تجربه شيرين ندامت

تجربه شيرين ندامت0%

تجربه شيرين ندامت نویسنده:
گروه: سایر کتابها

تجربه شيرين ندامت

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد حسين يوسفى
گروه: مشاهدات: 13895
دانلود: 2139

توضیحات:

تجربه شيرين ندامت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 79 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13895 / دانلود: 2139
اندازه اندازه اندازه
تجربه شيرين ندامت

تجربه شيرين ندامت

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

انكار توحيد ، نبوّت و امامت

دست كشيدن از دامن ولايت اهل بيتعليهم‌السلام ، انكار نبوّت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و كافر گشتن به يگانگى خدا و پشت پا زدن به توحيد و يكتاپرستى و فرو رفتن به لجن زار شرك و بت پرستى ، يكى ديگر از آثار شوم گناه است ; براى كسى كه بى باكانه پا در ميدان نافرمانى خدا گذارده ، قدمى به سوى بهشت حق و حقيقت برنداشته و پنجره اى به سوى خورشيد توبه و استغفار نگشايد

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در اين زمينه مى فرمايند:

يا عِباداللهِ إِحْذَرُوا الإِنْهماكَ فِى المَعاصى وَالتَّهاوُنَ بِها فَاِنَّ المَعاصى تَسْتَوْلِى الخِذْلانَ عَلى صاحِبِها حَتّى تُوقِعَهُ فى رَدِّ وَلايَةِ وَصِىِّ رَسُولِ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَ دَفْعِ نُبوَّةِ نَبِىّ اللهِ وَلاتَزالُ ايضاً بِذلِكَ حَتّى تُوقِعَهُ فى دَفْعِ تَوْحيدِ اللهِ وَالإلْحادِ فى دينِ الله(٢٠)

اى بندگان خدا بپرهيزيد از فرو رفتن در منجلاب گناهان و سستى كردن نسبت به نافرمانى ها ; كه گناه، بدبختى و هلاكت را بر صاحب معصيت چيره مى گرداند به حدّى كه او را به حالت رد نمودن ولايت جانشين رسول خدا (اميرالمؤمنين و اوصياى بعد از اوعليهم‌السلام ) افكنده و باعث مى شود كه (شخص غرق شده در درياى معصيت) نبوّت پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را رد كند و پيوسته در اين حالت هست تا توحيد و يگانه پرستى خدا را نيز انكار كند و در دين خدا به كفر و الحاد كشيده شود

در واقع اين حديث زنگ خطرى است براى كسانى كه بى باكانه هر گناهى را مرتكب مى شوند و هيچ گاه حالت ندامت و پشيمانى در آن ها پيدا نمى شود. مخصوصاً كه ثمره بعضى از گناهان، انكار دين خدا و حجّت وقت، امام زمانعليه‌السلام است و آثار شومش در آخرين لحظات عمر انسان ظاهر مى گردد. هر چند شخص گنهكار براى حفظ آبرو و رعايت مصلحت دنياى خويش ، اظهار اسلام و ايمان كند ; ولى عاقبتِ چنين افرادى منتهى به شرّ و انكار همه مقدسات دينى مى گردد

امام صادقعليه‌السلام در نامه اى كه براى يكى از اطرافيانشان نوشته اند چنين مرقوم فرموده اند:

اِنْ اَرَدْتَ اَنْ يُخْتَمَ بِخَيْرِ عَمَلِكَ حَتّى تُقْبَضَ وَ اَنْتَ فى اَفْضَلِ الأَعْمالِ فَعَظِّمْ للهِِ حَقَّه: اَنْ تَبْذُلَ نَعْمائَهُ فى مَعاصيهِ، وَ اَنْ تَغْتَرَّ بِحِلْمِهِ عَنْكَ وَ اَكْرِمْ كُلَّ مَنْ وَجَدْتَه يَذْكُرُنا اَوْ يَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنا ثُمَّ لَيْسَ عَلَيْكَ ، صادِقاً كانَ اَوْ كاذِباً، إِنَّما لَكَ

