ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق0%

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

نویسنده: آيت الله العظمى صافى گلپايگانى
گروه:

مشاهدات: 12720
دانلود: 2228

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 58 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12720 / دانلود: 2228
اندازه اندازه اندازه
ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

نویسنده:
فارسی

ویژگی های كتاب:
1. ماه رمضان، ماه نزول قرآن، ماه توبه و خیر و بركت و رحمت الهی است كه در آن بندگان مشتاق حضرتش، دعوت معبود خویش را لبیك گفته و به ضیافت او می شتابند.
مكتب «صوم» عهده دار تربیت كسانی می گردد كه در شوق قرب و وصال به حضرت باریتعالی، خاضعانه در آن مكتب زانوی تلمّذ زده و با استغفار از درگاه احدیت، دل در گرو كسب معارف الهی و فضایل انسانی نهاده اند. كتاب حاضر كه به قلم فقیه وارسته، حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به رشته ی تحریر درآمده پیرامون آثار این ماه عظیم سخن می گوید.
2. كتاب آكنده از نكات جالب و جذاب تفسیری، حدیثی، تربیتی و اخلاقی است و خواننده مطالب نافع و سودمندی را درباره ماه مبارك رمضان و آثار این ماه به دست می آورد.
3. این كتاب، راهنمای خوبی برای همه ی خوانندگان و افرادی كه خواهان منبعی مفید درباره اخلاق اسلامی و ارتقای سطح معرفت و آگاهی خود در این زمینه هستند بخصوص جوانان عزیز كه نهایت استفاده را می توانند از این اثر برده و راه كمال را با بصیرتی بیشتر طی نمایند.
4. قلم كتاب، روان و مطالب آن دارای چینش منطقی و دقت علمی خوبی بوده و مستندات بخوبی با ذكر آدرس ذكر شده و كثرت استفاده از آیات و روایات و حكایات اسلامی از ویژگی های برجستة این اثر است.

الف- آیات کریمه

( فَاقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا (۸۰) وَمَا جَعَلَ عَلَیکُمْ فِی الدِّینَ مِنْ حَرَج ) (۸۱)

( یرِیدُ اللهُ أَن یخَفِّفَ عَنکُمْ ) (۸۲)

( الّامَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیهِ ) (۸۳)

( الّا ان تَتَقُوا مِنهم تُقاة ) (۸۴)

( یرِید اللهُ بِکمُ الیسرَوَ لایرید بِکُم العُسرَ ) (۸۵)

( مَایریدُ اللهُ لِیجْعَلَ عَلَیکُم مِّنْ حَرَج وَلکِن یرِیدُ لِیطهِّرَکُمْ وَلِیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیکُم لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ) (۸۶)

( لایکَلِفُ اللهَ نَفَساً الّا وُسعَها ) (۸۷)

( لایکَلِّفُ اللهَ نَفساً الّامآ آتَاهَا ) (۸۸)

ب- احادیث شریفه

«لا ضَررَ وَلاضِرار فی الإسلام »(۸۹)

«رُفِعَ عَن امَّتِی تِسعَة ...»(۹۰)

«یسِّرُوا وَلا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا، ولاتنفِرُوا ...»(۹۱)

«بُعِثتُ بِالحَنفیةِ السَمحة »(۹۲)

مطابق آن چه بیان گردید، بنای شرع بر تسهیل و آسانی است؛ پس، این سؤال مطرح است که چرا تکالیف دشوار- که به بذل مال و جان نیاز دارد- در شرع بسیار است؟

در پاسخ باید گفت: اگرچه بذل جان و فداکاری آسان نبوده و بذل اموال نیز بر کسانی که از خصلت سخاوت محروم اند و از همدردی با هم نوع، لذّت نبرده و آن را پرداخت غرامت و ضرر می پندارند، دشوار است؛ امّا برای تحصیل مقاصد مهم و یا دفع مفاسد بزرگ، تحمّل این زحمات، گوارا و موافق با فطرت است و وقتی این تکالیف به نوع بشر عرضه شود، همه با صرف نظر از توجّه به خود، انجام آن را لازم و از اصول و نوامیس کمال و بقای نظام اجتماع می دانند. این گونه تکالیف، خلاف یسر و آسانی نیست؛ بلکه تأمین کننده آن نیز است.

