چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس جلد ۲

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس 0%

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس نویسنده:
گروه: شخصیت های اسلامی

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی ربانی خلخالی
گروه: مشاهدات: 76146
دانلود: 4975


توضیحات:

چهره درخشان قمر بنى هاشم (جلد اول) جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 275 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 76146 / دانلود: 4975
اندازه اندازه اندازه
چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس

چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس جلد 2

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

زبيد

زبيد (به فتح اول و كسر دوم ، و ياء) بخشى از يمن بوده و در اصل نام رودخانه اى است كه به درياى احمر مى ريزد و در آنجا شهر مشهور زبيد واقع شده است كه محمد بن زياد فرماندار مامون عباسى در يمن به سال ٢٠٤ ه‍ ق آن را بنا كرد.(١٥٤)

واردين به زبيد از اولاد عباس بن علىعليها‌السلام ، از جمله برخى از فرزندان عبيدالله بن حسين بن عبيدالله بن عباس اولاد ابى عبدالله محمد تاتور(١٥٥) فرزند حسن اصغر پسر على بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام مى باشند.

زنجان

امامزاده ابراهيم

ابراهيم بن محمد بن عبدالله (م ٢٥٥ ق ) از نوادگان عباس بن على بن ابى طالبعليهم‌السلام و از شخصيتهاى برجسته شيعه و مبارزين مجاهد است وى همراه حسين كوكبى (از نوادگان امام سجاد زين العابدينعليه‌السلام ) در زمان حكومت المستعين بالله خروج كرده تمامى نواحى قزوين و ابهر و زنجان را در سال (٢٥٥ ق ) به تصرف خويش در آورد و در اين نواحى حكومتى تشكيل داد. در پى اين واقعه ، طاهر بن عبدالله ، از امراى خليفه عباسى ، به جنگ آنان شتافت

ابراهيم طى نبردى در حوالى قزوين به شهادت رسيد و قبر وى هم اينك در دامنه كوههاى طالقان قزوين ، يكى از زيارتگاههاى شيعيان است نسبت وى را از عمده الطالب (چاپ نجف ) نقل كرديم ، كه با ضبط اعيان الشيعه كمى اختلاف دارد.(١٥٦) قبر امامزاده ابراهيم كه گفته شده است از اعقاب حضرت ابوالفضل العباس ‍عليه‌السلام محسوب مى شود در زنجان است كه مورخ شهير، صاحب تاريخ سامرا آیت الله شيخ ذبيح الله محلاتى در كتاب شريف اختران تابناك ، ج ٢ ص ٥٦٤ آورده است جناب حجت الاسلام و المسلمين دانشمند محترم ، آقاى حاج شيخ ابوالفضل شكورى زنجانى از علماى بزرگوار زنجان طى نامه اى به دفتر انتشارات مكتب الحسينعليه‌السلام خطاب به مولف ، چنين نگاشته اند:

بسمه تعالى

حضرت حجت الاسلام جناب مستطاب آقاى حاج شيخ على ربانى خلخالى دامت بركاته ضمن عرض سلام جنابعالى راجع به امام زاده سيد ابراهيم كه در شهر زنجان مدفون است سوال كرده بوديد تا اين كمترين اطلاعات خودم را بنويسم به عرض مى رساند تاكنون اين جانب شخصا مطالعات دقيقى درباره ايشان انجام نداده ام اجمالا عرض مى كنم كه ايشان و اغلب امامزاده هايى كه در اطراف زنجان مانند ابهر، خدابنده (قيدار) و طارم مدفونند از ياران انقلابى معروف به (كوكبى ) بودند كه در مسير خود به سمت شمال كشور (گيلان ) ضمن جنگ و گريزهايى كه با سپاهيان خلفا داشتند كشته شده اند. مرحوم آیت الله شيخ محمد اسماعيل صائنى (قدس ‍ الله نفسه الزكيه ) كه از فلاسفه و مفسران نامدار قرآن مجيد بودند و در تاريخ اسلام مطالعات خوبى داشتند، (به نقل از تاريخ طبرى ) درباره امامزاده سيد ابراهيم مدفون و معروف در شهر زنجان مى فرمودند كه او نوه چهارم حضرت ابوالفضل العباس بن على بن ابى طالبعليهم‌السلام است ايشان مطلبى را كه ناآگاهان نوشته و در ديوار ساختمان آن امامزاده مبنى بر موسوى (از نسل امام موسى بن جعفرعليه‌السلام ) بودن سيد ابراهيم نصب كرده بودند را تخطئه مى كرد و مى گفت ايشان موسوى نيستند، بلكه از نسل حضرت عباس هستند.

