ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق0%

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

نویسنده: آيت الله العظمى صافى گلپايگانى
گروه:

مشاهدات: 12250
دانلود: 1906

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 58 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12250 / دانلود: 1906
اندازه اندازه اندازه
ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق

نویسنده:
فارسی

ویژگی های كتاب:
1. ماه رمضان، ماه نزول قرآن، ماه توبه و خیر و بركت و رحمت الهی است كه در آن بندگان مشتاق حضرتش، دعوت معبود خویش را لبیك گفته و به ضیافت او می شتابند.
مكتب «صوم» عهده دار تربیت كسانی می گردد كه در شوق قرب و وصال به حضرت باریتعالی، خاضعانه در آن مكتب زانوی تلمّذ زده و با استغفار از درگاه احدیت، دل در گرو كسب معارف الهی و فضایل انسانی نهاده اند. كتاب حاضر كه به قلم فقیه وارسته، حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به رشته ی تحریر درآمده پیرامون آثار این ماه عظیم سخن می گوید.
2. كتاب آكنده از نكات جالب و جذاب تفسیری، حدیثی، تربیتی و اخلاقی است و خواننده مطالب نافع و سودمندی را درباره ماه مبارك رمضان و آثار این ماه به دست می آورد.
3. این كتاب، راهنمای خوبی برای همه ی خوانندگان و افرادی كه خواهان منبعی مفید درباره اخلاق اسلامی و ارتقای سطح معرفت و آگاهی خود در این زمینه هستند بخصوص جوانان عزیز كه نهایت استفاده را می توانند از این اثر برده و راه كمال را با بصیرتی بیشتر طی نمایند.
4. قلم كتاب، روان و مطالب آن دارای چینش منطقی و دقت علمی خوبی بوده و مستندات بخوبی با ذكر آدرس ذكر شده و كثرت استفاده از آیات و روایات و حكایات اسلامی از ویژگی های برجستة این اثر است.

بهترین روش

بهترین روش ها برای ترمیم و جبران گناه و اعاده حیثیت و شرافت گناهکار- که از عوامل مهمّ تربیت و تهذیب اخلاق و تصفیه ارواح نیز هست و در عین حال از سهولت و آسانی و وسعت دین اسلام حکایت می کند و شرافت و آبروی گناهکار را در نزد دیگران نمی ریزد و وجدان و قلب او را از تاریکی و کدورت پاک می سازد- استغفار، طلب آمرزش و توبه و بازگشت به سوی خدا است.

اسلام در ضمن بسیاری از تعالیم اجتماعی، حفظ شرف و موقعیت و مقام اجتماعی و حرمت و آبروی افراد را منظور داشته و کشف و آشکار شدن نهانی های کارهای مردم را نخواسته و افشای معایب و اشاعه فحشا را به شدّت ممنوع کرده است.

نظر اسلام آن است که هر که قدمش به سنگ معصیتی خورد و لغزشی او را به زمین انداخت، باید به پا خیزد و در راه خدا و به سوی خدا قدم بردارد و از مجاهده و کوشش باز نایستد.

هر فردی باید خود به حساب خویشتن رسیدگی کند، و به پرونده اعمال خود نظر نموده، و در محکمه وجدان، بازپرس خودشود.

«حاسِبُوا انْفُسَکُمْ قَبْلَ انْ تُحاسِبُوا وَزَنُوها قَبْلَ انْ تُوزِنُوا، وَتَجْهَزُوا لِلْعَرْضِ الاکْبَر »(۱۳۴)

جبران گناه و آمرزش معاصی، به رفتن نزد کشیش، و اقرار به گناه در نزد او احتیاج ندارد؛ شکنجه بدنی و مقراض کردن و قطع اعضا نمی خواهد.

جبران گناه و آمرزش و پذیرش توبه، بیش از بیداری ضمیر و شعور و توجّه به زیان گناه و پشیمانی و تصمیم به پاک شدن از گناه، بازگشت به راه خدا، ادای حقوق و خلاصی از مظالم، شرط دیگری ندارد.

