زنان در حکومت امام زمان (ع)

زنان در حکومت امام زمان (ع)0%

زنان در حکومت امام زمان (ع) نویسنده:
گروه: زنان

زنان در حکومت امام زمان (ع)

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد جواد طبسى
گروه: مشاهدات: 4024
دانلود: 2214

توضیحات:

زنان در حکومت امام زمان (ع)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 66 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4024 / دانلود: 2214
اندازه اندازه اندازه
زنان در حکومت امام زمان (ع)

زنان در حکومت امام زمان (ع)

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

می رساندند.(۱)

اینک شما را با نمونه هایی از این موارد آشنا می کنیم.

۱ - دفاع از رهبری

اشاره

یکی از نقش های مهم زنان در حکومت علیعليه‌السلام مسأله حمایت از رهبر مسلمین بود؛ البته مسأله دفاع در شکل های گوناگون و از زنان بسیار با فضیلتی انجام می گرفت، همانند امّ سلمه همسر محترم پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

الف. گفتگوی امّ سلمه با عایشه

شیخ مفید از ابی کبشه و یزیدبن رومان چنین روایت کرده است: هنگامی که عایشه برای بیرون آمدن به سوی بصره تصمیم گرفت به نزد ام سلمه در مکه رود. به وی گفت: ای دختر ابی امیه، تو بزرگ ام المؤمنین هستی و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در خانه تو می خورد و می آشامید و سهم ما را در خانه تو تقسیم می نمود و وحی در منزل تو نازل می شد. امّ سلمه به او گفت: ای دختر ابوبکر، به دیدن من آمدی و حال آن که تو به ملاقات من نمی آمدی … ! عایشه گفت: برادر و پسر برادرم به من خبر داده اند که آن مرد مظلوم کشته شده است و اکنون در بصره صد هزار مرد شمشیر به دست آماده فرمانند. آیا مصلحت می بینی که من و تو بیرون آییم؟ شاید پروردگار میان آن دو جماعت درگیر را اصلاح نماید.

۱ - ر.ک: نقش زنان مسلمان در جنگ ، از همین نویسنده.

امّ سلمه گفت: ای دختر ابوبکر، از عثمان خونخواهی می کنی در حالی که تو از همه بیشتر با او مخالف بودی اگرچه اکنون ادعای برائت خویشتن می کنی؟ یا می خواهی امر خلافت پسر ابوطالب را نقض کنی؟ مهاجران و انصار از او تبعیت کرده اند. بدان که تو به منزله مسندی هستی میان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امت او و پرده ای می باشی که بر حرم آن حضرت زده شده است و قرآن از تو دامن برچیده است. پس آن را از روی تکبر به روی زمین فرو هشته مکن. قرآن تو را در خانه خویش ساکن گردانیده است، پس از آن خود را آفتابی مکن. پروردگار نگهبان این امت است. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منزلت تو را به خوبی می دانست و اگر می خواست پیمانی به تو سپارد این کار را کرده بود و لیکن رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تو را از سیر در شهرها و سرزمین ها منع کرده است. ستون اسلام اگر شکسته شود زنان نتوانند آن را سر و سامان دهند و اگر اسلام به تفرقه مبدل گردد هرگز با زنان به جمعیت مبدل نشود … و تو چه خواهی گفت اگر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تو را در یکی از بیابان ها ببیند و تو سوار شتر جوانی باشی و از آبشخوری سوی آبشخوری دیگر بروی. حرکت تو در برابر دیدگاه خدا خواهد بود و بر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد خواهی شد در حالی که حجاب او را مهمل گذاشتی و پیمان او را رها کردی. به خدا سوگند، اگر تو در این مسیر قدم نهادی آن گاه به من بگویند که به بهشت وارد شو خجالت خواهم کشید که محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ملاقات کنم در حالی که حجابی را که او بر من زده است دریده باشم … اگر بر تو از سوی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حق علیعليه‌السلام پنج چیز ذکر کنم

