امام مهدی جلوه جمال الهی

امام مهدی جلوه جمال الهی0%

امام مهدی جلوه جمال الهی نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

امام مهدی جلوه جمال الهی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سيد محمد حسينى شيرازى
گروه: مشاهدات: 9886
دانلود: 2624

توضیحات:

امام مهدی جلوه جمال الهی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 78 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9886 / دانلود: 2624
اندازه اندازه اندازه
امام مهدی جلوه جمال الهی

امام مهدی جلوه جمال الهی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

دعا براى فَرج امام مهدى عليه‌السلام

يکى از وظايف ما در عصر غيبت امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف دعا کردن براى فرج شريف آن حضرت، وفَرَج آل محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است(٤) در توقيع (دست خط با امضاي) حضرت صاحب الأمر عجل الله تعالى فرجه الشريف که با وساطت محمد بن عثمان صادر شده، چنين آمده: (واَکثرو الدعاءَ بِتَعجيل الّفَرَج، فانَّ ذلکَ فرَجُکُمْ؛(٥) در تعجيل فرج امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بسيار دعا کنيد، چرا که همين دعا فَرَج شماست).

استقامت در راه ولايت وپاداش آن

از مهم ترين وظايف، ثبات واستوارى در ولايت ودوستى امامانعليهم‌السلام است، در روايت آمده امام سجّادعليه‌السلام فرمود: (من ثَبَت على مُوالاتِنا فى غَيْبَةِ قائمنا اَعطاهُ اللهُ اَجْرَ اَلْفَ شهيدٍ مِثْلَ شُهداءِ بَدْرٍ واحدٍ؛(٦) کسى که در عصر غيبت قائم ما عجل الله تعالى فرجه الشريف در مسير ولايت ودوستى ما، ثابت قدم واستوار باشد، خداوند پاداش هزار شهيد همانند شهداى بدر واُحُد را به او عطا فرمايد).

اهميت انتظار فرج

از مهم ترين تکليف ها ووظايف، انتظار فرج است، زيرا انتظار فرج از بزرگترين عبادات مى باشد.(٧)

با توجه به اين که معناى انتظار فرج، تنها انتظار واميد قلبى نيست، گرچه انتظار قلبى شاخه اى از انتظار فرج است، ولى به معناى عمل به خاطر ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نيز مى باشد، تا خداوند در ظهورش تعجيل فرمايد. همان گونه که انتظار نسبت به کشاورز، آن است که زمين وساير شؤون مربوط به زراعت را آماده سازد، وهمان گونه که کسى که در انتظار مهمان است، بر او است که مقدمات کار را فراهم نمايد، خود را براى پذيرايى از مهمان مهيّا کند، همين طور انتظار فرج به عمل وتهيّه مقدمات بستگى دارد.

بنابراين، بر ما لازم است که در عصر غيبت امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف خود وجامعه خود را با عمل هاى شايسته، وامر به معروف ونهى ازمنکر آماده سازيم، ودر انتظار دولت عدالت گستر او باشيم.

انتظار به اين معنا در روايات اسلامى مورد تأکيد قرار گرفته است، در حديث آمده، اميرمؤمنان علىعليه‌السلام فرمود: (اِنَّ احبَّ الاَعمالِ اليَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ انتظارُ الّفَرَج؛(٨) محبوب ترين کارها در پيشگاه خداوند متعال، انتظار فرج است)

وامام صادقعليه‌السلام فرمود: (اَفْضَلُ اَعمالِ شِيعتنا اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛(٩) بهترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است).

وحضرت امام رضاعليه‌السلام در وصف امامانعليهم‌السلام وشيعيانشان فرمود: (اِنَّ دينهُمُ الوَرَعُ والعفَّةُ والاِجتهادُ... والصَّلاحُ وانتظارُ الفَرَجِ بِالصَّبرِ؛(١٠) دين آنها تقوا، عفّت، تلاش وکوشش... واصلاح وانتظار فرج در پرتو صبر واستقامت است).

امير مؤمنان علىعليه‌السلام روايت مى کند که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (اَفْضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛(١١) برترين عبادت ها، انتظار فرج است).

امام رضاعليه‌السلام فرمود: پدرانم از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کردند که فرمود: (اَفضلُ الأعمالِ اِنتظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ؛(١٢) بهترين اعمال امّت من انتظار فرج از سوى خداوند متعال است).