در ضمن آیات راجع به روزه ماه رمضان، این جهت سهولت دین اعلان گردیده و نشان گر آن است که در تشریع روزه هم این موضوع رعایت شده است.

روزه بر نفوس معتاد به صرف غذا سخت بوده و به نوعی، ریاضت است؛ چرا که مانند هر رژیم تربیتی دیگر، با هوای نفس انسان سازگار نیست؛ ولی این ناسازگاری مثل ناسازگاری دارو با اشتهای بیمار است و قبول نکردن ذایقه و تنفّر مزاج بیمار، به واسطه طعم دارو است؛ ولی فطرت، وجدان و عقل بیمار، خوردن این دارو را پذیرفته و تحمّل زحمت آن را لازم می داند و سرباز زدن از خوردن آن را ناپسند و نابخردی می شمارد؛ به طوری که اگر بیمار از خوردن آن دارو خودداری کند، پرستار- که عقل و فطرتش پا بر جا است- آن را به زور به او می خوراند.

امّا اگر دارویی زیان آور بود، نباید آن را به بیمار خورانید و یا اگر خوردن آن دارو، ناراحت کننده است، ولی قابل تبدیل به داروی دیگر می باشد، پزشک حاذق آن را به داروی دیگر تبدیل می نماید و یا اگر تغییر زمان آن، مصلحت مهمّی داشت، وقت آن را تغییر می دهد.

خداوند متعال در ضمن بیان احکام روزه، دستور فرموده است که مسافر و بیمار در وقت دیگر- که این دو عذر را ندارند- روزه بگیرند. سپس می فرماید:( یرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیسْرَ ) ؛ خدا بر شما آسانی می خواهد. خداوند در روزه نیز، سخت گیری و دشواری نخواسته و به طور کلّی هدف تکالیف، تنگ گرفتن بر مردم و به دشواری انداختن آنان نیست؛ بلکه خدا نسبت به بندگانش رؤوف و مهربان است؛ آسانی امور آن ها را می خواهد و سخت گیری بر آنان را اراده نفرموده است.

اگر چه اصل مذکور، در ضمن احکام روزه بیان شده، امّا اصلی کلّی است که در تمام موارد دیگر هم منظور شده و تذکّر آن در ضمن احکام روزه، به این دلیل است که: بسا بعضی نادانان و ناپخته گان گمان کنند که در تشریع روزه بر مکلّفین سخت گیری شده است و از این رو خداوند برای دفع این توهّم فرموده است:

( یرید الله بکم الیسر ) ؛ بی شک اگر مراد خداوند از روزه به دشواری افکندن بندگان بود، از بیمار و مسافر و پیران سالخورده، وجوب آن برداشته نمی شد.

پس، ای برادر مسلمان! سپاس خدای را به جای آور و نعمت اسلام را قدر بدان و در ماه رمضان، فرمان او را به جان و دل پذیرا شو!

مبادا که از آمرزش خدا در این ماه محروم بمانی:

«فالشقی من حرم غفران الله فی هذا الشهر العظیم ».(۹۳)

مبادا بدون عذر شرعی روزه ات را افطار کنی و با امر الهی در این ماه عزیز مخالفت کرده و معصیت نمایی

و مشمول این حدیث شریف گردی:

«مَن افطَرَ یوماً مِن شَهر رَمَضان خَرجَ رُوحَ الایمانِ مِنه »(۹۴)

کسی که روزی از ماه رمضان را (بدون عذر) افطار کند، روح ایمان از او بیرون خواهد رفت.

فصل نهم: روزه و پرورش وجدان

در نهاد انسان نیرویی آسمانی و قوّه ای ملکوتی است که او را به کارهای نیک تشویق کرده و از کارهای زشت باز می دارد.

