تجربه شيرين ندامت

تجربه شيرين ندامت0%

تجربه شيرين ندامت نویسنده:
گروه: سایر کتابها

تجربه شيرين ندامت

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد حسين يوسفى
گروه: مشاهدات: 13158
دانلود: 1961

توضیحات:

تجربه شيرين ندامت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 79 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13158 / دانلود: 1961
اندازه اندازه اندازه
تجربه شيرين ندامت

تجربه شيرين ندامت

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

ترجمه استغفار اميرالمؤمنين عليه‌السلام بعد از نافله صبح

١ - خدايا ، من به كمك خودت تو را مدح و ستايش مى كنم بر آنچه كه بواسطه آن به مدح و ستايش تو دست يافتم و براى تو به اندازه فساد نيّت و ضعف يقينم ، بر خودم اقرار مى كنم به آنچه تو اهل و مستحقّ آن هستى

خدايا تو خداى خوبى هستى ! تو نيك پروردگارى هستى و من بد پرورده اى هستم ، تو خوب مولايى هستى و من بد بنده اى ، تو خوب مالكى هستى و من بد مملوكى ، چه بسا كه من گناه كردم و تو گناهم را بخشيدى ، چه بسيار جرائمى كه مرتكبش گشتم و تو از جرمم صرف نظر كردى ، چه بسيار خطايى كه از من سر زد و تو مرا مؤاخذه نكردى ، چه بسيار گناهى كه من عمداً آن را انجام دادم و تو از من گذشتى ، و چه بسيار كه من لغزيدم و تو لغزش مرا ناديده گرفتى و مرا بر غفلت و فريب خوردگيم مؤاخذه نكردى. پس من ظالم به نَفْس خود هستم ، به گناهم اقرار و به خطايم اعتراف مى كنم ، پس اى آمرزنده گناهان از تو براى گناهم آمرزش مى طلبم و از تو تقاضاى ناديده گرفتن لغزشم را دارم ، پس نيكو اجابتم كن كه تو اهل اجابت و تقوى و آمرزشى.

٢ - بار الها ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه بدنم بخاطر عافيت تو بر آن نيرومند گرديد ،يا به زيادى نعمتت بر آن قدرت يافتم ، يا بخاطر وسعت روزيت به سوى آن دست درازى كردم ، يا گناهى كه از مقام ستاريّت و پوشانندگى تو كمك گرفتم و آن را از مردم پنهان ساختم ، يا هنگام ترس از آن بر متانت و تحمّل تو اعتماد كرده و مرتكبش گشتم ، يا به خاطر حلم و بردباريت از چيره گشتن و سختگيرى تو در مورد آن خاطرم جمع گرديد و يا گناهى كه در مورد آن بر گذشت كريمانه تو اعتماد كردم و مرتكب آن شدم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣ - خداوندا ، از تو درخواست عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه غضب تو را فرا مى خواند ، خشم تو را نزديك مى سازد ، مرا به چيزى كه از آن باز داشته اى ، مايل مى كند و يا از آنچه به سويش دعوت كرده اى ، دور مى سازد پس بر محمّد و آل او درود فرست و اين گناه را برايم ببخش اى بهترين بخشندگان.

٤ - پروردگارا ، از تو تقاضاى گذشت و آمرزش دارم براى هر گناهى كه با فريبكاريم ، يكى از آفريده هايت را به سوى آن متمايل ساختم ، يا با حيله گرى ام او را فريب داده و آنچه را نمى دانست به او آموختم و آنچه را مى دانست بر او پوشاندم ، و من فرداى قيامت با گناهانم تو را ملاقات مى كنم ، در حالى كه به گناهان خود گناهان ديگرى را افزوده ام پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥ - بار الها ، از تو طلب بخشش دارم براى هر گناهى كه باعث فريب خوردن مى گردد ، از هدايت به گمراهى مى كشاند ، روزى را كم مى كند ، بركت را نابود مى سازد و ياد تو و اوليايت را از ياد مى برد ، پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را براى من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦ - خداوندا ، از تو براى هر گناهى آمرزش مى طلبم كه در شب و روزم ، اعضاى بدنم را در راهش ، به زحمت افكنده و با پرده پوشيم ، آن را از بندگان پوشاندم ; و هيچ پوششى نيست مگر آنچه تو مرا به آن پوشاندى پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٧ - خدايا ، از تو براى هر گناهى آمرزش مى خواهم كه دشمنانم در كمين بودند كه بدين واسطه مرا رسوا كنند و تو نيرنگ آنان را از من برطرف ساختى و آنها را براى رسوائى من كمك نكردى ، گويى من دوستدار توام كه ياريم كردى ، اى پروردگار من تا كى تو را نافرمانى كنم و تو مرا مهلت دهى ! دير زمانى است كه ترا نافرمانى مى كنم و تو مرا مؤاخذه نمى كنى ، بلكه از تو براى كردار بدم درخواست كردم و تو به من عطا فرمودى ! كدام شكر است كه در برابر نعمتى از نعمتهايت كه به من ارزانى داشتى ، بپا خيزد ؟ ! پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٨ - پروردگارا از تو آمرزش مى خواهم براى هر گناهى كه درباره آن توبه ام را به پيشگاهت ، پيش فرستادم ; سپس به گراميداشت سوگندى كه به تو خوردم با تو روبرو شدم ، و از ميان بندگانت ، اولياى تو را بر توبه خويش شاهد گرفتم كه ديگر به سوى نافرمانيت باز نگردم ; اما همين كه شيطان با حيله اش مرا هدف قرار داد ، بر من غالب گشت و به سوى خذلان منحرف ساخت (آنسان كه ديگر كسى ياريم نكند) ; و نَفْسم مرا به سوى عصيان و نافرمانى دعوت كرد ; از بندگانت حيا كردم و خود را پوشاندم ، و اين كار گستاخى من نسبت به تو بود ; و من مى دانم كه هيچ در و حجابى مرا از ديدگاه تو تو نمى پوشاند و هيچ پرده اى ، مانع از نظر تو به سوى من نمى گردد ; پس ترا با معصيت و نافرمانى نسبت به آنچه مرا از آن بازداشتى ، مخالفت كردم ; و تو پرده را از من برداشتى ، ولى من خودم را با اولياى تو مساوى قرار دادم ، گويى هميشه مطيع و فرمانبردار توام و به سوى فرمان تو سرعت گرفته و از وعده هاى عذابت ترسانم ; پس بر بندگانت امر را مشتبه ساختم ، ولى هيچكس جز تو باطن مرا نمى شناسد ; در عين حال مرا به غير از ملامت و نشانه آنان علامت گذارى نكردى ، بلكه مثل نعمت هايى را كه به آنان عطا كردى ، به من نيز عنايت فرمودى ; سپس در اين نعمت ها مرا بر آنان فضيلت بخشيدى ، گويى من در نزد تو در درجه آنان هستم ; و اين نيست مگر بخاطر حلم و بردبارى و زيادى نعمت تو ! پس حمد و ستايش براى تو است اى مولاى من ، اى خداى مهربان از تو مى خواهم همانگونه كه در دنيا مرا پوشاندى ، در قيامت نيز به گناهم رسوا نگردانى ، اى مهربان ترين مهربانان.