اميرمؤمنان علىعليه‌السلام فرمود: (اَلمنتَظرُ لاَمرِنا کالمُتَشَحَّط بِدَمهِ فى سبيل الله؛(١٣) پاداش انتظار کِشنده امر ما، مانند پاداش کسى است که به خون خود در راه خدا، غوطه ور شود).

از اين احاديث چنين استفاده مى شود که انتظار فرج با دشوارى هاى بسيار روبرور مى شود، از اين رو که امر به معروف ونهى از منکر مى کند در عصرى که معروف، در ميان مردم، منکر، ومنکر معروف گشته است، در اين صورت مانند کسى است که در خون خود در راه خدا، غلتيده است. اما شخص بى تفاوت ورفاه طلبى که به واجبات خود عمل نمى کند وهيچ گونه احساس مسئوليت نمى کند، آيا چنين کسى در خون خود مى غلتد؟!

ودر روايتى آمده؛ امام صادقعليه‌السلام به يکى از شاگردانش فرمود: مَن ماتَ منتَظِراً لهذا الاَمر کان کَمَن هُوَ القائمِ فى فسطاطِهِ؛ کسى که در حال انتظار فرج ظهور امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بميرد، مانند کسى است که در محضر قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف درخيمه آن حضرت است). سپس فرمود: (لا، بَلْ کانَ کالضّاربِ بَينَ يَدَى رَسولِ اللهِ بالسّيفِ؛(١٤) نه، بلکه، پاداش او همانند پاداش کسى است که با شمشير در رکاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با دشمنان مى جنگد).

اندوه براى غيبت امام مهدى عليه‌السلام

از روايات، چنان که قبلاً ذکر شد، استفاده مى شود که پس از ظهور امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف زمين ومحيط، آن چنان دگرگون مى شود، که ديگر آن زمين ومحيط سابق نخواهد بود(١٥) معناى اين حديث اين است که زمين (محيط ها وجامعه ها) درعصر ظهور، غير آن زمينى است که ما امروز در آن هستيم، ومردم آن عصر در اخلاق وصفات ومانند آن غير از مردم اين عصر هستند که امروزه هستند، آن عصر مانند بهشت نيست، بلکه بين دنياى فعلى وبهشت موعود است، چنان که قبلاً اشاره شد، لازمه چنين تغيير وموقعيت، براى منتظران اين است که خود را آماده ظهور سازند؛ بنابراين، انسان به خاطر غيبت حضرت امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف غمگين ومحزون خواهد بود، از اين رو که مى بيند دين در جامعه تضعيف شده، ومعتقدين به دين، در امور دين ضعيف وسست هستند، ودر برابر حوادث تلخ وناگوارى ها، بى تفاوت مى باشند. چنان که در بخشى از دعاى ندبه اين مطلب منعکس شده است، آن جا که مى خوانيم:

عزيزٌ عليَّ اَنْ اَرَى الخلقَ ولا تُرى، ولا اَسمْمَعُ لَکَ حَسيساً ولا نَجوى، عَزيزٌ عَلَيَّ اَن تحيطَ بِکَ دُونيِ البَلْوى، ولا يَنالَکَ مِنّى ضَجيجٌ ولا شَکوى، بِنَفسى اَنتَ مِنْ مغيَّب لم يَخْلُ مِنّا، بِنَفسى اَنتَ من نازحٍ ما نَزَحَ عَنّا، بنفسى اَنتَ، اُمنيَّةُ شائقٍ يَتَمنّى، مِنْ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ ذََکراً فَحَنّا بنفسى اَنتَ مِن عَقيدِ عِزٍّ لا يُسامى (تا آنجا که مى خوانيم): اِلى مَتى احارُفيکَ يا مَولايَ، والى مَتى واَيَّ خِطابٍ اَصِفُ فيکَ واَيَّ نجوى، عزيز عَلَيَّ اَن اُجابَ دونَکَ واُناغى، عزيزٌ عليَّ ان ابکيَکَ ويَخذُلَکَ الوَرى، عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ يجريَ عَلَيْکَ دُونَهُم ماجرى، هل من مُعينٍ فَاُطيلَ مَعَهُ العويلَ والْبُکاءَ، هَل مِن جزُوعٍ فَاُساعِدَ جَزَعَهُ اذا خلا، هَلّ قَذيَت عينٌ فساعَدَتْها عَينى عَلَى القذى، هل اِليکَ ياَبنَ اَحمَدَ سَبيلٌ فتُلقى، هل يتَّصل يَومُنا مِنْکَ بعدَةٍ فنحظى، متى نَرِدُ مَناهِلَکَ الرَّويَّة فنروى، متى ننتَقِعُ من عذب مائکَ فقدْ طالَ الصدى، متى نُغاديکَ ونُراوِحُکَ فَتُقِرَّ عَيناً، متى تَرانا ونَراک وقد نَشَرْتَ لِواءَ النَّصرِ تُرى، اَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وانتَ تَؤُمُّ الملأ، وقَد مَلَئتَ الارضً عًدلاً واَذقْتَ اَعدائَکَ هواناً وعِقاباً، واَبَرْتَ العُتاةَ وحَجَدَةَ الحقِّ وقَطَعْتَ دابِرَ المُتکبرينَ، واجتثثتَ، اُصُولَ الظّالمين ونَحْنُ نَقُولُ الحمدُلله رَبٍّ العالمين.(١٦)

