهرا دختر گرامى پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
، روايت كرده كه آن بانو در برابر غاصبين خلافت علىعليهالسلام
فرمود:
آيا فراموش كرديد سخن رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در روز عيد غدير خم را كه فرمود: هر كس كه من مولا و رهبر او هستم، پس علىعليهالسلام
مولا و رهبر اوست؟ و نيز به علىعليهالسلام
فرمود: نسبت تو به من همانند نسبت هارون به موسىعليهالسلام
است.
۲- حضرت معصومهعليهاالسلام
به همان سند روايت بالا، از حضرت زهراعليهالسلام
نقل مى كند كه فرمود: از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
شنيدم فرمود: هنگامى كه به معراج رفتم، وارد بهشت شدم، در آنجا قصرى از در سفيد ميان خالى ديدم، كه در آن قصر، به در و ياقوت آراسته شده بود، و بر آن در، پرده اى آويخته بود، سرم را به سوى آن بلند كردم، ديدم بر روى آن در چنين نوشته شده است:
لا اله الا الله، محمدا رسول الله، على ولى القوم؛
خدايى جز خداى يكتا نيست، محمد رسول خداست، على رهبر قوم است.
و به آن پرده نگاه كردم ديدم در آن چنين ننوشته شده است:
بخ بخ من مثل شيعه على؟
به به! چه كسى همانند شيعه علىعليهالسلام
(داراى مقامات عالى) است؟
وارد آن قصر شدم، در ميان آن، قصرى از عقيق سرخ ميان خالى ديدم، داراى درى از نقره، آرسته به زبرجد سبر بود، و بر آن در، پرده اى آويخته بود، سرم را بلند كردم، ديدم بر روى آن در چنين نوشته شده:
محمد رسول الله، على وصى المصطفى؛
محمد رسول خدا است، على وصى مصطفى است.
سپس در آن پرده ديدم چنين نوشته بود:
بشر شيعه على بطيب المولد
شيعه على را مژده بده كه پاكزاد است.
در ميان آن قصر رفتم، ديدم قصر ديگرى از زمرد سبز ميان خالى است كه زيباترين از آن نديده بودم، داراى درى از ياقوت سرخ، آراسته به در بود، پرده اى بر آن آويخته بود، سرم را بلند كردم و ديدم روى آن پرده چنين نوشته شده است:
شيعه على هم الفائرون
شيعيان علىعليهالسلام
كسانى هستند كه رستگار مى باشند.
به جبرئيل گفتم: حبيبم جبرئيل، اين قصر از آن كيست؟ گفت: اين قصر از آن پسر عمو وصى تو على بن ابيطالبعليهالسلام
است، همه مردم در روز قيامت پابرهنه و عريان محشور مى شوند جز شيعيان علىعليهالسلام
، در آن روز مردم به نام هاى ما در نشان خوانده شوند، جز شيعه علىعليهالسلام
كه به نام هاى پدرانشان خوانده مى شوند، گفتم: اى حبيبم جبرئيل! منظور از اين سخن چيست؟ گفت:
لانهم احلوا عليا فطاب مولدهم
زيرا شيعيان، علىعليهالسلام
در دوست داشتند از اين رو پاكزاده شدند.
۳- حضرت معصومهعليهاالسلام
با چند واسطه از صفيه عمه رسول خدا نقل مى كند: وقتى كه امام حسينعليهالسلام
چشم به جهان گشود، رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
به من فرمود: اى عمه! فرزندم را نزد من بياور، عرض كردم: هنوز او را پاكيزه نكرده ام، فرمود: اى عمه آيا تو مى خواهى او را پاكيزه كنى؟ همانا خداوند متعال او را پاك و پاكيزه نموده است.
۴- حضرت معصومهعليهاالسلام
وقتى كه در ساوه بيمار شد، فرمود: مرا به قم ببريد، زيرا از پدرم شنيدم كه فرمود: قم مركز شيعيان ما مى باشد
۵- در كتاب اللولو الثمينه فى الاثار المعنعنه المرويه (كه در سال ۱۳۰۶ هجرى قمرى در مصر چاپ شده) چنين روايت شده:
... عن فاطمه بنت موسى بن جعفر، عن فاطمه بنت الصادق جعفر بن محمد، عن فاطمه بنت الباقر محمد بن على، عن فاطمه بنت السجاد على بن الحسين زين العابدين، عن فاطمه بنت ابى عبدالله الحسين، عن زينب بنت اميرالمؤمنين، عن فاطمه بنت رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
، قالت قال رسول الله: الا من مات على حب آل محمد مات شهيدا
فاطمه (معصومه) دختر امام كاظم، و او از فاطمه دختر امام صادق و او از فاطمه دختر امام باقر، و او از فاطمه دختر امام سجاد، و او از فاطمه دختر امام حسين، و او از زينب دختر على، و او از فاطمه زهرا دختر رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
روايت كرد كه رسول خدا فرمود: آگاه باشيد كسى كه با حب آل محمد از دنيا رفت، شهيد از دنيا رفت، شهيد از دنيا رفته است.