اگر مؤمن مرتکب گناهی شد(۱۳۵) چون به آثار شوم و خطرناک گناه آگاه است، پشیمان می شود؛ همان طور که اگر فردی ندانسته یا در حال عصبانیت سم بخورد، یا اموالش را آتش بزند، یا فرزند خود را به قتل رساند، یا به ولی نعمت خود توهین کند، پشیمان می شود و اگر پشیمان نشود بر حسب حدیث:

«فَمَنْ لَمْ یندم عَلی ذَنْبٍ یرتکبه فَلَیسَ بِمُؤْمِنٍ »(۱۳۶)

او مؤمن نیست.

اثر «ایمان»، ندامت و پشیمانی از گناه است و ندامت از گناه در «توبه» کافی است.

«وَکَفی بِالنَدَمِ التَّوبَة »(۱۳۷)

وقتی مؤمن گناهی را مرتکب شد، پشیمانی او را به استغفار و آمرزش خواستن وادار می سازد و تعالیم اسلام گناهکاران را به رحمت خدا امیدوار و از نامیدی و یأس نجات می دهد. این مژده الهی و بشارت قرآنی در کالبد مرده، روح تازه می دمد:

( قُلْ یا عِبادِی الَّذِینَ اسرَفُوا عَلی انفُسِهِم لا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللهِ انَّ اللهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً انَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمِ ) (۱۳۸)

آری، خدا غفار، رحیم، ستّار، توّاب و واسع المغفره والرّحمه است. بنده توبه کار را دوست می دارد؛ و هیچ انسانی محکوم به بدبختی نیست.

در برخی اخبار و روایات(۱۳۹) آمده است که وقتی بنده ای از گناه پشیمان شد و به سوی خدا بازگشت و گفت:

«الهِی انَا اسأتُ»

خدای من! من بد کردم.

خدا می فرماید:

«وَانَا سَتَرتُ»

من آن را پوشاندم.

فَیقُولُ: «الهِی انَا نَدمتُ».

و چون می گوید: خدای من! من پشیمان شدم.

خدا می فرماید:

«وَانَا قَبِلتُ»

من قبول کردم.

«ایهَا الشّاب اذِا تُبتَ ثُمَّ نَقَضتَ فَلا تَستَحی ان تَرجِعَ الینا»

ای جوان، اگر توبه کردی و شکستی، حیا نکن که دیگر بار به سوی ما بر گردی!

«وَاذِا ثانیاً فَلا تَستَحی اوَ یمَنَعُکَ الَحیاءُ ان تَأتِینا ثالثاً»

و هر گاه دوباره توبه را شکستی، حیا نکن. آیا حیا تو را از این که سه باره به سوی ما بیایی، منع می کند؟ (: حیا نکن و بیا. ) «وَاذِا نَقَضَتَ ثالثاً فَارجِع الَینا رابعاً»

و هر گاه برای سوّمین بار توبه را شکستی، برای چهارمین بار به سوی ما بیا.

«فَانَا الجَوادُ الذِی لاابخل»

من بخشنده ای هستم که بخل نمی ورزم.

«وَانَا الحَلِیمُ الذِی لا اعجل»

من بردباری هستم که شتاب نمی کنم.

«وَانَا الذِی استرُ عَلی المَعاصِی وَاقبلُ التائِبین، وَاعفُو عَنِ الخاطِئین، وارحَمُ النادِمِین»

من آنم که: بر معاصی پرده می پوشم، و توبه کنندگان را قبول می کنم و از خطا کنندگان می گذرم و به پشیمانان، رحم می کنم.

«وَانَا ارحَمُ الراحِمِین»

و من رحم کننده ترین رحم کنندگانم.

«مَن ذَا الذِی اتی الی بِابِنا فَرَدَدناه؟»

کدام فردی به سوی درگاه ما آمد و او را رد کردیم؟

«مَن ذَاالَّذِی لَجَأ الی جانِبِنا فَطَرَدناه؟»

چه کسی به سوی ما پناه برد و ما او را دور کردیم؟

«مَن ذَاالَّذِی تابَ الَینا وَما قَبلناه؟»

چه کسی به سوی ما بازگردید که او را نپذیرفتیم؟

«مَن ذَاالَّذِی طَلَبَ منّا وَما اعطیناه؟»

چه کسی از ما درخواستی کرد که به او عطا نکردیم؟

«مَنِ الَّذِی استَقالَ مِن ذَنبِه فَما غَفَرناه؟»

چه کسی از ما آمرزش خواست و ما او را نیامرزیدیم؟

«انا الَّذِی اغفِرُ الذُّنُوبَ وَ أستُرُ الْعُیوبَ وَاغِیثُ المَکروبَ، وَارحَمُ الباکِی النَدوب وَانا عَلّامُ الغُیوب»

من آنم که گناهان را می آمرزم و عیب ها را می پوشانم و اندوهناکان را یاری می کنم و به گریانِ ندبه کننده رحم می کنم و من دانای امور نهان و پنهان هستم.