همه این نیرو را در اعماق باطن خود می یابند و پیروی از آن را کمال و فضیلت می دانند. و تنها از کسانی می توان انتظار و توقّع امانت داری، صداقت و عدالت داشت و به خیر و نیکی آنان دل بست که این نیرو در آنان زنده و بیدار است. و این نور در نهاد هر کس به خاموشی گرایید، دیگر نباید از او انتظار عدالت، فضیلت، شرف و آدمیت داشت.

در اصطلاح علمای اخلاق به این نیرو «وجدان» می گویند. حقیقت این نیرو هر چه باشد و اسمش «وجدان» باشد یا «ضمیر» یا «قلب»، تفاوت نمی کند. چنین نیرویی در بشر وجود دارد که با انجام کار نیک، شاد و خوشحال می شود (مانند: کسی که از عهده تکلیف و مسؤولیت بزرگی بیرون آمده باشد که در این صورت، احساس راحتی و آسایش قلبی می نماید.) و هرگاه کار بد و عمل زشت و گناهی از انسان سر زند، این نیرو او را توبیخ و سرزنش می کند، و او را از کرده خود پشیمان ساخته و بسا که آثار ندامت و کراهت در چهره گرفته او خوانده می شود و در ضمیر، احساس ندامت کرده و می گوید: کاش این کار را نکرده بودم! و...

ندای وجدان و صدای ضمیر، همواره به او نهیب می زند و او را می ترساند و از او می خواهد تا نقطه ضعف ها را برطرف کند، و شکستگی و خسارت حاصل از گناه را جبران نماید.

قرآن مجید چنین حالت وجدانی را «نفس لوّامه» نامیده است.

بارها افرادی را دیده ایم که تحت تأثیر این ندای وجدان و برای خلاصی از تألّمات روحی، صفحه زندگی آن ها- که از جرم، خیانت، گناه، ستم و فساد سیاه شده بود- عوض شده و در فصل دیگری از زندگی به صورت انسانی پاک و خیرخواه، نوع پرور، خداپرست و با شرافت ظاهر گردیدند.

پیروی از این نیروی خداداد و ذاتی و به کار بستن آن، باعث رشد و ترقّی آن می شود؛ چنان چه بی اعتنایی و اهمال و سستی نسبت به آن، سبب ضعف و فنای آن می گردد؛ و از این رو وقتی برای اوّلین بار، انسان با وجدان خویش مخالفت نماید، سخت ناراحت و نادم است و در آتش عذاب روحی می سوزد و اگر آن مخالفت را دنبال کند، وجدان او به تدریج تاریک می شود؛ تا حدّی که از آن کار زشت و ناپسند، هیچ گونه عکس العملی در نهاد خویش نمی یابد و مصداق:( خَتَمَ اللهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَعَلی سَمْعِهِمْ وَعَلی ابصارِهِمْ غِشاوَةٌ ) (۹۵) می گردد.

یکی از اهداف و برنامه های دینی این است که وجدان بشر همیشه زنده بماند و از ضعف و سستی آن جلوگیری شود.

نماز، حج، دعا، اذکار، مواعظ، نصایح، تلاوت قرآن و سایر احکام تربیتی اسلام و به طور کلّی، اطاعت از تمام اوامر و نواهی شرع، این نیرو را رشد می دهد و وجدان عالی تر و نیرومندتری به نام «وجدان دینی و شعور به مسؤولیت» می سازد.

این وجدان، مظهری از خوف و ترس از خدا و خشیت الله است.

این وجدان دینی است که هنگام وسوسه های شیطانی و اندیشه های اهریمنی به کمک مردم پرهیز کار بر می خیزد و آنان را از خطر سقوط در پرتگاه گناه نجات می دهد:

( انَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوْا فَإِذَا هُمْ مُّبصِرُونَ ) (۹۶) این وجدان ایمانی و مذهبی، گناه را مانند سنگ بزرگی- که بیم فرود آمدن آن بر سر شخص وجود دارد- خطرناک و مهیب جلوه می دهد:

«انَّ المُؤمِنَ یری ذَنَبهُ کَانَّهُ صَخَرةٌ یخافُ ان تَقعَ عَلیه »(۹۷)

یکی از فواید تربیتی روزه «پرورش وجدان» است. روزه از جمله عباداتی است که با خلوص و پاکی نیت و پیروی از وجدان دینی انجام می شود و ریاکاری و اغراض باطل در آن کمتر وارد می گردد؛ زیرا روزه، صبر و امساک از مفطرات و خویشتن داری است. و کسی که نیت پاک، شوق به اطاعت فرمان خدا و پاسخ به ندای وجدان نداشته باشد، امساک و خویشتن داری نیز ننموده و در خلوت از خوردن و آشامیدن پرهیز نخواهد کرد؛ چرا که می تواند در حضور مردم از خوردن غذا خودداری کند، و به طور محرمانه روزه خود را افطار کند.

