• شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4993 / دانلود: 2565
اندازه اندازه اندازه
آثار اعتقادات به امام زمان (اروحناه فداه)

آثار اعتقادات به امام زمان (اروحناه فداه)

نویسنده:
فارسی

برترين نعمت خداوند

خداوند متعال نعمتهای فراوانی به بشر ارزانی داشته است که قابل شمارش نيست.( وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها ) .(۷۹) اگر نعمتهای خدا را بشماريد، به عدد در نمی آيد. از ميان اين نعمتهای بی شمار، برخی نعم مادی ودنيوی است که خداوند به اقتضای رحمانيت خويش به مومن و کافر عطا فرموده، وبرخی ديگر نعمتهای معنوی واخروی هستند که راهنمای انسان بسوی سعادت ابدی می باشند. خداوند اين نعمتها را به اقتضای رحيميت خويش، صرف به مومنان عطا فرموده است.

از برترين اين نعمتهای معنوی، نعمت ولايت واطاعت ومحبت اهل بيتعليهم‌السلام است. امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «إنَّ الله يعطی الدنيا لمن يحبّه ويبغض ولا يعطی هذا الأمر إلاَّ أهل صفوته ».(۸۰) خداوند نعمتهای دنيا را به مومن وکافر می دهد، ولی نعمت ولايت را جز به برگزيدگان از مخلوقاتش عطا نمی کند.

اين نعمت، خير دنيا وآخرت است زيرا که راه صحيح زيستن در دنيا را به انسان آموخته، دستگير انسان در عرصات سهمگين عالم آخرت خواهد بود. رسول اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «من رزقه الله حبّ الأئمّة من أهل بيتی فقد أصاب خير الدنيا والآخرة ». کسی که خداوند حب اهل بيت را به او اعطا کرد باشد، خير دنيا وآخرت به او رسيده است.(۸۱) اين محبت، از جواهرات دنيوی بسيار گرامی تر وارزشمندتر است،(۸۲) زيرا که تنها وسيله رسيدن به قرب حق متعال بوده، خير کثير، می باشد.

امام صادقعليه‌السلام لفظ حکمت در آيه شريفه( وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً ) (۸۳) را به اطاعت از دستورات الهی ومعرفت امام معنا فرموده اند(۸۴) که بر اين اساس، مفهوم آيه چنين خواهد بود:

کسی را که طاعت خدا ومعرفت امام زمان عطا کرده باشند، به او خير زيادی رسيده است. معرفت امام زمان وولايت اهل بيتعليهم‌السلام برترين نعمتهای الهی است ودر ميان نعمتهای الهی نعمتی برتر از آن يافت نمی شود.

امام صادقعليه‌السلام در ذيل آيه شريفه:( فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) . نعمتهای خدا را ياد کنيد شايد که رستگار گرديد.(۸۵) فرمودند: «هی أعظم نعم الله علی خلقه وهو ولايتنا ». منظور از آلاء خدا برترين نعمتهای خداوند بر آفريدگان می باشند که همان ولايت ما است.(۸۶)

نعمت ولايت همان نعمتی است که خداوند آن را در روز غدير بر همه مسلمانها به حد اتمام رسانيد و فرمود:( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِْسْلامَ دِيناً ) .(۸۷) امروز دين شما را (به ولايت علی بن ابی طالب) کامل کرده، نعمت را (به معرفی ولايت او) بر شما به اتمام رسانيدم وبه اين اسلام به عنوان دين برای شما خشنود گشتم.

اين همان نعمتی است که روز قيامت مورد پرسش قرار خواهد گرفت. خداوند متعال می فرمايد:( ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ) .(۸۸) آنگاه در آن روز از آن نعمت حتما پرسش خواهند شد.

