بايسته هاى ماه مبارك رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمد لله رب العالمين وصلّى الله على محمد وآله الطاهرين ولعنة الله على أعدائهم أجمعين
درآمد
قرآن كريم، كتاب و اساسنامه زندگى فردى و اجتماعى همه مسلمانان در همه روزگاران است. اينك كه در ماه مبارك رمضان قرار داريم سزاوار است هر چه بيشتر بر ارتباط خود با قرآن كريم افزوده، آن را استحكام و استوارى بخشيم. نقطه شروع اين ارتباط قرائت قرآن است كه البته پاداش اخروى نيز دارد و روايات بسيارى در اين باره آمده است، اما چشمگيرتر آن است كه ثواب خواندن هر يك آيه در ماه مبارك رمضان با خواندن تمام قرآن در غير اين ماه برابرى مى كند.
بر اساس اين روايت اگر كسى در هر حالى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ را زير لب زمزمه كند، گويا قرآن را از آغاز تا پايان خوانده است و به ديگر معنا اگر انسان در ماه مبارك رمضان قرآن را ختم كند بر اساس اين كه قرآن 6666 آيه دارد، چنان است كه در ماه هاى ديگر 6666 بار قرآن را ختم كرده باشد. در حقيقت اين از اختصاصات ماه مبارك رمضان است و يازده ماه ديگر چنين امتيازى ندارند، لذا مى توان گفت كه قرآن و ماه مبارك رمضان ارتباطى گسترده و ناگسستنى دارند.
از اين مطلب مى توان دريافت كه احسان و نيكوكارى در ماه مبارك رمضان نيز پاداشى بسيار بيشتر دارند.
مراتب پاداش
مرحله دوم و مهم تر از آنچه گفته شد و ارزشمندتر از قرائت آيات قرآن، فهم و درك معانى قرآن كريم است و اين كه بدانيم قرآن چه مى گويد و چه مى خواهد؟ وقتى انسان از راه مطالعه يا حضور در مجالس آموزش قرآن، معنى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ را ياد بگيرد ثواب بالايى را به دست آورده است و البته اين پاداش به پاس شناختى است كه از بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به دست آورده، بداند الله كيست؟ رحمان و رحيم چيست؟ و تفاوت ميان رحمان و رحيم كدام است؟ و اين كه چرا سوره هاى قرآن با بسم الله شروع مى شوند؟
زمانى كه انسان اين مطالب نورانى را فراگرفت و به اين مرحله از شناخت رسيد، در واقع اين مرحله از خواندن قرآن بالاتر و پرارزش تر است، پس به جاست هر كس به فراخور دانش خود تفسيرى تهيه كند و روزانه مقدارى از آن را مطالعه كند تا افزون بر برخوردارى از ثواب بسيار بالاى آن، به تدريج با معانى شگفت و نورانى قرآن كريم آشنا شود.
كسى كه در ماه مبارك رمضان با تأمل و تدبّر قرآن بخواند بى شك ثواب او بيشتر از كسى است كه به همان اندازه، اما بدون تأمل قرآن بخواند، چه اين كه با در نظر گرفتن حال و هواى معنوى اين ماه و اين كه «رمضان بهار قرآن است»،
تأمل و تفكر در آيات قرآن به تمام معنا ارزشمند و كارآمد است.
مرحله سوم كه والاتر و برتر از دو مرحله پيشين است آن كه انسان به قرآن عمل كند، نهى قرآن را بشناسد و از آنها بپرهيزد، فرمان آن را به كار بندد و... وانگهى نبايد غافل بود يكى از سؤال هاى مهمى كه در عالم برزخ و شب اول قبر از ما مى شود اين است: « كتاب تو چيست؟ ». پرواضح است كسى مى تواند به اين سؤال پاسخ دهد كه به كتاب خود، يعنى قرآن عمل كرده باشد. اى بسا كسى قرآن را حفظ كرده باشد، ولى در پاسخ اين سؤال درمى ماند و نمى تواند چيزى بگويد، زيرا او فقط الفاظ قرآن را از بر كرده، هرگز به آموزه و مفاهيم آن عمل ننموده است. در مقابل، اگر در دنيا به معناى واقعى كلمه، به قرآن عمل كرده باشد در آن صورت خيلى سريع پاسخ خواهد داد:
قرآن كتاب من است.