دعاهای مأثوره، عذرخواهی و پوزش طلبی را به بندگان گناهکار یاد می دهد.

در این جمله از دعا دقّت کنید که چگونه معاذیر بنده را در درگاه خدا عرضه می دارد و او را با خدا آشنا می سازد:

«الهِی لَم اعصِکَ حِینَ عَصَیتُکَ وَانَا بِرُبُوبِیتِکَ جاحِدٌ وَلا بِأَمْرِکَ مُستَخِفٌ وَلا لِعُقوبَتِکَ مُتَعَرَّضٌ وَلا لِوَعِیدِکَ مُتَهاوِنٌ وَلکِن خَطیئه عَرَضَت وَسَوَّلَت لِی نَفْسِی وَغَلَبَنِی هَوای وَاعانَنِی عَلَیها شِقوَتِی وَغَرَّنِی سترُکَ المُرخی عَلَی ...»

خدای من! معصیت تو را نکردم در هنگامی که معصیت کردم؛ در حالی که پروردگاریت را منکر باشم و فرمان تو را سبک شمرده باشم و یا آن که خود را در معرض عقاب تو قرار دهم و یا تهدید تو را سست گرفته باشم؛ ولی خطایی روی داد و نفس من، آن را از برای من زینت داد و شقاوتم کمک کرد و پرده پوشی تو بر من، مغرورم نمود.

در این جمله نیز دقّت کنید

«الهِی رَبَّیتَنِی فِی نِعَمِکَ وَاحْسانِکَ صَغِیراً وَنَوَّهتَ بِاسمِی کَبِیراً فَیا مَن رَبَّانِی فِی الدُّنیا بِاحسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ وَاشَارَ لِی فِی الآخِرَه الی عَفْوِهِ وَکَرَمِه. مَعرِفَتِی یا مَوْلای دَلِیلِی عَلَیکَ وَ حُبِّی لَکَ شَفِیعی الَیکَ ...»

معبود من! مرا در نعمت و احسانت پرورش دادی در وقتی که صغیر بودم و نامم را آن هنگام که کبیر شدم، بلند کردی. پس ای کسی که تربیت کرد مرا در دنیا به احسان و فضل و نعمتش و برای من در آخرت به سوی عفو و کرمش اشاره کرد. ای آقای من! معرفت من راهنمایم به سوی تو است و دوستیم شفیع من در نزد تو است.

و یا:

«اذا رَأَیتُ مَولای ذُنُوبِی فَزِعتُ وَاذَا رَأَیتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَان عَفوتَ فَخَیرُ راحِم وَان عذَّبتَ فَغَیرُ ظالِمٍ ...»

وقتی گناهانم را می بینم، می هراسم، و وقتی کرم تو را می نگرم به آن طمع می کنم. پس اگر عفو کنی بهترین رحم کننده ای و اگر عذاب کنی، ستمگر نیستی!

این جملات از دعای «ابی حمزه ثمالی» است. تمام جمله های این دعا روح بخش است و خواننده را به عالم روحانی و ملکوتی سیر می دهد. انتخاب جمله های این دعا ممکن نیست؛ چون تمام جمله هایش منتخب است. این جملات، انسان را به سوی خدا می برد؛ و او را از گناه به توبه حقیقی روانه می کند.

توبه در اسلام برای همه انسان ها فراهم است. هر شخص در هر کجا که باشد؛ می تواند اگر گذشته تاریک و ندامت انگیز دارد، آن را با توبه و استغفار فراموش سازد و اگر چند قطره اشکی هم بریزد و به درگاه خدا اظهار بندگی و عجز نماید، خوشا به حال او.