با احترام - ابوالفضل شكورى - ٢٠ شوال المكرم ١٤١٩ هجرى قمرى

سر من راى

سر من راى (به ضم اول و گاهى مفتوح خوانده اند) نام شهر مشهورى است كه معتصم عباسى آن را بين بغداد و تكريت بنا كرد و قبور جمعى از طالبيون كه در آنجا اقامت داشته اند در آنجاست

بالاتر از همه و محترمترين آنها امام ابوالحسن على الهادى ، فرزند امام محمد بن على بن موسى بن جعفرعليهم‌السلام و دو فرزندش امام حسن عسكرىعليه‌السلام و حسين است كه همواره سر من راى به بركت قبر اين بزرگواران ، كه از همه جا به قصد زيارت آنها مى آيند آبادان است(١٥٧)

واردين به سر من راى از اولاد عباس بن علىعليهما‌السلام برخى از فرزندان ابراهيم بن حسن بن عبيدالله بن عباس بن علىعليه‌السلام هستند، يعنى على بن ابراهيم جردقه فرزند حسن بن عبيدالله بن عباس ‍عليه‌السلام ، كه امير و رئيس بوده است مادرش سعدى دختر عبدالعزيز بن عطا فرزند سائب بن عايذ بن عبدالله بن عمرو بن مخزوم است و بازماندگانش عبارتند از: ابوالفضل عباس ، احمد، ابوالحسن زيد، عبدالله كه فرزندانش منقرض شده اند، قاسم ، عبيدالله ، موسى ، ابراهيم ، حسن ، محمد، اسماعيل ، يحيى ، حمزه ، ابوالطيب احمد و مطابق نوشته مشجر: عيسى و جعفر.(١٥٨)

بجاست كه اجمالى از زندگانى عسكريينعليها‌السلام و سرداب مقدس ‍ امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف را براى روشنايى چشم شيعيان در اينجا بياوريم

امام اباالحسن على بن محمد الهادىعليهما‌السلام

نخستين فرزند امام نهمعليه‌السلام در نيمه ماه ذيحجت سال ٢١٢ هجرى ، ديده به گيتى گشود. پس از پدر درخشان ترين و شامخ ‌ترين شخصيت اسلام بود، امامعليه‌السلام معاصر با خلفا و زمامدارانى بود كه آنان را (محو شدگان ) مى ناميدند. معتصم عباسى ، محو در خونريزى و هارون واثق پسرش ، محو در لذت طلبى و جعفر متوكل برادر وى ، محو در عقده هاى روانى بود. متوكل ، امام را در سال ٢٤٣ هجرى به وسيله يكى از فرماندهان خود از مدينه ، به سامرا آورد و طى نامه اى مهرآميز، تقاضاى ملاقات كرد. ولى در باطن ، امامعليه‌السلام هرگز تسليم نشد. پس از متوكل ، معتز، در ماه رجب سال دويست و پنجاه و چهار هجرى ، در سن چهل و يك سالگى ، امامعليه‌السلام را مسموم و شهيد كرد.

علامه ابن صباغ مالكى درباره امام دهم مى نويسد: (تمام خصلت هاى امامت در امام دهم ، وجود داشت زيرا فضل و علم ، در حد اعلاى كمال ، در وى ديده مى شد.)(١٥٩)

امام ابا محمد، الحسن بن على العسكرىعليه‌السلام

(سوسن ) نام دخترى با ايمان و دلاورى است كه از ايران ، به مدينه رفته و همسر امام دهمعليه‌السلام گرديده است ماه ربيع الاول سال ٢٣٣ هجرى در مدينه فرزندى آورد كه نام او را (حسن ) نهادند.

پس از شهادت امام هادىعليه‌السلام بنابر دستور الهى و وصيت امامانعليهم‌السلام ، مدت هفت سال بر مسند (امامت ) تكيه كرد. امامعليه‌السلام اكثر اوقات زندگى امامت خود را در زندان گذراند و هميشه در محاصره لشگريان بود و شايد به همين جهت (عسكرى ) لقب گرفت انگيزه اى كه در فشارهاى وارد بر امامعليه‌السلام خيلى جلوه مى كند اين است كه از سويى ، مكتب تشيع ، گسترش پيدا كرده بود و رزمندگان انقلابى شيعه ، توانسته بودند در جامعه مستضعف ، آگاهى ، بيافرينند و رهبرى هم با امام يازدهمعليه‌السلام بود و از سوى ديگرى ، به دست آورده بودند كه طبق روايات متواتر و مشهورى كه از رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا امام يازدهمعليه‌السلام ، به سوى فرهنگ اسلامى روانه شده كه از تولد و ظهور (مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشريف ) نزديك است خبر داده است و آن فرزند امام يازدهمعليه‌السلام خواهد بود و امام دوازدهم شيعيان ، معتمد عباسى ، سرسختانه دستور مراقبت از امامعليه‌السلام داده بود و آن گاهى كه از بيمارى امامعليه‌السلام آگاهى يافت ، به بهانه معالجه امامعليه‌السلام پزشك و چند نفر از قضات را براى مواظبت از داخل منزل و خبر دادن از تولد امام دوازدهمعليه‌السلام به خانه امام روانه كرد. حضرت امام حسن عسكرىعليه‌السلام در سن بيست و هشت سالگى سال ٢٦٠ هجرى در سامرا بوسيله معتمد عباسى ، مسموم و به درجه شهادت رسيد. و در سامرا دفن گرديد.

