انديشه ى افراطى در کشتار به هنگام ظهور
در احاديثى که از طريق عامّه رسيده است، خون ريزى هاى خيلى زياد و وحشت ناک ذکر شده است. اينک، به نقد بررسى يکى از آن ها مى پردازيم.
يوسف بن يحيى مقّدسى شافعى در کتاب عقدالدرر روايت مرسله ى را از اميرالمؤمنينعليهالسلام
درباره ى حوادث رم (روميه)
نقل مى کند ومى گويد:
«...فَيُکَبِّرُ الْمُسْلِمُونَ ثَلاثَ تَکبيراتٍ، فَتَکونُ کَالرَّملةِ عَلى نشزٍ، فَيَدْخُلُونُهَا، فَيَقتُلُونَ بِها خَمْسَمِئَةِ ألفِ مُقاتِلٍ، ويَقْتَسِمُونَ الأموالَ، حتّى يَکُونَ النَّاسِ فى الْفَى ءِ شَيئاً واحِداً، لِکُلِّ إِنسانٍ مِنْهُم مِئَةُ ألفِ دينارٍ، ومِئَةُ رَأسٍ، ما بَيْنَ جارِيَةٍ وَغُلامٍ
».
«پس مسلمانان، سه تکبير مى گويند ومانند ريگ و شن هاى روانى که از بلندى ها فرو مى ريزند، داخل (روم) مى شوند و در آن جا، پانصد هزار جنگجو را مى کشند و غنائم و اموال را به طور مساوى تقسيم مى کنند، و به هر يک از آنان، صد هزار دينار و صد کنيز و يا غلام مى رسد...»
اين روايت مرسل است ومشکل سندى دارد
واز نظر محتوا نيز قابل اعتماد نيست. پيدا است که جاعلان اين گونه احاديث، در خدمت حکومت هاى جائر بوده اند و به جهت توجيه پاره ى جنگ هاى پس از پيامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
وقتل عام ها و کشتارهاى وسيعى که در آن صورت گرفت، اين چنين مجعولاتى را وارد کتاب هاى روايى کرده اند.
مانند روايتى که به امام علىعليهالسلام
نسبت داده اند که آن حضرت فرمود:
«...فيقتل من الروم حتى يتغيّرَ ماءُ الفرات بالدم
.»
يعنى آنقدر از روميان را به قبل مى رساند که آب فرات به خون تغيير مى کند!
ابن کثير، در بارهاى جنگ قادسيه مى گويد:
«انهزم الفرس ولحقهم المسلمون... فقتل المسلمون بکمالهم وکانوار ثلاثين الفأ. وقتل فى المعرکة عشرة الاف وقتلوا قبل ذالک قريباً من ذالک
»
؛ لشکر ايرانيان، منهزم شد و فرار کردند. مسلمانان، به تعقيب آنان پرداخته و تمامى فرارايان را که سى هزار نفر بودند، به قتل رساندند. در جنگ سيزده هزار نفر آنان را گشته بودند. همين عدد را نيز قبل از آن گشته بودند...»
وقتى به کتاب هاى تاريخى که در آن ها فتوحات را نوشته اند، مانند البدء والتاريخ والنهايه و... مراجعه مى کنيم. مى بيينم که، فرماندهان و زيردستان شان، جنايات زيادى را مرتکب شده اند.
رواياتى که مى گويد، از هر نه نفر هفت نفر و يا از هر هفت نفر، پنج نفر و يا دو ثلث مردم کشته مى شوند، به جنگ هاى قبل از ظهور، نظر دارند و نه زمان ظهور.
از طرفى، اختلاف در تعداد مقتولان نيز علّت هاى گوناگونى مى تواند داشته باشد که از جمله ى آن ها، ممکن است تفاوت مناطق و محورهاى درگيرى ويا مراحل مختلف جنگ باشد.
با توجّه به احاديث زير وامعان نظر در دلالت آن ها، به اين واقعيت پى مى بريم که جهان، اندکى پيش از ظهور، دچار جنگ هاى خونين خواهد بود.