٩ - خدايا ، از تو درخواست آمرزش دارم براى هر گناهى كه شبم را تا سحر بيدار ماندم تا با حيله گرى و فريبكارى آن را بجا آورده و بدان دست يابم ، و صبحگاه با ظاهر آراسته و سيماى صالحين به سوى تو گام برداشتم ، در حالى كه در باطن خويش خلاف خوشنودى تو را در نظر داشتم ، اى پروردگار جهانيان پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

١٠ - بارالها ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه به سبب آن به

دوستى از دوستانت ستم نمودم ، دشمنى از دشمنانت را يارى كردم ، در مورد آن با غير دوستانت سخن گفتم و يا بخاطر آن به سوى غير طاعت تو بپا

خاستم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

١١ - پروردگارا ، از تو آمرزش مى جويم براى هر گناهى كه مرا از آن بازداشتى و من با تو مخالفت كردم ، مرا از آن بر حذر داشتى و من بر آن استقامت ورزيدم و يا آن را در نظرم زشت جلوه دادى و من آن را براى نَفس خويش زينت بخشيدم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

١٢ - خداوندا ، از تو طلب عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه آن را فراموش كردم ولى تو آن را شمارش و حفظ كردى ، نسبت به آن بى اعتنا گشتم ولى تو آن را نوشته و ثبت كردى ، من آن را آشكارا انجام دادم ولى تو آن را پوشاندى ، گناهى كه اگر به سوى تو باز گردم و از آن توبه كنم تو آن را خواهى بخشيد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

١٣ - خدايا ، از تو براى هر گناهى آمرزش مى طلبم كه قبل از تمام شدنش ، توقّعم آن بود كه مرا زود عقوبت كنى ، امّا به من مهلت داده و بر من پرده پوشش افكندى ولى من از كوششِ در هتك و بى احترامى تو برنگشتم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

١٤ - بار الها ، از تو آمرزش مى جويم براى هر گناهى كه رحمت تو را از من بر مى گرداند ، عقوبت تو را بر من روا مى سازد ، مرا از گراميداشت تو محروم مى كند و يا نعمت تو را از من مى گيرد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

١٥ - پروردگارا ، از تو درخواست آمرزش دارم براى هر گناهى كه نيستى بجا مى گذارد ، نزول بلا را روا مى سازد ، دشمنان را در غمم شاد مى كند ، پرده پوشش را برمى دارد و يا قطره هاى باران را حبس مى سازد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

١٦ - خداوندا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه به خاطر آن يكى از بندگانت را سرزنش و نكوهش كردم ، يا آن كار را از يكى از مخلوقاتت زشت شمردم سپس خودم بر آن اشتها يافته و براى دست يافتن بدان ، حرمت او را شكسته و آبرويش را بردم ; و اين نبود مگر بخاطر جرأتى كه بر نافرمانى تو پيدا كردم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

١٧ - بارالها ! از تو درخواست عفو و گذشت دارم براى هر گناهى كه از آن توبه كرده و به سويت باز گشتم و سپس بر انجام آن اقدام نمودم ، از تو حيا كردم امّا در حال انجام آن بودم ، از تو ترسيدم در صورتى كه مشغول به آن بودم ، سپس تو را كوچك شمرده و به سوى آن باز گشتم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

