حيات القلوب تاريخ پيامبران جلد ۲

حيات القلوب تاريخ پيامبران 0%

حيات القلوب تاريخ پيامبران نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 559

حيات القلوب تاريخ پيامبران

نویسنده: علامه مجلسى
گروه:

صفحات: 559
مشاهدات: 39490
دانلود: 3579


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 559 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 39490 / دانلود: 3579
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب تاريخ پيامبران

حيات القلوب تاريخ پيامبران جلد 2

نویسنده:
فارسی

فصل اول در بيان ولادت آن حضرت است

حق تعالى مى فرمايد اذ قالت الملائكه يا مريم ان الله يبشرك بكلمه منه اسمه المسيح عيسى بن مريم وجيها فى الدنيا والاخره و من المقربين ((يادآور وقتى را كه گفتند ملائكه: - و از ابن عباس منقول است كه جبرئيل گفت: - اى مريم! بدرستى كه خدا بشارت مى دهد تو را كلمه اى از جانب خود كه او مسيح است يعنى عيسى پسر مريم كه روشناس و صاحب جاه و قدر و منزلت است در دنيا و آخرت و از مقربان درگاه الهى است.

و عيسىعليه‌السلام را براى آن كلمه خدا مى گويند كه به لفظ ((كن )) بى پدر آفريده شد، يا براى آنكه بشارت دادند به او پيغمبران گذشته، يا براى آنكه به كلام او حق تعالى مردم را هدايت نمود؛ و او را مسيح گفتند براى آنكه مسح كرده شده بود از جانب خدا به ميمنت و بركت و پاكى از گناهان، يا براى آنكه او را بعد از ولادت مسح كردند به روغن زيت، يا آنكه جبرئيلعليه‌السلام بال خود را بر آن حضرت ماليد بعد از ولادت كه تعويذ او گردد از شر شيطان، يا براى آنكه دست بر سر يتيمان مى كشيد، يا براى آنكه به مسح آن حضرت كوران بينا مى شدند و بيماران شفا مى يافتند (گويند كه: در در لغت عبرى مشيحا بود و در لغت عرب مسيح گفتند).(1)

____________________

1- مجمع البيان 1/442.

۲۶۱

و يكلم الناس فى المهد و كهلا و من الصالحين ((و سخن خواهد گفت با مردم در گهواره و در سن كهولت - كه نزديك به سن پيرى است - و از جمله پيغمبران شايسته خواهد بود)).

قالت رب انى يكون لى ولد ولم يمسسنى بشر ((مريم گفت: پروردگارا! چگونه خواهد بود مرا فرزند و حال آنكه دست بر من نگذاشته است بشرى،)) قال كذلك الله يخلق ما يشاء اذا قضى امرا فانما يقول له كن فيكون ((ملك گفت: چنين است خدا مى آفريند هر چه را مى خواهد، چون مقدر كرد امرى را پس همين است كه مى گويد مر او را كه: باش، پس آن مى باشد و موجود مى شود)).

و بعلمه الكتاب و الحكمه و التوريه و الانجيل ((و تعليم خواهد نمود او را كتاب - يعنى چيزى نوشتن يا همه كتابهاى آسمانى - و حكمت و دانائى خصوصا تورات و انجيل )).

و رسولا الى بنى اسرائيل انى قد جئتكم بآيه من ربكم ((و حال آنكه او رسول خواهد بود بسوى بنى اسرائيل و خواهد گفت به ايشان: بدرستى كه آمده ام بسوى شما با آيتى و معجزه اى چند از جانب پروردگار شما)) انى اخلق لكم من الطين كهيئه الطير فانفخ فيه فيكون طيرا باذن الله ((و اين آيت است كه مى سازم از براى شما از گل مانند هيئت مرغ پس زنده مى شود و مرغى مى گردد به امر خدا،)) و ابرى ء الاكمه و الابرص و اءحيى الموتى باذن الله ((و شفا مى دهم كور مادر زاد را و پيس را و زنده مى گردانم مرده را به امر خدا،)) و اءنبئكم بما تاءكلون و ما تدخرون فى بيوتكم ان فى ذلك لايه لكم ان كنتم مؤ منين ((و خبر مى دهم شما را به آنچه مى خوريد و آنچه ذخيره مى كنيد در خانه هاى خود، بدرستى كه در اينها علامت و حجت بر حقيقت من هست اگر هستيد شما ايمان آورندگان،)) (وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَ‌اةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّ‌مَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّ‌بِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِإِنَّ اللَّـهَ رَ‌بِّي وَرَ‌بُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـٰذَا صِرَ‌اطٌ

۲۶۲

مُّسْتَقِيمٌ ) (1) ((و حال آنكه تصديق كننده ام مر آنچه را پيش از من نازل شده است كه آن تورات است و مبعوث گرديده ام براى اينكه حلال گردانم براى شما بعضى از آنچه را كه حرام شده بود بر شما در شريعت حضرت موسى، و آورده ام بسوى شما معجزه ها از جانب پروردگار شما، پس بپرهيزيد از عذاب خدا و اطاعت نمائيد مرا بدرستى كه خدا پروردگار من و پروردگار شما است، پس بپرستيد او را اين راهى است راست )).

و در جاى ديگر فرموده است كه ان مثل عيسى عند الله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون(2) ((بدرستى كه مثل عيسى نزد خدا در خلق شدن بى پدر مانند مثل آدم است كه خلق كرد خدا او را از خاك پس گفت مر او را كه: باش، پس او بهم رسيد و حيات يافت )).

و باز فرموده است كه( وَاذْكُرْ‌ فِي الْكِتَابِ مَرْ‌يَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْ‌قِيًّا ) (3) ((و ياد كن در قرآن مريم را در وقتى كه تنها شد و خلوت گزيد از اهلش در مكانى در طرف مشرق )).