حديث ۱
«عن أبى بصير ومحمّد بن مسلم، قالا: سمعنا أبا عبداللَّه
عليهالسلام
يقول: (لا يَکونُ هذا الأمرُ حتَّى يَذهَبَ ثُلثُ النّاسِ.)، فَقيلَ لَهُ: (إذا ذَهَبَ ثُلثُ النَّاسِ فَما يَبقى؟) فقال
،عليهالسلام
: (أما تَرضَوْنَ أنْ تَکونُوا الثُّلثَ الْباقي؟
»
؛ ابوبصير و محمّد بن سلم گويند: از امام صادقعليهالسلام
شنيديم که مى فرمود: «اين امر واقع نمى شود تا اين که دو سوم مردم از بين بروند
.» پس به حضرت اش عرض شد: «اگر دوسوم مردم از بين بروند. چه کسى باقى مى ماند؟
» پس فرمود: «آيا راضى وخرسند نمى شويد که از يک سوم باقيمانده باشيد؟
»
حديث ۲
«عن زرارةٍ، قال: قلت لأبى عبد الله
عليهالسلام
: (النِّداءُ حقٌّ؟). قال: (إي؛ وَاللّهِ حَتَّى يَسْمَعُهُ کلّ قَوْمٍ بِلِسانهم). وقال، عليه السّلامُ: (لا يَکُونَ هذَا الأمرُ حَتَّى يَذْهَبَ تِسْعَةُ أعشارِ النَّاسِ)
.» ؛
زراره گويد: به امام صادقعليهالسلام
عرض کردم: «آيا ندى آسمانى حقيقت دارد؟». فرمود: «بلي؛ به خدا قسم! چنان است که هر قومى با زبان خودشان، آن را مى شنوند.» آن حضرت فرمود: «اين امر محقّق نمى شود تا اين که نُه دهم مردم از ميان بروند.»
حديث ۳
«...عن سليمان بن خالد، قال: سمعتُ أَبا عَبدِاللّهِ
عليهالسلام
يَقُولَ: قُدَّامُ القائِمِ مَوْتَتانِ: مَوْتٌ أَحْمَر ومَوْتٌ أبْيَضُ، حَتَّى يَذْهَبَ مِنْ کُلِّ سَبْعَةٍ خَمْسَةٌ. اَلْمَوْتُ الأحْمَرُ، السّيف؛ والمَوْتُ الأَبْيَضُ، الطاعُونُ
.» ؛
«... سليمان بن خالد گويد: از امام صادقعليهالسلام
شنيدم که مى فرمود: «قبل از قيام قائم (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف)، دو نوع مرگ ومير رخ مى دهد: مرگ سرخ ومرگ سپيد. تا اين که از هر هفت نفر، پنج نفرشان از بين بروند. مرگ سرخ با شمشير، مرگ سفيد، با طاعون است.»
با ملاحظه ى اين احاديث واحاديث ديگر، معلوم ومبرهن مى شود که حجم وسيعى از مرگ وميرها وخون ريزى ها، مربوط به دوران پيش از قيام امام عصر،عليهالسلام
، وقبل از ندى آسمانى است. بنا به روايت يونس بن رِباط که مى گويد:
«سَمِعْتُ أبا عبداللّه
عليهالسلام
يقول: اِنَّ أهلَ الحَقِّ لَمْ يَزالوا مُنذُ کانُوا فى شِدَّةٍ. أما إِنَّ ذاکَ إلى مُدَّةٍ قَريبَةٍ وَعافِيَةٍ طويلَةٍ
»
از اباعبداللهعليهالسلام
شنيدم که مى فرمود: (همانا، اهل حقّ، از هنگامى که در شدّت وسختى بوده اند، پيوسته در آن حال خواهند بود (سختى با آنان همراه است). وهمانا بدانيد که پايان آن سختى ها، نزديک وعافيت اش طولانى است).
