امام مهدی جلوه جمال الهی

امام مهدی جلوه جمال الهی0%

امام مهدی جلوه جمال الهی نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

امام مهدی جلوه جمال الهی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سيد محمد حسينى شيرازى
گروه: مشاهدات: 9902
دانلود: 2624

توضیحات:

امام مهدی جلوه جمال الهی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 78 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9902 / دانلود: 2624
اندازه اندازه اندازه
امام مهدی جلوه جمال الهی

امام مهدی جلوه جمال الهی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

حديث قدسى درباره حضرت مهدى عليه‌السلام

در روايت آمده، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: در شب معراج، خداوند به من خطاب کرد وچنين فرمود: (وبه تو عطا کردم اين راکه از نسل او (علی) يازده هدايت شده، آشکار کنم که همه آنها از نسل تو از ناحيه حضرت زهراعليها‌السلام هستند، که آخرين آنها مردى است، که حضرت عيسى بن مريمعليها‌السلام پشت سر او نماز مى خواند، او سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد مى کند، من به وسيله او مردم را از هلاکت نجات بخشم، به وسيله او آنها را از گمراهى به سوى هدايت آورم، به وسيله او نابينا را بينا، وبيمار را شفا دهم).

به خداوند عرض کردم: (اى خداى من، واى سرور ومولاى من، اين موهبت در چه زمانى رخ مى دهد؟)

خداوند به من وحى کرد: (اين موضوع در عصرى واقع مى شود که علم (حقيقتی) نابود، وجهل آشکار گردد، قاريان قرآن زياد، ولى عمل به آن اندک شود، کشت وکشتار زياد شود، فقيهان هدايت کننده کم، وفقهاى گمراه کننده وخائن زياد شوند وبه تعداد شاعران افزوده شود، وامت تو، قبرهاى خود را مسجد خود قرار دهند، قرآن ها را زينت نمايند، ومسجد ها آرايش شود، وجور وفساد بسيار ومنکرات آشکار، وامت تو امر، به منکر ونهى از معروف نمايند، ومردان، در امور جنسى به مردها اکتفا نموده، و زن ها به زن ها بسنده نمايند، سلاطين کافر، ودوستان وطرفداران شان فاسق وياران شان ستمگر شوند، وصاحبان انديشه وفکر آنها، راه فسق وانحراف را اختيار کنند).(٣٩)

ودر حديث ديگر از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده که فرمود: (خداوند متعال در شب معراج به من چنين خطاب کرد؛ سرت را بلندکن، سرم را به سوى آسمان بلند کردم، ناگاه نورهاى وجود على، فاطمه، حسن، حسين، على بن حسين، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمد، حسن بن على ومحمد بن حسن را ديدم؛ در ميان آنها حضرت قائم (ايستاده) بود، چهره اش مانند ستاره درخشان مى درخشيد). به خداوند عرض کردم: پروردگارا اين ها کيستند؟

خداوند فرمود: (اين ها امامانعليهم‌السلام هستند، واين شخصى که در ميان آنها قائم است، کسى است که حلال مرا در (سراسر جهان) حلال، وحرام مرا حرام مى کند، من به وسيله او از دشمنانم انتقام مى گيرم، وجود او مايه آرامِش دوستان من است، او دو بت لات وعُزّى را تر وتازه از قبر خارج مى کند، وآنها را مى سوزاند، که فتنه آن دو در آن روز (عصر خود) از فتنه گوساله وسامرى (عصر حضرت موسي) شديدتر است).(٤٠)

____________________

پى نوشت ها :

