٢ - بررسی فقهی الكل تخميری
درباره طرز تهيه الكل تخميری در فصل مقدماتی، توضيحات كافی ارائه شد. و ديديم كه ماده اوليه در اين جا مواد قند داری همچون انگور، كشمش و میباشد كه با تخمير آنها، شراب به دست میآيد. سپس شراب را در ظروف خاصی ريخته حرارت میدهند. و چون دمای جوش الكل پايينتر از آب است، زودتر تبخير شده و به حالت گازی در میآيد. آنگاه بخارات الكل را به لولههايی كه در مجاورت هوای سرد قرار گرفته است هدايت میكنند تا تقطير شود و به حالت ميعان در آيد. و بالاخره قطرات الكل از مجرای لوله به ظرف دوم هدايت میشود و بدين ترتيب ذرّات الكل از شراب جدا میگردد.
اكنون ببينيم الكل مزبور از لحاظ فقهی چه حك می دارد؟
بديهی است كه مباحث فقهی مربوط به الكل تخميری با بحث های مربوط به الكل صنعتی تفاوت دارد، زيرا الكل صنعتی از گاز اتيلن و استيلن تهيه میشد كه اصولاً گاز، قابليّت حكم به نجاست را ندارد بلكه تنها مشكل الكل صنعتی، صدق عنوان مُسكِر برآن بود. ولی مشكل در اين جا بیشتر است، زيرا ماده اوّليه الكل تخميری را خمر و يا ساير مشروبات الكلی تشكيل میدهد و در فصل دوم اين نوشتار ملاحظه كرديم كه مشهور فقيهان آنها را نجس دانسته اند.
در پايان همين بحث فتوای فقيهان را در رساله های عمليه بررسی خواهيم كرد و خواهيم ديد كه بسياری از آنان، الكل تخميری را از اين جهت كه جوهر شراب، ماده تشكيل دهنده آن است، نجس دانسته اند.
به هر حال، راه حل های مختلف برای حكم به طهارت الكل ارائه شده است در بحث قبل به سه راه حل اشاره كرديم. آن سه (مسكرنبودن الكل، انصراف ادلّه نجاست از الكل و رجوع به قاعده طهارت) در مورد الكل تخميری نيز قابل طرح است. ولی راه حل ديگری كه فقط در اين جا مطرح میشود راه حل استحاله است كه ذيلاً به بررسی و نقد آن میپردازيم:
الف) استحاله خمر به الكل
مهمّترين راه حلی كه در زمينه الكل تخميری و به منظور اثبات طهارت آن ارائه شده، استحاله شراب به الكل است.
اصولاً استحاله در كتاب های فقهی از پاك كنندهها (مُطهِّرات) شمرده شده و مقصود از آن تبدّل يك جسم به جسم ديگر است كه با جسم اول در ماهيت عرفی و به اصطلاح در صورت نوعيّه مباين باشد.
هر چند از نظر عقلی و دانش روز، ميان آن دو تغايری نباشد.
بايد توجه داشت كه استحاله با تغيير در اوصاف شخصیِ شیء فرق دارد؛ مثلاً وقتی پنبه تبديل به لباس میشود يا گندم، آرد و آرد، نان میشود، در هيچ يك استحاله صورت نمیگيرد، زيرا عرف، اين موارد را دگرگونی در حقيقت و صورت نوعی نمیبيند.
ولی وقتی سگ مُردهای در يك نمكزار میافتد و پس از مدتی تبديل به نمك میشود، عرفاً تغيير ماهيت میدهد و يا هنگا می كه خمر تبديل به سركه میشود، حقيقت آن از نظر عرفی تغيير میكند.
علت اين كه استحاله از مطهِّرات شمرده شده آن است كه در اين موارد، موضوع نجاست از بين میرود؛ مثلاً عنوان «خمر» تبديل به عنوان «سركه» میشود و چون تنها «خمر» موضوع حكم به نجاست است، با از بين رفتن عنوان «خمر» حكم به نجاست نيز از بين میرود.
اين مسئله در عين نجس مثل خون، بول، منی و غير اينها پر واضح است. در اشيای متنجّس نيز هر چند عنوان آنها موضوع حكم به نجاست نيست (مثلاً در لباسی كه نجس شده، عنوان لباس موضوع نجاست نيست) تا با از بين رفتن عنوان، حكم هم از ميان برود ولی به هر حال با استحاله، موضوع جديدی پيدا شده و اگر اين شيیء جديد بخواهد نجس باشد، از نظر عرفی يك حكم جديد برای موضوع ديگر است.