نِيَتُّكَ وَ عَلَيْهِ كِذْبُه(٢١)

اگر مى خواهى عاقبت كارت به بهترين عملت ختم گردد به گونه اى كه هنگام قبض روح در حال انجام بهترين اعمال باشى، حق خدا را بزرگ شمار از اين كه ، نعمت هاى او را در راه معصيت و نافرمانى او مصرف كنى ; و اين كه اگر خدا تو را به كردار ناشايستت مؤاخذه نكرد ، حلم و خويشتن دارى او تو را مغرور كند ; و هر كه را يافتى كه نام ما را مى برد يا مودّت و دوستى ما را به خود مى بندد ، گرامى بدار ; و تو را باكى نباشد كه او راست مى گويد يا دروغ ، كه تو سودِ نيّت خود را برده اى و او عقوبت دروغ خود را مى بيند

گويا مقصود امام صادقعليه‌السلام از اين سخن اين است :

به كار گرفتن نعمت هاى خداوند در راه معصيت و نافرمانى او ، مغرور گشتن به حلم و بردبارى خداوند ، توبه و استغفار نكردن ، و حُرمت نگه نداشتن براى دوستداران ولايت اهل بيتعليهم‌السلام مخصوصاً آنان كه چراغ ذكر و ياد آن ذوات مقدّسه را در دل ها افروخته نگه مى دارند ; باعث عاقبت به شرّى و دست كشيدن از اعتقادات سالم و پشت پا زدن به عقائد حقّه مى گردد.

ابن مُسكان نيز ، در اين زمينه ، حديثى از امام صادقعليه‌السلام روايت مى كند كه براى شيعيان و دوستداران اهل بيتعليهم‌السلام شايسته دقت و تأمل است ، حضرتش مى فرمايند: اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمودند:

ما مِنْ عَبْد اِلاّ وَ عَلَيْهِ اَرْبَعُونَ جُنَّةٌ ، حَتّى يَعْمَلَ اَرْبَعينَ كَبيرةً فَاِذا عَمِلَ اَرْبَعينَ كَبيرةً اِنْكَشَفَتْ عَنْهُ الجُنَنُ ، فَتَقُولُ المَلائِكَةُ مِنَ الحَفَظَةِ الَّذينَ مَعَهُ: يا رَبَّنا هذا عَبْدُكَ قَدْ اِنْكَشَفَتْ عَنْهُ الجُنَن فَيُوحَى اللهُ عَزَّوَجَلَّ اِلَيْهِنَّ اَنِ اسْتُروا عَبْدى بِأَجْنِحَتِكُمْ ، فَتَسْتُرُهُ المَلائِكَةُ بِأَجْنِحَتِها ، فَما يَدَعُ شَيْئاً مِنَ القَبيحِ إِلاّ قارَفَه حَتّى يَتَمدَّحَ اِلَى النّاسِ بِفِعْلِهِ القَبيحِ، فَتَقُولُ المَلائِكَةُ: يا رَبِّ هذا عَبْدُكَ ما يَدَعُ شَيْئاً اِلاّ رَكِبَه ، وَإِنّا لَنَسْتَحيى مِمّا يَصْنَعُ فَيُوحَى اللهُ اِلَيْهِم اَنِ ارْفَعُوا أَجْنِحَتَكُمْ عَنْهُ ، فَاِذا ] فَعَل ذلِكَ [ اَخَذَ فى بُغْضِنا اَهْلِ الْبَيْتِ فَعِنْدَ ذلِكَ يَهْتِكُ اللهُ سِتْرَهُ فِى السَّماءِ وَيَسْتُرهُ فِى الأَرْضِ فَتَقُولُ المَلائِكَةُ: هذا عَبْدُكَ قَدْ بَقِىَ مَهْتُوكُ السِّتْر، فَيُوحَى اللهِ اِلَيْهِمْ : لَوْ كانَ لى فيهِ حاجَةٌ ما اَمَرْتُكُمْ اَنْ تَرْفَعُوا أَجْنِحَتَكُمْ عَنْهُ(٢٢)

