١٩ - تراه قريبا امله
آمال و آرزوى او را كم مى بينى، و شخصيت او از فرورفتن در روياى طلايى دور است.
٢٠ - قليلا زلله
لغزش او نيز اندك است.
٢١- خاشعا قلبه
دل او خاشع است و در ترنم دايم ياد خدا و پيوستن به جهان بى نهايت.
٢٢- قانعه نفسه
انسانى قانع و چشم و دل سير است.
٢٣- منزورا اكله
از پرخورى مى پرهيزد و اسير شكم و رفاه طلبى نيست.
٢٤- سهلا امره
امورات او سهل و ساده مى گذرد.
٢٥- حريزا دينه
دين او محكم و پابرجاست و در برابر سيل خروشان توطئه هاى شيطان و هواى نفس، چون كوه استوار است.
٢٦- ميته شهوته
بر شهوات خود مسلط است و بر آن اسب سركش، لگام تقوى زده است.
٢٧- مكظوما غيظه
خشم خود را فرو مى خورد و بر نيروى غضب خويش مسلط است و مى داند كجا از آن استفاده كند.
٢٨- الخير منه مامول
از او اميد خير دارند و از شرش در امانند.
٢٩- ان كان فى الغافلين كتب فى الذاكرين و ان كان فى الذاكرين لم يكتب من الغافلين
اگر در جمع غافلان قرار گيرد از يادآوران خواهد بود و جو را به نفع حق و عدل دگرگون سازد و اگر در جمع يادآوران باشد راه غفلت نپويد و از موقعيت مناسبت سوءاستفاده نكند.
٣٠- يعفو عمن ظلمه و يعطى من حرمه
از كسانيكه بدو ستم كردند درمى گذرد و بر آنكه او را محرم كرده است، دست كرم مى گشايد.
٣١- و يصل من قطعه
با آن كس كه خويشاوندى او را بريده است، صله ى رحم مى كند.
٣٢- بعيدا فحشه لينا قوله
ساحت قدس او را از فحش و بدزبانى دور است و زبانى نرم و مهربانانه دارد.
٣٣- غائبا منكره حاضرا معروفه
كار ناپسند از او ديده نشود، بلكه خوبى هاى او زبانزد است.
٣٤- مقبلا خيره مدبرا شره
او به كارهاى خير و خوب روى آورد و از شر و بدى بپرهيزد.
٣٥- فى الزلازل وقور
در شدائد و سختى ها، بااستقامت و مقاوم است.
٣٦- و فى المكاره صبور و فى الرخاء شكور
در مشكلات، بردبار و در رفاه، سپاسگذار.
٣٧- لا يحيف على من يبغض و لا ياثم فيمن يحب
بر آنكه خشم گيرد، زياده روى نكند و دوستى با كسى، او را به گناه نيندازد.
٣٨- يعترف بالحق قبل ان يشهد عليه
پيش از آنكه عليه او شهادت دهند، به حق اعتراف مى كند.
٣٩- لا يضيع ما استحفظ
در امنتدارى سخت كوش است، سهل انگارى و بى تفاوتى روا نمى دارد كه خيانت است.
٤٠- و لا ينسى ما ذكر
ياد خدا و تحصيل رضايت او، كه همواره بايد در ديدگاهش باشد، از ياد نمى برد
٤١- و لا ينابز بالالقاب
ديگران را با لقب هاى زشت و ناروا نخواند.
٤٢- و لا يضار بالجار
به همسايه ضرر نزند.
٤٣- و لا يشمت بالمصائب
مصيبت زدگان را شماتت نكند.
٤٤- و لا يدخل فى الباطل و لا يخرج من الحق.
در امور لغو و باطل قدم ننهند، و از چهارچوب حق هم خارج نشود.
٤٥- ان صمت لم يغمه صمته و ان ضحك لم يعل صوته
اگر از سخن لب فرو بندد، غمگين نشود كه سكوت او مصلحت و مفيد است و اگر چهره به خنده بگشايد به قهقهه نرسد.
٤٦- و ان بغى عليه صبر حتى يكون الله هو الذى ينتقم له
اگر بر او ستم كنيد صبر و دفاع كند ولى انتقامه نگيرد و مقابله ى بمثل نكند و آن را به خدا واگذارد.
٤٧- نفسه منه فى عناء و الناس منه فى راحه
خود را در راه خدا و بندگان او به رنج و تعب اندازد تا مردم از سوى او در راحتى و رفاه باشند.
٤٨- اتعب نفسه لآخرته و اراح الناس من نفسه
خود را به خاطر آخرتش در رنج نگه مى دارد، تا ديگران در سايه امنيت و آسايش قرار گيرند.
٤٩- بعده عمن تباعد عنه زهد و نزاهه و دنوه ممن دنا منه لين و رحمه.
كناره گيرى او از افراد، براى پاكى و پارسايى است، معاشرت او با ديگران نيز موجب رحمت و مهربانى خواهد بود.
٥٠- ليس تباعد بكبر و عظمه و لا دنوه بمكر و خديعه.
دورى او از مردم بعلت كبر و غرور نيست، همانطور كه نزديك شدن و ارتباط او از مكر و فريب سرچشمه نمى گيرد.
توضيحات
نظر خوانندگان محترم را به اين نكته جلب مى كند كه چون كلام بلند و پرمحتواى امام عارفان و پيشواى پرهيزگاران در اوج علم و عرفان است، لذا جمله ها و كلمات آنحضرت، هر كدام كتابى بزرگ است كه بايد با راهنمايى اساتيد و محققان به ابعاد گسترده آن رسيد، بنابراين فهم دقيق تر بعضى از عبارات خطبه متقين، نياز به توضيح و بيان ارتباط آنها با ساير معارف دارد كه بدانها اشاره شده است، اميد است مطالعه كنندگان محترم با دقت بيشتر به توضيحات توجه كرده تا مجموعه معارف و همه جوانب آن را دريافت كنند. عناوين توضيحات به شرح زير است:
١- فرهنگ رزق و روزى
٢- از ديدگاه مومن
٣- درباره بهشت و دوزخ
٤- تقوى و زندگى مادى
٥- مساله خودسازى
٦- تقوى و اخلاق