(١) (... وانْشَقَّ الْقَمَرُ) سوره قمر، آيه١. (٢) سوره حج، آيه ٤٧، وارشاد مفيد، ج ٢، ص ٣٨٥؛ کشف الغمه، ج٢ ص ٤٦٦ باب: ذکر علامات قيام القائم عجل الله تعالى فرجه الشريف، وروضة الواعظين: ص ٢٦٤، وکشف الغمه ج ١، ص ٤٢٤ و٥٢٦ وج٢ ص ٤٧٤ و٤٨٤ و٥٠٧ و٥٢١ و٥٣٤، والصراط المستقيم، ج ٢ ص ١١٤ و١١٦ و١٣٢ و١٤٤ و٢٢٠، والخرائج والجرائح:ص ١١٣٥ و١١٣٧، وتأويـل الأيات الظاهرة: ص ٥٣، روضة الواعظين: ص ٢٧٢ والأحتجاج: ص ٢٨٩، وارشاد القلـوب: ص٢٩٨، واعلام الورى ص٣٩١ و٤٢٧ و٤٦٣، والعمده: ص٤٣٠ ح ٩٠١، وغيبة الطوسى، ١٩١، وغيبة النعماني: ٥٧ و٧٤، وجامع الاخبار: ص٨، والفضائل: ص١٤٢، وکشف اليقين: ص ٣٢٨، وکتاب سُليم بن قيس: ص ١٥٢ و١٥٤، وکفاية الأثر: ص ٧٩ و٩٨، ومنتخب الانوار المضيئة: ص ٢٢ و٨٨. (٣) موسوعة الفقه، ج ٩٤ - ٩٧. (٤) بشارة المصطفى، ص ١٨٤؛ تأويل الآيات، ص٢١٢. (٥) الأنوار المضيئة: ص ٦٩، وکمال الدين، ص ٦٧٢ باب فى نوادر الکتاب: ح ٢٢. (٦) کمال الدين، ص ٣١٦؛ باب ٢٩، کشف الغمة: ج٢ ص ٥٢١، الصراط المستقيم: ج ٢ ص ١٢٨، الاحتجاج: ص ٢٨٩ اعلام الوري: ص ٤٢٧، کفاية الأثر: ص ٤٢٢. (٧) کمال الدين، ص ٦٥٢ باب ما روى فى علامات القائم، ح ١٢، والخرائج، ص ١١٧٠. (٨) خصال، ص ٦٢٦، علم اميرمؤمنانعليه‌السلام اصحابه فى مجلس واحداربعمائة باب ما يصلح للمسلم فى دينه ودنياه، وتحف العقول، ص ١١٥ آدابهعليه‌السلام لأصحابه وهى اربعمائة باب للدين والدنيا. (٩) سوره اعراف، آيه ٤٣ وسوره حجر، آيه ٤٧. (١٠) ارشاد شيخ مفيد، ص ٣٨٦ عن ابى عبدالله؛ اعلام الورى، ص ٤٦٤؛ الصّراط المستقيم، ج٢، ص ٤٥٤؛ بحارالانوار، ج ٥٣، ص٩٠و ٩١. (١١) سوره ابراهيم، آيه ٤٨. (١٢) کمال الدين شيخ صدوق، ص ٦٥٣، حديث ١٧. (١٣) کمال الدين، ص ٦٧٥ ح٣١ باب فى نوادر الکتاب. (١٤) ارشاد شيخ مفيد؛ بحار الانوار، ج ٥٢، ص ٣٣٠. باب ٢٧ ح ٥٢ وص ٣٣٧ ح٧٧ روايت متن قسمتى از متن حديثى است که در بحارالانوار با اين عبارت نقل شده است عن ابى عبدالله: (ان قائمنا إذا قام اشرقت الارض بنور ربها واستغنى العباد مِن ضوء الشمش، ويعمر الرجل فى ملکه حتى يولد له ألف ذکر لايولد فيهم اثنى، ويبنى فى ظهر الکوفه مسجداً له ألف باب، ويتصل بيوت الکوفه بنهر کربلاء وبالحيرة حتى يخرج الرجل يوم الجمعه على بغلة سوقاًء يريد الجمعه فلايدرکها). (١٥) خصال شيخ صدوق، ص ٥٤١؛ ابواب الأربعين فمافوقه ح ١٤کمال الدين، ص ٦٧٣ حديث ٢٧؛ مشکاة الانوار، ص ٧٩، غيبة النعماني: ص٣١٠. (١٦) اختصاص شيخ مفيد، ص ٨ وانظر ايضاً الخرائج والجرائح: ص٨٣٩؛ اعلام الورى، ص٤٦٥؛ دلائل الامامة، ص٢٤٣. (١٧) کمال الدين شيخ صدوق، ص ٦٧٢، باب فى نوادر الکتاب، حديث ٢٣. (١٨) کمال الدين: ص ٦٧٢، باب فى نوادر الکتاب، حديث ٢٤. (١٩) سوره نور، آيه ٥٥. (٢٠) کمال الدين، ص ٤٢٣، باب ما روى فى نرجس سلام الله عليها. (٢١) در اين که ذوالقرنين کيست اختلاف است، ولى آنچه مسلّم است يک حاکم قدرقدرتى بوده است که به بخش عظيمى از دنياى آن زمان حکومت مى کرد ولذا در کشور گشايى ضرب المَثَلْ شده است. وآنچه مشهور است دو نفر در تاريخ به اين نام خوانده شده اند، دومى به ذوالقرنين ثانى مشهور است که در تاريخ بيشتر به اسکندر رومى اطلاق مى شود وامّا درباره ذوالقرنين اوّل که در قرآن در سوره کهف آيه ٨٣ از اين شخص نامى هم به ميان آمده است احتمالات زيادى داده اند که حضرت علامه طباطبايى قُدّس سرّه در ذيل همين آيه در جلد سيزدهم الميزان به طور مفصل بحث کرده است واحتمال اين که ذوالقرنين همان کوروش کبير باشد را، تقويت کرده است. (ويراستار). (٢٢) کمال الدين، ص ٣٩٤، حديث ٤ باب ماروى من حديث ذى القرنين. (٢٣) کمال الدين، ص ٦٧١، باب فى نوادر کتاب حديث ١٩. (٢٤) همان مدرک، حديث ٢١. نظير اين روايت، در ارشاد شيخ مفيد (ترجمه شده) ج٢، ص ٣٦١ آمده است. (٢٥) همان مدرک، ص ٦٧٣ باب فى نوادر دارالکتاب، حديث ٢٦. (٢٦) چنان که اين مطلب در آيه ١٦٠ اعراف آمده است. _ (مترجم) کمال الدين، ص ٦٧١، ح١٧. (٢٧) کمال الدين، ص ٦٧١ باب فى نوادر الکتاب ح ١٧. (٢٨) سوره نحل، آيه ١؛ کمال الدين، ص ٦٧١، حديث ١٨. (٢٩) در اين باره به کمال الدين، ص ٥٢٧، باب ٤٧ باب حديث الدال وما يتصل به من امرالقائم مراجعه شود. (٣٠) کمال الدين، ص٦٧٢، حديث ٢٤. (٣١) کمال الدين، ص ٣٣٥ و٣٣٦، حديث ٧. باب ٣٣ باب ماروى عن الصادقعليه‌السلام من النص عن القائم عجل الله تعالى فرجه الشريف وذکر غيبة وأنه الثانى عشر من الأئمةعليهم‌السلام . (٣٢) سوره توبه، آيه ٣٣؛ سوره فتح ـ آيه ٢٨؛ سوره صف، آيه ٩. (٣٣) بحار الانوار، ج ٩٩، ص ١٠١. باب٧ ح٢. (٣٤) کمال الدين: ص ٢٨٦، حديث ١ باب ما اخبر به النبى صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من وقوع الغيبة بالقائم عجل الله تعالى فرجه الشريف. (٣٥) کمل الدين، ص٢٨٧، حديث٤. (٣٦) همان مدرک، ص٣٢٩، حديث١١. ومطابق بعضى از روايات؛ حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف سنتى از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارد که شمشيراست، يعنى با شمشير در راه دفاع از حق بر مى خيزد، وجنگ هايش جنبه دفاعى دارند، وجز اندکى را نمى کشد، که چنين جنگ هايى قبل از اسلام وبعد از آن، بى نظير است. (٣٧) کمال الدين، ص ٣٥١، حديث ٤٥. باب ٣٣. (٣٨) همان مدرک، ص ٦٥٣، حديث ١٨. (٣٩) کمال الدين، ص ٢٣٩، باب ٢٣، حديث ١. (٤٠) همان، ص ٢٤٠، باب ٢٣، حديث ٢.