علامه ابن صباغ مالكى نقل مى كند: (به اين دليل حسن بن على العسكرىعليه‌السلام ، پس از پدر به مقام امامت رسيد كه داراى تمام صفات و خصائل ولايت بود و بر تمام دانشمندان عصر خود پيشى گرفته بود. در علم ، زهد، ورع ، كمال ، عقل و اعمالى كه او را مقرب درگاه الهى مى كرد، بى مانند بود). (١٦٠)

۶ - امام اباالقاسم محمد الحجت الخلف الصالح (المهدى )عليه‌السلام امام اباالقاسم محمد الحجت الخلف الصالح (المهدى )عليه‌السلام

در شب پانزدهم ماه شعبان سال ٢٥٥ هجرى ، خداوند به پيشواى يازدهم شيعيان فرزندى داد كه نامش را (محمد) گذاردند. مادرش دخترى از بلاد آسياى صغير و روم بود كه (نرگس ) نام داشت بانويى بود از شاهزادگان رومى و متجلى به صفات و منش هاى ذاتى و اكتسابى كه از محضر امام دهمعليه‌السلام كسب كرده بود و عروس آن امام و همسر فرزندش امام يازدهمعليه‌السلام گرديد. اين نوزاد كه به مثابه طلوع خورشيد بامدادى ، همه در انتظار آن هستند و هيچ ترديدى هم در طلوعش ندارند، در سامرا، چشم به جهان گشود. امام مهدى موعودعليه‌السلام ، تا سال ٢٦٠ هجرى كه پدر زنده بود، تحت كفالت و تربيت پدر مى زيست و براى اين كه ماموران دولت عباسى ، از تولدش آگاه نشده و او را نكشند، از انظار، پنهان بود. و تنها خواص از شيعه ، محضر آن امام را درك مى كردند. پس از شهادت پدر، امامت براى امام عصرعليه‌السلام استقرار يافت و به امر خداوند غيبت اختيار كرد و تنها با نواب خاص خود در ارتباط بود.(١٦١)

ابن صباغ مالكى درباره امام دوازدهم از قول دانشمندان شهير اسلامى مى نويسد: (امام يازدهم ، هيچگونه فرزندى به غير از محمد الحجت المهدىعليه‌السلام ، نداشت به هنگام مرگ پدر، پنج ساله بود و خداوند او را پايگاه حكمت قرار داده بود. مانند يحيىعليه‌السلام كه در كودكى به امامت رسيد و مانند عيسىعليه‌السلام كه در گاهواره ، مقام نبوت را دريافت ، و به آشكارا مى توان درك كرد كه تمام پيامبران عالم و ائمه و پيامبر اسلامعليه‌السلام همه بالاتفاق او را به صاحب السيف ، القائم و العبد الصالح ، توصيف كرده اند، او داراى دو غيبت است : صغرى ، و آن از آغاز ولادت است تا انقطاع سفارت ، ميان او و شيعيان ، مگر عده اى خاص ، و ديگرى : كبرى ، و آن تا آن گاهى است كه قيام مسلحانه كند و جهانى كه در انتظار اوست ، روشن از عدل سازد.)(١٦٢)

رابطه امام زمان عليه‌السلام با شيعيان

عثمان بن سعيد از شخصيت هاى برجسته اسلامى است و سال ها از پيشگاه امام دهم و يازدهم ، بهره هاى علمى و توحيدى ، گرفته است عثمان ، كه شديدا مورد وثوق و امين امام عصرعليه‌السلام بود به مقام نيابت خاص رسيد و پل ارتباط، ميان شيعيان و امام گرديد.

محمد عثمان ، پس از مرگ پدر و پس از مرگ او نيز حسين بن روح نوبختى و بعدا على بن محمد سمرى از ناحيه مقدسه امام عصرعليه‌السلام به ترتيب ، به نيابت مفتخر شدند. در سال ٣٢٩ هجرى به على بن محمد سمرى از سوى امام عصرعليه‌السلام ابلاغ گرديد كه تا شش روز ديگر بدرود حيات خواهد گفت و پايان نيابت خاصه و آغاز غيبت كبرى خواهد بود. و تا روزى كه خداوند فرمان ظهور دهد، غيبت داوم خواهد يافت فراموش نكنيد براى اين توقيع و دستور، غيبت امام عصرعليه‌السلام به دو بخش تقسيم مى گردد:

اول : غيبت صغرى كه از سال ٢٦٠ هجرى آغاز در سال سيصد و بيست و نه ، انجام مى پذيرد و امتداد آن هفتاد سال است

دوم : غيبت كبرى كه از سال ٣٢٩ آغاز و به گفته پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه شيعه و سنى نقل كرده اند: اگر نمانده باشد از دنيا مگر يك روز خدا آن روز را دراز مى كند، تا مهدى از فرزندان من ظهور نموده دنيا را پر از عدل و داد كند، چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد.)(١٦٣)

سمرقند

از جمله واردين به سمرقند از اولاد عباس به علىعليه‌السلام ، و از منتقلان نسا به سمرقند، ابوالقاسم على بن ابى الطيب محمد بن حسين بن على بن عبيداللّه بن عباس(١٦٤) بازماندگان وى عبارتند از: ابوطالب محمد نقيب شهر نسا و ابوالطيب عبدالله(١٦٥)

جناب حسن بن على بن حسين بن قاسم بن حمزه بن عبيدالله بن عباس بن اميرالمومنينعليهما‌السلام ، در سمرقند است(١٦٦)

سمنان

معصوم زادگان (سادات ابوالفضلى و سجادى )

محلات ثلاث (زاوغان ، كوشمغان ، كديور) در گوشه امنى واقع شده و از قديم الايام كمتر مورد هجوم طوايف مختلف ، بخصوص خلفاى عباسى ، قرار گرفته است به همين علت سادات سجادى و ابا الفضلى ، كه دائما مورد تعقيب عمال بنى عباس بوده اند، اين نقطه را براى سكونت خود انتخاب كرده و در آنجا به نشر مذهب اسلام پرداخته اند.(١٦٧)

به طورى كه شايع است ، در محله زاوغان ٢٤ نفر از معصوم زادگان مدفونند كه مدفن برخى از آنها نامعلوم است آیت الله علامه آقاى شيخ محمد صالح حائرى مازندرانىرحمهم‌الله سه عدد لوح در شرح احوال معصوم زادگان اين ناحيه نوشته و دربارگاه آنان نصب نموده اند. از جمله ساداتى كه در زاوغان سمنان سكونت اختيار نموده اند، فرزندان عمر اشرف بن على بن حسينعليه‌السلام مى باشند كه سلسله ايشان را (سادات شرفشاهى ) مى نامند. گروهى نيز از اعقاب عبدالله اعرج بن حسين اصغر بن امام زين العابدينعليه‌السلام مى باشند كه سلسله ايشان به (سادات اعرجى ) معروف است همچنين بايد از سلسله سادات (مرعشى ) نام برد كه از اعقاب برادر اعرج حسين بن اصغر و اولاد مرعش بن عبيدالله بن محمد بن حسن بن حسين اصغر بن امام زين العابدينعليه‌السلام هستند و در بلاد خراسان و شوشتر و اصفهان و مازندران و قزوين منتشر شده اند و مير قوام الدين شهير به مير بزرگ آملى (متوفى ٧٨١ ق ) از ايشان است مير قوام الدين همان شخصيتى است كه سلاطين مرعشيه و قواميه مازندرانى به وى منسوبند و در آمل آرامگاه عجيبى دارد. نيز چهار تن از اولاد حضرت ابوالفضل العباسعليه‌السلام شش تن از اولاد حضرت امام سجادعليه‌السلام ، دربارگاه علوى نزديك امامزاده اشرف مدفونند.(١٦٨)

آستانه مباركه بقاع متبركه علويان(١٦٩)

در محلات سمنان ، خيابان خرمشهر، بقعه اى بزرگ و تاريخى وجود دارد كه به امامزاده علوى معروف است با تحقيقاتى كه از سوى مرحوم آیت الله علامه حائرى مازندرانى درباره سلسله نسب مدفونين اين بقاع صورت گرفته و در لوحى ثبت و در حرم مطهر نصب گرديده ، مدفونين اين بارگاه ده تن ذكر شده اند كه ٨ تن آنها در داخل بنا و دو تن ديگر در خارج و در صحن شرقى مدفونند و اسامى آنها عبارتند از:

١. - عبيدالله بن حسن ، كه با ساير سادات علوى در گرگان بوده ، سپس به بلاد قومس مخصوصا سمنان ، كه در آن زمان مامن سادات ابوالفضلى و سجادى بوده است ، آمده و چندى نيز قاضى القضاه بوده است وى در سال ٢٠٤ و ٢٠٥ هجرى به سمت اميرالحاج منصوب و به حج مشرف گرديد. سال وفات نامبرده بايد پس از بازگشت از حج ، يعنى سال ٢٠٥ هجرى قمرى به بعد، باشد.