پس بی تردید کسی که در حضور و غیاب مردم امساک دارد و روزه است، دارای نیت قربت و اخلاص است و اطاعتش، واقعی و حقیقی است و این است معنای فرمایش امیرالمؤمنینعليه‌السلام :

«وَالصِّیامُ ابِتلاءً لِاخلاصِ الخَلق »(۹۸) این روزه دار یقیناً دارای وجدان رشد یافته دینی است و حتماً روزه او سبب رشد بیش تر وجدان و شعور او به مسؤولیت می شود.

پس ای برادر ایمانی وای حبیب روحانی! اگر خواهان رشد وجدان و بیداری ضمیر هستی، روزه بگیر و آن را که یکی از ارکان اسلام است، کوچک مشمار؛ که در حدیث آمده است:

«بُنِی الاسلامُ عَلی خَمسةِ اشیاء، عَلَی الصَلوةِ، وَ الزَکاةِ، وَالحَجِ، وَ الصَومِ، وَالولَایة »(۹۹) اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت.

فصل دهم: برنامه های عبادی، نجات بخش انسان

اشاره

بشر دنیای مادّی، انسان عصر فضا، جهان طغیان غرایز حیوانی، بشر سرکش و رها شده از التزامات اخلاقی، جوامع ماشینی و اجتماعات سرمایه داری که شب و روز از زحمت و تلاش و کار و کوشش برای یک زندگی پر از حرارت مادی آرام نمی گیرند؛ اجتماعاتی که رهبران آن ها در بند مادیات گرفتارند و فرصت ندارند که امور جهان را از منظر فضیلت و انسانیت بنگرند و با عینک تقوا و شرف، اوضاع به هم پیچیده و دشوار آن را مطالعه نمایند؛ جوامعی که در آن رشته های محکم و استوار فضیلت، پاکدامنی و عفاف یکی پس از دیگری گسسته می شود، هر روز ناراحتی های روحی و فکری و بی اعتمادی تازه ای بر سرشان سایه می افکند.

مللی که در زور و قدرت مافوق دیگرانند و مللی که ضعیف و خودباخته و غارت زده هستند، و بالاخره تمام انسان های عصر ما، برای رسیدن به یک حال معتدل، و توازن روحی و برای رفع این همه نگرانی ها و تأمین زندگی آرام بخش و محیط اعتماد و سکون و ثبات روحی به برنامه هایی مانند برنامه های اطمینان بخش ماه رمضان بیش از انسان های سال ها و قرون پیش نیاز دارند.

در آبادترین و آزادترین نقاط این دنیای به اصطلاح متمدّن و در مجامع بزرگ جهانی، جهت دست یابی به مقام، استثمار ملل و گسترش نفوذ، توسعه تجارت و بازرگانی، غارت کردن اموال، معادن و دست رنج ملل فقیر و کارگران بیچاره چه خیانت هایی که نمی شود! کمپانی های صنعتی و بازرگانی برای سبقت از هم و زمین زدن حریف و از میدان بیرون راندن او میلیون ها دلار صرف می کنند. از این رو، شرق و غرب همواره یکدیگر را متّهم کرده و از هم شاکی اند!

با نگاهی به بودجه های تسلیحاتی، سازمان های جاسوسی و کارآگاهی- که خواب و اطمینان را از همه ربوده اند- به یک باره از بشریت ناامید شده و گمان می رود که انسان محکوم به بدبختی و زندگی توأم با ناراحتی است و نباید جز شرّ و فساد از او انتظار دیگری داشت.