١٨ - خدايا ، از تو خواهش آمرزش دارم براى هر گناهى كه دست و پاى مرا بست و در كردار من ثابت گشت به خاطر عهد و پيمانى كه با تو بستم ، يا قراردادى كه براى تو داشتم ، يا مطلبى را كه براى يكى از بندگانت به خاطر تو به عهده گرفتم ، سپس بدون هيچ ضرورتى به خاطر اشتياقى كه به آن گناه داشتم ، عهدشكنى كردم بلكه شادى بيجا و تكبّر و ناسپاسى ، مرا از وفاى به عهدم بازداشت ; و غرور و خودبينى ، مرا از رعايت آن منحرف ساخت. پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

١٩ - پروردگارا ، از تو طلب عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه به (نامه اعمال) من پيوست ، به خاطر نعمتى كه بر من انعام كردى ، و بواسطه آن بر نافرمانى تو نيرومند گشتم و بدين خاطر فرمان ترا مخالفت كردم ، و به كمك آن بر عقوبت تو اقدام نمودم ، پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٢٠ - خداوندا ، از تو تقاضاى آمرزش هر گناهى را دارم كه در آن شهوت و خواسته دلم را بر فرمانبردارى تو مقدّم داشته و محبّت به نَفْس و خواهشهاى نفسانى را بر فرمان تو برگزيدم و نفس خود را در انجام آن ، به خشم تو راضى ساختم ، چه آنكه تو مرا به هيبت و سلطنت خويش ترساندى و در مورد آن عذر خويش را در عقوبتم ، پيش فرستادى و با وعده عذابت حجّت را بر من تمام فرمودى پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٢١ - بارالها ، از تو عفو و بخشش مى جويم براى هر گناهى كه مى دانم آن را انجام داده ام ، خواه آن را فراموش كرده يا به خاطر داشته باشم، به عمد انجام داده يا به اشتباه مرتكب شده باشم ، گناهى كه شك ندارم تو مرا بر آن باز خواست مى كنى و جانم پيش تو در گرو آن است ; اگر چه آن را فراموش كرده و از آن غافل شده باشم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٢٢ - خدايا ، از تو درخواست عفو و گذشت دارم براى هر گناهى كه توسّط آن با تو روبرو گشتم و يقين داشتم كه تو مرا در حال انجامش مى بينى ، امّا غافل شدم كه از آن گناه به سوى تو توبه كنم ، و فراموش كردم كه از تو براى آن آمرزش طلبم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٢٣ - خداوندا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه در ميدانش وارد شدم به خاطر گمان نيكى كه به تو داشتم ; كه مرا عذاب نمى كنى ، بدين جهت بر انجامش اقدام كردم كه اميد به آمرزش تو داشتم ، به راستى ، اعتماد من بر شناختى بود كه نسبت به كرم و بزرگوارى تو داشتم كه بعد از آن كه اين گناه را بر من پوشاندى ، مرا رسوا نمى كنى پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٢٤ - پروردگارا ، از تو طلب آمرزش مى كنم براى هر گناهى كه به واسطه آن استحقاق رد گشتن درخواست ، محروم گرديدن از اجابت دعا ، به هم پاشيدن اميد ، و دست نيافتن به آرزو را پيدا كردم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٢٥ - كردگارا ، از تو تقاضاى عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه حسرت و اندوه به دنبال دارد ، ندامت و پشيمانى بجا مى گذارد ، مانع از روزى مى شود و دعا را رد مى كند پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٢٦ - خدايا ، از تو عفو و بخشش مى طلبم براى هر گناهى كه بيماريهاى مختلف و فناء و نيستى به جا مى گذارد ، باعث عقوبت و گرفتارى مى شود و در قيامت به حسرت و پشيمانى مى انجامد. پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٢٧ - پروردگارا ، از تو خواهش آمرزش دارم براى هر گناهى كه آن را با زبانم تعريف و در قلب خويش پنهانش كردم ، نَفْسم به سويش متمايل گشت و با كردارم آن را بجا آوردم ، و يا به دست خويش آن را در نامه عملم نوشتم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٢٨ - خداوندا ، از تو عفو و بخشش مى خواهم براى هر گناهى كه شب يا روزم را با آن خلوت كرم و تو پرده هاى پوششت را بر من آويختى ، بگونه اى كه جز تو كسى مرا نمى ديد ، اى خداى جبّار! پس نَفْس من در مورد آن به شك افتاد كه آن را از ترس تو ترك كنم ، يا به خاطر گمان نيك به تو انجامش دهم ; اينجا بود كه متحّير گشتم ، ناگهان نَفْسم مرا فريب داد و از ترك آن به انجامش مايلم ساخت ، و عاقبت در منجلابش فرو رفتم ; و اين در حالى بود كه عصيان و نافرمانى خود را نسبت به تو مى شناختم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٢٩ - بارالها ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه آن را كم يا زياد دانستم ، بزرگ يا كوچكش شمردم ، و نادانيم مرا در گردابش فرو برد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣٠ - كردگارا ، از تو تقاضاى عفو و گذشت دارم براى هر گناهى كه در مورد آن ، يكى از بندگانت را كمك كردم ; يا به خاطر آن به يكى از آفريده هايت بدى كردم ; يا آن را براى نَفْس خويش زينت داده ، به غير خود اشاره كرده و ديگرى را بدان رهنمون گرديدم گناهى كه به علم و آگاهى بر آن اصرار و با نادانى خويش بر آن استقامت