ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق0%

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

نویسنده: آيت الله العظمى صافى گلپايگانى
گروه:

مشاهدات: 12718
دانلود: 2228

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 58 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12718 / دانلود: 2228
اندازه اندازه اندازه
ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

نویسنده:
فارسی

ویژگی های كتاب:
1. ماه رمضان، ماه نزول قرآن، ماه توبه و خیر و بركت و رحمت الهی است كه در آن بندگان مشتاق حضرتش، دعوت معبود خویش را لبیك گفته و به ضیافت او می شتابند.
مكتب «صوم» عهده دار تربیت كسانی می گردد كه در شوق قرب و وصال به حضرت باریتعالی، خاضعانه در آن مكتب زانوی تلمّذ زده و با استغفار از درگاه احدیت، دل در گرو كسب معارف الهی و فضایل انسانی نهاده اند. كتاب حاضر كه به قلم فقیه وارسته، حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به رشته ی تحریر درآمده پیرامون آثار این ماه عظیم سخن می گوید.
2. كتاب آكنده از نكات جالب و جذاب تفسیری، حدیثی، تربیتی و اخلاقی است و خواننده مطالب نافع و سودمندی را درباره ماه مبارك رمضان و آثار این ماه به دست می آورد.
3. این كتاب، راهنمای خوبی برای همه ی خوانندگان و افرادی كه خواهان منبعی مفید درباره اخلاق اسلامی و ارتقای سطح معرفت و آگاهی خود در این زمینه هستند بخصوص جوانان عزیز كه نهایت استفاده را می توانند از این اثر برده و راه كمال را با بصیرتی بیشتر طی نمایند.
4. قلم كتاب، روان و مطالب آن دارای چینش منطقی و دقت علمی خوبی بوده و مستندات بخوبی با ذكر آدرس ذكر شده و كثرت استفاده از آیات و روایات و حكایات اسلامی از ویژگی های برجستة این اثر است.

فصل یازدهم: روزه و آموزش

آزادی حضرت مولای متّقیانعليه‌السلام رهبرآزاد مردان و آزادی خواهان می فرماید:

«الاحُرٌّ یدَعُ هذِهِ اللُماظَةَ لِاهلِها انَّهُ لَیسَ لِانُفسُکِمُ ثَمَنٌ الّا الجَنَة فَلا تَبِیعوها الّابِها »(۱۰۵)

آیا آزاده ای نیست که این بازمانده غذای دهان دیگران (دنیا) را برای اهلش بگذارد؟ به درستی که برای جان های شما بهایی غیر از بهشت نیست؛ پس آن را به غیر بهشت نفروشید.

نظامی شاعر حکیم می گوید:

دگر باره پرسید آن شهریارکه: «تو کیستی من کیم در شمار؟! »

چنین داد پاسخ سخن گوی پیرکه: «فرمان دهم من، تو فرمان پذیر!

مرا بنده ای هست نامش هوا دل من به آن بنده فرمان رواتو آنی

کِی آن بنده را بنده ای پرستار ما را پرستنده ای!» بسا افرادی که داد آزادی خواهی دارند و دیگران را به آزادی می خوانند و بی آن که توجّه داشته باشند، اسیر و بنده هستند و از خود اختیاری ندارند.

بسیاری از اشخاص که آزادی و حقوق دیگران را پایمال کرده و آن را دستخوش امیال و اراده خود ساخته و خود را بر ملل و جوامع، فرمانروای مطلق می شمارند نیز از نعمت آزادی محروم هستند.

این هر دو دسته بنده اند و مقید و مملوک؛ امّا نه بنده و مملوک یک تن؛ نه بنده ای که جسمش در اختیار غیر باشد، و فکر و اندیشه اش در اختیار خودش.

اینان بنده هوا، بنده پول، مال، اسب، اشتر، گاو، الاغ، گوسفند و بنده مقام هستند. غلام حلقه به گوش شهوت، غلام اربابان قدرت و کدخدایان، حاکمان و امیران، بنده مقاصد رذیله و اشیای خسیسه و بنده عادات و خرافات هستند. بندگانی که علاوه بر جسمشان، روح و فکرشان نیز بنده است و همه چیزشان در بند افتاده و از آزادی واقعی و استقلال روحی و فکری بویی نبرده اند.