آن چه در اين جا قابل مطالعه و بررسی است مسئله تبخير خمر به الكل است، برخی از فقها، همچون محقّق خوئیرحمهالله
اين مسئله را با مسئله تبخير بول مقايسه كرده و الكل حاصل از تقطير خمر را همچون قطرات حاصل از تقطير بخاربول دانسته اند.
اكنون ببينيم آيا اصولاً تبخير و تقطير، استحاله است و میتوان مايع به دست آمده را به خاطر استحاله پاك دانست؟ و بر فرض كه تبخير نوعی استحاله باشد، آيا قياس الكل تخميری با تبخير بول صحيح است يا نه؟
يك نكته جای ترديد نيست. و آن اين كه در ذهن عرف معهود است كه هوا و مواد گازی شكل اصولاً قابل حكم به نجاست نيست و در نتيجه اطلاق ادلّهای كه ملاقات را موجب نجاست اعلام میدارد به اين ارتكاز عرفی تقييد میشود. بخار نيز از اين قاعده بيرون نيست و لذا حتی اگر استحاله را از مطهّرات ندانيم باز بايد بخار را چه از آب متنجّس متصاعد شود و چه از بول، پاك بدانيم
و اين ارتباطی با موضوع استحاله ندارد.
اما پس از آن كه بخار، تقطير شده و به حالت مايع در آمد، بايد ميان موارد گوناگون فرق گذاشت.
الف -١) در صورتی كه بخار از آب متنجّس، متصاعد شود آيا عرف، آب به دست آمده را چيز جديد غير از آب متنجّس اول میبيند يا اين كه اين همان آب اول است كه ميان اجزای آن براثر حرارت فاصله افتاده و دوباره براثر سرد شدن، فاصله از ميان رفته و به حالت اوليه بازگشته است. درست مثل اين كه يك فنر را باز كرده و رها كنيم تا به حالت اوليه باز گردد.
البته دانش روز نظر دوم را تأييد میكند ولی معيار، چنان كه گفتيم، نظر عرفی است. و عرف آن را آب تازه میبيند. بلی، اگر روزی عرف به دنبال كشف واقعيات علمی، تغيير كند، آن گاه مسئله، شكل تازهای به خود میگيرد.
به هر حال آن چه مسلّم است اين است كه اصل استصحاب نجاست در اين موارد، جاری نيست، زيرا با تبخير، حكم به نجاست از بين میرود و شك در نجاست پس از ميعان، شك در پيدايش نجاست جديد است.
الف -٢) در صورتی كه بخار از بول متصاعد شود و سپس به حالت مايع درآيد، اين مايع از ديدگاه عرف، ديگر بول نيست بلكه مولكول های آب براثر حرارت از بول جدا شده وپس از تقطير به صورت مايع درآمده است. اين آب قبلاً نجس بود چون از اجزای بول بود ولی با تبخير، عنوانِ عين نجاست زايل شده و بنابراين اگر آب جديد نجس باشد، يك حكم جديد برای موضوع جديد است. بديهی است در اين جا نيز جايی برای استصحاب چه در ناحيه حكم و چه در ناحيه موضوع نمیباشد.
الف -٣) در صورتی كه بخار از خمر يا بقيّه مشروبات الكلی، متصاعد شود و به حالت مايع در آيد، مشكل بیشتر است. زيرا چنان كه قبلاً توضيح داده شد، در اين جا الكل كه خمريّت خمر به آن است، متصاعد میشود برخلاف بول كه مولكول های آب از آن جدا میشود و لذا قياس اين دو به يكديگر بی اشكال نيست.
شايان ذكر است كه عمل تقطير به ترتيبی كه بيان شد، چند بار تكرار میشود. و در مرتبه اول و يا دوم پس از تقطير، غلظت الكلی در حد اسكار است و به آن «عرق» میگويند. بديهی است كه اين مورد از بحث خارج است، چرا كه بر مايع به دست آمده عنوان خمر يا مسكرصادق است و بدون ترديد نجس میباشد. اما وقتی چندبار اين عمل تكرار شد و غلظت الكلی به حدود ٩٠ درجه رسيد در اين صورت است كه امكان نوشيدن آن به تنهايی وجود ندارد و به هر مقدار كه نوشيدهشود آثار مسموميت از خود برجای میگذارد.