و على بن ابراهيم روايت كرده است كه: رفت بسوى درخت خرماى خشكى؛(4) و مفسران گفته اند كه: در بيت المقدس يا در خانه خود در جانب شرقى عزلت گزيد براى عبادت يا براى شستن بدن خود.(5)

(فاتخذت من دونهم حجابا) ((پس حجابى و پرده آويخت ميان خود و اهل خود كه او را نبينند))؛ على بن ابراهيم گفته است كه: در محراب خود خلوت كرد،(6) ( فَأَرْ‌سَلْنَا إِلَيْهَا رُ‌وحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرً‌ا سَوِيًّا ) (7) ((پس فرستاديم بسوى او روح خود را - يعنى

____________________

1- آياتى كه از ابتداى فصل تا اينجا آورده شد، آيات 45-51 سوره آل عمران مى باشد.

2- سوره آل عمران: 59.

3- سوره مريم: 16.

4- تفسير قمى 2/48.

5- مجمع البيان 3/507؛ تفسير بيضاوى 3/45؛ تفسير بغوى 3/190.

6- تفسير قمى 2/49.

7- سوره مريم: 17.

۲۶۳

جبرئيل را كه از روحانيان است - پس متمثل شد براى او به صورت بشرى و آدمى مستوى الخلقه )).

گفته اند: هر وقت كه حضرت مريمعليها‌السلام حايض مى شد از مسجد بيرون مى آمد و نزد خاله خود زوجه حضرت زكرياعليه‌السلام مى بود تا پاك مى شد، باز به مسجد برمى گشت، روزى در خانه زكريا در مكانى كه آفتاب تابيده بود پرده اى آويخته بود و غسل مى كرد، ناگاه جبرئيلعليه‌السلام به صورت جوان ساده مستوى الخلقه نزد او پيدا شد،(1) ( قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّ‌حْمَـٰنِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا ) (2) ((حضرت مريمعليها‌السلام گفت: بدرستى كه من پناه مى برم به خداوند رحمان از شر تو پس دور شو از من اگر متقى و پرهيزكارى ))( قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَ‌سُولُ رَ‌بِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا ) (3) ((گفت: نيستم من مگر رسول پروردگار تو كه مرا فرستاده است كه سبب شوم كه خدا ببخشد تو را پسرى پاكيزه از گناهان و اخلاق ذميمه - يا نمو كننده در علم و كمال -،))( قَالَتْ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ‌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا ) (4) ((مريم گفت: از كجا مى باشد از براى من پسرى و حال آنكه شوهرى دست به من نرسانيده است و نبوده ام زناكار،))( قَالَ كَذَٰلِكِ قَالَ رَ‌بُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِّلنَّاسِ وَرَ‌حْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرً‌ا مَّقْضِيًّا ) (5) ((جبرئيل گفت: چنين گفته است پروردگار تو كه: اين بر من آسان است و از براى اين مى كنم كه علامتى و حجتى باشد براى مردم بر كمال قدرت من و رحمتى باشد از جانب ما و بود خلق شدن اين فرزند به اين نحو امرى مقدر شده و حكم شده و خلاف اين نخواهد شد)).

و على بن ابراهيمرحمه‌الله روايت كرده است كه: جبرئيلعليه‌السلام در گريبان مريمعليها‌السلام بادى دميد، پس در آن شب حامله شد به حضرت عيسىعليه‌السلام و در بامداد وضع حمل او شد و

____________________

1- مجمع البيان 3/507؛ تفسير بقوى 3/191.

2- سوره مريم: 18.

3- سوره مريم: 19.

4- سوره مريم: 20.

5- سوره مريم: 21.

۲۶۴

مدت حمل و نه ساعت بود، حق تعالى به عدد ماه حمل زنان ديگر از براى او ساعت مقرر فرمود.(1)

و از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام منقول است كه: جبرئيلعليه‌السلام گريبان پيراهن حضرت مريم را گرفت و در آن دميد، پس حضرت عيسى در رحم در همان ساعت كامل شد چنانچه فرزندان در رحمهاى مادران نه ماه كامل مى شوند، چون از جاى غسل خود بيرون آمد مانند زن حامله سنگينى بود كه نزديك شده باشد زائيدن او، چون خاله اش را نظر بر او افتاد متعجب شد، حضرت مريم از شرمندگى آن حال از خاله و زكريا كناره كرد،(2) چنانچه حق تعالى مى فرمايد كه( فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا ) (3) ((پس حامله شد به عيسى، پس تنها شد و عزلت نمود از مردم با حمل خود به مكانى بسيار دور)).

و در حديث معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: مدت حمل آن حضرت نه ساعت بود.(4)

و در دو حديث معتبر ديگر از حضرت منقول است كه: فرزندى كه شش ماهه متولد شود زنده نمى ماند مگر عيسى و امام حسينعليهما‌السلام كه هر يك شش ماهه متولد شد.(5)

مؤ لف گويد: محتمل است در حديث، يحيىعليه‌السلام وارد شده باشد و راويان به عيسىعليه‌السلام اشتباه كرده باشند، يا آنكه گوئيم ابتداى ماده ولادت عيسىعليه‌السلام شش ماه پيشتر به قدرت الهى در رحم منعقد شده باشد، و از وقت دميدن كه روح در آن دميده شد و حمل ظاهر شد تا زمان زائيدن نه ساعت بوده باشد، و محتمل است كه يكى بر وجه تقيه وارد شده باشد.

____________________

1- تفسير قمى 2/49.

2- مجمع البيان 3/511.

3- سوره مريم: 22.

4- كافى 8/332؛ تفسير صافى 3/277.

5- كافى 1/465؛ علل الشرايع 206.