امام صادقعليه‌السلام درباره آيه فوق فرمودند: «والله ما هو الطعام والشراب ولكن ولايتنا أهل البيت ». به خدا قسم نعمت مورد پرسش، غذا ونوشيدنيها نيستند. بلکه ولايت ما اهل بيت است که مورد پرسش قرار می گيرد.(۸۹)

اين مطلب در رويات اهل سنت نيز نقل شده است، محدث بزرگ اهل سنت - جلال الدين سيوطی - در اين زمينه از رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل نموده است که فرمودند: «لا يزول قدما عبد يوم القيامة حتَّی يُسئل عن أربع: عن عمره فيما أفناه، وعن جسده فيما أبلاه، وعن ماله فيما أنفقه ومن أين اکتسبه، وعن حبّنا أهل البيت ». گامهای فرد در روز قيامت حرکت نمی کند تا اينکه از چهار چيز از او پرسش شود: از عمرش که آن را در هيچ راهی مصرف کرده، از بدنش که آن را در چه راهی به زحمت انداخته، واز مالش که آن را چگونه خرج واز کجا کسب کرده، واز محبت ما اهل بيت.(۹۰)

حال که ولايت واعتقاد به اهل بيت ومحبت آنها وپيوند با آنان، برترين نعمتی است که خدا به ما عطا کرده است، در مواقع دعا ودر مظان استجابت، اين نعمت عظيم را بايد از خدا تقاضا کرد، چرا که اين گوهر الهی را به هر کسی عطا نکرده ودر هر مکانی قرار نداده اند، پس بايد دست استغاثه به درگاه حق بلند کرد واز او تقاضا نمود که: «اللّهمّ ولا تسلبنا اليقين لطول الأمد فی غيبته وانقطاع خبره عنّا ولا تنسنا ذکره وانتظاره والإيمان به وقوّة اليقين فی ظهوره والدعاء له والصلاة عليه ...» خدايا در طول زمان غيبت وبی خبری ما از امامان، يقين را از ما سلب مکن، وياد وانتظار او وايمان به او واعتقاد راسخ به ظهور او وتوفيق دعا وصلوات برای او را از ما مگير.(۹۱)

در معرفت امام زمان

همانطور که اعتقاد به توحيد ونبوت ومعاد، بدون ايمان به ولايت امير المومنينعليه‌السلام وبرائت از غاصبين حق خلافت ارزشی ندارد، وبه همانگونه که نماز وحج وديگر عبادات، بدون ولايت اهل بيتعليهم‌السلام پشيزی نمی ارزد، همه اين اعتقادات وعبادات اگر انجام شود وانسان به ولايت اهل بيت نيز ايمان داشته باشد ولی امام زمان خويش را نشناسد، از هيچ يک از معتقدات خود، حتَّی از ولايت ائمه قبل نيز بهره مند نخواهد گرديد.

بهترين سند بر ادعای فوق، روايت مشهوری است که اهل سنت وشيعه آن را نقل نموده وبر آن اعتماد کرده اند وآن اينکه پيامبر اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية ».(۹۲) کسی که بميرد وامام زمان خويش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. منظور از جاهليت در اين روايت، ايام کفر وضلالت قبل از اسلام است.

بنابراين معنای حديث چنين خواهد شد: اگر مسلمانی - يعنی کسی که توحيد ونبوت و قرآن و قيامت و ديگر مبانی دين را پذيرفته و به واجبات دين اهتمام نموده است - بميرد و امام معصوم زمان خويش را نشناخته باشد، او نامسلمان مرده، دين او همان کفر وضلالت کفار ومشرکين قبل از اسلام تلقی خواهد شد واز اسلام، توحيد، نبوت، تقوی وعبادت خود نفعی نخواهد برد.

لفظ جاهليت، در اين نقل از حديث، توصيف روشن تری يافته است. راوی گويد: از امام صادقعليه‌السلام پرسيدم: آيا رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده اند: من مات ولا يعرف إمامه مات ميتة جاهلية؟ کسی که بميرد وامامش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است؟

فرمودند: آری، عرض کردم: اين جاهليت به معنی جاهليت ايام نادانی قبل اسلام است، يا منظور جاهليت عدم آشنايی با امام می باشد؟ يعنی آيا جاهليت چنين کسی در همه زمينه ها ومطلق بوده ويا در محدوده خاص امامت بوده، به ديگر محدوده های دين لطمه نمی زند؟

امام فرمودند: «جاهلية کفر ونفاق وضلال »(۹۳) جاهليت او از سنخ جاهليت کفار، منافقين وگمراهان است. يعنی جاهليت مطلق بوده، گمراهی از امامت مساوی با گمراهی در تمامی مبانی دين خواهد بود.(۹۴)

پس علاوه بر معرفت اصل ولايت وشناخت حق اهل بيتعليهم‌السلام ، ما موظف به معرفت واطاعت وتسليم در برابر امام زمانمانعليه‌السلام نيز هستيم ومعرفت ولايت، ما را بی نياز از معرفت آن حضرت نخواهد کرد. محمد بن تمام گويد: به امام صادقعليه‌السلام عرض کردم: فلان کس از دوستان شما اهل بيت است... ولی او به ولايت امير المومنينعليه‌السلام ايمان داشته، اوصياء آن حضرت را نمی شناسد.