در واقع اين مورد بر فرض شكّ، از موارد شبهه مفهوميه است، زيرا نمیدانيم بر مايع به دست آمده پس از تقطير (كه غلظت الكلی آن در حد ٩٦ درجهاست) آيا عنوان خمر و مسكر صادق است يا اين كه در اين جا استحاله صورت گرفته و عنوان نجس زايل گشته است و مايع به دست آمده عنوان ديگری دارد.
واضح است كه در اين جا نيز امكان اجرای اصل استصحاب نيست، چرا كه با تبخير خمر، حكم سابق از بين رفته و اركان استصحاب از ميان رفته است.
مرحوم شهيد صدر معتقد است مايع به دست آمده «خمر» است و در اين جا هيچ گونه استحالهای صورت نمیگيرد بلكه درجه الكلی براثر عمل تقطير بالا و بالاتر میرود تا جوهر شراب يا «خمر مُركَّز» به دست میآيد.
ولی واقعيت اين است كه وقتی براثر تقطير مكرّر، الكل خالص (در حد ٩٦) به دست آمد، عرف به اين نكته كه مايع به دست آمده، جوهر شراب است و از الكل كه عنصر مؤثر خمر است، تشكيل يافته نمینگرد. بلكه از ديدگاه عرف، اين مادهای جديد است و میتوان گفت كه خمر نيست (علامت صحّت سلب) و لذا اگر بخواهد نجس باشد، حكم جديد برای موضوع جديد خواهد بود. بدين ترتيب در الكل تخميری، استحاله صورت میگيرد و از اين جهت قياس محقّق خوئیرحمهالله
به تقطير بول میتو اند صحيح باشد.
بايد توجه داشت كه اين جا با موردی كه به خمر، سمّ بيفزايند، كاملاً فرق دارد، زيرا در مورد اخير، عنوان نجاست زايل نمیشود بلكه عرف میگويد: خمر است كه مسموم گشته است ولی در مسئله مورد بحث براثر تقطير مكرّر شراب، خاصيت اسكار تبديل به سميّت میشود. و عنوان «خمر» كه عامل اصلی نجاست بود از ميان میرود. در استحاله عين نجس نيز همين مقدار كافی است.
بلكه از روايات خاصه نيز میتوان اين مطلب را استفاده كرد؛ مثلاً در موثقه عبيدبن زرارة امام صادقعليهالسلام
درباره انقلاب خمر به سركه میگويد: «اذا تحوّل عن اسم الخمر فلا بأس به»
بديهی است كه در اين روايت يك ملاك كلی به دست داده شده و سركه خصوصيتی ندارد، بنابراين اگر با افزودن يك ماده شيميايی به خمر، مادهای به دست آيد كه ديگر به آن خمر نگويند، پاك میشود هر چند نام آن سركه نباشد.
در صحيحه علیبن جعفر نيز آمده است: «اذا ذهب سكره فلابأس»
اين نيز يك معيار كلی است و اختصاص به انقلاب خمر به سركه ندارد. و در الكل میتوان گفت، آن قدر درجه الكلی بالاست كه ديگر به تنهايی مستكننده نيست و لذا عنوان مسكر بر آن اطلاق نمیشود.
اضافه میكنيم كه برفرض در اطلاق عنوان خمر بر الكل خالص به دست آمده از تقطير خمر، ترديد كنيم باز بايد براساس قواعد فقهی آن را پاك دانست.
به عبارت ديگر ترديد در اين جا به صورت شبهه مفهوميه است؛ يعنی نمیدانيم آيا مفهوم عرفی خمر بر الكل به دست آمده از تقطير صادق است يا صادق نيست. و هيچ گونه اصل عملی كه بتو اند محدوده آن را مشخص كند، در اين جا وجود ندارد. اما استصحاب در موضوع خارجی جريان ندارد به اين دليل كه خصوصيات خارجی از هر جهت مشخص است. اين مايع قبلاً خمر بوده با درجه الكلی در حدود ١٢ مثلاً، و پس از تقطير مكرّر به درجه ٩٦ رسيده است، پس شكی در موضوع خارجی نيست تا استصحاب شود. و اما عدم جريان استصحاب در ناحيه حكم، به اين دليل است كه اتّحاد موضوع احراز نشده است. علاوه براين به نظر عدهای از فقها، اصولاً جريان استصحاب در شبهات حكميه با مشكل مواجه است.