۲۶۵

( فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَـٰذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا ) (1) ((پس آورد او را درد زائيدن بسوى درخت خرمائى، چون عيسىعليه‌السلام متولد شد گفت: چه بودى اگر مرده بودم پيش از آنكه اين حال را ببينم و نام من را خاطرهاى مردم رفته بود،)) و آرزوى مرگ از براى آن كرد كه مبادا گمان بد درباره او ببرند.

و از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: اين آرزو را براى آن كرد كه در ميان قوم صاحب فراست نيكوكارى گمان نداشت كه نسبت بد به او ندهد.(2)

و على بن ابراهيم روايت كرده است كه: چون مريمعليها‌السلام بيرون آمد براى درد زائيدن كه به جائى پناه برد، روز بازار بنى اسرائيل و مجمع ايشان بود، پس رسيد به جولاهان(3) - در آن زمان جولاهى شريف ترين صنعتها بود - و ايشان بر استرهاى كبود سوار بودند، پس مريم از ايشان پرسيد كه: درخت خرماى خشك در كجاست؟ ايشان استهزاء به او كردند و زجر كردند او را، پس مريم فرمود: خدا كسب شما را زبون گرداند و شما را در ميان مردم عار گرداند؛ پس جماعتى از سوداگران را ديد، چون از ايشان احوال درخت را پرسيد، ايشان نشان دادند، پس به ايشان فرمود: خدا بركت در كسب شما قرار دهد و مردم را بسوى شما محتاج گرداند.چون به درخت رسيد نزد آن درخت عيسىعليه‌السلام از او متولد شد، چون نظرش بر عيسىعليه‌السلام افتاد گفت: كاش پيشتر مرده بودم و اين روز را نمى ديدم، چه گويم به خاله خود و چه گويم به بنى اسرائيل(4) ؟

( فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَ‌بُّكِ تَحْتَكِ سَرِ‌يًّا ) (5) ((پس ندا كرد مريم را عيسى از زير او - با جبرئيل از زير تل - كه اندوهناك مباش كه گردانيده است پروردگار تو

____________________

1- سوره مريم: 23.

2- مجمع البيان 3/511.

3- جولاهان جمع جولاء است كه به معنى بافنده مى باشد.

4- تفسير قمى 2/49.

5- سوره مريم: 24.

۲۶۶

از زير تو نهرى - يا شريف بزرگى - كه آن عيسى است )).(1)

و از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام منقول است كه: آن نهرى بود كه سالها خشك شده بود در آن وقت حق تعالى آب در آن جارى كرد.(2)

( وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُ‌طَبًا جَنِيًّا ) (3) ((و بكش و ميل بده بسوى خود ساق درخت خرماى خشك را تا فرو ريزد بر تو رطبى رسيده و چيده شده )).

از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام منقول است كه: استشفا نمى كند زنان تازه زائيده به چيزى كه بهتر از رطب باشد، زيرا كه خدا آن را طعام مريم گردانيد بعد از زائيدن و فرمود: آن درخت خشك شده بود و ميوه نداشت زيرا كه اگر ميوه مى داشت احتياج نبود كه مريم را امر كنند كه درخت را حركت دهد، خود خواهش كرد، در فصل زمستان بود و در هيچ درخت رطب نبود پس خدا براى ظهور اعجاز او در همان ساعت بر درخت برگ رويانيد و رطب رسانيد.(4)

و از ابن عباس روايت كرده اند كه: چون حضرت مريم را درد زائيدن گرفت مضطرب بيرون آمد به تلى رسيد، بر آن تل بالا رفت، پس در آنجا ساق درخت خرماى خشكيده اى ديد كه برگ و شاخ نداشت،(5) در آنجا وضع حمل نمود، چون آرزوى مرگ كرد جبرئيل در پائين تل او را صدا زد كه: مترس و اندوهناك مباش كه خدا آب از براى تو جارى گردانيده در نهر كه بخورى و خود را پاك كنى، و درخت را حركت ده كه رطب از براى تو فرو ريزد.

( فَكُلِي وَاشْرَ‌بِي وَقَرِّ‌ي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَ‌يِنَّ مِنَ الْبَشَرِ‌ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْ‌تُ لِلرَّ‌حْمَـٰنِ صَوْمًا فَلَنْ

____________________

1- مجمع البيان 3/511؛ تفسير بغوى 3/192.

2- مجمع البيان 3/511.

3- سوره مريم: 25.

4- مجمع البيان 3/511.

5- مجعع البيان 3/511.

۲۶۷

أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا ) (1) ((پس بخور اى مريم از رطب و بياشام از آب و ديده ات روشن باد و شاد باش، اگر ببينى از بشر احدى را پس بگو كه: من نذر كرده ام از براى خداوند مهربان كه امروز روزه بدارم پس امروز با آدمى سخن نمى گويم )).

مؤلف گويد: ممكن است كه ماءمور شده باشد كه بغير از اين، سخن نگويد، يا اين سخن را به اشاره به ايشان بفهماند، و روزه ايشان خاموشى از غير ياد خدا بود، يا آنكه اين هم در روزه ايشان داخل بود، واضح آن است كه: اين سخنان را حضرت عيسى فرمود، چنانچه على بن ابراهيم روايت كرده است كه: چون مريمعليها‌السلام بعد از ولادت عيسى محزون شد و آرزوى مرگ كرد، حضرت عيسى به سخن آمد از زير پاى او و گفت: محزون مباش كه خدا از زير پاى تو نهرى جارى گردانيده و درخت خرماى خشك را حركت ده تا رطب براى تو ريخته شود، و آن درختى بود كه سالها خشكيده بود، چون دست بسوى درخت دراز كرد برگ برآورد و رطب در او بهم رسيد و از براى او رطب تازه ريخت، و به ديدن اين معجزات خاطر مريمعليها‌السلام شاد شد، پس عيسى به او گفت: مرا در قماط(2) بپيچ و در دست بگير، و آنچه بايست كرد همه را به او گفت، و گفت: بخور و بياشام و شاد باش و هر كه را ببينى بگو: نذر كرده ام كه امروز روزه باشم و خاموش باشم.(3)

از حضرت امام جعفر صادقعليه‌السلام به سندهاى معتبر منقول است كه: روزه همين از خوردن و آشاميدن نمى باشد، نمى بينى مريم گفت: من نذر روزه كرده ام، يعنى خاموشى از غير ياد خدا(4) ؟!