ورزيدم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣١ - پروردگارا ، از تو درخواست بخشش و آمرزش دارم براى هر گناهى كه در مورد آن به امانت خويش (ايمان و معرفتم) خيانت كردم ، با انجام آن نَفْس خويش را بى بها ساختم ، هيزم (عقوبت و كيفر قيامت) را بدوش كشيدم ، در راه آن شهوتها و خواسته هاى دلم را برگزيده و لذّت ها و كاميابى هاى خويش را مقدّم داشتم ، براى رسيدن ديگران بدان تلاش كردم ، كسى را كه از من پيروى نمود به سوى آن فريب داده و گمراه ساختم، با كسى كه از انجام آن ممانعت كرد به نبرد برخاسته و بر او چيره گشتم ، كسى را كه در مقام غلبه بر من برآمده مقهور خود ساختم و با چاره انديشى و حيله گرى خويش بر او غالب آمدم و يا گناهى كه گرايش و تمايلم به آن ، مرا به سويش لغزاند پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣٢ - خدايا ، از تو خواهش بخشش دارم براى هر گناهى كه براى انجامش متوسّل به حيله اى شدم كه غضب ترا نزديك مى سازد ، يا با دستيابى بر آن بر اهل طاعت تو غالب و پيروز گرديدم ، يا به واسطه آن كسى را شيفته نافرمانى تو ساختم ، يا در مورد آن خود را بر خلاف اعتقاد و عملم نشان دادم و با كارهايم امر را بر آنان مشتبه ساختم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣٣ - خداوندا ، از تو تقاضاى بخشش و آمرزش دارم براى هر گناهى كه بر من نوشته اى به خاطر عجب و خودبينى ، ريا و خودنمايى ، رساندن صداى عبادت خود به ديگران ، تكبّر و بزرگ منشى ، شادى بيجا و كينه توزى ، نشاط غرور آفرين و خودپسندى ، گردن كشى در برابر حق و ناسپاسى در برابر نعمت ، رشك بردن بر ديگران و عصبانى شدن ، خوشنودى بيجا و غضبناك شدن ، سخاوت بى مورد و بخل ورزيدن ، ظلم و خيانت و دزدى ، دروغ و سخن چينى ، لهو و بيهودگى ، بازى و سرگرمى ، و يا نوعى از انواع صفات زشت و كارهاى ناپسندى كه با مثل آن گناهان تحصيل مى گردد ، و با ورود در ميدان آن انسان به هلاكت مى افتد (خداوندا ، از هر گناهى كه به واسطه يكى از اين صفات بر آن دست يافتم از تو طلب عفو و بخشش مى كنم) پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣٤ - بارالها ، از تو عفو و بخشش مى جويم براى هر گناهى كه در علم تو گذشته كه من آن را انجام مى دهم ، به آن قدرتى (مرا ببخش) كه بواسطه آن بر هر چيز توانايى پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣٥ - پروردگارا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه در مورد آن از غير تو ترسيدم ، با دوستان تو دشمنى كردم ، با دشمنان تو دوست شدم، دوستان تو را گرفتار و بيچاره ساختم و يا در مسير رسيدن به آن متعرّض كارى كه مبغوض تو بود گرديدم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣٦ - كردگارا ، از تو درخواست آمرزش مى كنم براى هر گناهى كه از آن توبه كرده سپس به سويش باز گشتم ، و عهد و پيمانى را كه بين تو و خودم بستم ، شكستم و اين جرأت من بر عهدشكنى بخاطر شناختى بود كه نسبت به گذشت و بزرگوارى تو داشتم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣٧ - خدايا ، از تو طلب بخشش مى كنم براى هر گناهى كه مرا به عذابت نزديك مى سازد ، از ثوابت دور مى كند ، مانع از رحمتت مى گردد و يا نعمت تو را بر من تيره و تار مى كند پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣٨ - خداوندا ، از تو خواهش آمرزش دارم براى هر گناهى كه به واسطه آن گرهى را كه تو بسته بودى ، گشودم ، يا نَفْس خويش را از خيرى كه وعده اش را داده بودى ، محروم ساختم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٣٩ - بارالها ، از تو تقاضاى عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه مرتكب آن شدم ، بخاطر عافيتى كه تو شامل حالم ساختى ، يا زيادى نعمتى كه به كمكش بر آن تمكّن يافتم ، يا روزى فراوانى كه بدان واسطه بر آن قدرت پيدا كردم ، يا كار نيكى كه مقصودم از انجام آن تو بود ولى در آن چيزى مخلوط گشت و در كارم چيزى راه يافت كه خالص براى تو نبود ، و يا بر من چيزى ثابت گرديد كه از آن غير تو را قصد نمودم ، و زيادى از كارهاى من بدينسان بود پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٤٠ - پروردگارا ، از تو آمرزش مى جويم براى هر گناهى كه اجازه ظاهرى تو مرا به سوى آن فرا خواند و آن را براى خويش روا دانستم ، در حالى كه آن كار نزد تو حرام بود پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٤١ - كردگارا ، از تو درخواست گذشت و بخشش دارم براى هر گناهى كه از آفريده هايت مخفى گرديد ولى از تو پنهان نگشت ، از تو طلب گذشت كردم و تو نيز از من گذشتى ، سپس به سوى آن باز گشتم و تو آن را بر من پوشاندى ، پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٤٢ - خدايا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه به پاى خويش به سويش گام برداشتم ، به طرف آن دست درازى كردم ، با چشمانم بدان نگاه كردم ، با گوشم آن را گوش دادم ، با زبانم درباره اش سخن گفتم ; و يا در راه