عادت به خوردن و نوشیدن، عادت به شهوت رانی، قمار، شراب، می گساری، شب نشینی های زیان بخش، سیگار و دخانیات، ظلم و ستم، و بی اعتنایی به ضعیفان و زیردستان و... آن ها را چنان اسیر و مقید کرده که، نجات از این طلسم عادات را غیرممکن می دانند.

در میدان سیاست، در عرصه مبارزات ورزشی، در جنگ و نبرد و لشکرکشی، پیروز می شوند و حریف را بر زمین می زنند؛ امّا در میدان مبارزه با عادات و آزاد شدن از قیود هوا و هوس، بیچاره و مغلوب، شکست خورده و بر زمین افتاده اند.

چنین کسانی، خود و انسانیت خود را در اسارت عادات انداخته و نتوانسته اند از وادی تنگ و تاریک بندگی و بردگی مخلوقاتی مانند خود، با بال همّت پرواز کرده و در باغستان آزادی واقعی، وارد شوند.

برنامه کار روز و شب و حاصل زندگی آن ها انجام یک سلسله عادات و تکرار مکرّرات است و به طور خلاصه حیات آن ها مصداق سخنی است که از «روسو» نقل شده است:

«انسان، بنده و برده متولّد می شود و بنده و برده می میرد. روز ولادت او را در قماط می پیچند و روز مرگ، او را در کفن قرار می دهند. (و در دل خاک پنهان می کنند) و در میان این دو روز، بنده و اسیر و مملوک و خاضعِ عادت است.»

آیا کسی که تمام عمرش را در لهو و لعب و بازی به سر می برد، و نمی تواند دمی از آن، خود را کنار بکشد، آزاد است یا بنده؟!

آیا کسی که دست از قمار بر نمی دارد و شب ها را تا نزدیک سحر بر سر سفره قمار، مال و وقت عزیز خود را به باد فنا می دهد، بنده است یا آزاد؟!

آیا شخصی که جام شراب را- با آن که به زیان های خانمان براندازش واقف است- مثل آب گوارا می نوشد، بنده است یا آزاد؟!

آیا آن که نمی تواند از زندگی تجمّلی و از طعام های رنگارنگ سفره اش و از لباس های گران بها و متنوّعش، چیزی کم بگذارد و از هم نوعان خود- که درمانده و گرفتار، مستمند، بیمار، زلزله زده و مبتلا هستند- دستگیری و به آنها کمک نمی کند، بنده است یا آزاد؟!

آیا کسی که برای مقام و منصب، حفظ ریاست و برای تجمّلات بیش از حد، و شکم پرستی، حقوق ضعفا را پایمال و دسترنج کارگران را غارت می کند و از رشوه خواری و دزدی از بیت المال مسلمین، باک ندارد آزاد است یا بنده؟!

آیا این است زندگی آزاد و شرافتمندانه انسان؟!

یقیناً این گونه افراد، بنده اند و آزاد ساختن آنان، از آزاد کردن رفیق و عبید دشوارتر است، چنان چه دین اسلام برای آزادی غلامان و کنیزان کوشش های ثمربخشی نموده و برنامه های سودمندی تنظیم کرده و آن را از عبادات بزرگ قرار داده است و حتّی در بعضی موارد، حکم به وجوب آن نموده و در موارد دیگر، به طور استحباب آن را از مسلمانان خواسته است، برای آزاد کردن این ممالک فکری و بندگان و غلامان واقعی نیز برنامه های وسیعی را پیشنهاد کرده تا بشر را از بند استعباد، عادات رذیله و هوای نفس آزاد سازد و همان گونه که در قرآن ذکر شده، یکی از اهداف دعوت حضرت خاتم الانبیاءصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برداشتن این گونه بارها از روح و فکر بشر است:

«وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالاغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیهِمُ »(۱۰۶)

و تا بشر به این آزادی نرسد طعم آزادی را نمی چشد و در سایر امور کسب آزادی نمی کند.