و در احاديث معتبر ديگر منقول است كه: درخت خرمائى كه حضرت مريم از آن

____________________

1- سوره مريم: 26.

2- قماط به معنى قنداق است.

3- تفسير قمى 2/49.

4- وسائل الشيعه 10/166؛ و نزديك به اين مضمون در كافى 4/87 و 89 و تهذيب الاحكام 4/194 و من لا يحضره الفقه 2/108 آمده است.

۲۶۸

تناول فرمود خرماى عجوزه بود كه بهترين انواع خرما است.(1)

ابن بابويهرحمه‌الله از وهب بن منبه روايت كرده است كه: چون مريمعليها‌السلام به نزد درخت خرما رفت سرما بر او غالب شد پس يوسف نجار هيزمى جمع كرد بر دور آن حضرت مانند حظيره و آتش در آن زد تا مريم گرم شد و هفت گردكان(2) در ميان خورجين يافت و آنها را بيرون آورد و داد كه آن حضرت تناول نمود، پس به اين سبب نصارى در شب ولادت آن حضرت آتش مى افروزند و به گردكان بازى مى كنند.(3)

( فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْ‌يَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِ‌يًّا ) (4) ((پس مريم عيسى را برداشته آورد به نزد قوم خود، گفتند: اى مريم! چيز غريبى آورده اى كه بى شوهر فرزند آورده اى يا كار بدى كرده اى،))( يَا أُخْتَ هَارُ‌ونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَ‌أَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا ) (5) ((اى خواهر هارون! نبود پدر تو مرد بدى و نبود مادر تو زناكار)).

على بن ابراهيم روايت كرده است كه: چون حضرت مريم را در محراب او نديدند به طلب او بيرون آمدند و زكريا نيز بيرون آمد به تجسس مريم، پس ديدند كه مريم مى آيد و عيسى را در پيش سينه خود گرفته است، پس زنان بنى اسرائيل جمع شدند و او را تشنيع مى كردند و آب دهان بر روى شريفش مى انداختند، و آن حضرت مطلقا با ايشان سخن نفرمود تا داخل محراب خود شد پس زكريا و بنى اسرائيل نزد او آمدند و گفتند: اى مريم! كار بدى كردى اين چه بلا و چه عار است از براى بنى اسرائيل ظاهر كردى؟! و او را خواهر هارون گفتند بر سبيل تشنيع زيرا كه هارون مرد فاسق زناكارى بود كه به بدى مشهور بود، آن حضرت را به او تشبيه كردند؛(6) و بعضى گفته اند كه هارون مرد بسيار

____________________

1- محاسن 2/339؛ كافى 6/347.

2- گردكان به معنى گردو است.

2- علل الشرايع 79.

3- سوره مريم: 27.

4- سوره مريم: 28.

5- تفسير قمى 2/49.

۲۶۹

خوبى بود در ميان بنى اسرائيل و هر كه را به صلاح مى ستودند به او نسبت مى دادند؛ و بعضى گفته اند هارون برادر مادرى او بود(1)

از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام منقول است كه: هفتاد زن بودند از بنى اسرائيل كه افترا كردند بر مريم و به او خطاب كردند كه (لقد جئت شيئا فريا) پس حق تعالى عيسى را به سخن درآورد با آن زنان خطاب فرمود كه: واى بر شما! افترا مى بنديد بر مادر من و منم بنده خدا كه مرا پيغمبر گردانيده است و كتاب به من داده است، سوگند مى خورم به خدا كه هر يك از شما را حد خواهم زد براى فحشى كه به مادر من گفتيد؛ و بعد از پيغمبرى همه را حد فحش زد.(2)

( فَأَشَارَ‌تْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ) (3) چون اين سخنان به مريمعليها‌السلام گفتند جواب ايشان نفرموده ((اشاره نمود به عيسى كه با او سخن بگوئيد و از او جواب بشنويد، ايشان گفتند: چگونه سخن بگوئيم با كسى كه در گهواره است و طفل شير خواره است؟،))( قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّـهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ) (4) پس عيسى به امر الهى به سخن آمد در روز اول ولادت او و گفت: ((بدرستى كه من بنده خدايم به من كتاب داده است - يعنى انجيل را براى من خواهد فرستاد - و مرا پيغمبر گردانيده است،))( وَجَعَلَنِي مُبَارَ‌كًا أَيْنَ مَا كُنتُ ) (5) ((و مرا با بركت گردانيده است هر جا كه باشم )).

از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: يعنى مرا صاحب نفع گردانيده است كه از جهت علم و كمال و شفاى بيماران و زنده كردن مردگان صورى و معنوى، هر جا كه باشم نفع من به خلق مى رسد،(6) ( وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ) (7) ((و وصيت كرده است

____________________

1- مجمع البيان 3/512؛ تفسير بغوى 3/193.

2- قصص الانبياء راوندى 265.

3- سوره مريم: 29.

4- سوره مريم: 30.

5- سوره مريم: 31.

6- تفسير قمى 2/50.

7- سوره مريم: 31.