برنامه توبه و استغفار این است:

( وَمَن یعْمَل سُوءً اوْ یظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یسْتَغْفِر اللهَ یجِدِاللهَ غَفُوراً رَّحِیماً ) (۱۴۰)

و هر کس کار بدی کند، یا بر خویشتن ستم ورزد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.

و نیز:

( کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحمَةَ انَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءً بِجَهالَة ثُمَّ تابَ مِن بَعدِهِ وَ اصْلَحَ فَانَّهُ غَفُورٌ رَحیم ) (۱۴۱)

پروردگارتان رحمت را بر خود مقرّر کرده که هر کس از شما به نادانی کار بدی کند و آن گاه به توبه و صلاح آید، پس وی آمرزنده مهربان است.

در ماه رمضان برنامه توبه و استغفار، تازه می شود و مسلمانان عموماً در هر حال و در هر شرایطی که هستند باید بر سر این خوان و سفره گسترده آمرزش و مغفرت خدا بنشینند و هر فردی به فراخور حال خود به استقبال آینده بهتر و شرافتمندانه تری برود. چرا که در غیر این صورت:

«فَالشَّقِی مَن حَرُمَ غُفرانَ اللهِ فِی هذَا الشَّهرِ العَظِیم »(۱۴۲)

بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم بماند (و نتواند خود را عوض کند و گناه و معصیت را کنار بگذارد).

از اوّل ماه رمضان تا پایان آن باید زبان مؤمن روزه دار، به استغفار باز باشد.

ادعیه شب ها، سحرها و روزها و هنگام افطار، همه متضمّن طلب مغفرت است. مخصوصاً شب های قدر برای توبه و اصلاح حال و تغییر روش و حرکت فکری و اخلاقی، فرصت های عزیزی است که فوت آن فرصت ها، نشان بی لیاقتی است.

پاینده باد اسلام! که با چنین تعالیم و برنامه های نجات بخش به کمک بشریت آمده و او را به عالی ترین اخلاق انسانی رهبری می نماید.

نویسنده ای به نام «فرانزستال» در مقاله ای که در یکی از مجلّات منتشر نموده، بعد از مقایسه ای که بین حرکت تسلیح اخلاقی و نظر «دکتر فرانک بکمان» مؤسّس «جمعیت تسلیح اخلاقی» کرده، نتیجه گرفته است که اسلام از جهت تسلیح اخلاقی اسبق است. وی می نویسد:

توبه در اسلام وسیله ای است که افراد خودشان خود را تغییر دهند و سلاح اخلاقی بزرگی است؛ زیرا متضمّن پشیمانی و تغییر حال و تحوّل است.

اگر این نویسنده از برنامه های ماه رمضان و از ادعیه ای که مؤمنان می خوانند و از حالات، گریه ها، مناجات ها، زاری های آن ها آگاه بود، می دانست که وسایل تسلیح اخلاقی آن چنان که در اختیار مسلمانان است در اختیار هیچ ملّت و جامعه ای نیست.

حیف که از این وسایل چنان چه باید و شاید استفاده نمی شود و افسوس که از این مکتب تربیت، قدردانی نشده و به حقایق و مقاصد آن آشنا نمی شویم.

برادر و خواهر عزیز! قدر این همه درهای رحمتی را که به سوی تو گشوده شده است، بدان. توبه و استغفار کن، تغییر حال بده و رفتار خود را با تعالیم اسلام منطبق ساز. حال که خدا به تو توفیق داده و ماه رمضان را درک کرده ای و در مجالس قرائت قرآن، دعا، موعظه و اخلاق و در مساجد و نماز جماعت و مراسم دیگر شرکت می کنی، استفاده کن. میان بنده ای که به سوی خدا کوچ می کند، چندان مسافتی نیست.

«وَانَّ القاصِدةُ الَیکَ قَرِیبُ المَسافَة »(۱۴۳)

حقیقتاً توبه کن. تصمیم بگیر که خود را عوض کنی و تغییر وضع بدهی. تصمیم بگیر که از گناه و گناهکاران فاصله بگیری.

بی شک اگر در صف توبه کاران، استغفار کنندگان در نیایی و فقط بر زبان «استَغفرُالله» جاری کنی، توبه حاصل نمی شود.

گناهان خود را به یاد آور و به حافظه ات مراجعه کن و بین خود و خدا به معاصی اقرار و اعتراف کن و از همه گناهان توبه نما و یک لحظه نیز توبه را تأخیر نینداز که بسا پس از آن، دیگر توفیق توبه حاصل نخواهد شد.