یکی از برنامه های آزادی بخش اسلام، «روزه» است.

روزه، آدمی را از بند عادات حیوانی آزاد می سازد و او را به سوی ملکوت اعلی پرواز می دهد:

طَیران مرغ دیدی تو زپای بند شهوت به در آی تا ببینی طیران آدمیت!

خور وخواب وخشم وشهوت، شَغَب است وجهل وظلمت حَیوان خبر ندارد زِجهان آدمیت!

فرد مسلمان به قصد روزه، سحر از میان بستر آرام خواب، برای خوردن سحری و انجام عبادت و خواندن دعا و نماز بر می خیزد و از قید خواب و عادت به استراحت، آزاد می شود و در تمام مدّت روز از تحت سیطره و تسلّط جسم و غرایز حیوانی و عادت به خوردن و نوشیدن، خود را بیرون می کشد و طلسم هوا و هوس را می شکند و از خوردن غذاهای لذیذ و میوه های شیرین و خوش طعم و نوشیدنی های خنک و گوارا خودداری می کند و به عادات روزهایی که روزه نبود، نمی اندیشد و برنامه های غذایی روزانه را ترک کرده و فکر و عقل و وجدانش را آزاد می سازد و خود را در افقی عالی تر و نورانیت و روشنایی دیگر می بیند. ادعیه ای را که جهت ماه رمضان و برای مواقع سحر و روز و شب، وارد شده، می خواند؛ ادعیه ای که اغلب دارای جملات آموزنده، حقیقت و روح آزادی است.

ادعیه ای که عقیده توحید را با جان و روان و وجدان آمیخته می سازد و خواننده را از بندهای گران اخلاق زشت و صفات ناپسند نجات داده و به صفات پسندیده و اخلاق کریمه دعوت می نماید.

روزه دار عزیز! و برادر مسلمان! از ماه رمضان، درس آزادی بگیر و نخست از عادات زشت و تقیدات بی جا، خود را آزاد ساز و بدان که یکی از مقاصد اسلام، آزادی افراد و جماعات از یوغ حکومت های مستبد و سلطه های فردی و شخصی است.

این گونه آزادی، هدف مقدّس تمام انبیا است و همان سان که قرآن کریم بیان می دارد، آن ها برای آزادی بشر مبعوث شده اند:( وَلَقدَ بَعَثنا فِی کُلِّ امةٍ رَسوَلًا انِ اعبُدُوااللهَ وَاجتَنِبُوا الطاغُوتَ ) (۱۰۷)

مشاهده می کنید که چه معانی بزرگ و آزادی بخشی در این آیه نهفته و چگونه با نهایت صراحت و قاطعیت، پرستش غیر خدا و استعباد و شرک و طاغوت پروری را محکوم کرده است.

این است اساس آزادی اسلامی که هیچ کس وهیچ مقامی حقّ گردن کشی و زورگویی ندارد. و هیچ کس نمی تواند دیگران را فرمان بر خود و خاضع جلال و جبروت مادّی خود سازد و طبق خواسته و هوا و هوس خود، مانند دوران جاهلیت وپیش از اسلام بر دیگران فرمان روایی کند.

کسانی که در برابر این افراد، خاضع می شوند، از دستور صریح این آیه محکم قرآن تخلّف می کنند و سران قدرت را به گردن کشی، خودکامگی و فساد، تشویق می نمایند.

دین اسلام همواره آزادی کشی، تکبّر، بلندپروازی و استعلای فرد بر دیگران را به شدّت مورد نکوهش قرارداده و ابطال فرموده است:

چنانچه این آیه شریفه بیان می دارد:

( تِلْکَ الدَّارُ الأَخِرةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لایریدُونَ عُلُوًّا فِی الأَرْضِ وَلافَسَادًا وَالْعْاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ) (۱۰۸) کلام الهی و احکام و قوانین خدا باید بر همه چیز و همه کس و بر هر قانون بشری، سیطره داشته و حاکم باشد و کلام مؤمنان و مقصد و هدف آنان، ترویج و بلند آوازه شود.