٢. عبيدالله بن عباس ثانى ، فرزند حسن بن عبيدالله بن ابوالفضل العباس ‍عليه‌السلام و برادرزاده عبيدالله بن حسن

٣. - قاسم بن على اشرف ، فرزند امام زين العابدينعليه‌السلام و برادر ناصر كبير پادشاه و ديلم

٤ - عبيدالله اعرج بن حسين اصغر بن امام زين العابدينعليه‌السلام كه يكى از سادات جليل القدر و نام آور زمان خود بوده است گويند ابوالعباس ‍ سفاح هشتاد هزار دينار مقررى براى وى تعيين كرده بود. درباره وفات وى روايات مختلفى وجود دارد: عده اى معتقدند وى هنگام بازگشت از خراسان با فرزندش ، زين الدين على صالح ، پس از ملاقات با ابومسلم خراسانى در امروان دامغان فوت مى كند و زين الدين جسد پدر را به محلات سمنان (زاوغان ) مى آورد، برخى عقيده دارند كه ابومسلم به وسيله زهر وى را شهيد نموده است ، ولى صاحب كتاب (استظهار) مى نويسد: (زين الدين جلوتر از پدر به قريه زاوغان مى رسد و خبرمرگ پدر را بعدا به او اطلاع مى هند)

٥. - ابو جعفر محمد، فرزند قاسم بن على اشرف ، از فقها و زهاد و عباد بوده است وى از ترس معتصم به خراسان آمد و در آنجا چهل هزار نفر با وى بيعت كردند، ولى عبدالله بن طاهر به دستور خليفه عباسى وى را دستگير و به سامرا اعزام داشت و در اين شهر به امر خليفه وى را در برج معتصم ، كه امروز نيز وجود دارد، زندانى كردند. عده اى از مريدان وى او را آزاد ساخته و به زاوغان امروز، كه از گزند خلفاى عباسى در امان بود، آوردند.

٦ - عبدالله بن عبيدالله اعرج ، برادر زين الدين على صالح

٧ - عبدالله بن حسين اصغر، برادر عبيدالله اعرج

٨ - قاسم به بن عبدالله بن حسين اصغر

٩. - قاسم بن على بن حمزه اكبر بن حسن بن عبدالله بن حضرت عباس ‍عليه‌السلام .

١٠. - قاسم فرزند عبيدالله بن حسن ، از علماى عاليقدر و از اصحاب فاضل حضرت امام حسن عسگرىعليه‌السلام و نماينده آن حضرت در خراسان ، گرگان و قومس بوده و در عسگريه نيز نشو و نما كرده ، به طورى كه در اين ديار به نام (عسگرى ) معروف شده است ساختمان امامزاده به صورت يك چهار ضلعى بزرگ است كه از حرم ، گنبد، و دو ايوان شرقى و غربى تشكيل شده است در اين بنا، كتيبه و يا سنگ نوشته اى كه دال بر تاريخ ايجاد بقعه باشد وجود ندارد، ليكن برابر شواهد موجود، بقعه علويان را مى توان در زمره يكى از آثار تاريخى دوره قاجاريه به حساب آورد كه در زمان فتحعلى شاه قاجار ساخته شده است ساختمان امامزاده شامل حرم ، رواقهاى طرفين ، دو ايوان و دو صحن شرقى و غربى وسيع مى باشد. اتاق حرم ، عبارت است از محوطه مربع شكلى به ضلع ٥/٥ متر، كه در وسط اضلاع چهارگانه آن دربى وجود دارد. گنبد بزرگ آن بر روى ساقه اى استوانه اى شكل به ارتفاع ٣٠/٢ متر قرار دارد، محيط خارجى گنبد محاذى بام ٥/٢١ متر و ارتفاع آن تا كف حرم بيش از ٥/١٢ متر مى باشد. در وسط حرم و زير گنبد، دو نماى قبر گچى وجود دارد كه در سال ٦٨ بازسازى شده است داخل بقعه را با گچ سفيد كرده و در آن كوچكترين تزيينى به چشم نمى خورد، ايوان شرقى بيش از ٧/٥ متر ارتفاع دارد و سطح آن به اندازه ٦٥/١ متر مى باشد ديده مى شود كه در داخل اتاق مستطيل شكل ٦*٤ قرار گرفته و بر روى آن ضريح آهنى مشبك زرد رنگى وجود دارد و متعلق به قاسم فرزند عبيدالله بن حسن و قاسم فرزند امامزاده اشرف است ، كه به همين نام يعنى امامزاده اشرف هم است ، و همچنين به امامزاده عسگرى نيز معروف است صحن شرقى امامزاده در سال ٦٩ - ٦٨ توسط اوقاف سمنان با همكارى ميراث فرهنگى استان توسعه داده شده و به نحو زيبايى نسبت به باغچه بندى ، ديوار كشى و مفروش نمودن حياط با سنگ قلوه اى اقدام گرديده است

ايوان غربى نيز به ارتفاع ٥/٧ متر متصل به بقعه و مشرف به حياط وسيع است ، اين ايوان هم حدود ٦٥/١ متر از حياط غربى بلندتر است و به وسيله ٦ پله به صحن راه مى يابد. در وسط ضلع شرقى و در بالاى درب ورودى حرم ، كتيبه اى از كاشى لاجوردى مشاهده مى شود كه آيه شريفه آيه الكرسى را به خط ثلث سفيد بر آن نوشته اند.