آن از مالى كه روزيم كردى ، خرج كردم ; سپس از تو براى نافرمانيم روزى خواستم و تو به من عطا كردى ، آنگاه توسط روزيت بر معصيت تو كمك جستم و تو مرا پوشاندى ; از تو درخواست روزى بيشترى كردم ، مرا نااميد نكردى ; آشكارا تو را نافرمانى كردم ولى رسوايم نساختى ; دائماً ، اصرار بر عصيان تو داشتم ولى هميشه با بردبارى و آمرزشت مرا پوشاندى ; اى كريم ترين كريمان! پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٤٣ - خداوندا ، از تو تقاضاى عفو و گذشت دارم براى هر گناهى كه انجام كوچك آن عذاب دردناك تو را فراهم مى آورد ، بجا آوردن بزرگ آن عذاب شديد ترا روا مى سازد ، ارتكاب آن عقوبت سريع تو را در بردارد و اصرار و پافشارى بر آن از دست دادن نعمت تو را به دنبال دارد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٤٤ - بارالها ، از تو آمرزش مى خواهم براى هر گناهى كه كسى غير از تو از آن با خبر نيست ، احدى جز تو آن را نمى داند ، جز حلم و بردباريت از عقوبت آن نجاتم نمى دهد و جز عفو و بخششت گنجايش آن را ندارد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٤٥ - پروردگارا ، از تو خواهش بخشش دارم براى هر گناهى كه نعمت ها را از بين مى برد ، عقوبت را روا مى سازد ، نيستى و نابودى را زودرس مى كند و يا پشيمانى را زياد مى گرداند پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٤٦ - كردگارا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه كارهاى نيك را نابود مى سازد ، كارهاى بد را افزايش مى دهد ، گرفتارى ها را زودرس مى كند ، و تو را به غضب مى آورد ; اى پروردگار آسمانها! پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٤٧ - خدايا ، از تو درخواست عفو و بخشش مى كنم براى هر گناهى كه تو احقّ از ديگران به شناخت آنى ، زيرا تو سزاوارتر به پوشاندن آن از ديگرانى ، چه آنكه تو اهل تقوى و آمرزشى پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٤٨ - خداوندا ، از تو آمرزش مى جويم براى هر گناهى كه در مورد آن با چهره گرفته دوستى از دوستانت را ملاقات كردم تا دشمنان تو را كمك كنم ، يا تمايلى به اهل نافرمانيت پيدا كردم تا اهل طاعت تو را گرفتار كنم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٤٩ - بارالها ، از تو تقاضاى عفو و گذشت دارم براى هر گناهى كه بزرگى آن و تلاش من در موردش ـ كه باعث گذراندن عمر به بطالت و فرو رفتن در تباهى است ـ لباس ذلّت بر تنم پوشاند، و مرا از وجود رحمتت مأيوس نمود ; و يا يأس از باز گشت به طاعت تو مرا از گام برداشتن به سويت باز داشت ، چه آنكه بزرگى جرم خود را شناخته و به نفس خويش گمان بد دارم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥٠ - كردگارا ، از تو طلب آمرزش مى كنم براى هر گناهى كه اگر رحمت تو نبود مرا به هلاك مى انداخت ، اگر پناه دادن تو نبود مرا به خانه خراب (جهنم) فرود مى آورد ، و اگر هدايت تو نبود مرا به راه خطا و گناه سوق مى داد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥١ - پروردگارا ، از تو خواهش عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه مرا از آنچه به سويش هدايتم كردى ، يا دستور داده ، يا نهى فرموده و يا راهنمايى كردى ، باز داشت از عمل به دستوراتى باز ماندم كه در آن بهره رسيدن به خوشنودى تو ، مقدم داشتن محبّت تو و نزديك شدن به تو را در بر داشت پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥٢ - خداوندا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه پذيرش درخواست مرا رد مى كند ، اميدم را از تو قطع مى سازد ، رنج و زحمت مرا در غضب تو طولانى مى كند و يا آرزوى مرا نسبت به تو كوتاه مى گرداند پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥٣ - خدايا ، از تو عفو و بخشش مى خواهم براى هر گناهى كه قلب را مى ميراند ، گرفتارى را شعلهور مى سازد ، شيطان را خوشنود مى كند و خداى رحمان را به خشم مى آورد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥٤ - بارالها ، از تو تقاضاى آمرزش دارم براى هر گناهى كه يأس از رحمت تو ، نااميدى از آمرزش تو و محروميّت از عنايات گسترده تو را به دنبال دارد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥٥ - پروردگارا ، از تو درخواست عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه نَفْس خود را در ارتباط با آن دشمن داشتم ، چون مى خواستم ترا تعظيم كنم ; به پيشگاه تو اظهار توبه و پشيمانى كردم و تو آن را پذيرفتى ; از تو عفو و بخشش خواستم و تو مرا بخشيدى ; سپس هواى نفس مرا متمايل به تكرار آن ساخت ، بدين خاطر كه در رحمت گسترده و عفو كريمانه تو طمع داشتم ; در حالى كه وعده عقوبتت را فراموش كردم و تنها به وعده هاى زيباى مغفرت و آمرزشت اميدوار گشتم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥٦ - كردگارا ، از تو خواهش آمرزش هر گناهى را دارم كه در روزى كه چهره هاى دوستانت سفيد و نورانى است ، سياهى چهره از خود بجا مى گذارد ; روزگارى كه وقتى دشمنانت به يكديگر مى رسند ، هر يك ديگرى را سرزنش مى كند و چهره هايشان سياه مى شود و به آنها گفته مى شود : « در نزد من با يكديگر به مخاصمه نپردازيد كه من در دنيا وعده هاى عذابم را برايتان پيش فرستادم » پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥٧ - خداوندا ، از تو عفو و بخشش مى جويم براى هر گناهى كه منجرّ به كفر گشته ، فكر را طولانى ساخته ، فقر و تنگدستى بجا گذارده و سختى و بيچارگى به بار مى آورد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥٨ - پروردگارا ، از تو طلب آمرزش دارم براى هر گناهى كه اجل ها را نزديك ، آرزوها را قطع و عمرها را كوتاه مى كند ; گناهى كه به زبانش آوردم يا از آن لب فرو بستم ، بدين خاطر كه از ذكر آن حيا كردم ; گناهى كه در سينه ام پنهانش ساختم و تو از آن با خبرى ; چه آنكه هر راز پنهان و سرّ ناپيدايى را مى دانى پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٥٩ - خدايا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه در ارتكاب آن ، بريدن روزى ، رد شدن درخواست ، پياپى گشتن بلا ، سرازير شدن اندوه ها و هجوم غم ها است پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦٠ - بارالها ، از تو خواهش ريزش و آمرزش هر گناهى را دارم كه مرا مبغوض بندگانت مى كند ، دوستانت را از من متنفّر مى سازد ، و اهل طاعت و فرمانبردارى تو را به خاطر وحشتى كه از نافرمانى ها و سوار شدن بر گناهان مُهلك و غم و اندوه معصيت ها دارند ، از من به وحشت مى اندازد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦١ - پروردگارا ، از تو درخواست عفو و بخشش براى هر گناهى دارم كه به واسطه آن ، آنچه را تو آشكار كردى ، من با حيله گرى خود پنهانش ساختم ; آنچه را تو پوشاندى من پرده اش را دريدم ; و يا آنچه را تو برايم زينت بخشيدى ; من با عمل خويش قبيح و زشتش كردم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦٢ - كردگارا ، از تو تمنّاى گذشت و بخشش براى هر گناهى دارم كه با وجود آن ، به پيمان تو (توحيد و ولايت) نمى توان رسيد ، از غضب تو در امان نمى توان ماند ، رحمتت نازل نمى گردد و نعمتت دوام نمى يابد پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را از من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦٣ - خداوندا ، از تو طلب آمرزش مى كنم براى هر گناهى كه در روشنايى روز آن را از بندگانت پنهان ساختم و در تاريكى شب آشكارا انجامش دادم و اين جرأتى از طرف من نسبت به تو بود ; در عين حال كه مى دانستم كارهاى سرّى در پيش تو ظاهر و پيدا ، و امور مخفى در نزد تو آشكار و هويدا است ; و مى دانستم كه از ناحيه تو مانعى جلوگير من نخواهد شد ، و از ناحيه من سود دهنده اى ـ چه مال و چه فرزند ـ مرا سود نخواهد بخشيد ; مگر آنكه با دلى پاك و قلبى سالم به نزدت بيايم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را برايم ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦٤ - بارالها ، از تو آمرزش هر گناهى را مى خواهم كه فراموشى ياد تو را بجا مى گذارد ، غفلت از برحذر دارى تو را به دنبال دارد ، ايمنى از مكر و حيله تو را هميشگى مى سازد ، طمع جستجوى رزق و روزى از غير تو را در سر مى پروراند و يا انسان را از خير و نيكى در نزد تو مأيوس مى كند پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه من را ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦٥ - كردگارا ، از تو تقاضاى عفو و گذشت براى هر گناهى كه به (نامه عمل) من پيوسته است ، بخاطر عتاب و خطاب من بر تو در اينكه چرا روزى مرا حبس كرده اى ، يا به خاطر روگردانى من از تو و تمايلم به سوى بندگانت به فروتنى نمودن و گريه و زارى كردن به پيش آنان ، در حالى كه تو خود ، كلام زيبايت را در كتاب محكمت به من شنواندى كه « اينان براى پروردگارشان فروتن نبوده و تضرّع و زارى نكردند » پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦٦ - پروردگارا ، از تو تمنّاى عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه بر من نوشته شد ، بخاطر كمك جستنم از غير تو براى برطرف ساختن اندوه و ناراحتى خويش ، و يا پناهنده شدنم به غير تو با خود رأيى و بى اعنتايى به تو پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦٧ - خدايا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه مرا وا داشت كه از غير تو بترسم ; يا مرا به تواضع و فروتنى در برابر يكى از آفريده هايت فرا خواند ; به طمعِ در توانائى و دارائى او به سوى آن گناه مايلم ساخت ; يا فرمانبردارى او را در مسير نافرمانيت ، برايم زينت بخشد ، به اميد آنكه آنچه در نزد اوست به سوى خود بكشانم ; اين در حالى بود كه مى دانستم احتياج به تو دارم و هيچ گاه از تو بى نياز نيستم پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦٨ - خداوندا ، از تو درخواست عفو و بخشش دارم براى هر گناهى كه آن را به زبان خويش ستودم ، نَفْسم به سوى آن ميل پيدا كرد ، با كردارم آن را نيك شمردم و يا با گفتارم ديگران را به سويش برانگيختم ; در حالى كه آن گناه در پيش تو كار زشتى بود كه مرتكبين آن را عذاب مى كنى پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه مرا ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٦٩ - بارالها ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى كه در نَفْس خويش انجام دادنش را كم شمرده و نَفْسم صورت كوچكى از آن برايم ترسيم كرد و كوچك شمردنش را به قدرى برايم آسان گردانيد كه مرا در گردابش فرو برد ، پس بر محمّد و آلش درود فرست و اين گناه را بر من ببخش ، اى بهترين بخشندگان.