بر من بسيار سخت است که خلق را ببينم ولى تو را نبينم، واز تو صدا ورازى نشنوم، بر من بسيار سخت است بلا تنها تو را در برگيرد ومرا، رها سازد، واز جانب من، ناله وضجّه وشکايتى به تو نرسد.

جانم به فدايت، تو همان حقيقت پنهانى هستى که از ميان ما بيرون نيستى، جانم به قربانت، که تو از نظرم دورى، اما از ما ابداً جدا نيستی. جانم به فدايت، که، تو منظور وآرمان هر مشتاق هستى که آرزويت کنند، از مؤمنان ومؤمنات که به ياد تو ناله از دل سردهند. جانم به فدايت، که تو داراى عزت ومقام ارجمندى هستى که نظير نداری...

تا چه زمانى سرگردان تو باشم اى مولاى من، وتا کى، وچگونه با چه زبانى، تو را توصيف کنم؟ وچگونه راز دل گويم؟ بسيار بر من سخت است که از غير تو پاسخ بشنوم، وسرگرم گردم. بسيار بر من سخت است که بر تو بگريم، وديگران تو را واگذارند، بسيار بر من سخت است که دردها تو را در برگيرند وبه تو ديگران را رها سازد، آيا کمک کننده اى هست که با او گريه کنم وفرياد وناله را سر دهم؟ آيا جزع کننده اى هست وقتى که خلوت کند؟ از بى تابيش يارى بگيرم آيا چشمى هرگز مبتلا به خار شده است که چشم من با او شريک درد بر خار گردد؟ آيا به سوى تو اى پسر احمد، راهى هست که ملاقات شوی؟ آيا امروزِ ما، فردايى خواهد داشت که کامياب گرديم؟ درکجا بر نهرهاى جاريت وارد شويم، تا سيراب گرديم؟ کجا از آب گواراى تو بهره مند گرديم؟ که عطش ما طولانى شده است، تا چه وقت صبح وعصر را در فراقت به سرآوريم؟ به اميد آن که چشممان روشن شود. کى وکجا ما را ببينى وما هم تو را ببينيم؟ آن هنگام که پرچم پيروزى به اهتزاز درآمده ديده شود؟ آيا مى شود که ما اطراف تو را گرفته باشيم وتو بر مردم امامت کنى، وزمين را از عدالت پرسازى، ودشمنانت را از خوارى وعقوبت بچشانى، ومنکران حق را ريشه کن کنی؛ متکبّران وپيروان آنها را نابود کنى واساس ستمگران را واژگون سازى، وما بگوييم، حمد وسپاس خداوندى راکه پروردگار جهانيان است.

وقتى که انسان اين گونه از فراق حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اندوهگين ومحزون باشد، ودر انتظار فرجش به سر برد، مقدارى از حق عظيم وواجب آن حضرت را ادا نموده است.