ضرورت عمل به قرآن
هر چند قرآن كريم با هيچ چيزى قابل مقايسه و تشبيه نيست، اما بنا به ضرورت و به منظور نزديك شدن به ذهن مى توان آن را به نسخه پزشك تشبيه كرد. به عنوان مثال، فرد بيمار براى درمان نزد پزشك مى رود و پزشك براى او نسخه اى مى نويسد، آن گاه براى گرفتن دارو به داروخانه مى رود. حال اين پرسش پيش مى آيد كه آيا صِرف خواندن و دانستن نسخه و پى بردن به خواص داروها براى خوب شدن كافى است؟ به يقين پاسخ اين خواهد بود كه اقدام هاى يادشده، مقدمه است و براى نيل به سلامتى بايد به دستور پزشك عمل كرد و از مواردى كه منع كرده، پرهيز نمود.
قرآن كريم نيز چنين است و بايد به فرمان ها و بازداشتن هاى آن عمل كرده، تمام دستورات آن را در زندگى خود به كار گرفت تا به سعادت دو جهان دست يافت. بنابراين، قرآن پذيرى و عمل به آن پس ازخواندن و فهميدن، قرار دارد و البته اهميت عمل به قرآن بارها و بارها در روايات اهل بيت
عليهمالسلام
آمده است.
برترين اعمال
رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
در اوّل هر ماه مبارك رمضان، خطبه اى مى خواندند و در آن به برخى معارف و آموزه هاى دينى اشاره مى كردند كه در كتاب هاى حديثى آمده است. يكى از اين خطبه ها كه اميرالمؤمنين
عليهالسلام
آن را روايت نموده از بقيه معروف تر است. پس از فراغت رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
از همين خطبه، اميرالمؤمنين
عليهالسلام
از حضرت رسول
صلىاللهعليهوآلهوسلم
پرسيد:
يا رسول الله، ما أفضل ألاعمال فى هذا الشهر؟
اى رسول خد، برترين اعمال در اين ماه كدام است؟
در سؤال اميرمؤمنان
عليهالسلام
اين معنا نهفته است كه مهم ترينِ «تمام اعمال» در ماه مبارك رمضان كه از نماز، روزه، قرائت قرآن، اطعام، ارشاد، صله رحم و اعمال ديگر بهتر و مفيدتر است و ثواب و ارزش آن از همه كارهاى خير بيشتر است چيست؟
راستى اگر اميرمؤمنان
عليهالسلام
اين سؤال را نمى كردند، از كجا مى دانستيم بهترين عمل در اين ماه چيست؟ در اين جا توجه تان را به اين سخن اميرالمؤمنين
عليهالسلام
جلب مى كنم كه فرمود:
ألا وإن لكل مأموم اماماً يقتدى به؛
بدانيد هر مأمومى (پيروى) امامى (راهبرى) دارد كه بدو اقتدا مى كند.
لذا بايد تمام اقشار و من طلبه در كارها بدو اقتدا كنيم و آموزه هاى او را آويزه گوش قرار دهيم و به عنوان شيعه و دوستدار آن حضرت، همواره در پى تحقق بخشيدن به رهنمودهاى حضرتش باشيم و در عين حالى كه بايد هميشه در پى شناخت اعمال خوب و كارهاى پرپاداش و ثواب برآييم، بايد به بهترين و پرثواب ترينِ آنها پاى بند باشيم، بكوشيم خوب تر را از خوب بازشناسيم و همان را به كار بنديم، چه اين كه عقل نيز همين را مى خواهد. به عنوان مثال اگر دو كسبوكار وجود دارد و درآمد يكى از ديگرى بيشتر است، يك كارمند يا كاسب خوب، پرسودتر و پردرآمدتر را انتخاب مى كند و از پذيرش كارى كه سودش كمتر است خوددارى مى كند و اگر خلاف اين عمل كند، بى ترديد فاقد قدرت و درك اقتصادى خوانده مى شود. بندگان خدا نيز اگر تفاوت مراتب امور عبادى را نشناسند و بهتر را وانهاده، خوب را برگزينند، به يقين همين گونه اند.