بقعه متبركه سى سر

لازم است به مناسبت نقل بقاع متبركه علويان براى اينكه خواننده عزيز با عمق جنايات تاريخ نسبت به آل اللهعليهم‌السلام بيشتر آگاه شود نمونه هايى از اين امر را در تاريخ سمنان متذكر شويم

زيارتگاه سى سر در ابتداى خيابان شيخ علاءالدوله سمنانى واقع شده است مردم سمنان درباره مدفونين بقعه سى سر داستانى شنيدنى نقل مى كنند. گويند در زمان خلافت مامون يكى از سادات علوى مورد تعقيب عمال بنى عباس قرار مى گيرد. وى از ترس جان به سمنان مى گريزد و در سمنان نيز چون مامورين خليفه را در تعقيب خود مى بيند راه فرار خود از بيراهه به طرف شمال سمنان ادامه مى دهد. تصادفا به دهكده در جزين مى رسد. در يكى از باغهاى خارج در جزين عده اى به زراعت مشغول بوده اند، نامبرده به آنان پناه مى برد و جريان تعقيب خود از طرف عمال بنى عباس را براى آنان شرح مى دهد. چون مردم در جزين شيعه اثنى عشرى بوده اند، لذا مقدم او را گرامى داشته و براى نجات وى فكرى مى انديشند. از آنجا كه هر آن انتظار مى رفت مامورين جهت دستگيرى وى از راه برسند، از اين نظر فورا او را در بين خود جاى داده و به لباس دهقانان ملبس ‍ مى سازند. پس از انجام اين كار عمال بنى عباس از راه مى رسند و به جستجو مى پردازند، دهقانان از وجود چنين شخصى اظهار بى اطلاعى نموده و از معرفى وى خوددارى مى كنند. بالاخره سربازان خليفه همه آنان را كه جمعا ٤٠ نفر بوده اند، به قتل رسانده و سر آنان را در آب رودخانه گل رودبار، كه از دهكده در جزين عبور مى نمايد، مى اندازند. در نتيجه سى سر از چهل سر به آب داده شده در محله جنبدان به دست مى آيد و در بقعه سى سر دفن مى گردد و نه سر ديگر در محله نارسا (نه سر) از آب گرفته مى شود و يك سر ديگر در جريان آب ناپديد مى شود. در حال حاضر در دهكده در جزين محلى به نام چهل تن وجود دارد كه تا اندازه اى مويد اين گفتار مى باشد. بناى بقعه ، شامل اتاق بزرگ مربع شكلى است كه به وسيله دو درب بزرگ چوبين به بيرون راه مى يابد. يكى از اين دو درب رو به ميدان ، و درب شرقى آن رو به خيابان واقع است در چهار گوشه حرم ، چهار فيل پوش كوچك و ظريف به وجود آمده كه به كمك طاقنماها و پاباريكها گنبد كوتاه و بدون ساقه آن را تشكيل مى دهند. داخل بقعه را به وسيله پارچه هاى سبز و چند قاب عكس زينت داده اند. در بالاى دو سر درب شمالى و شرقى تزيينات بسيار زيبايى از آجر به صورت ستاره هاى شش پر متشكل از لوزيهاى به هم چسبيده ديده مى شود. بر بالاى اين تزيينات يك رديف قطاربندى آجرى و در قسمت فوقانى قطاربندى يك سرى تزيينات جالب آجرى ديگر به چشم مى خورد. در طرفين دو درب ورودى ، ستون مدور از آجر قرمز ساخته شده كه بالاى آن دنباله تزيينات سر وجود دارد. ستون ديگر از آجر معمولى به طور ايستاده در گوشه و نبش بنا ايجاد گرديده است نماى خارجى گنبد از اندود كاهگل پوشيده شده و مى توان آن را فقط يك برآمدگى كوتاه تصور كرد. مجموعه بقعه قريب ٥/١ متر از كف خيابان مجاور بلندتر است كه بوسيله سه پله بلند به خيابان متصل مى شود.