خیانت و شهوت رانی به سر حدّ افراط رسیده است؛ به گونه ای که تاریخ بشر مانند آن را به خود ندیده است.

وضع واقعی زنان در آخرین مرتبه انحطاط و پستی و سقوط قرار گرفته و شرافت و عفاف آن ها لکّه دار شده و بلکه از میان رفته است؛ چرا که خوش بخت ترین آنان در منطق و مکتب مادّی گری، کسی است که در کاباره ها و اجتماعات شهوترانی، و در بین مردان پست و کثیف بیشتر و برهنه تر، آشکار شود و با بوالهوسان هم پیاله گردد و از این رهگذر و از طفیل این روابط به ظواهر زندگی خود سر و سامان داده و شکم خود را سیر سازد.

سرمایه داران خون آشام هزاران نفر از آن ها را به نام کارگر در اختیار خود گرفته و در حالی که میلیون ها جوان بی همسر، تحت فشار غریزه جنسی، نظم اجتماع را به هم می زنند و متعرّض بانوان و دوشیزگان می شوند، آن را در انحصار خود قرار داده، به شهوترانی و هوس پرستی سرگرم هستند.

در پاره ای از نقاط، وضع به طوری است که زن بدبخت، خواه و ناخواه باید خود را تسلیم امیال حیوانی مردان متجاوز سازد.

و اگر این موازین اخلاقی که هنوز پرتو ضعیفی از آن، بر دل ها می افتد از میان برود و این نور خفیف عفّت و پاکدامنی و احترام به ناموس و زن و التزام به انجام غریزه جنسی از طریق ازدواج مشروع- چنان چه دورنمای آینده و تشویق زنان بی عفّت و خودفروش نشان می دهد- از بین برود و اگر یک برنامه تربیتی اسلامی همه جانبه که رهبر و راهنمای بانوان به عفاف و پاکدامنی، تعدیل غریزه جنسی، حفظ موجودیت و شخصیت ارجمند زن موجود نباشد و یا به اجرا در نیاید، زن هیچ گونه استقلالی نیافته و برای جلوگیری از تجاوز به او هیچ قانونی و قدرتی دست به اصلاح نخواهد زد و باید به حکم اجبار، به هر پستی و ننگی تن در دهد و خود را برای پذیرایی از هر مرد جلّاد و زورمندی آماده سازد و هیچ پناه گاهی برای دفع ظلم از او- حتّی به طوری که در دوران جاهلیت رسم بود- پیدا نخواهد شد.

تصوّر مفاسدی که از تعقیب روش «اختلاط زن و مرد» در اجتماع کنونی پدید می آید، واقعاً سرسام آور است.

مهر و عطوفت و بشر دوستی، و الفاظی از این قبیل به صورت تشریفاتی درآمده و بی اعتبار می شود. و اگر مؤسّسات عمومی که به طور ماشینی و برای مقاصد خاصّی به ضعفا کمک می کنند و اغلب اغراض سیاسی را از کمک به مستمندان و آسیب دیدگان و بازماندگان اجتماع دنبال می نمایند، وجود نداشتند، هیچ کس به فریاد نیازمندان و دردمندان پاسخ نمی داد.

بی شک آرامش و آسایش مصنوعی- که با سرگرمی ها، شب نشینی ها، پارتی ها و مواد تخدیرکننده قوای عقلی و روحی فراهم می شود- نمی تواند بشر را سیر و قانع سازد. و افرادی که بدین ابزار متوسّل می شوند از بهتر زیستن واقعی که با آرامش و سکون روحی و اطمینان قلبی توأم باشد، دورتر می شوند.

در چنین جهانی که تشریح ناکامی های آن در این مجال ممکن نیست و آن چه می شنویم و می بینیم گوشه ای از بدبختی های جهان انسانی است، و در این جهانی که به علّت رواج خیانت، جنایت، بی عفّتی، پست همّتی، بی غیرتی، پرستش مادّیات و شهوات، دشواری ها روز افزون است، یگانه راه علاج برای آرام کردن روح بشر، توسّل به نیروی ایمان، تقوا، تقویت قوای اخلاقی و کنترل غرایز حیوانی است.