چند سخن از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره حضرت مهدىعليه‌السلام

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (على از من است، ومن از على هستم، على همسر دخترم، پدرِ نوه هايم حسن وحسين است. آگاه باشيد، خداوند متعال، من وآنها را حجت هاى خود بر بندگانش قرار داده واز نسل حسينعليه‌السلام امامانى قرار داده که آنها براى اجراى فرمان من قيام مى کنند، و وصيّت مرا حفظ مى نمايند، نهمين آنها قائم خاندان من است، که مهدى امت من است، وشبيه ترين انسان ها در شکل وقيافه وگفتار وکردار به من مى باشد، بعد از غيبت طولانى، ظهور مى کند، که دراين مدت مردم در حيرت گمراه کننده به سر مى برند، آن حضرت، پس از ظهور، فرمان خدا را اعلان مى کند، ودين خدا را آشکار سازد، از ناحيه خداوند وفرشتگانش يارى وتأييد مى شود، پس سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد نمايد).(١)

نيز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علىعليه‌السلام فرمود: (امامان بعد از من دوازده نفرند، نخستين آنها تو هستى، وآخرين آنها قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف است، که خداوند به وسيله او سراسر جهان از مشرق تا مغرب را فتح مى کند).(٢)

نيز آن حضرت فرمود: (مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از فرزندان من، هم نام وهم کنيه من است، واز نظر صورت وسيرت، شبيه ترين انسان ها به من مى باشد، سپس همانند شهاب ثاقب مى آيد، وسراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد مى نمايد).(٣)