۲۷۰

مرا به كردن نماز و دادن زكات و امر فرمودن مردم به آنها مادام كه زنده باشم،)) و برا بوالدتى و لم يجعلنى جبارا شقيا(1) ((و مرا نيكوكار گردانيده است به مادرم و نگردانيده است مرا تجبر كننده و شقى و بدبخت به جهت عقوق مادر خود،)) والسلام على يوم ولدت و يوم اموت و يوم اءبعث حيا(2) ((و سلامتى خدا بر من است يا سلام الهى بر من است در روزى كه متولد شدم و روزى كه مى ميرم و روزى كه در قيامت بعد از مردن زنده مى شوم )).

چون اين معجزه ظاهر شد و حضرت عيسىعليه‌السلام اين سخنان را فرمود دانستند كه حضرت مريم برى است از آنچه به آن حضرت گمان برده بودند و از آيات قدرت الهى است اين امرى است كه به ظهور آمده است.

از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام منقول است كه: چون بشارت داد حق تعالى مريم را به عيسىعليه‌السلام، روزى حضرت مريم در محراب نشسته بود كه جبرئيل براى آن حضرت متمثل شد به صورت مردى، پس آب دهان در گريبان او انداخت و همان ساعت به حضرت عيسى حامله شد، و در آن زودى آن حضرت متولد شد و بر روى زمين هيچ درختى نبود كه ميوه نداشته باشد و درختى نبود كه خار داشته باشد تا آنكه فاجران فرزندان آدم نسبت زن و فرزند به خدا دادند، پس زمين بر خود لرزيد و درختان از ميوه دادن افتادند و خار برآوردند، و شياطين در شب ولادت آن حضرت به نزد ابليس لعين آمدند و گفتند كه: امشب فرزندى متولد شده است كه هر بتى كه بر روى زمين بود به سبب او سرنگون شد، پس ابليس مضطرب شد و براى تفحص آن فرزند به مشرق و مغرب گرديد و خبرى نيافت تا رسيد به خانه دير، ديد ملائكه دور آن خانه را گرفته اند، رفت كه داخل آن خانه شود ملائكه او را صدا زدند كه: دور شو از ايشان پرسيد كه: پدر اين فرزند كيست؟ ملائكه گفتند: مثل او مثل آدم است كه خدا او را بى پدر خلق كرد.

____________________

1- سوره مريم: 32.

2- سوره مريم: 33.

۲۷۱

ابليس لعين گفت: چهار خمس مردم را به سبب اين فرزند گمراه خواهم كرد.(1)

و شيخ طوسىرحمه‌الله به سند معتبر از حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام روايت كرده است كه: آن مكان دورى كه حق تعالى فرموده است كه مريمعليها‌السلام براى ولادت حضرت عيسى به آنجا رفت، كربلاى معلى است، كه حضرت مريم به طى الارض از دمشق به كربلا رفت و حضرت عيسى از او نزد قبر امام حسينعليه‌السلام متولد شد و در همان ساعت به دمشق برگشت.(2)

و قطب راوندى به سند معتبر از يحيى بن عبدالله روايت كرده است كه: در حيره در خدمت حضرت امام جعفر صادقعليه‌السلام بودم و روزى با آن حضرت سوار شديم، چون رسيديم به قريه اى كه محاذى ماصر است و نزديك به كنار شط فرات رسيديم فرمود كه: آن است، پس فرود آمد و دو ركعت نماز گزارد و فرمود كه: مى دانى كه حضرت عيسى در كجا متولد شده است؟

گفتم: نه.

فرمود: در همين موضع كه من نشسته ام متولد شده است.

پس فرمود: مى دانى كه آن نخله كه حضرت مريم حركت داد و خرما از آن ريخت در كجا بوده است؟

گفتم: نه.

پس دست مبارك خود را به جانب عقب خود دراز كرد و فرمود: در اينجا بود.

پس پرسيد كه: مى دانى معنى ((ربوه )) را در آنجا كه حق تعالى فرموده است و آويناهما الى ربوه ذات قرار و معين(3) يعنى: ((جا داديم مريم و عيسى را بسوى موضع بلندى كه محل استقرار آبادانى و وفور ميوه ها و آب جارى بر روى زمين داشت ))؟

گفتم: نمى دانم.

____________________

1- قصص الانبياء راوندى 264.

2- تهذيب الاحكام 6/73.

3- سوره مؤ منون: 50.

۲۷۲

پس به دست مبارك خود اشاره به جانب راست نمود بسوى نجف اشرف و فرمود: اين كوه است، و فرمود: ((ماء معين )) كه فرموده است، فرات است. و فرمود كه: چون محل عيسىعليه‌السلام از مريم ظاهر شد آن حضرت در واديى بود كه در آن وادى پانصد دختر باكره عبادت خدا مى كردند، و مدت حمل او نه ساعت بود، و چون او را درد زائيدن به حركت آورد، از محراب بيرون آمد و رفت به خانه اى كه دير ايشان بود، و از آنجا رفت بسوى درخت خرماى خشك و حمل خود را در آنجا بر زمين گذاشت، و از آنجا عيسى را برداشت به نزد قوم خود آمد، چون قوم او آن حالت را مشاهده كردند ترسيدند و متعجب گرديدند و بنى اسرائيل در باب عيسى اختلاف كردند: بعضى گفته اند كه او پسر خدا است؛ و بعضى گفته اند كه بنده و پيغمبر خدا است؛ و يهود گفتند: او فرزند زنا است. و آن نخله درخت خرماى عجوه بود.(1)

در احاديث معتبره بسيار در تفسير اين آيه كريمه وارد شده است كه: ((ربوه )) حيره كوفه است و سوادش كه كربلاى معلى باشد يا نجف اشرف؛ و ((قرار)) مسجد كوفه است و ((معين نهر فرات است.(2)

و در حديث معتبر از حضرت امام موسىعليه‌السلام منقول است كه: جبرئيل خرمائى از بهشت آورد از جنس خرماى صرفان براى حضرت مريم، چون آن را خورد به حضرت عيسى حامله شد.(3)

و به سند معتبر ديگر منقول است كه: يكى از علماى نصارى به خدمت امام موسىعليه‌السلام آمد و حضرت از او پرسيد كه: مى دانى نهرى كه حضرت عيسى در كنار او متولد شد كدام نهر است؟

گفت: نمى دانم.

