آينده جهان در کلام الهى
اين گونه اعتقاد به سنت الهى ـ اگر چه از آن، گاهى بطور صحيح بهره بردارى نمى شود وانقلابى نماها هم آن را وسيله قرار مى دهند ـ اصل است وحقيقت؛ ودر زبان قرآن کريم واحاديث شريفه به تعبيرات وافى وصحيح تر والفاظ کافى تر شرح وبيان شده است؛ که از جمله اين آيات، واقعى ترين تعبيرات وشرح وتفسير اين مسأله است:
(
قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ
...)
، (موسى به قوم خود گفت از خدا يارى خواهيد...).
(
وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ
...)
، (وما قومى را که به استضعاف کشيده شده بودند وارثان (مشرق ومغرب زمين) گردانيديم).
(بل نقذف بالحق على الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق)
، (بلکه حق را با شدت بر باطل افکنيم؛ پس حق، باطل را در هم مى شکند، آنگاه از ميان مى رود).
(
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ
)
، (مى خواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش سازند وخدا تمام کننده نور خويش است، هر چند کافران را خوش نيايد).
موضوع انتظار حضرت صاحب الامر ـ عجل الله تعالى فرجه ـ وايمان به ظهور مهدى موعود مبناى اين وعده الهى است وبا سنت الهى وآنچه در کتب آسمنى ثبت شده، کاملاً مطابق است.
در قرآن مجيد مى فرمايد:
(
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
)
، (وهمانا در زبور، پس از ذکر ـ تورات نگاشتيم که زمين را بندگان شايسته من به ارث مى برند).
شيعه وتمام مسلمانان بر اساس اين عقيده سازنده وتحول آور، ايمان دارند که تاريخ در مسير عدالت وبه سوى عدالت جلو مى رود وتوقف نمى کند وزمين را بندگان صالح وشايسته خدا به ارث مى برند. وسرانجام حق در همه جا حاکم وپيروز مى شود؛ واين سنت خدا وقانون خدا وخواست او است که مى فرمايد:
(
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ
...)
،(يعنى ما خواسته ايم که منت گذاريم بر آنان که در زمين استضعاف شده اند...).
خدا چنين اراده کرده است که قدرت خود را به دست طبقه ضعيف آشکار سازد وطبقه استثمارگر قوى وغالب وظالم را به دست آنان که استضعاف شده اند بکوبد ومغلوب نمايد.
اين ايمان، جزء عقايد شيعه وبلکه هر مسلمان است که به هر نحو وهر طور که اوضاع به نفع ستمگران وفرعونيان استعباد پيشه قرار بگيرد، عاقبت با انقلاب مستضعفان شايسته وپرهيزکاران مجاهد، نظم وعدالت، حاکم وبرقرار مى شود.
اين عقيده از نظر اجتماعى، بسيار مهّم وانقلابى ومترقّى است ومردم را به کار وتلاش ونهضت وقيام وفعاليت، تشويق مى کند واز سستى وترک وظايف، وتسليم زبونى وذليل شدن، باز مى دارد.
حضرت امير المؤمنينعليهالسلام
مى فرمايد:
(لتعطفن الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضروس على ولدها ـ وتلا عقيب ذلک: ـ(
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ
)
.
مضمون اين سخنان اميد بخش ومژده دهنده اين است:
اين دنيائى که مانند مرکبى چموش وسرکش، از سوارى دادن به صاحب خودش خوددارى مى کند و با ما خاندان پيامبر ناسازگارى پيشه کرده و بر ما سخت و تنگ گرفته است؛ و حزب خدا واهل بيت و خاندان رسالت وشيعيانشان را در فشار ظلم و استبداد غاصبان و مرتجعان گذارده، وآنان را از حقوقشان محروم، و گرفتار شکنجه وزندان، و قطع دست وپا و گوش وبينى، وکشته شدن ساخته است؛ بعد از اين همه ناسازگاريها وظلم وجور وغصب حقوق، البته وحتماً ـ مانند شتر بد خو وگزنده اى که به بچه اش مهربان ومايل مى شود، به ما مايل گرديده ورام اهل حق وشايستگان ومستضعفان خواهد شد.
چون خدا در قرآن خبر داده است، خواستش اين است که بر آن کسان که در زمين مورد استضعاف قرار گرفته اند منت گذارد، وآنان را امامان وپيشوايان ووارثان زمين فرمايد.
معلوم است در هنگامى که ابرهاى مأيوس کننده فتنه هاى بزرگ، وتسلط غاصبان زمامدارى ومقام رهبرى جامعه اسلامى بر سر مردم واهل حق، باران بلا ونااميدى مى باريده است، با اين کلمات اميدوار کننده وانتظار بخش، علىعليهالسلام
دلهاى مردم را محکم کرده وبه اين حقيقت بزرگ ووعده تخلف ناپذير الهى مژده داده وآنان را به فتح وظفرى که حزب خدا وحاميان حق در جلو دارند نويد داده وبه استقامت وپايدارى تشويق فرموده است.
اين کلام در عين حال که خبرى از آينده وغيب، وپيشگوئى قاطع است، همين مسأله سنت خدا (يا به زبان ديگر، وعده الهي) را که علىعليهالسلام
از آن آگاهى کامل داشته است، اعلام مى کند.
آرى، وليّ خدا وکسى که مصداق(
وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ
)
است، به سنن الهى عالم وواقف است واز خواست خدا و نظامات و قواعدى که در جهان ماده و مجردات قرار داده، به اذن خدا و به تعليم او با اطلاع است.
علاوه بر اين آيه کريمه، در سوره قصص در ضمن داستان استعلا وگردنکشى فرعون، اين خواست وسنت خدا را صريحاً بيان فرموده است؛ چون معلوم است که اين سنت الهى فقط در مورد موسى و فرعون نيست بلکه سنت عام اليه است و در مورد هر گروه مستضعف ومؤمن، و شخص يا دسته استضعاف گر در هر عصر و زمانى صادق است؛ اگر چه مصاديق آن، همه در يک رديف نباشند و صدق اين آيه و تطبيق آن وظهور اين سنت وقاعده، بر موردى ظاهرتر وآشکارتر از موارد ديگر مى باشد.
ولذا علىعليهالسلام
بعد از اينکه خبر از يک تحّول بزرگ وانقلاب جهانى به نفع حزب حق و پيروان مکتب ولايت مى دهد، اين آيه را نيز تلاوت مى فرمايد؛ چون چنانکه گفته شد، مفهوم آيه، اختصاص به عصر موسى وفرعون ندارد وعام وکلى است
وظاهرترين مصداق اين آيه در تاريخ همان انقلابى است که به رهبرى حضرت مهدى، قائم آل محمد ـ عجل الله تعالى فرجه ـ بر پا مى شود.
انقلابى که حتماً واقع خواهد شد وخواست خدا وسنت الهى است.
(
فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا
)
، (وهرکز در سنت خدا، تبديل وتحويلى نخواهى يافت).
بنا بر آنچه بيان شد، معلوم مى شود که انتظار و عقيده به ظهور مهدى فکر و انديشه را چگونه آينده گرا مى سازد و مسلمان را براى مقاومت، استقامت، پايدارى، مبارزه با باطل و جهل و فساد، آماده و مصمم مى کند و او را با اين فلسفه مهم تاريخ در ضمن اصطلاحات دينى و قرآنى که کامل تر و صحيح تر از هر منطق ديگر بازگو کرده است، آشنا مى نمايد.