امام فرمودند: او گمراه است، او مانند کسی است که به نبوت عيسی اقرار کرده نبوت پيامبر اسلامصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را انکار کند يا نبوت پيامبر اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را پذيرفته ونبوت عيسی را انکار نمايد. ما بخدا پناه می بريم از کسی که حجتی از حجج الهی را انکار نمايد.(۹۵)

فرد ديگری نيز از امام صادقعليه‌السلام می پرسد: کسی که به ائمه قبل معرفت داشته، فقط امام زمان خويش را نمی شناسد، آيا چنين کسی مومن است؟ فرمودند: خير.(۹۶) راوی از امام صادقعليه‌السلام پرسيد:

فردی است که به ولايت شما قائل بوده از دشمن شما بيزار است، حلال وحرام شما را مراعات می کند ومعتقد است که امامت با شما خاندان است وبه خاندان ديگری تعلق ندارد، ولی می گويد:

در اينکه کداميک از افراد اين خاندان امام هستند، امری اختلافی است واگر انها بزودی اجتماع کرده او را امام بنامند، من نيز به امامت او معتقد خواهم بود! وضعيت او چگونه است؟ امام صادقعليه‌السلام فرمودند: اگر بميرد به مرگ جاهليت مرده است.(۹۷)

نکته اين بحث در اين است که بنابر روايات، انکار يکی از ائمه در حکم انکار جميع آنها ودر حکم انکار رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده. چنين کسی قطعا گمراه ومنحرف خواهد بود.(۹۸)

شاعر بزرگ اهل بيت سيد حميری (م ۱۷۳) که شيعه بوده ولی از پيروان کيسانيه بود، يعنی بعد از حضرت امام حسينعليه‌السلام به امامت برادر آن حضرت محمد حنفيه معتقد بود، با وجود همه اشعاری که در حق اهل بيت داشت ومبارزه ادبی که با دشمنان آنان می نمود خبر دار شد که امام صادقعليه‌السلام او را کافر ناميده اند. نزد آن حضرت آمده عرض کرد:

آيا من، با همه محبتی که با شما داشته، با دشمنان شما مخالفت می نمايم. آيا منهم کافرم؟ امام فرمودند: «وما ينفعک ذاک وأنت کافر بحجّة الدهر و الزمان ». در حالی که تو به امام زمانت ايمان نداری، اعتقادات به ولايت ائمه قبل ومحبت تو به ما ودشمنی با دشمنان، برای تو سودی نخواهد داشت.

آنگاه حضرت او را به سر قبر ابن حنفيه بردند، ابن حنفيه زنده شد به امامت امام صادقعليه‌السلام اعتراف کرد وسيد حميری از اعتقاد سابق خود دست برداشته اثنا عشری گرديد. وقصيده رائيه خود را سرود.(۹۹)

امام صادقعليه‌السلام فرمودند: (من أقرَّ بالأئمّة من آبائی وولدی وجحد المهدی من ولدی کان کمن أقرَّ بجميع الأنبياء وجحد محمّداًصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ).(۱۰۰) کسی که به امامت پدران من اقرار نموده، امامت فرزندان (معصوم) مرا نيز بپذيرد، ولی مهدی را که از فرزندان من خواهد بود انکار کند، مانند کسی است که نبوت جميع انبياء را پذيرفته، نبوت پيامبر اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را انکار نمايد.

رسول اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز فرمودند: (من أنکر القائم من ولدی فی زمان غيبته، فمات. فقد مات ميتة جاهلية). کسی که در ايام غيبت مهدی از فرزندان من، او را انکار نمايد وبميرد، به مرگ جاهليت (يعنی غير مسلمان وکافر وگمراه) از دنيا رفته است.(۱۰۱) پس در عصر ما شناخت امام زمان حضرت مهدیعليه‌السلام از لوازم ايمان وسعادت اخروی انسان وقبول اعمال او است. اين اعتقاد است که او را از معرف ديگر ائمه وديگر مبانی دينی، بهره مند می سازد.