بیشتر شقاوت ها، و بدبختی های بزرگ، ناشی از عدم درک حقیقت آزادی و حریت اسلامی و یا عدم استقامت در راه آن است. از این رو، کسانی که به این درک و استقامت، موفّق نمی شوند، تکبّر و گردن کشی و استعباد دیگران را می پذیرند و با اظهار تملّق در برابر متکبّران و گردن کشان، بر کبر و طغیان آنان می افزایند؛ در حالی که اسلام از تمام افراد بشر دعوت می کند تا در برابر خدا و حکومت خدا خاضع باشند.

آن چه باعث تأسّف است این است که مسلمانان به آیات توحید قرآن کمتر توجّه دارند و از میوه های درخت طیبه توحید، کمتر تناول می کنند.

روزه دار عزیز! با دقّت در آیه شریفه:

( یا ایهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ، الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِراشاً، وَالسَّمَآءَ بِنَآءً وَانزِلَ مِنَ السَّمَاءِ ماءً فَاخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَّکُمْ فَلا تَجْعَلوُا لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ) (۱۰۹)

درمی یابیم که چه حقایق بزرگ و معانی بلندی در آن درج شده است. این آیه، عموم بشر و انسان ها را مخاطب قرار داده و به پرستش آفریدگار یگانه و ترک شرک دعوت می کند، و عالی ترین مفهوم آزادی را به بشر عرضه می دارد.

فصل دوازدهم: روزه و سیر زمان

نقش علم در ایمان

به گواهی دانشمندان بزرگ غرب و شرق، پیشرفت های علمی و صنعتی روز افزون- که حکایت از استعداد وسیع و توان اندیشه بشر دارد- به هیچ وجه موجب سستی ایمان به خدای جهان و برنامه های آسمانی و هدایت های اخلاقی و اجتماعی پیامبران نمی شود؛ و اصولا تا آنجا که فکر دوربین بشر به کاوش های بزرگ علمی توفیق یافته و به کشف مجهولات بسیار نایل شده، هیچ رابطه ای میان ترقّی دانش و صنعت، و کاهش نیروی ایمان یافت نشده و پس از این هم رابطه ای پیدا نخواهد شد؛ بلکه هر چه بشر در ناحیه کشف قوای طبیعت و تسخیر زمین و آسمان قدم به جلو بر دارد، نیروی ایمان او استوارتر و احساس او به آن وجود بزرگ (خدا)- که تمام این نظامات جهان، از کهکشان ها تا ذرّه و اتم را برقرار کرده- بیشتر می شود.

تاریخ سیر ادیان نشان می دهد که به موازات ترقّی علم و دانش، ایمان واقعی بشر نیز همواره رو به تکامل بوده است. تمام اقداماتی که دانشمندان در زمینه کشف خواصّ پدیده های این عالم دارند و تمام دانش هایی که در رشته های گوناگون این پدیده ها شب و روز دانشمندان را به بررسی و تحقیق وادار کرده- از دانش پزشکی، گیاه شناسی، زیست شناسی، زمین شناسی، کیهان شناسی و... - همه دلایل خداشناسی قرآن مجید و معارف دین اسلام را تأیید می کنند؛ و آن چه را در قرآن و احادیث اسلام درباره تمام موجودات به طور عام بیان شده، این دانش ها آن را به طور استقراء و بررسی در هر رشته، بیان می دارند.

قرآن می گوید: تمام عالم، تحت یک نظام دقیق قرار داد.

دانش های بشری نیز، از هر یک از نظام ها و ارتباطی که میان این پدیده های جهانی بر قرار است، سخن می گویند.

به طور مثال: اگر نظام دقیق و ارتباط بین اجزای این جهان وجود نداشت، امکان موفقیت بشر برای تسخیر ماه و کرات دیگر خرد پسند نبود.

تمام دانش ها، روی نظم و ارتباط اجزای این جهان پیدا شده است؛ حتّی دانش پزشکی بر اساس نظام جسمی بدن انسان پیشرفت کرده و بیماری ها را علاج می کند.

