ج) روایات حضرت امام رضاعلیهالسلام
۱. محمد بن على بن الحسین بن بابویه قمى، معروف به «شیخ صدوق» از پدرش، و محمد بن موسى بن المتوكّل نقل مى كند كه گفتند: علیّ بن ابراهیم بن هاشم، از پدرش، براى ما روایت نمودند كه سعد بن سعد گفت:
از امام رضاعلیهالسلام
درباره زیارت فاطمه - دختر حضرت موسى بن جعفرعلیهماالسلام
- پرسیدم؛ آن حضرت فرمود: «هركه او را زیارت كند، بهشت پاداش اوست».
اصل روایت از این قرار است:
حدّثنا أبى و محمد بن موسى بن المتوكّل رضى الله عنه، قالا: حدّثنا علیّ بن ابراهیم بن هاشم، عن ابیه، عن سعد بن سعد، قال: سألتُ أباالحسن الرضاعلیهالسلام
عن زیارة فاطمة بنت موسى بن جعفرعلیهماالسلام
، فقال: «مَنْ زارَها فَلَهُ الجَنَّةُ
» (۲۰)
همین روایت را «جعفر بن محمد بن قولویه قمی»، معروف به «ابن قولویه»، به نقل از شیخ صدوق، از على بن ابراهیم بن هاشم، از پدرش، از سعد بن سعد، از امام رضاعلیهالسلام
نقل كرده است.
اصل روایت این گونه است:
«حدّثنى علیّ بن الحسین بن موسى بن بابویه، عن على بن ابراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن سعد بن سعد، عن ابى الحسن الرضاعلیهالسلام
قال سألته عن زیارة فاطمة بنت موسىعلیهماالسلام
، قال: «مَنْ زارَها فَلَهُ الجَنَّةُ
». (۲۱)
۲. علامه مجلسى در «بحارالانوار
» و «تحفةالزائر
» مى نویسد: در برخى از كتب «زیارات» دیدم كه على بن ابراهیم، از پدرش، از سعد، از على بن موسى الرضاعلیهماالسلام
روایت كرده است كه آن حضرت فرمود:
«سعد، قبرى از ما نزد شما هست»؛ عرض كردم: فدایت شوم، قبر فاطمه دخت (امام) موسىعلیهماالسلام
را مى فرمایید؟ فرمود: «بله. هركس او را با شناخت كافى زیارت كند، بهشت پاداش اوست؛ هرگاه به قبرش نزدیك شدى، بالاى سرش و رو به قبله بایست، و سى و چهار مرتبه تكبیر، و سى و سه مرتبه تسبیح، و سى و سه مرتبه تحمید بگو؛ سپس بگو: السّلام على آدم صفوة الله... و سلّم تسلیماً یا ارحم الراحمین.»
اصل روایت از این قرار است:
«رأیت فى بعض كتب الزیارات، حدّث علیّ بن ابراهیم، عن أبیه، عن سعد، عن على بن موسى الرضاعلیهماالسلام
قال، قال:یا سَعْدُ! عِندَكُمْ لَنا قَبْرٌ؛ قلتُ جعلت فداك، قبر فاطمة بنت موسى
علیهماالسلام
؛ قال؛ نَعَمْ، مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الجَنَّةُ؛ فَاِذا أَتَیْتَ القَبْرَ فَقُمْ عِنْدَ رَأسِها مُستَقْبِلَ القِبْلَةِ وَ كَبِّرْ أَرْبَعاً وَ ثَلاثینَ تَكْبِیرَةً، وَ سَبَّحْ ثَلاثاً وَ ثَلاثینَ تَسْبِیحَةً، وَ أَحْمِدِاللهَ ثَلاثاً و ثَلاثینَ تَحْمِیدَةً؛ ثُمَّ قُلْ: السَّلامُ عَلَى آدَمَ صَفْوَةِاللهِ... وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ
» (۲۲)
۳. از امام رضاعلیهالسلام
نقل شده است كه فرمود:
«مَنْ زارَها المعصُومَةَ بِقُمَّ كَمَنْ زارَنى
» (۲۳)
هركس معصومه را در قم زیارت كند، مانند كسى است كه مرا زیارت كرده است.