____________________

1- قصص الانبياء راوندى 265.

2- مجمع البيان 4/108؛ قصص الانبياء راوندى 265؛ معانى الاخبار 373؛ تفسير صافى 3/401. و در هيچكدام از اين مصادر اشاره اى به كربلا نشده است.

3- محاسن 2/348؛ قصص الانبياء راوندى 266.

۲۷۳

فرمود: نهر فرات است.(1)

و در حديث معتبر ديگر منقول است كه: آن حضرت با ديگرى از علماى نصارى در ضمن حجتها كه بر او اقامت مى نمود فرمود كه: نام مادر مريم ((مرتا)) بود كه معنى او در عربى وهيبه است، روزى كه جبرئيل بر حضرت مريم نازل شد و در آن روز حامله شد به عيسىعليه‌السلام روز جمعه بود وقت زوال و هميشه جمعه عيد بوده است، و روزى كه عيسىعليه‌السلام متولد شد روز سه شنبه بود و چهار ساعت و نيم از روز گذشته بود، و نهرى كه حضرت عيسى بر كنار او متولد شد نهر فرات بود، و در آن روز زبان او ممنوع شد از حرف گفتن با مردم، و ((قيدوس )) پادشاه آن زمان چون بر آن حال مطلع شد با فرزندان و اتباع خود به قصد آزار آن حضرت بيرون آمد و آل عمران را خبر كرد و ايشان را از خانه ها بيرون آورد كه مريمعليها‌السلام را با آن حال مشاهده كنند تا آنكه گذشت ميان ايشان و مريمعليها‌السلام آنچه خدا در قرآن ياد فرموده است.(2)

و در روايت معتبر از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام منقول است كه: ولادت عيسىعليه‌السلام در روز عاشورا شد.(3) و در حديث صحيح از حضرت امام رضاعليه‌السلام منقول است كه: ولادت عيسىعليه‌السلام در شب بيست و پنجم ماه ذيقعده واقع شد.(4)

و كلينىرحمه‌الله به سند معتبر روايت كرده است كه حفص بن غياث گفت كه: حضرت امام جعفر صادقعليه‌السلام را ديدم كه در ميان باغستانهاى كوفه مى گرديد تا آنكه به درخت خرمائى رسيد پس وضو ساخت و دو ركعت نماز در پاى آن درخت بجا آورد و شمردم در ركوع و سجود پانصد تسبيح فرمود، پس به درخت تكيه فرمود و دعاى بسيار كرد و بعد از آن فرمود: اى حفص! والله اين درخت خرما است كه حق تعالى مريم را فرمود كه: درخت

____________________

1- كافى 1/480.

2- كافى 1/479، و در آن به جاى ((مرتا،)) ((مرثا)) آمده است.

3- تهذيب الاحكام 4/300.

4- من لا يحضره الفقيه 2/89؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال 104.

۲۷۴

خرما را حركت ده كه رطب براى تو بريزد.(1)

و به سند حسن از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: جبرئيل در شب معراج به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: فرود آى و نماز كن. حضرت رسول صلى الله عليه و آله چون فرود آمد و نماز كرد پرسيد كه: اين كجا بود؟ جبرئيل گفت: اين طور سينا است كه خدا با موسى در اينجا سخن گفت.

پس حضرت را سوار كرد و بالا برد، و چون پاره اى راه رفتند جبرئيل گفت: پائين بيا و نماز بكن. چون پرسيد كه: اين كجاست؟ جبرئيل گفت: اين بيت لحم است و بيت لحم آن جائى است كه عيسىعليه‌السلام در آنجا متولد شد در ناحيه بيت المقدس.(2)

و در چند حديث معتبر ديگر از آن حضرت منقول است كه: بقعه هاى زمين بر يكديگر فخر كردند، پس كعبه فخر كرد بر كربلا و حق تعالى وحى نمود بسوى كعبه كه: ساكت باش و فخر مكن بر كربلا، و آن بقعه مباركه اى است كه موسى را از درخت در آنجا ندا كردم، و آن است ربوه و بلندى كه مريم و مسيح را در آنجا جاى دادم، و آن دولايى كه سر مبارك امام حسينعليه‌السلام را آنجا شستند، همانجا مريمعليها‌السلام عيسىعليه‌السلام را شست و غسل كرد بعد از ولادت او.(3)

به سند معتبر از حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام منقول است كه: چون حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام از قتال خوارج نهروان مراجعت نمود به مسجد براثا كه نزديك بغداد واقع است نزول اجلال فرمود و در آنجا ديرى بود و راهبى در آن دير بود، چون آثار جلالت و عظمت و اوصافى كه در كتب مقدسه از آن حضرت ديده بود مشاهده نمود، فرود آمد و ايمان آورد و گفت: من در انجيل نعت تو را خوانده ام و در آنجا مذكور است كه: تو در مسجد براثا فرود خواهى آمد كه خانه مريم و زمين عيسى است؛ پس حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام بسوى موضعى كه نزديك آن دير بود آمد و پائى بر زمين زد ناگاه چشمه

____________________

1- كافى 8/143.

2- تفسير قمى 2/3.

3- مختصر بصائر الدرجات 186.