گريه حضرت امام صادق عليه‌السلام بر غيبت امام مهدى عليه‌السلام

از سَدير صيرفى روايت شده که گفت: من ومفضّل وابوبصير واَبان بن تغلب به محضر مولايمان امام صادقعليه‌السلام شرفياب شديم، ديديم آن حضرت لباس مويين خشن وساده پوشيده وروى خاک نشسته، وهمچون شخص سوگوار وعزيز از دست داده، با حالتى سوزان وجگر سوز گريه مى کند، به طورى که اندوه جانکاه از چهره اش ديده مى شد، وصورتش دگرگون شده بود، واشک از اطراف چشمانش مى ريخت، ودر اين حال مى گفت:

(اى آقاى من، غيبت تو خواب را از من ربوده، بستر را برايم تنگ ساخته، روح وروانم را بى تاب وپر تنش نموده است؛ اى آقاى من، غيبت تو مصيبت مرا، به فاجعه دردناکى تبديل کرده، واين مصايب به مصيبت هاى گذشته يکى پس از ديگرى، پيوسته که موجب هلاکت ونابودى من شده است، هر اشکى که از چشمانم مى ريزد، وهر ناله اى که از سينه ام بر مى خيزد، در مورد مصايب پى در پى گذشته، وبلاهاى سابق انباشته شده، آن چنان زياد وطاقت فرسا است که به ديدگانم آسيب مى رسانند، وهر وقت که اين اشک ها را مى نگرم واين صداى ناله سينه ام را به خاطر مصيبت هاى جان سوز گذشته مى شنوم، به يقين مى نگرم که مصايب آينده بسى بزرگ تر وجانکاه تر از مصايب گذشته است. وسختى هاى آن، کمر شکن تر است، چرا که با خشم واندوه تو آميخته شده است).

سَدير مى گويد: از وحشت وناراحتى، عقل از سرِ ما پريد، وبر اثر جزع وبى تابى، قلب هاى ما پـاره پـاره شد، به خاطر آن حالـت امـام صادقعليه‌السلام که بسيار هولناک وتکان دهنده ودردآلود بود، گمان برديم که آن حضرت دچار حادثه بسيار تلخ وکوبنده، ناگوار وطاقت فرسا شده است، عرض کرديم: (اى فرزند بهترين مخلوقات، خداوند چشمانت را نگرياند، براى کدام حادثه آن قدرگريه کرده اى که اشک چشمانت تمام شده، وباران، اشک از ديدگانت جارى گشته است؟ وچه موضوعى اين گونه شما را سوگ مند وگريان وپريشان نموده است؟)

آتش بُغض امام آن چنان ترکيد وشعله ور شد وناله اى سوزناک سرداد وسفره دلش گشوده شد، وترس وهراسش سخت گرديد ودر اين حال فرمود: (واى بر شما، بامداد امروز به کتاب جفر نگاه کردم، واين کتابى است که علم به مرگ ها، بلاها، مصيبت ها وعلم آنچه گذشته وآينـده تا روز قيامت خواهد آمد؛ در آن نوشته شـده است، که خداوند محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وامامان بعد از او را، به اين کتاب، اختصاص داده است. من در اين کتاب تأمّل کردم، ولادت قائم ما عجل الله تعالى فرجه الشريف وغيبت او، وطولانى شدن غيبتش وگرفتارى هاى مؤمنان در عصر غيبت، وپديدار شدن شک وترديد در قلب هاى آنان بر اثر طولانى شدن غيبت، ومرتد شدن بسيارى از دين، وخروج آنها از اسلام، وبى تعهد شدن آنها به ولايت رامشاهده کردم، آن گونه که خداوند مى فرمايد:

( وَکُلَّ اِنْسانٍ الزَمناهُ طائرَهُ فِى عُنُقِهِ ) ؛(١٧) وهر انسانى، اعمالش را بر گردنش آويخته ايم.