دريغ و افسوس كه در امور مادى و دنيوى معمولاً تشخيص درست داريم و كار پرسودتر را برمى گزينيم، ولى در امور معنوى و آخرتى گاه دقت نمى كنيم و از اين مسأله غافل مى شويم. به يقين همگى در پى كسب ثواب بيشتر هستيم و دوست داريم به مقام قرب الهى نزديك تر شويم و خود را به اهل بيت
عليهمالسلام
وابسته تر كنيم، ولى در تشخيص بهترين كارها و پسنديده ترين عمل و انتخاب آن، دقت نمى كنيم. چه خوب است انسان دلش را مالامال از مهر اهل بيت
عليهمالسلام
كند و در عين حال در پى انجام دادن بهترين و پرثواب ترين اعمال باشد.
اطعام
در جايى از اين خطبه، حضرت رسول
صلىاللهعليهوآلهوسلم
فرموده اند:
من فَطَّرَ منكم صائماً مؤمناً فى هذا الشهركان له بذلك عند الله عتق نسمة؛
هر يك از شما مؤمن روزه دارى را در اين ماه افطار دهد، ثواب آزاد كردن يك بنده خواهد داشت.
البته لازم نيست كه اين روزه دار حتماً فقير باشد، بلكه مؤمنى از همسايگان و دوستان باشد كفايت مى كند و البته اگر فقيرى را اطعام كند بى ترديد بهتر و خداپسندانه تر است.
استغفار
پيامبر خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
تمام عمر خود را صرف ابلاغ و آموزش اين تعاليم گذراند تا رسالت خود را كه ارشاد جامعه و نجات بشر از بيراهه ها و تاريكى ها بود به انجام رساند. يكى از اين آموزه ها استغفار و از جمله كارهايى است كه در ماه مبارك رمضان به آن سفارش شده و يكى از نام هاى ماه رمضان شهرالاستغفار است.
رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
در خطبه شان فرمودند:
إنَّ أنفسكم مرهونة بأعمالكم ففكوها باستغفاركم؛
همگى در گرو اعمال تان هستيد، پس با استغفار، خويش را آزاد كنيد.
به عنوان مثال، اگر منزل شخصى شما در رهن ديگرى است، آيا مى توانيد خودتان در آن ساكن شويد؟ پاسخ منفى است، زيرا هر چند خانه يا ملك، مال شماست، ولى آن را به ديگرى رهن داده ايد. پس بايد با پرداخت وجه رهن، منزل تان را آزاد كنيد. به ياد داشته باشيم كه فرداى قيامت تمام اعضاى ما اعم از چشم، گوش، قلب، روح، نفس، دست و پا به منظور حساب رسى مورد بازخواست قرار مى گيرند، زيرا در گرو اعمالى هستند كه از آنها سرزده است. بنا به فرموده رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
بهاى آزاد شدن انسان از رهن اعمال، استغفار است. لذا بايد بكوشيم با استغفار و پشيمانى از بدكارى هاى گذشته خويش، خود را از بند رهن وارهانيم و ديگر بار دست به اعمال ناشايست نيالاييم.