سبب علو مقام پيروان

پيروان ولايت اهل بيتعليهم‌السلام ومنتظران ظهور امام زمانعليه‌السلام از مقامی بلند در نزد خداوند متعال برخوردارند. گر چه لازمه تشيع ومحبت، پيروی از دستورات پيشوايان است، ولی بلندی مرتبه پيروان اهل بيتعليهم‌السلام از جهت اعمال نيک ورفتار پسنديده آنان نيست، تقرب آنها در نزد خداوند متعال، ابتداء به جهت پيروی آنان از امامی است که خدای سبحان برگزيده وبه اطاعت او امر کرده است. حق تعالی از زبان حضرت ابراهيمعليه‌السلام می فرمايد:( فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّي ) . پس هر کس پيرو من باشد، او از من است.(۱۰۲)

حضرت باقرعليه‌السلام در ذيل آيه فوق فرمودند: «من أحبَّنا فهو منّا أهل البيت ». هر کس که ما را دوست بدارد، از ما اهل بيت می باشد. راوی از اين مقام بلند (از اهل بيت بودن) برای دوستدارن اهل بيت شگفت زده شد، امام برای روشن ساختن او به آيه فوق استناد نموده، فرمودند: پس هر کس پيرو من باشد، او از من است.(۱۰۳)

پس حشر معنوی، ملکوتی واخروی هر کس با امامی است که از او در دنيا پيروی نموده است. لذا است که پيرو اهل بيت در نزد خدا ودر عالم آخرت ودر بهشت برين الهی در جايگاه رفيع اهل بيتعليهم‌السلام جای داشته، علت اين مقام بلند، حشر دنيوی او با آن ذوات مقدسه است.

خدای متعال می فرمايد:( وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً ) . آن کس که از خدا ورسول پيروی کند، پس آنان همراه کسانی که خدا به آنان نعمت عطا کرده است، يعنی با انبياء وصديقين وشهداء وصالحين خواهند بود وچه نيکو همراهانی هستند!(۱۰۴)

به فرموده حضرت رضاعليه‌السلام ، شيعيان ودوستداران اهل بيتعليهم‌السلام مصداق آيه فوق بوده، همنشين انبياء وصديقين وشهداء وصالحين خواهند بود.(۱۰۵)

دوستداران اهل بيتعليهم‌السلام با پيروی از پيشوايان الهی در حزب خدا وارد گشته، مصداقی از اين آيه شريفه هستند:( وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ ) . وآن کس که ولايت خدا ورسول، وولايت مومنين (ائمهعليهم‌السلام ) را بپذيرد، پس بدرستی که حزب الهی پيروزند.(۱۰۶)

آنان با پيروی از ائمه معصومينعليهم‌السلام ، در زمره بهترين خلق خدا قرار می گيرند، زيرا خدای متعال می فرمايد:( إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ) . کسانی که ايمان آورده اعمال نيکو انجام دهند، بهترين مخلوقات خدايند.(۱۰۷)

دانشمند بزرگ اهل سنت، سيوطی، با نقل روايات متعدد، مصداق اين آيه را امير المومنينعليه‌السلام وپيروان آن حضرت قلمداد نموده است.(۱۰۸)

دوستداران اهل بيت را خدا دوست داشته، آنان آن چنان مقامی در نزد حق متعال دارا هستند که علی بن ابی طالب در نزد رسول خدا دارا است، خدای عز وجل خطاب به رسول خدا فرمود: (محبّوا علی منّی حيث علی منک). دوستداران علی در نزد من همانگونه اند که علی در نزد تو است.(۱۰۹)

در روايات بسياری، مقام دوستداران اهل بيتعليهم‌السلام در قيامت ورتبه آنان در نزد خداوند، مقام شهيدان راه حق قرار داده شده است. امير المومنينعليه‌السلام فرمودند: «من مات منکم علی فراشه وهو علی معرفه حقّ ربّه وحقّ رسوله وأهل بيته مات شهيداً ». کسی که بر بستر خويش بميرد وحق پروردگار وپيامبرش آشنا باشد وحق اهل بيت را بشناسد، شهيد از دنيا رفته است.(۱۱۰)

مقام آنان آن چنان در نزد خداوند متعال بلند است که: ملائکه آسمان، همانگونه به پيروان اهل بيتعليهم‌السلام در زمين می نگرند که اهل زمين به ستارگان نظر می کنند.(۱۱۱)