گریه کن، اشک بریز و فرصت را غنیمت شمرده و با دل سوخته خدا را بخوان و بگو:

«سَیدِی انَا اسْئَلُکَ مالا اسْتَحِقُّ وَانتَ اهلُ التَّقْوی واهْلُ المَغْفِرَة فَاغْفِرْ لِی وَالْبِسْنِی مِن نَظَرِکَ ثَوباً یغَطِّی عَلی الذُنُوبَ وَالتَّبِعات وَتَغفِرهالِی وَلا اطالَبُ بِها انَّکَ ذُومَنٍّ قَدِیم وَصَفحٍ وَتَجاوُزٍ کَرِیمٍ ...»(۱۴۴)

شب قدر

( انّا انْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدرِ ) (۱۴۵)

( انّا انْزَلْناهُ فِی لَیلَة مُبارَکَة ) (۱۴۶)

«شب قدر»، شب نور، رحمت، شب نزول قرآن و مَطْلَع خیرات و سعادات، و هنگام نزول برکات و سرآغاز زندگی نوین بشر و مبدأ تحوّل و تاریخ کمال واقعی انسان هاست.

شبی که اگر نبود و نیامده بود، شب تیره بدبختی انسان به پایان نمی رسید و بامداد نیک بختی او طلوع نمی کرد و از بند اسارت اقویا و استعمارگران آزاد نمی گشت.

شب قدر، لیله مبارکه، شب آزادی بشر و اعلان حقوق انسان و حکومت عدالت و دادگستری است.

شبی که برای ملّت های غفلت زده، ناآگاه و آلوده به فساد و تباهی و گمراهی، صبح هدایت و بیداری و آگاهی و رستگاری گشت و بزرگ ترین و گرامی ترین کتب آسمانی- که الی الابد و جاودان، راهنمای بشر و ضامن سعادت است- نازل شد و با اشراق ملکوتی، جهان را از ظلمت شرک و ثنویتِ مجوس، تثلیث ترسا، خرافات یهود و بت پرستی و... به روشنایی توحید و پرستش خدای یگانه راهبر شد.

اگر این شب نبود، تمدّن عظیم اسلامی با آن همه ارزش ها و علوم معارف، اخلاقیات، عرفان، فقه، فلسفه و... شخصیت های والای پرورش یافته در دامن آن نیز وجود نداشت.

مدارجی که بشر پس از نزول قرآن طی کرده و به منازل و معارجی که پس از این می رسد، همه از برکات این شب و هدایت قرآن است.

برای این که تأثیر این شب عزیز در پیشرفت اهداف انسانی و ترقّی جامعه بشری آشکار شود، موفقیت های بزرگ و حرکت ها و جهش هایی را- که تحت تأثیر تعالیم آزادی بخش قرآن در علم و صنعت و تمدّن در طول چهارده قرن، نصیب انسان شده است- در نظر بگیریم و با زندگی کم تحرّک و خاموش و کم نور پیش از آن مقایسه کنیم تا معلوم شود چگونه جنبش و نهضت اسلام و قیام مسلمین و رسالت پیامبر بزرگ خدا محمّد بن عبداللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مبدأ اصلاحات، جنبش ها و انقلابات آزادی خواهانه و مترقّی گردید و کاروان بشریت را با سرعت و شتاب روزافزون، هر چه بیشتر به پیش برد و این آدمی زاد را که صدها قرن بود با کندی و سستی و ناتوانی گام بر می داشت، در ظرف چهارده قرن به کجا رسانید و دامنه فکر و اندیشه او را از حدود زمین و ماه و کرات در گذرانید.

آری، قرآن افکار را دگرگون کرده و شخصیت انسان را محترم شمرد؛ و حقوق بشر را با صراحت اعلام کرد و پرستش افراد را محکوم کرده و قدرت های شخصی را در هم شکست؛ و هیأت حاکمه را محدود و از آن تجمّلات، تبذیرها، امتیازات و حیف و میل بیت المال و غارت دست رنج مردم باز داشت و برای همه، حقوق مدنی متساوی قرار داد.