۴. در كتاب «زبدة التصانیف
» به نقل از امام رضاعلیهالسلام
روایت شده كه فرمود:
«هركس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى، یا خواهرم را در قم زیارت كند كه همان ثواب زیارت مرا در مى یابد.» (۲۴)
بررسى
همچنان كه مشاهده گردید، چهار روایت از امام رضاعلیهالسلام
در شأن حضرت فاطمه معصومهعلیهاالسلام
وارد شده است. روایت نخست را شیخ صدوق با دو طریق از پدرش و محمد بن موسى بن المتوكل، از على بن ابراهیم بن هاشم، از پدرش، از سعد بن سعد، از امام رضاعلیهالسلام
روایت نموده است. علامه مجلسى در «تحفةالزائر»، ص ۳۷۸، سند این روایت را «حسن» مى داند.
روایت سوم و چهارم در كتب اربعه شیعه، و شروح آنها یافت نگردیدند. هردو روایت یاد شده، «مرسل» هستند. درباره روایت سوم باید اظهار نمود كه واژه «معصومه» از برجسته ترین صفات حضرت ستّى فاطمهعلیهاالسلام
است كه رفته رفته، جانشین نام مباركش گردیده؛ و در بسیارى از موارد، به جاى فاطمه معصوم به واژه «معصومه» - به تنهایى - بسنده مى شود. در صورت صحت سند این روایت، تصریح چنین صفتى از سوى امام معصومعلیهالسلام
، حكایت از مرابت والاى معنوى و ملكوتى آن حضرت دارد.
درباره روایت دوم - كه موضوع اصلى مقاله است - چند سؤال مطرح است: كتابهاى زیاراتى كه مجلسى از آنها روایت نموده كدامند؟ «سعد» كه روایت را از امامعلیهالسلام
روایت نموده، كیست؟ آیا متن زیارت نیز از امامعلیهالسلام
است؟ و سؤالاتى دیگر كه به یارى خداوند متعال در ادامه همین بخش، و بخش دوم به آنها خواهیم پرداخت.
به جهت اینكه روایت نخست، تا حدودى همسنگ با روایت دوم است؛ و برخى از راویانشان در هردو روایت وجود دارند، شایسته دیدیم به طور اجمال، به شرح حال سلسله سند این روایات بپردازیم؛ با این توضیح كه شرح حال علیّ بن ابراهیم، ابراهیم بن هاشم و سعد بن سعد را در فصل سوم - به تفصیل - خواهیم آورد.
۱. ابوجعفر، محمد بن على بن الحسین بن موسى بن بابویه قمى، معروف به «شیخ صدوق» (۳۰۵ - ۳۸۱ ه.ق.)
وى را «صدوق الطائفه» نیز مى نامند. همو صاحب كتاب پرارج «من لایحضره الفقیه» - یكى از كتب اربعه حدیث -، و بیش از ۳۰۰ كتاب ارزشمند دیگر است. همه رجالیون وى را ستوده اند. نجّاشى درباره اش مى نویسد:
«محمد بن على بن الحسین بن موسى بن بابویه القمیّ، ابوجعفر، نزیل الرّى، شیخنا و وجه الطائفة بخراسان، و كان ورد بغداد سنة خمس و خمسین و ثلاثمائة و سمع منه شیوخ الطائفة و هو حدث السنّ، و له كتب كثیرة
...» (۲۵)
علاّمه حلّى درباره اش مى نویسد:
«محمد بن على بن الحسین بن موسى بن بابویه القمیّ، ابوجعفر، نزیل الرّى، شیخنا و فقیهنا و وجه الطائفة بخراسان، ورد بغداد سنة خمس و خمسین و ثلاثمائة، و سمع منه شیوخ الطائفة و هود حدث السنّ، كان جلیلاً حافظاً الاحادیث، بصیراً بالرجال، ناقلاً للاخبار، لم یرفى القمیین مثله فى حفظه و كره علمه، له ثلاثمائة مصنف ذكرناها فى كتابنا الكبیر، مات رضى الله عنه فى الریّ سنة احدى و ثمانین و ثلاثمائة
.» (۲۶)
وى به طور مرسل از امام صادقعلیهالسلام
، و پدرش و محمد بن حسن بن ولید و عبدالله و عبدالواحد بن محمد بن محمد بن عبدوس نیشابورى روایت كرده است. شیخ طوسى با یك طریق، و شیخ مفید از او روایت نموده اند. (۲۷)
۲. ابوالحسن على بن الحسین بن موسى بن بابویه قمى، معروف به: «ابن بابویه» و «صدوق اوّل
» (... ۳۲۹ ه.ق.) وى پدر «شیخ صدوق» است. او را فقیهى بزرگوار و محدّثى جلیل القدر دانسته اند كه عصر امام حسن عسكرعلیهالسلام
را درك كرده و نامه اى ارجمند از آن حضرت دریافت كرده است. (۲۸)
«علیّ بن الحسین بن موسى بن بابویه القمیّ، شیخ القمیین فى عصره و متقدّمهم، و فقیههم؛ كان قدم العراق و اجتمع مع أبى القاسم الحسین بن روح «رحمةالله» و سأله مسائل ثمّ كاتبه بعد ذلك على ید على بن جعفر بن الأسود یسأله أن یوصل له رقعة الى الصاحب (عجّ) و یسأله فیها الولد فكتب الیه قد دعونا الله لك بذلك و سترزق ولدین ذكرین خیّرین فولد له ابوجعفر و ابوعبدالله من أمّ ولد، و كان ابوعبدالله الحسین بن عبیدالله یقول سمعت أباجعفر یقول أنا ولدت بدعوة صاحب الأمرعلیهالسلام و یفتخر بذلك، له كتب، منها: كتاب التوحید
و...»