منظور از اين طائر، ولايت ماست، وقتى که اين همه ناگوارى ها در ارتباط با غيبت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف را، در کتاب جفر مشاهده کردم، بى اختيار منقلب شده وقلبم سوخت واندوه ها مرا فراگرفت.(١٨)

دعا براى امام مهدى عليه‌السلام

از وظايف عصر غيبت امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف دعا کردن براى او است، دعا براى اين که خداوند آن حضرت را از شرّ شيطان هاى جن وانس حفظ کند، ودر فرجش تعجيل فرمايد، واو را بر کافران وملحدان وامثال آنها پيروز ويارى نمايد، چنان که دستور به چنين دعاهايى در روايات به ما رسيده است. چرا که اين گونه دعاها نوعى اظهار محبّت وشوق سرشار به آن حضرت است، روايت شده يونس بن عبدالرّحمن گفت، حضرت رضاعليه‌السلام در مورد حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف امر مى کرد که اين دعا را که در مصباح المتهجد طوسى ذکر شده است، بخوانند: (اَللّهُمَّ ادْفَعَ عَنْ وَلِيّکَ وخَليفَتِکَ وحُجَّتِکَ..)..(١٩) .

ودر روايت ديگر به اين دعا دستور داده شده است:

اَللّهم کُنْ لِوَليِّکَ الحُجَّةَ بنِ الحَسَنِ العَسْکَرى المهدِى صَلَواتُکَ عَلَيه وعَلى آبائهِ فِى هذهِ السّاعَةِ وفِى کُلِّ ساعةٍ وَليّاً وحافِظاً وقائداً وناصِراً ودَليلاً وعَيْناً حَتّى تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوعاً، وتُمَتِّعَهُ فِيها طَوِيلاً

خدايا، تو خود حافظ ونگه دار وليّت، حجّة بن الحسن العسکريِ مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف باش، ودرودهاى تو بر او وبر پدران واجدادش باد، در اين ساعت ودر هر ساعت، سرپرست، نگهبان، پيشوا، ياور، راهنما وديده بان او باش، تا او را در زمين خود به ميل واشتياق مردم بنشانى، واو را به مدّت طولانى بهره دهی.(٢٠)

از آثار دعا

ناگفته نماند که اين دعاها بى اثر نيست، وباعث افزايش ولايت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف وحفظ آن حضرت مى شود، وخداوند متعال، پيشوا وياور او مى گردد. هرگاه گفته شود: اگر ولايت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مقدّر شده وخدا از هر جهت حافظ او است، بنابراين دعاى ما چه اثرى دارد؟ واگر مقدّر نشده، باز از دعا کارى ساخته نيست؟

به طور مختصر بايد گفت: جواب اين شبهه همانند شبهه در مورد صلوات بر محمّد وآل اوست، که گفته شود اگر صلوات خدا بر آنها مقدّر شده، دعاى ما چه فايده دارد؟ واگر مقدّر نشده، دعاى ما کارساز نخواهد بود؟ ومثال هاى بسيار ديگرى از اين قبيل، که ما به بعضى از جواب هاى اين شبهه در کتاب خود الدعا والزياره(٢١) اشاره کرده ايم.

(يکى از پاسخ ها اين که: دعا براى آن حضرت، پيوند ما را با او محکم تر مى سازد، واظهار ارادت ما را نسبت به او، برقرار مى نمايد، وانگهى دعاى ما براى او، موجب آمادگى روحى ما براى يارى او، وزمينه سازى براى ظهور، واستحکام بخشيدن به روحيه آرمان طلبى وطاغوت ستيزى ما خواهد شد).

صدقه دادن براى حفظ امام مهدى عليه‌السلام

بعضى از علما گفته اند: (صدقه دادن براى سلامتى حضرت مهدى مستحب است). ولى نگارنده طى بررسى کوتاهى روايت صريحى در اين مورد نيافتم، اما مى توان گفت: که عموميّت رواياتى که صدقه را موجب حفظ از بلا مى داند، شامل اين مورد نيز خواهد شد، چنان که علاّمه مجلسى در بحارالانوار، وعلماى ديگر در کتاب هاى خود ذکر کرده اند.

____________________

پى نوشت ها :