پس، شب قدر از فرصت های بسیار ارزنده و مغتنم است و ما باید این شب را برای تفکّر در اوضاع اسلامی و توجّه بیشتر به تعالیم قرآن مجید غنیمت بدانیم و به مقدار ارتباط خود با قرآن و احکام آن، کاملا رسیدگی کنیم. باید از لیالی متبرّکه «احیاء»- که در فضیلت آن و شب زنده داری و عبادت در آن در کتب دعا و حدیث، اخبار بسیار وارد شده- استفاده کنیم. شب های قدر شب هایی است که هر شخصی در آن به در خانه خدا برود، به سعادت حضور معنوی و لذّت تقرّب نایل می شود.

قرآن، شب قدر را «لیله مبارکه» خوانده و در شأن آن یک سوره نازل شده و شرافت آن شب، از هزار ماه بیشتر است.

تعیین شب قدر

هر چند در تعیین شب قدر اختلاف است، ولی قول معتمد و محقّق- که از روایات معتبره گرفته شده- این است که از شب «نوزدهم» و «بیست و یکم» و «بیست و سوّم» ماه رمضان بیرون نیست و به احتمال قوی- که برخی از احادیث هم مثل «روایت جهنی» مؤید آن است- شب قدر، شب بیست و سوم است و از برخی اخبار دیگر استفاده می شود که هر یک از این سه شب «شب قدر» است.

حکمت پنهان بودن شب قدر

به هرحال اگر به طور یقین، شب قدر معلوم نشود، نهان بودن آن متضمّن حکمت و مصلحتی بوده و ممکن است آن مصلحت این باشد که مسلمانان تمام شب های این ماه، یا لااقل این سه شب را در عبادت و پرستش خدای تعالی و تلاوت قرآن و آموختن معارف، حقایق و تعالیم آن، بیشتر اهتمام نمایند و سراسر ماه را «ماه قرآن» قرار دهند و در شب های «نوزدهم» و «بیست و یکم» و «بیست و سوّم»، در توبه و استغفار و اصلاح احوال و خواندن قرآن و دعا، جدّ و جحد بلیغ نمایند و تا صبح بیدار باشند.

نکته دیگری که در پنهان ماندن شب قدر به نظر می رسد، این است که اگر این شب با این همه قدر و منزلت، مشخّص و شناخته شود، بسیاری از مردم به عبادت در آن اکتفا کرده و از فیض توجّه و دعا در سایر شب ها باز می مانند و بسا که سبب غرور یا عجز بعضی شود؛ در حالی که چون پنهان و نامشخّص است، مؤمنان در تمام شب هایی که طرفِ احتمال است به ذکر الهی و توبه اشتغال می ورزند و از برکات و ثواب های بیشتری مستفیض شده و به واسطه تمرین زیادتر، ملکات فاضله در آن ها راسخ تر می شود.

تجدید عهد با ولی امرعليه‌السلام

از جمله وظایف مهم در این شب ها، تجدید عهد با ولی امر، حضرت بقیه الله عجّل الله تعالی فرجه و خواندن دعای معروف: «اللُهَّم کُن لِوَلِیکَ ... »(۱۴۷) می باشد؛ زیرا شب قدر به آن حضرت تعلّق خاص دارد و در آن شب ملایکه بر آن بزرگوار نازل می شوند و تمسّک به قرآن و عترت و کتاب مبین و امام مبین هم اقتضا دارد که در شب قدر، مؤمنان به ثقلین قرآن مجید و آخرین امامِ عدالت گستر و بقیه عترت هادیه و مصداق حقیقی «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَینا مِنْ عِبَادِنَا »(۱۴۸) ی عنی به حضرت حجّه بن الحسن العسکری روحی و ارواح العالمین له الفدا تمسّک نموده و بدانند که به تصریح اخبار متواتره ثقلین، امن و نجات از ضلالت و گمراهی، فقط در سایه تمسّک به قرآن و عترت حاصل می شود و برای نجات از این همه انحرافات و سرگردانی های گوناگون، راهی جز توسّل و تمسّک به هدایت «قرآن و عترت» نیست.

فصل پانزدهم: رمضان از دیدگاه «اسلام» و «ما»

بی تردید کسانی که می خواهند اسلام را در آینه اعمال و رفتار اجتماع مسلمانان این عصر ببینند و آن جمال نورانی و خورشید جهان تاب را در چنین منظر و آیینه تیره و تار زیارت کنند، سخت در اشتباهند.