٧٠ - پروردگارا ، از تو خواهش ريزش و بخشش هر گناهى را دارم كه علم تو آن را فرا گفته ، بگونه اى تمام گناهان مرا تا آخر عمرم مى دانى ; اوّل و آخرش ، عمد و خطايش ، كم و زيادش ، كوچك و بزرگش ، كهنه و تازه اش ، پنهان و آشكارش و همه آنچه را تا به حال انجامش داده ام ، همه را مى دانى و من از همه گناهانم به سويت توبه مى كنم ، و از تو مى خواهم كه بر محمد و آلش درود فرستى و تمام آنچه را كه از حقوق بندگانت كه بر عهده من است و تو آنها را شمارش و حفظ كرده اى ، بر من ببخشى براستى ، بندگانت حقوق فراوانى بر من دارند كه هستى من در گرو آنها است و تو بر هر صورت و هر زمان كه بخواهى آنها را بر من مى بخشى ، اى مهربان ترين مهربانان !

_____________________________________

پى‏نوشتها:

١. سوره نوح ، آيه ١٠ ـ ١٢

٢. الصّحيفة العلوية الجامعة ، ص ٦٥٩ ، متن اين استغفار در ص ١٦٤ تا ١٦٨ ، كتاب مذكور آمده است و ما آن را در صفحات آينده با ترجمه روان آورده ايم

٣.برگرفته از آيات ٨٨ و ٩٧ سوره يوسف

٤.« مفاتيح » : سَطَواتِكَ

٥.« مفاتيح » : يَدى

٦.« مفاتيح » : مِنْه

٧.« العلوية الجامعة » : الْبَصَرُ

٨.هكذا فى « العلوية كلتيهما » و في « مفاتيح » : وَ اَحْسَنْتُ اَلاّ تُعَذِّبَنى عَلَيْهِ اَوْ رَجَوْتُكَ لِمَغْفِرَتِهِ لى فارْتَكَبْتُهُ و قَدْ عَوَّلْتُ عَلى حُسْنِ ظَنّى بِكَ اَنْ لا تُعَذِّبَنى عَلَيْه.

٩. المرض و الهزل و في « العلوية الثانية » وخل : الفناء

١٠.اشتهدت و في «مفاتيح» : اَوْ حَثَّتْ

١١.شايعتُ و ساعدتُ و عاونت و في «مفاتيح» : ما يَلْتُ

١٢.« مفاتيح » : وَ اَصْرَرْتُ

١٣ ـ هكذا في « مفاتيح و العلوية الثانية » ، و في « العلوية الجامعة » : وَ أَطْوى

١٤ ـ باكتسابه الهلاك

١٥ ـ « مفاتيح » : و لَم تَظْلِمْنى شَيْئاً

١٦ ـ « مفاتيح » : اِلى اِرْضاها

١٧.« مفاتيح » : ثُمَّ عُدْتُ فيه و عُدْتُ فيه

١٨ ـ « مفاتيح » : التَّرخُّصْ

١٩ ـ الصّحيفة العلويّة الجامعة ، ص ١٦٤ ـ ١٦٨ ;مفاتيح النّجاة ، نسخه خطى آستان قدس ; الصّحيفة العلوية الثّانية ، ص ٦٤ ـ ٧٠

٢٠. بحارالأنوار ، ج ٨٤ ، ص ٢٨٢

٢١. سوره ذرايات ، آيه ١٧

٢٢. سوره بقره: آيه ٩٩.

٢٣. سوره آل عمران: آيه ١٧ ، ١٣٥ ، ١٥٩.

٢٤. سوره آل عمران: آيه ١٧ ، ١٣٥ ، ١٥٩.

٢٥. سوره آل عمران: آيه ١٧ ، ١٣٥ ، ١٥٩.

٢٦. سوره نساء : آيه ٦٤.

٢٧. سوره نساء : آيه ١١٠.

٢٨. سوره مائده : آيه ٧٤.

٢٩. سوره انفال : آيه ٣٣.

٣٠. سوره توبه : آيه ٨٠.

٣١. سوره توبه : آيه ١١٣.

٣٢. سوره توبه : آيه ١١٤.

٣٣. سوره هود ، آيه ٣.

٣٤. سوره هود : آيه ٥٢.

٣٥. سوره هود : آيه ٦١.

٣٦. سوره هود ، آيه ٩٠.

٣٧. سوره يوسف : آيه ٢٩.

٣٨. سوره يوسف : آيه ٩٧.

٣٩. سوره يوسف : آيه ٩٨.