هر بنده اى چهل پرده پوشاننده دارد كه او را تا زمانى كه چهل گناه كبيره انجام دهد مى پوشاند. زمانى كه مرتكب چهل كبيره شد پرده هاى پوشش او كنار مى رود، ملائكه اى كه حافظ و همراه اويند به خداوند مى گويند:

پروردگارا اين بنده توست كه پرده هايش كنار رفته است ، خداوند به آنان وحى مى فرستد : بنده ام را با بالهايتان بپوشانيد (تا در ميان فرشتگان آسمان رسوا نگردد)

فرشتگان با بالهايشان او را مى پوشانند ولى بنده از اين فرصت سوء استفاده كرده و هيچ كار زشتى را فرو نمى گذارد مگر آن كه مرتكب مى شود، و رسوائيش بجائى مى رسد كه كار زشت خود را براى مردم بازگو كرده ، خود ستائى مى كند ملائكه عرضه مى دارند: پروردگارا اين بنده توست كه هر كار زشتى را انجام داده است ، و ما از كارهاى او شرم مى كنيم.

خداوند به آنان وحى مى فرستد كه بالهايتان را از او برداريد.

زمانى كه اين شخص چنين كرد ، شروع مى كند به دشمنى با ما اهل بيت ! و خدا هم در اين هنگام پرده اش را در آسمان دريده و در زمين او را مى پوشاند. فرشتگان عرضه مى دارند: خدايا اين بنده توست كه پرده اش دريده گشته و بى حجاب مانده است

خداوند بر آنان وحى مى كند: اگر من با اين بنده ام كارى داشتم به شما دستور نمى دادم كه بال هاى پوشاننده خود را از او برداريد

فقر و تنگ دستى و كمبود روزى

يكى ديگر از عقوبتهاى گناه در دنيا ، دچار به فقر و تنگ دستى شدن است كه در روايات بسيارى از آن ياد شده است ، و عامل مهمى براى محروميّت از كارهاى خير و توفيقات معنوى به شمار مى رود به بعضى از اين روايات در آغاز بحث اشاره شد در اين جا دسته اى ديگر را يادآور مى شويم:

امام صادقعليه‌السلام در سخن زيبايى مى فرمايند:

إِنَّ الدُّعاءَ لَيَرُدُّ القَضاءَ ، وَ إِنَّ المُؤْمِنَ لَيُذْنِبُ فَيَحْرُمُ بِهِ الرِّزْقَ(٢٣)

به راستى كه دعا تقدير خداوند را برمى گرداند، مؤمن گناه مى كند و به خاطر آن از روزى (خويش) محروم مى شود

شبيه اين سخن از اميرالمؤمنينعليه‌السلام نيز روايت شده است:

إِحْذَرُوا الذُّنُوبَ فَاِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ فَيُحْبَسُ عَنْهُ الرِّزْقُ(٢٤)

از گناهان بپرهيزيد كه بنده گناه مى كند (و به خاطر آن) روزى اش حبس مى گردد

امام باقرعليه‌السلام نيز در سخن پربارى مى فرمايند:

إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَزوى عَنْهُ الرِّزْقُ(٢٥)

بنده گناهى را انجام مى دهد ، روزى از او برمى گردد

علامه مجلسى بعد از نقل اين روايت مى فرمايد:

اين مطلب كليّت ندارد بلكه اين سخن درباره غير مستدرجين است (اما كسانى كه در حال استدراجند ، خدا آن ها را به حال خود واگذاشته و روزى بيشترى به آنان مى دهد تا به خيال اين كه خدا آن ها را مؤاخذه نمى كند ظلم و گناه بيشترى كنند و بر عقوبت و عذابشان افزوده گردد) بسيارى از كسانى كه مرتكب گناهان كبيره مى گردند نيز روزيشان زياد مى گردد.(٢٦)