۲۷۵

صاف پر آبى ظاهر شد پس فرمود كه: اين آن چشمه اى است كه براى مريم از زمين جوشيد، پس فرمود: هفده ذراع از اين چشمه بپيمائيد و زمين را بكاويد، چون چنين كردند سنگ سفيدى ظاهر شد پس فرمود: بر روى اين سنگ عيسىعليه‌السلام را مريم از دوش خود بر زمين گذاشت و در آنجا نماز كرد، و فرمود: اين زمين براثا خانه مريمعليها‌السلام است.(1)

مؤ لف گويد: ممكن است اين چشمه غير از آن چشمه است كه در وقت ولادت ظاهر شد، بيت لحم ممكن است مكانى باشد كه بعد از مراجعت آنجا قرار گرفته باشد يا آنكه ابتدا به آنجا رفته باشد و ناپيدا شده باشد و به اعجاز از كربلا و كوفه بيرون آمده باشد، على اى حال چون احاديث صحيحه و معتبره بسيار دلالت مى كند بر آنكه محل ولادت آن حضرت در حولاى فرات و كوفه و كربلا است به خبرى چند كه ميان مورخان اهل سنت مشهور شده است به استبعادات جمعى كه اعتقادى به احاديث اهل بيتعليهم‌السلام ندارند و به محض عدم موافقت طبع خود احاديث متواتره را انكار مى كنند، رد احاديث معتبره نمى توان كرد، و ممكن است بعضى اخبار كه بر خلاف اين وارد شده است محمول بر تقيه باشد، يا به نحوى كه مشهور است ميان اهل كتاب مذكور شده باشد كه بر ايشان حجت باشد، و همچنين احاديث مختلفه كه در روز ولادت و مدت حمل وارد شده است بر يكى از اين وجوه محمول است، و احتمالات ديگر نيز در جمع ميان آنها به خاطر مى رسد كه ذكر آنها موجب تطويل است، والله تعالى يعلم.

به سند معتبر از امام جعفر صادقعليه‌السلام منقول است كه: چون عيسىعليه‌السلام متولد شد حق تعالى ولادت او را مخفى و شخصش را از مردم غائب نمود، زيرا كه چون مريم به او حامله شد عزلت نمود به مكان بسيار دور چنانچه حق تعالى فرموده است، و زكريا و خاله اش از پى او آمدند تا وقتى به او رسيدند كه عيسىعليه‌السلام متولد شده بود و مريم از خجلت آن حال آرزوى مرگ مى كرد، پس خدا زبان عيسى را به عذر او گشود و اظهار حجت او نمود، چون عيسى ظاهر شد بليه و آزار و طلب كردن دشمنان دين بر بنى اسرائيل

____________________

1- امالى شيخ طوسى 199.

۲۷۶

شديد شد و محنت ايشان مضاعف شد، و پادشاهان و جباران كه در آن زمان بودند در مقام ابذاء و اضرار و استيصال ايشان درآمدند تا آنكه مسيحعليه‌السلام به آسمان رفت و شمعون و شيعيان او از ترس جباران پنهان شدند تا آنكه به جزيره اى از جزاير دريا رفتند و مدتها در آنجا ماندند و حق تعالى چشمه هاى آب شيرين براى ايشان در آن جزيره جارى ساخت، و از همه ميوه اى در آنجا براى ايشان رويانيد و چهارپايان و انعام از براى ايشان آفريد، و فرستاد براى ايشان ماهى را كه آن را ((عمد))(1) مى گفتند كه گوشت و استخوان ندارد و پوست و خون است و بس، و امر كرد آن ماهى را كه بر روى آب آمد، و وحى نمود به مگسهاى عسل كه بر پشت آن ماهى سوار شدند و آن ماهى مگسها را آورد تا آن جزيره و مگسها پرواز كردند و بر درختان آن جزيره نشستند و خانه ساختند و عسل براى ايشان در آن جزيره بسيار شد؛ و اخبار مسيحعليه‌السلام در اين احوال به ايشان مى رسيد.(2)

و ابن طاووسرحمه‌الله نقل كرده است از كتاب نبوت ابن بابويهرحمه‌الله كه: چون عيسىعليه‌السلام متولد شد گروهى از عظماى گبران به ديدن عيسى و مريمعليهما‌السلام آمدند براى تعظيم ايشان و گفتند: ما گروهى هستيم كه نظر در ستارگان و احكام نجوم مى كنيم، و چون فرزند تو متولد شد ديديم كه ستاره اى طلوع كرد از ستاره هاى پادشاهان، و چون نظر كرديم يافتيم كه پادشاهى او پادشاهى پيغمبرى است كه از او زائل نخواهد شد تا او را خدا به آسمان برد و تا دنيا باشد او در آسمان است، و چون دنيا منقرض گردد او منتقل شود به پادشاهى ابدى آخرت، پس از جانب مشرق بيرون آمديم و همه جا از پى آن ستاره آمديم، چون به اينجا رسيديم ديديم كه آن ستاره بر بالاى سر پسر توست عيسى و بر او مشرف گرديده است، و به اين سبب شناختيم كه صاحب آن ستاره پسر توست، و براى او هديه آورده ايم براى قربانى او كه براى هيچكس چنين چيزى نبرده اند زيرا كه اين هديه را شبيه و مناسب او يافتيم و آن هديه طلا است و مُر و كندر، زيرا كه طلا بهترين متاعهاى دنيا است و فرزند تو

____________________

1- در مصدر و در بحار الانوار ((قمد)) آمده است.

2- كمال الدين و تمام النعمه 158، و اين روايت در آنجا از امام جوادعليه‌السلام نقل شده است.