٤٠. سوره كهف : آيه ٥٥.

٤١. سوره مريم : آيه ٤٧.

٤٢. سوره نور : آيه ٦٢.

٤٣. سوره نمل : آيه ٤٦.

٤٤. سوره ص : آيه ٢٤.

٤٥. سوره غافر : آيه ٧.

٤٦. سوره غافر : آيه ٥٥.

٤٧. سوره فصلت : آيه ٦.

٤٨. سوره شورى : آيه ٥.

٤٩. سوره محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : آيه ١٩.

٥٠. سوره فتح : آيه ١١.

٥١. سوره ممتحنه : آيه ٤.

٥٢. سوره ممتحنه : ١٢.

٥٣. سوره منافقون : آيه ٥.

٥٤. سوره منافقون : آيه ٦.

٥٥. سوره نوح، آيه ١٠.

٥٦. سوره مزّمّل : آيه ٢٠.

٥٧. سوره نصر : آيه ٣.

٥٨. الصّحيفة العلويّة الجامعة ، ص ١٥٧ ـ ١٦٢ ; البلد الأمين ، ص ٦٥ ، چ اعلمى بيروت

٥٩. من لايحضره الفقيه ، ج ١ ، ص ٥٠١ ; التهذيب ، ج ٢ ، ص ١٣٨ ; وسائل الشيعه ، ج ٦ ، ص ٤٩٦

٦٠. وسائل الشيعه ، ج ٦ ، ص ٤٩٧ ، ح ٣

٦١. وسائل الشيعه ، ج ٦ ، ص ٤٩٧ ، ح ٧

٦٢. وسائل الشيعه ، ج ٦ ، ص ٤٩٦ ، ح ٥

٦٣. وسائل الشيعه ، ج ٦ ، ص ٤٩٦ ، ح ٤

٦٤. وسائل الشيعه ، ج ٦ ، ص ٤٩٩ ، ح ١١ ; بحارالأنوار ، ج ٤٦ ، ص ٢٣ ; و ج ٧٣ ، ص ١٨٥ ; بصائر الدّرجات ، ص ٣٤٣

٦٥. دعاى عهد و زيارات امام زمان عليه السّلام را در اواخر « مفاتيح الجنان » قبل و بعد از دعاى ندبه ، مى توانيد بيابيد.

٦٦. بحارالأنوار، ج ٨٤، ص ٣٢٥. همين كتاب ، ص

٦٧. متن زيباى اين استغفار ، در همين كتاب آمده است

٦٨. البلد الامين، ص ٣٨ تا ٤٦ ، چ سنگى ; بحارالأنوار، ج ٨٤، ص ٣٢٦.

٦٩. في « البحار و العلوية الثانية » : أو ينأبي و في « البلد » : يَنآني

٧٠. « البلد » : و يمحق التالد اي : يهلك المال الذي كان من القديم عند الرجل

٧١. « البلد » : بِسيرتى

٧٢. جاهرت به.

٧٣. « البحار و البلد » : أدْلَيْتَ

٧٤. « البلد » : رَهَّبْتَي و في « البحار » : اذ رهبتني

٧٥. « البحار و البلد » : اَخْطَأتُ

٧٦. « البحار و البلد » : سائِلى

٧٧. هكذا في « البلد و العلوية الجامعة » و في « العلوية الثانية » : اَللّهُمَّ وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب دَخَلْتُ فيهِ بِحُسْنِ ظَنّى بِكَ اَنْ لا تُعَذِّبَنى.، واجَهْتُكَ عَلَيْه وَ اُغْفِلْتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَيْكَ مِنْهُ.

٧٨. زينته.

٧٩. « العلويّة: الثانية و خ ل » : حيّرت و في « البحار و البلد » : مَيَّزْتُ

٨٠. ساعدت و في « البلد » : مالَيْتُ

٨١. « العلوية الثانية » : نَجَّسْتُ

٨٢. « البحار و البلد » : اَخْطأتُ

٨٣. « البلد » : او اسْتَقْوَيْتُ

٨٤. « البحار » : اِلَيْه

٨٥. « العلوية الثانية » : او رَأَيْتُ

٨٦. « البحار و البلد » : عائداً

٨٧. « البلد » : يُحلّ بي كبيرهُ في شديدِ عقابِكَ

٨٨. استقبلت بوجه عبوس.

٨٩. « العلوية كلتيهما » : موجود

٩٠. من « البلد و البحار »، و في « العلوية الثانية و خ ل »: نهاني

٩١. (خ ل) صرفني عمّا نهيتني عنه ، أو أمرني بما

٩٢. من البلد.

٩٣. « البحار » : به

٩٤. « البلد » : ولا سَعْيى

٩٥. ارتاحت و نشطت.

٩٦. (خ ل) حَنَنْتُ

٩٧. هكذا في « البحار و البلد » : و هو الاصح و في « العلوية كلتيهما » : مثَّلْتُ في نَفْسى اِسْتِقْلالَهُ و صوّرْتُ و هوَّنْتُ حتّى اَوْ رَطْتَنى فيه

٩٨. الصّحيفة العلويّة الجامعة، ص ١٨٤ ـ ١٦٩ ; البلد الامين ص ٦٨ ، چ بيروت ; بحارالأنوار ، ج ٨٤ ، ص ٣٢٦ ; الصّحيفة العلويّة الثّانية ، ص ٧٨ ـ ٩٩