لبت را به دندان بگزی مانند گزیدن مار خالداری که سر به زیر افکنده و دندان های منظم در دهان دارد. آیا به خاطر می آوری که هرگاه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می خواست به سفر رود میان زنان خویش قرعه می انداخت. پس میان آن ها قرعه زد و قرعه به نام من و تو بیرون آمد. پس ما با او بودیم و او از قدید(۱) پایین می آمد و علی هم با او بود و با او سخن می گفت و تو رفتی که بر او هجوم آوری و من به تو گفتم «رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با پسر عموی خویش است، شاید با او کاری داشته باشد» اما تو حرف مرا نپذیرفتی و به سوی آن دو رفتی، ولی گریان برگشتی؟ چون علت را از تو پرسیدم گفتی که بر آن دو یورش برده ای و به علی گفته ای که رسول خدا یک روز ار هر نه روز را به من اختصاص داده است و تو او را از من به خود مشغول نمودی! پس به من خبر دادی که پیامبر به تو گفته است آیا او را مبغوض می داری! کسی از خانواده یا از امت من او را دشمن نمی دارد مگر آن که از ایمان بیرون رفته باشد.ای عایشه این را به خاطر داری؟

عایشه گفت: آری. امّ سلمه گفت: به خاطر داری روزی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می خواست به سفر رود و من برای او جشیش(۲) فراهم می کردم، پیامبر گفت: ای کاش می دانستم که کدام یک از شما صاحب شتر پشت

_____________________________________

۱- قدید، نام موضعی در مکه است ( معجم البلدان یاقوت حموی، ج۴، ص۳۱۳).

۲- جو و گندم آرد شده ای است که در دیگ گذارند و در آن گوشت یا خرما بریزند و بپزند.

برآمده است و سگ های ناحیه حوأب بر او پارس می کنند. پس من دستم را از جشیش بلند کردم و گفتم به خدا پناه می برم که من باشم! پیامبر فرمود: سوگند به پروردگار، ناگزیر یکی از شما خواهید بود.ای حمیرا، از خدا بترس که صاحب آن شتر باشی. آیا این را به خاطر داری؟ عایشه گفت: آری …(۱)

ب. شادی حفصه و گریه امّ سلمه

هنگامی که نامه توهین آمیز عایشه نسبت به علیعليه‌السلام از بصره به دست حفصه دختر عمر بن الخطاب رسید، حفصه بسیار خوشحال گشت و به دنبال دختران و زنان فرستاد تا حضور به هم رسانند. سپس به دست کنیزان خود دایره هایی داد و دستورشان داد تا دایره بزنند و اشعار زشتی را درباره امیرمؤمنان بخوانند و دیگران شادی کرده، به ساحت مقدس آن حضرت جسارت نمودند. وقتی این خبر به گوش امّ سلمه رسید که حفصه عده ای از زنان را دعوت کرده و کف زنان به علیعليه‌السلام جسارت و هتاکی می کردند. او سخت گریست و فرمود لباس های مرا بیاورید تا به نزد آن ها رفته، کار زشتشان را نکوهش کنم.(۲)

ج. دخالت ام کلثوم و رسوا نمودن حفصه

دختر امیرمؤمنان که گریه و بیتابی امّ سلمه را دید گفت اجازه بدهید من به نیابت از شما به سوی آنان بروم. زیرا بهتر می توانم آبرویشان را برده،

____________________________________

۱- امّ سلمه ، ترجمه دکتر حریرچی، ص۳۹.

۲- الجمل ، ص۱۴۹.

جلسه را به هم بریزم. پس بدین منظور لباس های خود را به تن کرد و به همراه کنیزان خود به طور ناشناس به عنوان تماشاچی به محل برگزاری جلسه حرکت کرد و بر آن ها وارد شد. ام کلثوم با مشاهده این که آنان بی شرمی و یاوه گویی را از حد گذرانده اند نقاب خود را کنار زده، چهره اش را نزد آنان نمایان ساخت. سپس حفصه را مخاطب قرار داده، گفت: اگر امروز تو و خواهرت عایشه بر ضد امیر مؤمنان جبهه گرفتید و مخالفت نمودید، دیروز هم چنین کاری نسبت به برادر او، یعنی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داشتید که خداوند علیه شما دو نفر در قرآن نازل کرد، آن چه که بر پیامبر فرستاد. بدانید که خداوند در کمین شما است نسبت به این جنگی که به راه انداختید.

اینجا بود که حفصه بسیار شرمنده شد و گفت: اینان از روی نادانی از پیش خود چنین کاری انجام داده اند و در همان حال همه را متفرق ساخت و جلسه را به هم زد.(۱)

۲ - تلاش برای خنثی سازی توطئه

امّ سلمه تلاش های فراوانی به منظور خنثی سازی توطئه دشمنان علیه حکومت امیرمؤمنان انجام داد و وقتی از هدایت عایشه مأیوس گردید در آخرین تلاش به فرستادگان طلحه و زبیر که از وی درخواست خونخواهی عثمان را کرده بودند چنین پیام فرستاد:

به خدا سوگند، به چنین چیزی نه من و نه عایشه دستور داده

_______________________________________

۱- الجمل ، ص۱۴۹.