اگر تصویر چهره اسلام ممکن بود و یک نفر آگاه به تمام تعالیم و امتیازات و هدایت های اسلام و برنامه های تربیتی و جامع آن، چهره زیبای آن را تصویر می کرد، از هر اثر هنری دیگر زیباتر و جالب تر می شد.

اگر خدای جهان و آفریننده زمین و آسمان- که نعمت اسلام را به وسیله حضرت خاتم الانبیا انعام و اعطا فرمود- آن را به صورتی تمثیلی می ساخت، یقیناً زیبایی و جمال آن صورت، خلق اوّلین و آخرین را از خود بی خود می کرد.

چنان چه هم اکنون جمال روحانی و روح بخش و دل نواز اسلام، فلاسفه محقّق و علما و دانشمندان متتبّع را مجذوب و دل باخته ساخته است.

آری، چقدر جمال توحید اسلام زیباست و چه خورشید عدالت اجتماعی اسلام گرمابخش است!

کدام جلوه ای در دل ها از جلوه معارف اسلام نافذتر و کدام روشنایی از روشنایی آیات قرآن مجید روشن تر است؟!

این پرتو خورشید اسلام است که دنیای متمدّن را به حقوق انسان ها روشن و منوّر کرده، و نغمه آزادی را این همه روح افزا قرار داده است.

هیچ یک از بیانیه ها و اعلامیه های حقوق بشر- که به دست ناتوان انسان تهیه و تدوین شده است- اصلا قابل مقایسه با حقوق و قوانین نافذ و همه جانبه اسلام نیست.

نگرشی هر چند کوتاه به این آیات الهی مصداق این مدّعاست:

۱.( تَعَالَوْا إِلی کَلِمةٍ سَوَآءً بَینَنَا وَبَینَکُمْ الّا نَعْبُدَ إِلّا اللهَ وَ لَا نُشْرِکَ بِهِ لا شَیئاً وَلَا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضَاً أَرْبَاباً مِّن دوُنِ اللهِ ) (۱۴۹)

۲.( یایهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثی وَجَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا انَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللهِ اتْقکُمْ ) (۱۵۰)

۳.( انَّ اللهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْاحْسانِ، وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَی وَینْهَی عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْی یعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّروُنَ ) (۱۵۱)

و کدام یک از تعالیم و هدایت های اخلاقی را می توان از تعالیم و آداب اسلام برتر و مفیدتر دانست؟ نمونه آیات ذیل بیان گر بزرگ ترین و برترین تعالیم و هدایت های اخلاقی است:

۱.( وَمَن یتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ) (۱۵۲)

۲.( وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلی اللهِ انَّ اللهَ بَصیرٌ بِالِعِبَادِ ) (۱۵۳)

۳.( وَعَسَی أَن تَکْرَهُوا شَیئاً وَهُوَ خَیرٌ لَکُمْ، وَعَسَی ان تُحِبُّوْا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَاتَعْلَمُونَ ) (۱۵۴)

۴.( قُل لَّن یصِیبَنَآ الّا مَا کَتَبَ اللهُ لَنَا هُوَ مَوْلانا ) (۱۵۵)

۵.( فَإِنِّ مَعَ العُسْرِ یسْراً إِنَّ مَعَ العُسْرِ یسْراً ) (۱۵۶)

کدام دین و کدام کتاب آسمانی به اندازه قرآن به علم و عمل اهمیت داده و به عقل و منطق و تفکّر و اندیشه در اسرار آفرینش و نظام جهان و اوضاع زمین و آسمان، دعوت و تشویق کرده است؟

اسلام را باید در آینه نصوص قرآن و سنّت، و در سیره رفتار و گفتار و کردار پیشوایان دین و کسانی که اسلام در وجودشان به تمام معنا منعکس شده و در سلوک مجاهدین و مسلمانان صدر اسلام تماشا کرد.

نقش و تأثیر اسلام را در سازندگی و به وجود آوردن مترقّی ترین و ممتازترین اجتماعات، باید از قوّت احکام آن و از اجتماعاتی که بیشتر تحت نفوذ منطق اسلامی قرار گرفت، استنباط کرد.