اين بدان خاطر است كه چنين افرادى در حال استدراجند و خداوند درباره آنان مى فرمايد:

( وَالَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لايَعْلَمُونَ ) (٢٧)

كسانى كه آيات ما را تكذيب مى كنند (با مهلتى كه به آنان مى دهيم) آن ها را به عذاب و هلاكت مى افكنيم به گونه اى كه نمى فهمند

اما مؤمنان و شيعيان اميرالمؤمنينعليه‌السلام پس از گناهى كه مرتكب مى شوند به انواع بلاها و سختى ها ، از جمله فقر و تنگ دستى گرفتار مى شوند تا از خواب غفلت بيدار گشته ، نسبت به گناه خويش توبه و استغفار كنند تا گناهانشان شستشو شود و ابواب ارزاق مادى و معنوى به رويشان گشوده گردد.

آرى! ارتباط گناه با تنگ دستى و كم شدن روزى ، آن قدر شديد و حساب شده است كه در بعضى از روايات ، نيّت گناه نيز به عنوان يكى از عوامل محروميّت از روزى شمرده شده است!

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَنْوى الذَّنْبَ فَيَحْرِمُ رِزْقَه(٢٨)

مؤمن نيت مى كند گناهى را انجام دهد، از روزى خود محروم مى شود

البتّه از مدارك متعددى استفاده مى شود كه خدا بر نيّت گناه عقوبت نمى كند مگر زمانى كه به مرحله فعليّت برسد. پس به ناچار درباره اين روايت چند احتمال مى رود:

١ - روايت بر صورتى حمل شود كه انسان ، نيت گناهى را داشته باشد و سپس از انجام آن مانعى پيش آيد، كه اگر مانع نبود ، نيّت او بر گناه حتمى و تصميمش جدّى بود در اين صورت است كه نيّت گناه، باعث محروميّت از روزى مى گردد. امّا كسى كه تصميم بر گناه گرفته و سپس بدون اين كه مانعى جلوگير او شود ، پشيمان گشته و توبه كند، چنين عقوبتى ندارد.

٢ - اين كه امامعليه‌السلام مى فرمايد: « نيّت گناه باعث محروميّت از روزى مى گردد » مراد ، روزى اضافه و بى گمانى است كه ناگهان، بدون زحمت و منّت نصيب انسان مى شود، نه روزى تقدير شده اى كه به همه خلق مى رسد و زندگى هر انسانى به آن وابسته است ، كه اين روزى ، بر اساس رحمت گسترده خدا همه چيز و همه كس را فرا مى گيرد و فرداى قيامت هر كس بايد پاسخ قانع كننده اى براى صَرف آن در راه معصيت خدا داشته باشد، كه او خود فرموده است:( ثُمََّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذ عَنِ النَّعيم ) (٢٩)

٣ - علاوه بر اين دو احتمال ، ممكن است مراد از اين روزى ، روزى هاى معنوى ، توفيقات عبادى و كمالات علمى نيز باشد ، كه نيّت گناه ولو به فعليّت نرسد ، انسان را از چنين روزى هايى محروم مى گرداند. كه به بعضى از روايات آن در صفحات آينده اشاره خواهد شد.

تيره شدن دل و دگرگونى قلب انسان

اثر ديگرى كه ارتكاب گناه و معصيت در وجود انسان مى گذارد، دگرگونى قلب ، تاريكى دل و جان ، و آلودگى روح اوست كه به معناى بر باد رفتنِ همه هستى او است

امام صادقعليه‌السلام در اين زمينه مى فرمايند: پدرم مى فرمودند:

ما مِنْ شَىْء اَفْسَدُ لِلْقَلْبِ مِنْ خطيئَة، إِنَّ الْقَلْبَ لَيُواقِعُ الخَطيئَةَ فَلا تَزالُ بِهِ حَتّى تَغْلِبَ عَلَيْهِ فَيِصيرُ أَعْلاهُ أَسْفَلَه(٣٠)