پاسخ پيامبر
صلىاللهعليهوآلهوسلم
پيش تر گفته شد كه اميرمؤمنان
عليهالسلام
از پيامبر اكرم
صلىاللهعليهوآلهوسلم
پرسيد: بهترين اعمال اين ماه كدامند؟ در اين جا به پاسخ رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
توجه كنيم. آن حضرت فرمود:
يا أبا الحسن! أفضل الأعمال فى هذا الشهر الورع عن محارم الله؛
اى ابالحسن، بهترين كارهاى اين ماه پرهيز از كارهايى است كه خدا حرام كرده است.
اين پاسخ بدان معناست كه ترك گناه از هر كارى حتى خواندن قرآن و فهم آن، صله رحم و افطارى دادن برتر است.
كلمه ورع از نظر لغوى به معنى احتياط، پرهيز و بردبارى است. به عنوان مثال، اگر كسى وارد جايى تاريك شود، بى حساب و بدون احتياط حركت نمى كند، بلكه با شنيدن كوچك ترين صدا دقت مى كند تا با بروز هر خطرى با آن مقابله كند و از خطر بگريزد. اين حالت را ورع مى گويند. در زبان روايات، ورع يعنى اين كه انسان هر جايى نرود، هر سخنى نگويد و نشنود، هر غذايى نخورد و با هر كسى دوست نشود.
توضيح بيشتر اين تعبير اين است كه اگر كسى كمى ناراحتى يا حساسيت چشمى پيدا كند به چشم پزشك مراجعه مى كند و پزشك دارويى براى او تجويز مى كند. در اين هنگام دوستى از راه مى رسد و مى گويد: فلانى، مواظب باش و درباره اين دارو تحقيق كن، مبادا براى چشم تو ضرر داشته باشد و پس از آن پشيمان شوى.
فرد با شنيدن اين مطلب احتياط كرده و دقت بيشترى به خرج مى دهد كه اين احتياط كردن و تأمل نمودن را ورع مى گويند.
حرمت حريم
«محارم الله» كه در اين خطبه آمده به معناى حرام هاى خداست و با حرم، حرمت و احترام هم ريشه است. حرم حضرت معصومه
عليهاالسلام
يعنى جايى كه به احترام حضرت معصومه
عليهاالسلام
محترم است. يا مثلاً مجلس محترم، شخص محترم و مكان محترم را به جهت بزرگى و جايگاه والاى شان حرمت مى گذارند. محارم الله نيز چيزهايى هستند كه به احترام خدا انجام دادن آنها ممنوع است و در واقع احترام هر كس و چيزى احترام به خداست. اگر به عاشور، معصومان، علما و متدينين احترام مى گذاريم، از آن روست كه حريم رقم خورده از سوى خدا را پاس داشته باشيم و در غير اين صورت مرتكب عمل حرام شده ايم. به عنوان مثال، آن جا كه خدا از عملى بازداشته، در حقيقت، حريمى را مشخص فرموده كه گذشتن از آن آلوده شدن به محارم الهى است و در نتيجه كيفر به همراه دارد. آن جا كه حضرتش از نگاه حرام بازداشته است در واقع از محارم الهى است. لذا اگر كسى چشم به حرام بيالايد، حريم و حرمت الهى را ناديده گرفته است. چنين كسى خداى ناكرده اگر از كرده خود توبه نكند، در قيامت كيفرى سخت دارد و آن اين كه بنا به روايات صحيح ميل آتشين به چشمانش مى كشند. ارتكاب ديگر محارم الهى نيز كيفرهاى ديگرى دارند. حال اين پرسش در ذهن خطور مى كند، آيا انسان خردمند حاضر است در عوض يك نگاه طولانى و سراسر لذت و جان افز، خاشاكى را براى چند لحظه در چشم خود تحمل كند؟ بى ترديد پاسخ منفى است. بنابراين، عقل سليم فرمان مى دهد كه بايد احتياط كرد و از حرمت شكنى پرهيز نمود و انسان برخوردار از عقل سليم تسليم فرمان عقل مى باشد.