خدایی که این بشر را آفریده و این غرایز را در نهاد او گذارده، می دانسته است که اگر این حرص و آز، خودخواهی و تکبّر، استبداد و جاه طلبی و شهوات بر این بشر مسلّط شود، دیگر نه تنها خودش، بلکه دیگران هم آرامش نخواهند داشت. و اگر مادّیات، معشوق و محبوب و معبود او شد، در هیچ حد و اندازه و مقداری قانع نمی شود. و اگر تمام کهکشان ها را مالک شود، حرص و آزش پایان نمی پذیرد؛ و اگر میلیون ها انسان را برای منافع پلید شخصی و جاه طلبی استثمار کند یا به کشتن بدهد، آن را ناچیز شمرده و به حساب نمی آورد.

خدای متعال می دانست که اگر این بشر راهنمایی نشود، برای خودش و از جنس خودش خدایانی می سازد و بشر پرستی را در صُور مختلف، ذلیلانه می پذیرد و در برابر اقویا و استعمارگران به خاک می افتد و آن ها را از یک انسان عادی، برتر می شمارد و برای آن که به اخذ مقام و درجه ای نایل آید، به هر پستی و تملّقی متوسّل می شود.

خدایی که این انسان را می شناخت، او را راهنمایی کرد تا هم به وسیله عقل و خرد و چراغ بینشی که در نهاد او روشن کرده و هم توسّط پیامبران و راهنمایان حقیقی، راه سعادت و نیک بختی را بیابد. راهی که به عنوان یگانه راه، به تمام مقاصد شریفه و هدف های ارزشمند انسانی ختم می شود و وسیله آرامش روحی، اطمینان قلب، رفع بیم و هراس و نگرانی و وسواس است.

تمام برنامه های دینی برای تکمیل و ترقّی انسانیت و تقویت اراده پی ریزی شده و حبّ فضیلت، بشردوستی و راهنمایی به سوی اهداف عالی تر از اهداف مادّی را مدّ نظر دارد.

برنامه عبادی رمضان

یکی از برنامه ها، همین برنامه «روزه ماه رمضان» است.

آیا می دانید و هیچ فکر کرده اید که اجرای این برنامه در هر سال تا چه حد انسان را به خود باز می گرداند و ضمیر فرد را آگاه و شعورش را بیدار می سازد؟!

آیا اندیشیده اید که اجرای برنامه ماه رمضان توسّط انسان هایی که در عصر ما گرفتار مسایل مادّی وحیوانی، مسابقات بیهوده، شهوت رانی های بی نهایت کثیف و شرم آور، شرکت در مجالس لهو و لعب و رقص و قمار، می گساری و صدها آفت دیگر شده اند، چه آثار نیک و سودمندی دارد و چگونه آنان را از منجلاب این پلیدی ها نجات می دهد؟

کسانی که در طول سال به واسطه اشتغالات مادّی حتّی برای لحظه ای فرصت توجّه به امور روحانی را نداشته اند و از وجدان انسانی خود جدا شده و موج اجتماع، آنان را از این سو به آن سو پرتاب کرده و پناهگاه و آسایشگاهی نیافته اند، اکنون در پناه ماه رمضان می آرمند و در لذایذ روحانی و معنوی غرق می شوند؛ با خدا مناجات کرده و دعا می خوانند:

«اللُهَّم انّی اسئَلُکَ ایماناً تُباشِرُ بِه قَلبِی ...»(۱۰۰)

گریه کرده و اشک می ریزند؛ و با روحی سرشار از امیدواری عرض امید نموده و دعای:

«الهِی لَوقَرَنتَنِی فِی الاصفاد، وَمَنعَتَنِی سَیبَکَ بَینَ الاشهاد، وَدَلَلتَ عَلی فَضائِحِی عُیونَ العِباد ما قطعت رجائی منک، وما صرفت تأمیلی للعفو عنک انا لاانسی ایادیک عندی »(۱۰۱)

را زمزمه می کنند که دین، منبع امید و خدا مصدر تمام خیرات است و غیر از این مادّیات، غیر از جنگ ها و مسابقه ها، خیانت ها و جنایت ها، استثمارها، پرده دری ها و بی غیرتی ها، غیر از این مجالس هرزه گی و دانس ها و رقص ها، سینماها و کاباره ها- که خسته کننده روح و تاریک کننده باطن و باعث تضعیف اعصاب و پرده خرد و بینش و کشنده غیرت و مردانگی و شخصیت است عالم دیگر و لذّت های بهتری وجود دارد.