لذا است که هر گاه کسی از شيعيان از دنيا رود، فرشتگان به تشييع جنازه او می پردازند، چنانکه در تشيع جناره رباح - غلام سياه آل نجار - هفتاد هزار گروه از ملائکه شرکت نمودند. رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در توضيح اين مرتبه رفيع، فرمودند: «والله ما نال ذلک إلاَّ بحبّک يا علي ». بخدا قسم رباح به اين مقام نرسيد مگر بخاطر دوستی تو ای علي.(۱۱۲)

ولی بلندی مقام پيروان اهل بيتعليهم‌السلام در قيامت آشکارتر می گردد، زيرا که حقائق در آنجا آشکار می شود. رسول اکرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: خدای بزرگ، گروهی را (در قيامت) بر می انگيزد که صورتهای آنان نورانی است وبر جايگاهی از نور قرار گرفته اند ولباسی نوری به تن کرده، در سايه عرش خدا جای گرفته اند. آنان پيامبر نيستند.

ولی منزلتی چون انبياء دارند. آنان شهيد نيستند ولی از مقام شهدا برخوردارند. ابوبکر پرسيد: آيا من از آنان هستم! فرمودند: خير. عمر پرسيد: آيا من از آنان هستم! فرمودند: خير. آنگاه عبد الله بن مسعود پرسيد: آنان چه کسانی هستند؟ رسول خدا، دست مبارک را بر سر حضرت علیعليه‌السلام قرار داده فرمودند: اين مرد وشيعيان او هستند.(۱۱۳)

کوتاه سخن آنکه هر آيه ای از قرآن که در تمجيد اقوامی وارد شده، سخن از ورود آنان به بهشت می گويد، در شان اهل بيت وپيروان آنان نازل گرديده است.(۱۱۴) از اين روی انسان عاقل، با توجه به مطالب فوق ولايت اهل بيت ومحبت آنان را خفيف نشمرده، به اهميت آن قائل است وجز در خانه اهل بيت را نمی کوبد وجز به امام زمانعليه‌السلام مراجعه نمی کند.

زيرا که از هيچ طريق ديگری نمی توان به اين مقام نائل آمد. ولی آيا مگر طريق ديگری وجود دارد؟!(۱۱۵)

تذکرات

در تکميل مطالب فشرده قبل، تذکر هشت نکته زير، لازم بنظر می رسد: عمل، لازمه ولايت ودوستی اهل بيت همان طور که در فصل دوم گفتيم، مومن کسی است که قلبا به خدا ورسول واهل بيتعليهم‌السلام اعتقاد داشته، به فرامين آنها عمل می کند.

ترويج اعتقاد بدون عمل از باورهای نادرست گروه مرجئه بوده، که روايات بسياری در رد ولعن آنها وارد شده است. زيرا علاوه بر آن که لازمه ايمان، عمل به ارکان است، نشانه محبت راستين ومعرف محب صادق، پيروی محب از محبوب خويشتن است. حضرت باقرعليه‌السلام فرمودند: «تعصی الإله وأنت تظهر حبّه - هذا لعمرک فی الفعال بديع، لو کان حبّک صادقاً لأطعته - إنَّ المحبّ لمن أحبَّ مطيع »(۱۱۶) خدا را عصيان می نمايی ومحبت او را اظهار می کني؟ به دينم قسم که اين کار از اعمال شگفت می باشد! اگر محبت تو راستين می بود، از خدا اطاعت می نمودی زيرا محب مطيع محبوبش می باشد.

وعده و وعيد خداوند به محبين

وعده معمولا در معنای مژده به رحمت خدا ووعيد عموما در مفهوم ترسانيدن از عذاب وغضب خدا بکار می رود. آنچه در فصول گذشته از وعده های الهی گفته شد، اگر چه مشتی از خروار واندکی از بيشمار بيش نبود، ولی هرگز به معنای انکار وعيد خداوند متعال در قران نيست.

خدای متعال، صادق فی وعده ووعيده(۱۱۷) بوده، فرموده های او درباره بهشت وجهنم، رحمت وعذاب، هر دو صحيح ومطابق واقع است. ولی به علت لطفی که خداوند در حق مومنين يعنی پيروان اهل بيت عصمت وطهارتعليهم‌السلام دارد مجازات گناهان آنان را موکول به عذاب ابد در جهنم ننموده، وعيد خويش درباره گناهان آنان را - اگر آنها را به رحمت خويش نبخشوده باشد - با بلاها وسختی های دنيا، با مرگ سخت وسهمگين، با فشار وعذاب قبر وچه بسا با عذاب موقت او در جهنم اجرا نموده، بدين گونه او را آماده ورود در رحمت جاودان خويش می سازد.