به ديگر سخن، احترام به هر محترمى احترام به خداست. زمانى كه به عالِم دينى احترام مى گذاريم چون او بيش از ديگران به خدا احترام مى گذارد، به انسان زاهد يا عابد احترام مى گذاريم چون او بيش از ما به خدا احترام مى گذارد، به امام جماعت، به گوينده مذهبى، به نويسنده توانايى كه در عرصه دين قلم مى زند احترام مى گذاريم چون آنها بيش از ما به خدا احترام مى گذارند، ما نيز با رعايت حريم حرمت آنان كه شكستن آنها مساوى است با ارتكاب محارم الهى حرمت فرمان خدا را نگاه داشته ايم. وقتى مولاى ما رسول خدا و خاتم رسولان
صلىاللهعليهوآلهوسلم
مى فرمايند:
بهترين كار در ماه مبارك رمضان «ورع» و پرهيزورزى نسبت به «محارم الله» است،
بدين معناست كه بازداشتن ها و فرمان هاى الهى را به گوش گيريم، آنچه را فرمان داده عمل كنيم و از آنچه بازداشته دورى گزينيم. به تعبيرى ديگر اگر خداى بزرگ امرى را واجب كرده بايد آن را عملى كنيم و از آنچه حرام خوانده گريزان و رويگردان باشيم. اين ها مطالبى هستند كه در پاسخ پيامبر
صلىاللهعليهوآلهوسلم
به اميرالمؤمنين
عليهالسلام
نهفته و مصاديق ورع اند كه در ماه مبارك رمضان از هر كار ديگرى برتر است.
امر به معروف و نهى از منكر
به عنوان نمونه امر به معروف و نهى از منكر از محارم الهى است. امر به معروف جنبه اثباتى و امرى و بايدى دارد و نهى از منكر به عكس آن جنبه سلبى و بازدارندگى و نبايدى دارد. به معروف و خوبى و نيكى و ارزش هاى دينى امر كنيم، دعوت كنيم، فرا بخوانيم، هدايت كنيم و راهنمايى نماييم. از سوى ديگر از منكر كه ضد معروف است و به كار بد و نادرست و ناهنجار دينى و ضد ارزش اطلاق مى شود، باز داريم، نهى نماييم و هشدار دهيم.
بر اساس تعاليم اسلام و شرع مقدس اگر شرايط امر به معروف و نهى از منكر فراهم شود، نمى توانيم بگوييم: «به ما چه؟ ». تمام فقيهان شيعه بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه امر به معروف و نهى از منكر واجب كفايى است. اگر «من فيه الكفاية» (شايسته اى كه اين واجب را انجام دهد) نبود، بر ما واجب عينى مى شود، ولى اگر كسى كه امر به معروف و نهى از منكر كند و در اين كار توانا باشد وجود داشت، در آن صورت بر ما واجب نيست. به عبارت بهتر، اين عمل واجب در هر صورت بايد انجام شود. چنانچه ديگران در عين توانايى و درستى آن را انجام دادند از گردن ما ساقط است و اگر نبودند بر ما واجب و بايسته است و در نتيجه اين كه بى توجهى به دو وظيفه امر به معروف و نهى از منكر، خود از محرمات الهى است.
بايد توجه داشت كه امر به معروف و نهى از منكر صرف گفتن نيست، بلكه بايد به گونه اى گفت كه تأثيرگذار باشد. البته بايد شرايط تحقق امر به معروف و نهى از منكر فراهم شود كه: صبورى، بيان زيب، اخلاق نيكو و رفتار شايسته، شرط امر به معروف است و با چنين شرايطى مى توان فرد بى نماز را با نماز آشتى داد، دروغگو را به راستگويى واداشت، غيبت كننده را از اين عمل زشت بازداشت و...