این نظم همان است که در قرآن مجید مکرّر از آن یاد شده است. دانش امروز امکان تسخیر کرات را عملی کرد. قرآن هم چهارده قرن پیش تمام کرات و مخلوقات را صریحاً مسخّر انسان معرفی فرموده است.

اسلام، تمام افراد بشر را عضو یک جامعه و همه حیوانات و نباتات و جمادات را اعضای یک جامعه بزرگتر و بالاخره تمام مخلوقات کوچک و بزرگ را با هم مرتبط و عضو جامعه بزرگ ممکنات- که یک اراده بر همه آنها حکم فرما، و یک نظام در همه آن ها برقرار است- می داند.

علوم امروز نیز همه این ارتباطات و هم بستگی ها را کشف می کنند.

از نظر دانشمندان و علما، علم مؤید ایمان، و ایمان مشوّق علم است؛ ولی افرادی نادان که از علوم و دانش های قدیم و جدید بی اطّلاع می باشند، گمان می کنند که چون وسایل زندگی مادّی عوض شده، مسایل اخلاقی و معنوی و برهانی نیز عوض می شود؛ و چون مظاهر زندگی مادّی دستخوش تحوّل و تغییر است، همه چیز قابل تحوّل و تغییر می باشد و چون از ابتدا ایمان پا برجا و با اساس نداشته اند و از حدود تقلید جلوتر نرفته اند، نسبت به تعالیم اخلاقی و دستورات انبیا، بی اعتنا شده اند و گمان می کنند که مثلا چون بشر، اسب و... را کنار گذارده و از اتومبیل و هواپیما و... استفاده می کند، باید ایمان، امانت، صداقت، محبّت، عفاف، پاکدامنی و سایر تعالیم اخلاقی را کنار بگذارد.

این تفکّر نتیجه جهل ونادانی و بی اطّلاعی از حقایق دین و دعوت دین، و خلط و اشتباه بین امور روحانی، معنوی و اخلاقی و اجتماعی با امور صناعی است. و با اندک توجّه، این اشتباه برطرف می شود؛ زیرا اگر بین ضعف ایمان و پیشرفت صنعت و تغییر مظاهر زندگی مادّی رابطه ای بود و به موازات ترقّی و تحوّلات مادّی و صنعتی، ایمان ضعیف شده و در قوس نزولی حرکت می کرد، قرن ها پیش از این، فاتحه ایمان خوانده شده و همه جا بی ایمانی، حاکمِ مطلق شده بود؛ چرا که تمام مظاهر زندگی بشر از خانه، لباس، خوراک، کسب و تجارت، زراعت، آلات و ادوات، خواندن و نوشتن، کتاب و چاپ، نقل و انتقال، ریسندگی و بافندگی، همه به تدریج و در اثر پیشرفت صنعت و اختراع و کشف مجهولات، ساخته و تکمیل شده و هر روز، بشر قدمی به جلو برداشته و در جهان علم و صنعت اطّلاعات تازه ای کسب کرده است.

و در حالی که این مظاهر زندگی از هزاران سال پیش تاکنون در حال تغییر بوده و هست، ایمان و لوازم آن همواره ثابث و برقرار باقی مانده است؛ به طوری که اگر یک مؤمن و یک موحّد حقیقی چند هزار سال پیش، مانند: ابراهیم خلیل علی نبینا و آله وعليه‌السلام به این دنیای ما باز گردد، اصلا و ابداً چیزی از ایمانش کاسته نمی شود و با همان ادلّه ای که قرآن از آن ها حکایت کرده، اکنون هم مردم را به خدا راهنمایی می کند؛ و همان طور که آن روز بشرپرستی و شرک را محکوم می کرد، امروز هم بشرپرستی را که به صُور دیگر رایج شده، محکوم می کند؛ زیرا هیچ فرق و تفاوتی پیدا نشده، جز ترقّی علم و افزایش اطّلاع بشر، که آن هم مؤید ایمان و سبب نیاز بیشتر انسان به یک نظم دینی و وجدانی شده است.