هيچ چيز فساد انگيزتر از گناه براى قلب نيست ، يقيناً آن گاه كه دل (انسان) در منجلاب گناه فرو مى رود ، آلودگى گناه هميشه همراه اوست تا آن كه همه قلبش را فرا مى گيرد و آن را زير و رو مى كند

از اين روايت استفاده مى شود : گناهى كه توبه و استغفارى به دنبال نداشته باشد و تكرار گردد چنين اثرى را در قلب انسان مى گذارد.

شاهد بر اين مطلب روايت ديگرى است كه ابابصير از امام صادقعليه‌السلام نقل مى كند، او گويد از آن حضرت شنيدم ، مى فرمودند:

إِذا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فى قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْداءٌ فَاِنْ تابَ إِنْمَحَتْ وَ إِنْ زادَ زادَتْ حَتّى تَغْلِبَ عَلى قَلْبِه فَلا يُفْلِحُ بَعْدَها اَبَداً(٣١)

زمانى كه مرد گناه مى كند در قلب او نقطه سياهى ايجاد مى شود كه اگر توبه كند آن نقطه برطرف مى شود .و اگر گناهش زياد گردد و توبه نكند ، اين نقطه زياد مى شود تا آن كه تمام قلب را مى پوشاند. و پس از آن ديگر رستگار نمى شود

امام باقرعليه‌السلام همين مطلب را ضمن سخن پربارى با صراحت بيشتر بيان مى كنند و مى فرمايند:

ما مِنْ عَبْد مُؤْمِن إِلاّ وَ فى قَلْبِهُ نُكَتَةٌ بَيْضاءٌ، فَاِنْ أَذْنَبَ وَ ثَنّى خَرَجَ مِنْ تِلْكَ النُّكْتَةِ سَوادٌ ، فَاِنْ تَمادى فِى الذُّنْوبِ اِتَّسَعَ ذلِكَ السَّوادُ حَتّى يُغَطِّى البَياضَ، فَاِذا غَطّى البَياضَ لَمْ يَرْجِعْ صاحِبُه إِلى خَيْر اَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ: (كَلاّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ)(٣٢)

هيچ بنده مؤمنى نيست مگر اين كه در قلبش نقطه سفيدى است كه اگر گناه كرد و گناهش را دوباره انجام داد از ميان اين نقطه ، نقطه سياهى بيرون مى آيد، و چنانچه به گناهان ادامه دهد اين سياهى گسترش پيدا مى كند تا آن جا كه همه سفيدى قلب را مى پوشاند و هر زمان كه سفيدى قلب، با سياهى گناه پوشيده گشت ; ديگر صاحب آن به خير و نيكى برنمى گردد. و اين است مراد خداوند از آيه كريمه كه مى فرمايد:

« حقّا كه دل اينان ، در اثر كردار زشتشان ، زنگار گرفته و سياه گشته است (كه حق را از باطل نمى شناسند و روز جزا را انكار مى كنند) ».

قساوت قلب و سلب توفيقات عبادى و معنوى

يكى ديگر از آثار شوم گناه و معصيت ، سختى دل ، بى ميلى به عبادت و سلب توفيقات معنوى است ، كه خود باعث سود نبردن از تلاش هاى معنوى و هدر رفتن زحمات عبادى انسان است; و عامل بزرگى براى اتلاف عمر ، عقب افتادن از ميدان كمال و معنويّت ، فرو رفتن در لجنزار شهوت و ماديّت و بهره نجستن از عمر گران مايه و اوقات طلايى خويش است. اوقات گران بهايى كه هر ثانيه اش براى يك مؤمن طالب كمال ارزشمند است