علامه حلّى نیز ضمن بیان آنچه نجاشى آورده، در ادامه مى نویسد:
«و مات علیّ قدّس الله روحه سنة تسع و عشرین و ثلاثمائة، و هى السّنة التى تناثرت فیها النجوم. و قال جماعة من أصحابنا سمعنا أصحابنایقولون كنا عند أبى الحسن علیّ بن محمد السّمیرى و كیل الصاحب
علیهالسلام
رحمةالله فقال رحم الله علیّ بن بابویه، فقیل له هو حیّ فقال أنّه رحمه الله مات فى یومنا هذا، فكتب الیوم فجاء الخبر بأنّه مات فیه
»
۳. محمد بن موسى بن متوكّل
علامه حلّى وى را توثیق نموده است. (۳۱) شیخ طوسى او را جزو كسانى كه از ائمهعلیهمالسلام
روایت نكرده، برشمرده است. (۳۲)
آیةالله العظمى خویى درباره اش مى نویسد:
«أقول: فد اكثر الصدوق الروایة عنه، و ذكره المشیخة فى طرقة الى الكتب فى ثمانین و اربعین مورداً فقد روى عن سعد بن عبدالله و عبدالله بن جعفر بن جامع الحمیرى، و عبدالله بن جعفرالحمیرى و على بن ابراهیم و على بن الحسین السعدآبادى، محمد بن أبى عبدالله الاسدى الكوفى، و محمد بن یحیى العطّار، و الظّاهر أنّه كان یعتمد علیه
.»
سپس این گونه ادامه مى دهد:
«و ادّعى ابن طاووس فى فلاح السائل: الفصل
(۳۳)فى فضل صلاة الظهر و صفتها عند ذكر الروایة الواردة عن الصادق
علیهالسلام
، أنّه ما أحبّ الله من عصاه: الاتقان على وثاقته و قدمرّ ذلك فى ابراهیم بن هاشم، فالنتیجة أنّ الرجل لاینبغى التوقّف فى وثاقته
.» (۳۴)
۴. أبوالقاسم، جعفر بن محمد بن جعفر بن موسى بن مسرور بن قولویه قمیّ، معروف به:«ابن قولویه» (... ۳۶۹ ه.ق.)
وى نویسنده كتاب «كامل الزیارات» است و كاظمین كنار قبر شیخ مفید دفن گردیده است. ابن قولویه كه در قم دفن است و مقبره اى معروف در نزدیكى مقبره بزرگ شیخان دارد، پدر این شیخ جلیل القدر و از برگزیدگان سعد بن عبدالله اشعرى قمى است. (۳۵)
نجّاشى درباره اش مى نویسد:
«جعفر بن محمد بن موسى بن قولویه، أبوالقاسم و كان یلقّب مَسْلَمَة من خیار أصحاب سعد، و كان أبوالقاسم من ثقات أصحابنا و أجلاّئهم فى الحدیث والفقه، و روى عن أبیه و أخیه عن سعد، و قال سمعت من سعد الاّ أربعة أحادیث، و علیه قرأشیخنا أبوعبدالله الفقه و منه حمل، و كل مایوصف به الناس من جمیل و ثقة فهو فوقه، (و) له كتب حسان، كتاب مداواة الجسد، و... قرأت أكثر هذه الكتب على شیخنا أبى عبدالله رحمةالله و على الحسین بن عبیدالله رحمه الله
.» (۳۶)
علامه حلّى ضمن بیان آنچه در بالا گفته شد، وفات ابن قولویه را به سال ۳۶۹ ه.ق. نوشته است. (۳۷)