شده ایم؛ خدای از ما خواسته تا در خانه هایمان بنشینیم و به هیچ جنگ و قتالی خارج نشویم. با عنایت به این که اولیای عثمان کسان دیگری هستند غیر از ما، به خدا سوگند نه عفو کردن برای ما رواست و نه صلح و نه قصاص و تمام این ها مربوط به فرزندان عثمان است. افزون بر این، آیا ما با علی بن ابی طالب بجنگیم در حالی که او از آزمایش های بزرگ بر آمده و کسی است که بیشترین مشقت ها را دیده و او سزاوارتر از دیگران به این امر است. به خدا سوگند هرگز راه انصاف را نسبت به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره همسرانش در پیش نگرفتید که آن ها را به سوی عراق بیرون می برید و همسران خودتان را در خانه هایتان نگه می دارید.(۱)

۳ - گزارش اخبار به رهبر

اشاره

یکی دیگر از نقش های بسیار مهم و سرنوشت ساز زنان در دوران حکومت و خلافت امیرمؤمنان علیعليه‌السلام گزارش هایی بود که به حضرت می دادند. این اخبار گاهی به منظور باخبر ساختن رهبر مسلمانان از تحریکات دشمن بر ضد نظام اسلامی، و گاهی اطلاع رسانی اخبار سرّی در جبهه و جنگ بوده است.

الف. نامه امّ سلمه به امیر مؤمنانعليه‌السلام

پس از گفتگوی طولانی امّ سلمه با عایشه چون وی نتوانست عایشه را از آشوب دور سازد، به ناچار به امیرمؤمنان نامه نوشت و در آن چنین خاطرنشان کرد:

پس از ستایش پروردگار، طلحه و زبیر و پیروان آن ها پیروان

____________________________________

۱- الجمل ، ص۱۲۴.

ظلالت اند و می خواهند عایشه را به سوی بصره بیرون برند و عبد الله بن عامر بن کریز هم میان آن هاست. اینان می خواهند بگویند که عثمان مظلوم کشته شده است و آن ها قصد خونخواهی او را دارند و خداوند به حول و قوّت خود برای رفع شرّ آن ها کافی است و اگر پروردگار ما را از بیرون آمدن منع نمی کرد و به خانه نشینی فرمان نمی داد بیرون آمدن به سوی تو را رها نمی کردم و تو را یاری می نمودم.(۱)

ب. نامه ام الفضل به امام علیعليه‌السلام

ابن الصباغ مالکی در این باره می نویسد: پس از خروج طلحه و زبیر و عایشه، ام الفضل (دختر حارث و مادر عبدالله بن عباس) مردی از قبیله جهینه را به نام ظفر، اجیر کرده، به نزد علی بن ابی طالبعليه‌السلام به مدینه فرستاد تا وی را از خروج طلحه و زبیر و عایشه از مکه به سوی بصره آگاه سازد.(۲)

۴ - گزارش اخبار نظامی به مقام فرماندهی

در نبرد صفین همسر هیثم بن اسود که همراه وی در لشکر معاویه آمده بود، اخبار و اسرار جنگی معاویه را به امیرمؤمنان می رساند. چنانچه در الغارات آورده است که: همسر هیثم بن اسود به همراه وی در صفین حضور داشت و اطلاعات لشکر معاویه را در پارچه ای می پیچید و مخفیانه بر گردن اسبان می آویخت و به قصد فروش آن ها را به سوی لشکر حضرت

________________________________________

۱- امّ سلمه ، دخیل، ص۴۴.

۲- الفصول المهمه ، ص۵۱.

امیرعليه‌السلام روانه می کرد. معاویه روزی از هیثم بن اسود پرسید: آیا همسر تو بود که اطلاعات ما را می نوشت و به گردن اسبان می آویخت و با فروش اسبان به لشکر علیعليه‌السلام اسرار ما را به علی گزارش می کرد؟ هیثم پاسخ داد: آری.(۱)

۵ - فرستادن فرزندان به جبهه جنگ

اشاره

زنان در حکومت علیعليه‌السلام نه تنها از حضور فرزندان و همسران یا برادران خود در جنگها جلوگیری نکردند، بلکه خود بسیج کننده و تشویق گر آن ها برای رفتن به جبهه جنگ و طرفداری از علی بودند. گاهی هم با حضور در صحنه نبرد شاهد شهادت جگرگوشه هایشان بوده اند. امّ سلمه پس از ملاقات و گفتگویش با عایشه به مدینه برمی گردد تا نزدیک امام باشد و در حد امکان علی را در این آشوب یاری نموده، مهاجران و انصار را برای یاری و دفاع از امام آماده سازد.