می فهمند که آدمی زاد می تواند به مادّیات بی اعتنا باشد. و در مقابل شهوات، امیال تشنگی و گرسنگی، زبان، چشم چرانی و... سر خم نکند.

می فهمند که آرامش واقعی روح، در یاد خداست و در عالم فضایل انسانی صفاتی مانند: راستی و درستی، شکیبایی، بشر دوستی، خدمت به هم نوع، دانش پژوهی، نیکوکاری، فروتنی و دادگری وجود دارد؛ و مزاحمت، دشمنی و کینه، جنگ، بی خانمان کردن و صفاتی از این قبیل در آن راه ندارد.

عالم فضایل عالمی است که هر چه بشر، عالی همّت و بلندنظر باشد، زودتر در آن به مقصد می رسد.

راستی، کدام مدرسه و چه مکتبی برای تربیت این بشر، بهتر از ماه رمضان است؟

در ماه رمضان شعائر اسلام- که شعائر انسانیت و فضیلت است- زنده می شود. نماز جماعت ها رونق یافته و در آن مساوات اسلامی و حسّ هم ردیفی و هم قدمی آشکار می شود.

همه می فهمند که بنده یک خدا هستند و این امتیازات مادّی بی ارزش است. و کسی که به خدا نزدیک تر و خلوصش بیشتر باشد- سلطان یا رعیت، کارفرما یا کارگر، فرمانده یا سرباز ساده- محترم تر است.

غرورها، خودخواهی ها، کبرها و طمع ها و حسدها همه در ماه رمضان ضمن اجرای برنامه هایی از قبیل: ادعیه، مجالس وعظ و خطابه و... به اندازه قابل توجّه ضعیف یا نابود می شود.

اگر کسانی که مادّیات، چشم بصیرت آنان را کور کرده، این برنامه های اسلامی را انجام دهند و از لذایذ مادّی کناره گیری نموده و به حال معنوی خود برسند، در یازده ماه دیگر سال نیز از حدود اعتدال، چندان تجاوز نمی کنند.

ادعیه ای که در ماه رمضان می خوانیم، هر یک درسی آموزنده و راهنمایی برای توجّه به مصالح عموم و آسایش همگان است.

این جمله ها، گویای احساسات و خواسته های روزه دار است:

«اللّهُمَّ ادْخِلْ عَلی اهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورِ. الّلهُمَّ اغْنِ کُلَّ فَقیر الّلهُمَّ اشْبِعْ کُلَّ جائِع ...»(۱۰۲)

هر یک از دعاهایی که خوانده می شوند، نردبان ترقّی و تکمیل خداشناسی و خداپرستی و آموزنده معارف اسلام و مبین ارتباط بنده با خدای جهان و محکم کننده ارکان ایمان است.

ما باید از ماه رمضان حداکثر استفاده را برده و شکر این خوان گسترده و نعمت بی دریغ را به جای آوریم و از موائد و غذاهای روحی آن بهره مند گردیم.

اتّحاد اسلامی

روزه دار عزیز! توجّه داشته باش که مسلمانان در تمام نقاط دنیا با شادی و احترام فراوان از ماه مبارک رمضان استقبال می کنند و تو در این مراسم و در ادای وظایفی که بر عهده داری و در این عالی ترین مدرسه تربیتی و کلاس آدم سازی تنها نیستی؛ چرا که صدها میلیون همکلاس و هم شاگرد داری و همه با تو در ادای تکلیف روزه، قرائت قرآن و دعا، و مناجات با خدا همگام هستند.

چنان بیندیش که باید با تمام این صدها میلیون هم کلاس، آشنایی و دوستی داشته باشی و خیر و سعادت آن ها و هدایت همه بشر را از خدا بخواهی!