توجه به مضمون اين پنج روايت بيانگر آن است كه حضرت معصومهعليهاالسلام
با پيام هاى خود حقانيت تشيع را ابلاغ مى كند، و نسبت به شيعيان علىعليهالسلام
ابراز علاقه مى نمايد، و پاداش هاى آنها را بيان مى كند تا آنها را در راستاى آرمان هاى مقدس تشيع، استوار باشند.
۶- حرم حضرت معصومهعليهاالسلام
تجليگاه مرقد حضرت زهراعليهاالسلام
مرجع عظيم الشأن مرحوم آيت الله العظمى مرعشى (رحمه الله) فرمود: پدرم مرحوم آيت الله علامه سيد محمود مرعشى (رحمه الله) كه در نجف اشرف مى زيست، بسيار علاقمند بود كه به طرقى، محل قبر شريف جده اش حضرت زهراعليهالسلام
را بيابد، براى اين مقصود، ختم مجروبى (يعنى يكى از دعاهايى كه استجابت آن به تجربه رسيده كه با تكرار آن با حضور قلب و خلوص و شرايط ديگر، موجب رسيدن به مقصود است) انتخاب نمود، چهل شب به آن مداومت كرد، تا شايد از طريقى به محل مرقد شريف حضرت زهراعليهاالسلام
آگاه گردد.
شب چهلم بعد از آنجا ختم و توسل فراوان، به تستر خوا رفت، در علم خواب به محضر امام باقرعليهالسلام
(يا امام صادق) رسيد، امام به او فرمود:
عليك بكريمه اهل البيت به دامن كريمه اهل بيتعليهالسلام
چنگ بزن.
ايشان تصور كرد منظور امامعليهالسلام
از اين جمله، حضرت زهراعليهالسلام
است، عرض كرد: آرى قربانت گردم، من نيز ختم را براى همين گرفتم كه محل شريف قبر آن حضرت را دقيق تر بدانم و زيارتش كنم.
امامعليهالسلام
فرمود: منظور من قبر شريف حضرت معصومهعليهاالسلام
در قم است. سپس افزود: به خاطر مصالحى، خداوند اراده نموده كه قبر حضرت زهراعليهالسلام
براى هميشه براى همگان مخفى باشد، از اين رو قبر حضرت معصومهعليهاالسلام
را تجليگاه قبر شريف حضرت زهراعليهاالسلام
قرا داده است، اگر قرار بود قبر حضرت آشكار باشد همان شكوه و عظمت مرقد حضرت زهراعليهالسلام
را خداوند براى قبر حضرت معصومهعليهاالسلام
قرار داده است.
مرحوم آيه الله سيد محمود مرعشى، وقتى كه از خواب برخاست، تصميم گرفت كه به قصد زيارت حضرت معصومهعليهاالسلام
به قم مهاجرت كند. او بى درنگ با همه اعضاى خانواده اش از نجف اشرف، عازم قم شد و به زيارت مرقد مطهر حضرت معصومهعليهاالسلام
پرداخت.
آن مرحوم، سرانجام به نجف بازگشت و در سال ۱۳۳۸ هجرى قمرى در آنجا درگذشت، ولى فرزند برومندش آيه الله العظمى سيد شهاب الدين نجفى مرعشى به قم آمد و در جوار مرقد مطهر حضرت معصومهعليهاالسلام
مى زيست تا اينكه پس از ۶۶ سال درس و بحث و خدمات فقهى، فرهنگى، سياسى و اجتماعى بسيار، در هشتم صفر سال ۱۴۱۱ هجرى قمرى (مطابق با ۱۷ شهريور ۱۳۶۹ شمسى) در سن ۹۶ سالگى در قم به ملكوت اعلى پيوست، مرقد شريفش در جنب كتابخانه عظيم و بى نظيرش، در قم خيابان آيه الله مرعشى (ارم سابق) قرار گرفته است.