توجه به یک نکته

نکته ای که در این جا باید به آن توجّه داشت این است که: برخی از ملل به جای عقاید صحیح و حق، و کیش معقول و دین خردپسند، و توحید خدا، خرافاتی را پذیرفته و به آن ایمان دارند.

این ملّت ها یا از اساس، عقاید خرافی داشته؛ یعنی، کیش آن ها مبنای منطقی و پاک نداشته و یا اگر داشته به واسطه علل و دسایس و حوادث و تحریفات خرافاتی که داخل آن دین شده، به شرک و پرستش غیر خدا آلوده گشته است؛ که چون تاریخ روشن و کتاب دست نخورده و مورد اعتماد هم در دست ندارند، نمی توانند آن خرافات را از حقایق جدا کنند؛ مانند: کیش مسیحیت کنونی. از این جهت ناچار به ضدیت با علم برخاسته و در میدان مبارزه با دانش های بشر، شکست خورده و ایمان پیروان آن مذاهب، سست و بی اثر گردیده است.

تاریخ کلیسا کاملا این موضوع را نشان می دهد که علّت بزرگ و اساسی زوال حکومت کلیسا بر قلوب و تسلّط افکار مادّی گری در جهان مسیحیت، خرافاتی بود که به اسم دین به آن معتقد شده و ترقّی علم، بی مایگی آن عقاید خرافی را آشکار کرد. از این جهت اروپا تا مدّتی به اساس مذهب و دین بی عقیده شده و دین را از ریشه و پایه، بی اساس می پنداشت.

اسلام و خرافات

امّا اگر دینی مثل اسلام خالی از خرافات باشد و راه اجتهاد و بررسی در آن دین به واسطه وجود کتابی مانند قرآن مجید، و احادیث و سنّت و سیره پیغمبر و ائمهعليهم‌السلام برای همه باز، و تاریخ روشن و معتبر آن در دسترس مطالعه عموم باشد، با پیشرفت علم و صنعت از ارزش و نفوذ آن چیزی کاسته نمی شود؛ بلکه بر اهمیت و اعتبار آن افزوده می گردد؛ چرا چنین دینی با خرافات به شدّت مبارزه کرده و بشر را به عقل و تفکّر و تعلیم و تعلّم دعوت نموده و تمام بدبختی های او را معلول جهالت و نادانی می شمرد.

خدایی که اسلام معرّفی می کند و به سوی او می خواند، اگر صدها میلیون سال و با سرعت هر چه شگفت انگیزتر، بشر در کشف مجهولات به پیش برود، به جایی و نقطه ای که او را به انکار این خدا وادار کند یا از پرستش او باز دارد، نخواهد رسید.

خدای بشر همان خدای یگانه اسلام است؛ همان خدای ناپیدا؛ همان خدایی که نظم جهان ها، کیهان ها، ذرّه ها و همه را او برقرار کرده؛ همان خدایی که همه را آفریده است؛ خواه انسان در ناحیه علم و در یک نقطه بماند و تغییر وضعی ندهد، یا هر آن و هر روز با نیروی کوشش و تأمّل و تفکّر، گام های وسیعی بردارد و خواه بیابان نشین باشد، یا در آسمان خراش ها زندگی کند، او خدا و معبود و مسجود همه و بی نیاز و توانای مطلق، و پاک و منزّه از شرک و انباز است.

سایر عقاید اسلامی و فروع و اصول و تعالیم این دین- که جنبه های گوناگون آدمی زاد و جامعیت او را از هر جهت رعایت کرده و جسم و روح او را در یک میزان قرار داده و با هم، هماهنگ می سازد- همین گونه است؛ یعنی مرور زمان آن را متزلزل و کم اعتبار نخواهد کرد.

اگر دنیا با این ترقّی های شگرف و عمیق مادّی، از تعالیم و هدایت های اسلام و قرآن و روش تربیتی اولیا و رهبران اسلام و توجّه آن ها به عدالت گستری و تساوی حقوق و تأمین رفاه و آسایش واقعی بشر الهام می گرفت، به طور قطع زمین نمونه ای از بهشت برین بود.