نكته ديگرى كه گفتن آن ضرورى است اين است كه اين واجب را كسى مى تواند انجام دهد كه با كفايت و توانا باشد. چنانچه شخص با كفايتى امر به معروف و نهى از منكر كرد از گردن ما ساقط مى شود، اما اگر شخصى از كفايت و توان و آگاهى و تأثير لازم برخوردار نبود، همچنان مكلف به انجام اين وظيفه هستم. فراموش نكنيم همه ما در اين مورد مسئوليت داريم و بايد توجه داشته باشيم، كه هر گاه كسى از ميان جمعى برخاسته، با داشتن شايستگى اين كار، امر به معروف كند و از منكر بازدارد، تكليف از ديگران ساقط است، اما اگر چنين نشد يا اين كه فرد ناتوان و ناكارآمدى به اين وظيفه پرداخت، همچنان وظيفه دار هستيم و بدانيم كه ناديده گرفتن اين مسئوليت، فرجامى بد براى انسان رقم مى زند. در روايت آمده است:
آن كه گناه مى كند با آن كه مى تواند نهى از منكر كند ولى به وظيفه خود عمل نمى كند در روز قيامت و جهنم با هم شريك هستند.
حال شايسته است در اين ماه مبارك براى پرهيز از محارم الله كارى كنيم و به جوانان خود معارف دينى را بياموزيم و راه حق را بنمايانيم. بايدها و نبايدهاى دينى را به آنان ياد دهيم كه اين يك واجب مسلّم است و نبايد غافل شويم كه بزرگ تره، از طريق مجالس دينى راه يافته اند و مسائل را مى دانند، اما جوانان، كمتر از اين مسائل آگاهند و اگر اصول دين، احكام دين و آداب دين شان را به درستى ندانند] و خداى ناكرده به دليل همين نادانى به بيراهه روند [ ما مسئوليم و آنچه معصومان
عليهمالسلام
درباره وظيفه ما و كيفر بى توجهى به آن فرموده اند، در انتظار ماست. پس به منظور اداى وظيفه و پرهيز از محارم خد، بايد همت كرده، با جوانان و نوجوانان، خويشاوندان و بستگان و همسايگان كه با معارف اهل بيت
عليهمالسلام
و آموزه هاى دينى و محارم الهى آشنا نيستند، صحبت كنيم و آنان را از بدى و منكر دور كنيم و به سوى معروف و حقيقت هدايت نماييم. با اين كار هم حريم محارم الله حفظ مى شود هم در روز قيامت در شمار معصيت كاران قرار نخواهيم گرفت و نيز به واجب مسلّم امر به معروف و نهى از منكر عمل كرده ايم. باز تذكر مى دهم كه خواندن قرآن در اين ماه پسنديده است، به ويژه اگر با صداى خوش خوانده شود، اما مهم تر از خواندن قرآن و فهميدن آن، عمل به آن است و اين عمل ما (امر به معروف و نهى از منكر) عين عمل به قرآن است كه مى فرمايد:
(
وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
)
؛
بايد از بين شما گروهى [ مردم را] به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند.
چگونگى امر به معروف و نهى از منكر
همان طور كه امر به معروف و نهى از منكر واجب شرعى و وظيفه همگان است، لحاظ داشتن شرايط آن نيز لازم است تا اين مسئوليت به سلامت به سرمنزل مقصود برسد. پرواضح است كه بدون رعايت شرايط مخاطبان و مكان، امر به معروف و نهى از منكر نه تنها كارآمد نخواهد بود كه تأثير منفى دارد؛ چيزى كه حتى از نظر معصومان
عليهمالسلام
پنهان نمانده است. بسيار نقل كرده اند و شنيده ايم كه:
امام حسن و امام حسين
عليهماالسلام
در خردسالى، مرد كهن سالى را ديدند كه مشغول وضو ساختن، اما به صورت نادرست بود. آن دو بزرگوار نزد پيرمرد رفته، به او فرمودند: ما وضو مى سازيم و تو داورى كن كه وضوى كدام يك صحيح است، آن گاه هر دو وضو گرفتند.