اين فراز عجيب و استثنايى نيز بيانگر ورق ديگر از مقام با عظمت حضرت معصومهعليهاالسلام
است كه گويى آينه تمام نماى وجود مبارك جده اش حضرت زهراعليهالسلام
است، كه مرقدش در اين روياى صادقانه همچون مرقد حضرت زهراعليهالسلام
داراى همان شكوه و جلال معنوى شده است:
با توجه به اينكه مرجع تقليدى اين رويا را از پدر مجتهدش نقل مى كند، و خواب ديدن امام معصومعليهالسلام
، دليل بر صدق خواب است.
۷- زيارتنامه مخصوص
يكى از شواهد عظمت استثنايى حضرت معصومهعليهاالسلام
، زيارتنامه اى است كه به خصوص، حضرت رضاعليهالسلام
در شأن او صادر فرموده است، زيرا بعد از فاطمه زهراعليهاالسلام
تنها زيارتى كه از امام معصومعليهالسلام
براى او نقل شده زيارت حضرت معصومهعليهاالسلام
است، حضرت زينبعليهاالسلام
با آن همه مقام و منزلت زيارت مخصوص - نقل شده - از معصوم ندار و همچنين بانوان ارجمند ديگر از خاندان عصمت و طهارت.
علامه مجلسى (رحمه الله) از بعضى از كتب زيارت، از على بن ابراهيم، و او از پدرش، و از او از سعد اشعرى قمى نقل مى كند كه گفت در محضر امام رضاعليهالسلام
بودم، به من فرمود: اى سعد از براى ما در نزد شما (در قم) قبرى وجود دارد: سعد عرض كرد: قربانت گردم آيا مقصود شما قبر فاطمه دختر موسى بن جعفرعليهالسلام
است. امام رضاعليهالسلام
فرمود:
نعم من زارها عارفا بحقها فله الجنه؛ آرى كسى كه با معرفت به شأن او، او را زيارت كند، بهشت براى او است.
سپس حضرت رضاعليهالسلام
چگونگى زيارت مرقد مطهر حضرت معصومهعليهاالسلام
را براى سعد، چنين بيان كرد، وقتى كنار قبرش رفتى در نزد بالاى سر آن حضرت رو به قبله بايست و ۳۴ مرتبه الله اكبر و ۳۳ بار سبحان الله و ۳۳ بار الحمدلله بگو، آنگاه بگو:
السلام على آدم صفوه الله تا آخر زيارت
از ويژگى هاى اين زيارت اين است كه مطابق دستور حضرت رضاعليهالسلام
در آغاز آن ۳۴ بار تكبير و ۳۳ بار تسبيح و ۳۳ بار حمد گفته شود، چنين دستورى در مورد زيارت هاى ديگر ديده نشده.
آرى اين سرآغاز توحيدى، براى آن است كه زائر هنگام زيارت آن خاتون ارجمند دو سرا، با توجه و حضور قلب، و توحيد و تنزيه و شكر خدا وارد گردد، و با اين حالت ملكوتى با حضرت معصومهعليهاالسلام
ارتباط برقرار نمايد، كه چنين حالتى، عالى ترين حال بنده خدا در برابر عظمت مقام اولياى خدا است تا با روحى پاك و قلبى صاف و دور از شوائب و آلودگى ها به زيارت بپردازد و نتيجه خوب بگيرد.
۸- القاب پيام آور
در مورد حضرت معصومهعليهاالسلام
دو زيارتنامه نقل شده، يكى همان زيارتنامه معروف است، كه علامه مجلسى آن را از حضرت رضاعليهالسلام
نقل نموده است.
ديگرى زيارتنامه اى است كه صاحب كتاب انوار المشعشعين (شيخ محمد على بن حسين كاتوزان، در همين كتاب، جلد ۱، چاپ سنگى)
نقل كرده است، در فرازى از اين زيارتنامه، خطاب به حضرت معصومهعليهاالسلام
چنين مى خوانيم:
السلام عليك ايتها الطاهره الحميده البره الرشيده، التقيه النقيه الرضيه المرضيه؛
سلام بر تو اى پاك سرشت و پاك روش، اى ستوده، اى نيكوكار، اى بانوى رشد يافته و پاك و پاكيزه اى بانوى شايسته و پسنديده.