سنجاس

محلى است در قزوين و در آن ابراهيم بن محمد بن عبداللّه بن عبيداللّه بن حسن بن عبيدالله بن عباس بن على ابن ابى طالبعليهما‌السلام به قتل رسيد. ابونصر بخارى در سر الانساب و ابوالحسن عمر در المجدى گويند: طاهر بن عبدالله بن طاهر بن حسين به جنگ او بيرون شد و ابراهيم را در محلى از قزوين به نام سنجاس به قتل رساند، در حاليكه گروهى از خاندان ابوطالب همراه وى بودند.(١٧٠) مولف گويد: سنجاسى كه فعلا از آن اسم مى برند از توابع زنجان مى باشد.

شيراز

شيراز مركز استان فارس را مورخين قديم اسلامى از جمله شهرهايى دانسته اند كه عربها در آن مركزيت داشته اند و عربها هنگام فتح اصطخر در آن شهر اردو زدند جغرافي دانان ايرانى و عرب در وصف شيراز و حوادثى كه بر آن گذشته ، سخنها گفته اند و گروهى از علما و شعرا بدانجا منسوبند.(١٧١)

واردين به شيراز از اولاد عباس به علىعليهما‌السلام ، برخى از فرزندان عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام مى باشند كه اسامى آنان ذيلا ذكر مى شود:

حسين بن على بن اسماعيل بن عبدالله بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام . بازماندگانش عبارتند از: عبيدالله ، طيب ، محمد، عبدالله كه از وى فرزند ذكورى باقى نمانده است ، ابوطالب و على از اين دو نيز فرزندى باقى نمانده و همچنين سكينه كه از وى نيز فرزندى باقى نمانده است(١٧٢)

امامزاده جعفرعليه‌السلام

جناب جعفر بن فضل بن حسن بن عبيدالله بن عباس بن امير المومنينعليه‌السلام ، ملقب به غريب قبرش در شيراز بوده و مشهور به سيد حاجى غريب است(١٧٣)

اين امامزاده عظيم الشان ، دو لقب دارد: يكى تاج الدين و ديگرى غريب كه در شيراز به سيد غريب مشهور است وى كه فقيه ، اديب و زاهد مشهورى بود، در شيراز بدرود جهان گفت در محله دروازه كازرون آن شهر به خاك سپرده شد. مرقد شريفش زيارتگاه اهل دل است و به تجربه رسيده كه هركس در آن بقعه مباركه سوگند دروغ ياد كند در آن سال عمرش تمام شود.(١٧٤) جناب حسن بن اسماعيل بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباس بن اميرالمومنينعليه‌السلام ، در شيراز بوده است(١٧٥)

صعده

صعده : (به فتح حرف اول و سكون دوم ) نام منطقه آبادى از يمن است كه تا صنعاء شصت فرسنگ ، و تا خيوان شانزده فرسنگ فاصله دارد.(١٧٦)

واردين به صعده از اولاد عباس بن علىعليه‌السلام ، برخى از اولاد عبيدالله ابن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام مى باشند كه ذيلا معرفى مى شود: ابو عبدالله محمد تاتور(١٧٧) بن حسن بن حسين اصغر بن على بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام وى در صعده به شهادت رسيد و بازماندگانش عبارتند از: حسين ، عبدالله و ابوالعباس ‍ محمد(١٧٨)

طالقان

امامزاده ابراهيم ناوه طالقان

امامزاده ابراهيم در قريه تكيه ناوه طالقان ، كه از نقاط كوهستانى سلسله جبال البرز مى باشد، و نزديكى قلعه مشهور و بلند آوازه قلعه قاليس(١٧٩) كه اكنون متروك است ، بقعه امامزاده ابراهيم قرار دارد كه فيض معنويتش زوار زيادى را از دور و نزديك به خود جذب مى كند. دستجات سينه زنى ، در ايام مناسب و مقتضى ، به آن آستانه مقدسه مى روند و همچنين محل دفن شيعيان در آنجا مى باشد. موقوفات اين مضجع چندين رقبه است بر روى ضريح چوبى مقدسش نسب نامه اى به عبارت زير درج گرديده است : المرقد المنير امامزاده ابراهيم بن على بن ابراهيم بن حسين بن عبدالله بن عباس بن امير المومنين على بن ابى طالب عليه الصلاه و السلام ، ثلاث و ثمانين سته ماه (٦٨٣) كلمه سلطان محمد خدابنده هم جزو نوشته هاى روى آن ضريح بوده اين سند بسيار نفيس و باقدمت است صندوق ضريح مزبور با همت و توجه سلطان محمد خدابنده ساخته و تهيه شده است سلطان محمد خدابنده ياد آور نام دو تن از سلاطين : سلطان محمد خدابنده پادشاه مشهور سلسله ايلخانى ، و نيز شاه محمد خدابنده يكى از سلاطين صفويه و پدر شاه عباس كبير معروف است(١٨٠)

طبرستان

طبرستان ، شامل سرزمين گسترده و شهرهاى زيادى است كه بيشتر كوهستانى و معروف به كوههاى البرز است و در راستاى ساحل جنوبى بحر قزوين (بحر خزر در شرق و شمال قومس امتداد دارد. مركز طبرستان ، كه امروزه به نام مازندران معروف مى باشد، آمل است(١٨١)

واردين به طبرستان از اولاد عباس بن علىعليه‌السلام ، برخى از فرزندان عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام مى باشند كه اسامى آنان بدين قرار است :

١. - از جمله منتقلان مدينه به طبرستان ، طاهر بن محمد لحيانى فرزند عبدالله بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام است كه فرزندانش در جحفه و بغداد بوده اند.