قرآن را بخوانید؛ نهج البلاغه را مطالعه کنید و اصول عالی و همیشه نوین اسلام را در قسمت های اجتماعی و سیاسی بررسی فرمایید تا بدانید هر آنچه در ستایش این دین و تعالیم و اصول و فروع آن گفته شود، گزاف نیست و یگانه راه نجات بشر از اضطراباتی که به واسطه پیشرفت صنعت و غلبه مادیات بر روحانیات و ادغام جامعه ها در یکدیگر و اصطکاک منافع پیش آمده، التزام به احکام اسلام و جهانی شدن این نظامات است.

از باب نمونه، یکی از احکام اسلام همین «روزه ماه رمضان» است. هر چه اعصار مترقّی تر، جلو بیاید، نه از حکمت ها و فواید روزه چیزی می کاهد و نه نقش روزه را در تربیت روح و جسم و تهذیب اخلاق انکار می کند. و همان طور که چهارده قرن پیش، روزه ماه رمضان از کامل ترین و آموزنده ترین مکتب های اخلاقی و انسانی و آموزنده تقوا و پرهیزکاری و رشددهنده فضایل و ملکات شریفه بود، امروز هم همین منافع و مصالح را دارا است.

اگر چهارده قرن پیش آن طور که باید نوع مردم از فواید آن آگاه نبودند، در عصر ما فواید صحّی و بهداشتی و روانی و تربیتی و اجتماعی آن آشکارتر شده است.

فصل سیزدهم: نقش روزه در روح انسان

انسان در زندگی و در راه ترقّی و تکامل، باید با دشواری ها و سختی ها دست و پنجه نرم کند و از گردنه های خطرناکی عبور نماید و رنج ها و زحماتی را در این راه متحمّل شود، تا به سر منزل مقصود برسد؛ و تا بر این دشواری ها پیروز نشده و این گردنه ها را پشت سر نگذارد، به مقام کمال انسانیت واصل نخواهد گشت.

متاعب، صدمات و خطرات، بشر را آزموده و پخته و خالص می سازد؛ به شرط آن که بتواند با صبر و شکیبایی با آن ها روبرو شود، ثبات ورزد و از میدان به در نرود.

برای این که جان انسان به صبر و شکیبایی معتاد و نیرومند شود، اسلام برنامه هایی عالی و مؤثّر پیشنهاد کرده که از آن جمله «روزه» است.

روزه، انسان را به صبر و تحمّل عادت می دهد و به روح او نیرومندی و توازن و سنگینی خاصّی می بخشد که در برابر حوادث و ناملایمات عقب نشینی ننماید و به سوی اهداف انسانی پیش برود. از نظر دیگر در وجود انسان احساسات و غرایز متضادّه ای است که باید آدمی بر همه آن ها مسلّط باشد و در عین حالی که آن غرایز را به نحو معقول ارضا و اشباع می کند، بر کارشان نیز نظارت نماید.

وجود بشر منبع خواسته های بسیار است که هر یک در سیر او به سوی کمال، دخالت دارند و عوامل و اسباب ترقّی و سعادت او می باشند.

این غرایز اگر به طور صحیح رهبری نشود، برای انسان درد سرهای بسیار ایجاد کرده و باطن او را از طوفان های نگرانی و وحشت و اضطراب پر می سازد و زندگی را بر او تلخ و ناهنجار و مالامال از عذاب و خطا می کنند و حسد، تکبّر، حرص، طمع، شهوت، هوای نفس، ستمگری، چاپلوسی، تملّق و زبونی، حبّ جاه و ریاست و استثمار دیگران در آن حاکم می شود و اگر به طور خِرَدپسند و در لوای راهنمایی دین و قرآن هدایت شوند، باعث رستگاری و سعادت شده و فرد را به صفات انسانی مانند: تواضع، حلم، قناعت، پارسایی، عفّت، تقوا، عدالت، شرافت، استقامت و شجاعت آراسته می سازد.