مسلمانان عصر ما نمی توانند با اجتماعاتی که دارند اجتماع الهی اسلام را به دنیا نشان دهند و اگر چه در بین آن ها افراد آگاه به مفاهیم و مقاصد اسلام کم نیست، ولی متأسّفانه جلوه مجتمعات آن ها، جلوه اجتماع کاملا اسلامی نیست، و چرخ زندگی اجتماعی و سیاسی آنان تحت لوای حاکمیت مطلقه، و مشروعیت و قوانین و احکام الهی در گردش نیست.

یگانه عامل و علّت انحطاط مسلمانان، جهل آنان به مفاهیم اسلامی و دوری از روح اسلام و درک نکردن واقع دین و توحید، و ایمان به شهادتین است.

ایمان به اسلام سرگرم شدن به یک سلسله مفاهیم نظری نیست:

«لَیسَ الایمانُ بِالتَمنی وَلا بِالتَحلِی وَلکنِ هَوُما وقَرفِی القلب وَصدقهِ العمل »(۱۵۷)

و از حضرت رضاعليه‌السلام روایت شده است که پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«الایمانُ مَعرِفَةٌ بِالقَلبِ وَاقرارٌ بِالِلسانِ وَعَمَلٌ بِالارکانِ »(۱۵۸)

قرآن مجید مؤمنین را چنین توصیف می فرماید:

( انَّمَا الْمُؤمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ، وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُه زَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَعَلَی رَبِّهَمْ یتَوَکَّلُونَ ) (۱۵۹) ( فَلَا وَ رَبِّکَ لَایؤْمِنُونَ حَتَّی یحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لایجدُوْا فِی انفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیتَ وَیسَلِّمُوْا تَسْلِیماً ) (۱۶۰)

و نشانه کفر را این گونه بیان می فرماید که:

( وَمَن لَّمْ یحْکُم بِمَآ أَنْزَلَ اللهُ فَأُوْلئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ ) (۱۶۱)

اجتماعی را می توان یک جامعه کاملا اسلامی دانست که همه احکام و دستورات اسلامی بر تمام مسایل زندگی فردی و اجتماعی آن جامعه منطبق بوده و به عبارت دیگر، اسلام از برنامه های کسب و کار، معاشرت، حکومت، سیاست و... آن ها تفکیک نشده باشد.

با این وصف، اجتماعات ما معرّف یک اجتماع کامل و تمام عیار اسلامی نیست؛ زیرا بسیاری از احکام اسلام در بین مسلمانان معاصر متروک گردیده، و جز «عبادات» (مثل: نماز و روزه، حج و... )- که اجتماع اسلام به آنها نیز قائم است- بقیه احکام و دستورات اسلامی کم تر مورد عنایت قرار گرفته و بعضاً مهجور مانده است. چه بسا که عبادات ما نیز آن طور که شایسته است نشان دهنده مقاصد اسلام نیست و کسانی که از آثار و برکات آن هم محروم می باشند، بسیارند.

در «عبادات»، معانی بزرگ و درس های عمیق به ما آموخته می شود که اگر به آنها توجّه کنیم، افق افکار ما روشن و طرز تصوّر ما دگرگون می شود.

در عبادات هم جنبه عادت نهفته است و هم اظهار شوکت اسلام، اتّحاد و هماهنگی مسلمین، ارشادات اخلاقی، آموزشی و تربیتی، تعالیم اجتماعی، رشد فکری، عقلی و علمی و بلکه فواید بهداشتی و اقتصادی نیز منظور شده است.

همین روزه ماه رمضان که از ارکان اسلام و نیز شعایر بزرگ و وسیله ای جهت تقرّب به خدا است، آیا با همان برنامه مقرّر انجام می شود؟ و آیا ماه رمضان ما همان ماه رمضان اسلام است؟

این موضوع و مسأله ای است که به بررسی و تحقیق نیاز دارد.

ماه رمضان اسلام: چنان چه از خطبه حضرت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم استفاده می شود، فرصتی برای افزودن به اعمال خیر و کارهای نیک، دستگیری از فقیران و بی نوایان، پیوند با خویشاوندان، یاری ضعیفان، تکمیل و تهذیب اخلاق، فرو خوردن خشم و غضب و کنترل قوای شهوانی است.