حضرت عسکریعليه‌السلام فرمودند: مردی همسر خويش را به نزد حضرت فاطمهعليها‌السلام فرستاد تا از آن حضرت بپرسد: آيا من از شيعيان شما هستم يا خير؟

حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمودند به او بگو: اگر به آنچه، امر کرده واز آنچه نهی نموده ايم عمل می نمايی شيعه ما هستی والا خير. زن، پيغام را رسانيد وشوهرش ناله سرداد: ای وای بر من، چه کسی است که گناه واشتباهی نداشته باشد؟ پس من همواره در جهنم خواهم بود، زيرا هر کس که شيعه آنان نباشد، جاودانه در جهنم بسر خواهد برد.

همسر او به نزد حضرت فاطمهعليه‌السلام آمد وسخنان شوهرش را عرضه داشت. آن حضرت فرمودند: اين گونه نيست (که او فهميده است). شيعيان ما از بهترين افراد بهشت هستند وتمام دوستان ما که دوست دوستداران ما بوده با دشمنان ما دشمن باشند و با قلب و زبان تسليم امر ما گردند، اگر با اوامر ونواهی ما مخالفت کرده، اعمال زشت ديگری نيز مرتکب شوند به بهشت می روند، ولی پس از اينکه با بلايا ومصائب (دنيا) يا شدائد موجود در مراحل قيامت پاک شدند ويا در طبقه بالای جهنم عذاب گرديدند. ما آنان را بعلت محبتی که به ما دارند، از جهنم نجات داده به جوار خود در بهشت انتقال می دهيم.(۱۱۸)

امير المومنينعليه‌السلام فرمودند: «فاعلموا وأطيعوا لا تتلکوا ولا تستصغروا عقوبة الله عزَّ وجلَّ فإنَّ من المسرفين من لا تلحقه شفاعتنا إلاَّ بعد عذاب ثلاثمائة ألف سنة » به دستورات خدا عمل کرده واطاعت کنيد وبه پشتوانه شفاعت ما گناه نکنيد وکيفر خدای بزرگ را کوچک نشماريد، زيرا به برخی از گناهکاران (از شيعه) شفاعت ما نمی رسد مگر بعد از اينکه سيصد هزار سال عذاب شوند.(۱۱۹) لذا ائمهعليهم‌السلام در روايات متعدد به ما فرموده اند: با تقوی وعبادت واطاعت ما را (به شفاعت خود) کمک کنيد.(۱۲۰)

نهی از غلو در شأن اهل بيت

با آن که ما هر چه در وصف اهل بيتعليهم‌السلام بگوييم، که گفته ايم واوج مقامات ومدارج آنان برای ما قابل درک وبيان نيست،(۱۲۱) ولی در بيان مرتبه آنان، نبايد آنان را از حد مخلوق بالاتر برده، به انديشه هايی همچون: اتحاد آنان با خدا ويا حلول خدا در آنان ويا ازليت وجود آنان ويا استقلال کمالات آنان از خدا گراييد که اين گونه انديشه ها، ولايت نبوده، غلو وچه بسا شرک وباعث خروج از اسلام باشد.(۱۲۲)

امير المومنينعليه‌السلام فرمودند: «إيّاکم والغلوّ فينا، قولوا: إنّا عبيد مربوبون، وقولوا فی فضلنا ما شئتم ». از گزافه گويی درباره ما پرهيز کنيد. ما را بنده خدا وتحت سرپرستی او بدانيد و (با قيد اين خصوصيت) در فضائل ما هر چه خواستيد بگوييد.(۱۲۳) در جای ديگری فرمودند: «هلک فيَّ رجلان: محبّ غال ومبغض قال » در (اعتقاد به) من دو نفر هلاک وگمراه شدند: کسی که مرا دوست دارد ولی در (مقام) من غلو می کند، وکسی که با من دشمن بوده در دشمنی افراط کند.(۱۲۴)

شرط ولايت اهل بيت برائت از دشمنان

بديهی است، انسان، دوستدار هر کسی که باشد، از دشمنان او فاصله می گيرد والا در محبت او بايد ترديد کرد. قرآن نيز در آيات متعددی به اين اصل، تصريح نموده می فرمايد:( لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآْخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ) . کسی را که به خدا وقيامت ايمان دارد نخواهی يافت که با دشمن خدا وپيامبر دوستی نمايد.(۱۲۵) لذا، شرط صحت ولايت اهل بيت، دشمنی با کسانی است که غاصب حق خلافت آنان بوده، آنان را آزار داده، به قتل رسانيده، فضائل آنان را انکار کرده اند.

رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روايتی در شان حضرت علیعليه‌السلام که اهل سنت نيز نقل کرده اند، فرمودند: «لا يقبل الله إيمان عبد إلاَّ بولايته والبرأة من أعدائه ». خداوند ايمان هيچ کسی را نمی پذيرد مگر اينکه او به ولايت حضرت علی معتقد بوده، از دشمنان او بيزار باشد.(۱۲۶)

بدين جهت در روايات، آن کس از دوستداران اهل بيتعليهم‌السلام که با دشمنان اهل بيت دوستی نموده، دوستداران اهل بيت را دشمن بدارد، به دجال تشبيه شده، وجود آنان را باعث گمراهی مردم دانسته وفرموده اند: «إنَّ ممَّن يتَّخذ أهل البيت لمن هو أشدُّ فتنة علی شيعتنا من الدجّال » از ميان کسانی که دوستدار ما اهل بيت هستند کسی است که فتنه او در جمع شيعيان ما از فتنه دجال شديدتر است.

راوی پرسيد: به چه جهت؟ ای پسر رسول خدا؟ فرمودند: «بموالاة أعدائنا ومعاداة أوليائنا ». زيرا با دشمنان ما دوستی نموده، دوستان ما را دشمن می دارند.(۱۲۷)

در حقيقت، محبت اهل بيت واقرار به فضائل آن بزرگواران، اختصاصی به فرقه ناجيه، شيعه اثنا عشری نداشته، بسياری از دانشمندان اهل سنت همچون ابن شعيب نشانی (م ۳۰۳)، ابن مردويه (م۴۱۰)، ثعلبی (م ۴۲۷)، ابو نعيم (م ۴۳۰)، ابن مغازلی (م ۴۸۳)، حاکم حسکانی (م حدود ۴۷)، ابن شيرويه (م ۵۰۹)، خطيب خواندی (م ۵۶۸۰)، ابن عساکر (م ۵۷۳)، گنجی شافعی (م۶۵۸)، محمد بن طلحه (م ۶۵۲)، سبط ابن جوزی (م ۶۵۴)، محب الدين طبری (م ۶۹۴)، مير سيد علی همدانی (م ۷۸۶) و... در اين امر با ما مشترکند. آنچه جدا کننده اعتقاد شيعی از آنها می باشد، علاوه بر اعتقاد به خلافت ائمه اهل بيتعليهم‌السلام ، توجه به لزوم تبری در کنار تولی است، که بنا بر مدارک فوق، ولايت بی برائت منشا نجات نخواهد بود.

تنها محبت اهل بيت کافی نيست

اگر چه محبت اهل بيتعليهم‌السلام خود گوهر گرانقدری است، ولی آن کس که از دوستداران اهل بيت بوده، به امامت وخلافت آنان معتقد نباشد (مانند بسياری از دانشمندان اهل سنت) نجات نيافته، به بهشت برين الهی وارد نمی گردد. لذا در روايت مشهوری که سنی وشيعه، متواترا از رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل نموده اند، آن حضرت فرمود: «مثل أهل بيتی فيکم مثل سفينه نوح من رکبها نجی ومن تخلَّف عنها هلک ». اهل بيت من در ميان شما مانند کشتی حضرت نوح است، هر کس در آن در آيد نجات يابد وهر که از آن تخلف ورزد هلاک می شود.(۱۲۸)

مثال نقل شده در اين روايت که به حديث سفينه شهرت دارد، بيانگر حقيقت فوق است. زيرا فرزند حضرت نوحعليه‌السلام با آنکه به پدر علاقمند بود، ولی به علت عدم اطاعت از رهنمود او در عذاب الهی هلاک شد. لذا کسانی که محب اهل بيتعليهم‌السلام بوده، به مقام خلافت الهی آنان بعد از پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اقرار ندارند وديگران را در اين مقام بر آنان ترجيح می دهند، مانند فرزند نوح، نجات نمی يابند.