اكنون يك سؤال مطرح میشود و آن اين كه اگر الكل تخميری را پاك دانستيم، چنان چه پس از يك يا دو بار تقطير ترديد كنيم كه آيا خاصيت اسكار آن براثر غلظت زياد تبديل به مسموم كنندگی شده و عنوان خمر زايل گشته است يا هنوز حالت مستكنندگی دارد، حكم چيست؟
به طور كلی در شبهات موضوعيه استحاله، استصحاب جاری است؛ مثلاً اگر سگ مرداری در نمك زار افتاده و بعد از مدتی در استحاله آن به نمك ترديد كنيم، اصل استصحاب اقتضا میكند كه آن را در حالت اوليه و عين نجس فرض كنيم.
حال آيا در مسئله مورد بحث نيز میتوان اين اصل را جاری كرد و میتوان گفت كه هنوز در حالت خمر و مست كنندگی باقی بوده، تبديل به الكل نگشته است؟ پاسخ مسئله منفی است. زيرا چنان كه گفتيم با تبخير، حكم به نجاست از ميان میرود و بر بخار «خمر» صادق نيست. پس مايع به دست آمده در نتيجه عمل تقطير، از ديدگاه عرف، وجود جديدی است. از اين رو، نه استصحاب خمريت و نه استصحاب نجاست هيچ كدام جاری نمیباشد.
ب) نگاهی به فتوای فقيهان درباره الكل تخميری
بيشتر مراجع در رساله های عمليه خود، الكل حاصل از تقطير خمر را نجس دانسته اند، زيرا میگويند، «الكل صنعتی اگر انسان نداند از چيزی كه مست كننده و روان است درست كرده اند پاك میباشد.» بديهی است كه الكل صنعتی خصوصيتی ندارد و مطابق مفهوم مخالف اين جمله، هر نوع الكلی اگر بدانيم از مست كننده روان درست شده است، نجس میباشد خواه در صنايع كاربرد داشته باشد يا در امور پزشكی يا غير اينها.
مرحوم آيت اللَّه گلپايگانی از آن جا كه در استحاله بودن تبخير و تقطير مايعات نجس و متنجس اشكال میكند الكل مورد بحث را نيز بنابر احتياط لازم، نجس میداند. ايشان در پاسخ به سؤالی در اين زمينه مرقوم میدارد: «اشكالی كه حقير در مايعات متقاطره دارم در اين مورد نيز جاری است و حكم به طهارت مشكل است.»
مرحوم سيدمحسن حكيم الكل را به طور مطلق، از مصاديق مسكر مايع بالاصاله و نجس مید اند بدون آن كه ميان اقسام الكل فرق بگذارد، ولی شهيد صدر در حاشيه خويش تنها شراب انگوری و الكلی را كه از آن تهيه شود، نجس دانسته است.
مرحوم آيت اللَّه خوئی نيز تصريح میكند كه تمامی اقسام الكل پاك میباشد.
ج) بحث تطبيقی
موضوع الكل به لحاظ اين كه موضوع تقريباً جديدی است و كاربرد آن در طيف وسيع تنها در چند دهه اخير آغاز گرديده لذا در كتاب های فقهی و مبسوط اهل سنت نيز مستقيماً مطرح نگرديدهاست.
ولی از مباحثی كه فقيهان معروف اهل سنت به مناسبت های گوناگون به ويژه مداوا كردن مريض به وسيله خمر مطرح كرده اند، میتوان حكم الكل را به دست آورد؛ مثلاً از سخنان ابن عابدين بر میآيد كه الكل تخميری به نظر او نجس است.
وی ابتدا مايع حاصل از تقطير آب متنجّس را پاك و آب به دست آمده از تقطير بول را نجس دانسته است. آن گاه میگويد: «عرق حاصل از تقطير خمر عين خمر است، زيرا همان خمر بوده كه به شكل بخار متصاعد شده است. و اگر بخواهيم آن را پاك بدانيم بايد تقطير بول را نيز مطهّر بدانيم كه هيچ كس قائل به آن نيست»
از ذيل اين سخن و قياس الكل به تقطير بول به دست میآيد كه عرق شامل الكل خالص نيز میشود و بنابراين نجس میباشد.