بالاخره درنوميدى بسى اميد است پايان شب سيه سپيد است که(
اِنَّ مَعَ العُسرِ يُسراً فانَّ مع العُسر يسرا
)
.
خلاصه اين که يک دسته از روايات در مورد خون ريزى ها، مربوط به دوران قبل از ظهور است و يک دسته از خبار، از مجهولات و از اسرائيليات است که با هدف و انگيزه هاى مختلفى مانند خدشه دار کردن چهره نهضت جهانى و حکومت حضرت مهدى.. و يا توجيه کشتارها در فتوحات و... وارد کتاب هاى روايى شده است.
نيز يک سرى از آنها، مرسله و مرفوعه است و مشکل سندى دارد، مرفوعه ى فضل بن شاذان از امام صادقعليهالسلام
از اين قبيل است:
«يقتُلُ القائِمُ
عليهالسلام
حَتَّى يَبلُغَ السُّوقَ، قالَ: فيقولُ لَهُ رجلٌ مِنْ وُلد أبيهِ: (إنَّکَ لَتَجْفِلُ النَّاسَ إجفالَ النَّعَم! فَبِعَهدٍ مِن رسولِ اللّهِ
صلىاللهعليهوآلهوسلم
أو بِماذا؟) قالَ: (وَلَيسَ فى النَّاسِ رَجُلٌ أَشدُّ بَأساً). فَيَقُومُ إليهِ رجُلٌ مِنَ المَوالى فَيَقوُلٌ لَهُ: (لَتَسْکُتَنُّ أَوْلَأَ ضْرِبَنَّ عُنُقَکَ). فَعِنْدَ ذالکَ يُخرِجُ القائمُ
عليهالسلام
عَهْداً مِن رَسُولِ اللّهِ
صلىاللهعليهوآلهوسلم
؛
حضرت قائم (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) آن قدر از انسان ها مى کشد تا ساق پا را خون فرا مى گيرد. شخصى از فرزندان پدرش
به حضرت اعتراض شديد مى کند ويم گويد: (مردم را از خود دور مى کنى، هم چنان که گلّه وگوسفندان را رم مى دهند! آيا اين روش، طبق دستور رسول خدا، است؟ به چه دليلى اين چنين رفتار مى کني؟). يکى از ياران حضرت، از جى برمى خيزد ومى گويد: (سکوت مى کنى يا گردان ات را بزنم؟). حضرت، عهد وپيمانى را که از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
، همراه دارد، بيرون مى آورد وارائه مى کند.»
البته، همچنان که در ابتدا وحديث ذکر شد، اين حديث، مرفوعه است ومشکل سندى دارد واز طرفى محتوا ودلالت اش، ناقص وباتمام است؛ زيرا، سوق، هم ساق پا را گفته اند وهم ممکن است نام شهر يا محلى باشد، محلّى همانند سوق الأهواز، (نام اهواز فعلى) سوق حَکَمَة (نام يکى از مناطق اطراف کوفه)، سوق اسد (در اطرف کوفه)، سوق الثلاثاء (منطقه ى در بغداد قبل از ساخته شدن شهر)
...
بنابراين نمى توانيم بگوئيم، (حتّى يبلغ السوق) به معنى رسيدن خون به ساق پا است، خصوصاً، با توجه به اينکه در حديث مذکور، صبحت از خون به ميان نيامده است، بلکه چنين به نظر مى رسد که (سوق)، به معنى (رسيدن به محل ومکانى) باشد.
البته، ما، طبق روايات صحيح، جنگ وخون ريزى ها، اعدام ها وانتقام از ظالمان را در عصر ظهور مى پذيريم، لکن نه به اين اندازه ها (رواياتى از اهل بيتعليهمالسلام
موجود است که تعداد قتل ها ومشخّصات فردى وگروهاى مقتولان، در آن ها مشخّص شده است. ودر ذيل بعد از نگرش به شيوه ى رفتار حضرت مهدى (عجل الله فرجه) با دشمنان ومعاندين به معرفى آنان مى پردازيم.