الف. گسیل فرزند به نبرد

نوشته اند که ام سلمه پس از وداع با علیعليه‌السلام آن حضرت را مخاطب قرار داده، می گوید:

در حفظ و حراست پروردگار روان شو. سوگند به خداوند، تو بر حقی و حق هم با تو است و اگر از نافرمانی خدا و رسولش کراهت نداشتم با تو همراه می شدم و لیکن سوگند به خدا، برای تو

_______________________________________

۱- نقش زنان مسلمان در جنگ ، ص۷۱.

کسی را گسیل می کنم که او نزد من برتر است و بر من از خویشتن نیز عزیز است، او پسرم عمر است.(۱)

وی در نامه ای که از مکه برای علی می نویسد به این امر چنین اشاره می نماید:

پسر عمر بن ابی سلمه را که برابر من است به سوی تو می فرستم. ای امیر مؤمنان! او را سفارش به خیر کن.(۲)

ب. نظارت مادری بر کشته شدن فرزند خود

پیش از آغاز درگیری با پیمان شکنان بصره، امیر المؤمنینعليه‌السلام دو مرتبه بر آنان اتمام حجّت کرد و در مرتبه دوم رو به یاران خود کرده، فرمود: چه کسی این کتاب خدا را به دست گرفته، در مقابل گروه پیمان شکن ایستاده، آن ها را دعوت می کند؟ البته بداند که کشته خواهد شد و من از طرف خداوند بهشت را برای او ضامن می شوم. در این میان، جوانی به نام مسلم از قبیله عبدالقیس برخواست و اظهار آمادگی کرد.

حضرت تا سه مرتبه چنین می فرمود و همان جوان از جای برمی خواست و اظهار آمادگی می کرد. پس قرآن را از دست علیعليه‌السلام گرفت و با قرار گرفتن بین دو لشکر کتاب خدا را باز کرد و گفت: این کتاب قرآن است و امیرمؤمنان شما را بر آن چه که در او هست فرا می خواند. عایشه گفت: این جوان را تیرباران کنید، خداوند چهره اش را

__________________________________________

۱- امّ سلمه ، ص۴۶.

۲- امّ سلمه ، ص۴۴.

زشت گرداند. آنان به دستور عایشه از هر سو به وی حمله کردند و او را از پای درآوردند. مادرش با دیدن این صحنه دلخراش و این همه قساوت و بی رحمی از پیمان شکنان، پیش آمد و خود را روی فرزندش انداخته، او را با کمک برخی یاران علیعليه‌السلام از معرکه بیرون برد و در مقابل علیعليه‌السلام قرارش داد و در حالی که می گریست این اشعار را به زبان آورد:

خدایا: فرزندم مسلم این ها را فرا خواند و بر آنان کتاب تو را بدون هیچ ترس و وحشتی خواند، ولی آن ها نیزه های خود را از خونش رنگین کردند در حالی که مادرش ایستاده و نظاره گر بود .(۱)

۶ - تحریک رزمندگان به جنگ با معاویه

اشاره

زنان در نبرد صفین با خواندن اشعار تهییج کننده و خطابه های آتشین رزمندگان اسلام را علیه لشکر طغیانگر تحریک می کردند. زنانی مجاهد و فداکار همچون بکاره هلالیه و ام الخیر و زرقاء و سوده این کار را در آن روزهای سخت و بحرانی به عهده داشتند.

الف. اشعار مهیّج بکاره هلالیه

بکاره هلالیه از بانوان قهرمانی بود که در نبرد صفین به طرفداری از امیرمؤمنان بر ضد معاویه و هوادارانش شعر می سرود و رزمندگان را تحریک می کرد. وی در یکی از روزهای دوران کهولت به همراه دو خدمتکار خود بر معاویه وارد شد. مروان بن حکم و عمر بن عاص که نزد معاویه نشسته بودند به یاد اقدامات بکاره در جنگ صفین افتاده،

____________________________________________

۱- الجمل ، ص۱۸۱.