۲۷۷

تا زنده است بهترين مردم است، و ((مُر)) به اصلاح آورنده جراحتها و ديوانگى و عاهتها است، و پسر تو چون مداواى اين عاهتها خواهد كرد مناسب اوست؛ و كندر چون دودش به آسمان مى رسد و هيچ دودى به آسمان نمى رسد، و چون پسر تو را به آسمان خواهند برد مناسب اوست.(1)

در حديث معتبر منقول است كه ابو بصير از حضرت صادقعليه‌السلام پرسيد: خدا چرا عيسى را بى پدر خلق كرد؟

فرمود: براى آنكه مردم كمال قدرت او را بدانند، و بدانند كه همچنان كه قادر است مانند آدمعليه‌السلام بى پدر و مادر خلق كند قادر است كه از مادر بى پدر خلق كند، و حق تعالى او را چنين خلق كرد تا بدانند كه خدا بر همه چيز قادر است.(2)

در احاديث معتبره بسيار منقول است كه: روحى كه حق تعالى در عيسىعليه‌السلام دميد، روح آفريده او بود كه برگزيده بود بر روحهاى ديگر.(3)

و در روايات بسيار از طريق عامه و خاصه منقول است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله به اميرالمؤ منينعليه‌السلام فرمود: تو شبيهى به عيسى بن مريم كه بعضى در او غلو كردند و او را خدا و پسر خدا گفتند، و جمعى با او دشمنى كردند به مرتبه اى كه او را فرزند زنا و فرزند يوسف نجار گفتند، و هر دو به جهنم رفتند، و جمعى بر دين حق او ماندند و او را بنده و پيغمبر خدا گفتند، همچنين جمعى تو را خدا خواهند گفت و جمعى تو را كافر خواهند دانست و هر دو به جهنم مى روند، و آنها كه تو را بنده مقرب خدا و خليفه پيغمبر خدا دانند ناجى خواهند بود.(4)

____________________

1- بحار الانوار 14/217.

2- علل الشرايع 15.

3- كافى 1/133؛ توحيد شيخ صدوق 173.

4- تفسير فرات كوفى 403؛ مسند احمد 2/468؛ مناقب ابن المغازلى 110.

۲۷۸

فصل دوم در بيان فضايل و كمالات و آداب و سير و سنن و معجزات و تبليغ رسالات و مدت عمر و ساير مجملات حالات آن حضرت است

حق تعالى مى فرمايد و( وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْ‌يَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُ‌وحِ الْقُدُسِ ) (1) يعنى: ((عطا كرديم عيسى پسر مريم را براهين واضحات و معجزات ظاهرات و تقويت كرديم او را به روح مقدس و مطهر،)) بعضى گفته اند كه مراد روحى است كه خدا آفريد و در او دميد؛ و بعضى گفته اند مراد جبرئيل است؛ و بعضى گفته اند اسم اعظم است.(2)

و در احاديث معتبره وارده شده است كه: روح القدس خلقى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل و جميع ملائكه، و با پيغمبران اولوالعزم و ائمه معصومينعليهم‌السلام مى باشد از وقت ولادت تا آخر عمر و مربى و معلم و مسدد ايشان است،(3) و بعضى از احاديث در اين باب گذشت در اول كتاب.

و در جاى ديگر فرموده است اذ قال الله عيسى بن مريم اذكر نعمتى عليك و على و الدتك ((يادآور وقتى را كه گفت خدا: اى عيسى پسر مريم! يادآور نعمت مرا بر تو و بر مادر تو،)) اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا و اذ علمتك الكتاب و الحكمه و التوريه و الانجيل ((چون تقويت كردم تو را به روح القدس كه سخن گفتى با

____________________

1- سوره بقره: 87 و 253.

2- مجمع البيان 1/156؛ تفسير فخر رازى 3/177.

3- بصائر الدرجات 445؛ كافى 1/273.

۲۷۹

مردم در گهواره و در سن پيرى، و چون تعليم كردم تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل،))( وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ‌ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرً‌ا بِإِذْنِي وَتُبْرِ‌ئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَ‌صَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِ‌جُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي ) (1) ((و چون خلق مى كنى از گل مانند هيئت مرغ پس مى دمى در آن پس مى گردد مرغى به اذن و امر من، و شفا مى بخشى كور و پيس را به امر من، و بيرون مى آورى و زنده مى گردانى مردگان را به اذن و امر من ))؛ مشهور آن است كه مرغى كه آن حضرت زنده كرد شب پره بود.(2)

و در حديث حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام گذشت كه: شش جانورند كه از رحم مادر بيرون نيامده اند، يكى از آنها شب پره اى است كه عيسىعليه‌السلام از گل ساخت و به اذن خدا زنده شد و پرواز كرد.(3)

از وهب بن منبه روايت كرده اند كه: گاه بود كه پنجاه هزار بيمار در يك روز نزد آن حضرت جمع مى شدند، از آنها كه مى توانستند به خدمت او آمد، و هر كه نمى توانست آمد عيسىعليه‌السلام به نزد او مى رفت، و همه را دعا دوا مى فرمود به شرط آنكه ايمان بياورند.

و نقل كرده اند كه آن حضرت چهار مرده را زنده كرد:

اول: دوستى داشت كه او را ((عازر)) مى گفتند، بعد از سه روز از مردنش به خواهرش گفت: ببر مرا بر سر قبر او، چون به نزد قبر او رفت گفت: اى خداوندى كه پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه اى! بدرستى كه مرا فرستاده اى بسوى بنى اسرائيل كه ايشان را بسوى دين تو بخوانم و خبر دهم ايشان را كه من مرده را زنده مى گردانم، پس ‍ زنده كن عازر را. پس عازر زنده شد و از قبر بيرون آمد، و بعد از آن فرزندان از او بهم رسيدند.

دوم: فرزند پير زالى كه تابوت او را از پيش عيسىعليه‌السلام گذرانيدند و عيسى دعا كرد و او زنده شد و در ميان تابوت نشست و پا به گردن مردم گذاشت و پائين آمد و جامه هاى

____________________

1- سوره مائده: 110.

2- عرائس المجالس 392؛ تفسير فخر رازى 8/59؛ مجمع البيان 1/445.

3- علل الشرايع 595؛ عيون اخبار الرضا 1/244.

۲۸۰