نيز پيامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از فرزندان من است، داراى غيبت طولانى وحيرت آور است که امت ها،بر اثر ناآشنايى با او، گمراه مى شوند، او ذخيره پيامبران (يعنى امور معنوى وکتاب هاى آسمانى آنها) را مى آورد، پس سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد مى نمايد).(٤)

چند سخن از حضرت امام على عليه‌السلام درباره مهدى عليه‌السلام

در حديثى از اصبعْ بن نُباته نقل شده گفت: (به محضر اميرمؤمنان علىعليه‌السلام رفتم: ديدم در فکر فرو رفته، وچشم بر زمين دوخته است). عرض کردم: (آيا به زمين علاقه يافته ای؟) فرمود: (من هرگز حتى يک روز علاقه به زمين ودنيا نيافته ام، ولى در مورد آن مولود که فرزند دهمين پسرم در فکر فرو رفته بودم، او مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف است که سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده پر از عدل وداد مى کند، او داراى غيبت حيران کننده اى است که اقوام بسيارى درباره آن غيبت گمراه مى شوند، واقوام بسيارى هدايت مى گردند).(٥)

نيز روايت شده: هر گاه در محضر علىعليه‌السلام نام حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف برده مى شد، آن حضرت مى فرمود: (مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف غايب مى گردد) تا آن جا که انسان جاهل مى گويد: خداوند مردم را نيازمند آل محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ننموده است).(٦)

نيز اميرمؤمنان علىعليه‌السلام فرمود: (براى قائم از ما، غيبت طولانى است، گويى شيعيان را مى نگرم که در عصر غيبت او همانند گوسفند هاى بى چوپان، سرگردانِ بيابان ها هستند، وبه دنبال چوپان مى گردند، ولى او را نمى يابند. مگر آن کسى که در دينش ثابت واستوار است، وطولانى شدن غيبت، قلب او را سخت وتيره نکرده است، چنين کسى با من در درجه من در روز قيامت خواهد بود).

سپس فرمود: (وقتى که قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف ما قيام کند، هيچ کسى (از جبّاران وطاغوتيان) در عهده او بيعتى ندارند (وتسليم هيچ کسى نمى شوند) از اين رو ولادتش مخفى، وخودش پنهان است).(٧)

سخن حضرت زهرا عليها‌السلام در شأن مهدى عليه‌السلام

جابر بن عبدالله انصارى (يکى از اصحاب معروف وخوب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى گويد: (به محضر حضرت زهراعليها‌السلام شرفياب شدم، در حضورش لوحى(٨) را ديدم که نام هاى امامان از فرزندانش در آن نوشته شده بود، آن نام ها را شمردم دوازده نفر بودند، وآخرى آنها قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف بود، سه نفر از آنها محمد، وچهار نفر از آنها علِى نام بودند).(٩)

عبدالله بن عباس گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (من سرور پيامبران، وعلى بن ابى طالبعليه‌السلام سرور اوصيـا است، واوصيـاى مـن بعد از من دوازده نفـرند، اوّليـن آنها على بن ابى طالبعليه‌السلام وآخـرين آنهـا قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف مى باشد).(١٠)

جابر بن عبدالله انصارى مى گويد: روز ولادت امام حسينعليه‌السلام به حضورسرورم حضرت زهراعليها‌السلام رفتم تا به او تبريک بگويم، ناگاه در دستش لوحى درخشان وسفيد ديدم، نوشته آن را خواندم، ودر آن چنين نوشته شده بود: (ابوالقاسم محمّد بن عبدالله مصطفى، مادرش آمنه دختر وهب؛ ابوالحسن على بن ابى طالب مرتضى،مادرش فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبدمناف؛ ابو محمّد بن على نيکوکار، حسن مجتبي؛ ابو عبدالله حسين بن على پاک سرشت، مادر اين دو، فاطمه دختر محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ؛ ابومحمّد على بن حسين عادل، مادرش شهربانو، دختر يزدگردبن شاهنشاه؛ ابوجعفر محمّد بن على باقر، مادرش ام عبدالله دختر حسن بن علي؛ ابوعبدالله جعفر بن محمّد صادق، مادرش ام فَروَه دختر قاسم بن محمّد بن ابوبکر؛ ابوابراهيم موسى بن جعفر موثّق، مادرش حميده؛ ابوالحسن على الرّضا، مادرش نجمه؛ ابوجعفر محمّد بن على پاکيزه، مادرش خيزران؛ ابوالحسن على بن محمّد امين، مادرش سوسن؛ ابومحمد حسن بن على ارجمند، مادرش سَمانه با کنيه ام الحسن؛ ابوالقاسم محمد بن حسن، حجّت خدا در روى زمين است، قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف، مادرش نرجس (درودهاى خدا بر همه آنها باد)).(١١)