زمان را برای تحریک معاویه بسیار مناسب دیدند. از این رو مروان گفت: ای امیرالمؤمنین، این زن را می شناسی؟ معاویه گفت: او کیست؟

مروان پاسخ داد: وی همان زنی است که در صفین مردم را بر ضد ما تحریک می کرد و اشعار مهیّج می سرود. آن گاه یکی پس از دیگری، سخنانی درباره وی گفتند و ساکت شدند. بکاره لب به سخن گشود و گفت:

ای معاویه! سگهایت به یکباره هجوم آوردند و هر یک به نوبت پارس کردند. به خدا سوگند، فرد مورد نظر اینان من بودم و حرفهایشان را هرگز تکذیب نمی کنم. پس هر کاری که می خواهی انجام ده؛ زیرا پس از شهادت امیرمؤمنانعليه‌السلام هیچ خوشی در زندگی یافت نمی شود.(۱)

ب. تشویق برادر به جنگ با معاویه

سوده دختر عماره از زنانی بود که در جنگ صفین در تشویق نیروها به ویژه برادر خود نقش بسزایی داشته است. وی به قصد دیدار با معاویه وارد شام شد. پس از ورود، معاویه از او پرسید: ای دختر اشتر، حالت چگونه است؟

سوده پاسخ داد: به خیر و سلامت هستم. معاویه پرسید: تو بودی که در جنگ صفین برای تشویق برادرت در نبرد با ما این اشعار را می سرودی و می گفتی: ای فرزند عماره! روزی که حریفان در میدان جنگ با یکدیگر روبرو شدند و نیزه پرتاب کردند، بسان پدرت تنور جنگ را داغ نگهدار.

__________________________________________

۱- اعلام النساء ، ج۱، ص۱۳۷.

علی و فرزندش حسین و پیروانش را یاری کن و با آرامش و اطمینان خاطر بجنگ و بر فرزندش معاویه حمله کن، زیرا برادر پیامبر حضرت محمد مصطفیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم امام علی بن ابی طالبعليه‌السلام امام و رهبر و پرچمدار هدایت و راهنمای ایمان ماست؛ لشکریان را رهبری کرده، در پیشاپیش پرچم آن حضرت با شمشیر و سرنیزه شجاعانه حرکت کن؟

سوده پاسخ داد: البته این اشعار از من است و شخصیتی چون من به خاطر ترس، هرگز از حق رویگردان نمی شود و به دروغ زبان اعتذار نمی گشاید.

معاویه گفت: چه چیز باعث شد تا برادرت را این چنین بر ضد من تشویق کنی؟ سوده گفت: تنها دوستی و محبت علیعليه‌السلام و پیروی از حق مرا بر آن داشت که چنین اشعاری بسرایم.

معاویه گفت: هرگز خاطره تلخ جانبازیهای برادرت در راه علی از ذهنم محو نمی گردد و من از هیچ طایفه ای به اندازه قبیله شما و برادرت در این جنگ آسیب ندیدم.(۱)

۷ - برگزاری کلاس درس و جلسه تفسیر

مورخان نوشته اند: در مدت زمانی که امیر مؤمنان در کوفه حضور داشت، دختر بزرگوار آن حضرت، زینب کبریعليها‌السلام به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت. از خصائص زینبیه نقل شده که زینبعليها‌السلام در کوفه مجلس درسی برای زن ها تشکیل داد و برای آن ها قرآن را تفسیر

______________________________________

۱- نقش زنان در جنگ ، ص۵۲.

می کرد و در یکی از روز ها به تفسیر سوره کهیعص مشغول بود که امیرمؤمنانعليه‌السلام از در وارد شد و از دخترش پرسید: «کهیعص» را تفسیر می کنی؟ عرض کرد: آری. علیعليه‌السلام فرمود: ای نور دیده، این حروف، رمزی است در مصیبت آینده شما عترت پیامبر.(۱)

۸ - جلوگیری از کشته شدن استاندار علیعليه‌السلام

پس از تصرف بیت المال به دست فتنه گران و پیمان شکنان و دستگیری عثمان بن حنیف، استاندار علیعليه‌السلام در بصره، طلحه و زبیر به عایشه گفتند: درباره ابن حنیف چه دستوری می دهی؟ گفت: او را بکشید؛ خداوند او را بکشد. در این هنگام یک زن از اهل بصره به عایشه گفت: ای مادر! می دانی چه می گویی؟ آیا به کشته شدن عثمان بن حنیف دستور می دهی در حالی که برادرش سهل امیر مدینه است و همچنانکه می دانی او را جایگاهی است بین اوس و خزرج. به خدا سوگند، اگر چنین کنی او در مدینه به تلافی کشته شدن برادر خود، فرزندان قریش را خواهد کشت.