(١) دو فرقه از شيعيان منحرف، که عقائد انحرافى داشتند، وشيعه دوازده امامى نبودند. (٢) سوره انسان، آيه ٣٠، وتکوير، آيه ٢٩. (٣) غيبة الطّوسى، ص ٢٤٦؛ منتخب الانوار المضيئه، ص ١٣٩. (٤) منظور از فَرَج؛ گشايش، ورفع همه موانع براى ظهور آن حضرت، وتحقّق حکومت جهانى ودادگستر آن حضرت است، که در پرتو آن، همه آرمان هاى پيامبران واوصياء تحقق مى يابد، وجهان از هر جهت، سرشار از نور وصفا مى گردد. (مترجم). (٥) کمال الدين، ص ٤٨٥؛ کشف الغمّه، ج٢، ص ٥٣١ فصل سوم، الخرائج والجرائح، ص ١١١٣؛ اعلام الورى، ص ٤٥٢. (٦) کشف الغمّه، ج ٢، ص ٥٢٢. (٧) چنان که روايت شده؛ رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (اَفْضَلُ اَعمالِ اُمَّتى اِنتِظارُ الْفَرَجِ؛ بهترين اعمال امت من انتظار فرج است). (٨) خصال شيخ صدوق، ص ٦١٦؛ بحار، ج ٥٢، ص ١٢٣. (٩) کمال الدين، ص ٣٧٧. (١٠) عيون اخبار الرّضا، ج ١، ص٥٥، حديث ٢٠. (١١) کمال الدين، ص ٢٨٧، حديث ٦. (١٢) همان، ص٦٤٤. (١٣) کمال الدين، ص ٦٤٥. (١٤) همان، ص ٣٣٨، حديث ١١؛ المحاسن البرقى، ص ١٧٤، حديث ٥١. (١٥) غيبة النّعمانى، ص ١٤٦، در اين کتاب آمده: (ومن نسلِ عليٍّعليه‌السلام القائمُ المهديُّ الَّذِى يُبَدِّل الاَرّضَ غير الارْضِ). (١٦) اقبال سيد بن طاووس، ص ٢٩٨؛ مفاتيح الجنان، دعاى ندبه ـ اين دعا را محدّث خبير، محمد بن المشمهدى (از علماى قرن ششم) در کتاب خود (المزار الکبير)، ص ١٩٠-١٩٤ نقل کرده وآن دعا را براى امام زمانعليه‌السلام معرفى نموده است (بحار الانوار، ج ١٠٢، ص ١٠٤). (١٧) سوره اسراء، آيه ١٣. (١٨) کمال الدين، ص ٣٥٤، بحارالانوار، ج ٥١، ص ٢١٩. (١٩) مصباح الکفعمى، ص ٤٠٦، فصل ٤٤؛ مفاتيح الجنان، ص ٨٩٥ ـ بخش آخر دعاى افتتاح: که در شب هاى ماه رمضان خوانده مى شود نيز گوياى همين مطلب است. (٢٠) البلد الامين، ص ١٤٥ و٢٠٣ و٣٥٩؛ اقبال سيد بن طاووس، ص ٨٥؛ مصباح کفعمى، ص ١٤٦، و٥٨٦، وص ٦٣٠؛ فلاح السّائُل، ص ٤٦. (٢١) اين کتاب ده جلد خطى است، وهنوز به چاپ نرسيده است.

نيابت حج از جانب حضرت مهدى عليه‌السلام

هم چنين انجام حج به نيابت از حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف استحباب دارد، چنان که قطب راوندى در کتاب الخرائج گويد:

ابو محمد دِعْلَجى، از اصحاب وشيعيان مورد اطمينان بود، احاديث را مى شنيد وروايت مى کرد، او دو پسر داشت، يکى از آنها انسان سالم وسر به راه با اعتقاد در راه راست حرکت مى کرد، ولى ديگرى در مسير باطل بوده، وبه فساد وگناه آلوده بود. شخصى مبلغى پول به ابو محمد دِعْلَجى داد تا به نيابت از امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف حج به جا آورد، او آن مبلغ را پذيرفت، واز آن پول مقدارى به پسر فاسق داد، وسپس، به مکّه مشرّف شد وحج نيابتى را انجام داد، پس از بازگشت، به ديدارکنندگان گفت: (در مراسم حج، در سرزمين عرفات ايستاده بودم، ناگاه در نزديک خود جوانى خوش سيما وگندمگون را ديدم که از دو طرف سر، موى سرش آويزان بود، وبا حالى گريان با کمال خضوع به راز ونياز با خدا مشغول بود. وقتى که حرکت مردم، از سرزمين عرفات نزديک شد، آن جوان به من توجه کرد وفرمود: (اى شيخ، آيا حيا نمى کني؟)

عرض کردم: اى آقاى من، از چه چيز حيا نمى کنم؟

فرمود: به تو مبلغى براى حج به نيابت از کسى که مى دانى مى دهند، وتو مقدارى از آن پول را به يک نفر فاسق شراب خوار مى دهی؟ ترس آن است که به زودى اين چشم تو ـ اشاره به يکى از چشمانم کرد ـ کور گردد. ومن تاکنون در اين مورد نگران وهراسناک هستم.