وفى حديث آخر عن جابر ابن عبدالله الأنصارى قال: (دخلت على فاطمة وبين يديها لوح فيه اسماءِ الأوصيأ فعددت اثنى عشر إسماً آخرهم القائم، ثلاثه منهم محمد، واربعة منهم على صلوات الله عليهم اجمعين).(١٢)

سخن امام حسن مجتبى عليه‌السلام درباره مهدى عليه‌السلام

امام حسن مجتبىعليه‌السلام در ضمن گفتارى فرمود: (آيا نمى دانيد که هيچ يک از امامان از ما نيست مگر اين که بيعت با طاغوت عصرش (به اجبار) بر عهده اش قرار گيرد، مگر قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف که حضرت عيسى (روح الله) بن مريم در نماز به او اقتدا مى کند، خداوند متعال ولادت او را پنهان داشته، و وجود مبارکش را مخفى نموده، تا هيچ کس بر او براى بيعت گرفتن، دست نيابد، اين شخص نهمين فرزند برادرم حسينعليه‌السلام است، پسر سرور کنيزان (نرجس سلام الله عليها) مى باشد، خداوند در غيبتش، عمرش را طولانى کند، سپس او را به قدرتش به صورت جوان کمتر از چهل سال آشکار سازد، اين براى آن است که همه بدانند خداوند بر هر چيزى توانا است).(١٣)

سخن امام حسين عليه‌السلام درباره مهدى

امام حسينعليه‌السلام فرمود: (نهمين فرزندم داراى سنتى از يوسف، وسنتى از موسى بن عمران است، او قائم خاندان ما است، خداوند متعال کار او را در يک شب، سامان مى بخشد).(١٤)

نيز آن حضرت فرمود: (ازما دوازده نفر مهدى (هدايت شده) است، نخستين آنها اميرمؤمنان على بن ابى طالبعليه‌السلام وآخرين آنها، نهمين نفر، از فرزندان من است که امام وقائم به حق مى باشد، خداوند به وسيله او زمين را بعد از مرگش زنده مى کند، وبه وسيله او دين حق را آشکار مى سازد وبر همه آيين ها چيره وپيروز مى نمايد، اگرچه مشرکان نمى پسندند، او داراى غيبتى است که بر اثر طولانى بودنش، عدّه اى مرتد مى شوند، وعدّه اى ديگر ثابت قدم مى مانند، ومورد آزار قرار مى گيرند، به آنها به حالت مسخره، مى گويند: (اگر راست مى گوييد، اين وعده کى محقق مى شود؟) آن کس که در طول غيبتش صبر واستقامت کند، ودر اين راه، آزار ها ورنج ها وتکذيب ها را تحمّل نمايد، پاداشش، همانند مجاهدى است که در رکاب رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با شمشير با دشمنان مى جنگد).(١٥)

سخن امام سجاد عليه‌السلام درباره حضرت مهدى عليه‌السلام

سعيد بن جُبيـر مى گويد: از امام زين العابدينعليه‌السلام شنيدم فرمـود: (در وجود قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف، سنتى از نوحعليه‌السلام هست که آن طول عمر آن حضرت مى باشد).(١٦)

نيز فرمود: قائم از ما، ولادتش بر مردم مخفى است، به طورى که مى گويند: (هنوز متولد نشده است. ووقتى که خروج کرد، هيچ يک از جباران براى بيعت گرفتن به او دست نيابد).(١٧)

نيز فرمود: (براى قائم ما دو غيبت است، غيبت صغرا وغيبت کبرا، يکى از اين غيبت ها طولانى تر از ديگرى است، غيبت اولى شش روز يا شش ماه يا شش سال(١٨) است، اما ديگرى، مدتش طولانى است، تا وقتى که بيشتر معتقدان به او متزلزل شده واز عقيده خود منصرف شوند، آن کس در اين راه ثابت قدم مى ماند که يقين قوى، وشناخت صحيح داشته باشد، ودر انجام آنچه که ما مقرّر کرده ايم، در خود احساس رنج نمى کند، وتسليم ما خاندان است).(١٩)