بدین سبب نظر عایشه بر این شد که به طور موقت او را به زندان فرستد و سرانجام از اقدامات تلافی جویانه برادرش در مدینه ترسیدند و از زندان آزادش کردند.(۲)

___________________________________________

۱- زندگانی حضرت فاطمه و دختران آن حضرت ، ص۲۶۷.

۲- الجمل ، ص۱۵۳.

۹ - چهل زن برای بردن عایشه به مدینه

پس از ختم غائله و فروکش کردن آشوب شورشیان بصره، امیر المؤمنین به

عایشه دستور بازگشت به مدینه را صادر کرد، اما او همچنان اصرار بر ماندن در بصره داشت. تا این که حضرت خود بر او وارد شد و فرمود: برگرد به خانه این که پیامبر تو را در آن ترک کرد. عایشه گفت: نمی روم. حضرت فرمود: برمی گردی یا درباره ات سخنی بگویم که خود آن را می دانی؟ یعنی تو را [به وکالت از پیامبر طلاق می دهم] عایشه ترسید و ناچار آهنگ سفر کرد. آن حضرت چهل زن از قبیله عبدقیس را فراخواند و لباس مردانه در بر آن ها کرد و به مصاحبت عایشه به جانب مدینه روانه کرد. عایشه چون به مدینه رسید به او گفتند: علیعليه‌السلام با تو چه معامله ای کرد؟ گفت: به خیر و خوبی و لکن جمعی از مردان اجنبی را همراه من به جانب مدینه فرستاد. اینجا بود که آن زنان لباس خود را تغییر داده، عایشه دید این چهل نفر از زنان قبیله عبدقیس هستند …(۱)

۱۰ - بشارت فتح و پیروزی به ام هانی

پس از پیروزی علی و یارانش بر شورشیان بصره حضرت طی نامه ای به خواهرش ام هانی این پیروزی را به وی چنین بشارت می دهد:

سلام بر تو. حمد می کنم خدای را که جز او خدایی نیست. اما بعد: ما با گروه پیمان شکن در بصره روبرو گشته، به مصاف یکدیگر رفتیم. پس خداوند به حول و قوّتش به ما پیروزی و به آن ها سنت و روش ظالمان را عطا کرد. و در این میان طلحه و زبیر و عبدالرحمن بن عتاب و کسان زیادی از آن ها کشته شدند(۲)

__________________________________________

۱- عایشه ام المؤمنین ، ص۶۵.

۲- الجمل ، ص۲۱۲.

۱۱ - عزل کارگزار با گزارش یک زن

اربلی در کشف الغمه از سوده دختر عماره همدانیه ماجرای گفتگویش با معاویه را چنین نقل کرده است: به خدا سوگند، روزی بر امیرمؤمنان وارد شدم و قصد داشتم از فرماندار منصوب از طرف حضرت که در اخذ مالیات به ما ظلم کرده بود شکایت کنم. آن حضرت در حال نماز بود؛ همین که مرا دید نمازش را زودتر تمام کرد و با کمال لطف و مهربانی و بزرگواری به سوی من آمد و فرمود: حاجتی داری؟ عرض کردم: آری و ماجرا را شرح دادم.

امام گریست و در حالی که صورت خود را به طرف آسمان بالا برده بود، فرمود: خدایا، تو گواهی که من آنها را برای ستم به مردم دعوت نکرده ام. سپس قطعه پوستی گرفت و بر روی آن نوشت:( بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ قَدْ جَاءَتْکُمْ بَیِّنَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ ) .(۱) اگر نامه مرا خواندی آن چه را که در دست داری از آن نگه داری کن تا فردی که آن ها را از تو تحویل بگیرد بر تو وارد شود.

سپس حضرت آن نامه را به من داد در حالی که نه نامه را بست و نه لاک و مهرش کرد. من نامه را نزد آن شخص بردم و او از نزد ما در حالی بیرون رفت که عزل شده بود.(۲)

_________________________________________

۱- اعراف (۷):۸۵.

۲- السیاسه من واقع الاسلام ، ص۱۲۸.