به عنوان نمونه : يكى از آثار قساوت و سختى دل ، خشك شدن اشك چشم است در حاليكه اشك چشم، از خوف خدا باشد يا از شوق او ، در فراق امام زمانعليه‌السلام باشد يا در مصيبت پدران گرامى اوعليهم‌السلام داراى ارزش والايى است كه با هيچ چيز قابل مقايسه نمى باشد تا آن جا كه امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

ما مِنْ شَىْء إِلاّ وَ لَهُ كَيْلٌ اَوْ وَزْنٌ إِلاّ الدُّمُوع فَاِنَّ القَطْرَةَ مِنْها تُطْفِئُ بَحاراً مِنْ نار، فَاِذا إِغْرَوْرَقَتِ الْعَيْنُ بِمائِها لَمْ يُرْهِقْ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَلا ذُلَّةٌ فَاِذا فاضَتَ حَرَّمَهُ اللهُ عَلَى النّارِ وَ لَوْ اَنَّ باكِياً بَكى فى اُمَّة لَرُحِمُوا(٣٣)

هر عملى پيمانه يا وزنى از نظر ارزش و ثواب دارد ، به جز اشك ها كه يك قطره اشك، درياهاى آتش را خاموش مى كند، و زمانى كه اشك در چشم حلقه مى زند ، آن چهره را دودِ آتش و خوارىِ عذاب فرا نمى گيرد و آن گاه كه اشك بر گونه ها جارى مى گردد خدا آن چشم را بر آتش حرام مى كند. و اگر گريه كننده اى در ميان امّتى گريه كند همه آن ها مورد ترحّم قرار مى گيرند

با اين فضيلت و تأثير شگرفى كه اشك چشم در زندگى فردى و اجتماعى دارد گناه باعث خشك شدن اشك چشم مى شود و خشكى چشم نتيجه قساوت دل است

اميرالمؤمنينعليه‌السلام در سخن پربارى به اصبغ بن نباته فرمودند:

ما جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلاّ لِقَسْوَةِ القَلُوبِ، وَ ما قَسَتِ القُلوبُ إِلاّ لِكَثْرةِ الذُّنُوبِ(٣٤)

اشكها خشك نمى شود مگر به خاطر قساوت دل ها، و دل ها را قساوت نمى گيرد مگر به خاطر زيادى گناهان

اين نمونه اى است از سلب توفيق نسبت به اعمال عبادى و كمالات معنوى كه خود عقوبت بزرگى براى مؤمن به شمار مى رود

امام صادقعليه‌السلام در سخنى زيبا ، به نمونه ديگر اين نوع عقوبت گناه كه توفيق نيافتن بر نماز شب و مناجات با خداى مهربان در سحرگاهان است اشاره كرده و مى فرمايند:

إِنَّ الرَّجُلَ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَحْرِمُ صَلاةَ اللَّيْلِ ، وَ إِنَّ الْعَمَلَ السّيْئَ أَسْرَعُ فى صاحِبِه مِنَ السِّكّينِ فِى اللَّحْمِ !(٣٥)

به راستى كه مرد گناه مى كند و به خاطر آن از نماز شب محروم مى گردد. چرا كه عمل بد در صاحب آن ، از چاقو در گوشت زودتر اثر مى گذارد

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز ، با عنوان جامع ترى به اين نكته (سلب توفيقات معنوى و علمى) اشاره مى فرمايند:

إِتَّقُوا الذُّنُوبَ فَاِنَّها مُمْحِقَةٌ لِلْخَيْراتِ، وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيْنسى بِهِ الْعِلْمَ الَّذى كانَ قَدْ عَلِمَه، وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَمْتَنِعُ بِهِ مِنْ قِيامِ اللَّيْلِ، وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَحْرِمُ بِهِ الرِّزْقَ وَ قَدْ كانَ هَيِّناً لَهُ(٣٦)