سخن حضرت امام عليه‌السلام باقر درباره امام مهدى عليه‌السلام

محمّدبن مسلم مى گويد: امام باقرعليه‌السلام فرمود: قائم ما، به وسيله رُعب ووحشتى که خداوند بر دل دشمنانش مى افکند، آن حضرت را يارى مى کند، به يارى اِلاهى تأييد شود، زمين زير پايش مى پيچد (طى الارض دارد)، گنج ها براى او آشکار مى گردد، حکومت او به سراسر مشرق ومغرب مى رسد، خداوند متعال به وسيله او دينش را آشکار کرده، وبر همه اديان پيروز مى کند، اگرچه مشرکان از آن اکراه داشته باشند، در سراسر زمين جاى ويرانى باقى نمى نماند، همه را آباد مى نمايد، روح خدا، عيسى بن مريم از آسمان فرود آيد، ودر نماز به حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اقتدا مى نمايد.

محمّد بن مسلم مى افزايد: از امام باقرعليه‌السلام پرسيدم: (اى پسر رسول خدا، قائم شما در چه وقت ظاهر شده وقيام مى کند؟).

امام باقرعليه‌السلام در پاسخ فرمود: (آن هنگام که مردان به زنان وزنان به مردان شبيه شوند، ومردان به مردان، وزنان به زنان اکتفا کنند، زن ها بر اسب ها سوار گردند، وگواهی گواهان زور وظلم، پذيرفته شود، ولى گواهى گواهان عادل رد گردد، ومردم گناهان بزرگى مانند: خون ريزى، زنا ورباخوارى را سبک بشمرند..).(٢٠)

ابوايّوب مخزومى مى گويد: امام باقرعليه‌السلام در ضمن گفتار در شأن سيره دوازده امام وقتى که به ذکر آخرين نفر از آنها رسيد، فرمود: (امام دوازدهم کسى است که پس از ظهور او، حضرت عيسىعليه‌السلام پشت سر او نماز بخواند، بر تو باد، به اطاعت از سنت وروش او، وقرآن کريم).(٢١)

سخن حضرت امام صادق عليه‌السلام در شأن حضرت مهدى عليه‌السلام

امام صادقعليه‌السلام فرمود: (آگاه باشيد، سوگند به خدا قطعاً مهدى شما، از شما غايب مى گردد، تا اين که افراد نادان مى گويند: (از براى خدا نيازى به آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيست) سپس همانند شهاب ثاقب مى آيد، وسراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد مى کند).(٢٢)

سيد بن محمّد حِمْيَرى در ضمن حديث طولانى مى گويد: به امام صادقعليه‌السلام عرض کردم: (اى پسر رسول خدا، رواياتى از پدران شما در مورد عصر غيبت، وصحت وقوع آن، به ما رسيده است، به من خبر بده در مورد کدام يک از شما واقع مى شود؟).

امام صادقعليه‌السلام در پاسخ فرمود: (غيبت در مورد ششمين فرزند از نسل من، قرار مى گيرد وآن دوازدهمين امام هدايت است که بعد از رسول خدا هستند، که نخستين آنها اميرمؤمنان علىعليه‌السلام است، وآخرين آنها قائم به حق است، که ذخيره خدا در زمين وصاحب الزّمان است، به خدا سوگند اگر حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در عصر غيبت خود، به اندازه عمر نوح پيامبر که در ميان قومش زيست، باقى بماند از دنيا نمى رود تا ظهور کند، وسراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده پر از عدل وداد کند).(٢٣)

ابو بصير مى گويد: از امام صادقعليه‌السلام شنيدم فرمود: (سنت هاى پيامبران در رابطه با غيبت هايى که داشته اند، در مورد قائم ما از اهل بيتعليهم‌السلام مو به مو رخ مى دهد).

ابو بصير مى گويد: از آن حضرت پرسيدم: (اى پسر رسول خدا، قائم از شما اهل بيت کيست؟ امام صادقعليه‌السلام فرمود: (اى ابوبصير، او پنجمين نفر از نسل فرزندم موسى وپسر برترين کنيزان است، غيبت طولانى مى کند، به طورى که باطل گرايان درباره او به شک وشبهه مى افتند، سپس خداوند متعال او را آشکار مى سازد، آن گاه خداوند سراسر مشـرق ومغرب زمين را براى او فتح مى نمايد، وروح خدا عيسى بن مريمعليهما‌السلام از آسمان فرود آيد، ودر نماز به او اقتدا نمايد، در آن عصر سراسر زمين در پرتو نور پروردگارش، درخشان مى گردد، ودر سراسر زمين مکانى براى غير خداوند باقى نمى ماند، جز اين که خدا در آن زمين عبادت شود، وهمه دين براى خدا مى گردد، ودين باطلى باقى نمى ماند. هرچند مشرکان نپسندند).(٢٤)