نقل شده چهل روز از اين ماجرا نگذشت که در يکى از چشمانش (همان چشمى که امام اشاره کرده بود) زخمى پيدا شد، وآن زخم موجب نابينايى همان چشمش گرديد.(١)

برخاستن هنگام ذکر نام مبارک امام مهدى عليه‌السلام

يکى از وظايف مستحبى ديگر اين است که وقتى نام مبارک حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را مى شنويم، به احترام او از جا بر خيزيم وبايستيم، شاعر معروف شيعه دِعْبِل خُزاعى وقتى که قصيده تائيّه خود را در محضر حضرت امام رضاعليه‌السلام خواند، تا به اين شعر رسيد:

خُرُوجُ اِمامٍ لا مَحالَةَ واقِعٌ يَقُومُ عَلَى اسمِ اللهِ بِالْبَرَکاتِ (ناگزير خروج وقيام امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف تحقّق مى يابد، واو به نام خدا، همراه برکت هاى اِلاهى قيام مى کند).

حضرت رضاعليه‌السلام برخاست وروى دو پايش ايستاد، وسرش را به زير افکند، سپس دست راستش را بر سرش نهاد وگفت: (اللهم عَجِّل فَرَجَهُ ومَخْرَجَهُ، وانصُرنا بِهِ نَصْراً عَزيزاً؛(٢) خدايا، در فرج خروج حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف شتاب فرما، وما را به وسيله او به پيروزى شکست ناپذير وپرشکوه، يارى فرما).

اين مطلب بيانگر آن است که با شنيدن هر يک از نام هاى امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، برخاستن وايستادن مستحب است، واين استحباب، اختصاص به واژه (قائم) ندارد.

ولى عبدالله سبط محدّث جزائرى ذکر کرده که، روايتى را به اين مضمون ديده است که (روزى نام قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف درمحضر امام صادقعليه‌السلام ذکر شد، آن حضرت به احترام وتجليل از اين اسم برخاست وايستاد).(٣)

تضرع وراز ونياز براى حفظ ايمان

يکى ديگر از وظايف ما در عصر غيبت اين است که همواره با خضوع وخشوع به سوى خدا رو آوريم وبا تضرع وزارى از درگاه اِلاهى بخواهيم تا ايمان ما، وايمان مسلمانان ومؤمنان را از نفوذ وراهيابى شيطان ها وانحراف ها در مورد اعتقاد پاک به امامت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف حفظ کند، وبا خواندن دعاهايى که در اين مورد وارد شده، به ايمان خود بيفزاييم.

شيخ کلينى از زُراره روايت کرده که گفت: از امام صادقعليه‌السلام شنيدم مى فرمود: (حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در ايام کودکى قبل از قيام خود، غايب مى گردد) پرسيدم: چرا؟ فرمود: ترس از دشمنان دارد. آن گاه اشاره به شکم خود کرد (يعنى دشمنان اگر به او دست يابند شکم او را مى درند واو را مى کشند)

سپس فرمود: (اى زُراره، او همان مُنْتَظَر است، او کسى است که در مورد ولادت او، ايجاد شک وترديد مى شود، بعضى مى گويند: پدرش بدون فرزند از دنيا رفت، وبعضى مى گويند او قبل از وفات پدر، در رحم مادرش بود وهنوز به دنيا نيامده بود،و بعضى مى گويند: او دو سال قبل از وفات پدر، متولد شد، واو است مُنتَظَر (انتظار کشيده شده) ولى خداوند مى خواهد شيعيان را در اين مورد امتحان کند. اى زُراره، در اين جاست که باطل گرايان در وادى شک وترديد قرار مى گيرند.

