اصالت مهدويت از جهت قبول امم وابتنا آن بر بشارات پيامبران
تمام اديان آسمانى به پيروان خود عصر درخشان وسعادت عمومى وآينده مشعشع وصلح جهانى ودوران پر خير وبرکتى را نويد داده اند که در آن نگرانيها ودلهره ها و هراسها مرتفع شود، وبه يمن ظهور شخص بزرگ و مردى خدایى که به تاييدات الهى مويد است در روى زمين منطقه اى و شهرى و دهستان و دهى باقى نماند مگر آنکه در آن بانک دلنواز توحيد بلند شود و روشنایى يکتاپرستى تاريکى شرک را زايل سازد، وعلم وعدل، و راستى و امانت چهره جهان آراى خود را بنمايانند، وهمه جا را منور سازند.
اين موعود عزيز که بر حسب استوارترين وصحيحترين مصادر اسلامى خليفه دوازدهم حضرت خام الانبياء محمد مصطفىصلىاللهعليهوآلهوسلم
و دوازدهمين رهبر وامام بعد از آن حضرت و همنام و هم کنيه آن حضرت است و القاب مشهورش در بين مسلمين مهدى و قائم و منتظر و صاحب الامر و صاحب الزمان وبقيه الله است.
در زبانهاى ديگر به (گرزاسيه) و(وشينو) و(ارتور) و(مهميد) ونامها والقاب ديگر خوانده شده است. (۲)
در کتاب زند وکتاب جاماسب، وکتاب شاگمونى، وکتاب جوک وکتاب ديد، وکتاب باسک، وکتاب پاتيکل، وکتاب دادنگ ودر کتاب صفنياه نبى وکتاب اشعياء (کتاب وحى کودک، وکتاب حکى نبى وکتاب مکاشفات يوحناى لاهوتى، وکتاب دانيال وانجيل متى وانجيل لقوا وانجيل مرقس (۳) وکتابها والواح ديگر اين بشارتها به عبارات ومضامينى که همه اصالت عقيده مهدويت را تاييد وآن را يک اصل عام مورد قبول همه ملل وامم وانبيا واديان معرفى مى نمايند آمده است و به ببعض صفات وعلائمى که در احاديث وبشارات اسلاميه براى اين ظهور وصاحب آن حضرت مهدى حجه بن الحسن العسکرىعليهالسلام
بيان شده اشاره يا صراحت دارند چون شرح اين بشارات سخن را بسيار طولانى مى سازد فقط در اينجا به عنوان تفسيرى از آيه ۱۰۵ سوره انبياء به نمونه اى از اين بشارتها اشاره مى نمائيم.
آيه شريفه اين است(
وَلَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَْرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ
)
که مفاد ظاهر آن اين است که وهر آينه البته نوشتيم ما در زبور بعد از ذکر که البته بندگان صالح من وارث زمين مى گردند اين آيه از بشارت حتمى الهى خبر مى دهد که شايستگان وصلحاء وارث زمين وصاحب زمين مى شوند وچون در آيات قبل از اين آيه از زمين خاصى سخن به ميان نيامده است الف ولام الف ولام عهد نخواهد بود لذا ظاهر اين است که مراد تمام زمين است.
بنابراين آيه خبر از روزگارى مى دهد که زمين واداره آن در همه قاره ها وهمه مناطق وهمه معادن آن در اختيار بندگان شايسته خدا درآيد چنانکه در آيات ديگر نيز همين وعده را فرموده است مانند آيه(
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الأَْرْضِ
...)
وآيه(
وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الأَْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ
)
مراد از زبور که در آن اين بشارت نوشته شده است کتاب آسمانى است که بر جناب داود پيغمبر على نبينا وآله وعليهالسلام
نازل شده است ومراد از ذکر چنانکه مفسرين فرموده اند تورات است وممکن است به اعتبار اينکه الف ولام ذکر براى جنس باشد نه براى عهد مراد از آن مطلق کتابهاى آسمانى که پيش از زبور نازل شده اند باشد وهر کدام باشد بر حسب اين آيه در تورات وزبور اين وعده مذکور شده است.
اکنون بايد ديد اين وعده وبشارت در تورات وزبور به چه صورتى آمده است.
بايد به اين نکته توجه داشت که تورات وبه طور کلى کتب عهد عتيق وجديد مورد دستبرد وتحريف فراوان واقع شده وبلکه حوادثى پيش آمد که موجب از بين رفت تورات وتجديد استنساخ آن از آنچه بعضى حفظ داشتند گرديد، ومخصوصا در آنچه باقى مانده هم در قسمتهایى که مربوط به بشارت از پيغمبر اسلام است تحريفات و تاويلات و تفسيرهاى غير موجه بسيار کرده و در ترجمه ها غرض ورزى زياد نموده اند وانجيل اصل اين اناجيل موجود نبوده و اناجيل نيز منحصر در اين چهار انجيل نبوده و بيش از اينها بوده است که از جمله انجيل برنابا است که در آن بشارت هاى متعدد به ظهور حضرت خاتم الانبياءصلىاللهعليهوآلهوسلم
موجود است واز حيث استوارى مضامين ومطالب طرف قياس با اين اناجيل معروف (انجيل مرقس، متى، لوقا، يوحنا) نيست.