سخن حضرت امام کاظم عليه‌السلام در شأن امام مهدى عليه‌السلام

على بن جعفر از برادرش امام کاظمعليه‌السلام نقل مى کند که فرمود: (هنگامى که پنجمين نفر از فرزندان عباسى(٢٥) از دنيا رفت، خدارا، خدارا، در مورد مراقبت از دينتان، مبادا کسى شما را از دين منحرف سازد، بدان که براى حضرت صاحب الامر غيبتى وجود دارد که بر اثر طولانى بودنش، بعضى از معتقدان به او، از دين اعراض مى کنند، اين غيبت حادثه سختى از طرف خداوند است که خدا به وسيله آن مردم را امتحان کند، اگر پدران واجداد شما دينى را صحيح تر از آن مى يافتند، از آن پيروى مى کردند).

پرسيدم: (اى سرور من، پنجمين نفر از فرزندان عباسى کيست؟ فرمود: عقل هاى شما توان فهميدن آن را ندارد، وانديشه هاى شما کوچک تر از درک آن است، ولى اگر زنده بمانيد، به زودى آن را درک خواهيد کرد).(٢٦)

يونس بن عبدالرحمن مى گويد: به محضر امام کاظمعليه‌السلام شرفياب شدم، به او عرض کردم: (اى پسر رسول خدا، آيا قائم به حق، تو هستی؟). در پاسخ فرمود: (من قائم به حق هستم، ولى آن قائمى که سراسر زمين را از لوث وجود دشمنان پاک مى سازد، وآن را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد مى کند، پنجمين فرزند از نسل من است، غيبت طولانى دارد، به طورى که بعضى از معتقدان به او، مرتد مى شوند وبعضى به امامت ما راضى هستند، وما نيز به شيعه بودن آنها راضى هستيم، خوشا به حال آنها، خوشا به حال آنها، به خدا سوگند آنها در قيامت با ما ودر درجات ما هستند).(٢٧)

سخن حضرت امام رضا عليه‌السلام در شأن حضرت مهدى عليه‌السلام

دِعْبل بن على خُزاعى گويد: قصيده اى براى مولايم حضرت رضاعليه‌السلام سرودم، که با اين شعر آغاز مى شد:

مدارسُ آياتٍ خَلَتْ مِن تلاوةٍو منزلُ وحی مقفرُ العَرَصاتِ

مدرسه هاى آيات قرآنى از تلاوت خالى مانده، وخانه هاى وحى اِلاهى، عرصه اش از سکوت افراد، خالى شده است. وقتى که به اين دو شعر رسيدم:

خُـرُوجُ امامٍ لا محالَةَ خارجٌ(٢٨)

يـُمَيِّزُ فينا کُـلّ حَـقٍّ وباطـلٍ يَقُومُ عَلَى اسم اللهِ والبَرَکاتِ

ويجزى عَلَى النَّعماءِ والنَّقمات ناگزير، خروج وقيام امام تحقق يابد، واو با نام خدا وبا برکات او قيام مى کند، وبراى ما هرگونه حق وباطل را معرفى کرده و جدا سازد، وبه خوبى ها وزشتى ها جزا وپاداش مى دهد).

امام رضاعليه‌السلام گريه کرد وسپس، سرش را به طرف من بلند نموده وبه من فرمود: اى خزاعى، روح القدس اين سخنان را بر زبانت جارى ساخته است. آيا مى دانى اين امام قيام کننده کيست؟

عرض کردم: (نه، اى مولاى من، جز اين که شنيده ام امامى از شما خروج وقيام کند، وسراسر زمين را از لوث فساد پاک سازد، وآن را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد نمايد).(٢٩)

امام رضاعليه‌السلام فرمود: (اى دِعْبِلْ، امام بعد از من پسرم محمّدعليه‌السلام ، وبعد از او پسرش علىعليه‌السلام ، وبعد از علىعليه‌السلام پسرش حسنعليه‌السلام ، وبعد از او پسرش، حجت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف است، که در زمان غيبتش مردم در انتظار ظهور او هستند، هنگامى که ظهور کرد، همه از او اطاعت کنند، اگر از دنيا جز، يک روز باقى نماند، خداوند متعال آن روز را طولانى کند تا آن امام ظاهر شود، وزمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد نمايد).