اميرالمومنينعليه‌السلام در گفتگو با يکی از رهبران يهود، پس از بيان اين که ملت يهود به هفتاد ويک فرقه، ومسيحيان به فرقه ومسلمانان به فرقه منشعب خواهند گرديد وتنها فرقه ناجيه از ميان آنان، پيروان اوصياء الهی، پس از درگذشت پيامبر آن دين بوده است، فرمودند: «ثلاث عشرة فرقه من الثلاث والسبعين کلّها تنتحل مودَّتی وحبّی، واحدة منها فی الجنّة واثنتا عشره منها فی النار ». از هفتاد وسه فرقه مسلمان، سيزده فرقه، مودت ومحبت مرا پذيرفته اند، ولی فقط يکی از آن سيزده فرقه در بهشت بوده، بقيه دوازده فرقه از محبين در جهنم خواهند بود.(۱۲۹)

اين دوازده فرقه از محبينی که نجات نيافته، به جهنم در خواهند افتاد، چه گروههايی هستند؟ با مطالبی که در فصول قبل گفته شد برخی از صفات آنان معلوم می گردد:

کسانی که محب اهل بيت بوده ولی امامت آنان را نپذيرفته اند، کسانی که ولايت وامامت اهل بيت را پذيرفته ولی اهل تبری نيستند يعنی با دشمنان اهل بيت دوستی می کنند، کسانی که به تولی وتبری معتقد هستند ولی به همه امامان اثنا عشر ايمان نداشته زيدی يا اسماعيلی هستند، امام زمان حضرت مهدیعليه‌السلام را نشناخته ودرباره آن حضرت ترديد دارند، کسانی که به تولی وتبری وچه بسا به ائمه اثنا عشر ايمان دارند ولی در شان اهل بيت غلو کرده آنان را به مقام خدايی رسانيده اند.

اولويت ولايت بر ديگر فرائض

توجه به آيات وروايات نقل شده در فصول گذشته بخوبی می رساند که پس از توحيد ونبوت، فريضه ای واجب تر ومهم تر از معرفت و ولايت اهل بيتعليهم‌السلام در دين يافت نمی شود وحتی بهره گيری از اعتقاد به توحيد ونبوت نيز مشروط به اين است که فرد، پيرو ولايت ائمه اطهارعليهم‌السلام باشد وامام زمان خود را بشناسد. اعمال وعبادات او نيز به همين شرط پذيرفته شده، نجات اخروی او نيز مشروط به همين شرط می باشد.

لذا زيبنده است که توجه انسان به ولايت آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين، از هر امر ديگری بيشتر باشد واين امر را خفيف نشمرد. امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «لا تستصغروا مودَّتنا فإنَّها من الباقيات الصالحات » محبت ما را کم نشمريد زيرا که از مصاديق باقيات صالحات است.(۱۳۰)

بنابراين انسان بايد همه هم خويش را مصروف به امر ولايت کند، زيرا امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «ما استأهل خلق من الله النظر إليه إلاَّ بالعبودية لنا » کسی شايسته توجه خدا نمی گردد مگر يا کوچکی در برابر ما.(۱۳۱)

لذا کسانی که رحمت وعنايت خدا را می طلبند، جز به در خانه امام زمان حضرت بقيه اللهعليه‌السلام مراجعه نمی کنند، زيرا خدای عز وجل فرمود:( فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ ) (۱۳۲) حضرت باقرعليه‌السلام درباره اين آيه فرمودند: منظور از خيرات، ولايت است.(۱۳۲)

به اين ترتيب معنای آيه شريفه اين گونه خواهد بود: پس بشتابيد بسوی ولايت. کسی که رعايت مرزهای اعتقادی را نموده، در حق اهل بيت گزافه گويی نمی کند، هر اندازه در مقام توجه وتوسل وکوچکی در برابر آنان قرار گرفته، درجات ومراتب آنان را توصيف کند، نبايد تصور کند که زياده روی کرده است که امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «لا تظننَّ أنَّک مفرط فی أمرنا » مبادا گمان کنی که در ولايت ما افراط کرده اي.(۱۳۳) زيرا مقام وفضائل آنها بالاتر از درک وبيان ما بوده، عبادت خدا از طريق اطاعت ومحبت وتوسل به آنها نيز حدی ندارد.