از گناهان بپرهيزيد كه كارهاى خير را نابود مى كند. يقيناً بنده اى گناه مى كند و به خاطر آن علمى را كه فرا گرفته از ياد مى برد ; و بنده اى گناه مى كند و به خاطر آن از بيدارى سحر و خواندن نماز شب باز داشته مى شود ; و بنده اى گناه مى كند و به خاطر آن از رزق و روزى اى كه برايش آماده گشته محروم مى گردد

_________________________________________

پي نوشت ها :

١ سوره شورى ، آيه ٣٠

٢. بحارالأنوار، ج ٧٠ ، ص ٣٥٠

٣. بحارالأنوار، ج ٧٠ ، ص ٣٥

٤. كافى ، ج ٢ ، ص ٣٧٤ ; بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٦٩

٥. سفينة البحار، ج ١ ، ص ٤٨٩ ; كافى ، ج ٥ ، ص ٣١٧ و با اندك اختلافى در وسائل الشّيعه ، ج ٨ ، ص ١٣ ; من لايحضره الفقيه ، ج ١ ، ص ٥٢٤ ; التهذيب ، ج ٣ ، ص ١٤٨

٦. سوره شورى ، آيه ٣٠

٧. كافى ، ج ٢ ، ص ٢٦٩ ; وسائل الشّيعه ، ج ١٥ ، ص ٢٩٩ ; بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣١٥

٨. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٢٩

٩. جُعَلْ: حشره اى است سياه و پَردار و زشت كه روى سرگين حيوانات مى نشيند و آن را سرگين غلتان و سرگين گردان و سرگين گردانك هم مى گويند اسامى ديگر نيز در لغت براى آن آمده است،

فرهنگ عميد.

١٠. در چاپ ١١٠ جلدى: ج ٦١، ص ١ ـ ٩٦

١١. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٣٠

١٢. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٥٢

١٣. ـ بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٣٩

١٤. ـ سوره رعد ، آيه ١١

١٥. ـ تفسير الصافى ، ج ١ ، ص ٨٦٦ ذيل آيه ; و با اندك اختلافى : بحارالأنوار ، ج ٦ ، ص ٥٦

١٦. ـ وسائل الشّيعه ، ج ١٦ ، ص ٢٨١ ; بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٧٥

١٧.بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٣٩

١٨. ـ خداوند در قرآن كريم مى فرمايد: (إِذا جاءَ أَجَلُهُم فَلايَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَلايَسْتَقْدِمُونَ) «زمانى كه مرگشان فرا رسد نه يك ساعت ديرتر مى ميرند و نه يك ساعت زودتر ». سوره يونس ، آيه ٤٩

١٩. ـ بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٥٤

٢٠. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٦٠

٢١. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٥١

٢٢. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٥٥

٢٣. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٥٣

٢٤. بحارالأنوار ، ج ٧٠ و ج ١٠ ، ص ٩٨

٢٥. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣١٨

٢٦. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣١٨

٢٧. سوره اعراف ، آيه ١٨٢

٢٨. ثواب الاعمال ، ص ٢٨٨

٢٩. وره تكاثر ، آيه ٨

٣٠. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣١٢

٣١. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٢٧

٣٢. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٦١ ; سوره مطفّفين ، آيه ١٤

