بخش دوم فضايل و مناقب آن بزرگوار
اين سيمای كودكانه ی اين طفل معصوم است كه در شش يا هفت سالگی از او سر زده است. امام رضاعليهاالسلام
به مرو حركت كرده است و در سال ۲۰۳ به فيض شهادت نائل آمده است و امام جوادعليهاالسلام
در مدينه باقی مانده است.
بعد از پدر بزرگوار، جمعا هفده سال عمر داشته است كه قسمت عمده آن را در مدينه به سر برده است و سرپرستی خانواده و سرپرستی ايتام آل محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
را به عهده داشته است.
زندگی او در مدينه توأم با عزت و عظمت و وقار فوق العاده بوده است. آنچه از احاديث مربوطه استفاده می شود اين است كه امام در كمال شكوه و احترام می زيسته است، و مورد توجه و علاقه مردم بوده اند و حديثی كه از كتاب معتبر كافی نقل می گردد حاكی ازاين معناست: عبد الله رزين می گويد: من مجاور مسجد رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
بودم، هر روز می ديدم كه نزديكي های ظهر امام ابوجعفر ثانی به مسجد تشريف فرما می شوند نخست وارد صحن می گشتند سپس كنار قبر رسول الله می آمدند و سلام می گفتند، سپس كنار خانه فاطمه زهراعليهاالسلام
می رفتند و كفشها را از پا در می آوردند و مشغول نماز و عبادت می گشتند.
من بسيار متمايل بودم كه از خاك زير پايش تبرك بجويم ميسر نمی گشت چون اغلب با مركب تا دم در مسجد می آمدند. روزی از چند نفر آدرس حمامی را كه امام، به آنجا می رفت جويا شدم گفتند كه به حمامی كه در محله بقيع است و به مديريت يكی از فرزندان طلحه، تشريف می برند.
من آن روزی را كه امام معمولا به حمام می آمدند رفتم درحمام منتظر قدوم امام بودم و با حمامی مشغول صحبت شدم او به من گفت: گر قصد حمام داری زودتر انجام بده چون وقت آن رسيده است كه ابن الرضا چند لحظه ی ديگر به حمام آيند، آن وقت ديگر امكان حمام رفتن شما نيست. گفتم: ابن الرضا كيست؟
گفت: مگر او را نمی شناسی ؟ او يكی از مردان با تقوا و صالح اين شهر است كه در علم و تقوا نظير و همانندی ندارد.
گفتم: مگر با وجود ايشان نمی توان حمام كرد؟ پاسخ داد: نه، چون ما حمام را برای ايشان قرق می كنيم كه فرد ديگری درآن مدت حق ورود نداشته باشد.
لحظه ای گذشت كه ديدم امام با مركب مخصوص خود همراه چند نفر از خدمتگزاران كه لباس و وسائل حمام او را حمل می كردند تشريف آوردند.
حصير گسترده شد و امام به استحمام پرداخت پس از آن طبق معمول روزانه، به مسجد رهسپار شد، و برنامه عبادت همه روزه خود را شروع كردند.
از اين روايت استفاده می گردد كه امامعليهاالسلام
در مدينه مدتی اقامت داشته اند و برنامه مشخص تنظيم شده ای برای كارهای خود، به وجود آورده بودند. و روايت ديگری كه می گويد: بعد از مسافرت امام رضاعليهاالسلام
، امام جوادعليهاالسلام
چهار هزار درهم بدهی امام را پرداختند. تأييد كننده اين مطلب است.
اقامت در بغداد پس از رحلت امام رضاعليهاالسلام
كه درسال ۲۰۳ اتفاق افتاد، در همان سال حركت مأمون از مرو به سوی بغداد صورت گرفت.
مأمون در بغداد مستقر گرديد و در تقويت پايه های حكومت خود كوشيد، بر اساس همان سياست عمومی كه در تكريم خاندان هاشمی (در برابر رقيبان سرسختی كه داشت) مبذول می داشت و برای رفع اتهام مسموم ساختن امام رضاعليهاالسلام
از امام جوادعليهاالسلام
دعوت به عمل آورد و او را به بغداد خواست و در احترام و تعظيم او كوشيد، و دختر خود ام الفضل را به عقد او درآورد.
امام چند سالی در بغداداقامت گزيد و در آنجا به نشر معارف و احكام الهی پرداخت و تا حدودی از آزادی عمل برخوردار بود تا در سال ۲۱۸ سال مرگ مأمون با همسر خود ام الفضل عازم بيت الله الحرام گرديد و مدتی در مدينه و مكه اقامت گزيد تا اين كه معتصم روی كار آمد و مجددا از امام دعوت به عمل آورد تا به بغداد بازگردد.
امام در اين مراجعت كه در ايام ماه محرم صورت گرفت، ده ماه و اندی در بغداد بود تا در ماه ذيقعده به سال ۲۳۰ هجری به فيض شهادت نائل آمد.
عبور از كوفه محدثين و مورخين تصريح می كنند، هنگامی كه امام جوادعليهاالسلام
با همسر خود ام الفضل عازم مكه بودند، در مسجد مسيب كوفه، اقامت جسته و در آن مسجد نماز جماعت برگزار نمود كه جمع كثيری به امام اقتدا نمودند.
احمد بن ادريس می گويد: من در مسجد مسيب كوفه با امام ابو جعفرعليهاالسلام
نماز گزاردم از اخبار خارق العاده ای كه در اين مسافرت امام، جلب توجه نمود اين است كه در صحن مسجد درخت سدری بود كه مدتها بود خشكيده و بار و برگ نداشت، امام وضوی خود را پای آن درخت انجام داد و آب وضو به ريشه آن نفوذ كرد.
از بركت وضوی امامعليهاالسلام
آن سال، آن درخت برگ و بار آورد و اين عمل زبانزد عموم مردم منطقه بود.
كرامت و درخت سدر
شيخ مفيد (قدس سره) در ارشاد نقل می كند، وقتی كه امام جوادعليهاالسلام
با همسرش ام الفضل، دختر مأمون از بغداد به مدينه مراجعت می فرمود، به كوفه آمد.
مردم او را مشايعت می كردند، وقت غروب به خانه مسيب رسيد، در آنجا فرودآمد و داخل مسجد شد، در صحن مسجد درخت سدری
بود كه هنوز ميوه نياورده بود.
امام كوزه آبی خواست و در پای درخت وضو گرفت و با مردم نماز مغرب خواند. در ركعت اول سوره «حمد واذا جاء نصرالله» خواند و در ركعت دوم، «حمد و سوره توحيد» خواند و پيش از ركوع قنوت گرفت، بعد ركعت سوم را خواند، تشهد و سلام گفت، بعد مقداری نشست، مشغول ذكر و تعقيب گرديد، آنگاه برخاست چهار ركعت نافله مغرب را به جای آورد و تعقيب خواند و دو تا سجده شكر به جای آورد و از مسجد خارج شد.
چون به كنار درخت سدر رسيد، مردم ديدند كه آن درخت، ميوه آورده است، از اين جريان، شگفت زده شدند، از ميوه آن خوردند، ديدند ميوه اش هسته ندارد، آنگاه امامعليهاالسلام
را توديع كردند.