۱۲ - مداوای مجروحان

یکی از وظایف مهم زنان مجاهد در صدر اسلام مداوای مجروحان جنگ بود. آن ها به درخواست خودشان در کنار پیامبر اسلام در جنگ احد و خندق(۱) و غیر آن حضور می یافتند و این سنت نیز در زمان علیعليه‌السلام ادامه یافت و در جنگ جمل شیرزنی به نام لیلای غفاریه همراه آن حضرت به بصره رفت تا به همین وظیفه بپردازد.

آن زن می گوید: من زنی بودم که به منظور مداوای مجروحان جنگی همراه پیامبر بیرون می رفتم. همین که جنگ جمل اتفاق افتاد به همراه علی بدین منظور به بصره رفتم.(۲)

نقش زنان در دوران غیبت صغری

در دوران سخت غیبت صغری، روزهایی که شیعیان پس از دویست و شصت سال با یک آزمایش بزرگ رو به رو بودند و می بایست به غیبت امام عادت می کردند، یک زن به عنوان مفزع و پناه معرفی می شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکریعليه‌السلام است. در این دوره، اگر چه امام هادیعليه‌السلام و امام حسن عسکریعليه‌السلام زمینه غیبت را از پیش فراهم کرده

________________________________________

۱- از جمله کسانی که به منظور مداوای مجروحان به جبهه رفته اند: نسیبه دختر کعب، ام ابیه، ام ایمن، حمنه دختر جحش، ربیع دختر معوذ، ام زیاد، امیه دختر قیس، ام سلیم، معاذه غفاریه، ام سفان، اسلمیه و لیلای غفاریه می باشند. ر.ک: نقش زنان در جنگ از همین نویسنده، ص۱۹.

۲- سفینه البحار ، ج۱، ص۱۴۹.

بودند و شخصیت های مورد اعتمادی همانند عثمان بن سعید عمری و پسرش محمد بن عثمان را به عنوان وکیل معرفی کرده بودند، به دلایلی از موقعیت مادر امام حسن عسکریعليه‌السلام ، - معروف به جده- استفاده شد و وی به پناه شیعه معروف گردید. از گفتگوی احمد بن ابراهیم با حکیمه -دختر امام جوادعليه‌السلام - بر می آید که پس از گذشت دو سال از رحلت امام حسن عسکریعليه‌السلام همچنان بسیاری از کارها به دست مادر بزرگوار امام حسن عسکریعليه‌السلام انجام شده است، ولی در حقیقت از سوی حضرت حجه بن الحسنعليه‌السلام و به فرمان آن حضرت بوده است.

شیخ صدوق; از احمد بن ابراهیم نقل کرده است که در سال ۲۶۲ بر حکیمه - دختر امام جوادعليه‌السلام - وارد شدم و از پس پرده با وی سخن گفتم و از او درباره اعتقادش به امامان پرسیدم. او همه آن ها را یکا یک شمرد و آن گاه حجه بن الحسن بن علی را نیز نام برد … از او پرسیدم: این فرزند کجاست؟ گفت: در پس پرده غیب است. گفتم: پس شیعه به چه کسی پناه ببرد؟ گفت: به جدّه، مادر امام حسن عسکریعليه‌السلام ؛ سپس افزود: این دستور از سوی امام حسن عسکری و به پیروی از امام حسینعليه‌السلام صورت گرفته است؛ زیرا امام حسینعليه‌السلام در ظاهر برای حفظ جان فرزندش امام سجاد به خواهرش زینب کبریعليها‌السلام وصیت کرد و در نتیجه، تا مدتی هر آنچه از امام زین العابدینعليه‌السلام صادر می گردید، به حضرت زینبعليها‌السلام نسبت داده می شد تا امر پنهان باشد(۱) و حساسیت ها نسبت به

________________________________________

۱- کمال الدین ، ج ۲،ص ۵۰۷ ؛ الغیبه شیخ طوسی، ص ۱۳۸.

امام سجادعليه‌السلام کم تر شود. این امتیاز برای جدّه باقی بود تا آن که کسانی مانند عثمان بن سعد و دیگر سفرا و نایبان خاص امام زمانعليه‌السلام در بین شیعیان شناخته شدند و منزلت یافتند.