٢. - على بن ابراهيم بن محمد لحيانى فرزند عبدالله بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام .

٣. - برخى از اولاد قاسم بن محمد لحيانى فرزند عبدالله بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام

٤. - اولاد محمد بن موسى بن عبدالله بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام

اسامى واردين به طبرستان از اولاد حمزه بن حسن بن عبيدالله بن عباس ‍عليه‌السلام نيز بدين شرح است : حسن به قاسم بن حمزه - شبيه بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام ، كه مادرش رقيه دختر محمد بن عبدالله بن اسحاق اشرف فرزند على بن عبدالله پسر جعفر بن ابى طالبعليه‌السلام مى باشد. برخى از اولاد ابراهيم بن جعفر جحش ، فرزند عبدالله(١٨٢) بن عباس بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام هم از واردين به طبرستان هستند.

مرقد شريف جناب على بن حسين بن حسن بن على بن حسين بن قاسم بن حمزه بن حسن بن عبيدالله بن عباس بن اميرالمومنينعليه‌السلام در طبرستان است امامزاده على در پل كجور، محتمل است شخصيت فوق الذكر باشد، يا على بن محسن و احتمالا على بن ابى طالب مذكور.(١٨٣)

طبريه

طبريه از نواحى شام ، شهركى است واقع در كنار درياچه اى معروف به همين نام ، و از نواحى اردن در سمت غور است و فاصله آن تا دمشق و نيز بيت المقدس سه روز راه است شهرى است از طول گسترده ، اما كم پهنا، تا آنجا كه به كوه كوچكى مى رسد و آخرين ساختمان آن در پاى كوه قرار دارد و داراى چشمه هاى آب گرمى است كه مردم براى استحمام و استشفا بدانجا مى روند.(١٨٤)

واردين به طبريه از اولاد عباس بن علىعليه‌السلام برخى از فرزندان عبدالله بن عبيدالله بن حسن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام مى باشند كه اسامى ايشان از قرار زير است :

١ - حسين بن سليمان بن محمد لحيانى ، فرزند عبدالله بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباس

٢ - يكى از فرزندان فضل بن محمد لحيانى پسر عبدالله بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباس ، كه در طبريه كشته شد.

٣ - بعضى از اولاد حسن بن اسماعيل بن عبدالله بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام .(١٨٥)

جناب محمد بن حمزه بن عبدالله بن عباس بن حسن بن عبيدالله بن عباس ‍ بن اميرالمومنينعليه‌السلام ، در سال دويست و نود و يك هجرى در قريه اى از قراى طبريه مقتول شد.(١٨٦)

قزوين

قزوين ، نام شهر مشهورى است كه تا رى ٢٧ فرسخ و تا ابهر ١٢ فرسخ فاصله دارد. بين آن و سرزمين ديلم كوهى فاصله است لسترنج ، در توصيف آن حرفهاى زيادى زده و گفته هاى جغرافى دانان عرب و ديگر ملل را نقل كرده است. (١٨٧)

قزوين

واردين به قزوين از فرزندان عباس بن علىعليه‌السلام ، برخى از فرزندان عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباسعليه‌السلام مى باشند.(١٨٨)

امامزاده ابراهيم در قزوين

ابراهيم بن محمد بن عبدالله بن عبيدالله بن حسن بن عبيدالله بن عباس بن اميرالمومنين على بن ابى طالبعليه‌السلام در قزوين به قتل رسيد.

ابوالفرج اصفهانى در مقاتل و ابوالحسن عمرى در المجدى و ابونصر بخارى در سر الانساب از او به نيكى ياد كرده اند. وى با كوكبى حسين بن احمد بن محمد بن اسماعيل بن محمد الارقط بن عبدالله باهر بن على زين العابدينعليه‌السلام قيام كرد و بر قزوين و ابهر و زنجان غلبه يافتند و طاهر بن عبدالله بن طاهر بن حسين در زمان معتز به سوى آنها بيرون شد و ابراهيم در محلى از قزوين كه به آن سنجاس گويند به قتل رسيد و حسين بن احمد به طبرستان گريخت و حسن بن زيد داعى او را به قتل رسانيد.(١٨٩)