ريّان بن صَلْت مى گويد: از حضرت رضاعليه‌السلام پرسيدم: (آيا صاحب اين امر (قائم) تو هستي؟) در پاسخ فرمود: (صاحب اين امر هستم، ولى آن امامى نيستم که سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده پر از عدل وداد کند، چگونه من همان امام باشم، با اين که ضعفِ بدنم را، مشاهده مى کنی؟ قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف آن کسى است که وقتى خروج کند، سن وسال پيران دارد، ولى چهره اش جوان است، پيکر نيرومند دارد، به طورى که اگر دستش را به بزرگترين درخت روى زمين دراز کند، مى تواند آن را از ريشه بيرون آورد، واگر در ميان کوه ها فرياد بزند، کوه ها به لرزه درمى آيند وسنگ هايش به سختى کوبيده شوند، عصاى موسىعليه‌السلام وانگشتر سليمانعليه‌السلام در دست اوست، اين امام، چهارمين پسر از نسل من است، خداوند با پوشش خود تا آن زمان که بخواهد او را در پشت پرده غيبت نگه مى دارد، سپس آشکار شده، وسراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد کند).(٣٠)

سخن حضرت امام جواد عليه‌السلام در شأن امام مهدى عليه‌السلام

حضرت عبدالعظيم حسنى گويد: (به محضر مولايم امام جوادعليه‌السلام رفتم، قصد داشتم در مورد حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف از او سؤال کنم که آيا از ماست يا ازغير ما؟).

آن حضرت ابتدا به سخن کرده وفرمود: (اى ابوالقاسم، قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف ازماست، واو مهدى است که واجب است مردم در غيبتش انتظار او را بکشند، وهنگام ظهور از او اطاعت نمايند، او سومين فرزند از نسل من است، سوگند به خداوندى که محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به پيامبرى مبعوث کرد، وما را به مقام امامت، اختصاص داد، اگر از دنيا جز يک روز باقى نماند، خداوند آن روز را طولانى کند، تا مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ظاهر شود وسراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد نمايد، وخداوند متعال در يک شب، کار وقيام او را سامان بخشد، چنان که قيام هم سُخَنَش موسىعليه‌السلام را سامان بخشيد، در آن هنگام که موسىعليه‌السلام در بيابان به طرف آتش رفت تا اندکى از آن براى گرم کردن خانواده اش بياورد، وقتى بازگشت، به عنوان پيامبر ورسول خدا بازگشت).

آن گاه امام جوادعليه‌السلام فرمود: (اَفضل اَعمالِ شيعتنا اِنتظارُ الفَرَجِ؛ برترين اعمال شيعيان ما، انتظار فرج امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف است).(٣١)

صقر بن ابى دُلف مى گويد: از امام جوادعليه‌السلام شنيدم فرمود: (امام بعد از من، پسرم علىعليه‌السلام است، امر او امر من، وسخن او سخن من، واطاعت او اطاعت من است، امام بعد از او پسرش حسنعليه‌السلام است، امر او امر پدرش، وسخن او سخن پدرش، واطاعت او اطاعت از پدرش مى باشد. سپس، سکوت نمود). عرض کردم: (اى فرزند رسول خدا، امام بعد از امام حسنعليه‌السلام کيست؟).

امام جوادعليه‌السلام گريه سختى کرد، وآن گاه فرمود: (بعد از حسنعليه‌السلام فرزندش قائم به حق ومورد انتظار است).

عرض کردم: اى پسر رسول خدا، چرا او به قائم ناميده شده است؟ فرمود: (زيرا پس از آن که ذکر ويادش از زبان ها مى افتد، وبيشتر معتقدان به امامتش مرتد مى شوند، قيام مى کند).

عرض کردم: چرا به او منتظر مى گويند؟ فرمود: (زيرا، او داراى غيبتى طولانى است، افراد مخلص همواره در انتظار خروجش به سر مى برند، واشخاص شَکّاک او را انکار کنند، ومنکران، ياد او را به مسخره مى گيرند، وتعيين کنندگان وقت خروجش، دروغ مى گويند، شتاب زدگان براى خروج او، به هلاکت مى رسند. ودر ميان اينها مسلمانان راستين نجات مى يابند).(٣٢)

سخن حضرت امام هادى عليه‌السلام در شأن امام مهدى عليه‌السلام

ابوهاشم جعفر مى گويد از امام هادىعليه‌السلام شنيدم فرمود: (جانشين من بعد از من، پسرم حسنعليه‌السلام است، حال شما چگونه است در مورد جانشين بعد از او؟).

عرض کردم: براى چه، خدا مرا فدايت کند؟ فرمود: (زيرا شما شخص او را نمى بينيد، وتلفظ به نام او براى شما حرام است).(٣٣) عرض کردم: چگونه او را ياد کنيم؟ فرمود: بگوييد (حجّت از آل محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ).(٣٤)