زُراره مى گويد: به امام صادقعليه‌السلام عرض کردم: وقتى که اين زمان را درک کردم، چه کارى انجام دهم؟

امام صادقعليه‌السلام فرمود: وقتى که اين زمان را درک کردى اين دعا را بخوان:

اللهُمَّ عَرِّفنيِ نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنى نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، اَللهُمَّ عَرِّفنى رَسُولَکَ، فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، اللهُمَّ عَرِّفنى حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنى حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينيِ؛.(٤)

خدايا، خودت را به من بشناسان، زيرا اگر تو خود را به من نشناسانى، رسول تو را نخواهم شناخت. خدايا، رسولت را به من بشناسان، زيرا اگر رسولت را به من نشناسانى، حجّت تو را نخواهم شناخت، خدايا، حُجّتت را به من بشناسان، زيرا اگر حجّتت را به من نشناسانى از دين خود گمراه خواهم شد). اين دعا، طولانى است ودنباله دارد، ودر کتاب مفاتيح الجنان باب غيبت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف ذکر شده است.

و در روايت ديگر آمـده است: عبـدالله بن سنان گويـد امـام صادقعليه‌السلام فرمود: (ستيبکم شبهة فتبقون بلاعَلَم يُرى، ولا اِمامِ هدي؛(٥) به زودى شبهه اى در شما راه يابد، وشما بدون پرچمى که ديده شود، وبدون امامى که راهنما باشد، قرار مى گيريد، در اين موقعيت هيچ کس، جز آن کس که دعاى غريق مى خواند، نجات نيابد).

پرسيدم: دعاى غريق چيست؟ وچگونه است؟ فرمود؛ چنين است:

(يا اَللهُ يا رَحْمنُ يا رَحيِمُ، يا مُقَلِّبُ، الْقُلُوبِ والاَبْصارِ، ثَبِّتْ قَلْبِى عَلى دينکَ؛ اى خدا، واى رحمان ورحيم واى گرداننده دل ها وچشم ها، قلب مرا در راه دينت استوار گردان).

عرض کردم: (يا مُقلِّبَ القُلُوبِ والاَبْصارِ ثبَّت قَلْبِى عَلى دِينِکَ؛ اى گـرداننده دل ها وچشـم ها، قلب مرا در راه دينت ثابت واستـوار ساز).

امام صادقعليه‌السلام فرمود: خداوند متعال هم دگرگون کننده دل ها، وهم دگرگون کننده چشم هاست، ولى همان را بگو که من مى گويم: (يا مُقلِّبُ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلبِى عَلى دِيِنکَ).(٦)

شيخ صدوق (ره) در کتاب کمال الدين نيز اين گونه نقل مى کند،(٧) واين مطلب دلالت دارد که انسان نبايد بر دعاهايى را که از طرف امامان (عليهم‌السلام ) نقل شده، چيزى کم وزياد کند.

عريضه حاجت

يکى از وظايف ما در عصر غيبت اين است که انسان عريضه اى حاوى حاجات ونيازهاى خود را به پيشگاه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بنويسد(٨) ما اين مطلب را در قسمت آخر کتاب الدّعا والزياره(٩) متذکر شده ايم، ووظايف ديگر اين که در روايات اسلامى نقل شده، از جمله نماز ابى الحسن ضرّاب که اين نماز در کتاب هاى دعا وزيارت ها، ذکر شده است.(١٠)

نمونه هايى از نشانه هاى ظهور

اميرمؤمنان علىعليه‌السلام در ضمن خطبه اى(١١) اشاره به برخى از نشانه هاى ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نموده وچنين فرمود:

(هرگاه ناقوس ها نواخته شود، ومردم را يأس ونا اميدى فرا گيرد. وگاوميشان (وشک بارگان در رأس امور قرار گيرند) سخن بگويند شگفتى هاى بسيار عجيب رخ دهد، آتش عظيم در شهر نصيبين(١٢) زبانه مى کشد، پرچم عثمانى در وادى سود(١٣) آشکار مى شود، وآشوب در شهر بصره رخ دهد، به طورى که گروه ها به جان هم بيفتند، بعضى، بر بعضى ديگر غالب گردند، وهرج ومرج شديد پديد آيد؛ وهِرْقِلْ (قيصر روم) در قسطنتنيه (استانبول) در برابر سفيانى تسليم گردد، وسلطنت قسطنتنيه در اختيار سفيانى قرار گيرد، در اين زمان در انتظار ظهور آن کسى باشيد که از درختى که بر کوه طور بود، با موسىعليه‌السلام سخن گفت).