انسان برای تسلّط بر غرایز و برقراری نظم و ترتیب در اعمال آن و حفظ اعتدال و هماهنگ ساختن تمایلات و رهبری آن ها، محتاج به صبر و شکیبایی است که یورش های این غرایز از قبیل: حسد، شهوت، حبّ جاه، میل به غذا و یورش های دیگر او را از پا در نیاورد و در او اختلال ایجاد ننماید. این یورش ها بسیار خطرناک و ضربه زننده هستند و اقناع نفس و دفع این یورش ها، با تسلیم شدن و ترک مقاومت کردن و آتش بس دادن در برابر آن ها امکان پذیر نیست و این امیال و خواسته های نفس، بیرون از حد و حصر است.

دوزخ است این نفس ودوزخ اژدهاست

کان به دریا نگردد، کمّ و کاست

هفت دریا در آشامد هنوز

کم نگردد سوزشِ این خلق سوز

نفس را هفتصد سر است وهر سری

از ثَری بگذشته تا تحت الثّری

اگر نفس از تسلّط بر این غرایز باز داشته شد و عقل آن ها را تحت فرمان قرار داد، انسان به سوی کمال می رود و اگر به خود واگذار شدند، مانند طفل شیرخواری که اگر او را از شیر باز نگیرند، به همان حال بزرگ می شود، این غرایز نیز در مسیر غیرعقلانی رشد یافته و قوّت سرکشی خود را افزون می سازند.

الَنَفسُ کَالطِّفلِ ان تُهمِلهُ شُبَّ عَلی حُبِّ الرِضاعِ وَان تُفطِمهُ ینفَطِمُ

کُم حَسُنَتِ لُذه لِلمَرءِ قاتِلهُ مِن حیث لَم یدرِ انَّ السمَّ فِی الدِسَم

وَخالِفِ النَفَس وَالشیطانَ وَاعصِهمِاوَان هُما مَحاضاکَ النُصح فَاتَّهِم

یکی از فواید روزه همین است که برای این پیکار داخلی، انسان را آماده می سازد، و نیروی شکیبایی او را زیاد می کند.

مگر روزه ترک شهوات، غذا و خوردنی های لذید و آشامیدنی های گوارا و خودداری از اعمال غرایز نیست؟

فردی که توانست یک ماه و هر روز تقریباً چهارده ساعت، غذا نخورد، تشنگی را تحمّل کند، به غریزه جنسی اعتنا نکند و آزاد زندگی نماید، خواهد توانست در مواقع دیگر نیز از شهوات نامشروع و آلوده دامانی، خود را حفظ کند.

بیشتر آلودگی ها و گرفتاری ها و سقوط در سیاه چال های زندان ها برای همین است که آدمی نتوانسته است برای مدّت زمانی هر چند کم، خود را در برابر خشم و شهوت نگاه بدارد و شکیبایی پیشه سازد.

روزه این حال و این وزن را به انسان می دهد که جنبش ها و یورش های نفسانی او را از این سو به آن سو پرتاب کند.

روزه یار و مددکار و راهنمای ما است که هم بتوانیم هجومی را که از خارج به ما وارد می شود دفع کنیم و هم حملاتی را که از داخل ما را تهدید می کند، بشکنیم.

از این رو است که از روزه، به «صبر» تعبیر شده و آیه کریمه( وَاستَعِینُوا بِالصَّبرِ وَالصَلوةِ ) (۱۱۰) تفسیر به «صوم» گردیده است.

چنان چه از حضرت صادقعليه‌السلام روایت شده است که فرمود: هرگاه بر کسی پیشامد سختی فرود آمد، پس باید روزه بگیرد؛ زیرا خداوند می فرماید:

( وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ)

از «شکیبایی» و «نماز» یاری جویید.

پس، فرمود: «صبر» یعنی «روزه».

از این جا معلوم می شود که روزه در حصول صفت صبر، یک علّت و عامل مهم است و به این دلیل است که از آن تعبیر به «صبر» می شود.

آری، بهترین تقویت کننده صبر و شکیبایی، «روزه» و برترین یاد خدا «نماز» است که هر کس از این دو یار قوی کمک بگیرد، بی شک بر حوادث، مصایب، هوای نفس، و تمایلات شیطانی پیروز می شود.