متوجّه باش که چگونه اسلام تو را و آن ها را با هم مرتبط کرده، و از این همه ملیت های گوناگون و نژادهای مختلف، یک امّت بزرگ به نام «امّت اسلام»، «امّت توحید» و یا «امّت قرآن» ساخته است.

پس تو یک فرد از افراد این امّت و یک عضو از اعضای این جامعه هستی و با آن ها اهل یک ملّت می باشی. از این رو باید به سهم خود، با این پیکری که تو عضوی از اعضای آن هستی، همکاری کنی، و معنی حدیث شریف نبویصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«مَثَلُ المُؤمِنِین فِی تَوادهِم، وَترِاحُمِهم مَثَلُ الجَسد اذَا اشتَکی مِنهُ عُضوٌ تَداعی له سائِرهُ بِالحمی والسَهر(۱۰۳) در دوستی و نیکی به یکدیگر همچون اعضای یک پیکر است که چون بعضی از آن رنجور شود و به درد آید اعضای دیگر را قرار و آرامش نخواهد بود.»

متوجّه باش که تو مسلمانی و باید اسلام را مافوق هر چیز و هر کس بدانی. ملیت، قانون، فکر و عقیده و همه چیز تو اسلام است. آن مسلمانی که در دورترین نقاط دنیا و در بین صدها هزار بیگانه اکنون روزه دار است، هموطن واقعی تو است و تو باید به فکر مصالح و سعادت او باشی! او هم باید به فکر تو باشد و هر دو، برای خیر بشریت قدم بردارید.

در ماه رمضان متوجّه می شویم که مرزهای جغرافیایی، سازمان های حکومتی و... میان مسلمانان فاصله ای ایجاد نمی کند و این اصطلاحات و تقسیمات هیچ اثری در همبستگی قوای مسلمین ندارد.

مسلمانان باید با التزام به احکام قرآن، دیگربار سر بلند کرده و امّت اسلام را قوّت و نشاط بخشند، و فاصله ها را شکسته و با آنان که قومیت های خاصّی را ترویج می کنند و می کوشند که میان مسلمانان فاصله اندازند، مبارزه نمایند و اموری را که خارج از اسلام و مخالف با دعوت اسلام است، سبب امتیاز و جدایی از دیگر مسلمان ها نسازند.

قانون و احکام روزه و نماز و دیگر تکالیف و احکام اسلامی، در همه جا یکسان است و مرزبندی های جغرافیایی، و عوامل دیگر سبب تغییر قوانین و یا چندگانگی نمی شود.

روزه دار عزیز! در این ماه تأمّل و اندیشه کن. به وضع اسلامی خود و جامعه ات رسیدگی کن. تا آنجا که در توان داری به اسلام و توسعه قلمرو آن، به دفاع از احکام الهی، به حفظ ملّیت خود و سایر مسلمانان خدمت کن؛ که اگر بتوانی و از آن دریغ کنی، مسؤول هستی و در سرای دیگر باید جواب گو باشی.

ماه رمضان ماه تربیت است؛ ماه تعویض حال و روش و ماه تصمیم و عزم و همّت است.

در طول این ماه به قضایای اسلامی، به نقشه های خائنانه دشمنان اسلام، به میزان آمادگی خود برای دفاع از اسلام، به آینده اسلام، به یافتن بهترین راه برای تبلیغ اسلام، به اتّحاد مسلمین، و به مسایل دیگر فکر کنید و از دانشمندان و متفکّرین اسلامی استمداد نمایید تا شما را در درک صحیح مسایل و موضوعات راهنمایی کنند؛ تا دریابید که مسایل و قضایای اسلامی در اجتماعات ما فراموش شده و اگر به هوش نیاییم و بیدار نشویم، در یک چنین اجتماع ناهنجار و مسخ شده ای همه چیز خود را خواهیم باخت.

پس برای یاری دین خدا بکوشید و برای نگاه داری پرچم اسلام، با مال و جان فداکاری نمایید.

( وَلاتَهِنُوْا وَلاتَحْزَنُوْا وَأَنتُمُ الاعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ) (۱۰۴)