آن پيرمرد به آنان گفت: فداى تان گردم، وضوى هر دوى شما صحيح و وضوى من نادرست است.
ما نيز به عنوان پيروان امامان معصوم
عليهمالسلام
بايد شيوه امر به معروف و نهى از منكر را از آن بزرگواران بياموزيم و در برخورد با افراد به كار بنديم كه در غير اين صورت كار و تلاش مان، بيشتر به مشت بر سِندان كوفتن شبيه خواهد بود.
دامنه تكليف
وظيفه ارشاد، امر به معروف و نهى از منكر محدود به طبقه خاصى نيست، هر چند مسئوليت برخى سنگين است، اما زن و مرد و پير و جوان به يك اندازه مسئول هستند و هر دسته و طبقه به فراخور دانسته هاى خود مى توانند تأثير چشمگيرى در اين راه داشته باشند. بانوان آشنا به احكام، موظفند همگِنان خود را كه با مسائل، احكام، آداب، اخلاق اسلامى و وظايف اجتماعى آشنايى ندارند، آموزش دهند. مردان نيز همين مسئوليت را دارند. از آن جا كه جوانان تأثيرگذارتر و تأثيرپذيرند به جاست كه آشنايان به مسائل اسلامى، دوستان و نزديكان جوان خود را كه با اين مقوله فاصله دارند، با مفاهيم والاى اسلامى آشنا كرده، با محبت و صميميت، از دوستان خود بخواهند تا در مجالس دينى شركت كنند، زيرا در همين مجالس، مبانى اسلام با روح جوانان درآميخته، آنان شيفته اسلام و مفاهيم والاى آن خواهند شد.
جا دارد پرسيده شود: چرا مى خواهيد تنها شما به بهشت برويد؟ حقيقتاً چرا؟ بكوشيم سخاوتمندانه، دانسته هاى رهايى بخش خود را به ديگران بدهيم تا آنان را نيز در شمار بهشتيان درآوريم، چه اين اگر كوتاهى كنيم افزون بر ستمى كه بر آنان روا داشته ايم، خود نيز گرفتار خشم خدا شده، طعمه آتش دوزخ خواهيم شد، هر چند بندگى خدا كرده باشيم. همان طور كه پيش از اين گفته شد، امر به معروف و نهى از منكر از فروع دين و با فراهم شدن شرايط، بر همگان واجب است. خوب است در اين امر كوشا باشيم و افراد را به مجالس و محافل قرآنى، دينى و حسينى جذب كنيم و مبادا از اين كه يك بار يا دو بار پاسخ منفى شنيديم، ميدان را ترك كنيم! كه امام باقر
عليهالسلام
فرموده است:
الجنة محفوفة بالمكاره؛
راه رسيدن به بهشت سراسر ناهموارى است.
به خاطر بسپاريم كه در قيامت از ما خواهند پرسيد: «چرا او (گمراه نادان) را هدايت نكردى؟ ». پس براى آن روزمان بينديشيم و پاسخى خداپسند بيابيم.
وجود جلسات قرآنى و دينى و مجالس وعظ و ارشاد، شكرانه دارد و بايد به پاس اين نعمت خداى را شكر گفت، اما نياز جامعه بيش از اين مقدار را مى طلبد. سعى كنيم اين گونه مجالس را با رونق بيشترى برگزار و همگان را به شركت در آن تشويق كنيم و مطالب منطبق با واقعيت در آن بيان و سيره معصومان
عليهمالسلام
نقل شود باشد تا:
كسى كه هلاك شود، با دليلى روشن هلاك گردد، و كسى كه زنده شود با دليلى واضح زنده بماند.
اميدوارم به بركت اهل بيت
عليهمالسلام
همگى مان به آموزه الورع عن محارم الله پاى بند باشيم و خداى سبحان ما را در امر هدايت گرى و ارشاد ديگران موفق بدارد، ان شاء الله.
وصلى الله على محمد وآله الطاهرين