٣٣. وسائل الشّيعه ، ج ١٥ ، ص ٢٢٧ ; كافى ، ج ٢ ، ص ٤٨٢

٣٤. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٥٤

٣٥. بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٣٠

٣٦. السعة و الرزق ، ص ٥ ; بحارالأنوار ، ج ٧٠ ، ص ٣٧٧ ; عدة الداعى ، ص ٢١١

گفتار دوّم : نقش حياتى استغفـار

با روشن شدن آثار سويى كه انحرافات فكرى و عملى در وجود انسان دارد ، هر انسان عاقلى با اندك تأملى در مى يابد كه لذّت گناه بسيار آنى و زودگذر است ، ولى آثار شوم آن يك عمر دامنگير او مى شود و زندگى مادى و معنويش را براى هميشه به خطر مى اندازد ; پس چه بهتر كه اگر گناهى از او سر زد بلافاصله از خواب غفلت بيدار شده و براى رهايى از نكبت هاى اعمال زشتش كه هر آن و لحظه ، جان و دل او را تهديد كرده و هستى او را به پرتگاه درّه هاى شقاوت و نگون بختى نزديك و نزديكتر مى سازد ; به درگاه خدا پناه آورَد و از آن ذات مهربان و آمرزنده بخواهد كه از لغزش هاى او صرف نظر كند و قلم عفو بر جرايم اعمالش بكشد ، تا ويرانى هايى كه در اثر كردار زشت و ناپسندش ، در دين و دنياى او وارد گشته اصلاح فرمايد ; و نعمت هايى را كه بدين خاطر از دست داده به او برگرداند ; و دل و جان او را كه به ظلمت گناه تاريك شده است ، به نور توبه و مغفرت روشن سازد ; و از عقوبت هايى كه براى او در نظر گرفته است ، صرف نظر فرمايد.

اميرالمؤمنينعليه‌السلام در سخن زيبايى كه دل هر خفته اى را بيدار مى كند ، مى فرمايند:

وَ أَيْمُ اللهِ ما كانَ قَوْمٌ قَطُّ فى غَضِّ نِعْمَة مِنْ عَيْش فَزالَ عَنْهُم إِلاّ بِذُنُوب إِجتَرحُوها، لاَِنَّ اللهَ تَعالى لَيْسَ بِظَلاّم لِلْعَبيد، وَ لَوْ أَنَّ النّاسَ حينَ تَنْزِلُ بِهِم النِّقَم ، وَ تَزُولُ عَنْهُم النِّعَمَ ، فَزَعُوا إِلى رَبِّهِمْ بِصِدْق مِنْ نِيّاتِهِمْ ، وَ وَلَه مِنْ قُلُوبِهِم ، لَرَدَّ عَلَيْهِم كُلَّ شارِد وَ أَصْلَحَ لَهُمْ كُلَّ فاسِد(١)

به خدا سوگند هر جمعيتى كه از طراوات نعمتى كامياب باشند ، اين نعمت از آن ها گرفته نمى شود مگر به خاطر گناهانى كه انجام داده اند، چرا كه خداوند ، به بندگانش ظلم نمى كند.

اگر مردم در آن هنگام كه سختى و بلا بر آنان نازل شده و نعمت ها از آن ها گرفته مى شود، با نيّتهايى پاك و راستين ، و دلهايى سرگشته و اندوهگين ، به درگاه پروردگار خويش پناه آورند (و نجات خويش را از بلاها و ناروايى هايى كه دامنگيرشان شده ، بخواهند) خدا هر از دست رفته اى را به آن ها برگرداند و هر خراب شده اى را برايشان آباد كند !

بنا بر اين كسانى كه در مسايل دنيوى خويش گرفتار مشكلات و سختى هايى هستند ، يا در مسايل معنوى و توفيقات علمى خويش عقب افتادگى هايى دارند، نبايد از نقش مهم و حياتىِ افكار و اعمال ناپسندشان غافل بمانند و تأثير آن ها را در امور مادى و معنوى خود ناديده بگيرند. بلكه با توجّه به آنچه گذشت و همچنين عواقب سختى كه خدا براى دوستان گنهكار اميرالمؤمنينعليه‌السلام در نظر گرفته ، بايد هر چه زودتر از گذشته تاريك خود پشيمان شوند ، و به درگاه خدا ناله كنند و از او عذر خواهى نموده و بهترين دعا، يعنى « استغفار » را ورد زبان خويش قرار دهند تا اَبر رحمت پروردگار ، باران مغفرت و آمرزشش را بر سر و رويشان بريزد و تمام آلودگى هاى فكر و روح آنان را شستشو دهد و جان و دلشان را براى درك فيوضات حق و عنايات خاصّه وليّش امام عصر ارواحنا فداه آماده و مهيّا سازد.