پس از شهادت امام عسکریعليه‌السلام یک بانو نظر دستگاه خلافت بنی عباس را نسبت به تعقیب امام زمان تغییر داد. نوشته اند پس از گزارش جعفر کذّاب به این که در خانه امام حسن عسکریعليه‌السلام فرزند خردسالی از آن حضرت باقی مانده است، آن ها به خانه امام هجوم بردند و پس از دستگیری صیقل (یکی از کنیزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه کردند. او نخست انکار کرد و آن گاه برای این که موضوع برای آن ها پوشیده بماند، گفت: من حامله هستم؛ از این رو، آن کنیز را به دست أبی الشوارب، قاضی وقت، سپردند تا از او مراقبت کند. در مدتی که صیقل زیر نظر قاضی نگهداری می شد، دستگاه خلافت با مرگ عبید بن خاقانی و شورش صاحب الزنج رو به رو شد و صیقل از وضعیت آشفته سود جست و فرار کرد.(۱)

نقش زنان در حکومت امام زمانعليه‌السلام

اشاره

حال سزاوار است بدانیم زنان در حکومت قائم آل محمدعليه‌السلام چه می کنند، چه کسانی هستند، چند نفرند، از کجا می آیند و چه مسئولیتی بر عهده دارند؟ بر اساس برخی روایات، حضور و نقش این زنان از نظر زمان و موقعیت، چهار گونه است:

__________________________________________

۱- کمال الدین ، ج ۲،ص ۴۷۶.

الف. حضور پنجاه زن در بین یاران امامعليه‌السلام

اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان می شتابند، آنهایند که در آن ایام می زیسته اند و همانند دیگر یاران امامعليه‌السلام به هنگام ظهور در حرم امن الهی به خدمت امامعليه‌السلام می رسند. در این باره دو روایت وجود دارد:

روایت اول: امّ سلمه ضمن حدیثی درباره علایم ظهور، از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت کرده است که فرمود: «یعوذ عائذ من الحرم فیجتمع الناس الیه کالطیر الوارده المتفرقه حتی یجتمع الیه ثلاث مأه و اربعه عشر رجلاً فیه نسوه فیظهر علی کل جبار و ابن جبار ...؛(۱) در آن هنگام پناهنده ای به حرم امن الهی پناه می آورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سو به یک جهت هجوم می برند، به سوی او جمع می شوند تا این که در نزد آن حضرت سیصد و چهارده نفر گرد می آیند که برخی از آنان زن می باشند، و بر هر جبار و جبار زاده ای پیروز می شود».(۲)

روایت دوم: جابر بن یزید جعفی، ضمن حدیث مفصلی از امام باقرعليه‌السلام در بیان برخی نشانه های ظهور آورده است: «و یجیئ و الله ثلاث مأه و بضعه عشر رجلاً فیهم خمسون امراه یجتمعون بمکه علی غیر میعاد قزعاً کقزع الحزیف یتبع بعضهم و هی الایه التی قال الله: «اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً ان الله عل کل

________________________________________

۱- مجمع الزوائد ، ج ۷، ص ۳۱۵ ؛ معجم احادیث الامام المهدی ، ج۱، ص ۵۰۰.

۲- مجمع الزوائد ، ج ۷، ص ۳۱۵ ؛ معجم احادیث الامام المهدی ، ج۱، ص ۵۰۰.

شئ قدیر» ...؛(۱) به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر می آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد؛ این است معنای آیه شریفه: «هر جا باشید خداوند همه شما را حاضر می کند؛ زیرا او بر هر کاری توانا است».

پنجاه زن از سیصد و سیزده نفر!

نکته شگفت دراین دو روایت این است که می فرماید سیصد و سیزده مرد گرد می آیند که پنجاه نفر ایشان زن هستند!

دوم آن که: در روایتی که نام یاران بر شمرده شده است، نام هیچ زنی وجود ندارد.(۲)

در پاسخ این شبهه می توان گفت: این چند نفر در زمره همان سیصد و سیزده نفر هستند؛ زیرا اولاً: امامعليه‌السلام می فرماید: «فیهم »؛ یعنی در این عده، پنجاه زن وجود دارند. ثانیاً: شاید تعبیر به «مردان» بدین سبب باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونی عدد مردان است.

سوم: اگر مقصود همراهی خارج از این عده بود، امام می فرمود: «معهم» نه این که بفرماید «فیهم»؛ زیرا این سیصد و سیزده نفر مانند عدد اصحاب بدر شمرده شده اند و همه، یاران و فرماندهان عالی رتبه و از نظر مقام و قدرت در حد بسیار بالایی هستند که برخی با ابر جا به جا می شوند، و این ها بدون شک با سایر مردم آن زمان فرق بسیار

__________________________________________

۱- بحار الانوار ، ج ۵۲،ص ۲۲۳.

۲- دلائل الامامه ، ص۳۱۴.