معذلک تورات وانجيل فعلى هم که در دست يهود ونصارى است حاوى بشارات متعدد به ظهور اسلام و حضرت رسول خاتم و ائمه طاهرينعليهمالسلام
است که علماء بزرگ تورات و انجيل شناس اين موارد را در کتابهایى که به زبان فارسى وعربى وغيره نوشته اند استخراج کرده و در تاليفات خود نوشته اند.
وعلاوه بعضى از بزرگان اهل کتاب مثل فخر الاسلام مولف کتاب نفيس انيس الاعلام و مولفات ارزنده ديگر پس از قبول اسلام پيرامون اين موضوع حق تحقيق وبررسى واظهار وافشاء حق را ادا کرده اند.
ما در اينجا فقط در رابطه با تفسير اين آيه به بشارتى از تورات وبشارتى از زبور اشاره مى کنيم.
اما تورات - در پاراش لخلخا فصل ۱۷ از آيه ۲۰ از سفر تکوين از قول خداوند جليل به ابراهيم خليل به اين گونه آمده است.
«ول يشما على شمعتيخا هينه بيرختى اووتو هر بتى اوتو بمادما شنمعاسار نسئم يولد وان تتيو لغوى کادل
». (۴)
مولف انيس الاعلام علاوه بر اين متن، متن اين کلمات را از سريانى عتيق واز سريانى جديد وترجمه عربى آن را از ترجمه طبع بيروت س ۱۸۷۰ وترجمه فارسى آن را از ترجمه طبع لندن س ۱۸۹۵ آورده است وسخن را ادامه مى دهد تا مى گويد چون معنى الفاظ را دانستى اکنون گویيم که خداوند جليل پس از اينکه هفده بشارت به حضرت خليلعليهالسلام
داد چنانکه در پاراش مذکور مسطور گشتند حضرت ابراهيم بعد از استماع بشارت مذکوره ساجد الله برو در افتاد و تمنا کرد کاش اسماعيل زنده مى ماند چه زندگانى او در نزد من بهتر از هفده بشارت است.
پس خداوند عالم فرمود دعاى تو را در حق اسماعيل به اجابت رسانيدم او را برکت داده، وکثير الاولاد خواهيم قرار داد، وقبيله بزرگ که عبارت باشد از قبيله عرب از صلب او خواهد بود، واو را بزرگ خواهم گردانيد به سبب اينکه محمد خواهد بود، و او را بزرگ خواهم گردانيد به سبب اينکه محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
ودوازده امام که اوصياى حضرت محمدند از صلب او خواهم پديد آورد (الخ).
اما زبور داود على نبينا والهعليهالسلام
در ترجمه فارسى زبور ۳۷ - از مزامير داود که چهل آيه است چنين آمده است.
۹- زيرا که شريران منقطع مى شود اما متوکلان به خداوند وارث زمين خواهند شد.
۱۰ - وحال اندک است که شرير نيست مى شود که هر چند مکانش را استفسار نمائى ناپيدا خواهد بود.
۱۱- اما متواضعان وارث زمين شده از کثرت سلامتى متلذذ خواهند شد.
۱۲- شرير بخلاف صادق افکار مذمومه مى نمايد، ودندانهاى خويش را بر او مى فشارد.
۱۳- خداوند به او متبسم است چونکه مى بيند که روز او مى آيد.
۱۴- شريران شمشير را کشيدند وکمان را چله کردند تا آنکه مظلوم ومسکين را بيندازند، وراست روان را بکشند.
۱۵- شمشير ايشان بر دلشان فرو خواهد رفت وکمانهاى ايشان شکسته خواهد شد.
۱۶- کمى صديق از فراوانى شريران بسيار بهتر است.
۱۷- چونکه بازوهاى شريران شکسته مى شود وخداوند صديقان را تکيه گاه است.
۱۸- خداوند روزهاى صالحان را مى داند وميراث ايشان ابدى خواهد شد.
۱۹- زيرا متبرکان (خداوند) وارث زمين خواهند شد اما ملعونان وى منقطع خواهند شد.
۲۳- زيرا که خداوند عدالت را دوست مى دارد ومقدسان خود را وانمى گذارد ابدا محفوظ مى شود در حالتى که ذربيه شريران منقطع است.
۲۹- صديقان وارث زمين شده ابدا در آن ساکن خواهند بود.
۳۰- دهان صديق به حکمت متکلم وبه زبانش به حکم گويا است.
۳۱- شريعت خدا ذر قلبش بوده اقدامش نخواهد لغزيد.
۳۲- (۵) چنانکه ملاحظه مى فرمائيد اين بشارات کاملا منطبق با آيه کريمه(
وَلَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبُورِ
...)
است چنانکه ظاهر اين است که مراد از صديق که در بشارت آيه ۳۱ مذکور شده ودر آن آيه وآيه ۳۲ صفت آن بيان شده است حضرت مهدىعليهالسلام
است.
علاوه بر اين در مزمور «۲۱» نيز بشاراتى هست که در انيس الاعلام (ج ۷ ص ۳۸۶ و۳۸۷) متن اصل آن را با ترجمه فارسى آن طبق ترجمه فارسى طبع لندن (۱۸۹۵) آورده است.